
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کودکان و نوجوانان بهعنوان داستان کتابم را میخوانند
حمید جبلی: اول نمیدانستم و فقط فکر میکردم بچههای چند دهه پیش بهدلیل وجود خاطراتی از آدامس یک ریالی، شانسی، فوتینا، چرخ و فلکی دورهگرد که ما را به آسمان میبُرد و... با این قصهها ارتباط برقرار کنند ولی تازه فهمیدم کودکان و نوجوانان بهعنوان داستان آنها را میخوانند. دوستی دارم که پسرش چندان خواندن و نوشتن بلد نیست ولی پدرش را مجبور میکند که هر شب یکی دو قصه از این کتاب را برایش بخواند. او خوشحال میشود که با دوران کودکی پدرش و شرایط آن زمان آشنا میشود ولی مشکلش این است که تا صبح درباره جزئیات از او سؤال میکند و این دوستم خواهش کرده که جلد سوم را به او ندهم!
بخشی از سخنان بازیگر و نویسنده کتاب «خاطرات پسربچه شصت ساله» در گفتوگو با ایسنا
بخشی از سخنان بازیگر و نویسنده کتاب «خاطرات پسربچه شصت ساله» در گفتوگو با ایسنا

فضیلت نامعلوم قبل از دیگران فیلم دیدن
محمدرضا لطفی
کارگردان و منتقد سینما
اوایل دهه 80 بازتاب جشنواره و بالاخص نقدها و یادداشتهای تحلیلی منتقدان به ماهنامهها خلاصه میشد. روزنامهها و خبرگزاریها عموماً اقبالی به مقاله مروری (ریویونویسی) و نقد نداشتند و علاقهمندان جدی سینما باید تا اسفندماه و موعد انتشار مجلات تخصصی منتظر میماندند تا با تورق شماره ویژه جشنواره، از دیدگاه منتقدان راجع به فیلمها مطلع شوند. در واقع ما بعد از بازه زمانی دو هفتهای اولین بازخورد منتقدان را بهصورت گسترده دریافت میکردیم. به مرور هفتهنامههای تخصصی پا به عرصه مطبوعات گذاشتند و این فاصله زمانی کوتاهتر و تبدیل به یک هفته بعد از اتمام جشنواره شد. بعدتر روزنامهها هم به جریان رسانهای جشنواره و بازتاب نظر منتقدان اضافه شدند و این فاصله یک هفتهای به 48 ساعت تبدیل شد و در نهایت با پیوستن خبرگزاریها به این جریان میشد با فاصله یک روز از نگاه انتقادی یا تحسینآمیز صاحبنظران نسبت به فیلمها با خبر شد. حالا چند سالی است که فضای مجازی طلایهدار سرعت بازنشر نظرات منتقدان شده و در کمتر از چند ساعت میتوان از واکنش سینمایینویسها و اهالی رسانه نسبت به فیلمها مطلع شد. در برج میلاد شاهد بودم که هنوز تیتراژ پایانی فیلم پخش نشده نظرات برخی دوستان در کانالهای خبری و گروهی بازنشر میشد. از حدود 10 سال قبل با سرعت گرفتن بازنشر نظرات منتقدان، سازندگان و صاحبان آثار راه یافته به جشنواره به این ایده رسیدند که منتقدان و روزنامهنگاران را بهصورت رسمی دعوت کنند و در اکران خصوصی پیش از جشنواره فیلم را برای آنها نمایش دهند. برگزاری چنین نمایشهای خصوصی چند مزیت داشت. اول اینکه فیلم در فضایی آرام، به دور از فشار خستگی ناشی از ترافیک تماشای فیلم در ماراتن جشنواره، در معرض دید منتقدان و نمایندگان رسانههای خبری قرار میگرفت و طبعاً آنها راحتتر با فیلم ارتباط میگرفتند و دیگر اینکه نظرات منتقدان که عموماً هم مثبت بود تبدیل به بخشی از فضای تبلیغاتی فیلم میشد. یادداشتها و نقدها نوشته میشد و همزمان با نمایش فیلم در سالن رسانه یا کاخ جشنواره و این روزها خانه جشنواره، نظرات منتقدان آماده انتشار بود. به اعتقاد من شیوهای که مرسوم شد، رسم غلطی بود و کلیت جشنواره را زیر سؤال میبرد انگار که فیلمها از یک خط مشخص مسابقه را شروع نمیکردند. امسال شاهد دگردیسی عجیب در این آیین نادرست بودیم. برخی منتقدها و روزنامهنگارها بلافاصله پس از اعلام فهرست فیلمهای برگزیده هیأت انتخاب از فیلمهایی نوشتند که بدون دعوت صاحبان فیلمها به تماشای آن نشسته بودند و حیرتانگیز اینکه در پاسخ به اعتراض صاحبان آثار و ابهام و سؤال آنها از منبع انتشار فیلم اعلام کردند که این کار اتفاق مصطلحی است و منابعمان را هم لو نمیدهیم؛ یعنی حتی برای صاحبان فیلمها حق سؤال هم قائل نشدند. اگر چه دیدن فیلم به دعوت صاحبان آثار در مکانی معلوم (دفتر تهیهکننده یا سالن سینمای اختصاصی) فرق اساسی دارد با اینکه فیلمی بدون اختیار، انتخاب و رضایت صاحبانش در جایی نامعلوم دیده شود اما در نهایت ریشه این آفت را میتوان در همین آیینی جست که از حدود 10 سال قبل مثل قانونی نانوشته به جشنواره اضافه شده است؛ آیینی که انگار منزلت و شاخصهای احسن به حساب میآید و فیلم دیدن قبل از دیگران فضیلت شده است به طوری که برخی از روزنامهنگاران و منتقدان در سالهای اخیر فخر میفروشند که فیلمها را زودتر از سایر روزنامهنگاران و منتقدان دیدهاند و باید آن را با افتخار علنی کنند.
کارگردان و منتقد سینما
اوایل دهه 80 بازتاب جشنواره و بالاخص نقدها و یادداشتهای تحلیلی منتقدان به ماهنامهها خلاصه میشد. روزنامهها و خبرگزاریها عموماً اقبالی به مقاله مروری (ریویونویسی) و نقد نداشتند و علاقهمندان جدی سینما باید تا اسفندماه و موعد انتشار مجلات تخصصی منتظر میماندند تا با تورق شماره ویژه جشنواره، از دیدگاه منتقدان راجع به فیلمها مطلع شوند. در واقع ما بعد از بازه زمانی دو هفتهای اولین بازخورد منتقدان را بهصورت گسترده دریافت میکردیم. به مرور هفتهنامههای تخصصی پا به عرصه مطبوعات گذاشتند و این فاصله زمانی کوتاهتر و تبدیل به یک هفته بعد از اتمام جشنواره شد. بعدتر روزنامهها هم به جریان رسانهای جشنواره و بازتاب نظر منتقدان اضافه شدند و این فاصله یک هفتهای به 48 ساعت تبدیل شد و در نهایت با پیوستن خبرگزاریها به این جریان میشد با فاصله یک روز از نگاه انتقادی یا تحسینآمیز صاحبنظران نسبت به فیلمها با خبر شد. حالا چند سالی است که فضای مجازی طلایهدار سرعت بازنشر نظرات منتقدان شده و در کمتر از چند ساعت میتوان از واکنش سینمایینویسها و اهالی رسانه نسبت به فیلمها مطلع شد. در برج میلاد شاهد بودم که هنوز تیتراژ پایانی فیلم پخش نشده نظرات برخی دوستان در کانالهای خبری و گروهی بازنشر میشد. از حدود 10 سال قبل با سرعت گرفتن بازنشر نظرات منتقدان، سازندگان و صاحبان آثار راه یافته به جشنواره به این ایده رسیدند که منتقدان و روزنامهنگاران را بهصورت رسمی دعوت کنند و در اکران خصوصی پیش از جشنواره فیلم را برای آنها نمایش دهند. برگزاری چنین نمایشهای خصوصی چند مزیت داشت. اول اینکه فیلم در فضایی آرام، به دور از فشار خستگی ناشی از ترافیک تماشای فیلم در ماراتن جشنواره، در معرض دید منتقدان و نمایندگان رسانههای خبری قرار میگرفت و طبعاً آنها راحتتر با فیلم ارتباط میگرفتند و دیگر اینکه نظرات منتقدان که عموماً هم مثبت بود تبدیل به بخشی از فضای تبلیغاتی فیلم میشد. یادداشتها و نقدها نوشته میشد و همزمان با نمایش فیلم در سالن رسانه یا کاخ جشنواره و این روزها خانه جشنواره، نظرات منتقدان آماده انتشار بود. به اعتقاد من شیوهای که مرسوم شد، رسم غلطی بود و کلیت جشنواره را زیر سؤال میبرد انگار که فیلمها از یک خط مشخص مسابقه را شروع نمیکردند. امسال شاهد دگردیسی عجیب در این آیین نادرست بودیم. برخی منتقدها و روزنامهنگارها بلافاصله پس از اعلام فهرست فیلمهای برگزیده هیأت انتخاب از فیلمهایی نوشتند که بدون دعوت صاحبان فیلمها به تماشای آن نشسته بودند و حیرتانگیز اینکه در پاسخ به اعتراض صاحبان آثار و ابهام و سؤال آنها از منبع انتشار فیلم اعلام کردند که این کار اتفاق مصطلحی است و منابعمان را هم لو نمیدهیم؛ یعنی حتی برای صاحبان فیلمها حق سؤال هم قائل نشدند. اگر چه دیدن فیلم به دعوت صاحبان آثار در مکانی معلوم (دفتر تهیهکننده یا سالن سینمای اختصاصی) فرق اساسی دارد با اینکه فیلمی بدون اختیار، انتخاب و رضایت صاحبانش در جایی نامعلوم دیده شود اما در نهایت ریشه این آفت را میتوان در همین آیینی جست که از حدود 10 سال قبل مثل قانونی نانوشته به جشنواره اضافه شده است؛ آیینی که انگار منزلت و شاخصهای احسن به حساب میآید و فیلم دیدن قبل از دیگران فضیلت شده است به طوری که برخی از روزنامهنگاران و منتقدان در سالهای اخیر فخر میفروشند که فیلمها را زودتر از سایر روزنامهنگاران و منتقدان دیدهاند و باید آن را با افتخار علنی کنند.

تابآوری کودکان
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
زیبایی شناسی ریشه در هنر و شناخت آن دارد. حتی میتوان زیبایی شناسی را گونه ای از هنر محسوب کرد. بسته به نوع نگاهی که به انواع و اقسام شاخههای هنری داریم و با توجه به شناخت و درکی که از آثار هنری در ذهن بیننده شکل می گیرد میتوان آن را در تقسیم بندیها جزو موارد آرامش بخش محسوب کرد. خلق اثر هنری پیش از آنکه به مهارت نیاز داشته باشد، به اهمیت دادن به آنچه که در ذهن میگذرد نیازمند است و اینکه آن تفکرات را برونریزی کند.
جنبه اجتماعی و روانشناسی هنر را که در نظر بگیریم، خود اثر هنری یک نوع ایجاد رابطه آرامشبخش بین دو یا چند نفر میباشد. به طور مثال یکی از راهکارهای برقراری رابطه مؤثر بین درمانگر، مددکار یا روانشناس با یک کودک آسیب دیده میتوان از نقش هنر نام بردپرتوضیح بیشتر این موضوع این است که کودکی که در خانوادهای پر خطر و آسیب زا به دنیا آمده، تجربیاتی از انواع و اقسام آسیبها را با چشم خود دیده و لمس کرده است. افراد بزرگسال این خانواده به جای این که در نقش حامی و والد مؤثر عمل کنند بیشتر نقش افراد خاطی و مهاجم را برای کودک دارند به همین دلیل کودکان این خانوادهها در دوران اولیه رشدِ روان و احساس خود دچار نوعی خلأ میشوند و بواسطه برخوردهای تحقیرآمیز و تهاجمی، ضرب و شتمهای جسمی و گاهی جنسی احساسهای متفاوتی اعم از ناامنی، عدم اعتماد به افراد بزرگسال دیگر، فرار از برقراری ارتباط چشمی و کلامی را یاد میگیرند. این کودکان بدون حتی آموزشهای اولیه مهارتهای معاشرتی و زندگی با کوله باری از خلأهای عاطفی و روانی وارد جامعه میشوند. جامعه ای که این کودکان تجربه میکنند عموماً شبیه به خانوادههای اولیه آنها است، محیطهای کاری ناامن، دوستان همسنِ شبیه به خود یا دوستان بزرگسالی که بهدلیل مراودههای شغلی خود و والدینشان با آنها ارتباط دارند. تمامی این شرایط باعث میشود که کودک هیچ گونه مهارتی را کسب نکند و با احساس نا امنی رشد نماید. زمانی که ما بهعنوان مددکار اجتماعی با این کودکان برخورد میکنیم و با پیگیریهای بسیار سعی در بهبود شرایط زندگی آنها مینماییم باید راهکارهای مختلف و متفاوتی برای برقراری ارتباط امن با این کودکان را آموزش دیده باشیم و در لحظه ابتدایی برخورد با آنها بتوانیم از آموزههای خود بهصورت درست بهره ببریم. در ارتباط با این کودکان، هنر و به طور مثال نقاشی نقش بسزایی را میتواند ایفا کند، زیرا اکثر کودکان به نقاشی کردن علاقه بسیاری دارند. آنها رسم شکلهای مختلف با رنگهای مختلف را بهصورت ذاتی دوست دارند. ما بزرگترها این شکلها را نقاشی نامگذاری میکنیم. در اختیار گذاشتن اسباب و وسایلی مانند مداد رنگی و کاغذ به کودک از سوی مددکار اجتماعی میتواند در مراحل اولیه برقراری ارتباط با او فضایی متفاوت از آنچه را که تاکنون تجربه کرده برایش به وجود بیاورد و همین فضا یک نوع امنیت خاطر از سوی بزرگسال(مددکار اجتماعی) به کودک را القا میکند که در مراحل بعدی ارتباطی بین آنها بسیار نقش مهمی دارد.
تجربهای که سالها در کار مددکاری اجتماعی با کودکان آسیب دیده کسب کردهام به من آموخته که هرگاه از هنر در بخشی از فرایند کاری و مددکاری اجتماعی با کودکان استفاده کردهام، رابطهای مؤثر، موفق و قابل اعتماد بین ما شکل گرفته که در پیگیریهای حرفهای و تخصصی مددکاری کمک شایانی به من کرده است.
مددکار اجتماعی
زیبایی شناسی ریشه در هنر و شناخت آن دارد. حتی میتوان زیبایی شناسی را گونه ای از هنر محسوب کرد. بسته به نوع نگاهی که به انواع و اقسام شاخههای هنری داریم و با توجه به شناخت و درکی که از آثار هنری در ذهن بیننده شکل می گیرد میتوان آن را در تقسیم بندیها جزو موارد آرامش بخش محسوب کرد. خلق اثر هنری پیش از آنکه به مهارت نیاز داشته باشد، به اهمیت دادن به آنچه که در ذهن میگذرد نیازمند است و اینکه آن تفکرات را برونریزی کند.
جنبه اجتماعی و روانشناسی هنر را که در نظر بگیریم، خود اثر هنری یک نوع ایجاد رابطه آرامشبخش بین دو یا چند نفر میباشد. به طور مثال یکی از راهکارهای برقراری رابطه مؤثر بین درمانگر، مددکار یا روانشناس با یک کودک آسیب دیده میتوان از نقش هنر نام بردپرتوضیح بیشتر این موضوع این است که کودکی که در خانوادهای پر خطر و آسیب زا به دنیا آمده، تجربیاتی از انواع و اقسام آسیبها را با چشم خود دیده و لمس کرده است. افراد بزرگسال این خانواده به جای این که در نقش حامی و والد مؤثر عمل کنند بیشتر نقش افراد خاطی و مهاجم را برای کودک دارند به همین دلیل کودکان این خانوادهها در دوران اولیه رشدِ روان و احساس خود دچار نوعی خلأ میشوند و بواسطه برخوردهای تحقیرآمیز و تهاجمی، ضرب و شتمهای جسمی و گاهی جنسی احساسهای متفاوتی اعم از ناامنی، عدم اعتماد به افراد بزرگسال دیگر، فرار از برقراری ارتباط چشمی و کلامی را یاد میگیرند. این کودکان بدون حتی آموزشهای اولیه مهارتهای معاشرتی و زندگی با کوله باری از خلأهای عاطفی و روانی وارد جامعه میشوند. جامعه ای که این کودکان تجربه میکنند عموماً شبیه به خانوادههای اولیه آنها است، محیطهای کاری ناامن، دوستان همسنِ شبیه به خود یا دوستان بزرگسالی که بهدلیل مراودههای شغلی خود و والدینشان با آنها ارتباط دارند. تمامی این شرایط باعث میشود که کودک هیچ گونه مهارتی را کسب نکند و با احساس نا امنی رشد نماید. زمانی که ما بهعنوان مددکار اجتماعی با این کودکان برخورد میکنیم و با پیگیریهای بسیار سعی در بهبود شرایط زندگی آنها مینماییم باید راهکارهای مختلف و متفاوتی برای برقراری ارتباط امن با این کودکان را آموزش دیده باشیم و در لحظه ابتدایی برخورد با آنها بتوانیم از آموزههای خود بهصورت درست بهره ببریم. در ارتباط با این کودکان، هنر و به طور مثال نقاشی نقش بسزایی را میتواند ایفا کند، زیرا اکثر کودکان به نقاشی کردن علاقه بسیاری دارند. آنها رسم شکلهای مختلف با رنگهای مختلف را بهصورت ذاتی دوست دارند. ما بزرگترها این شکلها را نقاشی نامگذاری میکنیم. در اختیار گذاشتن اسباب و وسایلی مانند مداد رنگی و کاغذ به کودک از سوی مددکار اجتماعی میتواند در مراحل اولیه برقراری ارتباط با او فضایی متفاوت از آنچه را که تاکنون تجربه کرده برایش به وجود بیاورد و همین فضا یک نوع امنیت خاطر از سوی بزرگسال(مددکار اجتماعی) به کودک را القا میکند که در مراحل بعدی ارتباطی بین آنها بسیار نقش مهمی دارد.
تجربهای که سالها در کار مددکاری اجتماعی با کودکان آسیب دیده کسب کردهام به من آموخته که هرگاه از هنر در بخشی از فرایند کاری و مددکاری اجتماعی با کودکان استفاده کردهام، رابطهای مؤثر، موفق و قابل اعتماد بین ما شکل گرفته که در پیگیریهای حرفهای و تخصصی مددکاری کمک شایانی به من کرده است.

«خاطره باز» ی با ملودیهای ایرانی
رضا مهدوی موسیقی پژوه و نوازنده سنتور
مجموعه« خاطره باز»از زمره تلاشهای موسیقایی درگونه موسیقی پاپ ایران است درنهایت سادگی و دلپذیری فهم شنیداری که برگرفته ازملودیهای به گوش آشنا و شعر و ترانههای محتوایی که نشانه گذاری اش به سمت فرهنگ شنیداری سبک زندگی خانواده ایرانی است. این آلبوم تلاش دارد در فراهمآوری فضای موسیقایی در این بلوای ناهنجار انواع موسیقیهایی که در رسانههای داخلی و خارجی به وفور شنیده میشود، شاعرانی گرانمایه چون: محمدعلی بهمنی، میلاد عرفانپور، محمد مهدی سیار، محمد رضا طهماسبی، یاسر ماریزاده، عباس محمدی، امید حسام وعلی محمد مؤدب محتوای کلامی آلبوم «خاطره باز» را تشکیل میدهند. دقت و ظرافت درملودیها که با اشعار همراستا قرارگرفته نوعی آهنگسازی یا آهنگ ترانه هایی را منطبق براصل تلفیق شعر و موسیقی توأمان دارد و تنظیمهای امروزی به گوش آشنا نیز نمک خوش نشین گوش هوش مخاطب شده است.غلامرضا صنعتگر هنرمند خونگرم و خوشخوان ازخطه جنوب ایران بندرعباس مثل بسیاری دیگر از همکاران و هم محلیهایش صدایی گرم و نرم دارد که تا اعماق وجود به دل مینشیند و خاطرهسازی میکند. صنعتگر دهه هشتاد را با آهنگ ترانههایی در وصف اهل بیت و ملی و حماسی برگرفته از جغرافیای زیبای ایران با موسیقی پاپ خوب آغاز کرد و درادامه نیز این راه را بدون کم و کاست آمده و گویی صدایش را وقف این سبک و سیاق خواندن کرده چرا که شاید مردم توقع دیگری از او ندارند و گویی میخواهند همواره اینگونه بخواند. لحظه لحظه شیارها(تراک) سرشار ازحس خونگرمی و با معانی تک تک واژگان شعری با آهنگ قطعات و ترانههای مفهومی معنوی – عاطفی و گاه عاشقانه واری است که گِرداگِرد سالمسازی مسیری میگردد تا بتواند اثربخشی ای محتوایی در کلام و موسیقی ایجاد کند. قطعاتی چون «اخماتو واکن»، «خاطره باز»، «طبیب»، «عاشق تو»، «زندگی»، «یادمان باشد»، «دنیا»، «تسلیم»، «سیم آخر»، «مثل یک گل سرخ» و« زیباترین» کل محتوای شنیداری آلبوم را شامل میشود که بیشک نقش نوازندگان و تنظیم کنندههای متبحر در کیفیت آن بیتأثیر نبوده است.
خاطره باز
خواننده:غلامرضا صنعتگر
ناشر: حوزه هنری
سال 1400
مجموعه« خاطره باز»از زمره تلاشهای موسیقایی درگونه موسیقی پاپ ایران است درنهایت سادگی و دلپذیری فهم شنیداری که برگرفته ازملودیهای به گوش آشنا و شعر و ترانههای محتوایی که نشانه گذاری اش به سمت فرهنگ شنیداری سبک زندگی خانواده ایرانی است. این آلبوم تلاش دارد در فراهمآوری فضای موسیقایی در این بلوای ناهنجار انواع موسیقیهایی که در رسانههای داخلی و خارجی به وفور شنیده میشود، شاعرانی گرانمایه چون: محمدعلی بهمنی، میلاد عرفانپور، محمد مهدی سیار، محمد رضا طهماسبی، یاسر ماریزاده، عباس محمدی، امید حسام وعلی محمد مؤدب محتوای کلامی آلبوم «خاطره باز» را تشکیل میدهند. دقت و ظرافت درملودیها که با اشعار همراستا قرارگرفته نوعی آهنگسازی یا آهنگ ترانه هایی را منطبق براصل تلفیق شعر و موسیقی توأمان دارد و تنظیمهای امروزی به گوش آشنا نیز نمک خوش نشین گوش هوش مخاطب شده است.غلامرضا صنعتگر هنرمند خونگرم و خوشخوان ازخطه جنوب ایران بندرعباس مثل بسیاری دیگر از همکاران و هم محلیهایش صدایی گرم و نرم دارد که تا اعماق وجود به دل مینشیند و خاطرهسازی میکند. صنعتگر دهه هشتاد را با آهنگ ترانههایی در وصف اهل بیت و ملی و حماسی برگرفته از جغرافیای زیبای ایران با موسیقی پاپ خوب آغاز کرد و درادامه نیز این راه را بدون کم و کاست آمده و گویی صدایش را وقف این سبک و سیاق خواندن کرده چرا که شاید مردم توقع دیگری از او ندارند و گویی میخواهند همواره اینگونه بخواند. لحظه لحظه شیارها(تراک) سرشار ازحس خونگرمی و با معانی تک تک واژگان شعری با آهنگ قطعات و ترانههای مفهومی معنوی – عاطفی و گاه عاشقانه واری است که گِرداگِرد سالمسازی مسیری میگردد تا بتواند اثربخشی ای محتوایی در کلام و موسیقی ایجاد کند. قطعاتی چون «اخماتو واکن»، «خاطره باز»، «طبیب»، «عاشق تو»، «زندگی»، «یادمان باشد»، «دنیا»، «تسلیم»، «سیم آخر»، «مثل یک گل سرخ» و« زیباترین» کل محتوای شنیداری آلبوم را شامل میشود که بیشک نقش نوازندگان و تنظیم کنندههای متبحر در کیفیت آن بیتأثیر نبوده است.
خاطره باز
خواننده:غلامرضا صنعتگر
ناشر: حوزه هنری
سال 1400

گفتوگو از نگاه اسلام
آزاده سهرابی
روانشناس
انسان ویژگیهای بسیاری برای اشرف مخلوقات شدن دارد اما بدون شک یکی از مهارت هایی که خدا به انسان هدیه داده تا او متمایز از همه گونههای بشری شود مهارت گفتوگو و انتقال آسانتر پیام و افکار و احساساتش است.
اهمیت و جایگاه سخن گفتن تا به حدی است که خداوند در سوره الرحمن بعد از یادآوری نعمت «خلقت»، به نعمت «بیان» اشاره کند: خَلَقَ الْإِنْسَانَ (انسان را آفرید) عَلَّمَهُ الْبَیانَ (به او بیان آموخت)
حضرت علی(ع) میفرمایند: «اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ (شخصیت آدمی در زیر زبانش مخفی است.)
واقعیت این است که جاری شدن کلمات بر زبان بیانکنندهاش بار مسئولیتی دارد که حتی خداوند در قرآن فرموده است: «هر کلمهای که آدمی تلفظ میکند، در محضر فرشتهای است که آن را ضبط میکند و در روز قیامت انسان باید نسبت به آن پاسخگو باشد»
اما اسلام برای سخن گفتن چه توصیههایی کرده است؟ شاید مهمترینش را باید در سوره انفال دید؛ جایی که خداوند میفرماید: «گفتوگوی شایسته توجه و پیروی ، آن است که زمینه سعادت و حیات شنوده را فراهم نماید.»
و باز هم از مهمترین توصیههای قرآن این است که افراد به سخنان خود عمل کنند و در واقع در سوره صف و بقره کسانی را که سخن و عملشان یکی نیست ملامت کرده است.
در نگاه دین «باید صحبت با عمل تأکید شود و شخص گوینده عامل به آن باشد». همین دو توصیه بهترین مسیر روشن را در گفتوگوها باز میکند. اگر سخنی میگویید که جز رنج و عذاب شنونده ندارد باید از آن پرهیز کرد، اگر آنچه میگوییم در عمل ما جاری نیست باید از آن پرهیز کرد.
مخاطب شناسی و مثبت اندیشی و پرهیز از حریم شکنی و زشت گویی و پرهیز از تظاهر نیز به کرات در دین اسلام در وقت سخن گفتن به آن توصیه و سفارش شده است. همه اینها را که جمع بزنیم میبینیم گرچه سخن گفتن هدیهای از جانب خدا به بشر است اما این هدیه آداب و قوانینی برایش در نظر گرفته شده است. در عرصه روانشناسی نیز اندیشمندان برای رساندن افراد به گفتوگوی سازنده که سازنده رابطههاست تلاشها و توصیههای بسیاری کردهاند. گاه اگر نیک بنگریم ریشه این سخنان به یک نقطه که فطرت آدمی است بر میگردد. نخستین شرط برقراری ارتباط مؤثر در پناه کلام و رفتار گوینده (بیان غیرکلامی) رعایت ادب و حفظ احترام مخاطب است و کدام یک از ما هستیم که دوست داشته باشیم دیگری با پرخاش و درشت گویی با ما سخن بگوید؟ و مگر نه این است که حضرت علی(ع) فرمودند: «آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگری نیز نپسند»!
شاید بپرسید انسان است دیگر و هزار درد و مشکل ممکن است در هر موقعیتی نتواند در آن آرامش درونی باشد که در کلامش منعکس شود. درست است. اینجاست که «سکوت» توصیه میشود که گاهی از هر کلامی در ایجاد ارتباط مؤثرتر است.
این یک واقعیت است که در همین سلسله نوشتار هم به آن اشاره شد که ما سخن گوینده را ازدریچه ذهنی خود عبور میدهیم و میشنویم. یعنی گاه فیلترهای ذهنی ما به شکل واضحی بر آنچه از کلام طرف مقابل فهم میکنیم مؤثر است به گونهای که میان آنچه فرد میگوید و آنچه ما میشنویم تفاوتهای زیادی وجود دارد و اینجاست که توصیه به داشتن مثبت نگری در تفسیر کلمات گوینده به میان میآید. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: «کار برادردینی ات را بر زیباترین شکل بنا نما وهرگز نسبت به سخن برادرت گمان بد مبر، در حالی که میتوانی توجیه نیکی برای آن بیابی.»
روانشناس
انسان ویژگیهای بسیاری برای اشرف مخلوقات شدن دارد اما بدون شک یکی از مهارت هایی که خدا به انسان هدیه داده تا او متمایز از همه گونههای بشری شود مهارت گفتوگو و انتقال آسانتر پیام و افکار و احساساتش است.
اهمیت و جایگاه سخن گفتن تا به حدی است که خداوند در سوره الرحمن بعد از یادآوری نعمت «خلقت»، به نعمت «بیان» اشاره کند: خَلَقَ الْإِنْسَانَ (انسان را آفرید) عَلَّمَهُ الْبَیانَ (به او بیان آموخت)
حضرت علی(ع) میفرمایند: «اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ (شخصیت آدمی در زیر زبانش مخفی است.)
واقعیت این است که جاری شدن کلمات بر زبان بیانکنندهاش بار مسئولیتی دارد که حتی خداوند در قرآن فرموده است: «هر کلمهای که آدمی تلفظ میکند، در محضر فرشتهای است که آن را ضبط میکند و در روز قیامت انسان باید نسبت به آن پاسخگو باشد»
اما اسلام برای سخن گفتن چه توصیههایی کرده است؟ شاید مهمترینش را باید در سوره انفال دید؛ جایی که خداوند میفرماید: «گفتوگوی شایسته توجه و پیروی ، آن است که زمینه سعادت و حیات شنوده را فراهم نماید.»
و باز هم از مهمترین توصیههای قرآن این است که افراد به سخنان خود عمل کنند و در واقع در سوره صف و بقره کسانی را که سخن و عملشان یکی نیست ملامت کرده است.
در نگاه دین «باید صحبت با عمل تأکید شود و شخص گوینده عامل به آن باشد». همین دو توصیه بهترین مسیر روشن را در گفتوگوها باز میکند. اگر سخنی میگویید که جز رنج و عذاب شنونده ندارد باید از آن پرهیز کرد، اگر آنچه میگوییم در عمل ما جاری نیست باید از آن پرهیز کرد.
مخاطب شناسی و مثبت اندیشی و پرهیز از حریم شکنی و زشت گویی و پرهیز از تظاهر نیز به کرات در دین اسلام در وقت سخن گفتن به آن توصیه و سفارش شده است. همه اینها را که جمع بزنیم میبینیم گرچه سخن گفتن هدیهای از جانب خدا به بشر است اما این هدیه آداب و قوانینی برایش در نظر گرفته شده است. در عرصه روانشناسی نیز اندیشمندان برای رساندن افراد به گفتوگوی سازنده که سازنده رابطههاست تلاشها و توصیههای بسیاری کردهاند. گاه اگر نیک بنگریم ریشه این سخنان به یک نقطه که فطرت آدمی است بر میگردد. نخستین شرط برقراری ارتباط مؤثر در پناه کلام و رفتار گوینده (بیان غیرکلامی) رعایت ادب و حفظ احترام مخاطب است و کدام یک از ما هستیم که دوست داشته باشیم دیگری با پرخاش و درشت گویی با ما سخن بگوید؟ و مگر نه این است که حضرت علی(ع) فرمودند: «آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگری نیز نپسند»!
شاید بپرسید انسان است دیگر و هزار درد و مشکل ممکن است در هر موقعیتی نتواند در آن آرامش درونی باشد که در کلامش منعکس شود. درست است. اینجاست که «سکوت» توصیه میشود که گاهی از هر کلامی در ایجاد ارتباط مؤثرتر است.
این یک واقعیت است که در همین سلسله نوشتار هم به آن اشاره شد که ما سخن گوینده را ازدریچه ذهنی خود عبور میدهیم و میشنویم. یعنی گاه فیلترهای ذهنی ما به شکل واضحی بر آنچه از کلام طرف مقابل فهم میکنیم مؤثر است به گونهای که میان آنچه فرد میگوید و آنچه ما میشنویم تفاوتهای زیادی وجود دارد و اینجاست که توصیه به داشتن مثبت نگری در تفسیر کلمات گوینده به میان میآید. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: «کار برادردینی ات را بر زیباترین شکل بنا نما وهرگز نسبت به سخن برادرت گمان بد مبر، در حالی که میتوانی توجیه نیکی برای آن بیابی.»

عکس نوشت
حسن روحالامین در شب میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها در روزهای شنبه و یکشنبه دوم و سوم بهمن تازهترین نقاشی خود را به همین مناسبت خلق کرد. روحالامین درباره تابلوی «وداع حسنین با حضرت زهرا» در ایام فاطمیه امسال گفته بود: «نقاشی وداع حسنین با حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را خداوند در نقطهای از زمین کرامت کرد که بزرگترین مصیبت تاریخ در آسمانها و زمین اتفاق افتاده، چه صداهایی در این نقطه از زمین ذخیره شده که ما نشنیدیم، حد فاصل تل زینبیه تا قتلگاه حضرت سیدالشهدا(ع)، هیچوقت نخواهم فهمید که کجا نشسته بودم! مجلس ذکر مصیبت مادر بود در منزل پسر؛ خدایا زبان ما کجا و این حرفها...»

هنرمندان در فضای مجازی
اهالی فرهنگ و هنر روزهای پرکاری را میگذرانند و آثار جدیدشان را درصفحات خود منتشر میکنند. اما در این بین بیشتر هنرمندان بخصوص آنهایی که اهل کرمانشاه هستند، درگذشت پرتو کرمانشاهی شاعر «کوچه باغیها» را تسلیت گفته و به یاد این هنرمند در رثایش سطوری نوشتهاند.
در فقدان استاد پرتو کرمانشاهی
علیاشرف نوبتی شاعر کرمانشاهی متخلص به «پرتو کرمانشاهی» 5 بهمن ماه به دیار باقی شتافت. پرتو هم به زبان فارسی و هم کردی شعر میگفت و مجموعه اشعار او در کتابی به نام «کوچه باغیها به چاپ رسیده است.»
کیهان کلهر نوازنده پیشکسوت در صفحه خود با انتشار عکسی از شاعر کرمانشاهی نوشته است: «در رثای ادیب و شاعری سینه سوخته از اقلیم زاگرس «پرتو کرمانشاهی» جز دریغ و دریغ چه میتوان گفت، جز اینکه موظفیم او را در کلماتش بشناسیم. او که اشعارش، آتش بنهفته در جان قصههای تنبور است، بال است بر پای به بیداد بسته بیستون، شیهه است بر گلوی شبدیز گرفتار در حصار، پرتو سخاوتمند خورشید است تابیده به سنگ و سبزه و هر روشن و تاریک. دفتر خاطرات هر کرمانشاهی قدیمی است. دفتری که هر صفحهاش میخانهای است در آتش شور و عربده خراباتیان، سوخته.
کوروش سلیمانی بازیگر سینما هم درباره زنده یاد کرمانشاهی نوشته: «خدا میداند چقدر دلم میخواست و درصدد بودم که این سالهای اخیر، ساعتی، فرصتی دست میداد تا برای عرض ادب و خاکساری خدمتشان میرسیدم. این سالها کرونا بود و نمیشد و چنین شد که محروم ماندم از مصاحبت شاعری بزرگ که کلمه کلمه شعرهایش را همواره به گوش جانم شنیده و با قلبم تا حد وسع اندکم، فهمیدهام.
چهره ها
گلاره عباسی بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار لوگوموشن فیلم سینمایی «شادروان»به نویسندگی و کارگردانی حسین نمازی از رونمایی این فیلم خبر داد. او نوشته: «همزمان با آغاز پیش فروش بلیت اکرانهای مردمی فیلم سینمایی شادروان در چهلمین جشنواره فیلم فجر؛ لوگوموشن این فیلم سینمایی رونمایی شد.علاقه مندان برای تهیه بلیت این فیلم سینمایی، میتوانند از روز چهارشنبه ۶ دی ماه ساعت ۱۰ صبح به سایت گیشه ۷ و سینماتیکت مراجعه کنند.»
اکبر ایرانی نویسنده و مدیر عامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب 28 سالگی این مؤسسه را گرامی داشته و در صفحه خود نوشته: «در نشست آتی دکتر امید سالار در مورد نسبت زبان و هویت ملی سخن میگویند و جناب جعفری قنواتی درباره حضور گسترده فرهنگ عامه در متون کهن مطالب ارزشمندی میفرمایند. دکتر حدادعادل که از سالهای نخستین حامی مؤسسه در همه دوران بوده و به عنوان عضو هیأت امنا گاه مانع توقف فعالیتهای مؤسسه شدهاند، از این مؤسسه به عنوان جانشین موفق بنیاد فرهنگ ایران یاد کرده و میکنند.»
دنیای نشر
حمیدرضا شاهآبادی نویسنده و پژوهشگر در صفحه خود با انتشار تصویری از سه کتاب نوشته: «اگر میخواهید با ادبیات کودک و نوجوان به شکل آکادمیک، دقیق واصولی آشنا شوید از مطالعه این سه کتاب غفلت نکنید. کتاب «مطالعات ادبیات کودک» همانطور که از عنوان فرعیاش پیداست شما را با روش مطالعه و پژوهش در این شاخه از ادبیات آشنا میکند. کتاب «رشد کودک تأملی برنظریهها» موجب میشود که کودکان و ویژگیهای شخصیتی آنها را بشناسید. و کتاب «بازی متن و تصویر در کتابهای تصویری» شناختی صحیح و اصولی از کتابهای تصویری کودکان به شما ارائه میکند. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب فرصت خوبی است تا این کتابها را از انتشارات مدرسه خریداری کنید.»
کامران شرفشاهی شاعر، نویسنده و پژوهشگر درباره برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب و عنوانهای کتابهایی که نوشته و وارد بازار نشر شده است، در صفحه اینستاگرام خود نوشته: «نمایشگاه مجازی کتاب و چند عنوان از کتابهای من توسط انتشارِات خوب «سیب سرخ نیکان» به چاپ رسیده است.» کتاب «خط ویژه» دربرگیرنده یادداشتهای طنز ژورنالیستی درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی و کتابهای «دارو و درمان»، «دختر آفتاب»، «زیباست شهر من» و «قصه مهر» مجموعه شعرهایی در قالب چهارپاره برای کودکان و نوجوانان است.
در فقدان استاد پرتو کرمانشاهی
علیاشرف نوبتی شاعر کرمانشاهی متخلص به «پرتو کرمانشاهی» 5 بهمن ماه به دیار باقی شتافت. پرتو هم به زبان فارسی و هم کردی شعر میگفت و مجموعه اشعار او در کتابی به نام «کوچه باغیها به چاپ رسیده است.»
کیهان کلهر نوازنده پیشکسوت در صفحه خود با انتشار عکسی از شاعر کرمانشاهی نوشته است: «در رثای ادیب و شاعری سینه سوخته از اقلیم زاگرس «پرتو کرمانشاهی» جز دریغ و دریغ چه میتوان گفت، جز اینکه موظفیم او را در کلماتش بشناسیم. او که اشعارش، آتش بنهفته در جان قصههای تنبور است، بال است بر پای به بیداد بسته بیستون، شیهه است بر گلوی شبدیز گرفتار در حصار، پرتو سخاوتمند خورشید است تابیده به سنگ و سبزه و هر روشن و تاریک. دفتر خاطرات هر کرمانشاهی قدیمی است. دفتری که هر صفحهاش میخانهای است در آتش شور و عربده خراباتیان، سوخته.
کوروش سلیمانی بازیگر سینما هم درباره زنده یاد کرمانشاهی نوشته: «خدا میداند چقدر دلم میخواست و درصدد بودم که این سالهای اخیر، ساعتی، فرصتی دست میداد تا برای عرض ادب و خاکساری خدمتشان میرسیدم. این سالها کرونا بود و نمیشد و چنین شد که محروم ماندم از مصاحبت شاعری بزرگ که کلمه کلمه شعرهایش را همواره به گوش جانم شنیده و با قلبم تا حد وسع اندکم، فهمیدهام.
چهره ها
گلاره عباسی بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار لوگوموشن فیلم سینمایی «شادروان»به نویسندگی و کارگردانی حسین نمازی از رونمایی این فیلم خبر داد. او نوشته: «همزمان با آغاز پیش فروش بلیت اکرانهای مردمی فیلم سینمایی شادروان در چهلمین جشنواره فیلم فجر؛ لوگوموشن این فیلم سینمایی رونمایی شد.علاقه مندان برای تهیه بلیت این فیلم سینمایی، میتوانند از روز چهارشنبه ۶ دی ماه ساعت ۱۰ صبح به سایت گیشه ۷ و سینماتیکت مراجعه کنند.»
اکبر ایرانی نویسنده و مدیر عامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب 28 سالگی این مؤسسه را گرامی داشته و در صفحه خود نوشته: «در نشست آتی دکتر امید سالار در مورد نسبت زبان و هویت ملی سخن میگویند و جناب جعفری قنواتی درباره حضور گسترده فرهنگ عامه در متون کهن مطالب ارزشمندی میفرمایند. دکتر حدادعادل که از سالهای نخستین حامی مؤسسه در همه دوران بوده و به عنوان عضو هیأت امنا گاه مانع توقف فعالیتهای مؤسسه شدهاند، از این مؤسسه به عنوان جانشین موفق بنیاد فرهنگ ایران یاد کرده و میکنند.»
دنیای نشر
حمیدرضا شاهآبادی نویسنده و پژوهشگر در صفحه خود با انتشار تصویری از سه کتاب نوشته: «اگر میخواهید با ادبیات کودک و نوجوان به شکل آکادمیک، دقیق واصولی آشنا شوید از مطالعه این سه کتاب غفلت نکنید. کتاب «مطالعات ادبیات کودک» همانطور که از عنوان فرعیاش پیداست شما را با روش مطالعه و پژوهش در این شاخه از ادبیات آشنا میکند. کتاب «رشد کودک تأملی برنظریهها» موجب میشود که کودکان و ویژگیهای شخصیتی آنها را بشناسید. و کتاب «بازی متن و تصویر در کتابهای تصویری» شناختی صحیح و اصولی از کتابهای تصویری کودکان به شما ارائه میکند. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب فرصت خوبی است تا این کتابها را از انتشارات مدرسه خریداری کنید.»
کامران شرفشاهی شاعر، نویسنده و پژوهشگر درباره برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب و عنوانهای کتابهایی که نوشته و وارد بازار نشر شده است، در صفحه اینستاگرام خود نوشته: «نمایشگاه مجازی کتاب و چند عنوان از کتابهای من توسط انتشارِات خوب «سیب سرخ نیکان» به چاپ رسیده است.» کتاب «خط ویژه» دربرگیرنده یادداشتهای طنز ژورنالیستی درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی و کتابهای «دارو و درمان»، «دختر آفتاب»، «زیباست شهر من» و «قصه مهر» مجموعه شعرهایی در قالب چهارپاره برای کودکان و نوجوانان است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
کودکان و نوجوانان بهعنوان داستان کتابم را میخوانند
-
فضیلت نامعلوم قبل از دیگران فیلم دیدن
-
تابآوری کودکان
-
«خاطره باز» ی با ملودیهای ایرانی
-
گفتوگو از نگاه اسلام
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی

اخبارایران آنلاین