نتهایی که برای انقلاب به صدا در آمدند
سحر طاعتی
خبرنگار
وقتی نام انقلاب اسلامی و دهه فجر به میان میآید ناخودآگاه اولین موتیفهایی که در ذهن همگان مرور میشود قطعات و سرودهای انقلابی است. قطعاتی چون لاله خون شد، از خون جوانان وطن، ایران ایران، خمینی ای امام و...که همگی آثارماندگاری هستند که بعد از 42 سال از انقلاب اسلامی 57 همچنان ماندگار ماندهاند و همه نسلها را با خود همراه کردهاند. رازماندگاری آثار انقلابی چه در ایران وچه در سایر کشورها علاوه بر خلاقیت و علم خالقان شان، همسو شدن ذهن و تفکر هنرمندان با یک رخداد تاریخی و همراهی با مردمان سرزمین شان است و خروجی اش موسیقیهایی میشود که دهههای متمادی در افکارعمومی جا خوش میکنند و عنوان جاودانگی را به خود میگیرند. در روند انقلاب اسلامی ایران نیز آهنگسازان، ترانه سرایان و خوانندگان بی شماری نقش داشتهاند و باعث خلق آثاری شدند که امروزه لقب موسیقی انقلابی را با خود یدک میکشند. در کنار اسامی چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده که آثار متعددی در همان سالهای اولیه شکلگیری انقلاب درکانون چاووش خلق کردهاند نامهایی چون احمدعلی راغب، حمید شاهنگیان، رضا رویگری، محمد گلریز و خیلیهای دیگر به چشم میخورد که هر کدام نقش بسزایی در تولید آثار موسیقی انقلابی داشتهاند. بهطور کلی میتوان موسیقی ایران را به قبل و بعد از انقلاب اسلامی تقسیمبندی کرد که موسیقی انقلاب مرز بین این دو خط است.
اللهالله اولین سرود جمهوری اسلامی بود
فریدون خشنود، آهنگساز قطعه ماندگار «ایران ایران» که برخی با نام «الله الله» میشناسند درباره روند ساخت این اثر به «ایران» میگوید:«پاییز 1357 بود که شاهد شور و هیجان مردمی و حرکتشان در خیابانها، صدای مسلسل، ریختن خون مردم و... بودیم. زمانی که حکومت نظامی اعلام میشد، مردم روی پشت بام خانه هایشان میرفتند و نوای «الله اکبر» سر میدادند درواقع اینالله اکبر سر دادنها همانند صدای یک ارکستر سمفونیک بود و همین عاملی شد که تصمیم به ساخت این قطعه گرفتم.»
او درادامه میگوید:«از آنجایی که این اثررا با الهام ازصدای مردم ساختهام آن را هم متعلق به خود مردم میدانم چون از ساختههای خودشان است من فقط پشت پیانو نشستم و این سرود را تنظیم کردم. از حسین سرافراز خواستم که شعر را بگوید و بهدنبال صدایی بودم که شنیده نشده باشد و ناشناخته باشد. رضا رویگری از دوستان من بود، صدای زیبا، لطیف و حزن انگیز او را شنیده بودم. بنابراین به این نتیجه رسیدم که او باید این کار را اجرا کند. قطعه ساخته شد و تمرینات در منزل ما انجام گرفت اما برای ضبط بایستی به یک استودیو میرفتیم ولی حکومت نظامی بود. بالاخره با چند نفر صحبت کردم و به استودیو صبا در خیابان فلسطین رفتیم و آقای رحیم شب خیز استقبال کرد. هیچسازی نداشتیم چون همکاری با ما نشده بود. ما تعدادی زنجیر، طبل و سنج در گونی ریختیم و با خودمان بردیم. البته مورد شک و شبهه مأموران هم قرار گرفتیم اما سرانجام توانستیم وارد استودیو شویم.»
این آهنگساز درباره ضبط صدای گروه کر این اثر با توجه به محدودیتهای آن زمان بیان کرد: «در این اثرصدای یک گروه کر شنیده میشود که در واقع هیچ گروه کری در این اثر نخوانده بلکه من و رویگری با هم به دفعات زیاد الله الله را تکرار کردیم تا حالت کر داشته باشد. وقتی کار اجرا شد، احساس کردم یک صدای اذان هم میتواند بهکار کمک کند. رویگری اذان و دکلمه آیاتی از قرآن را هم خواند. برای اینکه کار ارکسترالتر شود، شروع به زنجیر زدن کردیم و این کار را هم ضبط کردیم. چندین شبانه روز من و اهالی خانواده مشغول ضبط این آهنگ در نوارکاست و پخش کردن در تعدادی ساک بین مردم در مساجد، مدارس و... بودیم. خیلی عجیب بود که فردای همان روز، این سرود را در بلندگوهای حرکت مردمی میشنیدم. تا اینکه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با این سرود افتتاح شد. این اولین سرود جمهوری اسلامی ایران بود و تا قبل از این چنین چیزی وجود نداشت و کسی نمیدانست، میشود سرودی ساخت اما من به کمک مردم این کار را انجام دادم.»
خالق قطعه«الله الله» درباره عدم ساخت قطعات انقلابی در شرایط کنونی و در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میگوید:
«خوشبختانه جریان انقلاب اسلامی ایران به نحو احسن درحال پیشروی است اما به شخصه در حال حاضر فضا را اینگونهنمی بینم که بخواهم بار دیگر برای آگاهی بخشی موسیقیهایی با همان موضوع اوایل انقلاب تولید کنم اما اگر به بحثهای داخلی و مسائل دیگرنگاه کنیم میبینیم که برای شهدای عزیز دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم میتوانیم آثاری خلق کنیم که در ردیف همان آثار اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ارزشمند باشد.»
نقش پررنگ موسیقی ایرانی در پیروزی انقلاب
مهرداد دلنوازی، آهنگساز و نوازنده تار نیز درخصوص ماندگاری آثارموسیقی ایرانی تولید شده در سال های شکلگیری انقلاب اسلامی میگوید: «به نظر من موسیقی ایرانی بزرگترین نقش را در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. سالهای 58 و 59 بود و به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده بودیم و انرژی زیادی داشتیم. در همان زمان گروههای زیادی نظیر گروههای موسیقی «عارف» و «چاووش» بهوجود آمده بودند. زنده یاد پرویز مشکاتیان و آقای حسین علیزاده هر کدام یک گروه موسیقی و ارکستر جداگانه داشتند. آقای روحالله خالقی هم در صداوسیما یک گروه موسیقی سنتی داشت که من نیز در آن گروه عضو بودم. در عین حالکه گروههای «عارف» و «چاووش» در بیرون از سازمان فعالیت میکردند و سرودهای انقلابی میساختند، ما نیز از آنها تأثیر میگرفتیم و پیرو آنها کارهای خوب انقلابی تولید میکردیم وآثار ما در بخشهای مختلفی از جمله صداوسیما پخش شد.»
او افزود: «آن دوران مردم بسیاری از آهنگهایی را که ساخته شده بود با خود زمزمه میکردند و موسیقی سنتی و موسیقی اصیل جایگاه بسیار خوبی داشت. متأسفانه از اواسط دهه 80 موسیقی پاپ را به نحوی رواج دادند که دیگر کمتر کسی حاضر میشود موسیقی سنتی گوش کند. این درحالی است که اوایل انقلاب، موسیقی پاپ و موسیقی کلاسیک ما رو به نابودی رفت ولی موسیقی اصیل ایرانی بهدلیل اینکه در فرهنگ ما ریشه داشت، نه تنها از بین نرفت بلکه شروع به رشد کرد. ما نیز درآن سالها ارکستری داشتیم که خواننده آن آقای حسامالدین سراج بود وچند وقت بعد به اتفاق آقای سراج به حوزه اندیشه و هنر اسلامی رفتیم که این حوزه در ادامه تبدیل به حوزه هنری شد. در آنجا ارکستر تشکیل دادیم و اولین کاستمان را با نام «نینوا» تولید و منتشر کردیم.»
این آهنگساز با اشاره به تفاوتهای جایگاه موسیقی ایرانی در اوایل انقلاب با امروز گفت:«در حال حاضر حمایت از موسیقی ایرانی به صفر رسیده است ولی همچنان میبینیم که موسیقی اصیل و موسیقی سنتی زنده ماندهاند. بسیاری از هنرمندانی که به موسیقی سنتی و موسیقی اصیل گرایش دارند، هنوز هم فعالیت میکنند و از جیب خودشان برای این کار مایه میگذارند. من اگر بخواهم با گروهم یک کنسرت برگزار کنم، باید پول سالن و چاپ بلیتها را خودم بپردازم، حتی باید مبلغی هم به تهیهکننده پرداخت کرد تا کارهای قانونی مجوز کنسرت را انجام بدهد. در نهایت پول چندانی برای من و گروهم باقی نمیماند. با این حال جوانان زیادی هستند که همه این مسائل را تحمل میکنند چون دوست دارند هر طور که شده روی صحنه بروند تا این ژانر از موسیقی زنده بماند. از طرفی هر روز میبینیم که دهها خواننده پاپ رشد میکنند و درآمدهای زیادی دارند، با این وضعیت معلوم است که اکثر خوانندههای جوان به آن سمت گرایش پیدا میکنند.»
تأثیرگذاری عاطفی موسیقیهای انقلاب
مرحوم احمدعلی راغب، پیشکسوتترین آهنگساز موسیقی انقلابی، که ساخت ماندگارترین آثار انقلابی را در کارنامه هنری خود دارد در آخرین گفتوگوی خود درباره موسیقیهای انقلاب صحبتهایی مطرح کرده است: «موسیقیهای زمان انقلاب و حتی دفاع مقدس به لحاظ عاطفی در بین مردم تأثیرگذار بودند. آن موقع اغلب موسیقیها از شعرها و ملودیهای فاخری بهره میبردند که مردم با شنیدن آن آثار، بسیار احساساتی میشدند و تحتتأثیر قرار میگرفتند. البته موسیقی در گذشته و قبل از انقلاب بیشتر به شکل شعار بود اما بعدها یک سری نوازنده و آهنگساز آمدند و از دل شعارهایی که مردم در کوچه و خیابان سر میدادند، آهنگ ساختند و به جامعه منتقل کردند.
ملت ایران قبل از انقلاب با شعارها آشنایی نداشتند، در واقع در جریان انقلاب بود که این شعارها که زاییده ذوق مردم بودند، کمکم شکل گرفتند. آنان در خیابانها با شعارهایشان همبستگی و همراهی خود را نشان میدادند و پیام خود را به جهان میرساندند وبعد از پیروزی انقلاب این شعارها با موسیقی همراه و به مردم منتقل شدند. این پل ارتباطی با آغاز جنگ تحمیلی مستحکمتر شد و فضا و تفکر انقلابی را نهتنها به چهار گوشه ایران، بلکه به نقاط دور دست جهان هم منتقل کرد.»
اودر ادامه گفت:«اگر بخواهیم روی موسیقی انقلاب و موسیقی دفاع مقدس یک ارزیابی کلی انجام دهیم، من فکر میکنم آثاری که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با امکانات و بودجه بسیار کم ساخته شده است، بسیار تأثیرگذار واقع شدهاند و در پیشبرد روند انقلاب در شهرها و روستاها اثرگذار بودهاند.
با این مقایسه کوتاه میتوان گفت اشعارو قطعات آن زمان نسبت به امروز زیاد معماگونه نبود و بسیار ساده و سهلالفهم بود. در واقع با مرور زمان، شعار و شعر بیشتر به هم نزدیک شدند و اشعاربه صورت شعاری سروده میشد و ما آن زمان سعی کردیم پا به پای سیاست زمان و جامعه حرکت کنیم. بیشتر اشعار و قطعات جنبه عاطفی داشتند و درکنار آن شکل دادن به احساس تعهد و عشق مردم به آرمانهایشان تأثیرگذار بود و در بسیاری موارد این آهنگها همراه اشعار فاخر شعارهایی پر شور بودند که البته بعد از برانگیختن احساس مخاطب، انتقال دهنده شعور و آگاهی نیز بودند.»
عدم آشنایی جوانان با موسیقی انقلاب
خالق قطعه ماندگار «بانگ آزادی» با بیان اینکه جوانان امروز کمتر با موسیقی انقلاب آشنا هستند، عنوان کرد: «جوان امروز ممکن است این ژانر از موسیقی را بارها در صداوسیما یا جاهای دیگر شنیده باشد ولی واقعیت این است که جوانان چندان با موسیقی انقلاب و دفاع مقدس آشنا نیستند و نمیتوانند تفاوت این ژانر از موسیقی را با موسیقیهای امروزی تشخیص بدهند و با وجود تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفته است همچنان شاهد این موضوع هستیم که اشعار مستهجن و آن سوی آب بیشتر مورد توجه جوانان ایران قرار گرفته است و شاید این روزها موسیقی ما بیشتر از همیشه برگرفته از موسیقیهای غربی باشد. من خودم از سال 63 تا سال 67 به مدت چهار سال مدیرکل مرکز موسیقی صداوسیما بودم و در آنجا نمونهسازی کردیم. افرادی نظیر آقای عباس بهادری و دیگران آمدند کار کردند و هر کدام یک نوار کاست به بازار ارائه دادند ولی پس از مدتی گفتند که ما این نوع از موسیقی را نمیخواهیم. گفتیم چه چیزی میخواهید؟ گفتند ما موسیقی سنتی میخواهیم اما پس از این همه سال موسیقی سنتی کجاست؟
او تصریح کرد:«متأسفانه موسیقی انقلاب و موسیقی دفاع مقدس ما بهدلیل کوتاهیها و اشتباههای مدیران کم سواد و سیاستگذاران کم تجربه ضربههای زیادی خورده است. من فکر میکنم برخی از مسئولان حوزه موسیقی بخوبی موسیقی را نمیشناسند ولی با سلیقه و نگاههای شخصی با موسیقی برخورد میکنند. مثلاً در حال حاضر میگویند موسیقی در استان خراسان ممنوع شده است. ما در خراسان موسیقی هرات و خراسان کویر را داریم، چرا یک سری افراد که از موسیقی چیزی نمیدانند، برای موسیقی قانون مینویسند و مانع اجرای موسیقی در یک شهر میشوند و این امر موجب میشود در چنین شرایطی جوانان ما روز به روز بیشتر از موسیقی انقلاب و دفاع مقدس فاصله بگیرند.»
احمدعلی راغب چهره برجسته موسیقی انقلاب با اشاره به وضعیت نامناسب موسیقی ایران در شرایط کنونی گفت:«موسیقی انقلاب و دفاع مقدس ما روز به روز بیشتر مورد بیمهری قرار میگیرد و نسبت به گذشته کمتر شنیده میشود. در واقع هر چه به جلوتر میرویم نگاهمان بیشتر به موسیقی گذشته معطوف میشود. متأسفانه در جامعه ما کمتر کسی از موسیقی انقلاب و دفاع مقدس شناخت دارد و نگاه مخاطبان از این ژانر از موسیقی برگشته است. البته نسل جدید از این بابت تقصیری ندارد چون با حس و حال و سابقه ساخت این آثار آشنایی ندارد و بههمین خاطر نمیتواند با این آثار چندان ارتباط برقرار کند.
و باز هم تأکید میکنم متأسفانه موسیقی دیگر حال و هوای دو دهه گذشته را ندارد و میتوان گفت ارتباطات میان هنرمندان موسیقی به قدری کم شده که شرایط را برای ادامه فعالیت کمتر کرده است. البته در این میان نمیتوان از کمرنگ شدن ارتباط نسل جوان با هنرمندان پیشکسوت چشم پوشی کرد. روندی بیهویت بر این جریان هنری حاکم شده و من اصلاً نمیدانم هم اکنون در چه جایگاهی قرار دارد. بههمین جهت است که چندان به آینده موسیقی این سرزمین خوشبین نیستم و این حقیقتی است که باید به آن بیشتر از اینها توجه کرد.
با رشید وطندوست که سرودهای انقلابی خوانده است
طرفداران سرود ایرانی کم شدهاند
رشید وطندوست خواننده موسیقی کلاسیک است که در دوران جنگ تحمیلی بهعنوان خواننده در جبهههای نبرد حضور داشته و برای تقویت روحیه رزمندگان با ارکستر به اجرای موسیقی میپرداخته است. این خواننده اپرا از سال 1347 به استخدام اپرای تهران درآمد و بهدنبال آن به اجراهای متعددی پرداخت. وطندوست که هم اکنون در زمینه آموزش آواز کلاسیک فعال است حدود بیست سال تکخوان ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری،10 سال سولیست ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی و همچنین سولیست ارکسترهای دیگر بوده است.او همچنین با ارکستر ملی تلویزیون نیز همکاری داشته و آثار مختلفی را ضبط کرده است. وطندوست که در سال ۱۳۶۷ از طرف شورای عالی ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشان درجه یک هنری را دریافت کرده است چندی پیش قطعه خلیج فارس را اجرا کرده است.
شما فعالیت موسیقایی خود را پیش از انقلاب با اپرای تهران آغاز کردید و طی سالیان سال با ارکسترهای مختلف همکاری داشتید. موسیقی کلاسیک یکی از شاخههای موسیقی است که ریشهاش غیرایرانی است ولی هنرمندان بسیاری به آن گرایش یافتهاند و در کنار موسیقی اصیل ایرانی راه خود را پیدا کرده است. فکر میکنید این ژانر طی سالها چه فراز و نشیبهایی را طی کرده است و چقدر نسبت به قبل از انقلاب مورد توجه قرار گرفته است؟
تخصص من اپرا است و فرهنگ ایرانی زیاد با اپرا آشنایی ندارد. وقتی انقلاب شد، یک سری آمدند اپرا و باله را منحل کردند و تنها ارکستر سمفونیک را نگه داشتند و حتی حکم من را هم بهعنوان سولیست ارکستر سمفونیک زدند. اوایل انقلاب آهنگسازان مختلفی آمدند و سرودهای انقلابی ساختند که من نیز گاهی با آنها سرود میخواندم. من حتی در مناسبتهای سیاسی نیز با ارکستر قطعاتی را اجرا کردم؛ بهعنوان مثال برای خداحافظی مرحوم آقای رفسنجانی از ریاست جمهوری و خداحافظی آقای خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
یعنی ارکستر سمفونیک تهران در زمان پیروزی انقلاب آثار موسیقی کلاسیک را اجرا میکرد و به نوعی راوی این ژانر از موسیقی بود.
بله در واقع باید بگویم که با پیروزی انقلاب اسلامی شرایط کاری ما که فقط در حوزه اپرا و آواز کلاسیک کار میکردیم وارد مرحله جدیدی شد چرا که بعد از انحلال اپرا، این ارکستر سمفونیک تهران بود که بار زیادی از برنامههای مناسبتی و مجلسی موسیقی کشور را به دوش کشید. در آن سالها زنده یاد حشمت سنجری رهبر ارکستر سمفونیک تهران بود و ما در آن مدت با سرپرستی این هنرمند برنامههای متعددی را اجرا کردیم که بخشی از این برنامه به اجرای رپرتوارهای حماسی و انقلابی اختصاص پیدا کرد.البته ناگفته نماند که در این حوزه بیشتر خوانندگان بعد از انقلاب از ایران رفتند و تنها من و چند نفر دیگر ماندیم و به کشورمان خدمت کردیم.
به نظر شما موسیقی و خصوصاً موسیقی کلاسیک پس از انقلاب چه دستاوردهایی داشته است؟
فکر میکنم موسیقی کلاسیک همانند موسیقی پاپ چندان دستاوردی نداشته است. در واقع موسیقی کلاسیک مخاطبان زیادی ندارد و مخاطبان عام در شرایط عادی و معمول بیشتر ترجیح میدهند که موسیقی پاپ را گوش کنند تا اینکه بخواهند موسیقی کلاسیک و خصوصاً آواز کلاسیک گوش کنند. موسیقی کلاسیک در همه جهان یک سبک جدی است و بر مبنای یک تفکر و اندیشه هدفمند ساخته میشود.
بهطور کلی همانطور که میدانیم توجه مردم به آواز کلاسیک خیلی کم است و فقط تعداد محدودی اپرا گوش میکنند. بسیاری از مردم پاپ گوش میکنند و طرفدار این سبک هستند. البته من خودم هم پاپ گوش میکنم بهعنوان مثال من آهنگهای زندهیاد مرتضی پاشایی را گوش میکنم. آهنگ و شعرهای این خواننده پاپ واقعاً سوزناک است و به دل همه مینشیند؛ مانند او دیگر خواننده پاپ نخواهیم داشت. من اصلاً آهنگهای پاپ دیگر را گوش نمیکنم زیرا اصلاً به دلم نمینشیند. مرتضی پاشایی بینظیر بود؛ همچنین محمد نوری را هم واقعاً دوست داشتم. مردم موسیقی کلاسیک گوش نمیکنند و در هیچ کجای دنیا این طور نیست یعنی اینکه مخاطبان به این نوع موسیقی علاقه زیادی دارند. در کشور ما فقط تعداد محدودی از افراد مسن اپرا و موسیقی کلاسیک گوش میکنند.
البته مسأله مهم این است که بسیاری از مردم ایران شناخت چندانی از موسیقی کلاسیک ندارند بههمین خاطر آن را دنبال نمیکنند در صورتی که ما در کشورمان ارکستر سمفونیکی داریم که بیش از 8 دهه از فعالیت آن میگذرد ولی از آنجایی که برنامه اجرای مدونی ندارد نتوانسته در معرفی موسیقی کلاسیک موفق عمل کند.
سالها از انقلاب و جنگ میگذرد اما ماندگاری قطعاتی که آن زمان خلق شده تا به امروز که 4 دهه از آن روزها میگذرد، ادامه دارد. فکر میکنید رمز ماندگاری این آثار چه بوده و چرا دیگر شاهد ساخت قطعات ماندگار در موسیقیمان نیستیم؟
به نظر من در حال حاضر کسی دیگر سرود گوش نمیکند. آن موقع زمان انقلاب و جنگ بود و مردم چون حال و هوای خاصی داشتند، سرود گوش میکردند وگرنه الآن همه دوست دارند که ترانه و آوازهای شاد محلی بشنوند. در واقع از زمانی که جنگ ایران و عراق به پایان رسید، مخاطبان و طرفداران سرود ایرانی هم کم شدند.
در واقع ذائقه شنیداری مردم تغییر کرده؟ و براساس این تغییر نیز موسیقی روند دیگری را پیش گرفته؟ یعنی هنرمندان برای حفظ مخاطبانشان راه خودشان را تغییر داده اند؟
نه اینطور نیست که هنرمندان در ارائه و ساخت موسیقی خیلی از راه خود دور شده باشند ولی مشکل اینجاست که در حال حاضر تعداد مخاطبان موسیقی پاپ نسبت به گذشته زیادتر شده است. خوانندگان جدید که من اسم اکثر آنها را نمیدانم، مرتب در سالنهای مختلف تهران و شهرستانها کنسرت اجرا میکنند. البته ارکستر سمفونیک و گاهی ارکستر ملی برنامه اجرا میکند اما بهطور کلی من بهعنوان یک خواننده اپرا فکر میکنم موسیقی نسبت به گذشته پیشرفت چندانی نداشته است.
بهنظر شما در 42 سال گذشته مشکل عمده موسیقی کلاسیک چه بوده است؟
بهنظر من موسیقی کلاسیک در 40 سال گذشته نه چندان بد بوده و نه خیلی عالی عمل کرده است. در واقع در یک حد وسطی قرار گرفته است. نکته دیگر این است که موسیقی و خصوصاً موسیقی کلاسیک باید شنیده شود اما در حال حاضر عادت مخاطبان به شنیدن آثار موسیقی کلاسیک از بین رفته است.
مشکلی که امروز در موسیقی با آن درگیر هستیم این است که مردم دیگر موسیقیهای تکراری را دنبال نمیکنند و بههمین دلیل از موسیقی ملی ما فاصله گرفتهاند. برای همین بهتر است فکری به حال نواها و ملودیهای مهجور اقوام ایرانی کرد تا با احیای آنها جانی تازه به کالبد موسیقی ایرانی ببخشیم.
در کنار مشکلات موسیقی کلاسیک آیا میتوان گفت که این ژانر نقطه عطفی هم داشته است؟
این موضوع را گردانندگان و مسئولان حوزه موسیقی باید بررسی کنند که ببینند آیا موسیقی در سالهای اخیر نقطه عطفی داشته است یا خیر. اگر نقاط عطفی داشته است، باید آن نقاط را بررسی کنند تا در ادامه بتوانند از آنها استفاده بیشتری کنند و باعث قویتر شدن موسیقی شوند.
بهنظر من وضعیت موسیقی آنطور که باید شایسته نیست، شما نگاه کنید در کشورهای دیگر از جمله جمهوری آذربایجان ۵۰ درصد زندگیشان موسیقی است و ارکستر ملی، ارکستر سمفونیک، اپرا و... دارند. من خودم آواز کلاسیک و سلفژ تدریس میکنم و قبل از انقلاب اسلامی ۳۲ اپرا در تالار رودکی خواندم و بعد از انقلاب اسلامی ۲۰۰ سرود خواندم ولی هیچ کس به هنرمندان موسیقی اهمیت نمیدهد.
پس بایستی گفت که مدیران در این زمینه نقش اصلی را ایفا میکنند و بروز موسیقیهای سخیف بخشی به گردن مدیرانی است که باعث ارائه موسیقی خوب نمیشوند؟
من فکر میکنم موسیقی کلاسیک در این شرایط بیشتر به کمک و حمایت دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احتیاج دارد. دولت باید بودجه بیشتری در وهله اول برای موسیقی و بعد برای موسیقی کلاسیک اختصاص بدهد تا هنرمندان موسیقی کلاسیک بتوانند با خیالی آسودهتر و تمرکز بالاتری کار کنند.
اما خب شاهد این هستیم که روز به روز میزان توجه مدیران به این ژانر کمتر از سابق است و این مسأله اصلاً به نفع آن نیست و باید علت آن ریشهیابی شده و درمان شود. مدیران ما باید مانند موسیقی پاپ توجهشان به این بخش از موسیقی بیشتر معطوف شود و مانند کودک یتیم با آن برخورد نشود.
متأسفانه طی سالهای اخیر هم مردم توجهشان به موسیقی پاپ بیشتر شده و هم مسئولان بیشتر از این ژانر حمایت میکنند من حرفم این نیست که چرا به آن توجه میکنند بلکه معتقدم که در کنار توجه به یک سبک از موسیقی بایستی به دیگر انواع نیز پرداخت و البته که توجه و حمایتشان از موسیقی اصیل ایرانی و کلاسیک که توسط هنرمندان دلسوز مملکت اجرا و ارائه میشود، بیشتر شود.
اکثر هنرمندان از جمله شما به عدم حمایت دولت از موسیقی اشاره کردهاید درست است که این ضعف وجود دارد اما میبینیم که هنرمندان راه خودشان را ادامه دادهاند و شاهد خلق گروه های تازه تأسیس هستیم؟
هرچند ما هیچ حمایتی نداریم ولی اصلاً دست از کارمان نمیکشیم و با عشق به راهمان ادامه میدهیم. من خودم سالهاست که مشغول تدریس آواز کلاسیک هستیم و مدت کوتاهی است که ارکستری را با نام «سامیا» راهاندازی کردم و به نوعی مشغول اشاعه موسیقی قابل قبول در آن هستیم.
اعضای ارکستر همگی از تحصیلکردههای موسیقی هستند و خودم نیز علاوه بر اینکه سرپرستی آن را برعهده دارم، آواز کلاسیک هم میخوانم البته در کنار آواز کلاسیک، قطعات آذری را نیز اجرا میکنم. همانطور که میدانید این روزها با فقر موسیقی و گوشهایی که تشنه شنیدن این شکل از موسیقی هستند رو به رو هستیم و سعی کردم موسیقی درست را به گوش مردم برسانم، من آذری هستم و این ژانر از موسیقی برایم از اهمیت زیادی برخوردار است و البته به معنی این نیست که دیگر موسیقیها درجه اهمیت کمتری دارند بلکه توجهم به موسیقی آذری کمی بیش از دیگر ژانرهاست.