ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام جواد علیه السلام:
با فضیلت ترین و ارزشمندترین عبادتها آن است که خالص و بدون ریا باشد.
(بحارالانوار، ج68، ص245)
با فضیلت ترین و ارزشمندترین عبادتها آن است که خالص و بدون ریا باشد.
(بحارالانوار، ج68، ص245)
سینما و هنرمندان کارکرد مهمی در نمایش مسائل کشور دارند
محمدمهدی عسگرپور: سینما و هنرمندان کارکرد مهمی در نمایش مسائل کشور دارند اما برخی فکر میکنند آنها نباید درباره این مسائل حرف بزنند. درباره نقش سینماگران باید بگویم که سینمای ایران کارکرد ویژهای بعد از انقلاب پیدا کرد که تا قبل از آن هم وجود داشت اما با انقلاب بیشتر شد. برخی از هنرمندان پست اشتباه گذاشتند و همین باعث شد که منتقدینشان بگویند که این همان اشکال کار آنان است. در مجموعه هنر کشور سینماگران از همه بیشتر نقش و اهمیت دارند و اگر کسی فکر میکند که جایگاه مهمی ندارد باید از این حرفه خداحافظی کند. امکان دارد که به حاکمیت بر بخورد اگر هنرمندان حرفی درباره جامعه و مسائل بزنند اما به نظر من باید تا جایی که ممکن است آنها را متوجه این بکنیم که هنرمندان نقش اجتماعی مهمی دارند.
تأسیس سلسلههای متعدد بازتاب اندیشههای فاطمی(س)
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
از بزرگترین ویژگیهای معصومین(ع)، هدایتگری، تبیین معارف الهی و مرجعیت تشخیص حق از باطل است. وجود مبارک حضرت فاطمه(س) که از مقام عصمت برخوردار است و از ارکان خمسه طیبه اهل بیت(ع) بهشمار میرود، نیز از این ویژگی مستثنی نیست. از جمله میراث حضرت فاطمه(س) که از ماهیت هدایتگری برخوردار است و آن حضرت بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) بر آن پای فشرد، پیگیری موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود؛ موضوعی که در ذیل باورهای دینی جای گرفته و به واقعه غدیر و دهها روایت و شاهد قرآنی مستند میشود. بر مبنای این باور که یکی از اصول پنجگانه مکتب امامیه را شامل میشود، طیف معارف گستردهای با مضامین هدایت و الزامات آن شکل گرفته که دامنه بحث پیرامون این موضوع را از اشخاص و شخصیتها فراتر میبرد. این اصل بر این منطق استوار است که از عدل و لطف الهی به دور است که بعد از کوچ آخرین فرستاده خدا از میان مردمان، موضوع هدایت بلاتکلیف بماند. چرا که همان ملاحظات عقلانی که ارسال رسل و انبیای الهی را اجتنابناپذیر میکرد، ایجاب میکند که در غیاب آنان، هدایتگران معصومی برای هدایتگری مردم تعیین شوند، زیرا در غیر این صورت تنزیل کتاب و ارسال رسول با اصل نبوت در تعارض قرار میگرفت و تنها در صورت تحقق چنین امر مهمی میتوان اهداف و برنامههای مکتب آسمانی اسلام را پی گرفته و از انحراف و تحریف بازداشت. مفهومی که امیرالمؤمنین علی(ع) در تبیین آن چنین فرموده است: «خداوندا تو آگاه هستی که به خاطر رسیدن به دنیا و حکومت در آن با باطل نجنگیدم، بلکه فقط برای این بود که معالم دین تو را ایراد کنم و اصلاح را در بلاد تو ظاهر گردانم تا کسانی که مظلوم شدند در ایمنی باشند و حدودی که تعطیل شده برگردانده شود.»
از اینرو در ایام بعد از رحلت رسول خدا(ص) از سوی حضرت فاطمه(س) اقداماتی صورت گرفت که در تاریخ انعکاس وسیع یافت. از جمله بازتابهای اقدامات آن حضرت در فاصله رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت حضرتش(س)، بهرهبرداری نحلهها و جریانهای سیاسی از این اقدامات است که حتی منجر به تأسیس سلسلههایی همچون فاطمیان در مصر و ادریسیان در آفریقا و آلبویه در ایران شد. حال آنکه مد نظر مکتب امامیه، طبق صریح آیه قرآنی «لا ینال عهدی الظالمین» برپایی حکومت جهت رسیدگی به امور مسلمانان با تأکید بر عدالت است و تعالیم شیعه بر عنصر عدالت به عنوان ضرورتی قطعی و مطلق در امر حکومتداری اصرار دارد. زیرا هدف از حکومت در شریعت اسلامی، استمرار هدایت الهی، رشد عقول، ترویج همدلی و برادری میان آحاد اجتماع و بهکارگیری طرحها و برنامههای متنوع با قصد تأمین سعادت دنیوی و اخروی مردمان است که بدون شرط عدالت نمیتوان به آنها دست یافت و عدالت مطلق تنها با ملکه عصمت و دانش الهی همراه و عجین است. از منظر مکتب امامیه، فقط خداوند است که از وجود صفات علم و پرهیز از گناه و خطای افراد تا سطح عصمت خبر دارد. لذا فقط خدا میتواند این افراد را تعیین و برای هدایت امت پیامبر خاتم، معرفی و تحقق اهداف رسالت را تأمین کند.
اما این ملاحظات مانع از آن نبود که سلسلههایی با رویکرد به جا آوردن خواسته حضرت فاطمه(س) شکل نگیرد. گرچه تأسیس این سلسلهها با پشتوانه قرار دادن سیره فاطمی، حکایت از اهمیت و تأثیر عمیق آن در روندهای تاریخی دارد، بهطوری که بازتابهایش موجب روی کار آمدن و استمرار چند قرنه در جغرافیایی پهناور شد، به گونهای که بخش مهمی از تاریخ سیاسی مغرب، اندلس، مصر، ایران و... با ظهور و سقوط دولتهای شیعه فاطمی درآمیخته است؛ دولتهایی که در مراحل بعدی حتی تبدیل به امپراتوری شدند و بیانگر این واقعیتاند که اقدامات حضرت فاطمه(س) از ابعاد سیاسی - اعتقادی گستردهای برخوردار است.
دبیر گروه پایداری
از بزرگترین ویژگیهای معصومین(ع)، هدایتگری، تبیین معارف الهی و مرجعیت تشخیص حق از باطل است. وجود مبارک حضرت فاطمه(س) که از مقام عصمت برخوردار است و از ارکان خمسه طیبه اهل بیت(ع) بهشمار میرود، نیز از این ویژگی مستثنی نیست. از جمله میراث حضرت فاطمه(س) که از ماهیت هدایتگری برخوردار است و آن حضرت بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) بر آن پای فشرد، پیگیری موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود؛ موضوعی که در ذیل باورهای دینی جای گرفته و به واقعه غدیر و دهها روایت و شاهد قرآنی مستند میشود. بر مبنای این باور که یکی از اصول پنجگانه مکتب امامیه را شامل میشود، طیف معارف گستردهای با مضامین هدایت و الزامات آن شکل گرفته که دامنه بحث پیرامون این موضوع را از اشخاص و شخصیتها فراتر میبرد. این اصل بر این منطق استوار است که از عدل و لطف الهی به دور است که بعد از کوچ آخرین فرستاده خدا از میان مردمان، موضوع هدایت بلاتکلیف بماند. چرا که همان ملاحظات عقلانی که ارسال رسل و انبیای الهی را اجتنابناپذیر میکرد، ایجاب میکند که در غیاب آنان، هدایتگران معصومی برای هدایتگری مردم تعیین شوند، زیرا در غیر این صورت تنزیل کتاب و ارسال رسول با اصل نبوت در تعارض قرار میگرفت و تنها در صورت تحقق چنین امر مهمی میتوان اهداف و برنامههای مکتب آسمانی اسلام را پی گرفته و از انحراف و تحریف بازداشت. مفهومی که امیرالمؤمنین علی(ع) در تبیین آن چنین فرموده است: «خداوندا تو آگاه هستی که به خاطر رسیدن به دنیا و حکومت در آن با باطل نجنگیدم، بلکه فقط برای این بود که معالم دین تو را ایراد کنم و اصلاح را در بلاد تو ظاهر گردانم تا کسانی که مظلوم شدند در ایمنی باشند و حدودی که تعطیل شده برگردانده شود.»
از اینرو در ایام بعد از رحلت رسول خدا(ص) از سوی حضرت فاطمه(س) اقداماتی صورت گرفت که در تاریخ انعکاس وسیع یافت. از جمله بازتابهای اقدامات آن حضرت در فاصله رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت حضرتش(س)، بهرهبرداری نحلهها و جریانهای سیاسی از این اقدامات است که حتی منجر به تأسیس سلسلههایی همچون فاطمیان در مصر و ادریسیان در آفریقا و آلبویه در ایران شد. حال آنکه مد نظر مکتب امامیه، طبق صریح آیه قرآنی «لا ینال عهدی الظالمین» برپایی حکومت جهت رسیدگی به امور مسلمانان با تأکید بر عدالت است و تعالیم شیعه بر عنصر عدالت به عنوان ضرورتی قطعی و مطلق در امر حکومتداری اصرار دارد. زیرا هدف از حکومت در شریعت اسلامی، استمرار هدایت الهی، رشد عقول، ترویج همدلی و برادری میان آحاد اجتماع و بهکارگیری طرحها و برنامههای متنوع با قصد تأمین سعادت دنیوی و اخروی مردمان است که بدون شرط عدالت نمیتوان به آنها دست یافت و عدالت مطلق تنها با ملکه عصمت و دانش الهی همراه و عجین است. از منظر مکتب امامیه، فقط خداوند است که از وجود صفات علم و پرهیز از گناه و خطای افراد تا سطح عصمت خبر دارد. لذا فقط خدا میتواند این افراد را تعیین و برای هدایت امت پیامبر خاتم، معرفی و تحقق اهداف رسالت را تأمین کند.
اما این ملاحظات مانع از آن نبود که سلسلههایی با رویکرد به جا آوردن خواسته حضرت فاطمه(س) شکل نگیرد. گرچه تأسیس این سلسلهها با پشتوانه قرار دادن سیره فاطمی، حکایت از اهمیت و تأثیر عمیق آن در روندهای تاریخی دارد، بهطوری که بازتابهایش موجب روی کار آمدن و استمرار چند قرنه در جغرافیایی پهناور شد، به گونهای که بخش مهمی از تاریخ سیاسی مغرب، اندلس، مصر، ایران و... با ظهور و سقوط دولتهای شیعه فاطمی درآمیخته است؛ دولتهایی که در مراحل بعدی حتی تبدیل به امپراتوری شدند و بیانگر این واقعیتاند که اقدامات حضرت فاطمه(س) از ابعاد سیاسی - اعتقادی گستردهای برخوردار است.
نقش موزهها در ایجاد پایداری
رضا دبیرینژاد
موزه دار
شورای بینالمللی موزهها برای سال جدید میلادی شعار موزهها، پایداری و زیست بهتر را انتخاب کرده است تا از یک سو بر قابلیت موزهها برای ایفای نقش در این زمینه تأکید کند و از سوی دیگر موزهها را برای فعالیت در دو موضوع طرح شده بهعنوان نیاز امروز جامعه بشری دعوت کند. هر شعاری از یک نیاز و یک ضرورت خبر میدهد و در چنین زمینههایی باید گفت که در نهان خود از یک بحران خبر میدهد که در مقابلش یک آرزو به مثابه چشمانداز تعریف میکند که بتواند پاسخی برای آن بحران باشد. حالا صاحبنظران و برنامهریزان موزهداری از موزهها برای رسیدن به پایداری جوامع و زیست بهتر بشر دعوت به عمل آوردهاند و این به معنای احساس خطر ناپایداری است. ناپایداری زیست امروز بشر حاصل چیست؟ این ناپایداری را از یک سو باید متأثر از خطرهای اقلیمی و در واقع ناپایداری در جغرافیای زیست بشر دانست اما ناپایداری تهدیدکننده را محصول تضادهای انسانی و تقابل جوامع و حتی ناپایداری جوامع دانست. تغییرات فرهنگی و اجتماعی نشان میدهد که زیست اجتماعی بشر نیز دچار بحرانهایی شده است که میتواند ایجاد تخاصم کند و در نتیجه باید برای ترمیم این اختلافهای در حال تزاید چارهای اندیشید. چارهای که موزهها نیز میتوانند در ایجاد آن نقش مؤثری داشته باشند و آنچه موزهها در خود دارند جنبه فرهنگی و دانشی دارد پس چارههایی که میتواند طرح شود باید جنبههای فرهنگی و دانشی داشته باشند و یا اینکه فرهنگ و دانش میتوانند نقش تذکر به این بحرانها را ایفا کنند. باید در نظر داشت که فرهنگ بستر اندیشیدن و توافق جمعی است و از اینرو برای رسیدن به یک اجماع جمعی باید امکان گفتوگو را داشته باشند که این گفتوگو به مفاهمه بینجامد. آنچه در زیست اجتماعی مهمترین عامل بحران ساز است عدم امکان اجماع است اما اجماع به معنای نبود تمایزها و کثرت نیست، این چگونه اجماعی است که میتواند در وجود کثرت فرهنگی حاصل شود. شاید بتوان گفت مهمترین اجماع در کثرت وجود گفتوگو است چرا که در گفتوگو میتوان همه تمایزهای فرهنگی را به رسمیت شناخت و آنچه موزهها را برجسته میسازد، کثرت است. ما در موزهها شاهد تنوع فرهنگی هستیم، موزهها در عین حال روایتهای متمایزی را عرضه میکنند و امکان تعامل با سلایق مختلف را فراهم میکنند. موزهها پذیرفتهاند که دانشها و نشانههای فرهنگی گوناگون را در خود جای دهند نشانههای فرهنگی تنها یک جنبه ندارند و از اینرو سلایق مختلف اجتماعی هر کدام میتوانند از منظر خود با موزهها مواجه شوند و در نقطه و نشانه اتصال برقرار کنند. این گونه موزهها محل پیوندهای در حال گسترش میشوند. جوامع امروز برای پایداری به دانشها و گرایشهای مختلف نیاز دارند و برای اینکه عناصر سازنده خود را سست نکنند و به تقابل نکشانند باید زمینه ظهور و بروز را برای آنها فراهم کنند. از همین رو باید مراکزی برای این ظهور و بروز و یا همنشینی گرایشها و سلایق مختلف فراهم کنند، همچنین موزهها چون بر پایه استناد قرار دارند هر گرایش و سلیقه یا دانشی را مقید میسازند تا با استنادهای خود حضور یابند و از اینرو گفتوگوها باید بر پایه منطقهایی علمی و فرهنگی شکل گیرند، این گونه است که تقابلها در موزهها به همنشینی و گفتوگوی مستند تبدیل میشوند. موزهها همچنین متذکر تجربههای زیسته جوامع میشوند تا از این تجربهها مسیری برای امروز بسازند و همه این ویژگیها سبب میشود همه بحرانها و تقابلهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه و یا جوامع مختلف در گذر از موزهها به یک خودنگری تبدیل شوند و از یک بینظمی به یک نظم برسد. موزهها به مثابه یک نهاد فرهنگی، آموزشی و پژوهشی این قابلیت را دارند تا عناصر ناپایدارساز جوامع را بیابند و آنها را در معرض توجه قرار دهند و از اینرو از ناپایداریها بکاهند و بستری برای ایجاد پایداری در زیست اجتماعی و فرهنگی باشند. ناپایداری جوامع پایداری موزهها را نیز به خطر میاندازند و از همین رو موزهها برای پایداری خود باید برای پایداری جوامعشان تلاش کنند.
موزه دار
شورای بینالمللی موزهها برای سال جدید میلادی شعار موزهها، پایداری و زیست بهتر را انتخاب کرده است تا از یک سو بر قابلیت موزهها برای ایفای نقش در این زمینه تأکید کند و از سوی دیگر موزهها را برای فعالیت در دو موضوع طرح شده بهعنوان نیاز امروز جامعه بشری دعوت کند. هر شعاری از یک نیاز و یک ضرورت خبر میدهد و در چنین زمینههایی باید گفت که در نهان خود از یک بحران خبر میدهد که در مقابلش یک آرزو به مثابه چشمانداز تعریف میکند که بتواند پاسخی برای آن بحران باشد. حالا صاحبنظران و برنامهریزان موزهداری از موزهها برای رسیدن به پایداری جوامع و زیست بهتر بشر دعوت به عمل آوردهاند و این به معنای احساس خطر ناپایداری است. ناپایداری زیست امروز بشر حاصل چیست؟ این ناپایداری را از یک سو باید متأثر از خطرهای اقلیمی و در واقع ناپایداری در جغرافیای زیست بشر دانست اما ناپایداری تهدیدکننده را محصول تضادهای انسانی و تقابل جوامع و حتی ناپایداری جوامع دانست. تغییرات فرهنگی و اجتماعی نشان میدهد که زیست اجتماعی بشر نیز دچار بحرانهایی شده است که میتواند ایجاد تخاصم کند و در نتیجه باید برای ترمیم این اختلافهای در حال تزاید چارهای اندیشید. چارهای که موزهها نیز میتوانند در ایجاد آن نقش مؤثری داشته باشند و آنچه موزهها در خود دارند جنبه فرهنگی و دانشی دارد پس چارههایی که میتواند طرح شود باید جنبههای فرهنگی و دانشی داشته باشند و یا اینکه فرهنگ و دانش میتوانند نقش تذکر به این بحرانها را ایفا کنند. باید در نظر داشت که فرهنگ بستر اندیشیدن و توافق جمعی است و از اینرو برای رسیدن به یک اجماع جمعی باید امکان گفتوگو را داشته باشند که این گفتوگو به مفاهمه بینجامد. آنچه در زیست اجتماعی مهمترین عامل بحران ساز است عدم امکان اجماع است اما اجماع به معنای نبود تمایزها و کثرت نیست، این چگونه اجماعی است که میتواند در وجود کثرت فرهنگی حاصل شود. شاید بتوان گفت مهمترین اجماع در کثرت وجود گفتوگو است چرا که در گفتوگو میتوان همه تمایزهای فرهنگی را به رسمیت شناخت و آنچه موزهها را برجسته میسازد، کثرت است. ما در موزهها شاهد تنوع فرهنگی هستیم، موزهها در عین حال روایتهای متمایزی را عرضه میکنند و امکان تعامل با سلایق مختلف را فراهم میکنند. موزهها پذیرفتهاند که دانشها و نشانههای فرهنگی گوناگون را در خود جای دهند نشانههای فرهنگی تنها یک جنبه ندارند و از اینرو سلایق مختلف اجتماعی هر کدام میتوانند از منظر خود با موزهها مواجه شوند و در نقطه و نشانه اتصال برقرار کنند. این گونه موزهها محل پیوندهای در حال گسترش میشوند. جوامع امروز برای پایداری به دانشها و گرایشهای مختلف نیاز دارند و برای اینکه عناصر سازنده خود را سست نکنند و به تقابل نکشانند باید زمینه ظهور و بروز را برای آنها فراهم کنند. از همین رو باید مراکزی برای این ظهور و بروز و یا همنشینی گرایشها و سلایق مختلف فراهم کنند، همچنین موزهها چون بر پایه استناد قرار دارند هر گرایش و سلیقه یا دانشی را مقید میسازند تا با استنادهای خود حضور یابند و از اینرو گفتوگوها باید بر پایه منطقهایی علمی و فرهنگی شکل گیرند، این گونه است که تقابلها در موزهها به همنشینی و گفتوگوی مستند تبدیل میشوند. موزهها همچنین متذکر تجربههای زیسته جوامع میشوند تا از این تجربهها مسیری برای امروز بسازند و همه این ویژگیها سبب میشود همه بحرانها و تقابلهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه و یا جوامع مختلف در گذر از موزهها به یک خودنگری تبدیل شوند و از یک بینظمی به یک نظم برسد. موزهها به مثابه یک نهاد فرهنگی، آموزشی و پژوهشی این قابلیت را دارند تا عناصر ناپایدارساز جوامع را بیابند و آنها را در معرض توجه قرار دهند و از اینرو از ناپایداریها بکاهند و بستری برای ایجاد پایداری در زیست اجتماعی و فرهنگی باشند. ناپایداری جوامع پایداری موزهها را نیز به خطر میاندازند و از همین رو موزهها برای پایداری خود باید برای پایداری جوامعشان تلاش کنند.
برای تاریخ بگویید
حسامآبنوس
روزنامهنگار
سی آذر سال 1400، خبر درگذشت اولین سفیر رسمی جمهوری اسلامی ایران در یمن، کشوری که زیر شدیدترین تحریمها و حملات رژیم سعودی قرار دارد، منتشر شد. حالا یک سال از درگذشت حسن ایرلو، اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در یمن میگذرد. کسی که فعالیتهایش برای جبهه مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامی در میان اهالی این حوزه مشهور است. کسی که با درگذشتش، خاطرات و تجربیاتش نیز برای همیشه به نیستی کشیده شد و دست کسانی را که بعد از او بخواهند این راه را ادامه بدهند، خالی ماند؛ خاطراتی که بارها از سوی رهبر انقلاب از آن بهعنوان «گنج» یاد شده و اگر این گنجها کشف و استخراج نشوند برای همیشه از دسترس خارج میشوند. اتفاقی که با گذشت سالها و با وجود تأکید رهبر انقلاب بر اهمیت نگارش و انتشار آنها، هنوز به درستی در میان فعالان عرصههای مختلف اهمیت بازگو شدن و نگارش آنها تبیین نشده که این خود جهادی بزرگ میطلبد. کسی که در عرصههای بینالمللی فعالیت گستردهای داشت و سفارت ایران در یمن آخرین محل خدمتش در عرصه بینالمللی بود که با درگذشتش سالها فعالیت تبلیغی و دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی در جبهه مقاومت به پایان رسید.
به بهانه سالروز درگذشت او میخواهم درباره کتاب «سفیر قدس» خاطرات مرحوم حسین شیخالاسلام سفیر ایران در سوریه حرف بزنم. کتابی که نکات زیادی برای علاقهمندان به مباحث بینالملل در خود دارد. حتی آنهایی که میخواهند درباره تاریخ و فعالیتهای انقلابی در سالهای مبارزات علیه پهلوی بخوانند، میتوانند سراغ این کتاب بروند.
این کتاب از کودکی تا سالهایی که منتهی به تأسیس حزبالله لبنان و حضور شیخالاسلام در سوریه است نکات بسیاری دارد که هر خوانندهای را میتواند سرگرم و البته وارد هزارتوی تاریخ معاصر در عرصه بینالملل کند. شیخالاسلام در این کتاب که مصاحبههای آن توسط محمد رحمانی و حسین چاردوَلی، انجام شده و راضیه حقیقت و محمدحسن روزیطلب آن را نوشتهاند، حوادث و اتفاقات و مشاهداتی را بازگو میکند که در نوع خود بکر و تازهاند و تصویری دیگر از انقلاب و مبارزه و کار در عرصه دیپلماتیک، پیش چشم خواننده نمایان میکند.
«سفیر قدس» روایتهایی از تسخیر لانه جاسوسی و اتفاقات بعد از آن در خود دارد که در آن با تحلیلهای شیخالاسلام از اتفاقات و حواشی، تاریخ با رویکردی تحلیلی برای خواننده عرضه شده است؛ اتفاقی که هم میتواند پاشنه آشیل و هم مزیت آن بر سایر کتب تاریخی شفاهی باشد. شیخالاسلام به عنوان مترجم وارد لانه جاسوسی میشود و در این کتاب مشاهداتش را ازداخل لانه برای تاریخ بازگو میکند، هرچند این کتاب به دلیل فوت ناگهانی مرحوم شیخالاسلام ناتمام میماند، ولی همین اندازه هم به قدری جذاب است که هرخوانندهای را ترغیب میکند تا کتاب را دنبال کند. مشاهدات او درباره بنیصدر و دیگر اشخاص فعال در کتاب دید تازهای برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب ایجاد میکند.
شاید خالی از وجه نباشد اگر به این نکته اشاره کنیم که حسن ایرلو و حسین شیخالاسلام در دوران شیوع ویروس کرونا در جهان، هر دو بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختند.
روزنامهنگار
سی آذر سال 1400، خبر درگذشت اولین سفیر رسمی جمهوری اسلامی ایران در یمن، کشوری که زیر شدیدترین تحریمها و حملات رژیم سعودی قرار دارد، منتشر شد. حالا یک سال از درگذشت حسن ایرلو، اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در یمن میگذرد. کسی که فعالیتهایش برای جبهه مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامی در میان اهالی این حوزه مشهور است. کسی که با درگذشتش، خاطرات و تجربیاتش نیز برای همیشه به نیستی کشیده شد و دست کسانی را که بعد از او بخواهند این راه را ادامه بدهند، خالی ماند؛ خاطراتی که بارها از سوی رهبر انقلاب از آن بهعنوان «گنج» یاد شده و اگر این گنجها کشف و استخراج نشوند برای همیشه از دسترس خارج میشوند. اتفاقی که با گذشت سالها و با وجود تأکید رهبر انقلاب بر اهمیت نگارش و انتشار آنها، هنوز به درستی در میان فعالان عرصههای مختلف اهمیت بازگو شدن و نگارش آنها تبیین نشده که این خود جهادی بزرگ میطلبد. کسی که در عرصههای بینالمللی فعالیت گستردهای داشت و سفارت ایران در یمن آخرین محل خدمتش در عرصه بینالمللی بود که با درگذشتش سالها فعالیت تبلیغی و دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی در جبهه مقاومت به پایان رسید.
به بهانه سالروز درگذشت او میخواهم درباره کتاب «سفیر قدس» خاطرات مرحوم حسین شیخالاسلام سفیر ایران در سوریه حرف بزنم. کتابی که نکات زیادی برای علاقهمندان به مباحث بینالملل در خود دارد. حتی آنهایی که میخواهند درباره تاریخ و فعالیتهای انقلابی در سالهای مبارزات علیه پهلوی بخوانند، میتوانند سراغ این کتاب بروند.
این کتاب از کودکی تا سالهایی که منتهی به تأسیس حزبالله لبنان و حضور شیخالاسلام در سوریه است نکات بسیاری دارد که هر خوانندهای را میتواند سرگرم و البته وارد هزارتوی تاریخ معاصر در عرصه بینالملل کند. شیخالاسلام در این کتاب که مصاحبههای آن توسط محمد رحمانی و حسین چاردوَلی، انجام شده و راضیه حقیقت و محمدحسن روزیطلب آن را نوشتهاند، حوادث و اتفاقات و مشاهداتی را بازگو میکند که در نوع خود بکر و تازهاند و تصویری دیگر از انقلاب و مبارزه و کار در عرصه دیپلماتیک، پیش چشم خواننده نمایان میکند.
«سفیر قدس» روایتهایی از تسخیر لانه جاسوسی و اتفاقات بعد از آن در خود دارد که در آن با تحلیلهای شیخالاسلام از اتفاقات و حواشی، تاریخ با رویکردی تحلیلی برای خواننده عرضه شده است؛ اتفاقی که هم میتواند پاشنه آشیل و هم مزیت آن بر سایر کتب تاریخی شفاهی باشد. شیخالاسلام به عنوان مترجم وارد لانه جاسوسی میشود و در این کتاب مشاهداتش را ازداخل لانه برای تاریخ بازگو میکند، هرچند این کتاب به دلیل فوت ناگهانی مرحوم شیخالاسلام ناتمام میماند، ولی همین اندازه هم به قدری جذاب است که هرخوانندهای را ترغیب میکند تا کتاب را دنبال کند. مشاهدات او درباره بنیصدر و دیگر اشخاص فعال در کتاب دید تازهای برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب ایجاد میکند.
شاید خالی از وجه نباشد اگر به این نکته اشاره کنیم که حسن ایرلو و حسین شیخالاسلام در دوران شیوع ویروس کرونا در جهان، هر دو بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختند.
روایتهای زنان اندیمشکی از رختشویی لباس رزمندگان
«حوض خون» روایتهای خواندنی اما تکاندهنده زنان اندیمشکی از دوران دفاع مقدس است که به قلم و تدوین فاطمه سادات میرعالی و به همت انتشارات راهیار روانه کتابفروشیهای سراسر کشور شده است.
این کتاب دربردارنده 64 روایت از زنانی است که دست به بازگویی خاطرات خود از رختشویخانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک میزنند، زنانی از اقشار و سنهای مختلف که به یاری رزمندگان رفته بودند و لباسهای غرق به خون سربازان وطن و گاه شهدا را در حوض شسته و دوباره روانه جبهه میکردند.
میرعالی این کتاب را در پی گفتوگوهای مختلف با زنان مذکور نوشته، البته او به تنهایی کار گفتوگو با این افراد و از سویی انجام تحقیقات مرتبط برای پیدا کردنشان را برعهده نداشته، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتیپور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی هم در مسیر تحقیق و گردآوری اطلاعات لازم به او یاری رساندهاند.
از دیگر نکات قابل توجه این کتاب میتوان به ارائه روایتهایی از نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد، اتفاقی که چندی است مورد توجه اهالی کتاب در حوزه پایداری قرار گرفته و سبب شده که شرح دلاوریها و جانفشانیهای مردم از سالهای جنگ تحمیلی تنها به خط مقدم و از سویی به مردان محدود نشود.
در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیتهای این زنان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رختشویی البسه رزمندگان آمده است. در گپوگفتی که «ایران» پیشتر با فاطمه سادات میرعالی داشته، این محقق و نویسنده جوان، یکی از مهمترین دشواریها را در تألیف «حوض خون» تلاش برای راضی کردن این زنان به گفتوگو عنوان کرده بود زیرا اغلب آنان تأکید داشتند که همه فعالیتهایشان برای رضای خدا بوده و نیازی به بازگوییشان نیست. هرچند که میرعالی و گروه همراهش در این بین با مشکلات دیگری هم روبهرو شده بودند، از جمله اینکه بعضی از راویان از دنیا رفته بودند، برخی هم به دلایلی ازجمله ابتلا به بیماری یا کهولت سن توان یا حافظه بیان خاطرات را نداشتند که در این بین آنان موفق به صحبت با 64 نفر از آن زنان میشوند.
فاطمه سادات میرعالی در مقدمه کتاب نوشته: «اولِ مصاحبهها درد و زجرشان توی ذهنم پررنگ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه میشدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش میکردند راهی برای شستن لباسهای رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از آنها از من میپرسیدند «راهی سراغ نداری برویم سوریه لباس رزمندهها را بشوییم؟»، معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم میخورد. خانمهای رختشویی با وجود همه سختیها و دردهایی که دیدهاند و از نزدیک تکههای بدن شهدا را لمس کردهاند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخیها، از شستن لباس رزمندهها بهزیبایی یاد میکنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیتهای انقلاب نبودند.»
در بخشی از اینکتاب میخوانیم: «زیر نور لامپ حوضهای پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنهها را میدیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق میزد. نمیخواستم باورش کنم. چند بار چشمهایم را بازوبسته کردم. بهجای آب تلألؤ خون را میدیدم. جگرم سوخت. دیدم ننهغلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»
این کتاب دربردارنده 64 روایت از زنانی است که دست به بازگویی خاطرات خود از رختشویخانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک میزنند، زنانی از اقشار و سنهای مختلف که به یاری رزمندگان رفته بودند و لباسهای غرق به خون سربازان وطن و گاه شهدا را در حوض شسته و دوباره روانه جبهه میکردند.
میرعالی این کتاب را در پی گفتوگوهای مختلف با زنان مذکور نوشته، البته او به تنهایی کار گفتوگو با این افراد و از سویی انجام تحقیقات مرتبط برای پیدا کردنشان را برعهده نداشته، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتیپور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی هم در مسیر تحقیق و گردآوری اطلاعات لازم به او یاری رساندهاند.
از دیگر نکات قابل توجه این کتاب میتوان به ارائه روایتهایی از نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد، اتفاقی که چندی است مورد توجه اهالی کتاب در حوزه پایداری قرار گرفته و سبب شده که شرح دلاوریها و جانفشانیهای مردم از سالهای جنگ تحمیلی تنها به خط مقدم و از سویی به مردان محدود نشود.
در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیتهای این زنان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رختشویی البسه رزمندگان آمده است. در گپوگفتی که «ایران» پیشتر با فاطمه سادات میرعالی داشته، این محقق و نویسنده جوان، یکی از مهمترین دشواریها را در تألیف «حوض خون» تلاش برای راضی کردن این زنان به گفتوگو عنوان کرده بود زیرا اغلب آنان تأکید داشتند که همه فعالیتهایشان برای رضای خدا بوده و نیازی به بازگوییشان نیست. هرچند که میرعالی و گروه همراهش در این بین با مشکلات دیگری هم روبهرو شده بودند، از جمله اینکه بعضی از راویان از دنیا رفته بودند، برخی هم به دلایلی ازجمله ابتلا به بیماری یا کهولت سن توان یا حافظه بیان خاطرات را نداشتند که در این بین آنان موفق به صحبت با 64 نفر از آن زنان میشوند.
فاطمه سادات میرعالی در مقدمه کتاب نوشته: «اولِ مصاحبهها درد و زجرشان توی ذهنم پررنگ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه میشدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش میکردند راهی برای شستن لباسهای رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از آنها از من میپرسیدند «راهی سراغ نداری برویم سوریه لباس رزمندهها را بشوییم؟»، معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم میخورد. خانمهای رختشویی با وجود همه سختیها و دردهایی که دیدهاند و از نزدیک تکههای بدن شهدا را لمس کردهاند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخیها، از شستن لباس رزمندهها بهزیبایی یاد میکنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیتهای انقلاب نبودند.»
در بخشی از اینکتاب میخوانیم: «زیر نور لامپ حوضهای پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنهها را میدیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق میزد. نمیخواستم باورش کنم. چند بار چشمهایم را بازوبسته کردم. بهجای آب تلألؤ خون را میدیدم. جگرم سوخت. دیدم ننهغلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»
فضای مجازی
دیروز و دیشب که شب یلدا بود هر جا را که نگاه میکردید رنگی، بویی، طعمی و تصویری از یلدا و نشانههایش بود. از برنامههای رادیویی و تلویزیونی تا خبرها و گفتهها و نقلها و... مروری به این رنگهای متفاوت یلدا میکنیم تا ببینیم در یلدای 1401 چه خبر بوده است.
صداهای طناز
صداهای همیشه ماندگار برنامه «صبح جمعه با شما» دیشب به مناسبت شب یلدا چهار ساعت به طور زنده از رادیو ایران برنامه اجرا و دوباره خاطرههای شیرینشان را تکرار کردند. «صبح جمعه با شما» برنامهای رادیویی است که در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ از رادیو ایران پخش میشد و بعدها جایگزین «صبح جمعه با شما» شد و سپس برنامه «رادیو جمعه» به جای آن آمد، اما نهایتاً اردیبهشت سال ۱۳۹۷ مسئولان رادیو ترجیح دادند این برنامه با همان نام قبلی برنامه روی آنتن برود و در نتیجه «صبح جمعه با شما» دوباره احیا شد. منوچهر نوذری، ایرج مقبلی، اصغر سمسارزاده، عباس محبی، بیوک میرزایی و بسیاری دیگر، از ماندگارهای این برنامه بوده و هستند که هنوز هم با یاد خاطرات همکاران و مردمانی که عاشقشان هستند جلوی بوم صدا میروند. بیوک میرزایی یکی از این صداهای آشنا در گفتوگو با ایسنا، خبر میدهد که این گروه در تدارک برنامهای برای نوروز هستند. او میگوید: در حال حاضر ۵۴ نفر در قالب گوینده، بازیگر، نویسنده و هنرمند پیشکسوت با ما همکاری دارند و یکی از چالشهای جدیدی که با آن روبهرو هستیم، بحث نوروز ۱۴۰۲ است که تقریباً از یک هفته گذشته پیشتولید آن را کلید زدهایم.
تلویزیون
دیشب تلویزیون هم برای شب یلدا سنگتمام گذاشت و تقریباً تمام شبکهها ویژهبرنامه یلدایی داشتند. یکی از شبکههای سیما که با دست پر به استقبال شب یلدا رفت، شبکه نسیم بود که برنامههای مختلفی را تدارک دید و از هنرمندان برای حضور در ویژهبرنامهها دعوت کرد؛ برنامههایی که برخی با حضور کمدینهایی مثل مهران غفوریان روی آنتن رفت و برخی در ویژهبرنامهای کتابمحور مثل «دیدی نو» پخش شد و برخی هم مثل برنامه «خانه جلال» فضای دورهمی اهل فیلم و کتاب را فراهم کرد. «خانه جلال» در ویژهبرنامه شب یلدا میزبان چهرههای ادبی چون ناصر فیض شاعر و هنرمندانی چون ابوالفضل پورعرب، جهانبخش سلطانی، جواد خیابانی و جمعی از شعرای طنزپرداز بود و در این برنامه به آداب و رسوم شب یلدا، حافظخوانی و شاهنامهخوانی پرداخته شد و گپوگفتهای متفاوتی با هنرمندان رقم خورد. نکته گفتنی اینکه این برنامه که در خانه موزه «سیمین و جلال» ضبط میشود قصد دارد در آینده و در یکی از آیتمهای خود به خاطرات سیمین دانشور و زندگی جلال آل احمد بپردازد؛ برنامهای که افتتاحش با شب یلدا و ویژهبرنامهای به همین مناسبت رقم خورد.
سریال
آنهایی که اهل سریال دیدن هستند و سریالهای ایرانی را دنبال میکنند دیروز روز خوبی را سپری کردند چون فصل دوم سریال پوست شیر همزمان با شب یلدا منتشر شد و مخاطبان این سریال حالا میخواهند ببینند فصل دوم این سریال قرار است چه اتفاقهایی را پیشرویشان بگذارد. آخرین سکانس این قسمت مربوط به تصمیم نعیم (هادی حجازیفر) مبنی بر شلیک به سمت یکی از متهمان پرونده قتل بود و فصل دوم از جایی آغاز میشد که این شخصیت به سمت ماشین پلیس میرود و... این سریال در هر قسمت یک خلاصه داستان اختصاصی دارد. در خلاصه قصه این قسمت آمده است:« اینجا باتلاقه، هرچی دست و پا بزنی، بیشتر فرو میری.» پوست شیر مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی محمودی و رضا بهاروند است. هادی حجازیفر، پانتهآ بهرام، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، پردیس احمدیه، ژیلا شاهی و شهاب حسینی از بازیگران این مجموعه هستند. در خلاصه قصه این سریال آمده است: نعیم که پانزده سال زندان را به عشق دیدن دخترش تاب آورده، پس از رهایی برای دیدار با او دچار بحرانی بزرگ میشود.
خطی از گفتوگویی
جواد انصافی کارگردان، نویسنده و بازیگر نمایشهای آیینی و سنتی، سالیان سال است در این حرفه فعالیت میکند و بسیاری از مردم ایرانزمین از همه سنین با او خاطرات خوبی دارند. جواد انصافی از هنرمندانی است که در طول نیمقرن فعالیت هنری خود توانست تأثیر بسیاری در حفظ آیینها، بقای فرهنگ کهن و غنی و نیز آیینهای پرسابقه ایرانی داشته باشد. او در گفتوگویی با «ایران تئاتر» از شب چله و آیینهای نمایشی که در این شب برگزار میشدند گفته است: «شب یلدا یکی از مهمترین آیینهای اصیل ایرانی است. باید بگویم ما از همه آیینهایی که در ایران داریم میتوانیم نمایشهایی شادیآور و معرف فرهنگ ایران به همگان نشان دهیم. آدابورسوم ما به قدری زیباست که من از آیین شب چله یا شب یلدا کتابی با عنوان «آیینهای شب یلدا» و «چله زری و عمو چله جون» به نگارش درآوردم. برای نوشتن این کتاب، پژوهشی چهار ساله درباره آیینهای شب چله در نقاط مختلف ایران انجام دادم و آیینهای شب یلدا را با موضوعات مختلف در آذربایجان، لرستان، فارس، گیلان، مازندران، تهران و اطراف تهران جمعآوری کردم.»
صداهای همیشه ماندگار برنامه «صبح جمعه با شما» دیشب به مناسبت شب یلدا چهار ساعت به طور زنده از رادیو ایران برنامه اجرا و دوباره خاطرههای شیرینشان را تکرار کردند. «صبح جمعه با شما» برنامهای رادیویی است که در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ از رادیو ایران پخش میشد و بعدها جایگزین «صبح جمعه با شما» شد و سپس برنامه «رادیو جمعه» به جای آن آمد، اما نهایتاً اردیبهشت سال ۱۳۹۷ مسئولان رادیو ترجیح دادند این برنامه با همان نام قبلی برنامه روی آنتن برود و در نتیجه «صبح جمعه با شما» دوباره احیا شد. منوچهر نوذری، ایرج مقبلی، اصغر سمسارزاده، عباس محبی، بیوک میرزایی و بسیاری دیگر، از ماندگارهای این برنامه بوده و هستند که هنوز هم با یاد خاطرات همکاران و مردمانی که عاشقشان هستند جلوی بوم صدا میروند. بیوک میرزایی یکی از این صداهای آشنا در گفتوگو با ایسنا، خبر میدهد که این گروه در تدارک برنامهای برای نوروز هستند. او میگوید: در حال حاضر ۵۴ نفر در قالب گوینده، بازیگر، نویسنده و هنرمند پیشکسوت با ما همکاری دارند و یکی از چالشهای جدیدی که با آن روبهرو هستیم، بحث نوروز ۱۴۰۲ است که تقریباً از یک هفته گذشته پیشتولید آن را کلید زدهایم.
تلویزیون
دیشب تلویزیون هم برای شب یلدا سنگتمام گذاشت و تقریباً تمام شبکهها ویژهبرنامه یلدایی داشتند. یکی از شبکههای سیما که با دست پر به استقبال شب یلدا رفت، شبکه نسیم بود که برنامههای مختلفی را تدارک دید و از هنرمندان برای حضور در ویژهبرنامهها دعوت کرد؛ برنامههایی که برخی با حضور کمدینهایی مثل مهران غفوریان روی آنتن رفت و برخی در ویژهبرنامهای کتابمحور مثل «دیدی نو» پخش شد و برخی هم مثل برنامه «خانه جلال» فضای دورهمی اهل فیلم و کتاب را فراهم کرد. «خانه جلال» در ویژهبرنامه شب یلدا میزبان چهرههای ادبی چون ناصر فیض شاعر و هنرمندانی چون ابوالفضل پورعرب، جهانبخش سلطانی، جواد خیابانی و جمعی از شعرای طنزپرداز بود و در این برنامه به آداب و رسوم شب یلدا، حافظخوانی و شاهنامهخوانی پرداخته شد و گپوگفتهای متفاوتی با هنرمندان رقم خورد. نکته گفتنی اینکه این برنامه که در خانه موزه «سیمین و جلال» ضبط میشود قصد دارد در آینده و در یکی از آیتمهای خود به خاطرات سیمین دانشور و زندگی جلال آل احمد بپردازد؛ برنامهای که افتتاحش با شب یلدا و ویژهبرنامهای به همین مناسبت رقم خورد.
سریال
آنهایی که اهل سریال دیدن هستند و سریالهای ایرانی را دنبال میکنند دیروز روز خوبی را سپری کردند چون فصل دوم سریال پوست شیر همزمان با شب یلدا منتشر شد و مخاطبان این سریال حالا میخواهند ببینند فصل دوم این سریال قرار است چه اتفاقهایی را پیشرویشان بگذارد. آخرین سکانس این قسمت مربوط به تصمیم نعیم (هادی حجازیفر) مبنی بر شلیک به سمت یکی از متهمان پرونده قتل بود و فصل دوم از جایی آغاز میشد که این شخصیت به سمت ماشین پلیس میرود و... این سریال در هر قسمت یک خلاصه داستان اختصاصی دارد. در خلاصه قصه این قسمت آمده است:« اینجا باتلاقه، هرچی دست و پا بزنی، بیشتر فرو میری.» پوست شیر مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی محمودی و رضا بهاروند است. هادی حجازیفر، پانتهآ بهرام، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، پردیس احمدیه، ژیلا شاهی و شهاب حسینی از بازیگران این مجموعه هستند. در خلاصه قصه این سریال آمده است: نعیم که پانزده سال زندان را به عشق دیدن دخترش تاب آورده، پس از رهایی برای دیدار با او دچار بحرانی بزرگ میشود.
خطی از گفتوگویی
جواد انصافی کارگردان، نویسنده و بازیگر نمایشهای آیینی و سنتی، سالیان سال است در این حرفه فعالیت میکند و بسیاری از مردم ایرانزمین از همه سنین با او خاطرات خوبی دارند. جواد انصافی از هنرمندانی است که در طول نیمقرن فعالیت هنری خود توانست تأثیر بسیاری در حفظ آیینها، بقای فرهنگ کهن و غنی و نیز آیینهای پرسابقه ایرانی داشته باشد. او در گفتوگویی با «ایران تئاتر» از شب چله و آیینهای نمایشی که در این شب برگزار میشدند گفته است: «شب یلدا یکی از مهمترین آیینهای اصیل ایرانی است. باید بگویم ما از همه آیینهایی که در ایران داریم میتوانیم نمایشهایی شادیآور و معرف فرهنگ ایران به همگان نشان دهیم. آدابورسوم ما به قدری زیباست که من از آیین شب چله یا شب یلدا کتابی با عنوان «آیینهای شب یلدا» و «چله زری و عمو چله جون» به نگارش درآوردم. برای نوشتن این کتاب، پژوهشی چهار ساله درباره آیینهای شب چله در نقاط مختلف ایران انجام دادم و آیینهای شب یلدا را با موضوعات مختلف در آذربایجان، لرستان، فارس، گیلان، مازندران، تهران و اطراف تهران جمعآوری کردم.»
بیمه بهزبان ساده
بسیاری از صاحبنظران صنعت بیمه از مؤلفه «ریسک» بهعنوان مهمترین موضوع بیمه ای یاد میکنند.
هیچکس در دنیا نمی تواند پدیده ریسک را انکار کند و احتمال وقوع مخاطرات گوناگون را نادیده بگیرد.
روشهای مختلفی برای برخورد با ریسک، طراحی شده که میتواند از شدت و اثر آن بکاهد.
برای مثال، برخی از آنها را میتوان حذف کرد یا کاهش داد و از بعضی ریسکها میتوان فاصله گرفت یا آنها را خنثی کرد. در برخی موارد نیز میتوان ریسک را نگهداری کرد ولی مهمترین و مؤثرترین روش برای مقابله با ریسک، انتقال آن به شرکتهای بیمه است.
با بیمهکردن جان و مال و مسئولیت خویش، میتوان از حس امنیت روانی و آرامش خاطر، بهره برد و عواقب زیانبار مالی ریسک را به «بیمهگر» منتقل کرد.
هیچکس در دنیا نمی تواند پدیده ریسک را انکار کند و احتمال وقوع مخاطرات گوناگون را نادیده بگیرد.
روشهای مختلفی برای برخورد با ریسک، طراحی شده که میتواند از شدت و اثر آن بکاهد.
برای مثال، برخی از آنها را میتوان حذف کرد یا کاهش داد و از بعضی ریسکها میتوان فاصله گرفت یا آنها را خنثی کرد. در برخی موارد نیز میتوان ریسک را نگهداری کرد ولی مهمترین و مؤثرترین روش برای مقابله با ریسک، انتقال آن به شرکتهای بیمه است.
با بیمهکردن جان و مال و مسئولیت خویش، میتوان از حس امنیت روانی و آرامش خاطر، بهره برد و عواقب زیانبار مالی ریسک را به «بیمهگر» منتقل کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سینما و هنرمندان کارکرد مهمی در نمایش مسائل کشور دارند
-
تأسیس سلسلههای متعدد بازتاب اندیشههای فاطمی(س)
-
نقش موزهها در ایجاد پایداری
-
برای تاریخ بگویید
-
روایتهای زنان اندیمشکی از رختشویی لباس رزمندگان
-
فضای مجازی
-
بیمه بهزبان ساده
اخبارایران آنلاین