ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
مولی امیرالمؤمنین(ع): دو چیز است که (عظمت) ثواب آنها قابل ارزیابی نیست: یکی عفو و اغماض و دیگری عدل و انصاف.
فهرست غرر، ص ٢٥٢
فهرست غرر، ص ٢٥٢
خالد حسینی:مردم افغانستان از آشوب و آوارگی خسته شدهاند
افغانستانیها مردمی هستند که از جنگ خسته شده و به ستوه آمدهاند و سالها آشوب و آوارگی و بحران را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتهاند. از مردم میخواهم که پس از محو شدن توجه رسانهای مردم افغانستان را رها نکنند. آن میلیونها نفر هنوز آنجا خواهند بود. میلیونها نفر از مردم افغانستان در حال حاضر تحت کنترل گروهی هستند که ۲۰ سال است به طور سیستماتیک این کشور را ترور کرده است. کاملاً طبیعی است که شاهد هجوم گستردهای از افغانستانیها باشیم که در تلاش برای فرار از خشونت به مرز میدوند. بسیار ضروری است که این افراد به مراحل پناهندگی دسترسی داشته باشند و از آنها محافظت شود. بنابراین لطفاً از آن سازمانهایی حمایت کنید که از حقوق و رفاه پناهندگان محافظت میکنند.
بخشی از ترجمه گفتههای این نویسنده افغانستانی در ایسنا
بخشی از ترجمه گفتههای این نویسنده افغانستانی در ایسنا
حسین علیزاده 70 ساله شد
هنری که از عشق برخاسته است
علی اکبر مرادی
آهنگساز و نوازنده صاحب سبک تنبور
آشنایی من با حسین علیزاده به سالها قبل برمیگردد؛ تقریباً اوایل انقلاب بود، آن زمان آقای علیزاده پس از مدتها زندگی و اقامت در کشور آلمان به تازگی به ایران بازگشته بود. به یاد میآورم در یکی از همان روزها که در تهران بودم به همراه آقای شهرام ناظری به منزل یکی از دوستان رفتیم، هنرمند نقاشی به نام بهرام دبیری و آقای علیزاده هم درآنجا حضور داشت و این نقطه آغاز آشنایی ما بود و این دوستی و رفاقت ادامه داشت و همچنان دارد...
از دیدگاه من حسین علیزاده هنرمندی متفاوت در موسیقی ایران است و این تفاوت به لحاظ ایده، تفکر، نوع نوازندگی و نگاهی است که به موسیقی دارد و این ویژگی ها او را متمایز از دیگر هنرمندان کرده است. علیزاده امروز در حالی پا در 70 سالگی میگذارد که نیم قرن زندگی خود را در موسیقی گذرانده است و در تمام این سالها در زمینه آموزش، آهنگسازی، کنسرت و روی صحنه بودن و تلاش در جهت یافتن صداها، ایدهها و موسیقی جدید زحمات بسیاری کشیده و درباره این نوع نگاه و تفکر باید اندیشید و احترام گذاشت.
در واقع بهتراست بگویم در تمام این سالها دغدغه فکری حسین علیزاده موسیقی بوده و هست و در این مدت زمان از نوشتن کتابهای آموزشی، موسیقی فیلم، موسیقیهای ارکسترال، همکاری با خوانندههای مختلف و در زمینههای مختلف تلاش بسیاری داشته و هدف از این کارها ایجاد تحولی فکری و علمی در موسیقی بوده است بویژه در موسیقیسازی تا از خواننده محوری فاصله بگیرد. مانند آنچه که در گروه هم آوایان شاهد هستیم. علیزاده هدف از راهاندازی این گروه را همنوایی خوانندهها عنوان کرد؛ مانند سازها که در کنار هم قرار میگیرند و این نگاه اتفاقی نو در موسیقی ایران بود.
حسین علیزاده طی سالها زندگی هنریاش آثار بسیار باارزشی خلق کرده که هر کدام سخنی تازه در موسیقی ایران است مانند آلبوم «شورانگیز» با خوانندگی شهرام ناظری یا «نینوا» دیگر اثر مانا و جاودان او «رازنو» که همچنان ماندگار و شنیدنی است یا دیگر آثار باارزش و ماندگاری که در موسیقی فیلم تولید کرده مانند «دلشدگان» که در خاطر مردم مانده است. من به هر یک از کارهای او به نوعی علاقه و دلبستگی دارم، چرا که هر کدام احوال متفاوتی با کارهای قبلیاش داشته و این موضوع بسیار ارزشمند است.
اگرچه سخن گفتن از نیم قرن زندگی استاد بزرگ موسیقی ایران، حسین علیزاده، به همین چند سطر خلاصه نمیشود، هنرمندی که از نگاه من یک استاد کامل در موسیقی ایران است به این دلیل که هر آنچه راجع به موسیقی ایرانی بوده و در زیرشاخه آن قرار گرفته را انجام داده، از آموزش نونهالان و نوجوانان تا ساختن آهنگ، یا حضور در صحنه به عنوان یک نوازنده و یا همکاری با خوانندههای مطرح ایران. ناگفته نماند دین بزرگی هم بر گردن بانوان خواننده دارد به این دلیل میگویم که محدودیتی که برای صدای بانوان است موجب شده کمتر فعالیت کنند اما ایجاد گروههای همخوانی بانوان از سوی حسین علیزاده فرصتی برای ارائه هنر این هنرمندان ایجاد کرد. نکته دیگر انجام برنامههای آموزشی و پژوهشی است و در کنار آن حضور دلگرم کننده او در هر مجمع مانند جشنوارههای مختلف. درواقع هر جایی که به وجود ایشان به لحاظ داوری یا راهنمایی و... نیاز بود دریغ نکرده و باید بگویم در مدت بیش از 40 سال که از انقلاب میگذرد هر حرکت درستی که در این مملکت در عرصه موسیقی انجام گرفته به نوعی رد پای حسین علیزاده وجود دارد و دیده میشود. امیدوارم که خداوند ایشان را سلامت بدارد و همچنان برکات موسیقی برای مردم کشورمان باشد، چرا که به وجود چنین هنرمندان بزرگی همچنان نیاز است، هنرمندی که بازمانده نسل طلایی موسیقی ایران است؛ بازمانده نسلی که استادان بزرگی در آن عصر زیستهاند همچون عبدالله خان دوامی، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و تمام کسانی که آن زمان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی حضور داشتند و کار میکردند و حسین علیزاده، بازمانده همان نسلی است که به خاطر عشق به دنبال موسیقی رفت نه شهرت و مادیات؛ بزرگانی که بعضاً خانوادههایشان اهل موسیقی نبودند اما عاشق موسیقی بوده و هستند و خود را فرزند موسیقی میدانند و این به نظر من شانس هنر و مملکت ما است که چنین هنرمندان و استادان بزرگی در این سرزمین هستند و فعالیت میکنند.
آهنگساز و نوازنده صاحب سبک تنبور
آشنایی من با حسین علیزاده به سالها قبل برمیگردد؛ تقریباً اوایل انقلاب بود، آن زمان آقای علیزاده پس از مدتها زندگی و اقامت در کشور آلمان به تازگی به ایران بازگشته بود. به یاد میآورم در یکی از همان روزها که در تهران بودم به همراه آقای شهرام ناظری به منزل یکی از دوستان رفتیم، هنرمند نقاشی به نام بهرام دبیری و آقای علیزاده هم درآنجا حضور داشت و این نقطه آغاز آشنایی ما بود و این دوستی و رفاقت ادامه داشت و همچنان دارد...
از دیدگاه من حسین علیزاده هنرمندی متفاوت در موسیقی ایران است و این تفاوت به لحاظ ایده، تفکر، نوع نوازندگی و نگاهی است که به موسیقی دارد و این ویژگی ها او را متمایز از دیگر هنرمندان کرده است. علیزاده امروز در حالی پا در 70 سالگی میگذارد که نیم قرن زندگی خود را در موسیقی گذرانده است و در تمام این سالها در زمینه آموزش، آهنگسازی، کنسرت و روی صحنه بودن و تلاش در جهت یافتن صداها، ایدهها و موسیقی جدید زحمات بسیاری کشیده و درباره این نوع نگاه و تفکر باید اندیشید و احترام گذاشت.
در واقع بهتراست بگویم در تمام این سالها دغدغه فکری حسین علیزاده موسیقی بوده و هست و در این مدت زمان از نوشتن کتابهای آموزشی، موسیقی فیلم، موسیقیهای ارکسترال، همکاری با خوانندههای مختلف و در زمینههای مختلف تلاش بسیاری داشته و هدف از این کارها ایجاد تحولی فکری و علمی در موسیقی بوده است بویژه در موسیقیسازی تا از خواننده محوری فاصله بگیرد. مانند آنچه که در گروه هم آوایان شاهد هستیم. علیزاده هدف از راهاندازی این گروه را همنوایی خوانندهها عنوان کرد؛ مانند سازها که در کنار هم قرار میگیرند و این نگاه اتفاقی نو در موسیقی ایران بود.
حسین علیزاده طی سالها زندگی هنریاش آثار بسیار باارزشی خلق کرده که هر کدام سخنی تازه در موسیقی ایران است مانند آلبوم «شورانگیز» با خوانندگی شهرام ناظری یا «نینوا» دیگر اثر مانا و جاودان او «رازنو» که همچنان ماندگار و شنیدنی است یا دیگر آثار باارزش و ماندگاری که در موسیقی فیلم تولید کرده مانند «دلشدگان» که در خاطر مردم مانده است. من به هر یک از کارهای او به نوعی علاقه و دلبستگی دارم، چرا که هر کدام احوال متفاوتی با کارهای قبلیاش داشته و این موضوع بسیار ارزشمند است.
اگرچه سخن گفتن از نیم قرن زندگی استاد بزرگ موسیقی ایران، حسین علیزاده، به همین چند سطر خلاصه نمیشود، هنرمندی که از نگاه من یک استاد کامل در موسیقی ایران است به این دلیل که هر آنچه راجع به موسیقی ایرانی بوده و در زیرشاخه آن قرار گرفته را انجام داده، از آموزش نونهالان و نوجوانان تا ساختن آهنگ، یا حضور در صحنه به عنوان یک نوازنده و یا همکاری با خوانندههای مطرح ایران. ناگفته نماند دین بزرگی هم بر گردن بانوان خواننده دارد به این دلیل میگویم که محدودیتی که برای صدای بانوان است موجب شده کمتر فعالیت کنند اما ایجاد گروههای همخوانی بانوان از سوی حسین علیزاده فرصتی برای ارائه هنر این هنرمندان ایجاد کرد. نکته دیگر انجام برنامههای آموزشی و پژوهشی است و در کنار آن حضور دلگرم کننده او در هر مجمع مانند جشنوارههای مختلف. درواقع هر جایی که به وجود ایشان به لحاظ داوری یا راهنمایی و... نیاز بود دریغ نکرده و باید بگویم در مدت بیش از 40 سال که از انقلاب میگذرد هر حرکت درستی که در این مملکت در عرصه موسیقی انجام گرفته به نوعی رد پای حسین علیزاده وجود دارد و دیده میشود. امیدوارم که خداوند ایشان را سلامت بدارد و همچنان برکات موسیقی برای مردم کشورمان باشد، چرا که به وجود چنین هنرمندان بزرگی همچنان نیاز است، هنرمندی که بازمانده نسل طلایی موسیقی ایران است؛ بازمانده نسلی که استادان بزرگی در آن عصر زیستهاند همچون عبدالله خان دوامی، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و تمام کسانی که آن زمان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی حضور داشتند و کار میکردند و حسین علیزاده، بازمانده همان نسلی است که به خاطر عشق به دنبال موسیقی رفت نه شهرت و مادیات؛ بزرگانی که بعضاً خانوادههایشان اهل موسیقی نبودند اما عاشق موسیقی بوده و هستند و خود را فرزند موسیقی میدانند و این به نظر من شانس هنر و مملکت ما است که چنین هنرمندان و استادان بزرگی در این سرزمین هستند و فعالیت میکنند.
دریغ از درگذشت استادی کاردان و مترجمی به گزین
ابراهیم برزگر
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
درگذشت «احمد گلمحمدی» خبر تلخی است که روز شنبه جامعه دانشگاهی را داغدار کرد؛ بیاغراق زندهیاد «گلمحمدی» از استادان نامی رشته علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی سیاسی و همچنین استاد مطرح علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به شمار میآمد. او طی سالها دست به تألیف و ترجمه آثار ارزشمندی زد که نقش بسزایی در ارتقای بخش مهمی از علوم انسانیمان ایفا کردند. با آنکه انتخاب از میان آثار وی کار راحتی نیست اما به گمانم در میان ترجمههای زنده یاد «گلمحمدی» چند کتاب جایگاه ویژهتری دارند؛ «ایران بین دو انقلاب» نوشته «یرواند آبراهامیان» که ترجمهاش بارها تجدید چاپ شده و به برهه تاریخی میان دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران اختصاص دارد. این کتاب از منابع مطرح تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی کشورمان است. اما دیگر ترجمه ارزشمند ایشان کتاب «درآمدی انتقادی بر تحلیل سیاسی» است که اثری کاربردی در حوزه روششناسی علوم سیاسی با در نظر داشتن روایتهای مختلف این علم محسوب میشود. این ترجمه زندهیاد گلمحمدی کتابی مهم در قالبهای هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی علوم سیاسی است. «درآمدی بر فلسفه علم تاریخ» کتاب دیگری است که اگر خواهان بررسی رشتههای علوم اجتماعی باشیم چارهای نداریم جز آنکه به عرصه تاریخ و از جمله این نوشته هم مراجعه کنیم. نکته مشترک اغلب کتابهای این نویسنده و مترجم حساسیتی است که در انتخاب آثار برای ترجمه داشت؛ بسیار گزیده کار بود. برخلاف برخی که در ترجمه دقت چندانی به خرج نمیدهند و حاصل کارشان اغلب ترجمه زبالههای علوم انسانی غرب است او همواره سراغ کتابهای ارزشمندی میرفت که در قلههای این حوزه هستند. نکته مهم دیگر این بود که در انتقال داشتههای خود خساست به خرج نمیداد و بارها شاهد برگزاری کارگاههای ترجمهاش برای دانشجویان بودم. اما کتابهای گلمحمدی تنها به حوزه ترجمه محدود نمیشد او در حیطه تألیف هم کتابهای اثرگذاری در اختیار علاقهمندان قرار داده، از جمله کتاب «جهانی شدن، فرهنگ، هویت» که رساله دکتری او و از مهمترین آثار تألیفی کشورمان است. این کتاب، نوشتهای مؤثر در فهم مقوله جهانی شدن است که استقبال خوبی هم از آن شده است. همچنین «چیستی، تحول، و چشمانداز دولت» و «جمعیت فداییان اسلام» هم از دیگر تألیفات او هستند. گذشته از آثار تألیفی و ترجمههای زندهیاد گلمحمدی، او معلم بسیار خوبی هم بود. معلمی برخوردار از ویژگیهای اخلاقی برجسته. مردمدار بود و بهرغم برخورداری از دانش بسیار، برخوردی متواضعانه در مواجهه با دانشجویان داشت. بیشک زندهیاد گلمحمدی سرمایهای ارزشمند در حوزه علوم انسانی بود که درگذشت او همچون شوکی بزرگ برای حوزه علوم انسانی و بویژه علوم سیاسی محسوب میشود.
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
درگذشت «احمد گلمحمدی» خبر تلخی است که روز شنبه جامعه دانشگاهی را داغدار کرد؛ بیاغراق زندهیاد «گلمحمدی» از استادان نامی رشته علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی سیاسی و همچنین استاد مطرح علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به شمار میآمد. او طی سالها دست به تألیف و ترجمه آثار ارزشمندی زد که نقش بسزایی در ارتقای بخش مهمی از علوم انسانیمان ایفا کردند. با آنکه انتخاب از میان آثار وی کار راحتی نیست اما به گمانم در میان ترجمههای زنده یاد «گلمحمدی» چند کتاب جایگاه ویژهتری دارند؛ «ایران بین دو انقلاب» نوشته «یرواند آبراهامیان» که ترجمهاش بارها تجدید چاپ شده و به برهه تاریخی میان دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران اختصاص دارد. این کتاب از منابع مطرح تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی کشورمان است. اما دیگر ترجمه ارزشمند ایشان کتاب «درآمدی انتقادی بر تحلیل سیاسی» است که اثری کاربردی در حوزه روششناسی علوم سیاسی با در نظر داشتن روایتهای مختلف این علم محسوب میشود. این ترجمه زندهیاد گلمحمدی کتابی مهم در قالبهای هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی علوم سیاسی است. «درآمدی بر فلسفه علم تاریخ» کتاب دیگری است که اگر خواهان بررسی رشتههای علوم اجتماعی باشیم چارهای نداریم جز آنکه به عرصه تاریخ و از جمله این نوشته هم مراجعه کنیم. نکته مشترک اغلب کتابهای این نویسنده و مترجم حساسیتی است که در انتخاب آثار برای ترجمه داشت؛ بسیار گزیده کار بود. برخلاف برخی که در ترجمه دقت چندانی به خرج نمیدهند و حاصل کارشان اغلب ترجمه زبالههای علوم انسانی غرب است او همواره سراغ کتابهای ارزشمندی میرفت که در قلههای این حوزه هستند. نکته مهم دیگر این بود که در انتقال داشتههای خود خساست به خرج نمیداد و بارها شاهد برگزاری کارگاههای ترجمهاش برای دانشجویان بودم. اما کتابهای گلمحمدی تنها به حوزه ترجمه محدود نمیشد او در حیطه تألیف هم کتابهای اثرگذاری در اختیار علاقهمندان قرار داده، از جمله کتاب «جهانی شدن، فرهنگ، هویت» که رساله دکتری او و از مهمترین آثار تألیفی کشورمان است. این کتاب، نوشتهای مؤثر در فهم مقوله جهانی شدن است که استقبال خوبی هم از آن شده است. همچنین «چیستی، تحول، و چشمانداز دولت» و «جمعیت فداییان اسلام» هم از دیگر تألیفات او هستند. گذشته از آثار تألیفی و ترجمههای زندهیاد گلمحمدی، او معلم بسیار خوبی هم بود. معلمی برخوردار از ویژگیهای اخلاقی برجسته. مردمدار بود و بهرغم برخورداری از دانش بسیار، برخوردی متواضعانه در مواجهه با دانشجویان داشت. بیشک زندهیاد گلمحمدی سرمایهای ارزشمند در حوزه علوم انسانی بود که درگذشت او همچون شوکی بزرگ برای حوزه علوم انسانی و بویژه علوم سیاسی محسوب میشود.
منابع نهضت عاشورا-11
روضئ الواعظین، مقتلی مورد اعتماد
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
«روضة الواعظین» نوشته ابوعلی محمد بن حسن نیشابوری معروف به «فتال نیشابوری»(م ۵۰۸) - فتال یکی از القاب بلبل بوده و علت ملقب شدن او به فتال به خاطر خوشصوتی و لطافت زبانی است که وی در منبر داشته و از نطق بالایی برخوردار بوده است- از علمای قرون ۵ و ۶ قمری و از منابع معتبر تاریخ عاشورا نزد عالمان دین است. وی استاد ابن شهرآشوب مازندرانی (م 588 ه) و عالمی محقق و اندیشمندی بزرگ و مورد احترام عالمان پس از خود است. روضة الواعظین که برای اهل منبر و خطابه بهصورت مجلس، مجلس تنظیم شده به تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) اختصاص دارد. کتاب به تقلید از امالی شیخ صدوق در ۹۶ مجلس تنظیم شده و بهعنوان یکی از منابع سیره بزرگان دین مورد توجه و استناد قرار دارد.علامه مجلسی مطالب این کتاب را در جای جای بحارالانوار با ذکر مأخذ آورده است. شباهت محتوای کتاب به الارشاد شیخ مفید موجب شده تا برخی تألیف فتال نیشابوری را به اشتباه به شیخ مفید نسبت دهند.
فَتّال نیشابوری، قبل از آنکه مورخ باشد، متکلم، فقیه، محدث و مفسر قرآن بوده که جهت هدایت مردم به منبر و خطابه نیز اشتغال داشته است.از وی دو اثر به نامهای «روضة الواعظین» و «التنویر فی معانی التفسیر» برجای مانده که در انتساب آنها به وی تردیدی نیست. برخی کتاب «مونس الحزین» را نیزبه وی منتسب میدانند. فتال نیشابوری در سال ۵۰۸ هجری به دست شهاب الاسلام حاکم وقت نیشابوربه قتل رسید.از اینرو از او با لقب شهید نیز یاد کردهاند.
روضة الواعظین درباره تاریخ و مناقب معصومین(ع)، همچنین مواعظ و اخلاقیات و بخشهایی هم در اصول و فروع دین است.چند مجلس نیز به گزارشهای تاریخی از واقعه عاشورا به روایت از محمد بن یعقوب کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی پرداخته که دراغلب موارد، عین عبارت ها آمده و در مواردی هم تلخیص یا تلفیق شده است.
روضة الواعظین از زمان تألیف، مورد توجه و استناد قرار داشته و همانطور که ذکرشد، یکی از منابع بحارالانوار به شمار میرود. مؤلف تأکید میکند که هیچ روایتی در کتاب خود نیاورده، مگر اینکه مبنای صحیح و مطابق دیدگاه شیعه برای آن داشته است.
خوشبختانه یک نسخه از این کتاب در کتابخانه حاج ملاعباس علی تبریزموجود است.محمود مهدوی دامغانی این کتاب را به زبان فارسی برگردانده ودر سال 1366 منتشر شده است.
این کتاب از جهتى شبیه امالى شیخ صدوق است، با این تفاوت که پیوستگى موضوع سخن در آن کاملاً رعایت شده است.
فتال برای تألیف این کتاب به رغم زحمات بسیار، سلسله اسناد گزارشهای خود را حذف کرده و در مقدمه کتاب دلیل آن را شهرت احادیث وعدم نیاز به ذکر آنها گفته است. موضوعی که نقصی برای تألیف وی محسوب میشود.
دبیر گروه پایداری
«روضة الواعظین» نوشته ابوعلی محمد بن حسن نیشابوری معروف به «فتال نیشابوری»(م ۵۰۸) - فتال یکی از القاب بلبل بوده و علت ملقب شدن او به فتال به خاطر خوشصوتی و لطافت زبانی است که وی در منبر داشته و از نطق بالایی برخوردار بوده است- از علمای قرون ۵ و ۶ قمری و از منابع معتبر تاریخ عاشورا نزد عالمان دین است. وی استاد ابن شهرآشوب مازندرانی (م 588 ه) و عالمی محقق و اندیشمندی بزرگ و مورد احترام عالمان پس از خود است. روضة الواعظین که برای اهل منبر و خطابه بهصورت مجلس، مجلس تنظیم شده به تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) اختصاص دارد. کتاب به تقلید از امالی شیخ صدوق در ۹۶ مجلس تنظیم شده و بهعنوان یکی از منابع سیره بزرگان دین مورد توجه و استناد قرار دارد.علامه مجلسی مطالب این کتاب را در جای جای بحارالانوار با ذکر مأخذ آورده است. شباهت محتوای کتاب به الارشاد شیخ مفید موجب شده تا برخی تألیف فتال نیشابوری را به اشتباه به شیخ مفید نسبت دهند.
فَتّال نیشابوری، قبل از آنکه مورخ باشد، متکلم، فقیه، محدث و مفسر قرآن بوده که جهت هدایت مردم به منبر و خطابه نیز اشتغال داشته است.از وی دو اثر به نامهای «روضة الواعظین» و «التنویر فی معانی التفسیر» برجای مانده که در انتساب آنها به وی تردیدی نیست. برخی کتاب «مونس الحزین» را نیزبه وی منتسب میدانند. فتال نیشابوری در سال ۵۰۸ هجری به دست شهاب الاسلام حاکم وقت نیشابوربه قتل رسید.از اینرو از او با لقب شهید نیز یاد کردهاند.
روضة الواعظین درباره تاریخ و مناقب معصومین(ع)، همچنین مواعظ و اخلاقیات و بخشهایی هم در اصول و فروع دین است.چند مجلس نیز به گزارشهای تاریخی از واقعه عاشورا به روایت از محمد بن یعقوب کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی پرداخته که دراغلب موارد، عین عبارت ها آمده و در مواردی هم تلخیص یا تلفیق شده است.
روضة الواعظین از زمان تألیف، مورد توجه و استناد قرار داشته و همانطور که ذکرشد، یکی از منابع بحارالانوار به شمار میرود. مؤلف تأکید میکند که هیچ روایتی در کتاب خود نیاورده، مگر اینکه مبنای صحیح و مطابق دیدگاه شیعه برای آن داشته است.
خوشبختانه یک نسخه از این کتاب در کتابخانه حاج ملاعباس علی تبریزموجود است.محمود مهدوی دامغانی این کتاب را به زبان فارسی برگردانده ودر سال 1366 منتشر شده است.
این کتاب از جهتى شبیه امالى شیخ صدوق است، با این تفاوت که پیوستگى موضوع سخن در آن کاملاً رعایت شده است.
فتال برای تألیف این کتاب به رغم زحمات بسیار، سلسله اسناد گزارشهای خود را حذف کرده و در مقدمه کتاب دلیل آن را شهرت احادیث وعدم نیاز به ذکر آنها گفته است. موضوعی که نقصی برای تألیف وی محسوب میشود.
هنرمندان در فضای مجازی
در مرور کلی بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی همچنان دو موضوع مشترک افغانستان و کرونا دغدغه اهالی فرهنگ و هنر است. ویدیویی مربوط به بخشی کوچک از قطعه «روزگار غریب» که علیرضا قربانی از اجرایش در بهار 98 منتشر کرده نیز از پستهای مشترکی است که در صفحات سینماگرانی چون هانیه توسلی، پرویز پرستویی، محسن کیایی و... بازنشر شده است.
ما با مرگ میرقصیم و میمانیم
مصطفی جلالیفخر را علاقهمندان جدی سینما در جایگاه یک منتقد و از ماهنامه فیلم میشناسند. او این روزها اما بهخاطر شغل اصلیاش یعنی طبابت بین کاربران فضای مجازی به چهرهای شناخته شده تبدیل شده است. با شیوع کرونا پستهای اینستاگرامی جلالیفخر با اتکاء به قلم توانا و تأثیرگذارش بارها در فضای مجازی بازنشر شد. این پزشک و منتقد سینما که بهتازگی بیماری کرونا را پشت سر گذاشته به بهانه روز پزشک عکسی از خودش منتشر کرده و نوشته: «در تمام این سالها بههر کس که از من مشاوره خواسته، گفتهام که پزشکی به جان کندن میماند، اگر تحمل نداری نیا! و باید این نقش دشوار را بپذیری که طبیب یعنی آرزوهای آدمهای درد و رنج. آنها ما را شبیه معجزهگر میبینند و شک ندارند که چراغ غول جادو در جیب ماست؛ و تو باید باور اعجاز را در خودت تکرار کنی» در بخش دیگری از یادداشت این پست متناسب با احوال این روزها آمده: «در بطن طوفانی که هر از گاهی، یکی از ما را میکند و میبرد و ما با مرگ میرقصیم و میمانیم، شاید خیلیها ندانند اما خودمان میدانیم که در چه روز و شبهایی، طبابت را چونان ترانهای، عاشقانه زمزمه کردهایم»
قلبهایی که برای ایران میتپد
بازار «خاتون» اولین سریال نمایش خانگی تینا پاکروان که این روزها از نماوا در حال پخش است هم بعد از پخش قسمت دوم دوباره در فضای مجازی رونق گرفته. کیهان کلهر که در اولین تجربه آهنگسازی برای سریال با تینا پاکروان، همکاری داشته موسیقی «خاتون» را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته. نگار جواهریان بازیگر نقش اصلی این سریال «یه اسلحه به من بده» را بهعنوان دیالوگ منتخب خود منتشر کرده و از فالوورهایش خواسته جملهای به یادماندنی از این قسمت را کامنت کنند. «دلم نمیخواد بچهام زیر دست اجنبی بزرگ شه»، «وقتی کشورم اشغال بشه من این درجهها رو میخوام چیکار»، «-نکنه نگران زمیناتی - نه نگران سرزمینام هستم»، «شما تمرد من رو گزارش کن، من هم تعلل شما رو» و... بخشی از پاسخهایی است که او دریافت کرده. در میان دیالوگهای برگزیده بیشترین بازخورد مربوط به شخصیت ستوان نامجو با بازی بهنام شرفی است که شخصیتی شجاع است و دلش برای وطن میتپد. رضا بهبودی، تینا پاکروان، نگار جواهریان، ستاره پسیانی، اشکان خطیبی، عاطفه رضوی و... تصویری از این شخصیت را به اشتراک گذاشتهاند.
چهرهها
اول شهریورماه زادروز حسین علیزاده است. کیهان کلهر بههمین بهانه ویدیویی کوتاه از ثبت یک عکس مشترک با او را منتشر کرده و نوشته: «برادر و معلم بزرگ، همدل و همنفس صحنهها، رفیق جادهها، سایهات کم مباد، ای درخت پر بار و ثمر باغ فرهنگ، حسین علیزاده عزیزم، خوی خوش و شیرینی طبع تو، سخاوتمندانه مرهمی است دراین تیرگیها»
در چند روز گذشته تصویری از کودکی که توسط نیروهای مردمی به نیروهای نظامی ایستاده در آن سوی سیم خاردارها منتقل میشود در فضای مجازی بازنشر شده است. نوید محمودی نویسنده، کارگردان و تهیهکننده افغانستانی ساکن ایران عکسی از این صحنه را منتشر کرده و در کپشن روی عکس آورده است: «هیچ کس سرپرستیاش را بر عهده نمیگیرد، افغانستان، کودکی یتیم است.»
«وقتی سرپایی همه رفیقتن. وقتی میدویی همه همراتن، وقتی داری همه خاطرخواتن اما امان از موقعی که بشینی و ندویی و نداشته باشی و...» این عبارات بخشی از درددلهای رضا رویگری است که همراه با ویدیویی از او بعد از آسیبهای به جا مانده از سکته مغزی در سال 97 منتشر شده است. پس از بازنشر این ویدیو در فضای مجازی داریوش فرضیایی با انتشار تصویری از دیدارش با این بازیگر پیشکسوت خبر داده است.
تازههای نشر
نشر چشمه در صفحه اینستاگرام خود خبر از انتشار کتاب «کلارا و خورشید» اولین رمان کازوئو ایشی گورو پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات با ترجمه امیر مهدی حقیقت داده است. در معرفی این کتاب آمده: «رمانی شاعرانه و دلگرمکننده که از چشم یک راوی فراموشنشدنی، روباتی بهنام کلارا، به دنیای پرشتاب امروز ما نگاه میکند و میکوشد به این سؤالهای بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چقدر منحصربهفرد است؟»
نشر هوپا هرمس هم خرید رمان «سلام کسی اینجا نیست؟» نوشته یاستین گوردر با ترجمه مهرداد بازیاری را پیشنهاد داده. این کتاب مناسب گروه سنی 10 تا 16 سال است و در معرفی کوتاه آن در صفحه اینستاگرام این انتشارات میخوانیم: «این کتاب مانند «شازده کوچولو» بسیار خواندنی است و نگاهی نو و فلسفی دارد. یاستین گوردر، با این کتاب، توانایی و خلاقیت خود را در پیش کشیدن دغدغههای فلسفی برای کودکان نشان میدهد. جو هشت ساله است. او، یک ساعت قبل از تولد برادرش، با موجود فضایی عجیبی بهنام میکا آشنا میشود؛ میکا با سفینهاش درست روی درخت سیب باغچه خانه جو فرود میآید...
ما با مرگ میرقصیم و میمانیم
مصطفی جلالیفخر را علاقهمندان جدی سینما در جایگاه یک منتقد و از ماهنامه فیلم میشناسند. او این روزها اما بهخاطر شغل اصلیاش یعنی طبابت بین کاربران فضای مجازی به چهرهای شناخته شده تبدیل شده است. با شیوع کرونا پستهای اینستاگرامی جلالیفخر با اتکاء به قلم توانا و تأثیرگذارش بارها در فضای مجازی بازنشر شد. این پزشک و منتقد سینما که بهتازگی بیماری کرونا را پشت سر گذاشته به بهانه روز پزشک عکسی از خودش منتشر کرده و نوشته: «در تمام این سالها بههر کس که از من مشاوره خواسته، گفتهام که پزشکی به جان کندن میماند، اگر تحمل نداری نیا! و باید این نقش دشوار را بپذیری که طبیب یعنی آرزوهای آدمهای درد و رنج. آنها ما را شبیه معجزهگر میبینند و شک ندارند که چراغ غول جادو در جیب ماست؛ و تو باید باور اعجاز را در خودت تکرار کنی» در بخش دیگری از یادداشت این پست متناسب با احوال این روزها آمده: «در بطن طوفانی که هر از گاهی، یکی از ما را میکند و میبرد و ما با مرگ میرقصیم و میمانیم، شاید خیلیها ندانند اما خودمان میدانیم که در چه روز و شبهایی، طبابت را چونان ترانهای، عاشقانه زمزمه کردهایم»
قلبهایی که برای ایران میتپد
بازار «خاتون» اولین سریال نمایش خانگی تینا پاکروان که این روزها از نماوا در حال پخش است هم بعد از پخش قسمت دوم دوباره در فضای مجازی رونق گرفته. کیهان کلهر که در اولین تجربه آهنگسازی برای سریال با تینا پاکروان، همکاری داشته موسیقی «خاتون» را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته. نگار جواهریان بازیگر نقش اصلی این سریال «یه اسلحه به من بده» را بهعنوان دیالوگ منتخب خود منتشر کرده و از فالوورهایش خواسته جملهای به یادماندنی از این قسمت را کامنت کنند. «دلم نمیخواد بچهام زیر دست اجنبی بزرگ شه»، «وقتی کشورم اشغال بشه من این درجهها رو میخوام چیکار»، «-نکنه نگران زمیناتی - نه نگران سرزمینام هستم»، «شما تمرد من رو گزارش کن، من هم تعلل شما رو» و... بخشی از پاسخهایی است که او دریافت کرده. در میان دیالوگهای برگزیده بیشترین بازخورد مربوط به شخصیت ستوان نامجو با بازی بهنام شرفی است که شخصیتی شجاع است و دلش برای وطن میتپد. رضا بهبودی، تینا پاکروان، نگار جواهریان، ستاره پسیانی، اشکان خطیبی، عاطفه رضوی و... تصویری از این شخصیت را به اشتراک گذاشتهاند.
چهرهها
اول شهریورماه زادروز حسین علیزاده است. کیهان کلهر بههمین بهانه ویدیویی کوتاه از ثبت یک عکس مشترک با او را منتشر کرده و نوشته: «برادر و معلم بزرگ، همدل و همنفس صحنهها، رفیق جادهها، سایهات کم مباد، ای درخت پر بار و ثمر باغ فرهنگ، حسین علیزاده عزیزم، خوی خوش و شیرینی طبع تو، سخاوتمندانه مرهمی است دراین تیرگیها»
در چند روز گذشته تصویری از کودکی که توسط نیروهای مردمی به نیروهای نظامی ایستاده در آن سوی سیم خاردارها منتقل میشود در فضای مجازی بازنشر شده است. نوید محمودی نویسنده، کارگردان و تهیهکننده افغانستانی ساکن ایران عکسی از این صحنه را منتشر کرده و در کپشن روی عکس آورده است: «هیچ کس سرپرستیاش را بر عهده نمیگیرد، افغانستان، کودکی یتیم است.»
«وقتی سرپایی همه رفیقتن. وقتی میدویی همه همراتن، وقتی داری همه خاطرخواتن اما امان از موقعی که بشینی و ندویی و نداشته باشی و...» این عبارات بخشی از درددلهای رضا رویگری است که همراه با ویدیویی از او بعد از آسیبهای به جا مانده از سکته مغزی در سال 97 منتشر شده است. پس از بازنشر این ویدیو در فضای مجازی داریوش فرضیایی با انتشار تصویری از دیدارش با این بازیگر پیشکسوت خبر داده است.
تازههای نشر
نشر چشمه در صفحه اینستاگرام خود خبر از انتشار کتاب «کلارا و خورشید» اولین رمان کازوئو ایشی گورو پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات با ترجمه امیر مهدی حقیقت داده است. در معرفی این کتاب آمده: «رمانی شاعرانه و دلگرمکننده که از چشم یک راوی فراموشنشدنی، روباتی بهنام کلارا، به دنیای پرشتاب امروز ما نگاه میکند و میکوشد به این سؤالهای بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چقدر منحصربهفرد است؟»
نشر هوپا هرمس هم خرید رمان «سلام کسی اینجا نیست؟» نوشته یاستین گوردر با ترجمه مهرداد بازیاری را پیشنهاد داده. این کتاب مناسب گروه سنی 10 تا 16 سال است و در معرفی کوتاه آن در صفحه اینستاگرام این انتشارات میخوانیم: «این کتاب مانند «شازده کوچولو» بسیار خواندنی است و نگاهی نو و فلسفی دارد. یاستین گوردر، با این کتاب، توانایی و خلاقیت خود را در پیش کشیدن دغدغههای فلسفی برای کودکان نشان میدهد. جو هشت ساله است. او، یک ساعت قبل از تولد برادرش، با موجود فضایی عجیبی بهنام میکا آشنا میشود؛ میکا با سفینهاش درست روی درخت سیب باغچه خانه جو فرود میآید...
این گربه، ایرانگرد است
زهره نیلی
روزنامهنگار
کودکان و نوجوانان با سفر کردن بسیار میآموزند و با دیدن بناهای تاریخی از سنتها، فرهنگ و پیشینه تاریخی هر کشوری میآموزند و با آداب و رسوم متفاوت مردم در گوشه گوشه جهان یا ایران آشنا میشوند. اما این روزها که بهخاطر کرونا سفر کردن ممنوع است بهتر است که کودکان و نوجوانان با خواندن کتاب با شهر و کشورهای مختلف دنیا سفر کنند.
پیش از این درباره کتاب «فلیکس» صحبت کرده بودیم که خرگوشی به اسم فلیکس به شهرها و کشورهای مختلف دنیا سفر میکند و با آداب و رسوم متفاوت مردم در گوشه گوشه جهان آشنا میشود؛ جاذبههای تاریخی، فرهنگی و طبیعی هر کشور را میبیند و برای دخترکی به نام «سوفی» که بزرگش کرده نامه مینویسد. این کتاب را یک نویسنده آلمانی به نام آنت لنگن نوشته و برای نخستین بار محبوبه نجفخانی ترجمه کرده تا به گفته خودش الگویی برای نویسندگان ایرانی باشد. یعنی نویسندههای ما هم بتوانند داستانهای زیبا و دلنشینی بنویسند که هم بچهها را با تاریخ و فرهنگ و دیدنیها و صنایع دستی ایران آشنا میکند و هم خواندنی و جذاب است و تنها یک سری اطلاعات تاریخی و جغرافیایی خشک و نچسب در اختیارشان نمیگذارد.
«فلیکس» به ایران سفر نکرد اما مهدی رجبی از یک گربه ایرانی نوشت؛ یک گربه باهوش، شیطان، ماجراجو و دوست داشتنی به نام «نیلی» که عاشق ایران است و دلش میخواهد استان به استان و شهر به شهر و روستا به روستا را بگردد و برای بچهها داستان بگوید؛ داستانهایی که ریشه در تاریخ و فرهنگ کشورمان دارد. این گربه ایرانگرد به اصفهان رفته و از کاشیهای لاجوردی مسجد شیخ لطفالله گفته؛ به یزد و کرمان سفر کرده؛ به خراسان رفته و مسافر سیستان و بلوچستان بوده است. مهدی رجبی، نویسنده «نامههای نیلی» در مراسم رونمایی از این مجموعه گفت: «من تمام مدت به بچههایی فکر میکردم که در مناطق کمبرخوردارتر زندگی میکنند. من دلم میخواست یک دختر سیستانی یا یک پسر بلوچ، کتاب مرا در دست بگیرد و با افتخار بگوید من یک بلوچم یا من سیستانیام؛ شهر من زادگاه رستم است در عینحال دلم نمیخواست اطلاعات ویکیپدیایی در اختیارش بگذارم؛ من دوست داشتم داستان بنویسم و در قالب یک روایت خواندنی، بچهها را با ایران آشنا کنم.»
آرش نورآقایی به عنوان راهنمای گردشگری در کنار مهدی رجبی بوده تا او را در نگارش بهتر و دقیقتر این مجموعه یاری رساند و چه خوب اگر همه ناشران به این نکته مهم توجه کنند که نوشتن داستانها و مجموعههای این چنین، یک کارگروهی است و مجموعهای از عوامل باید دست به دست هم بدهند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند. این داستانها را مریم رجبی تصویر و انتشارات زعفران منتشر کرده است.
خواندن این کتاب برای کودکان باعث میشود در این روزهای کرونایی برای سلامت خودتان و همه کسانی که دوست شان دارید اهمیت قائل شوید. قرار است بچهها با خواندن این مجموعه که تاکنون تنها بخشی از آن منتشر شده به گوشه و کنار ایران سفر کنند و با آداب و رسوم، فرهنگ، خوراک و پوشاک، حتی بازیها و سوغات مناطق مختلف آشنا شوند.
مجموعه نامههای نیلی
نویسنده مهدی رجبی
ناشر: زعفران
روزنامهنگار
کودکان و نوجوانان با سفر کردن بسیار میآموزند و با دیدن بناهای تاریخی از سنتها، فرهنگ و پیشینه تاریخی هر کشوری میآموزند و با آداب و رسوم متفاوت مردم در گوشه گوشه جهان یا ایران آشنا میشوند. اما این روزها که بهخاطر کرونا سفر کردن ممنوع است بهتر است که کودکان و نوجوانان با خواندن کتاب با شهر و کشورهای مختلف دنیا سفر کنند.
پیش از این درباره کتاب «فلیکس» صحبت کرده بودیم که خرگوشی به اسم فلیکس به شهرها و کشورهای مختلف دنیا سفر میکند و با آداب و رسوم متفاوت مردم در گوشه گوشه جهان آشنا میشود؛ جاذبههای تاریخی، فرهنگی و طبیعی هر کشور را میبیند و برای دخترکی به نام «سوفی» که بزرگش کرده نامه مینویسد. این کتاب را یک نویسنده آلمانی به نام آنت لنگن نوشته و برای نخستین بار محبوبه نجفخانی ترجمه کرده تا به گفته خودش الگویی برای نویسندگان ایرانی باشد. یعنی نویسندههای ما هم بتوانند داستانهای زیبا و دلنشینی بنویسند که هم بچهها را با تاریخ و فرهنگ و دیدنیها و صنایع دستی ایران آشنا میکند و هم خواندنی و جذاب است و تنها یک سری اطلاعات تاریخی و جغرافیایی خشک و نچسب در اختیارشان نمیگذارد.
«فلیکس» به ایران سفر نکرد اما مهدی رجبی از یک گربه ایرانی نوشت؛ یک گربه باهوش، شیطان، ماجراجو و دوست داشتنی به نام «نیلی» که عاشق ایران است و دلش میخواهد استان به استان و شهر به شهر و روستا به روستا را بگردد و برای بچهها داستان بگوید؛ داستانهایی که ریشه در تاریخ و فرهنگ کشورمان دارد. این گربه ایرانگرد به اصفهان رفته و از کاشیهای لاجوردی مسجد شیخ لطفالله گفته؛ به یزد و کرمان سفر کرده؛ به خراسان رفته و مسافر سیستان و بلوچستان بوده است. مهدی رجبی، نویسنده «نامههای نیلی» در مراسم رونمایی از این مجموعه گفت: «من تمام مدت به بچههایی فکر میکردم که در مناطق کمبرخوردارتر زندگی میکنند. من دلم میخواست یک دختر سیستانی یا یک پسر بلوچ، کتاب مرا در دست بگیرد و با افتخار بگوید من یک بلوچم یا من سیستانیام؛ شهر من زادگاه رستم است در عینحال دلم نمیخواست اطلاعات ویکیپدیایی در اختیارش بگذارم؛ من دوست داشتم داستان بنویسم و در قالب یک روایت خواندنی، بچهها را با ایران آشنا کنم.»
آرش نورآقایی به عنوان راهنمای گردشگری در کنار مهدی رجبی بوده تا او را در نگارش بهتر و دقیقتر این مجموعه یاری رساند و چه خوب اگر همه ناشران به این نکته مهم توجه کنند که نوشتن داستانها و مجموعههای این چنین، یک کارگروهی است و مجموعهای از عوامل باید دست به دست هم بدهند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند. این داستانها را مریم رجبی تصویر و انتشارات زعفران منتشر کرده است.
خواندن این کتاب برای کودکان باعث میشود در این روزهای کرونایی برای سلامت خودتان و همه کسانی که دوست شان دارید اهمیت قائل شوید. قرار است بچهها با خواندن این مجموعه که تاکنون تنها بخشی از آن منتشر شده به گوشه و کنار ایران سفر کنند و با آداب و رسوم، فرهنگ، خوراک و پوشاک، حتی بازیها و سوغات مناطق مختلف آشنا شوند.
مجموعه نامههای نیلی
نویسنده مهدی رجبی
ناشر: زعفران
عکس نوشت
خبرگزاری صدا و سیما گزارش تصویری از «خطوه امام علی (ع)» معروف به «مسجدجامع بصره» عراق منتشر کرده است. این دومین مسجدی است که در اسلام بعد از مسجد النبی (ص) ساخته شده و البته نخستین مسجدی که در عراق بنا شده است. بنای اولیه این مسجد در سال ۱۴ هجری قمری و بعد از فتح عراق به دست « عتبه بن غزوان » با نی ساخته می شود اما یکی- دو سال بعد طی یک آتش سوزی برای مرتبهای دیگر با خشت بنا میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
خالد حسینی:مردم افغانستان از آشوب و آوارگی خسته شدهاند
-
هنری که از عشق برخاسته است
-
دریغ از درگذشت استادی کاردان و مترجمی به گزین
-
روضئ الواعظین، مقتلی مورد اعتماد
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
این گربه، ایرانگرد است
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین