ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حبس پـدر برای ممانعت از بخشیدن اموال
گروه حوادث/ پسران مرد ثروتمند که متهم هستند پدرشان را در خانه حبس و شکنجه کردهاند پس از حضور در اداره آگاهی مدعی شدند برای اینکه پدرشان اموالش را به دیگران نبخشد او را در خانه حبس کردهاند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد میانسالی به پلیس رفت و از ناپدید شدن برادرزاده 66 سالهاش خبر داد و گفت: من برادرزادهای دارم که تقریباً همسن و سال خودم است و ارتباط خیلی خوبی با هم داریم اما الان چند روزی است که ناپدید شده و هرچه با تلفن همراهش تماس میگیرم پاسخ نمیدهد. نگران او شدهام و تصور میکنم بلایی سرش آمده باشد.
با شکایت این مرد تحقیقات برای یافتن وی به دستور بازپرس محمدرضا صاحب جمعی آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان اداره آگاهی راهی خانه مرد میانسال شده و پس از دقایقی که زنگ خانه را به صدا درآوردند، خشایار با سر و وضعی آشفته در را باز کرد و با دیدن مأموران پلیس گفت: پسرانم مرا در خانه زندانی کرده و سه روز است که شکنجهام میکنند.
بدین ترتیب مرد میانسال و پسرانش به اداره آگاهی منتقل شدند. وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل سه پسرم مرا از خانه بیرون انداختند و من هم از آنها شکایت کردم. سه روز قبل برای پیگیری شکایتم به دادسرا رفته بودم اما بعد از خروج از دادسرا، سه پسرم مرا با زور سوار خودروشان کرده و به خانه برگرداندند، در این مدت آنها نه تنها اجازه ندادند که از خانه خارج شوم بلکه مرا مورد شکنجه قرار داده و از من میخواستند اسنادی را امضا کنم که املاک و داراییهایم به آنها واگذار شود.
در حالی که مرد ثروتمند مدعی بود که سه پسرش او را ربودهاند، اما پسران او ادعای متفاوتی را مطرح کردند ، یکی از پسرها گفت: مدتی است که پدرمان فراموشی گرفته و به خاطر برخی مشکلات ذهنی رفتارش قابل کنترل نیست ،او اموالش را به دیگران بذل و بخشش میکند. وقتی متوجه شدیم از او خواستیم این کار را انجام ندهد؛ اما زوال عقلی باعث شده که این موضوع را فراموش کرده و پولها و اموالش را به کسانی که نمیشناسد میبخشد. ما حتی به دادسرا مراجعه کرده و پدرمان را به پزشکی قانونی بردیم. اما تا زمانی که دستور قضایی بیاید و ما بتوانیم با حکم قضایی مانع فروش اموال و بخشش آنها از سوی پدرم شویم، مجبور شدیم مراقب رفتارش باشیم و او را تنها نگذاریم. به همین دلیل او را در خانه نگه داشتیم.
به دنبال اظهارات سه پسر جوان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تحقیقات درخصوص ادعای آنها را صادر کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد میانسالی به پلیس رفت و از ناپدید شدن برادرزاده 66 سالهاش خبر داد و گفت: من برادرزادهای دارم که تقریباً همسن و سال خودم است و ارتباط خیلی خوبی با هم داریم اما الان چند روزی است که ناپدید شده و هرچه با تلفن همراهش تماس میگیرم پاسخ نمیدهد. نگران او شدهام و تصور میکنم بلایی سرش آمده باشد.
با شکایت این مرد تحقیقات برای یافتن وی به دستور بازپرس محمدرضا صاحب جمعی آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان اداره آگاهی راهی خانه مرد میانسال شده و پس از دقایقی که زنگ خانه را به صدا درآوردند، خشایار با سر و وضعی آشفته در را باز کرد و با دیدن مأموران پلیس گفت: پسرانم مرا در خانه زندانی کرده و سه روز است که شکنجهام میکنند.
بدین ترتیب مرد میانسال و پسرانش به اداره آگاهی منتقل شدند. وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل سه پسرم مرا از خانه بیرون انداختند و من هم از آنها شکایت کردم. سه روز قبل برای پیگیری شکایتم به دادسرا رفته بودم اما بعد از خروج از دادسرا، سه پسرم مرا با زور سوار خودروشان کرده و به خانه برگرداندند، در این مدت آنها نه تنها اجازه ندادند که از خانه خارج شوم بلکه مرا مورد شکنجه قرار داده و از من میخواستند اسنادی را امضا کنم که املاک و داراییهایم به آنها واگذار شود.
در حالی که مرد ثروتمند مدعی بود که سه پسرش او را ربودهاند، اما پسران او ادعای متفاوتی را مطرح کردند ، یکی از پسرها گفت: مدتی است که پدرمان فراموشی گرفته و به خاطر برخی مشکلات ذهنی رفتارش قابل کنترل نیست ،او اموالش را به دیگران بذل و بخشش میکند. وقتی متوجه شدیم از او خواستیم این کار را انجام ندهد؛ اما زوال عقلی باعث شده که این موضوع را فراموش کرده و پولها و اموالش را به کسانی که نمیشناسد میبخشد. ما حتی به دادسرا مراجعه کرده و پدرمان را به پزشکی قانونی بردیم. اما تا زمانی که دستور قضایی بیاید و ما بتوانیم با حکم قضایی مانع فروش اموال و بخشش آنها از سوی پدرم شویم، مجبور شدیم مراقب رفتارش باشیم و او را تنها نگذاریم. به همین دلیل او را در خانه نگه داشتیم.
به دنبال اظهارات سه پسر جوان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تحقیقات درخصوص ادعای آنها را صادر کرد.
جنــایت باتوهم شیشه ای
گروه حوادث / مرد میانسال که به خاطر توهم ناشی از مصرف موادمخدر همسرش را به قتل رسانده بود، دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد 50 سالهای به یکی از کلانتریهای غرب استان تهران رفت و پرده از جنایتی هولناک برداشت. وی به افسر کلانتری گفت: دیشب با همسرم سر موضوعی دعوا کردیم و آنقدر عصبانی شدم که شروع به کتک زدن او کردم اما ناگهان به خاطر ضربههایی که به سرش زدم از هوش رفت و متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد.
پس از این اعتراف تیم جنایی راهی خانه مرد میانسال شد و به محض ورود به خانه جسد مقتول را داخل اتاق پذیرایی پیدا کردند. به دستور بازپرس کشیک قتل، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و همسرش در تشریح این جنایت گفت: سالهاست که اعتیاد دارم و هر نوع ماده مخدری که به دستم برسد مصرف میکنم این اواخر هم شیشه میکشیدم اما بعد از مصرف مواد دچار توهم میشدم به قدری اعتیاد زندگیام را تحت تأثیر قرار داده بود که دیگر دوست و فامیل به خاطر رفتار و حرکات من با ما رفت و آمد نمیکردند و همسرم میگفت اعتیاد تو باعث شده همه با ما قطع رابطه کنند. از چند هفته قبل هم مدام فکر میکردم همسرم به من خیانت میکند و با هم سر این موضوع دعوا میکردیم و کتکش میزدم این روزهای آخر به حدی آزار می دیدم که دیگر تحمل نداشتم. روز حادثه وقتی همسرم در خانه کار میکرد به سراغش رفتم و دوباره موضوعی را بهانه کردم و او را کتک زدم؛ صدایی در سرم میپیچید و به من میگفت باید همسرم را بکشم بعد هم آنقدر به سرش ضربه زدم که جان باخت.
بدنبال اعترافهای این متهم، وی به اتهام قتل عمد بازداشت شد.
نگاه کارشناس
ستوان یکم سجاد دفتری/سرپرست اداره مشاوره و مددکاری فرماندهی انتظامی غرب استان تهران
قتلهای خانوادگــی بخصوص همسرکشــی برخــلاف قتلهای دیگــر، خشــونتی تصادفــی و نامحتمـل نیسـت بلکـه ماجـرای غم انگیـزی از انـواع خشـونت خانوادگـی، فشـارها و پیامدهـای زیانبـار فـردی و اجتماعـی در خـود پنهـان دارد.
بنابراین کشـف علـل و عوامـل اجتماعـی و فرهنگـی مؤثـر بـر پدیـده همسرکشـی کـه طـی سالهای اخیـر در جامعـه افزایـش داشـته و زنـان و مـردان بسـیاری را در جایگاه قاتل و مقتول درگیر ساخته است، ضروری به نظر میرسد.
در این پرونده متهم مردی ۵۰ ساله دارای اعتیاد و بدبینی نسبت به همسر بر اثر مصرف موادمخدر، با سابقه پرخاشگری و ضرب و شتم همسر است که با توهم اینکه همسرش به او خیانت میکند بدون هیچ دلیل و سند و مدرک معتبری او را در خانه میکشد.
مخدرها علاوه بر اینکه شخصیت فرد را در اجتماع متزلزل میکند بلکه در خانوده نیز گریبانگیر فرد و خانواده او میشود در این پرونده متهم علاوه براینکه خودش از سالهای قبل دچار رفتارهای خشونتطلبانه و اختلالات روانی بوده براثر مصرف مواد مخدر نیز بروز این رفتارها شدت بیشتری به خود گرفته و بر اثر توهم مرتکب قتل شده است.
توهم باعث تحریک فرد بر رفتار خشونتطلبانه میشود، توهمی که گاهی باعث سوءظن افراد میشود و دست به جنایتهای جبرانناپذیر میزنند. موضوع درمان این دسته از افراد از سوی خانوادهها بسیار مهم و جدی به نظر میرسد چرا که دیر یا زود خانواده را دچار چالش جدی خواهد کرد. این افراد در درگیریها یا خود قربانی یا مرتکب جنایت میشوند. در این میان درخواست کمک از مراکز مشاوره نیروی انتظامی میتواند راهگشا باشد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد 50 سالهای به یکی از کلانتریهای غرب استان تهران رفت و پرده از جنایتی هولناک برداشت. وی به افسر کلانتری گفت: دیشب با همسرم سر موضوعی دعوا کردیم و آنقدر عصبانی شدم که شروع به کتک زدن او کردم اما ناگهان به خاطر ضربههایی که به سرش زدم از هوش رفت و متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد.
پس از این اعتراف تیم جنایی راهی خانه مرد میانسال شد و به محض ورود به خانه جسد مقتول را داخل اتاق پذیرایی پیدا کردند. به دستور بازپرس کشیک قتل، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و همسرش در تشریح این جنایت گفت: سالهاست که اعتیاد دارم و هر نوع ماده مخدری که به دستم برسد مصرف میکنم این اواخر هم شیشه میکشیدم اما بعد از مصرف مواد دچار توهم میشدم به قدری اعتیاد زندگیام را تحت تأثیر قرار داده بود که دیگر دوست و فامیل به خاطر رفتار و حرکات من با ما رفت و آمد نمیکردند و همسرم میگفت اعتیاد تو باعث شده همه با ما قطع رابطه کنند. از چند هفته قبل هم مدام فکر میکردم همسرم به من خیانت میکند و با هم سر این موضوع دعوا میکردیم و کتکش میزدم این روزهای آخر به حدی آزار می دیدم که دیگر تحمل نداشتم. روز حادثه وقتی همسرم در خانه کار میکرد به سراغش رفتم و دوباره موضوعی را بهانه کردم و او را کتک زدم؛ صدایی در سرم میپیچید و به من میگفت باید همسرم را بکشم بعد هم آنقدر به سرش ضربه زدم که جان باخت.
بدنبال اعترافهای این متهم، وی به اتهام قتل عمد بازداشت شد.
نگاه کارشناس
ستوان یکم سجاد دفتری/سرپرست اداره مشاوره و مددکاری فرماندهی انتظامی غرب استان تهران
قتلهای خانوادگــی بخصوص همسرکشــی برخــلاف قتلهای دیگــر، خشــونتی تصادفــی و نامحتمـل نیسـت بلکـه ماجـرای غم انگیـزی از انـواع خشـونت خانوادگـی، فشـارها و پیامدهـای زیانبـار فـردی و اجتماعـی در خـود پنهـان دارد.
بنابراین کشـف علـل و عوامـل اجتماعـی و فرهنگـی مؤثـر بـر پدیـده همسرکشـی کـه طـی سالهای اخیـر در جامعـه افزایـش داشـته و زنـان و مـردان بسـیاری را در جایگاه قاتل و مقتول درگیر ساخته است، ضروری به نظر میرسد.
در این پرونده متهم مردی ۵۰ ساله دارای اعتیاد و بدبینی نسبت به همسر بر اثر مصرف موادمخدر، با سابقه پرخاشگری و ضرب و شتم همسر است که با توهم اینکه همسرش به او خیانت میکند بدون هیچ دلیل و سند و مدرک معتبری او را در خانه میکشد.
مخدرها علاوه بر اینکه شخصیت فرد را در اجتماع متزلزل میکند بلکه در خانوده نیز گریبانگیر فرد و خانواده او میشود در این پرونده متهم علاوه براینکه خودش از سالهای قبل دچار رفتارهای خشونتطلبانه و اختلالات روانی بوده براثر مصرف مواد مخدر نیز بروز این رفتارها شدت بیشتری به خود گرفته و بر اثر توهم مرتکب قتل شده است.
توهم باعث تحریک فرد بر رفتار خشونتطلبانه میشود، توهمی که گاهی باعث سوءظن افراد میشود و دست به جنایتهای جبرانناپذیر میزنند. موضوع درمان این دسته از افراد از سوی خانوادهها بسیار مهم و جدی به نظر میرسد چرا که دیر یا زود خانواده را دچار چالش جدی خواهد کرد. این افراد در درگیریها یا خود قربانی یا مرتکب جنایت میشوند. در این میان درخواست کمک از مراکز مشاوره نیروی انتظامی میتواند راهگشا باشد.
سرقت های سریالی از مسافران شب
گروه حوادث / سارقان مسافربر نما که با یک خودروی سمند به شکار مسافران میرفتند پس از اینکه اموال طعمه هایشان را سرقت میکردند روی سرشان گونی میکشیدند و آنها را از خودرو به بیرون پرت میکردند تا شناسایی نشوند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت شبانهای خبر داد و گفت: من مهندس هستم و در شرکتی حوالی جنوب تهران کار میکنم از محل کارم که خارج شدم به انتظار تاکسی ایستاده بودم که خودروی سمندی مقابل پایم توقف کرد. خودرو 4 سرنشین داشت و من هم به تصور اینکه مسافربر است سوار شدم. البته قبل از اینکه سوار شوم، مسافری که روی صندلی عقب نشسته بود از ماشین پیاده شد و با این بهانه که چند متر جلوتر پیاده میشود، از من خواست وسط بنشینم. پس از طی مسافتی، راننده وارد مسیر فرعی شد. وقتی اعتراض کردم ناگهان مردی که کنارم نشسته بود چاقو روی پهلویم گذاشت و مرد دیگری که سمت چپم نشسته بود، تیغ موکت بری از جیبش بیرون آورد. تازه آن زمان بود که متوجه شدم سرنشینان سمند، سارقان حرفهای هستند. آنها گوشی تلفن همراه، پول، حلقه طلا و حتی کتانی و کاپشنم را سرقت کرده و قبل از اینکه مرا از ماشین پیاده کنند، گونی روی سرم کشیده و دور آن را با طناب بستند. سارقان این کار را انجام دادند تا بعد از اینکه مرا به بیرون پرتاب کردند، موفق نشوم شماره پلاک خودرو را بردارم.
دستگیری سربزنگاه
با شکایت مهندس جوان، تحقیقات از سوی کارآگاهان پایگاه دهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در حالی که بررسیها برای شناسایی سمند سواران ادامه داشت، مأموران با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند. بدین ترتیب مشخصات سارقان به واحدهای گشت اعلام شد و محلهای تردد آنها زیر نظر گرفته شد.
تا اینکه چند روز قبل مأموران حین گشت متوجه درگیری سرنشینان یک خودروی سمند شدند. وقتی به خودرو نزدیک شدند راننده فرار کرد اما مأموران به تعقیب خودرو رفته و در نهایت پس از تیراندازی به لاستیک خودرو، همه سرنشینان بازداشت شدند.
با دستگیری سمند سواران، مرد جوانی که با آنها درگیر شده بود، گفت: بهعنوان مسافر سوار خودرو شدم، اما پس از طی مسافتی آنها با تهدید تیغ موکت بری و چاقو قصد سرقت داشتند که مقاومت کردم.متهمان که خود را در مقابل مدارک پلیسی میدیدند به سرقتهای سریالی با این شیوه و شگرد اعتراف کردند. یکی از آنها در تحقیقات گفت: به همراه 4 همدست دیگرم نقشه سرقتها را اجرا میکردیم. ما سرقتها را برای تأمین هزینه موادمخدرمان انجام میدادیم بعد از اجرای نقشهمان روی سر مالباختهها گونی میکشیدیم تا آنها نتوانند شماره پلاک خودرو را یادداشت کنند.در بررسیهای اولیه آنها به 20 فقره سرقت اعتراف کرده و بررسیها برای شناسایی سایر جرایم احتمالی ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت شبانهای خبر داد و گفت: من مهندس هستم و در شرکتی حوالی جنوب تهران کار میکنم از محل کارم که خارج شدم به انتظار تاکسی ایستاده بودم که خودروی سمندی مقابل پایم توقف کرد. خودرو 4 سرنشین داشت و من هم به تصور اینکه مسافربر است سوار شدم. البته قبل از اینکه سوار شوم، مسافری که روی صندلی عقب نشسته بود از ماشین پیاده شد و با این بهانه که چند متر جلوتر پیاده میشود، از من خواست وسط بنشینم. پس از طی مسافتی، راننده وارد مسیر فرعی شد. وقتی اعتراض کردم ناگهان مردی که کنارم نشسته بود چاقو روی پهلویم گذاشت و مرد دیگری که سمت چپم نشسته بود، تیغ موکت بری از جیبش بیرون آورد. تازه آن زمان بود که متوجه شدم سرنشینان سمند، سارقان حرفهای هستند. آنها گوشی تلفن همراه، پول، حلقه طلا و حتی کتانی و کاپشنم را سرقت کرده و قبل از اینکه مرا از ماشین پیاده کنند، گونی روی سرم کشیده و دور آن را با طناب بستند. سارقان این کار را انجام دادند تا بعد از اینکه مرا به بیرون پرتاب کردند، موفق نشوم شماره پلاک خودرو را بردارم.
دستگیری سربزنگاه
با شکایت مهندس جوان، تحقیقات از سوی کارآگاهان پایگاه دهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در حالی که بررسیها برای شناسایی سمند سواران ادامه داشت، مأموران با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند. بدین ترتیب مشخصات سارقان به واحدهای گشت اعلام شد و محلهای تردد آنها زیر نظر گرفته شد.
تا اینکه چند روز قبل مأموران حین گشت متوجه درگیری سرنشینان یک خودروی سمند شدند. وقتی به خودرو نزدیک شدند راننده فرار کرد اما مأموران به تعقیب خودرو رفته و در نهایت پس از تیراندازی به لاستیک خودرو، همه سرنشینان بازداشت شدند.
با دستگیری سمند سواران، مرد جوانی که با آنها درگیر شده بود، گفت: بهعنوان مسافر سوار خودرو شدم، اما پس از طی مسافتی آنها با تهدید تیغ موکت بری و چاقو قصد سرقت داشتند که مقاومت کردم.متهمان که خود را در مقابل مدارک پلیسی میدیدند به سرقتهای سریالی با این شیوه و شگرد اعتراف کردند. یکی از آنها در تحقیقات گفت: به همراه 4 همدست دیگرم نقشه سرقتها را اجرا میکردیم. ما سرقتها را برای تأمین هزینه موادمخدرمان انجام میدادیم بعد از اجرای نقشهمان روی سر مالباختهها گونی میکشیدیم تا آنها نتوانند شماره پلاک خودرو را یادداشت کنند.در بررسیهای اولیه آنها به 20 فقره سرقت اعتراف کرده و بررسیها برای شناسایی سایر جرایم احتمالی ادامه دارد.
خرید خودرو بعد از سرقت خانه پدرزن
گروه حوادث/ سارق سابقهدار وقتی فهمید خانواده نامزدش به سفر رفته اند ، در غیاب آنها وارد خانه شد و پس از سرقت اموال آنها به ارزش 5 میلیارد ریال برای خودش یک خودروی پژو 206 خرید.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح بیست و سوم آبان امسال پروندهای در کلانتری 101 تجریش تشکیل شد که از سرقت 5 میلیارد ریالی اموال یک خانه خبر میداد.وقتی پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی قرار گرفت شاکی در تشریح این سرقت گفت: ساعت 11 صبح روز 20 آبان به شهرستان رفتیم دو روز بعد به خانه برگشتیم و دخترم به سراغ کنسول بازی رایانهای خود رفت اما در کمال ناباوری از ناپدید شدن دستگاه بازیاش خبر داد. در بررسیهای بیشتر متوجه شدیم به جز کنسول بازی اموال دیگری از قبیل دوربین عکاسی، گاوصندوق حاوی طلاها، مدارک، تعدادی ساعت مچی برند و گرانقیمت و... به ارزش تقریبی 5 میلیارد ریال از خانه به سرقت رفته است.
پس از این شکایت بلافاصله کارآگاهان برای بررسی به خانه شاکی رفتند که مشخص شد سرقت بدون هیچ گونه تخریب در صورت گرفته است بنابراین تصاویر دوربین مداربسته ساختمان از زمان خروج شاکی مورد بازبینی قرار گرفت. تصاویر نشان میداد ساعت 8 همان شب مردی نسبتاً قدبلند با پوشش کامل صورت با استفاده از ریموت در پارکینگ را باز کرده و وارد ساختمان شده و پس از گذشت حدود یک ساعت از طریق آسانسور اقدام به خارج کردن گاوصندوق و اموال دیگر از ساختمان کرده و با یک دستگاه خودرو پژو پرشیا از محل متواری شده است.
سرهنگ کارآگاه «سعید دالوند» رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با توجه به تصاویر صحنه جرم تحقیقات درخصوص اعضای خانواده شاکی و افراد مرتبط با آنها انجام و پس از بررسیهای کارآگاهان مشخص شد سارق نامزد دختر این خانواده به اسم سیامک است. بررسی سوابق این مرد نشان داد وی از سارقان سابقهدار در زمینه سرقت منزل است و پس از فروش اموال مسروقه یک دستگاه خودروی پژو 206 نیز خریده است.
سرهنگ دالوند افزود: پس از هماهنگی های قضایی متهم در یک عملیات ویژه دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. در ادامه پس از بازرسی خانه متهم بخشی از اموال شاکی از قبیل طلاها – مدارک – تعدادی ساعت مچی و گاو صندوق تخریب شده در انبار منزل وی کشف شد. متهم در بازجوییها گفت: وقتی با دختر این خانواده آشنا شدم، در یک فرصت مناسب اقدام به ساخت ریموت و کلید در خانه آنها کردم و چندین مرتبه در فرصتهای مناسب که آنها در خانه نبودند، به آنجا میرفتم و سرقت میکردم.رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران در پایان گفت: با اعتراف صریح سیامک به سرقت و معرفی سه مالخر همگی دستگیر و طی صدور قرار مجرمیت روانه زندان شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح بیست و سوم آبان امسال پروندهای در کلانتری 101 تجریش تشکیل شد که از سرقت 5 میلیارد ریالی اموال یک خانه خبر میداد.وقتی پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی قرار گرفت شاکی در تشریح این سرقت گفت: ساعت 11 صبح روز 20 آبان به شهرستان رفتیم دو روز بعد به خانه برگشتیم و دخترم به سراغ کنسول بازی رایانهای خود رفت اما در کمال ناباوری از ناپدید شدن دستگاه بازیاش خبر داد. در بررسیهای بیشتر متوجه شدیم به جز کنسول بازی اموال دیگری از قبیل دوربین عکاسی، گاوصندوق حاوی طلاها، مدارک، تعدادی ساعت مچی برند و گرانقیمت و... به ارزش تقریبی 5 میلیارد ریال از خانه به سرقت رفته است.
پس از این شکایت بلافاصله کارآگاهان برای بررسی به خانه شاکی رفتند که مشخص شد سرقت بدون هیچ گونه تخریب در صورت گرفته است بنابراین تصاویر دوربین مداربسته ساختمان از زمان خروج شاکی مورد بازبینی قرار گرفت. تصاویر نشان میداد ساعت 8 همان شب مردی نسبتاً قدبلند با پوشش کامل صورت با استفاده از ریموت در پارکینگ را باز کرده و وارد ساختمان شده و پس از گذشت حدود یک ساعت از طریق آسانسور اقدام به خارج کردن گاوصندوق و اموال دیگر از ساختمان کرده و با یک دستگاه خودرو پژو پرشیا از محل متواری شده است.
سرهنگ کارآگاه «سعید دالوند» رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با توجه به تصاویر صحنه جرم تحقیقات درخصوص اعضای خانواده شاکی و افراد مرتبط با آنها انجام و پس از بررسیهای کارآگاهان مشخص شد سارق نامزد دختر این خانواده به اسم سیامک است. بررسی سوابق این مرد نشان داد وی از سارقان سابقهدار در زمینه سرقت منزل است و پس از فروش اموال مسروقه یک دستگاه خودروی پژو 206 نیز خریده است.
سرهنگ دالوند افزود: پس از هماهنگی های قضایی متهم در یک عملیات ویژه دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. در ادامه پس از بازرسی خانه متهم بخشی از اموال شاکی از قبیل طلاها – مدارک – تعدادی ساعت مچی و گاو صندوق تخریب شده در انبار منزل وی کشف شد. متهم در بازجوییها گفت: وقتی با دختر این خانواده آشنا شدم، در یک فرصت مناسب اقدام به ساخت ریموت و کلید در خانه آنها کردم و چندین مرتبه در فرصتهای مناسب که آنها در خانه نبودند، به آنجا میرفتم و سرقت میکردم.رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران در پایان گفت: با اعتراف صریح سیامک به سرقت و معرفی سه مالخر همگی دستگیر و طی صدور قرار مجرمیت روانه زندان شدند.
محاکمه پسـر آتش افروز به اتهام قتل پدر
گروه حوادث/ پسرجوانی که متهم است با آتش زدن خانه باعث مرگ پدرش شده، بزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 99 با آتشسوزی یک آپارتمان در خیابان مجیدیه آغاز شد. پس از خاموش کردن آتش کارشناسان دریافتند آتشسوزی عمدی بوده ومرد سالمندی بهنام اکبر نیز بر اثر خفگی ناشی از استنشاق گاز مونواکسید کربن جان باخته است.با این گزارش دادسرای جنایی تهران تحقیقاتش را آغاز کرد تا راز این جنایت را کشف کند در ادامه مادر خانواده اظهار داشت: پسرم شهرام به مواد مخدر اعتیاد دارد. روز حادثه او با من و همسر و پسر دیگرم شاهرخ دعوا کرد. چند ساعت بعد هم ناگهان خانه آتش گرفت. من و شاهرخ فرار کردیم اما نمیدانستم همسرم در خانه است.
به این ترتیب شهرام مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: سالهاست معتادم. دلیل اعتیادم هم آن بود که همیشه مادرم بین من و برادرم تبعیض قائل میشد او همیشه شاهرخ را بیشتر از من دوست داشت و هر کاری برای موفقیتش انجام میداد. بارها سر این موضوع اعتراض کردم اما در نهایت از سوی خانوادهام تحقیر میشدم. روز حادثه به بهانه گرفتن دارو از مادرم درخواست پول کردم اما میخواستم متادون بگیرم. مادرم که متوجه این موضوع شده بود گفت فقط به اندازه خرید دارو به تو پول میدهم. همین مسأله باعث شد از عصبانیت کنترلم را از دست بدهم و نقشه آتش زدن خانه به سرم زد. چند لیتر بنزین گرفتم و در خانه ریختم و آتش زدم بعد هم از ترس فرار کردم. ساعاتی بعد هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است.
در ادامه شاهرخ هم با شکایت از برادرش گفت: برادرم از کودکی من را اذیت میکرد و مدام با بچههای همسایه درگیر بود وقتی هم معتاد شد دیگر به حرف هیچکس گوش نمیکرد و پدر و مادرم را اذیت میکرد. حالا هم که با ندانم کاری جان پدرم را گرفته و من هم بهخاطر مرگ پدرم و هم بابت خودم و مادرم از او شاکی هستم.پس از پایان تحقیقات و اعتراف متهم، کیفرخواست متهم به اتهام تسبیب در قتل پدر و شروع به قتل مادر و برادرش صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا محاکمه شود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 99 با آتشسوزی یک آپارتمان در خیابان مجیدیه آغاز شد. پس از خاموش کردن آتش کارشناسان دریافتند آتشسوزی عمدی بوده ومرد سالمندی بهنام اکبر نیز بر اثر خفگی ناشی از استنشاق گاز مونواکسید کربن جان باخته است.با این گزارش دادسرای جنایی تهران تحقیقاتش را آغاز کرد تا راز این جنایت را کشف کند در ادامه مادر خانواده اظهار داشت: پسرم شهرام به مواد مخدر اعتیاد دارد. روز حادثه او با من و همسر و پسر دیگرم شاهرخ دعوا کرد. چند ساعت بعد هم ناگهان خانه آتش گرفت. من و شاهرخ فرار کردیم اما نمیدانستم همسرم در خانه است.
به این ترتیب شهرام مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: سالهاست معتادم. دلیل اعتیادم هم آن بود که همیشه مادرم بین من و برادرم تبعیض قائل میشد او همیشه شاهرخ را بیشتر از من دوست داشت و هر کاری برای موفقیتش انجام میداد. بارها سر این موضوع اعتراض کردم اما در نهایت از سوی خانوادهام تحقیر میشدم. روز حادثه به بهانه گرفتن دارو از مادرم درخواست پول کردم اما میخواستم متادون بگیرم. مادرم که متوجه این موضوع شده بود گفت فقط به اندازه خرید دارو به تو پول میدهم. همین مسأله باعث شد از عصبانیت کنترلم را از دست بدهم و نقشه آتش زدن خانه به سرم زد. چند لیتر بنزین گرفتم و در خانه ریختم و آتش زدم بعد هم از ترس فرار کردم. ساعاتی بعد هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است.
در ادامه شاهرخ هم با شکایت از برادرش گفت: برادرم از کودکی من را اذیت میکرد و مدام با بچههای همسایه درگیر بود وقتی هم معتاد شد دیگر به حرف هیچکس گوش نمیکرد و پدر و مادرم را اذیت میکرد. حالا هم که با ندانم کاری جان پدرم را گرفته و من هم بهخاطر مرگ پدرم و هم بابت خودم و مادرم از او شاکی هستم.پس از پایان تحقیقات و اعتراف متهم، کیفرخواست متهم به اتهام تسبیب در قتل پدر و شروع به قتل مادر و برادرش صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا محاکمه شود.
طلاق به خاطر رفیق بازی
گروه حوادث/ گوشهای از محوطه بیرونی دادگاه خانواده چند دختر جوان لبخند زنان دور هم ایستاده و سرگرم صحبت بودند چند قدم دورتر پسر جوانی تنها ایستاده و به جمع شاد آنها نگاه میکرد اما در نگاهش نوعی عصبانیت، سرزنش و شماتت دیده میشد.
دقایقی بعد پسر جوان با اشاره به یکی از دختران به او فهماند که نوبت رسیدگی به پرونده شان رسیده و سپس همراه وی به طرف ساختمان دادگاه رفتند در طبقه دوم وارد یکی از شعبهها شدند. سه دختر دیگر هم پشت سر آنها وارد ساختمان شده و پشت در اتاق به انتظار ایستادند.
زوج جوان به محض ورود روی صندلی مقابل قاضی نشستند و دختر جوان بدون معطلی شروع به صحبت کرد و گفت: جناب قاضی شوهر من مرد زندگی نیست او هنوز هم به خانوادهاش و بخصوص مادرش وابستگی شدیدی دارد از طرف دیگر اجازه نمیدهد من هم مستقل و آزاد زندگی کنم میگوید با دوستانت قطع رابطه کن با خانوادهات رفت و آمد نداشته باش خلاصه در این 6 ماه زندگی مشترک فقط مرا عذاب داده است.
مرد جوان که از شنیدن حرفهای همسرش جا خورده بود، گفت: جناب قاضی هر چه همسرم گفت دروغ بود. زندگی ما را دوستانش خراب کردند همانهایی که الان بیرون در منتظر هستند تا جشن طلاق ما را برگزار کنند و مقدماتش را هم چیدهاند. اگر دوستانش نبودند ما زندگی خوبی داشتیم من و ملیکا در دانشگاه آشنا شدیم پس از چند ماه آشنایی عقد کردیم و الان حدود ۶ ماه است که زیر یک سقف زندگی میکنیم اوایل رفت و آمد دوستانش به خانه ما و برعکس برایم مهم نبود اما کم کم متوجه شدم ملیکا بسیار تحت تأثیر دوستانش است هر وقت آنها میخواستند به خانه ما بیایند بهترین غذا و دسر و پذیرایی را مهیا میکرد اما در غیر این صورت در خانه دست به سیاه و سفید نمیزد.
حالا این موضوع زیاد مهم نبود چیزی که خیلی مرا ناراحت میکند تأثیرپذیری ملیکا از دوستانش است. چون آنها گفتهاند من آدم معاشرتی و اهل رفت و آمد نیستم همسرم هم مدام به من ایراد میگیرد و میگوید تو بیمار روانی هستی.
ملیکا ناگهان حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: من در ازدواج با شایان عجله کردم قبل از اینکه او را خوب بشناسم جواب مثبت دادم در صورتی که او کاملاً با من متفاوت است. به من میگوید با دوستانت قطع ارتباط کن اما خودش مدام با دوستانش است.
شایان با تعجب گفت من رفیق بازم یا تو که همین الان هم دوستانت رهایت نکردهاند و تا دادگاه آمدهاند؟ آقای قاضی خانواده من با این ازدواج مخالف بودند با اصرار من قبول کردند ملیکا اصلاً به خانواده من احترام نمیگذارد و این موضوع مرا بسیار آزار میدهد و مدام باید بین او و خانوادهام درگیر باشم.
زن جوان گفت: ما چند رفیق هستیم که از کودکی با هم بزرگ شدیم در هفته چند ساعت باید دور هم باشیم من هم ساعتهایی که شایان سرکار است با دوستانم وقت میگذرانم وگرنه از تنهایی میپوسم چقدر در خانه کار کنم؟
مرد با اعتراض گفت: آقای قاضی هر شب که به خانه میآیم او دیرتر از من میرسد وقتی میپرسم کجا بودی چرا به من خبر ندادی میگوید با دوستانم بیرون بودم. نباید از تو اجازه بگیرم. میگوید مگر دوستانم از پدرانشان اجازه میگیرند که من از تو اجازه بگیرم؟
ملیکا با صدای بلند گفت: مثل مامانت دوست داری جوسازی کنی و در همه چی غلو میکنی اصلاً هم اینطور که تو میگویی نیست.
این حرفها باعث جنجال و دعوا بین شایان و ملیکا شد و قاضی هم که متوجه بحران زندگی این زوج جوان شده بود به آنها تذکر داد که آرام باشند. سپس اظهار داشت باید یک ماه به کلاسهای مشاوره بروند و پس از آن اگر نتیجه مناسبی حاصل نشد حکم طلاق را صادر میکند.
امیرحسین صفدری /کارشناس حوزه خانواده
این روزها یکی از علتهای عمده طلاق در بین جوانان دخالتهای اطرافیان در زندگی، مقایسه کردن خود با دیگران، نبود ثبات شخصیتی، نداشتن تعهد و صداقت است که همین مسائل هر کدام به تنهایی میتواند باعث جدایی زوجهای جوان شود.
در این پرونده آنچه که بسیار مشهود است رفتار و تفکر اشتباه ملیکا بوده چرا که او هنوز نتوانسته ماهیت زندگی مشترک را درک کند و هنوز بر این باور است که میتواند همانند دوران مجردی بیشتر اوقاتش را با دوستانش بگذراند. ملیکا باید بداند پس از ازدواج در قبال همسرش تعهداتی دارد که با پذیرش آنها قدم در زندگی مشترک گذاشته و اگر بخواهد آنها را نادیده بگیرد به بنبست خواهد رسید.
از طرف دیگر شایان هم باید سعی کند بین کار و انتظارات همسرش تعادل برقرار کند تا همسرش دچار خلأ عاطفی نشود و بخواهد وقت خود را با دوستانش پر کند.
ملیکا و شایان به همراه دیگر زوجهای جوان باید این مهارت را بیاموزند که بین زندگی مجردی و متأهلی خود تفکیک قائل شوند تا از بروز مشکلات جلوگیری کنند.
دقایقی بعد پسر جوان با اشاره به یکی از دختران به او فهماند که نوبت رسیدگی به پرونده شان رسیده و سپس همراه وی به طرف ساختمان دادگاه رفتند در طبقه دوم وارد یکی از شعبهها شدند. سه دختر دیگر هم پشت سر آنها وارد ساختمان شده و پشت در اتاق به انتظار ایستادند.
زوج جوان به محض ورود روی صندلی مقابل قاضی نشستند و دختر جوان بدون معطلی شروع به صحبت کرد و گفت: جناب قاضی شوهر من مرد زندگی نیست او هنوز هم به خانوادهاش و بخصوص مادرش وابستگی شدیدی دارد از طرف دیگر اجازه نمیدهد من هم مستقل و آزاد زندگی کنم میگوید با دوستانت قطع رابطه کن با خانوادهات رفت و آمد نداشته باش خلاصه در این 6 ماه زندگی مشترک فقط مرا عذاب داده است.
مرد جوان که از شنیدن حرفهای همسرش جا خورده بود، گفت: جناب قاضی هر چه همسرم گفت دروغ بود. زندگی ما را دوستانش خراب کردند همانهایی که الان بیرون در منتظر هستند تا جشن طلاق ما را برگزار کنند و مقدماتش را هم چیدهاند. اگر دوستانش نبودند ما زندگی خوبی داشتیم من و ملیکا در دانشگاه آشنا شدیم پس از چند ماه آشنایی عقد کردیم و الان حدود ۶ ماه است که زیر یک سقف زندگی میکنیم اوایل رفت و آمد دوستانش به خانه ما و برعکس برایم مهم نبود اما کم کم متوجه شدم ملیکا بسیار تحت تأثیر دوستانش است هر وقت آنها میخواستند به خانه ما بیایند بهترین غذا و دسر و پذیرایی را مهیا میکرد اما در غیر این صورت در خانه دست به سیاه و سفید نمیزد.
حالا این موضوع زیاد مهم نبود چیزی که خیلی مرا ناراحت میکند تأثیرپذیری ملیکا از دوستانش است. چون آنها گفتهاند من آدم معاشرتی و اهل رفت و آمد نیستم همسرم هم مدام به من ایراد میگیرد و میگوید تو بیمار روانی هستی.
ملیکا ناگهان حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: من در ازدواج با شایان عجله کردم قبل از اینکه او را خوب بشناسم جواب مثبت دادم در صورتی که او کاملاً با من متفاوت است. به من میگوید با دوستانت قطع ارتباط کن اما خودش مدام با دوستانش است.
شایان با تعجب گفت من رفیق بازم یا تو که همین الان هم دوستانت رهایت نکردهاند و تا دادگاه آمدهاند؟ آقای قاضی خانواده من با این ازدواج مخالف بودند با اصرار من قبول کردند ملیکا اصلاً به خانواده من احترام نمیگذارد و این موضوع مرا بسیار آزار میدهد و مدام باید بین او و خانوادهام درگیر باشم.
زن جوان گفت: ما چند رفیق هستیم که از کودکی با هم بزرگ شدیم در هفته چند ساعت باید دور هم باشیم من هم ساعتهایی که شایان سرکار است با دوستانم وقت میگذرانم وگرنه از تنهایی میپوسم چقدر در خانه کار کنم؟
مرد با اعتراض گفت: آقای قاضی هر شب که به خانه میآیم او دیرتر از من میرسد وقتی میپرسم کجا بودی چرا به من خبر ندادی میگوید با دوستانم بیرون بودم. نباید از تو اجازه بگیرم. میگوید مگر دوستانم از پدرانشان اجازه میگیرند که من از تو اجازه بگیرم؟
ملیکا با صدای بلند گفت: مثل مامانت دوست داری جوسازی کنی و در همه چی غلو میکنی اصلاً هم اینطور که تو میگویی نیست.
این حرفها باعث جنجال و دعوا بین شایان و ملیکا شد و قاضی هم که متوجه بحران زندگی این زوج جوان شده بود به آنها تذکر داد که آرام باشند. سپس اظهار داشت باید یک ماه به کلاسهای مشاوره بروند و پس از آن اگر نتیجه مناسبی حاصل نشد حکم طلاق را صادر میکند.
امیرحسین صفدری /کارشناس حوزه خانواده
این روزها یکی از علتهای عمده طلاق در بین جوانان دخالتهای اطرافیان در زندگی، مقایسه کردن خود با دیگران، نبود ثبات شخصیتی، نداشتن تعهد و صداقت است که همین مسائل هر کدام به تنهایی میتواند باعث جدایی زوجهای جوان شود.
در این پرونده آنچه که بسیار مشهود است رفتار و تفکر اشتباه ملیکا بوده چرا که او هنوز نتوانسته ماهیت زندگی مشترک را درک کند و هنوز بر این باور است که میتواند همانند دوران مجردی بیشتر اوقاتش را با دوستانش بگذراند. ملیکا باید بداند پس از ازدواج در قبال همسرش تعهداتی دارد که با پذیرش آنها قدم در زندگی مشترک گذاشته و اگر بخواهد آنها را نادیده بگیرد به بنبست خواهد رسید.
از طرف دیگر شایان هم باید سعی کند بین کار و انتظارات همسرش تعادل برقرار کند تا همسرش دچار خلأ عاطفی نشود و بخواهد وقت خود را با دوستانش پر کند.
ملیکا و شایان به همراه دیگر زوجهای جوان باید این مهارت را بیاموزند که بین زندگی مجردی و متأهلی خود تفکیک قائل شوند تا از بروز مشکلات جلوگیری کنند.
دستبرد دو و نیم میلیاردی به مدارس غیرانتفاعی
گروه حوادث/ سارقان اموال و لوازم صنعتی مدارس و آموزشگاههای شهر کرج در حالی دستگیر شدند که ارزش اموال مسروقه دو و نیم میلیارد تومان برآورد شده است.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر گفت: از مدتی قبل مسئولان چندین آموزشگاه و مدرسه غیردولتی با مراجعه به پلیس از سرقت اموال این مراکز خبر میدادند و با ثبت شکایت خواهان رسیدگی به ماجرا شدند.
بلافاصله پروندهها به پایگاه دوم پلیس آگاهی فرستاده شد و شناسایی و دستگیری سارقان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. بررسیهای اولیه حاکی از این بود که سارقان در یک گروه دو نفره به وسیله یک دستگاه خودروی پراید بدون پلاک ابتدا آموزشگاههای مستقر در مناطق خلوت را شناسایی کرده و در نیمههای شب از روی دیوار وارد اماکن خصوصی، آموزشگاهها و مدارس غیردولتی شده و اقدام به سرقت لوازمی از قبیل دینام و پمپ کولر، شیرآلات و ضایعات آهنی میکنند. در ادامه کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی- اطلاعاتی، رد پای یکی از سارقان سابقهدار را در این پرونده مشاهده کرده و با بررسی موضوع متوجه شدند که وی به جرم سرقت دستگیر و در حال حاضر در زندان بهسر میبرد.
این مقام انتظامی با اشاره به انجام هماهنگی قضایی و انتقال متهم به پایگاه دوم پلیس آگاهی، گفت: متهم در تحقیقات تکمیلی ابتدا منکر انجام هرگونه سرقت بود، اما با مشاهده مستندات پلیس لب به اعتراف گشوده و به ۱۵۰ فقره سرقت از اماکن خصوصی، آموزشگاههای خصوصی و مدارس غیردولتی با همدستی یک نفر دیگر اعتراف کرد. کارشناسان ارزش اموالی که توسط این باند به سرقت رفته است را حدود دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برآورد میکنند.
سرهنگ نادربیگی با اشاره به دستگیری همدست متهم در شهر کرج، تصریح کرد: در ادامه تحقیقات سه مالخر اموال مسروقه نیز در شهرستانهای کرج و فردیس شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر گفت: از مدتی قبل مسئولان چندین آموزشگاه و مدرسه غیردولتی با مراجعه به پلیس از سرقت اموال این مراکز خبر میدادند و با ثبت شکایت خواهان رسیدگی به ماجرا شدند.
بلافاصله پروندهها به پایگاه دوم پلیس آگاهی فرستاده شد و شناسایی و دستگیری سارقان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. بررسیهای اولیه حاکی از این بود که سارقان در یک گروه دو نفره به وسیله یک دستگاه خودروی پراید بدون پلاک ابتدا آموزشگاههای مستقر در مناطق خلوت را شناسایی کرده و در نیمههای شب از روی دیوار وارد اماکن خصوصی، آموزشگاهها و مدارس غیردولتی شده و اقدام به سرقت لوازمی از قبیل دینام و پمپ کولر، شیرآلات و ضایعات آهنی میکنند. در ادامه کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی- اطلاعاتی، رد پای یکی از سارقان سابقهدار را در این پرونده مشاهده کرده و با بررسی موضوع متوجه شدند که وی به جرم سرقت دستگیر و در حال حاضر در زندان بهسر میبرد.
این مقام انتظامی با اشاره به انجام هماهنگی قضایی و انتقال متهم به پایگاه دوم پلیس آگاهی، گفت: متهم در تحقیقات تکمیلی ابتدا منکر انجام هرگونه سرقت بود، اما با مشاهده مستندات پلیس لب به اعتراف گشوده و به ۱۵۰ فقره سرقت از اماکن خصوصی، آموزشگاههای خصوصی و مدارس غیردولتی با همدستی یک نفر دیگر اعتراف کرد. کارشناسان ارزش اموالی که توسط این باند به سرقت رفته است را حدود دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برآورد میکنند.
سرهنگ نادربیگی با اشاره به دستگیری همدست متهم در شهر کرج، تصریح کرد: در ادامه تحقیقات سه مالخر اموال مسروقه نیز در شهرستانهای کرج و فردیس شناسایی و دستگیر شدند.
حبس و رد مال مجازات سارق گردنبند علی دایی
گروه حوادث/ سارق گردنبند طلای علی دایی پس از محاکمه به حبس و رد مال محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، عصر پنجشنبه ۸ آبان وقتی علی دایی به همراه دختر کوچکش از محل کار خود واقع در خیابان آصف خارج شد تا به سمت خودرواش برود ناگهان مرد جوانی به او نزدیک شد و در یک درگیری گردنبند طلای او را سرقت کرد و بلافاصله سوار برموتورسیکلت همدستش از محل متواری شد.
با اعلام شکایت این فوتبالیست و مربی سرشناس، تحقیقات پلیسی آغاز و در نهایت متهم اصلی این پرونده دو روز بعد شناسایی و دستگیر شد. پسر جوان در تحقیقات به سرقت گردنبند اعتراف کرد اما مدعی شد که نمیدانسته از چه کسی سرقت کرده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد متهم سرقتهای دیگری نیز مرتکب شده است. با شناسایی سایر مالباختگان، در صورتی که همدست او همچنان متواری بود، کیفرخواست متهم صادر شد.با صدور کیفرخواست، پرونده برای صدور حکم به شعبه 1148 مجتمع قضایی بعثت ارسال شد. بدین ترتیب متهم پای میز محاکمه رفت و پس از دفاع رأی قضات صادر شد. قضات دادگاه متهم را به اتهام مشارکت در سرقت مقرون به آزار به پنج سال و نیم حبس و برای مشارکت در قاپیدن گردنبند طلای شاکیان به سه سال و نیم حبس و رد مال محکوم کردند. این در حالی است که تحقیقات برای شناسایی همدست متواری او از سوی پلیس ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، عصر پنجشنبه ۸ آبان وقتی علی دایی به همراه دختر کوچکش از محل کار خود واقع در خیابان آصف خارج شد تا به سمت خودرواش برود ناگهان مرد جوانی به او نزدیک شد و در یک درگیری گردنبند طلای او را سرقت کرد و بلافاصله سوار برموتورسیکلت همدستش از محل متواری شد.
با اعلام شکایت این فوتبالیست و مربی سرشناس، تحقیقات پلیسی آغاز و در نهایت متهم اصلی این پرونده دو روز بعد شناسایی و دستگیر شد. پسر جوان در تحقیقات به سرقت گردنبند اعتراف کرد اما مدعی شد که نمیدانسته از چه کسی سرقت کرده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد متهم سرقتهای دیگری نیز مرتکب شده است. با شناسایی سایر مالباختگان، در صورتی که همدست او همچنان متواری بود، کیفرخواست متهم صادر شد.با صدور کیفرخواست، پرونده برای صدور حکم به شعبه 1148 مجتمع قضایی بعثت ارسال شد. بدین ترتیب متهم پای میز محاکمه رفت و پس از دفاع رأی قضات صادر شد. قضات دادگاه متهم را به اتهام مشارکت در سرقت مقرون به آزار به پنج سال و نیم حبس و برای مشارکت در قاپیدن گردنبند طلای شاکیان به سه سال و نیم حبس و رد مال محکوم کردند. این در حالی است که تحقیقات برای شناسایی همدست متواری او از سوی پلیس ادامه دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
حبس پـدر برای ممانعت از بخشیدن اموال
-
جنــایت باتوهم شیشه ای
-
سرقت های سریالی از مسافران شب
-
خرید خودرو بعد از سرقت خانه پدرزن
-
محاکمه پسـر آتش افروز به اتهام قتل پدر
-
طلاق به خاطر رفیق بازی
-
دستبرد دو و نیم میلیاردی به مدارس غیرانتفاعی
-
حبس و رد مال مجازات سارق گردنبند علی دایی
اخبارایران آنلاین