ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام محمدباقر(ع): حریص بهدنیا، همانند کرم ابریشم است که هرچه بیشتر دور خود مى تند، خارج شدن از پیله بر او سختتر مىشود، تا آنکه از غصه مىمیرد.
اصول کافى، ج ۲، ح ۷
جینا فراتا: علاقهمند رهبری میهمان ارکستر سمفونیک تهران هستم
درباره ارکستر سمفونیک تهران بسیار شنیده و میدانم که بزرگ ترین ارکستر سمفونیک ایران است. از بودن در ایران بسیار خوشحالم. هرچند در بسیاری از کشورهای منطقه بودهام اما این سفر اول من به ایران بوده و امیدوارم در آیندهای نزدیک دوباره به ایران آمده بهعنوان رهبر میهمان با ارکستر سمفونیک تهران برنامهای داشته باشم.
بخشی از گفتههای رهبر ارکستر و نوازنده پیانوی ایتالیایی
حاضر در جشنواره موسیقی فجر با ایرنا
بخشی از گفتههای رهبر ارکستر و نوازنده پیانوی ایتالیایی
حاضر در جشنواره موسیقی فجر با ایرنا
آموزش غیرمستقیم، تبدیل هیولا به پری
نلی محجوب
فعال فرهنگی ادبیات کودک و نوجوان
حتماً شما هم به خاطر دارید که در دوران مدرسه از درسهایی گریزان بودید، مخصوصاً اگر در آن درسها ضعف بیشتر داشتید، یا اینکه بعضی درسها به هیولاهایی بزرگ تبدیل میشدند و کابوسی بودند. حتماً شما هم خواب امتحان را دیدهاید حتی سالها بعد از تمام شدن دوران تحصیل و این خوابها کابوس مشترکی است. سر امتحان حاضر میشوید و هیچ کدام از جوابها را بلد نیستید. جدای از ضعفهای نظام آموزشی و کتابهای درسی، مهارت معلم قطعاً نقش عمدهای در یادگیری ما داشته و خواهد داشت. اینکه چطور یک آموزش مستقیم را به آموزشی غیرمستقیم تبدیل کند و از چه زبانی استفاده کند یا از چه کارهای ابتکاری و عملی بهره ببرد. چند وقت پیش کلیپی دیدم درخصوص ماجرای خسرو و شیرین از یکی از دبیران ادبیات. شیوه بیان، تکه کلامها و تأکیدها و نوع اجرای آن آنقدر جذاب و شیرین بود که قطعاً از ذهن هیچ دانشآموزی پاک نمیشد. اینکه چطور از آموزش غیرمستقیم و رسمی بهره گرفت نیاز به خلاقیت و کسب مهارت دارد.
متأسفانه این بخش دست ما نیست که بتوانیم کاری بکنیم اما قطعاً مربیان، معلمان و دبیران عزیز میتوانند فضای کلاسی و درسها را آنقدر جذاب کنند که هم در ذهن بچهها بنشیند؛ هم خودشان در کلاس راحتتر باشند و از شیطنت و بیتوجهی بچهها کلافه نشوند. اما من و شما بهعنوان مربی و والد این امکان را داریم تا کتابهایی مناسب در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بدهیم تا هم ترس آنها از غولهایی مثل فیزیک و شیمی و ریاضی از بین برود، هم مفاهیم را بهتر درک کنند و با اشتیاق با موضوع برخورد کنند.
اکثر بچهها آلیس در سرزمین عجایب را میشناسند و پیش زمینهای ذهنی از او و ماجراهای عجیبش دارند. حالا تصور کنید آلیس وارد سرزمین علوم بشود.
کتاب فیزیک لعنتی و شیمی لعنتی؛ با زبانی ساده و روان با در نظر گرفتن سن مخاطب این دو موضوع را پی میگیرد.کتاب به شکلی خلاقانه و غیرمستقیم با داستانی جذاب به موارد مختلف در این علوم میپردازد. در عین حال مخاطب را با دانشمندان صاحبنام این حوزهها آشنا میکند و مخاطب با کشفیات آنها به شکلی جذاب و به یاد ماندنی آشنا میشود.
مخاطب با آلیس به دنیای اسرارآمیز علوم سرک میکشد و در هر فصل با اطلاعات خواندنی علمی و روزمره مواجه میشود. اینگونه کتابها علاوه بر اینکه میتوانند با آموزش غیرمستقیم خود جذابیت لازم را در کودکان و نوجوانان ایجاد کنند سبب ایجاد انگیزه و علاقه میشوند و هیولاها را به پریانی دوست داشتنی تبدیل میکنند.
کودکان هم اگر از ابتدا با آموزش غیرمستقیم و جذاب مواجه بشوند نه تنها ترسی نخواهند داشت بلکه نوع نگاه شان تغییر میکند و در مواجهه با مسائل دچار ترس و اضطراب نخواهند شد. مجموعه «ریاضی خیلی خیلی بامزه» آموزش غیرمستقیم ریاضی را برای کودکان در نظر گرفته تا کودکان با آشنایی با مفاهیم ریاضی لذت درک مفهوم را داشته باشند و بهصورت سرخوشانه با موضوعات و مسائل ریاضی رو به رو شوند. کاش روزی برسد که بچهها کابوس امتحان نبینند.
فعال فرهنگی ادبیات کودک و نوجوان
حتماً شما هم به خاطر دارید که در دوران مدرسه از درسهایی گریزان بودید، مخصوصاً اگر در آن درسها ضعف بیشتر داشتید، یا اینکه بعضی درسها به هیولاهایی بزرگ تبدیل میشدند و کابوسی بودند. حتماً شما هم خواب امتحان را دیدهاید حتی سالها بعد از تمام شدن دوران تحصیل و این خوابها کابوس مشترکی است. سر امتحان حاضر میشوید و هیچ کدام از جوابها را بلد نیستید. جدای از ضعفهای نظام آموزشی و کتابهای درسی، مهارت معلم قطعاً نقش عمدهای در یادگیری ما داشته و خواهد داشت. اینکه چطور یک آموزش مستقیم را به آموزشی غیرمستقیم تبدیل کند و از چه زبانی استفاده کند یا از چه کارهای ابتکاری و عملی بهره ببرد. چند وقت پیش کلیپی دیدم درخصوص ماجرای خسرو و شیرین از یکی از دبیران ادبیات. شیوه بیان، تکه کلامها و تأکیدها و نوع اجرای آن آنقدر جذاب و شیرین بود که قطعاً از ذهن هیچ دانشآموزی پاک نمیشد. اینکه چطور از آموزش غیرمستقیم و رسمی بهره گرفت نیاز به خلاقیت و کسب مهارت دارد.
متأسفانه این بخش دست ما نیست که بتوانیم کاری بکنیم اما قطعاً مربیان، معلمان و دبیران عزیز میتوانند فضای کلاسی و درسها را آنقدر جذاب کنند که هم در ذهن بچهها بنشیند؛ هم خودشان در کلاس راحتتر باشند و از شیطنت و بیتوجهی بچهها کلافه نشوند. اما من و شما بهعنوان مربی و والد این امکان را داریم تا کتابهایی مناسب در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بدهیم تا هم ترس آنها از غولهایی مثل فیزیک و شیمی و ریاضی از بین برود، هم مفاهیم را بهتر درک کنند و با اشتیاق با موضوع برخورد کنند.
اکثر بچهها آلیس در سرزمین عجایب را میشناسند و پیش زمینهای ذهنی از او و ماجراهای عجیبش دارند. حالا تصور کنید آلیس وارد سرزمین علوم بشود.
کتاب فیزیک لعنتی و شیمی لعنتی؛ با زبانی ساده و روان با در نظر گرفتن سن مخاطب این دو موضوع را پی میگیرد.کتاب به شکلی خلاقانه و غیرمستقیم با داستانی جذاب به موارد مختلف در این علوم میپردازد. در عین حال مخاطب را با دانشمندان صاحبنام این حوزهها آشنا میکند و مخاطب با کشفیات آنها به شکلی جذاب و به یاد ماندنی آشنا میشود.
مخاطب با آلیس به دنیای اسرارآمیز علوم سرک میکشد و در هر فصل با اطلاعات خواندنی علمی و روزمره مواجه میشود. اینگونه کتابها علاوه بر اینکه میتوانند با آموزش غیرمستقیم خود جذابیت لازم را در کودکان و نوجوانان ایجاد کنند سبب ایجاد انگیزه و علاقه میشوند و هیولاها را به پریانی دوست داشتنی تبدیل میکنند.
کودکان هم اگر از ابتدا با آموزش غیرمستقیم و جذاب مواجه بشوند نه تنها ترسی نخواهند داشت بلکه نوع نگاه شان تغییر میکند و در مواجهه با مسائل دچار ترس و اضطراب نخواهند شد. مجموعه «ریاضی خیلی خیلی بامزه» آموزش غیرمستقیم ریاضی را برای کودکان در نظر گرفته تا کودکان با آشنایی با مفاهیم ریاضی لذت درک مفهوم را داشته باشند و بهصورت سرخوشانه با موضوعات و مسائل ریاضی رو به رو شوند. کاش روزی برسد که بچهها کابوس امتحان نبینند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#شهاب_حسینی
واکسن زدن شهاب حسینی در امریکا و طرح ماسک او بعد از چند روز کمرنگ شده بود اما توضیحاتش درباره این مسأله باعث شد دوباره سر زبان بیفتد.
شهاب حسینی گفت: «به اصرار یکی از دوستان، در صف واکسن مازاد ایستادیم. این اتفاق برای هر کسی میتواند بیفتد. تنها ماسک داخل ماشین همین ماسک بود که قبلتر دوستم به من هدیه داده بود.» کاربران درباره حرفهای حسینی اظهارنظر کردند که بسیاری از آنها با شوخی همراه بود: «من نمیخواستم از این ارتفاع بپرم پایین، رفیقم هُلم داد»، «و باز هم پای دوست رو وسط کشیدن»، «به قرآن اگه شهاب حسینی کرونا گرفته بود الان براش تو همین تایملاین ختم انعام گرفته بودین»، «شهاب حسینی گفته داشتیم میرفتیم، دیدیم یه جایی واکسن میدن؛ ما هم یکی گرفتیم. بابا مرد حسابی این واکسنها آدمو عقیم میکنن، همجنسگرا میکنن، جیپیاس میفرستن توی بدنت. آخه هرجا هرچی دادن، تو باید بگیری؟»، «این که شهاب حسینى تو امریکا واکسن مازاد زده، دقیقاً مشکلش چیه؟! وقتی شرایطش رو داشته، چرا نباید بزنه؟ همتون اگر بودین میزدین»، «شهاب حسینى یک هفته است داره فک میکنه چجوری این موضوع رو جمع کنه. اینم نتیجه: دوستم اصرار کرد»، «به نظرم اکثریت این دوستانی که الان دارن از شهاب حسینی ایراد میگیرن که چطور واکسن زدی و اینها خودشون اگه میتونستن میزدن و الان ناراحتیشون اینه که چرا خودشون نزدن»، «شهاب حسینى، یه سؤال دارم. تو که سنت بالای ۶۵ سال نیست. کادر درمان هم نیستی. با چه کلکی تونستی واکسن بزنی؟ ساکن فرانسه، ۴۸ ساله هستم که هنوز نوبت واکسن بهم نرسیده و به نوبتبندی واکسن بهدلیل کمبود واکسن احترام میذارم»، «ازاین دوستهایی که مجبورت میکنن واکسن مازاد بزنی و یا یهو ویلا ۸۰۰ میلیارد تومانی تو لواسان بنامت میکنن، کجا میدن؟!»، «چرا واکسن زدن شهاب حسینی عجیب و غیر اخلاقی به نظر عدهای رسیده است؟! اگر اقامت امریکا را دارد از حق قانونی اش استفاده کرده و بدون رانت و استفاده و یا سوءاستفاده از موقعیت خودش بوده. چرا باید مورد اهانت و شماتت قرار بگیرد؟!»، «دوستای شهاب حسینی هم مثه دوستای اون یارو هستن که یه باغ نمیدونم کجا بهش داده بود بعد به دادگاه و در واقع به ملت میگفت مشکل من نیس شما از این دوستا ندارین»، «یه دوست هم نداریم که ماسک با طرح ماری جوانا کادو بده و بعد اصرار کنه بیا واکسن مازاد فایزر امریکایی بزن»، «شهاب حسینی میگه بهخاطر اصرار دوستم رفتم واکسن زدم و اون ماسک تنها ماسکی بود که تو ماشینم بود، همین یه جمله نشون میده اصن تحقیق نمیکنه راجع به واکسن و ماسک هم که با خودش بیرون نمیبره، فک کنم گزینه خوبی واسه سریال بهروز افخمی باشه»، «شهاب حسینی هم بالاخره ایرانیه دیگه، صف دیده، گفته حالا بریم وایستیم ببینیم چی میدن.»
مناظره نمایشی
قرار بود برای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال مناظرهای با حضور نامزدها برگزار و از شبکه سه پخش شود اما علی کریمی با ارسال نامهای به شبکه سه از حضور در مناظره بهدلیل اینکه برنامه زنده نبود انصراف داد. او در نامهاش نوشت: «یک برنامه ضبطی به صلاح فوتبال نیست و جنبه نمایشی دارد.» تصویر این نامه در شبکههای اجتماعی بازنشر شد و کاربران زیادی در موافقت یا مخالفت با تصمیم کریمی نوشتند: «علی کریمی حاضر به استفاده از برنامه ضبطی تو صداوسیما برای انتخابات فدراسیون فوتبال نشده اما خبر هیجان انگیز اینکه احتمالاً یه مصاحبه توپ تو پلتفرمهای اینترنتی داره و خیلی صریح درباره همه چی حرف میزنه. بدون ترس از سانسور حرفهاش»، «علی کریمی با درایت زیر بار مناظرههای تولیدی (نه پخش زنده) صدا و سیما نرفت»، قرار بوده که کاندیداهای ریاست فدراسیون فوتبال با همدیگه مناظره کنن اما ضبطی نه مستقیم. علی کریمی به همین خاطر، از حضور در اون برنامه انصراف داد»، «از علی کریمی بهخاطر انصراف از حضور در مناظره تلویزیونی بُت نسازید. کریمی نه بهخاطر سانسور، بلکه بهدلیل نداشتن مهارت سخنوری ازشرکت در تلویزیون انصراف داده!جالب اینکه شایعه شده قصد مصاحبه با یکی از برنامههای اینترنتی را دارد.مجوز اینها را کجا میدهد؟ «ساترا»ی صداوسیما! زیبا نیست؟»، «آخرین تلاشهای صداوسیما برای جذب مخاطب برگزاری مناظره بین نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال برای اولین بار. آخه وقتی مردم کارهای نیستن چه مناظرهای؟ بعدم این چه مناظرهایه که زنده نیست. علی کریمی خداروشکر به عقلش رسید انصراف داد برای صداوسیما مخاطب جمع نکرد»، «مناظره ضبطی قطعاً مسخرهترین اتفاقیه که میتونه رخ بده و علی کریمی هم واقعاً تصمیم درستی گرفت که وارد این بازی نشد.»، «علی کریمی با رد مناظره نمایشی صداوسیما نشون داد یا مشاوران خیلی خوبی داره یا خودش به بلوغ فکری خوبی رسیده»، «علی کریمی از حضور در مناظره انتخاباتی فدراسیون فوتبال در صداسیما انصراف داد. مثل اینکه اینبار بدرستی فهمید که مناظره فضای مجازی نیست که هر چرتی رو بگه و کسی هم باهاش کار نداشته باشه»، «آفرین بهعلی کریمی که فهمیده تو صداوسیمای میلی چه خبره»، «بعداز علیدایی، علیکریمی هم به صداوسیما «نه» گفت.»
درباره کتاب «کاکتوس ها از تشنگی هلاک می شوند»
فصل های سرد زندگی یک زن
سحر عصرآزاد
منتقد
«کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» به قلم احمد طالبینژاد؛ منتقد نام آشنا، فیلمنامهنویس، مستندساز، کارگردان و مؤلف چندین کتاب سینمایی، به تازگی از سوی انتشارات روزنه به بازار آمده است. این رمان داستان زندگی زنی به نام مریم از دوران نوجوانی تا میانسالی است که از زاویه اول شخص روایت میشود. انتخاب این زاویه دید در کنار نگاهی جزئی نگرانهای که نویسنده به شرح و توصیف وقایع زندگی این زن دارد و بخصوص نثر روان و بدون تکلفی که برای این روایت شخصی انتخاب شده، نوعی روح زنانگی در کالبد داستان وارد کرده که نقش مهمی در همراهی مخاطب با این قهرمان و درام زندگیاش دارد.
مریم در حال تعریف کردن داستان زندگیاش برای شنوندهای مجهول است و مخاطب بتدریج با ذهن بازیگوش او که گاه زمانها را پس و پیش کرده و دچار پرشهای زمانی و تداخل رویدادها و حتی عواطف میشود، همراهی کنجکاوانهای میکند که در ادامه تبدیل به همذات پنداری صمیمانه میشود.
ثبت گذر زمانی حدود 5 دهه از زندگی این زن به واسطه مونولوگهای او، این امکان را به نویسنده داده که نقاط اوج و دراماتیک زندگی او را ثبت کرده و برای هر نقطه اوج پرانتزی باز کند که بنا به اهمیت آن رویداد در ذهن مریم، بسط و گسترش یافته و سپس بسته میشود. در واقع روایت این داستان خطی به شکل فلاش بک برای شنوندهای که در انتها با یک تک جمله هویتش فاش میشود، خواننده کتاب را در جایگاه همان شنونده قرار میدهد تا این شخصیت مرموز کارکردی دوگانه حتی در شکل و شیوه روایت مریم پیدا کند. این 5 دهه از زندگی قهرمان زن به شکلی اجتنابناپذیر متأثر از رویدادهای اجتماعی ایران معاصر و مسائل مبتلابه مردمان این سرزمین و به نوعی آسیبشناسی زیست و حیات آدمهای این سرزمین است. همین سویه باعث شده داستان زندگی مریم تک بعدی نشود و مهمتر اینکه وقایع متداول و حتی کلیشهای زندگی زنانهاش از ورای رویدادهای پیرامون، اجتماع و مقطع زمانی که در آن به سر برده، واجد چندلایگی برای کشف و آسیبشناسی شود.
نمونه خوب این کارکرد در گرایش مریم به گروههای سیاسی در دوران دبیرستان آن هم در دهه 50 است که در ادامه نقطه عطف زندگی عاطفی او را شکل میدهد. اما همین فرم یعنی قرار دادن وقایع اجتماعی تاریخ معاصر بر بستر زندگی قهرمان به منظور بهرهبرداری دراماتیک، در ادامه منجر به تعدد این ارجاعات و پررنگ شدن وجه نمایشی و اغراق شده زندگی او به عنوان یک زن عادی شده است. چراکه قرار است این خط داستانی سویههای مختلفی را از گرایش به مسلک دراویش تا مهاجرت، عشق افلاطونی، خیانت، اعتیاد و... را در بربگیرد که برخی از آنها به دلیل اهمیت و پرهیز از سطحینگری نیاز به عمق و بسترسازی دارند اما این فرصت برای تحلیل و تعمیق بیشتر به آنها داده نشده و در بوم نقاشی زندگی مریم رنگ میبازند و فراموش میشوند. شخصیت مریم به عنوان زنی با آرزوهای طول و دراز و بلندپروازی مثال زدنی که در مواجهه با اولین مانع یعنی خواستگار تحمیلی؛ سقف آرزوهایش کوتاه میشود، طبعاً دچار سرخوردگی و عدم اعتماد به نفسی است که در شیوه روایت داستان زندگیاش هم نمود پیدا میکند. اما همین کاراکتر در بحرانها و بزنگاههای مهم زندگیاش دچار نوعی خودشیفتگی نمایشی است که به نظر دور از ذهن میآید. هرچند این تعریف و تمجید از خود میتواند به عنوان رنگ و لعابی که او به داستان میزند تا در نظر شنوندهاش مقبول بیفتد، توجیهپذیر باشد اما واقعیت این است که او را غیر سمپاتیک جلوه میدهد.
در عین حال میتوان بلوغ نگاه مریم به عشق و رابطه عاطفی را در طول زندگی اجباری و عشقی خودخواسته که او را به آزمونی خطیر وامی دارد، دنبال کرد و بازتاب این خودشناسی را در کاراکتر زمان حال او مورد توجه قرار داد.
زنی که از پسِ همه حسرتهای فروخورده و ناکامیهای عاطفی به خود رجوع کرده و رضایت نهایی را در واکاوی خود مییابد. زنی که روح خود را؛ هرچند با اندکی دستکاری سلیقهای، مقابل شنوندهاش که ما باشیم عریان میکند تا از ورای آن به کشف درام زندگی خود برسد. در کنار مریم با کاراکترهای مرد و زن متعددی مواجه میشویم که با خوانشی غیر کلیشه ای؛ واجد رنگین کمانی از خوبیها و بدیها، ضعفها و قوتها هستند. از پدر و مادر تا مردان زندگی و اطرافیان مریم که هر یک به گونهای رنگ آمیزی شدهاند که در عین ثبت تصویر جامعه مردسالار، سویهای جدید و متمایز داشته باشند.
احمد طالبینژاد با رمان «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» توانسته ورای جنسیت، از کاراکتر محوری خود شمایلی ملموس و باورپذیر ترسیم کند که در عین حال دوست داشتنی و دوست نداشتنی است و همین وجه او را آشنا میکند.
منتقد
«کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» به قلم احمد طالبینژاد؛ منتقد نام آشنا، فیلمنامهنویس، مستندساز، کارگردان و مؤلف چندین کتاب سینمایی، به تازگی از سوی انتشارات روزنه به بازار آمده است. این رمان داستان زندگی زنی به نام مریم از دوران نوجوانی تا میانسالی است که از زاویه اول شخص روایت میشود. انتخاب این زاویه دید در کنار نگاهی جزئی نگرانهای که نویسنده به شرح و توصیف وقایع زندگی این زن دارد و بخصوص نثر روان و بدون تکلفی که برای این روایت شخصی انتخاب شده، نوعی روح زنانگی در کالبد داستان وارد کرده که نقش مهمی در همراهی مخاطب با این قهرمان و درام زندگیاش دارد.
مریم در حال تعریف کردن داستان زندگیاش برای شنوندهای مجهول است و مخاطب بتدریج با ذهن بازیگوش او که گاه زمانها را پس و پیش کرده و دچار پرشهای زمانی و تداخل رویدادها و حتی عواطف میشود، همراهی کنجکاوانهای میکند که در ادامه تبدیل به همذات پنداری صمیمانه میشود.
ثبت گذر زمانی حدود 5 دهه از زندگی این زن به واسطه مونولوگهای او، این امکان را به نویسنده داده که نقاط اوج و دراماتیک زندگی او را ثبت کرده و برای هر نقطه اوج پرانتزی باز کند که بنا به اهمیت آن رویداد در ذهن مریم، بسط و گسترش یافته و سپس بسته میشود. در واقع روایت این داستان خطی به شکل فلاش بک برای شنوندهای که در انتها با یک تک جمله هویتش فاش میشود، خواننده کتاب را در جایگاه همان شنونده قرار میدهد تا این شخصیت مرموز کارکردی دوگانه حتی در شکل و شیوه روایت مریم پیدا کند. این 5 دهه از زندگی قهرمان زن به شکلی اجتنابناپذیر متأثر از رویدادهای اجتماعی ایران معاصر و مسائل مبتلابه مردمان این سرزمین و به نوعی آسیبشناسی زیست و حیات آدمهای این سرزمین است. همین سویه باعث شده داستان زندگی مریم تک بعدی نشود و مهمتر اینکه وقایع متداول و حتی کلیشهای زندگی زنانهاش از ورای رویدادهای پیرامون، اجتماع و مقطع زمانی که در آن به سر برده، واجد چندلایگی برای کشف و آسیبشناسی شود.
نمونه خوب این کارکرد در گرایش مریم به گروههای سیاسی در دوران دبیرستان آن هم در دهه 50 است که در ادامه نقطه عطف زندگی عاطفی او را شکل میدهد. اما همین فرم یعنی قرار دادن وقایع اجتماعی تاریخ معاصر بر بستر زندگی قهرمان به منظور بهرهبرداری دراماتیک، در ادامه منجر به تعدد این ارجاعات و پررنگ شدن وجه نمایشی و اغراق شده زندگی او به عنوان یک زن عادی شده است. چراکه قرار است این خط داستانی سویههای مختلفی را از گرایش به مسلک دراویش تا مهاجرت، عشق افلاطونی، خیانت، اعتیاد و... را در بربگیرد که برخی از آنها به دلیل اهمیت و پرهیز از سطحینگری نیاز به عمق و بسترسازی دارند اما این فرصت برای تحلیل و تعمیق بیشتر به آنها داده نشده و در بوم نقاشی زندگی مریم رنگ میبازند و فراموش میشوند. شخصیت مریم به عنوان زنی با آرزوهای طول و دراز و بلندپروازی مثال زدنی که در مواجهه با اولین مانع یعنی خواستگار تحمیلی؛ سقف آرزوهایش کوتاه میشود، طبعاً دچار سرخوردگی و عدم اعتماد به نفسی است که در شیوه روایت داستان زندگیاش هم نمود پیدا میکند. اما همین کاراکتر در بحرانها و بزنگاههای مهم زندگیاش دچار نوعی خودشیفتگی نمایشی است که به نظر دور از ذهن میآید. هرچند این تعریف و تمجید از خود میتواند به عنوان رنگ و لعابی که او به داستان میزند تا در نظر شنوندهاش مقبول بیفتد، توجیهپذیر باشد اما واقعیت این است که او را غیر سمپاتیک جلوه میدهد.
در عین حال میتوان بلوغ نگاه مریم به عشق و رابطه عاطفی را در طول زندگی اجباری و عشقی خودخواسته که او را به آزمونی خطیر وامی دارد، دنبال کرد و بازتاب این خودشناسی را در کاراکتر زمان حال او مورد توجه قرار داد.
زنی که از پسِ همه حسرتهای فروخورده و ناکامیهای عاطفی به خود رجوع کرده و رضایت نهایی را در واکاوی خود مییابد. زنی که روح خود را؛ هرچند با اندکی دستکاری سلیقهای، مقابل شنوندهاش که ما باشیم عریان میکند تا از ورای آن به کشف درام زندگی خود برسد. در کنار مریم با کاراکترهای مرد و زن متعددی مواجه میشویم که با خوانشی غیر کلیشه ای؛ واجد رنگین کمانی از خوبیها و بدیها، ضعفها و قوتها هستند. از پدر و مادر تا مردان زندگی و اطرافیان مریم که هر یک به گونهای رنگ آمیزی شدهاند که در عین ثبت تصویر جامعه مردسالار، سویهای جدید و متمایز داشته باشند.
احمد طالبینژاد با رمان «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» توانسته ورای جنسیت، از کاراکتر محوری خود شمایلی ملموس و باورپذیر ترسیم کند که در عین حال دوست داشتنی و دوست نداشتنی است و همین وجه او را آشنا میکند.
خجسته میلاد نهمین خورشید هدایت امام محمد تقی، جوادالائمه مبارک باد
صبرآگاهانه، چاره عبور از سختیها
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
بالندگی اخلاقی درافراد جامعه از موارد اساسی بود که امام جواد(ع) به آن توجه واهتمام خاصی نشان داده است. آن حضرت برای پرورش اخلاق در جامعه وتحقق امت اسلامی، منشور تربیتی اسلام را ترسیم وبه ترویج آموزههای آن پرداخت.درهمین راستا با نقل احادیث بسیار از امیرالمؤمنین علی(ع) ضمن معرفی الگویی برتر اخلاق اسلامی به مسلمانان، برجنبههای هدایتگرکلام جد خویش تأکید داشت. امام جواد(ع) برآن بود تا مسلمانان را با ضرورت اتکا برحکمت ومعرفت در مرحله عمل آشنا کند واهمیت اخلاق متکی بر«عقل» و«وجدان» را نشانگر باشد. آن حضرت برنقش صبر و استواری در راه ایجاد ملکههای اخلاقی درافراد تأکید نموده و عامل زمان را در روشن شدن مسائل ومرتفع شدن بسیاری از مشکلات مؤثر میدانست. براین اساس در رهنمودی میفرماید: «سختیها و مشکلات همانند بیماریها دورهای دارند که باید آن دوره را پشت سرنهاد ونمی توان از زمان آن کاست»البته آن حضرت در اینگونه رهنمودها در پی آن نبود تا افراد را از چارهجویی باز دارد بلکه آنان را به اقدامی کارآمد و مطلوب در سایه صبر وشکیبایی دعوت میفرمود تا دوره گرفتاریها سرآمده و به اتمام رسد. از اینروهنگامی که قیس بن سعد از مصر نزد آن حضرت آمد و از بسیاری مشکلات شکایت داشت، امام جواد(ع) با نقل حدیثی از جدش امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به وی فرمود:«ای قیس محنتها و سختیها پایانی دارند که ناگزیر به آن میرسند، پس برانسان خردمند است که با گرفتاریها کنار آمده تا وقت آن به سر آید. زیرا چاره اندیشی (شتاب زده) به هنگام روبه رو شدن با مشکلات برسختیهای آن میافزاید.» و در ادامه میفرماید:«چهار چیز است که انسان را بر دشواری هایاری وغلبه میدهد. سلامتی، دارندگی وبی نیازی، دانش و توفیق الهی.» امام جواد(ع)در شب دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه پا به عرصه وجود نهاد ونام جدش رسول خدا(ص) – محمد - بر وی نهاده شد. در کتابهای تاریخ و حدیث، لقبهای زیادی برای پیشوای نهم شیعیان ذکر شده که هریک بیانگر ویژگیهای اخلاقی و روحی، برجستگیهای معنوی و رفتاری و فضایل و کمالات نفسانی حضرتش است که مشهورترین آن «جواد» است. امام جواد(ع) دارای صفات عالی انسانی در حد اعلای کمال بود. سجایا و مکارم اخلاقی آن حضرت از والاترین منابع اخلاقی سرچشمه گرفته و از جدش رسول گرامی اسلام(ص) به ارث برده بود. فضایل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع) به گونهای بود که حتی مخالفان و دشمنان نیز بدان اعتراف داشتند و با دیدن آن خصال برجسته، ناخودآگاه مجذوب آن وجود الهی شده، زبان به مدح و ستایش آن حضرت گشودهاند.
دبیر گروه پایداری
بالندگی اخلاقی درافراد جامعه از موارد اساسی بود که امام جواد(ع) به آن توجه واهتمام خاصی نشان داده است. آن حضرت برای پرورش اخلاق در جامعه وتحقق امت اسلامی، منشور تربیتی اسلام را ترسیم وبه ترویج آموزههای آن پرداخت.درهمین راستا با نقل احادیث بسیار از امیرالمؤمنین علی(ع) ضمن معرفی الگویی برتر اخلاق اسلامی به مسلمانان، برجنبههای هدایتگرکلام جد خویش تأکید داشت. امام جواد(ع) برآن بود تا مسلمانان را با ضرورت اتکا برحکمت ومعرفت در مرحله عمل آشنا کند واهمیت اخلاق متکی بر«عقل» و«وجدان» را نشانگر باشد. آن حضرت برنقش صبر و استواری در راه ایجاد ملکههای اخلاقی درافراد تأکید نموده و عامل زمان را در روشن شدن مسائل ومرتفع شدن بسیاری از مشکلات مؤثر میدانست. براین اساس در رهنمودی میفرماید: «سختیها و مشکلات همانند بیماریها دورهای دارند که باید آن دوره را پشت سرنهاد ونمی توان از زمان آن کاست»البته آن حضرت در اینگونه رهنمودها در پی آن نبود تا افراد را از چارهجویی باز دارد بلکه آنان را به اقدامی کارآمد و مطلوب در سایه صبر وشکیبایی دعوت میفرمود تا دوره گرفتاریها سرآمده و به اتمام رسد. از اینروهنگامی که قیس بن سعد از مصر نزد آن حضرت آمد و از بسیاری مشکلات شکایت داشت، امام جواد(ع) با نقل حدیثی از جدش امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به وی فرمود:«ای قیس محنتها و سختیها پایانی دارند که ناگزیر به آن میرسند، پس برانسان خردمند است که با گرفتاریها کنار آمده تا وقت آن به سر آید. زیرا چاره اندیشی (شتاب زده) به هنگام روبه رو شدن با مشکلات برسختیهای آن میافزاید.» و در ادامه میفرماید:«چهار چیز است که انسان را بر دشواری هایاری وغلبه میدهد. سلامتی، دارندگی وبی نیازی، دانش و توفیق الهی.» امام جواد(ع)در شب دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه پا به عرصه وجود نهاد ونام جدش رسول خدا(ص) – محمد - بر وی نهاده شد. در کتابهای تاریخ و حدیث، لقبهای زیادی برای پیشوای نهم شیعیان ذکر شده که هریک بیانگر ویژگیهای اخلاقی و روحی، برجستگیهای معنوی و رفتاری و فضایل و کمالات نفسانی حضرتش است که مشهورترین آن «جواد» است. امام جواد(ع) دارای صفات عالی انسانی در حد اعلای کمال بود. سجایا و مکارم اخلاقی آن حضرت از والاترین منابع اخلاقی سرچشمه گرفته و از جدش رسول گرامی اسلام(ص) به ارث برده بود. فضایل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع) به گونهای بود که حتی مخالفان و دشمنان نیز بدان اعتراف داشتند و با دیدن آن خصال برجسته، ناخودآگاه مجذوب آن وجود الهی شده، زبان به مدح و ستایش آن حضرت گشودهاند.
به نام تاریخ
4 اسفند
سال 1388 در چنین روزی با تصویب قطعنامهای در سازمان ملل، نوروز ثبت جهانی شد و اول فروردین برابر با 21 مارس روز جهانی نوروز نام گرفت.
تولدها
سعید آقاخانی: بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون امروز 49 ساله میشود. سعید آقاخانی در رشته تئاتر تحصیل کرد و با برنامه تلویزیونی «پرواز 57» در سال 1372 وارد تلویزیون شد. او با بازی در «ساعت خوش» در سال 1373 به شهرت رسید و پس از آن در سریالهای «خانه به خانه»، «همه فرزندان من»، «گالری 9»، «مجتمع مسکونی فرخ و فرج»، «چشم به راه»، «کاشانه»، «داستان یک شهر»، «خانه آرزوها»، «پشت کنکوری ها» «من یک مستأجرم»، «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «روزگار خوش حبیب آقا»، «کمربندها را ببندیم» و «چاردیواری» بازی او را دیدیم. آقاخانی از سال 1376 با بازی در فیلم «کلید ازدواج» وارد سینما شد و در فیلمهایی چون «بعد از ظهر سگی سگی»، «ضد گلوله» و «من دیه گو مارادونا هستم» بازی کرد اما با بازی در فیلم «خداحافظی طولانی» از نقشهای طنز فاصله گرفت و درخشید و برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فیلم فجر گرفت. «اروند»، «آباجان»، «پیلوت»، «کامیون»، «بنفشه آفریقایی» و «قسم» فیلمهای دیگری است که آقاخانی در آنها بازی کرده است. او کارگردانی هم میکند و تا به حال سریالهای «عید امسال»، «زن بابا»، «راه دررو»، «نقطه سر خط»، «روزهای بد به در»، «بیمار استاندارد»، «شب عید» و «نون خ» با کارگردانی او پخش شدهاند.
لوئیس بونوئل: کارگردان مشهور اسپانیایی سال 1900 در چنین روزی به دنیا آمد. لوئیس بونوئل از کودکی به تصویر و سینما علاقه داشت و پس از تحصیل در رشته فلسفه همراه سالوادور دالی و فدریکو گارسیا لورکا هسته اصلی جنبش آوانگارد سوررئالیستی اسپانیا را تشکیل داد. او سال 1929 فیلمنامه «سگ اندلسی» را با همکاری سالوادور دالی در 6 روز نوشت و کارگردانی کرد. فیلمی که با استقبال مواجه شد. «عصر طلایی»، «سرزمین بینان»، «کازینوی بزرگ»، «جمجمه بزرگ»، «فراموش شدگان»، «سوزانا»، «زنی بدون عشق»، «صعود به آسمان»، «ال»، «رابینسون کروزوئه»، «بلندیهای بادگیر»، «وهم با تراموا سفر میکند»، «رودخانه مرگ»، «زندگی جنایت بار آرچیبالدو دلاکروز»، «مرگ در باغ»، «نازارین»، «ویریدیانا»، «ملک الموت»، «خاطرات یک کلفت»، «شمعون صحرا»، «زیبای روز»، «تریستانا»، «جذابیت پنهان بورژوازی»، «شبح آزادی» و «میل مبهم هوس» دیگر فیلمهایی بودند که بونوئل ساخت. او برای «فراموش شدگان» جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن گرفت و برای «ویردیانا» برنده نخل طلای این جشنواره شد و «جذابیتهای پنهان بورژوازی» برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شد. بونوئل سال 1983 درگذشت.
سالروز تولد شقایق دهقان بازیگر، رسول یونان شاعر، پوریا عالمی داستاننویس، دونالد برازول خواننده، درو باریمور بازیگر امریکایی، جیمز بلانت خواننده انگلیسی، کایل مک لاکلن بازیگر امریکایی، اکبر اکسیر شاعر و ولیالله درودیان شاعر هم امروز است.
درگذشتها
اندی وارهول: نویسنده، نقاش، عکاس و فیلمساز و از بنیانگذاران هنر پاپ سال 1987 در چنین روزی درگذشت. اندی وارهول متولد 1928 بود و در دهه 60 میلادی استودیویی که بهنام «کارخانه» مشهور بود تأسیس کرد و در آن شروع به نقاشی از تولیدات معروف امریکایی مانند بطریهای کوکاکولا کرد. آثار آوانگارد اندی وارهول منتقدان زیادی داشت اما بین مردم بسیار محبوب بود و همین باعث شد به یکی از شخصیتهای جنجالی دنیای هنر تبدیل شود. نقاشی «قوطیهای سوپ کمپبل» و فیلم «دختران چلسی» از مشهورترین آثار وارهول است. تابلوهای «پوستر یک ستاره قدیمی»، «سرخپوست نشسته»، «آهنگ جشن ساتریک»، «ملکه سوازیلند»، «محمدعلی کلی» و «فاتح ماه» از دیگر آثار اوست. بسیاری از آثار او در موزه اندی وارهول در ایالت پنسیلوانیا قرار داد و این بزرگترین موزه دنیاست که به یک هنرمند اختصاص پیدا کرده است.
چاک جونز: انیماتور امریکایی و یکی از افراد تأثیرگذار در انیمیشن سال 2002 درگذشت. چاک جونز متولد 1912 بود و با ساخت انیمیشنهای کوتاه مانند «نغمههای احمقانه» و «آهنگهای حرفه ای» مطرح شد. او سالها در زمینه فیلمنامهنویسی برای انیمیشن و نقاشی آثار کارتونی فعالیت میکرد و شخصیتهای دوست داشتنی کارتونی مانند «رود رانر»، «وایل ای. کایوتی»، «باگز بانی» و «دافی داک» توسط او خلق شدند. جالب است بدانید که جونز کارگردان بعضی از قسمتهای «تام و جری» هم بود. او در طول دوران فعالیتش 300 انیمیشن کوتاه ساخت و برای ساخت انیمیشنهای «دکتر سوس»، «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» و «هورتون یک صدای هو شنید» همکاری کرد و برنده سه اسکار کارگردانی و یک اسکار افتخاری شد.
سالروز درگذشت ابراهیم صهبا روزنامه نگار و شاعر هم امروز است.
عکس نوشت
ارکستر ملی ایران به رهبری بردیا کیارس و خوانندگی پوریا اخواص در سیوششمین جشنواره موسیقی فجر اجرا کرد. «سلام» به آهنگسازی حسین علیزاده، «بیا» از حبیب الله بدیعی و شهرام توکلی و شعر تورج نگهبان، «خاک مهر آیین» از علی اکبر قربانی و«شور» از فکرت امیروف قطعاتی بودند که در این اجرا نواخته شدند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
جینا فراتا: علاقهمند رهبری میهمان ارکستر سمفونیک تهران هستم
-
آموزش غیرمستقیم، تبدیل هیولا به پری
-
شهروند مجـــازی
-
فصل های سرد زندگی یک زن
-
صبرآگاهانه، چاره عبور از سختیها
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین