یو اس ای تودی (امریکا):
دونالد ترامپ همچنان میکوشد تا کووید 19 را کم اهمیت جلوه دهد؛ اما واقعیت آن است که این هفته امریکا در مرگ و میرهای کرونایی رکورد خود را که رکورد جهان هم هست شکست و در هر 107 ثانیه یک امریکایی بخاطر ابتلا به کووید 19 جان باخت.
لیبراسیون (فرانسه):
دو هفته بعد از قتل معلم تاریخ در حومه پاریس، روز پنجشنبه سه نفر در نیس با چاقو کشته شدند، اما ریشه این حملات را نباید دین اسلام دانست و همه مسلمانان را تروریست نامید؛ زیرا همان طور که رئیس کمیسیون اروپا گفته، اسلام همچون همه ادیان دین صلح است.
گاردین (بریتانیا):
بعد از اینکه یک نهاد حقوق بشری در تحقیقی اعلام کرد، حزب کارگر در دوره رهبری جرمی کوربین مسئول آزار یهودیان در انگلیس بوده است، وی این اتهامات را بزرگنمایی خواند. اما رئیس جدید حزب در پاسخ به این سخنان، عضویت کوربین را در حزب به تعلیق درآورد.
خطر بازگشت راستگرایان افراطی مسلح به امریکا
زهره صفاری
مترجم
3روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری امریکا نگرانیهای زیادی درخصوص وضعیت امنیتی این کشور پس از انتخابات وجود دارد، زیرا «دونالد ترامپ» در چهار سال ریاست جمهوریاش اقبال زیادی به راستهای افراطی که بسیاری نیز مسلح هستند، نشان داده است و همزمان گزارشها نیز حاکی از آن است که دولت او با تحت فشار قرار دادن مراکز قانونگذار و کماهمیت جلوه دادن تهدید فعالیت افراطیهای مسلح، مسیری را برای بازگشت گستاخانه آنها به میدان سیاست باز کردهاند که از دهه 60 و 70 در امریکا بیسابقه بوده است.
بنا بر مقالهای که سایت مجله امریکایی«فارنافرز» منتشر کرده، نمونه احتمال بازگشت مسلحانه راستهای افراطی را میتوان در اقدام ماه گذشته یک گروه افراطی در تلاش برای ربودن فرماندار دموکرات میشیگان مشاهده کرد. «گرتچن ویتمر»، فرماندار یاد شده، تنها به دلیل مخالفت با دستور ترامپ برای لغو قرنطینه کرونایی طعمه این گروهها شد. بدون شک در چند روز مانده تا انتخابات و حتی بعد از آن نیز خشونتهای بیشتری را در امریکا شاهد خواهیم بود.
بنا بر این مقاله، فارغ از اینکه برنده انتخابات سوم نوامبر چه کسی باشد، «ترامپ» در این چهار سال، راه را برای دخالتهای مسلحانه در انتخابات آتی باز کرده است. بنابراین اگر ساختار سیاسی امریکا، به سمت عادیسازی این مداخلهها سوق یابد و مراکز قانونگذاری نتوانند برای رفع این مشکل چارهای بیندیشند، نامزدهای سیاسی آینده امریکا منافع انتخاباتی خود را در اتحاد با گروههای مسلح خواهند دید. گرچه بسیاری از تحلیلگران، این روند را زمینه بروز جنگ داخلی در امریکا میدانند اما سناریوی محتملتر تشکیل گروههای مسلح انحصاری رهبران سیاسی است که به تدریج ماهیت دموکراسی امریکایی را زیر سؤال خواهد برد.
به نوشته «فارنافرز»، گروههای مسلح از راههای مختلفی میتوانند بر مسیر انتخاباتی نامزدها مؤثر باشند برخی با حمایت از یک کاندیدا یا تخریب رقیبش این کار را میکنند و گاهی نیز سیاستمداران در اتحاد با گروههای مسلح شانس بردشان را بالا میبرند. ناگفته پیداست که هر دو مسیر برای طرفین خطرساز خواهد بود. به باور کارشناسان اما آنچه در امریکای امروز دیده میشود اثرگذاری گروههای مسلح بر آرای انتخاباتی بدون رابطه مستقیم با کاندیداهاست که نگرانکنندهتر به نظر میآید.
بهطور کلی گروههای مسلح امریکایی یا ماهیتی ضددولتی دارند و یا تمرکزشان بر مقابله با گسترش قدرت ملی و حکومت چپهای افراطی است. شرایطی که در دوره «ترامپ» درباره فرمانداران دموکرات و سیاستمداران مخالف نژادپرستی ملموس و قابل درک بود. ورای این فعالیتها بسیاری از این گروهها نفوذ در پلیس ایالتی و ارتش امریکا را در دستور کار داشتند. تا پیش از پیروزی ترامپ در سال 2016، این گروهها در حاشیه بودند و همواره از سوی مقامات بلندپایه محکوم و منزویتر میشدند اما مشی سیاسی «ترامپ» بر فعالیتهای آنها مشروعیت بخشید بهطوری که او حتی حاضر به انتقاد صریح از راستهای افراطی نشد.
«فارنافرز» در مقاله خود تأکید کرده است، اینکه این شرایط بعد از «ترامپ» تغییر میکند یا خیر مشخص نیست اما تداوم این فعالیتها، استراتژی «ترامپ» را در دستور کار سیاستمداران بعدی نیز قرار میدهد. حالا اگر ترامپ پیروز سوم نوامبر باشد این استراتژی با اقبال بیشتری نیز در 4 سال آینده روبهرو خواهد شد. در این صورت، بهترین فرصت برای رهایی از این شرایط انکار جمعی مداخلات مسلحانه در انتخابات در همه طیفها و احزاب امریکاست. از طرفی مراکز قانونگذار فدرال، دولتی و محلی نیز باید نسبت به این گروهها اعلام بیطرفی کنند.
آنچه مسلم است گرچه بازگشت به عصر انزوای راستهای افراطی به دوره پیش از حضور ترامپ در کاخ سفید آسان بهنظر نمیرسد اما اگر ترامپ شکست خورد، دولت بعدی، فرصت و ابزار لازم برای مقابله با آنها را در اختیار دارد و میتواند با انسجام و ترویج عقاید میهن پرستانه به جای حزب گرایی، دموکراسی امریکا را از رویاروییهای مسلحانه احتمالی خلاص کند.
آیا اکنون میتوان به نظرسنجیهای انتخاباتی امریکا اعتماد کرد؟
مجید تفرشی
تحلیلگر مسائل بینالملل
نتیجه نهایی انتخابات سال 2016 ریاست جمهوری در امریکا و شکست غافلگیر کننده هیلاری کلینتون دموکرات در برابر دونالد ترامپ جمهوریخواه، برخلاف نتایج اغلب پیشبینیها و نظرسنجیها، بههمراه چند پیشبینی نادرست دیگر نظرسنجیها در سالهای اخیر، در دیگر کشورها، از جمله نظرسنجیهای قبل از همهپرسی بریتانیا درباره ماندن یا گسستن از اتحادیه اروپا/ برگزیت، موجب شده تا بسیاری درباره اعتماد مجدد به نتایج نظرسنجیها درباره انتخابات پیش روی ریاست جمهوری امریکا نیز دچار تردید شوند.برخی ناظران و کارشناسان معتقدند که در انتخابات 2020 نیز همچنان مانند چهار سال قبل، احتمال جدی وقوع نتیجهای خلاف نظر اغلب نظرسنجیها، کاملاً وجود دارد. در حالی که برخی دیگر بر این باور هستند که در این فاصله زمانی، هم سازوکارهای نظرسنجیهای پژوهشی و رسانهای بسیار دقیقتر و قابل اعتمادتر شده و هم نظرات رأی دهندگان مشخصتر و قطعیتر شده و درصد اختلاف بین پیشبینیها و نظرسنجیها با آرای واقعی و نتایج آنها، بسیار کمتر از ادوار پیش و بخصوص سال 2016 شده است.
برای بررسی وضع موجود و راستی آزمایی نسبی نظرسنجیهای کنونی، بخصوص در امریکا، باید مختصری به واکاوی دلایل ناکارآمدی نظرسنجیهای انتخابات سال 2016 پرداخت. پس از ناکامی نظرسنجیهای آن سال، مشخص شد که عدم رغبت طبقه فرودست، اقلیتها، زنان، جوانان و افراد دارای تحصیلات پایینتر در مشارکت در نظرسنجیها، از مهمترین دلایل نادرستی نتایج آنها بوده است. معضل عدم مشارکت این اقشار در نظرسنجیها، قبلاً و در انتخابات قبل از 2016 نیز وجود داشته، ولی بهدلیل توازن بین این عدم مشارکت و کم رغبتی همین اقشار به مشارکت در انتخابات، معمولاً تفاوت تأثیرگذاری بین نتایج نظرسنجیها و نتیجه نهایی انتخابات وجود نداشت. ولی در رقابت بین کلینتون و ترامپ، بسیاری از افراد مرددی که علاقهای به مشارکت سیاسی نداشتند، نهایتاً به سود ترامپ که برخلاف هیلاری کلینتون کمتر در معرض آزمونها و قضاوتهای سیاسی و رسانهای بود، وارد شده و توازن قوا را علیه کلینتون به هم زدند.
بهگفته دیوید داتوین پژوهشگر ارشد مؤسسه آمری اسپیک در دانشگاه شیکاگو، فقدان تنوع و فراوانی لازم در تحصیلات، قومیت، سن، علایق سیاسی و میزان و شدت عزم مشارکت سیاسی یا انتخاب نامزد مطلوب، موجب بیراهه رفتن و گمراهی نظرسنجیهای انتخاباتی سال 2016 شد. در آن انتخابات عزم و نظر عمومی بسیاری از رأیدهندگان تا آخرین روزها شکل گرفته نشده بود و بیرغبتی به روی کار آمدن «یک کلینتون دیگر» و رأی دادن به «یک الیگارش جدید»، بههمراه مخالفت شماری از جمهوریخواهان کلاسیک با انتخاب ترامپ، موجب شد او بتواند خود و سیاستش را بهعنوان راه سوم و رویکردی جدید و متفاوت در سپهر سیاسی امریکا عرضه کند. از سوی دیگر، پدیده نادر، پیچیده، غیردموکراتیک و بعضاً گمراه کننده رأی الکترال/ College Vote که مغایر با اصل بدیهی «یک نفر، یک رأی» در سازوکار دموکراتیک انتخاباتی است، موجب شده مشکلات ذکر شده قبلی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بیشتر از موارد مشابه بروز کرده و تأثیرگذار باشد.
با این همه، اسکات کیتر، پژوهشگر ارشد نظرسنجی در مؤسسه تحقیقاتی پیو/ Pew معتقد است که به دلایل مختلفی مؤسسههای نظرسنجی با آموختن از حوادث چهار سال اخیر، تغییرات شکلی و محتوایی جدی را در جهت نزدیکتر کردن پایشهای خود به واقعیت نتایج انتخابات انجام دادهاند. مهمترین بخش این اصلاحات، بازنگری فنی و علمی و تلاش هر چه بیشتر برای فراگیرتر کردن مشارکت کنندگان نظرسنجیها برای کسب اعتبار بیشتر و احیای اعتماد خدشه دار مخاطبان و نزدیکتر کردن هر چه ممکن نتیجه نظرسنجیها و سرنوشت انتخابات است.
نکته مهم دیگر در احیای اعتماد نسبی بهنظرسنجیها، کاهش تعداد افراد مردد و بیتصمیم درباره نحوه رأی دادن در انتخابات پیش رو در امریکا است. چنان که از کاهش شدید تأثیرگذاری مناظرههای انتخاباتی بین رقبای ریاست جمهوری و معاونان در تغییر آرای مردم نیز دیده شد، در انتخابات 2020، موافقان و مخالفان ترامپ بسیار مصممتر از چهار سال قبل بر سر تصمیم خود ایستادهاند. از اینرو نه مناظرهها تأثیر جدی بر نظر مردم داشته و نه مانند قبل، امکان خطا رفتن فاحش نتایج نظرسنجیها وجود دارد.
با آنکه، عنصر شگفتی و غافلگیری در اغلب تحولات سیاسی جهان وجود دارد، به نظر میرسد که اصرار کنونی ترامپ و حامیانش بر غلط بودن نتایج نظرسنجیهای مخالف خواست آنان و بیاعتباردانستن گمانه زنیهای علمی و رسانهای، تلاشی واپسین برای جلوگیری از شکست احتمالی جدی در روز سرنوشت ساز سوم نوامبر باشد. اینکه او موفق خواهد شد تا بار دیگر جهان را شگفت زده کند، یا در انتخابات شکست خورده و نتیجه آرا را بیدردسر و متمدنانه قبول کند، موضوعی است که از هم اکنون قابل پیشبینی نیست.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تلاش برای استرداد مجرمان از روسیه
در پنتاگون باور عمومی بر این بود که متیس قصد دارد مانع دستیابی میلی به پست ریاست ستاد مشترک ارتش امریکا شود. به ترامپ گفتم او باید برای همه پستهای فرماندهی نظامی و ستاد کارکنان ارتش دستکم سه نامزد پیشنهادی دریافت کند. وقتی من وارد کاخ سفید شدم متیس برای هر یک از این پستها، یک نفر را معرفی میکرد که به نظر من کاهش قابل توجه کنترل مدنی و سیاسی بر نهادهای نظامی را نشان میداد. من در سراسر مدت خدمتم در کاخ سفید به عنوان مشاور امنیت ملی پیگیر این موضوع بودم، اما چنین تلاشی فقط تا حدی موفقیتآمیز بود. من و ترامپ درباره چگونگی طرح موضوع دخالت روسیه در انتخابات با پوتین، مذاکره کردیم بویژه که اکنون کیفرخواست مولر علیه جاسوسان اداره اطلاعات نظامی خارجی روسیه علنی شده بود. از آنجایی که ما هیچ نوع پیمان استرداد مجرمان با روسیه نداشتیم و قانون اساسی روسیه نیز استرداد به هر نحوی را منع میکرد احتمال تحویل دادن این مجرمان، بسیار اندک بود. بنابراین به ترامپ توصیه کردم برخلاف پیشنهاد بسیاری از دموکراتها و جمهوریخواهان چنین خواستهای از روسیه اصولاً مطرح نشود. درخواست درباره چیزی که میدانستیم امکان اجرای آن وجود ندارد، ما را ضعیف جلوه میداد. در مقابل به ترامپ پیشنهاد کردم به پوتین بگوید «من علاقهمند هستم افرادی که علیه آنها کیفرخواست مطرح شده است به ایالات متحده آمده و بی گناهی خود را ثابت کنند» که به نظر میرسید ترامپ از این پیشنهاد خوشش آمده است. به من گفت: این پیشنهاد شما درخور تحسین است. ترامپ میخواست بگوید اگر نقش روسها در هک کردن انتخابات 2016 تا این حد جدی بوده است، اوباما باید اقدامات بیشتری در مقابل آن انجام میداد؛ نکته ای که کاملاً درست بود. پیش نویس گزارشی را که از دفتر مشاور حقوقی کاخ سفید دریافت کرده بودم تسلیم ترامپ کردم، از دفتر مشاور حقوقی خواسته بودم اهداف ما را در مخالفت با دخالت روسیه در انتخابات ترسیم کند. ترامپ تغییراتی را در آن ایجاد کرد که نارضایتی کُلی او از این موضوع را نشان میداد. دقیقاً به دلیل همین مسأله بود که خواستم پیشنویس تهیه شود. ترامپ میتوانست با دادن این کاغذ به پوتین مخالفت شدید ما را با موضوع دخالتهای روسیه نشان دهد بدون اینکه نیاز باشد وارد مذاکرات طولانی شود. در نهایت ترامپ تصمیم گرفت از این سند استفاده نکند. او از من خواست موضوع دخالت در انتخابات را خود من مطرح کنم. به او گفتم آن را در برنامه ناهار کاری مطرح خواهم کرد اما واضح بود که من در نشست دو نفره ای که ترامپ بسیار به آن علاقه داشت، حضور نداشتم.
هلسینکی
هواپیمای ما در هلسینکی پایتخت فنلاند به زمین نشست و ما با خودرو تا هتل «کالاستاجاتورپا» (بفرمایید، سعی کنید آن را تلفظ کنید) رفتیم. صبح دوشنبه از راه تونل (دالان زیرگذر) به مهمانسرای هتل رفتم تا به ترامپ اطلاع دهم که باید صبحانه را با «سائولی نینیستو» رئیس جمهوری فنلاند صرف کند. اولین بار سپتامبر 1990 به همراه جیم بیکر وزیر خارجه وقت امریکا به منظور آماده کردن جورج بوش (پدر) برای نشستهایش با میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی از این دالان عبور کرده بودم. این نشستها بعد از تهاجم صدام حسین رئیس جمهوری پیشین عراق به کویت برگزار شد.