جسـد زن گمشده در چاه خانه ویـــلایی بود
گروه حوادث/ پسر جنایتکار که به بهانه سرمایه گذاری، زن میانسالی را اغفال کرده بود پس از قتل وی جسدش را در چاه ویلایی در شمال انداخت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 17 دی امسال پسر جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و از ناپدید شدن مادر 68 سالهاش خبر داد. وی در این باره گفت: دو روز است که مادرم ناپدید شده است.او برای خرید از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. مادرم مقدار زیادی طلا داشت و مقداری هم پول در حسابش بود.
با شکایت پسر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت آغاز شد.
برداشت پول از حساب
در حالی که بررسیها برای یافتن فرنگیس ادامه داشت، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت متوجه شدند از حساب وی 9 میلیون تومان پول برداشت شده است. با بهدست آمدن این سرنخ، بلافاصله مأموران راهی مغازهای شدند که با کارت فرنگیس از آنجا خرید کرده بودند. در بازبینی دوربینهای مداربسته مغازه تصویر مرد جوانی هنگام خرید بهدست آمد. اما چهره وی با ماسک و کلاه پوشیده شده بود و قابل شناسایی نبود.
در ادامه بررسیها، تیم تحقیق دوباره به سراغ خانواده فرنگیس رفته تا با نشان دادن تصویر مرد جوان، بتوانند به سرنخی از او برسند که این بار پسر وی با دیدن عکس گفت: این فرد شباهت زیادی به دوستم حامد دارد اتفاقاً از وقتی مادرم ناپدید شده او چندباری به سراغ من آمده و مدام درباره اینکه آیا مادرم پیدا شده یا نه اطلاعاتی میگیرد.
بازداشت پسر جوان
با توجه به اطلاعاتی که پسر فرنگیس به پلیس داد و تحقیقات کارآگاهان سرانجام بازپرس سهرابی دستور بازداشت پسر 32 ساله را صادر کرد. حامد ابتدا مدعی بود که از سرنوشت فرنگیس بیاطلاع است. اما وقتی با مدارک پلیسی رو به رو شد به قتل اعتراف کرد.
او درباره این جنایت گفت: فرنگیس مادر دوستم بود به خاطر پول با او اختلاف پیدا کردم و به او آبمیوه مسموم دادم وقتی بیهوش شد جسدش را در بیابانهای اطراف تهران به آتش کشیدم.
کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی برای یافتن جسد راهی بیابانهایی شدند که حامد مدعی بود جسد را آنجا رها کرده است. اما ردی از جسد بهدست نیاوردند و در استعلاماتی که صورت گرفت مشخص شد پلیس منطقه نیز جسدی با مشخصات فرنگیس پیدا نکرده است.
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی گفت: تیم تحقیق دوباره به سراغ متهم رفته و این بار او مدعی شد که جسد را در چاه یک خانه ویلایی در شمال رها کرده است. مأموران با نیابت قضایی راهی ویلا شده و پس از 39 روز بالاخره جسد زن میانسال را کشف کردند. با کشف جسد، تحقیقات در رابطه با این جنایت ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
فرنگیس را از کجا میشناختی؟
8 ماهی میشود که با پسرش دوست هستم و از دو ماه قبل رفت و آمدهای من به خانه آنها آغاز شد. در این رفت و آمدها متوجه وضع مالی خوب آنها شدم.
اختلافت با فرنگیس سر چه بود؟
من مشکلات مالی زیادی داشتم و فرنگیس هم وضع مالی خوبی داشت. چندباری از مقتول پول قرض گرفته بودم اما نمیتوانستم بدهیام را برگردانم. به همین دلیل وسوسه شدم که طلاها و پولهایش را سرقت کنم. اما چون فرنگیس مرا میشناخت هویت مرا لو میداد، برای همین تصمیم به قتل گرفتم.
چطور او را به قتل رساندی؟
به او گفتم دوستی دارم که در کار خرید و فروش طلا است و میتوانی با خرید طلا در این کار سرمایهگذاری کنی و پول خوبی بهدست بیاوری؛ روز حادثه فرنگیس را از خانه بیرون کشاندم. به دروغ به او گفتم دوستم ساکن یکی از شهرهای شمالی کشور است و با او راهی شمال شدیم. از قبل ویلایی اجاره کرده بودم و فرنگیس را به بهانه دیدار دوستم به آن خانه کشاندم. پس از سرقت طلاها، او را با روسری اش خفه کردم و جسد را داخل چاهی در همان ویلا انداختم و راهی تهران شدم.
چرا در اعترافات اولیه دروغ گفتی؟
می خواستم مسیر تحقیقات را تغییر دهم و راهی برای فرار از اتهام قتل برای خودم پیدا کنم اما نشد.
متهم به اسیدپاشی در دادگاه:
نمی خواستم همسـرم با مرد دیگری ازدواج کند
گروه حوادث / مردی که به اتهام اسیدپاشی به همسرسابقش در شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد انگیزه خود را از این اقدام هولناک عشق به همسرش عنوان کرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 97 با گزارش یک مورد اسیدپاشی به زنی جوان و انتقال وی به بیمارستان آغاز شد.
مأموران پلیس پس از حضور در بیمارستان و تحقیقات اولیه متوجه شدند که این زن از سوی همسر سابقش قربانی اسیدپاشی شده است. در ادامه پزشکان اقدامات درمانی لازم را انجام دادند اما در نهایت او 35 درصد از بینایی اش را از دست داد و بخشی از صورتش نیز سوخت. سیما پس از بهبودی نسبی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و ناصر پس ازچند سال از هم جدا شدیم تا اینکه چند روز پیش با من تماس گرفت و گفت حرف مهمی دارد و از من خواست به دیدنش بروم اما وقتی سرقرار حاضر شدم او با اسید صورتم را سوزاند و فرار کرد.
با شکایت این زن، شوهر سابقش بازداشت شد و در بازجوییها به مأموران گفت: من عاشق سیما بودم و وقتی او از من جدا شد، حال و روز خوبی نداشتم. خیلی اصرار کردم که دوباره باهم زندگی کنیم اما او قبول نکرد و تصمیم گرفتم تا او را با اسید بسوزانم.
پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده شاکی به جایگاه رفت و گفت: پس از جدایی از همسرم او مدام به من میگفت که باید همه طلاهایی که در مراسم عروسی برایم خریده و کادوهایی که گرفتهام را به او پس بدهم که من قبول نکردم. چون آنها را او برایم نگرفته بود و همه طلاها را فامیل خودم هدیه داده بودند. ما مدتها سر این موضوع با هم جرو بحث داشتیم.
تا اینکه روز حادثه ناصر با من تماس گرفت و با خواهش و چرب زبانی از من خواست او را ببینم اما وقتی سر قرار رفتم دوباره بحث طلاها را پیش کشید و تهدیدم کرد که اگر طلاها را ندهم من را با اسید میسوزاند. با این حال من زیربار تهدیداتش نرفتم اما به یکباره یک بطری اسید از زیر پیراهنش بیرون آورد و روی صورتم پاشید و فرار کرد. در همان حال یک عابر که امدادگری بلد بود خیلی سریع چشمها و صورتم را با آب شست و باعث شد تا بیشتر آسیب نبینم وگرنه به طور حتم نابینا میشدم.
در ادامه دادگاه با توجه به اینکه امکان قصاص وجود ندارد شاکی درخواست دیه را مطرح کرد.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با رد حرفهای این زن اظهار داشت: من یک بار ازدواج ناموفق داشتم و فکر میکردم که با سیما خوشبخت میشوم ولی این بار هم با سیما به بنبست خوردیم با این حال خیلی تلاش کردم که او را راضی به بازگشت کنم چون دوستش داشتم.
روز حادثه از او خواهش کردم که به زندگی با من بازگردد. خواهشهای من فایدهای نداشت و در یک لحظه تصمیم گرفتم روی صورتش اسید بپاشم تا دیگر نتواند با شخص دیگری ازدواج کند. قصدم این نبود که به او آسیب جدی برسانم فقط میخواستم مال من بماند. البته آسیبی که بهصورت او وارد شده زیاد نیست و قصدم کورکردن او نبود.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید اگر تو قصد داشتی با همسر سابقت زندگی کنی چرا او را سوزاندی؟ زندگی کردن با زنی که تا این حد آسیب دیده و صورتش از بین رفته آیا به نظر خودت ممکن است؟ متهم گفت: من واقعاً او را دوست داشتم و طلاهایی که همسرم حرفش را میزند درست نیست و آنها بهانهای بود تا بتوانم با او صحبت کنم.
پس از پایان گفتههای متهم و دفاعیات وکیل مدافع او قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
انفجـــــار مهیب بامدادی در اردبیـــل
گروه حوادث / انفجار مهیب یک ساختمان مسکونی 4 طبقه در اردبیل منجر به مرگ یک زن ویک دختر و مصدوم شدن 15 نفر شد.محمد مجید غریبانی، رئیس مرکز اورژانس استان اردبیل در تشریح این حادثه گفت: ساعت 7 صبح شنبه ۲۵ بهمن خبر انفجار مهیب گاز در یک ساختمان ۴ طبقه در حد فاصل خیابان نائبی و سه راه دانش به اورژانس اعلام شد بلافاصله ۶ کد آمبولانس و یک اتوبوس آمبولانس به محل اعزام شد و پس از اقدامات اولیه، 15 مصدوم به بیمارستان فاطمیه منتقل شدند که حال ۴ نفر از آنها وخیم است اما یک دختر 12 ساله و یک زن 55 ساله جان باختند.
مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور درباره جزئیات این حادثه گفت: انفجار در یک منزل مسکونی در اردبیل باعث مصدومیت ۱۵ نفر تاکنون شده است که علت این انفجار احتمالاً نشت گاز بوده است.سید عبدالله طباطبایی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان اردبیل نیز در این باره گفت: حال برخی مصدومان حادثه وخیم است و بستری هستند همچنین بر اثر انفجار این منزل مسکونی ساختمان روبهروی آن نیز دچار انفجار شده است.طباطبایی ادامه داد: در این انفجار مهیب یک خانم و یک کودک فوت شدهاند و نشت گاز دلیل اصلی این آتشسوزی است که جوانب و ابعاد دیگر در حال بررسی است.
وی اظهار کرد: این انفجار خسارت مالی زیادی به دنبال داشته و سبب تخریب بسیاری از خانههای مسکونی مجاور شده است که دلایل و میزان خسارات نیز بررسی میشود.
وقوع آتشسوزی در گمرک «اسلام قلعه» ولایت هرات افغانستان به انفجار شماری از تانکرهای حامل گاز و مواد نفتی منجر شد.
به گزارش اسپوتنیک، آتشسوزی که حوالی ساعت ۱:۴۰ بعد از ظهر شنبه به وقت محلی در مرز ایران رخ داده باعث اتصالی در خط انتقال ۱۳۲ کیلوولت برق وارداتی از ایران به افغانستان شده و جریان برق به ولایت هرات نیز قطع شده است.این واقعه در نزدیکی مرز افغانستان با ایران رخ داده و تصاویر منتشر شده حاکی از حریق گسترده ای است که مهار شدن آن مستلزم زمان زیادی است.مقامهای محلی هرات گفته اند که از ایران نیز درخواست همکاری برای مهار آتش سوزی کردهاند.هنوز علت اصلی وقوع آتش سوزی در گمرک اسلام قلعه روشن نیست و از تلفات جانی خبری منتشر نشده است.
ارسال کمک از ایران
به دنبال انفجار روز شنبه در یکی از مخازن گاز در محوطه گمرک اسلام قلعه افغانستان و وقوع آتشسوزی گسترده در این گمرک، سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه از تماس استاندار هرات افغانستان با استاندار خراسان رضوی و درخواست کمک برای جلوگیری از آسیب بیشتر به تأسیسات و همچنین حاضرین در محوطه گمرک خبر داد.
به گزارش ایسنا، سخنگوی وزارت امور خارجه افزود: بلافاصله اقدام اولیه برای ارائه تسهیلات بیشتر به افراد و خودروهای گرفتار شده در منطقه آتشسوزی هماهنگی شد و سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات طی تماسهایی با مقامات این استان، از جمله استاندار ابعاد حادثه را مورد بررسی قرار داد همچنین با هماهنگی وزارت امور خارجه و مرزبانی و سایر دستگاههای ذیربط مرز اسلام قلعه – دوغارون به روی کامیونها، خودروها و افرادی که برای گریز از آتشسوزی به سمت مرزهای کشورمان گریخته بودند باز نگاه داشته شد.
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین تأکید کرد: تاکنون در مورد آسیب دیدگان احتمالی حادثه گزارشی نرسیده و همین طور درباره وارد آمدن صدمه به اتباع ایرانی نیز اطلاعی دریافت نکردهایم و امید داریم با کمک مقامات دو کشور در مرز، هر چه سریعتر دامنه آتشسوزی مهار شود.
منابع محلی از احتمال جان باختن بیش از 50 نفر در این آتشسوزی خبر دادند. مدیرکل گمرک دوغارون نیز گفت: علاوه بر اعزام 8 آمبولانس، اورژانس هوایی گناباد نیز به منطقه اعزام شده و از والی هرات نیز درخواست شده تا برای اطفای حریق قسمت ایرانی وارد عمل شود. در این حادثه بیش از 300 کامیون ترانزیت و حجم زیادی از اموال موجود در گمرک طعمه حریق شده است.
بیمارستان 5 شهر در حالت آمادهباش
با وقوع آتشسوزی گسترده در گمرک مرزی اسلام قلعه افغانستان، بیمارستانهای پنج شهر مشهد، تایباد، فریمان، تربت جام و خواف در خراسان رضوی، در حالت آمادهباش هستند.
محسن نجات، مدیرکل دفتر بحران در استانداری خراسان رضوی گفت: پیرو دستور استاندار خراسان رضوی همه نیروهای امدادی و اعضای شورای هماهنگی مدیریت بحران استان در آمادهباش هستند.
محسن نجات افزود: شهرستانهای تربتجام و فریمان نیز به عنوان مناطق معین شهرستان تایباد در بحران، با هماهنگی فرمانداران و اعضای شورای مدیریت بحران منطقه آماده اعزام شمار بیشتر نیروهای امدادی در صورت نیاز هستند.
مدیرکل دفتر بحران در استانداری خراسان رضوی گفت: همچنین با توجه به حجم گسترده آتشسوزی در آنسوی مرز ایران، دهها دستگاه خودروهای سبک و سنگین آتشنشانی با تجهیزات کامل اطفای حریق در دوغارون مستقر و فعال شدند.
جسدی که پس از 70 روز در قله کوه کشف شد
سردار محمد قنبری
رئیس پلیس آگاهی ناجا
سالها قبل که در یکی از شهرستانها به عنوان رئیس پلیس آگاهی مشغول به خدمت بودم، پرونده ربوده شدن پسر جوانی برای رسیدگی به ما محول شد. برادر پسر ربوده شده در تحقیقات مدعی شد شبانه چند مرد مسلح وارد خانهشان شده و برادر کوچکترش را ربودهاند.
دو پرونده در یک روز
همزمان با ربوده شدن این پسر جوان، خانوادهای که در همسایگی آنها زندگی میکردند نیز به پلیس مراجعه کرده و ناپدید شدن پسرشان را گزارش کردند. آنها گفتند پسرشان به طرز مرموزی ناپدید شده است. بلافاصله بررسیها را آغاز کردیم و فرضیههای متعددی در رابطه با آدمربایی مسلحانه مطرح شد. اما با گذشت دو ماه از این ماجرا، رد و سرنخ قابل توجهی به دست نیامد.
سناریوی دروغین
بررسیهای پلیسی این احتمال را مطرح میکرد که خانواده پسری که مسلحانه ربوده شده، واقعیت را مخفی کرده باشند. در حالی که تحقیقات در این رابطه ادامه داشت، باخبر شدیم که پسر ربوده شده، آزاد شده است. بلافاصله به سراغ وی رفتیم اما او سناریوی پیچیدهای را درباره ربوده شدنش بیان کرد که برای پلیس قابل قبول نبود.در حالی که تحقیقات ادامه داشت، خانواده این پسر بار دیگر به اداره آگاهی آمده و مدعی شدند برای بار دوم پسرشان را شب گذشته ربودهاند. همین موضوع شک ما را بیشتر برانگیخت که ماجرای این آدمربایی ساختگی است. تحقیقات را ادامه داده و در نهایت موفق شدیم مخفیگاه پسر جوان را در تهران شناسایی کنیم. او را که در یک مغازه خیاطی کار میکرد، بازداشت کردیم.پس از دستگیری پسر جوان، همان طور که حدس زده بودیم، مشخص شد که ماجرای آدمربایی او ساختگی بوده و او با همدستی خانوادهاش چنین سناریویی را طراحی کرده بود.
قتل پسر همسایه
با افشای راز ساختگی بودن این آدمربایی مسلحانه، احتمال اینکه موضوع ناپدید شدن پسر همسایه نیز که دوستی نزدیکی با این پسر داشت با هم مرتبط باشد، تحت بررسی قرار گرفت چرا که متوجه شدیم این خانواده با حرفهایشان به گونهای خانواده پسر گمشده را دچار ترس و اضطراب کرده بودند که آنها جرأت پیگیری پرونده فرزندشان را نداشتند.
قتل در کوهستان
در نهایت پسری که به دروغ سناریوی ربوده شدنش را مطرح کرده بود، اعتراف کرد: من و پسر همسایهمان با هم به کوه رفتیم، به خاطر اختلاف مالی و خانوادگی که با او داشتم، با هم دعوایمان شد. درگیری که منجر به قتل او شد و من با کلت کمری او را به قتل رساندم و جسد را در همان کوهستان رها کردم. به خاطر اینکه بتوانم به این ماجرا سرپوش بگذارم و از آنجایی که مقتول با من دوست بود و همیشه با هم بودیم، برای اینکه در این ماجرا گیر نیفتم، چنین سناریویی را مطرح کردم. با اعتراف متهم جوان، به همراه او راهی محل جنایت شدیم. تقریباً بیش از نصف روز در هوای سرد زمستان پیادهروی کردیم. یادم میآید بهمن ماه بود و برف زیادی آمده بود و محل جنایت قلهای بود که ما بعد از پیمودن چند کوهپایه به آن رسیدیم. صبح زود حرکت کرده بودیم و ساعت 3 بعد از ظهر ما جنازه را به طور طبیعی بدون اینکه تغییری رخ داده باشد یا فساد نعشی شده باشد، پیدا کردیم. 70 روز از جنایت گذشته بود که جسد را کشف کردیم. گلوله به پیشانی مقتول که حدوداً 23 سال داشت، اصابت کرده بود.
آنجا امکان ارتباط با مرکز پلیس نبود و فقط بی سیم همراهمان بود. چون در آن نقطه هم بی سیم نمیگرفت، به راه افتادیم تا به منطقهای برسیم که بیسیم ارتباط دهد تا درخواست نیروی کمکی و آمبولانس کنیم.
آن روز جسد را پایین آوردیم و بعد از کشف جسد، به اولیای دم خبر دادیم. بدین ترتیب در نهایت ما از یک سناریوی دروغین آدمربایی مسلحانه به کشف یک جنایت که در نوع خودش پیچیده بود، رسیدیم.
ویدیوی کامل خاطره سردار قنبری را یکشنبه در ایران مدیا ببینید
کلاهبرداری میلیاردی از پیمانکاران
گروه حوادث/ اعضای یک باند که به بهانه کمک به امور خیریه از پیمانکاران و برج سازان کلاهبرداری میکردند از سوی پلیس استان البرز دستگیر شدند.
سردار «عباسعلی محمدیان» فرمانده انتظامی استان البرز در تشریح این خبر بیان داشت: در پی دریافت گزارشی مبنی بر اینکه فرد یا افرادی با سوءاستفاده از عناوین سازمانهای دولتی با سوژههای مورد نظر خود که اغلب پیمانکاران و افرادی هستند که در امر ساخت و ساز با نهادها و ارگانهای مختلف دولتی و خصوصی همکاری میکنند تماس گرفته و به بهانه کمک به امور خیریه، بیماران صعبالعلاج، تقدیر از ورزشکاران و غیره درخواست کمک مالی میکنند بررسی موضوع در دستور کار اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی استان البرز قرار گرفت.
فرمانده انتظامی استان البرز تصریح کرد: در ادامه کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی رد کلاهبرداران را در استان خوزستان شناسایی کرده و پس از انجام یکسری اقدامات اطلاعاتی و یافتن مخفیگاه آنها در شهرهای مختلف این استان، با دریافت نیابت قضایی به آنجا اعزام شده و در چند عملیات غافلگیرانه 4 نفر از کلاهبرداران را دستگیر و به پلیس آگاهی البرز منتقل کردند. در تحقیقات تکمیلی کارآگاهان مشخص شد که متهمان در استانهای اصفهان، خوزستان، گیلان، فارس و البرز به این شیوه بیش از 100 مورد کلاهبرداری انجام دادهاند.متهمان در تحقیقات کارآگاهان، لب به اعتراف گشوده و به 21 فقره جعل عنوان و کلاهبرداری به ارزش 2 میلیارد ریال اقرار کردند.
فرمانده انتظامی استان البرز در پایان خاطرنشان کرد: شهروندانی که به این شیوه مورد کلاهبرداری قرار گرفتهاند میتوانند به پلیس آگاهی البرز واقع در میدان طالقانی ابتدای بلوار تعاون مراجعه کنند.
شروع تحقیقات قضایی در پرونده مرگ یک متهم
گروه حوادث / بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات قضایی برای رازگشایی از علت مرگ پسری که پس از بازداشت جان باخته را آغاز کرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، یکشنبه گذشته خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه پسر جوانی بهنام مهرداد طالشی پساز بازداشت از سوی پلیس به اتهام همراه داشتن مواد مخدر جان باخته است. اما پلیس در توضیحی اظهار داشت وی در بازداشتگاه مواد مخدر دچار ایست قلبی شده و پساز انتقال به مرکز درمانی فوت کرده است که موضوع از طریق پزشکی قانونی در حال بررسی است و به محض مشخص شدن علت مرگ، مراتب اعلام خواهد شد.
در همین رابطه بازپرس محمد وهابی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران نیز دستور بازبینی دوربینهای مداربسته محل حادثه ، تحقیق از دوست مهرداد که همراه او در بازداشتگاه بوده و تحقیق از افسر پروندهاش را صادر کرد. همچنین با انتقال جسد به پزشکی قانونی علت مرگ بررسی و اعلام خواهد شد.