ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد طوفانهای جدید گرد و خاک نتیجه مستقیم سدسازی ترکیه روی دجله و فرات است
خشک شدن «فرات» به تغییر اقلیم در «زاگرس» انجامید
محمدطالب حیدری
کارشناس هواشناسی
یک خبرگزاری در ترکیه اخیراً مطلبی با مضمون پاسخ علمی درخصوص سدهای ترکیه و تأثیر آن بر ایجاد آلودگی هوا، طوفانهای شن و ریزگردها منتشر کرده است. در این مطلب طوفانهای بسیار مخرب و مشکلزای گردوخاک در آسیای جنوبغربی و بویژه بینالنهرین و زاگرس را بدون ارتباط با سدهای دجله و فرات دانسته و آن را به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و رها شدن زمینهای زراعی ارتباط داده است. البته این موضوع دارای جوانب مختلف و گسترده هواشناسی، آبشناسی و زمینشناسی و نیز حقوقی است. بنابراین این نوشته مختصر تنها فتح بابی است بر اثبات این موضوع که اتفاقاً سدهای بسته شده روی فرات و سپس دجله دارای نقش اساسی و اصلی در ایجاد این بلای نحس و آزاردهنده و بسیار مضر نه تنها برای دهها میلیون ساکن بین النهرین و زاگرس بلکه برای کل زیستبوم منطقه است.
طوفانهای گردوخاک به مثابه پدیدهای نوظهور متعاقب احداث سدهای ترکیه
در 20سال اخیر ساکنان صفحات غرب و جنوبغرب ایران بهتدریج شاهد پدیدهای بیسابقه شدند که در رسانهها نام ریزگرد را به خود گرفت. ورود گاه به گاه حجم عظیمی از گرد و خاک از خارج از کشور به هوای پاک منطقه به حدی است که مانع رسیدن تابش خورشید به سطح زمین گشته و تنفس را دشوار میکند. همچنین دید افقی را از حد طبیعی آن که 10هزار متر و بیشتر است به کمتر از 100 متر و حتی 50 متر میرساند. این شرایط هوا را که اصلیترین ماده حیاتی تمام جانداران است، سخت آلوده و غیرقابل استفاده کرده و میکند.
چرا این پدیده خطرناک مورد اهمال دولتهای 20سال اخیر قرار گرفت؟
این پدیده از همان شروع با تصاویر ماهوارهای قابل رصد بود و هواشناسان بهخوبی منشأ کانونهای فورانی و بحرانی آن را در بستر خشک شده فرات مشاهده میکردند اما بهدلیل نوسان وقوع آن در ماههای سال و نیز کم و زیاد شدن وقوع آن در دورههای مرطوب و خشک هوا، همواره دولتمردان امیدوار میشدند که مشکل خودبهخود حل شود و مردم نیز در مشغولیت روزمره معمولاً فراموش میکردند که این پدیده نحس به ویژگی هوای منطقه تبدیل میشود.همچنین فناوریهای روز موجود در سامانه جهانی هواشناسی و نیز اطلاعات بلندمدت ایستگاههای هواشناسی هم منشأ و هم جدید بودن این پدیده را تأیید میکند. نتیجه آنکه گردوخاک فورانی و بحرانزا برای مردم سوریه، عراق و ایران از کانونهای اطراف فرات برمیخیزد، کانونهای دیگری هم وجود دارند اما بحرانساز نیستند.
شرح مختصر این بلای زیست محیطی نوظهور
وجود حد معینی از ذرات جامد بهصورت معلق در هوای زمین امری عادی است و اصولاً در غیاب وجود این ذرات ابری شکل نمیگیرد. تراکم این ذرات در حد طبیعی آن و برای تمام جانداران زمین قابل تحمل است (بین صفر تا 100در شاخص بینالمللی AQ) اما این متغیر اگر از عدد 100فراتر رود بهتدریج شرایط ناسالم و خطرناکی را ایجاد میکند که کیفیت تنفس و لاجرم زندگی را کاهش میدهد. در شرایط بروز این گرد و خاکها این شاخص همواره از مرز بسیار خطرناک فراتر میرود، باید یادآور شد که در مناطقی از سیاره زمین بهدلیل سازوکار کلان گردش عمومی اتمسفر و خشکی و گستردگی بیابانها و زمینهای بدون پوشش میزان ذرات معلق در جو آن نواحی بهصورت سنتی از بازه طبیعی خود فراتر رفته که با نام کمربند جهانی گردوغبار (Global Dust Belt) در علوم مربوط به زمین شهرت دارد. در آسیا و آفریقا این کمربند ضمن عبور از صحرای بزرگ آفریقا وارد شبه جزیره عربستان شده و ضمن عبور از اطراف خلیج فارس در بخشهایی از آسیای میانه و چین ادامه مییابد که اغلب خالی از سکنه است. این کمربند نه از روی عراق و نه از روی غرب ایران هیچگاه عبور نکرده است. آمار بلندمدت مربوط به میزان دید افقی ایستگاههای هواشناسی منطقه که در سازمان جهانی هواشناسی WMO و سازمان جهانی هوانوردی ICAO موجود است مؤید نوظهور بودن این پدیده شوم در منطقه ما است. شکی وجود ندارد که این پدیده در 20سال اخیر در منطقه و متعاقب سدهای ایجاد شده در ترکیه در 2دهه پایانی قرن بیستم ایجاد شد. اینجا مجال و قرار بر اثبات جزئیات این موضوع نیست اما در اثبات کلی موضوع به ذکر عناوینی در حوصله این یادداشت اکتفا میشود.
شبکه رودخانههای مهم منطقه شامل دجله و فرات و کرخه و کارون عمدتاً بهدلیل بارندگیهای ناشی از جبهههای جوی بارشی هستند که خود ماحصل شکل خاص دشت سوریه و عراق در کنار سلسله جبال زاگرس و فلات آناتولی است. این ویژگی طبیعی بر توده هواهای جنوبی و غربی بر آمده از اقیانوس هند و دریای مدیترانه کنشی فعال داشته و منجر به منطقه جبههزایی در شمال عراق میشود که بارندگیهای ناشی از این جبههها حوضههای آبریز این رودخانهها را تغذیه و تأمین میکند. بنابراین زیستبوم منطقه وسیع آسیای جنوبغربی و بویژه زاگرس و بینالنهرین زیستبومی یکپارچه و غیرقابل انفکاک است. این نکته ثابت میکند که بهرغم نداشتن مرز مشترک بین ایران و فرات درنتیجه این یکپارچگی زیستبوم منطقه چگونه با تغییر رفتار یک عنصر مهم چون فرات رفتار سایر عناصر سامانه و از جمله تعادل هزاران ساله خاک و باد و آب و نیز اقلیم منطقه دچار تغییر میشود. باید توجه داشت که سیلابهای خیزشی فرات تا قبل از دهه 80قرن گذشته میلادی هر ساله در ماههای آوریل و مه (اواسط فروردین تا اواسط خرداد) در مقیاس چند هزار مترمکعب در ثانیه بخش وسیعی از اطراف بستر خود را در سطح هزاران هزار هکتار زیر آب میبرد و سبب مرطوب شدن گستره عظیمی از خاک سوریه و عراق میشد. همچنین این خیزشهای بهاری هم سفرههای زیرزمینی منطقه را تغذیه کرده و هم آب مورد نیاز تعداد بیشماری مرداب و تالاب و حورهای عراق و سوریه را تأمین میکرد، این سازوکار توسط دجله هم کم و بیش در مقیاس کمتری نسبت به فرات صورت میگرفت.
تغییر اقلیم در زاگرس
اما تغییر در رفتار این رودخانهها نوعی تغییر اقلیم در زاگرس را سبب شده است. زیرا عبور جریانات غربی شرق سو در طول 2ماهه پایانی بهار از روی خاک مرطوب عراق به تشکیل ابر در لبه غربی فلات ایران و بارشهای همرفتی بهاره تبدیل میشد. پس از مهار سیلابها با ساخت این سدها و قطع این سازوکار، عملاً بادهای غربی برآمده از دشت عراق حاوی رطوبت لازم نیستند. اخیراً زمینهای آبرفتی که طی هزاران سال بستر سیلابهای فرات و دجله بودند بهدلیل خشک شدن و لمیزرع شدن، ساختار طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به اقیانوسی از خاک نرم سبکدانهای شدهاند که به محض ایجاد ناپایداری جوی بر این گسترهها، حجم عظیمی از آن خاک نرم آبرفتی به هوا بلند میشود که در محل تشکیل این طوفانها دید افقی صفر گزارش میشود، یعنی هوا تاریک میشود. این پدیده از شروع قرن بیست و یکم و با تأخیر چند ساله پس از ورشکسته شدن ساختار کشاورزی هزاران ساله بومیان منطقه تشدید شد. محدودهای که در ادبیات دینی منطقه به بهشت عدن شهرت یافته بود عملاً به جهنمی برای تشکیل گردوخاک تبدیل شده است. این مطلب را هم میتوان از روی سابقه تصاویر ماهوارهای اثبات کرد و هم اطلاعات دید افقی موجود در آمار بلندمدت ایستگاههای منطقه، حتی حافظه تاریخی بیشتر ساکنین 40سال به بالای منطقه هم تأیید خواهند کرد که این طوفانها تنها پس از احداث سدهای ترکیه شروع شدهاند.
نقش شبهقارهای دجله و فرات
هر کشوری مجاز است روی رودخانههای جاری در کشورخود سد ببندد اما لازمه احداث هر سدی رعایت قیود برآمده از مطالعات زیستمحیطی آن سد در سرتاسر حوضه پاییندست آن تا مدخل ریزش به دریاهای آزاد است. بهنظر میرسد که مطالعات زیستمحیطی برای سدهای ترکیه برای برآورد کل تبعات منفی آنها در خارج از مرزهای ترکیه یا صورت نگرفته یا به آن اعتنا نشده است. رودخانههایی مانند دجله و فرات دارای وزن و نقش شبهقارهای هستند و روا نیست تبعات منفی تغییر رفتار آنها برای همسایگان دور و نزدیک نادیده گرفته شود. تنها راه خلاصی از این معضل شوم و مردمآزار، هماهنگی برادرانه دولتهای مستقر در این زیستبوم مشترک و یکپارچه است. در واقع با قبول بازبینی تبعات منفی این سدها و اهتمام برای حل آن و از جمله تأمین حقابههای سیلابی دشتهای عراق و سوریه از طرف ترکیه، عراق و سوریه در فرات و ایران و ترکیه در دجله است. تبعات منفی این سدها حتی در بیرون از مرزهای ترکیه بتدریج دامن خود آن کشور را هم خواهد گرفت کمااینکه در هفته دوم خرداد ماه سیر حرکت چند فوران گرد و خاک فراتی به سمت شمال و ترکیه رفت. نکته آخر آنکه بهتر است همه کشورها به بازنگری زیستمحیطی همه سدهای خود پرداخته و با رعایت قیود زیستمحیطی کفران نعمت نکرده و موهبت الهی هوای پاک را پاس بدارند.
کارشناس هواشناسی
یک خبرگزاری در ترکیه اخیراً مطلبی با مضمون پاسخ علمی درخصوص سدهای ترکیه و تأثیر آن بر ایجاد آلودگی هوا، طوفانهای شن و ریزگردها منتشر کرده است. در این مطلب طوفانهای بسیار مخرب و مشکلزای گردوخاک در آسیای جنوبغربی و بویژه بینالنهرین و زاگرس را بدون ارتباط با سدهای دجله و فرات دانسته و آن را به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و رها شدن زمینهای زراعی ارتباط داده است. البته این موضوع دارای جوانب مختلف و گسترده هواشناسی، آبشناسی و زمینشناسی و نیز حقوقی است. بنابراین این نوشته مختصر تنها فتح بابی است بر اثبات این موضوع که اتفاقاً سدهای بسته شده روی فرات و سپس دجله دارای نقش اساسی و اصلی در ایجاد این بلای نحس و آزاردهنده و بسیار مضر نه تنها برای دهها میلیون ساکن بین النهرین و زاگرس بلکه برای کل زیستبوم منطقه است.
طوفانهای گردوخاک به مثابه پدیدهای نوظهور متعاقب احداث سدهای ترکیه
در 20سال اخیر ساکنان صفحات غرب و جنوبغرب ایران بهتدریج شاهد پدیدهای بیسابقه شدند که در رسانهها نام ریزگرد را به خود گرفت. ورود گاه به گاه حجم عظیمی از گرد و خاک از خارج از کشور به هوای پاک منطقه به حدی است که مانع رسیدن تابش خورشید به سطح زمین گشته و تنفس را دشوار میکند. همچنین دید افقی را از حد طبیعی آن که 10هزار متر و بیشتر است به کمتر از 100 متر و حتی 50 متر میرساند. این شرایط هوا را که اصلیترین ماده حیاتی تمام جانداران است، سخت آلوده و غیرقابل استفاده کرده و میکند.
چرا این پدیده خطرناک مورد اهمال دولتهای 20سال اخیر قرار گرفت؟
این پدیده از همان شروع با تصاویر ماهوارهای قابل رصد بود و هواشناسان بهخوبی منشأ کانونهای فورانی و بحرانی آن را در بستر خشک شده فرات مشاهده میکردند اما بهدلیل نوسان وقوع آن در ماههای سال و نیز کم و زیاد شدن وقوع آن در دورههای مرطوب و خشک هوا، همواره دولتمردان امیدوار میشدند که مشکل خودبهخود حل شود و مردم نیز در مشغولیت روزمره معمولاً فراموش میکردند که این پدیده نحس به ویژگی هوای منطقه تبدیل میشود.همچنین فناوریهای روز موجود در سامانه جهانی هواشناسی و نیز اطلاعات بلندمدت ایستگاههای هواشناسی هم منشأ و هم جدید بودن این پدیده را تأیید میکند. نتیجه آنکه گردوخاک فورانی و بحرانزا برای مردم سوریه، عراق و ایران از کانونهای اطراف فرات برمیخیزد، کانونهای دیگری هم وجود دارند اما بحرانساز نیستند.
شرح مختصر این بلای زیست محیطی نوظهور
وجود حد معینی از ذرات جامد بهصورت معلق در هوای زمین امری عادی است و اصولاً در غیاب وجود این ذرات ابری شکل نمیگیرد. تراکم این ذرات در حد طبیعی آن و برای تمام جانداران زمین قابل تحمل است (بین صفر تا 100در شاخص بینالمللی AQ) اما این متغیر اگر از عدد 100فراتر رود بهتدریج شرایط ناسالم و خطرناکی را ایجاد میکند که کیفیت تنفس و لاجرم زندگی را کاهش میدهد. در شرایط بروز این گرد و خاکها این شاخص همواره از مرز بسیار خطرناک فراتر میرود، باید یادآور شد که در مناطقی از سیاره زمین بهدلیل سازوکار کلان گردش عمومی اتمسفر و خشکی و گستردگی بیابانها و زمینهای بدون پوشش میزان ذرات معلق در جو آن نواحی بهصورت سنتی از بازه طبیعی خود فراتر رفته که با نام کمربند جهانی گردوغبار (Global Dust Belt) در علوم مربوط به زمین شهرت دارد. در آسیا و آفریقا این کمربند ضمن عبور از صحرای بزرگ آفریقا وارد شبه جزیره عربستان شده و ضمن عبور از اطراف خلیج فارس در بخشهایی از آسیای میانه و چین ادامه مییابد که اغلب خالی از سکنه است. این کمربند نه از روی عراق و نه از روی غرب ایران هیچگاه عبور نکرده است. آمار بلندمدت مربوط به میزان دید افقی ایستگاههای هواشناسی منطقه که در سازمان جهانی هواشناسی WMO و سازمان جهانی هوانوردی ICAO موجود است مؤید نوظهور بودن این پدیده شوم در منطقه ما است. شکی وجود ندارد که این پدیده در 20سال اخیر در منطقه و متعاقب سدهای ایجاد شده در ترکیه در 2دهه پایانی قرن بیستم ایجاد شد. اینجا مجال و قرار بر اثبات جزئیات این موضوع نیست اما در اثبات کلی موضوع به ذکر عناوینی در حوصله این یادداشت اکتفا میشود.
شبکه رودخانههای مهم منطقه شامل دجله و فرات و کرخه و کارون عمدتاً بهدلیل بارندگیهای ناشی از جبهههای جوی بارشی هستند که خود ماحصل شکل خاص دشت سوریه و عراق در کنار سلسله جبال زاگرس و فلات آناتولی است. این ویژگی طبیعی بر توده هواهای جنوبی و غربی بر آمده از اقیانوس هند و دریای مدیترانه کنشی فعال داشته و منجر به منطقه جبههزایی در شمال عراق میشود که بارندگیهای ناشی از این جبههها حوضههای آبریز این رودخانهها را تغذیه و تأمین میکند. بنابراین زیستبوم منطقه وسیع آسیای جنوبغربی و بویژه زاگرس و بینالنهرین زیستبومی یکپارچه و غیرقابل انفکاک است. این نکته ثابت میکند که بهرغم نداشتن مرز مشترک بین ایران و فرات درنتیجه این یکپارچگی زیستبوم منطقه چگونه با تغییر رفتار یک عنصر مهم چون فرات رفتار سایر عناصر سامانه و از جمله تعادل هزاران ساله خاک و باد و آب و نیز اقلیم منطقه دچار تغییر میشود. باید توجه داشت که سیلابهای خیزشی فرات تا قبل از دهه 80قرن گذشته میلادی هر ساله در ماههای آوریل و مه (اواسط فروردین تا اواسط خرداد) در مقیاس چند هزار مترمکعب در ثانیه بخش وسیعی از اطراف بستر خود را در سطح هزاران هزار هکتار زیر آب میبرد و سبب مرطوب شدن گستره عظیمی از خاک سوریه و عراق میشد. همچنین این خیزشهای بهاری هم سفرههای زیرزمینی منطقه را تغذیه کرده و هم آب مورد نیاز تعداد بیشماری مرداب و تالاب و حورهای عراق و سوریه را تأمین میکرد، این سازوکار توسط دجله هم کم و بیش در مقیاس کمتری نسبت به فرات صورت میگرفت.
تغییر اقلیم در زاگرس
اما تغییر در رفتار این رودخانهها نوعی تغییر اقلیم در زاگرس را سبب شده است. زیرا عبور جریانات غربی شرق سو در طول 2ماهه پایانی بهار از روی خاک مرطوب عراق به تشکیل ابر در لبه غربی فلات ایران و بارشهای همرفتی بهاره تبدیل میشد. پس از مهار سیلابها با ساخت این سدها و قطع این سازوکار، عملاً بادهای غربی برآمده از دشت عراق حاوی رطوبت لازم نیستند. اخیراً زمینهای آبرفتی که طی هزاران سال بستر سیلابهای فرات و دجله بودند بهدلیل خشک شدن و لمیزرع شدن، ساختار طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به اقیانوسی از خاک نرم سبکدانهای شدهاند که به محض ایجاد ناپایداری جوی بر این گسترهها، حجم عظیمی از آن خاک نرم آبرفتی به هوا بلند میشود که در محل تشکیل این طوفانها دید افقی صفر گزارش میشود، یعنی هوا تاریک میشود. این پدیده از شروع قرن بیست و یکم و با تأخیر چند ساله پس از ورشکسته شدن ساختار کشاورزی هزاران ساله بومیان منطقه تشدید شد. محدودهای که در ادبیات دینی منطقه به بهشت عدن شهرت یافته بود عملاً به جهنمی برای تشکیل گردوخاک تبدیل شده است. این مطلب را هم میتوان از روی سابقه تصاویر ماهوارهای اثبات کرد و هم اطلاعات دید افقی موجود در آمار بلندمدت ایستگاههای منطقه، حتی حافظه تاریخی بیشتر ساکنین 40سال به بالای منطقه هم تأیید خواهند کرد که این طوفانها تنها پس از احداث سدهای ترکیه شروع شدهاند.
نقش شبهقارهای دجله و فرات
هر کشوری مجاز است روی رودخانههای جاری در کشورخود سد ببندد اما لازمه احداث هر سدی رعایت قیود برآمده از مطالعات زیستمحیطی آن سد در سرتاسر حوضه پاییندست آن تا مدخل ریزش به دریاهای آزاد است. بهنظر میرسد که مطالعات زیستمحیطی برای سدهای ترکیه برای برآورد کل تبعات منفی آنها در خارج از مرزهای ترکیه یا صورت نگرفته یا به آن اعتنا نشده است. رودخانههایی مانند دجله و فرات دارای وزن و نقش شبهقارهای هستند و روا نیست تبعات منفی تغییر رفتار آنها برای همسایگان دور و نزدیک نادیده گرفته شود. تنها راه خلاصی از این معضل شوم و مردمآزار، هماهنگی برادرانه دولتهای مستقر در این زیستبوم مشترک و یکپارچه است. در واقع با قبول بازبینی تبعات منفی این سدها و اهتمام برای حل آن و از جمله تأمین حقابههای سیلابی دشتهای عراق و سوریه از طرف ترکیه، عراق و سوریه در فرات و ایران و ترکیه در دجله است. تبعات منفی این سدها حتی در بیرون از مرزهای ترکیه بتدریج دامن خود آن کشور را هم خواهد گرفت کمااینکه در هفته دوم خرداد ماه سیر حرکت چند فوران گرد و خاک فراتی به سمت شمال و ترکیه رفت. نکته آخر آنکه بهتر است همه کشورها به بازنگری زیستمحیطی همه سدهای خود پرداخته و با رعایت قیود زیستمحیطی کفران نعمت نکرده و موهبت الهی هوای پاک را پاس بدارند.
درخواست اولیای دم مهشاد و ریحانه از قوه قضائیه:
بررسی تمام ابعاد پرونده
در فاصله ۱۷ روز مانده به نخستین سالروز واژگونی اتوبوس خبرنگاران محیطزیست، اولیای دم مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی خواستار رسیدگی به همه ابعاد این حادثه برای صدور رأی هستند. دوم تیرماه سال ۱۴۰۰ روزی سیاه برای جامعه رسانهای کشور بود. در این روز اتوبوس خبرنگاران در بازگشت از نقده واژگون شد که به فوت مهشاد کریمی – خبرنگار ایسنا – و ریحانه یاسینی – سردبیر ایرنا 24 – و مصدومیت ۲۱ خبرنگار و عکاس دیگر انجامید.
پدر مرحوم مهشاد کریمی به ایسنا میگوید: بر اساس نظر کارشناسی دوم راننده مقصر صد درصدی شناخته شده است، اما به مسائل جانبی هیچ توجهی نکردهاند. بهعنوان مثال آیا اتوبوس ایمن بوده است یا نه؟ چون به نظر میرسد حتی وضعیت ظاهری اتوبوس مانند وضعیت صندلیها و کمربند بررسی نشده است، علاوه بر آن باید مشخص شود چه کسی دستور حرکت در جاده فرعی را داده است؟ براساس گفتههای سایر خبرنگاران اتوبوس ایراد داشته و مسیر یک ساعته را دو ساعت و نیم طی کرده و به خواست یکی از مسئولان برگزاری این سفر از جاده فرعی رفتهاند و او اظهار کرده بود که مسیر را میشناسد و میانبر است.
وی به ابهامات دیگر پرونده اشاره و اظهار میکند: کارخانه سیمان بر چه اساسی اتوبوس را در اختیار محیطزیست قرار داده است؟ قاضی میتواند نامههای رد و بدل شده بین اداره کل محیطزیست آذربایجان غربی و کارخانه سیمان را برای بررسی درخواست و شهود را نیز احضار کند تا درباره اتفاقات رخ داده شهادت دهند و فقط به نظر کارشناسی اکتفا نکند. چطور میتوان نظر کارشناسی اول را - که مبنی بر قصور ۵۰ درصدی مسئولان برگزاری سفر بود - رد کرد و نظر دوم کارشناسی مبنی بر قصور صدرصدی راننده را پذیرفت؟
کریمی انتظار دارد سازمان محیطزیست، ایسنا، ایرنا و دیگر رسانهها پیگیر این پرونده باشند.
پدر مرحوم ریحانه یاسینی نیز در گفتوگو با ایسنا میگوید: درحدود یک سال گذشته، دو بار کارشناس نظر داده و ما رد کردهایم، بنابراین اقدامات لازم انجام نشده است. با توجه به مشخص بودن ابعاد حادثه واژگونی اتوبوس نباید روند بررسی پرونده این قدر طول بکشد.
او اضافه میکند: علاوه بر مهشاد و ریحانه که فوت کردند، خبرنگاران زیادی در اتوبوس بودند که از نظر روحی، جسمی و مالی متضرر شدند و شاکی هستند و باید سریعتر به این پرونده رسیدگی میشد، اما در شرایطی که حدود یک سال از بررسی پرونده میگذرد، قرار است یک جلسه رسمی رسیدگی برگزار شود.
یاسینی در ادامه میگوید: با رئیس دادگستری ارومیه صحبت کردیم و قول دادند که سریعتر پیگیری کنند و ۲۱ خبرنگار دیگر به حق و حقوقشان برسند ولی تا آنجا که اطلاع داریم، تاکنون اتفاق خاصی نیفتاده است.
یاسینی به وضعیت اتوبوس براساس شهادت خبرنگاران اشاره و اظهار میکند: اتوبوس خراب بوده است بهگونهای که مسیر یک ساعته را طی دو و نیم تا سه ساعت طی کرد. مسئولان برگزارکننده سفر چون از برنامه عقب افتاده بودند بدون توجه به شرایط ایمنی، راننده را اجبار به انتخاب جاده فرعی کردند که این باید در دادگاه مورد بررسی قرار گیرد. یاسینی اضافه میکند: این اتوبوس نقص فنی داشته است، نه دستگیره داشته و نه کمربند ایمنی. اگر کمربند ایمنی داشت، این اتفاق نمیافتاد. مشکل اساسی این است که سه نفر که مسئولیت برنامه را عهدهدار بودند و این واقعه تلخ در زمان مسئولیت آنها رخ داده است، از اتهام خود در این پرونده تبرئه شدهاند! سؤالات و نکات دیگری هم در این میان مطرح است که شاکیان پرونده منتظر پاسخ آن از سوی دادگاه هستند. چه شخصی یا اشخاصی درخواست تأمین و تخصیص اتوبوس از کارخانه سیمان ارومیه را کردهاند؟ علت این درخواست چه بوده است؟ چرا جاده روستایی درجه ۲ برای حرکت اتوبوس انتخاب شده در حالی که اتوبوس نباید در چنین جادهای تردد کند؟
چرا اتوبوس فاقد مجوز حمل مسافر از وزارت راه و ترابری یا شهرداری برای یک تور مطبوعاتی انتخاب شد؟
با توجه به اینکه بر اساس قانون، تردد در جادهها بدون همراه داشتن دفترچه کار ممنوع است، چرا پلیس راه این اتوبوس را متوقف نکرده است؟
نظر به اینکه بر اساس قانون سن فرسودگی اتوبوس بینشهری ۱۵ سال و اتوبوس درونشهری ۱۰ سال است و پس از آن باید از رده خارج شوند، چرا از اتوبوسی برای جابهجایی خبرنگاران استفاده شد که از تولید آن ۲۵ سال گذشته بوده؟ (تولید سال ۱۳۸۵ بوده است.)
چرا افسر و مأمور پلیسراه بدون بررسی اتوبوس صرفاً به اظهارات راننده به گمان اینکه تصور میکرده اتوبوس به روال روزهای سابق حامل کارکنان کارخانه است، مجوز ادامه مسیر داده است؟
پدر مرحوم مهشاد کریمی به ایسنا میگوید: بر اساس نظر کارشناسی دوم راننده مقصر صد درصدی شناخته شده است، اما به مسائل جانبی هیچ توجهی نکردهاند. بهعنوان مثال آیا اتوبوس ایمن بوده است یا نه؟ چون به نظر میرسد حتی وضعیت ظاهری اتوبوس مانند وضعیت صندلیها و کمربند بررسی نشده است، علاوه بر آن باید مشخص شود چه کسی دستور حرکت در جاده فرعی را داده است؟ براساس گفتههای سایر خبرنگاران اتوبوس ایراد داشته و مسیر یک ساعته را دو ساعت و نیم طی کرده و به خواست یکی از مسئولان برگزاری این سفر از جاده فرعی رفتهاند و او اظهار کرده بود که مسیر را میشناسد و میانبر است.
وی به ابهامات دیگر پرونده اشاره و اظهار میکند: کارخانه سیمان بر چه اساسی اتوبوس را در اختیار محیطزیست قرار داده است؟ قاضی میتواند نامههای رد و بدل شده بین اداره کل محیطزیست آذربایجان غربی و کارخانه سیمان را برای بررسی درخواست و شهود را نیز احضار کند تا درباره اتفاقات رخ داده شهادت دهند و فقط به نظر کارشناسی اکتفا نکند. چطور میتوان نظر کارشناسی اول را - که مبنی بر قصور ۵۰ درصدی مسئولان برگزاری سفر بود - رد کرد و نظر دوم کارشناسی مبنی بر قصور صدرصدی راننده را پذیرفت؟
کریمی انتظار دارد سازمان محیطزیست، ایسنا، ایرنا و دیگر رسانهها پیگیر این پرونده باشند.
پدر مرحوم ریحانه یاسینی نیز در گفتوگو با ایسنا میگوید: درحدود یک سال گذشته، دو بار کارشناس نظر داده و ما رد کردهایم، بنابراین اقدامات لازم انجام نشده است. با توجه به مشخص بودن ابعاد حادثه واژگونی اتوبوس نباید روند بررسی پرونده این قدر طول بکشد.
او اضافه میکند: علاوه بر مهشاد و ریحانه که فوت کردند، خبرنگاران زیادی در اتوبوس بودند که از نظر روحی، جسمی و مالی متضرر شدند و شاکی هستند و باید سریعتر به این پرونده رسیدگی میشد، اما در شرایطی که حدود یک سال از بررسی پرونده میگذرد، قرار است یک جلسه رسمی رسیدگی برگزار شود.
یاسینی در ادامه میگوید: با رئیس دادگستری ارومیه صحبت کردیم و قول دادند که سریعتر پیگیری کنند و ۲۱ خبرنگار دیگر به حق و حقوقشان برسند ولی تا آنجا که اطلاع داریم، تاکنون اتفاق خاصی نیفتاده است.
یاسینی به وضعیت اتوبوس براساس شهادت خبرنگاران اشاره و اظهار میکند: اتوبوس خراب بوده است بهگونهای که مسیر یک ساعته را طی دو و نیم تا سه ساعت طی کرد. مسئولان برگزارکننده سفر چون از برنامه عقب افتاده بودند بدون توجه به شرایط ایمنی، راننده را اجبار به انتخاب جاده فرعی کردند که این باید در دادگاه مورد بررسی قرار گیرد. یاسینی اضافه میکند: این اتوبوس نقص فنی داشته است، نه دستگیره داشته و نه کمربند ایمنی. اگر کمربند ایمنی داشت، این اتفاق نمیافتاد. مشکل اساسی این است که سه نفر که مسئولیت برنامه را عهدهدار بودند و این واقعه تلخ در زمان مسئولیت آنها رخ داده است، از اتهام خود در این پرونده تبرئه شدهاند! سؤالات و نکات دیگری هم در این میان مطرح است که شاکیان پرونده منتظر پاسخ آن از سوی دادگاه هستند. چه شخصی یا اشخاصی درخواست تأمین و تخصیص اتوبوس از کارخانه سیمان ارومیه را کردهاند؟ علت این درخواست چه بوده است؟ چرا جاده روستایی درجه ۲ برای حرکت اتوبوس انتخاب شده در حالی که اتوبوس نباید در چنین جادهای تردد کند؟
چرا اتوبوس فاقد مجوز حمل مسافر از وزارت راه و ترابری یا شهرداری برای یک تور مطبوعاتی انتخاب شد؟
با توجه به اینکه بر اساس قانون، تردد در جادهها بدون همراه داشتن دفترچه کار ممنوع است، چرا پلیس راه این اتوبوس را متوقف نکرده است؟
نظر به اینکه بر اساس قانون سن فرسودگی اتوبوس بینشهری ۱۵ سال و اتوبوس درونشهری ۱۰ سال است و پس از آن باید از رده خارج شوند، چرا از اتوبوسی برای جابهجایی خبرنگاران استفاده شد که از تولید آن ۲۵ سال گذشته بوده؟ (تولید سال ۱۳۸۵ بوده است.)
چرا افسر و مأمور پلیسراه بدون بررسی اتوبوس صرفاً به اظهارات راننده به گمان اینکه تصور میکرده اتوبوس به روال روزهای سابق حامل کارکنان کارخانه است، مجوز ادامه مسیر داده است؟
هورالعظیم در آستانه احتضار
این تصویر تلخ را جادهسازی شرکتهای نفتی از هورالعظیم به جا گذاشته است. پیش از آن هم که وزارت نیرو سدهای متعددی روی رودخانه کرخه بست و نفس هورالعظیم به شماره افتاد تا به یکی از کانونهای بحرانی ریزگرد داخلی تبدیل شود. تالابها را ریه سرزمینی میدانند اما هورالعظیم تنها ریه خوزستان نبود. منبع ایجاد شغل و درآمد برای ساکنانش هم بود. هرچند گرد و غبار هورالعظیم تنها به آبادان و خوزستان محدود نمیشود و استانهای اطراف را هم درگیر میکند اما سدسازی و جادهسازی شغل آبا و اجدادی محلیها را هم از آنها گرفت. بومیها از ماهیها و پرندگان تالاب سهمی داشتند. ورود گردشگر به منطقه هم رنگ دیگر به سفره آنها داده بود. حالا خشک شدن تالاب بهدلیل عدم پرداخت حقابه، شغل بومی گاومیش داران را هم تهدید میکند. هورالعظیم در سالهای اخیر 40 هزار رأس گاومیش را تغذیه میکرد.
براساس گفته محمد جواد اشرفی مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان در حال حاضر ۶۳ درصد از تالاب هورالعظیم آب دارد و با توجه به کاهش بارندگی و تنش آبی در بالادست حوضه کرخه، آبی که باید به هورالعظیم برسد جوابگوی نیازهای تالاب نیست و در صورت کشاورزی در حوزه کرخه در تابستان پیش رو بحرانهایی همچون مرگ و میر آبزیان وجود دارد. دو سوم تالاب هورالعظیم در عراق قرار دارد. بخشی از آن در زمان جنگ تحمیلی توسط عراق خشک و به میدان مین تبدیل شد. بعد از آن هم سدسازی ترکیه نفس تالاب هورالعظیم را در عراق گرفت هرچند باوجود این اقدامات مخرب بخش عراقی حال بهتری نسبت به بخش ایرانی دارد.
براساس گفته محمد جواد اشرفی مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان در حال حاضر ۶۳ درصد از تالاب هورالعظیم آب دارد و با توجه به کاهش بارندگی و تنش آبی در بالادست حوضه کرخه، آبی که باید به هورالعظیم برسد جوابگوی نیازهای تالاب نیست و در صورت کشاورزی در حوزه کرخه در تابستان پیش رو بحرانهایی همچون مرگ و میر آبزیان وجود دارد. دو سوم تالاب هورالعظیم در عراق قرار دارد. بخشی از آن در زمان جنگ تحمیلی توسط عراق خشک و به میدان مین تبدیل شد. بعد از آن هم سدسازی ترکیه نفس تالاب هورالعظیم را در عراق گرفت هرچند باوجود این اقدامات مخرب بخش عراقی حال بهتری نسبت به بخش ایرانی دارد.
هوای «تنها یک زمین» را داشته باشیم
بیتا میرعظیمی
مترجم
تنوع زیستی به موجودات زنده بیشمار - گیاهان و جانوران - و اکوسیستمهایی اطلاق میشود که در سیاره زمین وجود دارند. این سیستمها همانند یک شبکه پیچیده رفتار کرده و عملکردهای فردی و جمعی خود را به طور یکپارچه مدیریت میکنند. در نگاهی دقیقتر تمامی گونههای گیاهی، جانوری و میکروارگانیسمها، تنوع شگفتانگیز ژنها در گونههای گیاهی و جانوری، اکوسیستمهای متنوع نظیر بیابانها، جنگل و... همگی بخشی از تنوع زیستی زمین بهشمار میروند. اکوسیستمها، در طول تاریخ قادر به تطبیق با شرایط متغیر محیطی و آب و هوایی هستند. اما امروزه با دخالت انسان و بهرهبرداری شتابان از منابع طبیعی، همگامی طبیعت با محیط انسانی دشوار شده و آن را تا مرز فروپاشی احتمالی کشانده است. طی سالها، صدها گونه گیاهی و جانوری منقرض شده و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و عمدتاً بهدلیل فعالیتهای استثماری انسان روی کره زمین، حدود 20 درصد از کل گونههای حیات در 25 سال آینده منقرض خواهند شد.
واقعیت این است که تغییر اقلیم، یک فرایند طبیعی است که بیوقفه در طول قرنها تا هزارهها رخ داده و تأثیرش را بر اکوسیستم زمین گذاشته است. با این حال، بهدلیل تأثیرات انسانی که تلفات قابل توجهی نیز بر محیط طبیعی داشته است، این فرایند طولانی بهسرعت طی دهههای اخیر افزایش پیدا کرده است. این تغییر ناگهانی آب و هوا برای بسیاری از اکوسیستمها در سراسر جهان فاجعهبار بوده و ساختار و عملکرد آنها را مختل کرده است.
تمامی اقیانوسهای روی زمین، بهشدت تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار گرفتهاند. تغییرات آب و هوایی تأثیر طولانی مدتی بر تنوع زیستی ما داشته و در برخی موارد، از نقطه اوج نیز گذشته است. اثرات گرمایش جهانی و آلودگی در اقیانوسها به جذب انرژی با سرعت بسیار بالاتری نسبت به ارگانیسمهای مستقر در خشکی منجر شده و سرعت اسیدی شدن اقیانوسها را دوچندان کرده است. این پدیده، مناطق مرده اقیانوسی را ایجاد کرده و مناطق وسیعی در امتداد خطوط ساحلی را فاقد حیات کرده است. علاوه بر این، این مناطق فاقد حیات، مستقیماً بر زنجیره غذایی اقیانوسها تأثیر گذاشته و حتی روند انقراض قریب الوقوع آنها را تسریع بخشیده است. اما مشکلات به همین جا ختم نمیشود، چرا که در نتیجه گرمایش زمین، آب اقیانوسها گرما و انرژی بیشتری را جذب کرده و منبسط میشود. این فرایند همان چیزی است که با عنوان (تسریع اثر گلخانهای (CO2) و گازهای متان منتشر شده از بخش صنعتی) از آن یاد میشود. این پدیده منجر به افزایش سطح آب دریا شده و خطر سیل و در برخی موارد غرق کامل جزایر کوچک را افزایش میدهد. این پدیده همه ساله هزاران گونه جزیرهای را از بین برده و اثرات مخربی را بر اکوسیستم این مناطق برجای میگذارد. این در حالی است که معاهدات جهانی همانند توافقنامه پاریس، بارها و بارها بر اهمیت کاهش انتشار گازهای گلخانهای برای جبران آسیبهای وارده بر محیط زیست تأکید کردهاند؛ اما آیا گوش شنوایی وجود دارد؟!
تا زمانی که تلاش جدی برای کاهش و انطباق راهبردهای توسعه فعلی جهت پایدار شدن صورت نگیرد، امید چندانی برای نجات زمین وجود ندارد. ما برای نجات «تنها یک زمین» باید مراقب اعمال خود بوده و رفتار صحیح خود را در برخورد با طبیعت به فرزندانمان بیاموزیم. یکی از سادهترین راهها برای نجات سیاره زمین، گسترش آگاهی در سطح فردی از طریق گفتمان با خانواده، دوستان، همسایگان، فرزندان است. بهتر است از وسایل نقلیه الکتریکی استفاده کرده یا گاز طبیعی فشرده CNG را برای وسایل نقلیه خود انتخاب کنیم. همچنین از پلاستیک بهعنوان یکی از حیاتیترین اجزای بدبختی سیاره زمین، اجتناب کرده و از حمل بطری یا کیسههای پلاستیکی خودداری کنیم.
در حقیقت نسلهای آینده نیازمند رویکردی متفکرانه به محیط زیست و همچنین درک این موضوع است که بشر و محیط زیست باید در کنار یکدیگر و در تعامل با هم باشند. تنها در این صورت است که تنوع زیستی تقویت شده و تغییرات آب و هوایی کاهش پیدا میکند. از سویی دیگر تصمیمات فردی میتواند تأثیر قابل توجهی بر محیط زیست، تنوع زیستی و تغییرات آب و هوا داشته باشد. بهتر است در هفته محیط زیست، به یاد داشته باشیم که «تنها یک زمین» وجود دارد؛ بیاییم متعهد شویم که سبک و سیاق زندگی خود را هوشمندانه، پایدار، متفکرانه و در تعامل پایدار با طبیعت و محیط زیست انتخاب کرده و با این روش از «تنها یک زمین» محافظت کنیم.
مترجم
تنوع زیستی به موجودات زنده بیشمار - گیاهان و جانوران - و اکوسیستمهایی اطلاق میشود که در سیاره زمین وجود دارند. این سیستمها همانند یک شبکه پیچیده رفتار کرده و عملکردهای فردی و جمعی خود را به طور یکپارچه مدیریت میکنند. در نگاهی دقیقتر تمامی گونههای گیاهی، جانوری و میکروارگانیسمها، تنوع شگفتانگیز ژنها در گونههای گیاهی و جانوری، اکوسیستمهای متنوع نظیر بیابانها، جنگل و... همگی بخشی از تنوع زیستی زمین بهشمار میروند. اکوسیستمها، در طول تاریخ قادر به تطبیق با شرایط متغیر محیطی و آب و هوایی هستند. اما امروزه با دخالت انسان و بهرهبرداری شتابان از منابع طبیعی، همگامی طبیعت با محیط انسانی دشوار شده و آن را تا مرز فروپاشی احتمالی کشانده است. طی سالها، صدها گونه گیاهی و جانوری منقرض شده و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و عمدتاً بهدلیل فعالیتهای استثماری انسان روی کره زمین، حدود 20 درصد از کل گونههای حیات در 25 سال آینده منقرض خواهند شد.
واقعیت این است که تغییر اقلیم، یک فرایند طبیعی است که بیوقفه در طول قرنها تا هزارهها رخ داده و تأثیرش را بر اکوسیستم زمین گذاشته است. با این حال، بهدلیل تأثیرات انسانی که تلفات قابل توجهی نیز بر محیط طبیعی داشته است، این فرایند طولانی بهسرعت طی دهههای اخیر افزایش پیدا کرده است. این تغییر ناگهانی آب و هوا برای بسیاری از اکوسیستمها در سراسر جهان فاجعهبار بوده و ساختار و عملکرد آنها را مختل کرده است.
تمامی اقیانوسهای روی زمین، بهشدت تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار گرفتهاند. تغییرات آب و هوایی تأثیر طولانی مدتی بر تنوع زیستی ما داشته و در برخی موارد، از نقطه اوج نیز گذشته است. اثرات گرمایش جهانی و آلودگی در اقیانوسها به جذب انرژی با سرعت بسیار بالاتری نسبت به ارگانیسمهای مستقر در خشکی منجر شده و سرعت اسیدی شدن اقیانوسها را دوچندان کرده است. این پدیده، مناطق مرده اقیانوسی را ایجاد کرده و مناطق وسیعی در امتداد خطوط ساحلی را فاقد حیات کرده است. علاوه بر این، این مناطق فاقد حیات، مستقیماً بر زنجیره غذایی اقیانوسها تأثیر گذاشته و حتی روند انقراض قریب الوقوع آنها را تسریع بخشیده است. اما مشکلات به همین جا ختم نمیشود، چرا که در نتیجه گرمایش زمین، آب اقیانوسها گرما و انرژی بیشتری را جذب کرده و منبسط میشود. این فرایند همان چیزی است که با عنوان (تسریع اثر گلخانهای (CO2) و گازهای متان منتشر شده از بخش صنعتی) از آن یاد میشود. این پدیده منجر به افزایش سطح آب دریا شده و خطر سیل و در برخی موارد غرق کامل جزایر کوچک را افزایش میدهد. این پدیده همه ساله هزاران گونه جزیرهای را از بین برده و اثرات مخربی را بر اکوسیستم این مناطق برجای میگذارد. این در حالی است که معاهدات جهانی همانند توافقنامه پاریس، بارها و بارها بر اهمیت کاهش انتشار گازهای گلخانهای برای جبران آسیبهای وارده بر محیط زیست تأکید کردهاند؛ اما آیا گوش شنوایی وجود دارد؟!
تا زمانی که تلاش جدی برای کاهش و انطباق راهبردهای توسعه فعلی جهت پایدار شدن صورت نگیرد، امید چندانی برای نجات زمین وجود ندارد. ما برای نجات «تنها یک زمین» باید مراقب اعمال خود بوده و رفتار صحیح خود را در برخورد با طبیعت به فرزندانمان بیاموزیم. یکی از سادهترین راهها برای نجات سیاره زمین، گسترش آگاهی در سطح فردی از طریق گفتمان با خانواده، دوستان، همسایگان، فرزندان است. بهتر است از وسایل نقلیه الکتریکی استفاده کرده یا گاز طبیعی فشرده CNG را برای وسایل نقلیه خود انتخاب کنیم. همچنین از پلاستیک بهعنوان یکی از حیاتیترین اجزای بدبختی سیاره زمین، اجتناب کرده و از حمل بطری یا کیسههای پلاستیکی خودداری کنیم.
در حقیقت نسلهای آینده نیازمند رویکردی متفکرانه به محیط زیست و همچنین درک این موضوع است که بشر و محیط زیست باید در کنار یکدیگر و در تعامل با هم باشند. تنها در این صورت است که تنوع زیستی تقویت شده و تغییرات آب و هوایی کاهش پیدا میکند. از سویی دیگر تصمیمات فردی میتواند تأثیر قابل توجهی بر محیط زیست، تنوع زیستی و تغییرات آب و هوا داشته باشد. بهتر است در هفته محیط زیست، به یاد داشته باشیم که «تنها یک زمین» وجود دارد؛ بیاییم متعهد شویم که سبک و سیاق زندگی خود را هوشمندانه، پایدار، متفکرانه و در تعامل پایدار با طبیعت و محیط زیست انتخاب کرده و با این روش از «تنها یک زمین» محافظت کنیم.
خبر در خبر
ایرنا- احمد تجری، مدیرکل سرمایهگذاری، زیرساختها و مناطق نمونه گردشگری وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گفت: یک ایرانی مقیم امارات برای ایجاد مجتمع گردشگری در شهرستان لارستان استان فارس 8 میلیون دلار سرمایهگذاری میکند.
ایسنا- فرامرز پارسی، معمار و مرمتگر بناهای تاریخی گفت: اضافه یا کاستن از بنای تاریخی در طول مرمت، جعل کردن است و دیگر مرمت نیست. این موضوع هم نوعی تخریب است و قطعاً مرمت نیست. با این جعل اطلاعات غلطی به آیندگان میدهیم.
ایرنا - غلامرضا محمدپور، عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی با اشاره به نقش پلانکتونها و فیتوپلانکتونها در زنجیره زیستی محیطهای آبی گفت: در هر نقطهای که پلانکتونها حضور دارند، ماهیان بزرگتر، نهنگها و سایر آبزیان را به سوی خود میکشند از اینرو حفاظت از آنها بسیار حائز اهمیت است چون ۳۰ درصد از بارشهای کل کره زمین بهدلیل وجود فیتوپلانکتونها است.
تسنیم- علی بیتاللهی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات راه و شهرسازی گفت: در پایشهای خود در استان گلستان، مشاهده کردیم که در کنار خلیج گرگان نرخ فرونشست ۲۲ سانتیمتر در سال ثبت شده که ثبت این آمار آن هم در کنار دریا بسیارعجیب است.
ایرنا - فرهاد قلینژاد، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان بوشهر گفت: تأمین بودجه احداث و توسعه تصفیهخانه پساب شهرهای ساحلی این استان باید در بخش ملی بررسی و انجام شود. هم اکنون تنها شهرهای بوشهر، دیلم و گناوه تصفیهخانه پسابهای شهری دارند و فاضلاب دیگر شهرهای ساحلی این استان تصفیه نمیشود و با ورود به خلیج فارس محیطزیست دریایی را تهدید میکند.
ایرنا- سلیمانی آرخی، فعال محیطزیست گنبدکاووس گفت: وضعیت تالابهای سهگانه واقع در شمال این شهرستان از نظر میزان آب موجود بحرانی است و حاشیهنشینان این ذخیرهگاه طبیعی دغدغهمند تشدید خشکسالی هستند که نتیجه آن مشکلات معیشتی و در نهایت مهاجرت خواهد بود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
خشک شدن «فرات» به تغییر اقلیم در «زاگرس» انجامید
-
بررسی تمام ابعاد پرونده
-
هورالعظیم در آستانه احتضار
-
هوای «تنها یک زمین» را داشته باشیم
-
خبر در خبر
اخبارایران آنلاین