ابعاد شخصیتی و سلوک فکری شهید مرتضی آوینی
شهید فرهنگپرداز
دکتر محمدرضا سنگری
مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی
به اعتبار آثاری که از شهید مرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم، به یادگار مانده، میتوان از او با عنوان یک اندیشهورز، نظریهپرداز و هنرمند متعهد سخن گفت. آثار او، ترجمان و گواه شخصیت، طرز تفکر و نگاهی است که نسبت به انسان امروز و به شکل ویژه به انقلاب اسلامی و پدیدهای به نام دفاع مقدس دارد. وجودش کاملاً با جنگ آمیخته بود و تمام لحظههای آن را زیست کرده بود و همدم و همراه رزمندگان بود. عینیترین و واقعیترین تصاویر از دفاع مقدس را میتوان در آثار و بهطور مشخص در مستند «روایت فتح» او دید.
بحق میتوان از شهید آوینی با عنوان یک نظریهپرداز سخن گفت، چون آرا و دیدگاههایش از یک اندیشه روشن و درخشان خبر میداد، شاید در این مجال نتوان به همه ابعاد مختلف تفکر او پرداخت، اما ذکر سه نکته درباره ابعاد شخصیتی و سلوک فکری مرتضی آوینی ضروری است.
1نخست آنکه، آوینی دوگانه زیست بود؛ یعنی هم دوره پیش از انقلاب را دیده و درک کرده بود و به همه ضعفها و کاستیهای آن روزگار واقف بود و هم عصر انقلاب را کاملاً زیسته و تجربه کرده بود، البته ضلع سومی را هم میتوان برای منشور فکری او در نظر گرفت و آن ،این است که او با جهان امروز ما کاملاً آشنا بود. کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» او، شناخت دقیقاش نسبت به تمدن غرب را بازگو میکند. شهید آوینی در طول زندگی خود هم در زمینه تمدن غرب و هم در زمینه هنر غرب مطالعه داشت ،بخصوص هنر سینما و تئاتر را بخوبی میشناخت و از نقاط ضعف و قوت آن آگاه بود. از همان نقاط ضعف و قوت هم بهره میگرفت تا بتواند اثر شاخص و درخشانی همچون «روایت فتح» را تولید کند.
2از دیگر ویژگیهای فکری شهید آوینی که از قضا میتواند برای امروز ما راهگشا باشد و تصویر روشنی از تفکر انقلابی و اسلامی را روشن کند، پیوندی است که او بین «دین» و «ملیت» برقرار میکرد، درست برخلاف کسانی که ملیت را در برابر دین یا دین را در برابر ملیت قرار میدهند؛ به گونهای که گویی لازمه دینداری خط کشیدن روی ملیت است ،یا لازمه ملیگرایی، کنار گذاشتن دین است. اما در اندیشه شهید آوینی، این دو یعنی «ملیت» و «دین» دو بال هویتی ما هستند و پیوسته و توأمان در کنار هم قرار میگیرند.
شهید آوینی اما از این هم فراتر میرود و معتقد است که ایرانیان دین اسلام را خیلی بهتر از اعراب درک، فهم و حفظ کرده و انتشار دادهاند. به تعبیر دیگر، آوینی معتقد است که طرح دین توسط ایرانیان صورت گرفته است. به این اعتبار، او ایرانیان را بزرگترین خدمتگزار دین پیامبر اکرم(ص) و فرهنگ قرآنی میداند. این نگرش، نگاهی روشن، دقیق و درست در آن زمان بود. این همان دیدگاهی است که روزگاری استاد شهید مرتضی مطهری هم مطرح کرد؛ ایشان در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» به این امر میپردازند و به خدماتی که اسلام و ایران متقابلاً به هم داشتهاند به شکل مبسوطی اشاره میکنند.
3مسأله دیگری که باید مورد توجه باشد، نگاه و برخورد ایشان با پدیدههای نو است. اغلب وقتی پدیدهای نو مطرح میشود طیفی از سنتگرایان افراطی، در برابر آن قرار گرفته و نسبت به آن موضع میگیرند و آن را نفی میکنند و وقتی با آن پدیده آشتی میکنند که دیگر نسل جوان از آن گذر کرده است. شهید آوینی بر این باور بود که به جای ستیز و انفعال در برابر رسانههای جدید بهتر است که فعالانه با آنها مواجه شویم تا بتوانیم از ظرفیتهای آن بهره بگیریم. استاد شهید مرتضی مطهری نیز در خصوص مواجهه فعالانه با پدیدههای نوین اشاره میکند که روزگاری، سنتگرایان حتی در مقابل بلندگو و میکروفن هم میایستادند و آن را ابزار شیطان میدانستند. واقعیت این است که هنرِ بهرهگیری از پدیدههای نو بسیار حائز اهمیت است. ایشان در آن روزگار معتقد بودند که در افتادن با امور نوینی همچون ماهواره و جهان دیجیتال راه به جایی نخواهد برد و به جای درافتادن با پدیدههای نو، بهتر است فعالانه با آنها مواجه شویم و بتوانیم از توان و امکان آنها بهره بگیریم، چرا که اساساً ممانعت، حرصبرانگیز است؛ وقتی ممانعت ایجاد کنیم، اتفاقاً انگیزه و کنجکاوی افراد را برای تجربه آن امر ممنوعه برمیانگیزیم.
جهان شهید آوینی، یک جهان وسیع و گسترده است. اگر بر دوازده کتابی که مجموعه آثار وی به شمار میآید همچون فتح خون(روایت محرم)، آینه جادو(سه جلد شامل مقالات، گفتوگوها و نقدها و سخنرانیهای سینمایی)، رستاخیز جان(ادبیات، فرهنگ، رسانه)، آغازی بر یک پایان(انقلاب اسلامی و پایان انتظار)، حلزونهای خانهبهدوش(جریانروشنفکری و انقلاب اسلامی)، توسعه و مبانی تمدن غرب(پیشرفت اقتصادی یا تکامل فرهنگی)، گنجینه آسمانی(گفتار متن فیلمهای روایت فتح)، نسیم حیات(گفتار متن فیلمهای مستند)، نامهای به یک دوست قدیمی و... تأملی داشته باشیم به تلاش بیوقفه شهید آوینی برای به همه جا سرک کشیدن، شناختن و شناساندن پی میبریم. او پیوسته و دردمندانه میکوشید برای انسان امروز، راهی باز کرده و انسان را به خودشناسی برساند.
مصطفی عقاد، فیلمساز فقید سوری و کارگردان فیلم مشهور «پیام» (The Message) درباره پیامبر اسلام(ص)، معتقد است که بزرگترین روایتگر و مستندپرداز روزگار ما، کسی جز شهید آوینی نیست، اما متأسفانه این تلقی و شناخت را کمتر در درون کشورمان شاهد هستیم. به عبارتی، کمتر وجه مستندنگاری و مستندسازی شهید آوینی را محل تأملمان قرار دادهایم. شهید آوینی، آنچنان به کارش ایمان داشت که حتی برای ضبط تصاویر گاهی دوربین او تا خط مقدم پیش میرفت و لحظهها را ضبط و ثبت میکرد. اگر شهید آوینی در این مسیر قدم نمیگذاشت، شاید ما امروز بخشی از تاریخ دفاع مقدس را از دست داده بودیم. بنابراین، او را باید شهید فرهنگپرداز، شهید نظریهپرداز، شهید هنرمند و اندیشهورز دانست. بنابراین، مهمترین درسی که امروز میتوان از شهید آوینی گرفت، این است که «بهنگام» در صحنه حضور داشته باشیم و این درس بزرگی برای ما است. رهبر معظم انقلاب نیز بر این نکته تذکر دادهاند و آن «حضور بهنگام در صحنه» یا به قول هایدگر «هر آن بودگی» است. هایدگر «هر آن بودگی» را هنر بزرگ انسانها میداند، یعنی آنجایی که باید باشی، حاضر باشی؛ دیر وارد نشوی.
درس دوم، برخورد دردمندانه و درکمندانه با مسائل است. شهید آوینی درکمندی دردمند بود و این ویژگی است که ما امروز به آن نیاز داریم. اگر کسی این گونه باشد، به قضاوت و داوریهایی که در مورد او میشود وقعی نمیگذارد و دیگر، دیده شدن یا دیده نشدن برایش چندان موضوعیتی نخواهد داشت. متأسفانه امروز در حوزه هنر افراد پیوسته برای دیده شدن تلاش میکنند، این در حالی است که اتفاقاً دیدن نشدن باعث دیده شدن میشود. وقتی خود را پنهان کردی، آشکار میشوی و اتفاقاً وقتی سعی میکنی که در چشمها و نظرها بنشینی و دیگران از تو بنویسند و بگویند، گم میشوی. این هنر شهید آوینی بود که بدون اینکه جایی برای خود باز کند و تلاشی برای دیده شدن صورت دهد، دیده شد و خداوند او را در قلبها، چشمها و دلها نشاند.
پرداختن و حرف زدن از شهید آوینی را نباید مناسبتی دید و صرفاً به روز شهادت ایشان بسنده کرد؛ جای آن دارد که رسانهها، فرصتسازی کنند و ابعاد شخصیتی و سلوک فکری شهید آوینی را به جامعه معرفی کنند.
نیم نگاه
شهید آوینی، آنچنان به کارش ایمان داشت که حتی برای ضبط تصاویر گاهی دوربین او تا خط مقدم پیش میرفت و لحظهها را ضبط و ثبت میکرد. اگر شهید آوینی در این مسیر قدم نمیگذاشت، شاید ما امروز بخشی از تاریخ دفاع مقدس را از دست داده بودیم. بنابراین، او را باید شهید فرهنگپرداز، شهید نظریهپرداز، شهید هنرمند و اندیشهورز دانست. بنابراین، مهمترین درسی که امروز میتوان از شهید آوینی گرفت، این است که «بهنگام» در صحنه حضور داشته باشیم و این درس بزرگی برای ما است. رهبر معظم انقلاب نیز بر این نکته تذکر دادهاند و آن «حضور بهنگام در صحنه» یا به قول هایدگر «هر آن بودگی» است. هایدگر «هر آن بودگی» را هنر بزرگ انسانها میداند، یعنی آنجایی که باید باشی، حاضر باشی؛ دیر وارد نشوی.
«شهید آوینی و هنر اسلامی» به روایت آیتالله جوادی آملی
هنرمند قرآنی
20 فروردین 1372، خبر شهادت شهید سیدمرتضی آوینی، جامعه فکری و هنری را به سوگ نشاند و علمای بسیاری از جمله آیتالله جوادی آملی، از مراجع تقلید شیعه، درباره او پیامهایی صادر کردند. آیتالله جوادی آملی در پیام خود شهید آوینی را «هنرمند قرآنی» نامید و به ذکر ویژگیهای هنر اسلامی و هنرمند قرآنی پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید «سلوک هنری شهید آوینی و ویژگیهای هنر اسلامی» به روایت آیتالله جوادی آملی است.
***
آیتالله جوادی آملی، عناصر اصلی «هنر اسلامی» را در سلاله افرادی همچون شهید سعید سیدمرتضی آوینی و دیگر هنرمندان متعهد دینی متبلور میبیند و معتقد است که مهمترین شاخص هنر اسلامی همانا توان ترسیم معقول در کسوت محسوس و قدرت تصویر غیب در جامه شهادت است.
به باور ایشان، هنرهای غیراسلامی چون جایی در جهان معقول و ملکوت ندارند و فقط از وهم و خیال متصل استمداد میکنند، هرگز مایه عقلی نداشته و رهاورد غیبی ندارند؛ زیرا مکتبی که ماده را اصیل میداند و موجود غیرمادی را خرافه میپندارد، هیچگاه پیامی از عالم عقل و غیب ندارد و هرگز هدفی جز وهم و خیال نخواهد داشت.
ایشان معتقد است که اوج عروج یک انسان از دیدگاه هنرمند مادی همانا منطقه بسته خیال و مدار محدود وهم است و آنجا که سخن از نام و نان و وام و دانه نباشد، هنرمند مادی را راهی نیست و آنجا که از تشویق و تقدیر و ثنا و سپاس و یادنامه و مانند آن اثری نباشد، هنرور مادی را باری نخواهد بود.
این در حالی است که در اندیشه آیتالله جوادی آملی، مکتب الهی عوالم سهگانه طبیعت و مثال و عقل را اثبات مینماید و هر کدامِ آنها را مظهر نامی از نامهای جلال و جمال الهی میداند و برای عروج انسان ملکوتی مرزی قائل نیست.
بر این اساس، ایشان معتقدند جهان را از عقل شروع کردن و به عاقل ختم نمودن محصول هنر الهی است که اسلام داعیه آن را داشته و هماره تربیتیافتگانی جامع همچون شهید مرتضی آوینی را ارائه کرده و میکند و هیچ هنری به از این نیست که انسان کامل به نوبه خود دو سر خط حلقه هستی را به هم بپیوندد و صعود و نزولی را که خود پیموده است، در قالب هنر عرضه کند تا سالکان هنردوست را به همراه هنرپروری خویش به منطقه وسیع آفرینش آگاه کند و معلوم کند که هنر در بازشناسی مجدد عالم و آدم و جهان، وسیعتر از منظر محدود طبیعیون عمل میکند.
وی تصریح میکند: «هنرمند قرآنی همان فرزانه جهانبینی است که هرگز به مکتبهای الحادی اعتنایی ندارد و به رهاورد مکتبهای مادی چشم نمیدوزد و عشق ممدوح هنری و محمود ادبی را با شهوات مذموم بیهنری اشتباه نمیکند و ساکنان کوی عفاف را به بدحجابی یا بیحجابی که نفی عفاف را به همراه دارد، دعوت نمینماید و مرغ باغ ملکوت را با نغمه سرد ناسوتیان سرگرم نمیکند و فرهنگ برائت از طبیعت و نزاهت از ماده را با آهنگ ناموزون خاکیان از یاد نمیبرد و سرانجام تسلیم بیهنر نادان نمیشود.»
از این رو، ایشان معتقد است که جدا کردن هنر صادق از کاذب، کار هنرمند الهی است و در این راستا میافزاید: «گرچه غالب هنرهای پیروان «بودا» و «برهمن» در جامه تجسیم و مجسمههای بیروح خلاصه میشود و نیز اکثر هنرهای حامیان مسیح و پیروان عیسی(ع) در کسوت سنگتراشی و پیکرهای بیجان خاتمه میپذیرد، لیکن بخش مهم هنرِ پیروان قرآن و حامیانِ اعجاز کلامی آن در ترسیم، تصویر، تمثیل، تشبیههای سمعی و بصری و بدون تجسیم متبلور میشود که پیام خاصّ خود را به همراه دارد تا همگان ضمن بهرهوری از هنر قرآن، در دریای مواج آن غوص کنند؛ بدون آنکه غرق شوند و از شنای در آن آب حیات لذت ببرند. اگر هنرمندی از رهگذر صوت حسن و نغمه غمزدا یا تصویر و ترسیم و تمثیل روحپرور، پیامی به گوش منتظران ندای غیب برساند، گروهی را در دامن شرع مقدّس به واجب و مستحب تربیت کرده و از حرام و مکروه رهایی بخشیده، همانا او، هنرپرور اسلامی است.»
نیم نگاه
جهان را از عقل شروع کردن و به عاقل ختم نمودن محصول هنر الهی است که اسلام داعیه آن را داشته و هماره تربیتیافتگانی جامع همچون شهید مرتضی آوینی را ارائه کرده و میکند و هیچ هنری به از این نیست که انسان کامل به نوبه خود دو سر خط حلقه هستی را به هم بپیوندد و صعود و نزولی را که خود پیموده است، در قالب هنر عرضه کند تا سالکان هنردوست را به همراه هنرپروری خویش به منطقه وسیع آفرینش آگاه کند
نگاه ولایی به ساحت هنر
منش شهید آوینی در هنر «پذیرش ولایت الهی» بود
دکتر محمدعلی رجبی دوانی
استاد پژوهش هنر دانشگاه شاهد
1شهید سیدمرتضی آوینی از جمله شخصیتهایی است که در مبادی فکریاش به تفکر دینی اصالت داد و پیوسته در نوشتههای خود به این مهم تذکر میداد و معتقد بود که انسان بدون ولایت نمیتواند زندگی کند. در ولایتهای دینی، انسان ولایت خداوند را قبول کرده و خود را به آنچه که آفریدگارش میگوید، مقید میکند. بیتردید، هنر هم یکی از تجلی گاههای این جنس از تفکر و باورمندی است و نگاه شهید آوینی به هنر و تعریفی که او از هنر ارائه میکند در این چهارچوب ولایی و دینی قرار میگیرد.
واقعیت این است ، هنری که خود را به ولایتالله متعهد و متصل میداند، به صفاتی متصف میشود که آن را از دیگر ولایتها اعم از ولایتهای شیطانی یا ولایت نفس اماره انسانی، متمایز میکند. به همین دلیل پیوسته التزام به ولایتالله در تمام نوشتههای شهید آوینی بهعنوان پایه فکریاش مطرح است و موضوعیت دارد.
مادامی که فرد خود را به ولایتالله مقید بداند، ارجاع هر چیزی را نهایتاً به یک مبدأ نسبت میدهد که از قضا، فوق بشری است. شهید آوینی میکوشد تا نشان دهد که پذیرش ولایت الهی در هنر چه اثرات و نمودهایی بر جای میگذارد.
2نگاه ولایی در ساحت هنری، سه خصوصیت اساسی دارد.
نخست آنکه، هنر ولایی متعهد به خلق است، چرا که خلق بشر مهمترین آفریده خداوند است و هر گونه عهدی که هنرمند با معبود دارد در نتیجه، عملش باید به خلق برگردد.
دوم، هنر ولایی و الهی باید مخاطب خود را به طرف «معانی عالی» حرکت دهد. معانی عالی هم به این معنا است که بشر بداند متعلق به یک عالم بلندمرتبهای است و باید به آنجا برسد. بنابراین، هنر دینی، هنری است که متعهد بهالله تعالی است و جنبههای تعالی انسان را در بر میگیرد.
سوم، هنر ولایی و الهی از طرف دیگر باید معضلات بشر را نیز مطرح کند؛ به تعبیری، باید به فکر وضعیتی باشد که بشر در آن بسر میبرد و باید بشر را از این وضعیت آگاه کند ،چرا که هر حرکتی به سمت «وضع موعود» بدون شناخت «وضع موجود» میسر نمیشود. بنابراین، هنرهای دینی در تفکر شهید آوینی هنرهایی است که هم مبارز است یعنی از حریم انسان در مقابل استکبار دفاع میکند و هم راه آینده را به او نشان میدهد تا بداند راه درست کجا است و انسان باید در کجا قرار گیرد؟ و...
3پرسشی که در این فضا مطرح میشود این است که نوع تلقیای که شهید آوینی از هنر داشتند چقدر هنوز در فضای فکری و هنری جامعه ما موضوعیت دارد و محل نظر است؟ و چقدر در جامعه امروزمان به این نوع تلقی از هنر نیازمندیم؟ در مقام پاسخ به این پرسش باید گفت نیاز به «هنر دینی» یک نیاز فطری است و همیشه در تاریخ بوده و خواهد بود و امروز اتفاقاً بیش از هر دورهای به این جنس از تفکر و این نوع تلقی از هنر نیازمندیم، چراکه بشر امروز بهدلیل تجربههای جدیدی که در دنیای مدرن و پسامدرن از سرگذرانده، بیش از هر دوره تاریخی از فطرت خود دور شده و فاصله گرفته است.
اما در پاسخ به این دغدغه که «چقدر ما به تلقیای که شهید آوینی از هنر دارد، پایبند هستیم؟» باید گفت هنرمندان ما دو دستهاند؛ یک دسته اهل معنا بوده و دردمندانه به هنر نگاه میکنند و دردی را که احساس میکنند «درد دوری از حقیقت» است و پیوسته در جستوجوی آن هستند؛ همچون خود شهید آوینی. اما برخی دیگر، متأسفانه هنر را از باطن آن جدا کرده و به پوسته ظاهری آن بسنده کردهاند. این در حالی است که هر فرمی، از یک حقیقت و باطن برخوردار است. اما برخی چنین میپندارند که همینقدر که فرمی زیبا ایجاد شود، کفایت میکند. به همین خاطر اساساً نسبت به «کشف حقیقت» و «درک معانی متعالی» نیازی احساس نمیکنند. به همین دلیل هم اغلب، تابع صورتهای غربی میشوند و به اینکه خود بهعنوان یک انسان، با چه مسائلی مواجه هستند و بشر امروز، به کجا میرود، کاری ندارند. به تعبیری، نه نقشی بر خود دارند و نه نقشی بر جامعه بشری.
4میراث سید شهیدان اهل قلم برای امروز ما «جستوجوی حقیقت» است هر چند که بدترین شرایط و وضعیت باشد. به همین خاطر میراثداران او، پیوسته ما را به «حقیقت» و «دفاع از حقیقت» دعوت میکنند. این ویژگی باعث میشود که انسان صورتی انقلابی به خود بگیرد و از همین رو است که میراثداران اندیشه شهید آوینی را میتوان انسانهای انقلابی و افرادی با روش و منش انقلابی دانست. لازمه مبارزه، از خودگذشتگی است. به همین خاطر کسی که میخواهد امروز در عالم هنر از تفکر اشخاصی همچون شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی بهره بگیرد باید بداند که محرومیتها، مشکلات و بیتوجهیها است اما باید محکم در راهی که راه حقیقت است، استوار بماند.
نیم نگاه
هنر ولایی و الهی باید مخاطب خود را به طرف «معانی عالی» حرکت دهد. معانی عالی هم به این معنا است که بشر بداند متعلق به یک عالم بلندمرتبهای است و باید به آنجا برسد. بنابراین، هنر دینی، هنری است که متعهد به الله تعالی است و جنبههای تعالی انسان را در بر میگیرد.
میراث سید شهیدان اهل قلم برای امروز ما «جستوجوی حقیقت» است. به همین خاطر میراثداران او، پیوسته ما را به «حقیقت» و «دفاع از حقیقت» دعوت میکنند. این ویژگی باعث میشود که انسان صورتی انقلابی به خود بگیرد و از همین رو است که میراثداران اندیشه شهید آوینی را میتوان انسانهای انقلابی و افرادی با روش و منش انقلابی دانست.