
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ناترازی 1100 هزار میلیارد تومانی بانک های کشور
«بعد از چندین سال مدیران نظام بانکی توانستند با رئیسجمهور دیدار داشته باشند و به طور مستقیم مسائل و مشکلات نظام بانکی را با ایشان مطرح کنند.» اینها را محمدرضا فرزین، مدیرعامل بانک ملی درباره دیدار اخیر مدیران بانکی با رئیسجمهور میگوید. بهدنبال همین نشست بود که فرمان 5 مادهای رئیسجمهور به بانکها صادر شد و مواردی همچون برگرداندن سود مازاد دریافتی، اعلام بدهکاران کلان بد حساب بانکی، توسعه وام قرضالحسنه و دسترسی مردم به وامهای خرد مبتنی بر اعتبارسنجی بدون نیاز به وثیقه و ضامن مورد تأکید قرار گفت. با محمدرضا فرزین مدیرعامل بانک ملی ایران و رئیس شورای هماهنگی بانکها درباره این دیدار و اصلاحات پیش روی نظام بانکی گفتوگو کردهایم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
در دیدار چند ساعته رئیسجمهور با مدیران نظام بانکی چه گذشت؟ چه مباحثی مطرح و چه تصمیماتی گرفته شد؟
بعد از چندین سال مدیران نظام بانکی توانستند با رئیسجمهور دیدار داشته باشند و به طور مستقیم مسائل و مشکلات نظام بانکی را با ایشان مطرح کنند. اول قرار بود فرصت محدودتری باشد اما آقای رئیسجمهور بهدلیل اهمیت موضوع زمان بیشتری اختصاص دادند و مدیران نظام بانکی توانستند مسائل نظام بانکی را رودررو با رئیس جمهور، معاون اول رئیس جمهور، وزیر اقتصاد، معاون اقتصادی رئیس جمهور، رئیس کل بانک مرکزی و همه تیم اقتصادی دولت مطرح کنند. نظام بانکی بهعنوان پیشانی نظام اقتصادی امروزه در معرض تهدیدهای فراوانی است و طبیعی است که باید این نظام وارد فرایند اصلاحی شود.
امروزه دارایی کل نظام بانکی ما طبق آخرین آمار بانک مرکزی، حدود 8 هزار همت (هزار میلیارد تومان) و اگر به دلار تبدیل کنیم، چیزی حدود 300 تا 400 میلیارد دلار است. بالغ بر 200 هزار نفر در نظام بانکی دارند کار میکنند و نکته اساسی این است که 83 درصد تأمین مالی کشور توسط نظام بانکی صورت میگیرد؛ یعنی بازار بدهی و بازار سرمایه 17 درصد در نظام تأمین مالی کشور سهم دارند. این را بیان کردم که با اهمیت نظام بانکی آشنا شوید. امروز در بیشتر مسائل کشور، از جمله مسائل اجتماعی همچون سیل و زلزله، بحث تولید و معیشت مردم یا برنامههای دولت توسط نظام بانکی تأمین مالی صورت میگیرد و نقش اصلی را نظام بانکی برعهده دارد. اهمیت نظام بانکی تا آنجا است که وقتی امریکاییها خواستند ایران را تحریم کنند، شروع تحریم غیرقانونی و نامشروع آنها با تحریم نظام بانکی و مالی بود. یعنی از مهرماه 89 وارد بحث فرایند تبدیل ریال و درهم شدند و ارز را دچار مشکل و نظام بانکی را تحریم کردند، آنها میدانستند که اگر نظام بانکی را تحریم کنند، کشور بیشترین آسیب را میبیند و به همین دلیل 10 سال شدیدترین تحریمهای موجود و تاریخی دنیا را علیه سیستم مالی ایران تحمیل کردند و طبیعی است در این 10 سال فرصت اصلاح را از نظام بانکی گرفتند چرا که فشار تأمین مالی بر عهده نظام بانکی بود و زیر شدیدترین فشار تحریم اصلاح غیرممکن بود.
حالا اگر میخواهیم سیاست اقتصادی کشور را اصلاح کنیم، ابتدا باید ببینیم نظام بانکی و نظام تأمین مالی چه جایگاهی دارد؟ در بسیاری از مطالعاتی که در کشور صورت گرفته است، بحث بر سر این است که اگر بخواهیم اصلاحات اقتصادی را در کشور انجام دهیم مهمترین حوزه در کجاست؟ آن حوزهای که به یک گلوگاه تبدیل شده و عموم مطالعات به آن اشاره دارد، نظام تأمین مالی کشور است که البته فراتر از نظام بانکی است و شامل بازار سرمایه، بازار بدهی و دیگر بازارها است. بنابراین ما باید اصلاحات را از این نظام شروع کنیم. در سیاست ابلاغی رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی هم به این تأکید شد که در حوزه نظام بانکی اصلاح و تقویت صورت بگیرد. این اصلاحات هم باید از درون صورت بگیرد و هم از بیرون نظام بانکی تقویت شود.
عمده مشکلات نظام بانکی چه مشکلاتی است؟
امروزه مقرراتی بر نظام بانکی (تحت عنوان مقررات بازل) حاکم است که بانکها تلاش میکنند در چهارچوب این مقررات فعالیت کنند. کفایت سرمایه بانکها در بازل 2 باید 8 باشد ولی الان کفایت سرمایه نظام بانکی ما منفی است. در این مورد محاسبهای انجام دادند که اگر ما بخواهیم به این کفایت سرمایه مورد نظر برسیم چقدر باید افزایش سرمایه در نظام بانکی صورت گیرد. الان سرمایه نظارتی شبکه بانکی منفی است و در پایان سال 1399 کفایت سرمایه نظام بانکی 82 هزار میلیارد تومان منفی بوده است. اگر ما بخواهیم سرمایه نظارتی را به آنچه که بازل یک گفته است برسانیم باید به 275 همت (هزار میلیارد تومان) برسد و اگر بخواهیم مقررات بازل 2 را هدف قرار دهیم، 448 همت باید باشد و اگر بخواهیم به مقررات بازل 3 برسیم باید 530 همت باشد. یعنی باید سهامداران بیایند و در نظام بانکی افزایش سرمایه دهند و این اصلاحات باید صورت بگیرد. اگر به بازل دو هم نرسیم از استانداردهای لازم برای فعالیت بانکی در یک فضای رقابتی بانکی برخوردار نخواهیم بود.
این شاخص در دنیا به چه صورت است؟
کفایت سرمایه دو لایه یک و دو دارد و کفایت سرمایه لایه یک اهمیت زیادی دارد. من شاخصهای کلیدی 20 بانک اول دنیا را بررسی کردهام که در خصوص کفایت سرمایه برای مثال برای بانک چینی آی سی بیسی که بزرگترین بانک دنیا است، کفایت سرمایه لایه یک 440 میلیارد دلار است یا کفایت سرمایه لایه یک بانکی مثل بنکو در اسپانیا 8 و نیم میلیارد دلار است. اگر میخواهید بدانید عدد باید چند باشد طبق مقررات [کمیته] بازل عدد باید بالای 8 باشد. اگر بخواهیم به 8 برسیم حدود 448 همت باید افزایش سرمایه بدهیم و این یکی از مشکلات ماست که نظام بانکی از این کفایت سرمایه برخوردار نیست.
مسأله دیگر حجم بسیار بالای مطالبات از دولت است که عدد بسیار سنگینی است. مثلاً در همین بانک ملی مطالبات ما از دولت حدود 70 همت است که برای یک بانک عدد بسیار بالایی است. مجموع اینها باعث ناترازی در نظام بانکی شده است. مطالعهای در کشور انجام دادند که میزان ناترازی با احتساب مطالبات غیر جاری و غیر رسمی در سال 1399، 1130 همت است و تقریباً این ناترازی معادل حدود یک چهارم تسهیلاتی است که نظام بانکی داده است.
چرا این ناترازی ایجاد شده است؟
ناترازی دلایل مختلف دارد که یک بخش آن ناشی از عدم کفایت سرمایهای است که محقق شده و بخشی دیگر ناشی از دارایی های موهومی است که در بانکها وجود دارد، بخش دیگر آن مربوط به مطالبات از دولت و بخشی مربوط به منابع برای پوشش زیان است و مجموع اینها را بهعنوان ناترازی جمع کردند و در سال 1399 به 1130 همت رسید.
چون بحث اصلاحات نظام بانکی مطرح شد به این اشاره کردم و الان بحث اصلاحات را از بیرون تشریح میکنم که بخشی از این اصلاحات باید در این حوزه انجام شود. بخشی دیگر از این اصلاحات به اصلاحات قوانین بالادستی بانکداری برمی گردد. نقدی که امروزه به نظام بانکی وجود دارد، شبهه ربوی بودن و غیر اسلامی بودن برخی از فعالیتهای نظام بانکی است. امروز 40 سال است که از قانون بانکداری بدون ربا میگذرد اما هنوز این شبهه ربوی بودن مطرح است و یکی از مسائلی که باید یک بار در قوانین بالادستی درباره آن حتی از حوزه نظری به تفاهم رسید همین شائبه ربوی بودن برخی فعالیتهای نظام بانکی است که نیاز به اصلاحات دارد و سیاستگذاران مالی و پولی کشور در این خصوص باید به جمعبندی برسند. ما بر اساس عقودی که در شورای فقهی بانک مرکزی تأیید و ابلاغ میشود عمل میکنیم، البته این بحث مطرح است که برخی بانکها در اجرا بدرستی این عقود را اجرا نمیکنند؛ باید بررسی شود که این عقود چقدر در حال اجرا است و چقدر از آن اجرا نشده است. در این موارد حتی در حوزه نظری هم اختلافاتی وجود دارد. این شبههای است که باید به آن پاسخ دهیم باید به این مسأله بهعنوان یک مسلمان پاسخ دهیم و باید به مطلوبهای اقتصاد اسلامی نزدیک شویم. بارها در دهه های مختلف این مسأله مطرح و موارد اصلاح شده است و اگر شبههای وجود داشته شورای فقهی آن را حل کرده اما هنوز برخی علما منتقدند و جامعه هنوز به حد اقناع نرسیده است. این یک دغدغه بزرگ در نظام بانکی است.
مسأله دیگری که در مورد نظام بانکی مطرح میشود تأمین مالی تولید است. امروزه مسائل مختلفی درباره میزان و نوع وثایق مطرح میشود. کسانی که از نظام بانکی تسهیلات میگیرند و بدهکار میشوند 3 گروه هستند: گروه اول که عموماً تسهیلات خرد هم میگیرند و بعد به دلایلی نمیتوانند حتی اصل پول را هم بازپس دهند و اکثراً تسهیلات خرد است که به این افراد معسر میگویند و قاعده بانکداری اسلامی میگوید افراد معسر را باید بخشید و در بانکداری اسلامی باید ما در نظام اعتبارسنجی امکان تشخیص معسر را داشته باشیم و اصل و سود را ببخشیم. گروه دوم سرمایهگذاران و تجاری هستند که بهدلیل پیشبینیهای مثبت اقتصادی که داشتهاند برای توسعه یک صنعت تسهیلاتی را گرفتند و در فعالیتی در حال توسعه و سرمایهگذاری هستند اما بهدلیل نوسانات اقتصادی فضای کسب و کار تغییر کرده است که در قاعده بانکداری اسلامی باید به این افراد هم مهلت داده شود تا بتوانند خود را بازیابی کنند، آن صنعت از رکود خارج شود و به تولید برگردد. بنابراین نظام بانکی باید مقررات لازم را برای مهلت دادن داشته باشد، گروه سوم افرادی هستند که از ابتدا به قصد پرداخت نکردن پول بانک، به قصد عدم تولید و سوءاستفاده میآیند و تنها این دسته هستند که در نظام اعتبارسنجی باید بتوانیم تشخیص دهیم و براساس آن تشخیص، آنها را تأمین مالی نکنیم و اگر تأمین مالی کردیم در گرفتن پول مردم سختترین مقررات را بر آنها اعمال کنیم. نظام اعتبار سنجی یک بانکدار اسلامی باید بتواند این 3 دسته را تشخیص دهد، نمیگویم راحت است و قاعدتاً ابهاماتی ایجاد میشود اما به هر حال باید نظام اعتبارسنجی این افراد را شناسایی کند و تشخیص دهد.
مسأله دیگر وثیقه است که ما چه بگیریم. یکی از نقدهایی که به نظام بانکی وارد است گرفتن وثیقههای بسیار زیاد بخصوص در تسهیلات خرد است، به نظر ما هم باید در این زمینه تسهیل صورت گیرد و البته یک سری اصلاحاتی آغاز شده تا متقاضیان وام خرد بتوانند به آسانی وام بگیرند؛ تجربه نظام بانکی نشان میدهد که عدم بازگشت تسهیلات خرد کمتر است و باید به گونهای باشد که تسهیل شود و حتی فرد برای دریافت یک وام خرد نیاز به مراجعه چند باره به بانک نداشته باشد. ما در بانکها تسهیل را شروع کردهایم و مقرراتی هم از سوی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در حال تدوین است که بزودی هم ابلاغ میشود. باید به گونهای باشد که وامهای خرد با یک کسر از حقوق یا یک چک قابل واگذاری باشد و حتی نیازی نباشد که متقاضی به شعبه مراجعه کند و درخواست و اعتبارسنجی از طریق بانکداری نوین و موبایل بانک انجام شود.
اینکه میفرمایید در جهت این تسهیل حرکت کردهاید؛ یعنی چه اقداماتی انجام شده است؟
برای مثال ما در بانک ملی، بانک کارگشایی را داریم که نقش آن مغفول مانده است و در برنامههای توسعه ما هم قرار دارد. بانک کارگشایی جزو اولین بانکهایی است که ایجاد شده و کارکرد راحتی برای تأمین مالی دارد. یعنی بعد از مراجعه به بانک کارگشایی فرد به جای وثیقه یک انگشتر یا سکه میگذارد و یک روزه میزان وام مورد نظر خود را میگیرد البته اعداد وام آن کم است. وام جعاله آن 20 میلیون تومان با نرخ سود 18 درصد و وام قرضالحسنه آن 2 میلیون تومان است و 24 ساعته این وامها را میدهد. وثیقه آن الان طلا است اما قدیم فرش و سایر داراییها هم بهدلیل امکان کارشناسی مورد وثیقه بوده است. یعنی فرد میتوانست داراییهای منقول را بیاورد، کارشناسی شود و معادل آن وام بگیرد، الان اساس وثیقهگذاری در بانکها دارایی غیرمنقول است و فرد باید ملک بیاورد. بانک کارگشایی در تهران 3 شعبه دارد و در شهرستانها 10 شعبه و در استانها 41 دایره که این کار را انجام میدهند. یکی از برنامههایمان این است که حتماً فعالیت بانک کارگشایی را در ایران توسعه دهیم چون ما نزدیک به 2 و 900 شعبه داریم و امیدواریم بتوانیم بخش عمده این خدمات را به عامه مردم ایران بدهیم. یکی از برنامههایی که من برای بانک دارم و برای آن هم هیأت امنا میگذارم، این است که هم اعداد فعالیت بانک کارگشایی را بزرگتر کنیم و هم بتوانیم فعالیت را در کل کشور توسعه دهیم. بنابراین لازمه آن این است که هم کارشناسان لازم را داشته باشیم و آنها بتوانند ارزشگذاری اموال و تشخیصها را انجام بدهند و هم خزائن لازم برای نگهداری این اموال وجود داشته باشد.
تأمین مالی خرد را باید هم در دسترسی، هم وثایق و هم در فرایند سهل کنیم که برای این کار بانک کارگشایی ایدهآل است. باید کاری کنیم که در عموم شعبههای خودمان یک دایرهای باشد که این فعالیت را انجام دهد. بانک ملی در همه ایران شعبه دارد و ما باید بتوانیم در شعبههای خودمان جایی برای این فعالیت اختصاص دهیم. بخش دیگر توسعه فعالیتهای نئو بانکی است. یعنی اینگونه باشد که فرد به بانک مراجعه نکند و از طریق تلفن و گوشی همه کارهایش را انجام دهد. باید مجموعه اینها را با هم آماده کنیم و الان دنبال این اصلاحات هستیم. بحث اصلی این است که در مورد وثیقه باید سهلگیری انجام دهیم تا بتوانیم مردم را تأمین مالی کنیم.
این موارد در اصلاحات نظام بانکی، اصلاحات درون این نظام تعریف میشود؟
بله، همچنان که اشاره شد نظام تأمین مالی به اصلاحات درونی و بیرونی نیاز دارد. در اصلاحات بیرونی هم اصلاحات ساختاری و مقرراتی و رویهای مطرح است و هم تقویت نظام بانکی و تا زمانی که نظام بانکی تقویت نشود، فرایند تأمین مالی را نمیتواند به خوبی انجام دهد. بخشی از اصلاحات هم در درون بانک است؛ یعنی نوع و میزان و طولانی نشدن فرایندهاست. یکی از نقدهایی که مردم دارند طولانی شدن فرایندهای اعتبارسنجی و ارزیابی طرح است. باید رویههای داخلی را تغییر بدهیم و چابک شویم. این دیگر اصلاح بیرونی نیست بلکه باید درون بانک با همکاری مدیران بانک این کار را اجرایی کنیم تا این فرایند طولانی نشود که وقتی یک طرح یا پروژه را میخواهیم تأمین مالی کنیم زمانی طولانی، مثلاً 6 ماه یا یک سال طول نکشد. با توجه به نوساناتی که در کشور است، وقتی پروژه زمان بر میشود دیگر از اقتصادی بودن خارج میشود.
الان چقدر طول میکشد؟
من برآوردی از کل نظام بانکی ندارم چون در بانکهای مختلف متفاوت است. در بانکی مانند بانک ملی این فرایند خیلی سخت و طولانی است، چون باید به کمیتههای مختلف اعتباری برود و ارزیابی کنند. یکی از دلایل طولانی شدن فرایندهای قدیمی و منسوخ شده ترس تصمیم گیران از پذیرش مسئولیت به تنهایی است، امروزه در نظام مالی همه تلاش میکنند کل تصمیمها را جمعی کنند تا بعداً تقصیری متوجه آنها نباشد.
راه حل چیست؟
یک بخشی از آن بحث فرهنگ سازمانی است. روالها و فرایندهای موجود در بانکها باید اصلاح شود و طرحها برای اعتبارسنجی و تأمین مالی به کمیتههای مختلف و بعضاً موازی برده نشود. چند نفر با مسئولیت کامل ارزیابی کنند و زمانبندی لازم را در سیستم بانکی انجام دهند که در هر کمیته یک پروژه چند روز میتواند بماند. لازمه تحقق این شرایط، کنترل تک تک مراحل کار و استقرار سیستم رصد و پیگیری در بانک است.
مسألهای که بعضاً مطرح میشود این که حتی در صورت برداشتن تحریم، بانکهای ما ظرفیت و توان مشارکت با بانکهای دنیا را ندارند، آیا این گزاره درستی است؟
بسیار امیدواریم محدودیتهایی که برای نظام بانکی و نظام مالی کشور ناشی از تحریمهای ناعادلانه ایجاد شده، برداشته شود اما این سؤال واقعاً وجود دارد که فرض کنیم محدودیتها برداشته شد، آیا آمادگی داریم با بانکهای دنیا مشارکت و رقابت کنیم؟ حتی با همین کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس قادر به تعامل خواهیم بود؟ به دلیل اتفاقاتی که افتاده بانکهای ما از استانداردهای جهانی به دور هستند و باید این اصلاح را شروع کنیم که بانکها استاندارد شوند چون این استانداردها برای بانکهایی که بخواهند با ما کار کنند، مهم است. مثلاً مقررات [کمیته] بازل مهم است چون بالاخره مقرراتی است که تمام بانکهای دنیا باید در آن چهارچوب اصلاحات را انجام دهند. ممکن است تعدادی از بانکها بتوانند این کار را انجام دهند و وضعیت بهتری داشته باشند. اما در مجموع با استانداردهای جهانی فاصله داریم و باید این اصلاحات را انجام دهیم. باید بانکها و بنگاههای قابل رقابتی حداقل با کشورهایی که شریک تجاری ما هستند و میخواهیم با آنها کار کنیم از جمله در چین، آسیای میانه و کشورهای خلیج فارس داشته باشیم و اصلاحات را باید از همین الان شروع کنیم.
آیا یکی از دلایل عدم تعامل بانکهای ما با کشورهای دیگر همین استانداردهاست؟
دلیل اصلی ما تحریم است اما اگر تحریم برداشته شود، استانداردها فقط یک مانع خواهد بود.
درمورد 5 فرمان اخیر رئیسجمهور به نظام بانکی، درباره برخی موارد از جمله بحث اعتبارسنجی و تسهیل در پرداخت تسهیلات خرد اشاره کردید، درخصوص عودت سود مازاد هم دستوری صادر شده، در این باب وضعیت به چه صورت است؟
در مورد عودت سود مازاد یک آییننامه وزارت اقتصاد ابلاغ کرده و قرار است شورای هماهنگی بانکها آن را تبدیل به یک دستورالعمل مشخص کنند و به تمام بانکهای دولتی ابلاغ شود و براساس آن دستورالعمل واضح عمل کنند. البته این اتفاق در بانکهای دولتی کمتر افتاده است اما در هر صورت دستورهای رئیسجمهور در قالب آیین نامه که در آینده در شورای هماهنگی بانکهای دولتی و اصل 44 مطرح میشود تبدیل به یک دستورالعمل مسجل میشود و همه ما به شعبهها ابلاغ میکنیم که اجرایی شود.
آیا نکته دیگری درباره اصلاح نظام بانکی هست که اشاره بفرمایید.
نقدهایی به نظام بانکی است و با ایدهآلهای نظام بانکی مطلوب فاصله داریم اما باید به مرور رویهها ، فرایندها و … را اصلاح کنیم. این نظام با تغییرات جزئی و ساده قابل اصلاح نیست و باید تغییر نظاممند به وسیله تشریک مساعی لازم با افراد مجرب با محوریت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد انجام شود.
دیگر اینکه تصویر اجتماعی بانکها هم مهم است که باید با اطلاعرسانی درست ترمیم شود. امروزه در اکثر اقدامات نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد، سازمان بهزیستی و... بانکهای کشور حضور پررنگی دارند که نیاز داریم نقش بانکها در اینگونه خدمات اجتماعی به درستی تبیین شود.
نیمنگاه
شبهه ربوی بودن برخی فعالیتهای نظام بانکی کشور همچنان بعد از 40 سال وجود دارد
بانک ملی از دولت 70 هزار میلیارد تومان طلب دارد که ناشی از بدهی های گذشته است
حتی در صورت لغو تحریم ها، بانک های ما توانایی مشارکت و تعامل با بانک های دنیا را ندارند، چرا که بسیاری از آنها استانداردهای لازم را ندارد
در دیدار چند ساعته رئیسجمهور با مدیران نظام بانکی چه گذشت؟ چه مباحثی مطرح و چه تصمیماتی گرفته شد؟
بعد از چندین سال مدیران نظام بانکی توانستند با رئیسجمهور دیدار داشته باشند و به طور مستقیم مسائل و مشکلات نظام بانکی را با ایشان مطرح کنند. اول قرار بود فرصت محدودتری باشد اما آقای رئیسجمهور بهدلیل اهمیت موضوع زمان بیشتری اختصاص دادند و مدیران نظام بانکی توانستند مسائل نظام بانکی را رودررو با رئیس جمهور، معاون اول رئیس جمهور، وزیر اقتصاد، معاون اقتصادی رئیس جمهور، رئیس کل بانک مرکزی و همه تیم اقتصادی دولت مطرح کنند. نظام بانکی بهعنوان پیشانی نظام اقتصادی امروزه در معرض تهدیدهای فراوانی است و طبیعی است که باید این نظام وارد فرایند اصلاحی شود.
امروزه دارایی کل نظام بانکی ما طبق آخرین آمار بانک مرکزی، حدود 8 هزار همت (هزار میلیارد تومان) و اگر به دلار تبدیل کنیم، چیزی حدود 300 تا 400 میلیارد دلار است. بالغ بر 200 هزار نفر در نظام بانکی دارند کار میکنند و نکته اساسی این است که 83 درصد تأمین مالی کشور توسط نظام بانکی صورت میگیرد؛ یعنی بازار بدهی و بازار سرمایه 17 درصد در نظام تأمین مالی کشور سهم دارند. این را بیان کردم که با اهمیت نظام بانکی آشنا شوید. امروز در بیشتر مسائل کشور، از جمله مسائل اجتماعی همچون سیل و زلزله، بحث تولید و معیشت مردم یا برنامههای دولت توسط نظام بانکی تأمین مالی صورت میگیرد و نقش اصلی را نظام بانکی برعهده دارد. اهمیت نظام بانکی تا آنجا است که وقتی امریکاییها خواستند ایران را تحریم کنند، شروع تحریم غیرقانونی و نامشروع آنها با تحریم نظام بانکی و مالی بود. یعنی از مهرماه 89 وارد بحث فرایند تبدیل ریال و درهم شدند و ارز را دچار مشکل و نظام بانکی را تحریم کردند، آنها میدانستند که اگر نظام بانکی را تحریم کنند، کشور بیشترین آسیب را میبیند و به همین دلیل 10 سال شدیدترین تحریمهای موجود و تاریخی دنیا را علیه سیستم مالی ایران تحمیل کردند و طبیعی است در این 10 سال فرصت اصلاح را از نظام بانکی گرفتند چرا که فشار تأمین مالی بر عهده نظام بانکی بود و زیر شدیدترین فشار تحریم اصلاح غیرممکن بود.
حالا اگر میخواهیم سیاست اقتصادی کشور را اصلاح کنیم، ابتدا باید ببینیم نظام بانکی و نظام تأمین مالی چه جایگاهی دارد؟ در بسیاری از مطالعاتی که در کشور صورت گرفته است، بحث بر سر این است که اگر بخواهیم اصلاحات اقتصادی را در کشور انجام دهیم مهمترین حوزه در کجاست؟ آن حوزهای که به یک گلوگاه تبدیل شده و عموم مطالعات به آن اشاره دارد، نظام تأمین مالی کشور است که البته فراتر از نظام بانکی است و شامل بازار سرمایه، بازار بدهی و دیگر بازارها است. بنابراین ما باید اصلاحات را از این نظام شروع کنیم. در سیاست ابلاغی رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی هم به این تأکید شد که در حوزه نظام بانکی اصلاح و تقویت صورت بگیرد. این اصلاحات هم باید از درون صورت بگیرد و هم از بیرون نظام بانکی تقویت شود.
عمده مشکلات نظام بانکی چه مشکلاتی است؟
امروزه مقرراتی بر نظام بانکی (تحت عنوان مقررات بازل) حاکم است که بانکها تلاش میکنند در چهارچوب این مقررات فعالیت کنند. کفایت سرمایه بانکها در بازل 2 باید 8 باشد ولی الان کفایت سرمایه نظام بانکی ما منفی است. در این مورد محاسبهای انجام دادند که اگر ما بخواهیم به این کفایت سرمایه مورد نظر برسیم چقدر باید افزایش سرمایه در نظام بانکی صورت گیرد. الان سرمایه نظارتی شبکه بانکی منفی است و در پایان سال 1399 کفایت سرمایه نظام بانکی 82 هزار میلیارد تومان منفی بوده است. اگر ما بخواهیم سرمایه نظارتی را به آنچه که بازل یک گفته است برسانیم باید به 275 همت (هزار میلیارد تومان) برسد و اگر بخواهیم مقررات بازل 2 را هدف قرار دهیم، 448 همت باید باشد و اگر بخواهیم به مقررات بازل 3 برسیم باید 530 همت باشد. یعنی باید سهامداران بیایند و در نظام بانکی افزایش سرمایه دهند و این اصلاحات باید صورت بگیرد. اگر به بازل دو هم نرسیم از استانداردهای لازم برای فعالیت بانکی در یک فضای رقابتی بانکی برخوردار نخواهیم بود.
این شاخص در دنیا به چه صورت است؟
کفایت سرمایه دو لایه یک و دو دارد و کفایت سرمایه لایه یک اهمیت زیادی دارد. من شاخصهای کلیدی 20 بانک اول دنیا را بررسی کردهام که در خصوص کفایت سرمایه برای مثال برای بانک چینی آی سی بیسی که بزرگترین بانک دنیا است، کفایت سرمایه لایه یک 440 میلیارد دلار است یا کفایت سرمایه لایه یک بانکی مثل بنکو در اسپانیا 8 و نیم میلیارد دلار است. اگر میخواهید بدانید عدد باید چند باشد طبق مقررات [کمیته] بازل عدد باید بالای 8 باشد. اگر بخواهیم به 8 برسیم حدود 448 همت باید افزایش سرمایه بدهیم و این یکی از مشکلات ماست که نظام بانکی از این کفایت سرمایه برخوردار نیست.
مسأله دیگر حجم بسیار بالای مطالبات از دولت است که عدد بسیار سنگینی است. مثلاً در همین بانک ملی مطالبات ما از دولت حدود 70 همت است که برای یک بانک عدد بسیار بالایی است. مجموع اینها باعث ناترازی در نظام بانکی شده است. مطالعهای در کشور انجام دادند که میزان ناترازی با احتساب مطالبات غیر جاری و غیر رسمی در سال 1399، 1130 همت است و تقریباً این ناترازی معادل حدود یک چهارم تسهیلاتی است که نظام بانکی داده است.
چرا این ناترازی ایجاد شده است؟
ناترازی دلایل مختلف دارد که یک بخش آن ناشی از عدم کفایت سرمایهای است که محقق شده و بخشی دیگر ناشی از دارایی های موهومی است که در بانکها وجود دارد، بخش دیگر آن مربوط به مطالبات از دولت و بخشی مربوط به منابع برای پوشش زیان است و مجموع اینها را بهعنوان ناترازی جمع کردند و در سال 1399 به 1130 همت رسید.
چون بحث اصلاحات نظام بانکی مطرح شد به این اشاره کردم و الان بحث اصلاحات را از بیرون تشریح میکنم که بخشی از این اصلاحات باید در این حوزه انجام شود. بخشی دیگر از این اصلاحات به اصلاحات قوانین بالادستی بانکداری برمی گردد. نقدی که امروزه به نظام بانکی وجود دارد، شبهه ربوی بودن و غیر اسلامی بودن برخی از فعالیتهای نظام بانکی است. امروز 40 سال است که از قانون بانکداری بدون ربا میگذرد اما هنوز این شبهه ربوی بودن مطرح است و یکی از مسائلی که باید یک بار در قوانین بالادستی درباره آن حتی از حوزه نظری به تفاهم رسید همین شائبه ربوی بودن برخی فعالیتهای نظام بانکی است که نیاز به اصلاحات دارد و سیاستگذاران مالی و پولی کشور در این خصوص باید به جمعبندی برسند. ما بر اساس عقودی که در شورای فقهی بانک مرکزی تأیید و ابلاغ میشود عمل میکنیم، البته این بحث مطرح است که برخی بانکها در اجرا بدرستی این عقود را اجرا نمیکنند؛ باید بررسی شود که این عقود چقدر در حال اجرا است و چقدر از آن اجرا نشده است. در این موارد حتی در حوزه نظری هم اختلافاتی وجود دارد. این شبههای است که باید به آن پاسخ دهیم باید به این مسأله بهعنوان یک مسلمان پاسخ دهیم و باید به مطلوبهای اقتصاد اسلامی نزدیک شویم. بارها در دهه های مختلف این مسأله مطرح و موارد اصلاح شده است و اگر شبههای وجود داشته شورای فقهی آن را حل کرده اما هنوز برخی علما منتقدند و جامعه هنوز به حد اقناع نرسیده است. این یک دغدغه بزرگ در نظام بانکی است.
مسأله دیگری که در مورد نظام بانکی مطرح میشود تأمین مالی تولید است. امروزه مسائل مختلفی درباره میزان و نوع وثایق مطرح میشود. کسانی که از نظام بانکی تسهیلات میگیرند و بدهکار میشوند 3 گروه هستند: گروه اول که عموماً تسهیلات خرد هم میگیرند و بعد به دلایلی نمیتوانند حتی اصل پول را هم بازپس دهند و اکثراً تسهیلات خرد است که به این افراد معسر میگویند و قاعده بانکداری اسلامی میگوید افراد معسر را باید بخشید و در بانکداری اسلامی باید ما در نظام اعتبارسنجی امکان تشخیص معسر را داشته باشیم و اصل و سود را ببخشیم. گروه دوم سرمایهگذاران و تجاری هستند که بهدلیل پیشبینیهای مثبت اقتصادی که داشتهاند برای توسعه یک صنعت تسهیلاتی را گرفتند و در فعالیتی در حال توسعه و سرمایهگذاری هستند اما بهدلیل نوسانات اقتصادی فضای کسب و کار تغییر کرده است که در قاعده بانکداری اسلامی باید به این افراد هم مهلت داده شود تا بتوانند خود را بازیابی کنند، آن صنعت از رکود خارج شود و به تولید برگردد. بنابراین نظام بانکی باید مقررات لازم را برای مهلت دادن داشته باشد، گروه سوم افرادی هستند که از ابتدا به قصد پرداخت نکردن پول بانک، به قصد عدم تولید و سوءاستفاده میآیند و تنها این دسته هستند که در نظام اعتبارسنجی باید بتوانیم تشخیص دهیم و براساس آن تشخیص، آنها را تأمین مالی نکنیم و اگر تأمین مالی کردیم در گرفتن پول مردم سختترین مقررات را بر آنها اعمال کنیم. نظام اعتبار سنجی یک بانکدار اسلامی باید بتواند این 3 دسته را تشخیص دهد، نمیگویم راحت است و قاعدتاً ابهاماتی ایجاد میشود اما به هر حال باید نظام اعتبارسنجی این افراد را شناسایی کند و تشخیص دهد.
مسأله دیگر وثیقه است که ما چه بگیریم. یکی از نقدهایی که به نظام بانکی وارد است گرفتن وثیقههای بسیار زیاد بخصوص در تسهیلات خرد است، به نظر ما هم باید در این زمینه تسهیل صورت گیرد و البته یک سری اصلاحاتی آغاز شده تا متقاضیان وام خرد بتوانند به آسانی وام بگیرند؛ تجربه نظام بانکی نشان میدهد که عدم بازگشت تسهیلات خرد کمتر است و باید به گونهای باشد که تسهیل شود و حتی فرد برای دریافت یک وام خرد نیاز به مراجعه چند باره به بانک نداشته باشد. ما در بانکها تسهیل را شروع کردهایم و مقرراتی هم از سوی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در حال تدوین است که بزودی هم ابلاغ میشود. باید به گونهای باشد که وامهای خرد با یک کسر از حقوق یا یک چک قابل واگذاری باشد و حتی نیازی نباشد که متقاضی به شعبه مراجعه کند و درخواست و اعتبارسنجی از طریق بانکداری نوین و موبایل بانک انجام شود.
اینکه میفرمایید در جهت این تسهیل حرکت کردهاید؛ یعنی چه اقداماتی انجام شده است؟
برای مثال ما در بانک ملی، بانک کارگشایی را داریم که نقش آن مغفول مانده است و در برنامههای توسعه ما هم قرار دارد. بانک کارگشایی جزو اولین بانکهایی است که ایجاد شده و کارکرد راحتی برای تأمین مالی دارد. یعنی بعد از مراجعه به بانک کارگشایی فرد به جای وثیقه یک انگشتر یا سکه میگذارد و یک روزه میزان وام مورد نظر خود را میگیرد البته اعداد وام آن کم است. وام جعاله آن 20 میلیون تومان با نرخ سود 18 درصد و وام قرضالحسنه آن 2 میلیون تومان است و 24 ساعته این وامها را میدهد. وثیقه آن الان طلا است اما قدیم فرش و سایر داراییها هم بهدلیل امکان کارشناسی مورد وثیقه بوده است. یعنی فرد میتوانست داراییهای منقول را بیاورد، کارشناسی شود و معادل آن وام بگیرد، الان اساس وثیقهگذاری در بانکها دارایی غیرمنقول است و فرد باید ملک بیاورد. بانک کارگشایی در تهران 3 شعبه دارد و در شهرستانها 10 شعبه و در استانها 41 دایره که این کار را انجام میدهند. یکی از برنامههایمان این است که حتماً فعالیت بانک کارگشایی را در ایران توسعه دهیم چون ما نزدیک به 2 و 900 شعبه داریم و امیدواریم بتوانیم بخش عمده این خدمات را به عامه مردم ایران بدهیم. یکی از برنامههایی که من برای بانک دارم و برای آن هم هیأت امنا میگذارم، این است که هم اعداد فعالیت بانک کارگشایی را بزرگتر کنیم و هم بتوانیم فعالیت را در کل کشور توسعه دهیم. بنابراین لازمه آن این است که هم کارشناسان لازم را داشته باشیم و آنها بتوانند ارزشگذاری اموال و تشخیصها را انجام بدهند و هم خزائن لازم برای نگهداری این اموال وجود داشته باشد.
تأمین مالی خرد را باید هم در دسترسی، هم وثایق و هم در فرایند سهل کنیم که برای این کار بانک کارگشایی ایدهآل است. باید کاری کنیم که در عموم شعبههای خودمان یک دایرهای باشد که این فعالیت را انجام دهد. بانک ملی در همه ایران شعبه دارد و ما باید بتوانیم در شعبههای خودمان جایی برای این فعالیت اختصاص دهیم. بخش دیگر توسعه فعالیتهای نئو بانکی است. یعنی اینگونه باشد که فرد به بانک مراجعه نکند و از طریق تلفن و گوشی همه کارهایش را انجام دهد. باید مجموعه اینها را با هم آماده کنیم و الان دنبال این اصلاحات هستیم. بحث اصلی این است که در مورد وثیقه باید سهلگیری انجام دهیم تا بتوانیم مردم را تأمین مالی کنیم.
این موارد در اصلاحات نظام بانکی، اصلاحات درون این نظام تعریف میشود؟
بله، همچنان که اشاره شد نظام تأمین مالی به اصلاحات درونی و بیرونی نیاز دارد. در اصلاحات بیرونی هم اصلاحات ساختاری و مقرراتی و رویهای مطرح است و هم تقویت نظام بانکی و تا زمانی که نظام بانکی تقویت نشود، فرایند تأمین مالی را نمیتواند به خوبی انجام دهد. بخشی از اصلاحات هم در درون بانک است؛ یعنی نوع و میزان و طولانی نشدن فرایندهاست. یکی از نقدهایی که مردم دارند طولانی شدن فرایندهای اعتبارسنجی و ارزیابی طرح است. باید رویههای داخلی را تغییر بدهیم و چابک شویم. این دیگر اصلاح بیرونی نیست بلکه باید درون بانک با همکاری مدیران بانک این کار را اجرایی کنیم تا این فرایند طولانی نشود که وقتی یک طرح یا پروژه را میخواهیم تأمین مالی کنیم زمانی طولانی، مثلاً 6 ماه یا یک سال طول نکشد. با توجه به نوساناتی که در کشور است، وقتی پروژه زمان بر میشود دیگر از اقتصادی بودن خارج میشود.
الان چقدر طول میکشد؟
من برآوردی از کل نظام بانکی ندارم چون در بانکهای مختلف متفاوت است. در بانکی مانند بانک ملی این فرایند خیلی سخت و طولانی است، چون باید به کمیتههای مختلف اعتباری برود و ارزیابی کنند. یکی از دلایل طولانی شدن فرایندهای قدیمی و منسوخ شده ترس تصمیم گیران از پذیرش مسئولیت به تنهایی است، امروزه در نظام مالی همه تلاش میکنند کل تصمیمها را جمعی کنند تا بعداً تقصیری متوجه آنها نباشد.
راه حل چیست؟
یک بخشی از آن بحث فرهنگ سازمانی است. روالها و فرایندهای موجود در بانکها باید اصلاح شود و طرحها برای اعتبارسنجی و تأمین مالی به کمیتههای مختلف و بعضاً موازی برده نشود. چند نفر با مسئولیت کامل ارزیابی کنند و زمانبندی لازم را در سیستم بانکی انجام دهند که در هر کمیته یک پروژه چند روز میتواند بماند. لازمه تحقق این شرایط، کنترل تک تک مراحل کار و استقرار سیستم رصد و پیگیری در بانک است.
مسألهای که بعضاً مطرح میشود این که حتی در صورت برداشتن تحریم، بانکهای ما ظرفیت و توان مشارکت با بانکهای دنیا را ندارند، آیا این گزاره درستی است؟
بسیار امیدواریم محدودیتهایی که برای نظام بانکی و نظام مالی کشور ناشی از تحریمهای ناعادلانه ایجاد شده، برداشته شود اما این سؤال واقعاً وجود دارد که فرض کنیم محدودیتها برداشته شد، آیا آمادگی داریم با بانکهای دنیا مشارکت و رقابت کنیم؟ حتی با همین کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس قادر به تعامل خواهیم بود؟ به دلیل اتفاقاتی که افتاده بانکهای ما از استانداردهای جهانی به دور هستند و باید این اصلاح را شروع کنیم که بانکها استاندارد شوند چون این استانداردها برای بانکهایی که بخواهند با ما کار کنند، مهم است. مثلاً مقررات [کمیته] بازل مهم است چون بالاخره مقرراتی است که تمام بانکهای دنیا باید در آن چهارچوب اصلاحات را انجام دهند. ممکن است تعدادی از بانکها بتوانند این کار را انجام دهند و وضعیت بهتری داشته باشند. اما در مجموع با استانداردهای جهانی فاصله داریم و باید این اصلاحات را انجام دهیم. باید بانکها و بنگاههای قابل رقابتی حداقل با کشورهایی که شریک تجاری ما هستند و میخواهیم با آنها کار کنیم از جمله در چین، آسیای میانه و کشورهای خلیج فارس داشته باشیم و اصلاحات را باید از همین الان شروع کنیم.
آیا یکی از دلایل عدم تعامل بانکهای ما با کشورهای دیگر همین استانداردهاست؟
دلیل اصلی ما تحریم است اما اگر تحریم برداشته شود، استانداردها فقط یک مانع خواهد بود.
درمورد 5 فرمان اخیر رئیسجمهور به نظام بانکی، درباره برخی موارد از جمله بحث اعتبارسنجی و تسهیل در پرداخت تسهیلات خرد اشاره کردید، درخصوص عودت سود مازاد هم دستوری صادر شده، در این باب وضعیت به چه صورت است؟
در مورد عودت سود مازاد یک آییننامه وزارت اقتصاد ابلاغ کرده و قرار است شورای هماهنگی بانکها آن را تبدیل به یک دستورالعمل مشخص کنند و به تمام بانکهای دولتی ابلاغ شود و براساس آن دستورالعمل واضح عمل کنند. البته این اتفاق در بانکهای دولتی کمتر افتاده است اما در هر صورت دستورهای رئیسجمهور در قالب آیین نامه که در آینده در شورای هماهنگی بانکهای دولتی و اصل 44 مطرح میشود تبدیل به یک دستورالعمل مسجل میشود و همه ما به شعبهها ابلاغ میکنیم که اجرایی شود.
آیا نکته دیگری درباره اصلاح نظام بانکی هست که اشاره بفرمایید.
نقدهایی به نظام بانکی است و با ایدهآلهای نظام بانکی مطلوب فاصله داریم اما باید به مرور رویهها ، فرایندها و … را اصلاح کنیم. این نظام با تغییرات جزئی و ساده قابل اصلاح نیست و باید تغییر نظاممند به وسیله تشریک مساعی لازم با افراد مجرب با محوریت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد انجام شود.
دیگر اینکه تصویر اجتماعی بانکها هم مهم است که باید با اطلاعرسانی درست ترمیم شود. امروزه در اکثر اقدامات نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد، سازمان بهزیستی و... بانکهای کشور حضور پررنگی دارند که نیاز داریم نقش بانکها در اینگونه خدمات اجتماعی به درستی تبیین شود.
نیمنگاه
شبهه ربوی بودن برخی فعالیتهای نظام بانکی کشور همچنان بعد از 40 سال وجود دارد
بانک ملی از دولت 70 هزار میلیارد تومان طلب دارد که ناشی از بدهی های گذشته است
حتی در صورت لغو تحریم ها، بانک های ما توانایی مشارکت و تعامل با بانک های دنیا را ندارند، چرا که بسیاری از آنها استانداردهای لازم را ندارد

طلوع ستاره تنیس ایران از ملبورن
■ بررسی پروندههای بدهی پرسپولیس
■ صدور مجوز حضور تماشاگران زن دربازی ایران و عراق
در صفحات ورزشی بخوانید

در جنگ رسانه ای دشمن نقش خود را بیابید
«هیأت»، کانون جهاد تبیین مکتب است / مداحی، موسیقی پاپ نیست / استفاده از مطالب مستند و متقن حتماً در برنامه کاری مداحان باشد
همزمان با خجسته سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در حسینیه امام خمینی(ره) با جمعی از مداحان اهلبیت(ع) دیدار کردند. ایشان در این دیدار با اشاره به برخی ابعاد والای شخصیت حضرت صدیقه کبری از جمله حرکتهای اجتماعی و خدمت بیمنت به مردم، هیأتها را کانون جهادِ عظیمِ تبیین دانستند و تأکید کردند: هیأتها باید محل روشنگری و پاسخ متقن و صحیح به سؤالات روز جامعه بویژه نسل جوان باشد.
حضرت آیتالله خامنهای ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها و سالروز ولادت امام خمینی(ره) و روز گرامیداشت مقام مادر و زن، به برخی ابعاد شخصیت فوقالعاده حضرت زهرا سلاماللهعلیها براساس آیات قرآن کریم و احادیث اشاره کردند و گفتند: جایگاه طهارت، کار برای خدا و خدمت بیمنت و موقعیت ممتاز در مواجهه با جبهه باطل در قضیه مباهله از جمله ویژگیهای بینظیر آن حضرت هستند که در قرآن کریم صراحتاً به آنها اشاره شده است.
نشانههای جامعه فاطمی
ایشان با اشاره به آیات سوره «دهر»، خدمت بیمنت و کمک خالصانه به نیازمندان را از نشانههای مهم جامعه فاطمی(س) خواندند و افزودند: به لطف الهی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ایران، فاطمی شده است و در طول ۴۳ سال گذشته حرکت فاطمی را در دوران دفاع مقدس، در دوران حرکت علمی و خدمات بیمنت شهیدانی همچون فخریزاده، شهدای هستهای و دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی آشتیانی و در حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله بارها دیدهایم.
رهبر انقلاب دوران شیوع بیماری کرونا و خدماتی را که بدون مزد و منت ارائه شد و همچنان ادامه دارد، نمونه دیگری از حرکت برگرفته از الگوی فاطمی برشمردند و تأکید کردند: حضرت فاطمه زهرا باید در همه جهات بویژه حرکتهای اجتماعی و انقلابی، اسوه و الگو باشند.
«هیأت» عامل زنده نگه داشتن مکتب
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع هیأتها اشاره کردند و گفتند: محور شکلگیری هیأتها بهعنوان یک واحد اجتماعی، مودت اهلبیت و زنده نگه داشتن راه و مکتب ائمه بوده که از زمان خود آن بزرگواران شکل گرفته است.
ایشان، نقش و کارآیی هیأتها را در مقاطع مختلف بویژه دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بزرگ و بسیار تأثیرگذار خواندند و افزودند: براساس فرمایشات ائمه اطهار، هیأت کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری است.
رهبر انقلاب، ساختار هیأت را مرکب از «مغز و معنا» و «تحرک و پویایی» دانستند و گفتند: مغز و معنای هیأت همان تبیین مکتب است و هیأت، مرکز مهم تبیین مفاهیم و معارف اسلامی و پاسخ به سؤالهای گوناگون جوانان درباره مسائل اصولی و سبک زندگی است. پویایی و تحرک هیأت نیز به معنی فرصت مواجهه مستقیم با مخاطب و انتقال احساسات است.
ایشان قوام و اساس هیأت را مقوله جهاد خواندند و افزودند: هر تلاش خوب و بجایی، جهاد نیست. جهاد یعنی تلاش برای هدفگیری دشمن و در هر زمان باید عرصه جهاد را بهدرستی تشخیص داد.
تبیین، مهمترین عرصه جهاد
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به عرصههای گوناگون جهاد در دورههای مختلف همچون جهاد نظامی، علمی و فعالیت و خدمت اجتماعی خاطرنشان کردند: بهعنوان نمونه خدمت اجتماعی به مردم در شرایطی که دشمن با ایجاد فشار اقتصادی سعی در قرار دادن آنها در مقابل نظام اسلامی دارد، جهادی ارزشمند است.
ایشان با اشاره به تحرک وسیع دشمنان ملت ایران برای وارونهسازی افکار و تخریب ایمان و باورهای مردم بهوسیله انبوه رسانهها و با استفاده از هزاران متخصص هنر و رسانه و پشتیبانیهای هنگفت مالی و امنیتی، مهمترین عرصه جهاد را عرصه «تبیین و روشنگری» دانستند و تأکید کردند: در مقابل این حرکت شیطانی، هیأتها باید از خود سؤال کنند که در جنگ بیامان جبهه حق و باطل و تقابل روایت دروغ و حقیقت در کجا قرار دارند و چگونه آرمانها و مبانی اصلی انقلاب را گسترش میدهند.
رهبر انقلاب، «واعظ» و «مداح» را دو ستون مهم و پایدار هیأت برشمردند و با تأکید بر منحصر بهفرد بودن هنر مداحی، گفتند: مداحی با جلادادن دل مخاطب و بردن او به عمق تاریخ، به او معرفت دینی، اخلاقی و سیاسی میبخشد.
نباید هویت مداحی تغییر کند
ایشان با تحسین همکاری شاعران آیینی و مداحان برای پر بار کردن مجالس اهلبیت و اعتلای شعر آیینی، گفتند: صدا، آهنگ و هندسه خوانندگی صورت هنر مداحی را تشکیل میدهد اما این صورت که در واقع وسیله و ابزار است نباید بر محتوا غلبه کند و آن هدایت و محبت جهتدهنده به حرکت جامعه در درون آن گم شود.
حضرت آیتالله خامنهای، ابتکار و نوآوری در امر مداحی را خوب و مفید برشمردند و افزودند: نوآوری نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند، چرا که مداحی، موسیقی پاپ نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقشآفرینی و امتحانهای خوب مداحان در دوران دفاع مقدس و همچنین در فتنه ۸۸ گفتند: مداحان به معنی واقعی کلمه مجاهدپروری و شهیدپروری کردند و در جنگ رسانهای و فرهنگی میان جمهوری اسلامی و دشمن، صدای رسای مداحان انقلابی کارساز بود و امروز نیز این صدای رسا همچنان باید در مقابله با جبهه گسترده دشمن کارساز باشد.
اجتناب از نواهای نامناسب
حضرت آیتالله خامنهای تلاش و نوآوری مداحان برای جذب جوانان را اقدامی خوب و تعالیبخش خواندند و در عین حال تأکید کردند: مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگها و نواهای نامناسب استفاده شود.
ایشان با تأکید بر اینکه جذب جوانان باید با حفظ ساختار صحیح هیأت باشد، گفتند: باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود. رهبر انقلاب اسلامی، مداحان را به استفاده از مطالب و اشعار متقن و معتبر توصیه و خاطرنشان کردند: برخی مواقع یک حرف سست یا یک بیان نارسا و غلط، دستاویز زیر سؤال بردن اسلام و تشیع و حمله به علمای بزرگ و معارف دینی میشود، بنابراین استفاده از مطالب مستند و متقن حتماً در برنامه کاری مداحان باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، یازده تن از مداحان و شاعران به قرائت اشعار و مدایحی در فضایل حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها و سالروز ولادت امام خمینی(ره) و روز گرامیداشت مقام مادر و زن، به برخی ابعاد شخصیت فوقالعاده حضرت زهرا سلاماللهعلیها براساس آیات قرآن کریم و احادیث اشاره کردند و گفتند: جایگاه طهارت، کار برای خدا و خدمت بیمنت و موقعیت ممتاز در مواجهه با جبهه باطل در قضیه مباهله از جمله ویژگیهای بینظیر آن حضرت هستند که در قرآن کریم صراحتاً به آنها اشاره شده است.
نشانههای جامعه فاطمی
ایشان با اشاره به آیات سوره «دهر»، خدمت بیمنت و کمک خالصانه به نیازمندان را از نشانههای مهم جامعه فاطمی(س) خواندند و افزودند: به لطف الهی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ایران، فاطمی شده است و در طول ۴۳ سال گذشته حرکت فاطمی را در دوران دفاع مقدس، در دوران حرکت علمی و خدمات بیمنت شهیدانی همچون فخریزاده، شهدای هستهای و دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی آشتیانی و در حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله بارها دیدهایم.
رهبر انقلاب دوران شیوع بیماری کرونا و خدماتی را که بدون مزد و منت ارائه شد و همچنان ادامه دارد، نمونه دیگری از حرکت برگرفته از الگوی فاطمی برشمردند و تأکید کردند: حضرت فاطمه زهرا باید در همه جهات بویژه حرکتهای اجتماعی و انقلابی، اسوه و الگو باشند.
«هیأت» عامل زنده نگه داشتن مکتب
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع هیأتها اشاره کردند و گفتند: محور شکلگیری هیأتها بهعنوان یک واحد اجتماعی، مودت اهلبیت و زنده نگه داشتن راه و مکتب ائمه بوده که از زمان خود آن بزرگواران شکل گرفته است.
ایشان، نقش و کارآیی هیأتها را در مقاطع مختلف بویژه دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بزرگ و بسیار تأثیرگذار خواندند و افزودند: براساس فرمایشات ائمه اطهار، هیأت کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری است.
رهبر انقلاب، ساختار هیأت را مرکب از «مغز و معنا» و «تحرک و پویایی» دانستند و گفتند: مغز و معنای هیأت همان تبیین مکتب است و هیأت، مرکز مهم تبیین مفاهیم و معارف اسلامی و پاسخ به سؤالهای گوناگون جوانان درباره مسائل اصولی و سبک زندگی است. پویایی و تحرک هیأت نیز به معنی فرصت مواجهه مستقیم با مخاطب و انتقال احساسات است.
ایشان قوام و اساس هیأت را مقوله جهاد خواندند و افزودند: هر تلاش خوب و بجایی، جهاد نیست. جهاد یعنی تلاش برای هدفگیری دشمن و در هر زمان باید عرصه جهاد را بهدرستی تشخیص داد.
تبیین، مهمترین عرصه جهاد
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به عرصههای گوناگون جهاد در دورههای مختلف همچون جهاد نظامی، علمی و فعالیت و خدمت اجتماعی خاطرنشان کردند: بهعنوان نمونه خدمت اجتماعی به مردم در شرایطی که دشمن با ایجاد فشار اقتصادی سعی در قرار دادن آنها در مقابل نظام اسلامی دارد، جهادی ارزشمند است.
ایشان با اشاره به تحرک وسیع دشمنان ملت ایران برای وارونهسازی افکار و تخریب ایمان و باورهای مردم بهوسیله انبوه رسانهها و با استفاده از هزاران متخصص هنر و رسانه و پشتیبانیهای هنگفت مالی و امنیتی، مهمترین عرصه جهاد را عرصه «تبیین و روشنگری» دانستند و تأکید کردند: در مقابل این حرکت شیطانی، هیأتها باید از خود سؤال کنند که در جنگ بیامان جبهه حق و باطل و تقابل روایت دروغ و حقیقت در کجا قرار دارند و چگونه آرمانها و مبانی اصلی انقلاب را گسترش میدهند.
رهبر انقلاب، «واعظ» و «مداح» را دو ستون مهم و پایدار هیأت برشمردند و با تأکید بر منحصر بهفرد بودن هنر مداحی، گفتند: مداحی با جلادادن دل مخاطب و بردن او به عمق تاریخ، به او معرفت دینی، اخلاقی و سیاسی میبخشد.
نباید هویت مداحی تغییر کند
ایشان با تحسین همکاری شاعران آیینی و مداحان برای پر بار کردن مجالس اهلبیت و اعتلای شعر آیینی، گفتند: صدا، آهنگ و هندسه خوانندگی صورت هنر مداحی را تشکیل میدهد اما این صورت که در واقع وسیله و ابزار است نباید بر محتوا غلبه کند و آن هدایت و محبت جهتدهنده به حرکت جامعه در درون آن گم شود.
حضرت آیتالله خامنهای، ابتکار و نوآوری در امر مداحی را خوب و مفید برشمردند و افزودند: نوآوری نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند، چرا که مداحی، موسیقی پاپ نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقشآفرینی و امتحانهای خوب مداحان در دوران دفاع مقدس و همچنین در فتنه ۸۸ گفتند: مداحان به معنی واقعی کلمه مجاهدپروری و شهیدپروری کردند و در جنگ رسانهای و فرهنگی میان جمهوری اسلامی و دشمن، صدای رسای مداحان انقلابی کارساز بود و امروز نیز این صدای رسا همچنان باید در مقابله با جبهه گسترده دشمن کارساز باشد.
اجتناب از نواهای نامناسب
حضرت آیتالله خامنهای تلاش و نوآوری مداحان برای جذب جوانان را اقدامی خوب و تعالیبخش خواندند و در عین حال تأکید کردند: مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگها و نواهای نامناسب استفاده شود.
ایشان با تأکید بر اینکه جذب جوانان باید با حفظ ساختار صحیح هیأت باشد، گفتند: باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود. رهبر انقلاب اسلامی، مداحان را به استفاده از مطالب و اشعار متقن و معتبر توصیه و خاطرنشان کردند: برخی مواقع یک حرف سست یا یک بیان نارسا و غلط، دستاویز زیر سؤال بردن اسلام و تشیع و حمله به علمای بزرگ و معارف دینی میشود، بنابراین استفاده از مطالب مستند و متقن حتماً در برنامه کاری مداحان باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، یازده تن از مداحان و شاعران به قرائت اشعار و مدایحی در فضایل حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها پرداختند.

وام 100میلیونی بدون ضامن
گروه اقتصادی/ اواخر دی ماه سالجاری، سخنگوی دولت از دستور رئیس جمهور به بانکها برای پرداخت وام بدون ضامن خبر داد؛ خبری که پس از مدت کوتاهی تبدیل به بخشنامه شد و عملیاتی شده است. بر همین اساس روز گذشته وزیر اقتصاد از آغاز پرداخت تسهیلات خرد بدون ضامن خبر داد.
سیداحسان خاندوزی، در صفحه شخصی خود در فضای مجازی از آغاز پرداخت بدون ضامن تسهیلات زیر ۱۰۰ میلیون تومان از سوی بانکهای زیرمجموعه این وزارتخانه به افراد حقوقبگیر و مستمریبگیر دارای رتبه اعتباری مناسب خبر داد.
وی اعلام کرد: الوعده وفا؛ با بخشنامه وزارت اقتصاد و پیرو جلسه هفته قبل آقای رئیسجمهور، بانکهای زیرمجموعه این وزارتخانه مکلف شدند تسهیلات زیر ۱۰۰ میلیون تومان افراد حقوقبگیر و مستمریبگیر دارای رتبه اعتباری مناسب (از بانک محل دریافت حقوق خود) را «بدون ضامن» انجام دهند.
وزیر اقتصاد در پیام خود آورده است: سیدابراهیم رئیسی -رئیس جمهور- هفته گذشته در نشست با تیم اقتصادی دولت و مدیران ارشد بانکهای دولتی و خصوصی به بانکها دستور داد که نوع وثیقهگذاری وامهای زیر ۱۰۰ میلیون تومان را بهگونهای تغییر دهند تا مردم بتوانند بر مبنای اعتبارسنجی تسهیلات خرد را آسانتر دریافت کنند.
جزئیات پرداخت وام بدون ضامن
در همین راستا معاون بانک، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد نیز جزئیات بیشتری از پرداخت وام بدون ضامن ارائه داد. عباس حسینی اظهار داشت: در جلسهای با حضور رئیس جمهوری و تیم اقتصادی دولت و مدیران ارشد بانکی درباره سازوکار وام بدون ضامن مباحثی مطرح شد و تأکید رئیس جمهوری بر آسانسازی پرداخت تسهیلات به آحاد مردم بود.
به گزارش ایلنا، وی چگونگی و نحوه اجرای طرح حذف ضامن از فرایند اخذ تسهیلات خرد تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای حقوق بگیران بخش دولتی و خصوصی را تشریح کرد.
حسینی اعلام کرد: بر این اساس، از همین امروز و در مرحله اول اجرای منویات رئیس جمهور، تمامی متقاضیان تسهیلات خرد شامل شاغلان، بازنشستگان و مستمریبگیران دستگاههای اجرایی اعم از وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی (حتی سازمان تأمین اجتماعی)، همچنین شاغلان و بازنشستگان نهادهای عمومی و نیز شرکتهای بزرگ بخش خصوصی که از شعبات ذیربط بانکهای خودشان، دریافت حقوق داشته و رتبه اعتباری آنها A، B و C است، میتوانند بدون ضامن نسبت به اخذ وام اقدام کنند. این امر در هیأت مدیره بانکهای مذکور به تصویب رسیده و از امروز بخشنامههای آن از سوی دفاتر مرکزی به تمام شعب در حال ابلاغ است.
وی در پاسخ به سؤالی درخصوص نحوه ارائه گواهی کسر از حقوق افراد، با تأکید بر اینکه این گواهی، مربوط به خود فرد وام گیرنده است، توضیح داد: ذیحسابی دستگاهها و نهادهای مورد اشاره با تضمین گواهی کسر از حقوق این افراد، در این خصوص اقدام خواهند کرد و اگر رتبه اعتباری آن افراد، نزد بانکی که از آن حقوق دریافت میکنند، A، B و یا C باشد، دیگر مشکلی برای دریافت وام وجود نخواهد داشت.
معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزارت اقتصاد افزود: همچنین برای سایر کارکنان بخشهای خصوصی کوچک که در زمره مشمولان اول ما قرار ندارند اما در بانک دریافتکننده حقوق خود دارای رتبه اعتباری A و B هستند نیز این امکان وجود دارد که بدون ضامن و با ارائه گواهی کسر از حقوق و یا سفته و چک، تا سقف 50 میلیون تومان وام بگیرند. البته این دسته از افراد برای دریافت وام تا 100 میلیون تومان، نیازمند ارائه یک ضامن نیز هستند.
حسینی ادامه داد: علاوه بر این، در بخشنامه ابلاغی تأکید شده است که چنانچه بانکهای عامل بتوانند شرایط سهلتری نیز برای مشتریان خود فراهم آورند، از آن استقبال کرده و آن مورد قبول و صیانت ما نیز خواهد بود.
معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزارت اقتصاد ابراز امیدواری کرد، این امکان برای سایر طبقات اجتماعی کشور نیز بر اساس نظام رتبهبندی و با توجه به هماهنگی بسیار خوب فیمابین وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، به سرعت فراهم شود.
وی در پاسخ به سؤالی، نحوه ارزیابی و رتبهبندی افراد را بر مبنای اعتبار آنها در بانکی که از آن حقوق دریافت میکنند از میزان حقوق آنها گرفته تا اقساط و معوقات و میزان دارایی آنها، بر اساس شاخصهای جهانی عنوان کرد. حسینی تصریح کرد: من تصور میکنم بخش زیادی از همکاران و مستمری بگیران ما در دستگاههای اجرایی در همین رتبه A، B و C قرار خواهند گرفت و میتوانند به راحتی از تسهیلات استفاده کنند.
وی در پاسخ به سؤال دیگری درخصوص عدم تمکین احتمالی بانکها در اجرای این بخشنامه، با تأکید بر پذیرش و تعهد کامل مدیران شبکه بانکی برای اجرای این قانون و در حال اجرا بودن فرایند ابلاغیههای داخلی آن به تمام شعب بانکی مذکور و اینکه تصاویر ابلاغیههای مذکور برای وزارت اقتصاد نیز ارسال شده است، تصریح کرد: همکاران ما در بخش نظارت و بازرسی وزارتخانه با جدیت در حال نظارت هستند و هر فردی هم شکایت و گلایهای در این ارتباط داشته باشد، به مجرد اعلام آن به سیستم نظارتی ما، از طریق سامانه ارتباط مردمی روابط عمومی وزارتخانه، مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
سیداحسان خاندوزی، در صفحه شخصی خود در فضای مجازی از آغاز پرداخت بدون ضامن تسهیلات زیر ۱۰۰ میلیون تومان از سوی بانکهای زیرمجموعه این وزارتخانه به افراد حقوقبگیر و مستمریبگیر دارای رتبه اعتباری مناسب خبر داد.
وی اعلام کرد: الوعده وفا؛ با بخشنامه وزارت اقتصاد و پیرو جلسه هفته قبل آقای رئیسجمهور، بانکهای زیرمجموعه این وزارتخانه مکلف شدند تسهیلات زیر ۱۰۰ میلیون تومان افراد حقوقبگیر و مستمریبگیر دارای رتبه اعتباری مناسب (از بانک محل دریافت حقوق خود) را «بدون ضامن» انجام دهند.
وزیر اقتصاد در پیام خود آورده است: سیدابراهیم رئیسی -رئیس جمهور- هفته گذشته در نشست با تیم اقتصادی دولت و مدیران ارشد بانکهای دولتی و خصوصی به بانکها دستور داد که نوع وثیقهگذاری وامهای زیر ۱۰۰ میلیون تومان را بهگونهای تغییر دهند تا مردم بتوانند بر مبنای اعتبارسنجی تسهیلات خرد را آسانتر دریافت کنند.
جزئیات پرداخت وام بدون ضامن
در همین راستا معاون بانک، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد نیز جزئیات بیشتری از پرداخت وام بدون ضامن ارائه داد. عباس حسینی اظهار داشت: در جلسهای با حضور رئیس جمهوری و تیم اقتصادی دولت و مدیران ارشد بانکی درباره سازوکار وام بدون ضامن مباحثی مطرح شد و تأکید رئیس جمهوری بر آسانسازی پرداخت تسهیلات به آحاد مردم بود.
به گزارش ایلنا، وی چگونگی و نحوه اجرای طرح حذف ضامن از فرایند اخذ تسهیلات خرد تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای حقوق بگیران بخش دولتی و خصوصی را تشریح کرد.
حسینی اعلام کرد: بر این اساس، از همین امروز و در مرحله اول اجرای منویات رئیس جمهور، تمامی متقاضیان تسهیلات خرد شامل شاغلان، بازنشستگان و مستمریبگیران دستگاههای اجرایی اعم از وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی (حتی سازمان تأمین اجتماعی)، همچنین شاغلان و بازنشستگان نهادهای عمومی و نیز شرکتهای بزرگ بخش خصوصی که از شعبات ذیربط بانکهای خودشان، دریافت حقوق داشته و رتبه اعتباری آنها A، B و C است، میتوانند بدون ضامن نسبت به اخذ وام اقدام کنند. این امر در هیأت مدیره بانکهای مذکور به تصویب رسیده و از امروز بخشنامههای آن از سوی دفاتر مرکزی به تمام شعب در حال ابلاغ است.
وی در پاسخ به سؤالی درخصوص نحوه ارائه گواهی کسر از حقوق افراد، با تأکید بر اینکه این گواهی، مربوط به خود فرد وام گیرنده است، توضیح داد: ذیحسابی دستگاهها و نهادهای مورد اشاره با تضمین گواهی کسر از حقوق این افراد، در این خصوص اقدام خواهند کرد و اگر رتبه اعتباری آن افراد، نزد بانکی که از آن حقوق دریافت میکنند، A، B و یا C باشد، دیگر مشکلی برای دریافت وام وجود نخواهد داشت.
معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزارت اقتصاد افزود: همچنین برای سایر کارکنان بخشهای خصوصی کوچک که در زمره مشمولان اول ما قرار ندارند اما در بانک دریافتکننده حقوق خود دارای رتبه اعتباری A و B هستند نیز این امکان وجود دارد که بدون ضامن و با ارائه گواهی کسر از حقوق و یا سفته و چک، تا سقف 50 میلیون تومان وام بگیرند. البته این دسته از افراد برای دریافت وام تا 100 میلیون تومان، نیازمند ارائه یک ضامن نیز هستند.
حسینی ادامه داد: علاوه بر این، در بخشنامه ابلاغی تأکید شده است که چنانچه بانکهای عامل بتوانند شرایط سهلتری نیز برای مشتریان خود فراهم آورند، از آن استقبال کرده و آن مورد قبول و صیانت ما نیز خواهد بود.
معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزارت اقتصاد ابراز امیدواری کرد، این امکان برای سایر طبقات اجتماعی کشور نیز بر اساس نظام رتبهبندی و با توجه به هماهنگی بسیار خوب فیمابین وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، به سرعت فراهم شود.
وی در پاسخ به سؤالی، نحوه ارزیابی و رتبهبندی افراد را بر مبنای اعتبار آنها در بانکی که از آن حقوق دریافت میکنند از میزان حقوق آنها گرفته تا اقساط و معوقات و میزان دارایی آنها، بر اساس شاخصهای جهانی عنوان کرد. حسینی تصریح کرد: من تصور میکنم بخش زیادی از همکاران و مستمری بگیران ما در دستگاههای اجرایی در همین رتبه A، B و C قرار خواهند گرفت و میتوانند به راحتی از تسهیلات استفاده کنند.
وی در پاسخ به سؤال دیگری درخصوص عدم تمکین احتمالی بانکها در اجرای این بخشنامه، با تأکید بر پذیرش و تعهد کامل مدیران شبکه بانکی برای اجرای این قانون و در حال اجرا بودن فرایند ابلاغیههای داخلی آن به تمام شعب بانکی مذکور و اینکه تصاویر ابلاغیههای مذکور برای وزارت اقتصاد نیز ارسال شده است، تصریح کرد: همکاران ما در بخش نظارت و بازرسی وزارتخانه با جدیت در حال نظارت هستند و هر فردی هم شکایت و گلایهای در این ارتباط داشته باشد، به مجرد اعلام آن به سیستم نظارتی ما، از طریق سامانه ارتباط مردمی روابط عمومی وزارتخانه، مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.

شهدای مفقودالاثر 90 ساله
آن موقع چون خفقان شدیدی وجود داشته، عملاً هیچ روایت درستی از واقعه وجود ندارد؛ عدهای که شاهد واقعه بودند، کشته شدند و برخی نیز به شنیدهها اکتفا کردند و تحقیق در این رابطه منجر به مرگ میشد؛ حتی خانوادههای شهدا نیز حق گریه کردن نداشتند
ایران زمین - انتشار مطالبی در دو روز گذشته در فضای مجازی مبنی بر کشف اجساد در محله خشتمالها و باغ خونی مشهد، باعث مرور دوباره پرونده قیام تاریخی مسجد گوهرشاد و به رگبار بستن مردم به وسیله عمال و مأموران رضا شاه پهلوی شده است. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی در مشهد شنیدههایی درباره کشف و دیدهشدن بقایایی از گورهای دستهجمعی شهدای واقعه گوهرشاد مطرح کردهاند؛ ظاهراً این گور جدید در گودال محله خشتمالهای مشهد کشف شده است؛ البته اینکه پیکرها مربوط به جنایت گوهرشاد باشد هنوز تأیید نشده است. همچنین گفته شده که محل اصلی دفن شهدای فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، باغ خونی است.
افراد بسیاری از آن سال روایت میکردند که پس از کشتار مردم در مسجد گوهرشاد مأموران رضاخان پیکرهای شهدا و حتی زخمیها را با کامیون به چند نقطه در مشهد از جمله باغ خونی و محله خشتمالها منتقل و بدون انجام غسل و کفن بهصورت جمعی دفن کردند؛ تخمینها در این زمینه تا ۴ هزار شهید هم برآورد شده است. مسئول دفتر ثبت اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی در مصاحبهای با روزنامه ایران گفت: کشف گور دسته جمعی در مشهد هیچ سندیت قانونی ندارد. محمود طغرایی افزود: تاکنون هیچ سند قانونی و متقنی در رابطه با کشف گور دسته جمعی مربوط به واقعه گوهرشاد در مشهد بهدست نیاوردیم. وی گفت: هر کسی در این باره سند و مدرک معتبری ارائه کند، مرکز پژوهشهای میراث فرهنگی خراسان رضوی آمادگی دارد این اسناد را مورد بررسی قرار دهد.طغرایی تصریح کرد: از این حادثه 90 سال گذشته ولی تاکنون پژوهشی درباره وجود گور دسته جمعی در این منطقه انجام نشده، همچنین استخوانی هم که ثابت کند مربوط به قربانیان این حادثه بوده پیدا نشده است.
پژوهش علمی درباره واقعه گوهرشاد مغفول مانده است
ابوالفضل شرفی، پژوهشگر واقعه گوهرشاد در مصاحبه با صبح توس؛ با اشاره به این واقعه تاریخی اظهار کرد: طبق تحقیقهایی که صورت گرفته یکی از شهدای قیام گوهرشاد جلوی درب ورودی پارک کودک(سهراه کاشانی) تدفین شده و آنجا یادمان دارد؛ از تعداد شهدای این واقعه نیز آمارهای متفاوتی وجود دارد.
وی تصریح کرد: یکسری از شهدا را به منطقه گودال خشتمالها منتقل کردند و این منطقه از سایر منطقهها مستندتر است؛ یکسری از شهدا را هم به باغ خونی بردند و برخی دیگر نیز در بیمارستانی بهنام بیمارستان امریکاییها منتقل شدند که بعداً معلوم نیست کجا دفن شدند؛ احتمالاً این بیمارستان حوالی بیمارستان امام رضا(ع) فعلی است.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: افرادی را که در روز واقعه به این بیمارستان منتقل کردند بهشدت زخمی بودند و احتمالاً نسبت به دفن آنها چون وضعیت وخیمی داشتند، اقدام شده و مشخص نیست کجا دفن شدند.
شرفی عنوان کرد: اسامی 22 تا 23 نفر از شهدا در سندی بهعنوان دفتر مردگان گلشور ثبت و منتشر نیز شده است.
وی ادامه داد: طبق گفتههای صاحبان خاطره و بزرگان شهر بیشتر شهدا در گودال خشتمالها و باغ خونی دفن شدهاند. شرفی ادامه داد: آن موقع چون خفقان شدیدی وجود داشته، عملاً هیچ روایت درستی از واقعه وجود ندارد؛ عدهای که شاهد واقعه بودند، کشته شدند و برخی نیز به شنیدهها اکتفا کردند و تحقیق در این رابطه منجر به مرگ میشد؛ حتی خانوادههای شهدا نیز حق گریه کردن نداشتند.شرفی تصریح کرد: عدهای هم در خاطرات اشاره داشتند که در منطقه الندشت نیز شهدا را دفن کردند؛ در مصاحبهای که خود آقای وحید جلیلی با آیتالله خزعلی دارند، اشاره میکنند که شهدا را در باغ خونی دفن کردند.
وی اضافه کرد: در کتاب قیام گوهرشاد آقای سینا واحد نیز از کسانی که در واقعه بودند یا ارتباط مستقیم با واقعه داشتند، گفتند که شهدا را به باغ خونی برای دفن منتقل کردند.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی از آنجا که ثبت خاطرههای شفاهی انقلاب اسلامی و بعد دفاع مقدس مهم بود و اولویت داشت از این جهت واقعه گوهرشاد در این میان مغفول ماند.
نام باغ خونی ارتباطی با فاجعه مسجد گوهرشاد ندارد
سیدمهدی سیدی فرخد - نویسنده و خراسانشناس - نیز در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه باغ خونی یکی از موضوعات پژوهشی بسیار جالب در مشهد مقدس است، میگوید: «آنچه که درباره باغ خونی روایت میشود به هیچ وجه سندیت ندارد. در واقع در فرهنگ لغات زمان پهلوی «خون» با «خین» و «خانی» هم ریشه و به معنای چشمه میباشد. منظور از چشمه مکانی است که از زمین آب میجوشد و از آنجا که در بدن نیز «خون» میجوشد، «خین» و «خانی» را به «خون» تشبیه کردهاند. اگر در فرهنگ لغات قبل از اسلام تاکنون دقت کرده باشید، مردمان ماسوله به چشمههایشان «خانی» میگویند و در گویش کردها نیز «گانی» به کار میرود. این در حالی است که در جنوب خراسان روستایی وجود دارد که بهدلیل داشتن چشمه در آن نامش را «خانیک» گذاشتهاند اما در گویش مردم واژه «خونیک» را برای آن به کار میبرند. بنابراین از آنجایی که تنها چشمه جاری در مشهد مقدس در حوالی رودخانه کشف رود جاری بوده و بعدها نیز تبدیل به باغ شد، آن را باغ خونی نام نهادند.»
به گفته این خراسان شناس، تا 20 سال پیش مردم بر اساس شنیدههای خود روایاتی از این باغ بیان میکردند که به هیچ وجه سندیتی نداشت و آن را به خون ربط داده و میگفتند چون این باغ در اختیار روسها بود و از آنجا حرم مطهر به توپ بسته شد، باغ خونی نام دارد. اما واقعیت این است که واقعه توپ بستن حرم مطهر توسط روسها فروردین 1331 (هجری قمری) رخ داده است. همچنین معتبرترین سند در خصوص این باغ خاطرات کلنل مگ گریگور افسر ارتش انگلیس است و این که مأموریت یافته بود تا برای دولت انگلیس اطلاعات کسب کند و برای این کار نیز از محلههای مشهد کروکی کشیده و نقشه نیز چاپ کرده است. وی در شرح سفری به ایالت خراسان درسال 1292(هجری قمری) مینویسد«در باغی در جنوب مشهد اقامت داشتم. نام باغ برایم قدری نفرتانگیز بود، اما باغ خونی زیبا بود. زیباتر از هر باغ دیگری در مشهد.»
براساس همین اسناد، نامگذاری این باغ تنها و تنها به چشمه داخل باغ برمیگردد و ارتباطی با واقعه بهتوپبستن حرم مطهر ندارد. در واقع جریان به توپ بستن حرم توسط نیروهای روسی چهل سال بعد از حضور مک گریگور در مشهد رخ داده است. البته ناگفته نماند روسها از نقاط مختلفی که در مشهد مستقر بودند حرم مطهر را به توپ بستند و شاید چند تا از توپها را هم از باغ خونی شلیک کرده باشند».
سیدمهدی سیدی در ادامه با بیان اینکه در مسجد گوهرشاد دو واقعه تاریخی و بسیار مهم صورت گرفته که عموم مردم آنها را با همدیگر اشتباه میگیرند، میگوید: «نخستین واقعه مربوط به سال 1331 (هجری قمری) است که توسط روسها به توپ بسته شد و هم اکنون آثار اصابت گلوله روی گنبد طلا مشهود است. این حادثه در دوران استبداد صغیر و بعد از به توپ بسته شدن مجلس ملی و زد و خورد میان موافقان و مخالفان مشروطه رخ داد.
اما واقعه بعدی که آن هم در مسجد گوهرشاد رخ داد در سال 1313 (شمسی) بود که به واقعه بهلول نیز معروف است. این واقعه در جریان اعتراض به بر سر نهادن کلاه شاپو یا همان کلاه تمام دوره دار بود که به دستور رضا شاه همه مردان باید بر سر میگذاشتند. در این جریان عدهای از مردم با در دست داشتن بیل و چوب و کلنگ بهمدت 3 روز از 19 تا 21 تیر 1313 (شمسی) در مسجد گوهرشاد بست نشستند و حجتالاسلام محمد تقی بهلول نیز با سخنرانیهایش مردم را بیشتر علیه حکومت و بر سر نگذاشتن کلاه شاپو تشویق میکرد که سرانجام با دستور حکومت ایرج مطبوعی فرمانده لشکر مشهد دستور داد که سربازان وارد صحن حرم مطهر شده و مردم را متفرق کنند. اما بهدلیل مقاومت مردم سربازان آنها را به رگبار بستند.
افراد بسیاری از آن سال روایت میکردند که پس از کشتار مردم در مسجد گوهرشاد مأموران رضاخان پیکرهای شهدا و حتی زخمیها را با کامیون به چند نقطه در مشهد از جمله باغ خونی و محله خشتمالها منتقل و بدون انجام غسل و کفن بهصورت جمعی دفن کردند؛ تخمینها در این زمینه تا ۴ هزار شهید هم برآورد شده است. مسئول دفتر ثبت اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی در مصاحبهای با روزنامه ایران گفت: کشف گور دسته جمعی در مشهد هیچ سندیت قانونی ندارد. محمود طغرایی افزود: تاکنون هیچ سند قانونی و متقنی در رابطه با کشف گور دسته جمعی مربوط به واقعه گوهرشاد در مشهد بهدست نیاوردیم. وی گفت: هر کسی در این باره سند و مدرک معتبری ارائه کند، مرکز پژوهشهای میراث فرهنگی خراسان رضوی آمادگی دارد این اسناد را مورد بررسی قرار دهد.طغرایی تصریح کرد: از این حادثه 90 سال گذشته ولی تاکنون پژوهشی درباره وجود گور دسته جمعی در این منطقه انجام نشده، همچنین استخوانی هم که ثابت کند مربوط به قربانیان این حادثه بوده پیدا نشده است.
پژوهش علمی درباره واقعه گوهرشاد مغفول مانده است
ابوالفضل شرفی، پژوهشگر واقعه گوهرشاد در مصاحبه با صبح توس؛ با اشاره به این واقعه تاریخی اظهار کرد: طبق تحقیقهایی که صورت گرفته یکی از شهدای قیام گوهرشاد جلوی درب ورودی پارک کودک(سهراه کاشانی) تدفین شده و آنجا یادمان دارد؛ از تعداد شهدای این واقعه نیز آمارهای متفاوتی وجود دارد.
وی تصریح کرد: یکسری از شهدا را به منطقه گودال خشتمالها منتقل کردند و این منطقه از سایر منطقهها مستندتر است؛ یکسری از شهدا را هم به باغ خونی بردند و برخی دیگر نیز در بیمارستانی بهنام بیمارستان امریکاییها منتقل شدند که بعداً معلوم نیست کجا دفن شدند؛ احتمالاً این بیمارستان حوالی بیمارستان امام رضا(ع) فعلی است.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: افرادی را که در روز واقعه به این بیمارستان منتقل کردند بهشدت زخمی بودند و احتمالاً نسبت به دفن آنها چون وضعیت وخیمی داشتند، اقدام شده و مشخص نیست کجا دفن شدند.
شرفی عنوان کرد: اسامی 22 تا 23 نفر از شهدا در سندی بهعنوان دفتر مردگان گلشور ثبت و منتشر نیز شده است.
وی ادامه داد: طبق گفتههای صاحبان خاطره و بزرگان شهر بیشتر شهدا در گودال خشتمالها و باغ خونی دفن شدهاند. شرفی ادامه داد: آن موقع چون خفقان شدیدی وجود داشته، عملاً هیچ روایت درستی از واقعه وجود ندارد؛ عدهای که شاهد واقعه بودند، کشته شدند و برخی نیز به شنیدهها اکتفا کردند و تحقیق در این رابطه منجر به مرگ میشد؛ حتی خانوادههای شهدا نیز حق گریه کردن نداشتند.شرفی تصریح کرد: عدهای هم در خاطرات اشاره داشتند که در منطقه الندشت نیز شهدا را دفن کردند؛ در مصاحبهای که خود آقای وحید جلیلی با آیتالله خزعلی دارند، اشاره میکنند که شهدا را در باغ خونی دفن کردند.
وی اضافه کرد: در کتاب قیام گوهرشاد آقای سینا واحد نیز از کسانی که در واقعه بودند یا ارتباط مستقیم با واقعه داشتند، گفتند که شهدا را به باغ خونی برای دفن منتقل کردند.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی از آنجا که ثبت خاطرههای شفاهی انقلاب اسلامی و بعد دفاع مقدس مهم بود و اولویت داشت از این جهت واقعه گوهرشاد در این میان مغفول ماند.
نام باغ خونی ارتباطی با فاجعه مسجد گوهرشاد ندارد
سیدمهدی سیدی فرخد - نویسنده و خراسانشناس - نیز در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه باغ خونی یکی از موضوعات پژوهشی بسیار جالب در مشهد مقدس است، میگوید: «آنچه که درباره باغ خونی روایت میشود به هیچ وجه سندیت ندارد. در واقع در فرهنگ لغات زمان پهلوی «خون» با «خین» و «خانی» هم ریشه و به معنای چشمه میباشد. منظور از چشمه مکانی است که از زمین آب میجوشد و از آنجا که در بدن نیز «خون» میجوشد، «خین» و «خانی» را به «خون» تشبیه کردهاند. اگر در فرهنگ لغات قبل از اسلام تاکنون دقت کرده باشید، مردمان ماسوله به چشمههایشان «خانی» میگویند و در گویش کردها نیز «گانی» به کار میرود. این در حالی است که در جنوب خراسان روستایی وجود دارد که بهدلیل داشتن چشمه در آن نامش را «خانیک» گذاشتهاند اما در گویش مردم واژه «خونیک» را برای آن به کار میبرند. بنابراین از آنجایی که تنها چشمه جاری در مشهد مقدس در حوالی رودخانه کشف رود جاری بوده و بعدها نیز تبدیل به باغ شد، آن را باغ خونی نام نهادند.»
به گفته این خراسان شناس، تا 20 سال پیش مردم بر اساس شنیدههای خود روایاتی از این باغ بیان میکردند که به هیچ وجه سندیتی نداشت و آن را به خون ربط داده و میگفتند چون این باغ در اختیار روسها بود و از آنجا حرم مطهر به توپ بسته شد، باغ خونی نام دارد. اما واقعیت این است که واقعه توپ بستن حرم مطهر توسط روسها فروردین 1331 (هجری قمری) رخ داده است. همچنین معتبرترین سند در خصوص این باغ خاطرات کلنل مگ گریگور افسر ارتش انگلیس است و این که مأموریت یافته بود تا برای دولت انگلیس اطلاعات کسب کند و برای این کار نیز از محلههای مشهد کروکی کشیده و نقشه نیز چاپ کرده است. وی در شرح سفری به ایالت خراسان درسال 1292(هجری قمری) مینویسد«در باغی در جنوب مشهد اقامت داشتم. نام باغ برایم قدری نفرتانگیز بود، اما باغ خونی زیبا بود. زیباتر از هر باغ دیگری در مشهد.»
براساس همین اسناد، نامگذاری این باغ تنها و تنها به چشمه داخل باغ برمیگردد و ارتباطی با واقعه بهتوپبستن حرم مطهر ندارد. در واقع جریان به توپ بستن حرم توسط نیروهای روسی چهل سال بعد از حضور مک گریگور در مشهد رخ داده است. البته ناگفته نماند روسها از نقاط مختلفی که در مشهد مستقر بودند حرم مطهر را به توپ بستند و شاید چند تا از توپها را هم از باغ خونی شلیک کرده باشند».
سیدمهدی سیدی در ادامه با بیان اینکه در مسجد گوهرشاد دو واقعه تاریخی و بسیار مهم صورت گرفته که عموم مردم آنها را با همدیگر اشتباه میگیرند، میگوید: «نخستین واقعه مربوط به سال 1331 (هجری قمری) است که توسط روسها به توپ بسته شد و هم اکنون آثار اصابت گلوله روی گنبد طلا مشهود است. این حادثه در دوران استبداد صغیر و بعد از به توپ بسته شدن مجلس ملی و زد و خورد میان موافقان و مخالفان مشروطه رخ داد.
اما واقعه بعدی که آن هم در مسجد گوهرشاد رخ داد در سال 1313 (شمسی) بود که به واقعه بهلول نیز معروف است. این واقعه در جریان اعتراض به بر سر نهادن کلاه شاپو یا همان کلاه تمام دوره دار بود که به دستور رضا شاه همه مردان باید بر سر میگذاشتند. در این جریان عدهای از مردم با در دست داشتن بیل و چوب و کلنگ بهمدت 3 روز از 19 تا 21 تیر 1313 (شمسی) در مسجد گوهرشاد بست نشستند و حجتالاسلام محمد تقی بهلول نیز با سخنرانیهایش مردم را بیشتر علیه حکومت و بر سر نگذاشتن کلاه شاپو تشویق میکرد که سرانجام با دستور حکومت ایرج مطبوعی فرمانده لشکر مشهد دستور داد که سربازان وارد صحن حرم مطهر شده و مردم را متفرق کنند. اما بهدلیل مقاومت مردم سربازان آنها را به رگبار بستند.

مثلث مهار
گروه سیاسی/ پیام به واشنگتن رسیده است و پایههای سیاست مداخلهگرایانه امریکا در منطقه آسیا با تحکیم همکاریهای نظامی، امنیتی و سیاسی ایران، چین و روسیه بیش از پیش لرزان شده. برگزاری یکی از بزرگترین رزمایشهای دریایی در آبهای اقیانوس هند در کنار تصمیمگیری برای دستیابی به توافقهای فراگیر میان تهران و پکن و پیگیری توافق مشابه میان ایران و روسیه در کنار دیگر موضوعات همکاری که این کشورها دوشادوش یکدیگر پیش میبرند از تحولاتی است که بر واقعیت تزلزل در سیاست سلطه امریکا صحه میگذارد و از تغییر موازنه قدرت در عرصه بینالملل حکایت میکند.
رزمایش مرکب «کمربند امنیت دریایی 2022» که بهعنوان سومین مانور دریایی سه کشور جمعه گذشته برگزار شد، پرده دیگری از ظرفیتهای نظامی ایران در فراز همکاری عملیاتی با قدرتهای بزرگ دریایی و برعهده گرفتن فرماندهی عملیات در محدوده گستردهای از آبهای استراتژیک منطقهای و جهانی را به نمایش گذاشت و ثابت کرد که جغرافیای مأموریت دریایی ایران با هدف تأمین امنیت خود در منطقه تا چه اندازه توسعه یافته است. نگاهی کوتاه به صحنه تحولات جاری در منطقه کافی است تا این پیشبینی استراتژیستهای امریکایی همچون «زبیگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور اسبق امریکا و «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه اسبق امریکا که درباره عواقب زیانبار خصومت همزمان با بازیگران بزرگ آسیایی هشدار داده بودند، به واقعیت بپیوندد.
همکاری نظامی سه کشور در بطن خود از شکلگیری یک کمربند امنیت دریایی برای مقابله با تهدیدات فرامنطقهای خبر می دهد. اهمیت چنین قدرت نمایی بویژه زمانی دوچندان میشود که پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلاف ادعایی خود با شماری از همپیمانانش با هدف تأمین امنیت خلیج فارس چالشی امنیتی برای منطقه به وجود آورد. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالات متحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه کشورهایی همچون چین و روسیه و همچنین ایران را افزایش دهد.
نمایش قدرت
از اینرو قابل انتظار بود که مداخله جوییهای پایانناپذیر امریکا در منطقه خاورمیانه و آسیا فارغ از تمایزات ایدئولوژیکی سه کشور، نقش مهمی در ترغیب این کشورها برای همکاری با یکدیگر داشته باشد. خاصه آنکه هر سه کشور در عرصه اقتصادی روابط خوبی را تجربه میکنند و در حوزههای سیاست خارجی، دفاعی، امنیتی و سیاسی با امریکا زاویه جدی دارند. اهمیت این همکاری چنان بود که وقتی «ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهور روسیه در سال 97 وارد تهران شد و مستقیماً به دیدار رهبر معظم انقلاب شتافت، موضوع مقابله مشترک با امریکا یکی از محورهای مهم سخنان رهبری خطاب به پوتین بود. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تأکید بر اینکه همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه میتواند در مسائل جهانی نیز گسترش یابد، تأکید کردند: «یکی از مواردی که دو طرف میتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند، مهار امریکاست؛ زیرا امریکا یک خطر برای بشریت است و امکان مهار آن نیز وجود دارد.»
تعمیق همکاریهای امنیتی و نظامی ایران، چین و روسیه در کنار رزمایشات مکرر نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در منطقه آبی کشورمان، ذیل چنین نگاهی معنادار میشود. برگزاری سه رزمایش مشترک دریایی در سه سال متوالی با بهرهگیری از پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در کنار افزایش تبادلات نظامی میان این کشورها از جمله نشانههای شکلگیری یک ائتلاف اثرگذار برای مهار قدرت مداخلهگری امریکا و شرکایش به شمار میرود. تا همین جا مشخص شده که این همکاری در مواجهه با ائتلاف نیم بند امریکایی توانسته معادله قدرت را در منطقه بر هم بریزد و محور یکجانبهگرایانه امریکا را تضعیف کند. فراتر از به نمایش گذاشتن عزم و قدرت بازیگران بزرگ آسیا در مواجهه با امریکا زیر سایه یک ائتلاف در حال ظهور، این واقعیت نمایان شده قدرت دریایی و نظامی ایران در چنان مرحلهای قرار دارد که دامنه تأمین امنیت دریایی خود را تا هزاران کیلومتر دورتر از جغرافیای سرزمینی تعریف کرده و برای تأمین امنیت دریایی خود تنها به محدوده خلیجفارس اکتفا نکرده است.
وجه همکاری اقتصادی و سیاسی
در کنار همکاریهای نظامی و امنیتی، یکی از مهمترین وجه همکاری ایران با چین و روسیه بیشک در همکاری اقتصادی و سیاسی تجلی پیدا کرده است. نمایش اولیه تأثیر این رویکرد را میتوان در سفرهای مکرر مقامات دیپلماتیک این کشورها که با هدف رایزنی در موضوعات مختلف انجام میشود، جستوجو کرد. تنها چند روز بعد از سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به پکن و اعلام اجرایی شدن توافق جامع راهبردی ایران و چین بود که موضوع دستیابی به توافقی مشابه در سفر اخیر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به مسکو در صدر فهرست موضوعات مورد گفتوگو در کاخ «کرملین» قرار گرفت. توافقی که به نظر میرسد مسیر دستیابی به آن بعد از پیوستن رسمی ایران به پیمان امنیتی سازمان همکاری «شانگهای» هموارتر از همیشه شده است. قابل انتظار است که زیر سایه تشدید و تداوم سیاستهای زورگویانه امریکا در عرصه بینالمللی، عزم تهران، پکن و مسکو برای شکل دادن به یک محور امنیتی، نظامی و اقتصادی بیش از هر وقت دیگری تقویت شود. برنامهریزی دولت سیزدهم برای توسعه پیوند تجاری با روسیه و هدفگذاری رسیدن سطح این همکاری به رقم 15 میلیارد دلار که در پی سفر اخیر رئیسی به مسکو دنبال شد و از سوی دیگر اجرایی شدن توافق 25 ساله با چین و ترسیم نقشه راه سیاسی، راهبردی و اقتصادی در همین چهارچوب معنا مییابد.
همکاری ایران، روسیه و چین از نوع آنچه در ماههای اخیر از طریق همکاریهای نظامی، اقتصادی و سیاسی اتفاق افتاده بدون شک غیرقابل تکرار نخواهد بود. این سه کشور در این مسیر نه چندان کوتاه به سمت همکاریهای راهبردی حرکت میکنند. راهی که تا رسیدن به نتیجه فارغ از نشیب و فراز نخواهد بود و بیتأثیر از منفعتهای احتمالی حاکم بر روابط دو کشور با دیگر بازیگران بینالمللی نخواهد ماند.
رزمایش مرکب «کمربند امنیت دریایی 2022» که بهعنوان سومین مانور دریایی سه کشور جمعه گذشته برگزار شد، پرده دیگری از ظرفیتهای نظامی ایران در فراز همکاری عملیاتی با قدرتهای بزرگ دریایی و برعهده گرفتن فرماندهی عملیات در محدوده گستردهای از آبهای استراتژیک منطقهای و جهانی را به نمایش گذاشت و ثابت کرد که جغرافیای مأموریت دریایی ایران با هدف تأمین امنیت خود در منطقه تا چه اندازه توسعه یافته است. نگاهی کوتاه به صحنه تحولات جاری در منطقه کافی است تا این پیشبینی استراتژیستهای امریکایی همچون «زبیگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور اسبق امریکا و «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه اسبق امریکا که درباره عواقب زیانبار خصومت همزمان با بازیگران بزرگ آسیایی هشدار داده بودند، به واقعیت بپیوندد.
همکاری نظامی سه کشور در بطن خود از شکلگیری یک کمربند امنیت دریایی برای مقابله با تهدیدات فرامنطقهای خبر می دهد. اهمیت چنین قدرت نمایی بویژه زمانی دوچندان میشود که پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلاف ادعایی خود با شماری از همپیمانانش با هدف تأمین امنیت خلیج فارس چالشی امنیتی برای منطقه به وجود آورد. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالات متحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه کشورهایی همچون چین و روسیه و همچنین ایران را افزایش دهد.
نمایش قدرت
از اینرو قابل انتظار بود که مداخله جوییهای پایانناپذیر امریکا در منطقه خاورمیانه و آسیا فارغ از تمایزات ایدئولوژیکی سه کشور، نقش مهمی در ترغیب این کشورها برای همکاری با یکدیگر داشته باشد. خاصه آنکه هر سه کشور در عرصه اقتصادی روابط خوبی را تجربه میکنند و در حوزههای سیاست خارجی، دفاعی، امنیتی و سیاسی با امریکا زاویه جدی دارند. اهمیت این همکاری چنان بود که وقتی «ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهور روسیه در سال 97 وارد تهران شد و مستقیماً به دیدار رهبر معظم انقلاب شتافت، موضوع مقابله مشترک با امریکا یکی از محورهای مهم سخنان رهبری خطاب به پوتین بود. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تأکید بر اینکه همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه میتواند در مسائل جهانی نیز گسترش یابد، تأکید کردند: «یکی از مواردی که دو طرف میتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند، مهار امریکاست؛ زیرا امریکا یک خطر برای بشریت است و امکان مهار آن نیز وجود دارد.»
تعمیق همکاریهای امنیتی و نظامی ایران، چین و روسیه در کنار رزمایشات مکرر نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در منطقه آبی کشورمان، ذیل چنین نگاهی معنادار میشود. برگزاری سه رزمایش مشترک دریایی در سه سال متوالی با بهرهگیری از پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در کنار افزایش تبادلات نظامی میان این کشورها از جمله نشانههای شکلگیری یک ائتلاف اثرگذار برای مهار قدرت مداخلهگری امریکا و شرکایش به شمار میرود. تا همین جا مشخص شده که این همکاری در مواجهه با ائتلاف نیم بند امریکایی توانسته معادله قدرت را در منطقه بر هم بریزد و محور یکجانبهگرایانه امریکا را تضعیف کند. فراتر از به نمایش گذاشتن عزم و قدرت بازیگران بزرگ آسیا در مواجهه با امریکا زیر سایه یک ائتلاف در حال ظهور، این واقعیت نمایان شده قدرت دریایی و نظامی ایران در چنان مرحلهای قرار دارد که دامنه تأمین امنیت دریایی خود را تا هزاران کیلومتر دورتر از جغرافیای سرزمینی تعریف کرده و برای تأمین امنیت دریایی خود تنها به محدوده خلیجفارس اکتفا نکرده است.
وجه همکاری اقتصادی و سیاسی
در کنار همکاریهای نظامی و امنیتی، یکی از مهمترین وجه همکاری ایران با چین و روسیه بیشک در همکاری اقتصادی و سیاسی تجلی پیدا کرده است. نمایش اولیه تأثیر این رویکرد را میتوان در سفرهای مکرر مقامات دیپلماتیک این کشورها که با هدف رایزنی در موضوعات مختلف انجام میشود، جستوجو کرد. تنها چند روز بعد از سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به پکن و اعلام اجرایی شدن توافق جامع راهبردی ایران و چین بود که موضوع دستیابی به توافقی مشابه در سفر اخیر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به مسکو در صدر فهرست موضوعات مورد گفتوگو در کاخ «کرملین» قرار گرفت. توافقی که به نظر میرسد مسیر دستیابی به آن بعد از پیوستن رسمی ایران به پیمان امنیتی سازمان همکاری «شانگهای» هموارتر از همیشه شده است. قابل انتظار است که زیر سایه تشدید و تداوم سیاستهای زورگویانه امریکا در عرصه بینالمللی، عزم تهران، پکن و مسکو برای شکل دادن به یک محور امنیتی، نظامی و اقتصادی بیش از هر وقت دیگری تقویت شود. برنامهریزی دولت سیزدهم برای توسعه پیوند تجاری با روسیه و هدفگذاری رسیدن سطح این همکاری به رقم 15 میلیارد دلار که در پی سفر اخیر رئیسی به مسکو دنبال شد و از سوی دیگر اجرایی شدن توافق 25 ساله با چین و ترسیم نقشه راه سیاسی، راهبردی و اقتصادی در همین چهارچوب معنا مییابد.
همکاری ایران، روسیه و چین از نوع آنچه در ماههای اخیر از طریق همکاریهای نظامی، اقتصادی و سیاسی اتفاق افتاده بدون شک غیرقابل تکرار نخواهد بود. این سه کشور در این مسیر نه چندان کوتاه به سمت همکاریهای راهبردی حرکت میکنند. راهی که تا رسیدن به نتیجه فارغ از نشیب و فراز نخواهد بود و بیتأثیر از منفعتهای احتمالی حاکم بر روابط دو کشور با دیگر بازیگران بینالمللی نخواهد ماند.

صادرات امسال در مرز ۴۵ میلیارد دلار
گروه اقتصادی/ معاون وزیر صمت گفت: براساس اقدامات انجام شده صادرات کشور امسال به ۴۵ میلیارد دلار خواهد رسید.علیرضا پیمان پاک روزگذشته در نشست خبری تبیین سیاستهای تجارت خارجی کشور و دستاوردهای اخیر حوزه تجارت خارجی، گفت: وزیر صمت اعلام کرد صادرات تا پایان امسال نسبت به سال گذشته ۵ میلیارد دلار افزایش یافته و با اقدامات انجام شده صادرات در ۹ ماهه امسال از ۴۰ میلیارد دلار عبور کرده و این افزایش صادرات نتیجه توجه مسئولان ارشد به حوزه تجارت خارجی و شنیدن مسائل و مشکلات تجار و صادرکنندگان است.
وی با بیان اینکه امید میرود که صادرات تا پایان سال افزایش یابد، اظهار داشت: پیشبینی میشود با اقدامات انجام شده صادرات تا پایان سال از ۴۵ میلیارد دلار عبور کند البته این در حالی است که برای صادرات به دو کشور افغانستان و ترکیه دچار چالشهایی بودهایم اما این چالشها در حال رفع است و بهعنوان مثال در مورد افغانستان با پیگیریهای انجام شده مشکلات برطرف میشود.
معاون وزیر صمت در رابطه با اینکه براساس چه ظرفیت و امکاناتی صادرات ایران به روسیه ۸ میلیارد دلار افزایش مییابد، اظهار داشت: جلسات متعددی برای توسعه صادرات برگزار و ظرفیت سنجی انجام شده است و با توجه به هدفگذاری انجام شده در افق ۱۴۰۴، قرار شده که صادرات ما به روسیه به ۷ و نیم میلیارد دلار برسد و با توجه به امکانات و ظرفیتها این موضوع قابل تحقق است. وی با اشاره به اینکه روسیه سالانه حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار واردات دارد، بیان داشت: این در حالی است که در حال حاضر صادرات ما به این کشور حدود ۵۰۰ میلیون دلار است اما امسال صادرات به این کشور به ۷۰۰میلیون دلار میرسد.
پیمان پاک در ادامه اظهار داشت: تأکید رئیسجمهور توسعه تجارت همهجانبه با کشورهای مستقل است و روسیه و کشورهای حوزه اوراسیا و حتی برخی کشورهای اتحادیه اروپا نیز مورد توجه ما برای برقراری تجارت است. وی اظهار داشت: درحال حاضر درخصوص نقل و انتقال پول به روسیه مشکلی وجود ندارد و حتی السی گشایش میشود اما با وجود این درپی بحثهای جایگزین برای تسهیل روابط تجاری از جمله تهاتر هستیم.
معاون وزیر صمت اظهار داشت: وزیر صمت در مورخ 19 بهمن ماه سفری به امارات و 21 بهمن سفری به عمان جهت برگزاری نشستهای مختلف تجاری و در اردیبهشت سال آینده سفری به امریکای لاتین خواهد داشت. وی بیان کرد: اولین نشست در خصوص برقراری روابط تجاری با امریکای لاتین روز شنبه گذشته با حضور معاون اقتصادی رئیسجمهور و وزیر صمت برگزار شد تا نتایج مطالعات تبدیل به احکام و سپس در راستای توسعه تجارت برای آن اقدام شود.
وی اظهار داشت: در حال حاضر با جنوبشرق آسیا، آفریقا و شمال آفریقا مذاکراتی را در حوزه زیرساختها، راهسازی و نیروگاهها انجام دادهایم و اگر برخی از مجموعهها همچون صندوق توسعه ملی و برخی از منابع را در اختیار ما بگذارند جهش قابل توجهی را در این بخش خواهیم داشت و براساس پیشبینی انجمن خدمات فنی مهندسی میتوانیم 20 میلیارد دلار پروژه فنی و مهندسی در کشورهای دیگر بگیریم.
وی اظهار داشت: در 9 ماهه سالجاری صادرات خدمات فنی و مهندسی ما 1.8 میلیارد دلار بوده است در حالی که در گذشته تنها 700 میلیون دلار صادرات در این بخش داشتهایم. اگر چه هنوز به اهداف مورد نظر دست نیافتهایم اما همین مقدار هم قابل توجه است.
رئیس سازمان توسعه تجارت ایران اظهار داشت: تاکنون 620 پرونده تهاتری شامل کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی، کالاهای معدنی، ماشینآلات و... انجام شده است که 65 درصد از این پروندهها مربوط به بخش خصوصی است.
وی درباره آخرین آمار بازگشت ارز صادراتی به کشور گفت: در این رابطه بانک مرکزی باید اطلاعات را اعلام کند اما طی سه ماه گذشته میزان بازگشت ارز صادراتی حدود 10 تا 15 درصد افزایش داشته که این مسأله ناشی از تنوعبخشی به مسیر بازگشت ارز حاصل از صادرات است. وی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه پوتین، ایران را عضو ناظر پیمان شانگهای معرفی کرده است در حالی که دولت اعلام کرده بود ما عضو دائم این پیمان هستیم، اظهار داشت: پیمان شانگهای موضوع خاص و امنیتی سیاسی است و میتوان از این فرصت برای روابط تجاری استفاده کرد اما در رابطه با نحوه عضویت ایران در پیمان شانگهای باید موضوع را از وزارت خارجه پیگیری کرد.
پیمان پاک در رابطه با آخرین وضعیت خطوط منظم دریایی بیان داشت: این خطوط در شمال کشور راهاندازی شده و قرار است بخشی از کسری کالا در کشتی بهعنوان یارانه از سوی سازمان پرداخت شود، در هفتههای نخست پرداخت این یارانه که کشتیها با کسری کالا مواجه بودند انجام شد اما در حال حاضر با توجه به اینکه کشتیها با ظرفیت پر حرکت میکنند یارانهای پرداخت نمیشود. وی افزود: در سنوات گذشته دولتها برای حمایت از چند شرکت داخلی در حوزه لجستیک شرایطی را فراهم کرده بودند که نتیجه آن زیان هزاران واحد تولیدی بود و حمایتهای مطلق از شرکتهای داخلی در حوزه لجستیک علاوه بر اینکه مشکلاتی را برای واحدهای تولیدی به وجود آورده بود بلکه کشور را در حوزه کانتینر، لوکوموتیو، کشتی، کشتیهای رورو، واگنهای یخچالدار و... با کمبود مواجه کرد، بنابراین در دوره جدید علاوه بر استفاده از پتانسیل شرکتهای داخلی، برای تأمین نیاز لجستیکی کشور از واردات در جاهایی که خلأ داشته باشیم بهره میگیریم.
وی با بیان اینکه امید میرود که صادرات تا پایان سال افزایش یابد، اظهار داشت: پیشبینی میشود با اقدامات انجام شده صادرات تا پایان سال از ۴۵ میلیارد دلار عبور کند البته این در حالی است که برای صادرات به دو کشور افغانستان و ترکیه دچار چالشهایی بودهایم اما این چالشها در حال رفع است و بهعنوان مثال در مورد افغانستان با پیگیریهای انجام شده مشکلات برطرف میشود.
معاون وزیر صمت در رابطه با اینکه براساس چه ظرفیت و امکاناتی صادرات ایران به روسیه ۸ میلیارد دلار افزایش مییابد، اظهار داشت: جلسات متعددی برای توسعه صادرات برگزار و ظرفیت سنجی انجام شده است و با توجه به هدفگذاری انجام شده در افق ۱۴۰۴، قرار شده که صادرات ما به روسیه به ۷ و نیم میلیارد دلار برسد و با توجه به امکانات و ظرفیتها این موضوع قابل تحقق است. وی با اشاره به اینکه روسیه سالانه حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار واردات دارد، بیان داشت: این در حالی است که در حال حاضر صادرات ما به این کشور حدود ۵۰۰ میلیون دلار است اما امسال صادرات به این کشور به ۷۰۰میلیون دلار میرسد.
پیمان پاک در ادامه اظهار داشت: تأکید رئیسجمهور توسعه تجارت همهجانبه با کشورهای مستقل است و روسیه و کشورهای حوزه اوراسیا و حتی برخی کشورهای اتحادیه اروپا نیز مورد توجه ما برای برقراری تجارت است. وی اظهار داشت: درحال حاضر درخصوص نقل و انتقال پول به روسیه مشکلی وجود ندارد و حتی السی گشایش میشود اما با وجود این درپی بحثهای جایگزین برای تسهیل روابط تجاری از جمله تهاتر هستیم.
معاون وزیر صمت اظهار داشت: وزیر صمت در مورخ 19 بهمن ماه سفری به امارات و 21 بهمن سفری به عمان جهت برگزاری نشستهای مختلف تجاری و در اردیبهشت سال آینده سفری به امریکای لاتین خواهد داشت. وی بیان کرد: اولین نشست در خصوص برقراری روابط تجاری با امریکای لاتین روز شنبه گذشته با حضور معاون اقتصادی رئیسجمهور و وزیر صمت برگزار شد تا نتایج مطالعات تبدیل به احکام و سپس در راستای توسعه تجارت برای آن اقدام شود.
وی اظهار داشت: در حال حاضر با جنوبشرق آسیا، آفریقا و شمال آفریقا مذاکراتی را در حوزه زیرساختها، راهسازی و نیروگاهها انجام دادهایم و اگر برخی از مجموعهها همچون صندوق توسعه ملی و برخی از منابع را در اختیار ما بگذارند جهش قابل توجهی را در این بخش خواهیم داشت و براساس پیشبینی انجمن خدمات فنی مهندسی میتوانیم 20 میلیارد دلار پروژه فنی و مهندسی در کشورهای دیگر بگیریم.
وی اظهار داشت: در 9 ماهه سالجاری صادرات خدمات فنی و مهندسی ما 1.8 میلیارد دلار بوده است در حالی که در گذشته تنها 700 میلیون دلار صادرات در این بخش داشتهایم. اگر چه هنوز به اهداف مورد نظر دست نیافتهایم اما همین مقدار هم قابل توجه است.
رئیس سازمان توسعه تجارت ایران اظهار داشت: تاکنون 620 پرونده تهاتری شامل کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی، کالاهای معدنی، ماشینآلات و... انجام شده است که 65 درصد از این پروندهها مربوط به بخش خصوصی است.
وی درباره آخرین آمار بازگشت ارز صادراتی به کشور گفت: در این رابطه بانک مرکزی باید اطلاعات را اعلام کند اما طی سه ماه گذشته میزان بازگشت ارز صادراتی حدود 10 تا 15 درصد افزایش داشته که این مسأله ناشی از تنوعبخشی به مسیر بازگشت ارز حاصل از صادرات است. وی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه پوتین، ایران را عضو ناظر پیمان شانگهای معرفی کرده است در حالی که دولت اعلام کرده بود ما عضو دائم این پیمان هستیم، اظهار داشت: پیمان شانگهای موضوع خاص و امنیتی سیاسی است و میتوان از این فرصت برای روابط تجاری استفاده کرد اما در رابطه با نحوه عضویت ایران در پیمان شانگهای باید موضوع را از وزارت خارجه پیگیری کرد.
پیمان پاک در رابطه با آخرین وضعیت خطوط منظم دریایی بیان داشت: این خطوط در شمال کشور راهاندازی شده و قرار است بخشی از کسری کالا در کشتی بهعنوان یارانه از سوی سازمان پرداخت شود، در هفتههای نخست پرداخت این یارانه که کشتیها با کسری کالا مواجه بودند انجام شد اما در حال حاضر با توجه به اینکه کشتیها با ظرفیت پر حرکت میکنند یارانهای پرداخت نمیشود. وی افزود: در سنوات گذشته دولتها برای حمایت از چند شرکت داخلی در حوزه لجستیک شرایطی را فراهم کرده بودند که نتیجه آن زیان هزاران واحد تولیدی بود و حمایتهای مطلق از شرکتهای داخلی در حوزه لجستیک علاوه بر اینکه مشکلاتی را برای واحدهای تولیدی به وجود آورده بود بلکه کشور را در حوزه کانتینر، لوکوموتیو، کشتی، کشتیهای رورو، واگنهای یخچالدار و... با کمبود مواجه کرد، بنابراین در دوره جدید علاوه بر استفاده از پتانسیل شرکتهای داخلی، برای تأمین نیاز لجستیکی کشور از واردات در جاهایی که خلأ داشته باشیم بهره میگیریم.

طالبان در اروپا
زهره صفاری/ طالبان روز گذشته برای نخستین بار پس از آغاز حکمرانی خود بر افغانستان، در مسیر انجام مذاکرات دیپلماتیک، نشست سه روزه با مقامات غربی در اروپا را در نروژ آغاز کرد.
به گزارش «دویچه وله»، هیأت 15 نفره طالبان به ریاست سرپرست وزارت خارجه افغانستان روز شنبه با هواپیمای ویژه دولت نروژ وارد فرودگاه اسلو شد. براساس اعلام سخنگوی این گروه، طالبان در این سفر علاوه بر مقامات اتحادیه اروپا و نروژ، با نمایندگانی از انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و امریکا بحث و تبادل نظر خواهد داشت. محور اصلی این مذاکرات مسائل حقوق بشری و کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان اعلام شده است. در همین راستا دیدار با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان از جمله فعالان زن و خبرنگاران نیز در دستور کار این نشست قرار گرفته است. بنا بر اعلام وزارت خارجه امریکا بررسی سازوکار تشکیل سیستم سیاسی کشور، اعمال فوریتهای حقوق بشری، بحران اقتصادی، چالشهای امنیتی و ضدتروریستی و همچنین حق تحصیل زنان در فهرست صورتجلسه نشست قرار دارد. «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان به «فرانس پرس» گفت: «طالبان به درخواست غرب پاسخ داد و برای این نشست پیشقدم شد. امیدواریم این مقدمه سبب تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی و غربی شود.»
اما در حالی که با آغاز این نشست فعالان سیاسی مخالف طالبان به میزبانی نروژ واکنش نشان دادند و رئیس بخش روابط خارجی جبهه مقاومت ملی افغانستان خواستار مقابله با روند مشروع کردن حکومت طالبانی شد، «آنیکن هویتفلت»، وزیر خارجه نروژ در بیانیهای اعلام کرد: «مذاکرات با طرف افغان به معنای به رسمیت شناختن طالبان نیست اما ما باید با حاکمان فعلی کشورها رابطه داشته باشیم تا نگذاریم چالشهای سیاسی، کشورها را به سمت بحرانهای حقوق بشری سوق دهد.»
طالبان در حالی نخستین نشست خود با مقامات غربی را آغاز کرده است که تاکنون بهرغم روابط رسمی بسیاری از کشورها با این گروه به عنوان حاکمان افغانستان، هیچ کشوری حکومت آنها را به رسمیت نشناخته است. اما با گذشت حدود 4 ماه از سقوط دولت اشرف غنی در افغانستان، اقتصاد این کشور میلیونها نفر از مردم آن را زیر خط فقر و در معرض قحطی قرار داده است که بسیاری از کارشناسان بلوکه شدن داراییهای افغانستان بویژه در امریکا را یکی از عوامل مهم این بحران میدانند.
در همین راستا به نوشته «خامه پرس» افغانستان، در اوج بحران بشردوستانه در این کشور، سه قانونگذار امریکایی در نامهای به «جو بایدن»، با اشاره به وظیفه اخلاقی دولت امریکا برای کمک به مردم، خواستار آزادسازی فوری داراییهای بلوکه شده افغانستان شدند تا شهروندان این کشور از فجایع بشردوستانه و اقتصادی نجات یابند و در عین حال نگذارند افغانستان پناهگاه امن تروریستها شود. این درخواست به پیوست نامه 40 عضو مجلس نمایندگان به وزارت خارجه و دارایی امریکا تحویل کاخ سفید شد. براساس آمارها امریکا از ماه آگوست حدود 7 میلیارد دلار از داراییهای افغانستان را در بانک مرکزی خود مسدود کرده است. به نوشته «صبح کابل» همزمان با این درخواست «گوردون براون»، نخستوزیر پیشین بریتانیا از «لیز تراس»، وزیر خارجه این کشور خواست تا به برگزاری نشست برای جمعآوری 4.5 میلیارد دلار به افغانستان کمک کند. در عین حال عمران خان، نخستوزیر پاکستان نیز در توئیتی با اشاره به اصل مسئولیت R2P مصوب سازمان ملل، جامعه جهانی را ملزم به ارسال کمکهای بشردوستانه به شهروندان افغانستان کرد و لینک نامه «براون» را نیز در این توئیت قرار داد.
انتقاد دولت سابق افغانستان از امریکا
در میانه تلاشها برای نجات مردم افغانستان، «حمدالله محب» مشاور امنیت ملی «اشرف غنی»، رئیس جمهوری سابق این کشور سعی در توجیه رفتار دولت پیشین برآمده و با نقد رفتار کاخ سفید در قبال کشورش، عقبنشینی کامل و ناگهانی امریکا از کابل را عامل فروپاشی دولت افغانستان دانسته است. وی در گفتوگو با «فارن پالیسی» اعلام کرد: «قاطعیت تصمیم رئیس جمهور امریکا برای عقبنشینی بدون قید و شرط از افغانستان، زمینه سقوط نظام را فراهم کرد. چراکه دولت هرگز این شرایط را پیشبینی نمیکرد. بنابراین برای جلوگیری از خونریزی در کابل و رهایی رئیس جمهوری از ترور، «اشرف غنی» راهی جز خروج از کشور نداشت. اگر آنها در کابل میماندند هم جان رئیس جمهور به مخاطره میافتاد و هم جنگ خانه به خانه در شهر کابل آغاز میشد و از سوی دیگر حضور مقامات در کشور به حکومت طالبان مشروعیت میداد.»
به گزارش «دویچه وله»، هیأت 15 نفره طالبان به ریاست سرپرست وزارت خارجه افغانستان روز شنبه با هواپیمای ویژه دولت نروژ وارد فرودگاه اسلو شد. براساس اعلام سخنگوی این گروه، طالبان در این سفر علاوه بر مقامات اتحادیه اروپا و نروژ، با نمایندگانی از انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و امریکا بحث و تبادل نظر خواهد داشت. محور اصلی این مذاکرات مسائل حقوق بشری و کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان اعلام شده است. در همین راستا دیدار با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان از جمله فعالان زن و خبرنگاران نیز در دستور کار این نشست قرار گرفته است. بنا بر اعلام وزارت خارجه امریکا بررسی سازوکار تشکیل سیستم سیاسی کشور، اعمال فوریتهای حقوق بشری، بحران اقتصادی، چالشهای امنیتی و ضدتروریستی و همچنین حق تحصیل زنان در فهرست صورتجلسه نشست قرار دارد. «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان به «فرانس پرس» گفت: «طالبان به درخواست غرب پاسخ داد و برای این نشست پیشقدم شد. امیدواریم این مقدمه سبب تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی و غربی شود.»
اما در حالی که با آغاز این نشست فعالان سیاسی مخالف طالبان به میزبانی نروژ واکنش نشان دادند و رئیس بخش روابط خارجی جبهه مقاومت ملی افغانستان خواستار مقابله با روند مشروع کردن حکومت طالبانی شد، «آنیکن هویتفلت»، وزیر خارجه نروژ در بیانیهای اعلام کرد: «مذاکرات با طرف افغان به معنای به رسمیت شناختن طالبان نیست اما ما باید با حاکمان فعلی کشورها رابطه داشته باشیم تا نگذاریم چالشهای سیاسی، کشورها را به سمت بحرانهای حقوق بشری سوق دهد.»
طالبان در حالی نخستین نشست خود با مقامات غربی را آغاز کرده است که تاکنون بهرغم روابط رسمی بسیاری از کشورها با این گروه به عنوان حاکمان افغانستان، هیچ کشوری حکومت آنها را به رسمیت نشناخته است. اما با گذشت حدود 4 ماه از سقوط دولت اشرف غنی در افغانستان، اقتصاد این کشور میلیونها نفر از مردم آن را زیر خط فقر و در معرض قحطی قرار داده است که بسیاری از کارشناسان بلوکه شدن داراییهای افغانستان بویژه در امریکا را یکی از عوامل مهم این بحران میدانند.
در همین راستا به نوشته «خامه پرس» افغانستان، در اوج بحران بشردوستانه در این کشور، سه قانونگذار امریکایی در نامهای به «جو بایدن»، با اشاره به وظیفه اخلاقی دولت امریکا برای کمک به مردم، خواستار آزادسازی فوری داراییهای بلوکه شده افغانستان شدند تا شهروندان این کشور از فجایع بشردوستانه و اقتصادی نجات یابند و در عین حال نگذارند افغانستان پناهگاه امن تروریستها شود. این درخواست به پیوست نامه 40 عضو مجلس نمایندگان به وزارت خارجه و دارایی امریکا تحویل کاخ سفید شد. براساس آمارها امریکا از ماه آگوست حدود 7 میلیارد دلار از داراییهای افغانستان را در بانک مرکزی خود مسدود کرده است. به نوشته «صبح کابل» همزمان با این درخواست «گوردون براون»، نخستوزیر پیشین بریتانیا از «لیز تراس»، وزیر خارجه این کشور خواست تا به برگزاری نشست برای جمعآوری 4.5 میلیارد دلار به افغانستان کمک کند. در عین حال عمران خان، نخستوزیر پاکستان نیز در توئیتی با اشاره به اصل مسئولیت R2P مصوب سازمان ملل، جامعه جهانی را ملزم به ارسال کمکهای بشردوستانه به شهروندان افغانستان کرد و لینک نامه «براون» را نیز در این توئیت قرار داد.
انتقاد دولت سابق افغانستان از امریکا
در میانه تلاشها برای نجات مردم افغانستان، «حمدالله محب» مشاور امنیت ملی «اشرف غنی»، رئیس جمهوری سابق این کشور سعی در توجیه رفتار دولت پیشین برآمده و با نقد رفتار کاخ سفید در قبال کشورش، عقبنشینی کامل و ناگهانی امریکا از کابل را عامل فروپاشی دولت افغانستان دانسته است. وی در گفتوگو با «فارن پالیسی» اعلام کرد: «قاطعیت تصمیم رئیس جمهور امریکا برای عقبنشینی بدون قید و شرط از افغانستان، زمینه سقوط نظام را فراهم کرد. چراکه دولت هرگز این شرایط را پیشبینی نمیکرد. بنابراین برای جلوگیری از خونریزی در کابل و رهایی رئیس جمهوری از ترور، «اشرف غنی» راهی جز خروج از کشور نداشت. اگر آنها در کابل میماندند هم جان رئیس جمهور به مخاطره میافتاد و هم جنگ خانه به خانه در شهر کابل آغاز میشد و از سوی دیگر حضور مقامات در کشور به حکومت طالبان مشروعیت میداد.»

کودکان ایرانی در انتظار الگوهای بومی و ملی
مریم سادات گوشه
روزنامه نگار
نمایشگاه «الگونما» که از 28 دی ماه در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی(سرچشمه) برگزار شد و تا 11 بهمن ماه ادامه دارد، محصولات ارزشمند فرهنگی، هنری ایرانی را به نمایش گذاشته است. ایده اولیه این نمایشگاه توسط سعید حسینی رئیس هیأت مدیره مجمع نوشتافزار ایرانی اسلامی مطرح و سپس به همت این مجمع و کمک شورای فرهنگ عمومی کشور و شورای عالی انقلاب اسلامی برگزار شد. اما هدف این نمایشگاه آنطور که برگزارکنندگانش میگویند این است که به مسئولان و تولید کنندگان آثار فرهنگی و هنری و نیز به مردم نشان دهند که چقدر محصولات فرهنگی و هنری خارجی بر کودکان و نوجوانان تأثیر میگذارد و آنها به جای اینکه با فرهنگ و هنر ایرانی عجین شوند و به رشد و بالندگی برسند، با هجمهای از فیلمها و انیمیشنها و نیز نوشتافزارها و خوراکیهای خارجی با همان شخصیتهای داستانی جذابی که دوستشان دارند، زندگی میکنند و با همان چیزی که آنها میخواهند رشد میکنند.
کودک و نوجوان؛ مهمترین مخاطب فرهنگی
سعید حسینی که دبیر این نمایشگاه است در گفتوگو با «ایران» درباره ایدهاش و هدفی که باعث شد نمایشگاه «الگو نما» برگزار شود، میگوید: «در بحث فرهنگ و تأثیرات محصولات فرهنگی روی افراد و شیوه و سبک زندگی، اصلیترین مخاطب کودک و نوجوان است. یعنی مقطع سنی کودک و نوجوان دورهای است که ارزشها و مفاهیم جامعه به بچهها انتقال پیدا میکند و در جهانبینی و آن مسیری که در طول زندگی میخواهند داشته باشند، تأثیر بسزایی میگذارد. با توجه به اهمیت این موضوع در دنیا آن مدلی که پیادهسازی میشود برای اینکه بتوانند آن مفاهیم و آنچه مدنظرشان هست که از نظر فرهنگی به بچهها منتقل کنند تا شخصیت و سبک زندگیشان را هدف قرار دهند، از طریق زنجیره محصولات فرهنگی و هنری این کار را انجام میدهند تا همه ابعاد شخصیت کودک و نوجوان را تحت تأثیر قرار دهند. مثلاً شخصیتی در جهان هنر خلق میشود و با روایتی که دارد به صورت کاملاً داستانی به گونهای که بچهها به آن علاقه داشته باشند، روایت میکنند و محتوای طراحی شده به بچهها منتقل میشود. متأسفانه ما در کشورمان به این مسأله توجه نداریم و آنچه که به لحاظ فرهنگی انجام شده همه شخصیتهای غیر بومی هستند که توسط بچهها بهعنوان الگو پنداشته میشود و مصرف محصولاتش در بیش از 30 حوزه خود را نمایان کرده است. از پوشاک و نوشتافزار و اسباببازی و حتی مواد غذایی و نوشیدنی گرفته تا بازیهای رایانهای و انیمیشن و هر آنچه که بچهها مصرف دارند توسعهیافته است.»
وی در ادامه درباره هدف این نمایشگاه توضیح میدهد:«هدف نمایشگاه این بوده تا این موضوع را گوشزد کند و با گفتمانی بگوید به کودک و نوجوان که مهمترین مخاطب فرهنگی است، نشان دهیم برای این مخاطب چه اتفاقی میافتد؟ و اهمیت موضوع را مطرح کنیم. متأسفانه به این موضوع بخوبی پرداخته نشده است. میخواستیم نقش سازمانها و نهادها و مردم را در این زمینه نشان دهیم که چقدر از کودکان و نوجوانان غافل ماندیم. این یک حوزه میان رشتهای است. یعنی محتوا از اندیشه و حوزه و دانشگاه شروع میشود و بعد در حوزه رسانه و هنر، محصولات رسانهای و فرهنگی قرار میگیرد و بعد از آن به حوزه صنعت، تولید و تجارت و خدمات میرود. متأسفانه با توجه به میان رشتهای بودن این موضوع کسی متولی این امر نبوده است و در همه دستگاهها با توجه به اینکه بخشی به موضوعات نگاه میکنند، این موضوع زمین مانده است.»
غنیترین ادبیات
حسینی درباره ادبیات غنی ایران میگوید: «سالهاست که چندین پیمایش انجام دادیم. عمده شخصیتهای محبوب بچهها همه امریکایی هستند و این موضوع نشاندهنده این است که ما توجه کافی به این مسأله نداشتیم و کار بخصوصی نکردیم. خلق شخصیت نکردیم. در صورتیکه ما از نظر موضوعی غنیترین ادبیات را داریم. مثل شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و کلیله و دمنه. خیلی از موضوعات فیلمها و انیمیشنهای امریکایی تخیلی است و نشان از یک محتوای غنی ندارد، اما ما صاحب سبک هستیم. قرنها پیش موضوعات بسیاری را با جزئیات، قهرمانسازی کردند و ما استفاده مطلوب نکردیم. این نمایشگاه میخواهد اهمیت این موضوع و این زنجیره را نشان دهد؛ اینکه در دنیا وضعیت به چه نحوی است و در ایران به چه نحو. نشان دهد که هر سازمان و حتی آدم مؤثری فراتر از سازمان یا نهاد در عمل چه کارهایی میتواند انجام دهد که مثمرثمر باشد. تا بتوانیم شاهد شکلگیری زنجیره تولید و محتوا باشیم. تا به دیگر محصولات ایرانی هم بتواند تسری پیدا کند و ما شاهد این مسأله در کشور باشیم.»
استمرار در موضوع، کیفیت در اثر
اگر به محصولات فرهنگی وهنری و صنعت خلاقانه اروپا و امریکا نگاه کنیم آنقدر جذاب و خلاقانه ساخته شدهاند که هر بچهای را مجذوب خود میکند. اکنون یک دهه است که صنعت انیمیشن در حوزه کودک و نوجوان در ایران به سمت و سوی خوبی حرکت کرده و تا حدودی توانسته برندسازی کند. حسینی در پاسخ به اینکه چه راهکاری در این نمایشگاه به صاحبان صنایع فرهنگی و هنری دادید تا بتوانند همپای دنیا حرکت کنند، توضیح میدهد: «قدرت جریان رسانهای در حوزه کودک و نوجوان نشان داد که ما رشد خیلی خوبی در حوزه تولید و محتوای کار کودک و نوجوان داشتیم. چه به لحاظ قیمت تمام شده پایین، چه به لحاظ دانش و توان فنی و نیز تولید صنعتی خیلی اتفاق خوبی افتاده است. واقعاً نسبت به 10 سال گذشته جهش داشتیم. بعضی انیمیشنها مثل ببعی و ببعو در کارهای بینالمللی خیلی خوب خودی نشان داده و شانه به شانه کارهای دنیا حرکت کردند. حتماً مزیت قیمتی هم دارند. نکته این است که چون زنجیرهای ساخته نمیشوند و کل زنجیره طراحی نمیشود، این مشکل وجود دارد. یکی از ویژگیهای کار این است که حتماً باید حجم کار بالا باشد تا در ذهن کودک و نوجوان جا بیفتد. بعضی شخصیتها و انیمیشنهایی که در دنیا وجود دارد، بیش از 50 سال هر هفته مستمرپخش میشدند. اینها عدد بزرگی است و تأثیر بسیاری میگذارد. حتی تولیدات سینمایی کودک ونوجوان هم از یک آغاز میشود و به دو و سه و بالاتر میرسد. یکی از راهکارهایی که ما میدهیم بحث استمرار کار است که خیلی مهم است. نباید بخشی به موضوع نگاه کنیم. بعضی از انیمیشنهای ایرانی خیلی خوب کار کرد و قطعاً در همان سبک هم میماند. به شرط اینکه استمرار پیدا کند. به موضوع مستمر بودن بسیار تأکید داریم. اگر موضوع استمرار، کیفیت اثر و قیمت خوب با هم اتفاق بیفتد قطعاً با استقبال خوب مردم مواجه میشود.»
دبیر جشنواره الگو نما ادامه داد: «ما محتوای بسیاری در حوزه کودک ونوجوان داریم که هنوز بچهها آنها را ندیدهاند. مثل قهرمانان و اسطورههای شاهنامه. وقتی بچهها این قهرمانان را در قالب فیلم و انیمیشن نبینند نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. برای همین با همان آثار خارجی ارتباط برقرار میکنند.»حسینی در ادامه با اشاره به اینکه در حوزه فرهنگ وهنر با بحث حقوق مالکیت معنوی، استانداردسازی فروشگاهها و شهربازی مواجهیم که هنوز این استانداردها فراهم نیست، توضیح میدهد: «ما در بخش نمایشگاهی سازمان به سازمان آسیبشناسی کردیم. طرح موضوع کردیم و پیشنهاد دادیم. اکنون بخش خصوصی و تولید کنندهها هم انگیزه و هم آمادگی این کار را دارند و سازمانها و نهادهای دولتی هم باید پای کار بیایند و از آنها حمایت کنند. باید بستر کار را برای صاحبان اندیشه در این حوزه فراهم کنیم. این نمایشگاه مقدمه کار است و امیدوارم شاهد محصولات موفق در این حوزه باشیم.»
بـــــرش
حسینی درباره اتفاق خوب نمایشگاه میگوید: «البته اتفاقات خوبی در این نمایشگاه افتاد. در همین چند روز اول مسئولان آمدند و در نمایشگاه جلساتی برگزار و دغدغهها مطرح شد. من از رسانهها خواهش میکنم که مسئولان را به این نمایشگاه دعوت کنند. نکته حایز اهمیت این است که در این نمایشگاه نقطه کانونی و اصلی فعالان مردمی و بخش خصوصی هستند. در حقیقت کار باید توسط مردم انجام شود. باید بستر کار فراهم و خلأها شناسایی شود تا تولید کنندگان کار کنند. صنایع خلاق در دنیا رشد بالایی دارد و سطح اشتغال در حوزه فرهنگ و هنر بالاست. ما هم در حوزه فرهنگ وهنر استعدادها و تولیدکنندگان خلاقی داریم که امیدوارم با فراهم شدن بستر و کمک مسئولان، صنایع خلاق هم در کشور ما به رشد چشمگیری برسد.»
روزنامه نگار
نمایشگاه «الگونما» که از 28 دی ماه در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی(سرچشمه) برگزار شد و تا 11 بهمن ماه ادامه دارد، محصولات ارزشمند فرهنگی، هنری ایرانی را به نمایش گذاشته است. ایده اولیه این نمایشگاه توسط سعید حسینی رئیس هیأت مدیره مجمع نوشتافزار ایرانی اسلامی مطرح و سپس به همت این مجمع و کمک شورای فرهنگ عمومی کشور و شورای عالی انقلاب اسلامی برگزار شد. اما هدف این نمایشگاه آنطور که برگزارکنندگانش میگویند این است که به مسئولان و تولید کنندگان آثار فرهنگی و هنری و نیز به مردم نشان دهند که چقدر محصولات فرهنگی و هنری خارجی بر کودکان و نوجوانان تأثیر میگذارد و آنها به جای اینکه با فرهنگ و هنر ایرانی عجین شوند و به رشد و بالندگی برسند، با هجمهای از فیلمها و انیمیشنها و نیز نوشتافزارها و خوراکیهای خارجی با همان شخصیتهای داستانی جذابی که دوستشان دارند، زندگی میکنند و با همان چیزی که آنها میخواهند رشد میکنند.
کودک و نوجوان؛ مهمترین مخاطب فرهنگی
سعید حسینی که دبیر این نمایشگاه است در گفتوگو با «ایران» درباره ایدهاش و هدفی که باعث شد نمایشگاه «الگو نما» برگزار شود، میگوید: «در بحث فرهنگ و تأثیرات محصولات فرهنگی روی افراد و شیوه و سبک زندگی، اصلیترین مخاطب کودک و نوجوان است. یعنی مقطع سنی کودک و نوجوان دورهای است که ارزشها و مفاهیم جامعه به بچهها انتقال پیدا میکند و در جهانبینی و آن مسیری که در طول زندگی میخواهند داشته باشند، تأثیر بسزایی میگذارد. با توجه به اهمیت این موضوع در دنیا آن مدلی که پیادهسازی میشود برای اینکه بتوانند آن مفاهیم و آنچه مدنظرشان هست که از نظر فرهنگی به بچهها منتقل کنند تا شخصیت و سبک زندگیشان را هدف قرار دهند، از طریق زنجیره محصولات فرهنگی و هنری این کار را انجام میدهند تا همه ابعاد شخصیت کودک و نوجوان را تحت تأثیر قرار دهند. مثلاً شخصیتی در جهان هنر خلق میشود و با روایتی که دارد به صورت کاملاً داستانی به گونهای که بچهها به آن علاقه داشته باشند، روایت میکنند و محتوای طراحی شده به بچهها منتقل میشود. متأسفانه ما در کشورمان به این مسأله توجه نداریم و آنچه که به لحاظ فرهنگی انجام شده همه شخصیتهای غیر بومی هستند که توسط بچهها بهعنوان الگو پنداشته میشود و مصرف محصولاتش در بیش از 30 حوزه خود را نمایان کرده است. از پوشاک و نوشتافزار و اسباببازی و حتی مواد غذایی و نوشیدنی گرفته تا بازیهای رایانهای و انیمیشن و هر آنچه که بچهها مصرف دارند توسعهیافته است.»
وی در ادامه درباره هدف این نمایشگاه توضیح میدهد:«هدف نمایشگاه این بوده تا این موضوع را گوشزد کند و با گفتمانی بگوید به کودک و نوجوان که مهمترین مخاطب فرهنگی است، نشان دهیم برای این مخاطب چه اتفاقی میافتد؟ و اهمیت موضوع را مطرح کنیم. متأسفانه به این موضوع بخوبی پرداخته نشده است. میخواستیم نقش سازمانها و نهادها و مردم را در این زمینه نشان دهیم که چقدر از کودکان و نوجوانان غافل ماندیم. این یک حوزه میان رشتهای است. یعنی محتوا از اندیشه و حوزه و دانشگاه شروع میشود و بعد در حوزه رسانه و هنر، محصولات رسانهای و فرهنگی قرار میگیرد و بعد از آن به حوزه صنعت، تولید و تجارت و خدمات میرود. متأسفانه با توجه به میان رشتهای بودن این موضوع کسی متولی این امر نبوده است و در همه دستگاهها با توجه به اینکه بخشی به موضوعات نگاه میکنند، این موضوع زمین مانده است.»
غنیترین ادبیات
حسینی درباره ادبیات غنی ایران میگوید: «سالهاست که چندین پیمایش انجام دادیم. عمده شخصیتهای محبوب بچهها همه امریکایی هستند و این موضوع نشاندهنده این است که ما توجه کافی به این مسأله نداشتیم و کار بخصوصی نکردیم. خلق شخصیت نکردیم. در صورتیکه ما از نظر موضوعی غنیترین ادبیات را داریم. مثل شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و کلیله و دمنه. خیلی از موضوعات فیلمها و انیمیشنهای امریکایی تخیلی است و نشان از یک محتوای غنی ندارد، اما ما صاحب سبک هستیم. قرنها پیش موضوعات بسیاری را با جزئیات، قهرمانسازی کردند و ما استفاده مطلوب نکردیم. این نمایشگاه میخواهد اهمیت این موضوع و این زنجیره را نشان دهد؛ اینکه در دنیا وضعیت به چه نحوی است و در ایران به چه نحو. نشان دهد که هر سازمان و حتی آدم مؤثری فراتر از سازمان یا نهاد در عمل چه کارهایی میتواند انجام دهد که مثمرثمر باشد. تا بتوانیم شاهد شکلگیری زنجیره تولید و محتوا باشیم. تا به دیگر محصولات ایرانی هم بتواند تسری پیدا کند و ما شاهد این مسأله در کشور باشیم.»
استمرار در موضوع، کیفیت در اثر
اگر به محصولات فرهنگی وهنری و صنعت خلاقانه اروپا و امریکا نگاه کنیم آنقدر جذاب و خلاقانه ساخته شدهاند که هر بچهای را مجذوب خود میکند. اکنون یک دهه است که صنعت انیمیشن در حوزه کودک و نوجوان در ایران به سمت و سوی خوبی حرکت کرده و تا حدودی توانسته برندسازی کند. حسینی در پاسخ به اینکه چه راهکاری در این نمایشگاه به صاحبان صنایع فرهنگی و هنری دادید تا بتوانند همپای دنیا حرکت کنند، توضیح میدهد: «قدرت جریان رسانهای در حوزه کودک و نوجوان نشان داد که ما رشد خیلی خوبی در حوزه تولید و محتوای کار کودک و نوجوان داشتیم. چه به لحاظ قیمت تمام شده پایین، چه به لحاظ دانش و توان فنی و نیز تولید صنعتی خیلی اتفاق خوبی افتاده است. واقعاً نسبت به 10 سال گذشته جهش داشتیم. بعضی انیمیشنها مثل ببعی و ببعو در کارهای بینالمللی خیلی خوب خودی نشان داده و شانه به شانه کارهای دنیا حرکت کردند. حتماً مزیت قیمتی هم دارند. نکته این است که چون زنجیرهای ساخته نمیشوند و کل زنجیره طراحی نمیشود، این مشکل وجود دارد. یکی از ویژگیهای کار این است که حتماً باید حجم کار بالا باشد تا در ذهن کودک و نوجوان جا بیفتد. بعضی شخصیتها و انیمیشنهایی که در دنیا وجود دارد، بیش از 50 سال هر هفته مستمرپخش میشدند. اینها عدد بزرگی است و تأثیر بسیاری میگذارد. حتی تولیدات سینمایی کودک ونوجوان هم از یک آغاز میشود و به دو و سه و بالاتر میرسد. یکی از راهکارهایی که ما میدهیم بحث استمرار کار است که خیلی مهم است. نباید بخشی به موضوع نگاه کنیم. بعضی از انیمیشنهای ایرانی خیلی خوب کار کرد و قطعاً در همان سبک هم میماند. به شرط اینکه استمرار پیدا کند. به موضوع مستمر بودن بسیار تأکید داریم. اگر موضوع استمرار، کیفیت اثر و قیمت خوب با هم اتفاق بیفتد قطعاً با استقبال خوب مردم مواجه میشود.»
دبیر جشنواره الگو نما ادامه داد: «ما محتوای بسیاری در حوزه کودک ونوجوان داریم که هنوز بچهها آنها را ندیدهاند. مثل قهرمانان و اسطورههای شاهنامه. وقتی بچهها این قهرمانان را در قالب فیلم و انیمیشن نبینند نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. برای همین با همان آثار خارجی ارتباط برقرار میکنند.»حسینی در ادامه با اشاره به اینکه در حوزه فرهنگ وهنر با بحث حقوق مالکیت معنوی، استانداردسازی فروشگاهها و شهربازی مواجهیم که هنوز این استانداردها فراهم نیست، توضیح میدهد: «ما در بخش نمایشگاهی سازمان به سازمان آسیبشناسی کردیم. طرح موضوع کردیم و پیشنهاد دادیم. اکنون بخش خصوصی و تولید کنندهها هم انگیزه و هم آمادگی این کار را دارند و سازمانها و نهادهای دولتی هم باید پای کار بیایند و از آنها حمایت کنند. باید بستر کار را برای صاحبان اندیشه در این حوزه فراهم کنیم. این نمایشگاه مقدمه کار است و امیدوارم شاهد محصولات موفق در این حوزه باشیم.»
بـــــرش
حسینی درباره اتفاق خوب نمایشگاه میگوید: «البته اتفاقات خوبی در این نمایشگاه افتاد. در همین چند روز اول مسئولان آمدند و در نمایشگاه جلساتی برگزار و دغدغهها مطرح شد. من از رسانهها خواهش میکنم که مسئولان را به این نمایشگاه دعوت کنند. نکته حایز اهمیت این است که در این نمایشگاه نقطه کانونی و اصلی فعالان مردمی و بخش خصوصی هستند. در حقیقت کار باید توسط مردم انجام شود. باید بستر کار فراهم و خلأها شناسایی شود تا تولید کنندگان کار کنند. صنایع خلاق در دنیا رشد بالایی دارد و سطح اشتغال در حوزه فرهنگ و هنر بالاست. ما هم در حوزه فرهنگ وهنر استعدادها و تولیدکنندگان خلاقی داریم که امیدوارم با فراهم شدن بستر و کمک مسئولان، صنایع خلاق هم در کشور ما به رشد چشمگیری برسد.»

همدستی فرهنگ و سیاست
ایلیا داودی
بررسی سریالهای پرمخاطب تلویزیونی بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه سریالهای تاریخی برای مردم و مخاطبان همیشگی آن است. تجربه نشان داده، مردم مجموعههای تاریخی را چه براساس داستان یا شخصیتی واقعی یا براساس قصهای که درباره یک برهه تاریخی باشد با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال میکنند. البته شیوه پرداختن به داستانها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیینکنندهای در استقبال مردم از این مجموعهها دارد. گویی پل زدن به گذشته و دور شدن از هیاهو و مشغلههای امروزی، برای مردم خوشایند است. تا جایی که برخی از این سریالهای تاریخی به اثری ماندگار در ذهن مخاطب تبدیل شدهاند. فارغ از هرگونه نقد و بررسی اینگونه سریالها، پرسش این است که سریالهای تاریخی از چه ویژگیهایی برای جذب مخاطب نسبت به دیگر داستانها برخوردارند؟ این مجموعهها در برقراری پیوند میان زمان حال و گذشته و آشناسازی نسل جوان با وقایع رخ داده در تاریخ ایران چه نقشی دارند؟
«سریالهای تاریخی» نقش مهمی در هویتسازی جوامع دارند. اگر چه میزان تأثیرگذاری آنها بر جوامع مختلف یکسان نیست، اما میتوان گفت که این دسته از آثار، بر جامعه ایرانی بسیار تأثیرگذار بودهاند. نگاهی به آثار پرمخاطب تلویزیون نشان میدهد که سریالهای تاریخی همواره جزو برنامههایی با بیشترین مخاطب بودهاند. البته بین آثار تاریخی با سبک و محتوای مختلف، تفاوتهایی وجود دارد که در محل خود قابل بحث است؛ اما آنچه مهم است شناخت علل پرمخاطب بودن آثار تاریخی و کارکردهای آن در جامعه ایرانی است. سریالهای «روزی روزگاری»، «سربداران»، «کوچک جنگلی»، «پهلوانان نمیمیرند»، «در چشم باد»، «پس از باران» و... از جمله آثار تاریخی هستند که بسیار مورد توجه جامعه ایران قرار گرفتهاند و با اینکه بارها تکرار آنها از تلویزیون پخش شده است اما باز هم مخاطبان از آنها استقبال میکنند.
به نظر میرسد که این استقبال از سریالهای تاریخی پدیده مهمی در عرصه رسانه است و میتوان آن را یکی از نقاط قوت «فرهنگ بومی ایران» به حساب آورد. اما لازمه اینکه بتوان آن را «نقطه قوت» دانست، کسب شناخت درست از ابعاد موضوع است.
در جستار پیشرو سعی بر آن است تا درباره ابعاد سریالهای تاریخی اعم از کارکردهای سریالهای تاریخی و علل استقبال از آنها نکاتی ارائه شود و اهمیت جریانسازی پیرامون سریال تاریخی تشریح گردد مبنی بر اینکه سریالهای تاریخی میتوانند بهعنوان یک «فرصت فرهنگی» در راستای افزایش ظرفیت دیپلماسی فرهنگی به کار گرفته شوند.
گونهشناسی سریالهای تاریخی
سریالهای تاریخی را از نظر فرم و محتوا میتوان به 5 دسته تقسیم کرد: سریالهای تاریخی مذهبی، سریالهای تاریخی باستانی، سریالهای تاریخی معاصر، سریالهای تاریخی اسطورهای و سریالهای تاریخی مفهومی
کارکردهای سریالهای تاریخی
برای سریالهای تاریخی میتوان جنبههایی فراتر از سرگرمی درنظر گرفت و با همین رویکرد، توان کارکردهای زیر را برای آن تعیین کرد:
1. افزایش ظرفیت دیپلماسی فرهنگی
یکی از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی فراهم آوردن ظرفیتی برای «دیپلماسی فرهنگی» است؛ بسیاری از آثار تاریخی ساخته شده قابلیت نمایش در سایر کشورها بویژه کشورهای مسلمان را دارند. این محصولات میتوانند هم به اقتصاد کشور کمک کنند و هم فرصتی برای گفتوگوی فرهنگی میان ایران و سایر کشورها به وجود آورند. سریالهای تاریخی بهعنوان ابزاری برای تقویت دیپلماسی فرهنگی یکی از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی است و لازم است بیش از پیش به آن اهتمام ورزیده شود. تجربه موفق در این باره مربوط به پخش سریال تلویزیونی یوسف پیامبر در ۹۰ کشور جهان است که میزان تماشاگران این سریال حتی نزدیک به چهار میلیارد نفر برآورد شده است. در شرایطی که کشور از نظر محصولات اقتصادی مورد تحریم است، ساخت محصولات هنری و فرهنگی میتواند ظرفیتی اقتصادی به حساب آید و از انزوای ایران در جامعه بینالملل جلوگیری کند.
2- هویتبخشی و فرهنگسازی
کارکرد دیگر سریالهای تاریخی «هویتسازی» است؛ نسلهای مختلف از جایگاه خود با آثار تاریخی ارتباط برقرار میکنند. آثار هنری تاریخی از دو جهت در فرایند هویتسازی و هویتبخشی اهمیت دارند؛ نخست اینکه نگاه ویژهای را نسبت به تاریخ و اتفاقات تاریخی به مخاطب میدهند و دوم آنکه چون با احساسات مخاطب بهعنوان یک اثر هنری ارتباط برقرار میکنند زمینه پذیرش آن نگاه ویژه را در جان مخاطبان به وجود میآورند.
3- افزایش آگاهی مخاطبان از تاریخ
کارکرد دیگری که برای سریالهای تاریخی میتوان در نظر گرفت، انتقال حجم زیادی از اطلاعات تاریخی بهصورت منسجم و هدفمند است؛ در حالی که آمار مطالعه در ایران چندان تعریفی ندارد و از سوی دیگر مطالعه کتابهای تاریخی کاری نیست که برای همگان قابل وصول و ساده باشد، ساخت سریالهای تاریخی میتواند زمینه آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان با واقعیتهای تاریخی را فراهم کند. بنابراین هر سریال تاریخی به خاطر پژوهشهایی که در پشتوانه آن قرار دارد، به اندازه مطالعه دهها کتاب تاریخی مهم، میتواند مخاطبان را با تاریخ آشنا کند.
4- پر کردن شکاف فرهنگی بیننسلی
کارکرد دیگر سریالهای تاریخی پرکردن شکاف فرهنگی بیننسلی است. مخاطبان از ردههای سنی مختلف با اینگونه آثار تاریخی ارتباط برقرار میکنند؛ به همین خاطر، به نوعی درک مشترک دست پیدا میکنند. این درک مشترک میتواند فرصتی برای تقریب ذهن افراد محسوب شود هرقدر که آثار تاریخی با رویکردهای مختلف بیشتر ساخته شود، این تقریب ذهن افزایش و شکاف فرهنگی بین نسلی کاهش خواهد یافت.
5- روایتسازی از تاریخ در نبرد روایتها
اهمیت دیگر سریالهای تاریخی، روایت تاریخ به گونهای معین و هدایت شده است؛ مخاطب امروز بیش از آنکه بهدنبال اطلاعات تاریخی باشد، پذیرای روایتهای تاریخی است. این اتفاق چند علت دارد؛ نخست آنکه، رسانههای جمعی در بین جوامع نفوذ زیادی پیدا کردهاند و به همین خاطر روایتهایی که از تاریخ ارائه میشود، نیز تعدد یافتهاند. دلیل دوم، پیچیدگیهای تاریخ است؛ هم مفهوم تاریخ و هم ابعاد اتفاقهای تاریخی بویژه در قرنهای اخیر به سبب پیچیدگی جوامع، افزایش یافته است و به همین خاطر روایتهای متفاوتی از آنها ارائه میشود. بنابراین، ساخت سریالهای تاریخی بویژه اگر با نظارت نهادهای فرهنگی حاکمیتی باشد، میتواند یکی از راههای اصلی انتقال ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی به مخاطبان به حساب آید. البته باید این روایتها به گونهای فکر شده و منسجم طراحی شوند.
6- افزایش امنیت ملی و انسجام جمعی
یکی دیگر از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی، افزایش «امنیت ملی» و «انسجام جمعی» است؛ سریالهای تاریخی این خاصیت را دارند که در زمان پخش، جمع زیادی از مخاطبان را پای تلویزیون بنشانند. اغلب سریالهای مهم و جذاب تلویزیون بهصورت خانوادگی دنبال میشوند؛ یعنی تمام اعضای خانواده رأس ساعت پخش سریال پای تلویزیون نشسته و آن را تماشا میکنند. در نتیجه این سریالها در مرحله نخست در مقیاس خانواده نوعی هماهنگی و انسجام به وجود میآورند و وهله دوم در مقیاس کلانتر، بواسطه درک مشترکی که از تاریخ ارائه میدهند، نوعی فضای گفتوگوی جمعی و فرصت فکر کردن درباره موضوعهای تاریخی را به دست میدهند و این گفتوگوی جمعی میتواند زمینهای برای افزایش انسجام جمعی محسوب شود.
ملاحظهها و جمعبندی
در ارتباط با سریالهای تاریخی چند نکته مهم وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:
1. جامعه ایران بواسطه ارتباط تنگاتنگ با سنتها و قرار گرفتن در آستانه تغییرات فرهنگی، نسبت به گذشته نوعی غربت و نوستالژی دارد و این نوستالژی در عرصههای مختلف سیاسی- اجتماعی مشهود است. به عبارت دیگر، آنچه باعث میشود جامعه زیاد به گذشته فکر کند، تصوری است که از گذشته در ذهن جمعی شکل گرفته و روایتهایی است که از گذشته در حال ارائه شدن هستند. با این مقدمه، میتوان گفت که کلمه «گذشته» و مفهوم آن در ذهن مخاطبان ایرانی فعال است و هر چیزی که بین حال حاضر و گذشته ارتباط برقرار کند برای آنان جذابیت دارد.
از همین رو، سریالهای تاریخی جذابیت زیادی برای مخاطبان ایرانی دارند و حتی شاید این گونه سریالها بر مخاطبان ایرانی نسبت به مخاطبان سایر کشورها تأثیرات بیشتری بگذارند. همچنین غنای تاریخی ایران و میراث فرهنگی به جای مانده در حوزههای مختلف باعث پیوند تنگاتنگ امروز با دورههای تاریخی گذشته شده است؛ بنابراین ساخت سریالهای تاریخی میتواند نوعی استفاده از این ظرفیت ذهنی و فرهنگی باشد. اتفاقاتی که در حال حاضر در جامعه میافتد به دلایل مختلف (که بخشی از این دلایل میتواند بواسطه سیاهنمایی جریانهای رسانهای معاند باشد) برای جامعه چندان جذابیتی ندارد. جامعه ایرانی از وضعیت امروز خود به هر دلیل راضی نیست بنابراین دوست ندارد با مسائلی که هر روز با آنها روبهرو است، در سریالها نیز مواجه شود؛ بلکه نیاز به فضای جدید دارد که به مخاطب فراغت ذهنی بدهد و برای اندکی هم که شده او را به جهان دیگری برده و آدمهای دیگر و فرهنگهای جدیدی را به او نشان بدهد. بنابراین ساخت سریالهای تاریخی به خاطر اینکه جهان دیگر و فرهنگهای جدیدی را به مخاطبان نشان میدهد، برای آنان دارای جذابیت است.
2. سریالهای تاریخی که تاکنون ساخته شدهاند برخاسته از یک جریان اصلی سریالسازی و بر مبنای طرح پیشین منسجم نبودهاند؛ بلکه توسط افراد معدودی تولید شدهاند که خود بواسطه علاقه شخصی به عرصه ساخت سریالهای تاریخی وارد شدهاند. چه بسا اگر این افراد وجود نداشتند، چنین آثاری ساخته نمیشد به همین خاطر، لازم است نخست جریانی برای تولید آثار تاریخی به وجود آید و در این امر اهتمام ویژهای شود و دوم، درباره ساخت آثار تاریخی کادرسازی صورت گیرد و از ظرفیت کارگردانهای تاریخیساز کنونی در راستای تربیت نسلهای جدید سازندگان آثار تاریخی استفاده شود تا این فرایند متوقف نشود و متکی بر اشخاص نباشد.
3. نکته دیگر هزینهبر بودن سریالهای تاریخی است؛ به گونهای که شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تأخیر در ساخت آثار تاریخی و اتمام آنها را محدودیت بودجه برای آنها در نظر گرفت. بحث بودجه، زمان تولید آثار تاریخی و نیز برنامهریزی از جمله مهمترین مسائلی است که یک سرمایهگذار و تهیهکننده باید برای تولید آثار تاریخی به آن توجه کند. به همین دلیل ممکن است از نگاه برخی، ساخت مجموعههای تاریخی مقرون به صرفه نباشد؛ اما حقیقت آن است که کارکردهای مهم یک سریال تاریخی به اندازهای مهم و قابل توجه هستند که حتی صرف هزینههای هنگفت برای آنها نیز کاری ضروری و لازم است (به شرط برخورداری از کیفیت مطلوب). این آثار بواسطه اقتضائات فنی، معمولاً گران تمام میشوند و به نظر میرسد که باید برای تأمین اقتصاد آنها راههای جدیدی غیر از بودجههای مصوب به صداوسیما در نظر گرفت؛ در حقیقت باید رویههایی برای تأمین اقتصادی این آثار به وجود آورد به طوری که برخی از سرمایههای سرگردان به سمت آن هدایت شوند. بنابراین توقف تولید سریالهای تاریخی بهدلیل نبود بودجه به هیچ عنوان امری پذیرفته و موجه نیست.
4. سریالهای تاریخی عمدتاً نیاز به پژوهشهای تاریخی و مفصل دارند و لازمه این پژوهشها وجود آثار پژوهشی و غنای این حوزه است؛ بنابراین حتی اگر بنا بر ساخت سریالهای تاریخی باشد و بودجه آن هم وجود داشته باشد اما تا زمانی که غنای پژوهشی در این حوزه وجود نداشته باشد، کاری از پیش نخواهد رفت. پس لازم است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت علوم، در حیطه غنای پژوهشی و مطالعاتی تاریخی براساس نظام مسائل مشخص سیاستهایی را در نظر گیرند و پروژههایی را تعریف کنند.
5. نکته دیگری که باید در نظر گرفت آن است که معمولاً آثار تاریخی سیاسی، کمتر از آثار تاریخی غیرسیاسی مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرند و ظرفیت کمتری برای اجماعسازی، انسجامبخشی و هویتبخشی دارند. به همین خاطر، لازم است تا بودجههای مصوب برای سریالهای تاریخی، تمرکز بیشتری بر آثار غیرسیاسی داشته باشد.
6. نکته دیگر در ارتباط با آثار تاریخی آن است که باید بین سینما و تلویزیون تفکیک قائل شد؛ معمولاً فیلمهای سینمایی تاریخی چندان تأثیری در جذب مخاطبان ندارند و مخاطبان محدودی نیز دارند؛ به علاوه اینکه جریانساز هم نیستند و نمیتوانند ابعاد یک موضوع تاریخی را بدرستی و کامل نشان دهند؛ در حالی که سریالهای تاریخی از مخاطبان گسترده برخوردار هستند و جنبه هویتبخش و جریانساز نیز دارند به همین خاطر پیشنهاد میشود تا به جای تمرکز بر ساخت فیلمهای سینمایی تاریخی، بر سریالهای تاریخی چند قسمتی تمرکز ویژه صورت گیرد.
7. یکی از دلایلی که سبب میشود سازندگان آثار هنری به سمت ساخت سریالهای تاریخی گرایش پیدا نکنند، ملاحظات ایدئولوژیک سیاسی، مذهبی و تاریخی نامعین و گاه مبهم است؛ به گونهای که کارگردانها و نویسندهها یا احساس محدودیت میکنند یا از پیامدهای موهومی نگراناند. همچنین ممکن است در مراحل پیش تولید و تولید، تعارضاتی بین نهادهای ناظر و عوامل فیلم بهدلیل وجود برخی بخشها و محتوای آن صورت گیرد؛ برای نمونه آیا درباره ایران باستان میتوان سریالهایی ساخت؟ آیا برای ساخت سریال درباره دورههای تاریخی مختلف ملاحظات سیاسی وجود دارد؟ ملاحظات مذهبی درباره ساخت سریالهای مذهبی کدامند؟ این سؤالها تنها چند نمونه از این تعارضات هستند که در قالب پرسش مطرح شدهاند. پس لازم است تا این گونه تعارضات بیشتر شناخته شوند و برای آنها از قبل راهکارهایی اندیشیده شود.
8. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، سنجش میزان اثرگذاری سریالهای تاریخی به تفکیک هر سریال و طبیعتاً به تفکیک سبک سریال و محتوای آنها است. هرچند به طور تخمینی میتوان ارزیابی از این موضوع ارائه داد، اما لازم است درباره هر کدام از آثار به تفکیک ارزیابی دقیقی صورت گیرد و بر مبنای آنها پروژههای جدید سیاستگذاری و تعریف شوند. برای انجام این ارزیابی میتوان از ظرفیت صدا و سیما، نهادهای دانشگاهی، مؤسسات فرهنگی و مؤسسات پژوهشی زیرنظر وزارت علوم استفاده کرد.
نیم نگاه
سریال تلویزیونی یوسف پیامبر در ۹۰ کشور جهان پخش شد که میزان تماشاگران این سریال حتی نزدیک به چهار میلیارد نفر برآورد شده است. یکی از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی فراهم آوردن ظرفیتی برای «دیپلماسی فرهنگی» است؛ در شرایطی که کشور از نظر محصولات اقتصادی مورد تحریم است، ساخت محصولات هنری و فرهنگی میتواند ظرفیتی اقتصادی به حساب آید و از انزوای ایران در جامعه بینالملل جلوگیری کند.
سریالهای تاریخی بواسطه درک مشترکی که از تاریخ ارائه میدهند، نوعی فضای گفتوگوی جمعی و فرصت فکر کردن درباره موضوعات تاریخی را به دست میدهند و این گفتوگوی جمعی میتواند زمینهای برای افزایش انسجام جمعی محسوب شود.
جامعه ایران بواسطه ارتباط تنگاتنگ با سنتها و قرار گرفتن در آستانه تغییرات فرهنگی، نسبت به گذشته نوعی غربت و نوستالژی دارد و این نوستالژی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی مشهود است. میتوان گفت که کلمه «گذشته» و مفهوم آن در ذهن مخاطبان ایرانی فعال است و هر چیزی که بین حال حاضر و گذشته ارتباط برقرار کند برای آنان جذابیت دارد. از همین رو است که سریالهای تاریخی در جامعه ایران مورد استقبال قرار میگیرند و کارکردهای فرهنگی و هویتی متنوع و متعددی در جامعه ما دارند.
بررسی سریالهای پرمخاطب تلویزیونی بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه سریالهای تاریخی برای مردم و مخاطبان همیشگی آن است. تجربه نشان داده، مردم مجموعههای تاریخی را چه براساس داستان یا شخصیتی واقعی یا براساس قصهای که درباره یک برهه تاریخی باشد با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال میکنند. البته شیوه پرداختن به داستانها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیینکنندهای در استقبال مردم از این مجموعهها دارد. گویی پل زدن به گذشته و دور شدن از هیاهو و مشغلههای امروزی، برای مردم خوشایند است. تا جایی که برخی از این سریالهای تاریخی به اثری ماندگار در ذهن مخاطب تبدیل شدهاند. فارغ از هرگونه نقد و بررسی اینگونه سریالها، پرسش این است که سریالهای تاریخی از چه ویژگیهایی برای جذب مخاطب نسبت به دیگر داستانها برخوردارند؟ این مجموعهها در برقراری پیوند میان زمان حال و گذشته و آشناسازی نسل جوان با وقایع رخ داده در تاریخ ایران چه نقشی دارند؟
«سریالهای تاریخی» نقش مهمی در هویتسازی جوامع دارند. اگر چه میزان تأثیرگذاری آنها بر جوامع مختلف یکسان نیست، اما میتوان گفت که این دسته از آثار، بر جامعه ایرانی بسیار تأثیرگذار بودهاند. نگاهی به آثار پرمخاطب تلویزیون نشان میدهد که سریالهای تاریخی همواره جزو برنامههایی با بیشترین مخاطب بودهاند. البته بین آثار تاریخی با سبک و محتوای مختلف، تفاوتهایی وجود دارد که در محل خود قابل بحث است؛ اما آنچه مهم است شناخت علل پرمخاطب بودن آثار تاریخی و کارکردهای آن در جامعه ایرانی است. سریالهای «روزی روزگاری»، «سربداران»، «کوچک جنگلی»، «پهلوانان نمیمیرند»، «در چشم باد»، «پس از باران» و... از جمله آثار تاریخی هستند که بسیار مورد توجه جامعه ایران قرار گرفتهاند و با اینکه بارها تکرار آنها از تلویزیون پخش شده است اما باز هم مخاطبان از آنها استقبال میکنند.
به نظر میرسد که این استقبال از سریالهای تاریخی پدیده مهمی در عرصه رسانه است و میتوان آن را یکی از نقاط قوت «فرهنگ بومی ایران» به حساب آورد. اما لازمه اینکه بتوان آن را «نقطه قوت» دانست، کسب شناخت درست از ابعاد موضوع است.
در جستار پیشرو سعی بر آن است تا درباره ابعاد سریالهای تاریخی اعم از کارکردهای سریالهای تاریخی و علل استقبال از آنها نکاتی ارائه شود و اهمیت جریانسازی پیرامون سریال تاریخی تشریح گردد مبنی بر اینکه سریالهای تاریخی میتوانند بهعنوان یک «فرصت فرهنگی» در راستای افزایش ظرفیت دیپلماسی فرهنگی به کار گرفته شوند.
گونهشناسی سریالهای تاریخی
سریالهای تاریخی را از نظر فرم و محتوا میتوان به 5 دسته تقسیم کرد: سریالهای تاریخی مذهبی، سریالهای تاریخی باستانی، سریالهای تاریخی معاصر، سریالهای تاریخی اسطورهای و سریالهای تاریخی مفهومی
کارکردهای سریالهای تاریخی
برای سریالهای تاریخی میتوان جنبههایی فراتر از سرگرمی درنظر گرفت و با همین رویکرد، توان کارکردهای زیر را برای آن تعیین کرد:
1. افزایش ظرفیت دیپلماسی فرهنگی
یکی از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی فراهم آوردن ظرفیتی برای «دیپلماسی فرهنگی» است؛ بسیاری از آثار تاریخی ساخته شده قابلیت نمایش در سایر کشورها بویژه کشورهای مسلمان را دارند. این محصولات میتوانند هم به اقتصاد کشور کمک کنند و هم فرصتی برای گفتوگوی فرهنگی میان ایران و سایر کشورها به وجود آورند. سریالهای تاریخی بهعنوان ابزاری برای تقویت دیپلماسی فرهنگی یکی از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی است و لازم است بیش از پیش به آن اهتمام ورزیده شود. تجربه موفق در این باره مربوط به پخش سریال تلویزیونی یوسف پیامبر در ۹۰ کشور جهان است که میزان تماشاگران این سریال حتی نزدیک به چهار میلیارد نفر برآورد شده است. در شرایطی که کشور از نظر محصولات اقتصادی مورد تحریم است، ساخت محصولات هنری و فرهنگی میتواند ظرفیتی اقتصادی به حساب آید و از انزوای ایران در جامعه بینالملل جلوگیری کند.
2- هویتبخشی و فرهنگسازی
کارکرد دیگر سریالهای تاریخی «هویتسازی» است؛ نسلهای مختلف از جایگاه خود با آثار تاریخی ارتباط برقرار میکنند. آثار هنری تاریخی از دو جهت در فرایند هویتسازی و هویتبخشی اهمیت دارند؛ نخست اینکه نگاه ویژهای را نسبت به تاریخ و اتفاقات تاریخی به مخاطب میدهند و دوم آنکه چون با احساسات مخاطب بهعنوان یک اثر هنری ارتباط برقرار میکنند زمینه پذیرش آن نگاه ویژه را در جان مخاطبان به وجود میآورند.
3- افزایش آگاهی مخاطبان از تاریخ
کارکرد دیگری که برای سریالهای تاریخی میتوان در نظر گرفت، انتقال حجم زیادی از اطلاعات تاریخی بهصورت منسجم و هدفمند است؛ در حالی که آمار مطالعه در ایران چندان تعریفی ندارد و از سوی دیگر مطالعه کتابهای تاریخی کاری نیست که برای همگان قابل وصول و ساده باشد، ساخت سریالهای تاریخی میتواند زمینه آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان با واقعیتهای تاریخی را فراهم کند. بنابراین هر سریال تاریخی به خاطر پژوهشهایی که در پشتوانه آن قرار دارد، به اندازه مطالعه دهها کتاب تاریخی مهم، میتواند مخاطبان را با تاریخ آشنا کند.
4- پر کردن شکاف فرهنگی بیننسلی
کارکرد دیگر سریالهای تاریخی پرکردن شکاف فرهنگی بیننسلی است. مخاطبان از ردههای سنی مختلف با اینگونه آثار تاریخی ارتباط برقرار میکنند؛ به همین خاطر، به نوعی درک مشترک دست پیدا میکنند. این درک مشترک میتواند فرصتی برای تقریب ذهن افراد محسوب شود هرقدر که آثار تاریخی با رویکردهای مختلف بیشتر ساخته شود، این تقریب ذهن افزایش و شکاف فرهنگی بین نسلی کاهش خواهد یافت.
5- روایتسازی از تاریخ در نبرد روایتها
اهمیت دیگر سریالهای تاریخی، روایت تاریخ به گونهای معین و هدایت شده است؛ مخاطب امروز بیش از آنکه بهدنبال اطلاعات تاریخی باشد، پذیرای روایتهای تاریخی است. این اتفاق چند علت دارد؛ نخست آنکه، رسانههای جمعی در بین جوامع نفوذ زیادی پیدا کردهاند و به همین خاطر روایتهایی که از تاریخ ارائه میشود، نیز تعدد یافتهاند. دلیل دوم، پیچیدگیهای تاریخ است؛ هم مفهوم تاریخ و هم ابعاد اتفاقهای تاریخی بویژه در قرنهای اخیر به سبب پیچیدگی جوامع، افزایش یافته است و به همین خاطر روایتهای متفاوتی از آنها ارائه میشود. بنابراین، ساخت سریالهای تاریخی بویژه اگر با نظارت نهادهای فرهنگی حاکمیتی باشد، میتواند یکی از راههای اصلی انتقال ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی به مخاطبان به حساب آید. البته باید این روایتها به گونهای فکر شده و منسجم طراحی شوند.
6- افزایش امنیت ملی و انسجام جمعی
یکی دیگر از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی، افزایش «امنیت ملی» و «انسجام جمعی» است؛ سریالهای تاریخی این خاصیت را دارند که در زمان پخش، جمع زیادی از مخاطبان را پای تلویزیون بنشانند. اغلب سریالهای مهم و جذاب تلویزیون بهصورت خانوادگی دنبال میشوند؛ یعنی تمام اعضای خانواده رأس ساعت پخش سریال پای تلویزیون نشسته و آن را تماشا میکنند. در نتیجه این سریالها در مرحله نخست در مقیاس خانواده نوعی هماهنگی و انسجام به وجود میآورند و وهله دوم در مقیاس کلانتر، بواسطه درک مشترکی که از تاریخ ارائه میدهند، نوعی فضای گفتوگوی جمعی و فرصت فکر کردن درباره موضوعهای تاریخی را به دست میدهند و این گفتوگوی جمعی میتواند زمینهای برای افزایش انسجام جمعی محسوب شود.
ملاحظهها و جمعبندی
در ارتباط با سریالهای تاریخی چند نکته مهم وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:
1. جامعه ایران بواسطه ارتباط تنگاتنگ با سنتها و قرار گرفتن در آستانه تغییرات فرهنگی، نسبت به گذشته نوعی غربت و نوستالژی دارد و این نوستالژی در عرصههای مختلف سیاسی- اجتماعی مشهود است. به عبارت دیگر، آنچه باعث میشود جامعه زیاد به گذشته فکر کند، تصوری است که از گذشته در ذهن جمعی شکل گرفته و روایتهایی است که از گذشته در حال ارائه شدن هستند. با این مقدمه، میتوان گفت که کلمه «گذشته» و مفهوم آن در ذهن مخاطبان ایرانی فعال است و هر چیزی که بین حال حاضر و گذشته ارتباط برقرار کند برای آنان جذابیت دارد.
از همین رو، سریالهای تاریخی جذابیت زیادی برای مخاطبان ایرانی دارند و حتی شاید این گونه سریالها بر مخاطبان ایرانی نسبت به مخاطبان سایر کشورها تأثیرات بیشتری بگذارند. همچنین غنای تاریخی ایران و میراث فرهنگی به جای مانده در حوزههای مختلف باعث پیوند تنگاتنگ امروز با دورههای تاریخی گذشته شده است؛ بنابراین ساخت سریالهای تاریخی میتواند نوعی استفاده از این ظرفیت ذهنی و فرهنگی باشد. اتفاقاتی که در حال حاضر در جامعه میافتد به دلایل مختلف (که بخشی از این دلایل میتواند بواسطه سیاهنمایی جریانهای رسانهای معاند باشد) برای جامعه چندان جذابیتی ندارد. جامعه ایرانی از وضعیت امروز خود به هر دلیل راضی نیست بنابراین دوست ندارد با مسائلی که هر روز با آنها روبهرو است، در سریالها نیز مواجه شود؛ بلکه نیاز به فضای جدید دارد که به مخاطب فراغت ذهنی بدهد و برای اندکی هم که شده او را به جهان دیگری برده و آدمهای دیگر و فرهنگهای جدیدی را به او نشان بدهد. بنابراین ساخت سریالهای تاریخی به خاطر اینکه جهان دیگر و فرهنگهای جدیدی را به مخاطبان نشان میدهد، برای آنان دارای جذابیت است.
2. سریالهای تاریخی که تاکنون ساخته شدهاند برخاسته از یک جریان اصلی سریالسازی و بر مبنای طرح پیشین منسجم نبودهاند؛ بلکه توسط افراد معدودی تولید شدهاند که خود بواسطه علاقه شخصی به عرصه ساخت سریالهای تاریخی وارد شدهاند. چه بسا اگر این افراد وجود نداشتند، چنین آثاری ساخته نمیشد به همین خاطر، لازم است نخست جریانی برای تولید آثار تاریخی به وجود آید و در این امر اهتمام ویژهای شود و دوم، درباره ساخت آثار تاریخی کادرسازی صورت گیرد و از ظرفیت کارگردانهای تاریخیساز کنونی در راستای تربیت نسلهای جدید سازندگان آثار تاریخی استفاده شود تا این فرایند متوقف نشود و متکی بر اشخاص نباشد.
3. نکته دیگر هزینهبر بودن سریالهای تاریخی است؛ به گونهای که شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تأخیر در ساخت آثار تاریخی و اتمام آنها را محدودیت بودجه برای آنها در نظر گرفت. بحث بودجه، زمان تولید آثار تاریخی و نیز برنامهریزی از جمله مهمترین مسائلی است که یک سرمایهگذار و تهیهکننده باید برای تولید آثار تاریخی به آن توجه کند. به همین دلیل ممکن است از نگاه برخی، ساخت مجموعههای تاریخی مقرون به صرفه نباشد؛ اما حقیقت آن است که کارکردهای مهم یک سریال تاریخی به اندازهای مهم و قابل توجه هستند که حتی صرف هزینههای هنگفت برای آنها نیز کاری ضروری و لازم است (به شرط برخورداری از کیفیت مطلوب). این آثار بواسطه اقتضائات فنی، معمولاً گران تمام میشوند و به نظر میرسد که باید برای تأمین اقتصاد آنها راههای جدیدی غیر از بودجههای مصوب به صداوسیما در نظر گرفت؛ در حقیقت باید رویههایی برای تأمین اقتصادی این آثار به وجود آورد به طوری که برخی از سرمایههای سرگردان به سمت آن هدایت شوند. بنابراین توقف تولید سریالهای تاریخی بهدلیل نبود بودجه به هیچ عنوان امری پذیرفته و موجه نیست.
4. سریالهای تاریخی عمدتاً نیاز به پژوهشهای تاریخی و مفصل دارند و لازمه این پژوهشها وجود آثار پژوهشی و غنای این حوزه است؛ بنابراین حتی اگر بنا بر ساخت سریالهای تاریخی باشد و بودجه آن هم وجود داشته باشد اما تا زمانی که غنای پژوهشی در این حوزه وجود نداشته باشد، کاری از پیش نخواهد رفت. پس لازم است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت علوم، در حیطه غنای پژوهشی و مطالعاتی تاریخی براساس نظام مسائل مشخص سیاستهایی را در نظر گیرند و پروژههایی را تعریف کنند.
5. نکته دیگری که باید در نظر گرفت آن است که معمولاً آثار تاریخی سیاسی، کمتر از آثار تاریخی غیرسیاسی مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرند و ظرفیت کمتری برای اجماعسازی، انسجامبخشی و هویتبخشی دارند. به همین خاطر، لازم است تا بودجههای مصوب برای سریالهای تاریخی، تمرکز بیشتری بر آثار غیرسیاسی داشته باشد.
6. نکته دیگر در ارتباط با آثار تاریخی آن است که باید بین سینما و تلویزیون تفکیک قائل شد؛ معمولاً فیلمهای سینمایی تاریخی چندان تأثیری در جذب مخاطبان ندارند و مخاطبان محدودی نیز دارند؛ به علاوه اینکه جریانساز هم نیستند و نمیتوانند ابعاد یک موضوع تاریخی را بدرستی و کامل نشان دهند؛ در حالی که سریالهای تاریخی از مخاطبان گسترده برخوردار هستند و جنبه هویتبخش و جریانساز نیز دارند به همین خاطر پیشنهاد میشود تا به جای تمرکز بر ساخت فیلمهای سینمایی تاریخی، بر سریالهای تاریخی چند قسمتی تمرکز ویژه صورت گیرد.
7. یکی از دلایلی که سبب میشود سازندگان آثار هنری به سمت ساخت سریالهای تاریخی گرایش پیدا نکنند، ملاحظات ایدئولوژیک سیاسی، مذهبی و تاریخی نامعین و گاه مبهم است؛ به گونهای که کارگردانها و نویسندهها یا احساس محدودیت میکنند یا از پیامدهای موهومی نگراناند. همچنین ممکن است در مراحل پیش تولید و تولید، تعارضاتی بین نهادهای ناظر و عوامل فیلم بهدلیل وجود برخی بخشها و محتوای آن صورت گیرد؛ برای نمونه آیا درباره ایران باستان میتوان سریالهایی ساخت؟ آیا برای ساخت سریال درباره دورههای تاریخی مختلف ملاحظات سیاسی وجود دارد؟ ملاحظات مذهبی درباره ساخت سریالهای مذهبی کدامند؟ این سؤالها تنها چند نمونه از این تعارضات هستند که در قالب پرسش مطرح شدهاند. پس لازم است تا این گونه تعارضات بیشتر شناخته شوند و برای آنها از قبل راهکارهایی اندیشیده شود.
8. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، سنجش میزان اثرگذاری سریالهای تاریخی به تفکیک هر سریال و طبیعتاً به تفکیک سبک سریال و محتوای آنها است. هرچند به طور تخمینی میتوان ارزیابی از این موضوع ارائه داد، اما لازم است درباره هر کدام از آثار به تفکیک ارزیابی دقیقی صورت گیرد و بر مبنای آنها پروژههای جدید سیاستگذاری و تعریف شوند. برای انجام این ارزیابی میتوان از ظرفیت صدا و سیما، نهادهای دانشگاهی، مؤسسات فرهنگی و مؤسسات پژوهشی زیرنظر وزارت علوم استفاده کرد.
نیم نگاه
سریال تلویزیونی یوسف پیامبر در ۹۰ کشور جهان پخش شد که میزان تماشاگران این سریال حتی نزدیک به چهار میلیارد نفر برآورد شده است. یکی از کارکردهای مهم سریالهای تاریخی فراهم آوردن ظرفیتی برای «دیپلماسی فرهنگی» است؛ در شرایطی که کشور از نظر محصولات اقتصادی مورد تحریم است، ساخت محصولات هنری و فرهنگی میتواند ظرفیتی اقتصادی به حساب آید و از انزوای ایران در جامعه بینالملل جلوگیری کند.
سریالهای تاریخی بواسطه درک مشترکی که از تاریخ ارائه میدهند، نوعی فضای گفتوگوی جمعی و فرصت فکر کردن درباره موضوعات تاریخی را به دست میدهند و این گفتوگوی جمعی میتواند زمینهای برای افزایش انسجام جمعی محسوب شود.
جامعه ایران بواسطه ارتباط تنگاتنگ با سنتها و قرار گرفتن در آستانه تغییرات فرهنگی، نسبت به گذشته نوعی غربت و نوستالژی دارد و این نوستالژی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی مشهود است. میتوان گفت که کلمه «گذشته» و مفهوم آن در ذهن مخاطبان ایرانی فعال است و هر چیزی که بین حال حاضر و گذشته ارتباط برقرار کند برای آنان جذابیت دارد. از همین رو است که سریالهای تاریخی در جامعه ایران مورد استقبال قرار میگیرند و کارکردهای فرهنگی و هویتی متنوع و متعددی در جامعه ما دارند.

جاده های سفید
زهره افشار
خبرنگار
بارش سنگین برف در 18 استان ایران، علاوه بر نشاط اجتماعی مردم در این استانها، مشکلاتی را هم برای شان به وجود آورد؛ از راهدار و نیروهای هلال احمر و پاکبان و نیروهای شهرداری گرفته تا نیروهای سپاه و ارتش و نیروهای جهادی همه بسیج شدند تا مردم مشکلات کمتری را داشته باشند.«فرهاد مهریاری»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای در گفتوگو با «ایران» از مردم خواست در شرایط آب و هوایی زمستانی با برنامهریزی سفر بروند.
وی افزود: وقتی مردم میخواهند سفر بروند از شرایط جوی آگاهی پیدا کنند و در هنگام ضرورت سفر ماشین خود را به تجهیزات زمستانی و زنجیر چرخ مجهز کنند و در عین حال با خود قدری تنقلات و خوراکی بردارند چون ممکن است سفرشان با تأخیر مواجه شود.
وی با اشاره به اینکه بیشتر ماشینآلات راهداری در جادههای کشور عمر بالای 23 سال دارند و توانمندی و چابکی لازم را ندارد افزود: با این حال راهداران از جان خود مایه میگذارند تا کسانی را که همچون خانواده خود میدانند هر چه سریعتر از جاده های برفی و سیلابی دور کنند.همین چند روز پیش در گردنه اسدآباد، «حبیبی» یکی از راهداران ما برای نجات و گرم نگه داشتن کودکی که چهار ساعت به همراه پدر و مادرش در برف مانده بودن کاپشن خود را دور کودک میپیچد و مسیری طولانی را طی میکند.
از وی پرسیدیم چرا در جریان بارش سنگین برف اخیر، مسافرانی که در گردنه اسدآباد در حال سفر بودند بیشتر با مشکل مواجه شدند؟ وی توضیح داد: ما امسال برای نخستین بار، گردنهها و جادههای کوهستانی که احتمال میدادیم به دلیل بارش سنگین برف بسته شوند را به صورت کنترل شده بستیم تا مشکلات کمتری برای مردم به وجود بیاید که البته این اقدام احتیاج به هماهنگی با پلیس راه و دیگر مسئولان استانی دارد. اما اتفاقی که در اسدآباد افتاد این بود که این هماهنگی قدری به طول انجامید و ما انتظار همکاری بیشتری در این زمینه داریم.
به گفته وی در حال حاضر (ظهر یکشنبه) هنور دو جاده اصلی سقز به مریوان و کیاسر به سمنان به دلیل بارش سنگین برف و جاده رودبار جنوب به ایرانشهر درجنوب کرمان و بند خمیر به بندر لنگه به دلیل سیلاب مسدود است.وی همچنین درخصوص طولانی شدن بازگشایی جاده سقز- مریوان توضیح داد: بارش برف در این منطقه به یک و نیم متر رسید ولی کولاک موجب شد در برخی نقاط این جاده بیش از 10 متر برف روی هم تلنبار شود و این کار را طولانی کرده است.
تجهیزات راهداری کافی نیست، هنوز 40 راه روستایی باز نشده است
«محمد فلاحی» مدیرکل مدیریت بحران کردستان نیز در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد: هر چند بارش برف به پایان رسیده اما هنوز راه روستایی 40 روستای کردستان تا ظهر یکشنبه زیر برف بود و تلاشها برای بازگشایی آن ادامه دارد. البته ما برای رفع نیازهای اولیه مردم از طریق بالگرد هلال احمر در حال انتقال مواد غذایی و دارویی به این روستاها هستیم.وی تأکید کرد: تجهیزات راهداری و برف روبی استان به هیچ وجه در حد نیاز استان کوهستانی مانند کردستان نیست و با توجه به اینکه اولویت بازگشایی در مواقع بارش برف با راههای اصلی است بازگشایی روستاها به طول میانجامد و مشکلاتی را برای مردم به وجود میآورد.در چنین شرایطی خود مردم و روستاییان میتوانند هم به خودشان هم به ما کمک کنند. انتظار داریم مردم در روزهای برفی از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند و روستاییان تا جایی که میتوانند مایحتاج زندگیشان را در روستا ذخیره کنند.
لرستان یکی از استانهای کوهستانی با دهها گردنه برفگیر است که در زمستان ارتفاع برف در برخی راهها از جمله «گله بادوش» الیگودرز حتی به 7 متر نیز میرسد. از سوی دیگر این استان بر سر راه مسیر خوزستان به تهران است و رانندگانی که با شرایط جوی و گردنههای استان آشنایی ندارند در روزهای برفی با مشکلاتی مواجه میشوند که تصورش را نمیکردند.
«مهدی پازوکی» مدیرکل مدیریت بحران لرستان نیز به «ایران» گفت: جدا از کمبود تجهیزات راهداری در استان کوهستانی لرستان باید این مسأله را در نظر داشت که معمولاً برف در لرستان به شکل کولاک میشود و با برودت همراه است و شرایط برای خیلی از مردم غیرقابل پیشبینی میشود. این شرایط حتی برای راهداران که ماشینآلات مجهز دارند و به اصطلاح راه بلد هستند هم هراز گاهی دردسرزا میشود.
پنج شنبه هفته گذشته 2 راهدار ما در هنگام جاده گشایی گردنه گله بادوش الیگودرز به یکباره ارتباطشان با ما قطع شد و ماشین آنها در برف با ارتفاع شش متر ماند و ما 16 ساعت دلهرهآور را سپری کردیم و فردای آن روز توانستیم با کمک بالگرد هلال احمر این عزیزان را نجات دهیم. پس از مردم میخواهیم در روزهای برفی جداً از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند.
«صادق ضیاییان» مدیرکل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: به دنبال یک هفته پر برف و باران در کشور انتظار میرود تا پایان هفته بارش سنگینی در استانها نداشته باشیم.
وی افزود: البته جبهه بارشی ضعیفی در روز چهارشنبه از شمال غرب وارد کشور میشود که بارشهای خفیف و پراکندهای را برای نیمه غربی کشور خواهد داشت. دما نیز تا پایان هفته روند افزایشی ناچیزی خواهد داشت.وی البته تصریح کرد: تا فردا سهشنبه روند افزایش آلایندهها را در شهرهای صنعتی و کلانشهرها خواهیم داشت.مدیر کل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی خاطرنشان کرد: از مردم درخواست میکنم اطلاعات هواشناسی و پیشبینی هوا را تنها از مراجع رسمی پیگیری کنند.
وی با اشاره به اینکه مردم در بسیاری از استانهای کشور چندین ماه بود که منتظر بارش رحمت الهی بودند افزود: به هر جهت طبیعت زمستان بارش برف است و اگر مردم توصیهها را جدی بگیرند شیرینی بارشها کامشان را تلخ نخواهد کرد.
خبرنگار
بارش سنگین برف در 18 استان ایران، علاوه بر نشاط اجتماعی مردم در این استانها، مشکلاتی را هم برای شان به وجود آورد؛ از راهدار و نیروهای هلال احمر و پاکبان و نیروهای شهرداری گرفته تا نیروهای سپاه و ارتش و نیروهای جهادی همه بسیج شدند تا مردم مشکلات کمتری را داشته باشند.«فرهاد مهریاری»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای در گفتوگو با «ایران» از مردم خواست در شرایط آب و هوایی زمستانی با برنامهریزی سفر بروند.
وی افزود: وقتی مردم میخواهند سفر بروند از شرایط جوی آگاهی پیدا کنند و در هنگام ضرورت سفر ماشین خود را به تجهیزات زمستانی و زنجیر چرخ مجهز کنند و در عین حال با خود قدری تنقلات و خوراکی بردارند چون ممکن است سفرشان با تأخیر مواجه شود.
وی با اشاره به اینکه بیشتر ماشینآلات راهداری در جادههای کشور عمر بالای 23 سال دارند و توانمندی و چابکی لازم را ندارد افزود: با این حال راهداران از جان خود مایه میگذارند تا کسانی را که همچون خانواده خود میدانند هر چه سریعتر از جاده های برفی و سیلابی دور کنند.همین چند روز پیش در گردنه اسدآباد، «حبیبی» یکی از راهداران ما برای نجات و گرم نگه داشتن کودکی که چهار ساعت به همراه پدر و مادرش در برف مانده بودن کاپشن خود را دور کودک میپیچد و مسیری طولانی را طی میکند.
از وی پرسیدیم چرا در جریان بارش سنگین برف اخیر، مسافرانی که در گردنه اسدآباد در حال سفر بودند بیشتر با مشکل مواجه شدند؟ وی توضیح داد: ما امسال برای نخستین بار، گردنهها و جادههای کوهستانی که احتمال میدادیم به دلیل بارش سنگین برف بسته شوند را به صورت کنترل شده بستیم تا مشکلات کمتری برای مردم به وجود بیاید که البته این اقدام احتیاج به هماهنگی با پلیس راه و دیگر مسئولان استانی دارد. اما اتفاقی که در اسدآباد افتاد این بود که این هماهنگی قدری به طول انجامید و ما انتظار همکاری بیشتری در این زمینه داریم.
به گفته وی در حال حاضر (ظهر یکشنبه) هنور دو جاده اصلی سقز به مریوان و کیاسر به سمنان به دلیل بارش سنگین برف و جاده رودبار جنوب به ایرانشهر درجنوب کرمان و بند خمیر به بندر لنگه به دلیل سیلاب مسدود است.وی همچنین درخصوص طولانی شدن بازگشایی جاده سقز- مریوان توضیح داد: بارش برف در این منطقه به یک و نیم متر رسید ولی کولاک موجب شد در برخی نقاط این جاده بیش از 10 متر برف روی هم تلنبار شود و این کار را طولانی کرده است.
تجهیزات راهداری کافی نیست، هنوز 40 راه روستایی باز نشده است
«محمد فلاحی» مدیرکل مدیریت بحران کردستان نیز در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد: هر چند بارش برف به پایان رسیده اما هنوز راه روستایی 40 روستای کردستان تا ظهر یکشنبه زیر برف بود و تلاشها برای بازگشایی آن ادامه دارد. البته ما برای رفع نیازهای اولیه مردم از طریق بالگرد هلال احمر در حال انتقال مواد غذایی و دارویی به این روستاها هستیم.وی تأکید کرد: تجهیزات راهداری و برف روبی استان به هیچ وجه در حد نیاز استان کوهستانی مانند کردستان نیست و با توجه به اینکه اولویت بازگشایی در مواقع بارش برف با راههای اصلی است بازگشایی روستاها به طول میانجامد و مشکلاتی را برای مردم به وجود میآورد.در چنین شرایطی خود مردم و روستاییان میتوانند هم به خودشان هم به ما کمک کنند. انتظار داریم مردم در روزهای برفی از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند و روستاییان تا جایی که میتوانند مایحتاج زندگیشان را در روستا ذخیره کنند.
لرستان یکی از استانهای کوهستانی با دهها گردنه برفگیر است که در زمستان ارتفاع برف در برخی راهها از جمله «گله بادوش» الیگودرز حتی به 7 متر نیز میرسد. از سوی دیگر این استان بر سر راه مسیر خوزستان به تهران است و رانندگانی که با شرایط جوی و گردنههای استان آشنایی ندارند در روزهای برفی با مشکلاتی مواجه میشوند که تصورش را نمیکردند.
«مهدی پازوکی» مدیرکل مدیریت بحران لرستان نیز به «ایران» گفت: جدا از کمبود تجهیزات راهداری در استان کوهستانی لرستان باید این مسأله را در نظر داشت که معمولاً برف در لرستان به شکل کولاک میشود و با برودت همراه است و شرایط برای خیلی از مردم غیرقابل پیشبینی میشود. این شرایط حتی برای راهداران که ماشینآلات مجهز دارند و به اصطلاح راه بلد هستند هم هراز گاهی دردسرزا میشود.
پنج شنبه هفته گذشته 2 راهدار ما در هنگام جاده گشایی گردنه گله بادوش الیگودرز به یکباره ارتباطشان با ما قطع شد و ماشین آنها در برف با ارتفاع شش متر ماند و ما 16 ساعت دلهرهآور را سپری کردیم و فردای آن روز توانستیم با کمک بالگرد هلال احمر این عزیزان را نجات دهیم. پس از مردم میخواهیم در روزهای برفی جداً از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند.
«صادق ضیاییان» مدیرکل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: به دنبال یک هفته پر برف و باران در کشور انتظار میرود تا پایان هفته بارش سنگینی در استانها نداشته باشیم.
وی افزود: البته جبهه بارشی ضعیفی در روز چهارشنبه از شمال غرب وارد کشور میشود که بارشهای خفیف و پراکندهای را برای نیمه غربی کشور خواهد داشت. دما نیز تا پایان هفته روند افزایشی ناچیزی خواهد داشت.وی البته تصریح کرد: تا فردا سهشنبه روند افزایش آلایندهها را در شهرهای صنعتی و کلانشهرها خواهیم داشت.مدیر کل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی خاطرنشان کرد: از مردم درخواست میکنم اطلاعات هواشناسی و پیشبینی هوا را تنها از مراجع رسمی پیگیری کنند.
وی با اشاره به اینکه مردم در بسیاری از استانهای کشور چندین ماه بود که منتظر بارش رحمت الهی بودند افزود: به هر جهت طبیعت زمستان بارش برف است و اگر مردم توصیهها را جدی بگیرند شیرینی بارشها کامشان را تلخ نخواهد کرد.

بنبست سیاسی بر سر تشکیل دولت، سناریوی تکراری عراق
عبدالرحمن فتح الهی
کارشناس مسائل عراق
بعد از انتخابات جنجالی زودهنگام پارلمانی در عراق شاهد برگزاری اولین جلسه مجلس عراق بودیم که مجدداً محمدالحلبوسی به عنوان رئیس پارلمان عراق برگزیده شد تا در کنار پیروزی جریان صدر، عملاً عراق در دور باطل فساد و ناکارآمدی گرفتار بماند.
اگرچه «چهارچوب هماهنگی» در اولین جلسه مجلس جدید در تلاش بود تا از ریاست مجدد محمدالحلبوسی به عنوان شخصیت همپیمان با جریان صدر جلوگیری کند، اما نهایتاً با 200 رأی موافق از مجموع 329 نماینده حاضر، حلبوسی دوباره بر کرسی ریاست پارلمان عراق تکیه زد تا نگرانی چهارچوب هماهنگی درخصوص تکرار سناریوی مشابه درباره انتخاب نخستوزیر و رئیسجمهور عراق پررنگتر شود.
بازگشت بیشتر افراد، احزاب، جریانات و شخصیتهای فعلی عراقی به عنوان بانیان فساد سیستماتیک و ناکارآمدی دولت و ساختار سیاسی عراق نوین بعد از صدام حسین به صحنه انتخابات، آن هم پس از مطالبه و انتظارات مردمی در پی انقلاب اکتبر 2019 به بزرگترین عامل کاهش مشارکت مردم در انتخابات زودهنگام پارلمانی در این کشور بدل شد.
در ادامه پارامتر کاهش مشارکت مردمی خود سبب تحولات و اتفاقات بعدی پس از برگزاری انتخابات شد؛ از پیروزی جریان صدر تا شکایات، تخلفات و تقلبات گسترده انتخاباتی و...؛ از این رو بود که شمار زیادی از شخصیتهای سیاسی عراقی بارها بر ضرورت تغییر سران سه قوه عراق تأکید کرده بودند. با این حال به نظر میرسد به دلیل پراکندگی کرسیهای احزاب مخالف در مقابل جریان پیروز با محوریت جریان صدر در مجلس، عملاً تغییر ساختار و نیز تغییر سران قوا در عراق غیرممکن یا حداقل بسیار مشکل جلوه کند.
در این بین جریان صدر با 73 کرسی تلاش میکند در سایه همراهی سایر جریانات برنده انتخابات، البته به جز ائتلاف دولت قانون به ریاست نوری مالکی، دولت اکثریت را تشکیل دهد. با وجود این سایر احزاب شیعی، ضمن مخالفت با این هدف صدریها، بر ضرورت تشکیل دولت توافق با هدف تضمین مشارکت همه جریانات سیاسی و تضمین حضور خودشان در آن تأکید دارند. حال نکته حائز اهمیت در بحبوحه این وزنکشی سیاسی بین صدریها با چهارچوب هماهنگی به تغییر موضع بخشی از مخالفان مقتدی صدر بازمیگردد که میتواند عملاً ورق بازی را به سود صدریها بازگرداند.
پیرو نکته یاد شده دیدار هادی عامری، رهبر ائتلاف فتح به عنوان بخشی از جریان چهارچوب هماهنگی با مقتدی صدر در راستای مذاکره بر سر تشکیل دولت آتی نشان از این دارد که جریان متمرکز چهارچوب هماهنگی دچار تَرَک سیاسی شده است، بویژه که رسانههای عراقی نشست بین هادی عامری با مقتدی صدر را مثبت ارزیابی کردهاند.
حال اینکه اقدام رهبر ائتلاف فتح و برخی تحرکات مشابه دیگر میتواند به معنای دور خوردن نوری مالکی و چهارچوب هماهنگی تلقی شود، ولی در عین حال شرایط فعلی گویای آن است که اختلاف، تنش و بنبست سیاسی بین احزاب و جریانات بر سر تشکیل دولت عراق کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.
حال اگر از این منظر به شرایط و اقتضائات جامعه و نظام سیاسی – اداری عراق بنگریم عملاً شاهد یک دور باطل از حضور افراد و احزابی هستیم که انتخابات، دموکراسی و کرسیهای پارلمانی را مسیری برای قبضه قدرت میدانند.
لذا در این 18 سالی که از عمر دموکراسی در عراق میگذرد انتخابات، نه برای تعمیق گفتمان دموکراسی که ابزاری برای در اختیار گرفتن قدرت به شمار میرود؛ رویه و چرخه معیوبی که در نهایت چرخش قدرت را محقق نمیکند و تنها بخش معدودی از احزاب، چهرهها و شخصیتهای عراقی که در همین 18 سال در بدنه قدرت حضور داشتهاند توان و اجازه شکلدهی نظام سیاسی در این کشور را دارند.
حال باید دید که آینده عراق در این دور باطل، آبستن چه تحولاتی است، چه افرادی بر کرسی ریاستجمهوری و نخستوزیری تکیه میزنند و ترکیب کابینه پیش رو چه خواهد بود، اگر چه مردم این کشور مدتهاست که از تحول بنیادین در نظام اداری و سیاسی عراق با هدف تحقق مطالبات خود دست شستهاند.
کارشناس مسائل عراق
بعد از انتخابات جنجالی زودهنگام پارلمانی در عراق شاهد برگزاری اولین جلسه مجلس عراق بودیم که مجدداً محمدالحلبوسی به عنوان رئیس پارلمان عراق برگزیده شد تا در کنار پیروزی جریان صدر، عملاً عراق در دور باطل فساد و ناکارآمدی گرفتار بماند.
اگرچه «چهارچوب هماهنگی» در اولین جلسه مجلس جدید در تلاش بود تا از ریاست مجدد محمدالحلبوسی به عنوان شخصیت همپیمان با جریان صدر جلوگیری کند، اما نهایتاً با 200 رأی موافق از مجموع 329 نماینده حاضر، حلبوسی دوباره بر کرسی ریاست پارلمان عراق تکیه زد تا نگرانی چهارچوب هماهنگی درخصوص تکرار سناریوی مشابه درباره انتخاب نخستوزیر و رئیسجمهور عراق پررنگتر شود.
بازگشت بیشتر افراد، احزاب، جریانات و شخصیتهای فعلی عراقی به عنوان بانیان فساد سیستماتیک و ناکارآمدی دولت و ساختار سیاسی عراق نوین بعد از صدام حسین به صحنه انتخابات، آن هم پس از مطالبه و انتظارات مردمی در پی انقلاب اکتبر 2019 به بزرگترین عامل کاهش مشارکت مردم در انتخابات زودهنگام پارلمانی در این کشور بدل شد.
در ادامه پارامتر کاهش مشارکت مردمی خود سبب تحولات و اتفاقات بعدی پس از برگزاری انتخابات شد؛ از پیروزی جریان صدر تا شکایات، تخلفات و تقلبات گسترده انتخاباتی و...؛ از این رو بود که شمار زیادی از شخصیتهای سیاسی عراقی بارها بر ضرورت تغییر سران سه قوه عراق تأکید کرده بودند. با این حال به نظر میرسد به دلیل پراکندگی کرسیهای احزاب مخالف در مقابل جریان پیروز با محوریت جریان صدر در مجلس، عملاً تغییر ساختار و نیز تغییر سران قوا در عراق غیرممکن یا حداقل بسیار مشکل جلوه کند.
در این بین جریان صدر با 73 کرسی تلاش میکند در سایه همراهی سایر جریانات برنده انتخابات، البته به جز ائتلاف دولت قانون به ریاست نوری مالکی، دولت اکثریت را تشکیل دهد. با وجود این سایر احزاب شیعی، ضمن مخالفت با این هدف صدریها، بر ضرورت تشکیل دولت توافق با هدف تضمین مشارکت همه جریانات سیاسی و تضمین حضور خودشان در آن تأکید دارند. حال نکته حائز اهمیت در بحبوحه این وزنکشی سیاسی بین صدریها با چهارچوب هماهنگی به تغییر موضع بخشی از مخالفان مقتدی صدر بازمیگردد که میتواند عملاً ورق بازی را به سود صدریها بازگرداند.
پیرو نکته یاد شده دیدار هادی عامری، رهبر ائتلاف فتح به عنوان بخشی از جریان چهارچوب هماهنگی با مقتدی صدر در راستای مذاکره بر سر تشکیل دولت آتی نشان از این دارد که جریان متمرکز چهارچوب هماهنگی دچار تَرَک سیاسی شده است، بویژه که رسانههای عراقی نشست بین هادی عامری با مقتدی صدر را مثبت ارزیابی کردهاند.
حال اینکه اقدام رهبر ائتلاف فتح و برخی تحرکات مشابه دیگر میتواند به معنای دور خوردن نوری مالکی و چهارچوب هماهنگی تلقی شود، ولی در عین حال شرایط فعلی گویای آن است که اختلاف، تنش و بنبست سیاسی بین احزاب و جریانات بر سر تشکیل دولت عراق کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.
حال اگر از این منظر به شرایط و اقتضائات جامعه و نظام سیاسی – اداری عراق بنگریم عملاً شاهد یک دور باطل از حضور افراد و احزابی هستیم که انتخابات، دموکراسی و کرسیهای پارلمانی را مسیری برای قبضه قدرت میدانند.
لذا در این 18 سالی که از عمر دموکراسی در عراق میگذرد انتخابات، نه برای تعمیق گفتمان دموکراسی که ابزاری برای در اختیار گرفتن قدرت به شمار میرود؛ رویه و چرخه معیوبی که در نهایت چرخش قدرت را محقق نمیکند و تنها بخش معدودی از احزاب، چهرهها و شخصیتهای عراقی که در همین 18 سال در بدنه قدرت حضور داشتهاند توان و اجازه شکلدهی نظام سیاسی در این کشور را دارند.
حال باید دید که آینده عراق در این دور باطل، آبستن چه تحولاتی است، چه افرادی بر کرسی ریاستجمهوری و نخستوزیری تکیه میزنند و ترکیب کابینه پیش رو چه خواهد بود، اگر چه مردم این کشور مدتهاست که از تحول بنیادین در نظام اداری و سیاسی عراق با هدف تحقق مطالبات خود دست شستهاند.

علل و پیامدهای حمله انصارالله به امارات
عماد هلالات
کارشناس مسائل منطقه
تحولات سال ٢٠١١ در غرب آسیا و شمال آفریقا باعث شد امارات متحده عربی سیاست خارجی محافظهکارانه را کنار بگذارد و به سمت تجدیدنظرطلبی برود. تغییرات در سیستم بینالمللی و تحولات داخلی و قدرت گرفتن بن زاید، باعث شد امارات خود را وارد مسائل منطقهای و بینالمللی کند. یکی از مهمترین تحولات در منطقه غرب آسیا، بحران یمن بود. امارات به همراه عربستان سعودی با تشکیل ائتلاف خودساختگی به بهانه حمایت از دولت مستعفی منصور هادی و مبارزه با نفوذ ایران در منطقه، در سال ٢٠١٥ وارد نبرد یمن شد. با گذشت بیش از هفت سال از این نبرد، امارات و عربستان در باتلاق یمن فرو رفتند. امارات در سال 2020 در رایزنی با جمهوری اسلامی اعلام کرد از یمن خارج شده است، اما با تحولات جدید منطقه و وعده سعودیها مبنی بر واگذاری امور جنوب یمن به امارات بار دیگر با استفاده از مزدوران خود وارد عرصه نبرد یمن شده است؛ امری که با هشدارهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن همراه بوده است.
ورود امارات به جنگ یمن
در سال 2015، اماراتیها در قالب ائتلاف سعودی خود را وارد باتلاق یمن کردند. بهانه حمایت از دولت مستعفی منصور هادی و مبارزه با نفوذ منطقهای ایران و همچنین شعف خیالی پیروزی سه ماهه بر انصارالله، باعث شد محمد بن زاید سیاست محافظهکاری امارات را کنار گذاشته و توسعهطلبی را در راستای سیاست خارجی امارات قرار دهد. با شکاف ایجاد شده بین دولت منصور هادی و تجزیهطلبان جنوبی، امارات بخشهایی از جنوب یمن را اداره میکرد. تشدید حملات انصارالله به نیروهای اماراتی و حمله به فرودگاه ابوظبی و همچنین کشتن بیش از 300 نظامی اماراتی، باعث شد با رایزنی با جمهوری اسلامی و وساطت ایران، در اوایل سال 2020، امارات اعلام کند به صورت یکجانبه از جنگ یمن خارج شده است. در طول سال 2020 تا سال 2021، ارتش و کمیتههای مردمی حملاتی را به امارات نداشته و اکثر نبردها با مزدوران سعودی و سلفیها و حزب اصلاح بوده است. تغییر وضعیت نظامی انصارالله از حالت پدافندی به آفندی باعث شد ارتش و کمیتههای مردمی در طول سالهای 2019 تا 2021 پیشرویهای زیادی را انجام دهند و اکثر شهرهای شمالی و مرکزی یمن به کنترل دولت نجات ملی درآمد. یکی از مهمترین نبردهای جاری در یمن، نبرد آزادسازی مأرب است که به دلیل ورود مستقیم ایالات متحده و انگلیس به این نبرد، آزادسازی شهر مأرب به کندی پیش میرود. در سویی دیگر عربستان سعودی که خود را بازنده نبرد یمن میبیند به دنبال احاله مسئولیت به کشور امارات است و با وعده کنترل اداره شهرهای جنوبی و همچنین بنادر جنوب از جمله بندر عدن، بار دیگر امارات متحده عربی را به صحنه نبرد یمن برگرداند.
با وجود هشدارهای صریح دولت نجات ملی و ارتش و کمیتههای مردمی به امارات، مبنی بر عمل به تعهدات و وعدههای خود، با انتقال نیروهای مزدور از ساحل غربی به استان شبوه و مأرب به دنبال باز کردن جبهههای جنگ مختلف برای جلوگیری از سقوط مأرب شدند. مزدوران سلفی و داعشی اماراتی، با خیانتهای قبایل استان شبوه کنترل این استان را به دست گرفته و در حال پیشروی به سمت استان مأرب و شهر مأرب بودند. این در حالی بود که طی روزهای گذشته سخنگوی ارتش یمن «سرهنگ یحیی سریع» بارها و بارها هشدارهای لازم را به امارات متحده عربی مبنی بر عدم دخالت در امور یمن داده بود، امارات از پیروزی مقطعی که در استان شبوه با توجه به عدم حضور نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی، به دنبال پیشروی به سمت شمال یمن بودند. رئیس ائتلاف جنوب یمن که تحت حمایت امارات است در مصاحبه با شبکه اسکای عربی امارات ادعا میکرد که نیروهای وی به دنبال پیشروی به سمت صنعا و مأرب هستند و سخن از آغاز نبرد با انصارالله و نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی را به حملات مختلف تهدید میکرد.
حمله به فرودگاه ابوظبی و قدرت بازدارندگی انصارالله
با توجه به هشدارهای ارتش و کمیتههای مردمی و عدم اعتنای اماراتیها به این هشدارها در تاریخ 17 ژانویه سال جاری ارتش یمن فرودگاه ابوظبی و پالایشگاه نفتی المصفح را مورد هدف قرار داد. این عملیات که به طوفان یمن نامگذاری شده است، با چهار موشک قدس 2 از نوع کروز و یک موشک بالستیک ذوالفقار و پهپادهای صماد 3 صورت گرفت. این عملیات که در راستای بازدارندگی ارتش و کمیتههای مردمی و همچنین پاسخ به جنایتهای مختلف اماراتیها و مزدوران آنها در یمن صورت گرفت، باعث ایجاد خسارتهای اقتصادی و از کار انداختن یک روزه فرودگاه ابوظبی شد. با وجود اینکه پایگاه نظامی امریکایی الظفره در چند کیلومتری فرودگاه ابوظبی است و سامانههای پاتریوت در این پایگاه مستقر هستند، اما از رصد موشک و پهپادهای انصارالله عاجز ماندند. همچنین امارات از سامانههای راداری چینی و کره جنوبی هم استفاده میکند.با توجه به اینکه این عملیات صرفاً یک پیام تهدید برای اماراتی و شخص محمد بن زاید بود به نظر میرسد که امارات باید در ایدههای خیالی خود در یمن تجدید نظر کند و با درس گرفتن از عربستان، بار دیگر خود را وارد وارد باتلاق یمن نکند.
با وجود اینکه امارات در سال 2020 با وساطت جمهوری اسلامی از باتلاق یمن بیرون آمد اما با فشار صهیونیستها و امریکا و همچنین با وعده سعودیها، بار دیگر وارد نبرد یمن شده است.
حمله 17 ژانویه به امارات در قالب عملیات طوفان یمن، پاسخی به هفت سال جرم و جنایت این شیخنشین در کشور یمن بوده است. در صورتی که امارات بخواهد بر سیاستهای خود در یمن ادامه دهد، باید خود را آماده حملاتی به مراتب سنگینتر از حمله 17 ژانویه سازد. حمله به آرامکوی سعودی بزرگترین تجربه پیش روی اماراتیهاست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ناترازی 1100 هزار میلیارد تومانی بانک های کشور
-
طلوع ستاره تنیس ایران از ملبورن
-
در جنگ رسانه ای دشمن نقش خود را بیابید
-
وام 100میلیونی بدون ضامن
-
شهدای مفقودالاثر 90 ساله
-
مثلث مهار
-
صادرات امسال در مرز ۴۵ میلیارد دلار
-
طالبان در اروپا
-
کودکان ایرانی در انتظار الگوهای بومی و ملی
-
همدستی فرهنگ و سیاست
-
جاده های سفید
-
بنبست سیاسی بر سر تشکیل دولت، سناریوی تکراری عراق
-
علل و پیامدهای حمله انصارالله به امارات

اخبارایران آنلاین