
غفلت پژوهش های تاریخی درباره سرنوشت شهدای واقعه گوهرشاد
شهدای مفقودالاثر 90 ساله
ایران زمین - انتشار مطالبی در دو روز گذشته در فضای مجازی مبنی بر کشف اجساد در محله خشتمالها و باغ خونی مشهد، باعث مرور دوباره پرونده قیام تاریخی مسجد گوهرشاد و به رگبار بستن مردم به وسیله عمال و مأموران رضا شاه پهلوی شده است. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی در مشهد شنیدههایی درباره کشف و دیدهشدن بقایایی از گورهای دستهجمعی شهدای واقعه گوهرشاد مطرح کردهاند؛ ظاهراً این گور جدید در گودال محله خشتمالهای مشهد کشف شده است؛ البته اینکه پیکرها مربوط به جنایت گوهرشاد باشد هنوز تأیید نشده است. همچنین گفته شده که محل اصلی دفن شهدای فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، باغ خونی است.
افراد بسیاری از آن سال روایت میکردند که پس از کشتار مردم در مسجد گوهرشاد مأموران رضاخان پیکرهای شهدا و حتی زخمیها را با کامیون به چند نقطه در مشهد از جمله باغ خونی و محله خشتمالها منتقل و بدون انجام غسل و کفن بهصورت جمعی دفن کردند؛ تخمینها در این زمینه تا ۴ هزار شهید هم برآورد شده است. مسئول دفتر ثبت اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی در مصاحبهای با روزنامه ایران گفت: کشف گور دسته جمعی در مشهد هیچ سندیت قانونی ندارد. محمود طغرایی افزود: تاکنون هیچ سند قانونی و متقنی در رابطه با کشف گور دسته جمعی مربوط به واقعه گوهرشاد در مشهد بهدست نیاوردیم. وی گفت: هر کسی در این باره سند و مدرک معتبری ارائه کند، مرکز پژوهشهای میراث فرهنگی خراسان رضوی آمادگی دارد این اسناد را مورد بررسی قرار دهد.طغرایی تصریح کرد: از این حادثه 90 سال گذشته ولی تاکنون پژوهشی درباره وجود گور دسته جمعی در این منطقه انجام نشده، همچنین استخوانی هم که ثابت کند مربوط به قربانیان این حادثه بوده پیدا نشده است.
پژوهش علمی درباره واقعه گوهرشاد مغفول مانده است
ابوالفضل شرفی، پژوهشگر واقعه گوهرشاد در مصاحبه با صبح توس؛ با اشاره به این واقعه تاریخی اظهار کرد: طبق تحقیقهایی که صورت گرفته یکی از شهدای قیام گوهرشاد جلوی درب ورودی پارک کودک(سهراه کاشانی) تدفین شده و آنجا یادمان دارد؛ از تعداد شهدای این واقعه نیز آمارهای متفاوتی وجود دارد.
وی تصریح کرد: یکسری از شهدا را به منطقه گودال خشتمالها منتقل کردند و این منطقه از سایر منطقهها مستندتر است؛ یکسری از شهدا را هم به باغ خونی بردند و برخی دیگر نیز در بیمارستانی بهنام بیمارستان امریکاییها منتقل شدند که بعداً معلوم نیست کجا دفن شدند؛ احتمالاً این بیمارستان حوالی بیمارستان امام رضا(ع) فعلی است.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: افرادی را که در روز واقعه به این بیمارستان منتقل کردند بهشدت زخمی بودند و احتمالاً نسبت به دفن آنها چون وضعیت وخیمی داشتند، اقدام شده و مشخص نیست کجا دفن شدند.
شرفی عنوان کرد: اسامی 22 تا 23 نفر از شهدا در سندی بهعنوان دفتر مردگان گلشور ثبت و منتشر نیز شده است.
وی ادامه داد: طبق گفتههای صاحبان خاطره و بزرگان شهر بیشتر شهدا در گودال خشتمالها و باغ خونی دفن شدهاند. شرفی ادامه داد: آن موقع چون خفقان شدیدی وجود داشته، عملاً هیچ روایت درستی از واقعه وجود ندارد؛ عدهای که شاهد واقعه بودند، کشته شدند و برخی نیز به شنیدهها اکتفا کردند و تحقیق در این رابطه منجر به مرگ میشد؛ حتی خانوادههای شهدا نیز حق گریه کردن نداشتند.شرفی تصریح کرد: عدهای هم در خاطرات اشاره داشتند که در منطقه الندشت نیز شهدا را دفن کردند؛ در مصاحبهای که خود آقای وحید جلیلی با آیتالله خزعلی دارند، اشاره میکنند که شهدا را در باغ خونی دفن کردند.
وی اضافه کرد: در کتاب قیام گوهرشاد آقای سینا واحد نیز از کسانی که در واقعه بودند یا ارتباط مستقیم با واقعه داشتند، گفتند که شهدا را به باغ خونی برای دفن منتقل کردند.
این پژوهشگر واقعه گوهرشاد بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی از آنجا که ثبت خاطرههای شفاهی انقلاب اسلامی و بعد دفاع مقدس مهم بود و اولویت داشت از این جهت واقعه گوهرشاد در این میان مغفول ماند.
نام باغ خونی ارتباطی با فاجعه مسجد گوهرشاد ندارد
سیدمهدی سیدی فرخد - نویسنده و خراسانشناس - نیز در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه باغ خونی یکی از موضوعات پژوهشی بسیار جالب در مشهد مقدس است، میگوید: «آنچه که درباره باغ خونی روایت میشود به هیچ وجه سندیت ندارد. در واقع در فرهنگ لغات زمان پهلوی «خون» با «خین» و «خانی» هم ریشه و به معنای چشمه میباشد. منظور از چشمه مکانی است که از زمین آب میجوشد و از آنجا که در بدن نیز «خون» میجوشد، «خین» و «خانی» را به «خون» تشبیه کردهاند. اگر در فرهنگ لغات قبل از اسلام تاکنون دقت کرده باشید، مردمان ماسوله به چشمههایشان «خانی» میگویند و در گویش کردها نیز «گانی» به کار میرود. این در حالی است که در جنوب خراسان روستایی وجود دارد که بهدلیل داشتن چشمه در آن نامش را «خانیک» گذاشتهاند اما در گویش مردم واژه «خونیک» را برای آن به کار میبرند. بنابراین از آنجایی که تنها چشمه جاری در مشهد مقدس در حوالی رودخانه کشف رود جاری بوده و بعدها نیز تبدیل به باغ شد، آن را باغ خونی نام نهادند.»
به گفته این خراسان شناس، تا 20 سال پیش مردم بر اساس شنیدههای خود روایاتی از این باغ بیان میکردند که به هیچ وجه سندیتی نداشت و آن را به خون ربط داده و میگفتند چون این باغ در اختیار روسها بود و از آنجا حرم مطهر به توپ بسته شد، باغ خونی نام دارد. اما واقعیت این است که واقعه توپ بستن حرم مطهر توسط روسها فروردین 1331 (هجری قمری) رخ داده است. همچنین معتبرترین سند در خصوص این باغ خاطرات کلنل مگ گریگور افسر ارتش انگلیس است و این که مأموریت یافته بود تا برای دولت انگلیس اطلاعات کسب کند و برای این کار نیز از محلههای مشهد کروکی کشیده و نقشه نیز چاپ کرده است. وی در شرح سفری به ایالت خراسان درسال 1292(هجری قمری) مینویسد«در باغی در جنوب مشهد اقامت داشتم. نام باغ برایم قدری نفرتانگیز بود، اما باغ خونی زیبا بود. زیباتر از هر باغ دیگری در مشهد.»
براساس همین اسناد، نامگذاری این باغ تنها و تنها به چشمه داخل باغ برمیگردد و ارتباطی با واقعه بهتوپبستن حرم مطهر ندارد. در واقع جریان به توپ بستن حرم توسط نیروهای روسی چهل سال بعد از حضور مک گریگور در مشهد رخ داده است. البته ناگفته نماند روسها از نقاط مختلفی که در مشهد مستقر بودند حرم مطهر را به توپ بستند و شاید چند تا از توپها را هم از باغ خونی شلیک کرده باشند».
سیدمهدی سیدی در ادامه با بیان اینکه در مسجد گوهرشاد دو واقعه تاریخی و بسیار مهم صورت گرفته که عموم مردم آنها را با همدیگر اشتباه میگیرند، میگوید: «نخستین واقعه مربوط به سال 1331 (هجری قمری) است که توسط روسها به توپ بسته شد و هم اکنون آثار اصابت گلوله روی گنبد طلا مشهود است. این حادثه در دوران استبداد صغیر و بعد از به توپ بسته شدن مجلس ملی و زد و خورد میان موافقان و مخالفان مشروطه رخ داد.
اما واقعه بعدی که آن هم در مسجد گوهرشاد رخ داد در سال 1313 (شمسی) بود که به واقعه بهلول نیز معروف است. این واقعه در جریان اعتراض به بر سر نهادن کلاه شاپو یا همان کلاه تمام دوره دار بود که به دستور رضا شاه همه مردان باید بر سر میگذاشتند. در این جریان عدهای از مردم با در دست داشتن بیل و چوب و کلنگ بهمدت 3 روز از 19 تا 21 تیر 1313 (شمسی) در مسجد گوهرشاد بست نشستند و حجتالاسلام محمد تقی بهلول نیز با سخنرانیهایش مردم را بیشتر علیه حکومت و بر سر نگذاشتن کلاه شاپو تشویق میکرد که سرانجام با دستور حکومت ایرج مطبوعی فرمانده لشکر مشهد دستور داد که سربازان وارد صحن حرم مطهر شده و مردم را متفرق کنند. اما بهدلیل مقاومت مردم سربازان آنها را به رگبار بستند.

علی رغم تلاش راهداران همچنان برخی از محورهای مواصلاتی مسدود هستند
جاده های سفید
زهره افشار
خبرنگار
بارش سنگین برف در 18 استان ایران، علاوه بر نشاط اجتماعی مردم در این استانها، مشکلاتی را هم برای شان به وجود آورد؛ از راهدار و نیروهای هلال احمر و پاکبان و نیروهای شهرداری گرفته تا نیروهای سپاه و ارتش و نیروهای جهادی همه بسیج شدند تا مردم مشکلات کمتری را داشته باشند.«فرهاد مهریاری»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای در گفتوگو با «ایران» از مردم خواست در شرایط آب و هوایی زمستانی با برنامهریزی سفر بروند.
وی افزود: وقتی مردم میخواهند سفر بروند از شرایط جوی آگاهی پیدا کنند و در هنگام ضرورت سفر ماشین خود را به تجهیزات زمستانی و زنجیر چرخ مجهز کنند و در عین حال با خود قدری تنقلات و خوراکی بردارند چون ممکن است سفرشان با تأخیر مواجه شود.
وی با اشاره به اینکه بیشتر ماشینآلات راهداری در جادههای کشور عمر بالای 23 سال دارند و توانمندی و چابکی لازم را ندارد افزود: با این حال راهداران از جان خود مایه میگذارند تا کسانی را که همچون خانواده خود میدانند هر چه سریعتر از جاده های برفی و سیلابی دور کنند.همین چند روز پیش در گردنه اسدآباد، «حبیبی» یکی از راهداران ما برای نجات و گرم نگه داشتن کودکی که چهار ساعت به همراه پدر و مادرش در برف مانده بودن کاپشن خود را دور کودک میپیچد و مسیری طولانی را طی میکند.
از وی پرسیدیم چرا در جریان بارش سنگین برف اخیر، مسافرانی که در گردنه اسدآباد در حال سفر بودند بیشتر با مشکل مواجه شدند؟ وی توضیح داد: ما امسال برای نخستین بار، گردنهها و جادههای کوهستانی که احتمال میدادیم به دلیل بارش سنگین برف بسته شوند را به صورت کنترل شده بستیم تا مشکلات کمتری برای مردم به وجود بیاید که البته این اقدام احتیاج به هماهنگی با پلیس راه و دیگر مسئولان استانی دارد. اما اتفاقی که در اسدآباد افتاد این بود که این هماهنگی قدری به طول انجامید و ما انتظار همکاری بیشتری در این زمینه داریم.
به گفته وی در حال حاضر (ظهر یکشنبه) هنور دو جاده اصلی سقز به مریوان و کیاسر به سمنان به دلیل بارش سنگین برف و جاده رودبار جنوب به ایرانشهر درجنوب کرمان و بند خمیر به بندر لنگه به دلیل سیلاب مسدود است.وی همچنین درخصوص طولانی شدن بازگشایی جاده سقز- مریوان توضیح داد: بارش برف در این منطقه به یک و نیم متر رسید ولی کولاک موجب شد در برخی نقاط این جاده بیش از 10 متر برف روی هم تلنبار شود و این کار را طولانی کرده است.
تجهیزات راهداری کافی نیست، هنوز 40 راه روستایی باز نشده است
«محمد فلاحی» مدیرکل مدیریت بحران کردستان نیز در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد: هر چند بارش برف به پایان رسیده اما هنوز راه روستایی 40 روستای کردستان تا ظهر یکشنبه زیر برف بود و تلاشها برای بازگشایی آن ادامه دارد. البته ما برای رفع نیازهای اولیه مردم از طریق بالگرد هلال احمر در حال انتقال مواد غذایی و دارویی به این روستاها هستیم.وی تأکید کرد: تجهیزات راهداری و برف روبی استان به هیچ وجه در حد نیاز استان کوهستانی مانند کردستان نیست و با توجه به اینکه اولویت بازگشایی در مواقع بارش برف با راههای اصلی است بازگشایی روستاها به طول میانجامد و مشکلاتی را برای مردم به وجود میآورد.در چنین شرایطی خود مردم و روستاییان میتوانند هم به خودشان هم به ما کمک کنند. انتظار داریم مردم در روزهای برفی از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند و روستاییان تا جایی که میتوانند مایحتاج زندگیشان را در روستا ذخیره کنند.
لرستان یکی از استانهای کوهستانی با دهها گردنه برفگیر است که در زمستان ارتفاع برف در برخی راهها از جمله «گله بادوش» الیگودرز حتی به 7 متر نیز میرسد. از سوی دیگر این استان بر سر راه مسیر خوزستان به تهران است و رانندگانی که با شرایط جوی و گردنههای استان آشنایی ندارند در روزهای برفی با مشکلاتی مواجه میشوند که تصورش را نمیکردند.
«مهدی پازوکی» مدیرکل مدیریت بحران لرستان نیز به «ایران» گفت: جدا از کمبود تجهیزات راهداری در استان کوهستانی لرستان باید این مسأله را در نظر داشت که معمولاً برف در لرستان به شکل کولاک میشود و با برودت همراه است و شرایط برای خیلی از مردم غیرقابل پیشبینی میشود. این شرایط حتی برای راهداران که ماشینآلات مجهز دارند و به اصطلاح راه بلد هستند هم هراز گاهی دردسرزا میشود.
پنج شنبه هفته گذشته 2 راهدار ما در هنگام جاده گشایی گردنه گله بادوش الیگودرز به یکباره ارتباطشان با ما قطع شد و ماشین آنها در برف با ارتفاع شش متر ماند و ما 16 ساعت دلهرهآور را سپری کردیم و فردای آن روز توانستیم با کمک بالگرد هلال احمر این عزیزان را نجات دهیم. پس از مردم میخواهیم در روزهای برفی جداً از سفرهای غیر ضروری خودداری کنند.
«صادق ضیاییان» مدیرکل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: به دنبال یک هفته پر برف و باران در کشور انتظار میرود تا پایان هفته بارش سنگینی در استانها نداشته باشیم.
وی افزود: البته جبهه بارشی ضعیفی در روز چهارشنبه از شمال غرب وارد کشور میشود که بارشهای خفیف و پراکندهای را برای نیمه غربی کشور خواهد داشت. دما نیز تا پایان هفته روند افزایشی ناچیزی خواهد داشت.وی البته تصریح کرد: تا فردا سهشنبه روند افزایش آلایندهها را در شهرهای صنعتی و کلانشهرها خواهیم داشت.مدیر کل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی خاطرنشان کرد: از مردم درخواست میکنم اطلاعات هواشناسی و پیشبینی هوا را تنها از مراجع رسمی پیگیری کنند.
وی با اشاره به اینکه مردم در بسیاری از استانهای کشور چندین ماه بود که منتظر بارش رحمت الهی بودند افزود: به هر جهت طبیعت زمستان بارش برف است و اگر مردم توصیهها را جدی بگیرند شیرینی بارشها کامشان را تلخ نخواهد کرد.

ناظر وزارت میراث فرهنگی، نشست میراث ساسانی لرستان را مسبوق به سابقه خواند
قلعه فلک افلاک 2 سانت فرونشست
زهرا کشوری - خبرنگار/ نماینده خرمآباد نسبت به فرونشست دو سانتیمتری قلعه 1700 ساله فلک افلاک هشدار داد. بهدنبال این هشدار، «مهرداد ویس کرمی» در نامههای مشترک با وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور و استاندار لرستان خواستار تزریق اعتباری 200 میلیونی برای رصد مستمر قلعه شد. با وجود این «بهزاد رضاعی» ناظر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور بر آثار تاریخی لرستان، فرونشست تاریخ ساسانیان بر بلندای میدان سبز میدان خرمآباد را مسبوق به سابقه میداند و آن را خطرناک نمیخواند.
پیش از این، ویس کرمی نماینده خرمآبادیها در بهارستان در گفتوگو با رسانههای محلی با تأکید بر لزوم مقاومسازی فلک افلاک از نشست دو سانتیمتری قلعه فلک افلاک طی سه سال گذشته خبر داده است. او گفته است: «قلعه نیاز جدی به رصد و مقاومسازی دارد. با 200 میلیون هزینه و استقرار «مرکز دائمی ژئودینامیک» رصد مستمر منطقه می تواند انجام شود.» ویس کرمی استحکام بخشی قلعه را مهمتر از آزادسازی قلعه دانسته و گفته: «ما مکاتبات لازم را در مورد آسیبپذیر بودن قلعه انجام دادیم و منتظر نتیجه هستیم.»
«بهزاد رضاعی» ناظر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی کشور در گفتوگو با «ایران» با اشاره به وجود سه پایگاه میراث فرهنگی پلهای تاریخی، بافت تاریخی بروجرد و قلعه فلک افلاک در لرستان، فرونشست قلعه را در بستر دست ساز قلعه فلاک افلاک میداند و میگوید:«بخشی از قلعه روی یک صخره قدیمی قرار دارد و بخشی از آن روی بستر خاکی دست ساز است.»
رضاعی فرونشست را جزئی از طبیعت قلعه فلک افلاک میداند و میگوید: «هیچ کدام از فرونشستها خطرناک نیست و تحت کنترل است.»
حرفهای رضاعی خیال فعالان میراث فرهنگی در لرستان را آسوده نمیکند. مرمت غیر اصولی پلهای تاریخی لرستان و استفاده از سیمان به جای خشت پیش از این آه از نهاد فعالان این حوزه بلند کرده است.
استفاده از ملات سیمان در مرمت پلهای خشتی استان، در 12 سال پیش موجی از اعتراضها را به سمت میراث فرهنگی لرستان گسیل داشت. پیشتر علی مصطفی نژاد مدیر سابق پایگاه پلهای تاریخی لرستان به«ایران» گفته بود که به اسم مرمت، روی هویت تاریخی پلها، ملات سیمان کشیدهاند! سیمانی کردن هویت مهمترین پلهای تاریخی کشور، به اواخر دهه 80 باز میگردد. همان زمان هویت تاریخی پل شاپوری (شکسته) هم با مرمتهای غیر اصولی و بازسازی غلط، کاملاً از بین رفت تا هیچ سنخیتی با تاریخ خود در اواخر ساسانی و اوایل اسلام نداشته باشد. مصطفینژاد مرمت پل شاپوری را یک «بزک» امروزی دانسته که هیچ تصویری از گذشته شهر شاپورخواست(خرمآباد) به بیننده نمیدهد. کلهرت هم از مرمتهای ۸۸ آسیب جدی دید. به گفته مصطفینژاد آنچه در لرستان اتفاق افتاد نه مرمت که بازسازی پلهای تاریخی بود که هیچ شباهتی با هویت آنها ندارد. زخمی هم که پل کشکان از مرمتها خورد «ناسور» است. این مرمتها روی پایههای عظیم این پل انجام گرفت و تا جایی پیش رفت که به اعتقاد مصطفینژاد هویت آن را باید از دست رفته دانست. به گفته مصطفینژاد پل کشکان تنها پلی بود که در میان پلهای لرستان نشانههایی از دوره قاجاریه در خود داشت، بنابراین حفظ و نگهداری آن به اندازه تمام پل کشکان اهمیت داشت. همین مسأله اجازه نمیدهد فعالان خیالشان از وضعیت قلعه فلک افلاک راحت باشد.
رضاعی از در دست تهیه بودن طرح بهسازی بنا خبر میدهد و میگوید: «هنوز طرح به تصویب نهایی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نرسیده است.»
«رامین ابراهیمی» مدیر پایگاه میراث فرهنگی قلعه فلک افلاک در گفتوگو با «ایران» اتفاق افتاده در بستر دست ساز را «رانش زمین» میداند و آن را مرتبط با سیل سال 98 میداند. او قلعه فلک افلاک را یک بنای تاریخی چند صد ساله میداند که ترکهایی هم در آن موجود است! ابراهیمی درباره نشست دو سانتیمتری قلعه هم میگوید: «فرو نشست را نه تکذیب میکنم نه تأیید. شاید آقای ویس کرمی به آماری دسترسی دارد که ما نداریم.»
او اعتبار لازم برای استحکام بخشی این قلعه ارزشمند را بین 20 تا 25 میلیارد تومان میداند و پرداخت این اعتبار را به تأیید طرح استحکام بخشی شورای فنی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور منوط میکند.
پیش از این ابراهیم رئیسی رئیسجمهور در سفر به لرستان خواستار مرمت و استحکام بخشی قلعه فلک افلاک شده است. لرستانیها امیدوارند دستور رئیس جمهور بتواند اعتبار لازم برای استحکام بخشی بنا را به خرمآباد واریز کند. ابراهیمی آزادسازی عرصه و عیان قلعه و جابهجایی پادگان سپاه را هم منوط به تأمین اعتبار لازم میداند اما نمیگوید چقدر لازم است تا این آزادسازی اتفاق بیفتد. فعالان و مردم لرستان سال هاست منتظر ثبت جهانی قلعه فلک افلاک هستند. آزادسازی و استحکام بخشی قلعه بخش مقدماتی ثبت جهانی این اثر ساسانی در یونسکو است.