ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی انتخابات ریاست جمهوری را یکی از شیرینیهای 1400 برشمردند
تغییر ریل دولت و زنده شدن امید ملت
تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین، به عنوان شعار اولین سال قرن جدید نامگذاری شد
گروه سیاسی/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۱ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و ایام ولادت خورشید فروزان عالم وجود، حضرت بقیةالله الاعظم(عج) به ملت بزرگ ایران و همه ملتهای همدل، و با تبریک ویژه به خانوادههای معظم شهیدان و همچنین جانبازان، ایثارگران و خدمتگزاران ملت در میدانهای مختلف علم، سلامت، امنیت و مقاومت، سال جدید را سال «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» نامگذاری کردند.
سالی که گذشت
حضرت آیتالله خامنهای سال ۱۴۰۰ را نیز همچون سالهای دیگر سالی توأم با فرازها و فرودها برشمردند و گفتند: انتخابات مهم و بزرگ ریاست جمهوری یکی از مهمترین فرازها و شیرینیهای سال قبل بود که مردم با وجود خطر شدید بیماری همهگیر کرونا، با شرکت در انتخابات، دولتی تازهنفس را به میدان آوردند که بر اساس نشانههای موجود، دولتی مردمی و دارای ریل جداگانه از دولت محترم قبل است و امیدهایی را در مردم زنده کرده است. ایشان مقابله جدی با کرونا و کاهش قابل توجه تلفات در اثر تأمین واکسن برای همگان را از دیگر فرازهای سال ۱۴۰۰ خواندند و در بیان نقطه اوج دیگری از حوادث این سال خاطرنشان کردند: در بخشهای مختلف علم و فناوری از تولید چند نوع واکسن معتبر تا پرتاب ماهواره، کارهای بزرگی انجام شد.
رهبر انقلاب، اعتراف امریکاییها به شکست خفتبار آنها در فشار حداکثری علیه ایران را از دیگر شیرینیهای سال ۱۴۰۰ در عرصه جهانی دانستند و افزودند: ایستادگی مردم موجب این پیروزی شد و در واقع این ملت ایران بود که پیروز شد. ایشان در بیان پیام حوادث متعددی که در سال ۱۴۰۰ در نقاط دیگر جهان رخ داد، تأکید کردند: این حوادث همگی درستی راه ملت ایران در مقابل استکبار را نشان داد.
حضرت آیتالله خامنهای «تنگی معیشت مردم، مسأله گرانیها و تورم» را تلخترین موضوع سال ۱۴۰۰ دانستند و افزودند: مشکلات اقتصادی علاجپذیر است و حتماً باید علاج شود البته عجله و توقع رفع دفعی آنها واقعبینانه نیست اما امیدواریم بخشی از آنها در سال جدید که سال اول قرنِ ۱۵ هجری شمسی است، برطرف شود.
ایشان در ادامه هدف از تعیین شعار سال را جهتدهی به حرکت مسئولان دستگاهها و آحاد مردم دانستند و افزودند: در بعضی از سالها متناسب با شعار سال توفیقات خوبی به دست آمد اما در بعضی سالها نیز کمکاریهایی وجود داشت. البته در سال ۱۴۰۰ که سال «تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها» بود، کارهای خوبی انجام شد که باید ادامه پیدا کند.
رهبر انقلاب در بیان علت تمرکز بر مسأله تولید در سالهای اخیر، گفتند: تولید، کلید حل مشکلات اقتصادی و راه اصلی عبور از دشواریهای اقتصادی است، ضمن اینکه رشد اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم، افزایش درآمد سرانه، بهبود رفاه عمومی و همچنین افزایش اعتماد به نفس و عزت ملی در گرو رونق و رواج اکسیری به نام تولید ملی است که تکیه بر آن در این سالها تأثیرهای خوبی نیز داشته است.
سال پیشرو
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: امسال نیز همچنان بر مسأله تولید تأکید میکنم، البته بر لایه و چهره جدیدی از تولید یعنی تولید «دانشبنیان» و «اشتغالآفرین».
ایشان معیار قرار دادن تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین را موجب حرکت رو به جلو و محسوس در همه اهداف اقتصادی دانستند و افزودند: بنابراین شعار سال ۱۴۰۱ عبارت است از «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین».
رهبر انقلاب با تأکید بر توصیه سال قبل خود مبنی بر اکتفا نکردن به کارهای سطحی همچون درج نام سال بر تابلوی خیابانها و یا روی سربرگ دستگاهها، گفتند: تحقق شعار امسال نیاز به سیاستگذاری دارد البته با تحرکی که از رئیسجمهور محترم و همکارانشان مشاهده میشود، انشاءالله این شعار روی زمین نخواهد ماند اما هر چه بیشتر کار و تلاش شود بهتر خواهد بود.
اولین سخنرانی زنده در قرن جدید
همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی زنده و تلویزیونی در نخستین روز از سال ۱۴۰۱ ضمن تبریک عید نوروز و آغاز قرن جدید، در تبیین شعار سال جدید، تنها راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر را حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان خواندند و در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مسائل جهانی در حال وقوع در افغانستان، اوکراین و یمن تأکید کردند: همه این حوادث نشاندهنده حقانیت و انتخاب درست ملت ایران در مبارزه با استکبار است.
امید، عامل مهم پیشرفت
حضرت آیتالله خامنهای، آمیختگی عید ملی نوروز با ذکر نیایش و دعا و معنویت را یکی از ویژگیهای نوروز ایرانی برشمردند و گفتند: بهار، مظهر امید و پیامآور طراوت و رویش است که امسال بهدلیل همراهی با نیمه شعبان که روز تولد امید بزرگ تاریخ و بشریت است، این امید مضاعف شده است. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امید، منشأ همه حرکتها و پیشرفتها است، گفتند: کسانی که برای مردم سخن میگویند و یا مطلب مینویسند و یا پیام میفرستند، هرچه میتوانند در مردم امید ایجاد کنند زیرا امید عامل مهم پیشرفت است. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه خداوند متعال زمینههای امید را برای ملت ایران فراهم کرده است، خاطرنشان کردند: بگذارید دشمنان از امیدواری ملت ایران به خشم بیایند.
اقتصاد؛ مسأله اصلی کشور
ایشان بعد از این مقدمه وارد بحث اصلی خود شدند و با اشاره به انتخاب عناوین اقتصادی در یک دهه گذشته و همچنین شعار سال ۱۴۰۱ گفتند: علت اینکه برای امسال نیز عنوان و شعار اقتصادی انتخاب شد، اهمیت محوری مسأله اقتصاد و همچنین چالشهای اقتصادی در دهه نود است که رهایی از این چالشها نیازمند تدبیر، عمل و حرکت صحیح است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه امروز مسأله اصلی مسئولان اجرایی و کسانی که در اداره کشور دخیل هستند، اقتصاد است، افزودند: البته رویکردهای مردمی جدیدی نیز به چشم میخورد که اگر به شکل مناسبی ادامه پیدا کند، دلگرمکننده است.
ضرورت رشد شرکتهای دانشبنیان
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه تنها راه رسیدن به رشد اقتصادی، حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان است، افزودند: منظور از اقتصاد دانشبنیان، نگاه علمی و فناورانه به تولید در همه عرصهها است که نتیجه آن، کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری، ارتقای کیفیت محصولات، رقابتپذیر شدن تولیدات در بازارهای جهانی و کاهش قیمت تمامشده محصولات در داخل خواهد بود.رهبر انقلاب با تأکید بر این واقعیت که دستیابی به پیشرفت عادلانه در اقتصاد و حل مشکل فقر فقط از مسیر تقویت تولید دانشبنیان میگذرد، گفتند: تعداد شرکتهای دانشبنیان باید افزایش یابد و این کار شدنی و ممکن است.ایشان با اشاره به فعالیت حدود ۶۷۰۰ شرکت دانشبنیان در کشور گفتند: در سال جدید برای پاسخ به نیازهای کشور، تعداد شرکتهای دانشبنیان باید دو برابر شود البته این موجب نشود که عدهای، شرکتهایی را که واقعاً دانشبنیان نیستند، با این عنوان، تأسیس و راهاندازی کنند.
وابستگی در بخش کشاورزی
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به عقبتر بودن بعضی از بخشهای تولید همچون کشاورزی از ویژگیهای دانشبنیان افزودند: مسأله کشاورزی و دامداری بسیار مهم است و کشور باید در محصولات پایه غذایی همچون گندم، جو، ذرّت، خوراک دام و دانههای روغنی به امنیت کامل و خودکفایی لازم دست پیدا کند. ایشان دستیابی به این هدف را با توجه به وسعت سرزمینی و فراوانی دشتهای حاصلخیز در کشور ممکن دانستند و گفتند: متأسفانه بخش کشاورزی جزو وابستهترین بخشهای کشور به واردات است که این وضع حتماً باید تعدیل شود. رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات یکی از وزرای سابق کشاورزی مبنی بر مانعتراشی ذینفعان واردات و جلوگیری از کاهش وابستگی در کالاهای اساسی گفتند: مبارزه با این وابستگی به علت منافع زیاد برخی افراد و احتمالاً نفوذ و کارشکنی آنها در بعضی از دستگاهها و وزارتخانهها دشوار است اما مسئولان باید همت کنند و این کار سخت را انجام دهند. ایشان با تأکید بر لزوم حمایت مسئولان از شرکتهای دانشبنیان از طریق خرید محصولات آنها یا تخصیص امکانات، افزودند: تعداد شرکتهای دانشبنیان باید شاخص پیشرفت در هر بخش و شاخصی برای ارزیابی مسئولان آن وزارتخانه و دستگاه باشد. حضرت آیتالله خامنهای، افزایش شرکتهای دانشبنیان را با توجه به امکانات کشور بخصوص مهمترین امکان و سرمایه کشور یعنی «نیروی انسانی تحصیلکرده» کاملاً ممکن خواندند و افزودند: بر اساس گزارشها، درصد بالایی از عناصر تحصیلکرده در رشتههای غیر مرتبط با تحصیل خود مشغول به کار هستند، در حالی که میتوان از همت نیروهای متخصص و جوان که بزرگترین ثروت کشور هستند، به نفع ثروتمند کردن کشور استفاده کرد.
اشتغالآفرینی واقعی
ایشان «اشتغالآفرینی» را نیز در گرو افزایش شرکتهای دانشبنیان دانستند و گفتند: البته در این زمینه نباید دچار خطاهای گذشته شویم. رهبر انقلاب در بیان یکی از این خطاها گفتند: در دولتهای قبل، طرحهای گوناگونی برای افزایش تولید مطرح و تسهیلات بانکی در اختیار افراد قرار داده شد اما تقریباً همه آن طرحها ناموفق بود بنابراین پولپاشی بدون ملاحظه به جایی نمیرسد و کارها باید درست و با مطالعه انجام شود. ایشان با تأکید بر شکل دادن به فعالیتهای زنجیرهای شرکتهای دانشبنیان، یک ملاحظه نیز مطرح کردند و گفتند: در اثر برخی تصمیمهای اخیر ممکن است به بعضی از شرکتهای کوچک و متوسط ضربه وارد شود که دولت و بانکها نباید اجازه دهند چنین مشکلی ایجاد شود.
اقتصاد به تحریم گره نخورد
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با یادآوری تأکید سال قبل خود در روز اول سال مبنی بر پرهیز از «گره زدن اقتصاد کشور به تحریمهای امریکا و بیان این حرف که تا تحریم است وضع همین است»، خاطرنشان کردند: خوشبختانه سیاستهای جدید در کشور نشان داد میتوان با وجود پا برجا بودن تحریمهای امریکا پیشرفت کرد، تجارت خارجی را رونق داد، وارد قراردادهای منطقهای شد و در زمینه نفت و مسائل دیگر به دستاوردهایی رسید. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته به هیچوجه نمیگویم که به دنبال رفع تحریمها نباشید و کسانی که در این زمینه در حال تلاش هستند، کار خود را دنبال کنند اما اساس این است که کشور را بهگونهای اداره کنیم که تحریمها نتواند ضربه اساسی و زیان بزرگی به اقتصاد بزند، بنابراین امسال هم همان توصیه را تکرار میکنم که اقتصاد کشور به تحریم گره زده نشود.
درآمدنفتی در خدمت زیرساختها
ایشان در بیان یک توصیه تکمیلی، به افزایش قیمت نفت و درآمدهای ارزی اشاره کردند و با طرح این سؤال که با این درآمدها چه میخواهید بکنید، گفتند: با این درآمدها دو گونه میتوان برخورد کرد یا میتوان آنها را صرف افزایش واردات کرد با این تصور که با این کار، رفاه و آسایش مردم بیشتر میشود. این کار اگرچه ظاهر خوبی دارد اما باطن آن بسیار بد و در واقع ضایع کردن سرمایههای اساسی کشور است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: راه دیگر که راه درست و اساسی است، استفاده از درآمدهای نفتی برای ساختن زیرساختهای کشور و محکم کردن بنیانها و ریشهدار کردن اقتصاد است که این کار باید انجام شود.
جایگاه ایران در حوادث عالم
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مسائل متعدد جهانی که اکنون در حال وقوع است و همه این موارد نیازمند تدبیر و حرکت و تصمیم و اقدام صحیح است، گفتند: هنگامی که به قضایای جاری دنیا نگریسته میشود، حقانیت و صدق ملت ایران در مواجهه با جبهه استکبار بیش از همه روشن میشود. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه انتخاب ملت ایران در مقابل جبهه استکبار «ایستادگی، عدم تسلیم و وابستگی، حفظ استقلال و تقویت درونی نظام و کشور» بود، خاطر نشان کردند: این تصمیمها، ملی و درست بودند. ایشان با اشاره به قضایای کشور مظلوم و مسلمان افغانستان و ظلم و نحوه خروج امریکاییها بعد از ۲۰ سال ستم و جنایت گفتند: قضایای اوکراین هم یک نمونه دیگر است که رئیسجمهور آن که بهوسیله غربیها بر سر کار آمده نیز خطاب به آنها لحن تندی را به کار میبرد.رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به قضایای یمن و بمباران هر روزه مردم مقاوم این کشور و از طرف دیگر اقدام عربستان در گردن زدن ۸۰ جوان و نوجوان خاطر نشان کردند: همه این قضایا نشان دهنده ظلمت حاکم بر دنیا و گرگهای خونخواری است که دنیا در دست آنها است.
استانداردهای دوگانه غرب
حضرت آیتالله خامنهای آشکار شدن نژادپرستی غرب را یکی از زوایای قضایای اوکراین برشمردند و گفتند: جدا کردن سیاهپوستها از سفید پوستها و پیاده کردن آنها از قطارها و یا اظهار تأسف صریح غربیها در رسانههایشان از وقوع جنگ در اروپا بهجای آنکه در خاورمیانه باشد، نمونههایی از نژادپرستی آشکار غرب است. ایشان نمونه دیگر از دوگانگی در دنیای غرب را نحوه مواجهه با ظلم و ستم در کشورها بیان کردند و افزودند: اگر ظلم در کشورهای مطیع آنها اتفاق بیفتد، مطلقاً واکنشی نشان نمیدهند و با این همه ظلم و ستم، ادعای حقوق بشری نیز دارند و با این ادعای دروغین از کشورهای مستقل باجخواهی میکنند.حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: امروز یکی از رسواترین و فاحشترین مقاطع تاریخ معاصر از ظلم و استکبار است و مردم دنیا نیز مستقیماً در حال نظاره کردن این ظلمها و دوگانگیها هستند.
ایشان با تأکید بر اینکه ملت ایران در سالهای متمادی، شیوه کار خود را ارتقا بخشیده و در چهارچوب جدیت و منطق پیش رفته است، افزودند: کشور امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کار و تلاش و همدلی و همافزایی یعنی همدلی و همافزایی میان ملت، همدلی و همافزایی میان مسئولان و همدلی و همافزایی میان ملت و مسئولان است. رهبر انقلاب اسلامی برخی تنازعهای موجود را عمدتاً پوچ و برخاسته از هوای نفس و بیتقوایی دانستند و تأکید کردند: باید این مسائل را کنار گذاشت و در مسیر بسیج عمومی ملت ایران در راههای صلاح علمی، عملی، مقاومتی و خدمات اجتماعی خللی بهوجود نیاورد.
برش
امروز اول ماه مبارک رمضان است
ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد: به علت رؤیت نشدن هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه، امروز یکشنبه اول ماه مبارک رمضان خواهد بود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، بر اساس گزارش ستادهای استهلال و گروههای رصدی دفتر مقام معظم رهبری در سراسر کشور که به همراه تجهیزات رصدی در غروب روز جمعه اقدام به استهلال کردند، رؤیت هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه امکانپذیر نبوده است؛ بنابراین ماه شعبان ۳۰ روزه بوده و ابتدای ماه رمضان ۱۴۴۳ روز یکشنبه ۱۴ فروردین ماه خواهد بود. گفتنی است کشورهای اندونزی، برونئی، مالزی، عمان، اردن و مراکش نیز با اعلام عدم رؤیت هلال ماه رمضان در شامگاه جمعه، امروز را آغاز ماه مبارک رمضان اعلام کردند. همچنین مطابق رسم سالیان گذشته، محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز از ماه مبارک رمضان با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزارمی شود. این مراسم که امروز ساعت ۱۶:۳۰ با حضور جمعی از قاریان ممتاز کشور و با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشود، به صورت زنده و مستقیم از رسانه KHAMENEI.IR و شبکههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد.
کاهش ساعت کاری کارکنان در ماه مبارک رمضان
ساعت کاری ادارات در ماه رمضان یک ساعت زودتر به پایان میرسد. علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت با اعلام این خبر، اظهار داشت: مطابق مصوبه روز چهارشنبه هیأت دولت با توجه به آغاز ماه مبارک رمضان و بهمنظور ایجاد زمینه استفاده بهتر کارکنان از فرصت عبادت در این ماه، ساعت کاری دستگاههای اجرایی یک ساعت زودتر خاتمه خواهد یافت. به گزارش فارس، وی افزود: لذا با توجه به مصوبه ستاد کرونا درخصوص بازگشت ساعات کاری به حالت عادی، ساعت شروع کار دستگاههای اجرایی مطابق روال معمول خود خواهد بود و صرفاً یک ساعت از پایان ساعت کاری کسر خواهد شد.
سالی که گذشت
حضرت آیتالله خامنهای سال ۱۴۰۰ را نیز همچون سالهای دیگر سالی توأم با فرازها و فرودها برشمردند و گفتند: انتخابات مهم و بزرگ ریاست جمهوری یکی از مهمترین فرازها و شیرینیهای سال قبل بود که مردم با وجود خطر شدید بیماری همهگیر کرونا، با شرکت در انتخابات، دولتی تازهنفس را به میدان آوردند که بر اساس نشانههای موجود، دولتی مردمی و دارای ریل جداگانه از دولت محترم قبل است و امیدهایی را در مردم زنده کرده است. ایشان مقابله جدی با کرونا و کاهش قابل توجه تلفات در اثر تأمین واکسن برای همگان را از دیگر فرازهای سال ۱۴۰۰ خواندند و در بیان نقطه اوج دیگری از حوادث این سال خاطرنشان کردند: در بخشهای مختلف علم و فناوری از تولید چند نوع واکسن معتبر تا پرتاب ماهواره، کارهای بزرگی انجام شد.
رهبر انقلاب، اعتراف امریکاییها به شکست خفتبار آنها در فشار حداکثری علیه ایران را از دیگر شیرینیهای سال ۱۴۰۰ در عرصه جهانی دانستند و افزودند: ایستادگی مردم موجب این پیروزی شد و در واقع این ملت ایران بود که پیروز شد. ایشان در بیان پیام حوادث متعددی که در سال ۱۴۰۰ در نقاط دیگر جهان رخ داد، تأکید کردند: این حوادث همگی درستی راه ملت ایران در مقابل استکبار را نشان داد.
حضرت آیتالله خامنهای «تنگی معیشت مردم، مسأله گرانیها و تورم» را تلخترین موضوع سال ۱۴۰۰ دانستند و افزودند: مشکلات اقتصادی علاجپذیر است و حتماً باید علاج شود البته عجله و توقع رفع دفعی آنها واقعبینانه نیست اما امیدواریم بخشی از آنها در سال جدید که سال اول قرنِ ۱۵ هجری شمسی است، برطرف شود.
ایشان در ادامه هدف از تعیین شعار سال را جهتدهی به حرکت مسئولان دستگاهها و آحاد مردم دانستند و افزودند: در بعضی از سالها متناسب با شعار سال توفیقات خوبی به دست آمد اما در بعضی سالها نیز کمکاریهایی وجود داشت. البته در سال ۱۴۰۰ که سال «تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها» بود، کارهای خوبی انجام شد که باید ادامه پیدا کند.
رهبر انقلاب در بیان علت تمرکز بر مسأله تولید در سالهای اخیر، گفتند: تولید، کلید حل مشکلات اقتصادی و راه اصلی عبور از دشواریهای اقتصادی است، ضمن اینکه رشد اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم، افزایش درآمد سرانه، بهبود رفاه عمومی و همچنین افزایش اعتماد به نفس و عزت ملی در گرو رونق و رواج اکسیری به نام تولید ملی است که تکیه بر آن در این سالها تأثیرهای خوبی نیز داشته است.
سال پیشرو
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: امسال نیز همچنان بر مسأله تولید تأکید میکنم، البته بر لایه و چهره جدیدی از تولید یعنی تولید «دانشبنیان» و «اشتغالآفرین».
ایشان معیار قرار دادن تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین را موجب حرکت رو به جلو و محسوس در همه اهداف اقتصادی دانستند و افزودند: بنابراین شعار سال ۱۴۰۱ عبارت است از «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین».
رهبر انقلاب با تأکید بر توصیه سال قبل خود مبنی بر اکتفا نکردن به کارهای سطحی همچون درج نام سال بر تابلوی خیابانها و یا روی سربرگ دستگاهها، گفتند: تحقق شعار امسال نیاز به سیاستگذاری دارد البته با تحرکی که از رئیسجمهور محترم و همکارانشان مشاهده میشود، انشاءالله این شعار روی زمین نخواهد ماند اما هر چه بیشتر کار و تلاش شود بهتر خواهد بود.
اولین سخنرانی زنده در قرن جدید
همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی زنده و تلویزیونی در نخستین روز از سال ۱۴۰۱ ضمن تبریک عید نوروز و آغاز قرن جدید، در تبیین شعار سال جدید، تنها راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر را حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان خواندند و در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مسائل جهانی در حال وقوع در افغانستان، اوکراین و یمن تأکید کردند: همه این حوادث نشاندهنده حقانیت و انتخاب درست ملت ایران در مبارزه با استکبار است.
امید، عامل مهم پیشرفت
حضرت آیتالله خامنهای، آمیختگی عید ملی نوروز با ذکر نیایش و دعا و معنویت را یکی از ویژگیهای نوروز ایرانی برشمردند و گفتند: بهار، مظهر امید و پیامآور طراوت و رویش است که امسال بهدلیل همراهی با نیمه شعبان که روز تولد امید بزرگ تاریخ و بشریت است، این امید مضاعف شده است. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امید، منشأ همه حرکتها و پیشرفتها است، گفتند: کسانی که برای مردم سخن میگویند و یا مطلب مینویسند و یا پیام میفرستند، هرچه میتوانند در مردم امید ایجاد کنند زیرا امید عامل مهم پیشرفت است. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه خداوند متعال زمینههای امید را برای ملت ایران فراهم کرده است، خاطرنشان کردند: بگذارید دشمنان از امیدواری ملت ایران به خشم بیایند.
اقتصاد؛ مسأله اصلی کشور
ایشان بعد از این مقدمه وارد بحث اصلی خود شدند و با اشاره به انتخاب عناوین اقتصادی در یک دهه گذشته و همچنین شعار سال ۱۴۰۱ گفتند: علت اینکه برای امسال نیز عنوان و شعار اقتصادی انتخاب شد، اهمیت محوری مسأله اقتصاد و همچنین چالشهای اقتصادی در دهه نود است که رهایی از این چالشها نیازمند تدبیر، عمل و حرکت صحیح است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه امروز مسأله اصلی مسئولان اجرایی و کسانی که در اداره کشور دخیل هستند، اقتصاد است، افزودند: البته رویکردهای مردمی جدیدی نیز به چشم میخورد که اگر به شکل مناسبی ادامه پیدا کند، دلگرمکننده است.
ضرورت رشد شرکتهای دانشبنیان
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه تنها راه رسیدن به رشد اقتصادی، حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان است، افزودند: منظور از اقتصاد دانشبنیان، نگاه علمی و فناورانه به تولید در همه عرصهها است که نتیجه آن، کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری، ارتقای کیفیت محصولات، رقابتپذیر شدن تولیدات در بازارهای جهانی و کاهش قیمت تمامشده محصولات در داخل خواهد بود.رهبر انقلاب با تأکید بر این واقعیت که دستیابی به پیشرفت عادلانه در اقتصاد و حل مشکل فقر فقط از مسیر تقویت تولید دانشبنیان میگذرد، گفتند: تعداد شرکتهای دانشبنیان باید افزایش یابد و این کار شدنی و ممکن است.ایشان با اشاره به فعالیت حدود ۶۷۰۰ شرکت دانشبنیان در کشور گفتند: در سال جدید برای پاسخ به نیازهای کشور، تعداد شرکتهای دانشبنیان باید دو برابر شود البته این موجب نشود که عدهای، شرکتهایی را که واقعاً دانشبنیان نیستند، با این عنوان، تأسیس و راهاندازی کنند.
وابستگی در بخش کشاورزی
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به عقبتر بودن بعضی از بخشهای تولید همچون کشاورزی از ویژگیهای دانشبنیان افزودند: مسأله کشاورزی و دامداری بسیار مهم است و کشور باید در محصولات پایه غذایی همچون گندم، جو، ذرّت، خوراک دام و دانههای روغنی به امنیت کامل و خودکفایی لازم دست پیدا کند. ایشان دستیابی به این هدف را با توجه به وسعت سرزمینی و فراوانی دشتهای حاصلخیز در کشور ممکن دانستند و گفتند: متأسفانه بخش کشاورزی جزو وابستهترین بخشهای کشور به واردات است که این وضع حتماً باید تعدیل شود. رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات یکی از وزرای سابق کشاورزی مبنی بر مانعتراشی ذینفعان واردات و جلوگیری از کاهش وابستگی در کالاهای اساسی گفتند: مبارزه با این وابستگی به علت منافع زیاد برخی افراد و احتمالاً نفوذ و کارشکنی آنها در بعضی از دستگاهها و وزارتخانهها دشوار است اما مسئولان باید همت کنند و این کار سخت را انجام دهند. ایشان با تأکید بر لزوم حمایت مسئولان از شرکتهای دانشبنیان از طریق خرید محصولات آنها یا تخصیص امکانات، افزودند: تعداد شرکتهای دانشبنیان باید شاخص پیشرفت در هر بخش و شاخصی برای ارزیابی مسئولان آن وزارتخانه و دستگاه باشد. حضرت آیتالله خامنهای، افزایش شرکتهای دانشبنیان را با توجه به امکانات کشور بخصوص مهمترین امکان و سرمایه کشور یعنی «نیروی انسانی تحصیلکرده» کاملاً ممکن خواندند و افزودند: بر اساس گزارشها، درصد بالایی از عناصر تحصیلکرده در رشتههای غیر مرتبط با تحصیل خود مشغول به کار هستند، در حالی که میتوان از همت نیروهای متخصص و جوان که بزرگترین ثروت کشور هستند، به نفع ثروتمند کردن کشور استفاده کرد.
اشتغالآفرینی واقعی
ایشان «اشتغالآفرینی» را نیز در گرو افزایش شرکتهای دانشبنیان دانستند و گفتند: البته در این زمینه نباید دچار خطاهای گذشته شویم. رهبر انقلاب در بیان یکی از این خطاها گفتند: در دولتهای قبل، طرحهای گوناگونی برای افزایش تولید مطرح و تسهیلات بانکی در اختیار افراد قرار داده شد اما تقریباً همه آن طرحها ناموفق بود بنابراین پولپاشی بدون ملاحظه به جایی نمیرسد و کارها باید درست و با مطالعه انجام شود. ایشان با تأکید بر شکل دادن به فعالیتهای زنجیرهای شرکتهای دانشبنیان، یک ملاحظه نیز مطرح کردند و گفتند: در اثر برخی تصمیمهای اخیر ممکن است به بعضی از شرکتهای کوچک و متوسط ضربه وارد شود که دولت و بانکها نباید اجازه دهند چنین مشکلی ایجاد شود.
اقتصاد به تحریم گره نخورد
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با یادآوری تأکید سال قبل خود در روز اول سال مبنی بر پرهیز از «گره زدن اقتصاد کشور به تحریمهای امریکا و بیان این حرف که تا تحریم است وضع همین است»، خاطرنشان کردند: خوشبختانه سیاستهای جدید در کشور نشان داد میتوان با وجود پا برجا بودن تحریمهای امریکا پیشرفت کرد، تجارت خارجی را رونق داد، وارد قراردادهای منطقهای شد و در زمینه نفت و مسائل دیگر به دستاوردهایی رسید. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته به هیچوجه نمیگویم که به دنبال رفع تحریمها نباشید و کسانی که در این زمینه در حال تلاش هستند، کار خود را دنبال کنند اما اساس این است که کشور را بهگونهای اداره کنیم که تحریمها نتواند ضربه اساسی و زیان بزرگی به اقتصاد بزند، بنابراین امسال هم همان توصیه را تکرار میکنم که اقتصاد کشور به تحریم گره زده نشود.
درآمدنفتی در خدمت زیرساختها
ایشان در بیان یک توصیه تکمیلی، به افزایش قیمت نفت و درآمدهای ارزی اشاره کردند و با طرح این سؤال که با این درآمدها چه میخواهید بکنید، گفتند: با این درآمدها دو گونه میتوان برخورد کرد یا میتوان آنها را صرف افزایش واردات کرد با این تصور که با این کار، رفاه و آسایش مردم بیشتر میشود. این کار اگرچه ظاهر خوبی دارد اما باطن آن بسیار بد و در واقع ضایع کردن سرمایههای اساسی کشور است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: راه دیگر که راه درست و اساسی است، استفاده از درآمدهای نفتی برای ساختن زیرساختهای کشور و محکم کردن بنیانها و ریشهدار کردن اقتصاد است که این کار باید انجام شود.
جایگاه ایران در حوادث عالم
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مسائل متعدد جهانی که اکنون در حال وقوع است و همه این موارد نیازمند تدبیر و حرکت و تصمیم و اقدام صحیح است، گفتند: هنگامی که به قضایای جاری دنیا نگریسته میشود، حقانیت و صدق ملت ایران در مواجهه با جبهه استکبار بیش از همه روشن میشود. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه انتخاب ملت ایران در مقابل جبهه استکبار «ایستادگی، عدم تسلیم و وابستگی، حفظ استقلال و تقویت درونی نظام و کشور» بود، خاطر نشان کردند: این تصمیمها، ملی و درست بودند. ایشان با اشاره به قضایای کشور مظلوم و مسلمان افغانستان و ظلم و نحوه خروج امریکاییها بعد از ۲۰ سال ستم و جنایت گفتند: قضایای اوکراین هم یک نمونه دیگر است که رئیسجمهور آن که بهوسیله غربیها بر سر کار آمده نیز خطاب به آنها لحن تندی را به کار میبرد.رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به قضایای یمن و بمباران هر روزه مردم مقاوم این کشور و از طرف دیگر اقدام عربستان در گردن زدن ۸۰ جوان و نوجوان خاطر نشان کردند: همه این قضایا نشان دهنده ظلمت حاکم بر دنیا و گرگهای خونخواری است که دنیا در دست آنها است.
استانداردهای دوگانه غرب
حضرت آیتالله خامنهای آشکار شدن نژادپرستی غرب را یکی از زوایای قضایای اوکراین برشمردند و گفتند: جدا کردن سیاهپوستها از سفید پوستها و پیاده کردن آنها از قطارها و یا اظهار تأسف صریح غربیها در رسانههایشان از وقوع جنگ در اروپا بهجای آنکه در خاورمیانه باشد، نمونههایی از نژادپرستی آشکار غرب است. ایشان نمونه دیگر از دوگانگی در دنیای غرب را نحوه مواجهه با ظلم و ستم در کشورها بیان کردند و افزودند: اگر ظلم در کشورهای مطیع آنها اتفاق بیفتد، مطلقاً واکنشی نشان نمیدهند و با این همه ظلم و ستم، ادعای حقوق بشری نیز دارند و با این ادعای دروغین از کشورهای مستقل باجخواهی میکنند.حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: امروز یکی از رسواترین و فاحشترین مقاطع تاریخ معاصر از ظلم و استکبار است و مردم دنیا نیز مستقیماً در حال نظاره کردن این ظلمها و دوگانگیها هستند.
ایشان با تأکید بر اینکه ملت ایران در سالهای متمادی، شیوه کار خود را ارتقا بخشیده و در چهارچوب جدیت و منطق پیش رفته است، افزودند: کشور امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کار و تلاش و همدلی و همافزایی یعنی همدلی و همافزایی میان ملت، همدلی و همافزایی میان مسئولان و همدلی و همافزایی میان ملت و مسئولان است. رهبر انقلاب اسلامی برخی تنازعهای موجود را عمدتاً پوچ و برخاسته از هوای نفس و بیتقوایی دانستند و تأکید کردند: باید این مسائل را کنار گذاشت و در مسیر بسیج عمومی ملت ایران در راههای صلاح علمی، عملی، مقاومتی و خدمات اجتماعی خللی بهوجود نیاورد.
برش
امروز اول ماه مبارک رمضان است
ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد: به علت رؤیت نشدن هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه، امروز یکشنبه اول ماه مبارک رمضان خواهد بود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، بر اساس گزارش ستادهای استهلال و گروههای رصدی دفتر مقام معظم رهبری در سراسر کشور که به همراه تجهیزات رصدی در غروب روز جمعه اقدام به استهلال کردند، رؤیت هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه امکانپذیر نبوده است؛ بنابراین ماه شعبان ۳۰ روزه بوده و ابتدای ماه رمضان ۱۴۴۳ روز یکشنبه ۱۴ فروردین ماه خواهد بود. گفتنی است کشورهای اندونزی، برونئی، مالزی، عمان، اردن و مراکش نیز با اعلام عدم رؤیت هلال ماه رمضان در شامگاه جمعه، امروز را آغاز ماه مبارک رمضان اعلام کردند. همچنین مطابق رسم سالیان گذشته، محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز از ماه مبارک رمضان با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزارمی شود. این مراسم که امروز ساعت ۱۶:۳۰ با حضور جمعی از قاریان ممتاز کشور و با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشود، به صورت زنده و مستقیم از رسانه KHAMENEI.IR و شبکههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد.
کاهش ساعت کاری کارکنان در ماه مبارک رمضان
ساعت کاری ادارات در ماه رمضان یک ساعت زودتر به پایان میرسد. علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت با اعلام این خبر، اظهار داشت: مطابق مصوبه روز چهارشنبه هیأت دولت با توجه به آغاز ماه مبارک رمضان و بهمنظور ایجاد زمینه استفاده بهتر کارکنان از فرصت عبادت در این ماه، ساعت کاری دستگاههای اجرایی یک ساعت زودتر خاتمه خواهد یافت. به گزارش فارس، وی افزود: لذا با توجه به مصوبه ستاد کرونا درخصوص بازگشت ساعات کاری به حالت عادی، ساعت شروع کار دستگاههای اجرایی مطابق روال معمول خود خواهد بود و صرفاً یک ساعت از پایان ساعت کاری کسر خواهد شد.
انصارالله: حملات ما بود که ائتلاف سعودی را وادار به آتشبس کرد
دسترنج مقاومت
یاسین عبادی
پژوهشگر
با ورود به سال هشتم بحران یمن و بعد از ضربالاجل 72 ساعته دولت نجات ملی به ائتلاف سعودی برای پایان دادن به محاصره یمن، سرانجام در تاریخ 1 آوریل سال جاری میلادی، توسط فرستاده سازمان ملل در امور یمن، آتشبس دوماهه با وساطت این سازمان در یمن و خارج از آن منعقد شد. توافقی که هرچند تمامی مطالبات مردم یمن را برآورده نمیکند اما دستاورد بسیار مهم برای دولت نجات ملی یمن و مردم این کشور است. این آتشبس ضمن تثبیت جایگاه دولت نجات ملی، مقاومت را به عنوان تنها سلاح برای پایان دادن به 7 سال محاصره بی امان مردم یمن نشان داد.
مفاد توافقنامه
گروندبرگ (فرستاده سازمان ملل در امور یمن) جمعه 1 آوریل با اعلام توافق طرفهای بحران یمن درباره برقراری آتشبس دو ماهه از ابتدای شنبه دوم آوریل 2022 گفت، مدت زمان این آتشبس با موافقت طرفهای مذکور قابل تمدید است. او اظهار داشت، طرفهای یمنی همچنین با ورود کشتیهای سوخترسان به بندر الحدیده و انجام پروازهای تجاری به مقاصد از پیش تعیین شده از مبدأ و به مقصد فرودگاه صنعا موافقت کردند. وی همچنین افزود که طرفهای یمنی درباره بازگشایی مجدد جادهها در تعز و دیگر استانهای یمن اعلام آمادگی کردند.
متن توافق: با تشخیص فوریت لازم برای کاهش تشدید خشونت و رفع نیازهای انسانی و اقتصادی، طرفین یک آتشبس دو ماهه را که از 2 آوریل 2022 شروع و در 2 ژوئن 2022 پایان مییابد، با تمدید اجرا خواهند کرد. هدف آتشبس فراهم کردن محیطی مساعد برای حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه است. هدف از این آتشبس، توقف برای اجازه دادن به هیچ یک از طرفین برای بازگرداندن گروههای خود یا از سرگیری عملیات نظامی نیست. آتشبس شامل عناصر زیر خواهد بود:
1- توقف کلیه عملیاتهای تهاجمی زمینی، هوایی و دریایی در داخل و خارج یمن و انجماد مواضع نظامی فعلی در موقعیت خود
2- ورود 18 فروند کشتی مشتقات نفتی طی دو ماه آتشبس، به بنادر حدیده.
3- انجام دو پرواز تجاری در هفته به صنعا و از آنجا در دو ماه آتشبس به اردن و مصر.
4- پس از لازمالاجرا شدن آتشبس، فرستاده سازمان ملل، طرفین را به جلسهای فرامیخواند تا با بهرهگیری از وضعیت پیش آمده، در مورد بازگشایی جادهها در تعز و سایر استانها برای تسهیل تردد و رفت و آمد غیرنظامیان، مردان، زنان و کودکان به توافق برسند.
5- تعامل طرفین با فرستاده ویژه درخصوص پیشنهادات گامهای بعدی برای پایان جنگ. این ترتیبات ماهیت موقتی دارند.
روشها و بازه زمانی
آتشبس 24 ساعت پس از اعلام آتشبس توسط فرستاده ویژه لازمالاجرا خواهد شد.
- طرفین در مدت 24 ساعت موظف به اطلاعرسانی به نیروهای وابسته از توقف کلیه عملیات نظامی تهاجمی و انجماد مواضع نظامی در زمین هستند. طرفین افسران رابطی را منصوب خواهند کرد که مجاز به همکاری با دفتر فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور یمن در تمامی جنبههای آتشبس، از جمله جنبههای نظامی، برای حمایت از رعایت و احترام به آتشبس هستند. با نظارت مستقل، دفتر فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای یمن، پشتیبانی هماهنگی درخواستی طرفین برای کمک به اجرای آتشبس را ارائه خواهد کرد.
علل پذیرش آتش بس توسط عربستان (واکاوی تاریخی از 27 مارس تا 1 آوریل)
از 27 مارس عربستان سعودی ضمن اعلام آتشبس یک طرفه، از آغاز فرایند مذاکرات یمنی-یمنی در ریاض عربستان خبر داد. مذاکرات به اصطلاح یمنی-یمنی که با طرح شورای همکاری خلیج فارس در ریاض از تاریخ 27 مارس آغاز شده بود، در 30 مارس به پایان رسید. جنبش انصارالله و دولت نجات ملی یمن از هر اقدامی که منجر به صلح شود، استقبال کردهاند ولی برگزار شدن جلسات در عربستان به عنوان یک طرف جنگ و نه کشوری بی طرف و عدم رفع محاصره و شدت بخشیدن به بحران سوخت در مناطق کنترل دولت نجات ملی با تشدید محاصره از طرف سعودی و... باعث شد تا صنعا به این مذاکرات واکنش منفی نشان داده و آن را تحریم کند.
با توجه به این شرایط مهدی المشاط رئیس دولت نجات ملی یمن در تاریخ 27 مارس اعلام کرد؛ ما به طور یکجانبه حملات موشکی، پهپادی و تمامی اقدامات نظامی زمینی از جمله عملیات مأرب، حملات دریایی و هوایی به عربستان سعودی را برای مدت سه روز تعلیق میکنیم. اگر عربستان سعودی به محاصره یمن و حملات هوایی پایان دهد و خروج تمام نیروهای خارجی از آبها و سرزمین ما و توقف حمایت خود از شبهنظامیان محلی در یمن را اعلام کند، آمادهایم توقف درگیریها را به یک توافق نهایی تبدیل کنیم.
سید عبدالملک بدرالدین الحوثی دبیرکل جنبش انصارالله یمن در تاریخ 31 مارس در سخنرانی خود که به مناسبت نزدیک شدن به حلول ماه مبارک رمضان بود، گفت: سال هشتم تجاوز علیه یمن با عملیات «شکست محاصره ۳» آغاز شد که صدای آن به گوش همه جهانیان رسید. ضمن هشدار به ائتلاف متجاوز سعودی درباره از دست دادن فرصت طرح آتشبس سه روزه میگوییم که اگر این فرصت را از دست بدهید، پشیمان خواهید شد. ما از هیچ تلاشی برای مقابله همهجانبه با تجاوز و محاصره علیه یمن کوتاه نمیآییم و هرگز تداوم محاصره را نخواهیم پذیرفت. هیچ راهی پیش روی متجاوزان برای در امان ماندن از حملات ما و خروج از این گرداب جز با توقف تجاوز، لغو محاصره و پایان اشغالگری وجود ندارد.
ارتش و کمیتههای مردمی طی سه عملیات مختلف به نام «شکست محاصره»، با استفاده از انواع پهپادهای تهاجمی و موشکهای بالستیک ضربات دردناکی را به ائتلاف سعودی وارد کرد. در این حملات، ارتش و کمیتههای مردمی اکثر پایگاههای نظامی عربستان در شهرهای جنوبی این کشور و همچنین فرودگاه ابهاء و بخصوص تأسیسات نفتی آرامکو در جده را مورد هدف قرار دادند. بخشهای اصلی مخازن سوخت در آرامکو به طور کامل از بین رفت. با تشدید حملات انصارالله به عمق خاک عربستان سعودی و تعیین ضربالاجل سه روزه دولت نجات ملی به عربستان سعودی برای پایان دادن به محاصره ظالمانه مردم یمن، عربستان سعودی با عدول از طرح آتشبس یک طرفه خود و با رایزنی با فرستاده سازمان ملل در تاریخ 30 مارس، طرح پیشنهادی خود را به فرستاده این سازمان داد. در 31 مارس بعد از سخنرانی رهبر انقلاب یمن و پیام مهم سخنگوی ارتش و کمیتههای مردمی یمن «سرهنگ یحیی سریع» مبنی بر اینکه هیچ صلحی بدون برطرف شدن محاصره وجود ندارد، عربستان سعودی با طرح پیشنهادی سازمان ملل که بعد از گفتوگو با دولت نجات ملی صورت گرفته بود موافقت کرد. در تاریخ 1 آوریل، مذاکره کننده ارشد دولت نجات ملی و سخنگوی انصارالله «محمد عبدالسلام» ضمن استقبال از طرح آتشبس، از آغاز توقف عملیات نظامی در یمن خبرداد.
در نهایت باید گفت عربستان سعودی در سال 2015 با تشکیل یک ائتلاف عربی اعلام کرده بود، در طی سه ماه، بار دیگر صنعا را کنترل خواهد کرد و موجودیت انصارالله را از بین میبرد. اما با گذشت 7 سال و وارد شدن به سال 8 و تحمل هزینههای میلیارد دلاری و همچنین در امان نبودن از حملات دردناک انصارالله به عمق خاک خود، این کشور چارهای بجز تن دادن به آتشبس و موافقت با بازگشایی فرودگاه صنعا و همچنین واردات سوخت به بندر الحدیده نداشت.
دستاوردهای آتش بس برای دولت نجات ملی یمن
واقعیت میدانی یمن به گونهای است که ارتش و کمیتههای مردمی، ضمن تثبیت موقعیت خود در میدان و همچنین تغییر تاکتیک از حالت پدافندی به آفندی، وضعیت جدیدی را در ساحت نبرد در یمن ترسیم کرده است. اما با این وجود محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن باعث شده است که دولت صنعا با بحران سوخت و تأمین کالاهای اساسی مواجه شود. بر همین اساس در یک استراتژی جدید ارتش و کمیتههای مردمی از آغاز عملیات برای پایان دادن به محاصره یمن تحت عنوان «شکست محاصره» خبر دادند. این عملیات در داخل خاک عربستان سعودی صورت گرفت. در طی سه عملیات شکست محاصره 1 تا 3، عربستان سعودی ضربات جبران ناپذیری را متحمل
شد.
پس از این عملیات بود که عربستان سعودی به بخشی از خواستههای دولت نجات ملی یمن تن داد. هر چند مفاد توافقنامه را نمیتوان یک توافق حداکثری و ایدهآل نامید، اما بازگشایی بندر الحدیده برای تأمین سوخت و همچنین بازگشایی فرودگاه صنعا برای پروازهای تجاری با مقاصد از پیش تعیین شده بعد از 7 سال، نقطه آغازی برای پایان دادن به 7 سال تجاوز ائتلاف سعودی به یمن و همچنین یک دستاورد بسیار مهم برای انصارالله محسوب میشود. انصارالله با این توافق نشان دادند که یک واقعیت غیرقابل انکار در یمن هستند و هر فرایند صلحی درباره یمن باید با اعلام موافقت دولت نجات ملی در صنعا باشد. در نهایت میتوان گفت که توافق 1 آوریل دستاوردهای ذیل را برای انصارالله در بر داشت؛
1- هر فرایند صلحی در یمن باید با موافقت انصارالله صورت بگیرد (اشاره به شکست مذاکرات یمنی-یمنی در ریاض با توجه به عدم حضور انصارالله)
2-تثبیت و پذیرش این نکته که مقاومت رمز پیروزی یک ملت است
3-بازگشایی مجدد فرودگاه صنعا و بندر الحدیده
4-تبادل اسرا بین دو طرف درگیر بعد از خودداری عربستان سعودی
سخن پایانی
مردم یمن هم با وجود محاصره 7 سال و محروم شدن از ابتداییترین نیازهای خود، اما با لبیک گفتن به سخن رهبر جوان انقلاب خود، میتوانند به صورت تدریجی حاصل دسترنج مقاومت را برداشت کنند.
سعودیها پس از حملات پی در پی انصارالله، پیشنهاد سازمان ملل را پذیرفتند
عقبنشینی در قالب آتشبس
زهره صفاری/ حملات سنگین انصارالله به مواضع عربستان و امارات در چند هفته اخیر، ائتلاف سعودی را مجبور به پذیرش آتشبس موقتی کرد که با میانجیگری سازمان ملل، نه تنها با آغاز ماه رمضان آرامش نسبی را برای شیعیان یمن به ارمغان میآورد که ورود کشتیهای حامل سوخت به بندر الحدیده و پروازها به فرودگاه صنعا را به روال عادی بازخواهد گرداند. گرچه به باور کارشناسان عهدشکنیهای پی در پی سعودیها در توافقات پیشین، همچنان ثبات این شرایط را با اما و اگر همراه کرده است.
به گزارش «گاردین»، «هانس گروندبرگ» پس از نشست جداگانه با طرفین درگیر در «امان» پایتخت اردن در بیانیهای با اعلام آتشبس دوماهه در حالی برای سوق یافتن یمن به سوی صلح دائمی ابراز امیدواری کرد که «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل با نگاهی تردیدآمیز به استقبال این آتشبس رفت: «امیدواریم این توافق راه را برای حرکت به سمت صلح هموار کند گرچه همگان از شکننده بودن این توافقات آگاه هستیم. با این حال طرفین باید از این فرصت بهره گرفته و با احترام به این توافق به سوی راهکار سیاسی حل بحران یمن پیش روند. شاید این شرایط غیرممکن به نظر برسد اما وقتی عزم سازش وجود داشته باشد صلح نیز امکانپذیر خواهد بود.»
به نوشته «العالم»، بنا بر اعلام نماینده ویژه سازمان ملل این آتشبس از دیروز ساعت 19 اجرایی شد و براساس آن طرفین بر توقف تمامی عملیاتهای نظامی هوایی، زمینی و دریایی در داخل و آن سوی مرزهای یمن توافق کردند. همچنین ورود کشتیهای سوخت به بنادر الحدیده و انجام پروازهای تجاری داخل و خارج از فرودگاه صنعا به مقصدهای از پیش تعیین شده نیز برقرار شده است. «گروندبرگ» افزود: «پروسه بازکردن جادهها در تعز و سایر استانهای یمن با نظارت من انجام میشود و این آتشبس پس از دو ماه با توافق طرفین قابل تمدید خواهد بود. هدف از این آتشبس، اعطای فرصت به مردم یمن برای رهایی از خشونت، رنج و مهمتر از همه ایجاد امید برای پایان دادن به درگیریها است که بیشک بدون حمایتهای بینالمللی و منطقهای هرگز امکانپذیر نبود.» براساس اعلام نماینده ویژه سازمان ملل، طی دو ماه آتشبس، با هدف دستیابی به آتشبس دائمی، مذاکراتی با طرفین درخصوص رسیدگی به اقدامات فوری اقتصادی و بشردوستانه و ازسرگیری روند سیاسی انجام خواهد شد.
به نوشته «الجزیره»، «جو بایدن» با استقبال از این آتشبس در بیانیهای گفت: «طرفین باید به این آتشبس وفادار بمانند زیرا همانطور که پیشتر نیز گفتم، ضروری است این جنگ پایان یابد.» در عین حال «بوریس جانسون»، نخستوزیر انگلیس و وزرای خارجه ترکیه و مصر نیز نسبت به این آتشبس واکنش مثبت نشان دادند.
این تلاشها در حالی انجام شده است که به نوشته المیادین، ائتلاف سعودی با تحمیل یکی از فاجعهبارترین بحرانهای بشردوستانه جهان به مردم یمن، بیش از 80 درصد مردمان این کشور را به زیر خط فقر کشانده است.
توافق آتشبس یمن که در نخستین روز ماه رمضان در این کشور اجرایی شد، نخستین توافق دوجانبه صلح موقت از سال 2016 به شمار میرود اما تحلیلگران «فایننشال تایمز» معتقدند تعهد به این توافق همچنان امری چالش برانگیز است. «پیتر اسلیسبری»، کارشناس ارشد سیاسی گروه مطالعات بحرانهای بینالمللی گفت: «من هم مانند بسیاری از مردم به اجرای این توافق مشکوک هستم. سوالم نیز این است که چه فاکتوری نبرد را به این سمت برده است. اما مهمتر از آن، اینکه چطور این توافقات روی کاغذ به اجرا درمیآیند.»
موضوعی که به نوشته ایسنا به نقل از المیادین، «محمد البخیتی»، عضو شورای سیاسی انصارالله یمن درباره آن گفت: «آتشبس در یمن به دنبال حملات اخیر انصارالله در عمق عربستان و پس از تماسهای صورت گرفته میان صنعا و ائتلاف سعودی محقق شد. این آتشبس فرصتی برای کشورهای ائتلاف متجاوز خواهد بود تا در مواضع خود برای رسیدن به صلح دائمی و فراگیر در یمن بازنگری کنند. اما نمیتوان بر وفاداری کشورهای متجاوز حساب کرد. گرچه این آتشبس در سایه حملات اخیر انصارالله، شرایطی متفاوت از گذشته را ایجاد کرده است.»
به گزارش الجزیره، در همین حال «احمد بن مبارک» وزیر خارجه یمن، «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله و «محمدعلی الحوثی» در توئیتهایی جداگانه از این آتشبس استقبال کرده و خواهان پایبندی به این توافق شدند.
«فرانس پرس» نوشت انصارالله هفته گذشته اعلام کرده بود که در صورت برقراری آتشبس، حدود هزار و 400 نفر از زندانیان خود را که تنها 823 تن آنها حامیان دولت و 19 نفرشان نیز سعودی و سودانی هستند، آزاد خواهد کرد. آخرین تبادل اسرا در اکتبر 2020 و با آزادی 1056 نفر از هر دو طرف انجام شده است.
پژوهشگر
با ورود به سال هشتم بحران یمن و بعد از ضربالاجل 72 ساعته دولت نجات ملی به ائتلاف سعودی برای پایان دادن به محاصره یمن، سرانجام در تاریخ 1 آوریل سال جاری میلادی، توسط فرستاده سازمان ملل در امور یمن، آتشبس دوماهه با وساطت این سازمان در یمن و خارج از آن منعقد شد. توافقی که هرچند تمامی مطالبات مردم یمن را برآورده نمیکند اما دستاورد بسیار مهم برای دولت نجات ملی یمن و مردم این کشور است. این آتشبس ضمن تثبیت جایگاه دولت نجات ملی، مقاومت را به عنوان تنها سلاح برای پایان دادن به 7 سال محاصره بی امان مردم یمن نشان داد.
مفاد توافقنامه
گروندبرگ (فرستاده سازمان ملل در امور یمن) جمعه 1 آوریل با اعلام توافق طرفهای بحران یمن درباره برقراری آتشبس دو ماهه از ابتدای شنبه دوم آوریل 2022 گفت، مدت زمان این آتشبس با موافقت طرفهای مذکور قابل تمدید است. او اظهار داشت، طرفهای یمنی همچنین با ورود کشتیهای سوخترسان به بندر الحدیده و انجام پروازهای تجاری به مقاصد از پیش تعیین شده از مبدأ و به مقصد فرودگاه صنعا موافقت کردند. وی همچنین افزود که طرفهای یمنی درباره بازگشایی مجدد جادهها در تعز و دیگر استانهای یمن اعلام آمادگی کردند.
متن توافق: با تشخیص فوریت لازم برای کاهش تشدید خشونت و رفع نیازهای انسانی و اقتصادی، طرفین یک آتشبس دو ماهه را که از 2 آوریل 2022 شروع و در 2 ژوئن 2022 پایان مییابد، با تمدید اجرا خواهند کرد. هدف آتشبس فراهم کردن محیطی مساعد برای حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه است. هدف از این آتشبس، توقف برای اجازه دادن به هیچ یک از طرفین برای بازگرداندن گروههای خود یا از سرگیری عملیات نظامی نیست. آتشبس شامل عناصر زیر خواهد بود:
1- توقف کلیه عملیاتهای تهاجمی زمینی، هوایی و دریایی در داخل و خارج یمن و انجماد مواضع نظامی فعلی در موقعیت خود
2- ورود 18 فروند کشتی مشتقات نفتی طی دو ماه آتشبس، به بنادر حدیده.
3- انجام دو پرواز تجاری در هفته به صنعا و از آنجا در دو ماه آتشبس به اردن و مصر.
4- پس از لازمالاجرا شدن آتشبس، فرستاده سازمان ملل، طرفین را به جلسهای فرامیخواند تا با بهرهگیری از وضعیت پیش آمده، در مورد بازگشایی جادهها در تعز و سایر استانها برای تسهیل تردد و رفت و آمد غیرنظامیان، مردان، زنان و کودکان به توافق برسند.
5- تعامل طرفین با فرستاده ویژه درخصوص پیشنهادات گامهای بعدی برای پایان جنگ. این ترتیبات ماهیت موقتی دارند.
روشها و بازه زمانی
آتشبس 24 ساعت پس از اعلام آتشبس توسط فرستاده ویژه لازمالاجرا خواهد شد.
- طرفین در مدت 24 ساعت موظف به اطلاعرسانی به نیروهای وابسته از توقف کلیه عملیات نظامی تهاجمی و انجماد مواضع نظامی در زمین هستند. طرفین افسران رابطی را منصوب خواهند کرد که مجاز به همکاری با دفتر فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور یمن در تمامی جنبههای آتشبس، از جمله جنبههای نظامی، برای حمایت از رعایت و احترام به آتشبس هستند. با نظارت مستقل، دفتر فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای یمن، پشتیبانی هماهنگی درخواستی طرفین برای کمک به اجرای آتشبس را ارائه خواهد کرد.
علل پذیرش آتش بس توسط عربستان (واکاوی تاریخی از 27 مارس تا 1 آوریل)
از 27 مارس عربستان سعودی ضمن اعلام آتشبس یک طرفه، از آغاز فرایند مذاکرات یمنی-یمنی در ریاض عربستان خبر داد. مذاکرات به اصطلاح یمنی-یمنی که با طرح شورای همکاری خلیج فارس در ریاض از تاریخ 27 مارس آغاز شده بود، در 30 مارس به پایان رسید. جنبش انصارالله و دولت نجات ملی یمن از هر اقدامی که منجر به صلح شود، استقبال کردهاند ولی برگزار شدن جلسات در عربستان به عنوان یک طرف جنگ و نه کشوری بی طرف و عدم رفع محاصره و شدت بخشیدن به بحران سوخت در مناطق کنترل دولت نجات ملی با تشدید محاصره از طرف سعودی و... باعث شد تا صنعا به این مذاکرات واکنش منفی نشان داده و آن را تحریم کند.
با توجه به این شرایط مهدی المشاط رئیس دولت نجات ملی یمن در تاریخ 27 مارس اعلام کرد؛ ما به طور یکجانبه حملات موشکی، پهپادی و تمامی اقدامات نظامی زمینی از جمله عملیات مأرب، حملات دریایی و هوایی به عربستان سعودی را برای مدت سه روز تعلیق میکنیم. اگر عربستان سعودی به محاصره یمن و حملات هوایی پایان دهد و خروج تمام نیروهای خارجی از آبها و سرزمین ما و توقف حمایت خود از شبهنظامیان محلی در یمن را اعلام کند، آمادهایم توقف درگیریها را به یک توافق نهایی تبدیل کنیم.
سید عبدالملک بدرالدین الحوثی دبیرکل جنبش انصارالله یمن در تاریخ 31 مارس در سخنرانی خود که به مناسبت نزدیک شدن به حلول ماه مبارک رمضان بود، گفت: سال هشتم تجاوز علیه یمن با عملیات «شکست محاصره ۳» آغاز شد که صدای آن به گوش همه جهانیان رسید. ضمن هشدار به ائتلاف متجاوز سعودی درباره از دست دادن فرصت طرح آتشبس سه روزه میگوییم که اگر این فرصت را از دست بدهید، پشیمان خواهید شد. ما از هیچ تلاشی برای مقابله همهجانبه با تجاوز و محاصره علیه یمن کوتاه نمیآییم و هرگز تداوم محاصره را نخواهیم پذیرفت. هیچ راهی پیش روی متجاوزان برای در امان ماندن از حملات ما و خروج از این گرداب جز با توقف تجاوز، لغو محاصره و پایان اشغالگری وجود ندارد.
ارتش و کمیتههای مردمی طی سه عملیات مختلف به نام «شکست محاصره»، با استفاده از انواع پهپادهای تهاجمی و موشکهای بالستیک ضربات دردناکی را به ائتلاف سعودی وارد کرد. در این حملات، ارتش و کمیتههای مردمی اکثر پایگاههای نظامی عربستان در شهرهای جنوبی این کشور و همچنین فرودگاه ابهاء و بخصوص تأسیسات نفتی آرامکو در جده را مورد هدف قرار دادند. بخشهای اصلی مخازن سوخت در آرامکو به طور کامل از بین رفت. با تشدید حملات انصارالله به عمق خاک عربستان سعودی و تعیین ضربالاجل سه روزه دولت نجات ملی به عربستان سعودی برای پایان دادن به محاصره ظالمانه مردم یمن، عربستان سعودی با عدول از طرح آتشبس یک طرفه خود و با رایزنی با فرستاده سازمان ملل در تاریخ 30 مارس، طرح پیشنهادی خود را به فرستاده این سازمان داد. در 31 مارس بعد از سخنرانی رهبر انقلاب یمن و پیام مهم سخنگوی ارتش و کمیتههای مردمی یمن «سرهنگ یحیی سریع» مبنی بر اینکه هیچ صلحی بدون برطرف شدن محاصره وجود ندارد، عربستان سعودی با طرح پیشنهادی سازمان ملل که بعد از گفتوگو با دولت نجات ملی صورت گرفته بود موافقت کرد. در تاریخ 1 آوریل، مذاکره کننده ارشد دولت نجات ملی و سخنگوی انصارالله «محمد عبدالسلام» ضمن استقبال از طرح آتشبس، از آغاز توقف عملیات نظامی در یمن خبرداد.
در نهایت باید گفت عربستان سعودی در سال 2015 با تشکیل یک ائتلاف عربی اعلام کرده بود، در طی سه ماه، بار دیگر صنعا را کنترل خواهد کرد و موجودیت انصارالله را از بین میبرد. اما با گذشت 7 سال و وارد شدن به سال 8 و تحمل هزینههای میلیارد دلاری و همچنین در امان نبودن از حملات دردناک انصارالله به عمق خاک خود، این کشور چارهای بجز تن دادن به آتشبس و موافقت با بازگشایی فرودگاه صنعا و همچنین واردات سوخت به بندر الحدیده نداشت.
دستاوردهای آتش بس برای دولت نجات ملی یمن
واقعیت میدانی یمن به گونهای است که ارتش و کمیتههای مردمی، ضمن تثبیت موقعیت خود در میدان و همچنین تغییر تاکتیک از حالت پدافندی به آفندی، وضعیت جدیدی را در ساحت نبرد در یمن ترسیم کرده است. اما با این وجود محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن باعث شده است که دولت صنعا با بحران سوخت و تأمین کالاهای اساسی مواجه شود. بر همین اساس در یک استراتژی جدید ارتش و کمیتههای مردمی از آغاز عملیات برای پایان دادن به محاصره یمن تحت عنوان «شکست محاصره» خبر دادند. این عملیات در داخل خاک عربستان سعودی صورت گرفت. در طی سه عملیات شکست محاصره 1 تا 3، عربستان سعودی ضربات جبران ناپذیری را متحمل
شد.
پس از این عملیات بود که عربستان سعودی به بخشی از خواستههای دولت نجات ملی یمن تن داد. هر چند مفاد توافقنامه را نمیتوان یک توافق حداکثری و ایدهآل نامید، اما بازگشایی بندر الحدیده برای تأمین سوخت و همچنین بازگشایی فرودگاه صنعا برای پروازهای تجاری با مقاصد از پیش تعیین شده بعد از 7 سال، نقطه آغازی برای پایان دادن به 7 سال تجاوز ائتلاف سعودی به یمن و همچنین یک دستاورد بسیار مهم برای انصارالله محسوب میشود. انصارالله با این توافق نشان دادند که یک واقعیت غیرقابل انکار در یمن هستند و هر فرایند صلحی درباره یمن باید با اعلام موافقت دولت نجات ملی در صنعا باشد. در نهایت میتوان گفت که توافق 1 آوریل دستاوردهای ذیل را برای انصارالله در بر داشت؛
1- هر فرایند صلحی در یمن باید با موافقت انصارالله صورت بگیرد (اشاره به شکست مذاکرات یمنی-یمنی در ریاض با توجه به عدم حضور انصارالله)
2-تثبیت و پذیرش این نکته که مقاومت رمز پیروزی یک ملت است
3-بازگشایی مجدد فرودگاه صنعا و بندر الحدیده
4-تبادل اسرا بین دو طرف درگیر بعد از خودداری عربستان سعودی
سخن پایانی
مردم یمن هم با وجود محاصره 7 سال و محروم شدن از ابتداییترین نیازهای خود، اما با لبیک گفتن به سخن رهبر جوان انقلاب خود، میتوانند به صورت تدریجی حاصل دسترنج مقاومت را برداشت کنند.
سعودیها پس از حملات پی در پی انصارالله، پیشنهاد سازمان ملل را پذیرفتند
عقبنشینی در قالب آتشبس
زهره صفاری/ حملات سنگین انصارالله به مواضع عربستان و امارات در چند هفته اخیر، ائتلاف سعودی را مجبور به پذیرش آتشبس موقتی کرد که با میانجیگری سازمان ملل، نه تنها با آغاز ماه رمضان آرامش نسبی را برای شیعیان یمن به ارمغان میآورد که ورود کشتیهای حامل سوخت به بندر الحدیده و پروازها به فرودگاه صنعا را به روال عادی بازخواهد گرداند. گرچه به باور کارشناسان عهدشکنیهای پی در پی سعودیها در توافقات پیشین، همچنان ثبات این شرایط را با اما و اگر همراه کرده است.
به گزارش «گاردین»، «هانس گروندبرگ» پس از نشست جداگانه با طرفین درگیر در «امان» پایتخت اردن در بیانیهای با اعلام آتشبس دوماهه در حالی برای سوق یافتن یمن به سوی صلح دائمی ابراز امیدواری کرد که «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل با نگاهی تردیدآمیز به استقبال این آتشبس رفت: «امیدواریم این توافق راه را برای حرکت به سمت صلح هموار کند گرچه همگان از شکننده بودن این توافقات آگاه هستیم. با این حال طرفین باید از این فرصت بهره گرفته و با احترام به این توافق به سوی راهکار سیاسی حل بحران یمن پیش روند. شاید این شرایط غیرممکن به نظر برسد اما وقتی عزم سازش وجود داشته باشد صلح نیز امکانپذیر خواهد بود.»
به نوشته «العالم»، بنا بر اعلام نماینده ویژه سازمان ملل این آتشبس از دیروز ساعت 19 اجرایی شد و براساس آن طرفین بر توقف تمامی عملیاتهای نظامی هوایی، زمینی و دریایی در داخل و آن سوی مرزهای یمن توافق کردند. همچنین ورود کشتیهای سوخت به بنادر الحدیده و انجام پروازهای تجاری داخل و خارج از فرودگاه صنعا به مقصدهای از پیش تعیین شده نیز برقرار شده است. «گروندبرگ» افزود: «پروسه بازکردن جادهها در تعز و سایر استانهای یمن با نظارت من انجام میشود و این آتشبس پس از دو ماه با توافق طرفین قابل تمدید خواهد بود. هدف از این آتشبس، اعطای فرصت به مردم یمن برای رهایی از خشونت، رنج و مهمتر از همه ایجاد امید برای پایان دادن به درگیریها است که بیشک بدون حمایتهای بینالمللی و منطقهای هرگز امکانپذیر نبود.» براساس اعلام نماینده ویژه سازمان ملل، طی دو ماه آتشبس، با هدف دستیابی به آتشبس دائمی، مذاکراتی با طرفین درخصوص رسیدگی به اقدامات فوری اقتصادی و بشردوستانه و ازسرگیری روند سیاسی انجام خواهد شد.
به نوشته «الجزیره»، «جو بایدن» با استقبال از این آتشبس در بیانیهای گفت: «طرفین باید به این آتشبس وفادار بمانند زیرا همانطور که پیشتر نیز گفتم، ضروری است این جنگ پایان یابد.» در عین حال «بوریس جانسون»، نخستوزیر انگلیس و وزرای خارجه ترکیه و مصر نیز نسبت به این آتشبس واکنش مثبت نشان دادند.
این تلاشها در حالی انجام شده است که به نوشته المیادین، ائتلاف سعودی با تحمیل یکی از فاجعهبارترین بحرانهای بشردوستانه جهان به مردم یمن، بیش از 80 درصد مردمان این کشور را به زیر خط فقر کشانده است.
توافق آتشبس یمن که در نخستین روز ماه رمضان در این کشور اجرایی شد، نخستین توافق دوجانبه صلح موقت از سال 2016 به شمار میرود اما تحلیلگران «فایننشال تایمز» معتقدند تعهد به این توافق همچنان امری چالش برانگیز است. «پیتر اسلیسبری»، کارشناس ارشد سیاسی گروه مطالعات بحرانهای بینالمللی گفت: «من هم مانند بسیاری از مردم به اجرای این توافق مشکوک هستم. سوالم نیز این است که چه فاکتوری نبرد را به این سمت برده است. اما مهمتر از آن، اینکه چطور این توافقات روی کاغذ به اجرا درمیآیند.»
موضوعی که به نوشته ایسنا به نقل از المیادین، «محمد البخیتی»، عضو شورای سیاسی انصارالله یمن درباره آن گفت: «آتشبس در یمن به دنبال حملات اخیر انصارالله در عمق عربستان و پس از تماسهای صورت گرفته میان صنعا و ائتلاف سعودی محقق شد. این آتشبس فرصتی برای کشورهای ائتلاف متجاوز خواهد بود تا در مواضع خود برای رسیدن به صلح دائمی و فراگیر در یمن بازنگری کنند. اما نمیتوان بر وفاداری کشورهای متجاوز حساب کرد. گرچه این آتشبس در سایه حملات اخیر انصارالله، شرایطی متفاوت از گذشته را ایجاد کرده است.»
به گزارش الجزیره، در همین حال «احمد بن مبارک» وزیر خارجه یمن، «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله و «محمدعلی الحوثی» در توئیتهایی جداگانه از این آتشبس استقبال کرده و خواهان پایبندی به این توافق شدند.
«فرانس پرس» نوشت انصارالله هفته گذشته اعلام کرده بود که در صورت برقراری آتشبس، حدود هزار و 400 نفر از زندانیان خود را که تنها 823 تن آنها حامیان دولت و 19 نفرشان نیز سعودی و سودانی هستند، آزاد خواهد کرد. آخرین تبادل اسرا در اکتبر 2020 و با آزادی 1056 نفر از هر دو طرف انجام شده است.
خبرخوش رئیسجمهور به مردم
بدهی دولت قبل تسویه شد
کشور در وضعیتی بود که برخی در جلسات میگفتند اگر کسی بتواند ۲۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد او را وزیر نفت میکنیم
رئیسجمهور در پیام نوروزی تأکید کرد:
قرن پانزدهم؛ قرن ایران اسلامی و عصر نقشآفرینی فعال مردم
گروه سیاسی/ رئیس جمهور که در آخرین جلسه هیأت دولت در سال گذشته تأکید کرده بود «دستگاههای اجرایی به گونهای برنامهریزی کنند که در تعطیلات نوروزی وقفهای در کارهای ضروری مردم ایجاد نشود» خود پیشگام این رویکرد بود. وی دوم فروردین از مجتمع بازتوانی جانبازان اعصاب و روان بازدید کرد و سوم فروردین هم نخستین جلسه هیأت دولت در سال 1401 برگزار شد. حسن ختام برنامههای نوروزی دولت، سفر سه روزه به خراسان رضوی در روزهای 10، 11 و 12 فروردین بود. این برنامهها اما از آخرین روزهای سال گذشته آغاز شد؛ رئیس جمهور 29 اسفند سال گذشته در سفر یک روزه به خوزستان، هم آخرین تدابیر دولت برای رفع نیازهای خرمشهر را بررسی کرد و هم از مراکز اورژانس و هم مرکز کنترل ترافیک بازدید کرد. 6 فروردین جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، 7 فروردین دومین جلسه هیأت دولت در سال جدید و 8 فروردین هم جلسه کارگروه رفع فقر مطلق به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد. رئیسجمهور همچنین نهم فروردین با حضور در شهر جدید پردیس، دستور ویژه برای تسریع در تکمیل واحدهای مسکن مهر را صادر کرد.
سفر رئیس جمهور به خراسان رضوی
هجدهمین سفر استانی کاروان دولت مردمی، دهم فروردین با ورود به مشهد مقدس آغاز شد. نخستین برنامه این سفر، دیدار صمیمانه با خانوادههای شهدا بود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری در دومین روز سفر، آیتالله رئیسی با حضور در پالایشگاه شهید هاشمینژاد سرخس دستور آغاز «عملیات اجرایی فاز دوم ذخیرهسازی گاز شوریجه D» را صادر کرد و سپس با حضور در مجتمع گوگردی شهید سلیمانی گنبدلی دو کارخانه از ۴ کارخانه این مجتمع را افتتاح کرد.
تسویه بدهی
رئیس جمهور در دیدار با جمعی از علما و روحانیون نیز با یادآوری داغدارشدن روزانه بیش از ۷۰۰ خانواده به علت کرونا در کشور و کمبود کالای اساسی و کسری بودجه سنگین در ابتدای استقرار دولت سیزدهم، اظهار داشت: با وجود شرایط جنگی در منطقه، امروز در زمینه ذخایر کالاهای اساسی هیچ گونه مشکلی در کشور وجود ندارد اما حرکت اصلی ما به سمت استقلال در تأمین کالاهای اساسی و محصولات کشاورزی مورد نیاز کشور است، سمت و سوی حرکت ما حرکت راهبردی است تا الگوی کشت را عوض کنیم و کشور استقلال کشاورزی پیدا کند. رئیسی با اشاره به کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی در سال گذشته، افزود: به تعبیر رهبر معظم انقلاب کسری بودجه امالمصائب است و ما توانستیم بدون مبتلا شدن به چاپ پول، استقراض از بانک مرکزی و بالابردن پایه پولی کشور این شرایط را بگذرانیم.
این سخنان رئیس جمهور در حالی مطرح شد که وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز در گفتوگو با ایرنا خبر داده بود: دولت مردمی در حالی در ابتدای شهریورماه سال ۱۴۰۰، شروع بکار کرد که نه تنها بخش زیادی از ظرفیت انتشار اوراق و استقراض دولت استفاده شده بود بلکه ۵۴ هزار میلیارد تومان تنخواه نیز در ماههای ابتدایی سال به مصرف رسیده بود و کسری بودجه بزرگی که از ابتدا در دل قانون بودجه وجود داشت، فشار سنگینی را برای تأمین هزینههای جاری و عمرانی دولت ایجاد میکرد. خاندوزی تأکید کرد: با این حال در ۲۹ اسفند دولت موفق شد بدهی دولت قبل به بانک مرکزی را تسویه کند.
تحقق رشد اقتصادی پنج درصدی
رئیسجمهور در مورد بودجه ۱۴۰۱ نیز، گفت: سال گذشته رشد اقتصادی کشور 4 دهم درصد بود در حالی که برآوردهای موجود حاکی از تحقق رشد اقتصادی 5 درصدی در سال ۱۴۰۰ است و برنامه ما برای سال ۱۴۰۱ هم رشد هشت درصدی است. رئیسی افزود: کشور در وضعیتی بود که برخی در جلسات میگفتند اگر کسی بتواند ۲۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد او را وزیر نفت میکنیم اما امروز شرایط فروش نفت به قبل از تحریمها رسیده و پول فروش نفت نیز به کشور باز میگردد.
رشد تجارت تا 100 میلیارد دلار
وی با اشاره به وضعیت تجارت کشورمان در منطقه، ادامه داد: حجم تجارت خارجی غیرنفتی کشور در سال گذشته به ۱۰۰ میلیارد دلار رسید که بخشی از آن به خاطر استفاده از ظرفیت همسایگان بود. برخی فکر میکردند این ظرفیت را در دنیا فقط سه یا چهار کشور دارند که مدعی عالم هستند و ارتباط با دنیا فقط در همین چند کشور خلاصه میشود اما این طور نیست. خیلی وقتها همسایگان مورد توجه قرار نگرفتهاند، مبنای این حرف این است که پس از سفری که به تاجیکستان داشتم مراودات تجاری ما با این کشور چهار برابر شد و سهم ما از بازار منطقه خیلی بالاتر از این است. رئیسجمهور گفت: در زمان تحویل بودجه به مجلس هم گفتیم این بودجه فارغ از مذاکرات است زیرا قرار است ما روی پای خودمان بایستیم و به داشتههای خودمان اعتماد کنیم.
پرهیز دولت از حواشی و تشریفات
رئیسی افزود: اینکه به برخی مطالب رسانهها نمیپردازم برای این است که بسیاری از دولتها و مجالس، گرفتار حاشیهها شدند. امروز یکی از ترفندهای دشمن این است که ما را گرفتار حاشیه کند، اگر گرفتار حاشیه شویم از متن که اساس آن رفع گرفتاری مردم است، باز میمانیم. نشست با فعالان زیستبوم دانشبنیان دیگر برنامه رئیس جمهور بود. آیت الله رئیسی همچنین در نشستی با جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی خراسان رضوی با تأکید بر اینکه سفرهای استانی دولت بهدور از تشریفات است، تصریح کرد: ما از فرودگاه مستقیم به کارخانه و پروژههای نیمه تمام برای حل مشکلات میرویم و سفرهای دولت از اقدامی تشریفاتی به سفرهای کاری تبدیل شده است، روش دولت پرهیز از تشریفات است. رئیس جمهور همچنین گفت: پژوهش در موضوعاتی مانند نظام بانکی، مالیات، بیمه، واردات و صادرات و رمز ارزها موجب بازگشایی گرهها میشود. رئیس جمهور درباره بعضی انتقادات مطرح شده در خصوص دخالت برخی افراد در انتصابات استانی و اداره استانها، تأکید کرد: من صریحاً چندین بار و از جمله اخیراً در جلسه با استانداران گفتم تحت تأثیر شخص، نهاد یا جایگاهی قرار نگیرند، چرا که قابل قبول نیست. رئیس جمهور بر ضرورت رعایت عفاف و حجاب در جامعه تأکید کرد و گفت: قریب به ۲۸ دستگاه در موضوع عفاف و حجاب مسئولیت دارند و کار فرهنگی در زمینه حجاب تقدم بر کار قهری دارد.
رئیسجمهور در پیام نوروزی عنوان کرد
قرن پانزدهم؛ قرن ایران اسلامی و عصر نقشآفرینی فعال مردم
رئیسجمهور در پیام نوروزی خود که از مسجد جامع خرمشهر ایراد شد، اظهار کرد: در نگاه کلی قرن چهاردهم، قرن انقلاب اسلامی ملت عزیز ایران بود و این انقلاب در تاریخ درخشان خواهد ماند. إنشاءالله قرن آینده، قرن ظهور و اعتلای تمدن اسلامی-ایرانی برآمده از انقلاب شکوهمند اسلامی باشد. رئیسجمهور با اشاره به محل ایراد پیام نوروزی، یعنی مسجد جامع خرمشهر، گفت: به ملت عزیز و قهرمان ایران! اینجا نماد ایستادگی شماست: مسجد جامع خرمشهر. در هشت سال جنگ تحمیلی، شرق و غرب عالم در یک جبهه واحد در برابر استقلالخواهی ایران صف کشیده بودند، اما امروز برای تعامل با ایران با یکدیگر رقابت میکنند. این عظمت ملت بزرگ ایران است. وی با بیان اینکه ملت ایران از گردنههای سخت عبور کرد؛ البته همچنان از کِید دشمن غافل نیست، افزود: قرن پانزدهم، قرن نقشآفرینی فعال ملت ایران، یا به عبارت روشنتر بگویم، قرن ایران اسلامی است. همه اقوام ایرانی اعم از فارس، لر، کرد، آذری، بلوچ، عرب و ترکمن، همه در خدمت به این آرمان ملی حرکت میکنند. همه ما یک خانواده هستیم با یک سرنوشت مشترک؛ خانواده ایرانی. رئیسجمهور اشتغال را مسأله نخست دولت در سال جاری دانست و افزود: بدون تردید امسال ملت ایران نتیجه استقامت و ایستادگی خود را خواهد دید؛ کمااینکه در گذشته نیز نتایج استقامت و مقاومت آنها روشن شده است.
قرن پانزدهم؛ قرن ایران اسلامی و عصر نقشآفرینی فعال مردم
گروه سیاسی/ رئیس جمهور که در آخرین جلسه هیأت دولت در سال گذشته تأکید کرده بود «دستگاههای اجرایی به گونهای برنامهریزی کنند که در تعطیلات نوروزی وقفهای در کارهای ضروری مردم ایجاد نشود» خود پیشگام این رویکرد بود. وی دوم فروردین از مجتمع بازتوانی جانبازان اعصاب و روان بازدید کرد و سوم فروردین هم نخستین جلسه هیأت دولت در سال 1401 برگزار شد. حسن ختام برنامههای نوروزی دولت، سفر سه روزه به خراسان رضوی در روزهای 10، 11 و 12 فروردین بود. این برنامهها اما از آخرین روزهای سال گذشته آغاز شد؛ رئیس جمهور 29 اسفند سال گذشته در سفر یک روزه به خوزستان، هم آخرین تدابیر دولت برای رفع نیازهای خرمشهر را بررسی کرد و هم از مراکز اورژانس و هم مرکز کنترل ترافیک بازدید کرد. 6 فروردین جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، 7 فروردین دومین جلسه هیأت دولت در سال جدید و 8 فروردین هم جلسه کارگروه رفع فقر مطلق به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد. رئیسجمهور همچنین نهم فروردین با حضور در شهر جدید پردیس، دستور ویژه برای تسریع در تکمیل واحدهای مسکن مهر را صادر کرد.
سفر رئیس جمهور به خراسان رضوی
هجدهمین سفر استانی کاروان دولت مردمی، دهم فروردین با ورود به مشهد مقدس آغاز شد. نخستین برنامه این سفر، دیدار صمیمانه با خانوادههای شهدا بود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری در دومین روز سفر، آیتالله رئیسی با حضور در پالایشگاه شهید هاشمینژاد سرخس دستور آغاز «عملیات اجرایی فاز دوم ذخیرهسازی گاز شوریجه D» را صادر کرد و سپس با حضور در مجتمع گوگردی شهید سلیمانی گنبدلی دو کارخانه از ۴ کارخانه این مجتمع را افتتاح کرد.
تسویه بدهی
رئیس جمهور در دیدار با جمعی از علما و روحانیون نیز با یادآوری داغدارشدن روزانه بیش از ۷۰۰ خانواده به علت کرونا در کشور و کمبود کالای اساسی و کسری بودجه سنگین در ابتدای استقرار دولت سیزدهم، اظهار داشت: با وجود شرایط جنگی در منطقه، امروز در زمینه ذخایر کالاهای اساسی هیچ گونه مشکلی در کشور وجود ندارد اما حرکت اصلی ما به سمت استقلال در تأمین کالاهای اساسی و محصولات کشاورزی مورد نیاز کشور است، سمت و سوی حرکت ما حرکت راهبردی است تا الگوی کشت را عوض کنیم و کشور استقلال کشاورزی پیدا کند. رئیسی با اشاره به کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی در سال گذشته، افزود: به تعبیر رهبر معظم انقلاب کسری بودجه امالمصائب است و ما توانستیم بدون مبتلا شدن به چاپ پول، استقراض از بانک مرکزی و بالابردن پایه پولی کشور این شرایط را بگذرانیم.
این سخنان رئیس جمهور در حالی مطرح شد که وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز در گفتوگو با ایرنا خبر داده بود: دولت مردمی در حالی در ابتدای شهریورماه سال ۱۴۰۰، شروع بکار کرد که نه تنها بخش زیادی از ظرفیت انتشار اوراق و استقراض دولت استفاده شده بود بلکه ۵۴ هزار میلیارد تومان تنخواه نیز در ماههای ابتدایی سال به مصرف رسیده بود و کسری بودجه بزرگی که از ابتدا در دل قانون بودجه وجود داشت، فشار سنگینی را برای تأمین هزینههای جاری و عمرانی دولت ایجاد میکرد. خاندوزی تأکید کرد: با این حال در ۲۹ اسفند دولت موفق شد بدهی دولت قبل به بانک مرکزی را تسویه کند.
تحقق رشد اقتصادی پنج درصدی
رئیسجمهور در مورد بودجه ۱۴۰۱ نیز، گفت: سال گذشته رشد اقتصادی کشور 4 دهم درصد بود در حالی که برآوردهای موجود حاکی از تحقق رشد اقتصادی 5 درصدی در سال ۱۴۰۰ است و برنامه ما برای سال ۱۴۰۱ هم رشد هشت درصدی است. رئیسی افزود: کشور در وضعیتی بود که برخی در جلسات میگفتند اگر کسی بتواند ۲۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد او را وزیر نفت میکنیم اما امروز شرایط فروش نفت به قبل از تحریمها رسیده و پول فروش نفت نیز به کشور باز میگردد.
رشد تجارت تا 100 میلیارد دلار
وی با اشاره به وضعیت تجارت کشورمان در منطقه، ادامه داد: حجم تجارت خارجی غیرنفتی کشور در سال گذشته به ۱۰۰ میلیارد دلار رسید که بخشی از آن به خاطر استفاده از ظرفیت همسایگان بود. برخی فکر میکردند این ظرفیت را در دنیا فقط سه یا چهار کشور دارند که مدعی عالم هستند و ارتباط با دنیا فقط در همین چند کشور خلاصه میشود اما این طور نیست. خیلی وقتها همسایگان مورد توجه قرار نگرفتهاند، مبنای این حرف این است که پس از سفری که به تاجیکستان داشتم مراودات تجاری ما با این کشور چهار برابر شد و سهم ما از بازار منطقه خیلی بالاتر از این است. رئیسجمهور گفت: در زمان تحویل بودجه به مجلس هم گفتیم این بودجه فارغ از مذاکرات است زیرا قرار است ما روی پای خودمان بایستیم و به داشتههای خودمان اعتماد کنیم.
پرهیز دولت از حواشی و تشریفات
رئیسی افزود: اینکه به برخی مطالب رسانهها نمیپردازم برای این است که بسیاری از دولتها و مجالس، گرفتار حاشیهها شدند. امروز یکی از ترفندهای دشمن این است که ما را گرفتار حاشیه کند، اگر گرفتار حاشیه شویم از متن که اساس آن رفع گرفتاری مردم است، باز میمانیم. نشست با فعالان زیستبوم دانشبنیان دیگر برنامه رئیس جمهور بود. آیت الله رئیسی همچنین در نشستی با جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی خراسان رضوی با تأکید بر اینکه سفرهای استانی دولت بهدور از تشریفات است، تصریح کرد: ما از فرودگاه مستقیم به کارخانه و پروژههای نیمه تمام برای حل مشکلات میرویم و سفرهای دولت از اقدامی تشریفاتی به سفرهای کاری تبدیل شده است، روش دولت پرهیز از تشریفات است. رئیس جمهور همچنین گفت: پژوهش در موضوعاتی مانند نظام بانکی، مالیات، بیمه، واردات و صادرات و رمز ارزها موجب بازگشایی گرهها میشود. رئیس جمهور درباره بعضی انتقادات مطرح شده در خصوص دخالت برخی افراد در انتصابات استانی و اداره استانها، تأکید کرد: من صریحاً چندین بار و از جمله اخیراً در جلسه با استانداران گفتم تحت تأثیر شخص، نهاد یا جایگاهی قرار نگیرند، چرا که قابل قبول نیست. رئیس جمهور بر ضرورت رعایت عفاف و حجاب در جامعه تأکید کرد و گفت: قریب به ۲۸ دستگاه در موضوع عفاف و حجاب مسئولیت دارند و کار فرهنگی در زمینه حجاب تقدم بر کار قهری دارد.
رئیسجمهور در پیام نوروزی عنوان کرد
قرن پانزدهم؛ قرن ایران اسلامی و عصر نقشآفرینی فعال مردم
رئیسجمهور در پیام نوروزی خود که از مسجد جامع خرمشهر ایراد شد، اظهار کرد: در نگاه کلی قرن چهاردهم، قرن انقلاب اسلامی ملت عزیز ایران بود و این انقلاب در تاریخ درخشان خواهد ماند. إنشاءالله قرن آینده، قرن ظهور و اعتلای تمدن اسلامی-ایرانی برآمده از انقلاب شکوهمند اسلامی باشد. رئیسجمهور با اشاره به محل ایراد پیام نوروزی، یعنی مسجد جامع خرمشهر، گفت: به ملت عزیز و قهرمان ایران! اینجا نماد ایستادگی شماست: مسجد جامع خرمشهر. در هشت سال جنگ تحمیلی، شرق و غرب عالم در یک جبهه واحد در برابر استقلالخواهی ایران صف کشیده بودند، اما امروز برای تعامل با ایران با یکدیگر رقابت میکنند. این عظمت ملت بزرگ ایران است. وی با بیان اینکه ملت ایران از گردنههای سخت عبور کرد؛ البته همچنان از کِید دشمن غافل نیست، افزود: قرن پانزدهم، قرن نقشآفرینی فعال ملت ایران، یا به عبارت روشنتر بگویم، قرن ایران اسلامی است. همه اقوام ایرانی اعم از فارس، لر، کرد، آذری، بلوچ، عرب و ترکمن، همه در خدمت به این آرمان ملی حرکت میکنند. همه ما یک خانواده هستیم با یک سرنوشت مشترک؛ خانواده ایرانی. رئیسجمهور اشتغال را مسأله نخست دولت در سال جاری دانست و افزود: بدون تردید امسال ملت ایران نتیجه استقامت و ایستادگی خود را خواهد دید؛ کمااینکه در گذشته نیز نتایج استقامت و مقاومت آنها روشن شده است.
مردم ایران پس از 2 سال طعم دلچسب نوروز را چشیدند
پایان با شکوه تعطیلات در طبیعت
گروه اجتماعی/ امسال نوروز متفاوتتر از دو نوروز قبل، با افزایش شور و نشاط مردم در خریدهای نوروزی، دید و بازدیدها و سفرهای نوروزی آغاز شد و متفاوتتر از دو نوروز کرونایی قبل با حضور پرتعداد مردم در پارکها و تفرجگاهها در روز طبیعت به پایان رسید.واکسیناسیون حداکثری، گذر از پیک ششم که نسبت به پیک پنجم آمار مبتلایان و مرگ و میرهای کمتری داشت و ایمنی طبیعی بیشتر در میان مردم به دلیل ابتلا به کرونا باعث شد تغییرات جدی در پروتکلها از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شود و تزریق دو دوز واکسن و عدم ابتلا به کرونا برای اعمال نشدن محدودیتها ملاک باشد.
در نهایت نوروز پر سفر با روز طبیعت پرحضور مردم در فضاهای باز شهرها پایان یافت تا مردم کمی از فشارهای محدودیتهای نوروزی دو سال قبل فاصله بگیرند. روز گذشته مشاهده مردمی که با خیالی آسودهتر حضور خانوادگی خود را در بوستانها و فضای سبز رقم زدند نوید از سالی متفاوتتر دارد و امید این است که کرونا نیز یا فروکش کند یا با سویههای کمتر خطرناک ظاهر شود.در حالی روز گذشته مردم در طبیعت حاضر شدند که بیشتر مراکز تاریخی که دارای فضای سبز گستردهای هستند، تعطیل بودند. کاخ گلستان، موزه ملی ایران، کاخ نیاوران، کاخ سعدآباد، کاخ چهلستون، منارجنبان، مجموعه باغ فین و مجموعه تاریخی و طبیعی کوه آتشگاه، آرامگاه حافظ، آرامگاه سعدی، ارگ کریمخانی، تخت جمشید، پاسارگاد، غار کتلهخور و... به دلیل حفاظت از آسیبهای احتمالی به بناهای تاریخی در این روز بسته بودند اما از سوی دیگر ظرفیت بوستانهای بزرگ و جنگلی در پایتخت از همان ساعات اولیه به تکمیل ظرفیت رسید به طوری که همان صبح روز 13 فروردین سرهنگ علی همهخانی معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ از تکمیل ظرفیت پارک چیتگر و اعمال محدودیت در ورود به این بوستان خبر داد. وضعیت دیگر پارکهای جنگلی در کشور مشابه چیتگر تهران بود. با این همه مردم در بوستانهای محلی حضور پررنگی داشتند.
در این روز پلیس نیز برای محافظت از امنیت مردم در شهرها حضور داشت. مأموران پلیس راهور تهران بزرگ در آمادهباش ۱۰۰ درصدی بوده و با حضور در بوستانها، پارکها و تفرجگاهها ضمن مدیریت ترافیک در راستای تسهیل در تردد شهروندان اقدام میکردند. گرچه هر سال روز طبیعت نگرانیها بابت حوادثی که ممکن است با روشن کردن آتش در بوستانها رخ بدهد، وجود دارد اما غروب روز سیزدهم سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران اعلام کرد که تاکنون حادثهای خاص که مرتبط با روز طبیعت بوده و مدیریت نشده باشد، گزارش نشده است.
سید جلال ملکی گفت: هر ساله در روز طبیعت شاهد حوادثی هستیم که از جمله آنها میتوان به سرایت آتش به درختان اشاره کرد، اما تاکنون مورد خاصی گزارش نشده که حادثه قابل توجهی باشد یا از سوی آتشنشانان مدیریت نشده باشد.
البته باید این را هم در نظر گرفت که آمار نهایی را پایان روز میتوان ارائه کرد.در دیگر شهرهای کشور نیز حادثه ناگواری تا لحظه تنظیم این خبر گزارش نشد. نوروز 1401 به پایان رسید و حالا مردم از پای سفرههایی در دل طبیعت از امروز پای سفرههای میهمانی خدا مینشینند.
روز گذشته خانواده ها با حضور در بوستانها و تفرجگاهها آخرین روز از تعطیلات نوروزی را سپری کردند / رضا معطریان /ایران
در نهایت نوروز پر سفر با روز طبیعت پرحضور مردم در فضاهای باز شهرها پایان یافت تا مردم کمی از فشارهای محدودیتهای نوروزی دو سال قبل فاصله بگیرند. روز گذشته مشاهده مردمی که با خیالی آسودهتر حضور خانوادگی خود را در بوستانها و فضای سبز رقم زدند نوید از سالی متفاوتتر دارد و امید این است که کرونا نیز یا فروکش کند یا با سویههای کمتر خطرناک ظاهر شود.در حالی روز گذشته مردم در طبیعت حاضر شدند که بیشتر مراکز تاریخی که دارای فضای سبز گستردهای هستند، تعطیل بودند. کاخ گلستان، موزه ملی ایران، کاخ نیاوران، کاخ سعدآباد، کاخ چهلستون، منارجنبان، مجموعه باغ فین و مجموعه تاریخی و طبیعی کوه آتشگاه، آرامگاه حافظ، آرامگاه سعدی، ارگ کریمخانی، تخت جمشید، پاسارگاد، غار کتلهخور و... به دلیل حفاظت از آسیبهای احتمالی به بناهای تاریخی در این روز بسته بودند اما از سوی دیگر ظرفیت بوستانهای بزرگ و جنگلی در پایتخت از همان ساعات اولیه به تکمیل ظرفیت رسید به طوری که همان صبح روز 13 فروردین سرهنگ علی همهخانی معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ از تکمیل ظرفیت پارک چیتگر و اعمال محدودیت در ورود به این بوستان خبر داد. وضعیت دیگر پارکهای جنگلی در کشور مشابه چیتگر تهران بود. با این همه مردم در بوستانهای محلی حضور پررنگی داشتند.
در این روز پلیس نیز برای محافظت از امنیت مردم در شهرها حضور داشت. مأموران پلیس راهور تهران بزرگ در آمادهباش ۱۰۰ درصدی بوده و با حضور در بوستانها، پارکها و تفرجگاهها ضمن مدیریت ترافیک در راستای تسهیل در تردد شهروندان اقدام میکردند. گرچه هر سال روز طبیعت نگرانیها بابت حوادثی که ممکن است با روشن کردن آتش در بوستانها رخ بدهد، وجود دارد اما غروب روز سیزدهم سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران اعلام کرد که تاکنون حادثهای خاص که مرتبط با روز طبیعت بوده و مدیریت نشده باشد، گزارش نشده است.
سید جلال ملکی گفت: هر ساله در روز طبیعت شاهد حوادثی هستیم که از جمله آنها میتوان به سرایت آتش به درختان اشاره کرد، اما تاکنون مورد خاصی گزارش نشده که حادثه قابل توجهی باشد یا از سوی آتشنشانان مدیریت نشده باشد.
البته باید این را هم در نظر گرفت که آمار نهایی را پایان روز میتوان ارائه کرد.در دیگر شهرهای کشور نیز حادثه ناگواری تا لحظه تنظیم این خبر گزارش نشد. نوروز 1401 به پایان رسید و حالا مردم از پای سفرههایی در دل طبیعت از امروز پای سفرههای میهمانی خدا مینشینند.
روز گذشته خانواده ها با حضور در بوستانها و تفرجگاهها آخرین روز از تعطیلات نوروزی را سپری کردند / رضا معطریان /ایران
رونق به جادهها برگشت
افزایش 35درصدی سفرهای نوروزی کاهش 10درصدی تلفات
با توجه به کاهش شیوع کرونا و واکسیناسیون گسترده، پیشبینی میشد که در نوروز امسال، سفرها نسبت به دو سال گذشته افزایش داشته باشد که آمارهای بخش حملونقل این پیشبینیها را تأیید میکند. نوروز 99 و 1400، به دلیل شیوع کرونا و ایجاد محدودیتهای رفت و آمد، سفرهای نوروزی نسبت به سالهای پیش از آن کاهش داشت اما با توجه به تمهیدات دولت و گسترش واکسیناسیون، شیوع کرونا در کشور کنترل شد. با کاهش شیوع کرونا محدودیتهای رفت و آمد و حملونقل نیز برداشته شد. به این ترتیب سفرهای نوروزی در سال 1401 نسبت به سال گذشته حدود 35 درصد رشد را نشان میدهد. بر اساس اعلام وزارت راه و شهرسازی، نوروز امسال، در تمام بخشهای حمل و نقلی، سفرها افزایشی بوده است.
سفرهای جادهای
بر اساس آمار ارائه شده از ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ تا ۱۰ فروردین ۱۴۰۱، معادل ۴ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۷۴۹ نفر مسافر جادهای داخلی و ۴۷۵ هزار و ۲۱۵ سفر جادهای داخلی ثبت شده است. امسال 14 هزار و 400 دستگاه اتوبوس، 24 هزار و 300 دستگاه مینیبوس و 30 هزار سواری کرایهای جادهای در حملونقل عمومی جادهای به ارائه خدمات پرداختند و بقیه سفرها مربوط به خودروهای شخصی بوده است. امسال 2 میلیون تردد وسیله نقلیه به ازای هر روز در جادههای کشور را شاهد بودیم. شهریار افندیزاده، معاون حملونقل وزیر راه و شهرسازی با اشاره به افزایش ترددهای جاده ای در نوروز امسال، گفت: در نوروز امسال جابهجایی مسافر از طریق حملونقل عمومی جادهای به بیش از 3 میلیون و 664 هزار و 984 نفر رسیده است که نسبت به سال قبل از 18 درصد رشد برخوردار است. در حملونقل شخصی نیز بیش از 40 میلیون تردد وجود داشته است که نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از 35 درصد رشد داشته است، البته در برخی از روزها میزان رشد از 40 درصد هم فراتر رفته است.
سفر ریلی
آمار وزارت راه و شهرسازی از 25 اسفند سال گذشته تا 10 فروردین امسال، نشان میدهد در این مدت در بخش ریلی، در ۲۹۲۳ سفر ریلی یک میلیون و ۸۴ هزار و ۸۱ نفر جابهجا شدند. بر اساس اطلاعات وزارت راه و شهرسازی امسال 225 قطار بهصورت روزانه به جابهجایی مسافران مشغول بودند و تعداد مسافران قطار نسبت به سال قبل از رشد 67 درصد برخوردار بوده است و عمده بلیتهای قطار قبل از نوروز بهصورت پیشفروش به مردم ارائه شده است.
سفر هوایی
آمار سفرها در بخش هوایی داخلی و بینالمللی از 25 اسفند تا 10 فروردین، شامل یک میلیون و ۹۶۳ هزار و ۸۰۲ نفر است و نشست و برخاست هوایی نیز در بخش داخلی و بینالمللی ۱۵ هزار و ۹۳۳ فروند گزارش شده است. تعداد مجوزها برای سفرهای هواپیمایی از 25 اسفند تا 15 فروردین به میزان 25 هزار و 825 صندلی پرواز است. سفرهای هوایی داخلی نسبت به سال گذشته از رشد 61 درصدی برخوردار شده است. همچنین در زمینه حملونقل هوایی خارجی از طریق فرودگاه امام 277 هزار و 126 نفر جابهجا شدند که نسبت به سال قبل 250 درصد رشد داشته است. بنابراین از پروازهای خارجی هم چه توسط شرکتهای داخلی یا هواپیماهای خارجی استقبال خوبی شده است.
سفرهای دریایی
در بخش دریایی نیز آمار ورود و خروج مسافر دریایی ۲ میلیون و ۵۹۵ هزار و ۲۳۲ نفر، ورود و خروج گردشگر دریایی یک میلیون و ۹۵۴ هزار و ۷۲ نفر، ورود و خروج شناور مسافری ۲۲ هزار و ۷۸۴ فروند و ورود و خروج شناور تفریحی نیز ۲۱۰ هزار و ۲۷۸ فروند ثبت شده است. به این ترتیب سفرهای نوروزی امسال در بخش دریایی نسبت به سال قبل بیش از 280 درصد رشد داشته است. با وجود افزایش سفرهای نوروزی طبق آمار پلیس امسال بهصورت متوسط روزانه 37 نفر از شهروندان در تصادفات جادهای فوت شدند و در مجموع تا 12 فروردین بیش از 600 نفر تلفات جادهای ثبت شده است که آمار دقیق را پزشکی قانونی در اردیبهشت ماه اعلام میکند، اما با وجود افزایش 35 درصدی سفرها، طبق آمار پلیس تلفات جادهای نسبت به سال قبل 10 درصد کاهش داشته است.
سفرهای جادهای
بر اساس آمار ارائه شده از ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ تا ۱۰ فروردین ۱۴۰۱، معادل ۴ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۷۴۹ نفر مسافر جادهای داخلی و ۴۷۵ هزار و ۲۱۵ سفر جادهای داخلی ثبت شده است. امسال 14 هزار و 400 دستگاه اتوبوس، 24 هزار و 300 دستگاه مینیبوس و 30 هزار سواری کرایهای جادهای در حملونقل عمومی جادهای به ارائه خدمات پرداختند و بقیه سفرها مربوط به خودروهای شخصی بوده است. امسال 2 میلیون تردد وسیله نقلیه به ازای هر روز در جادههای کشور را شاهد بودیم. شهریار افندیزاده، معاون حملونقل وزیر راه و شهرسازی با اشاره به افزایش ترددهای جاده ای در نوروز امسال، گفت: در نوروز امسال جابهجایی مسافر از طریق حملونقل عمومی جادهای به بیش از 3 میلیون و 664 هزار و 984 نفر رسیده است که نسبت به سال قبل از 18 درصد رشد برخوردار است. در حملونقل شخصی نیز بیش از 40 میلیون تردد وجود داشته است که نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از 35 درصد رشد داشته است، البته در برخی از روزها میزان رشد از 40 درصد هم فراتر رفته است.
سفر ریلی
آمار وزارت راه و شهرسازی از 25 اسفند سال گذشته تا 10 فروردین امسال، نشان میدهد در این مدت در بخش ریلی، در ۲۹۲۳ سفر ریلی یک میلیون و ۸۴ هزار و ۸۱ نفر جابهجا شدند. بر اساس اطلاعات وزارت راه و شهرسازی امسال 225 قطار بهصورت روزانه به جابهجایی مسافران مشغول بودند و تعداد مسافران قطار نسبت به سال قبل از رشد 67 درصد برخوردار بوده است و عمده بلیتهای قطار قبل از نوروز بهصورت پیشفروش به مردم ارائه شده است.
سفر هوایی
آمار سفرها در بخش هوایی داخلی و بینالمللی از 25 اسفند تا 10 فروردین، شامل یک میلیون و ۹۶۳ هزار و ۸۰۲ نفر است و نشست و برخاست هوایی نیز در بخش داخلی و بینالمللی ۱۵ هزار و ۹۳۳ فروند گزارش شده است. تعداد مجوزها برای سفرهای هواپیمایی از 25 اسفند تا 15 فروردین به میزان 25 هزار و 825 صندلی پرواز است. سفرهای هوایی داخلی نسبت به سال گذشته از رشد 61 درصدی برخوردار شده است. همچنین در زمینه حملونقل هوایی خارجی از طریق فرودگاه امام 277 هزار و 126 نفر جابهجا شدند که نسبت به سال قبل 250 درصد رشد داشته است. بنابراین از پروازهای خارجی هم چه توسط شرکتهای داخلی یا هواپیماهای خارجی استقبال خوبی شده است.
سفرهای دریایی
در بخش دریایی نیز آمار ورود و خروج مسافر دریایی ۲ میلیون و ۵۹۵ هزار و ۲۳۲ نفر، ورود و خروج گردشگر دریایی یک میلیون و ۹۵۴ هزار و ۷۲ نفر، ورود و خروج شناور مسافری ۲۲ هزار و ۷۸۴ فروند و ورود و خروج شناور تفریحی نیز ۲۱۰ هزار و ۲۷۸ فروند ثبت شده است. به این ترتیب سفرهای نوروزی امسال در بخش دریایی نسبت به سال قبل بیش از 280 درصد رشد داشته است. با وجود افزایش سفرهای نوروزی طبق آمار پلیس امسال بهصورت متوسط روزانه 37 نفر از شهروندان در تصادفات جادهای فوت شدند و در مجموع تا 12 فروردین بیش از 600 نفر تلفات جادهای ثبت شده است که آمار دقیق را پزشکی قانونی در اردیبهشت ماه اعلام میکند، اما با وجود افزایش 35 درصدی سفرها، طبق آمار پلیس تلفات جادهای نسبت به سال قبل 10 درصد کاهش داشته است.
«ایران» از چشمانداز اقتصاد کشور گزارش میدهد
روزهای خوش تولید در سال 1401
■ ترغیب کشاورزان به تولید با افزایش 6هزار و 500 تومانی نرخ خرید تضمینی گندم
■ آمادگی وزارت کار برای ایجاد یک میلیون شغل در 1401
«ایران» از ثبت بالاترین رکورد درآمدی و صادراتی صنعت نفت در دوران تحریم و ۲.۵ برابر شدن درآمدهای نفتی گزارش می دهد
لغو واقعی تحریم نفت
تحویل بیسابقه خودرو به مشتریان در راستای اجرای فرمان 8 مادهای رئیس جمهور
خالی شدن پارکینگ خودروسازان تا اردیبهشت
8تا 14
■ آمادگی وزارت کار برای ایجاد یک میلیون شغل در 1401
«ایران» از ثبت بالاترین رکورد درآمدی و صادراتی صنعت نفت در دوران تحریم و ۲.۵ برابر شدن درآمدهای نفتی گزارش می دهد
لغو واقعی تحریم نفت
تحویل بیسابقه خودرو به مشتریان در راستای اجرای فرمان 8 مادهای رئیس جمهور
خالی شدن پارکینگ خودروسازان تا اردیبهشت
8تا 14
ایران درقطر با انگلیس، امریکا و برنده پلیآف اروپا رقابت میکند
ایران در سیاسیترین گروه جام جهانی
گروه ورزشی / بالاخره انتظارها به سر رسید و تیم ملی فوتبال ایران حریفانش در جام جهانی 2022 قطر را شناخت. با قرعهای که عادل احمد در مرکز همایشهای دوحه از گوی بیرون آورد، مشخص شد که ایران در گروه B جام جهانی 2022 با تیمهای انگلیس و امریکا همگروه شده است و دیگر تیم این گروه نیز از میان تیمهای حاضر در پلیآف 3 (برنده اسکاتلند - اوکراین/ ولز) مشخص خواهد بود تا به این ترتیب یکی از سیاسیترین گروههای جام جهانی شکل بگیرد. تیم ملی در نخستین مسابقهاش باید ساعت 19:30 دوشنبه 30 آبان به مصاف انگلیس برود و بازی دومش را هم ساعت 16:30 جمعه 4 آذر برابر برنده پلیآف برگزار خواهد کرد. تیم ملی در آخرین مسابقه هم باید ساعت 22:30 سهشنبه 8 آذر به مصاف امریکا برود. روزی که سالروز حماسه ملبورن است و تیم کشورمان توانست با تساوی 2-2 مقابل استرالیا به جام جهانی 1998 صعود کند و حالا باید یک بازی تاریخی دیگر را در این روز برگزار کند. گفتنی است به خاطر حمله روسیه به اوکراین، بازی اوکراین و اسکاتلند به تعویق افتاد و اگرچه هنوز زمان برگزاری این بازیها مشخص نشده اما قرار است هر دو بازی، ژوئن 2022 – 11 خرداد تا 10 تیر – برگزار شود و باید دید سومین همگروه تیم ملی، کدام یک از این سه تیم اروپایی خواهد بود.
آشنایی با رقبای ایران در جام جهانی
انگلیس: ایران در شرایطی برای اولین بار با انگلیس در جام جهانی دیدار میکند که این تیم به عنوان سرگروه گروه B تنها تیمی است که در این گروه سابقه قهرمانی در جام جهانی را دارد. سه شیرها که شانزدهمین حضور خود را تجربه میکنند، در سال ۱۹۶۶ موفق شدند در خانه عنوان قهرمانی را به دست بیاورند. انگلیس در سال ۱۹۹۰ نیز به مقام چهارمی دست یافت و این عنوان در دوره قبلی تکرار شد. انگلیس تنها 3 بار در سالهای ۱۹۵۰، ۱۹۵۸ و ۲۰۱۴ در دور گروهی از مسابقات حذف شد اما در الباقی مسابقات توانست حداقل یک مرحله را پشت سر بگذارد. انگلیس تنها یک بار در دور گروهی جام جهانی ۱۹۸۲ با نمایندگان آسیا همگروه شد و توانست با یک گل از سد کویت بگذرد. ایران 8 دیدار در جام جهانی برابر تیمهای اروپایی تا به حال داشته که ۶ باخت و ۲ تساوی به دست آمده و انگلیس نهمین رقیب ما از قاره سبز خواهد بود.
امریکا: ایالات متحده برای یازدهمین بار به جام جهانی صعود کرده است. آنها تا به اینجا ۶ بار از دور گروهی صعود کردهاند و 4 بار در همان مرحله اول کنار رفتهاند. این تیم در دوره قبلی حاضر نبود و بعد از یک دوره غیبت به جام جهانی صعود کرد. آنها بعد از سال ۱۹۹۸ برای دومین بار با ایران همگروه شدهاند. بازی سال ۹۸ با برتری 2-1 ایران به اتمام رسید تا یکی از دو برد تاریخی ایران در جام جهانی مقابل یانکیها به ثبت رسیده باشد. ما برای سومین بار با نمایندگان کوناکاکاف رقابت خواهیم داشت. یک برد و یک باخت برای ما پیش از این حاصل شده است. امریکا بعد از پرتغال به دومین رقیب تکراری ما در تاریخ جام جهانی تبدیل میشود. امریکا در جام جهانی ۱۹۳۰ به نیمه نهایی رسید و در سال ۲۰۰۲ نیز تا یک چهارم نهایی پیش رفت. آخرین حذف این تیم در دور گروهی به سال ۲۰۰۶ بازمیگردد. امریکا در سال ۲۰۰۲ نیز با کره میزبان بازی کرد و به تساوی 1-1 رسید تا در دو جدال قبلی با نمایندگان آسیا برنده نشده باشد.
نظر سرمربیان انگلیس و امریکا
گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، درباره قرعه گروه B گفت: «امریکا و ایران تیمهایی هستند که از سالهای دور با هم بازی نکردند و تیم سوم ناشناخته است اما دربی احتمالی بریتانیا را رقم میزند. ما باید از گروه صعود کنیم. هدف اول ما صعود از گروه است. در این شرایط، تمام افکار ما با مردم اوکراین است و باید ببینیم چه اتفاقی برای آنها رخ میدهد. اکثر تیمهای اول از گروهی که به دست میآورند راضی هستند. تیمهایی با رتبه بالا در گلدان دو وجود دارند. ایالات متحده امریکا تیم جالبی است. آنها بازیکنان بسیار خوبی دارند و ما میدانیم که آنها میتوانند چه تواناییهایی داشته باشند.» گِرگ برهالتر، سرمربی امریکا هم بعد از قرعهکشی گفت: «ما فکر میکنیم در گروه خوبی افتادیم. هر حریفی در جام جهانی دشوار است. بازی با انگلیس، بازی هیجانانگیزی است، ایران حریف متفاوتی برای ماست که در مقدماتی عملکرد خوبی داشت و پس از آن باید منتظر باشیم تا حریف سوم خود را ببینیم. به طور کلی من از گروه راضی و برای شروع هیجانزده هستم. ما اخیراً در یک بازی دوستانه با ولز بازی کردیم و اسکاتلند را میشناسیم. ساوتگیت همیشه در کنار من بوده و به من مشاوره میداد. وقتی برای اولین بار کار را شروع کردم، به او به عنوان یک مربی نگاه میکردم و حالا مشتاقانه منتظرم تا با او رقابت کنم.»
بــــرش
اسکوچیچ: توانایی صعود از مرحله گروهی را داریم
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران پس از همگروهی کشورمان با انگلیس، امریکا و برنده دیدار پلیآف گروه دوم گفت: «گروه بهترین است یا بدترین؟ (به شوخی) همه تیمها در جام جهانی خوب هستند. در گروه ما انگلیس تیم خوبی است اما سایر تیمها نیز جنگنده هستند.» دراگان اسکوچیچ در مورد اینکه آیا تیم ملی با این قرعه میتواند از گروهش صعود کند، گفت: «تلاش میکنیم. همیشه میگوییم ما امیدوار هستیم و به اندازه کافی تیم خوبی هستیم. باید تلاش کنیم برای اولین بار این اتفاق بیفتد. حریفان بازیکنان بزرگتری دارند اما بازیکنان ما هم میخواهند تواناییهای خود را نشان بدهند. ما میخواهیم نسبت به قبل نتیجه بهتری بگیریم و از گروهمان صعود کنیم. من هم این رؤیا را دارم. هدف من و بازیکنانم است و انگیزه زیادی داریم.» او درخصوص اینکه آیا میداند رابطه ایران و امریکا چگونه است، گفت: «به این مسائل اهمیتی نمیدهم و فقط درباره فوتبال فکر میکنیم. البته داستانهایی در این بین وجود دارد اما به آن فکر نمیکنیم.» سرمربی ایران درباره اینکه ترجیح میدهد از بین ولز، اسکاتلند و اوکراین کدام تیم به جام جهانی صعود کند، توضیح داد: «کیفیت همه تیمها یکسان است. اسکاتلند، ولز و انگلیس از فوتبال مشابهی میآیند. منتظر باشید تا ببینیم چه پیش میآید و کدام تیم صعود میکند.» اسکوچیچ درخصوص شناخت خود از گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، گفت: «بله او را میشناسم. فوتبال انگلیس را از دیگر حریفان بهتر میشناسیم و در این لحظه میخواهیم تواناییهای خود را در میدان نشان بدهیم. حریفان را در روزهای آینده بهتر خواهیم شناخت.» او در مورد اینکه بازی ایران و امریکا یک دیدار خاص است، گفت: «قسم میخورم هر بازی در جام جهانی ویژه است. گفتم این فوتبال است و به مسائل دیگر هم توجهی ندارم.» با این حال اسکوچیچ درباره حالت دیپلماتیک داشتن گروه ایران، چنین واکنشی داشت: «من مربی فوتبال هستم و تمرکزم روی فوتبال است. سیاستمدار نیستم.»
آشنایی با رقبای ایران در جام جهانی
انگلیس: ایران در شرایطی برای اولین بار با انگلیس در جام جهانی دیدار میکند که این تیم به عنوان سرگروه گروه B تنها تیمی است که در این گروه سابقه قهرمانی در جام جهانی را دارد. سه شیرها که شانزدهمین حضور خود را تجربه میکنند، در سال ۱۹۶۶ موفق شدند در خانه عنوان قهرمانی را به دست بیاورند. انگلیس در سال ۱۹۹۰ نیز به مقام چهارمی دست یافت و این عنوان در دوره قبلی تکرار شد. انگلیس تنها 3 بار در سالهای ۱۹۵۰، ۱۹۵۸ و ۲۰۱۴ در دور گروهی از مسابقات حذف شد اما در الباقی مسابقات توانست حداقل یک مرحله را پشت سر بگذارد. انگلیس تنها یک بار در دور گروهی جام جهانی ۱۹۸۲ با نمایندگان آسیا همگروه شد و توانست با یک گل از سد کویت بگذرد. ایران 8 دیدار در جام جهانی برابر تیمهای اروپایی تا به حال داشته که ۶ باخت و ۲ تساوی به دست آمده و انگلیس نهمین رقیب ما از قاره سبز خواهد بود.
امریکا: ایالات متحده برای یازدهمین بار به جام جهانی صعود کرده است. آنها تا به اینجا ۶ بار از دور گروهی صعود کردهاند و 4 بار در همان مرحله اول کنار رفتهاند. این تیم در دوره قبلی حاضر نبود و بعد از یک دوره غیبت به جام جهانی صعود کرد. آنها بعد از سال ۱۹۹۸ برای دومین بار با ایران همگروه شدهاند. بازی سال ۹۸ با برتری 2-1 ایران به اتمام رسید تا یکی از دو برد تاریخی ایران در جام جهانی مقابل یانکیها به ثبت رسیده باشد. ما برای سومین بار با نمایندگان کوناکاکاف رقابت خواهیم داشت. یک برد و یک باخت برای ما پیش از این حاصل شده است. امریکا بعد از پرتغال به دومین رقیب تکراری ما در تاریخ جام جهانی تبدیل میشود. امریکا در جام جهانی ۱۹۳۰ به نیمه نهایی رسید و در سال ۲۰۰۲ نیز تا یک چهارم نهایی پیش رفت. آخرین حذف این تیم در دور گروهی به سال ۲۰۰۶ بازمیگردد. امریکا در سال ۲۰۰۲ نیز با کره میزبان بازی کرد و به تساوی 1-1 رسید تا در دو جدال قبلی با نمایندگان آسیا برنده نشده باشد.
نظر سرمربیان انگلیس و امریکا
گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، درباره قرعه گروه B گفت: «امریکا و ایران تیمهایی هستند که از سالهای دور با هم بازی نکردند و تیم سوم ناشناخته است اما دربی احتمالی بریتانیا را رقم میزند. ما باید از گروه صعود کنیم. هدف اول ما صعود از گروه است. در این شرایط، تمام افکار ما با مردم اوکراین است و باید ببینیم چه اتفاقی برای آنها رخ میدهد. اکثر تیمهای اول از گروهی که به دست میآورند راضی هستند. تیمهایی با رتبه بالا در گلدان دو وجود دارند. ایالات متحده امریکا تیم جالبی است. آنها بازیکنان بسیار خوبی دارند و ما میدانیم که آنها میتوانند چه تواناییهایی داشته باشند.» گِرگ برهالتر، سرمربی امریکا هم بعد از قرعهکشی گفت: «ما فکر میکنیم در گروه خوبی افتادیم. هر حریفی در جام جهانی دشوار است. بازی با انگلیس، بازی هیجانانگیزی است، ایران حریف متفاوتی برای ماست که در مقدماتی عملکرد خوبی داشت و پس از آن باید منتظر باشیم تا حریف سوم خود را ببینیم. به طور کلی من از گروه راضی و برای شروع هیجانزده هستم. ما اخیراً در یک بازی دوستانه با ولز بازی کردیم و اسکاتلند را میشناسیم. ساوتگیت همیشه در کنار من بوده و به من مشاوره میداد. وقتی برای اولین بار کار را شروع کردم، به او به عنوان یک مربی نگاه میکردم و حالا مشتاقانه منتظرم تا با او رقابت کنم.»
بــــرش
اسکوچیچ: توانایی صعود از مرحله گروهی را داریم
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران پس از همگروهی کشورمان با انگلیس، امریکا و برنده دیدار پلیآف گروه دوم گفت: «گروه بهترین است یا بدترین؟ (به شوخی) همه تیمها در جام جهانی خوب هستند. در گروه ما انگلیس تیم خوبی است اما سایر تیمها نیز جنگنده هستند.» دراگان اسکوچیچ در مورد اینکه آیا تیم ملی با این قرعه میتواند از گروهش صعود کند، گفت: «تلاش میکنیم. همیشه میگوییم ما امیدوار هستیم و به اندازه کافی تیم خوبی هستیم. باید تلاش کنیم برای اولین بار این اتفاق بیفتد. حریفان بازیکنان بزرگتری دارند اما بازیکنان ما هم میخواهند تواناییهای خود را نشان بدهند. ما میخواهیم نسبت به قبل نتیجه بهتری بگیریم و از گروهمان صعود کنیم. من هم این رؤیا را دارم. هدف من و بازیکنانم است و انگیزه زیادی داریم.» او درخصوص اینکه آیا میداند رابطه ایران و امریکا چگونه است، گفت: «به این مسائل اهمیتی نمیدهم و فقط درباره فوتبال فکر میکنیم. البته داستانهایی در این بین وجود دارد اما به آن فکر نمیکنیم.» سرمربی ایران درباره اینکه ترجیح میدهد از بین ولز، اسکاتلند و اوکراین کدام تیم به جام جهانی صعود کند، توضیح داد: «کیفیت همه تیمها یکسان است. اسکاتلند، ولز و انگلیس از فوتبال مشابهی میآیند. منتظر باشید تا ببینیم چه پیش میآید و کدام تیم صعود میکند.» اسکوچیچ درخصوص شناخت خود از گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، گفت: «بله او را میشناسم. فوتبال انگلیس را از دیگر حریفان بهتر میشناسیم و در این لحظه میخواهیم تواناییهای خود را در میدان نشان بدهیم. حریفان را در روزهای آینده بهتر خواهیم شناخت.» او در مورد اینکه بازی ایران و امریکا یک دیدار خاص است، گفت: «قسم میخورم هر بازی در جام جهانی ویژه است. گفتم این فوتبال است و به مسائل دیگر هم توجهی ندارم.» با این حال اسکوچیچ درباره حالت دیپلماتیک داشتن گروه ایران، چنین واکنشی داشت: «من مربی فوتبال هستم و تمرکزم روی فوتبال است. سیاستمدار نیستم.»
تأملی در نتیجه قرعهکشی جام جهانی 2022 و نکتههای آن
طرحواره سیاسی یک رویداد ورزشی
علی کاکادزفولی
دکترای جامعه شناسی سیاسی
قرعهکشی مرحله نهایی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بالاخره پس از ماهها رقابت تیمهای فوتبال کشورهای جهان با یکدیگر در روز جمعه دوازدهم فروردین ماه برگزار شد که در نتیجه آن تیم ملی فوتبال ایران بهعنوان سومین تیم گروه B با تیمهای امریکا و انگلیس در یک گروه قرار گرفت که البته برنده پلیآف اروپا (از میان تیمهای ولز، اسکاتلند و اوکراین) نیز به آنها اضافه خواهد شد. این اتفاق اگرچه در نگاه اول اتفاقی ورزشی است، اما بهدلیل پیشینه روابط میان سه کشور ایران، امریکا و انگلیس از نظر سیاسی نیز در رسانهها نمود داشته و مورد توجه بخشهایی از جامعه قرار گرفته است. اگرچه برخی سعی دارند که ورزش را از سیاست جدا بدانند و تفاسیر مختلفی نیز میتوان برای این نوع نگاه درنظر گرفت، اما نتیجه قرعه کشی اخیر نشان داد که هنوز هم نمیتوان اتفاقات ورزشی را از رویدادهای عالم سیاست به کلی جدا دانست. نه تنها کاربران ایرانی به این موضوع واکنش نشان دادهاند و با پیشفرضهای سیاسی با این سوژه مواجه شدهاند، بلکه حتی رسانههای خارجی نیز از این نوع نگاه تأثیر پذیرفتهاند؛ روزنامه انگلیسی گاردین در واکنش به این اتفاق، این گروه را گروه دیپلماسی نامیده و گری نویل مدافع سابق تیم ملی انگلیس با اشاره به روابط سیاسی دولتهای سه کشور و چالشهای میان آنها، بازیها را هیجان انگیز دانسته است. تبادر وجوه سیاسی ذهن در نتیجه این اتفاق ورزشی، زمینه را برای تأمل در آن از منظر سیاست فراهم میکند. این تأملات را میتوان در قالب چند سؤال طرح کرد؛ اول آن که چرا با وجود اینکه گروههایی ورزش را به کلی از سیاست جدا میدانند، باز هم در مواجهه با این اتفاق تحت تأثیر انگارههای سیاسی قرار میگیرند؟ ممکن است برخی از این افراد، به کلی بین این دو تفکیک قائل شوند، اما آنچه در جامعه نمود پیدا کرده و در رسانههای داخلی و خارجی برجسته شده، قرار گرفتن نام این سه کشوردر یک گروه است؛ این برجستگی به قدری واضح است که نمیتوان از آن چشم پوشید یا آن را نادیده گرفت یا آن را بیاهمیت پنداشت. به هرحال ذهنیت جامعه از این موضع تأثیر گرفته و انگارههایی پیرامون آن طرح شده است. سؤال دیگر آن است که چرا مواجهه جامعه ایرانی با همگروه شدن این سه کشور متفاوت است؟ چرا این همگروهی، احساساتی را در جامعه زنده میکند که این احساسات خود از مسائل سیاسی تأثیر پذیرفتهاند؟ این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری نوع مواجهه با رویدادی ورزشی در نسبت با سیاست، چرا اتفاق افتاده و در چه بستری شکل گرفته است؟ واکنش بخشی از جامعه که نمود آن در فضای مجازی پررنگ است، چگونه در یک بستر مفاهمه عمومی بازتاب پیدا کرده و اساساً چرا چنین بازتابی شکل گرفته است؟ به نظر میرسد که شکلگیری گفتمانهای سیاسی رسمی و به تبع، شکلگیری غیریتهای متناظر با آنها پس از گذشت بیش از چهار دهه توانسته در بخشهایی از جامعه نفوذ پیدا کند. اینکه جامعه تا چه اندازه این تقابلهای گفتمانی را قبول داشته باشد و برای نمونه، کشورهای امریکا و انگلیس را در چهارچوب روایت رسمی حاکمیت فهم کند یا با آن موافق باشد یا خیر، در اینجا چندان موضوعیتی ندارد. بلکه مهم آن است که به هرحال در گذر زمان و بتدریج طرحوارههایی شکل گرفته و این طرحوارهها زنده هستند و میتوانند در جامعه کارکرد داشته باشند. احتمالاً هیچکس این گونه فکر نمیکند که از بین این سه کشور همگروه، هرکدام که پیروز رقابتهای ورزشی شود، از نظر سیاسی هم بر آن کشور دیگر غلبه دارد؛ این نتیجه منطقی است که البته درست هم مینماید. اما به نظر میرسد که تعیین نسبی طرحوارههای تقابل گفتمانی میان این سه کشور در کنار پیشینه روابط میان دولتهای آنها از گذشته تاکنون، به شور و هیجان رویارویی ورزشی بین آنها افزوده است. نکته جالب دیگری که در اینجا وجود دارد، شیوه مواجهه بخشهایی از جامعه ایران با این رویداد است؛ در حالی که در فضای سیاسی ممکن است بخشهایی از نخبگان و جامعه، مخالف با تقابل گفتمانی شکل گرفته در جمهوری اسلامی باشند، اما در عرصه ورزشی باز هم موافق با این نیستند که ایران مغلوب حریف خود شود؛ به عبارت دیگر در تحلیل مسائل سیاسی نوعی سیاست زدگی وجود دارد که بر مبنای آن، هرگونه اتفاقی که به نوعی بتواند به جمهوری اسلامی آسیب بزند، مایه خرسندی مخالفان رادیکال خواهد بود؛ اما این نوع نگاه نه تنها در رویارویی ورزشی میان این سه کشور وجود ندارد، بلکه حتی پیروزی بر امریکا و انگلیس به طور مستقیم یا غیرمستقیم نوعی حس غرور را در ایرانیان زنده خواهد کرد. تقابل گفتمانی که در عرصه سیاسی میان دولتها شکل گرفته، در عرصه ورزش و ابراز احساسات اجتماعی پیرامون رویدادهای آن به طور نامحسوس خود را نشان میدهد. شکست یا پیروزی تیمهای فوتبال هرکدام از این سه کشور تفاوت چندانی در عرصه مسائل سیاسی میان دولتهای آنها به وجود نخواهد آورد؛ اما نتیجه این دیدارها بر ملتها و بویژه ملت ایران تأثیر خواهد گذاشت. اگر تصور کنیم که تیم ایران بر تیمهای دو کشور دیگر پیروز میشود، آنگاه بازتابهای بینالمللی این اتفاق تنها به مخابره یک اتفاق ورزشی محدود نخواهد بود، بلکه جنبههای سیاسی نیز پررنگ میشوند و این نشان دهنده آن است که گفتمان سیاسی نظام سیاسی ایران توانسته در عرصه بینالملل نیز نفوذ داشته باشد. نمیتوان از کنار طرحوارههای سیاسی و گفتمانی که در عقبه واکنشها به همگروه شدن این سه کشور وجود داشته و پویا هستند، بیتفاوت گذشت. این طرحوارهها به هرحال وجود دارند و در بزنگاههای اجتماعی خود را نشان میدهند و حتی نقش آفرینی میکنند. این طرحوارهها به هرحال بخشی از هویت انسان ایرانی امروز را شکل دادهاند و این بدان معنا نیست که مورد توافق عام قرار دارند؛ اما وجود آنها قابل انکار نیست.
دکترای جامعه شناسی سیاسی
قرعهکشی مرحله نهایی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بالاخره پس از ماهها رقابت تیمهای فوتبال کشورهای جهان با یکدیگر در روز جمعه دوازدهم فروردین ماه برگزار شد که در نتیجه آن تیم ملی فوتبال ایران بهعنوان سومین تیم گروه B با تیمهای امریکا و انگلیس در یک گروه قرار گرفت که البته برنده پلیآف اروپا (از میان تیمهای ولز، اسکاتلند و اوکراین) نیز به آنها اضافه خواهد شد. این اتفاق اگرچه در نگاه اول اتفاقی ورزشی است، اما بهدلیل پیشینه روابط میان سه کشور ایران، امریکا و انگلیس از نظر سیاسی نیز در رسانهها نمود داشته و مورد توجه بخشهایی از جامعه قرار گرفته است. اگرچه برخی سعی دارند که ورزش را از سیاست جدا بدانند و تفاسیر مختلفی نیز میتوان برای این نوع نگاه درنظر گرفت، اما نتیجه قرعه کشی اخیر نشان داد که هنوز هم نمیتوان اتفاقات ورزشی را از رویدادهای عالم سیاست به کلی جدا دانست. نه تنها کاربران ایرانی به این موضوع واکنش نشان دادهاند و با پیشفرضهای سیاسی با این سوژه مواجه شدهاند، بلکه حتی رسانههای خارجی نیز از این نوع نگاه تأثیر پذیرفتهاند؛ روزنامه انگلیسی گاردین در واکنش به این اتفاق، این گروه را گروه دیپلماسی نامیده و گری نویل مدافع سابق تیم ملی انگلیس با اشاره به روابط سیاسی دولتهای سه کشور و چالشهای میان آنها، بازیها را هیجان انگیز دانسته است. تبادر وجوه سیاسی ذهن در نتیجه این اتفاق ورزشی، زمینه را برای تأمل در آن از منظر سیاست فراهم میکند. این تأملات را میتوان در قالب چند سؤال طرح کرد؛ اول آن که چرا با وجود اینکه گروههایی ورزش را به کلی از سیاست جدا میدانند، باز هم در مواجهه با این اتفاق تحت تأثیر انگارههای سیاسی قرار میگیرند؟ ممکن است برخی از این افراد، به کلی بین این دو تفکیک قائل شوند، اما آنچه در جامعه نمود پیدا کرده و در رسانههای داخلی و خارجی برجسته شده، قرار گرفتن نام این سه کشوردر یک گروه است؛ این برجستگی به قدری واضح است که نمیتوان از آن چشم پوشید یا آن را نادیده گرفت یا آن را بیاهمیت پنداشت. به هرحال ذهنیت جامعه از این موضع تأثیر گرفته و انگارههایی پیرامون آن طرح شده است. سؤال دیگر آن است که چرا مواجهه جامعه ایرانی با همگروه شدن این سه کشور متفاوت است؟ چرا این همگروهی، احساساتی را در جامعه زنده میکند که این احساسات خود از مسائل سیاسی تأثیر پذیرفتهاند؟ این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری نوع مواجهه با رویدادی ورزشی در نسبت با سیاست، چرا اتفاق افتاده و در چه بستری شکل گرفته است؟ واکنش بخشی از جامعه که نمود آن در فضای مجازی پررنگ است، چگونه در یک بستر مفاهمه عمومی بازتاب پیدا کرده و اساساً چرا چنین بازتابی شکل گرفته است؟ به نظر میرسد که شکلگیری گفتمانهای سیاسی رسمی و به تبع، شکلگیری غیریتهای متناظر با آنها پس از گذشت بیش از چهار دهه توانسته در بخشهایی از جامعه نفوذ پیدا کند. اینکه جامعه تا چه اندازه این تقابلهای گفتمانی را قبول داشته باشد و برای نمونه، کشورهای امریکا و انگلیس را در چهارچوب روایت رسمی حاکمیت فهم کند یا با آن موافق باشد یا خیر، در اینجا چندان موضوعیتی ندارد. بلکه مهم آن است که به هرحال در گذر زمان و بتدریج طرحوارههایی شکل گرفته و این طرحوارهها زنده هستند و میتوانند در جامعه کارکرد داشته باشند. احتمالاً هیچکس این گونه فکر نمیکند که از بین این سه کشور همگروه، هرکدام که پیروز رقابتهای ورزشی شود، از نظر سیاسی هم بر آن کشور دیگر غلبه دارد؛ این نتیجه منطقی است که البته درست هم مینماید. اما به نظر میرسد که تعیین نسبی طرحوارههای تقابل گفتمانی میان این سه کشور در کنار پیشینه روابط میان دولتهای آنها از گذشته تاکنون، به شور و هیجان رویارویی ورزشی بین آنها افزوده است. نکته جالب دیگری که در اینجا وجود دارد، شیوه مواجهه بخشهایی از جامعه ایران با این رویداد است؛ در حالی که در فضای سیاسی ممکن است بخشهایی از نخبگان و جامعه، مخالف با تقابل گفتمانی شکل گرفته در جمهوری اسلامی باشند، اما در عرصه ورزشی باز هم موافق با این نیستند که ایران مغلوب حریف خود شود؛ به عبارت دیگر در تحلیل مسائل سیاسی نوعی سیاست زدگی وجود دارد که بر مبنای آن، هرگونه اتفاقی که به نوعی بتواند به جمهوری اسلامی آسیب بزند، مایه خرسندی مخالفان رادیکال خواهد بود؛ اما این نوع نگاه نه تنها در رویارویی ورزشی میان این سه کشور وجود ندارد، بلکه حتی پیروزی بر امریکا و انگلیس به طور مستقیم یا غیرمستقیم نوعی حس غرور را در ایرانیان زنده خواهد کرد. تقابل گفتمانی که در عرصه سیاسی میان دولتها شکل گرفته، در عرصه ورزش و ابراز احساسات اجتماعی پیرامون رویدادهای آن به طور نامحسوس خود را نشان میدهد. شکست یا پیروزی تیمهای فوتبال هرکدام از این سه کشور تفاوت چندانی در عرصه مسائل سیاسی میان دولتهای آنها به وجود نخواهد آورد؛ اما نتیجه این دیدارها بر ملتها و بویژه ملت ایران تأثیر خواهد گذاشت. اگر تصور کنیم که تیم ایران بر تیمهای دو کشور دیگر پیروز میشود، آنگاه بازتابهای بینالمللی این اتفاق تنها به مخابره یک اتفاق ورزشی محدود نخواهد بود، بلکه جنبههای سیاسی نیز پررنگ میشوند و این نشان دهنده آن است که گفتمان سیاسی نظام سیاسی ایران توانسته در عرصه بینالملل نیز نفوذ داشته باشد. نمیتوان از کنار طرحوارههای سیاسی و گفتمانی که در عقبه واکنشها به همگروه شدن این سه کشور وجود داشته و پویا هستند، بیتفاوت گذشت. این طرحوارهها به هرحال وجود دارند و در بزنگاههای اجتماعی خود را نشان میدهند و حتی نقش آفرینی میکنند. این طرحوارهها به هرحال بخشی از هویت انسان ایرانی امروز را شکل دادهاند و این بدان معنا نیست که مورد توافق عام قرار دارند؛ اما وجود آنها قابل انکار نیست.
حواشی تلخ در بازی پایانی مقدماتی جام جهانی
فدراسیون فوتبال مقصر اول اتفاقات ورزشگاه مشهد
دیدار پایانی تیمملی ایران در مرحله انتخابی جامجهانی مقابل لبنان در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد درحالی مورد استقبال بسیاری از علاقهمندان فوتبال قرار گرفت که رخ دادن اتفاقهایی عجیب و تلخ، برگزاری این مسابقه را با حواشی مواجه کرد. با وجود اینکه از طریق سامانه بلیت فروشی 8هزار بلیت به فروش رسیده بود، در ورزشگاه امام رضا(ع) جمعیتی بالغ بر 17هزار تماشاگر حضور داشتند. در این میان، گزارشات و تصاویری از اطراف ورزشگاه منتشر شد که کام خیلیها را تلخ کرد. ماجرا به حضور زنان که اکثر آنها بلیت هم داشتند، مربوط میشد؛ زنانی که مترصد حضور در ورزشگاه برای تماشا و تشویق تیمملی بودند، با برخورد نامناسب عدهای مواجه شدند و حتی به صورت برخی، اسپری فلفل زده شد که این موضوع با انتقاد بسیاری در فضای مجازی مواجه شد. در حالی که گفته میشود احسان اصولی سخنگوی فدراسیون فوتبال و رئیس هیأت فوتبال خراسانرضوی بیشترین نقش را در انتقال میزبانی به مشهد داشته، ماجرای برخورد با زنان هوادار با واکنش تعدادی از نمایندگان مجلس مواجه شد و از سویی رئیسجمهور هم بلافاصله به وزیر کشور مأموریت داد همه جوانب حواشی ایجاد شده بهطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد و اقدامات لازم در زمینه شناسایی خاطیان انجام شود. همچنین دادستان کل کشور هم از برخورد با خاطیان خبر داد و فرماندار مشهد در واکنش به اظهارات دادستان کل کشور، ضمن عذرخواهی در رابطه با اتفاقات رخ داده در مشهد، بیان کرد: «تعدادی از کسانی که بلیت رسمی داشتند، نتوانستند به ورزشگاه بیایند و پول همه آنها را برمیگردانیم. بعضی بلیت تقلبی داشتند و در مورد آنها هم در حال شناسایی حوزه صدور بلیت هستیم و برخورد میکنیم.» در این میان فدراسیون فوتبال بیانیهای منتشر کرد و در بخشی از آن تأکید کرد که تنها 9خانم از مرجع رسمی و مورد تأیید، بلیت تهیه کرده بودند. گرچه این ادعا چندان باورپذیر نبود و این سؤال به وجود آمد که سایتهای تقلبی با چه مجوزی موفق به فروش بلیت شده بودند؟ البته اصولی سخنگوی فدراسیون فوتبال به برگزاری این بازی نمره قبولی داد ولی عجیبتر این بود که در بیانیه فدراسیون درباره این اتفاقها، عذرخواهی صورت نگرفته بود و وقتی این موضوع با واکنشهایی همراه شد، این عذرخواهی به صورت ادیت شده در پایان بیانیه آمد. با این حال، این اتفاقها باعث شد تا فیفا از فدراسیون توضیح بخواهد و حتی شایعه تعلیق و یا کنار گذاشته شدن ایران از جامجهانی هم مطرح شد که البته خوشبختانه این شایعه از اساس دروغ بود. نکته حائزاهمیت اینکه مسئولان رده بالای دولت به صورت جدی به دنبال این هستند تا علت اتفاقهای به وجود آمده را شناسایی کنند. در این میان سینا کلهر، معاون وزیر ورزش و جوانان در صفحه شخصی خود نوشت: «حضور فعال و مؤثر بانوان در صحنههای مختلف ضامن بقای جمهوری اسلامی بوده است. گاهی اقداماتی میشود که در حیطه مدیریتی شما نیست اما بهعنوان یک مسئول باید پاسخگو بود. در بازی ایران و عراق در حد توان برای حضور بانوان تلاش کردم اما در بازی اخیر، پیگیری ما چارهساز نشد؛ عذرخواهم. ماجرای مشهد در نتیجه برآورد اشتباه و عدم پیشبینی درست فدراسیون فوتبال اتفاق افتاده و مسئول اول و آخر همه اتفاقهای مشهد، فدراسیون فوتبال است.» گفتنی است دو روز پیش، احمد وحیدی وزیر کشور در جلسه شورای اداری خراسانرضوی که با حضور رئیسجمهور برگزار شد، اظهار کرد: «رسیدگی به حادثه ورزشگاه مشهد در جلسه مفصلی که معاونت امنیتی انتظامی با مسئولان ذیربط فدراسیون، وزارت ورزش، ناجا و قوه قضائیه داشت، انجام شد. همه ابعاد موضوع بررسی و جزئیات موضوع انجام شد، انشاءالله جمع بندی بزودی به رئیسجمهور ارائه میشود.»
کمیته انضباطی درباره گلمحمدی چه تصمیمی میگیرد؟
بهجا مانده از دربی 98
سال 1400 در حالی برای فوتبال ایران به پایان رسید که دربی 98 پایانبخش آن بود. دیدار حساس تیمهای فوتبال استقلال و پرسپولیس از چهارچوب هفته بیست و سوم لیگ برتر که عصر پنجشنبه (۲۶ اسفند) در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد و با تساوی 1-1 به پایان رسید تا هم امتیاز این دیدار تقسیم شود و هم فاصله 6 امتیازی آبیهای صدرنشین با سرخپوشان، دست نخورده باقی بماند. این دیدار از آن دست مسابقاتی بود که هر دو تیم بازی خوبی را از خود به نمایش گذاشتند. در نیمه اول با وجود آن که استقلال از حریف خود پیش بود ولی دروازهاش باز شد تا پرسپولیس با گل علی نعمتی پیروز به رختکن برود. این نتیجه، همانی بود که سرخها میخواستند ولی این پایان کار نبود؛ چرا که هر چه به پایان بازی نزدیک شدیم، استقلال حملاتش را افزایش داد و توسط رودی ژستد به گل تساوی رسید تا آبیها با تعویض شجاعانه و طلایی فرهاد مجیدی موفق شوند بازی را به تساوی بکشانند. اما اتفاقی که روی مسائل فنی بازی تأثیر گذاشت، رفتار عجیبی بود که یحیی گلمحمدی از خود نشان داد. سرمربی پرسپولیس که به دیر انجام شدن تعویض سیدجلال حسینی و 10 نفره بودن تیمش در زمان گل خورده اعتراض داشت، چنان از خود بیخود شد و به داور اعتراض کرد که همه علاقهمندان فوتبال بر نادرست بودن رفتار او صحه گذاشتند. البته این بازی پایانی سال بود و به تعطیلات نوروز خورد و یحیی هم پس از قهر چندروزه دوباره به تمرینات پرسپولیس بازگشت، اما حالا باید دید کمیته انضباطی و اخلاق چه تصمیمی درباره رفتار او میگیرند. به هر حال، وقتی از گلمحمدی به عنوان مربی اخلاقمدار یاد میشود، او باید سعه صدر داشته باشد و مراقب باشد رفتاری از خود بروز ندهد که همه را به تعجب وادارد.
اعتراف وزارت خارجه امریکا در افزایش حملات به نیروهای سنتکام پس از ترور شهید سلیمانی
خونخواهی مقاومت
گروه سیاسی/ «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه امریکا شامگاه پنجشنبه گفت پس از آنکه «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق امریکا از توافق هستهای با ایران خارج شد و همچنین پس از تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران و ترور «سردار قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه، ایران به توسعه برنامه هستهای خود پرداخته و حملات به تأسیسات و شرکای امریکا در منطقه به طور قابل ملاحظهای بدتر شده است.
وی که در کنفرانس خبری وزارت امور خارجه صحبت میکرد، گفت: «از سال 2012 تا2018 حملات چشمگیری به نیروهای امریکایی و تأسیسات دیپلماتیک امریکا در عراق وجود نداشت. این موضوع در سال 2018 تغییر کرد و بین سال 2019 و 2020، تعداد حملات توسط گروههای تحت حمایت ایران تا 400 درصد افزایش یافته که این موضوع پس از خروج از برجام و قرار دادن سپاه در لیست تحریمها و ترور سلیمانی روی داده است.»
پرایس اضافه کرد: «تلاش برای سرکوب نیروهای تحت حمایت ایران بر اساس راهبردی که به ارث بردیم، کارساز نبود.» وی ادامه داد: «ما میخواهیم شاهد این باشیم که راهبرد کارساز بوده و مؤثر باشد. ما همچنان اعتقاد داریم که بازگشت به برجام راهکاری مناسب است.» سخنگوی وزارت خارجه امریکا اضافه کرد: «تعداد اندکی از موضوعات تا نهایی شدن بازگشت به توافق باقی مانده است. اکنون مسئولیت تصمیمگیری بر عهده ایران است.»
این موضع رسمی وزارت امور خارجه امریکا سه نکته اساسی و مهم را با خود به همراه دارد:
1. اعتراف مجدد به شکست راهبردهای امریکا علیه ایران
مقامات امریکایی که پیش از این به صورت مکرر از «شکست مفتضحانه امریکا» در کارزار فشار حداکثری علیه کشورمان خبر داده بودند اکنون مجبور شدهاند تا از شکست یکی دیگر از سناریوهای این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران سخن بگویند. این نشان میدهد خصمانهترین اقدامات ایالات متحده در برابر ایران نیز نتوانسته به نتیجه برسد و این کشور راهی جز پذیرش قدرت بزرگ منطقهای و مهمی چون ایران ندارد. علاوه بر اینکه فشارهای اقتصادی و عملیات ترور منجر به تغییر رفتار کشورمان در مماشات بر سر مؤلفههای قدرت نشده است، نفوذ ایران به عنوان کشوری که منبع الهام بخش برای کشورهای منطقه بوده، در دایره قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران قابل تحلیل است و سلاح واشنگتن نمیتواند مانع پیشروی آن شود؛ حتی در برخی مواقع سلاح امریکا اثر عکس نیز نشان میدهد. به عنوان نمونه دولتمردان امریکا تصور میکردند اقدام آنها در حذف سرداران مقاومت با استقبال ملتهای ایران و عراق روبهرو شود. به همین سبب تشییع میلیونی و خیرهکننده پیکر آنها منجر به حیرت امریکاییها شد. «بری مک کافری» ژنرال چهارستاره امریکایی در مصاحبه با شبکه «اماس انبیسی» گفته بود: «ترامپ از مراسم تشییع ژنرال قاسم سلیمانی تا حد مرگ ترسید» نمیتوان انتظار داشت این جمعیت حامی سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس ساکت بنشینند و اقدامی در مقابل قاتلان و شرکای آنها انجام ندهند. از همین رو افزایش چهارصد درصدی حمله به نیروهای امریکایی که وزارت خارجه این کشور اعلام کرده است مسأله غیرقابل تصوری نیست.
2. تلاش امریکا برای اقناع عمومی در صورت توافق احتمالی
وزارت خارجه امریکا تلاش دارد تا اقدامات گروههای مقاومت و مردمی کشورهای منطقه در مقابله با اشغالگران و تروریستهای امریکایی را علاوه بر تبعات شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به خروج امریکا از برجام نسبت دهد. واضح است که راهبرد اخراج امریکا از منطقه و تروریست شناخته شدن نیروهای سنتکام توسط گروههای جهادی و مقاومت منطقه ارتباطی با توافق هستهای ندارد. به بیان بهتر راهبرد اخراج ایالات متحده از منطقه غرب آسیا نه با خروج امریکا از برجام اعلام و عملیاتی شده است و نه قرار است با احیای احتمالی آن، خللی در آن وارد شود. به همین دلیل به نظر میرسد دولت امریکا تلاش دارد برای اقناع افکارعمومی و محکوم کردن مخالفان احیای برجام در داخل کشور خود و احتمالاً عقبنشینی این کشور از تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دلایلی را ارائه دهد. ناگفته پیداست قسمتی از سخنان مقامات امریکایی که عملیات نیروهای مردمی عراق را به خروج امریکا از برجام نسبت میدهند تنها مصرف داخلی داشته است. امریکاییها همواره تلاش دارند تا اقدامات صورت گرفته علیه نیروهای سنتکام را صرفاً به جمهوری اسلامی ایران منتسب کنند و با عنوان «نیروهای نیابتی» یا «نیروهای تحت حمایت ایران» گستردگی احساسات و اقدامات ضدامریکایی در منطقه را پنهان کنند. این درحالی است که عراقیها در تشییع سرداران مقاومت و همچنین تصویب قانون اخراج نیروهای امریکایی از منطقه پیشتاز بوده و خود نقشی جدی و بشدت پیشرو پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی داشتهاند.
3. اثبات گزاره «شهید سلیمانی خطرناکتر از قاسم سلیمانی»
مایک پمپئو وزیر خارجه وقت ایالات متحده امریکا چند روز بعد از عملیات تروریستی این کشورعلیه فرمانده سپاه قدس کشورمان به ایراد سخنرانی با عنوان «احیای بازدارندگی؛ نمونه ایرانی» پرداخت و مدعی شد که ترور ژنرال سلیمانی بازدارندگی امریکا در برابر ایران را متوازن کرده است. این ادعای امریکا تنها چند روز بعد از شهادت سردار سلیمانی و حمله موشکی به پایگاه مهم و راهبردی امریکا در منطقه سست بودن خود را نشان داد. موشک باران پایگاه عین الاسد نشان داد که ایران این اقدام جنایتکارانه را بدون پاسخ رها نخواهد کرد. پایگاه خبری تحلیلی «نشنال اینترست» در گزارشی که همزمان با دو سالگی جنایت امریکا منتشر کرده بود به این واقعیت اشاره کرد و نوشت: «با توجه به افزایش تصاعدی انجام حملات علیه نیروهای امریکایی مستقر در عراق و منطقه پس از ترور ژنرال سلیمانی، این ادعای مایک پمپئو که این موضوع (ترور سردار سلیمانی) بار دیگر معادله بازدارندگی در روابط ایران و امریکا را متعادل کرد و مانع از انجام حملات بیشتر علیه نیروها و منافع امریکا شد، سست بودن خود را کاملاً نشان داد. ایران نه تنها به ترور ژنرال سلیمانی از طریق حمله موشکی گسترده پاسخ داد بلکه عملاً راهبرد اساسی خود را بر پایه اخراج کامل نیروهای امریکایی از منطقه تعریف کرد. باید پذیرفت که ترور ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیش از آنکه به تقویت منافع امریکا در منطقه و جهان ختم شود، عملاً امریکا را در موقعیت به مراتب خطرناکتری در مقایسه با زمان حیات این دو فرمانده وارد کرده است. در شرایط کنونی، امریکا بخش قابل توجهی از توان خود را معطوف به حراست از پایگاههای نظامیاش در خاک عراق و همچنین حفاظت از جان نظامیان خود میکند. جدای از اینها، اوجگیری تنشهای امنیتی در داخل عراق نیز در سطحی کلان، منافع امریکا را عمیقاً به خطر انداخته است.» واقعیات میدانی نشان میدهد که جمله «شهید سلیمانی از سردار سلیمانی خطرناکتر است» نه یک شعار که یک مسأله عینی و قابل ملاحظه است. در همین خصوص نشنال اینترست نوشته بود ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، از کاریزما و کنترل قابل توجهی بر گروههای شبه نظامی در عراق برخوردار بودند و همین مسأله میتوانست فضایی قابل پیشبینی را در عراق و متعاقباً برای نیروهای امریکایی ایجاد کند. اکنون امریکاییها با طیفی از گروههای شبه نظامی روبهرو هستند که برخی از آنها به صورت مستقل کار میکنند و با تمام توان، نیروهای امریکایی را هدف حملات خود قرار میدهند.
همه این موارد گویای این واقعیت است که اعتراف امریکا به افزایش چشمگیر حملات به نظامیان این کشور در عراق شکستی جدید را در پرونده تقابل این کشور با گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی در منطقه ثبت کرده است.
وی که در کنفرانس خبری وزارت امور خارجه صحبت میکرد، گفت: «از سال 2012 تا2018 حملات چشمگیری به نیروهای امریکایی و تأسیسات دیپلماتیک امریکا در عراق وجود نداشت. این موضوع در سال 2018 تغییر کرد و بین سال 2019 و 2020، تعداد حملات توسط گروههای تحت حمایت ایران تا 400 درصد افزایش یافته که این موضوع پس از خروج از برجام و قرار دادن سپاه در لیست تحریمها و ترور سلیمانی روی داده است.»
پرایس اضافه کرد: «تلاش برای سرکوب نیروهای تحت حمایت ایران بر اساس راهبردی که به ارث بردیم، کارساز نبود.» وی ادامه داد: «ما میخواهیم شاهد این باشیم که راهبرد کارساز بوده و مؤثر باشد. ما همچنان اعتقاد داریم که بازگشت به برجام راهکاری مناسب است.» سخنگوی وزارت خارجه امریکا اضافه کرد: «تعداد اندکی از موضوعات تا نهایی شدن بازگشت به توافق باقی مانده است. اکنون مسئولیت تصمیمگیری بر عهده ایران است.»
این موضع رسمی وزارت امور خارجه امریکا سه نکته اساسی و مهم را با خود به همراه دارد:
1. اعتراف مجدد به شکست راهبردهای امریکا علیه ایران
مقامات امریکایی که پیش از این به صورت مکرر از «شکست مفتضحانه امریکا» در کارزار فشار حداکثری علیه کشورمان خبر داده بودند اکنون مجبور شدهاند تا از شکست یکی دیگر از سناریوهای این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران سخن بگویند. این نشان میدهد خصمانهترین اقدامات ایالات متحده در برابر ایران نیز نتوانسته به نتیجه برسد و این کشور راهی جز پذیرش قدرت بزرگ منطقهای و مهمی چون ایران ندارد. علاوه بر اینکه فشارهای اقتصادی و عملیات ترور منجر به تغییر رفتار کشورمان در مماشات بر سر مؤلفههای قدرت نشده است، نفوذ ایران به عنوان کشوری که منبع الهام بخش برای کشورهای منطقه بوده، در دایره قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران قابل تحلیل است و سلاح واشنگتن نمیتواند مانع پیشروی آن شود؛ حتی در برخی مواقع سلاح امریکا اثر عکس نیز نشان میدهد. به عنوان نمونه دولتمردان امریکا تصور میکردند اقدام آنها در حذف سرداران مقاومت با استقبال ملتهای ایران و عراق روبهرو شود. به همین سبب تشییع میلیونی و خیرهکننده پیکر آنها منجر به حیرت امریکاییها شد. «بری مک کافری» ژنرال چهارستاره امریکایی در مصاحبه با شبکه «اماس انبیسی» گفته بود: «ترامپ از مراسم تشییع ژنرال قاسم سلیمانی تا حد مرگ ترسید» نمیتوان انتظار داشت این جمعیت حامی سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس ساکت بنشینند و اقدامی در مقابل قاتلان و شرکای آنها انجام ندهند. از همین رو افزایش چهارصد درصدی حمله به نیروهای امریکایی که وزارت خارجه این کشور اعلام کرده است مسأله غیرقابل تصوری نیست.
2. تلاش امریکا برای اقناع عمومی در صورت توافق احتمالی
وزارت خارجه امریکا تلاش دارد تا اقدامات گروههای مقاومت و مردمی کشورهای منطقه در مقابله با اشغالگران و تروریستهای امریکایی را علاوه بر تبعات شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به خروج امریکا از برجام نسبت دهد. واضح است که راهبرد اخراج امریکا از منطقه و تروریست شناخته شدن نیروهای سنتکام توسط گروههای جهادی و مقاومت منطقه ارتباطی با توافق هستهای ندارد. به بیان بهتر راهبرد اخراج ایالات متحده از منطقه غرب آسیا نه با خروج امریکا از برجام اعلام و عملیاتی شده است و نه قرار است با احیای احتمالی آن، خللی در آن وارد شود. به همین دلیل به نظر میرسد دولت امریکا تلاش دارد برای اقناع افکارعمومی و محکوم کردن مخالفان احیای برجام در داخل کشور خود و احتمالاً عقبنشینی این کشور از تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دلایلی را ارائه دهد. ناگفته پیداست قسمتی از سخنان مقامات امریکایی که عملیات نیروهای مردمی عراق را به خروج امریکا از برجام نسبت میدهند تنها مصرف داخلی داشته است. امریکاییها همواره تلاش دارند تا اقدامات صورت گرفته علیه نیروهای سنتکام را صرفاً به جمهوری اسلامی ایران منتسب کنند و با عنوان «نیروهای نیابتی» یا «نیروهای تحت حمایت ایران» گستردگی احساسات و اقدامات ضدامریکایی در منطقه را پنهان کنند. این درحالی است که عراقیها در تشییع سرداران مقاومت و همچنین تصویب قانون اخراج نیروهای امریکایی از منطقه پیشتاز بوده و خود نقشی جدی و بشدت پیشرو پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی داشتهاند.
3. اثبات گزاره «شهید سلیمانی خطرناکتر از قاسم سلیمانی»
مایک پمپئو وزیر خارجه وقت ایالات متحده امریکا چند روز بعد از عملیات تروریستی این کشورعلیه فرمانده سپاه قدس کشورمان به ایراد سخنرانی با عنوان «احیای بازدارندگی؛ نمونه ایرانی» پرداخت و مدعی شد که ترور ژنرال سلیمانی بازدارندگی امریکا در برابر ایران را متوازن کرده است. این ادعای امریکا تنها چند روز بعد از شهادت سردار سلیمانی و حمله موشکی به پایگاه مهم و راهبردی امریکا در منطقه سست بودن خود را نشان داد. موشک باران پایگاه عین الاسد نشان داد که ایران این اقدام جنایتکارانه را بدون پاسخ رها نخواهد کرد. پایگاه خبری تحلیلی «نشنال اینترست» در گزارشی که همزمان با دو سالگی جنایت امریکا منتشر کرده بود به این واقعیت اشاره کرد و نوشت: «با توجه به افزایش تصاعدی انجام حملات علیه نیروهای امریکایی مستقر در عراق و منطقه پس از ترور ژنرال سلیمانی، این ادعای مایک پمپئو که این موضوع (ترور سردار سلیمانی) بار دیگر معادله بازدارندگی در روابط ایران و امریکا را متعادل کرد و مانع از انجام حملات بیشتر علیه نیروها و منافع امریکا شد، سست بودن خود را کاملاً نشان داد. ایران نه تنها به ترور ژنرال سلیمانی از طریق حمله موشکی گسترده پاسخ داد بلکه عملاً راهبرد اساسی خود را بر پایه اخراج کامل نیروهای امریکایی از منطقه تعریف کرد. باید پذیرفت که ترور ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیش از آنکه به تقویت منافع امریکا در منطقه و جهان ختم شود، عملاً امریکا را در موقعیت به مراتب خطرناکتری در مقایسه با زمان حیات این دو فرمانده وارد کرده است. در شرایط کنونی، امریکا بخش قابل توجهی از توان خود را معطوف به حراست از پایگاههای نظامیاش در خاک عراق و همچنین حفاظت از جان نظامیان خود میکند. جدای از اینها، اوجگیری تنشهای امنیتی در داخل عراق نیز در سطحی کلان، منافع امریکا را عمیقاً به خطر انداخته است.» واقعیات میدانی نشان میدهد که جمله «شهید سلیمانی از سردار سلیمانی خطرناکتر است» نه یک شعار که یک مسأله عینی و قابل ملاحظه است. در همین خصوص نشنال اینترست نوشته بود ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، از کاریزما و کنترل قابل توجهی بر گروههای شبه نظامی در عراق برخوردار بودند و همین مسأله میتوانست فضایی قابل پیشبینی را در عراق و متعاقباً برای نیروهای امریکایی ایجاد کند. اکنون امریکاییها با طیفی از گروههای شبه نظامی روبهرو هستند که برخی از آنها به صورت مستقل کار میکنند و با تمام توان، نیروهای امریکایی را هدف حملات خود قرار میدهند.
همه این موارد گویای این واقعیت است که اعتراف امریکا به افزایش چشمگیر حملات به نظامیان این کشور در عراق شکستی جدید را در پرونده تقابل این کشور با گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی در منطقه ثبت کرده است.
مراقب تجملات پساکرونایی در مراسم معنوی باشیم
ضیافت افطار نه افطاری شیک
مریم طالشی
گزارش نویس
«مهمترین بخش تشریفات مراسم افطار، پذیرایی است. استفاده از انواع پیشغذاها و سوپها، فینگرفودها و سالادهای ایرانی و خارجی، نوشیدنیها و منوی غذایی بسیار متنوع از انواع غذاهای ایرانی، سنتی و کلاسیک مراسم افطاری شما را بهصورت چشمگیری خاص و منحصر به فرد خواهد کرد...»
این عبارات را در آگهی تبلیغاتی خود درج کردهاند و روی سایت هم میتوانید مفصلتر بخوانید. آنجا کامل و با جزئیات توضیح دادهاند که چه تدارکاتی برای برگزاری افطاری در ماه رمضان میتوانند انجام دهند و به قول خودشان مراسم شما را منحصر به فرد کنند. تدارکاتی مثل گلآرایی و شمعآرایی سالن به همراه اجرای موسیقی معنوی توسط گروه حرفهای و موسیقی ملایم برای زمان صرف شام که منوی آن آنقدر عریض و طویل است که آدم برای انتخاب سرگیجه میگیرد؛ از پیشغذاهایی مثل آش و سوپ و کوفته و کشک بادمجان و دلمه و انواع سالادها گرفته تا غذای اصلی که شامل خورشهای متنوع و چند جور کباب و خوراک و البته غذاهای فرنگی است که بسته به انتخاب مشتری سفارش داده میشود. اینها البته جدا از منوی مخصوص افطار است که هرچه بخواهید در آن هست حتی فینگرفودهایی در انواع مختلف که در سینیهای بزرگ چیده میشوند و حسابی دل میهمانها را میبرند.
تمام اینها به زعم آگهی دهنده که از دو ماه قبل از فرا رسیدن ماه رمضان درحال تبلیغات برای مراسم این ماه است، نشاندهنده این است که شما درک درستی از برگزاری مراسم افطار آبرومندانه و درخور شأن و شخصیت خود و میهمانانتان دارید و آدمی هستید که به اینجور چیزها اهمیت میدهید. طی دو سال گذشته بهدلیل وجود محدودیتهای کرونایی، برگزاری مراسم مختلف از جمله عروسی، عزا، ولیمه و مراسم افطاری تقریباً به حالت تعطیل درآمده بود مگر معدود مراسمی که آن هم پس از سبک شدن شرایط کرونایی برگزار میشد. وقتی مراسمی برگزار نشود، بساط چیدن میزهای آنچنانی و به اصطلاح لاکچری هم یک جورهایی جمع میشود و در واقع فرصت نشان دادن تجملات از چنین میزبانانی نیز گرفته میشود. البته که برگزار نشدن مراسم مختلف ضرر زیادی به صاحبان تالارها هم زد اما موضوع گزارش ما آن دسته از مراسمی است که با وجود معنویت محتوایی، در تجملاتیترین شکل ممکن برگزار میشود، تا جایی که فضای روحانی که باید وجود داشته باشد از بین میبرد.
«ما دو سال است که اصلاً مراسم افطاری در سالن برگزار نکردهایم. البته چند سفارش داشتیم که قرار بر بستهبندی شد و مشتری آمد تحویل گرفت که ظاهراً بیرون پخش کند اما اینکه در خود سالن مراسم بگیریم، خیر.»
داوود رضایی، مدیر یکی از سالنهای پذیرایی مرکز تهران این را میگوید و ادامه میدهد: «امسال هم با توجه به اینکه مردم واکسن زدهاند، اگر قسمت شود مراسم افطاری هم برگزار میکنیم اما شرایط طوری شده که خیلی برای مراسم سفارش نداریم چون هم وضعیت مالی مردم چندان مساعد نیست و هم هنوز شرایط کرونایی کم و بیش وجود دارد. از طرفی وقتی کسی میبیند میتواند هر اندازه غذا میخواهد سفارش دهد و بین فامیل یا نیازمندان تقسیم کند، برایش راحتتر است که این کار را بکند که دیگر هزینه سالن ندهد که خب این البته به ضرر ماست اما هرجور مشتری بخواهد برایش کار انجام میدهیم. الان البته میدانم سالنهای شمال شهر و حومه مراسم مجلل هم برگزار میکنند با هزینههای خیلی بالا اما اینجا که از این خبرها نیست. کسی که میخواهد پول زیادی خرج کند و دنبال سالنها و منوهای آنچنانی است، لابد قصد دارد به بقیه نشان دهد خرج میدهد برای همین سراغ چنین جاهایی میرود. آنها مشتریان خاص خودشان را دارند.»
البته مشتریهای خاص دلشان شاید میخواهد پولشان را به رخ بکشند و بقیه بدانند آنها چقدر پولدار و البته خوش سلیقهاند. آنها عکس و فیلمهای مراسم را بارها و بارها در شبکههای اجتماعیشان به اشتراک میگذارند تا کسانی که نیامدهاند هم ببینند.
«الان چند سال است که اینطور بساط چشم و همچشمی در برگزاری مراسم معنوی به راه افتاده است. البته منظور از چند سال قبل از کروناست و همه میدانیم که در دو سال اخیر به اجبار چنین مراسمی برگزار نمیشد. در این مورد ما نمیتوانیم بگوییم بهتر شد یا نه چون برگزار نشدن مراسم تجملاتی بهدلیل شرایط ویژه بود و اگر ضرورت از بین برود دوباره شرایط قبلی هم برمیگردد و حتی ممکن است از قبل هم تجملاتیتر شود چون به هرحال مدتی از این فضا دور ماندهاند.»
این را زهرا شمشادی، فعال اجتماعی که سالهاست در زمینه کمک به خانوادههای نیازمند فعالیت دارد، میگوید. او ادامه میدهد: «خیلی خوب است مردم به این نتیجه برسند که به جای برگزاری مراسم مجلل، به افراد نیازمند کمک کنند اما نمیشود آنها را هم مجبور کرد چنین کاری کنند. به هرحال بعضیها دوست دارند ضیافت افطار برگزار کنند و این هیچ اشکالی ندارد و باعث دید و بازدید آشنا و فامیل در فضای معنوی ماه مبارک رمضان هم میشود. من خودم بهترین خاطراتی که از کودکی دارم مربوط به مراسم افطاری در خانه فامیل است که به ما بچهها خیلی خوش میگذشت و روزههای کله گنجشکیمان را با خوشحالی باز میکردیم و هرگز عطر و طعم آن افطاریها از خاطرهمان پاک نمیشود. اما الان برخی فکر میکنند هرچه در باشکوهتر برگزار کردن مراسم افطاری از همدیگر پیشی بگیرند، بهتر است و دیگر به این فکر نمیکنند که با این کار معنویت این مراسم را از بین میبرند و آن را کاملاً به امری دنیایی تبدیل میکنند. فلسفه برگزاری چنین مراسمی اصلاً چیز دیگری است. افراد زیادی هستند که در این ایام مبارک، به خانوادههای نیازمند و کودکان کار افطاری میدهند و حداقل دل کسانی را شاد میکنند که امکان حضور در چنین مراسمی را ندارند.»
تجملات مراسم افطار البته در دوران کرونا هم خودش را در بستههای لاکچری جا داد و برای میهمانان ویژه فرستاده شد. آزاده، یکی از همان میهمانهای غیرحضوری اینطور میگوید: «آدرس گرفتند و بستهای از یک شرکت که با آنها کار میکردیم برایم فرستادند که فقط یک میز مجلل برای چیدمان کم داشت. تمام غذاها و خوراکیها با دقت و ظرافت بستهبندی شده و در جعبه مقوایی بزرگی جا داده شده بود. پیش غذاهایی مثل میگوی سوخاری و اگرول گوشت و سبزیجات و چند مدل غذا مثل چلوماهیچه و کباب و لازانیا. دسر هم بود آن هم چند مدل. بهدلیل شرایط کرونایی چنین تدارکی دیده بودند و بستهها به منزل همه میهمانها ارسال شده بود اما من خودم فکر میکنم چه لزومی دارد این همه در پذیرایی، تجملات به خرج داد. مطمئناً همان یک بسته، چیزی حدود یک تا یک و نیم میلیون تومان برای سفارش دهنده هزینه برده بود چون از رستوران خیلی معروف و گرانی هم سفارش داده بودند. مسلماً میشد با این پول کار بهتری کرد اما لابد اثر این کار برای میزبان بیشتر است و دارد فکر میکند به وسیله آن میتواند اهداف مالی و تجاری خودش را بهتر پیش ببرد، وگرنه با یک بسته ساده هم میشود افطاری داد.»
افطاری شیک و منحصر به فرد، عنوان یکی دیگر از تبلیغ هایی است که در یکی از کانالهای تلگرامی دیده میشود و آدم پیش خودش فکر میکند افطاری شیک اصلاً چیست و چرا اصولاً افطاری باید شیک باشد؟!
گزارش نویس
«مهمترین بخش تشریفات مراسم افطار، پذیرایی است. استفاده از انواع پیشغذاها و سوپها، فینگرفودها و سالادهای ایرانی و خارجی، نوشیدنیها و منوی غذایی بسیار متنوع از انواع غذاهای ایرانی، سنتی و کلاسیک مراسم افطاری شما را بهصورت چشمگیری خاص و منحصر به فرد خواهد کرد...»
این عبارات را در آگهی تبلیغاتی خود درج کردهاند و روی سایت هم میتوانید مفصلتر بخوانید. آنجا کامل و با جزئیات توضیح دادهاند که چه تدارکاتی برای برگزاری افطاری در ماه رمضان میتوانند انجام دهند و به قول خودشان مراسم شما را منحصر به فرد کنند. تدارکاتی مثل گلآرایی و شمعآرایی سالن به همراه اجرای موسیقی معنوی توسط گروه حرفهای و موسیقی ملایم برای زمان صرف شام که منوی آن آنقدر عریض و طویل است که آدم برای انتخاب سرگیجه میگیرد؛ از پیشغذاهایی مثل آش و سوپ و کوفته و کشک بادمجان و دلمه و انواع سالادها گرفته تا غذای اصلی که شامل خورشهای متنوع و چند جور کباب و خوراک و البته غذاهای فرنگی است که بسته به انتخاب مشتری سفارش داده میشود. اینها البته جدا از منوی مخصوص افطار است که هرچه بخواهید در آن هست حتی فینگرفودهایی در انواع مختلف که در سینیهای بزرگ چیده میشوند و حسابی دل میهمانها را میبرند.
تمام اینها به زعم آگهی دهنده که از دو ماه قبل از فرا رسیدن ماه رمضان درحال تبلیغات برای مراسم این ماه است، نشاندهنده این است که شما درک درستی از برگزاری مراسم افطار آبرومندانه و درخور شأن و شخصیت خود و میهمانانتان دارید و آدمی هستید که به اینجور چیزها اهمیت میدهید. طی دو سال گذشته بهدلیل وجود محدودیتهای کرونایی، برگزاری مراسم مختلف از جمله عروسی، عزا، ولیمه و مراسم افطاری تقریباً به حالت تعطیل درآمده بود مگر معدود مراسمی که آن هم پس از سبک شدن شرایط کرونایی برگزار میشد. وقتی مراسمی برگزار نشود، بساط چیدن میزهای آنچنانی و به اصطلاح لاکچری هم یک جورهایی جمع میشود و در واقع فرصت نشان دادن تجملات از چنین میزبانانی نیز گرفته میشود. البته که برگزار نشدن مراسم مختلف ضرر زیادی به صاحبان تالارها هم زد اما موضوع گزارش ما آن دسته از مراسمی است که با وجود معنویت محتوایی، در تجملاتیترین شکل ممکن برگزار میشود، تا جایی که فضای روحانی که باید وجود داشته باشد از بین میبرد.
«ما دو سال است که اصلاً مراسم افطاری در سالن برگزار نکردهایم. البته چند سفارش داشتیم که قرار بر بستهبندی شد و مشتری آمد تحویل گرفت که ظاهراً بیرون پخش کند اما اینکه در خود سالن مراسم بگیریم، خیر.»
داوود رضایی، مدیر یکی از سالنهای پذیرایی مرکز تهران این را میگوید و ادامه میدهد: «امسال هم با توجه به اینکه مردم واکسن زدهاند، اگر قسمت شود مراسم افطاری هم برگزار میکنیم اما شرایط طوری شده که خیلی برای مراسم سفارش نداریم چون هم وضعیت مالی مردم چندان مساعد نیست و هم هنوز شرایط کرونایی کم و بیش وجود دارد. از طرفی وقتی کسی میبیند میتواند هر اندازه غذا میخواهد سفارش دهد و بین فامیل یا نیازمندان تقسیم کند، برایش راحتتر است که این کار را بکند که دیگر هزینه سالن ندهد که خب این البته به ضرر ماست اما هرجور مشتری بخواهد برایش کار انجام میدهیم. الان البته میدانم سالنهای شمال شهر و حومه مراسم مجلل هم برگزار میکنند با هزینههای خیلی بالا اما اینجا که از این خبرها نیست. کسی که میخواهد پول زیادی خرج کند و دنبال سالنها و منوهای آنچنانی است، لابد قصد دارد به بقیه نشان دهد خرج میدهد برای همین سراغ چنین جاهایی میرود. آنها مشتریان خاص خودشان را دارند.»
البته مشتریهای خاص دلشان شاید میخواهد پولشان را به رخ بکشند و بقیه بدانند آنها چقدر پولدار و البته خوش سلیقهاند. آنها عکس و فیلمهای مراسم را بارها و بارها در شبکههای اجتماعیشان به اشتراک میگذارند تا کسانی که نیامدهاند هم ببینند.
«الان چند سال است که اینطور بساط چشم و همچشمی در برگزاری مراسم معنوی به راه افتاده است. البته منظور از چند سال قبل از کروناست و همه میدانیم که در دو سال اخیر به اجبار چنین مراسمی برگزار نمیشد. در این مورد ما نمیتوانیم بگوییم بهتر شد یا نه چون برگزار نشدن مراسم تجملاتی بهدلیل شرایط ویژه بود و اگر ضرورت از بین برود دوباره شرایط قبلی هم برمیگردد و حتی ممکن است از قبل هم تجملاتیتر شود چون به هرحال مدتی از این فضا دور ماندهاند.»
این را زهرا شمشادی، فعال اجتماعی که سالهاست در زمینه کمک به خانوادههای نیازمند فعالیت دارد، میگوید. او ادامه میدهد: «خیلی خوب است مردم به این نتیجه برسند که به جای برگزاری مراسم مجلل، به افراد نیازمند کمک کنند اما نمیشود آنها را هم مجبور کرد چنین کاری کنند. به هرحال بعضیها دوست دارند ضیافت افطار برگزار کنند و این هیچ اشکالی ندارد و باعث دید و بازدید آشنا و فامیل در فضای معنوی ماه مبارک رمضان هم میشود. من خودم بهترین خاطراتی که از کودکی دارم مربوط به مراسم افطاری در خانه فامیل است که به ما بچهها خیلی خوش میگذشت و روزههای کله گنجشکیمان را با خوشحالی باز میکردیم و هرگز عطر و طعم آن افطاریها از خاطرهمان پاک نمیشود. اما الان برخی فکر میکنند هرچه در باشکوهتر برگزار کردن مراسم افطاری از همدیگر پیشی بگیرند، بهتر است و دیگر به این فکر نمیکنند که با این کار معنویت این مراسم را از بین میبرند و آن را کاملاً به امری دنیایی تبدیل میکنند. فلسفه برگزاری چنین مراسمی اصلاً چیز دیگری است. افراد زیادی هستند که در این ایام مبارک، به خانوادههای نیازمند و کودکان کار افطاری میدهند و حداقل دل کسانی را شاد میکنند که امکان حضور در چنین مراسمی را ندارند.»
تجملات مراسم افطار البته در دوران کرونا هم خودش را در بستههای لاکچری جا داد و برای میهمانان ویژه فرستاده شد. آزاده، یکی از همان میهمانهای غیرحضوری اینطور میگوید: «آدرس گرفتند و بستهای از یک شرکت که با آنها کار میکردیم برایم فرستادند که فقط یک میز مجلل برای چیدمان کم داشت. تمام غذاها و خوراکیها با دقت و ظرافت بستهبندی شده و در جعبه مقوایی بزرگی جا داده شده بود. پیش غذاهایی مثل میگوی سوخاری و اگرول گوشت و سبزیجات و چند مدل غذا مثل چلوماهیچه و کباب و لازانیا. دسر هم بود آن هم چند مدل. بهدلیل شرایط کرونایی چنین تدارکی دیده بودند و بستهها به منزل همه میهمانها ارسال شده بود اما من خودم فکر میکنم چه لزومی دارد این همه در پذیرایی، تجملات به خرج داد. مطمئناً همان یک بسته، چیزی حدود یک تا یک و نیم میلیون تومان برای سفارش دهنده هزینه برده بود چون از رستوران خیلی معروف و گرانی هم سفارش داده بودند. مسلماً میشد با این پول کار بهتری کرد اما لابد اثر این کار برای میزبان بیشتر است و دارد فکر میکند به وسیله آن میتواند اهداف مالی و تجاری خودش را بهتر پیش ببرد، وگرنه با یک بسته ساده هم میشود افطاری داد.»
افطاری شیک و منحصر به فرد، عنوان یکی دیگر از تبلیغ هایی است که در یکی از کانالهای تلگرامی دیده میشود و آدم پیش خودش فکر میکند افطاری شیک اصلاً چیست و چرا اصولاً افطاری باید شیک باشد؟!
شکستن کاسه کوزهها بر سر بازگشایی مدارس!
آزاده سهرابی
دبیر سرویس اجتماعی
در اولین جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا یکی از مهمترین تصمیمات برای سال 1401 گرفته شد؛ تصمیم به بازگشایی مدارس و دانشگاهها و بازگشت به آموزش حضوری. اما آیا زمان بازگشاییها بهترین زمان است؟
واقعیت این است که نمیتوان دیگر بر مدار آموزش مجازی در هیچ مقطع تحصیلی پیش رفت. کاری که دنیا از ابتدای شیوع کرونا در جهان هم نکرد اما در کشورمان از همان ابتدای آموزش مجازی سیطرهای عجیب بر آموزش پیدا کرد. حالا همه نگران از افت تحصیلی دانشآموزان هستند؛ افتی که جبران آن تقریباً بسیار سخت شده است. حالا کسانی از مقطع ارشد و دکتری فارغالتحصیل میشوند که رنگ آموزش حضوری را ندیدهاند. کسانی به کلاس دوم دبستان رفتهاند که هنوز با واژه همکلاسی و مدرسه بیگانهاند. اینها همه در حالی است که تقریباً بعد از موج پنجم کرونا در کشور که حدود آبان ماه فروکش کرد، با رشد واکسیناسیون در کشور و در دسترس بودن واکسن کرونا برای جمعیت بالای 5 سال، تزریق دوز بوستر دیگر بهانهای برای بودن در فضای آموزش مجازی نبود. با این همه تا اواخر دی ماه که پیک ششم کرونا بار دیگر بر نگرانیها بیفزاید و علیرغم خیز برداشتن آموزش و پرورش و آموزش عالی برای بازگشت به آموزشهای حضوری این امر محقق نشد. مقاومت بالای کادر مدارس و اولیا یکی از علتهای اساسی این اتفاق بود در حالی که نوروز 1401 نشان داد که دیگر نمیتوان بچهها را به بهانه کرونا به مدرسه نفرستاد و معلمها برای نگرانی از ابتلا همچنان در آموزش مجازی بمانند، چرا که رشد سفرها، عدم رعایت پروتکلها، روزهای خرید اسفندماه، دید و بازدیدهای نوروزی و... همه نشان از این دارد که تنها «آموزش حضوری» منتقل کننده کرونا نیست. در این میان تصمیم بر بازگشایی و بازگشت به آموزش حضوری به نظر منطقی میرسد، خصوصاً اینکه در حال حاضر آمار ابتلای روزانه به کرونا و مرگهای کرونایی و بستریها بسیار کاهشی است و حتی پیک ششم کرونا یعنی اُمیکرون نیز بیماری خفیفتری را به نسبت دلتا که در پیک پنجم شاهد بودیم ایجاد کرد. اما شاید سؤال اصلی این باشد که آیا زمان بازگشت به آموزش حضوری از 14 فروردین زمان درستی است؟ اینکه این روزها کارزارهای زیادی برای جلوگیری از آموزش حضوری در مدارس و دانشگاهها ایجاد شده است، یک سوی ماجراست که حتماً باید از سد این مقاومت طولانی برای برگشت به روال عادی تحصیل گذشت اما شاید اگر برای بازگشایی مدارس زمان 20 فروردین یا حتی کمی دیرتر تعیین میشد گروه هدف این پیام را دریافت میکردند که برای همه چیز دوراندیشی شده است. هفتهای که در پیش است هفتهای طلایی است تا مشخص شود آیا ایمنی مناسبی در میان مردم پیش از شروع سال جدید ایجاد شده بود و آمارها همچنان کاهشی خواهد بود؟ در این صورت مردم با اطمینان بیشتری از آموزش حضوری استقبال میکردند و بهانهها کمتر میشد. حالا مردم حق دارند بگویند کاش دولت صبر میکرد تا نتیجه این میزان سفر و دید و بازدیدهای نوروزی در آمار مشخص میشد و اگر کسی ناقل است خود را نشان میداد و بعد آموزشهای حضوری آغاز میشد. نکته دیگر و قابل تأمل این است که در ایام تعطیلات مدارس چگونه قرار بود برنامهریزی کنند و برای شیفتبندیهای بچهها اطلاعرسانی درستی داشته باشند؟ شاید در این میان از همه مهمتر این است که اگر مدارس و دانشگاهها باز شدند و کرونا صعودی شد، چه میشود؟ بدیهیترین نتیجهاش این است که همه کاسه کوزهها سر آموزش حضوری میشکند. این در حالی است که در این روزها اگر کرونا شدت بگیرد، عوامل زیادی دخیل بودهاند. نتیجه دیگر اما شکست روحیه کسانی است که بعد از مدتها به آموزش حضوری بازمیگردند. خصوصاً کودکان کم سن و سالتر که اگر به مدرسه بروند و دوباره به دلیل کرونا مجبور به بازگشت به آموزش مجازی باشند دنیای آنها بیش از گذشته دچار بیثباتی میشود.
نظامیان اسرائیلی 3 فلسطینی را به اتهام احتمال عملیات استشهادی به شهادت رساندند
هراس تلآویو از رمضان داغ
لاله مهرزاد/ نظامیان رژیم صهیونیستی که انتظار رمضان داغی را با عملیات استشهادی فلسطینیان میکشند، روز گذشته در نخستین روز ماه مبارک رمضان 3 فلسطینی را در کرانه غربی به شهادت رساندند.
به گزارش سایت شبکه خبری «العالم» نیروهای مشترکی از شاباک و ارتش رژیم صهیونیستی قصد بازداشت این سه فلسطینی را در بلده عرابه در جنین داشتند اما حین عملیات بازداشت آنها را به شهادت رساندند و سپس در هراس از واکنش فلسطینیان از این شهر عقبنشینی کردند. در همین ارتباط سایت شبکه خبری «الجزیره» نیز گزارش داد، پلیس رژیم صهیونیستی در بیانیهای مدعی شد: «این فلسطینیان عضو یک گروه مسلح بودهاند و با پیشدستی پلیس، نتوانستند عملیات خود را علیه نیروهای اسرائیلی انجام دهند.» بنابر این گزارش جنبش جهاد اسلامی نیز در بیانیهای اعلام کرده است سه فلسطینی به شهادت رسیده، خلیل طوالبه 24 ساله، صائب عباهره 30 ساله و سیف ابولبده 25 ساله از اعضای این جنبش و عضو بریگاد سرایا قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی بودهاند. به گفته منابع بیمارستانی فلسطین، نظامیان رژیم صهیونیستی پیکرهای این شهدا را به خانوادههایشان تحویل ندادهاند. به گزارش خبرگزاری فلسطینی «وفا»، در پی شهادت این سه فلسطینی، «محمد اشتیه»، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین در بیانیهای با محکوم کردن جنایات نظامیان رژیم صهیونیستی از رهبران این رژیم خواست دست از ادامه جنایات خود برداشته و حق قانونی فلسطینیان برای برخورداری از آزادی و استقلال را به آنها داده و دست از اشغالگری بردارند. جنبش حماس نیز در بیانیهای به رژیم صهیونیستی هشدار داد: «این سیاست ترور عزم و اراده فلسطینیان برای تقویت مقاومت را افزایش میدهد.»
شهادت این فلسطینیان در حالی صورت گرفته که رژیم صهیونیستی بشدت در هراس از افزایش شمار عملیات استشهادی است. به گزارش روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» تنها در یک ماه گذشته 16 عملیات استشهادی در سرزمینهای اشغالی رخ داده است که طی آنها 11 صهیونیست کشته و 32 نفر از آنان زخمی شدهاند.
هراس رژیم صهیونیستی از افزایش عملیات استشهادی در ماه رمضان را میتوان از افزایش تحرکات آنها نیز دریافت. به گزارش روزنامه صهیونیستی «تایمز آو اسرائیل» نظامیان این رژیم در قدس و سایر شهرهای بزرگ سرزمینهای اشغالی به حالت آمادهباش درآمدهاند تا با حملات احتمالی فلسطینیان و بویژه عملیات استشهادی آنان مقابله کنند. آنها به همین منظور سختگیریهای بیشتری را اعمال کردهاند و مجوزهای ورود فلسطینیان به مسجدالاقصی را بشدت محدود کرده و تنها به افراد مسن اجازه میدهند برای عبادت وارد نخستین قبله گاه مسلمانان شوند. این در حالی است که از چند روز پیش «بنی گانتس»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی تلاش کرده بود، «محمود عباس» را تحت فشار بگذارد تا با محکوم کردن عملیات استشهادی مانع افزایش شمار آنها شود و دیروز نیز در سخنانی فلسطینیان را تهدید کرد دست از حملات خود بردارند تا ماه رمضان آرامی را پشت سر بگذارند.
به گزارش سایت شبکه خبری «العالم» نیروهای مشترکی از شاباک و ارتش رژیم صهیونیستی قصد بازداشت این سه فلسطینی را در بلده عرابه در جنین داشتند اما حین عملیات بازداشت آنها را به شهادت رساندند و سپس در هراس از واکنش فلسطینیان از این شهر عقبنشینی کردند. در همین ارتباط سایت شبکه خبری «الجزیره» نیز گزارش داد، پلیس رژیم صهیونیستی در بیانیهای مدعی شد: «این فلسطینیان عضو یک گروه مسلح بودهاند و با پیشدستی پلیس، نتوانستند عملیات خود را علیه نیروهای اسرائیلی انجام دهند.» بنابر این گزارش جنبش جهاد اسلامی نیز در بیانیهای اعلام کرده است سه فلسطینی به شهادت رسیده، خلیل طوالبه 24 ساله، صائب عباهره 30 ساله و سیف ابولبده 25 ساله از اعضای این جنبش و عضو بریگاد سرایا قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی بودهاند. به گفته منابع بیمارستانی فلسطین، نظامیان رژیم صهیونیستی پیکرهای این شهدا را به خانوادههایشان تحویل ندادهاند. به گزارش خبرگزاری فلسطینی «وفا»، در پی شهادت این سه فلسطینی، «محمد اشتیه»، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین در بیانیهای با محکوم کردن جنایات نظامیان رژیم صهیونیستی از رهبران این رژیم خواست دست از ادامه جنایات خود برداشته و حق قانونی فلسطینیان برای برخورداری از آزادی و استقلال را به آنها داده و دست از اشغالگری بردارند. جنبش حماس نیز در بیانیهای به رژیم صهیونیستی هشدار داد: «این سیاست ترور عزم و اراده فلسطینیان برای تقویت مقاومت را افزایش میدهد.»
شهادت این فلسطینیان در حالی صورت گرفته که رژیم صهیونیستی بشدت در هراس از افزایش شمار عملیات استشهادی است. به گزارش روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» تنها در یک ماه گذشته 16 عملیات استشهادی در سرزمینهای اشغالی رخ داده است که طی آنها 11 صهیونیست کشته و 32 نفر از آنان زخمی شدهاند.
هراس رژیم صهیونیستی از افزایش عملیات استشهادی در ماه رمضان را میتوان از افزایش تحرکات آنها نیز دریافت. به گزارش روزنامه صهیونیستی «تایمز آو اسرائیل» نظامیان این رژیم در قدس و سایر شهرهای بزرگ سرزمینهای اشغالی به حالت آمادهباش درآمدهاند تا با حملات احتمالی فلسطینیان و بویژه عملیات استشهادی آنان مقابله کنند. آنها به همین منظور سختگیریهای بیشتری را اعمال کردهاند و مجوزهای ورود فلسطینیان به مسجدالاقصی را بشدت محدود کرده و تنها به افراد مسن اجازه میدهند برای عبادت وارد نخستین قبله گاه مسلمانان شوند. این در حالی است که از چند روز پیش «بنی گانتس»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی تلاش کرده بود، «محمود عباس» را تحت فشار بگذارد تا با محکوم کردن عملیات استشهادی مانع افزایش شمار آنها شود و دیروز نیز در سخنانی فلسطینیان را تهدید کرد دست از حملات خود بردارند تا ماه رمضان آرامی را پشت سر بگذارند.
درنخستین روزهای سال 1401 رخ داد
شهادت 3 مأمور نیروی انتظامی
گروه حوادث: نخستین روزهای سال 1401 با شهادت سه مأمور نیروی انتظامی به دست اشرار همراه بود که با اقدام بموقع نیروهای پلیس عاملان هر دو حادثه ساعاتی بعد دستگیر شدند.
شهادت مأمور پلیس در دیلم
در نخستین درگیری که ساعت ۰۱:۷ بامداد چهارم فروردین رخ داد در پی تماس شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ و اعلام درگیری و تیراندازی در یک مراسم عروسی، در یکی از محلات «ایرانشهر» مأموران انتظامی این شهرستان، به محل اعزام شدند. بلافاصله پس از حضور مأموران در محل، سرنشینان یک دستگاه خودروی سواری پژو ۴۰۵ نقرهای به سمت مأموران تیراندازی کرده و متواری شدند. سردار طاهری فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان در تشریح این خبر گفت: بر اثر این تیراندازی ۲ نفر از مأموران انتظامی مجروح و به بیمارستان منتقل شدند اما تلاش تیم پزشکی برای نجات جان ستوان دوم «منصور بزی ساکت» بینتیجه ماند و به شهادت رسید. بلافاصله با تلاش پلیس شهرستان «ایرانشهر» عاملان اصلی راهاندازی این نزاع شناسایی و تعدادی از آنها در چند عملیات ضربتی دستگیر شدند.
شهادت ستوان موسوی در بوشهر
شامگاه نهم فروردین در جریان درگیری مأموران گشت انتظامی پلیس با سارق مسلح در شهر بندر امام حسن شهرستان دیلم، ستوان سوم «سیدنوید موسوی» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و سروان جلیل دازه نیز مجروح شد.
سردار «حیدر سوسنی» فرمانده انتظامی استان بوشهر با اعلام خبر دستگیری قاتل گفت: ساعت ۲۱ سهشنبه 9 فروردین در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی اینکه یک دستگاه خودرو وانت پراید در خیابان به شکل مشکوکی پارک شده بود گشت کلانتری بخش امام حسن برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند اما به محض حضور مأموران در محل ناگهان فردی با اسلحه کلاش به سمت مأموران تیراندازی کرد و با استفاده از تاریکی شب متواری شد.
پس از این حادثه یگانهای عملیاتی پلیس طی اقدامات اطلاعاتی محل دقیق اختفای متهم را شناسایی کردند اما مرد شرور اقدام به تیراندازی به سمت مأموران کرد که با عکسالعمل بموقع مأموران دستگیر شد و در تحقیقات اولیه کارآگاهان پلیس به تیراندازی و شهادت ستوان «سید نوید موسوی» و سروان «جلیل دازه» اعتراف کرد. سروان «جلیل دازه» که در این حادثه همراه با ستوان موسوی مجروح شده بود نیز صبح جمعه 12 فروردین در بیمارستان به شهادت رسید.
شهادت مأمور پلیس در دیلم
در نخستین درگیری که ساعت ۰۱:۷ بامداد چهارم فروردین رخ داد در پی تماس شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ و اعلام درگیری و تیراندازی در یک مراسم عروسی، در یکی از محلات «ایرانشهر» مأموران انتظامی این شهرستان، به محل اعزام شدند. بلافاصله پس از حضور مأموران در محل، سرنشینان یک دستگاه خودروی سواری پژو ۴۰۵ نقرهای به سمت مأموران تیراندازی کرده و متواری شدند. سردار طاهری فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان در تشریح این خبر گفت: بر اثر این تیراندازی ۲ نفر از مأموران انتظامی مجروح و به بیمارستان منتقل شدند اما تلاش تیم پزشکی برای نجات جان ستوان دوم «منصور بزی ساکت» بینتیجه ماند و به شهادت رسید. بلافاصله با تلاش پلیس شهرستان «ایرانشهر» عاملان اصلی راهاندازی این نزاع شناسایی و تعدادی از آنها در چند عملیات ضربتی دستگیر شدند.
شهادت ستوان موسوی در بوشهر
شامگاه نهم فروردین در جریان درگیری مأموران گشت انتظامی پلیس با سارق مسلح در شهر بندر امام حسن شهرستان دیلم، ستوان سوم «سیدنوید موسوی» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و سروان جلیل دازه نیز مجروح شد.
سردار «حیدر سوسنی» فرمانده انتظامی استان بوشهر با اعلام خبر دستگیری قاتل گفت: ساعت ۲۱ سهشنبه 9 فروردین در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی اینکه یک دستگاه خودرو وانت پراید در خیابان به شکل مشکوکی پارک شده بود گشت کلانتری بخش امام حسن برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند اما به محض حضور مأموران در محل ناگهان فردی با اسلحه کلاش به سمت مأموران تیراندازی کرد و با استفاده از تاریکی شب متواری شد.
پس از این حادثه یگانهای عملیاتی پلیس طی اقدامات اطلاعاتی محل دقیق اختفای متهم را شناسایی کردند اما مرد شرور اقدام به تیراندازی به سمت مأموران کرد که با عکسالعمل بموقع مأموران دستگیر شد و در تحقیقات اولیه کارآگاهان پلیس به تیراندازی و شهادت ستوان «سید نوید موسوی» و سروان «جلیل دازه» اعتراف کرد. سروان «جلیل دازه» که در این حادثه همراه با ستوان موسوی مجروح شده بود نیز صبح جمعه 12 فروردین در بیمارستان به شهادت رسید.
نگاهی به عادیسازی روابط سران برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی
تسری ناامنی به کشورهای حاشیه خلیج فارس
مصطفی عیوضی
دبیر سرویس سیاسی
آیتالله مهدی آصفی، نماینده فقید رهبر انقلاب در عراق در مقالهای که در کتاب «جهان اسلام و چالشهای معاصر» جمعآوری شده است، بیان میکند که سه چالش مهم و اصلی جهان اسلام را در عصر کنونی تهدید میکند: اشغال، تروریسم - افراطیگری و جهانیشدن. بنا بر همین دستهبندی، وی دو چالش «اشغال» و «جهانیشدن» را دو چالش بیرونی و تحمیلی میداند و چالش «تروریسم و افراطیگری دینی» نظیر آنچه وهابیت به آن دامن میزند و پرورش میدهد نیز اگرچه بخشی از آن را متأثر از مؤلفههای خارجی عنوان میکند اما به عنوان یک چالش درونی میشمارد.
با همین سیاق، میتوان گفت که در مورد چالش «اشغال»، در وهله اول اشغال سرزمین مقدس فلسطین و بیتالمقدس به عنوان قبله اول مسلمین و در مراحل بعدی، اشغال خاک کشورهای مسلمان عراق و افغانستان از سوی امریکا و ناتو و همچنین درگیری میان مناطق مسلماننشین در برخی کشورهای غیرمسلمان و... به عنوان یکی از اصلیترین چالشهای جهان اسلام مطرح میگردد. از سوی دیگر «جهانی شدن»، استقلال دولتها و به تبع آن ملتهای مسلمان را نیز به نوعی تهدید میکند؛ در کنار این دو، تأسیس، نفوذ، هدایت و پشتیبانی گروههای افراطی یا تروریستی به ظاهر مسلمان نظیر داعش از سوی رژیم امریکا همواره ابزاری برای پیشبرد اهداف استکبار درون جهان اسلام بوده است.
حال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی دولتهای امارات و بحرین تحت توافقنامههایی موسوم به «پیمان ابراهیم» که میان این سه رژیم و ایالات متحده امریکا بسته شد و اشتیاق برخی دیگر از دولتهای عربی، هم نمودی از نتیجه کارکرد این چالشها درون امت واحده بوده است و هم تهدیدی عمیق و چالشی اساسیتر از سایر چالشها به جهت ترکیبی بودن آن برای جهان اسلام است. یعنی «عادیسازی با رژیم صهیونیستی» که در ذات خود اشغالگر سرزمینهای اسلامی است، به واسطه تشدید وابستگی دولتهای عربی مذکور از یکسو و تضعیف اقتدار دولتهای مسلمان تحت حمله تروریسم ساختهشده به دست غرب، ترکیبی خطرناک در برابر جهان اسلام خواهد بود. چه آنکه تبعات نفوذ و حتی سیطره صهیونیستها - به عنوان مهمترین دشمن مشترک جهان اسلام - در مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی دولتهای عربی، نتیجهای جز تعمیق بحران نخواهد داشت.
بحرین، امارات، سعودی و خیانت
در دهه گذشته و پس از تحولات گسترده در جنبش بیداری اسلامی و عدم توفیق مؤثر آن به واسطه خطاهای راهبردی سران این نهضت در کشورهای مختلف، در سوی دیگر، منطقه شاهد تشدید وابستگی برخی دولتهای مسلمان تحت تأثیر چالش «جهانی شدن» شد که اتفاقاً بر مسأله اشغال نیز تأثیر مستقیم گذاشته است؛ به این معنا که وابستگی این دولتها در نتیجه جهانیسازی و به معنای دیگر، نزدیکی روابط آنها با دولت امریکا که اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی محسوب میشود، سبب شد تا آنها سابقه غیرحسنه خود را با این رژیم به کلی پاک کرده و دست به عادیسازی روابط بزنند. چنانچه پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ در امریکا و ارائه طرح «معامله قرن» از سوی وی بهمنظور آنچه حل صلحآمیز مسأله فلسطین مینامید، نسبت به طرحهای دولتهای گذشته امریکا- که تحت عنوان کلی «روند صلح خاورمیانه» شناخته میشوند- تفاوتهای مهمی دارد که مهمترین آن تأکید بر تعامل میان گروههای فلسطینی و رژیم صهیونیستی بر پایه تعاملات اقتصادی است. این در حالی است که طرحهای دولتهای گذشته امریکا برای فلسطین صرفاً دارای ابعاد سیاسی بوده و اضافه شدن مؤلفه و محور اقتصادی بر راهبرد امریکا نشان دهنده برنامهریزی آنها بر این مبناست؛ چه آنکه به تبع آن، پیمان ابراهیم نیز که پیرامون تغییر مناسبات میان صهیونیستها با امارات متحده عربی و پادشاهی بحرین است، دربرگیرنده اهداف مهم اقتصادی نیز هست؛ همچنین توافق میان سودان و رژیم صهیونیستی برای شروع روند عادیسازی روابط نیز اهداف سیاسی مشخصی را دنبال میکند، اگرچه تاکنون به صورت رسمی رقم نخورده است.
خلیج فارس و حضور صهیونیستها
از این رو میتوان وابستگی اقتصادی، امنیتی و نظامی دولتهایی نظیر امارات، بحرین و حتی سعودی به غربیها را اصلیترین عامل شروع روند منحط عادیسازی و خیانت خسارتبار عربی-اسلامی دانست که تبعات سنگینی را پیش روی کشورهای منطقه خواهد گذاشت؛ بویژه آنکه پای صهیونیستها به خلیج فارس و در نزدیکی ایران باز شده است و جمهوری اسلامی نیز درخصوص منافع ملی خود و حفظ امنیتاش با کسی شوخی نخواهد داشت. این تطور رفتار طی دهههای گذشته میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی از جنگ با این رژیم آغاز شد و حالا به ارتباط مستقیم و بازگشایی سفارتخانهها رسیده است؛ تا آنجا که در اواخر سال 1400، برای اولین بار با یک پرواز مستقیم، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشورهای مسلمان امارات متحده عربی و بحرین سفر کرد. به گزارش ایسنا به نقل از شبکه عبری زبان «کان»، رونین بار رئیس شاباک – آژانس امنیتی اسرائیل- نخستوزیر این رژیم را برای ملاقات با بن زاید همراهی کرد. نکته دیگر اظهارات عبدالله بن احمد آل خلیفه معاون سیاسی وزارت امور خارجه بحرین در کنفرانس امنیتی مونیخ در اول اسفند 1400 بود. رسانه انگلیسی «ایندیپندنت فارسی» گزارش داد که این مقام دستگاه دیپلماسی بحرین، روابط امنیتی و اطلاعاتی سرویس بحرین را با موساد جدی و سابقهدار خواند و تصریح کرد که سرویس جاسوسی موساد در این کشور پایگاه دارد. این درحالی است که خبرگزاری رسمی بحرین در مهر سال ۱۳۹۹ از نخستین سفر رئیس وقت موساد، یوسی کوهن، به منامه و گفتوگویش با همتای بحرینی درمورد مسائل مشترک امنیتی خبر داده بود. بنابراین، مسأله عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی دولتهای مسلمان را میتوان نه تنها یک چالش عقیدتی، گفتمانی و دینی برشمرد بلکه ابعاد آن فارغ از وابستگی سیاسی و اقتصادی به عنوان چالشهای جدید امنیتی و اساسی برای ملتهای مسلمان رخ خواهد داد.
ماهی از سر میگندد
اینها همه در حالی اتفاق میافتد که وزیر خارجه عربستان سعودی اخیراً در سخنانی گفت که عادیسازی کامل روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها برای این رژیم، بلکه برای همه در منطقه مهم و خوب است. فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه عربستان در گفتوگو با خبرگزاری آلمان توافقنامههای عادیسازی روابط منعقد شده میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را یک تحول بسیار مثبت تلقی کرد. این اظهارات از سوی مقامات رژیم سعودی چندان غریب به نظر نمیآید زیرا ارتباطات سرویس اطلاعاتی این رژیم و موساد بر همگان روشن است و روابط حسنه آن با حامی اول صهیونیستها - امریکا- برکسی پوشیده نیست. روشن بود که خاندانهای حاکم در امارات و بحرین که پادشاهی و امیری خود را از بذل سعودی به دست آوردهاند، هیچگاه بدون هماهنگی این رژیم دست به کاری نزده و نخواهند زد. از طرفی نزدیکی هرچه بیشتر رژیم سعودی به صهیونیستها که هر دو سابقه بد اقدامات امنیتی علیه ایران دارند، بویژه آنکه اخیراً در دادگاه سرکرده گروهک تروریستی حرکة النضال اسناد ارتباط تجزیهطلبان با سرویس سعودی افشا شد، مورد حمایت غرب است و ائتلافی جدیتر علیه آرمان فلسطین، استقلال دولتهای اسلامی و در نهایت غارت جهان اسلام قلمداد میشود. اگرچه مطابق آنچه در سند استراتژی امنیت ملی اخیر امریکا منتشر شده است، حمایتها از عربستان سعودی کمرنگتر خواهد بود و همین امر است که موضع سعودیها نسبت به ایران را با چرخش همراه کرده است. چه آنکه تا پیش از این، ولیعهد سعودی ادعا میکرد که باید جنگ یمن را به داخل ایران کشاند و اخیراً اعتراف کرده است که باید با ایران سازش کرد. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در آخرین موضعگیری نسبت به سعودیها با اشاره به مذاکرات جاری میان ایران و عربستان در سطح اطلاعاتی، تصریح کرد که حضور فعال و با برنامه ایران در گفتوگوهای دوجانبه با عربستان سعودی به میزبانی عراق، نشأت گرفته از راهبرد اصولی جمهوری اسلامی در زمینه همکاری و مودت با همسایگان بر مبنای تأمین منافع دوجانبه و منطقهای است. شمخانی همچنین این نکته را خطاب به سعودیها یادآور شد که نباید فراموش کنیم رژیم صهیونیستی بزرگترین دشمن جهان اسلام و جهان عرب است. مسألهای که به روشنی از خاطر دولتهای مرتجع منطقه رفته است.
عبرت از تاریخ منحوس صهیونیستها
پس از حمایت رسمی انگلیس از تشکیل خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین با صدور اعلامیه بالفور، اشغال سرزمینهای اسلامی بهصورت رسمی آغاز شد و دولت یهودی که قریب به اتفاق شهروندانش مهاجران اروپایی بودند در قلب جهان اسلام تشکیل میشود. از بین بردن حاکمیت مسلمانان بر خود، تجاوز به حقوق آنها و کشتار و قتل نیز همزمان برای چند دهه تاکنون شکل گرفته است اما مسأله مهم آن است که دولتی زاییده استکبار در قلب جهان اسلام اعلام موجودیت کرد که علاوه بر تهدید منافع مسلمانان فلسطین، جهان اسلام را دو پاره کرده و یکپارچگی آن را از بین برد و حالا پس از دههها اشغال، بهواسطه عادیسازی روابط مناسبات خود را درون جهان اسلام گسترش داده است.
چنانچه رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران به تاریخ 1379/09/25 در روز قدس، فرمودند: «اساساً تشکیل دولت یهودی یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست در این نقطه از دنیای اسلام، با یک هدف بلندمدت استکباری به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن این دولت در این نقطه حساس که تقریباً قلب دنیای اسلام است یعنی قسمت غرب اسلامی را که آفریقاست، به قسمت شرق اسلامی که همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متصل میکند و یک سهراهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا برای خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطه استعمارگران آن روز که در رأسشان دولت انگلیس بود بر دنیای اسلام باقی بماند و اینطور نباشد که اگر یکوقت دولت اسلامی مقتدری مثل دورانی از حکومت عثمانی به وجود آمد، بتواند جلوی نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد.»
بنابراین، واقعیت ایجاد یک دولت یهودی جعلی در قلب جهان اسلامی ناشی از یک ایده انگلیسی - و نه یهودی- بود که بهعنوان یک سد در برابر دریای خروشان مسلمانان آگاه عمل کند. مسلمانانی که ضمن استقلالطلبی، در پی بیرون راندن غربیها و استعمارگران از سرزمینهای خود بودند.
حالا در روند تحولات منطقه و معادلات پیچیده بینالمللی و نقش و تأثیر دولتهایی که دست به عادیسازی روابط با رژیمی زدهاند که تا پیش از آن در دهههای گذشته آن را تحریم کرده بودند، این اتفاق را بهعنوان یک خیانت بزرگ به آرمانهای اصیل اسلامی و توحیدی نمایش میدهد که البته محصول بذری است که همان دههها پیش از سوی دولت استعمارگر انگلیس در میان مسلمانان کاشته شده است. غفلت دولتهای مسلمان وقت از معارف دینی، جهل و دستنشاندگی حاکمان و خاندانها بر مصالح مسلمانان و ریشه دواندن درخت خبیث افتراق میان جوامع مسلمان بواسطه نفوذ استعمارگران، محصولی جز ناامنی و از بین رفتن سرمایه مسلمانان نخواهد داشت و راه حل آن جز با مبارزه و از بین بردن دولت غاصب صهیونیستی و قطع ریشه وابستگی به استعمارگران نخواهد بود.
نتیجهگیری
عادیسازی را باید مولود دو چالش معاصر جهان اسلام -اشغال و جهانیسازی- برشمرد. از سوی دیگر، پیوند این دولتها با دولت امریکا در موضوع مبارزه با تروریسم (برای مثال سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت امریکا به عربستان سعودی و تشکیل ائتلاف سه گانه با حضور ژنرال السیسی رئیس جمهور نظامی مصر، رقم خورد) میتواند حتی عنصر تروریسم را از جنبهای دیگر در این موضوع پررنگ نماید. به این معنا که این دولتها اساساً ضمن پذیرش خفت اشغال و خیانت به آرمان فلسطین که نتیجه استحاله آنها به علت وابستگی اقتصادی، نظامی و سیاسی بوده است، حالا با خود اشغالگران هم پیمان شدهاند و این هم پیمانی نتیجهای جز تأمین اهداف جهان استکبار و از بین رفتن سرمایههای مسلمین نخواهد داشت.
از سوی دیگر این چالش، هم محصول دو چالش مذکور است و هم تشدید کننده آنها؛ به این معنا که در صورت وقوع جنگ نظامی میان رژیم صهیونیستی و یکی از دولتهای مسلمان، دولتهایی که دست به عادیسازی روابط زدهاند، یا در ائتلاف با صهیونیستها خواهند بود یا خوشبینانه، موضعی بیطرف خواهند داشت. کما اینکه در چالشهای دهههای گذشته میان ایران و این رژیم، این دولتهای وابسته ثابت کردهاند که همواره منافع استکبار را تأمین میکنند. نظیر آنچه در مذاکرات هستهای میان ایران و دولتهای غربی رخ داد و نشان داد که مواضع دولتهایی چون امارات، بحرین، عربستان سعودی و مصر با مواضع اسرائیل و امریکا، همسویی و هماهنگی دارد. از سوی دیگر، همکاری امنیتی این رژیمها با دولتهای استکباری علیه ملتهای مسلمان مستقل همچون ایران نیز یکی دیگر از چالشهای عادیسازی خواهد بود.
در آخر اینکه، روشن است عادیسازی روابط در بهترین حالت از سطح روابط رژیم صهیونیستی با دولتها فراتر نخواهد رفت و به سطح ملتها نخواهد رسید. چنانچه اعتراضات مردمی، واکنشها در فضای مجازی، واکنش شهروندان اماراتی و بحرینی به حضور صهیونیستها در خاک این کشورها و ابراز نفرت نسبت به عادیسازی، دال بر آن است که بهصورت ذاتی، مسلمانان و آحاد جهان اسلام با موجودیت رژیم صهیونیستی سرسازگار نخواهند داشت و این تنها خاندانهای پادشاهی وابسته درون جهان اسلام هستند که در این مسیر قدم برمی دارند و مطابق وعده الهی، خود با تبعات عاقبت سوز آن روبهرو خواهند شد، دیر یا زود اما قطعی است.
دبیر سرویس سیاسی
آیتالله مهدی آصفی، نماینده فقید رهبر انقلاب در عراق در مقالهای که در کتاب «جهان اسلام و چالشهای معاصر» جمعآوری شده است، بیان میکند که سه چالش مهم و اصلی جهان اسلام را در عصر کنونی تهدید میکند: اشغال، تروریسم - افراطیگری و جهانیشدن. بنا بر همین دستهبندی، وی دو چالش «اشغال» و «جهانیشدن» را دو چالش بیرونی و تحمیلی میداند و چالش «تروریسم و افراطیگری دینی» نظیر آنچه وهابیت به آن دامن میزند و پرورش میدهد نیز اگرچه بخشی از آن را متأثر از مؤلفههای خارجی عنوان میکند اما به عنوان یک چالش درونی میشمارد.
با همین سیاق، میتوان گفت که در مورد چالش «اشغال»، در وهله اول اشغال سرزمین مقدس فلسطین و بیتالمقدس به عنوان قبله اول مسلمین و در مراحل بعدی، اشغال خاک کشورهای مسلمان عراق و افغانستان از سوی امریکا و ناتو و همچنین درگیری میان مناطق مسلماننشین در برخی کشورهای غیرمسلمان و... به عنوان یکی از اصلیترین چالشهای جهان اسلام مطرح میگردد. از سوی دیگر «جهانی شدن»، استقلال دولتها و به تبع آن ملتهای مسلمان را نیز به نوعی تهدید میکند؛ در کنار این دو، تأسیس، نفوذ، هدایت و پشتیبانی گروههای افراطی یا تروریستی به ظاهر مسلمان نظیر داعش از سوی رژیم امریکا همواره ابزاری برای پیشبرد اهداف استکبار درون جهان اسلام بوده است.
حال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی دولتهای امارات و بحرین تحت توافقنامههایی موسوم به «پیمان ابراهیم» که میان این سه رژیم و ایالات متحده امریکا بسته شد و اشتیاق برخی دیگر از دولتهای عربی، هم نمودی از نتیجه کارکرد این چالشها درون امت واحده بوده است و هم تهدیدی عمیق و چالشی اساسیتر از سایر چالشها به جهت ترکیبی بودن آن برای جهان اسلام است. یعنی «عادیسازی با رژیم صهیونیستی» که در ذات خود اشغالگر سرزمینهای اسلامی است، به واسطه تشدید وابستگی دولتهای عربی مذکور از یکسو و تضعیف اقتدار دولتهای مسلمان تحت حمله تروریسم ساختهشده به دست غرب، ترکیبی خطرناک در برابر جهان اسلام خواهد بود. چه آنکه تبعات نفوذ و حتی سیطره صهیونیستها - به عنوان مهمترین دشمن مشترک جهان اسلام - در مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی دولتهای عربی، نتیجهای جز تعمیق بحران نخواهد داشت.
بحرین، امارات، سعودی و خیانت
در دهه گذشته و پس از تحولات گسترده در جنبش بیداری اسلامی و عدم توفیق مؤثر آن به واسطه خطاهای راهبردی سران این نهضت در کشورهای مختلف، در سوی دیگر، منطقه شاهد تشدید وابستگی برخی دولتهای مسلمان تحت تأثیر چالش «جهانی شدن» شد که اتفاقاً بر مسأله اشغال نیز تأثیر مستقیم گذاشته است؛ به این معنا که وابستگی این دولتها در نتیجه جهانیسازی و به معنای دیگر، نزدیکی روابط آنها با دولت امریکا که اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی محسوب میشود، سبب شد تا آنها سابقه غیرحسنه خود را با این رژیم به کلی پاک کرده و دست به عادیسازی روابط بزنند. چنانچه پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ در امریکا و ارائه طرح «معامله قرن» از سوی وی بهمنظور آنچه حل صلحآمیز مسأله فلسطین مینامید، نسبت به طرحهای دولتهای گذشته امریکا- که تحت عنوان کلی «روند صلح خاورمیانه» شناخته میشوند- تفاوتهای مهمی دارد که مهمترین آن تأکید بر تعامل میان گروههای فلسطینی و رژیم صهیونیستی بر پایه تعاملات اقتصادی است. این در حالی است که طرحهای دولتهای گذشته امریکا برای فلسطین صرفاً دارای ابعاد سیاسی بوده و اضافه شدن مؤلفه و محور اقتصادی بر راهبرد امریکا نشان دهنده برنامهریزی آنها بر این مبناست؛ چه آنکه به تبع آن، پیمان ابراهیم نیز که پیرامون تغییر مناسبات میان صهیونیستها با امارات متحده عربی و پادشاهی بحرین است، دربرگیرنده اهداف مهم اقتصادی نیز هست؛ همچنین توافق میان سودان و رژیم صهیونیستی برای شروع روند عادیسازی روابط نیز اهداف سیاسی مشخصی را دنبال میکند، اگرچه تاکنون به صورت رسمی رقم نخورده است.
خلیج فارس و حضور صهیونیستها
از این رو میتوان وابستگی اقتصادی، امنیتی و نظامی دولتهایی نظیر امارات، بحرین و حتی سعودی به غربیها را اصلیترین عامل شروع روند منحط عادیسازی و خیانت خسارتبار عربی-اسلامی دانست که تبعات سنگینی را پیش روی کشورهای منطقه خواهد گذاشت؛ بویژه آنکه پای صهیونیستها به خلیج فارس و در نزدیکی ایران باز شده است و جمهوری اسلامی نیز درخصوص منافع ملی خود و حفظ امنیتاش با کسی شوخی نخواهد داشت. این تطور رفتار طی دهههای گذشته میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی از جنگ با این رژیم آغاز شد و حالا به ارتباط مستقیم و بازگشایی سفارتخانهها رسیده است؛ تا آنجا که در اواخر سال 1400، برای اولین بار با یک پرواز مستقیم، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشورهای مسلمان امارات متحده عربی و بحرین سفر کرد. به گزارش ایسنا به نقل از شبکه عبری زبان «کان»، رونین بار رئیس شاباک – آژانس امنیتی اسرائیل- نخستوزیر این رژیم را برای ملاقات با بن زاید همراهی کرد. نکته دیگر اظهارات عبدالله بن احمد آل خلیفه معاون سیاسی وزارت امور خارجه بحرین در کنفرانس امنیتی مونیخ در اول اسفند 1400 بود. رسانه انگلیسی «ایندیپندنت فارسی» گزارش داد که این مقام دستگاه دیپلماسی بحرین، روابط امنیتی و اطلاعاتی سرویس بحرین را با موساد جدی و سابقهدار خواند و تصریح کرد که سرویس جاسوسی موساد در این کشور پایگاه دارد. این درحالی است که خبرگزاری رسمی بحرین در مهر سال ۱۳۹۹ از نخستین سفر رئیس وقت موساد، یوسی کوهن، به منامه و گفتوگویش با همتای بحرینی درمورد مسائل مشترک امنیتی خبر داده بود. بنابراین، مسأله عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی دولتهای مسلمان را میتوان نه تنها یک چالش عقیدتی، گفتمانی و دینی برشمرد بلکه ابعاد آن فارغ از وابستگی سیاسی و اقتصادی به عنوان چالشهای جدید امنیتی و اساسی برای ملتهای مسلمان رخ خواهد داد.
ماهی از سر میگندد
اینها همه در حالی اتفاق میافتد که وزیر خارجه عربستان سعودی اخیراً در سخنانی گفت که عادیسازی کامل روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها برای این رژیم، بلکه برای همه در منطقه مهم و خوب است. فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه عربستان در گفتوگو با خبرگزاری آلمان توافقنامههای عادیسازی روابط منعقد شده میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را یک تحول بسیار مثبت تلقی کرد. این اظهارات از سوی مقامات رژیم سعودی چندان غریب به نظر نمیآید زیرا ارتباطات سرویس اطلاعاتی این رژیم و موساد بر همگان روشن است و روابط حسنه آن با حامی اول صهیونیستها - امریکا- برکسی پوشیده نیست. روشن بود که خاندانهای حاکم در امارات و بحرین که پادشاهی و امیری خود را از بذل سعودی به دست آوردهاند، هیچگاه بدون هماهنگی این رژیم دست به کاری نزده و نخواهند زد. از طرفی نزدیکی هرچه بیشتر رژیم سعودی به صهیونیستها که هر دو سابقه بد اقدامات امنیتی علیه ایران دارند، بویژه آنکه اخیراً در دادگاه سرکرده گروهک تروریستی حرکة النضال اسناد ارتباط تجزیهطلبان با سرویس سعودی افشا شد، مورد حمایت غرب است و ائتلافی جدیتر علیه آرمان فلسطین، استقلال دولتهای اسلامی و در نهایت غارت جهان اسلام قلمداد میشود. اگرچه مطابق آنچه در سند استراتژی امنیت ملی اخیر امریکا منتشر شده است، حمایتها از عربستان سعودی کمرنگتر خواهد بود و همین امر است که موضع سعودیها نسبت به ایران را با چرخش همراه کرده است. چه آنکه تا پیش از این، ولیعهد سعودی ادعا میکرد که باید جنگ یمن را به داخل ایران کشاند و اخیراً اعتراف کرده است که باید با ایران سازش کرد. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در آخرین موضعگیری نسبت به سعودیها با اشاره به مذاکرات جاری میان ایران و عربستان در سطح اطلاعاتی، تصریح کرد که حضور فعال و با برنامه ایران در گفتوگوهای دوجانبه با عربستان سعودی به میزبانی عراق، نشأت گرفته از راهبرد اصولی جمهوری اسلامی در زمینه همکاری و مودت با همسایگان بر مبنای تأمین منافع دوجانبه و منطقهای است. شمخانی همچنین این نکته را خطاب به سعودیها یادآور شد که نباید فراموش کنیم رژیم صهیونیستی بزرگترین دشمن جهان اسلام و جهان عرب است. مسألهای که به روشنی از خاطر دولتهای مرتجع منطقه رفته است.
عبرت از تاریخ منحوس صهیونیستها
پس از حمایت رسمی انگلیس از تشکیل خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین با صدور اعلامیه بالفور، اشغال سرزمینهای اسلامی بهصورت رسمی آغاز شد و دولت یهودی که قریب به اتفاق شهروندانش مهاجران اروپایی بودند در قلب جهان اسلام تشکیل میشود. از بین بردن حاکمیت مسلمانان بر خود، تجاوز به حقوق آنها و کشتار و قتل نیز همزمان برای چند دهه تاکنون شکل گرفته است اما مسأله مهم آن است که دولتی زاییده استکبار در قلب جهان اسلام اعلام موجودیت کرد که علاوه بر تهدید منافع مسلمانان فلسطین، جهان اسلام را دو پاره کرده و یکپارچگی آن را از بین برد و حالا پس از دههها اشغال، بهواسطه عادیسازی روابط مناسبات خود را درون جهان اسلام گسترش داده است.
چنانچه رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران به تاریخ 1379/09/25 در روز قدس، فرمودند: «اساساً تشکیل دولت یهودی یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست در این نقطه از دنیای اسلام، با یک هدف بلندمدت استکباری به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن این دولت در این نقطه حساس که تقریباً قلب دنیای اسلام است یعنی قسمت غرب اسلامی را که آفریقاست، به قسمت شرق اسلامی که همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متصل میکند و یک سهراهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا برای خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطه استعمارگران آن روز که در رأسشان دولت انگلیس بود بر دنیای اسلام باقی بماند و اینطور نباشد که اگر یکوقت دولت اسلامی مقتدری مثل دورانی از حکومت عثمانی به وجود آمد، بتواند جلوی نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد.»
بنابراین، واقعیت ایجاد یک دولت یهودی جعلی در قلب جهان اسلامی ناشی از یک ایده انگلیسی - و نه یهودی- بود که بهعنوان یک سد در برابر دریای خروشان مسلمانان آگاه عمل کند. مسلمانانی که ضمن استقلالطلبی، در پی بیرون راندن غربیها و استعمارگران از سرزمینهای خود بودند.
حالا در روند تحولات منطقه و معادلات پیچیده بینالمللی و نقش و تأثیر دولتهایی که دست به عادیسازی روابط با رژیمی زدهاند که تا پیش از آن در دهههای گذشته آن را تحریم کرده بودند، این اتفاق را بهعنوان یک خیانت بزرگ به آرمانهای اصیل اسلامی و توحیدی نمایش میدهد که البته محصول بذری است که همان دههها پیش از سوی دولت استعمارگر انگلیس در میان مسلمانان کاشته شده است. غفلت دولتهای مسلمان وقت از معارف دینی، جهل و دستنشاندگی حاکمان و خاندانها بر مصالح مسلمانان و ریشه دواندن درخت خبیث افتراق میان جوامع مسلمان بواسطه نفوذ استعمارگران، محصولی جز ناامنی و از بین رفتن سرمایه مسلمانان نخواهد داشت و راه حل آن جز با مبارزه و از بین بردن دولت غاصب صهیونیستی و قطع ریشه وابستگی به استعمارگران نخواهد بود.
نتیجهگیری
عادیسازی را باید مولود دو چالش معاصر جهان اسلام -اشغال و جهانیسازی- برشمرد. از سوی دیگر، پیوند این دولتها با دولت امریکا در موضوع مبارزه با تروریسم (برای مثال سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت امریکا به عربستان سعودی و تشکیل ائتلاف سه گانه با حضور ژنرال السیسی رئیس جمهور نظامی مصر، رقم خورد) میتواند حتی عنصر تروریسم را از جنبهای دیگر در این موضوع پررنگ نماید. به این معنا که این دولتها اساساً ضمن پذیرش خفت اشغال و خیانت به آرمان فلسطین که نتیجه استحاله آنها به علت وابستگی اقتصادی، نظامی و سیاسی بوده است، حالا با خود اشغالگران هم پیمان شدهاند و این هم پیمانی نتیجهای جز تأمین اهداف جهان استکبار و از بین رفتن سرمایههای مسلمین نخواهد داشت.
از سوی دیگر این چالش، هم محصول دو چالش مذکور است و هم تشدید کننده آنها؛ به این معنا که در صورت وقوع جنگ نظامی میان رژیم صهیونیستی و یکی از دولتهای مسلمان، دولتهایی که دست به عادیسازی روابط زدهاند، یا در ائتلاف با صهیونیستها خواهند بود یا خوشبینانه، موضعی بیطرف خواهند داشت. کما اینکه در چالشهای دهههای گذشته میان ایران و این رژیم، این دولتهای وابسته ثابت کردهاند که همواره منافع استکبار را تأمین میکنند. نظیر آنچه در مذاکرات هستهای میان ایران و دولتهای غربی رخ داد و نشان داد که مواضع دولتهایی چون امارات، بحرین، عربستان سعودی و مصر با مواضع اسرائیل و امریکا، همسویی و هماهنگی دارد. از سوی دیگر، همکاری امنیتی این رژیمها با دولتهای استکباری علیه ملتهای مسلمان مستقل همچون ایران نیز یکی دیگر از چالشهای عادیسازی خواهد بود.
در آخر اینکه، روشن است عادیسازی روابط در بهترین حالت از سطح روابط رژیم صهیونیستی با دولتها فراتر نخواهد رفت و به سطح ملتها نخواهد رسید. چنانچه اعتراضات مردمی، واکنشها در فضای مجازی، واکنش شهروندان اماراتی و بحرینی به حضور صهیونیستها در خاک این کشورها و ابراز نفرت نسبت به عادیسازی، دال بر آن است که بهصورت ذاتی، مسلمانان و آحاد جهان اسلام با موجودیت رژیم صهیونیستی سرسازگار نخواهند داشت و این تنها خاندانهای پادشاهی وابسته درون جهان اسلام هستند که در این مسیر قدم برمی دارند و مطابق وعده الهی، خود با تبعات عاقبت سوز آن روبهرو خواهند شد، دیر یا زود اما قطعی است.
«ایران» از اجرای قانون بودجه برای دریافت مالیات از لاکچریها گزارش میدهد
یک میلیون نفر لوکسسوار و لوکسنشین در تور مالیات
گروه اقتصادی/ افزایش و تعریف پایههای مالیاتی جدید و همچنین تمرکز بر پایههایی که طی سالهای گذشته جدی گرفته نشده بود، باعث شده است تعداد زیادی از کسانی که مشمول مالیات نبودند، در تور مالیاتی قرار گیرند. این درحالی است که طبق پایههای مالیاتی تعریف شده، این افراد با درآمد بالا هستند که باید مالیات داراییهای خود را بپردازند.
در این راستا، مالیات بر خانههای خالی، مالیات از خودروهای لوکس و مالیات بر عایدی سرمایه، مهمترین این پایههاست که با تکیه بر آن ضمن تحقق عدالت مالیاتی، درآمدهای دولت از محل مالیات نیز افزایش مییابد.
بررسی اقدامات وزارت امور اقتصادی و دارایی برای جلوگیری از فرار مالیاتی و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت، نشان میدهد که به طور عمده این اقدامات براساس تکالیف بودجهای که برعهده این وزارتخانه گذاشته شده، در دستور کار قرارگرفته است. یکی از این تکالیف جزء 2 بند (ط) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات واحدهای مسکونی خالی موضوع ماده 54 مکرر اصلاحی قانون مالیاتهای مستقیم است که درسال گذشته اقدامات متعددی برای عملیاتی شدن آن انجام شد و درنهایت با وجود زمان کمی که از آغاز عملیات اجرایی آن میگذشت، برای تعدادی از مؤدیان نیز مالیات در نظر گرفته شد. همچنین بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت نیز تکلیف دیگری است که برعهده نظام مالیاتی کشور گذاشته شده است. علاوه براین، طبق بند (ش) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات انواع خودروهای سواری و وانت دوکابین، خودروهای گرانقیمت نیز مشمول مالیات شدهاند.
فراهم کردن بسترهای دریافت مالیات از واحدهای مسکونی خالی
همانگونه که اشاره شد، مالیات از خانههای خالی به منظور ساماندهی بازار اجاره و مسکن یکی از اقدامات مهم وزارت امور اقتصادی و دارایی است که از سال گذشته به صورت جدی در دستور کار قرار گرفته است. نظام مالیاتی کشور و وزارت امور اقتصادی و دارایی برای فراهم کردن بسترهای قانونی دریافت این نوع مالیات، اقدامات متنوعی صورت داده است. در این زمینه نحوه محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی در اجرای حکم ماده تدوین و ابلاغ دستورالعمل 54 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم اصلاحی به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 1399 و ارزشگذاری و محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی از جمله این اقدامات است. همچنین تهیه و طراحی فرم اوراق گزارش رسیدگی مالیات و درخواست ارائه اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی، ارزشگذاری و محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی از وزارت راه و شهرسازی و درخواست ارسال اطلاعات، بررسی و پالایش اطلاعات دریافتی از وزارت راه و شهرسازی، مراجعه به درگاه خدمات ملی الکترونیک سازمان و مشاهده میزان «اطلاعرسانی عمومی به افراد مشمول از طریق ارسال پیامک طی چند مرحله» مالیات تعلق گرفته و پرداخت آن، پاسخگویی به مراجع نظارتی از جمله مرکز بازرسی، مدیریت عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت امور اقتصادی و دارایی، معاونت نظارت مجلس شورای اسلامی و معاونت امور حقوقی و مجلس، از دیگر اقدامات انجام شده درسال گذشته محسوب میشود. ازسوی دیگر، درخواست افتتاح حساب بانکی به منظور وصول مالیاتهای متعلق به واحدهای مسکونی خالی از دفتر حسابداری، وصول و استرداد مالیاتی واعلام فرایندهای اجرایی و تکالیف قانونی مؤدیان به منظور اطلاعرسانی از طریق دفتر روابط عمومی و فرهنگسازی مالیاتی، در همین راستا صورت گرفته است.
شناسایی بیش از 488 هزار واحد مسکونی خالی
با اقداماتی که درسال گذشته انجام شد و به بخشی از آنها اشاره شد، در مجموع 496 هزار و 946 رکورد از خانههای خالی شناسایی شد که این تعداد رکورد مربوط به 488 هزار و 416 واحد مسکونی خالی میشود. بدین ترتیب محاسبات نشان میدهد که مالکان این واحدهای مسکونی خالی باید بیش از 3 هزار و 900 میلیارد تومان مالیات بپردازند. ازمجموع رکوردهای شناسایی شده بیشترین سهم به اشخاص حقیقی اختصاص دارد به طوری که دراین مدت 493 هزار و 222 رکورد از این اشخاص شناسایی شده است که مربوط به 485 هزار و 584 واحد مسکونی خالی میشود. مالیات متعلقه به این واحدها نیز بیش از 3 هزار و 800 میلیارد تومان محاسبه شده است. این درحالی است که واحدهای مسکونی خالی شناسایی شده از اشخاص حقوقی نسبت به حقیقیها ناچیز بوده است. دراین مدت 3 هزار و 724 رکورد شامل 2 هزار و 832 واحد مسکونی از این اشخاص شناسایی شده است که مجموع مالیات متعلقه به آنها بیش از 75 میلیارد تومان میشود.
بسترسازی برای دریافت مالیات خانههای لاکچری
سال گذشته در راستای اجرای بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه درخصوص مالیات خانهها و باغ ویلاهای گرانقیمت نیز اقدامات زیادی از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی انجام شد. دراین زمینه تعیین قواعد و نحوه ارزشگذاری، محاسبات و پردازش روی اطلاعات پاکسازی شده در قالب سند تحلیل کارکردی، مهمترین گامی بود که دراین خصوص برداشته شد. علاوه براین، تهیه و طراحی فرمهای گزارش حسابرسی و برگ مطالبه مورد نیاز در اجرای سند تحلیل کارکردی تهیه شده، ابلاغ آییننامه اجرایی بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه به ادارات کل سطح کشور، اعلام ترتیبات و مقررات اجرایی دریافت اقلام اطلاعاتی موردنیاز، تبیین و تشریح اقلام اطلاعاتی و نحوه اجرای قانون بودجه و نحوه دریافت اطلاعات از شهرداری نیز درهمین راستا انجام شده است. از سوی دیگر اعلام اقلام اطلاعاتی مورد نیاز به سازمان شهرداریها، دهیاریها، وزارت راه و شهرسازی و سازمان ثبت اسناد و املاک کشورو درخواست ارائه اطلاعات مربوط به این اقلام به منظور تعیین داراییهای مشمول و ارزش آنها از دیگر اقداماتی است که بسترهای تحقق این پایه مالیاتی را در سال گذشته فراهم کرد.
شناسایی 24 هزار واحد مسکونی گرانقیمت
به دنبال اقدامات انجام شده در سال گذشته، در مجموع 79 هزار و 812 مؤدی شناسایی شد. همچنین تعداد املاک شناسایی شده به 24 هزار و 511 مورد رسید. بدین ترتیب مالیات محاسبه شده این تعداد ملک به بیش از 28 میلیارد تومان رسید.
اقدامات صورت گرفته برای مالیات خودروهای لوکس
به منظور دریافت مالیات از خودروهای لاکچری نیز اقداماتی مانند تهیه سند تحلیل کارکردی مالیات سالانه انواع خودرو، تهیه و طراحی فرمهای گزارش حسابرسی و برگ مطالبه مورد نیاز، ابلاغ آییننامه اجرایی، اعلام اقلام اطلاعاتی مورد نیاز به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی و درخواست ارائه اطلاعات مربوط به این اقلام، بررسی و پالایش اطلاعات خودروهای سواری و وانت دوکابین و ارسال به معاونت فناوریهای مالیاتی و ابلاغ نتیجه اقدامات اجرای مقررات به اداره کل فناوری اطلاعات و ارسال اطلاعات دریافتی و درخواست اعلام به مؤدیان مشمول با استفاده از پیامک و همچنین بارگذاری در درگاه اینترنتی سازمان امور مالیاتی انجام شده است.
شناسایی 505 هزار مؤدی خودروهای گرانقیمت
با اجرای مقررات قانون بودجه سال گذشته برای خودروهای گرانقیمت نیز 505 هزار و 177 مؤدی مشمول این نوع مالیات شناسایی شدند که 370 هزار دستگاه خودرو را دربرمی گیرد. مالیات متعلق به این افراد نیز به بیش از 30 میلیارد تومان میرسد که در سال گذشته تعدادی از مشمولان مالیات خود را پرداخت کردند. براساس گفتههای رئیس کل سازمان امور مالیاتی از ۱۷.۵ میلیون خودروی سواری و دوکابین موجود در کشور، ۵۵۰ هزار خودرو مشمول این مالیات هستند که این خودروها باید ۵۶۰۰ میلیارد تومان مالیات بدهند. بنابراین طی سال گذشته و براساس قانون بودجه 1400 درمجموع یک میلیون و 81 هزار و 935 مؤدی جدید بابت این سه پایه مالیاتی شناسایی شدهاند.
در این راستا، مالیات بر خانههای خالی، مالیات از خودروهای لوکس و مالیات بر عایدی سرمایه، مهمترین این پایههاست که با تکیه بر آن ضمن تحقق عدالت مالیاتی، درآمدهای دولت از محل مالیات نیز افزایش مییابد.
بررسی اقدامات وزارت امور اقتصادی و دارایی برای جلوگیری از فرار مالیاتی و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت، نشان میدهد که به طور عمده این اقدامات براساس تکالیف بودجهای که برعهده این وزارتخانه گذاشته شده، در دستور کار قرارگرفته است. یکی از این تکالیف جزء 2 بند (ط) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات واحدهای مسکونی خالی موضوع ماده 54 مکرر اصلاحی قانون مالیاتهای مستقیم است که درسال گذشته اقدامات متعددی برای عملیاتی شدن آن انجام شد و درنهایت با وجود زمان کمی که از آغاز عملیات اجرایی آن میگذشت، برای تعدادی از مؤدیان نیز مالیات در نظر گرفته شد. همچنین بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت نیز تکلیف دیگری است که برعهده نظام مالیاتی کشور گذاشته شده است. علاوه براین، طبق بند (ش) تبصره 6 قانون بودجه در ارتباط با مالیات انواع خودروهای سواری و وانت دوکابین، خودروهای گرانقیمت نیز مشمول مالیات شدهاند.
فراهم کردن بسترهای دریافت مالیات از واحدهای مسکونی خالی
همانگونه که اشاره شد، مالیات از خانههای خالی به منظور ساماندهی بازار اجاره و مسکن یکی از اقدامات مهم وزارت امور اقتصادی و دارایی است که از سال گذشته به صورت جدی در دستور کار قرار گرفته است. نظام مالیاتی کشور و وزارت امور اقتصادی و دارایی برای فراهم کردن بسترهای قانونی دریافت این نوع مالیات، اقدامات متنوعی صورت داده است. در این زمینه نحوه محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی در اجرای حکم ماده تدوین و ابلاغ دستورالعمل 54 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم اصلاحی به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 1399 و ارزشگذاری و محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی از جمله این اقدامات است. همچنین تهیه و طراحی فرم اوراق گزارش رسیدگی مالیات و درخواست ارائه اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی، ارزشگذاری و محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی از وزارت راه و شهرسازی و درخواست ارسال اطلاعات، بررسی و پالایش اطلاعات دریافتی از وزارت راه و شهرسازی، مراجعه به درگاه خدمات ملی الکترونیک سازمان و مشاهده میزان «اطلاعرسانی عمومی به افراد مشمول از طریق ارسال پیامک طی چند مرحله» مالیات تعلق گرفته و پرداخت آن، پاسخگویی به مراجع نظارتی از جمله مرکز بازرسی، مدیریت عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت امور اقتصادی و دارایی، معاونت نظارت مجلس شورای اسلامی و معاونت امور حقوقی و مجلس، از دیگر اقدامات انجام شده درسال گذشته محسوب میشود. ازسوی دیگر، درخواست افتتاح حساب بانکی به منظور وصول مالیاتهای متعلق به واحدهای مسکونی خالی از دفتر حسابداری، وصول و استرداد مالیاتی واعلام فرایندهای اجرایی و تکالیف قانونی مؤدیان به منظور اطلاعرسانی از طریق دفتر روابط عمومی و فرهنگسازی مالیاتی، در همین راستا صورت گرفته است.
شناسایی بیش از 488 هزار واحد مسکونی خالی
با اقداماتی که درسال گذشته انجام شد و به بخشی از آنها اشاره شد، در مجموع 496 هزار و 946 رکورد از خانههای خالی شناسایی شد که این تعداد رکورد مربوط به 488 هزار و 416 واحد مسکونی خالی میشود. بدین ترتیب محاسبات نشان میدهد که مالکان این واحدهای مسکونی خالی باید بیش از 3 هزار و 900 میلیارد تومان مالیات بپردازند. ازمجموع رکوردهای شناسایی شده بیشترین سهم به اشخاص حقیقی اختصاص دارد به طوری که دراین مدت 493 هزار و 222 رکورد از این اشخاص شناسایی شده است که مربوط به 485 هزار و 584 واحد مسکونی خالی میشود. مالیات متعلقه به این واحدها نیز بیش از 3 هزار و 800 میلیارد تومان محاسبه شده است. این درحالی است که واحدهای مسکونی خالی شناسایی شده از اشخاص حقوقی نسبت به حقیقیها ناچیز بوده است. دراین مدت 3 هزار و 724 رکورد شامل 2 هزار و 832 واحد مسکونی از این اشخاص شناسایی شده است که مجموع مالیات متعلقه به آنها بیش از 75 میلیارد تومان میشود.
بسترسازی برای دریافت مالیات خانههای لاکچری
سال گذشته در راستای اجرای بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه درخصوص مالیات خانهها و باغ ویلاهای گرانقیمت نیز اقدامات زیادی از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی انجام شد. دراین زمینه تعیین قواعد و نحوه ارزشگذاری، محاسبات و پردازش روی اطلاعات پاکسازی شده در قالب سند تحلیل کارکردی، مهمترین گامی بود که دراین خصوص برداشته شد. علاوه براین، تهیه و طراحی فرمهای گزارش حسابرسی و برگ مطالبه مورد نیاز در اجرای سند تحلیل کارکردی تهیه شده، ابلاغ آییننامه اجرایی بند (خ) تبصره 6 قانون بودجه به ادارات کل سطح کشور، اعلام ترتیبات و مقررات اجرایی دریافت اقلام اطلاعاتی موردنیاز، تبیین و تشریح اقلام اطلاعاتی و نحوه اجرای قانون بودجه و نحوه دریافت اطلاعات از شهرداری نیز درهمین راستا انجام شده است. از سوی دیگر اعلام اقلام اطلاعاتی مورد نیاز به سازمان شهرداریها، دهیاریها، وزارت راه و شهرسازی و سازمان ثبت اسناد و املاک کشورو درخواست ارائه اطلاعات مربوط به این اقلام به منظور تعیین داراییهای مشمول و ارزش آنها از دیگر اقداماتی است که بسترهای تحقق این پایه مالیاتی را در سال گذشته فراهم کرد.
شناسایی 24 هزار واحد مسکونی گرانقیمت
به دنبال اقدامات انجام شده در سال گذشته، در مجموع 79 هزار و 812 مؤدی شناسایی شد. همچنین تعداد املاک شناسایی شده به 24 هزار و 511 مورد رسید. بدین ترتیب مالیات محاسبه شده این تعداد ملک به بیش از 28 میلیارد تومان رسید.
اقدامات صورت گرفته برای مالیات خودروهای لوکس
به منظور دریافت مالیات از خودروهای لاکچری نیز اقداماتی مانند تهیه سند تحلیل کارکردی مالیات سالانه انواع خودرو، تهیه و طراحی فرمهای گزارش حسابرسی و برگ مطالبه مورد نیاز، ابلاغ آییننامه اجرایی، اعلام اقلام اطلاعاتی مورد نیاز به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی و درخواست ارائه اطلاعات مربوط به این اقلام، بررسی و پالایش اطلاعات خودروهای سواری و وانت دوکابین و ارسال به معاونت فناوریهای مالیاتی و ابلاغ نتیجه اقدامات اجرای مقررات به اداره کل فناوری اطلاعات و ارسال اطلاعات دریافتی و درخواست اعلام به مؤدیان مشمول با استفاده از پیامک و همچنین بارگذاری در درگاه اینترنتی سازمان امور مالیاتی انجام شده است.
شناسایی 505 هزار مؤدی خودروهای گرانقیمت
با اجرای مقررات قانون بودجه سال گذشته برای خودروهای گرانقیمت نیز 505 هزار و 177 مؤدی مشمول این نوع مالیات شناسایی شدند که 370 هزار دستگاه خودرو را دربرمی گیرد. مالیات متعلق به این افراد نیز به بیش از 30 میلیارد تومان میرسد که در سال گذشته تعدادی از مشمولان مالیات خود را پرداخت کردند. براساس گفتههای رئیس کل سازمان امور مالیاتی از ۱۷.۵ میلیون خودروی سواری و دوکابین موجود در کشور، ۵۵۰ هزار خودرو مشمول این مالیات هستند که این خودروها باید ۵۶۰۰ میلیارد تومان مالیات بدهند. بنابراین طی سال گذشته و براساس قانون بودجه 1400 درمجموع یک میلیون و 81 هزار و 935 مؤدی جدید بابت این سه پایه مالیاتی شناسایی شدهاند.
«ایران» از سیر تحول و تبدیل شخصیت لاتهای دیروز به اراذل امروز گزارش میدهد
مرگ لوطی ها تولد اوباش
مهسا قوی قلب
خبرنگار
از لوطی تا لات فاصله زیادی به اندازه زمین تا آسمان میتوان متصور شد، همه ما در فیلمها و سریالهای تلویزیونی قدیمی و حتی جدید مانند شب دهم، نماهایی از لوطیهای قدیم را دیدهایم، مردانی درشتجثه با لحن و ادای کلمات به شکلی متفاوت، پاشنه کفشهای خوابانده، کلاه شاپو برسر، تسبیح در دست و شکل و شمایلی از این دست برای همه ما تداعیکننده لوطیهایی هستند که مشخصه بارز آنها جوانمردی و حضور در زورخانهها و دستگیری از بیچارگان بود، اما امروز این واژه نه تنها به لحاظ شکلی تغییر کرده و لغت «لوطی»، «لات» نوشته میشود، بلکه گویی حضور این افراد به مرور زمان بسیار کمرنگ شده و فقط تصویری از ایشان در ذهنها باقی مانده است، این در حالی است که اراذل و اوباش و لاتهای خیابانی سبب رعب و وحشت مردم شده و زمینههای فساد را در جامعه فراهم میکنند. به نظر میآید باید با برنامهریزیهای عمیق، منطقی و کارشناسانه دوباره سعی در بازگرداندن مرام و معرفت لوطیها کرد و سبب شد آمارهای جرم و جنایاتی که توسط اراذل و اوباش در محلات مختلف شکل میگیرد، کاهش پیدا کند.
دکتر جعفر بای، جرمشناس و محقق آسیبهای اجتماعی درباره ساختار اجتماعی و تفاوت زندگی افرادی که در قدیم به لاتها و امروزه به اراذل و اوباش معروف هستند، به «ایران» میگوید: اگر امروزه گروهی با عنوان اراذل و اوباش عناصر مزاحم اجتماعی و برهم زننده قواعد جامعه هستند و آسیبهای اجتماعی را ترویج میکنند، در گذشته و نسلهای پیشین افرادی تحت عنوان «عیاران» مروج درستی، راستی و پاکی بودند و در مقابل آنان «طراران» ادامهدهنده همان مشی اراذل و اوباش محسوب میشدند، یعنی طراران، راهزنان و دزدانی بودند که قواعد اجتماعی را زیر پا میگذاشتند و با سرقت و دزدی، ناامنی را در جامعه ترویج میدادند، ولی عیاران در مقابل آنان انسانهای وارسته و بزرگواری بودند که به کمک انسانهای ضعیف، مستضعفان، ناتوانان و بیچارگان اجتماعی پرداخته و ضعفا را یاری میکردند. عیاران را با ادبیات و واژگان مختلفی یاد کردهاند که گروهی از آنان را بهعنوان لوطیها یا لاتها تعبیر میکنند.
به گفته این آسیبشناس، لوطی ها در واقع قشری محسوب میشدند که دارای مرام، آداب و رسوم خاصی بودند، لوطیها فرهنگی ویژه خود داشتند و هنجارهای اجتماعی را برای خود پذیرفته بودند. این افراد، طبقهای از جامعه را تشکیل میدادند که ارتباطات اجتماعی ویژهای با رعایت واژگان و نوع رفتار و منش منحصر به خود داشتند و سعی میکردند مانند جوانمردان، عیاران و انسانهای رادمرد در جامعه به انجام فعالیتهای مثبت بپردازند؛ بهعنوان مثال اگر طراران یا اراذل و اوباش امروزین بهدنبال زن و بچههای مردم بودند، لاتها یا عیاران، جوانمرد و رادمرد و لوطی بوده و هیچگاه بهدنبال ناموس مردم نبودند. آنان مددکار و یاریرسان ضعفا بودند، از پایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار بوده و در محله، اعتماد خاصی به آنها میشد بهعنوان نمونه افراد وقتی که به مسافرتهای طولانیمدت میرفتند، مال و اموال و ناموس خویش را به لوطیها میسپردند.
به اعتقاد بای، کمک کردن بخشی از فعالیت عیاران محسوب میشد، آنان از اغنیا مال و اموال را میگرفتند و به فقرا و بینوایان میدادند. چه بسا در محلهایی که گردش کار اقتصادی فراوانی اتفاق میافتاد، از آنان باج دریافت میکردند تا به افراد ضعیف بدهند. آنان که قویبنیه بودند، بیشتر به ورزشهایی از جمله ورزش باستانی گرایش داشتند، از زور بازوی مناسبی برخوردار بودند و از قدرت بدنی خود به نفع مظلومان استفاده میکردند. کافهنشینانی بودند که هیچگاه موادمخدر و مواردی از این دست مصرف نمیکردند، این در حالی است که امروز اراذل و اوباش انسانهای درمانده و گرفتار موادمخدر و افرادی ضعیف و ناتوان، ژولیده و فاقد هرگونه ارزش اجتماعی هستند، هیچ اعتمادی نسبت به آنان وجود ندارد و جامعه اقبالی به آنان نمیکند و منفور اجتماع هستند، این افراد با لوطیها متفاوت هستند، چون لوطیها از احترام ویژهای در میان مردم برخوردار بودند، به بزرگان و ریشسفیدان احترام میگذاشتند و واژگان و اصطلاحات خاصی که مظهر تواضع و فروتنی است، در گفتار خویش داشتند.
او در ادامه در مورد تفاوتهای اجتماعی لوطیها و اراذل و اوباش توضیح میدهد: لوطیها برای ترویج فرهنگ خویش نوچههایی داشتند که بهعنوان شاگردان آنها بودند و سعی میکردند آداب لوطیگری را بیاموزند و اجرا کنند تا لاتهای آینده البته با نگاه مثبت اجتماعی شوند. هیچ گاه لوطیها بهدنبال زورگیری یا زدن دیگران نبودند، در حالی که اراذل امروز زورگیری و با مردم ضعیف زدوخورد میکنند و هیچگونه مرام و اخلاقی ندارند و به سرقت و چپاول اموال دیگران میپردازند.
نگاهی روانشناسانه به تولد یک مبتلا به شخصیت ضداجتماعی
دکتر فربد فدایی، روانپزشک با اشاره به اینکه در فرهنگ فارسی معین، اراذل و اوباش بهصورت افراد فرومایه، پست و ناکس تعریف شدهاند، به «ایران» میگوید: این گروه مردمی بیهنر، بیفرهنگ، خشن، بیکار و بیعار را تشکیل میدهند. این ویژگیها از دیدگاه روانپزشکی در مفهوم اختلال شخصیت ضداجتماعی متبلور میشود. عنوان شخصیت ضداجتماعی به افرادی اطلاق میشود که ظرفیت دلبستگی یا وفاداری به دیگران و رعایت قوانین زندگی اجتماعی را ندارند. افرادی بیعاطفه و به فکر لذتهای آنی هستند، احساس مسئولیت ندارند و با اینکه به طور مکرر مورد تنبیه قرار میگیرند، نمیتوانند رفتار خود را تغییر دهند.
به گفته فدایی، شخصیتهای ضداجتماعی، فاقد قضاوت اجتماعی هستند، اما با دلیلتراشی خود را متقاعد میکنند که رفتارهای ضداجتماعی و مجرمانه آنان مجاز است. برای نمونه، یک سارق خودرو میگوید که چرا باید فلان شخص ماشین داشته باشد اما من نداشته باشم؟ پس حق دارم ماشین دیگری را بدزدم. ساختار شخصیتی این افراد نارسا است یعنی بخش وجدانی و اخلاقی شخصیت آنان شکل نگرفته و نارسایی دارد. در مورد علل ایجاد شخصیت ضداجتماعی عوامل مختلفی نقش دارند از جمله ژنتیک و عوامل زیست محیطی. برای نمونه ضایعه وارده به مغز حین زایمان، ضربه به سر و التهاب مخ، عوامل رفتاری از جمله نقص در شرطی شدن و خاموشی آن، عوامل روانی رشدی از جمله اختلال در تعامل با والدین و عوامل اجتماعی را از این دست میتوان نام برد. در عین حال هم عموماً ترکیبی از عوامل مذکور وجود دارد. شناخت این وضعیت و تغییر رفتار در فردی که جزء اراذل و اوباش طبقهبندی میشود، مستلزم آگاهی از این عوامل متعدد و درهم پیچیده است.
او در ادامه میافزاید: شخصیتهای ضداجتماعی در اصطلاح روانپزشکی یا اراذل و اوباش در فرهنگ عامه که گاهی به غلط لات و لوت خوانده میشوند، طیف گستردهای را تشکیل میدهند که یک انتهای آن شامل افرادی است که با رفتارها یا گفتار ناخوشایند و بیادبانه و ظاهر نامناسب برای نمونه مردی که دکمههای پیراهن خود را باز میگذارد و به خانمها متلک میگوید، مشخص میشود و در انتهای دیگر سارقان مسلح و جانیان قرار دارند. بین این دو انتهای طیف هم مجموعهای از دروغگویان مرضی، آفتابهدزدها، جاعلان، مختلسین، سارقان شبرو و قاچاقچیان موادمخدر جای گرفتهاند. شخصیت ضداجتماعی آینده اغلب کودکی است که زندگی مادر او در شرایطی نامطلوب گذشته است. شوهر نیز شرایطی شبیه به او دارد. هر رنج ناشی از بارداری یا زایمان سبب دیدگاه منفی او به کودکی میشود که هنوز به دنیا نیامده است. شوهر در زمان بارداری و زایمان به او کمک نمیکند. روابط این زن و شوهر اغلب به جدایی یا طلاق رسمی ختم میشود. در نتیجه کودک ممکن است برای نگهداری به دیگران یا به مؤسسات گوناگون سپرده شود. اگر هم با خانواده خود بماند، در معرض بدرفتاری، تنبیه سخت بدنی، بیتوجهی به نیازهای عاطفی و آزار جنسی قرار میگیرد که به طور معمول در والدین معتاد به موادمخدر و الکل و بیبندوبار دیده میشود.
فدایی با بیان اینکه روابط در این خانوادهها بر پایه محبت و اعتماد نیست، توضیح میدهد: کوشش اولیای مدرسه برای برقراری نوعی کنترل بر رفتار کودک از طرف والدین با بیتفاوتی روبهرو میشود یا حتی مورد مخالفت آنان قرار میگیرد و به این ترتیب این کودک از همانندسازی مثبت با آموزگار نیز محروم میماند. این کودک و نوجوان نسبت به جامعهای که به نیازهای او توجهی ندارد و فقط دستورهای اخلاقی میدهد، حالت طغیان پیدا و ضد دستورهای اجتماعی رفتار میکند و چنین است که شخصیت ضداجتماعی زاده میشود. او آنچه را که فرا گرفته است، به کار میبرد و رفتارهایی را که با او شده است، با دیگران تکرار میکند و در نتیجه لجباز، خشن، پرخاشگر، دروغگو، فریبکار، گستاخ و بیشرم میشود. اقدام به دزدی و ضرب و جرح میکند، نسبت به امنیت خود و دیگران بیتوجه است، بدون احتیاط و با سرعت زیاد رانندگی میکند، بیمسئولیت است، بیبرنامه است و در مورد اعمال خود احساس پشیمانی ندارد. مجازاتهای گوناگون از جمله زندان در او اثر بازدارنده ندارد، بلکه او را نسبت به جامعه کینهتوزتر میکند.
بـــــــرش
برچسب زنی به اراذل و اوباش ممنوع!
دکتر رؤیا بلوری، فعال اجتماعی و جامعهشناس نیز با بیان این که هر پدیدهای قبل از پردازش باید مفهومسازی شود، به «ایران» توضیح میدهد: مفهوم اراذل و اوباش نه در جامعه و نه در قوانین بهروشنی مفهومسازی نشده است. حتی اگر این افراد را مجرم بدانیم، در قانون هیچ جرمی تحت عنوان رفتارهای اراذل و اوباش وجود ندارد. فرض کنیم فعل این افراد روشن باشد، رذالت و اوباشگری، به هم ریختن جامعه، عربدهکشی و تهدید کردن مردم همگی از جمله رفتارهایی است که به این دسته از افراد نسبت داده میشود. در مرحله بعد باید علل پیدایش این افراد روشن شود. در واقع سه مرحله مهم اینجا وجود دارد؛ یکی اینکه این پدیده چگونه به وجود میآید و دیگری اینکه چگونه باید پیشگیری کرد و بعد از ایجاد، چگونه باید با آن برخورد شود.
به گفته او، درباره پدیده اراذل و اوباش، ریشههای فرهنگی و اقتصادی وجود دارد. جامعهشناسان معتقدند بعد فرهنگ در خصوص این افراد بسیار پررنگ است یعنی تا افرادی در جامعه احساس تحقیرشدگی و ندیده گرفته شدن و احساس توهین نبینند به رفتارهای اوباشگری روی نمیآورند. محرومیت نسبی نیز یکی از مسائلی است که در خصوص این آسیب از اهمیت بالایی برخوردار است، محرومیت نسبی به این معناست که فردی یا گروهی در جامعه به انتظارات و حقوقی که توقع دارند، نرسیدهاند و احساس میکنند به قولی دیگران حق آنها را خوردهاند. مسأله مهم دیگری که در زمینه این افراد باید به آن پرداخته شود، مسأله برچسبزنی است. در تمامی آسیبهای اجتماعی به این نتیجه میرسیم که وقتی برچسبهای اجتماعی یا انگ به فرد یا گروهی زده شود، ناخودآگاه این افراد به سمت رفتارهای ناهنجار کشیده میشوند.
بلوری با نگاهی دیگر به مقوله برچسبزنی اشاره کرده و میافزاید: در زمانی اراذل و اوباش را در سطح شهر با رفتاری تحقیرآمیز میچرخاندند و به نمایش میگذاشتند، این در حالی است که همین عمل، به گونهای برچسبزنی به این افراد است و سبب گسترش رفتارهای مجرمانه آنها میشود. برچسبزنی سبب میشود آنها هم عمل خود را تأیید کرده و رفتارهای ناشایست را بکرات در سطح جامعه تکرار کنند. نکته دیگری که سبب گسترش اوباشگری میشود، طرد شدن آنها از خانواده و جامعه است. وقتی افراد، وابستگیها و پیوندهایی با گروههای اجتماعی، خانواده و حتی نهادهای آموزشی نداشته باشند، به سمت آسیب سوق داده میشوند تا خود را در جامعه مطرح کنند و این عامل سبب میشود با تجمیع این افراد طرد شده و پیوند ایشان با یکدیگر، خردهفرهنگهایی هم شکل بگیرد. معمولاً در این خرده فرهنگها کارهای خلاف موجب بروز شخصیت و خودنمایی آنها میشود و در حاشیه اجتماع و در محلات پررنگتر شده و بستر ارتکاب خلاف و آسیبها نیز در آن مناطق بیشتر شود.
او در خاتمه خاطرنشان میکند: اگر بخواهیم چنین رفتارهایی در جامعه وجود نداشته باشد، باید پیشگیری کنیم، پذیرش، آموزش و جلوگیری از انگ زدن قطعاً روشهایی هستند که بهسادگی میتوانند از آسیبهای اینچنینی جلوگیری کنند اما در صورت بروز چنین آسیبهایی، آفتابه به گردن بستن و در خیابان چرخاندن و اعمال شدیدترین برخوردها با ایشان نمیتواند راه چاره باشد، باید زمینههای به وجود آمدن این پدیدهها را از بین ببریم و کارفرهنگی انجام دهیم تا شاهد کاهش چنین آسیبهایی باشیم.
خبرنگار
از لوطی تا لات فاصله زیادی به اندازه زمین تا آسمان میتوان متصور شد، همه ما در فیلمها و سریالهای تلویزیونی قدیمی و حتی جدید مانند شب دهم، نماهایی از لوطیهای قدیم را دیدهایم، مردانی درشتجثه با لحن و ادای کلمات به شکلی متفاوت، پاشنه کفشهای خوابانده، کلاه شاپو برسر، تسبیح در دست و شکل و شمایلی از این دست برای همه ما تداعیکننده لوطیهایی هستند که مشخصه بارز آنها جوانمردی و حضور در زورخانهها و دستگیری از بیچارگان بود، اما امروز این واژه نه تنها به لحاظ شکلی تغییر کرده و لغت «لوطی»، «لات» نوشته میشود، بلکه گویی حضور این افراد به مرور زمان بسیار کمرنگ شده و فقط تصویری از ایشان در ذهنها باقی مانده است، این در حالی است که اراذل و اوباش و لاتهای خیابانی سبب رعب و وحشت مردم شده و زمینههای فساد را در جامعه فراهم میکنند. به نظر میآید باید با برنامهریزیهای عمیق، منطقی و کارشناسانه دوباره سعی در بازگرداندن مرام و معرفت لوطیها کرد و سبب شد آمارهای جرم و جنایاتی که توسط اراذل و اوباش در محلات مختلف شکل میگیرد، کاهش پیدا کند.
دکتر جعفر بای، جرمشناس و محقق آسیبهای اجتماعی درباره ساختار اجتماعی و تفاوت زندگی افرادی که در قدیم به لاتها و امروزه به اراذل و اوباش معروف هستند، به «ایران» میگوید: اگر امروزه گروهی با عنوان اراذل و اوباش عناصر مزاحم اجتماعی و برهم زننده قواعد جامعه هستند و آسیبهای اجتماعی را ترویج میکنند، در گذشته و نسلهای پیشین افرادی تحت عنوان «عیاران» مروج درستی، راستی و پاکی بودند و در مقابل آنان «طراران» ادامهدهنده همان مشی اراذل و اوباش محسوب میشدند، یعنی طراران، راهزنان و دزدانی بودند که قواعد اجتماعی را زیر پا میگذاشتند و با سرقت و دزدی، ناامنی را در جامعه ترویج میدادند، ولی عیاران در مقابل آنان انسانهای وارسته و بزرگواری بودند که به کمک انسانهای ضعیف، مستضعفان، ناتوانان و بیچارگان اجتماعی پرداخته و ضعفا را یاری میکردند. عیاران را با ادبیات و واژگان مختلفی یاد کردهاند که گروهی از آنان را بهعنوان لوطیها یا لاتها تعبیر میکنند.
به گفته این آسیبشناس، لوطی ها در واقع قشری محسوب میشدند که دارای مرام، آداب و رسوم خاصی بودند، لوطیها فرهنگی ویژه خود داشتند و هنجارهای اجتماعی را برای خود پذیرفته بودند. این افراد، طبقهای از جامعه را تشکیل میدادند که ارتباطات اجتماعی ویژهای با رعایت واژگان و نوع رفتار و منش منحصر به خود داشتند و سعی میکردند مانند جوانمردان، عیاران و انسانهای رادمرد در جامعه به انجام فعالیتهای مثبت بپردازند؛ بهعنوان مثال اگر طراران یا اراذل و اوباش امروزین بهدنبال زن و بچههای مردم بودند، لاتها یا عیاران، جوانمرد و رادمرد و لوطی بوده و هیچگاه بهدنبال ناموس مردم نبودند. آنان مددکار و یاریرسان ضعفا بودند، از پایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار بوده و در محله، اعتماد خاصی به آنها میشد بهعنوان نمونه افراد وقتی که به مسافرتهای طولانیمدت میرفتند، مال و اموال و ناموس خویش را به لوطیها میسپردند.
به اعتقاد بای، کمک کردن بخشی از فعالیت عیاران محسوب میشد، آنان از اغنیا مال و اموال را میگرفتند و به فقرا و بینوایان میدادند. چه بسا در محلهایی که گردش کار اقتصادی فراوانی اتفاق میافتاد، از آنان باج دریافت میکردند تا به افراد ضعیف بدهند. آنان که قویبنیه بودند، بیشتر به ورزشهایی از جمله ورزش باستانی گرایش داشتند، از زور بازوی مناسبی برخوردار بودند و از قدرت بدنی خود به نفع مظلومان استفاده میکردند. کافهنشینانی بودند که هیچگاه موادمخدر و مواردی از این دست مصرف نمیکردند، این در حالی است که امروز اراذل و اوباش انسانهای درمانده و گرفتار موادمخدر و افرادی ضعیف و ناتوان، ژولیده و فاقد هرگونه ارزش اجتماعی هستند، هیچ اعتمادی نسبت به آنان وجود ندارد و جامعه اقبالی به آنان نمیکند و منفور اجتماع هستند، این افراد با لوطیها متفاوت هستند، چون لوطیها از احترام ویژهای در میان مردم برخوردار بودند، به بزرگان و ریشسفیدان احترام میگذاشتند و واژگان و اصطلاحات خاصی که مظهر تواضع و فروتنی است، در گفتار خویش داشتند.
او در ادامه در مورد تفاوتهای اجتماعی لوطیها و اراذل و اوباش توضیح میدهد: لوطیها برای ترویج فرهنگ خویش نوچههایی داشتند که بهعنوان شاگردان آنها بودند و سعی میکردند آداب لوطیگری را بیاموزند و اجرا کنند تا لاتهای آینده البته با نگاه مثبت اجتماعی شوند. هیچ گاه لوطیها بهدنبال زورگیری یا زدن دیگران نبودند، در حالی که اراذل امروز زورگیری و با مردم ضعیف زدوخورد میکنند و هیچگونه مرام و اخلاقی ندارند و به سرقت و چپاول اموال دیگران میپردازند.
نگاهی روانشناسانه به تولد یک مبتلا به شخصیت ضداجتماعی
دکتر فربد فدایی، روانپزشک با اشاره به اینکه در فرهنگ فارسی معین، اراذل و اوباش بهصورت افراد فرومایه، پست و ناکس تعریف شدهاند، به «ایران» میگوید: این گروه مردمی بیهنر، بیفرهنگ، خشن، بیکار و بیعار را تشکیل میدهند. این ویژگیها از دیدگاه روانپزشکی در مفهوم اختلال شخصیت ضداجتماعی متبلور میشود. عنوان شخصیت ضداجتماعی به افرادی اطلاق میشود که ظرفیت دلبستگی یا وفاداری به دیگران و رعایت قوانین زندگی اجتماعی را ندارند. افرادی بیعاطفه و به فکر لذتهای آنی هستند، احساس مسئولیت ندارند و با اینکه به طور مکرر مورد تنبیه قرار میگیرند، نمیتوانند رفتار خود را تغییر دهند.
به گفته فدایی، شخصیتهای ضداجتماعی، فاقد قضاوت اجتماعی هستند، اما با دلیلتراشی خود را متقاعد میکنند که رفتارهای ضداجتماعی و مجرمانه آنان مجاز است. برای نمونه، یک سارق خودرو میگوید که چرا باید فلان شخص ماشین داشته باشد اما من نداشته باشم؟ پس حق دارم ماشین دیگری را بدزدم. ساختار شخصیتی این افراد نارسا است یعنی بخش وجدانی و اخلاقی شخصیت آنان شکل نگرفته و نارسایی دارد. در مورد علل ایجاد شخصیت ضداجتماعی عوامل مختلفی نقش دارند از جمله ژنتیک و عوامل زیست محیطی. برای نمونه ضایعه وارده به مغز حین زایمان، ضربه به سر و التهاب مخ، عوامل رفتاری از جمله نقص در شرطی شدن و خاموشی آن، عوامل روانی رشدی از جمله اختلال در تعامل با والدین و عوامل اجتماعی را از این دست میتوان نام برد. در عین حال هم عموماً ترکیبی از عوامل مذکور وجود دارد. شناخت این وضعیت و تغییر رفتار در فردی که جزء اراذل و اوباش طبقهبندی میشود، مستلزم آگاهی از این عوامل متعدد و درهم پیچیده است.
او در ادامه میافزاید: شخصیتهای ضداجتماعی در اصطلاح روانپزشکی یا اراذل و اوباش در فرهنگ عامه که گاهی به غلط لات و لوت خوانده میشوند، طیف گستردهای را تشکیل میدهند که یک انتهای آن شامل افرادی است که با رفتارها یا گفتار ناخوشایند و بیادبانه و ظاهر نامناسب برای نمونه مردی که دکمههای پیراهن خود را باز میگذارد و به خانمها متلک میگوید، مشخص میشود و در انتهای دیگر سارقان مسلح و جانیان قرار دارند. بین این دو انتهای طیف هم مجموعهای از دروغگویان مرضی، آفتابهدزدها، جاعلان، مختلسین، سارقان شبرو و قاچاقچیان موادمخدر جای گرفتهاند. شخصیت ضداجتماعی آینده اغلب کودکی است که زندگی مادر او در شرایطی نامطلوب گذشته است. شوهر نیز شرایطی شبیه به او دارد. هر رنج ناشی از بارداری یا زایمان سبب دیدگاه منفی او به کودکی میشود که هنوز به دنیا نیامده است. شوهر در زمان بارداری و زایمان به او کمک نمیکند. روابط این زن و شوهر اغلب به جدایی یا طلاق رسمی ختم میشود. در نتیجه کودک ممکن است برای نگهداری به دیگران یا به مؤسسات گوناگون سپرده شود. اگر هم با خانواده خود بماند، در معرض بدرفتاری، تنبیه سخت بدنی، بیتوجهی به نیازهای عاطفی و آزار جنسی قرار میگیرد که به طور معمول در والدین معتاد به موادمخدر و الکل و بیبندوبار دیده میشود.
فدایی با بیان اینکه روابط در این خانوادهها بر پایه محبت و اعتماد نیست، توضیح میدهد: کوشش اولیای مدرسه برای برقراری نوعی کنترل بر رفتار کودک از طرف والدین با بیتفاوتی روبهرو میشود یا حتی مورد مخالفت آنان قرار میگیرد و به این ترتیب این کودک از همانندسازی مثبت با آموزگار نیز محروم میماند. این کودک و نوجوان نسبت به جامعهای که به نیازهای او توجهی ندارد و فقط دستورهای اخلاقی میدهد، حالت طغیان پیدا و ضد دستورهای اجتماعی رفتار میکند و چنین است که شخصیت ضداجتماعی زاده میشود. او آنچه را که فرا گرفته است، به کار میبرد و رفتارهایی را که با او شده است، با دیگران تکرار میکند و در نتیجه لجباز، خشن، پرخاشگر، دروغگو، فریبکار، گستاخ و بیشرم میشود. اقدام به دزدی و ضرب و جرح میکند، نسبت به امنیت خود و دیگران بیتوجه است، بدون احتیاط و با سرعت زیاد رانندگی میکند، بیمسئولیت است، بیبرنامه است و در مورد اعمال خود احساس پشیمانی ندارد. مجازاتهای گوناگون از جمله زندان در او اثر بازدارنده ندارد، بلکه او را نسبت به جامعه کینهتوزتر میکند.
بـــــــرش
برچسب زنی به اراذل و اوباش ممنوع!
دکتر رؤیا بلوری، فعال اجتماعی و جامعهشناس نیز با بیان این که هر پدیدهای قبل از پردازش باید مفهومسازی شود، به «ایران» توضیح میدهد: مفهوم اراذل و اوباش نه در جامعه و نه در قوانین بهروشنی مفهومسازی نشده است. حتی اگر این افراد را مجرم بدانیم، در قانون هیچ جرمی تحت عنوان رفتارهای اراذل و اوباش وجود ندارد. فرض کنیم فعل این افراد روشن باشد، رذالت و اوباشگری، به هم ریختن جامعه، عربدهکشی و تهدید کردن مردم همگی از جمله رفتارهایی است که به این دسته از افراد نسبت داده میشود. در مرحله بعد باید علل پیدایش این افراد روشن شود. در واقع سه مرحله مهم اینجا وجود دارد؛ یکی اینکه این پدیده چگونه به وجود میآید و دیگری اینکه چگونه باید پیشگیری کرد و بعد از ایجاد، چگونه باید با آن برخورد شود.
به گفته او، درباره پدیده اراذل و اوباش، ریشههای فرهنگی و اقتصادی وجود دارد. جامعهشناسان معتقدند بعد فرهنگ در خصوص این افراد بسیار پررنگ است یعنی تا افرادی در جامعه احساس تحقیرشدگی و ندیده گرفته شدن و احساس توهین نبینند به رفتارهای اوباشگری روی نمیآورند. محرومیت نسبی نیز یکی از مسائلی است که در خصوص این آسیب از اهمیت بالایی برخوردار است، محرومیت نسبی به این معناست که فردی یا گروهی در جامعه به انتظارات و حقوقی که توقع دارند، نرسیدهاند و احساس میکنند به قولی دیگران حق آنها را خوردهاند. مسأله مهم دیگری که در زمینه این افراد باید به آن پرداخته شود، مسأله برچسبزنی است. در تمامی آسیبهای اجتماعی به این نتیجه میرسیم که وقتی برچسبهای اجتماعی یا انگ به فرد یا گروهی زده شود، ناخودآگاه این افراد به سمت رفتارهای ناهنجار کشیده میشوند.
بلوری با نگاهی دیگر به مقوله برچسبزنی اشاره کرده و میافزاید: در زمانی اراذل و اوباش را در سطح شهر با رفتاری تحقیرآمیز میچرخاندند و به نمایش میگذاشتند، این در حالی است که همین عمل، به گونهای برچسبزنی به این افراد است و سبب گسترش رفتارهای مجرمانه آنها میشود. برچسبزنی سبب میشود آنها هم عمل خود را تأیید کرده و رفتارهای ناشایست را بکرات در سطح جامعه تکرار کنند. نکته دیگری که سبب گسترش اوباشگری میشود، طرد شدن آنها از خانواده و جامعه است. وقتی افراد، وابستگیها و پیوندهایی با گروههای اجتماعی، خانواده و حتی نهادهای آموزشی نداشته باشند، به سمت آسیب سوق داده میشوند تا خود را در جامعه مطرح کنند و این عامل سبب میشود با تجمیع این افراد طرد شده و پیوند ایشان با یکدیگر، خردهفرهنگهایی هم شکل بگیرد. معمولاً در این خرده فرهنگها کارهای خلاف موجب بروز شخصیت و خودنمایی آنها میشود و در حاشیه اجتماع و در محلات پررنگتر شده و بستر ارتکاب خلاف و آسیبها نیز در آن مناطق بیشتر شود.
او در خاتمه خاطرنشان میکند: اگر بخواهیم چنین رفتارهایی در جامعه وجود نداشته باشد، باید پیشگیری کنیم، پذیرش، آموزش و جلوگیری از انگ زدن قطعاً روشهایی هستند که بهسادگی میتوانند از آسیبهای اینچنینی جلوگیری کنند اما در صورت بروز چنین آسیبهایی، آفتابه به گردن بستن و در خیابان چرخاندن و اعمال شدیدترین برخوردها با ایشان نمیتواند راه چاره باشد، باید زمینههای به وجود آمدن این پدیدهها را از بین ببریم و کارفرهنگی انجام دهیم تا شاهد کاهش چنین آسیبهایی باشیم.
ویلاسازان جنگلهای هیرکانی را پیش پای گردشگران قربانی میکنند
تیشه به جان موزه طبیعی جهان
زهرا کشوری
خبرنگار
ویلاسازان دارند جنگل را از جلوی پای گردشگران فومن و قلعه رودخان پاک میکنند. ویلاسازان تنها مردم محلی نیستند اما برخی مردم محلی هم سالهاست جز به زبان تبر با جنگلهای هیرکانی سخن نگفتهاند. درختان هیرکانی اگر زبان داشتند با مردمی که جز با زبان تبر و بلدوزر با آنها سخن نمیگویند چه میگفتند؟ یا اگر زبان درختان هیرکانی را بلد بودند چه جوابی برای سؤال افراها، لرگ، راشهای فومن و قلعه رود خان داشتند؟ این سؤالها تنها به جنگلهای هیرکانی فومن و قلعه رودخان محدود نمیشود پرسش درباره زیستبوم هیرکانی در سه استان شمالی است اما این گزارش روی فومن به محوریت قلعه رودخان متمرکز است. بدهی هیرکانی و قلعه رودخان به مردم محلی و ویلاسازان منطقه چقدر است؟ چرا هر چقدر جنگل پاکتراشی و به ویلا تبدیل میشود، بدهی جنگلهای باستانی هیرکانی به فومن و قلعهرودخان و فوشه صاف نمیشود؟ هیرکانی چقدر باید برای ساکنانش درآمدزایی داشته باشد تا تیغ تبرها و بلدوزرها از روی تنه افراها، ممرزها، راشها و... برداشته شود؟ تا آخرین درخت؟!
گردشگری با طعم بیپولی!
هر قلعه رودخانی یک «خانه مسافردار است» (مراکز اقامتی غیرمجاز درست است) شاید توصیف دقیقی از وضعیت تخریب جنگلهای هیرکانی توسط ساکنان آن برای ساخت ویلا نباشد اما دور از واقعیت هم نیست. وضعیت در فومن هم به همین شکل است اما به روستاهای اطراف قلعه رودخان مثل فوشه و قلعه رودخان که نزدیک میشوی، وضع به همین منوال است. بنگاهداری هم در آنها خیابانی شده است. تمام مسیر کسانی به انتظار گردشگر نشستهاند تا با قیمتهای عجیب همان لحظه اول، مسافر بختبرگشته را سنگ کوب کنند. کمترین قیمت یک سوئیت بدون تخت شبی ۵۰۰ هزار تومان است تازه اگر پیدا شود. نرخ پایه را باید گذاشت ۷۰۰ هزار تومان، آن هم آخر شب که دست و دل صاحبخانه از خالی ماندن ویلاش میلرزد! وسط روز جای هیچگونه چانهزنی وجود ندارد. زن و شوهر جوان هر دو معلم هستند. مثل میلیونها ایرانی پس از دو سال محدودیت کرونایی عزم سفر کرده و آمدهاند قلعهرودخان. زن میگوید: «من برای آپارتمانی که اجاره کردهام ماهی ۳میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره میدهم اینجا برای یک شب از من 2میلیون و 700هزار تومان میخواهد.» خانه یک ساختمان سه طبقه است که طبقه اول را خود صاحبخانه استفاده میکند. اطراف این واحد یا ویلا ساختهاند یا دارند میسازند. جنگلهای اطراف روستا تا بالای کوه پاک تراشی شدهاند و زمین کشاورزی جای جنگل را گرفته است. در پایین دست نیز زمینهای کشاورزی ویلا شدهاند. اگر روال به همین سبک پیش برود تا چند سال دیگر جنگلهای منطقه قلعهرودخان کاملاً ویلا شدهاند، چیزی دیگر برای دیدن وجود نخواهد داشت! مگر مزارع چایی، اگر ویلا نشوند! آنچنان هیرکانی را پاک تراشی کردهاند که انگار یادشان رفته پوشش جنگلی است که گردشگران را به منطقه کشانده. شاید روی بازدید گردشگران از بنای ساسانی قلعه رودخان حساب باز کردهاند. قلعه هم حال خوشی ندارد. بهرهکشی تیغی است بر گلوی هر دو؛ هم هیرکانی هم قلعه ساسانی! انگار که در آن گیر افتاده باشند و تا جیبشان خالی نشود، تمام اموالشان به سرقت نرود و لباس از تنشان درنیاورند، کابوس شان تمام نمیشود.
بنگاهداران خیابانی!
بنگاهداری خیابانی هم در روستای اطراف قلعه برای خودش شغلی شده است. کسانی که وظیفه دارند برای ویلادارها مشتری پیدا کنند و از هر دو طرف هم کمیسیون بگیرند. یکی از آنها میگوید در روستای فوشه خانه زیر یک میلیون تومان برای هر شب پیدا نمیشود. بخاری روشن یکی از آپشنهای آنها برای قیمت بالای ویلاها است درست مثل کولرهای روشن اقامتگاهها در جنوب کشور! وسط سرمای فروردین در مسیر قلعه، آلاسکا میفروشند. مشتری ندارند اما خیلی هم مهم نیست. بیشتر میخواهند برای ویلاهایشان گردشگر پیدا کنند؛ شبی چهار میلیون. برای این قیمت دلیل هم میآورند. ویلا همه چیز دارد، گردشگری که کفشهای گلیاش را وسط حمام میشوید هم حقاش است چنین قیمتی را بپردازد.
هرچه به قلعه نزدیکتر باشی ویلاها گرانتر میشود یک سوئیت کوچک شبی ۸۰۰ هزار تومان است اما همان سوئیت کوچک با یک اتاق یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد. یک مسأله دیگر هم در افزایش یا کاهش قیمت تأثیر دارد. برخی خانوادهها با مسافرانی که با خانواده آمدهاند بهتر تا میکنند تا گروههای دوستانه. یکی از بنگاههادارها میگوید همه خانههای نزدیک قلعه رودخان شبی دو میلیون تومان است. میگوید: «خودم ۳۰ تا خانه را پر (گردشگر) کردم.»سوئیتهایی هم وجود دارد که بدون حمام شبی ۵۰۰ تا ۷۰۰ تومان اجاره میروند. گردشگر هم آنقدر زیاد است که صاحبخانه از قیمتش کوتاه نیاید. در شمال هیچ چیزی دور ریخته نمیشود مگر بطریهای آب و نایلونهای پلاستیکی، چیپس و پفک که سهم هیرکانی میشود. این مسأله مختص شمال هم نیست زخم طبیعت ایران است. در شمال همه چیز قابلیت تبدیل شدن به پول دارد. این همه ویلاسازی و آن صنایع دستی بازار ورودی به قلعهرودخان و دکهها و رستورانهای محل هم از صدقه سری هیرکانی است و تاریخ شگرف قلعه ساسانی رودخان بر بلندای هیرکانی. محلیها از درخت بامبو هم عصا ساختن برای کوهپیمایی و پیاده روی. بامبوی سبز را به ۱۰ هزار تومان و خشک را پنج هزار تومان می فروشند. دو سوی مسیر قلعه پر از دکه و رستوران است. این دکهها بعد از بازارچه صنایع دستی هستند. هرکس هرچه کاشته اینجا میفروشد. صنایع دستی چوبی، حصیری و صدفی. هر آنچه هیرکانی به ساکنانش میدهد. بازار باقلا قاتق و میرزا قاسمی و آش رشته و آش دوغ گرم گرم است. ورودی به پارکینگ ۵ هزار تومان است. برخی از گردشگران که سال گذشته و در محدودیتهای کرونا به قلعه رودخان آمدهاند میگویند ورودی ۱۵ هزار تومان بود. در میان گرانی سرسامآور اجاره ویلاها، کم شدن پول پارکینگ برای خیلیها جای سؤال است. راز را یکی از اهالی که دکهاش در مسیر توسط منابع طبیعی خراب شده، رمزگشایی میکند؛ پیمانکار را چند وقت پیش عوض کردهاند. پیمانکار بهرهبرداری از مسیر گردشگری قلعه رودخانه را ده ساله میگیرد اما دو سال بیشتر میماند. به گفته برخی کسبهها، دکهها و غرفهها را به هرکس که میخواهد واگذار میکند.
به گفته یکی از غرفهداران، پیمانکار صد نیروی محلی و غیرمحلی را در مسیر به کار میگیرد اما حقوق اندک و پرداخت با تأخیر باعث میشود تا داوطلبان بعد از مدتی عطای کار در مسیر تاریخ ساسانیان را به لقایش ببخشند.به گفته او، حقوقی که به کارکنان پرداخت میشد یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود، بدون حق بیمه. کار به شکایت نیروها از کارفرما هم میرسد.
قیمت سالانه اجاره دکه و رستوران از ۲۰ میلیون تومان شروع میشود و به صد میلیون تومان میرسد. مثلاً چهار زن که غذای گیلانی میفروشند دکهشان را ۴۰ میلیون تومان اجاره کردهاند. بعضی از فروشندهها میگویند شورای روستا از پیمانکار حمایت میکرده است. وقتی مسیر گردشگری دست پیمانکار بود ورودی هر ماشین ۱۵ هزار تومان حساب میشد. برخی از کسبه میگویند:«پیمانکار رسید مبلغی که دست گردشگر میداد صفر تومان بود ما از رسیدها عکس گرفتیم و به فرمانداری بردیم. در نهایت دادگستری هزینه ورودی را ۵ هزار تومان تعیین کرد.» کسبه میگویند منابع طبیعی بشدت از پیمانکار متخلف حمایت میکرد. پیمانکار حتی آن سوی رودخانهای که از دل جنگل میگذرد را هم ساخت و ساز کرده بود. مسیر گردشگری قلعه رودخان را یک پل سفید به آن سوی رودخانه وصل میکند. کسبه و محلیها قصه عجیبی تعریف میکنند. پیمانکار فردی را روی پل گمارده بود تا با گرفتن مبلغ دههزارتومان اجازه بدهد گردشگر از پل بگذرد و عکس یادگاری بگیرد.اهالی میگویند الان قرار است سازمان منابع طبیعی، محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی، پیمانکاری را انتخاب کنند که براساس قانون رفتار کند. آنها میگویند رئیس دادگستری فومن از محلیهایی که خواستار رعایت قانون توسط پیمانکار شدهاند بشدت حمایت کرده است. دکه دارها و رستوراندارها فقط اهل روستای قلعه رودخان و فوشه نیستند. شیرازیها، همدانیها، رشتیها و فومنیها هم هستند.
تصرف قلعه رود خان توسط گردشگران!
مسیر قلعه رودخان شلوغ است. جمعیت شانه به شانه بدون ماسک مسیر گلی را برای دیدن یکی زیباترین قلعهها طی میکنند. ورودی قلعه ۴ هزار تومان است. چهار هزار تومان را که پرداخت کنی هر جای قلعه میتوانی سرک بکشی. نه نگهبانی وجود دارد نه کارشناسی. یک سرباز دم در مواظب است که کسی بدون پرداخت حق بلیت، وارد نشود و یک نفر هم بلیتها را میفروشد. گردشگران مثل گیاهان و درختانی که روی قلعه روییدهاند از سر و کول قلعه بالا میروند. روی دیوارها و پشتبامها! تا باز همان سؤال ابتدای گزارش ذهنت را بخراشد. یک اثر تاریخی مثل قلعهرودخان و یک اثر طبیعی مثل هیرکانی چقدر باید آورد اقتصادی برای ساکنانش داشته باشد که لااقل چهار نگهبان از آن حفاظت کنند! این سرمایهگذاری است یا هیرکانی و قلعه رودخان غنیمت جنگیاند که هرکس میخواهد سهم خودش را بردارد؟ چرا سرمایهگذاری را با توجه به توان اکولوژیکی آن به روستاهای اطراف محدود نمیکنند؟ هیرکانی و قلعه رودخان چقدر باید ایجاد اشتغال کنند، تا امنیت جانیشان تضمین شود!؟ تا قطع آخرین درخت؟ البته پاسخ این سؤالها مشخص است. وقتی دولت که باید ناظر باشد هر روز یک طرح گردشگری و عمرانی را وسط هیرکانی اجرا میکند چرا هر شمالی و غیرشمالی نباید صاحب یک اقامتگاه یا خانه مسافر مجاز یا غیرمجاز باشد؟ «خانه مسافر»هایی که آنقدر قیمت اجارهشان بالا است که خستگی سفر را برای همیشه به جان مسافر میگذارند.
خبرنگار
ویلاسازان دارند جنگل را از جلوی پای گردشگران فومن و قلعه رودخان پاک میکنند. ویلاسازان تنها مردم محلی نیستند اما برخی مردم محلی هم سالهاست جز به زبان تبر با جنگلهای هیرکانی سخن نگفتهاند. درختان هیرکانی اگر زبان داشتند با مردمی که جز با زبان تبر و بلدوزر با آنها سخن نمیگویند چه میگفتند؟ یا اگر زبان درختان هیرکانی را بلد بودند چه جوابی برای سؤال افراها، لرگ، راشهای فومن و قلعه رود خان داشتند؟ این سؤالها تنها به جنگلهای هیرکانی فومن و قلعه رودخان محدود نمیشود پرسش درباره زیستبوم هیرکانی در سه استان شمالی است اما این گزارش روی فومن به محوریت قلعه رودخان متمرکز است. بدهی هیرکانی و قلعه رودخان به مردم محلی و ویلاسازان منطقه چقدر است؟ چرا هر چقدر جنگل پاکتراشی و به ویلا تبدیل میشود، بدهی جنگلهای باستانی هیرکانی به فومن و قلعهرودخان و فوشه صاف نمیشود؟ هیرکانی چقدر باید برای ساکنانش درآمدزایی داشته باشد تا تیغ تبرها و بلدوزرها از روی تنه افراها، ممرزها، راشها و... برداشته شود؟ تا آخرین درخت؟!
گردشگری با طعم بیپولی!
هر قلعه رودخانی یک «خانه مسافردار است» (مراکز اقامتی غیرمجاز درست است) شاید توصیف دقیقی از وضعیت تخریب جنگلهای هیرکانی توسط ساکنان آن برای ساخت ویلا نباشد اما دور از واقعیت هم نیست. وضعیت در فومن هم به همین شکل است اما به روستاهای اطراف قلعه رودخان مثل فوشه و قلعه رودخان که نزدیک میشوی، وضع به همین منوال است. بنگاهداری هم در آنها خیابانی شده است. تمام مسیر کسانی به انتظار گردشگر نشستهاند تا با قیمتهای عجیب همان لحظه اول، مسافر بختبرگشته را سنگ کوب کنند. کمترین قیمت یک سوئیت بدون تخت شبی ۵۰۰ هزار تومان است تازه اگر پیدا شود. نرخ پایه را باید گذاشت ۷۰۰ هزار تومان، آن هم آخر شب که دست و دل صاحبخانه از خالی ماندن ویلاش میلرزد! وسط روز جای هیچگونه چانهزنی وجود ندارد. زن و شوهر جوان هر دو معلم هستند. مثل میلیونها ایرانی پس از دو سال محدودیت کرونایی عزم سفر کرده و آمدهاند قلعهرودخان. زن میگوید: «من برای آپارتمانی که اجاره کردهام ماهی ۳میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره میدهم اینجا برای یک شب از من 2میلیون و 700هزار تومان میخواهد.» خانه یک ساختمان سه طبقه است که طبقه اول را خود صاحبخانه استفاده میکند. اطراف این واحد یا ویلا ساختهاند یا دارند میسازند. جنگلهای اطراف روستا تا بالای کوه پاک تراشی شدهاند و زمین کشاورزی جای جنگل را گرفته است. در پایین دست نیز زمینهای کشاورزی ویلا شدهاند. اگر روال به همین سبک پیش برود تا چند سال دیگر جنگلهای منطقه قلعهرودخان کاملاً ویلا شدهاند، چیزی دیگر برای دیدن وجود نخواهد داشت! مگر مزارع چایی، اگر ویلا نشوند! آنچنان هیرکانی را پاک تراشی کردهاند که انگار یادشان رفته پوشش جنگلی است که گردشگران را به منطقه کشانده. شاید روی بازدید گردشگران از بنای ساسانی قلعه رودخان حساب باز کردهاند. قلعه هم حال خوشی ندارد. بهرهکشی تیغی است بر گلوی هر دو؛ هم هیرکانی هم قلعه ساسانی! انگار که در آن گیر افتاده باشند و تا جیبشان خالی نشود، تمام اموالشان به سرقت نرود و لباس از تنشان درنیاورند، کابوس شان تمام نمیشود.
بنگاهداران خیابانی!
بنگاهداری خیابانی هم در روستای اطراف قلعه برای خودش شغلی شده است. کسانی که وظیفه دارند برای ویلادارها مشتری پیدا کنند و از هر دو طرف هم کمیسیون بگیرند. یکی از آنها میگوید در روستای فوشه خانه زیر یک میلیون تومان برای هر شب پیدا نمیشود. بخاری روشن یکی از آپشنهای آنها برای قیمت بالای ویلاها است درست مثل کولرهای روشن اقامتگاهها در جنوب کشور! وسط سرمای فروردین در مسیر قلعه، آلاسکا میفروشند. مشتری ندارند اما خیلی هم مهم نیست. بیشتر میخواهند برای ویلاهایشان گردشگر پیدا کنند؛ شبی چهار میلیون. برای این قیمت دلیل هم میآورند. ویلا همه چیز دارد، گردشگری که کفشهای گلیاش را وسط حمام میشوید هم حقاش است چنین قیمتی را بپردازد.
هرچه به قلعه نزدیکتر باشی ویلاها گرانتر میشود یک سوئیت کوچک شبی ۸۰۰ هزار تومان است اما همان سوئیت کوچک با یک اتاق یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد. یک مسأله دیگر هم در افزایش یا کاهش قیمت تأثیر دارد. برخی خانوادهها با مسافرانی که با خانواده آمدهاند بهتر تا میکنند تا گروههای دوستانه. یکی از بنگاههادارها میگوید همه خانههای نزدیک قلعه رودخان شبی دو میلیون تومان است. میگوید: «خودم ۳۰ تا خانه را پر (گردشگر) کردم.»سوئیتهایی هم وجود دارد که بدون حمام شبی ۵۰۰ تا ۷۰۰ تومان اجاره میروند. گردشگر هم آنقدر زیاد است که صاحبخانه از قیمتش کوتاه نیاید. در شمال هیچ چیزی دور ریخته نمیشود مگر بطریهای آب و نایلونهای پلاستیکی، چیپس و پفک که سهم هیرکانی میشود. این مسأله مختص شمال هم نیست زخم طبیعت ایران است. در شمال همه چیز قابلیت تبدیل شدن به پول دارد. این همه ویلاسازی و آن صنایع دستی بازار ورودی به قلعهرودخان و دکهها و رستورانهای محل هم از صدقه سری هیرکانی است و تاریخ شگرف قلعه ساسانی رودخان بر بلندای هیرکانی. محلیها از درخت بامبو هم عصا ساختن برای کوهپیمایی و پیاده روی. بامبوی سبز را به ۱۰ هزار تومان و خشک را پنج هزار تومان می فروشند. دو سوی مسیر قلعه پر از دکه و رستوران است. این دکهها بعد از بازارچه صنایع دستی هستند. هرکس هرچه کاشته اینجا میفروشد. صنایع دستی چوبی، حصیری و صدفی. هر آنچه هیرکانی به ساکنانش میدهد. بازار باقلا قاتق و میرزا قاسمی و آش رشته و آش دوغ گرم گرم است. ورودی به پارکینگ ۵ هزار تومان است. برخی از گردشگران که سال گذشته و در محدودیتهای کرونا به قلعه رودخان آمدهاند میگویند ورودی ۱۵ هزار تومان بود. در میان گرانی سرسامآور اجاره ویلاها، کم شدن پول پارکینگ برای خیلیها جای سؤال است. راز را یکی از اهالی که دکهاش در مسیر توسط منابع طبیعی خراب شده، رمزگشایی میکند؛ پیمانکار را چند وقت پیش عوض کردهاند. پیمانکار بهرهبرداری از مسیر گردشگری قلعه رودخانه را ده ساله میگیرد اما دو سال بیشتر میماند. به گفته برخی کسبهها، دکهها و غرفهها را به هرکس که میخواهد واگذار میکند.
به گفته یکی از غرفهداران، پیمانکار صد نیروی محلی و غیرمحلی را در مسیر به کار میگیرد اما حقوق اندک و پرداخت با تأخیر باعث میشود تا داوطلبان بعد از مدتی عطای کار در مسیر تاریخ ساسانیان را به لقایش ببخشند.به گفته او، حقوقی که به کارکنان پرداخت میشد یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود، بدون حق بیمه. کار به شکایت نیروها از کارفرما هم میرسد.
قیمت سالانه اجاره دکه و رستوران از ۲۰ میلیون تومان شروع میشود و به صد میلیون تومان میرسد. مثلاً چهار زن که غذای گیلانی میفروشند دکهشان را ۴۰ میلیون تومان اجاره کردهاند. بعضی از فروشندهها میگویند شورای روستا از پیمانکار حمایت میکرده است. وقتی مسیر گردشگری دست پیمانکار بود ورودی هر ماشین ۱۵ هزار تومان حساب میشد. برخی از کسبه میگویند:«پیمانکار رسید مبلغی که دست گردشگر میداد صفر تومان بود ما از رسیدها عکس گرفتیم و به فرمانداری بردیم. در نهایت دادگستری هزینه ورودی را ۵ هزار تومان تعیین کرد.» کسبه میگویند منابع طبیعی بشدت از پیمانکار متخلف حمایت میکرد. پیمانکار حتی آن سوی رودخانهای که از دل جنگل میگذرد را هم ساخت و ساز کرده بود. مسیر گردشگری قلعه رودخان را یک پل سفید به آن سوی رودخانه وصل میکند. کسبه و محلیها قصه عجیبی تعریف میکنند. پیمانکار فردی را روی پل گمارده بود تا با گرفتن مبلغ دههزارتومان اجازه بدهد گردشگر از پل بگذرد و عکس یادگاری بگیرد.اهالی میگویند الان قرار است سازمان منابع طبیعی، محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی، پیمانکاری را انتخاب کنند که براساس قانون رفتار کند. آنها میگویند رئیس دادگستری فومن از محلیهایی که خواستار رعایت قانون توسط پیمانکار شدهاند بشدت حمایت کرده است. دکه دارها و رستوراندارها فقط اهل روستای قلعه رودخان و فوشه نیستند. شیرازیها، همدانیها، رشتیها و فومنیها هم هستند.
تصرف قلعه رود خان توسط گردشگران!
مسیر قلعه رودخان شلوغ است. جمعیت شانه به شانه بدون ماسک مسیر گلی را برای دیدن یکی زیباترین قلعهها طی میکنند. ورودی قلعه ۴ هزار تومان است. چهار هزار تومان را که پرداخت کنی هر جای قلعه میتوانی سرک بکشی. نه نگهبانی وجود دارد نه کارشناسی. یک سرباز دم در مواظب است که کسی بدون پرداخت حق بلیت، وارد نشود و یک نفر هم بلیتها را میفروشد. گردشگران مثل گیاهان و درختانی که روی قلعه روییدهاند از سر و کول قلعه بالا میروند. روی دیوارها و پشتبامها! تا باز همان سؤال ابتدای گزارش ذهنت را بخراشد. یک اثر تاریخی مثل قلعهرودخان و یک اثر طبیعی مثل هیرکانی چقدر باید آورد اقتصادی برای ساکنانش داشته باشد که لااقل چهار نگهبان از آن حفاظت کنند! این سرمایهگذاری است یا هیرکانی و قلعه رودخان غنیمت جنگیاند که هرکس میخواهد سهم خودش را بردارد؟ چرا سرمایهگذاری را با توجه به توان اکولوژیکی آن به روستاهای اطراف محدود نمیکنند؟ هیرکانی و قلعه رودخان چقدر باید ایجاد اشتغال کنند، تا امنیت جانیشان تضمین شود!؟ تا قطع آخرین درخت؟ البته پاسخ این سؤالها مشخص است. وقتی دولت که باید ناظر باشد هر روز یک طرح گردشگری و عمرانی را وسط هیرکانی اجرا میکند چرا هر شمالی و غیرشمالی نباید صاحب یک اقامتگاه یا خانه مسافر مجاز یا غیرمجاز باشد؟ «خانه مسافر»هایی که آنقدر قیمت اجارهشان بالا است که خستگی سفر را برای همیشه به جان مسافر میگذارند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین، شعار اولین سال قرن جدید
-
حلول ماه ضیافت الهی مبارک باد
-
تغییر ریل دولت و زنده شدن امید ملت
-
دسترنج مقاومت
-
بدهی دولت قبل تسویه شد
-
پایان با شکوه تعطیلات در طبیعت
-
افزایش 35درصدی سفرهای نوروزی کاهش 10درصدی تلفات
-
روزهای خوش تولید در سال 1401
-
ایران در سیاسیترین گروه جام جهانی
-
طرحواره سیاسی یک رویداد ورزشی
-
فدراسیون فوتبال مقصر اول اتفاقات ورزشگاه مشهد
-
بهجا مانده از دربی 98
-
خونخواهی مقاومت
-
ضیافت افطار نه افطاری شیک
-
شکستن کاسه کوزهها بر سر بازگشایی مدارس!
-
هراس تلآویو از رمضان داغ
-
شهادت 3 مأمور نیروی انتظامی
-
تسری ناامنی به کشورهای حاشیه خلیج فارس
-
یک میلیون نفر لوکسسوار و لوکسنشین در تور مالیات
-
مرگ لوطی ها تولد اوباش
-
تیشه به جان موزه طبیعی جهان
اخبارایران آنلاین