
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بازنمایی دو دفاع در یک نمایشگاه
■ علامه محدث نوری؛ احیاگر میراث تشیع
■ از یورش تازه کولمن تا ارتقای درجات کلونی
در صفحات فرهنگی بخوانید
■ از یورش تازه کولمن تا ارتقای درجات کلونی
در صفحات فرهنگی بخوانید

دعوت از ایرانیان برای «ضیافت نور و صدا»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی به مناسبت چهلمین جشنواره فیلم فجر نوشت: مردم عزیز ایران از شما دعوت میکنم با شرکت و حضور شورآفرین در چهلمین جشنواره فیلم فجر تلاشهای ارزنده و خلاقه فرزندان میهن را ارج بنهید و مشوق هنرمندان برای خلق آفرینشهای بیبدیل بر پایه مواریث تمدنساز و گرانسنگ فرهنگی و معرفتی باشید.
در بخشی از متن پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این جشنواره آمده: «چهل سال همراهی سینمای ایران با فجر انقلاب اسلامی معنایی جز این ندارد که انقلاب خود روایتی پرشور و سرشار از لحظات جذاب و قصههای تلخ و شیرینی است که راویان آن در قابی مشترک و برای نیل به آرمانی مشترک با یکدیگر هم پیمان شدند... اینک در نخستین سالهایی که پویشی همگانی برای همراستایی در گام دوم انقلاب برداشته شده است، سینمای ایران بیش ازگذشته نیازمند همکاری، همراهی و اندیشهورزی جمعی همهجانبه قاطبه سینماگران است تا ضمن فهم ضرورتها و آسیبهای این عرصه به اتفاق و همدلانه رویکرد و نگاه مبتنی بر «عدالتمحوری»، «قانونگرایی» و «استانداردسازی» در سینما را تقویت و تبیین
هنرمندانه کنند.
خادمان فرهنگی شما، مردم و ولینعمتان انقلاب اسلامی در سالهای پیش رو و در دولت سیزدهم نهایت تلاش خود را خواهند کرد تا کلیدواژه عدالت و بسط گفتمان معنویتزا، اخلاقگرایانه و امیدآفرین در تولیدات سینمای ایران بیش از گذشته نمود یابد و سینمای ایران از سرچشمههای معرفتی و شهودی اسلام انقلابی تعین و تشخص بارزی یابد.
جشنواره فیلم فجر در چهلمین دوره خود که دوران بلوغ است، بهعنوان نقطه عطفی تاریخی در مسیر پرفروغ اندیشه انقلابی، گامهایی بلند برداشته تا تصویری روشن و مشحون از آگاهی و بیداری مردمان این سرزمین را جلوهگر سازد. برگزاری همزمان جشنواره فیلم فجر در مراکز استانهای کشور، معنایی جز این ندارد که این «ضیافت نور و صدا» ترنم عدالت را زمزمهگر است و همه ایرانیان به شرکت در این جشن با شکوه دعوت هستند... .»
در بخشی از متن پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این جشنواره آمده: «چهل سال همراهی سینمای ایران با فجر انقلاب اسلامی معنایی جز این ندارد که انقلاب خود روایتی پرشور و سرشار از لحظات جذاب و قصههای تلخ و شیرینی است که راویان آن در قابی مشترک و برای نیل به آرمانی مشترک با یکدیگر هم پیمان شدند... اینک در نخستین سالهایی که پویشی همگانی برای همراستایی در گام دوم انقلاب برداشته شده است، سینمای ایران بیش ازگذشته نیازمند همکاری، همراهی و اندیشهورزی جمعی همهجانبه قاطبه سینماگران است تا ضمن فهم ضرورتها و آسیبهای این عرصه به اتفاق و همدلانه رویکرد و نگاه مبتنی بر «عدالتمحوری»، «قانونگرایی» و «استانداردسازی» در سینما را تقویت و تبیین
هنرمندانه کنند.
خادمان فرهنگی شما، مردم و ولینعمتان انقلاب اسلامی در سالهای پیش رو و در دولت سیزدهم نهایت تلاش خود را خواهند کرد تا کلیدواژه عدالت و بسط گفتمان معنویتزا، اخلاقگرایانه و امیدآفرین در تولیدات سینمای ایران بیش از گذشته نمود یابد و سینمای ایران از سرچشمههای معرفتی و شهودی اسلام انقلابی تعین و تشخص بارزی یابد.
جشنواره فیلم فجر در چهلمین دوره خود که دوران بلوغ است، بهعنوان نقطه عطفی تاریخی در مسیر پرفروغ اندیشه انقلابی، گامهایی بلند برداشته تا تصویری روشن و مشحون از آگاهی و بیداری مردمان این سرزمین را جلوهگر سازد. برگزاری همزمان جشنواره فیلم فجر در مراکز استانهای کشور، معنایی جز این ندارد که این «ضیافت نور و صدا» ترنم عدالت را زمزمهگر است و همه ایرانیان به شرکت در این جشن با شکوه دعوت هستند... .»

جزئیات بسته حمایتی دولت از بورس
معاون اقتصادی رئیس جمهور: تیم اقتصادی دولت در حمایت از بورس مصمم و هماهنگ است
2 و 5

وقتی بافتنیها قصه میگویند
مریم طالشی
گزارش نویس
عفت خانم یک دستگاه بافندگی داشت و یک ژورنال که میتوانستی هر طرحی را از داخل آن انتخاب کنی و سفارش دهی. برای من هفت ساله، پیراهن بافتنی نخودی با جوجههای سفید حاشیه دامنش آنقدر قشنگ بود که انگشتم را از رویش برندارم. عفت خانم عینک نزدیکبین را از نوک دماغش داد بالا و نگاهی انداخت به دختر خندان توی عکس که روی چمنها خم شده بود که گلی را بو کند. یادم میآید از انتخابم خوشش آمد و تعجب هم کرد. شاید انتظار داشت بچه به آن کوچکی یک رنگ شادتر مثلاً قرمز انتخاب کند اما من عاشق آن جوجههای سفید بودم که توی پس زمینه کرم نخودی خیلی به چشم نمیآمدند و یک جورهایی انگار پنهان شده بودند.
تا سالها سراغ عفت خانم میرفتیم و انواع و اقسام لباسهای بافتنی را سفارش میدادیم؛ پلیور، ژاکت، شلوار و شال و کلاه. ماشین بافندگی عفت خانم که با آن خرج زندگی خودش و چهار تا بچهاش را درمیآورد، برای من یک دستگاه جادویی بود. بارها دیده بودم که مادربزرگ یک تکه لباس سر میانداخت و میبافت و میبافت و بعد چند ماه بالاخره تمام میشد و به قول خودش کورَش میکرد.
ماشین بافت اما سرعتش باورنکردنی بود، مگر میشود یک هفتهای آدم به آن لباس خوشرنگ و لعاب توی ژورنال برسد؟! با ماشین بافت میشد. بافتش هم قشنگتر و منظمتر بود و آن طرحهای قشنگ را هم که میشد با ماشین روی لباس انداخت، هرگز با دست نمیشد بافت.
آن روزها یادم میآید ما بچهها عاشق لباسهای بافت حاضری بودیم؛ حاضری یعنی مادر و مادربزرگهایمان آن را نمیبافتند. لباس حاضری به نظر ما قشنگتر بود و آن نخهای گره زده و بافتهای نامنظمی را که لابد حاصل خستگی و بیحوصلگی بافنده بود ، نداشت.
سالها گذشت و دیگر کسی نه در خانه حوصله بافتنی داشت و نه به بافندههای خانگی سفارش میداد. همه لباسهای حاضری را دوست داشتند که چین تا توانسته بود در بازار ریخته بود. جنسشان بد نبود اما آن کامواهای قدیمی به قول مادربزرگم جاندارتر بودند.
یکی دو سالی است اما بساط بافت و بافتنی دوباره رونق پیدا کرده است. در سایتهای مد و لباس هم میتوانید طرحهایی را ببینید که خیلی شبیه بافتنیهای دستباف هستند اما اگر خودش باشد که دیگر چه بهتر.خیلی آدمها این روزها دوست دارند بافت کار دست بپوشند حتی اگر نامنظم باشد چون اتفاقاً اینجوری نشان میدهد به قول خودمان حاضری نیست و برای بافتش زحمت کشیده شده و از این رو ارزشمند است.
دختر جوان دانشجوی معماری است. بافتنی را از بچگی یاد گرفته، از مادرش. خودش این را برای معرفیاش نوشته و گفته عاشق بافتن است. سفارش بافتنی میگیرد و عکس نمونه کارهایش را هم در صفحهاش گذاشته است. قیمتها هم به نسبت خوب است؛ البته که کاموا گران شده و به همین دلیل آنطور که میگوید مجبور است از دستمزد خودش کم کند: «پارسال خیلی بهتر سفارش میگرفتم. با اینکه اوضاع کرونا بدتر بود و زیاد هم رفتوآمدی نبود اما سفارشهای من بیشتر بود و حتی نمیرسیدم همه را انجام دهم. امسال تعداد سفارشها کمتر شده، البته من چون تنها کار میکنم بالطبع کارم زمان میبرد و توصیه میکنم از همان تابستان سفارش دهند خصوصاً اگر چیزی مثل مانتو یا شنل مدنظرشان است که زمان زیادتری برای بافت لازم دارد.
مسلماً همه میدانند که کار دست قیمت بیشتری دارد اما خیلیها به خاطر هزینه از خیر سفارش دادن میگذرند یا چون خیلی دوست دارند یک تکه بافتنی سفارش دهند، به همان کلاه یا دستکش بسنده میکنند که قیمتش کمتر است. الان یک کلاه نهایتاً یک کلاف کاموا میبرد که بین 30 تا 65 هزار تومان قیمت دارد. حالا حساب کنید برای یک مانتو که حداقل 8 کلاف میبرد چقدر باید پول کاموا بدهم؛ البته اینها قیمتهای معمول است و کامواهای مرغوب تر قیمت بالاتری دارند. مسلماً برای یک مانتو یا ژاکت که زحمت زیادی برای بافتش کشیده میشود، بهتر است کاموای مرغوبتری استفاده شود که کیفیت کار بالا باشد. کسانی که من را میشناسند میدانند از کار کم نمیگذارم اما به هرحال خودشان هم قیمتها را میدانند. از طرفی با کارهای ماشینی هم که مقایسه کنید میبینید چندان هم فرقی نمیکند. همین بافتهای داخلی را ببینید چه قیمتهایی میدهند.»
دختر جوان درست میگوید. بافتهای حاضری که ما آنقدر عاشقشان بودیم و آن روزها ارزان و در دسترس بود، این روزها برای خودشان قدر و قیمتی پیدا کردهاند. یک پلیور یقه اسکی زنانه است، بافت ساده و خیلی معمولی، 700 هزار تومان. قیمت را با تعجب برای خودم تکرار میکنم. فروشنده که دختر جوانی است، میگوید: «رنگهای دیگرش هم موجود است. میتوانید دو تا ببرید. خیلی رنگهای شیکی دارد.» پیش خودم خیال میکنم دو رنگش میشود یک میلیون و 400 هزار تومان، برای دو تا بافت حاضری.
احتمالا چون برند ثبت شده است قیمتش اینقدر بالاست. شاید بشود ارزان ترش را هم پیدا کرد. ارزان ترش هم هست اما نه آنچنان ارزانتر. دیگر هرجای شهر را بگردید زیر 300 هزار تومان شبیهاش را پیدا نمیکنید. این البته قیمت بافتهای وطنی است و اگر سراغ تُرکش بروید که قیمت از این هم بالاتر است.
«یک زمانی توی خیابان فلسطین تریکوبافی داشتم اما جمع کردم چون ضرر میداد. یک روز نخ خوب نبود و یک روز دستگاه خراب میشد و قطعهاش پیدا نمیشد. خلاصه که دردسر بود و خیلی کسانی هم که همصنف من بودند جمع کردند و رفتند.»
این را فروشندهای میگوید که قیمتهایش به نسبت مناسبتر از جاهای دیگر است. او ادامه میدهد: «من بافت را میشناسم. کامواهای ترکیه قبلاً عالی بودند. الان کیفیت آنها هم پایین آمده است. ایرانیها بد نیستند اتفاقاً اما رنگهایشان خوب نیست. ترکها کالیته رنگیشان بالاست و رنگهای چرک و کشته هم زیاد دارند. ایرانیها تنوع رنگشان چندان خوب نیست و بیشتر رنگهای اصلی و تند میزنند اما نخهای ایرانی به اصطلاح گلوله نمیشوند یعنی هرچه این لباس را بپوشید نخش گلوله نمیشود و پرز نمیدهد. جنسهای ترک اما عمدتاً این مشکل را دارند که البته از نظر من مشکل نیست چون هرچه درصد نخ پنبه بیشتر باشد، پرز هم بیشتر است. الیاف مصنوعی پرز نمیدهند اما به هرحال راحتی و طبیعی بودن پشم و نخ پنبه را ندارند، البته قرار نیست که لباس را مادامالعمر استفاده کنید.»
دور میدان حسن آباد مثل همیشه رنگی و زنده است؛ همان جایی که کاموا فروشها سالهاست صبح کرکرهها را بالا میزنند و ردیفهای رنگی نخ را پیش روی عابران قرار میدهند. زمستان و تابستان، البته که رونق کارشان در زمستان بیشتر است چون هوا سرد است و مردم بیشتر هوس میکنند یک تکه بافتنی برای دلشان ببافند و البته بعضیها هم از این راه امرار معاش میکنند؛ مثل خانمی که دارد در تعداد بالا خرید میکند و نچنچکنان سر تکان میدهد که چه خبر است.
زن جوانی هم دنبال کامواهای تکرنگ است که جلوی مغازهها توی کارتن مقوایی گذاشتهاند و چون تک یا نهایتاً دو تا ازشان مانده، ارزان تر هستند. میگوید دستبند میبافد و نمونه کارهایش هم توی کیفش هست و نشان میدهد و همانجا هم مشتری پیدا میکند و یکی را میفروشد 15 هزار تومان. یک دستبند با طرح لوزیهای درهم است. دختربچهای با کلاه سفید منگولهدار یک کاموای صورتی از بین کامواها بیرون میکشد و با ذوق به مادرش نشان میدهد. پالتوی سفید با خالهای زرد کمرنگ پوشیده. یاد پیراهن بافتنی نخودی با جوجههای سفید حاشیهاش میافتم که هنوز هم هست و اگر زبان داشت شاید قصه آن ماشین بافندگی جادویی و آن روزها را میگفت.
گزارش نویس
عفت خانم یک دستگاه بافندگی داشت و یک ژورنال که میتوانستی هر طرحی را از داخل آن انتخاب کنی و سفارش دهی. برای من هفت ساله، پیراهن بافتنی نخودی با جوجههای سفید حاشیه دامنش آنقدر قشنگ بود که انگشتم را از رویش برندارم. عفت خانم عینک نزدیکبین را از نوک دماغش داد بالا و نگاهی انداخت به دختر خندان توی عکس که روی چمنها خم شده بود که گلی را بو کند. یادم میآید از انتخابم خوشش آمد و تعجب هم کرد. شاید انتظار داشت بچه به آن کوچکی یک رنگ شادتر مثلاً قرمز انتخاب کند اما من عاشق آن جوجههای سفید بودم که توی پس زمینه کرم نخودی خیلی به چشم نمیآمدند و یک جورهایی انگار پنهان شده بودند.
تا سالها سراغ عفت خانم میرفتیم و انواع و اقسام لباسهای بافتنی را سفارش میدادیم؛ پلیور، ژاکت، شلوار و شال و کلاه. ماشین بافندگی عفت خانم که با آن خرج زندگی خودش و چهار تا بچهاش را درمیآورد، برای من یک دستگاه جادویی بود. بارها دیده بودم که مادربزرگ یک تکه لباس سر میانداخت و میبافت و میبافت و بعد چند ماه بالاخره تمام میشد و به قول خودش کورَش میکرد.
ماشین بافت اما سرعتش باورنکردنی بود، مگر میشود یک هفتهای آدم به آن لباس خوشرنگ و لعاب توی ژورنال برسد؟! با ماشین بافت میشد. بافتش هم قشنگتر و منظمتر بود و آن طرحهای قشنگ را هم که میشد با ماشین روی لباس انداخت، هرگز با دست نمیشد بافت.
آن روزها یادم میآید ما بچهها عاشق لباسهای بافت حاضری بودیم؛ حاضری یعنی مادر و مادربزرگهایمان آن را نمیبافتند. لباس حاضری به نظر ما قشنگتر بود و آن نخهای گره زده و بافتهای نامنظمی را که لابد حاصل خستگی و بیحوصلگی بافنده بود ، نداشت.
سالها گذشت و دیگر کسی نه در خانه حوصله بافتنی داشت و نه به بافندههای خانگی سفارش میداد. همه لباسهای حاضری را دوست داشتند که چین تا توانسته بود در بازار ریخته بود. جنسشان بد نبود اما آن کامواهای قدیمی به قول مادربزرگم جاندارتر بودند.
یکی دو سالی است اما بساط بافت و بافتنی دوباره رونق پیدا کرده است. در سایتهای مد و لباس هم میتوانید طرحهایی را ببینید که خیلی شبیه بافتنیهای دستباف هستند اما اگر خودش باشد که دیگر چه بهتر.خیلی آدمها این روزها دوست دارند بافت کار دست بپوشند حتی اگر نامنظم باشد چون اتفاقاً اینجوری نشان میدهد به قول خودمان حاضری نیست و برای بافتش زحمت کشیده شده و از این رو ارزشمند است.
دختر جوان دانشجوی معماری است. بافتنی را از بچگی یاد گرفته، از مادرش. خودش این را برای معرفیاش نوشته و گفته عاشق بافتن است. سفارش بافتنی میگیرد و عکس نمونه کارهایش را هم در صفحهاش گذاشته است. قیمتها هم به نسبت خوب است؛ البته که کاموا گران شده و به همین دلیل آنطور که میگوید مجبور است از دستمزد خودش کم کند: «پارسال خیلی بهتر سفارش میگرفتم. با اینکه اوضاع کرونا بدتر بود و زیاد هم رفتوآمدی نبود اما سفارشهای من بیشتر بود و حتی نمیرسیدم همه را انجام دهم. امسال تعداد سفارشها کمتر شده، البته من چون تنها کار میکنم بالطبع کارم زمان میبرد و توصیه میکنم از همان تابستان سفارش دهند خصوصاً اگر چیزی مثل مانتو یا شنل مدنظرشان است که زمان زیادتری برای بافت لازم دارد.
مسلماً همه میدانند که کار دست قیمت بیشتری دارد اما خیلیها به خاطر هزینه از خیر سفارش دادن میگذرند یا چون خیلی دوست دارند یک تکه بافتنی سفارش دهند، به همان کلاه یا دستکش بسنده میکنند که قیمتش کمتر است. الان یک کلاه نهایتاً یک کلاف کاموا میبرد که بین 30 تا 65 هزار تومان قیمت دارد. حالا حساب کنید برای یک مانتو که حداقل 8 کلاف میبرد چقدر باید پول کاموا بدهم؛ البته اینها قیمتهای معمول است و کامواهای مرغوب تر قیمت بالاتری دارند. مسلماً برای یک مانتو یا ژاکت که زحمت زیادی برای بافتش کشیده میشود، بهتر است کاموای مرغوبتری استفاده شود که کیفیت کار بالا باشد. کسانی که من را میشناسند میدانند از کار کم نمیگذارم اما به هرحال خودشان هم قیمتها را میدانند. از طرفی با کارهای ماشینی هم که مقایسه کنید میبینید چندان هم فرقی نمیکند. همین بافتهای داخلی را ببینید چه قیمتهایی میدهند.»
دختر جوان درست میگوید. بافتهای حاضری که ما آنقدر عاشقشان بودیم و آن روزها ارزان و در دسترس بود، این روزها برای خودشان قدر و قیمتی پیدا کردهاند. یک پلیور یقه اسکی زنانه است، بافت ساده و خیلی معمولی، 700 هزار تومان. قیمت را با تعجب برای خودم تکرار میکنم. فروشنده که دختر جوانی است، میگوید: «رنگهای دیگرش هم موجود است. میتوانید دو تا ببرید. خیلی رنگهای شیکی دارد.» پیش خودم خیال میکنم دو رنگش میشود یک میلیون و 400 هزار تومان، برای دو تا بافت حاضری.
احتمالا چون برند ثبت شده است قیمتش اینقدر بالاست. شاید بشود ارزان ترش را هم پیدا کرد. ارزان ترش هم هست اما نه آنچنان ارزانتر. دیگر هرجای شهر را بگردید زیر 300 هزار تومان شبیهاش را پیدا نمیکنید. این البته قیمت بافتهای وطنی است و اگر سراغ تُرکش بروید که قیمت از این هم بالاتر است.
«یک زمانی توی خیابان فلسطین تریکوبافی داشتم اما جمع کردم چون ضرر میداد. یک روز نخ خوب نبود و یک روز دستگاه خراب میشد و قطعهاش پیدا نمیشد. خلاصه که دردسر بود و خیلی کسانی هم که همصنف من بودند جمع کردند و رفتند.»
این را فروشندهای میگوید که قیمتهایش به نسبت مناسبتر از جاهای دیگر است. او ادامه میدهد: «من بافت را میشناسم. کامواهای ترکیه قبلاً عالی بودند. الان کیفیت آنها هم پایین آمده است. ایرانیها بد نیستند اتفاقاً اما رنگهایشان خوب نیست. ترکها کالیته رنگیشان بالاست و رنگهای چرک و کشته هم زیاد دارند. ایرانیها تنوع رنگشان چندان خوب نیست و بیشتر رنگهای اصلی و تند میزنند اما نخهای ایرانی به اصطلاح گلوله نمیشوند یعنی هرچه این لباس را بپوشید نخش گلوله نمیشود و پرز نمیدهد. جنسهای ترک اما عمدتاً این مشکل را دارند که البته از نظر من مشکل نیست چون هرچه درصد نخ پنبه بیشتر باشد، پرز هم بیشتر است. الیاف مصنوعی پرز نمیدهند اما به هرحال راحتی و طبیعی بودن پشم و نخ پنبه را ندارند، البته قرار نیست که لباس را مادامالعمر استفاده کنید.»
دور میدان حسن آباد مثل همیشه رنگی و زنده است؛ همان جایی که کاموا فروشها سالهاست صبح کرکرهها را بالا میزنند و ردیفهای رنگی نخ را پیش روی عابران قرار میدهند. زمستان و تابستان، البته که رونق کارشان در زمستان بیشتر است چون هوا سرد است و مردم بیشتر هوس میکنند یک تکه بافتنی برای دلشان ببافند و البته بعضیها هم از این راه امرار معاش میکنند؛ مثل خانمی که دارد در تعداد بالا خرید میکند و نچنچکنان سر تکان میدهد که چه خبر است.
زن جوانی هم دنبال کامواهای تکرنگ است که جلوی مغازهها توی کارتن مقوایی گذاشتهاند و چون تک یا نهایتاً دو تا ازشان مانده، ارزان تر هستند. میگوید دستبند میبافد و نمونه کارهایش هم توی کیفش هست و نشان میدهد و همانجا هم مشتری پیدا میکند و یکی را میفروشد 15 هزار تومان. یک دستبند با طرح لوزیهای درهم است. دختربچهای با کلاه سفید منگولهدار یک کاموای صورتی از بین کامواها بیرون میکشد و با ذوق به مادرش نشان میدهد. پالتوی سفید با خالهای زرد کمرنگ پوشیده. یاد پیراهن بافتنی نخودی با جوجههای سفید حاشیهاش میافتم که هنوز هم هست و اگر زبان داشت شاید قصه آن ماشین بافندگی جادویی و آن روزها را میگفت.

چابهار، هند را به آسیای میانه رساند
کارشناسان میگویند با راه اندازی خطوط جدید کشتیرانی تجارت خارجی ایران رونق خواهد گرفت
سهیلا یادگاری
خبرنگار
ترانزیت بار از کشورهای شمالی، شمال شرق و شرقی به کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا از مسیر ایران رو به افزایش است. برای افزایش سرعت انتقال بار مسیرهای جدیدی در کشور در حال احداث یا راهاندازی است و در همین راستا، سومین خط کشتیرانی میان ایران و هند آغاز به کار کرد.
آمار تجارت خارجی نشان میدهد حجم و واردات از مبادی کشور از ابتدای امسال افزایش یافته است.آمارهای ارائه شده 10 ماهه امسال نشان میدهد که صادرات غیرنفتی کشور با رشد بالایی نسبت به مدت مشابه سال قبل به نزدیک 39 میلیارد دلار رسیده است. در بخش واردات نیز با رشد بالایی مواجه هستیم که دلیل اصلی آن تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز کشور است.
خطوط ارتباطی در شقوق مختلف ریلی، جادهای و دریایی در کشور در دست ساخت یا تکمیل است تا با توجه به موقعیت استراتژیک ایران، شاهد افزایش جذب و حمل بار از کشورمان به مقاصد مختلف باشیم.
رشد ۲۰ درصدی تخلیه و بارگیری کالاها از بنادر
میزان تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی در بنادر مالکیتی سازمان بنادر و دریانوردی تا پایان دی ماه امسال، معادل ۱۲۷ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۹۶ تن بود که در مقایسه با میزان ۱۰۶ میلیون و ۴۵۳ هزار و ۳۱۸ تنی در مدت مشابه سال گذشته، رشد ۲۰ درصدی را نشان میدهد.
براساس گزارش سازمان بنادر و دریانوردی، میزان تخلیه کالاهای نفتی طی ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۰ در بنادر مالکیتی ۱۷ میلیون و ۵۴۳ هزار و ۸۷۹ تن، میزان تخلیه کالاهای غیرنفتی ۳۸ میلیون و ۸۱۷ هزار و ۶۶۵ تن و مجموع تخلیه کالاهای نفتی و غیرنفتی معادل ۵۶ میلیون و ۳۶۱ هزار و ۵۴۴ تن بود که حاکی از رشد ۲۴ درصدی در بخش کالاهای نفتی، رشد ۱۸ درصدی در بخش کالاهای غیرنفتی و رشد ۲۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی و غیرنفتی است.
میزان بارگیری کالاهای نفتی در بنادر مالکیتی طی ۱۰ ماهه نخست سالجاری معادل ۳۰ میلیون و ۷۱۶ هزار و ۹۶۴ تن، میزان بارگیری کالاهای غیرنفتی ۴۰ میلیون و ۵۵۲ هزار و ۶۰۶ تن و مجموع بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی معادل ۷۱ میلیون و ۲۶۹ هزار و ۵۵۲ تن بود.
میزان بارگیری کالاهای نفتی این مدت در مقایسه با ۱۰ ماهه نخست سال ۹۹ رشد ۳۴ درصدی، کالاهای غیرنفتی رشد ۱۱ درصدی و مجموع کالاهای نفتی و غیرنفتی رشد ۲۰ درصدی را تجربه کرده است.به این ترتیب جمع تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی در ۱۰ ماهه نخست سالجاری ۴۸ میلیون و ۲۶۰ هزار و ۸۲۵ تن و جمع تخلیه و بارگیری کالاهای غیرنفتی ۷۹ میلیون و ۳۷۰ هزار و ۲۷۱ تن بود؛ همچنین مجموع تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی در مدت مذکور معادل ۱۲۷ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۹۶ تن بود که حاکی از رشد ۳۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی، رشد ۱۴ درصدی در بخش کالاهای غیرنفتی و رشد ۲۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی و غیرنفتی طی ۱۰ ماهه نخست سالجاری در قیاس با مدت مشابه سال گذشته است.
تخلیه و بارگیری صورت گرفته در بخش عملیات کانتینری از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا پایان دی ماه سالجاری معادل یک میلیون و ۷۸۰ هزار و ۴۹ TEU بود که در قیاس با عملیات کانتینری یک میلیون و۵۰۳ هزار و ۳۵۵ TEU طی ۱۰ ماهه نخست سال ۹۹، رشد ۱۸ درصدی را نشان میدهد.
به این ترتیب بیشترین مبادله کالایی کشور از طریق بنادر انجام میشود و سه بندر امام خمینی، بندر رجایی و بندر چابهار نقش اساسی در تجارت کشور دارند. زیرساختهای این بنادر برای افزایش سرعت تخلیه و بارگیری کالا در حال توسعه است. در این میان چابهار تنها بندر اقیانوسی کشور است که توسعه آن در سالهای اخیر در دستور کار قرار گرفته است. بیشترین تردد خطوط کشتیرانی در این بندر به سمت هند است. با توجه به اینکه بندر چابهار در حال حاضر سومین بندر کشور در واردات کالاهای اساسی است، سومین خط کشتیرانی از این بندر به سمت هند راهاندازی شد. این مسیر جدید میان چابهار و بنادر ناواشوا و کاندلا در هند به منظور انتقال کالا به افغانستان، کشورهای آسیای میانه و کشورهای عضو CIS راهاندازی شده است. این مسیر جدید، مسیر مستقیم کشتیرانی کانتینری میان چابهار دو بندر در غرب هند است.خطوط کشتیرانی ایران، حملونقل کانتینری میان دو کشور از طریق این مسیر را بین 10 تا 15 روز انجام میدهد. همچنین سازمان بنادر و دریانوردی برای حمایت از بازرگانانی که از این خطوط استفاده میکنند، مشوقهای تعرفهای لازم و تسهیلات بر عوارض و هزینههای حملونقل ارائه خواهد داد. هند قبلاً خطوط کشتیرانی دیگری میان چابهار و بنادر هندی بمبئی و موندرا در سال 2017 ایجاد کرده بود و در سال2019، دومین مسیر کشتیرانی مستقیم افتتاح شد. این مسیر از بمبئی، موندرا، کاندلا و چابهار گذر کرده و در نهایت به بندرعباس در جنوب ایران میرسد. هند از این مسیرهای کشتیرانی برای انتقال کالا به افغانستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین کشورهای آسیای میانه استفاده میکند. هند از طریق بندر چابهار، کالا به افغانستان و آسیای میانه ارسال میکند و افغانستان نیز میتواند از طریق دریا به هند متصل شود.
افزایش سرمایهگذاری در چابهار
برای افزایش انتقال بار از بندر چابهار، علاوه بر افزایش خطوط کشتیرانی، جذب سرمایههای داخلی و خارجی به منظور تسریع روند توسعه چابهار در زیرساختهای بندری نیز در حال انجام است. بهروز آقایی، مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان در خصوص سرمایهگذاری در بخشهای بندر چابهار در گفتوگو با «ایران »گفت: تا اردیبهشت ماه سال آینده 3 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید در بندر چابهار انجام میگیرد. میزان سرمایهگذاری در این بندر تاکنون 1300 هزار میلیارد تومان است که با جذب سرمایه جدید در مجموع میزان سرمایهگذاری در چابهار به بیش از 4هزار میلیارد تومان میرسد.
آقایی افزود: تخلیه کالاهای اساسی از چابهار امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد 80 درصدی دارد. همچنین رشد صادرات کالاهای معدنی و ساختمانی 163درصد، کالاهای نفتی 14 درصد، کالاهای غیرنفتی 60 درصد است و در مجموع صادرات کالاهای نفتی و غیرنفتی از چابهار در 10 ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل 40 درصد رشد را نشان میدهد.
آقایی افزود: در مجموع امسال واردات کالا از بندر چابهار 69 درصد و صادرات کالا نیز 148درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد دارد. همچنین تعداد شناورها در این بندر امسال 20 درصد رشد دارد.
انتقال بار جادهای
یکی از مشکلات انتقال بار از چابهار این بود که بعد از تخلیه بار کشتیها، بهخاطر کمبود کامیون زمان ماندگاری بار در بندر زیاد بود، اما مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان از افزایش تردد کامیونها به چابهار خبر داد. آقایی گفت: تردد کامیون به بندر چابهار محدود بود اما اخیراً و در دو هفته گذشته در هفته 900 کامیون به این بندر وارد شده و کالاهای اساسی را حمل کرده است. به گفته آقایی، صاحب بار و کالا و شرکت های حملونقل اطمینان حاصل کردهاند که هر زمان در بندر چابهار، حضور داشته باشند بار برای حمل وجود دارد. درحال حاضر چابهار رتبه سوم در میان بنادر کشور در حمل کالاهای اساسی را دارد.
مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان با بیان اینکه حدود یک میلیون تن کالای اساسی در بندر چابهار تخلیه شده، اظهار داشت: 10 درصد از کل واردات کالاهای اساسی کشور شامل گندم، ذرت دامی، برنج، جو و شکر از طریق بندر چابهار انجام شده است.تسهیل و تسریع در تخلیه و بارگیری ایمن کالا و ارسال به مقاصد مصرف از اولویتهای بندر چابهار است.
با توجه به اینکه بندر چابهار در انتقال بار از کشورهای شمال به سمت جنوب موقعیت ژئوپلیتیک دارد، کشورهای آسیای میانه و کشورهای عضو CIS تمایل پیدا کردهاند تا حمل کالای خود را از این مسیر انجام دهند. از طرف دیگر ایران در حال تکمیل خطوط ریلی و جادهای برای اتصال به بنادر است تا ترانزیت کالا از کشور افزایش یابد.
مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان با اشاره به افزایش تمایل کشورها برای انتقال بار از ایران گفت: علاوهبر کشورها، شرکت های حملونقل خصوصی و بینالمللی مسیر ترانزیتی ایران برای انتقال کالا از شمال به جنوب و بالعکس را مسیری کوتاه تر و با هزینه ای کمتر دیدهاند.
آقایی افزود: در همین راستا در توافق با شرکت کشتیرانی، خط مستقیمی بهصورت پایدار و در زمان 10 تا 15 روز در مسیر چابهار به هند فعالیت می کند. مزیت این خط این است که علاوهبر بار کانتینری خود، قابلیت حمل کانتینرهای دیگر را هم دارد.
آقایی گفت: همچنین در خط جدید کشتیرانی میان هند و ایران، هزینه کانتینر و رزرو جا 20 درصد از خطوط دیگر ارزان تر است. خط کشتیرانی جدید ایران و هند در نخستین سفر خود 250 کانتینر را در چابهار تخلیه کرده است و پیشبینی ما این است که این خط بهخاطر مزیتهایی که دارد در آینده جذب بالای بار را داشته باشد.
ایران همچنین پروژهای برای نصب و راهاندازی تجهیزات مدرن بارگیری و تخلیه بار از جمله جرثقیلهای بندری متحرک در بندر شهید بهشتی در چابهار به هند داده است.نخستین نشست سهجانبه ایران- هند- ازبکستان در ماه گذشته برای توسعه مسیرهای ارتباطی با کشورهای آسیای میانه برگزار شد.
توافق با ازبکستان
تعرفههای بندری در بندر چابهار تخفیفات مناسبی برای صاحبان بار دارد. همین موضوع سبب افزایش انتقال بار این بندر شده است. مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان در این خصوص گفت: اخیراً توافقنامه ای با ازبکستان برای انتقال بار از این کشور به مقصد آفریقا و کشورهای جنوب شرقی امضا کردهایم. همچنین تا سال گذشته بیشتر انتقال بار از مقصد و به مقصد افغانستان از چابهار انجام میگرفت که امیدواریم با ثبات سیاسی در افغانستان، حمل کالا از این کشور دوباره رونق بگیرد.
آقایی با اشاره به خط آهن چابهار به زاهدان گفت: مهمترین مانع افزایش ترانزیت بار از چابهار، آماده نبودن خط ریلی این منطقه است. اطمینان داریم با بهرهبرداری از راهآهن چابهار، ترانزیت کالا از مسیر ایران و از این منطقه متحول می شود.
جلیل اسلامی، سرپرست معاونت بندری و اقتصادی سازمان بنادر و دریانوردی نیز با اشاره به توسعه بندر چابهار گفت: سازمان بنادر تکالیف خود را در مورد توسعه بندر چابهار انجام داده و اکنون موقع همت خطوط کشتیرانی برای فعال ساختن ظرفیتهای ایجاد شده است.
وی همچنین از آغاز به کار سرویس منظم حمل کانتینر بین بندر چابهار و بنادر سواحل غربی هندوستان (کاندلا و ناواشیوا) توسط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران خبر داد تا سرویس منظم خطوط کشتیرانی خصوصی بین بندر چابهار و هند راهاندازی شود.
خبرنگار
ترانزیت بار از کشورهای شمالی، شمال شرق و شرقی به کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا از مسیر ایران رو به افزایش است. برای افزایش سرعت انتقال بار مسیرهای جدیدی در کشور در حال احداث یا راهاندازی است و در همین راستا، سومین خط کشتیرانی میان ایران و هند آغاز به کار کرد.
آمار تجارت خارجی نشان میدهد حجم و واردات از مبادی کشور از ابتدای امسال افزایش یافته است.آمارهای ارائه شده 10 ماهه امسال نشان میدهد که صادرات غیرنفتی کشور با رشد بالایی نسبت به مدت مشابه سال قبل به نزدیک 39 میلیارد دلار رسیده است. در بخش واردات نیز با رشد بالایی مواجه هستیم که دلیل اصلی آن تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز کشور است.
خطوط ارتباطی در شقوق مختلف ریلی، جادهای و دریایی در کشور در دست ساخت یا تکمیل است تا با توجه به موقعیت استراتژیک ایران، شاهد افزایش جذب و حمل بار از کشورمان به مقاصد مختلف باشیم.
رشد ۲۰ درصدی تخلیه و بارگیری کالاها از بنادر
میزان تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی در بنادر مالکیتی سازمان بنادر و دریانوردی تا پایان دی ماه امسال، معادل ۱۲۷ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۹۶ تن بود که در مقایسه با میزان ۱۰۶ میلیون و ۴۵۳ هزار و ۳۱۸ تنی در مدت مشابه سال گذشته، رشد ۲۰ درصدی را نشان میدهد.
براساس گزارش سازمان بنادر و دریانوردی، میزان تخلیه کالاهای نفتی طی ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۰ در بنادر مالکیتی ۱۷ میلیون و ۵۴۳ هزار و ۸۷۹ تن، میزان تخلیه کالاهای غیرنفتی ۳۸ میلیون و ۸۱۷ هزار و ۶۶۵ تن و مجموع تخلیه کالاهای نفتی و غیرنفتی معادل ۵۶ میلیون و ۳۶۱ هزار و ۵۴۴ تن بود که حاکی از رشد ۲۴ درصدی در بخش کالاهای نفتی، رشد ۱۸ درصدی در بخش کالاهای غیرنفتی و رشد ۲۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی و غیرنفتی است.
میزان بارگیری کالاهای نفتی در بنادر مالکیتی طی ۱۰ ماهه نخست سالجاری معادل ۳۰ میلیون و ۷۱۶ هزار و ۹۶۴ تن، میزان بارگیری کالاهای غیرنفتی ۴۰ میلیون و ۵۵۲ هزار و ۶۰۶ تن و مجموع بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی معادل ۷۱ میلیون و ۲۶۹ هزار و ۵۵۲ تن بود.
میزان بارگیری کالاهای نفتی این مدت در مقایسه با ۱۰ ماهه نخست سال ۹۹ رشد ۳۴ درصدی، کالاهای غیرنفتی رشد ۱۱ درصدی و مجموع کالاهای نفتی و غیرنفتی رشد ۲۰ درصدی را تجربه کرده است.به این ترتیب جمع تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی در ۱۰ ماهه نخست سالجاری ۴۸ میلیون و ۲۶۰ هزار و ۸۲۵ تن و جمع تخلیه و بارگیری کالاهای غیرنفتی ۷۹ میلیون و ۳۷۰ هزار و ۲۷۱ تن بود؛ همچنین مجموع تخلیه و بارگیری کالاهای نفتی و غیرنفتی در مدت مذکور معادل ۱۲۷ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۹۶ تن بود که حاکی از رشد ۳۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی، رشد ۱۴ درصدی در بخش کالاهای غیرنفتی و رشد ۲۰ درصدی در بخش کالاهای نفتی و غیرنفتی طی ۱۰ ماهه نخست سالجاری در قیاس با مدت مشابه سال گذشته است.
تخلیه و بارگیری صورت گرفته در بخش عملیات کانتینری از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا پایان دی ماه سالجاری معادل یک میلیون و ۷۸۰ هزار و ۴۹ TEU بود که در قیاس با عملیات کانتینری یک میلیون و۵۰۳ هزار و ۳۵۵ TEU طی ۱۰ ماهه نخست سال ۹۹، رشد ۱۸ درصدی را نشان میدهد.
به این ترتیب بیشترین مبادله کالایی کشور از طریق بنادر انجام میشود و سه بندر امام خمینی، بندر رجایی و بندر چابهار نقش اساسی در تجارت کشور دارند. زیرساختهای این بنادر برای افزایش سرعت تخلیه و بارگیری کالا در حال توسعه است. در این میان چابهار تنها بندر اقیانوسی کشور است که توسعه آن در سالهای اخیر در دستور کار قرار گرفته است. بیشترین تردد خطوط کشتیرانی در این بندر به سمت هند است. با توجه به اینکه بندر چابهار در حال حاضر سومین بندر کشور در واردات کالاهای اساسی است، سومین خط کشتیرانی از این بندر به سمت هند راهاندازی شد. این مسیر جدید میان چابهار و بنادر ناواشوا و کاندلا در هند به منظور انتقال کالا به افغانستان، کشورهای آسیای میانه و کشورهای عضو CIS راهاندازی شده است. این مسیر جدید، مسیر مستقیم کشتیرانی کانتینری میان چابهار دو بندر در غرب هند است.خطوط کشتیرانی ایران، حملونقل کانتینری میان دو کشور از طریق این مسیر را بین 10 تا 15 روز انجام میدهد. همچنین سازمان بنادر و دریانوردی برای حمایت از بازرگانانی که از این خطوط استفاده میکنند، مشوقهای تعرفهای لازم و تسهیلات بر عوارض و هزینههای حملونقل ارائه خواهد داد. هند قبلاً خطوط کشتیرانی دیگری میان چابهار و بنادر هندی بمبئی و موندرا در سال 2017 ایجاد کرده بود و در سال2019، دومین مسیر کشتیرانی مستقیم افتتاح شد. این مسیر از بمبئی، موندرا، کاندلا و چابهار گذر کرده و در نهایت به بندرعباس در جنوب ایران میرسد. هند از این مسیرهای کشتیرانی برای انتقال کالا به افغانستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین کشورهای آسیای میانه استفاده میکند. هند از طریق بندر چابهار، کالا به افغانستان و آسیای میانه ارسال میکند و افغانستان نیز میتواند از طریق دریا به هند متصل شود.
افزایش سرمایهگذاری در چابهار
برای افزایش انتقال بار از بندر چابهار، علاوه بر افزایش خطوط کشتیرانی، جذب سرمایههای داخلی و خارجی به منظور تسریع روند توسعه چابهار در زیرساختهای بندری نیز در حال انجام است. بهروز آقایی، مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان در خصوص سرمایهگذاری در بخشهای بندر چابهار در گفتوگو با «ایران »گفت: تا اردیبهشت ماه سال آینده 3 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید در بندر چابهار انجام میگیرد. میزان سرمایهگذاری در این بندر تاکنون 1300 هزار میلیارد تومان است که با جذب سرمایه جدید در مجموع میزان سرمایهگذاری در چابهار به بیش از 4هزار میلیارد تومان میرسد.
آقایی افزود: تخلیه کالاهای اساسی از چابهار امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد 80 درصدی دارد. همچنین رشد صادرات کالاهای معدنی و ساختمانی 163درصد، کالاهای نفتی 14 درصد، کالاهای غیرنفتی 60 درصد است و در مجموع صادرات کالاهای نفتی و غیرنفتی از چابهار در 10 ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل 40 درصد رشد را نشان میدهد.
آقایی افزود: در مجموع امسال واردات کالا از بندر چابهار 69 درصد و صادرات کالا نیز 148درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد دارد. همچنین تعداد شناورها در این بندر امسال 20 درصد رشد دارد.
انتقال بار جادهای
یکی از مشکلات انتقال بار از چابهار این بود که بعد از تخلیه بار کشتیها، بهخاطر کمبود کامیون زمان ماندگاری بار در بندر زیاد بود، اما مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان از افزایش تردد کامیونها به چابهار خبر داد. آقایی گفت: تردد کامیون به بندر چابهار محدود بود اما اخیراً و در دو هفته گذشته در هفته 900 کامیون به این بندر وارد شده و کالاهای اساسی را حمل کرده است. به گفته آقایی، صاحب بار و کالا و شرکت های حملونقل اطمینان حاصل کردهاند که هر زمان در بندر چابهار، حضور داشته باشند بار برای حمل وجود دارد. درحال حاضر چابهار رتبه سوم در میان بنادر کشور در حمل کالاهای اساسی را دارد.
مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان با بیان اینکه حدود یک میلیون تن کالای اساسی در بندر چابهار تخلیه شده، اظهار داشت: 10 درصد از کل واردات کالاهای اساسی کشور شامل گندم، ذرت دامی، برنج، جو و شکر از طریق بندر چابهار انجام شده است.تسهیل و تسریع در تخلیه و بارگیری ایمن کالا و ارسال به مقاصد مصرف از اولویتهای بندر چابهار است.
با توجه به اینکه بندر چابهار در انتقال بار از کشورهای شمال به سمت جنوب موقعیت ژئوپلیتیک دارد، کشورهای آسیای میانه و کشورهای عضو CIS تمایل پیدا کردهاند تا حمل کالای خود را از این مسیر انجام دهند. از طرف دیگر ایران در حال تکمیل خطوط ریلی و جادهای برای اتصال به بنادر است تا ترانزیت کالا از کشور افزایش یابد.
مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان با اشاره به افزایش تمایل کشورها برای انتقال بار از ایران گفت: علاوهبر کشورها، شرکت های حملونقل خصوصی و بینالمللی مسیر ترانزیتی ایران برای انتقال کالا از شمال به جنوب و بالعکس را مسیری کوتاه تر و با هزینه ای کمتر دیدهاند.
آقایی افزود: در همین راستا در توافق با شرکت کشتیرانی، خط مستقیمی بهصورت پایدار و در زمان 10 تا 15 روز در مسیر چابهار به هند فعالیت می کند. مزیت این خط این است که علاوهبر بار کانتینری خود، قابلیت حمل کانتینرهای دیگر را هم دارد.
آقایی گفت: همچنین در خط جدید کشتیرانی میان هند و ایران، هزینه کانتینر و رزرو جا 20 درصد از خطوط دیگر ارزان تر است. خط کشتیرانی جدید ایران و هند در نخستین سفر خود 250 کانتینر را در چابهار تخلیه کرده است و پیشبینی ما این است که این خط بهخاطر مزیتهایی که دارد در آینده جذب بالای بار را داشته باشد.
ایران همچنین پروژهای برای نصب و راهاندازی تجهیزات مدرن بارگیری و تخلیه بار از جمله جرثقیلهای بندری متحرک در بندر شهید بهشتی در چابهار به هند داده است.نخستین نشست سهجانبه ایران- هند- ازبکستان در ماه گذشته برای توسعه مسیرهای ارتباطی با کشورهای آسیای میانه برگزار شد.
توافق با ازبکستان
تعرفههای بندری در بندر چابهار تخفیفات مناسبی برای صاحبان بار دارد. همین موضوع سبب افزایش انتقال بار این بندر شده است. مدیرکل بنادر و دریانوردی سیستان در این خصوص گفت: اخیراً توافقنامه ای با ازبکستان برای انتقال بار از این کشور به مقصد آفریقا و کشورهای جنوب شرقی امضا کردهایم. همچنین تا سال گذشته بیشتر انتقال بار از مقصد و به مقصد افغانستان از چابهار انجام میگرفت که امیدواریم با ثبات سیاسی در افغانستان، حمل کالا از این کشور دوباره رونق بگیرد.
آقایی با اشاره به خط آهن چابهار به زاهدان گفت: مهمترین مانع افزایش ترانزیت بار از چابهار، آماده نبودن خط ریلی این منطقه است. اطمینان داریم با بهرهبرداری از راهآهن چابهار، ترانزیت کالا از مسیر ایران و از این منطقه متحول می شود.
جلیل اسلامی، سرپرست معاونت بندری و اقتصادی سازمان بنادر و دریانوردی نیز با اشاره به توسعه بندر چابهار گفت: سازمان بنادر تکالیف خود را در مورد توسعه بندر چابهار انجام داده و اکنون موقع همت خطوط کشتیرانی برای فعال ساختن ظرفیتهای ایجاد شده است.
وی همچنین از آغاز به کار سرویس منظم حمل کانتینر بین بندر چابهار و بنادر سواحل غربی هندوستان (کاندلا و ناواشیوا) توسط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران خبر داد تا سرویس منظم خطوط کشتیرانی خصوصی بین بندر چابهار و هند راهاندازی شود.

توافق ایران و روسیه برای همکاری جامع نفتی و گازی
گروه اقتصادی / تفاهمنامهها و توافقنامههایی در سفر هفته اخیر رئیسجمهور و هیأت همراه وی به مسکو، در زمینه انرژی به امضا رسید که مطلعان درباره آن میگویند بواسطه این توافقها و تفاهمها حتی دستاوردهای این سفر بیش از انتظارها بود. همانطور که جواد اوجی، وزیر نفت نیز میگوید: «در سفر به روسیه ملاقاتهای متعدد و فشردهای با معاون نخستوزیر، وزیر انرژی و مدیران ارشد بخش خصوصی توانمند روسیه در حوزه نفت و گاز برای توسعه همکاریهای مشترک برگزار شد. به لطف خداوند، در این مذاکرات تصمیمهای مهمی گرفته شد و اسناد مهمی به امضای طرفین رسید. این، یکی از پربارترین سفرها بود و بسیار بیشتر از آنچه انتظار داشتیم، حاصل شد.» سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور نیز بامداد جمعه (یکم بهمنماه) در بازگشت از سفر روسیه، در راستای تشریح دستاوردهای این سفر به توافقهای خوب صورت گرفته بین وزیر نفت ایران و مقامات و شرکتهای روسی برای توسعه میدانهای نفت و گاز اشاره کرد. به گفته مسئولان مردم نیز بهزودی ثمرات توافقها با روسیه را میبینند. اما این توافقها و تفاهمها چه بود و جدا از مسأله چسبندگی اقتصادی ایران و روسیه، چه تأثیری بر آینده صنعت نفت و گاز ایران خواهد گذاشت؟
شکلگیری همکاریهای بلندمدت
معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت در خصوص دستاوردهای سفر رئیسجمهور و وزیر نفت -رئیس ایرانی کمیسیون مشترک ایران و روسیه- میگوید: «این سفر دستاوردهای قابل توجهی داشت که در مجموع مثبت ارزیابی میشود.»
احمد اسدزاده به «ایران» میگوید: «در نتیجه آن، چهارچوبی برای همکاریهای بلندمدت و عمیق طرفین (ایران و روسیه) در بخش نفت و گاز شکل گرفت.» معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت از تشریح جزئیات قراردادها خودداری کرد و بیان آن را در شرایط کنونی به صلاح کشور ندانست ، اما گفت بزودی مردم نتیجه توافقنامه ها و تفاهمنامه های منعقد شده بین ایران و روسیه را در اقتصاد مشاهده خواهند کرد. در این خصوص علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت نیز اخیراً گفته بود: «در شرایط جنگ اقتصادی انتشار جزئیات قراردادها به صلاح نیست.»
توافق و تفاهمهای نفتی و گازی ایران و روسیه
لیست توافق و تفاهمهای نفتی و گازی امضا شده میان ایران و روسیه از توسعه میادین نفتی و گازی تا بحث سوآپ نفت و گاز را شامل میشود. آنطور که مقامات آگاه میگویند مواردی مانند توسعه میادین، ازدیاد برداشت نفت و گاز و افزایش ضریب بازیافت نفت خام، تجارت نفت و گاز و سوآپ، تولید مشترک تجهیزات پیشرفته (high-tech) و انتقال تکنولوژی هم قرارداد و هم تفاهمهایی انجام شده است که در انتشار جزئیات آن محدودیت وجود دارد. خبرگزاری تاس روسیه نیز در این باره مینویسد: «طرفهای روسی و ایرانی بر سر مشارکت شرکتهای روس در پروژههای نفت و گاز ایران به توافقهایی دست یافتهاند و قراردادها و تفاهمنامههایی را در این باره امضا کردهاند.» در خصوص دستاوردهای این سفر، وزیر نفت نیز پس از دیدار با مقامات روس و مدیران شرکتهای روسی بیان کرده بود: «جلسات بسیار فشرده و متعددی با مقامهای ارشد روسیه، معاون نخستوزیر، وزیر انرژی روسیه، همچنین شرکتهای توانمند روسیه داشتیم. خوشبختانه وزارت نفت در مجموعه چهار شرکت اصلی از قبل برنامه جامع و نقشهراه کاملی را تدارک و پروژههای مختلفی در حوزه توسعه میدانهای نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاهها، واحدهای الانجی و انتقال فناوری بویژه برای ازدیاد برداشت از میدانهای نفتی و گازی آماده کرده بود که به دولتمردان روسی ارائه شد. در یکی دو ماه گذشته با شرکتهای توانمند روسی، مذاکرات متعددی صورت گرفت که در جلسات این سفر برخی از آن مذاکرات به توافقهای بسیار مهمی منجر شد. بعضی از تفاهمنامههایی که در این سفر امضا شد، قطعاً میتواند تأثیر بسزایی در صنعت نفت داشته باشد، چراکه دو کشور ایران و روسیه در عرصه انرژی در جهان بازیگران قوی هستند و با ظرفیتهایی که در صنعت نفت داریم و توانمندی شرکتهای روسی، این همکاری با مشارکت فعال بهطور قطع تأثیر گستردهای برای کشور دارد.»
اوجی گفته بود: «در این سفر بحث سوآپ گازی روسیه از خاک ایران مطرح شد. در ماههای اخیر سوآپ گازی از ترکمنستان به آذربایجان از خاک ایران محقق شد که همین پیشنهاد به طرف روس برای سوآپ گاز این کشور از آذربایجان به جنوب ایران بهمنظور صادرات مطرح شد که میتوان این گاز را در قالب الانجی به هر نقطهای در جهان صادر کرد.» کارشناسان بر این باورند که با توجه به نقش و جایگاه کشور روسیه بهعنوان یکی از مهمترین عرضه کنندگان نفت و گاز در جهان که در خیلی از موارد تکنولوژی و سرمایه لازم را نیز در اختیار دارد توسعه و تقویت همکاریهای مشترک در حوزه انرژی بین ایران و روسیه، یک ضرورت جدی است. البته در سال 2001 قرارداد همکاری میان دو کشور ایران و روسیه در مسکو امضا شده بود که تاکنون در چندین نوبت تمدید شده است. در سالهای اخیر نیز تفاهمها و توافقهایی میان دو کشور (شرکتهای نفتی) شکل گرفت و همکاریهایی نیز رقم خورد؛ اما با توجه به گذشت زمان و تغییر دولتها و همچنین افزایش سطح روابط دو کشور، لازم بود که متن و شرایط این توافقنامهها نیز به روز و حتی همکاریها تقویت شود. اکنون این روند شکل گرفته است.
برش
آنچه میتوان در خصوص دستاوردهای بخش نفت و گاز سفر رئیسجمهور و وزیر نفت به مسکو عنوان کرد (که در برخی از زمینهها اسنادی نیز امضا شد) در 5 مورد ذیل خلاصه میشود:
1. راههای گسترش مناسبات اقتصادی، رفع موانع بانکی، گمرکی و زیرساختی، تقویت همکاری تهران و مسکو در حوزه نفت و انرژی و سرمایهگذاری مشترک در طرحهای زیربنایی انرژی مورد بررسی قرار گرفت
2. نقشه جامع و کامل همکاری با روسیه که از سوی ایران در بخش بالادست (توسعه میدانهای نفت و گاز)، بخش پاییندست (توسعه پتروپالایشگاهها و پتروشیمی) همچنین انتقال تجهیزات و فناوری راهبردی صنعت نفت تدوین شده بود، مورد تأکید قرار گرفت
3. ایران با توجه به زیرساختهای موجود آمادگی خود را برای تجارت و سوآپ گاز از روسیه به ایران و دیگر کشورهای همسایه اعلام کرد، همچنین پیشنهادهایی در زمینه تبدیل گاز به الانجی و صادرات در قالب آن ارائه شد
4. مقرر شد از توان شرکتهای روسی در ساخت تجهیزات و انتقال فناوری استفاده شود، همچنین پیشنهاد شد شرکتهای دو کشور با تأسیس کارخانه مشترک در ایران و تولید تجهیزات، افزون بر استفاده در ایران، آن را صادر کنند.
5. سرانجام چند سند مهم با روسها برای توسعه میدانهای نفت و گاز، پتروپالایشگاه و انتقال فناوری امضا شد که وزیر نفت معتقد است مردم آثار این توافقها را بهزودی می بینند
شکلگیری همکاریهای بلندمدت
معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت در خصوص دستاوردهای سفر رئیسجمهور و وزیر نفت -رئیس ایرانی کمیسیون مشترک ایران و روسیه- میگوید: «این سفر دستاوردهای قابل توجهی داشت که در مجموع مثبت ارزیابی میشود.»
احمد اسدزاده به «ایران» میگوید: «در نتیجه آن، چهارچوبی برای همکاریهای بلندمدت و عمیق طرفین (ایران و روسیه) در بخش نفت و گاز شکل گرفت.» معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت از تشریح جزئیات قراردادها خودداری کرد و بیان آن را در شرایط کنونی به صلاح کشور ندانست ، اما گفت بزودی مردم نتیجه توافقنامه ها و تفاهمنامه های منعقد شده بین ایران و روسیه را در اقتصاد مشاهده خواهند کرد. در این خصوص علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت نیز اخیراً گفته بود: «در شرایط جنگ اقتصادی انتشار جزئیات قراردادها به صلاح نیست.»
توافق و تفاهمهای نفتی و گازی ایران و روسیه
لیست توافق و تفاهمهای نفتی و گازی امضا شده میان ایران و روسیه از توسعه میادین نفتی و گازی تا بحث سوآپ نفت و گاز را شامل میشود. آنطور که مقامات آگاه میگویند مواردی مانند توسعه میادین، ازدیاد برداشت نفت و گاز و افزایش ضریب بازیافت نفت خام، تجارت نفت و گاز و سوآپ، تولید مشترک تجهیزات پیشرفته (high-tech) و انتقال تکنولوژی هم قرارداد و هم تفاهمهایی انجام شده است که در انتشار جزئیات آن محدودیت وجود دارد. خبرگزاری تاس روسیه نیز در این باره مینویسد: «طرفهای روسی و ایرانی بر سر مشارکت شرکتهای روس در پروژههای نفت و گاز ایران به توافقهایی دست یافتهاند و قراردادها و تفاهمنامههایی را در این باره امضا کردهاند.» در خصوص دستاوردهای این سفر، وزیر نفت نیز پس از دیدار با مقامات روس و مدیران شرکتهای روسی بیان کرده بود: «جلسات بسیار فشرده و متعددی با مقامهای ارشد روسیه، معاون نخستوزیر، وزیر انرژی روسیه، همچنین شرکتهای توانمند روسیه داشتیم. خوشبختانه وزارت نفت در مجموعه چهار شرکت اصلی از قبل برنامه جامع و نقشهراه کاملی را تدارک و پروژههای مختلفی در حوزه توسعه میدانهای نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاهها، واحدهای الانجی و انتقال فناوری بویژه برای ازدیاد برداشت از میدانهای نفتی و گازی آماده کرده بود که به دولتمردان روسی ارائه شد. در یکی دو ماه گذشته با شرکتهای توانمند روسی، مذاکرات متعددی صورت گرفت که در جلسات این سفر برخی از آن مذاکرات به توافقهای بسیار مهمی منجر شد. بعضی از تفاهمنامههایی که در این سفر امضا شد، قطعاً میتواند تأثیر بسزایی در صنعت نفت داشته باشد، چراکه دو کشور ایران و روسیه در عرصه انرژی در جهان بازیگران قوی هستند و با ظرفیتهایی که در صنعت نفت داریم و توانمندی شرکتهای روسی، این همکاری با مشارکت فعال بهطور قطع تأثیر گستردهای برای کشور دارد.»
اوجی گفته بود: «در این سفر بحث سوآپ گازی روسیه از خاک ایران مطرح شد. در ماههای اخیر سوآپ گازی از ترکمنستان به آذربایجان از خاک ایران محقق شد که همین پیشنهاد به طرف روس برای سوآپ گاز این کشور از آذربایجان به جنوب ایران بهمنظور صادرات مطرح شد که میتوان این گاز را در قالب الانجی به هر نقطهای در جهان صادر کرد.» کارشناسان بر این باورند که با توجه به نقش و جایگاه کشور روسیه بهعنوان یکی از مهمترین عرضه کنندگان نفت و گاز در جهان که در خیلی از موارد تکنولوژی و سرمایه لازم را نیز در اختیار دارد توسعه و تقویت همکاریهای مشترک در حوزه انرژی بین ایران و روسیه، یک ضرورت جدی است. البته در سال 2001 قرارداد همکاری میان دو کشور ایران و روسیه در مسکو امضا شده بود که تاکنون در چندین نوبت تمدید شده است. در سالهای اخیر نیز تفاهمها و توافقهایی میان دو کشور (شرکتهای نفتی) شکل گرفت و همکاریهایی نیز رقم خورد؛ اما با توجه به گذشت زمان و تغییر دولتها و همچنین افزایش سطح روابط دو کشور، لازم بود که متن و شرایط این توافقنامهها نیز به روز و حتی همکاریها تقویت شود. اکنون این روند شکل گرفته است.
برش
آنچه میتوان در خصوص دستاوردهای بخش نفت و گاز سفر رئیسجمهور و وزیر نفت به مسکو عنوان کرد (که در برخی از زمینهها اسنادی نیز امضا شد) در 5 مورد ذیل خلاصه میشود:
1. راههای گسترش مناسبات اقتصادی، رفع موانع بانکی، گمرکی و زیرساختی، تقویت همکاری تهران و مسکو در حوزه نفت و انرژی و سرمایهگذاری مشترک در طرحهای زیربنایی انرژی مورد بررسی قرار گرفت
2. نقشه جامع و کامل همکاری با روسیه که از سوی ایران در بخش بالادست (توسعه میدانهای نفت و گاز)، بخش پاییندست (توسعه پتروپالایشگاهها و پتروشیمی) همچنین انتقال تجهیزات و فناوری راهبردی صنعت نفت تدوین شده بود، مورد تأکید قرار گرفت
3. ایران با توجه به زیرساختهای موجود آمادگی خود را برای تجارت و سوآپ گاز از روسیه به ایران و دیگر کشورهای همسایه اعلام کرد، همچنین پیشنهادهایی در زمینه تبدیل گاز به الانجی و صادرات در قالب آن ارائه شد
4. مقرر شد از توان شرکتهای روسی در ساخت تجهیزات و انتقال فناوری استفاده شود، همچنین پیشنهاد شد شرکتهای دو کشور با تأسیس کارخانه مشترک در ایران و تولید تجهیزات، افزون بر استفاده در ایران، آن را صادر کنند.
5. سرانجام چند سند مهم با روسها برای توسعه میدانهای نفت و گاز، پتروپالایشگاه و انتقال فناوری امضا شد که وزیر نفت معتقد است مردم آثار این توافقها را بهزودی می بینند

زنگ خطر موج ششم کرونا
جلسه کمیته تخصصی کرونا روز گذشته به ریاست محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، مخبر در این جلسه که رئیس دفتر رئیسجمهور و وزرای بهداشت درمان و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش، رئیس جمعیت هلالاحمر و مسئولان مربوطه حضور داشتند با اشاره به آمار افزایش بیماران سرپایی و بستری ناشی از سویه جدید اُمیکرون در کشور تأکید کرد: عادی انگاری و رعایت نشدن دستورالعملهای بهداشتی در شیوع سویه جدید اُمیکرون تأثیر بسزایی داشته و باید تدابیر لازم برای جلوگیری از شیوع این سویه جدید از بیماری در کشور اندیشیده شود.
وزیر بهداشت نیز در این جلسه با اشاره به افزایش سویه جدید اُمیکرون در سراسر کشور و تأکید براینکه عدم رعایت دستورالعملهای بهداشتی عواقب جدی برای نظام سلامت و مردم در هفتههای آتی در پی خواهد داشت، تصریح کرد: ضروری است مردم در جهت مقابله با شیوع این سویه جدید دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی را بیش از گذشته رعایت کنند و در غیر اینصورت ناچاریم محدودیتهای بیشتر و سخت گیرانهتر کرونایی در سراسر کشور وضع کنیم.
همچنین در این جلسه وزارت بهداشت گزارشی از آخرین وضعیت بیماری کرونا در کشور و جهان، آمار افزایش بیماران سرپایی و بستری و مرگ و میر ناشی از سویه جدید اُمیکرون و افزایش تعداد شهرهای قرمز و نارنجی در رنگبندی جدید کرونایی کشور ارائه کرد.
در ادامه نیز مصوبات و محدودیتهای پیشنهادی وزارت بهداشت و وزارت کشور برای مقابله با سویه جدید اُمیکرون برای تصویب در ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا بحث و بررسی شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، مخبر در این جلسه که رئیس دفتر رئیسجمهور و وزرای بهداشت درمان و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش، رئیس جمعیت هلالاحمر و مسئولان مربوطه حضور داشتند با اشاره به آمار افزایش بیماران سرپایی و بستری ناشی از سویه جدید اُمیکرون در کشور تأکید کرد: عادی انگاری و رعایت نشدن دستورالعملهای بهداشتی در شیوع سویه جدید اُمیکرون تأثیر بسزایی داشته و باید تدابیر لازم برای جلوگیری از شیوع این سویه جدید از بیماری در کشور اندیشیده شود.
وزیر بهداشت نیز در این جلسه با اشاره به افزایش سویه جدید اُمیکرون در سراسر کشور و تأکید براینکه عدم رعایت دستورالعملهای بهداشتی عواقب جدی برای نظام سلامت و مردم در هفتههای آتی در پی خواهد داشت، تصریح کرد: ضروری است مردم در جهت مقابله با شیوع این سویه جدید دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی را بیش از گذشته رعایت کنند و در غیر اینصورت ناچاریم محدودیتهای بیشتر و سخت گیرانهتر کرونایی در سراسر کشور وضع کنیم.
همچنین در این جلسه وزارت بهداشت گزارشی از آخرین وضعیت بیماری کرونا در کشور و جهان، آمار افزایش بیماران سرپایی و بستری و مرگ و میر ناشی از سویه جدید اُمیکرون و افزایش تعداد شهرهای قرمز و نارنجی در رنگبندی جدید کرونایی کشور ارائه کرد.
در ادامه نیز مصوبات و محدودیتهای پیشنهادی وزارت بهداشت و وزارت کشور برای مقابله با سویه جدید اُمیکرون برای تصویب در ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا بحث و بررسی شد.

برف شیرین و پربرکت
زهره افشار
خبرنگار
«ما دوست داریم راه روستایمان چند ماه زیر برف باشد ولی برای کشاورزی آب داشته باشیم و دام هایمان علوفه کافی داشته باشند.» این صحبت یک از اهالی روستای «لیروک» الیگودرز است که راه روستایشان هنوز و پس از چند روزکه ازبارشهای سنگین برف میگذرد بسته است. «عبدالله دریکوند»که ساکن لیروک است در پاسخ به پرسش ما در خصوص مشکلات شان پس از بارش برف سنگین با خوشحالی وصفناپذیر از بارش برف میافزاید: مشکلات که همیشه هست و ما با آن خو گرفتهایم ولی آنچه برای ما مهم است بارش برف است چون با خودش رزق و روزی به زمین هایمان میآورد و از سوی دیگر علوفه دام هایمان را تأمین میکند.
شاید برای شما شهرنشینها که همیشه با ماشین تردد میکنید، بسته بودن راه مشکل باشد ولی ما بیشتر وقتها مجبوریم راه روستا را با قاطر طی کنیم و تعریف ما از مشکلات زمستان با شما فرق دارد. مشکل زمستان برای ما سفید نشدن راه روستا و زمینهای کشاورزی است. من در سال گذشته بهدلیل اینکه علوفه خیلی گران شده بود و نتوانستم برای گوسفندان علوفه کافی تأمین کنم مجبور شدم تعدادی از آنها را به کشتارگاه ببرم. «رسول گرگی» یکی دیگر از عشایر لرستان است که در حال حاضربه همراه 12 خانوار عشایری دیگر در حوالی پلدختر لرستان ساکن هستند.
وقتی از حال و هوای عشایر و مشکلات شان در جریان برف اخیر پرسیدم، گفت: «مشکل چنه؟ برفی سی ایما نعمت!» وی افزود: همین که برف بیاد و دامهای ما در بهار علوفه داشته باشند برای من بهعنوان یکی از عشایر کافی است. از وی در مورد چگونگی تأمین سوخت پرسیدم، وی صادقانه پاسخ داد: برای تأمین سوخت مورد نیاز هم مشکلی نداریم مقداری سوخت دادهاند و مابقی را هم از هیزم درختان منطقه تأمین میکنیم! لرستان یکی از استانهای زاگرس نشین است که طبیعت زیبای آن مدیون برفهایی است که در زمستان گاهی ارتفاع آن در مناطق کوهستانیاش به چند متر هم میرسد. در سال زراعی جاری تاکنون در این استان به طور میانگین 209.7 میلیمتر بارش ثبت شده، البته هنوز 47.6 میلیمتر کمتر از میانگین بلند مدت است. در جریان بارش های اخیرشهرستان الیگودرز نسبت به دیگر شهرهای استان برف بیشتری را دشت کرد و البته مردم با مشکلات بیشتری مواجه شدند. «مجتبی پارسا» بخشدار «ذلقی» الیگودرز در این خصوص گفت: بخش ما 148 روستا دارد که هنوز تعدادی روستا از جمله «پز» و «سوزر» بهدلیل نداشتن جاده مناسب و گلی بودن راه مسدود هستند. از سوی دیگر وقتی بارش برف و باران داریم با مشکلاتی در آنتن دهی تلفن همراه مواجه میشویم و در حال حاضر نیز 30 روستای ما امکان برقراری تماس با تلفن همراه ندارد که امیدواریم مسئولان در این زمینه چاره اندیشی کنند. وی خاطرنشان کرد: مشکل ما این است که در همه جای کشور بودجه را براساس جمعیت توزیع میکنند و ما جمعیت کم و وسعت زیاد داریم و بهدلیل پراکندگی روستاها در بخش، با کمبود اعتبار بویژه برای توسعه راههای روستایی مواجه هستیم. بهعنوان مثال دو روستای «لیروک»و «ایلرد» با وجود اینکه جمعیتشان بالای 20 خانوار است با مشکل برق و جاده دسترسی مواجه هستند. در همین حال 8 روستای دیگر هم داریم که راه آنها خاکی است.
جدا از مشکلات روستاییان بهدنبال بارش برف مردم در شهر الیگودرز نیزبا مشکلاتی همچون یخ زدگی و برف روبی دیر هنگام کوچهها مواجه بودند. اما مردم میگویند شادی و نشاط برف آنقدر بودکه مشکلات را حس نکردیم.
«زهرا حق پرست» یکی از ساکنان این شهر به «ایران» گفت: برف نعمت خداست، بارش برف همهمان را خوشحال کرد. ما چندین ماه است دعا میکنیم برف و باران بیاید ضمن اینکه ما عادت داریم در زمستان برف را در گوشه و کنار کوچه هایمان ببینیم. در چند روزی که بارش برف سنگین داشتیم مدرسهها هم تعطیل شد و بچهها هم نه تنها ناراحت نشدند بلکه خوشحال بودند که بالاخره آنقدر برف آمده که آدم برفی درست کنند. سوز و سرما وخوردن برف شیره و کدو حلوایی تنوری و آش محلی و کوچههای برف گرفته هم بالاخره جزو روزهای برفی ما لرستانیها است.
تجهیزات راهداری کفاف نیاز الیگودرز را نمیدهد
الیگودرز وسیعترین شهرستان لرستان است که وسعت آن حدود 6 هزار متر مربع است و بهدلیل کوهستانی بودن طبیعت بسیار زیبایی را دارد و البته در زمستان نیز جزو مناطق برفگیر استان است. «ماشاءالله نعمتی» فرماندار الیگودرز در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: شهر ما پهناورترین شهر لرستان است و فاصله دورترین روستای آن 200 کیلومتر میشود. این درحالی است که الیگودرز جزو مناطق پر برف لرستان است و تجهیزات راهداری جوابگوی نیاز این شهرستان با 450 روستا نیست. در بارش های اخیر لرستان که خوشبختانه بیشتر به شکل برف بود، ارتفاع برف در داخل شهر به 30 تا 40 سانتیمتر و در ارتفاعات به 60 تا 70 سانتیمتر رسید و بهدلیل کولاک و بوران ناشی از برف، ارتفاع برف در برخی گردنهها مانند گله بادوش به چند متر رسید. در جریان این بارشها هر چند با استفاده از تمام توان دستگاههای اجرایی شهرستان وتوان بخش خصوصی و کمک برخی شهرها مانند قم و اصفهان که تعدای بولدوزرو نمک پاش در اختیار ما گذاشتند مشکلات برف را توانستیم در بارش سنگین برف مدیریت کنیم اما هنوز برخی روستاهای مناطق عشایری ما در «ززو ماهرو» و«گله بادوش» با مشکلاتی در تردد روبهرو هستند. فرماندار الیگودرز با اشاره به اینکه بخش ززو ماهرو وسعتی در حد 2250 کلیومترمربع دارد، تأکید کرد: ما انتظار داریم با توجه به وسعت و پراکندگی روستاهای الیگورز امکانات راهداری برای ما افزایش پیدا کند و از سوی دیگر یک بالگرد شینوک برای حمل آذوقه و علوفه روستاییان به منطقه اعزام شود. وی خاطرنشان کرد: در جریان بارش اخیر و بهدنبال هشدار هواشناسی آرد و دیگر مایحتاج روستاهای مناطق صعب العبور تهیه و ارسال شده بود و مشکلی در این زمینه نداشتیم.
بارش برف اردبیل بیسابقه بود
اردبیل نیز یکی دیگر از استانهایی است که برف و سرمای آن زبانزد است و در جریان بارشهای اخیر هر چند مردم عادت به بارش برفهای سنگین دارند اما امسال بارش برف اخیر به گفته بسیاری از مردم شهر بیسابقه بود.
راه روستایمان 6 روز بسته بود ولی خوشحالیم
«عیار نوروز» دهیار روستای «تیل» خلخال اردبیل نیز به «ایران» گفت:راه روستایی ما 6 روز تعطیل و بسته بود ولی ما خوشحالیم زیرا برف برایمان رزق و روزی میآورد. اهالی روستای ما بیشتر کشاورز هستند و عمده تولیدشان گندم و جو است، برف که میآید یعنی بهار پر برکتی در انتظار ما است و این مایه دلگرمی و امیدواری اهالی میشود. از سوی دیگر ما عادت به این وضعیت داریم و خانمهای روستا معمولاً با آردی که برای چند ماه ذخیره داریم نان میپزند و با آش های محلی مانند آش دوغ(آش زمستانی)، سرمای زمستان را از تن به در میکنیم. «کلیمالله وثوقی» مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای استان اردبیل به «ایران» گفت: حجم بارشها به حدی بود که با وجود تلاشهای صورت گرفته هنوز(صبح چهارشنبه) راه روستایی 124 روستا بهدنبال بارش برف مسدود است.
گلایه مدیرکل مدیریت بحران اردبیل از مردم
در همین حال «مهدی خدمتی» مدیر کل مدیریت بحران اردبیل نیز در گفتوگو با «ایران» خاطرنشان کرد: هر چند اردبیل استان برفگیری است اما برف اخیر در 20 سال اخیر بیسابقه بوده است وی با اشاره به اینکه امکانات و تجهیزات شهرداری جوابگوی نیاز شهر برای برف روبی نبود، افزود: از شهروندان گلایه دارم زیرا در چنین شرایطی که نیروهای شهرداری با امکانات و تجهیرات در اختیارشان، حداکثر تلاششان را میکردند تا هر چه سریعتر معابر و کوچهها بازگشایی شود انتظار این بود که مردم هم درکوچه و محلات خود اقدام به برف تکانی درختان و خارج کردن برفهایی که از پشت بامهای خود به داخل کوچهها ریخته بودند، میکردند و کمک حال کسانی بودند که در شهر خدمت رسانی می کردند .
خبرنگار
«ما دوست داریم راه روستایمان چند ماه زیر برف باشد ولی برای کشاورزی آب داشته باشیم و دام هایمان علوفه کافی داشته باشند.» این صحبت یک از اهالی روستای «لیروک» الیگودرز است که راه روستایشان هنوز و پس از چند روزکه ازبارشهای سنگین برف میگذرد بسته است. «عبدالله دریکوند»که ساکن لیروک است در پاسخ به پرسش ما در خصوص مشکلات شان پس از بارش برف سنگین با خوشحالی وصفناپذیر از بارش برف میافزاید: مشکلات که همیشه هست و ما با آن خو گرفتهایم ولی آنچه برای ما مهم است بارش برف است چون با خودش رزق و روزی به زمین هایمان میآورد و از سوی دیگر علوفه دام هایمان را تأمین میکند.
شاید برای شما شهرنشینها که همیشه با ماشین تردد میکنید، بسته بودن راه مشکل باشد ولی ما بیشتر وقتها مجبوریم راه روستا را با قاطر طی کنیم و تعریف ما از مشکلات زمستان با شما فرق دارد. مشکل زمستان برای ما سفید نشدن راه روستا و زمینهای کشاورزی است. من در سال گذشته بهدلیل اینکه علوفه خیلی گران شده بود و نتوانستم برای گوسفندان علوفه کافی تأمین کنم مجبور شدم تعدادی از آنها را به کشتارگاه ببرم. «رسول گرگی» یکی دیگر از عشایر لرستان است که در حال حاضربه همراه 12 خانوار عشایری دیگر در حوالی پلدختر لرستان ساکن هستند.
وقتی از حال و هوای عشایر و مشکلات شان در جریان برف اخیر پرسیدم، گفت: «مشکل چنه؟ برفی سی ایما نعمت!» وی افزود: همین که برف بیاد و دامهای ما در بهار علوفه داشته باشند برای من بهعنوان یکی از عشایر کافی است. از وی در مورد چگونگی تأمین سوخت پرسیدم، وی صادقانه پاسخ داد: برای تأمین سوخت مورد نیاز هم مشکلی نداریم مقداری سوخت دادهاند و مابقی را هم از هیزم درختان منطقه تأمین میکنیم! لرستان یکی از استانهای زاگرس نشین است که طبیعت زیبای آن مدیون برفهایی است که در زمستان گاهی ارتفاع آن در مناطق کوهستانیاش به چند متر هم میرسد. در سال زراعی جاری تاکنون در این استان به طور میانگین 209.7 میلیمتر بارش ثبت شده، البته هنوز 47.6 میلیمتر کمتر از میانگین بلند مدت است. در جریان بارش های اخیرشهرستان الیگودرز نسبت به دیگر شهرهای استان برف بیشتری را دشت کرد و البته مردم با مشکلات بیشتری مواجه شدند. «مجتبی پارسا» بخشدار «ذلقی» الیگودرز در این خصوص گفت: بخش ما 148 روستا دارد که هنوز تعدادی روستا از جمله «پز» و «سوزر» بهدلیل نداشتن جاده مناسب و گلی بودن راه مسدود هستند. از سوی دیگر وقتی بارش برف و باران داریم با مشکلاتی در آنتن دهی تلفن همراه مواجه میشویم و در حال حاضر نیز 30 روستای ما امکان برقراری تماس با تلفن همراه ندارد که امیدواریم مسئولان در این زمینه چاره اندیشی کنند. وی خاطرنشان کرد: مشکل ما این است که در همه جای کشور بودجه را براساس جمعیت توزیع میکنند و ما جمعیت کم و وسعت زیاد داریم و بهدلیل پراکندگی روستاها در بخش، با کمبود اعتبار بویژه برای توسعه راههای روستایی مواجه هستیم. بهعنوان مثال دو روستای «لیروک»و «ایلرد» با وجود اینکه جمعیتشان بالای 20 خانوار است با مشکل برق و جاده دسترسی مواجه هستند. در همین حال 8 روستای دیگر هم داریم که راه آنها خاکی است.
جدا از مشکلات روستاییان بهدنبال بارش برف مردم در شهر الیگودرز نیزبا مشکلاتی همچون یخ زدگی و برف روبی دیر هنگام کوچهها مواجه بودند. اما مردم میگویند شادی و نشاط برف آنقدر بودکه مشکلات را حس نکردیم.
«زهرا حق پرست» یکی از ساکنان این شهر به «ایران» گفت: برف نعمت خداست، بارش برف همهمان را خوشحال کرد. ما چندین ماه است دعا میکنیم برف و باران بیاید ضمن اینکه ما عادت داریم در زمستان برف را در گوشه و کنار کوچه هایمان ببینیم. در چند روزی که بارش برف سنگین داشتیم مدرسهها هم تعطیل شد و بچهها هم نه تنها ناراحت نشدند بلکه خوشحال بودند که بالاخره آنقدر برف آمده که آدم برفی درست کنند. سوز و سرما وخوردن برف شیره و کدو حلوایی تنوری و آش محلی و کوچههای برف گرفته هم بالاخره جزو روزهای برفی ما لرستانیها است.
تجهیزات راهداری کفاف نیاز الیگودرز را نمیدهد
الیگودرز وسیعترین شهرستان لرستان است که وسعت آن حدود 6 هزار متر مربع است و بهدلیل کوهستانی بودن طبیعت بسیار زیبایی را دارد و البته در زمستان نیز جزو مناطق برفگیر استان است. «ماشاءالله نعمتی» فرماندار الیگودرز در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: شهر ما پهناورترین شهر لرستان است و فاصله دورترین روستای آن 200 کیلومتر میشود. این درحالی است که الیگودرز جزو مناطق پر برف لرستان است و تجهیزات راهداری جوابگوی نیاز این شهرستان با 450 روستا نیست. در بارش های اخیر لرستان که خوشبختانه بیشتر به شکل برف بود، ارتفاع برف در داخل شهر به 30 تا 40 سانتیمتر و در ارتفاعات به 60 تا 70 سانتیمتر رسید و بهدلیل کولاک و بوران ناشی از برف، ارتفاع برف در برخی گردنهها مانند گله بادوش به چند متر رسید. در جریان این بارشها هر چند با استفاده از تمام توان دستگاههای اجرایی شهرستان وتوان بخش خصوصی و کمک برخی شهرها مانند قم و اصفهان که تعدای بولدوزرو نمک پاش در اختیار ما گذاشتند مشکلات برف را توانستیم در بارش سنگین برف مدیریت کنیم اما هنوز برخی روستاهای مناطق عشایری ما در «ززو ماهرو» و«گله بادوش» با مشکلاتی در تردد روبهرو هستند. فرماندار الیگودرز با اشاره به اینکه بخش ززو ماهرو وسعتی در حد 2250 کلیومترمربع دارد، تأکید کرد: ما انتظار داریم با توجه به وسعت و پراکندگی روستاهای الیگورز امکانات راهداری برای ما افزایش پیدا کند و از سوی دیگر یک بالگرد شینوک برای حمل آذوقه و علوفه روستاییان به منطقه اعزام شود. وی خاطرنشان کرد: در جریان بارش اخیر و بهدنبال هشدار هواشناسی آرد و دیگر مایحتاج روستاهای مناطق صعب العبور تهیه و ارسال شده بود و مشکلی در این زمینه نداشتیم.
بارش برف اردبیل بیسابقه بود
اردبیل نیز یکی دیگر از استانهایی است که برف و سرمای آن زبانزد است و در جریان بارشهای اخیر هر چند مردم عادت به بارش برفهای سنگین دارند اما امسال بارش برف اخیر به گفته بسیاری از مردم شهر بیسابقه بود.
راه روستایمان 6 روز بسته بود ولی خوشحالیم
«عیار نوروز» دهیار روستای «تیل» خلخال اردبیل نیز به «ایران» گفت:راه روستایی ما 6 روز تعطیل و بسته بود ولی ما خوشحالیم زیرا برف برایمان رزق و روزی میآورد. اهالی روستای ما بیشتر کشاورز هستند و عمده تولیدشان گندم و جو است، برف که میآید یعنی بهار پر برکتی در انتظار ما است و این مایه دلگرمی و امیدواری اهالی میشود. از سوی دیگر ما عادت به این وضعیت داریم و خانمهای روستا معمولاً با آردی که برای چند ماه ذخیره داریم نان میپزند و با آش های محلی مانند آش دوغ(آش زمستانی)، سرمای زمستان را از تن به در میکنیم. «کلیمالله وثوقی» مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای استان اردبیل به «ایران» گفت: حجم بارشها به حدی بود که با وجود تلاشهای صورت گرفته هنوز(صبح چهارشنبه) راه روستایی 124 روستا بهدنبال بارش برف مسدود است.
گلایه مدیرکل مدیریت بحران اردبیل از مردم
در همین حال «مهدی خدمتی» مدیر کل مدیریت بحران اردبیل نیز در گفتوگو با «ایران» خاطرنشان کرد: هر چند اردبیل استان برفگیری است اما برف اخیر در 20 سال اخیر بیسابقه بوده است وی با اشاره به اینکه امکانات و تجهیزات شهرداری جوابگوی نیاز شهر برای برف روبی نبود، افزود: از شهروندان گلایه دارم زیرا در چنین شرایطی که نیروهای شهرداری با امکانات و تجهیرات در اختیارشان، حداکثر تلاششان را میکردند تا هر چه سریعتر معابر و کوچهها بازگشایی شود انتظار این بود که مردم هم درکوچه و محلات خود اقدام به برف تکانی درختان و خارج کردن برفهایی که از پشت بامهای خود به داخل کوچهها ریخته بودند، میکردند و کمک حال کسانی بودند که در شهر خدمت رسانی می کردند .

چرا مصرف لبنیات آب رفت؟
امین محمودی/ لبنیات یکی از باارزشترین مواد غذایی است که تقریباً حاوی تمامی مواد ضروری جهت رشد و ادامه حیات است به طوری که این مواد از چنان اهمیتی برخوردار هستند که میزان مصرف روزانه آن در یک کشور تا حد زیادی میتواند وضعیت تغذیه و بهداشت و تا حدودی سلامت افراد یک جامعه را نشان دهد.
تأثیر مصرف سرانه شیر در سلامت جامعه تا بدانجا بوده که سازمانهای بینالمللی همچون سازمان غذا و کشاورزی (فائو)، سازمان بهداشت جهانی و صندوق بینالمللی کودکان نسبت به مسائل و نتایج مربوط به آن حساسیت نشان داده و حتی شیر را بهعنوان یکی از شاخصهای تأمین حداقل احتیاجات غذایی (به ویژه در سنین رشد) جوامع معرفی کنند.
با این حال مصرف این محصول طی سالهای گذشته بهشدت کاهش پیدا کرده است به طوری که با افزایش سرسامآور قیمت لبنیات در کشور بسیاری از خانوارهای ایرانی قدرت خرید خود را از دست دادند و لبنیات از سفرههای آنان رخت بربست که این امر بلاشک در آیندهای نزدیک کشورمان را با افزایش بیماریهایی از جمله پوکی استخوان روبهرو خواهد کرد.
سرانه تولید شیرخام در کشور
با استناد به گزارش مرکز آمار ایران، کل تولید شیر کشور در سال ۹۵ حدود هفت میلیون و ۶۰۰ هزار تن بود. در سال ۹۸ هم کل تولید شیر گاو اعم از صنعتی و سنتی هفت میلیون و ۸۰۰ هزار تن اندازهگیری شده و با اضافه شدن سهم ۱۰ درصدی تولید سایر دامها حداکثر تولید شیر کشور حدود هشت میلیون و ۶۰۰ هزار تن است.
همچنین میزان تولید شیر در کشور از سال 1367 الی 1397 حاکی از افزایش 6,4 میلیون تن این محصول است به طوری که طی این سالها تولید همواره افزایش یافته است با این حال در سال1387 کاهش تولید بهدلیل خشکسالی و سرمای شدید بود به گونهای که میزان تولید شیر با کاهش 568 هزار تنی مواجه شد.
مجموع کل تولید شیر گاو اعم از صنعتی و سنتی بیش از ۹۰ درصد تولید شیر کشور را تشکیل میدهد، بنابراین با توجه به جمعیت ۸۳ میلیون نفری کشور سرانه تولید شیرخام حدود ۱۰۳ کیلو گرم است.
آمارها نشان میدهد هندوستان با 187 میلیون تن بیشترین تولید شیر در جهان را از آن خود کرده و پس از آن امریکا با 100 میلیون تن قرار دارند.
سرانه مصرف لبنیات در کشور
سرانه مصرف لبنیات در کشور براساس جمعیت آن کشور و جمعبندی چهار آیتم تولید، صادرات، واردات و انبارداری محاسبه میشود با این حال مصرف لبنیات در کشورمان طی سالهای اخیر با کاهش محسوسی روبهرو بوده است به طوری که این میزان فرسنگها با متوسط سرانه مصرف جهانی لبنیات و حتی قانون برنامه ششم توسعه فاصله دارد.
در این خصوص اظهار نظرهای متفاوتی میشود به طوری که احسان ظفری، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی میگوید سرانه کنونی مصرف کمتر از ۵۰ کیلو لبنیات است.
با این حال به نظر میرسد عدد و میزان واقعی مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشورمان بین 50 تا 70 کیلوگرم باشد؛ به طوری که دکتر زهرا عبداللهی، مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت به ایران گفت: براساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت هر ایرانی روزانه 190 گرم لبنیات در روز مصرف میکند که اگر این آمار را سالانه محاسبه کنیم سرانه سالانه مصرف لبنیات در کشورمان نزدیک به 70 کیلوگرم است.
وی افزود: این آمار پایین ناشی از عدم فرهنگسازی در کشور است به طوری که بزرگسالان عادت به مصرف شیر ندارند، از طرف دیگر از دهه 90 به بعد افزایش قیمت لبنیات در کشور سبب کاهش مصرف در کشور شد.
مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به کاهش شدید مصرف شیر طی سالیان اخیر گفت: شیوع بیماری کرونا و افزایش قیمت لبنیات در دو سال اخیر سبب شد که 30 درصد از مصرف شیر در کشور کاسته شود، با وجود این با توجه به افزایش قیمت 50 تا 60 درصدی شیر در سال جاری انتظار میرود مصرف شیر با کاهش بیشتری روبهرو شود.
دکتر عبداللهی تصریح کرد: بهصورت کلی مصرف شیر، ماست و پنیر حالا دیگر از سفره دهکهای پایین جامعه حذف شده است که این امر سبب کوتاه قدی، کمبود کلسیم، کمخونی و سوء تغذیه کودکان در بین مردم جامعه خواهد شد.
در همین خصوص همچنین دکتر وحید مفید، رئیس مرکز رشد و نوآوری انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور در گفتوگو با «ایران» گفت: عدد دقیقی درخصوص سرانه مصرف لبنیات در کشور وجود ندارد.
وی افزود: در حال حاضر برخیها آمار تولید لبنیات را بر میزان جمعیت کشور تقسیم میکنند و عدد حاصله را بهعنوان سرانه مصرف لبنیات در کشور در نظر میگیرند با این حال خود این آمار تولید لبنیات در کشور نیز دقیق نیست، از طرف دیگر میزان صادرات و ضایعات لبنیات در آن دیده نمیشود.
رئیس مرکز رشد و نوآوری انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور اظهار کرد: افزایش قیمت لبنیات در طول سالیان گذشته و عدم فرهنگسازی در کشور سبب کاهش شدید مصرف لبنیات در کشور شده است.
چرا مصرف لبنیات در کشور کاهش یافته است؟
مصرف لبنیات در کشورمان طی سالهای گذشته با کاهش محسوسی روبهرو بوده است به طوری که طی 8 سال گذشته بهدلیل فشارهای شدید اقتصادی متحمل شده بر مردم و کوچک شدن سفره آنان، هیچ یک از ذینفعان بخصوص نهادهای حاکمیتی و سیاستگذار سلامت کشور برنامهای برای حمایت از سفره و سلامت مردم در این بخش ندارند.
حذف شیر مدارس
چند سالی هست که دولت توزیع شیر را در بین دانشآموزان مدارس متوقف کرده، این در حالی است که شیر یکی از ارزشمندترین محصولات برای افزایش حافظه فرد و رشد قد آن محسوب میشود؛ این در حالی است که برخی از دانشآموزان مناطق محروم و اقشار ضعیف و متوسط جامعه توانایی خرید محصولات لبنی را طی 8 سال گذشته از دست داده بودند به همین دلیل دانشآموزان این اقشار چشم به توزیع و مصرف این محصولات در مدارس دوخته بودند.
پوکی استخوان و بیماریهای مرتبط با عدم مصرف لبنیات
آنچه مسئولان وزارت بهداشت بارها و بارها بر آن تأکید میورزند این است که کاهش مصرف شیر و لبنیات در کشور باعث به خطر افتادن بهداشت و سلامت فرد میشود به طوری که آنها بروز بیماریهایی از جمله پوکی استخوان را در افرادی که لبنیات کمتری مصرف میکنند، محتمل میدانند.
این در حالی است که پرواضح است هر گونه افزایش قیمتی در نرخ شیر خام بسان سالهای گذشته باعث کاهش مصرف این محصول ارزشمند میشود.
مصرف لبنیات در کشورهای دیگر و میانگین جهانی
آمارها نشان میدهد به طور میانگین مصرف سرانه[سالانه] جهانی شیر ۱۵۰کیلوگرم و حتی در برخی کشورهای اروپایی این میزان مصرف، برای هر نفر فراتر از ۳۰۰کیلوگرم است به طوری که مردم کشور هلند سالانه ۵۲۰کیلوگرم سرانه مصرف شیر و لبنیات دارند، در حالی که طبق گزارش سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد (فائو) استاندارد جهانی سرانه مصرف شیر و لبنیات برای هر فرد باید ۳۰۰ کیلوگرم در سال باشد که ایران از این استاندارد بسیار عقب است.
افزایش قیمت شیر و کمبود نهادههای دامی، قیمت فعلی شیر در بازار
هماکنون قیمت هر کیلوگرم شیرخام در دامداری ۶ هزار و ۴۰۰ تا ۶ هزار و ۶۰۰ تومان است که با احتساب ۲۵۰ تا ۳۰۰ تومان هزینه حمل، هر کیلو شیر با نرخ ۶ هزار و ۷۰۰ تا ۶ هزار و ۸۰۰ تومان تحویل کارخانه داده میشود. با این حال در صورت تغییر شیوه تخصیص ارز، قیمت هر کیلو شیرخام از مرز ۱۰ هزار تومان نیز بالاتر خواهد رفت که این امر باعث کاهش سرانه مصرف خواهد شد به همین دلیل لازم است همه جوانب امر بررسی شده و راهکارهای جبرانی مناسبی برای آن در نظر گرفته شود تا سرانه مصرف این محصول ارزشمند کاهش پیدا نکند.
راهکارهای افزایش مصرف سرانه لبنیات در کشور
عمده تولیدکنندگان و دستاندرکاران صنعت لبنیات عمده تلاش خود را روی تولید محصولات لبنی گذاشته و دغدغهای برای افزایش سرانه مصرف لبنیات در کشور ندارند به طوری که طی سال گذشته میزان تولید شیر در کشور با افزایش قابل توجهی روبهرو شده اما کشورمان در زمینه مصرف هر سال با کاهش روبهرو بوده است.
عمده کارشناسان حوزه لبنیات معتقدند که ورود دولت در پرداخت یارانه تنها راهکار افزایش سرانه مصرف است.
در همین خصوص محمدرضا بنیطبا، سخنگوی انجمن لبنی به ایران گفت: چهار راهکار برای افزایش مصرف سرانه لبنیات در کشور وجود دارد که راهکار اول همان اجرای طرح کارت الکترونیکی برای خانوار است، علاوه بر این نباید اجازه بدهیم در جمعیت نوجوانان و کودکان بویژه در استانهای محروم کاهش مصرف سرانه اتفاق بیفتد به همین جهت اجرای طرح شیر رایگان مدارس دومین راهکاری است که پیشنهاد میشود. بنی طبا راهکار سوم را تسهیل عرضه مستقیم محصولات لبنی برای تولیدکنندگان عنوان کرد و گفت: دولت باید تدبیری بیندیشد که تولیدکنندگان بتوانند محصولات لبنی را مستقیماً به مردم عرضه کنند چرا که ۳۰ درصد قیمت محصولات لبنی مربوط به شبکه پخش و خردهفروشی است و اگر عرضه به شکل مستقیم انجام شود این درصد از قیمت لبنیات کم خواهد شد بهعنوان مثال دولت میتواند در میادین میوه و تره بار مکانی را در اختیار تولیدکننده قرار دهد تا محصولات خود را آنجا به مردم عرضه کنند. وی راهکار پایانی افزایش سرانه مصرف لبنیات در کشور را فرهنگسازی عنوان کرد.
تأثیر مصرف سرانه شیر در سلامت جامعه تا بدانجا بوده که سازمانهای بینالمللی همچون سازمان غذا و کشاورزی (فائو)، سازمان بهداشت جهانی و صندوق بینالمللی کودکان نسبت به مسائل و نتایج مربوط به آن حساسیت نشان داده و حتی شیر را بهعنوان یکی از شاخصهای تأمین حداقل احتیاجات غذایی (به ویژه در سنین رشد) جوامع معرفی کنند.
با این حال مصرف این محصول طی سالهای گذشته بهشدت کاهش پیدا کرده است به طوری که با افزایش سرسامآور قیمت لبنیات در کشور بسیاری از خانوارهای ایرانی قدرت خرید خود را از دست دادند و لبنیات از سفرههای آنان رخت بربست که این امر بلاشک در آیندهای نزدیک کشورمان را با افزایش بیماریهایی از جمله پوکی استخوان روبهرو خواهد کرد.
سرانه تولید شیرخام در کشور
با استناد به گزارش مرکز آمار ایران، کل تولید شیر کشور در سال ۹۵ حدود هفت میلیون و ۶۰۰ هزار تن بود. در سال ۹۸ هم کل تولید شیر گاو اعم از صنعتی و سنتی هفت میلیون و ۸۰۰ هزار تن اندازهگیری شده و با اضافه شدن سهم ۱۰ درصدی تولید سایر دامها حداکثر تولید شیر کشور حدود هشت میلیون و ۶۰۰ هزار تن است.
همچنین میزان تولید شیر در کشور از سال 1367 الی 1397 حاکی از افزایش 6,4 میلیون تن این محصول است به طوری که طی این سالها تولید همواره افزایش یافته است با این حال در سال1387 کاهش تولید بهدلیل خشکسالی و سرمای شدید بود به گونهای که میزان تولید شیر با کاهش 568 هزار تنی مواجه شد.
مجموع کل تولید شیر گاو اعم از صنعتی و سنتی بیش از ۹۰ درصد تولید شیر کشور را تشکیل میدهد، بنابراین با توجه به جمعیت ۸۳ میلیون نفری کشور سرانه تولید شیرخام حدود ۱۰۳ کیلو گرم است.
آمارها نشان میدهد هندوستان با 187 میلیون تن بیشترین تولید شیر در جهان را از آن خود کرده و پس از آن امریکا با 100 میلیون تن قرار دارند.
سرانه مصرف لبنیات در کشور
سرانه مصرف لبنیات در کشور براساس جمعیت آن کشور و جمعبندی چهار آیتم تولید، صادرات، واردات و انبارداری محاسبه میشود با این حال مصرف لبنیات در کشورمان طی سالهای اخیر با کاهش محسوسی روبهرو بوده است به طوری که این میزان فرسنگها با متوسط سرانه مصرف جهانی لبنیات و حتی قانون برنامه ششم توسعه فاصله دارد.
در این خصوص اظهار نظرهای متفاوتی میشود به طوری که احسان ظفری، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی میگوید سرانه کنونی مصرف کمتر از ۵۰ کیلو لبنیات است.
با این حال به نظر میرسد عدد و میزان واقعی مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشورمان بین 50 تا 70 کیلوگرم باشد؛ به طوری که دکتر زهرا عبداللهی، مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت به ایران گفت: براساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت هر ایرانی روزانه 190 گرم لبنیات در روز مصرف میکند که اگر این آمار را سالانه محاسبه کنیم سرانه سالانه مصرف لبنیات در کشورمان نزدیک به 70 کیلوگرم است.
وی افزود: این آمار پایین ناشی از عدم فرهنگسازی در کشور است به طوری که بزرگسالان عادت به مصرف شیر ندارند، از طرف دیگر از دهه 90 به بعد افزایش قیمت لبنیات در کشور سبب کاهش مصرف در کشور شد.
مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به کاهش شدید مصرف شیر طی سالیان اخیر گفت: شیوع بیماری کرونا و افزایش قیمت لبنیات در دو سال اخیر سبب شد که 30 درصد از مصرف شیر در کشور کاسته شود، با وجود این با توجه به افزایش قیمت 50 تا 60 درصدی شیر در سال جاری انتظار میرود مصرف شیر با کاهش بیشتری روبهرو شود.
دکتر عبداللهی تصریح کرد: بهصورت کلی مصرف شیر، ماست و پنیر حالا دیگر از سفره دهکهای پایین جامعه حذف شده است که این امر سبب کوتاه قدی، کمبود کلسیم، کمخونی و سوء تغذیه کودکان در بین مردم جامعه خواهد شد.
در همین خصوص همچنین دکتر وحید مفید، رئیس مرکز رشد و نوآوری انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور در گفتوگو با «ایران» گفت: عدد دقیقی درخصوص سرانه مصرف لبنیات در کشور وجود ندارد.
وی افزود: در حال حاضر برخیها آمار تولید لبنیات را بر میزان جمعیت کشور تقسیم میکنند و عدد حاصله را بهعنوان سرانه مصرف لبنیات در کشور در نظر میگیرند با این حال خود این آمار تولید لبنیات در کشور نیز دقیق نیست، از طرف دیگر میزان صادرات و ضایعات لبنیات در آن دیده نمیشود.
رئیس مرکز رشد و نوآوری انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور اظهار کرد: افزایش قیمت لبنیات در طول سالیان گذشته و عدم فرهنگسازی در کشور سبب کاهش شدید مصرف لبنیات در کشور شده است.
چرا مصرف لبنیات در کشور کاهش یافته است؟
مصرف لبنیات در کشورمان طی سالهای گذشته با کاهش محسوسی روبهرو بوده است به طوری که طی 8 سال گذشته بهدلیل فشارهای شدید اقتصادی متحمل شده بر مردم و کوچک شدن سفره آنان، هیچ یک از ذینفعان بخصوص نهادهای حاکمیتی و سیاستگذار سلامت کشور برنامهای برای حمایت از سفره و سلامت مردم در این بخش ندارند.
حذف شیر مدارس
چند سالی هست که دولت توزیع شیر را در بین دانشآموزان مدارس متوقف کرده، این در حالی است که شیر یکی از ارزشمندترین محصولات برای افزایش حافظه فرد و رشد قد آن محسوب میشود؛ این در حالی است که برخی از دانشآموزان مناطق محروم و اقشار ضعیف و متوسط جامعه توانایی خرید محصولات لبنی را طی 8 سال گذشته از دست داده بودند به همین دلیل دانشآموزان این اقشار چشم به توزیع و مصرف این محصولات در مدارس دوخته بودند.
پوکی استخوان و بیماریهای مرتبط با عدم مصرف لبنیات
آنچه مسئولان وزارت بهداشت بارها و بارها بر آن تأکید میورزند این است که کاهش مصرف شیر و لبنیات در کشور باعث به خطر افتادن بهداشت و سلامت فرد میشود به طوری که آنها بروز بیماریهایی از جمله پوکی استخوان را در افرادی که لبنیات کمتری مصرف میکنند، محتمل میدانند.
این در حالی است که پرواضح است هر گونه افزایش قیمتی در نرخ شیر خام بسان سالهای گذشته باعث کاهش مصرف این محصول ارزشمند میشود.
مصرف لبنیات در کشورهای دیگر و میانگین جهانی
آمارها نشان میدهد به طور میانگین مصرف سرانه[سالانه] جهانی شیر ۱۵۰کیلوگرم و حتی در برخی کشورهای اروپایی این میزان مصرف، برای هر نفر فراتر از ۳۰۰کیلوگرم است به طوری که مردم کشور هلند سالانه ۵۲۰کیلوگرم سرانه مصرف شیر و لبنیات دارند، در حالی که طبق گزارش سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد (فائو) استاندارد جهانی سرانه مصرف شیر و لبنیات برای هر فرد باید ۳۰۰ کیلوگرم در سال باشد که ایران از این استاندارد بسیار عقب است.
افزایش قیمت شیر و کمبود نهادههای دامی، قیمت فعلی شیر در بازار
هماکنون قیمت هر کیلوگرم شیرخام در دامداری ۶ هزار و ۴۰۰ تا ۶ هزار و ۶۰۰ تومان است که با احتساب ۲۵۰ تا ۳۰۰ تومان هزینه حمل، هر کیلو شیر با نرخ ۶ هزار و ۷۰۰ تا ۶ هزار و ۸۰۰ تومان تحویل کارخانه داده میشود. با این حال در صورت تغییر شیوه تخصیص ارز، قیمت هر کیلو شیرخام از مرز ۱۰ هزار تومان نیز بالاتر خواهد رفت که این امر باعث کاهش سرانه مصرف خواهد شد به همین دلیل لازم است همه جوانب امر بررسی شده و راهکارهای جبرانی مناسبی برای آن در نظر گرفته شود تا سرانه مصرف این محصول ارزشمند کاهش پیدا نکند.
راهکارهای افزایش مصرف سرانه لبنیات در کشور
عمده تولیدکنندگان و دستاندرکاران صنعت لبنیات عمده تلاش خود را روی تولید محصولات لبنی گذاشته و دغدغهای برای افزایش سرانه مصرف لبنیات در کشور ندارند به طوری که طی سال گذشته میزان تولید شیر در کشور با افزایش قابل توجهی روبهرو شده اما کشورمان در زمینه مصرف هر سال با کاهش روبهرو بوده است.
عمده کارشناسان حوزه لبنیات معتقدند که ورود دولت در پرداخت یارانه تنها راهکار افزایش سرانه مصرف است.
در همین خصوص محمدرضا بنیطبا، سخنگوی انجمن لبنی به ایران گفت: چهار راهکار برای افزایش مصرف سرانه لبنیات در کشور وجود دارد که راهکار اول همان اجرای طرح کارت الکترونیکی برای خانوار است، علاوه بر این نباید اجازه بدهیم در جمعیت نوجوانان و کودکان بویژه در استانهای محروم کاهش مصرف سرانه اتفاق بیفتد به همین جهت اجرای طرح شیر رایگان مدارس دومین راهکاری است که پیشنهاد میشود. بنی طبا راهکار سوم را تسهیل عرضه مستقیم محصولات لبنی برای تولیدکنندگان عنوان کرد و گفت: دولت باید تدبیری بیندیشد که تولیدکنندگان بتوانند محصولات لبنی را مستقیماً به مردم عرضه کنند چرا که ۳۰ درصد قیمت محصولات لبنی مربوط به شبکه پخش و خردهفروشی است و اگر عرضه به شکل مستقیم انجام شود این درصد از قیمت لبنیات کم خواهد شد بهعنوان مثال دولت میتواند در میادین میوه و تره بار مکانی را در اختیار تولیدکننده قرار دهد تا محصولات خود را آنجا به مردم عرضه کنند. وی راهکار پایانی افزایش سرانه مصرف لبنیات در کشور را فرهنگسازی عنوان کرد.

یک ایران در انتظار جشن صعود
حامد جیرودی/ تیم ملی فوتبال ایران از ساعت 18 امروز و در هفتمین بازیاش در مرحله مقدماتی جام جهانی 2022 قطر، در ورزشگاه آزادی به مصاف عراق میرود. دیداری که کریستوفر جیمز بیث استرالیایی بههمراه 2 کمک هموطنش آنتون شتینین و اشلی وارویک بیکام قضاوت آن را برعهده خواهند داشت. مسابقهای حساس و سرنوشتساز که میتواند حکم صعود به جام جهانی را برای یوزها داشته باشد. شاگردان دراگان اسکوچیچ در شرایطی در این مسابقه به میدان میروند که با نتایج خوبی که در گروه A به دست آوردهاند، با 16 امتیاز و بدون باخت در صدر جدول قرار دارند و حالا برای قطعی شدن صعودشان به جام جهانی، از 4 بازی باقی مانده فقط به 3 امتیاز نیاز دارند و اگر بتوانند عراق را شکست دهند، ضمن پیروزی برای سومین بار پیاپی مقابل این تیم، در صعود به جام جهانی هم هتتریک میکنند. اما تیم ملی برای بازی با این همسایه و رقیب قدیمی، شرایط متفاوتی پیدا کرد و با مشکلات زیادی مواجه شد. مشکلاتی که علت اصلی آن، کرونایی شدن سردار آزمون، احمد نورالهی و سید مجید حسینی بود و سرمربی تیم ملی مجبور شد که از لیست انتظار، کمال کامیابینیا، سروش رفیعی و عارف آقاسی را به اردو فرا بخواند و در کنار آنها فرشاد فرجی را هم به تیم ملی دعوت کند. ضمن اینکه الهیار صیادمنش هم بهدلیل برنامههایش برای بستن قرارداد با هال سیتی نتوانست به این اردو بیاید. در این بین، گرفتار شدن مهدی طارمی در ترکیه بهدلیل بارش برف و شرایط بد جوی، مشکلات تیمملی ایران را افزایش داد . البته فدراسیون به دنبال این بود تا هر طور که شده او را به ایران بیاورد. با این حال، طارمی اگر هم به ایران برسد، بعید است که بتواند مقابل عراق بازی کند و باید خود را برای دیدار با امارات آماده کند. در این بین، دیروز اعلام شد که نتیجه تست دوم حاج صفی و آزمون منفی شده و قرار شد احسان به اردوی تیم ملی ملحق شود ولی زنیت مخالف پیوستن سردار به اردوی تیم ملی است و کرونا را بهانه کرده؛ به همین دلیل فدراسیون فوتبال از طریق فیفا بهدنبال این بود که مشکل آمدن ستاره شماره 20 ایران را حل کند.
در این چند روز، عراق هم از ویروس کرونا در امان نبود و پس از یاسر قاسم، مناف یونس و امجد عطوان که تستشان مثبت شده بود، PCR سعد ناطق بازیکن تازه دعوت شده به این تیم هم مثبت شد تا عراق 4 بازیکنش را مقابل ایران در اختیار نداشته باشد. عراق در شرایطی بازی رفت را 3-0 به ایران واگذار کرد که دیک ادووکات هلندی را روی نیمکتش داشت اما حالا دستیار او ژیلکو پتروویچ صرب هدایت این تیم را بر عهده دارد و عراق که بدون برد و با 4 مساوی و 2 شکست در رده پنجم جدول ایستاده، امیدوار است با این مربی به موفقیت برسد. هر چند که تاریخ بازیهای 2 تیم نشان میدهد که بخت ایران برای پیروزی بیشتر است. هر چند که عراق تیمی سرسخت است که انگیزه زیادی برای این بازی دارد. ایران و عراق تاکنون 30 بار مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند که حاصل آن 17 پیروزی برای ایران،
6 پیروزی برای عراق و 7 تساوی بوده است. این 2 تیم در مقدماتی جام جهانی هم 7 بار با هم روبهرو شدهاند که 5 بازی ایران و 2 بار عراق به پیروزی رسیدهاند. در بازیهای ایران و عراق، 62 گل به ثمر رسیده که سهم ایران 41 و سهم عراق ۲۱ گل است.
با تمام مشکلاتی که کرونا برای ایران بوجود آورده،سرمربی تیم ملی جمعی از بهترینها را در اختیار دارد که میتوانند ایران را به جام جهانی برسانند. بازیکنانی مانند علیرضا جهانبخش، سامان قدوس، کریم انصاری فرد، مهدی قایدی، وحید امیری و علی قلیزاده و ... که بارها تأثیرگذاریشان را در میدان نشان دادهاند. نکته دیگر بحث حضور تماشاگران است که در این چند روز موافقتها و مخالفتهایی درباره آن ایجاد شد ولی در آخرین خبر اعلام شد که بازی با تماشاگر است و اگر این اتفاق بیفتد، تیم ملی انگیزه بیشتری پیدا میکند و شیرینی صعود با حضور تماشاگران صد چندان خواهد شد. صعودی که 80 میلیون ایرانی برایش بیتابی و لحظهشماری میکنند..
گفتنی است در سایر دیدارهای گروه A و از ساعت 15:30 لبنان میزبان کره جنوبی است و از ساعت 18:30 هم امارات پذیرای سوریه است. در این گروه و پس از ایران 16 امتیازی، کره جنوبی با 14 امتیاز در رده دوم قرار دارد و امارات هم با 6 امتیاز سوم است. لبنان 5 امتیازی و چهارم است و عراق و سوریه هم با 4 و 2 امتیاز در ردههای پنجم و ششم قرار دارند.
در این چند روز، عراق هم از ویروس کرونا در امان نبود و پس از یاسر قاسم، مناف یونس و امجد عطوان که تستشان مثبت شده بود، PCR سعد ناطق بازیکن تازه دعوت شده به این تیم هم مثبت شد تا عراق 4 بازیکنش را مقابل ایران در اختیار نداشته باشد. عراق در شرایطی بازی رفت را 3-0 به ایران واگذار کرد که دیک ادووکات هلندی را روی نیمکتش داشت اما حالا دستیار او ژیلکو پتروویچ صرب هدایت این تیم را بر عهده دارد و عراق که بدون برد و با 4 مساوی و 2 شکست در رده پنجم جدول ایستاده، امیدوار است با این مربی به موفقیت برسد. هر چند که تاریخ بازیهای 2 تیم نشان میدهد که بخت ایران برای پیروزی بیشتر است. هر چند که عراق تیمی سرسخت است که انگیزه زیادی برای این بازی دارد. ایران و عراق تاکنون 30 بار مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند که حاصل آن 17 پیروزی برای ایران،
6 پیروزی برای عراق و 7 تساوی بوده است. این 2 تیم در مقدماتی جام جهانی هم 7 بار با هم روبهرو شدهاند که 5 بازی ایران و 2 بار عراق به پیروزی رسیدهاند. در بازیهای ایران و عراق، 62 گل به ثمر رسیده که سهم ایران 41 و سهم عراق ۲۱ گل است.
با تمام مشکلاتی که کرونا برای ایران بوجود آورده،سرمربی تیم ملی جمعی از بهترینها را در اختیار دارد که میتوانند ایران را به جام جهانی برسانند. بازیکنانی مانند علیرضا جهانبخش، سامان قدوس، کریم انصاری فرد، مهدی قایدی، وحید امیری و علی قلیزاده و ... که بارها تأثیرگذاریشان را در میدان نشان دادهاند. نکته دیگر بحث حضور تماشاگران است که در این چند روز موافقتها و مخالفتهایی درباره آن ایجاد شد ولی در آخرین خبر اعلام شد که بازی با تماشاگر است و اگر این اتفاق بیفتد، تیم ملی انگیزه بیشتری پیدا میکند و شیرینی صعود با حضور تماشاگران صد چندان خواهد شد. صعودی که 80 میلیون ایرانی برایش بیتابی و لحظهشماری میکنند..
گفتنی است در سایر دیدارهای گروه A و از ساعت 15:30 لبنان میزبان کره جنوبی است و از ساعت 18:30 هم امارات پذیرای سوریه است. در این گروه و پس از ایران 16 امتیازی، کره جنوبی با 14 امتیاز در رده دوم قرار دارد و امارات هم با 6 امتیاز سوم است. لبنان 5 امتیازی و چهارم است و عراق و سوریه هم با 4 و 2 امتیاز در ردههای پنجم و ششم قرار دارند.

در اولین فرصت همدیگر را ملاقات خواهیم کرد
رئیس جمهور در پیامی اعلام کرد که بعد از بازی با عراق در اردوی ملیپوشان حاضر خواهد شد. به گزارش خبرگزاری ایرنا، فدراسیون فوتبال اعلام کرد دیروز(چهارشنبه) نماینده ویژه رئیس جمهور پیام خداقوت و آرزوی موفقیت را به بازیکنان تیم ملی فوتبال رساند و گفت که رئیس جمهور قصد حضور در کمپ تیمهای ملی را داشت که پس از مشورت با تیمهای پزشکی و رعایت ملاحظات کرونایی تیم ملی، حضور در جمع بازیکنان را به پس از مسابقه واگذار کرد.

مطمئنم دست پر از زمین خارج میشویم
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران دیروز در نشست خبری پیش از دیدار مقابل عراق گفت: «شرایط ایدهآل نیست و قطعاً ما تغییراتی در تیم خواهیم داشت اما اگر بازیکنانم صد درصد توان خود را بگذارند، میتوانیم این بازی را با موفقیت تمام کنیم. بازیهای عراق را در عرب کاپ دیدم. میدانم تیم جوان و سرسختی هستند ولی مطمئنم همه بازیکنان ایران با تمام وجود بازی میکنند و میتوانیم دست پر از زمین خارج شویم.»
دراگان اسکوچیچ درباره دعوت کردن کنعانیزادگان که با انتقادات زیادی همراه شد، چنین توضیح داد: «باید بگویم اصول اخلاقی برای تیمم و برای خودم از اهمیت زیادی برخوردار است. من با این رفتاری که رخ داد موافق نیستم و شاید رفتار دور از شأنی از سوی این بازیکن باشد اما در حال حاضر مدرک موثقی به دست ما نرسیده و در کمیته اخلاق پرونده باز است. نمیخواهم به خاطر صحبتهای فضای مجازی و اینستاگرام کسی را مجازات یا قضاوت کنم و قصاص پیش از موعد انجام دهم. این موقعیت یک مورد بود تا مسئولیت خودمان را در قبال کشور و مردم بدانیم و مراقب رفتارمان باشیم و این درسی برای دیگران است تا مراقب باشند این اتفاقات رخ ندهد.» او درباره مخالفت زنیت با ملحق شدن آزمون به اردوی تیم ملی و همچنین احتمال اضافه شدن آزمون و حاجصفی به تیم ملی برای بازی با امارات گفت: «این باشگاه نمیتواند این کار را کند. بازی ما در فیفا دی است و باشگاه هیچ حقی ندارد. درباره بازیکنانی که تستشان مثبت شده بود و الان منفی شده است، باید به قوانین ایافسی توجه کنیم. بازیکنانی که اسم بردید در اختیار ما نیستند. باید ببینیم میتوانیم در بازی بعد استفاده کنیم یا خیر.»
جهانبخش: دنبال شاد کردن دل مردم هستیم
علیرضا جهانبخش هم در این کنفرانس حاضر شد و گفت: «میخواهیم با قدرت مسیر خود را به جلو ببریم. خیلیها در مورد صعود زودهنگام صحبت میکنند اما بازی با عراق در این مسیر فوقالعاده اهمیت دارد و دیدار خیلی سختی خواهد شد. امیدوارم بتوانیم با قدرت به زمین برویم و شرایط مناسبی داشته باشیم تا راه صعودمان هموارهتر شود. قطعاً دنبال این هستیم دل مردم ایران را شاد کنیم.» ژلیکو پتروویچ سرمربی تیم ملی عراق هم در نشست خبری اظهار داشت: «یک بازی مهم در سطح آسیا برگزار خواهد شد. احساس خوبی داریم از اینکه مقابل یک تیم قدرتمند بازی داریم. البته مشکل بزرگی داریم و 4 بازیکن ما به ویروس کرونا مبتلا شدند. شرایط سختی را تجربه میکنیم. این مشکل برای هر دو تیم وجود دارد اما برای ایران راحتتر است.»
دراگان اسکوچیچ درباره دعوت کردن کنعانیزادگان که با انتقادات زیادی همراه شد، چنین توضیح داد: «باید بگویم اصول اخلاقی برای تیمم و برای خودم از اهمیت زیادی برخوردار است. من با این رفتاری که رخ داد موافق نیستم و شاید رفتار دور از شأنی از سوی این بازیکن باشد اما در حال حاضر مدرک موثقی به دست ما نرسیده و در کمیته اخلاق پرونده باز است. نمیخواهم به خاطر صحبتهای فضای مجازی و اینستاگرام کسی را مجازات یا قضاوت کنم و قصاص پیش از موعد انجام دهم. این موقعیت یک مورد بود تا مسئولیت خودمان را در قبال کشور و مردم بدانیم و مراقب رفتارمان باشیم و این درسی برای دیگران است تا مراقب باشند این اتفاقات رخ ندهد.» او درباره مخالفت زنیت با ملحق شدن آزمون به اردوی تیم ملی و همچنین احتمال اضافه شدن آزمون و حاجصفی به تیم ملی برای بازی با امارات گفت: «این باشگاه نمیتواند این کار را کند. بازی ما در فیفا دی است و باشگاه هیچ حقی ندارد. درباره بازیکنانی که تستشان مثبت شده بود و الان منفی شده است، باید به قوانین ایافسی توجه کنیم. بازیکنانی که اسم بردید در اختیار ما نیستند. باید ببینیم میتوانیم در بازی بعد استفاده کنیم یا خیر.»
جهانبخش: دنبال شاد کردن دل مردم هستیم
علیرضا جهانبخش هم در این کنفرانس حاضر شد و گفت: «میخواهیم با قدرت مسیر خود را به جلو ببریم. خیلیها در مورد صعود زودهنگام صحبت میکنند اما بازی با عراق در این مسیر فوقالعاده اهمیت دارد و دیدار خیلی سختی خواهد شد. امیدوارم بتوانیم با قدرت به زمین برویم و شرایط مناسبی داشته باشیم تا راه صعودمان هموارهتر شود. قطعاً دنبال این هستیم دل مردم ایران را شاد کنیم.» ژلیکو پتروویچ سرمربی تیم ملی عراق هم در نشست خبری اظهار داشت: «یک بازی مهم در سطح آسیا برگزار خواهد شد. احساس خوبی داریم از اینکه مقابل یک تیم قدرتمند بازی داریم. البته مشکل بزرگی داریم و 4 بازیکن ما به ویروس کرونا مبتلا شدند. شرایط سختی را تجربه میکنیم. این مشکل برای هر دو تیم وجود دارد اما برای ایران راحتتر است.»

کارگران ساختمانی حتی بیمه هم ندارند
مهسا قویقلب
خبرنگار
سه شنبه هفته جاری جمعی از نمایندگان کارگران ساختمانی مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواستار حقوق قانونی خود شدند. کارگران ساختمانی معتقدند که ارائه خدمات و حتی حقوق قانونی آنها به فراموشی سپرده شده است و در کنار آن کارگران ساختمانی از هیچگونه حمایتی بهرهمند نیستند و تنها دلخوشی آنها برخورداری از بیمه تأمین اجتماعی است که بعد از دهها سال با پیگیری تشکلهای کارگری و حمایت نمایندگان مجلس در سال ۱۳۸۷ تصویب و از سال ۱۳۸۹ اجرایی شده است، حالا اما آنها میگویند که حتی خدمات بیمهای هم با بدقولی مسئولان سازمان تأمین اجتماعی به مدت دوسال است که متوقف شده و با بخشنامههای مختلف غیرعادلانه بیمه دهها هزار کارگر واقعی ساختمانی نیز قطع شده است، از اینرو بهدلیل مطالبات عدیده و نبودن مرجع رسیدگی کننده به مشکلات این قشر که از اقشار دهکهای پایین و ضعیف کشور هستند، نمایندگان این افراد دست به تجمع زدند تا شاید از این طریق بتوانند صدای خود را به گوش مسئولان کشور رسانده و به مطالبات بحق خود نزدیک شوند.
اکبر شوکت، رئیس کانون سراسری انجمنهای کارگران ساختمانی با اشاره به اینکه تجمع روز گذشته اولین تجمع آنها پس از روی کار آمدن مجلس جدید بود، به «ایران» میگوید: در این تجمع فقط رؤسای انجمنها دعوت بودند، 500 انجمن در سراسر کشور داریم که زیر مجموعه کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور هستند، همچنین با نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم هماهنگ کردیم، حدود 15 نماینده مجلس هم از کمیسیونهای مختلف از ساختمان مجلس بیرون آمدند و مطالبات ما را شنیدند و وعدههایی هم دادند.
او در ادامه درباره مطالبات قشر کارگران ساختمانی توضیح میدهد: برای حل شدن مشکل بیمه بحثی داریم تحت عنوان اصلاحیه ماده 5 قانون بیمه کارگران ساختمانی، در این ماده بحث منابع مالی قانون بیمه کارگران ساختمانی مطرح است، این اصلاحیه صورت گرفته و در مجلس تصویب شده، در حال حاضر هم منتظر رأی نهایی صحن مجلس هستیم. با تصویب این طرح یک میلیون و 400 هزار کارگر ساختمانی بهصورت کامل تحت پوشش بیمه در خواهند آمد. در حال حاضر 750 هزار نفر تحت پوشش هستند، در این دوسال هم بهدلیل کمبود منابع مالی، سازمان تأمین اجتماعی به بهانههای مختلف شروع به حذف بیمهها کرد و سبب شد بسیاری از افراد از زیر چتر بیمه
خارج شوند. اصلاحات ماده ۵ قانون بیمه کارگران ساختمانی که منابع درآمدی سازمان را تعریف میکند، از آذرماه سال گذشته یعنی سال 1399 در دستور کار است اما در حال حاضر قانون به این شکل است که منبع درآمد بیمه کارگران ساختمانی از محل صدور پروانههای ساخت تأمین میشود به این طریق که در ازای صدور هر پروانه، ۱۵ درصد هزینه به حساب سازمان واریز و بابت بیمه کارگران، صرف میشود. سازمان تأمین اجتماعی ادعا میکند این ۱۵ درصد کفایت ۶۰۰هزار نفر بیمه شده بخش ساختمان را نمیدهد از اینرو درخواست شده تا منابع درآمدی در ماده ۵ اصلاح شود، در این اصلاحیه براساس مصوبه مجلس که در روزهای پایانی دی ماه ۹۹ اعلام شد، سهم ۲۰ درصدی کارفرما در بیمه کارگران ساختمانی درنظر گرفته شد. کارفرما موظف است ۸ درصد از مزد هر کارگر به ازای ساخت هر متر از ساختمان با ضریب بین نیم تا ۱۴ درصد را بهعنوان سهم خود برای پرداخت حق بیمه کارگر ساختمانی پرداخت کند. ضریب تعیین شده برای پرداخت حق بیمه در مناطق مختلف با توجه به قیمت زمین و شرایط محیطی از ۰.۵ تا ۱۴ درصد متغیر خواهد بود. هرچه هزینه ساخت ساختمان بالاتر و منطقه آن جزو مناطق گرانقیمتتر باشد، هزینه سهم کارفرما برای پرداخت بیمه کارگر هم گرانتر خواهد بود و اگر ساختمان در مناطق محرومتر ساخته شود یا هزینه ساخت کمتری داشته باشد، هزینه سهم کارفرما در پرداخت حق بیمه کارگر هم کاهش مییابد. یکی از مواردی که در تجمع روز گذشته مطالبه شد، همین اصلاحیه ماده 5 است.
به گفته شوکت از دیگر مواردی که در تجمع مطرح شد نیز به قانون باز میگردد، یکی از قوانینی که وجود دارد و تا اندازه زیادی هم ناعادلانه است، قطع بیمه کارگرانی است که تا 3 ماه نتوانستهاند حق بیمه خود را پرداخت کنند اما با اصلاحیه قانون هم آن 750 هزار نفر بیمه پایداری خواهند داشت و هم 450 هزار نفری که در نوبت هستند، بیمه خواهند شد. از سوی دیگر حدود 200 هزار نفری هم که هنوز مدرک فنی حرفهای خود را نگرفتهاند تا یکی دو سال آینده مدرک خود را خواهند گرفت و این افراد نیز به جمع بیمهشدگان خواهند پیوست.
مورد بعدی که در تجمع مطرح شد، مطالبهای از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. رئیس کانون سراسری انجمنهای کارگران ساختمانی درباره این مطالبه میگوید: باید از وزارت کار خواسته شود یک سری الزامات قاطع و سختگیرانه برای کارفرمایان تعریف کند تا جان کارگران ساختمانی حفظ شود، از آنجایی که 50 درصد حوادث کشور در بخش ساختمان اتفاق میافتد، لازم است که کارفرمایان هم مسائل ایمنی را بیش از پیش تعریف کنند و با تکنولوژیهای روز دنیا پیش روند، بهعنوان مثال از داربستهای جدید که ایمنتر هستند، استفاده کنند، داربستهای قدیمی در حکم قاتل کارگران شمرده میشوند. میزان فوتیهای کارگران ساختمانی وحشتناک است، به طور میانگین سالانه هزار نفر فوتی داریم، با توجه به این رقم بخش ساختمان پرخطرترین بخش کارگری است.
شوکت با بیان اینکه ظرفیت این 500 انجمن بسیار با ارزش است، توضیح میدهد: این 500 انجمن بیش از یک میلیون کارگر را تحت پوشش دارد، وزارت راه و شهرسازی با بهرهمندی از ظرفیت این انجمنها، باید در امر ساماندهی و حل مشکلات امدادرسانی داشته باشد، اما متأسفانه سالیان سال است که میخواهیم با این وزارتخانه ارتباط نزدیکی برقرار کنیم و موفق نمیشویم.
او در ادامه به خلاصهای از مشکلات این صنف اشاره کرده و میگوید: وجود بخشنامههای یکطرفه، حذف بیمه لوله کشان آب و گاز به بهانه داشتن جواز کسب، قطع بیمه کسانی که سه ماه حق بیمه خود را پرداخت نکردهاند، واگذاری بازرسی کارگران به کارگزاریهای تأمین اجتماعی که متأسفانه هیچ تخصصی هم در امر بازرسی ندارند و به رسمیت نشناختن تشکلهای ساختمانی که به نوعی شریک سازمان تأمین اجتماعی هستند، باید در دستور کار قرار گرفته و اصلاح شوند. از نمایندگان مجلس میخواهیم که به سازمان تأمین اجتماعی تذکرات لازم را بدهند، ما اگر به نتیجه نرسیم، این تجمعات ادامه پیدا خواهند کرد. چرا بیمه کارگری که تنها سه ماه حق بیمه خود را نپرداخته قطع میشود؟ قطعاً کارگر در اولین فرصت پرداختیهای خود را انجام میدهد، چرا کارگر ساختمانی با وجود پرداخت حق بیمه کامل، حتی غرامت ایام بیماری ندارد، در حالی که دقیقاً هنگامی که بیمار شده و باید از دفترچه بیمه استفاده کند از تسهیلات درمانی به طور کامل محروم میشود؟ 2 سال است که نزدیک به 450 هزار نفر در نوبت بیمه هستند، جالب اینجاست که کارفرماها افراد فقیر و ضعیفی نیستند و بساز بفروشها از جمله ثروتمندترین افراد جامعه به شمار میروند.
لزوم شفافسازی سازوکارهای شناسایی کارگران ساختمانی
سجاد پادام، مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و راه اجتماعی نیز با بیان اینکه بیمه کارگران ساختمانی مشکلاتی دارد که باید رفع شود، به «ایران» توضیح میدهد: بیمه کارگران ساختمانی یک مسأله ذاتی دارد، آن هم این است که این افراد کارفرما ندارند و برای پرداخت حق بیمه باید شخصاً اقدام کنند و خودشان مجبورند هر ماه حق بیمه پرداخت کنند، دولت باید به طور ویژه به این قشر توجه کند. دولت در واقع از محل 15 درصد عوارض آن بخش از شهرداریها که مربوط به ساختمان میشود، 20 درصد را باید پرداخت کند. مسألهای که وجود دارد این است که شهرداریها و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص وصول این منابع، درگیری دارند. مشکل اینجاست که سازمان تأمین اجتماعی معتقد است، شهرداری باید یکسری ساخت و سازها را در پرداخت مبالغ لحاظ کند اما شهرداری زیر بار نمیرود، این مشکل هم سبب ایجاد مشکلاتی در پرداختیهای بیمه کارگران شده است. گفته شده که تنها حدود 800 هزار نفر بیمه هستند و 400 هزار نفر هم ادعا میکنند که پشت خطی هستند یعنی در انتظار بیمه شدن هستند.
به گفته او، مشکل سمت دیگری هم دارد، ساز و کارهایی که سازمان تأمین اجتماعی برای شناسایی و بیمه کارگران رقم زده
آن چنان که باید و شاید شفاف نیست. تأمین اجتماعی میگوید که رقمی در حدود 200 تا 300 هزار نفر را حذف کردیم و این افراد اشخاصی بودند که با تقلب بیمه شده بودند، یعنی در واقع کارگر نبوده و کلاً مشاغل دیگری داشتند، این در حالی است که از آنجایی که این فرایند شفاف نبوده تعداد زیادی از کارگران بیمه نیز از لیست بیمهها حذف شدند.
پادام معتقد است که نظام حمایتی مشکل دارد، از اساس نباید این نگاه وجود داشته باشد که فرد کارگر است یا کارمند، راننده تاکسی است یا قالیباف، بلکه باید درآمد افراد مد نظر باشد، چنانچه درآمد کمتر از 5 میلیون تومان باشد، فرد جزو قشر آسیب پذیر قرار گرفته و باید بیمه درمان او تقبل شود. باید نظام حمایتی به سمتی برود که افراد رها نشوند. از سوی دیگر کمبود منابع هم وجود دارد و بخش اعظم مشکلات به کمبود منابع مالی باز میگردد.
مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ادامه به افرادی اشاره میکند که اصلاً جزو دهکهای پایین نیستند اما بیمه کارگران ساختمانی پرداخت میکنند، پس مهمترین راه برای حل اساسی مشکلات، این است که نظام شناسایی و نظام حمایت بازنگری شود و حمایتها به شرط زیرمجموعه دهکهای کم درآمد بودن، به افراد تعلق گیرد. باید به سمت تأمین اجتماعی چند لایه برویم و فارغ از اینکه فرد به چه شغلی مشغول است، به نسبت میزان درآمد از او حمایت شود.
خبرنگار
سه شنبه هفته جاری جمعی از نمایندگان کارگران ساختمانی مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواستار حقوق قانونی خود شدند. کارگران ساختمانی معتقدند که ارائه خدمات و حتی حقوق قانونی آنها به فراموشی سپرده شده است و در کنار آن کارگران ساختمانی از هیچگونه حمایتی بهرهمند نیستند و تنها دلخوشی آنها برخورداری از بیمه تأمین اجتماعی است که بعد از دهها سال با پیگیری تشکلهای کارگری و حمایت نمایندگان مجلس در سال ۱۳۸۷ تصویب و از سال ۱۳۸۹ اجرایی شده است، حالا اما آنها میگویند که حتی خدمات بیمهای هم با بدقولی مسئولان سازمان تأمین اجتماعی به مدت دوسال است که متوقف شده و با بخشنامههای مختلف غیرعادلانه بیمه دهها هزار کارگر واقعی ساختمانی نیز قطع شده است، از اینرو بهدلیل مطالبات عدیده و نبودن مرجع رسیدگی کننده به مشکلات این قشر که از اقشار دهکهای پایین و ضعیف کشور هستند، نمایندگان این افراد دست به تجمع زدند تا شاید از این طریق بتوانند صدای خود را به گوش مسئولان کشور رسانده و به مطالبات بحق خود نزدیک شوند.
اکبر شوکت، رئیس کانون سراسری انجمنهای کارگران ساختمانی با اشاره به اینکه تجمع روز گذشته اولین تجمع آنها پس از روی کار آمدن مجلس جدید بود، به «ایران» میگوید: در این تجمع فقط رؤسای انجمنها دعوت بودند، 500 انجمن در سراسر کشور داریم که زیر مجموعه کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور هستند، همچنین با نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم هماهنگ کردیم، حدود 15 نماینده مجلس هم از کمیسیونهای مختلف از ساختمان مجلس بیرون آمدند و مطالبات ما را شنیدند و وعدههایی هم دادند.
او در ادامه درباره مطالبات قشر کارگران ساختمانی توضیح میدهد: برای حل شدن مشکل بیمه بحثی داریم تحت عنوان اصلاحیه ماده 5 قانون بیمه کارگران ساختمانی، در این ماده بحث منابع مالی قانون بیمه کارگران ساختمانی مطرح است، این اصلاحیه صورت گرفته و در مجلس تصویب شده، در حال حاضر هم منتظر رأی نهایی صحن مجلس هستیم. با تصویب این طرح یک میلیون و 400 هزار کارگر ساختمانی بهصورت کامل تحت پوشش بیمه در خواهند آمد. در حال حاضر 750 هزار نفر تحت پوشش هستند، در این دوسال هم بهدلیل کمبود منابع مالی، سازمان تأمین اجتماعی به بهانههای مختلف شروع به حذف بیمهها کرد و سبب شد بسیاری از افراد از زیر چتر بیمه
خارج شوند. اصلاحات ماده ۵ قانون بیمه کارگران ساختمانی که منابع درآمدی سازمان را تعریف میکند، از آذرماه سال گذشته یعنی سال 1399 در دستور کار است اما در حال حاضر قانون به این شکل است که منبع درآمد بیمه کارگران ساختمانی از محل صدور پروانههای ساخت تأمین میشود به این طریق که در ازای صدور هر پروانه، ۱۵ درصد هزینه به حساب سازمان واریز و بابت بیمه کارگران، صرف میشود. سازمان تأمین اجتماعی ادعا میکند این ۱۵ درصد کفایت ۶۰۰هزار نفر بیمه شده بخش ساختمان را نمیدهد از اینرو درخواست شده تا منابع درآمدی در ماده ۵ اصلاح شود، در این اصلاحیه براساس مصوبه مجلس که در روزهای پایانی دی ماه ۹۹ اعلام شد، سهم ۲۰ درصدی کارفرما در بیمه کارگران ساختمانی درنظر گرفته شد. کارفرما موظف است ۸ درصد از مزد هر کارگر به ازای ساخت هر متر از ساختمان با ضریب بین نیم تا ۱۴ درصد را بهعنوان سهم خود برای پرداخت حق بیمه کارگر ساختمانی پرداخت کند. ضریب تعیین شده برای پرداخت حق بیمه در مناطق مختلف با توجه به قیمت زمین و شرایط محیطی از ۰.۵ تا ۱۴ درصد متغیر خواهد بود. هرچه هزینه ساخت ساختمان بالاتر و منطقه آن جزو مناطق گرانقیمتتر باشد، هزینه سهم کارفرما برای پرداخت بیمه کارگر هم گرانتر خواهد بود و اگر ساختمان در مناطق محرومتر ساخته شود یا هزینه ساخت کمتری داشته باشد، هزینه سهم کارفرما در پرداخت حق بیمه کارگر هم کاهش مییابد. یکی از مواردی که در تجمع روز گذشته مطالبه شد، همین اصلاحیه ماده 5 است.
به گفته شوکت از دیگر مواردی که در تجمع مطرح شد نیز به قانون باز میگردد، یکی از قوانینی که وجود دارد و تا اندازه زیادی هم ناعادلانه است، قطع بیمه کارگرانی است که تا 3 ماه نتوانستهاند حق بیمه خود را پرداخت کنند اما با اصلاحیه قانون هم آن 750 هزار نفر بیمه پایداری خواهند داشت و هم 450 هزار نفری که در نوبت هستند، بیمه خواهند شد. از سوی دیگر حدود 200 هزار نفری هم که هنوز مدرک فنی حرفهای خود را نگرفتهاند تا یکی دو سال آینده مدرک خود را خواهند گرفت و این افراد نیز به جمع بیمهشدگان خواهند پیوست.
مورد بعدی که در تجمع مطرح شد، مطالبهای از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. رئیس کانون سراسری انجمنهای کارگران ساختمانی درباره این مطالبه میگوید: باید از وزارت کار خواسته شود یک سری الزامات قاطع و سختگیرانه برای کارفرمایان تعریف کند تا جان کارگران ساختمانی حفظ شود، از آنجایی که 50 درصد حوادث کشور در بخش ساختمان اتفاق میافتد، لازم است که کارفرمایان هم مسائل ایمنی را بیش از پیش تعریف کنند و با تکنولوژیهای روز دنیا پیش روند، بهعنوان مثال از داربستهای جدید که ایمنتر هستند، استفاده کنند، داربستهای قدیمی در حکم قاتل کارگران شمرده میشوند. میزان فوتیهای کارگران ساختمانی وحشتناک است، به طور میانگین سالانه هزار نفر فوتی داریم، با توجه به این رقم بخش ساختمان پرخطرترین بخش کارگری است.
شوکت با بیان اینکه ظرفیت این 500 انجمن بسیار با ارزش است، توضیح میدهد: این 500 انجمن بیش از یک میلیون کارگر را تحت پوشش دارد، وزارت راه و شهرسازی با بهرهمندی از ظرفیت این انجمنها، باید در امر ساماندهی و حل مشکلات امدادرسانی داشته باشد، اما متأسفانه سالیان سال است که میخواهیم با این وزارتخانه ارتباط نزدیکی برقرار کنیم و موفق نمیشویم.
او در ادامه به خلاصهای از مشکلات این صنف اشاره کرده و میگوید: وجود بخشنامههای یکطرفه، حذف بیمه لوله کشان آب و گاز به بهانه داشتن جواز کسب، قطع بیمه کسانی که سه ماه حق بیمه خود را پرداخت نکردهاند، واگذاری بازرسی کارگران به کارگزاریهای تأمین اجتماعی که متأسفانه هیچ تخصصی هم در امر بازرسی ندارند و به رسمیت نشناختن تشکلهای ساختمانی که به نوعی شریک سازمان تأمین اجتماعی هستند، باید در دستور کار قرار گرفته و اصلاح شوند. از نمایندگان مجلس میخواهیم که به سازمان تأمین اجتماعی تذکرات لازم را بدهند، ما اگر به نتیجه نرسیم، این تجمعات ادامه پیدا خواهند کرد. چرا بیمه کارگری که تنها سه ماه حق بیمه خود را نپرداخته قطع میشود؟ قطعاً کارگر در اولین فرصت پرداختیهای خود را انجام میدهد، چرا کارگر ساختمانی با وجود پرداخت حق بیمه کامل، حتی غرامت ایام بیماری ندارد، در حالی که دقیقاً هنگامی که بیمار شده و باید از دفترچه بیمه استفاده کند از تسهیلات درمانی به طور کامل محروم میشود؟ 2 سال است که نزدیک به 450 هزار نفر در نوبت بیمه هستند، جالب اینجاست که کارفرماها افراد فقیر و ضعیفی نیستند و بساز بفروشها از جمله ثروتمندترین افراد جامعه به شمار میروند.
لزوم شفافسازی سازوکارهای شناسایی کارگران ساختمانی
سجاد پادام، مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و راه اجتماعی نیز با بیان اینکه بیمه کارگران ساختمانی مشکلاتی دارد که باید رفع شود، به «ایران» توضیح میدهد: بیمه کارگران ساختمانی یک مسأله ذاتی دارد، آن هم این است که این افراد کارفرما ندارند و برای پرداخت حق بیمه باید شخصاً اقدام کنند و خودشان مجبورند هر ماه حق بیمه پرداخت کنند، دولت باید به طور ویژه به این قشر توجه کند. دولت در واقع از محل 15 درصد عوارض آن بخش از شهرداریها که مربوط به ساختمان میشود، 20 درصد را باید پرداخت کند. مسألهای که وجود دارد این است که شهرداریها و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص وصول این منابع، درگیری دارند. مشکل اینجاست که سازمان تأمین اجتماعی معتقد است، شهرداری باید یکسری ساخت و سازها را در پرداخت مبالغ لحاظ کند اما شهرداری زیر بار نمیرود، این مشکل هم سبب ایجاد مشکلاتی در پرداختیهای بیمه کارگران شده است. گفته شده که تنها حدود 800 هزار نفر بیمه هستند و 400 هزار نفر هم ادعا میکنند که پشت خطی هستند یعنی در انتظار بیمه شدن هستند.
به گفته او، مشکل سمت دیگری هم دارد، ساز و کارهایی که سازمان تأمین اجتماعی برای شناسایی و بیمه کارگران رقم زده
آن چنان که باید و شاید شفاف نیست. تأمین اجتماعی میگوید که رقمی در حدود 200 تا 300 هزار نفر را حذف کردیم و این افراد اشخاصی بودند که با تقلب بیمه شده بودند، یعنی در واقع کارگر نبوده و کلاً مشاغل دیگری داشتند، این در حالی است که از آنجایی که این فرایند شفاف نبوده تعداد زیادی از کارگران بیمه نیز از لیست بیمهها حذف شدند.
پادام معتقد است که نظام حمایتی مشکل دارد، از اساس نباید این نگاه وجود داشته باشد که فرد کارگر است یا کارمند، راننده تاکسی است یا قالیباف، بلکه باید درآمد افراد مد نظر باشد، چنانچه درآمد کمتر از 5 میلیون تومان باشد، فرد جزو قشر آسیب پذیر قرار گرفته و باید بیمه درمان او تقبل شود. باید نظام حمایتی به سمتی برود که افراد رها نشوند. از سوی دیگر کمبود منابع هم وجود دارد و بخش اعظم مشکلات به کمبود منابع مالی باز میگردد.
مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ادامه به افرادی اشاره میکند که اصلاً جزو دهکهای پایین نیستند اما بیمه کارگران ساختمانی پرداخت میکنند، پس مهمترین راه برای حل اساسی مشکلات، این است که نظام شناسایی و نظام حمایت بازنگری شود و حمایتها به شرط زیرمجموعه دهکهای کم درآمد بودن، به افراد تعلق گیرد. باید به سمت تأمین اجتماعی چند لایه برویم و فارغ از اینکه فرد به چه شغلی مشغول است، به نسبت میزان درآمد از او حمایت شود.

چالشهای زنانه شدن سالمندی در ایران
پرستو رفیعی
خبرنگار
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور با بیان اینکه از میانگین جهانی عبور کردیم و با یک شتاب بسیار زیاد به کشور ژاپن بهعنوان سالمندترین کشور جهان نزدیک میشویم، میگوید: میانگین سنی در کشور ما در اوایل انقلاب ۱۶ سال بوده، اما اکنون به ۳۲ سال رسیده است و حدود ۲۰ سال آینده به ۴۲ سال و تا ۵۲ سال افزایش پیدا میکند. همچنین امید به زندگی از متوسط ۵۷ سال در ۱۳۵۵ به ۷۴ سال در ۱۳۹۵ رسیده و اکنون ۷۷ سال را امید به زندگی میگویند. حسامالدین علامه با تأکید بر اینکه در سال ۱۳۷۵ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۱۱۶ مرد سالمند داشتیم، اضافه میکند: این درحالی است که در سال ۱۳۹۹ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۹۳ مرد سالمند داریم؛ یعنی سالمندی در ایران زنانه شده است. در سال ۱۳۵۵ سالمند روستانشین ۵۵ درصد بوده که در حال حاضر به حدود ۲۵ درصد رسیده است.
یک دهه از آغاز زنانه شدن سالمندی میگذرد
دکتر احمد دلبری، عضو هیأت علمی دانشگاه و متخصص طب سالمندی به «ایران» میگوید: آمار نشان میدهد زنان 51 درصد از کل جمعیت سالمندان کشور را به خود اختصاص دادهاند. یعنی 3 میلیون و 755 هزار نفر زن سالمند در کشور زندگی میکنند. 49 درصد این زنان همسر خود را از دست دادهاند و به تنهایی زندگی میکنند. این درحالی است که 9 درصد مردان سالمند به تنهایی زندگی میکنند. بنابراین بحث زنانه شدن سالمندی با توجه به ویژگیهای خاص این گروه و مشکلات جدی آنها در حوزههای سلامت روانی و اجتماعی اهمیت مییابد.
وی با تأکید بر اینکه موضوع زنانه شدن سالمندی از یک دهه گذشته آغاز شده و در حال افزایش است، اضافه میکند: میدانیم امید به زندگی در زنان 4.7 سال بیشتر از مردان است. همچنین آنها در مقایسه با مردان کمتر در معرض حوادثی نظیر تصادف قرار میگیرند از اینرو طول عمر در زنان سالمند بیشتر از مردان است. اما زنان سالمند بهدلیل سبک زندگی نسبت به مردان از سلامت روان و بهزیستی کمتری برخوردار هستند. آنها همواره مادران و همسرانی بودند که کمتر از هر چیز به سلامت خود اهمیت میدادند و حالا در سالخوردگی با مشکلات بسیاری مواجه هستند. دکتر دلبری با اشاره به اینکه زنان سالمند بهدلیل سواد و مهارت کمتر از خدمات کمتری برخوردار هستند، عنوان میکند: زنان در سن سالخوردگی بهدلیل سواد و مهارت کمتر از منبع درآمدی کافی هم برخوردار نیستند و در تأمین هزینههای خود بخصوص هزینههای بهداشت و درمان با مشکلات بسیار مواجه میشوند. حدود 10.4 درصد کل زنان را زنان سالمند ساکن مناطق روستایی و مناطق کم برخوردار تشکیل میدهند. این زنان در مقایسه با سایر زنان از خدمات بهداشتی و رفاهی کمتری برخوردار هستند.
این متخصص طب سالمندی همچنین درباره تعداد کم زنان مستمری بگیر میگوید: از یک میلیون و 496 هزار و 347 نفر بازنشستهای که تحت حمایت سازمان بازنشستگی قرار دارند تنها 485 هزار نفر را زنان تشکیل میدهند. در شرایطی که حتی سالمندان بازنشسته که از مستمری ماهانه برخوردار هستند دغدغه معیشت دارند سالخوردگان فاقد مستمری ماهانه که از منابع درآمدی کمتر بهره میبرند وضعیتی به مراتب دشوارتر را تجربه میکنند. بنابراین هنگامی که تعداد زنان سالمندی که کمتر از منابع حمایتی و درآمدی به شکل بیمه و مستمری استفاده میکنند، بیشتر شود در آیندهای نه چندان دور این گروه از جامعه را جزو گروههای پرخطر و آسیبپذیر جامعه مشاهده خواهیم کرد که نه تنها خود در معرض خطر هستند بلکه جامعه را هم با مشکلات بسیاری مواجه خواهند کرد. در واقع از حالا باید برای آینده چاره اندیشی شود در غیراینصورت همانگونه که در حال حاضر در سطح جامعه معتاد متجاهر وجود دارد در آیندهای نه چندان دور نیز با معضل رها شدن زنان سالمندان در جامعه مواجه خواهیم بود.
خبرنگار
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور با بیان اینکه از میانگین جهانی عبور کردیم و با یک شتاب بسیار زیاد به کشور ژاپن بهعنوان سالمندترین کشور جهان نزدیک میشویم، میگوید: میانگین سنی در کشور ما در اوایل انقلاب ۱۶ سال بوده، اما اکنون به ۳۲ سال رسیده است و حدود ۲۰ سال آینده به ۴۲ سال و تا ۵۲ سال افزایش پیدا میکند. همچنین امید به زندگی از متوسط ۵۷ سال در ۱۳۵۵ به ۷۴ سال در ۱۳۹۵ رسیده و اکنون ۷۷ سال را امید به زندگی میگویند. حسامالدین علامه با تأکید بر اینکه در سال ۱۳۷۵ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۱۱۶ مرد سالمند داشتیم، اضافه میکند: این درحالی است که در سال ۱۳۹۹ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۹۳ مرد سالمند داریم؛ یعنی سالمندی در ایران زنانه شده است. در سال ۱۳۵۵ سالمند روستانشین ۵۵ درصد بوده که در حال حاضر به حدود ۲۵ درصد رسیده است.
یک دهه از آغاز زنانه شدن سالمندی میگذرد
دکتر احمد دلبری، عضو هیأت علمی دانشگاه و متخصص طب سالمندی به «ایران» میگوید: آمار نشان میدهد زنان 51 درصد از کل جمعیت سالمندان کشور را به خود اختصاص دادهاند. یعنی 3 میلیون و 755 هزار نفر زن سالمند در کشور زندگی میکنند. 49 درصد این زنان همسر خود را از دست دادهاند و به تنهایی زندگی میکنند. این درحالی است که 9 درصد مردان سالمند به تنهایی زندگی میکنند. بنابراین بحث زنانه شدن سالمندی با توجه به ویژگیهای خاص این گروه و مشکلات جدی آنها در حوزههای سلامت روانی و اجتماعی اهمیت مییابد.
وی با تأکید بر اینکه موضوع زنانه شدن سالمندی از یک دهه گذشته آغاز شده و در حال افزایش است، اضافه میکند: میدانیم امید به زندگی در زنان 4.7 سال بیشتر از مردان است. همچنین آنها در مقایسه با مردان کمتر در معرض حوادثی نظیر تصادف قرار میگیرند از اینرو طول عمر در زنان سالمند بیشتر از مردان است. اما زنان سالمند بهدلیل سبک زندگی نسبت به مردان از سلامت روان و بهزیستی کمتری برخوردار هستند. آنها همواره مادران و همسرانی بودند که کمتر از هر چیز به سلامت خود اهمیت میدادند و حالا در سالخوردگی با مشکلات بسیاری مواجه هستند. دکتر دلبری با اشاره به اینکه زنان سالمند بهدلیل سواد و مهارت کمتر از خدمات کمتری برخوردار هستند، عنوان میکند: زنان در سن سالخوردگی بهدلیل سواد و مهارت کمتر از منبع درآمدی کافی هم برخوردار نیستند و در تأمین هزینههای خود بخصوص هزینههای بهداشت و درمان با مشکلات بسیار مواجه میشوند. حدود 10.4 درصد کل زنان را زنان سالمند ساکن مناطق روستایی و مناطق کم برخوردار تشکیل میدهند. این زنان در مقایسه با سایر زنان از خدمات بهداشتی و رفاهی کمتری برخوردار هستند.
این متخصص طب سالمندی همچنین درباره تعداد کم زنان مستمری بگیر میگوید: از یک میلیون و 496 هزار و 347 نفر بازنشستهای که تحت حمایت سازمان بازنشستگی قرار دارند تنها 485 هزار نفر را زنان تشکیل میدهند. در شرایطی که حتی سالمندان بازنشسته که از مستمری ماهانه برخوردار هستند دغدغه معیشت دارند سالخوردگان فاقد مستمری ماهانه که از منابع درآمدی کمتر بهره میبرند وضعیتی به مراتب دشوارتر را تجربه میکنند. بنابراین هنگامی که تعداد زنان سالمندی که کمتر از منابع حمایتی و درآمدی به شکل بیمه و مستمری استفاده میکنند، بیشتر شود در آیندهای نه چندان دور این گروه از جامعه را جزو گروههای پرخطر و آسیبپذیر جامعه مشاهده خواهیم کرد که نه تنها خود در معرض خطر هستند بلکه جامعه را هم با مشکلات بسیاری مواجه خواهند کرد. در واقع از حالا باید برای آینده چاره اندیشی شود در غیراینصورت همانگونه که در حال حاضر در سطح جامعه معتاد متجاهر وجود دارد در آیندهای نه چندان دور نیز با معضل رها شدن زنان سالمندان در جامعه مواجه خواهیم بود.

فیروز و ایران؛ امید به احیای یوز ایرانی
زهرا کشوری
خبرنگار
پس از هفت سال چشم انتظاری جفتگیری دو یوز به نام «فیروز» و «ایران» در پارک ملی توران، فعالان و کارشناسان محیط زیست را به احیای نسل در حال انقراض یوز ایرانی امیدوار کرد. آخرین سرشماریها نشان میدهد از تیزپاترین گربهسان جهان کمتر از 20 فرد در دشتهای ایران زندگی میکند. این عدد یعنی آژیر قرمز انقراض سومین گربهسان جغرافیای ایران بعد از شیر ایرانی و ببر مازندران به صدا درآمده است.
داستان پرماجرای احیای یوز ایرانی در اسارت از «کوشکی» در میاندشت جاجرم خراسان شمالی شروع شد. «کوشکی» یوزپلنگ نری بود که در پناهگاه حیات وحش میاندشت در اسارت میزیست. او ورای فنسهایی که او را از دنیای اطرافش جدا میکرد، چشم در چشم یوز مادهای شده بود. آنطور که «بهزاد شرافتی» یوزبان میاندشت به «ایران» گفته بود: «آنقدر عاشق شده بود که صدای ضجههای دور از دلبرش، زمین و زمان را به هم میدوخت.» اما سازمان محیط زیست در زمان ریاست معصومه ابتکار خواب دیگری برای او دید: ازدواج اجباری با «دلبر»، ماده یوز سمنانی! سال ۹۳ عروس سمنانی و داماد میاندشتی را در میان اعتراض کارشناسان به تهران آوردند و ساکن پردیسان کردند! آنها با این وصلت میخواستند نسل در معرض انقراض یوز ایرانی را در حصار فنسهای پردیسان نجات دهند. یوز در جغرافیای آسیا منقرض شده است و آخرین بازماندههای این گربه سان به ایران محدود میشود. تعداد یوزهای ایرانی شاید به تعداد انگشتان دو دست برسد. امنیت از زیستگاه یوزها با معدنکاوی و جادهسازی رخت بربسته است و پردیسانیها احیای در اسارت را تنها راهی میدانستند که میتواند یوزپلنگ را از سرنوشتی که پایان حضور شیر و ببر در ایران را رقم زد، برهاند. اخبار ضد ونقیض از جفتگیری کوشکی و دلبر به بیرون از فنسهای پردیسان درز کرد اما هیچ تصویری نبود. پردیسانیها بعد از آن هم پرونده را با اعلام سقط جنین دلبر بهدلیل عفونت بایگانی کردند. لقاح مصنوعی هم اجاق کور زندگی این دو را روشن نکرد. در میانه راه یوز ماده دیگری هم به قصه وارد شد. یوزی که حضورش چون دو یوز دیگر نتیجه شکار غیرمجاز بود. محیط زیستیها اسمش را «ایران» گذاشتند. ایران قرار شد هووی دلبر شود تا شاید از رهگذر این دل شکستگی، نسل یوز ایرانی از لبه پرتگاه انقراض نجات یابد. پردیسانیها دلبر را کنار زدند. بین کوشکی و ایران اتفاقی نیفتاد. بسیاری آن را نتیجه استرس شهرنشینی بین دو بزرگراه تهران دانستند. پردیسانیها یکباره و دور از چشم رسانهها تصمیم گرفتند منزل عروس جدید را از پردیسان به توران در سمنان برگردانند! دارتهای بیهوشی به سمت ایران و کوشکی نشانه رفت. عروس از هوش رفت اما کوشکی کوتاه نیامد! خبر که به رسانهها رسید. منابعی از داخل سازمان از زدن چهار دارت بیهوشی به کوشکی خبر دادند، اما روابط عمومی اعلام کرد که تنها دوبار به یوز نر دارت زده شده است. دامپزشکان احتمال سکته داماد را دادند. فیلمهای منتشر شده نشان از بیتابی کوشکی بعد از زدن دارت داشت. حیوان خودش را به در و دیوار قفس میزد اما بیهوش نشد. عروس اما با دارت بیهوشی از هوش رفت تا در جعبهای قرار بگیرد و با وانت به سمنان برود. آن جعبه غیراصولی و وانت آبی هم به اعتراض خبرنگاران منجر شد. کوشکی 12 ساله پیرتر از آن بود که بتواند اجاق احیای نسل در حال انقراض یوز را نجات بدهد. ایران و دلبر ساکن توران سمنان شدند. سازمان حفاظت محیط زیست هم در سکوت کامل خبری یوز نری به نام فیروز را زندهگیری و در طرح تکثیر در اسارت به محدوده فنس کشی منتقل کرد. حالا یک سال بعد از این زندهگیری دوربینهای مداربسته از جفتگیری فیروز و ایران خبر میدهند. بسیاری امیدوارند این اتفاق به تولد توله یوزپلنگ توران منجر شود و چراغ احیای نسل یوز ایرانی در اسارت را روشن کند.
خبرنگار
پس از هفت سال چشم انتظاری جفتگیری دو یوز به نام «فیروز» و «ایران» در پارک ملی توران، فعالان و کارشناسان محیط زیست را به احیای نسل در حال انقراض یوز ایرانی امیدوار کرد. آخرین سرشماریها نشان میدهد از تیزپاترین گربهسان جهان کمتر از 20 فرد در دشتهای ایران زندگی میکند. این عدد یعنی آژیر قرمز انقراض سومین گربهسان جغرافیای ایران بعد از شیر ایرانی و ببر مازندران به صدا درآمده است.
داستان پرماجرای احیای یوز ایرانی در اسارت از «کوشکی» در میاندشت جاجرم خراسان شمالی شروع شد. «کوشکی» یوزپلنگ نری بود که در پناهگاه حیات وحش میاندشت در اسارت میزیست. او ورای فنسهایی که او را از دنیای اطرافش جدا میکرد، چشم در چشم یوز مادهای شده بود. آنطور که «بهزاد شرافتی» یوزبان میاندشت به «ایران» گفته بود: «آنقدر عاشق شده بود که صدای ضجههای دور از دلبرش، زمین و زمان را به هم میدوخت.» اما سازمان محیط زیست در زمان ریاست معصومه ابتکار خواب دیگری برای او دید: ازدواج اجباری با «دلبر»، ماده یوز سمنانی! سال ۹۳ عروس سمنانی و داماد میاندشتی را در میان اعتراض کارشناسان به تهران آوردند و ساکن پردیسان کردند! آنها با این وصلت میخواستند نسل در معرض انقراض یوز ایرانی را در حصار فنسهای پردیسان نجات دهند. یوز در جغرافیای آسیا منقرض شده است و آخرین بازماندههای این گربه سان به ایران محدود میشود. تعداد یوزهای ایرانی شاید به تعداد انگشتان دو دست برسد. امنیت از زیستگاه یوزها با معدنکاوی و جادهسازی رخت بربسته است و پردیسانیها احیای در اسارت را تنها راهی میدانستند که میتواند یوزپلنگ را از سرنوشتی که پایان حضور شیر و ببر در ایران را رقم زد، برهاند. اخبار ضد ونقیض از جفتگیری کوشکی و دلبر به بیرون از فنسهای پردیسان درز کرد اما هیچ تصویری نبود. پردیسانیها بعد از آن هم پرونده را با اعلام سقط جنین دلبر بهدلیل عفونت بایگانی کردند. لقاح مصنوعی هم اجاق کور زندگی این دو را روشن نکرد. در میانه راه یوز ماده دیگری هم به قصه وارد شد. یوزی که حضورش چون دو یوز دیگر نتیجه شکار غیرمجاز بود. محیط زیستیها اسمش را «ایران» گذاشتند. ایران قرار شد هووی دلبر شود تا شاید از رهگذر این دل شکستگی، نسل یوز ایرانی از لبه پرتگاه انقراض نجات یابد. پردیسانیها دلبر را کنار زدند. بین کوشکی و ایران اتفاقی نیفتاد. بسیاری آن را نتیجه استرس شهرنشینی بین دو بزرگراه تهران دانستند. پردیسانیها یکباره و دور از چشم رسانهها تصمیم گرفتند منزل عروس جدید را از پردیسان به توران در سمنان برگردانند! دارتهای بیهوشی به سمت ایران و کوشکی نشانه رفت. عروس از هوش رفت اما کوشکی کوتاه نیامد! خبر که به رسانهها رسید. منابعی از داخل سازمان از زدن چهار دارت بیهوشی به کوشکی خبر دادند، اما روابط عمومی اعلام کرد که تنها دوبار به یوز نر دارت زده شده است. دامپزشکان احتمال سکته داماد را دادند. فیلمهای منتشر شده نشان از بیتابی کوشکی بعد از زدن دارت داشت. حیوان خودش را به در و دیوار قفس میزد اما بیهوش نشد. عروس اما با دارت بیهوشی از هوش رفت تا در جعبهای قرار بگیرد و با وانت به سمنان برود. آن جعبه غیراصولی و وانت آبی هم به اعتراض خبرنگاران منجر شد. کوشکی 12 ساله پیرتر از آن بود که بتواند اجاق احیای نسل در حال انقراض یوز را نجات بدهد. ایران و دلبر ساکن توران سمنان شدند. سازمان حفاظت محیط زیست هم در سکوت کامل خبری یوز نری به نام فیروز را زندهگیری و در طرح تکثیر در اسارت به محدوده فنس کشی منتقل کرد. حالا یک سال بعد از این زندهگیری دوربینهای مداربسته از جفتگیری فیروز و ایران خبر میدهند. بسیاری امیدوارند این اتفاق به تولد توله یوزپلنگ توران منجر شود و چراغ احیای نسل یوز ایرانی در اسارت را روشن کند.

کلاهبرداری از رانندگان اینترنتی در کرج
گروه حوادث/ فردی که با شیوه متقلبانه اقدام به دریافت رمز کارت بانکی رانندگان تاکسیهای اینترنتی کرده و متواری میشد، شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ «محمد نادربیگی» رئیس پلیس آگاهی البرز در این باره گفت: پس از شکایت چند راننده تاکسی اینترنتی مبنی بر کلاهبرداری و سرقت کارت بانکی آنها بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی البرز قرار گرفت. کارآگاهان در بررسیهای اولیه خود متوجه شدند که متهم به عنوان مسافر سوار تاکسیهای اینترنتی شده و به بهانه اینکه کارت بانکی و مدارکش را به سرقت بردهاند، برای واریز پول از راننده میخواست کارت بانکیاش را دراختیار او قرار دهد اما وقتی با ترفندی خاص رمز کارت را نیز میگرفت، به بهانه برداشت پول از عابربانک از خودرو پیاده شده و در خیابانهای شلوغ متواری میشد.در ادامه کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی متهم شده و وی را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
این مقام انتظامی اظهار داشت: متهم در تحقیقات تکمیلی به 10 فقره کلاهبرداری و سرقت کارتهای بانکی با این شیوه اعتراف کرده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.سرهنگ نادربیگی با اشاره به شناسایی همه مالباختگان این پرونده خاطرنشان کرد: شهروندان از در اختیار گذاشتن رمز کارت بانکی خود به افراد ناشناس خودداری کنند.
سرهنگ «محمد نادربیگی» رئیس پلیس آگاهی البرز در این باره گفت: پس از شکایت چند راننده تاکسی اینترنتی مبنی بر کلاهبرداری و سرقت کارت بانکی آنها بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی البرز قرار گرفت. کارآگاهان در بررسیهای اولیه خود متوجه شدند که متهم به عنوان مسافر سوار تاکسیهای اینترنتی شده و به بهانه اینکه کارت بانکی و مدارکش را به سرقت بردهاند، برای واریز پول از راننده میخواست کارت بانکیاش را دراختیار او قرار دهد اما وقتی با ترفندی خاص رمز کارت را نیز میگرفت، به بهانه برداشت پول از عابربانک از خودرو پیاده شده و در خیابانهای شلوغ متواری میشد.در ادامه کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی متهم شده و وی را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
این مقام انتظامی اظهار داشت: متهم در تحقیقات تکمیلی به 10 فقره کلاهبرداری و سرقت کارتهای بانکی با این شیوه اعتراف کرده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.سرهنگ نادربیگی با اشاره به شناسایی همه مالباختگان این پرونده خاطرنشان کرد: شهروندان از در اختیار گذاشتن رمز کارت بانکی خود به افراد ناشناس خودداری کنند.

دولت سیزدهم به دنبال توازن تعاملات بینالمللی و همسایگی
سید جلال دهقانی فیروزآبادی
استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه
آیتالله سید ابراهیم رئیسی در سخنان اخیرشان یک بار دیگر بر این نکته اشاره داشتند که معتقدند سیاست خارجی کشورمان در منطقه بویژه از حیث مراودات اقتصادی و تجاری دچار «نوعی عقبماندگی» است و برهمین اساس اعلام کردهاند که دولت ایشان قصد دارد ظرفیت عظیم روابط تجاری و اقتصادی را که میتوان با ۱۵همسایه کشور برقرار ساخت، فعال کنند.
دیپلماسی منطقهای ایران تا پیش از این در حد شایسته و بایسته در اولویت سیاست خارجی نبوده است. این در حالی است که با توجه به ظرفیتهایی که جمهوری اسلامی ایران دارد به یقین بسیار بیش از این میتوانستیم ازحیث اقتصادی و تجاری در بازار منطقه غرب آسیا و کشورهای همسایه حضور داشته باشیم.
تا پیش از این روابط اقتصادی ما بیشتر بر مبادله تجاری با دو کشور افغانستان و عراق و تا حدودی ترکیه محدود بوده است. یکی از مهمترین علتهای این وضعیت آن بوده است که یک سیاست خارجی منطقهای مستقل و ثابت نداشتهایم. به این معنا که سیاست منطقهای ایران در گذشته به نحوی تحت تأثیر دیگر روابط بینالمللیاش قرار داشته است. علاوه بر آنکه در ادواری اولویت دیپلماسی کشور، توسعه روابط با کشورهای فرا منطقهای بوده و در دورههایی هم مشخصاً تقویت و ترمیم روابط با اروپا و غرب اولویت یافته بود. این گزارهها البته به معنای آن نیست که لازم است برای تقویت روابط منطقهای از دیگر روابط غفلت کنیم، اما حتماً بر این مهم باید تأکید کرد که روابط بینالمللی و منطقهای باید به صورت موازی و متوازن برقرار شوند و توسعه یابند و باید به جای نگاه تابعی به مراودات سیاسی و اقتصادی با کشورهای پیرامونی، راهبردی مستقل و مشخص پیگیری شود.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه گرچه روابط سیاسی پیششرط روابط اقتصادی است، روابط سیاسی حسنه با همسایگان لازم است ولی کافی نیست. بنابراین انتظار میرفت و میرود که به موازات توسعه روابط سیاسی، زیرساختهای لازم برای روابط اقتصادی ایجاد شود. بسترهایی که در ادوار گذشته فراهم نبودهاند و از ظرفیتهایی که وجود داشته نیز چنان که ممکن بوده استفاده نشده است. چنان که پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز بازار بکری پیرامون جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد، اما ما از زیرساختهای لازم در بخشهای دولتی و خصوصی برای حضور شایسته در آن بهرهمند نبودیم.
خوشبختانه در دولت سیزدهم اراده و عزم سیاسی بیشتری در سطح دولت و کلان نظام برای توسعه روابط با همسایگان و اینکه به موازات تعاملات بینالمللی، تعاملات منطقهای نیز گسترش یابد وجود دارد. به نظر میرسد که در این زمینه سیاست راهبردی تدوین شده است تا با صرف انرژی بیشتر در حوزه ارتباط با همسایگان سهم بیشتری از بازار چند صد میلیون نفری و چند هزار میلیارد دلاری در منطقه پیرامونیمان داشته باشیم. اگر تا پیش از این نگاه تاکتیکی به بازارهای منطقه داشتهایم، امروزبه نظر میرسد که عزم دولت جزم است که این روابط تاکتیکی را به روابط راهبردی و بلندمدت تبدیل کند و در اجرای این تصمیم تعدد همسایگان یک مزیت واقعی است. زیرا میتوان با هر یک از همسایگان بر اساس مزیتهای نسبی متقابل، توسعه روابط داشت و اینطور نیست که ناچار باشیم با سیاست واحدی با همسایگان رابطه برقرار کنیم. به طور مثال ترکمنستان در حوزه گاز، جمهوری آذربایجان به لحاظ ترانزیتی، ترکیه به عنوان راهی برای رسیدن به اروپا و... میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
ایران از حیث موقعیت جغرافیایی در بیضی انرژی قرار گرفته است، که محور شمال و جنوب تولیدکننده انرژی و محور شرق و غرب مصرفکننده آن هستند. این مزیتها میتواند به ما کمک کند که توسعه روابط اقتصادی به اقتضای موقعیت کشور داشته باشیم.
روابط اقتصادی پایدار و متوازن باعث ثبات میشود و میتواند در خنثیسازی تحریمها نقش بسیار مؤثری ایفا کند، زیرا نوع مبادلات ما با همسایگان میتواند به گونهای باشد که آنها را از همراهی صد درصدی با تحریمهای غرب برحذر دارد. یکی از تعریفهای اقتصاد مقاومتی همین است. اینکه یک اقتصاد درونزا و برونگرا به معنای متمایل به توسعه روابط با کشورهای دیگر داشته باشیم. بنابراین حوزه همسایگی یکی از ابزارهایی است که میتواند به جمهوری اسلامی کمک کند که تحریمها را خنثی سازد. آنچه گفته شد البته به زیرساختها و بسترهای سیاسی نیاز دارد، زیرا روابط بینالمللی امروز تکبعدی نیست. اگر در پی توسعه روابط اقتصادی هستیم باید در سایر ابعاد روابط هم به شکل متوازن رابطه برقرار کنیم.
سیاست همسایگی یک مقوله دو طرفه است. هم ایران باید عزمی راسخ داشته باشد و هم اینکه همسایگان باید یک چنین ادراکی داشته باشند. گرچه روابط حسنه با کشورهای مختلف از جمله همسایگان به معنای این نیست که اختلاف نظر یا رقابت و یا حتی تنشی وجود نداشته باشد، مهم این است که چگونه بتوانیم این اختلافات را به طور مسالمتآمیز مدیریت کنیم و به نظر میرسد که دولت سیزدهم در این زمینه بخوبی عمل کرده است.
تعریف سیاست همسایگی و ایجاد یک گفتمان ملی پیرامون آن، به وجود آوردن یک وحدت ساختاری در نهادها و سازمانهای مختلف پیرامون سیاست همسایگی و ایجاد فهم و درک مشترک با همسایگان از دیگر شرایط لازم برای توسعه همه جانبه روابط با همسایگان است. ایران و همسایگان نباید یکدیگر را تهدید بپندارند، بلکه باید اعتماد متقابل و همزیستی مسالمتآمیز را جایگزین کنند. در یک محیط تنشآمیز نمیتوانیم همسایگی موفقیتآمیزی داشته باشیم. دشمنان و قدرتهای فرامنطقهای دنبال تنشآفرینی و متشنج کردن روابط ایران و همسایگان هستند و در برابر این سیاست باید روابط خود را مدیریت کنیم تا تبدیل به بحران نشود. بر اساس مجموع آنچه گفته شد و با توجه به اینکه تنها چند ماهی از شروع به کار دولت سیزدهم گذشته است، سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران در این مدت را باید موفقیت آمیز ارزیابی کرد. به نظر میرسد همسایگان ایران هم به این جمعبندی رسیدهاند که کشور ما به توسعه روابط همسایگی خود نگاه تاکتیکی ندارد و در توسعه روابط به صورت یکدست و یکپارچه عمل میکند.

آرادکوه آشیانه عقابها
یوسف حیدری گزارش نویس
کامیونها پشت هم سربالایی تند جاده را بالا میروند. یکی نخاله میبرد، یکی زباله. کامیون حامل خاک هم آنها را دنبال میکند. مقصد همه سایت دفع زباله است. صدای لودرها از یک کیلومتری شنیده میشود. آژیر که به صدا درمیآید کارگران سایت پردازش زباله، بساط ناهار را جمع میکنند. یکی از آنها زیر آفتاب چرت میزند و وقتی متوجه ما میشود، میگوید چشمانم را برای چند دقیقه استراحت میدهم. با آن چشمها باید مراقب باشد بطری پلاستیکی از نقاله عبور نکند. نقالهها با صدایی گوشخراش حرکت میکنند. سروکله کامیون بزرگ حمل زباله پیدا میشود. به آنها سیم تریلی میگویند. سرکارگر با دست اشاره میکند زبالهها را در سوله کناری تخلیه کند. با سررسیدن زباله، نقاله سوله دوم هم روشن میشود. تپه بزرگی از زباله در ورودی یکی از سولهها توجهم را جلب میکند. نایلونهای رنگی کنار زبالههایی که بوی آزار دهندهای دارند، جاخوش کردهاند. آسمان هم در تسخیر پرندههایی است که خوراکشان روی زمین پهن شده است؛ از قوش و شاهین بگیر تا مرغ ماهیخوار و سار و کلاغ. اینجا خبری از مستند حیات وحش و شکار پرندگان شکاری نیست و همه کنار هم زندگی خوب و خوشی دارند و از پسماندهایی که قرار است به کمپوست تبدیل شوند، تغذیه میکنند. دیدن عقابهایی که کنار مرغ ماهیخوار و سار روی تپه پسماندها نشستهاند، جالب است. از کیلومترها دورتر با دیدن دسته بزرگ پرندهها که در آسمان چرخ میزنند، متوجه میشویم به مقصد نزدیک شدهایم. جایی که داستان زبالههای تهران به اینجا ختم میشود؛ مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه نزدیکیهای کهریزک.
ماشینهای بزرگ سبز رنگ مشغول سرند کردن زبالهها هستند. قرار است این زبالهها بعد از دو ماه راهی سایت کمپوست شوند. آرادکوه جایی است که با انتشار بوی بد در تهران نام آن بر سر زبانها افتاد. اما جالب اینکه هیچ بوی آزار دهندهای به مشام نمیرسد. انگار پرندهها هم از این وضعیت راضی هستند و هر روز به تعدادشان اضافه میشود.
«این کارگران را میبینی؟ همه متخصص هستند. آن پسر که بطریهای پلاستیکی را بین زبالههای روی نقاله بیرون میکشد میبینی؟ متخصص این کار است و یک بطری هم از زیر چشمش رد نمیشود.» این را مجید میگوید. سرکارگر و پیمانکار بخش پردازش پسماند. حواسش به همه جا هست.
تسمه نقاله با صدای گوشخراشی کار میکند و برای حرف زدن باید فریاد بزنی. مجید به لودری که زبالهها را داخل قیف بزرگی میریزد اشاره میکند و میگوید: «اینجا انتهای سفر زبالههای پایتخت است. از شب تا صبح 250 سیم تریلی بزرگ نزدیک به 6 هزار تن زباله پایتخت را اینجا میآورند. تا چند سال قبل 9 هزار تن زباله اینجا میآمد اما شرایط اقتصادی و تفکیک زباله در مراکزی که توسط شهرداری احداث شده ورودی زباله را به 6 هزار تن کاهش داده است. در این مراکز زبالههایی مثل چوب و شاخ و برگ و مبلهای چوبی جدا و تبدیل به چیپس چوب میشود.»
آژیر سالن شبیه آژیرهایی است که در فیلمهای جنگ جهانی دیده و شنیدهام. اما این صدای گوشخراش برای کارگران عادی است، طوری که حتی سرشان را هم بالا نمیآورند. این آژیر یعنی خط روشن شده و کارگرها باید مراقب باشند دستشان زیر نقاله نرود.
مجید این را میگوید و سراغ یکی از کارگران که مشغول جارو زدن محوطه است، میرود: «قبل از اینکه زبالهها روی نقاله قرار بگیرد با این دستگاه سرند میشوند و میخچهها هم نایلون زبالهها را پاره میکنند. وقتی زباله روی نقاله قرار گرفت با آهنربا فلزات بین زباله جدا میشود و بعد 115 کارگر در این هفت سوله با چشم مواد قابل بازیافت را جدا میکنند؛ یکی پلاستیک برمیدارد و یکی شیشه و کاغذ. خلاصه هر چیزی که قابل بازگشت و صرفه اقتصادی داشته باشد، جدا میشود. از اینجا که عبور کنیم، فاز دوم جداسازی شروع میشود و زباله خشک و تر جدا میشوند. زباله تر از این خروجی آبی رنگ بیرون میرود و بار کامیون میشود. زبالههایی که صرفه اقتصادی ندارند و باید دفع شوند هم از خروجی قرمز بار کامیونها میشود. زباله تر شامل پوست میوه ، سبزیجات و باقی مانده غذاست که همه اینها تبدیل به کمپوست میشود.
البته الان وضعیت تفکیک زباله خیلی بهتر شده. تا 5 سال پیش آنقدر بطری و ظروف پلاستیکی و شیشه بین زبالهها بود که نمیتوانستیم همه آنها را جدا کنیم اما الان مردم توی خانه یا محل کار خودشان بطریهای پلاستیکی و مواد قابل بازیافت را جدا میکنند.
کارگرهای اینجا از 8 صبح تا 5 عصر باید به این زبالهها چشم بدوزند و جدا کنند. یک ساعتی هم وقت ناهار دارند. مواد قابل بازیافت هم بعد از گندزدایی به مراکز خاص ارسال میشود. شرایط کار اینجا سخت است و این بچهها در معرض انواع بیماری قرار دارند. سالی دو بار واکسن میزنند و دو پزشک هم در مجتمع آرادکوه مستقر هستند و مدام آنها را معاینه میکنند.»
مجید تپه زبالهها را نشان میدهد و میگوید: «اگر پول یا طلا و جواهر گم کنید محال است بین 6 تن زباله بتوانید آن را پیدا کنید. شما بگو توی این زبالهها پول و طلا پیدا میشود؟ هر سال چند نفر که فکر میکنند پول یا طلا و جواهراتشان با زبالههای خانه اینجا آمده سراغ ما میآیند و ساعتها زبالهها را بالا و پایین میکنند اما چیزی پیدا نمیکنند. سالی هم چند بار اجساد تکه تکه شده پیدا میکنیم. امسال دو تا جنازه پیدا کردیم. همین دو ماه پیش وقتی مشغول پردازش زبالهها بودیم تنه یک مرد روی نقاله آمد. بلافاصله دستگاه را خاموش کردیم و به مسئولان آرادکوه اطلاع دادیم. یک ساعت بعد پلیس و پزشکی قانونی سررسیدند. دستهای این جنازه در زبالههای سوله کناری و پاهایش هم در سوله آخر پیدا شد. وقتی تکههای جسد به شکل پراکنده در سولههای مختلف پیدا میشود یعنی قاتل بعد از مثله کردن جسد، آنها را در سطلهای زباله مناطق مختلف تهران انداخته است.»
موقع خداحافظی، مجید ازمیان زبالهها سوزن سرنگی را نشانم میدهد و میگوید: «تکلیف زبالههای بیمارستانی و کلینیکها که معلوم است. مستقیم برای دفع به سلولهای بهداشتی منتقل میشوند اما خیلی از مردم که توی خانه از سرنگ استفاده میکنند آنها را با بقیه زبالهها دور میریزند. اینجا وقتی بچهها مشغول جداسازی هستند، سوزن این سرنگها دستشان را زخمی میکند. خواهش میکنم به مردم بگویید بعد از استفاده از سرنگ نوک سوزن را خم کنند که دست این بچهها زخمی نشود. البته تیغ و شیشه هم که داستان خودش را دارد.»
ارتفاع محل دفع پسماندهای بیمارستانی بیشتر از 20 متر است. سربالایی را بالا میروم. خاکریزی از زبالههای بیمارستانی که داخل گونیهای مخصوص است مقابل چشمم قرار میگیرد. بیل لودر زیر تپه آهک میرود و آن را روی گونیها میریزد. زیر پا پر از سرنگ و آنژیوکت است. بوی عفونت مشام را آزار میدهد و لودرها خاک و آهک روی کیسهها میریختند و ارتفاع خاکریز را بالاتر میآوردند.
یکی از مسئولان میگوید «این زبالهها بدون جداسازی اینجا دفع میشوند و رویشان با آهک پوشیده میشود. سلولهای دفع پسماندهای بیمارستانی کاملاً عایقبندی شدهاند تا شیرابهشان به زمین نفوذ نکند.» صدای پارس سگهایی که پشت خاکریز زباله دنبال هم میکنند توجه همه را جلب میکند. هر چند دقیقه یک بار سراغ یکی از کیسههای زباله میروند و بو میکشند.
در سایت تولید کمپوست خبری از صداهای گوشخراش نیست. چند دستگاه همزن مخروطی شکل کار میکنند و کارگرها با بیل موادی را داخل آنها میریزند. سرکارگر میگوید سه سالی است این مرکز راه افتاده و زبالههای تر که دو ماه در محوطه سایت هوادهی میشود برای تولید کمپوست به اینجا میآید: «اینجا دو نوع کمپوست درجه یک و دو تولید میکنیم. درجه یک با مواد ریزغنی تبدیل به گرانول میشود. این کود باارزش را به مناطق 22 گانه شهرداری میفرستیم که برای پارکها و فضای سبز استفاده کنند. هر روز 1300 تن گرانول تولید میکنیم. کمپوست درجه 2 هم در باغها مصرف میشود و باغداران و کشاورزان خریدارش هستند.»
کوره زبالهسوز آخرین جایی است که باید سر بزنم. تصویر پرواز دو عقاب بالای کوره بلندی که دود سفیدی از آن خارج میشود، قاب زیبایی را مقابل چشمم قرار میدهد. مهندس حبیبپور مدیر بخش نیروگاه زباله سوز، اتاق فرمان نیروگاه را نشانم میدهد و میگوید: «اینجا روزانه 200 تن زبالهای که قابلیت بازیافت ندارد، سوزانده و از حرارت آن هر ساعت 3 مگاوات برق تولید شده و مستقیم وارد شبکه برق شهری میشود.»
لحظه بازگشت، یکی از کارگران گونی مواد پلاستیکی را که از میان زبالهها جدا کرده گره میزند و داخل ماشین حمل مواد بازیافتی میاندازد. با صدای بلند میگوید فکر کن اگر یک روز زبالههای تهران جمع نشود چه فاجعهای اتفاق میافتد؟
برش
تکلیف زبالههای بیمارستانی و کلینیکها که معلوم است. مستقیم برای دفع به سلولهای بهداشتی منتقل میشوند اما خیلی از مردم که توی خانه از سرنگ استفاده میکنند آنها را با بقیه زبالهها دور میریزند. اینجا وقتی بچهها مشغول جدا سازی هستند سوزن این سرنگها دستشان را زخمی میکند. خواهش میکنم به مردم بگویید بعد از استفاده از سرنگ، نوک سوزن را خم کنند که دست این بچهها زخمی نشود. البته تیغ و شیشه هم که داستان خودش را دارد
کامیونها پشت هم سربالایی تند جاده را بالا میروند. یکی نخاله میبرد، یکی زباله. کامیون حامل خاک هم آنها را دنبال میکند. مقصد همه سایت دفع زباله است. صدای لودرها از یک کیلومتری شنیده میشود. آژیر که به صدا درمیآید کارگران سایت پردازش زباله، بساط ناهار را جمع میکنند. یکی از آنها زیر آفتاب چرت میزند و وقتی متوجه ما میشود، میگوید چشمانم را برای چند دقیقه استراحت میدهم. با آن چشمها باید مراقب باشد بطری پلاستیکی از نقاله عبور نکند. نقالهها با صدایی گوشخراش حرکت میکنند. سروکله کامیون بزرگ حمل زباله پیدا میشود. به آنها سیم تریلی میگویند. سرکارگر با دست اشاره میکند زبالهها را در سوله کناری تخلیه کند. با سررسیدن زباله، نقاله سوله دوم هم روشن میشود. تپه بزرگی از زباله در ورودی یکی از سولهها توجهم را جلب میکند. نایلونهای رنگی کنار زبالههایی که بوی آزار دهندهای دارند، جاخوش کردهاند. آسمان هم در تسخیر پرندههایی است که خوراکشان روی زمین پهن شده است؛ از قوش و شاهین بگیر تا مرغ ماهیخوار و سار و کلاغ. اینجا خبری از مستند حیات وحش و شکار پرندگان شکاری نیست و همه کنار هم زندگی خوب و خوشی دارند و از پسماندهایی که قرار است به کمپوست تبدیل شوند، تغذیه میکنند. دیدن عقابهایی که کنار مرغ ماهیخوار و سار روی تپه پسماندها نشستهاند، جالب است. از کیلومترها دورتر با دیدن دسته بزرگ پرندهها که در آسمان چرخ میزنند، متوجه میشویم به مقصد نزدیک شدهایم. جایی که داستان زبالههای تهران به اینجا ختم میشود؛ مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه نزدیکیهای کهریزک.
ماشینهای بزرگ سبز رنگ مشغول سرند کردن زبالهها هستند. قرار است این زبالهها بعد از دو ماه راهی سایت کمپوست شوند. آرادکوه جایی است که با انتشار بوی بد در تهران نام آن بر سر زبانها افتاد. اما جالب اینکه هیچ بوی آزار دهندهای به مشام نمیرسد. انگار پرندهها هم از این وضعیت راضی هستند و هر روز به تعدادشان اضافه میشود.
«این کارگران را میبینی؟ همه متخصص هستند. آن پسر که بطریهای پلاستیکی را بین زبالههای روی نقاله بیرون میکشد میبینی؟ متخصص این کار است و یک بطری هم از زیر چشمش رد نمیشود.» این را مجید میگوید. سرکارگر و پیمانکار بخش پردازش پسماند. حواسش به همه جا هست.
تسمه نقاله با صدای گوشخراشی کار میکند و برای حرف زدن باید فریاد بزنی. مجید به لودری که زبالهها را داخل قیف بزرگی میریزد اشاره میکند و میگوید: «اینجا انتهای سفر زبالههای پایتخت است. از شب تا صبح 250 سیم تریلی بزرگ نزدیک به 6 هزار تن زباله پایتخت را اینجا میآورند. تا چند سال قبل 9 هزار تن زباله اینجا میآمد اما شرایط اقتصادی و تفکیک زباله در مراکزی که توسط شهرداری احداث شده ورودی زباله را به 6 هزار تن کاهش داده است. در این مراکز زبالههایی مثل چوب و شاخ و برگ و مبلهای چوبی جدا و تبدیل به چیپس چوب میشود.»
آژیر سالن شبیه آژیرهایی است که در فیلمهای جنگ جهانی دیده و شنیدهام. اما این صدای گوشخراش برای کارگران عادی است، طوری که حتی سرشان را هم بالا نمیآورند. این آژیر یعنی خط روشن شده و کارگرها باید مراقب باشند دستشان زیر نقاله نرود.
مجید این را میگوید و سراغ یکی از کارگران که مشغول جارو زدن محوطه است، میرود: «قبل از اینکه زبالهها روی نقاله قرار بگیرد با این دستگاه سرند میشوند و میخچهها هم نایلون زبالهها را پاره میکنند. وقتی زباله روی نقاله قرار گرفت با آهنربا فلزات بین زباله جدا میشود و بعد 115 کارگر در این هفت سوله با چشم مواد قابل بازیافت را جدا میکنند؛ یکی پلاستیک برمیدارد و یکی شیشه و کاغذ. خلاصه هر چیزی که قابل بازگشت و صرفه اقتصادی داشته باشد، جدا میشود. از اینجا که عبور کنیم، فاز دوم جداسازی شروع میشود و زباله خشک و تر جدا میشوند. زباله تر از این خروجی آبی رنگ بیرون میرود و بار کامیون میشود. زبالههایی که صرفه اقتصادی ندارند و باید دفع شوند هم از خروجی قرمز بار کامیونها میشود. زباله تر شامل پوست میوه ، سبزیجات و باقی مانده غذاست که همه اینها تبدیل به کمپوست میشود.
البته الان وضعیت تفکیک زباله خیلی بهتر شده. تا 5 سال پیش آنقدر بطری و ظروف پلاستیکی و شیشه بین زبالهها بود که نمیتوانستیم همه آنها را جدا کنیم اما الان مردم توی خانه یا محل کار خودشان بطریهای پلاستیکی و مواد قابل بازیافت را جدا میکنند.
کارگرهای اینجا از 8 صبح تا 5 عصر باید به این زبالهها چشم بدوزند و جدا کنند. یک ساعتی هم وقت ناهار دارند. مواد قابل بازیافت هم بعد از گندزدایی به مراکز خاص ارسال میشود. شرایط کار اینجا سخت است و این بچهها در معرض انواع بیماری قرار دارند. سالی دو بار واکسن میزنند و دو پزشک هم در مجتمع آرادکوه مستقر هستند و مدام آنها را معاینه میکنند.»
مجید تپه زبالهها را نشان میدهد و میگوید: «اگر پول یا طلا و جواهر گم کنید محال است بین 6 تن زباله بتوانید آن را پیدا کنید. شما بگو توی این زبالهها پول و طلا پیدا میشود؟ هر سال چند نفر که فکر میکنند پول یا طلا و جواهراتشان با زبالههای خانه اینجا آمده سراغ ما میآیند و ساعتها زبالهها را بالا و پایین میکنند اما چیزی پیدا نمیکنند. سالی هم چند بار اجساد تکه تکه شده پیدا میکنیم. امسال دو تا جنازه پیدا کردیم. همین دو ماه پیش وقتی مشغول پردازش زبالهها بودیم تنه یک مرد روی نقاله آمد. بلافاصله دستگاه را خاموش کردیم و به مسئولان آرادکوه اطلاع دادیم. یک ساعت بعد پلیس و پزشکی قانونی سررسیدند. دستهای این جنازه در زبالههای سوله کناری و پاهایش هم در سوله آخر پیدا شد. وقتی تکههای جسد به شکل پراکنده در سولههای مختلف پیدا میشود یعنی قاتل بعد از مثله کردن جسد، آنها را در سطلهای زباله مناطق مختلف تهران انداخته است.»
موقع خداحافظی، مجید ازمیان زبالهها سوزن سرنگی را نشانم میدهد و میگوید: «تکلیف زبالههای بیمارستانی و کلینیکها که معلوم است. مستقیم برای دفع به سلولهای بهداشتی منتقل میشوند اما خیلی از مردم که توی خانه از سرنگ استفاده میکنند آنها را با بقیه زبالهها دور میریزند. اینجا وقتی بچهها مشغول جداسازی هستند، سوزن این سرنگها دستشان را زخمی میکند. خواهش میکنم به مردم بگویید بعد از استفاده از سرنگ نوک سوزن را خم کنند که دست این بچهها زخمی نشود. البته تیغ و شیشه هم که داستان خودش را دارد.»
ارتفاع محل دفع پسماندهای بیمارستانی بیشتر از 20 متر است. سربالایی را بالا میروم. خاکریزی از زبالههای بیمارستانی که داخل گونیهای مخصوص است مقابل چشمم قرار میگیرد. بیل لودر زیر تپه آهک میرود و آن را روی گونیها میریزد. زیر پا پر از سرنگ و آنژیوکت است. بوی عفونت مشام را آزار میدهد و لودرها خاک و آهک روی کیسهها میریختند و ارتفاع خاکریز را بالاتر میآوردند.
یکی از مسئولان میگوید «این زبالهها بدون جداسازی اینجا دفع میشوند و رویشان با آهک پوشیده میشود. سلولهای دفع پسماندهای بیمارستانی کاملاً عایقبندی شدهاند تا شیرابهشان به زمین نفوذ نکند.» صدای پارس سگهایی که پشت خاکریز زباله دنبال هم میکنند توجه همه را جلب میکند. هر چند دقیقه یک بار سراغ یکی از کیسههای زباله میروند و بو میکشند.
در سایت تولید کمپوست خبری از صداهای گوشخراش نیست. چند دستگاه همزن مخروطی شکل کار میکنند و کارگرها با بیل موادی را داخل آنها میریزند. سرکارگر میگوید سه سالی است این مرکز راه افتاده و زبالههای تر که دو ماه در محوطه سایت هوادهی میشود برای تولید کمپوست به اینجا میآید: «اینجا دو نوع کمپوست درجه یک و دو تولید میکنیم. درجه یک با مواد ریزغنی تبدیل به گرانول میشود. این کود باارزش را به مناطق 22 گانه شهرداری میفرستیم که برای پارکها و فضای سبز استفاده کنند. هر روز 1300 تن گرانول تولید میکنیم. کمپوست درجه 2 هم در باغها مصرف میشود و باغداران و کشاورزان خریدارش هستند.»
کوره زبالهسوز آخرین جایی است که باید سر بزنم. تصویر پرواز دو عقاب بالای کوره بلندی که دود سفیدی از آن خارج میشود، قاب زیبایی را مقابل چشمم قرار میدهد. مهندس حبیبپور مدیر بخش نیروگاه زباله سوز، اتاق فرمان نیروگاه را نشانم میدهد و میگوید: «اینجا روزانه 200 تن زبالهای که قابلیت بازیافت ندارد، سوزانده و از حرارت آن هر ساعت 3 مگاوات برق تولید شده و مستقیم وارد شبکه برق شهری میشود.»
لحظه بازگشت، یکی از کارگران گونی مواد پلاستیکی را که از میان زبالهها جدا کرده گره میزند و داخل ماشین حمل مواد بازیافتی میاندازد. با صدای بلند میگوید فکر کن اگر یک روز زبالههای تهران جمع نشود چه فاجعهای اتفاق میافتد؟
برش
تکلیف زبالههای بیمارستانی و کلینیکها که معلوم است. مستقیم برای دفع به سلولهای بهداشتی منتقل میشوند اما خیلی از مردم که توی خانه از سرنگ استفاده میکنند آنها را با بقیه زبالهها دور میریزند. اینجا وقتی بچهها مشغول جدا سازی هستند سوزن این سرنگها دستشان را زخمی میکند. خواهش میکنم به مردم بگویید بعد از استفاده از سرنگ، نوک سوزن را خم کنند که دست این بچهها زخمی نشود. البته تیغ و شیشه هم که داستان خودش را دارد

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب روزنامه ایران، مورخ 21/9/1400 با مضمون: انتقاد به خرابی تعدادی از قطارهای مترو / با سلام، احتراماً به اطلاع مسافران گرامی میرساند بهدلیل عدم پرداخت بودجههای مصوب توسط دولت دوازدهم برای نوسازی، اورهال و خرید واگنهای جدید، این شرکت بهدلیل کمبود واگن در جهت خدماترسانی مناسب به شهروندان و مسافران مجبور به استفاده از واگنهای موجود بوده است. ضمن اینکه خرابی برای هر وسیلهای به وجود میآید که این موضوع برای قطارهای در حال استفاده در شبکه مترو با توجه به شرایط اعلام شده، امری طبیعی است. امیدواریم با هماهنگیها و اقداماتی که در حال انجام است، با پرداخت بموقع بودجههای مصوب نسبت به اورهال و خرید واگنهای جدید اقدامات خوبی انجام پذیرد.
محسن محمدیان / مشاور مدیرعامل و مدیر ارتباطات و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
برطرف کردن مشکلات شهری شهرک امید دژبان: از مسئولین محترم شهرداری منطقه 22 (ناحیه 6) در حل مشکلات شهری در شهرک امید دژبان تشکر و قدردانی میکنیم. جمعی از ساکنان محله.
افزایش مبلغ عوارض نوسازی شهرداری/ آقای جلیلی: سؤالی دارم از شهرداری. چرا مبلغ عوارض نوسازی شهرداری، امسال بسیار افزایش پیدا کرده است؟ بر چه اساسی و چه قانونی؟ لطفاً مسئولین مربوطه پاسخگو باشند.
حقوق عادلانه کارمندان و بازنشستگان: از رئیس جمهور محترم درخواست داریم نسبت به همسانسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان دستور لازم را به دستگاههای ذیربط اعمال نمایند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب روزنامه ایران، مورخ 21/9/1400 با مضمون: انتقاد به خرابی تعدادی از قطارهای مترو / با سلام، احتراماً به اطلاع مسافران گرامی میرساند بهدلیل عدم پرداخت بودجههای مصوب توسط دولت دوازدهم برای نوسازی، اورهال و خرید واگنهای جدید، این شرکت بهدلیل کمبود واگن در جهت خدماترسانی مناسب به شهروندان و مسافران مجبور به استفاده از واگنهای موجود بوده است. ضمن اینکه خرابی برای هر وسیلهای به وجود میآید که این موضوع برای قطارهای در حال استفاده در شبکه مترو با توجه به شرایط اعلام شده، امری طبیعی است. امیدواریم با هماهنگیها و اقداماتی که در حال انجام است، با پرداخت بموقع بودجههای مصوب نسبت به اورهال و خرید واگنهای جدید اقدامات خوبی انجام پذیرد.
محسن محمدیان / مشاور مدیرعامل و مدیر ارتباطات و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
برطرف کردن مشکلات شهری شهرک امید دژبان: از مسئولین محترم شهرداری منطقه 22 (ناحیه 6) در حل مشکلات شهری در شهرک امید دژبان تشکر و قدردانی میکنیم. جمعی از ساکنان محله.
افزایش مبلغ عوارض نوسازی شهرداری/ آقای جلیلی: سؤالی دارم از شهرداری. چرا مبلغ عوارض نوسازی شهرداری، امسال بسیار افزایش پیدا کرده است؟ بر چه اساسی و چه قانونی؟ لطفاً مسئولین مربوطه پاسخگو باشند.
حقوق عادلانه کارمندان و بازنشستگان: از رئیس جمهور محترم درخواست داریم نسبت به همسانسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان دستور لازم را به دستگاههای ذیربط اعمال نمایند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بازنمایی دو دفاع در یک نمایشگاه
-
دعوت از ایرانیان برای «ضیافت نور و صدا»
-
جزئیات بسته حمایتی دولت از بورس
-
وقتی بافتنیها قصه میگویند
-
چابهار، هند را به آسیای میانه رساند
-
توافق ایران و روسیه برای همکاری جامع نفتی و گازی
-
زنگ خطر موج ششم کرونا
-
برف شیرین و پربرکت
-
چرا مصرف لبنیات آب رفت؟
-
یک ایران در انتظار جشن صعود
-
در اولین فرصت همدیگر را ملاقات خواهیم کرد
-
مطمئنم دست پر از زمین خارج میشویم
-
کارگران ساختمانی حتی بیمه هم ندارند
-
چالشهای زنانه شدن سالمندی در ایران
-
فیروز و ایران؛ امید به احیای یوز ایرانی
-
کلاهبرداری از رانندگان اینترنتی در کرج
-
دولت سیزدهم به دنبال توازن تعاملات بینالمللی و همسایگی
-
آرادکوه آشیانه عقابها
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین