ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهوری در اجلاس مجازی سران کشورهای «دی8 » تأکید کرد
ضرورت تسهیل و توسعه تجارت میان کشورهای عضو «دی 8»
حجتالاســــلام حســــن روحانــــی رئیسجمهوری کشورمان روزپنجشنبه در دهمین اجلاس سران همکاری اقتصادی 8 کشور در حال توسعه که بهصورت مجازی برگزار شد، تقویت چندجانبهگرایی را اولویت مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست و اعلام کرد که ایران در حوزه همگرایی و تعاملات تجاری در حال پیریزی بنیانهای منطقهای تجارت آزاد با کشورهای همسایه است و بزودی اولین منطقه تجارت آزاد را با کشورهای حوزه اورآسیا، شکل خواهیم داد.
اجلاس گروه دی8 پنجشنبه گذشته به میزبانی کشور بنگلادش رئیس دورهای این سازمان برگزار شد که سران کشورهای ایران، مالزی، پاکستان، اندونزی، مصر، ترکیه و نیجریه در آن شرکت داشتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهوری در سخنان خود در این اجلاس، هدف غایی همه تلاشهای جمعی و مشروع کشورهای در حال توسعه را دستیابی به رشد اقتصادی، توسعه متوازن، رفاه و سعادت مردم و کسب جایگاه مناسب در روابط بینالمللی دانست. روحانی با بیان اینکه امروز در کنار بلیه کرونا؛ یکجانبهگرایی و تروریسم اقتصادی چهره جامعه جهانی را لکه دار کرده است، افزود: این اقدامات نه تنها دولتهای حاکم و ملتهای مستقل را بهطور غیرقانونی و نامشروع، هدف قرار دادهاند بلکه تهدیدی جدی علیه دستاوردهای جامعه جهانی است.
رئیس جمهوری، تقویت چندجانبهگرایی را از اولویتهای مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برشمرد و گفت: در زمینه توسعه اقتصادی نیز همواره از تلاشهای جمعی کشورهای همسو برای تحقق یک نظام اقتصادی بینالمللی عادلانه و غیرتبعیضآمیز حمایت کردهایم.
او با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای تأسیس سازمان همکاری اقتصادی دی 8، در تلاش برای ایفای نقش خود جهت تحقق اهداف بلند سازمان، بوده است، به اقداماتی همچون تأسیس «دانشگاه بینالمللی دی هشت» ایجاد«شبکه انتقال و تبادل فناوری دی هشت» اشاره و تأکید کرد که حجم تجارت فعلی فی مابین 8 کشور با ظرفیتهای واقعی تجاری آن فاصله زیادی دارد و لازم است سازوکارهایی برای تسهیل و توسعه تجارت میان اعضا، از جمله از طریق تسهیلات و مکانیزمهای گمرکی و بانکی و نیز مکانیزمهای غیربانکی ایجاد کرد.
رئیس جمهوری، در ادامه با اعلام اینکه اقدامات غیرقانونی یکجانبهگرایانه ایالات متحده امریکا برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران، کاملاً ناکام مانده است، تصریح کرد: با وجود تحمیل فشارهای سنگین اقتصادی، با تکیه بر اراده و توان داخلی خود توانستهایم به موفقیتهای چشمگیر و دستاوردهای بزرگی در حوزههای مختلف از جمله در زمینه مقابله با کووید 19 و آثار و تبعات آن دستیابیم. شاهد گویای شکست امریکا در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران، این واقعیت درخشان است که در سالی که اقتصاد جهانی، کاهش رشد 5/3 درصد را تجربه کرد و بسیاری از کشورها رشد منفی 5- تا 10- را داشتند، اقتصاد ایران با وجود تحریمها و کرونا، به رشد اقتصادی مثبت بیش از 2 درصد دست یافته است.
روحانی با بیان اینکه توافق هستهای که امریکا، آن را نقض و برای نابودی آن، حداکثر تلاش را کرد، با درایت جمهوری اسلامی ایران کماکان حفظ شده است، اظهارکرد: ایالات متحده امریکا موظف است با لغو کلیه تحریمها و اتخاذ تدابیرعملی به برجام بازگردد؛ چراکه این تکلیف همان دولتی است که، نقض عهد را انجام داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام امریکا را حتماً با اقدام مثبت متقابل پاسخ خواهد داد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه نیز در نشست مجازی سران دی 8 گفت:«باید سازمان همکاری اقتصادی دی 8 را با توجه به نیازها به روز و آن را به یک پروژه و ساختار نتیجه بخش تبدیل کنیم و برای تسریع روند تصمیمگیری قدم برداریم. طرح تشکیل مِگابانک اسلامی متکی بر فضای مجازی جهت تأمین نقدینگی نهادهای مالی اسلامی و نیازهای زیرساختی کشورهای اسلامی، یک راهکار امکانپذیر است.» اردوغان همچنین خواستار توجه به واحد پول ملی اعضا شده و گفت:«من در اجلاس استانبول در سال 2017 خواستار تجارت با ارز داخلی شدم. آنچه در چهار سال گذشته رخ داد این مسأله را تأیید و اثبات کرد.»
در پایان این اجلاس، سران کشورهای عضو با صدور بیانیهای، ضمن تأکید بر ضرورت توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری کشورهای عضو و تعمیق همکاریها در مبارزه علیه کووید19، از تأسیس دانشگاه بینالمللی دی 8 در شهر همدان استقبال کرده و اعضا را برای تصویب و عملیاتی کردن موافقتنامههای تجارت ترجیحی، ویزا و گمرکی در اولین فرصت ممکن تشویق کردند.
آنان ضمن تأکید بر همکاری در مبارزه با بیماری کووید19، همکاری عمیق چند بخشی و مشارکت قدرتمند بخش خصوصی در تمامی فعالیتها برای تحقق اهداف تجارت درون سازمانی اعضای دی 8 را مورد تأکید قرار دادند.
همچنین یک نقشه راه 10 ساله با هدف تقویت مبادلات تجاری اعضا به تصویب رسید. بر این اساس، اعضای دی 8 در چارچوب این نقشه راه موافقت کردند تا همکاریهای تجاری را ارتقا دهند و حجم تجارت داخلی خود را به حداقل 10 درصد از کل حجم تجارت این گروه افزایش دهند. در مرحله اول و تا پایان سال 2022 میلادی، همکاری در زمینههایی همچون تجارت، صنایع، گردشگری، کشاورزی، امنیت غذایی، انرژی و حملونقل مورد توجه خواهد بود.در مرحله دوم و از سال 2023 تا 2027 میلادی با ارتقای همکاری تجاری، در 6 زمینه دیگر، روابط اقتصادی خود را تقویت خواهند کرد و در مرحله آخر یعنی طی سالیان 2028 تا 2030 میلادی، باید حجم تجارت خود را به حداقل 10 درصد از کل حجم تجارت دی-8 افزایش دهند.گروه 8 کشور اسلامی در حال توسعه با نام اختصاری گروه دی 8 متشکل از ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه است. این گروه در سال 1997 به پیشنهاد مرحوم نجمالدین اربکان نخستوزیر وقت ترکیه با هدف تقویت همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو تشکیل شد.
کشورهای عضو این سازمان در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله صنعت، بانکداری، بیمه، علوم و تکنولوژی، انرژی، کشاورزی، گردشگری، بهداشت و سلامت، شیلات، غذاهای حلال، حملونقل هوایی و شرکتهای کوچک و متوسط زمینه همکاری دارند.
اجلاس گروه دی8 پنجشنبه گذشته به میزبانی کشور بنگلادش رئیس دورهای این سازمان برگزار شد که سران کشورهای ایران، مالزی، پاکستان، اندونزی، مصر، ترکیه و نیجریه در آن شرکت داشتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهوری در سخنان خود در این اجلاس، هدف غایی همه تلاشهای جمعی و مشروع کشورهای در حال توسعه را دستیابی به رشد اقتصادی، توسعه متوازن، رفاه و سعادت مردم و کسب جایگاه مناسب در روابط بینالمللی دانست. روحانی با بیان اینکه امروز در کنار بلیه کرونا؛ یکجانبهگرایی و تروریسم اقتصادی چهره جامعه جهانی را لکه دار کرده است، افزود: این اقدامات نه تنها دولتهای حاکم و ملتهای مستقل را بهطور غیرقانونی و نامشروع، هدف قرار دادهاند بلکه تهدیدی جدی علیه دستاوردهای جامعه جهانی است.
رئیس جمهوری، تقویت چندجانبهگرایی را از اولویتهای مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برشمرد و گفت: در زمینه توسعه اقتصادی نیز همواره از تلاشهای جمعی کشورهای همسو برای تحقق یک نظام اقتصادی بینالمللی عادلانه و غیرتبعیضآمیز حمایت کردهایم.
او با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای تأسیس سازمان همکاری اقتصادی دی 8، در تلاش برای ایفای نقش خود جهت تحقق اهداف بلند سازمان، بوده است، به اقداماتی همچون تأسیس «دانشگاه بینالمللی دی هشت» ایجاد«شبکه انتقال و تبادل فناوری دی هشت» اشاره و تأکید کرد که حجم تجارت فعلی فی مابین 8 کشور با ظرفیتهای واقعی تجاری آن فاصله زیادی دارد و لازم است سازوکارهایی برای تسهیل و توسعه تجارت میان اعضا، از جمله از طریق تسهیلات و مکانیزمهای گمرکی و بانکی و نیز مکانیزمهای غیربانکی ایجاد کرد.
رئیس جمهوری، در ادامه با اعلام اینکه اقدامات غیرقانونی یکجانبهگرایانه ایالات متحده امریکا برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران، کاملاً ناکام مانده است، تصریح کرد: با وجود تحمیل فشارهای سنگین اقتصادی، با تکیه بر اراده و توان داخلی خود توانستهایم به موفقیتهای چشمگیر و دستاوردهای بزرگی در حوزههای مختلف از جمله در زمینه مقابله با کووید 19 و آثار و تبعات آن دستیابیم. شاهد گویای شکست امریکا در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران، این واقعیت درخشان است که در سالی که اقتصاد جهانی، کاهش رشد 5/3 درصد را تجربه کرد و بسیاری از کشورها رشد منفی 5- تا 10- را داشتند، اقتصاد ایران با وجود تحریمها و کرونا، به رشد اقتصادی مثبت بیش از 2 درصد دست یافته است.
روحانی با بیان اینکه توافق هستهای که امریکا، آن را نقض و برای نابودی آن، حداکثر تلاش را کرد، با درایت جمهوری اسلامی ایران کماکان حفظ شده است، اظهارکرد: ایالات متحده امریکا موظف است با لغو کلیه تحریمها و اتخاذ تدابیرعملی به برجام بازگردد؛ چراکه این تکلیف همان دولتی است که، نقض عهد را انجام داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام امریکا را حتماً با اقدام مثبت متقابل پاسخ خواهد داد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه نیز در نشست مجازی سران دی 8 گفت:«باید سازمان همکاری اقتصادی دی 8 را با توجه به نیازها به روز و آن را به یک پروژه و ساختار نتیجه بخش تبدیل کنیم و برای تسریع روند تصمیمگیری قدم برداریم. طرح تشکیل مِگابانک اسلامی متکی بر فضای مجازی جهت تأمین نقدینگی نهادهای مالی اسلامی و نیازهای زیرساختی کشورهای اسلامی، یک راهکار امکانپذیر است.» اردوغان همچنین خواستار توجه به واحد پول ملی اعضا شده و گفت:«من در اجلاس استانبول در سال 2017 خواستار تجارت با ارز داخلی شدم. آنچه در چهار سال گذشته رخ داد این مسأله را تأیید و اثبات کرد.»
در پایان این اجلاس، سران کشورهای عضو با صدور بیانیهای، ضمن تأکید بر ضرورت توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری کشورهای عضو و تعمیق همکاریها در مبارزه علیه کووید19، از تأسیس دانشگاه بینالمللی دی 8 در شهر همدان استقبال کرده و اعضا را برای تصویب و عملیاتی کردن موافقتنامههای تجارت ترجیحی، ویزا و گمرکی در اولین فرصت ممکن تشویق کردند.
آنان ضمن تأکید بر همکاری در مبارزه با بیماری کووید19، همکاری عمیق چند بخشی و مشارکت قدرتمند بخش خصوصی در تمامی فعالیتها برای تحقق اهداف تجارت درون سازمانی اعضای دی 8 را مورد تأکید قرار دادند.
همچنین یک نقشه راه 10 ساله با هدف تقویت مبادلات تجاری اعضا به تصویب رسید. بر این اساس، اعضای دی 8 در چارچوب این نقشه راه موافقت کردند تا همکاریهای تجاری را ارتقا دهند و حجم تجارت داخلی خود را به حداقل 10 درصد از کل حجم تجارت این گروه افزایش دهند. در مرحله اول و تا پایان سال 2022 میلادی، همکاری در زمینههایی همچون تجارت، صنایع، گردشگری، کشاورزی، امنیت غذایی، انرژی و حملونقل مورد توجه خواهد بود.در مرحله دوم و از سال 2023 تا 2027 میلادی با ارتقای همکاری تجاری، در 6 زمینه دیگر، روابط اقتصادی خود را تقویت خواهند کرد و در مرحله آخر یعنی طی سالیان 2028 تا 2030 میلادی، باید حجم تجارت خود را به حداقل 10 درصد از کل حجم تجارت دی-8 افزایش دهند.گروه 8 کشور اسلامی در حال توسعه با نام اختصاری گروه دی 8 متشکل از ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه است. این گروه در سال 1997 به پیشنهاد مرحوم نجمالدین اربکان نخستوزیر وقت ترکیه با هدف تقویت همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو تشکیل شد.
کشورهای عضو این سازمان در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله صنعت، بانکداری، بیمه، علوم و تکنولوژی، انرژی، کشاورزی، گردشگری، بهداشت و سلامت، شیلات، غذاهای حلال، حملونقل هوایی و شرکتهای کوچک و متوسط زمینه همکاری دارند.
سید حسن خمینی:
راه حل مشکلات «بازگشت به مردم» است
یادگار امام با اشاره به وجود برخی مشکلات برای مردم و کشور، راه حل رفع آنها را بازگشت به مردم دانست و توضیح داد که این مهم نیز از طریق یک انتخابات پر شور میسر میشود. از نگاه سید حسن خمینی با ایجاد محدودیتها و بگیر و ببند دیگر نمیتوان مصونیت فرهنگی ایجاد کرد.
به گزارش جماران، حجتالاسلام سید حسن خمینی در دیدار با اعضای شورای سیاسی مجمع ایثارگران که روز پنجشنبه در حسینیه جماران برگزار شد، طی سخنانی گفت: امروز مشکل اصلی کشور در حوزه اقتصادی معضل فقر، گرانی و بیکاری است. البته شاخصهای بیکاری تا حدی بهتر شده است ولی فقر، گرانی و تبعیض هنوز وجود دارد. وی با اشاره به بی ثباتی در وضع اقتصادی موجود یادآور شد: ممکن است همه مشکلات یاد شده، وجود داشته باشد ولی مردم بتوانند روی سرمایهای که دارند برنامهریزی کنند اما در وضع کنونی شما نمیدانید در آینده چه اتفاقی میافتد. وی با اشاره به تشدید مشکلات اقتصادی جامعه، هشدار داد: این امر به مرور میتواند بحث حاشیهنشینی و بحث دوگانه فقیر و غنی پدید بیاورد و بحث فرار مغزها را در پی داشته باشد و این تهدید هم شامل کسانی میشود که بیرون از ایران بازار بهتری برای سرمایه خود پیدا میکنند و صاحبان مغزها، که میتوانند با سرمایه خود بیرون از ایران زندگی کنند. وی با اشاره به آمار اخیری که درخصوص خروج روزانه پرستاران از کشور منتشر شد، افزود: این مسأله در مورد مهندسان و سایر تحصیلکردهها هم صادق است. این نشان میدهد که توان ملی ما به سمت بیرون میرود. همه این موارد نشانههای موجهای اولیه فقر اقتصادی است.
وقتی دینداران تصدی دنیا میکنند باید دنیا را بهتر از غیر دینداران بسازند
سید حسن خمینی تأکید کرد: دینداران وقتی تصدی دین مردم را دارند فقط مسئولیت آخرت را دارند ولی وقتی تصدی دنیا میکنند اگر نتوانند دنیا را خوب بسازند به دین هم لطمه زده اند. وی با بیان اینکه در حوزه فرهنگی نیز با یک تنزل مواجه هستیم که بخشی از آن زاییده همان فقر است، ادامه داد: فقر باعث تنزل فرهنگ عمومی میشود و ممکن است اعتیاد را پدید بیاورد و خود اعتیاد به نوعی خروج از آداب اجتماعی را دامن میزند. ادب اجتماعی تابع هنجار است و انسان میخواهد خودش را به عنوان یک عنصر «بهنجار» نشان دهد. سید حسن خمینی با اشاره به انتخابات پیش رو، گفت: درد امروز جامعه ما حتماً اقتصادی و در مرحله دوم فرهنگی است.
به مردم برگردیم
یادگار امام با اشاره به آثار بزرگ و سازنده انقلاب اسلامی و همین طور مشکلاتی که در ادامه راه ایجاد شده، یادآور شد: مشکلات ما خیلی زیاد است اما راه حل آنها این است که به مردم برگردیم و به خواسته آنها تن بدهیم. البته ممکن است آنچه مردم میخواهند مطابق خواسته شخص من نباشد. من تلاش میکنم آنها را راضی کنم که این حرف درست است. هیچ راهی جز بازگشت به مردم و هیچ چیزی برای کشور واجبتر از یک انتخابات پرشور و شامل نیست. انتخابات «شامل» یعنی باید همه در آن نماینده داشته باشند. شرط اول آن این است که بساط تنگنظری و حذف برداشته شود. «تقسیم بر دو کردن» نیروهای کشور باعث ترفیع چاپلوسان و متملقانی میشود که اتفاقاً به سخنانی که میگویند هم باور ندارند.
معنا ندارد گروههایی را از حق حضور در انتخابات محروم کنند
سید حسن خمینی تأکید کرد: بنده چه اولویتی نسبت به شما دارم که یکی را راه بدهم و یکی را راه ندهم؟! قانون هم اگر جلوی حقوق مردم را میگیرد، قانون غلطی است و باید به سمت اصلاح آن رفت. ضمن اینکه با قانونهای موجود، بخصوص قانون اساسی، به راحتی میشود حقوق عمومی مردم را احیا کرد. وی با انتقاد شدید از رد صلاحیت شمار قابل توجهی از کاندیداهای انتخابات شورای شهر پیش رو، گفت: معنا ندارد که با نگاه تنگ نظرانه گروههایی را از حق حضور در انتخابات محروم کنند. به چه حقی میتوان پذیرفت که چند نفر با سلیقه خاص حق مردم برای حضور نماینده شان را نادیده بگیرند؟! وی افزود: اگر خود مردم تصمیم به مبارزه و مقابله بگیرند در صف میایستند و حتی فقر را هم تحمل میکنند. اصلاً مهم نیست چه کسی رئیس جمهوری میشود، بلکه مهم این است که این مردم او را رئیس جمهوری کنند. اتفاقاً فقط کسی که مردم او را رئیس جمهوری کنند میتواند بخوبی مقابل امریکا بایستد و عزتمندانه منافع ملی را تأمین کند.
انتخابات پر شور از نان شب واجبتر است
یادگار امام اظهار کرد: برای رفع بیکاری، فقر و حتی مسائل اجتماعی از نان شب واجبتر این است که ما به سمت یک انتخابات پر شور برویم. اینکه چه کسی انتخاب میشود، بُعد دوم قضیه است. اما معنا ندارد که به لوازم آن تن ندهیم و بعد هم بگوییم «می خواهیم، اما امکانش نیست». «دوستی با پیلبانان یا مکن یا طلب کن خانهای در خور پیل.» لذا من فکر میکنم هیچ امری واجبتر از بازگشت به این شعار امام نیست که «همه با هم». اول انقلاب این شعار سرتیتر آرم جهاد سازندگی قرار گرفت. به صورت «تنها» کاری پیش نمیرود ولی اگر دستهایمان در هم افتاد همه کار میتوانیم بکنیم.
سید حسن خمینی در بخش پایانی سخنان خود گفت: اگرچه حل بخش زیادی از معضلات فرهنگی منوط به حل مشکلات اقتصادی است، اما بخش دیگر مشکلات به خاطر این است که هنوز به این واقعیت توجه نشده است که اگرچه تا برهههایی از تاریخ میتوانستیم با ایجاد محدودیتها و بگیر و ببند مصونیت فرهنگی ایجاد کنیم، اما امروز دیگر نمیشود این رویکرد را ادامه داد. وی با تأکید بر اینکه آینده پژوهی در همه امور کشور ما واجب است، اظهار داشت: هم در اقتصاد و هم در فرهنگ و سیاست 10 سال آینده را ببینیم. فقط مملکت ما دچار این معضلات نیست. سنت ما، هم ملی و هم مذهبی است و امروز به خاطر تضعیف آن ناراحت هستیم ولی بقیه دنیا هم گرفتار همین شدهاند. از همین رو، توجه به اقتضائات شرایط جدید در عرصه فرهنگ اصلاً به معنای ولنگاری و تسلیم نیست، بلکه به معنای آیندهنگری است و نشان میدهد که ما به یک گام جلوتر از جایگاه فعلی توجه کنیم.
به گزارش جماران، حجتالاسلام سید حسن خمینی در دیدار با اعضای شورای سیاسی مجمع ایثارگران که روز پنجشنبه در حسینیه جماران برگزار شد، طی سخنانی گفت: امروز مشکل اصلی کشور در حوزه اقتصادی معضل فقر، گرانی و بیکاری است. البته شاخصهای بیکاری تا حدی بهتر شده است ولی فقر، گرانی و تبعیض هنوز وجود دارد. وی با اشاره به بی ثباتی در وضع اقتصادی موجود یادآور شد: ممکن است همه مشکلات یاد شده، وجود داشته باشد ولی مردم بتوانند روی سرمایهای که دارند برنامهریزی کنند اما در وضع کنونی شما نمیدانید در آینده چه اتفاقی میافتد. وی با اشاره به تشدید مشکلات اقتصادی جامعه، هشدار داد: این امر به مرور میتواند بحث حاشیهنشینی و بحث دوگانه فقیر و غنی پدید بیاورد و بحث فرار مغزها را در پی داشته باشد و این تهدید هم شامل کسانی میشود که بیرون از ایران بازار بهتری برای سرمایه خود پیدا میکنند و صاحبان مغزها، که میتوانند با سرمایه خود بیرون از ایران زندگی کنند. وی با اشاره به آمار اخیری که درخصوص خروج روزانه پرستاران از کشور منتشر شد، افزود: این مسأله در مورد مهندسان و سایر تحصیلکردهها هم صادق است. این نشان میدهد که توان ملی ما به سمت بیرون میرود. همه این موارد نشانههای موجهای اولیه فقر اقتصادی است.
وقتی دینداران تصدی دنیا میکنند باید دنیا را بهتر از غیر دینداران بسازند
سید حسن خمینی تأکید کرد: دینداران وقتی تصدی دین مردم را دارند فقط مسئولیت آخرت را دارند ولی وقتی تصدی دنیا میکنند اگر نتوانند دنیا را خوب بسازند به دین هم لطمه زده اند. وی با بیان اینکه در حوزه فرهنگی نیز با یک تنزل مواجه هستیم که بخشی از آن زاییده همان فقر است، ادامه داد: فقر باعث تنزل فرهنگ عمومی میشود و ممکن است اعتیاد را پدید بیاورد و خود اعتیاد به نوعی خروج از آداب اجتماعی را دامن میزند. ادب اجتماعی تابع هنجار است و انسان میخواهد خودش را به عنوان یک عنصر «بهنجار» نشان دهد. سید حسن خمینی با اشاره به انتخابات پیش رو، گفت: درد امروز جامعه ما حتماً اقتصادی و در مرحله دوم فرهنگی است.
به مردم برگردیم
یادگار امام با اشاره به آثار بزرگ و سازنده انقلاب اسلامی و همین طور مشکلاتی که در ادامه راه ایجاد شده، یادآور شد: مشکلات ما خیلی زیاد است اما راه حل آنها این است که به مردم برگردیم و به خواسته آنها تن بدهیم. البته ممکن است آنچه مردم میخواهند مطابق خواسته شخص من نباشد. من تلاش میکنم آنها را راضی کنم که این حرف درست است. هیچ راهی جز بازگشت به مردم و هیچ چیزی برای کشور واجبتر از یک انتخابات پرشور و شامل نیست. انتخابات «شامل» یعنی باید همه در آن نماینده داشته باشند. شرط اول آن این است که بساط تنگنظری و حذف برداشته شود. «تقسیم بر دو کردن» نیروهای کشور باعث ترفیع چاپلوسان و متملقانی میشود که اتفاقاً به سخنانی که میگویند هم باور ندارند.
معنا ندارد گروههایی را از حق حضور در انتخابات محروم کنند
سید حسن خمینی تأکید کرد: بنده چه اولویتی نسبت به شما دارم که یکی را راه بدهم و یکی را راه ندهم؟! قانون هم اگر جلوی حقوق مردم را میگیرد، قانون غلطی است و باید به سمت اصلاح آن رفت. ضمن اینکه با قانونهای موجود، بخصوص قانون اساسی، به راحتی میشود حقوق عمومی مردم را احیا کرد. وی با انتقاد شدید از رد صلاحیت شمار قابل توجهی از کاندیداهای انتخابات شورای شهر پیش رو، گفت: معنا ندارد که با نگاه تنگ نظرانه گروههایی را از حق حضور در انتخابات محروم کنند. به چه حقی میتوان پذیرفت که چند نفر با سلیقه خاص حق مردم برای حضور نماینده شان را نادیده بگیرند؟! وی افزود: اگر خود مردم تصمیم به مبارزه و مقابله بگیرند در صف میایستند و حتی فقر را هم تحمل میکنند. اصلاً مهم نیست چه کسی رئیس جمهوری میشود، بلکه مهم این است که این مردم او را رئیس جمهوری کنند. اتفاقاً فقط کسی که مردم او را رئیس جمهوری کنند میتواند بخوبی مقابل امریکا بایستد و عزتمندانه منافع ملی را تأمین کند.
انتخابات پر شور از نان شب واجبتر است
یادگار امام اظهار کرد: برای رفع بیکاری، فقر و حتی مسائل اجتماعی از نان شب واجبتر این است که ما به سمت یک انتخابات پر شور برویم. اینکه چه کسی انتخاب میشود، بُعد دوم قضیه است. اما معنا ندارد که به لوازم آن تن ندهیم و بعد هم بگوییم «می خواهیم، اما امکانش نیست». «دوستی با پیلبانان یا مکن یا طلب کن خانهای در خور پیل.» لذا من فکر میکنم هیچ امری واجبتر از بازگشت به این شعار امام نیست که «همه با هم». اول انقلاب این شعار سرتیتر آرم جهاد سازندگی قرار گرفت. به صورت «تنها» کاری پیش نمیرود ولی اگر دستهایمان در هم افتاد همه کار میتوانیم بکنیم.
سید حسن خمینی در بخش پایانی سخنان خود گفت: اگرچه حل بخش زیادی از معضلات فرهنگی منوط به حل مشکلات اقتصادی است، اما بخش دیگر مشکلات به خاطر این است که هنوز به این واقعیت توجه نشده است که اگرچه تا برهههایی از تاریخ میتوانستیم با ایجاد محدودیتها و بگیر و ببند مصونیت فرهنگی ایجاد کنیم، اما امروز دیگر نمیشود این رویکرد را ادامه داد. وی با تأکید بر اینکه آینده پژوهی در همه امور کشور ما واجب است، اظهار داشت: هم در اقتصاد و هم در فرهنگ و سیاست 10 سال آینده را ببینیم. فقط مملکت ما دچار این معضلات نیست. سنت ما، هم ملی و هم مذهبی است و امروز به خاطر تضعیف آن ناراحت هستیم ولی بقیه دنیا هم گرفتار همین شدهاند. از همین رو، توجه به اقتضائات شرایط جدید در عرصه فرهنگ اصلاً به معنای ولنگاری و تسلیم نیست، بلکه به معنای آیندهنگری است و نشان میدهد که ما به یک گام جلوتر از جایگاه فعلی توجه کنیم.
«ایران» از روند و نحوه تصمیم گیری درباره مقابله با کرونا در ستاد عالی ، کمیته ها و قرارگاههای آن گزارش می دهد
سازوکار مصوبات کرونایی
تازهترین تصمیم های مقابله با موج چهارم کرونا
■ افرادی که تست آنها مثبت شده و قرنطینه را رعایت نمیکنند بهمراجع قانونی معرفی و مجازات میشوند
■ لزوم کنترل دقیقتر فرودگاهها و پایانههای مرزی
■ 10 روز محدودیت در همه شهرهایی که در وضعیت قرمز قرار میگیرند
■ تجهیز بیمارستان ها و افزایش تختهای بیمارستانی برای ارائه خدمت
■ تعطیلی دو هفتهای بازار تهران
گروه اجتماعی / محدودیتهای شدید کرونایی پس از حدود سه ماه دوباره به کشور بازگشت. اینبار و برخلاف موج قبلی؛ ستاد ملی مقابله با کرونا پیش از آنکه منحنی پیک چهارم به قله نزدیک شود و تعداد جانباختگان کرونا از مرز 200 مرگ در روز عبور کند دستورالعملهای سفت و سختگیرانهای را در دستور کار قرار داده است. راهکار ستاد ملی مقابله با کرونا تعطیلی سراسری10 روزه است و چنانچه نیاز باشد روند تعطیلی در کشور تکرار خواهد شد. اینبار این راهکار که هیچ شباهتی به هشدار و توصیههای قبلی مسئولان وزارت بهداشت و اعضای ستاد ملی ندارد در حالی به اجرا درمیآید که از یک طرف میانگین رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در این ایام به ۵۵ درصد سقوط کرده و در حال حاضر 257 شهر در وضعیت قرمز کرونایی به سر میبرند و ...
در هفتههای اخیر با شیوع گسترده و پرسرعت بیماری کرونای انگلیسی در کشور و تغییر رنگ اکثر شهرها به سمت قرمز شدن موج انتقادات و هجمه به سمت دولت در رسانهها و فضای مجازی شدت گرفت تا جایی که برخی منتقدان و مخالفان بدون مطالعه و اطلاع از ساختار و روند تصمیمگیری در ستاد ملی مقابله با کرونا مسئولیت بحرانی شدن و آغاز پیک چهارم کرونا در کشور را متوجه دولت و در نهایت شخص رئیس جمهوری میدانند، این در حالی است که نگاهی به ساختار تشکیل و تقسیم وظایف و مسئولیتها در ستاد ملی مقابله با کرونا گواه این است که هرگونه سیاستگذاری و تصمیمی در این ستاد پس از کار کارشناسی و مطالعات علمی و پژوهشهای صورت گرفته توسط اعضا و رؤسای کمیتههای تخصصی در قالب پیشنهادات و تصمیمات اتخاذ شده جهت بررسی برای تصویب و اجرا در سراسر کشور به ستاد ملی مقابله با کرونا که شورای عالی متشکل از نمایندگان قوه قضائیه و مجلس، نیروهای مسلح، وزرای دولت و... است ارسال میشود و سرانجام در این ستاد که ریاست آن برعهده رئیس جمهوری است پس از بحث و گفتوگو و کار کارشناسی تصمیم نهایی به تصویب اعضا رسیده و برای اجرا در کل کشور ابلاغ عمومی میشود، بنابراین تصمیمات چنین ستاد مهمی که در سطح ملی تشکیل شده تنها توسط یک نفر نبوده بلکه براساس خرد جمعی و کار کارشناسانه و با اجماع نظرات موافق اعضا انجام میشود. در گزارش ذیل نگاهی به ساختار و روند تصمیمگیری در ستاد ملی مقابله با کرونا داریم که میخوانید:
تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا در اسفند 98
ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیلاتی است که اوایل اسفند ۱۳۹۸ در پی شیوع کروناویروس در ایران با مصوبه شورای عالی امنیت ملی، تشکیل شد. نخستین جلسه این ستاد ۶ اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد و همه تصمیمها درخصوص اقدامات ضروری درباره مقابله با بیماری کروناویروس از جمله اعلام تعطیلیها از سوی این ستاد انجام میشود. در ستاد اصلی که 14 عضو دارد برخی وزیران و معاونان دولت، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، دادستان کل کشور، رئیس صدا و سیما، رئیس سازمان حج و زیارت، سخنگوی دولت ایران، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و عضو فقهای شورای نگهبان حضور دارند. در کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هم 22 نفر از معاونان وزیر بهداشت و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی هستند.
نظارت قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا بر اجرای همه مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا
اوایل آبان ماه سال گذشته حسن روحانی قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا را محور نظارت بر اجرای تمامی مصوبات ابلاغی ستاد ملی مبارزه با کرونا دانست و تأکید کرد که تمامی اقدامات و مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا نیز صرفاً از طریق سخنگوی ستاد ملی به مردم اعلام میشود.
رئیس جمهوری اظهار داشت: در همین راستا اعضای هر یک از کمیتهها طبق وظایف هشت ماه گذشته خود موظف به رصد روند مقابله با بیماری و مصوبات ستاد هستند و تصمیمات متخذه را که با مشورت متخصصان حاصل میشود نیز در اختیار جلسه رؤسای کمیتهها میگذارند که هر پنجشنبه برگزار میشود. این تصمیمات پس از تأیید و نهایی شدن در جلسه رؤسای کمیتهها، برای تصویب نهایی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا مطرح میشود، همچنین همه مصوبات ستاد ملی برای اجرای دقیق و نظارت بر روند اجرا در قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مقابله با کرونا پیگیری خواهد شد.
رئیس جمهوری با اشاره به انتصاب سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا اظهار داشت: کمیته تبلیغات باید به همه رسانهها ابلاغ کند از این به بعد درخصوص کرونا از یک مسیر واحد اطلاعرسانی میشود و آن سخنگوی ستاد است، همچنین از آنجایی که از جمله وظایف قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا، همافزایی و تقویت تواناییهای مختلف در سطح کشور است، لازم است این قرارگاه از تمامی ظرفیتهای درون کشور اعم از دولتی و خصوصی، قوای نظامی و انتظامی و سازمانهای مردم نهاد، بسیج، تشکلهای مذهبی، مساجد و خیرین استفاده کند.
انتقاد به سفرهای نوروزی و کمرنگ شدن پروتکلها
در روزهای اخیر برخی کاربران شبکههای اجتماعی همزمان با بالا رفتن پیک جدید، دولت را مقصر چنین اتفاقی میدانند. منتقدان میگویند، رئیس جمهوری مخالف سفرهای نوروزی نبوده و درباره سفرها در ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیمگیری صورت نگرفته و محدودیتی هم ایجاد نشده است. این مسائل موجب شد اعتراضها به تصمیمگیریها در ستاد ملی مقابله با کرونا شدت یابد.
البته این در حالی است که در تصمیمات مرتبط با موضوعات کرونا در ستاد ملی هیچگونه تصمیم فردی جایگاهی ندارد، تصمیمات از دایره تصمیم فردی رئیس جمهوری فراتر است و بجز وزرای دولت که هرکدام مطالبات و فرایند تأثیر کرونا بر نحوه اجرای دستگاههای ذیربطشان را عنوان میکنند همچنین از حوزه علمیه، فرماندهی کل قوا، نیروهای مسلح، مجلس شورای اسلامی و... نمایندگانی وجود دارد.
تصمیمگیری نیز به این شکل است که کمیتههای تخصصی از جمله سلامت، حمل و نقل، آموزش و امنیتی و... مباحث مختلفی را بحث میکنند و در نهایت موضوعات پیشنهادی در قرارگاه عملیاتی کرونا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و نظر قرارگاه در روزهای آخر هفته در جلسات کمیتههای تخصصی مورد بررسی مجدد قرار میگیرد و سپس برآیند این پیشنهادات و نظرات در ستاد ملی بررسی و در نهایت تصمیمگیری میشود. بنابراین رئیس جمهوری تصمیم گیرنده نهایی در اعمال محدودیتها و قوانین مربوط به پروتکلهای بهداشتی نیست.
چرا آمارها در موج چهارم با شیب بسیار تندی بالا رفت؟
بررسی هر سه موج قبلی شیوع کرونا در کشور بویژه موج دوم و سوم نشان میدهد هر زمان موج ابتلا و بستری روند کاهشی به خود گرفت محدودیتهای کرونایی نیز کمرنگتر شدند. این موضوع البته در همه جای دنیا وجود دارد که با کاهش آمار ابتلا و بستری از شدت محدودیتها کاسته میشود اما با توجه به اینکه شدت سرایت و ابتلا به بیماری در اپیدمیها همچنان به قوت خودش باقی میماند، تأکید بر رعایت دستورالعملهای بهداشتی و کاهش تماسهای اجتماعی است، با وجود این تجربه چند ماه گذشته نشان میدهد برداشته شدن محدودیتها نوعی عادیانگاری را در ذهنها متبادر ساخته است. با آغاز فعالیت کسب و کارها و برداشته شدن ترددهای بین شهری مردم علیرغم هشدارها توصیههای بهداشتی را نادیده گرفتند و طبیعتاً روند ابتلا افزایش یافت.
نکته بعدی که از همان روزهای آغازین در ستاد ملی مقابله با کرونا مورد توجه قرار گرفت رنگبندی کرونایی شهرها بود و طبیعتاً محدودیتها طبق رنگبندی شهرها اعمال میشد. مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا بر این بود تا هر زمان تعداد موارد بستری به ازای هر هزار تخت در شهرها روندی کاهشی داشت و رنگ شهرها به آبی و زرد تغییر رنگ میداد، کسب و کارها اجازه فعالیت داشته باشند و هر زمان رنگبندی شهرها تغییر کرد و وارد فاز نارنجی و قرمز میشد مشاغل گروه دو و سه و چهار باید تعطیل میشدند و ورود و خروج از این شهرها نیز ممنوع اعلام میشد.
سفرها نیز طبق همین رنگبندی شهرها باید صورت میگرفت. از طرفی افزایش آمارهای ابتلا در روزهای اخیر ناشی از رفتارهای بهداشتی مردم در شب عید است و هنوز نتیجه سفرها مشخص نیست. با توجه به طولانی شدن محدودیتها و خستگی مردم از در خانه ماندن و شرایط جامعه ایرانی، دوباره دورهمیهای خانوادگی شروع شد و همین مسأله به عنوان یک عامل مهم در ابتلا به بیماری شناخته میشود برای همین ستاد ملی مقابله با کرونا از چند ماه پیش محدودیت شبانه تردد از ساعت 9 شب تا 4 صبح را اعمال کرد تا خانوادهها کمتر دور هم جمع شوند و از سوی دیگر آمار مبتلایان و فوتیها روند کاهشی پیدا کند.
■ لزوم کنترل دقیقتر فرودگاهها و پایانههای مرزی
■ 10 روز محدودیت در همه شهرهایی که در وضعیت قرمز قرار میگیرند
■ تجهیز بیمارستان ها و افزایش تختهای بیمارستانی برای ارائه خدمت
■ تعطیلی دو هفتهای بازار تهران
گروه اجتماعی / محدودیتهای شدید کرونایی پس از حدود سه ماه دوباره به کشور بازگشت. اینبار و برخلاف موج قبلی؛ ستاد ملی مقابله با کرونا پیش از آنکه منحنی پیک چهارم به قله نزدیک شود و تعداد جانباختگان کرونا از مرز 200 مرگ در روز عبور کند دستورالعملهای سفت و سختگیرانهای را در دستور کار قرار داده است. راهکار ستاد ملی مقابله با کرونا تعطیلی سراسری10 روزه است و چنانچه نیاز باشد روند تعطیلی در کشور تکرار خواهد شد. اینبار این راهکار که هیچ شباهتی به هشدار و توصیههای قبلی مسئولان وزارت بهداشت و اعضای ستاد ملی ندارد در حالی به اجرا درمیآید که از یک طرف میانگین رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در این ایام به ۵۵ درصد سقوط کرده و در حال حاضر 257 شهر در وضعیت قرمز کرونایی به سر میبرند و ...
در هفتههای اخیر با شیوع گسترده و پرسرعت بیماری کرونای انگلیسی در کشور و تغییر رنگ اکثر شهرها به سمت قرمز شدن موج انتقادات و هجمه به سمت دولت در رسانهها و فضای مجازی شدت گرفت تا جایی که برخی منتقدان و مخالفان بدون مطالعه و اطلاع از ساختار و روند تصمیمگیری در ستاد ملی مقابله با کرونا مسئولیت بحرانی شدن و آغاز پیک چهارم کرونا در کشور را متوجه دولت و در نهایت شخص رئیس جمهوری میدانند، این در حالی است که نگاهی به ساختار تشکیل و تقسیم وظایف و مسئولیتها در ستاد ملی مقابله با کرونا گواه این است که هرگونه سیاستگذاری و تصمیمی در این ستاد پس از کار کارشناسی و مطالعات علمی و پژوهشهای صورت گرفته توسط اعضا و رؤسای کمیتههای تخصصی در قالب پیشنهادات و تصمیمات اتخاذ شده جهت بررسی برای تصویب و اجرا در سراسر کشور به ستاد ملی مقابله با کرونا که شورای عالی متشکل از نمایندگان قوه قضائیه و مجلس، نیروهای مسلح، وزرای دولت و... است ارسال میشود و سرانجام در این ستاد که ریاست آن برعهده رئیس جمهوری است پس از بحث و گفتوگو و کار کارشناسی تصمیم نهایی به تصویب اعضا رسیده و برای اجرا در کل کشور ابلاغ عمومی میشود، بنابراین تصمیمات چنین ستاد مهمی که در سطح ملی تشکیل شده تنها توسط یک نفر نبوده بلکه براساس خرد جمعی و کار کارشناسانه و با اجماع نظرات موافق اعضا انجام میشود. در گزارش ذیل نگاهی به ساختار و روند تصمیمگیری در ستاد ملی مقابله با کرونا داریم که میخوانید:
تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا در اسفند 98
ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیلاتی است که اوایل اسفند ۱۳۹۸ در پی شیوع کروناویروس در ایران با مصوبه شورای عالی امنیت ملی، تشکیل شد. نخستین جلسه این ستاد ۶ اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد و همه تصمیمها درخصوص اقدامات ضروری درباره مقابله با بیماری کروناویروس از جمله اعلام تعطیلیها از سوی این ستاد انجام میشود. در ستاد اصلی که 14 عضو دارد برخی وزیران و معاونان دولت، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، دادستان کل کشور، رئیس صدا و سیما، رئیس سازمان حج و زیارت، سخنگوی دولت ایران، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و عضو فقهای شورای نگهبان حضور دارند. در کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هم 22 نفر از معاونان وزیر بهداشت و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی هستند.
نظارت قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا بر اجرای همه مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا
اوایل آبان ماه سال گذشته حسن روحانی قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا را محور نظارت بر اجرای تمامی مصوبات ابلاغی ستاد ملی مبارزه با کرونا دانست و تأکید کرد که تمامی اقدامات و مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا نیز صرفاً از طریق سخنگوی ستاد ملی به مردم اعلام میشود.
رئیس جمهوری اظهار داشت: در همین راستا اعضای هر یک از کمیتهها طبق وظایف هشت ماه گذشته خود موظف به رصد روند مقابله با بیماری و مصوبات ستاد هستند و تصمیمات متخذه را که با مشورت متخصصان حاصل میشود نیز در اختیار جلسه رؤسای کمیتهها میگذارند که هر پنجشنبه برگزار میشود. این تصمیمات پس از تأیید و نهایی شدن در جلسه رؤسای کمیتهها، برای تصویب نهایی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا مطرح میشود، همچنین همه مصوبات ستاد ملی برای اجرای دقیق و نظارت بر روند اجرا در قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مقابله با کرونا پیگیری خواهد شد.
رئیس جمهوری با اشاره به انتصاب سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا اظهار داشت: کمیته تبلیغات باید به همه رسانهها ابلاغ کند از این به بعد درخصوص کرونا از یک مسیر واحد اطلاعرسانی میشود و آن سخنگوی ستاد است، همچنین از آنجایی که از جمله وظایف قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا، همافزایی و تقویت تواناییهای مختلف در سطح کشور است، لازم است این قرارگاه از تمامی ظرفیتهای درون کشور اعم از دولتی و خصوصی، قوای نظامی و انتظامی و سازمانهای مردم نهاد، بسیج، تشکلهای مذهبی، مساجد و خیرین استفاده کند.
انتقاد به سفرهای نوروزی و کمرنگ شدن پروتکلها
در روزهای اخیر برخی کاربران شبکههای اجتماعی همزمان با بالا رفتن پیک جدید، دولت را مقصر چنین اتفاقی میدانند. منتقدان میگویند، رئیس جمهوری مخالف سفرهای نوروزی نبوده و درباره سفرها در ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیمگیری صورت نگرفته و محدودیتی هم ایجاد نشده است. این مسائل موجب شد اعتراضها به تصمیمگیریها در ستاد ملی مقابله با کرونا شدت یابد.
البته این در حالی است که در تصمیمات مرتبط با موضوعات کرونا در ستاد ملی هیچگونه تصمیم فردی جایگاهی ندارد، تصمیمات از دایره تصمیم فردی رئیس جمهوری فراتر است و بجز وزرای دولت که هرکدام مطالبات و فرایند تأثیر کرونا بر نحوه اجرای دستگاههای ذیربطشان را عنوان میکنند همچنین از حوزه علمیه، فرماندهی کل قوا، نیروهای مسلح، مجلس شورای اسلامی و... نمایندگانی وجود دارد.
تصمیمگیری نیز به این شکل است که کمیتههای تخصصی از جمله سلامت، حمل و نقل، آموزش و امنیتی و... مباحث مختلفی را بحث میکنند و در نهایت موضوعات پیشنهادی در قرارگاه عملیاتی کرونا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و نظر قرارگاه در روزهای آخر هفته در جلسات کمیتههای تخصصی مورد بررسی مجدد قرار میگیرد و سپس برآیند این پیشنهادات و نظرات در ستاد ملی بررسی و در نهایت تصمیمگیری میشود. بنابراین رئیس جمهوری تصمیم گیرنده نهایی در اعمال محدودیتها و قوانین مربوط به پروتکلهای بهداشتی نیست.
چرا آمارها در موج چهارم با شیب بسیار تندی بالا رفت؟
بررسی هر سه موج قبلی شیوع کرونا در کشور بویژه موج دوم و سوم نشان میدهد هر زمان موج ابتلا و بستری روند کاهشی به خود گرفت محدودیتهای کرونایی نیز کمرنگتر شدند. این موضوع البته در همه جای دنیا وجود دارد که با کاهش آمار ابتلا و بستری از شدت محدودیتها کاسته میشود اما با توجه به اینکه شدت سرایت و ابتلا به بیماری در اپیدمیها همچنان به قوت خودش باقی میماند، تأکید بر رعایت دستورالعملهای بهداشتی و کاهش تماسهای اجتماعی است، با وجود این تجربه چند ماه گذشته نشان میدهد برداشته شدن محدودیتها نوعی عادیانگاری را در ذهنها متبادر ساخته است. با آغاز فعالیت کسب و کارها و برداشته شدن ترددهای بین شهری مردم علیرغم هشدارها توصیههای بهداشتی را نادیده گرفتند و طبیعتاً روند ابتلا افزایش یافت.
نکته بعدی که از همان روزهای آغازین در ستاد ملی مقابله با کرونا مورد توجه قرار گرفت رنگبندی کرونایی شهرها بود و طبیعتاً محدودیتها طبق رنگبندی شهرها اعمال میشد. مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا بر این بود تا هر زمان تعداد موارد بستری به ازای هر هزار تخت در شهرها روندی کاهشی داشت و رنگ شهرها به آبی و زرد تغییر رنگ میداد، کسب و کارها اجازه فعالیت داشته باشند و هر زمان رنگبندی شهرها تغییر کرد و وارد فاز نارنجی و قرمز میشد مشاغل گروه دو و سه و چهار باید تعطیل میشدند و ورود و خروج از این شهرها نیز ممنوع اعلام میشد.
سفرها نیز طبق همین رنگبندی شهرها باید صورت میگرفت. از طرفی افزایش آمارهای ابتلا در روزهای اخیر ناشی از رفتارهای بهداشتی مردم در شب عید است و هنوز نتیجه سفرها مشخص نیست. با توجه به طولانی شدن محدودیتها و خستگی مردم از در خانه ماندن و شرایط جامعه ایرانی، دوباره دورهمیهای خانوادگی شروع شد و همین مسأله به عنوان یک عامل مهم در ابتلا به بیماری شناخته میشود برای همین ستاد ملی مقابله با کرونا از چند ماه پیش محدودیت شبانه تردد از ساعت 9 شب تا 4 صبح را اعمال کرد تا خانوادهها کمتر دور هم جمع شوند و از سوی دیگر آمار مبتلایان و فوتیها روند کاهشی پیدا کند.
رئیس کل بانک مرکزی :
پیچ اصلی مصایب اقتصادی را رد کردیم
■ ما تابع تعیین نرخ ارز در بازار هستیم
■ به عنوان رئیس کل بانک مرکزی خارج از مجموعه تصمیمات نظام اقتصادی نمیتوانم ساز مخالف بزنم
■ بانک مرکزی طرفدار ثبات بازار ارز است
گروه اقتصادی | به گفته عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی، اقتصاد ایران پیچ اصلی سختیهای اقتصادی را رد کرده است.
عبدالناصر همتی که در شبکه اجتماعی کلاب هاوس اقتصاد آنلاین به پرسشهای کارشناسان و فعالان اقتصادی پاسخ میداد گفت: تصمیم اینکه من سفیر چین شوم گرفته شده بود و ۱۰ روز سفیر چین بودم ولی برای اجلاس سفرا به تهران برگشتم و همان روز دوم رئیسجمهوری بنده را خواستند و برای شرایط ارزی مشورت خواستند و ایشان پیشنهاد پذیرش مسئولیت بانک مرکزی را به من دادند.
میدانستم که چه سختیهایی دارم ولی خوشحال هستم که سختی ۳۲ ماه را تحمل کردم و برای مردم تا حدی که توان دارم خدمت کردم و میدانم مردم سختی میکشند و تحریم بسیار سخت است و به خاطر اینکه دشمن نتواند اطلاعات بگیرد نمیتوانم خیلی توضیح بدهم.
دو مشکل در مدیریت بازار
همتی با بیان اینکه در این دوره با پشتیبانی رهبر معظم انقلاب و کل مجموعه دولت توانستیم این پیچ اصلی فشار حداکثری را رد کنیم، افزود: در پایان سال ۹۸ و در سال ۹۹ مشکلاتی پیش آمد که مدیریت بازار ارز را با دشواری همراه کرد. یکی بحث گران شدن نرخ بنزین و دیگری رفتن اسم ایران به لیست سیاه FATF بود.
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه در سال ۹۸ مشکل از افزایش نرخ بنزین شروع شد و افزایش قیمت بنزین به نرخ ارز شوک وارد کرد، گفت: اواخر همان سال نیز مباحث مرتبط با افایتیاف و ورود به لیست سیاه بهعنوان شوکهای سیاسی و روانی بر بازار ارز تأثیرگذار بود و لذا بعضاً فشارها و عوامل سیاسی و بیرونی کار را از دست ما خارج کرد.
وی با بیان اینکه در سال ۹۹ اتفاقات زیادی رخ داد که اثر منفی شدیدی بر نرخ ارز گذاشت، ادامه داد: از جمله این اتفاقات، درخواست مکانیزم ماشه توسط امریکاییها بود که با اینکه رأی نیاورد، ولی اثر منفی بر بازار ما گذاشت. همچنین ۱۸ بانک ما تحریم ثانویه شدند که همین امر باعث تشدید شرایط مخرب شد و افزایش انتظارات تورمی را بهدنبال داشت.
تأثیر انتشار اوراق بر جلوگیری از افزایش نقدینگی
همتی ضمن تأکید براینکه کارگزاری بانک مرکزی توانست ۱۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق به فروش برساند، افزود: اگر این اقدام انجام نمیشد به تنهایی میتوانست ۳۲ واحد درصد به نقدینگی اضافه کند که از آن جلوگیری شد.
رئیس کل بانک مرکزی درباره بازار ارز و سیاستهای ارزی این بانک نیز اینطور توضیح داد که دخالت بانک مرکزی در بازار ارز و تعیین نرخ را به طور قطعی رد میکنم و بانک مرکزی برای ثبات دخالت میکند و من اعتقادی به سرکوب نرخ ارز ندارم و نرخ ارز در بازار ثانویه تعیین میشود.
همتی با بیان اینکه در سال گذشته ۳۷ میلیارد دلار واردات داشتیم که دو سوم آن توسط صادرات غیرنفتی تأمین شد، افزود: خالص دارایی ارزی بانک مرکزی بر اساس سیاستهای مدون است و ارزپاشی در این خصوص وجود ندارد.
همتی پیرامون پیوستن به FATF گفت: اگر از من پرسیده بودند حتماً FATF را تأیید میکردم ولی من صاحبنظر نیستم و جای دیگر باید تصمیم بگیرند.
همتی گفت: تیمی الان در وین هستند که این مسائل را پیگیری میکنند و این مسائل را پیگیری میکنیم که فقط گفته نشود تحریم بانکی برداشته شد؛ بلکه نحوه استفاده منابع و سایر ابزارها را هم برای رفع تحریمها باید به کار بگیریم.
مبارزه با پولشویی
وی در خصوص مبارزه با پولشویی گفت: در سال ۹۷ چکهای تضمینی را جمع کردم که میلیاردها تومان را در دوبی خرج میکردند و الان در زمینه پولشویی کارهای خوبی انجام شده است و بهتدریج سیستم ما بهتر میشود؛ نمونه آن هم شرطبندی و قمار است که سامانهها بهسرعت عمل میکنند و در آینده نزدیک خبرهای خوبی را از کنترلهای پولشویی ارائه خواهم داد.
دیگر اضافه برداشت نداریم
همتی در ادامه درخصوص بدهکاران بزرگ بانکی گفت: ۱۱ بدهکار بزرگ بانکی ۹۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند که البته متعلق به اکنون نیست؛ پس ساختار عظیمی در سیستم بانکی ما شکل گرفته که رئیس کل بانک مرکزی نمیتواند به تنهایی آن را مدیریت کند؛ اما اکنون با اختیاراتی که از سران سه قوه به بانک مرکزی داده شده است، مؤسسات ناتراز در کنترل قرار گرفتهاند؛ این در حالی است که اکنون دیگر اضافه برداشت در کشور نداریم و ۸۰ هزار میلیارد تومان در نیمه دوم سال ۹۷ اضافه برداشت داشتیم اما اکنون برخی از مؤسسات دیگر به نقطه سخت ناترازی رسیدهاند؛ پس زمان نیاز داریم.
همتی گفت: تا زمانی که بانکها را بتوان به صراط مستقیم آورد، ۵ سال زمان نیاز داریم؛ اما در مسیر هستیم و بخش مهمی از وقت رئیس کل بانک مرکزی روی این موضوع متمرکز شده است که نمونه آن هم ادغام بانکهای نیروهای مسلح است. پس ما در حال کار روی این موضوع هستیم؛ اما خیلی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران ناشی از بانکها است ولی خیلی از تولید و پیشرفت کشور نیز مرهون نظام بانکی است.
بسته جدید ارزی مشکلات صادرکنندگان را حل میکند
رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: تقریباً ۶.۵ میلیارد دلار ارز صادراتی به چرخه اقتصاد کشور بازنگشته است. دوسوم تأمین واردات ما در کل کشور را صادرات غیرنفتی تأمین میکند و ما هیچوقت صادرات را سرکوب نکردیم.
وی افزود: بسته ارزی ما بستگی به شرایط خاص تغییر کرد و خیلی هم به آن ایراد گرفتند ولی شرایط و نیازهای کشور تغییر یافت و بر این اساس منجر به تغییر شد؛ البته این بسته آخر که اصلاح شد، خیلی از مسائل مرتبط با صادرکنندگان را حل خواهد کرد؛ این در حالی است که صادرکنندگان و واردکنندگان بدون ارتباط با بانک مرکزی کار خود را انجام میدادند و بهطور میانگین ۴۵ میلیارد دلار ارز هم به کشور برمیگشت؛ اما اکنون که دوسوم تأمین ارز از طریق صادرات است؛ باید اصلاحات را انجام داد و با جهتگیریهای خاص منجر به تنوع صادراتی و رونق تولید شود.
رئیس کل بانک مرکزی در ادامه به ارز ۴۲۰۰ تومانی اشاره و تصریح کرد: منکر مشکلات ارز ۴۲۰۰تومانی نیستم، بنده از اول هم با آن مخالف بودم؛ ولی برای کالاهای اساسی تابع سیاست دولت هستیم، البته مشخص بود که در توزیع بهدلیل عدم وجود شبکههای قوی مشکلات رانتی بهوجود میآید؛ ولی از زمانی که بین ارز دولتی و بازار آزاد فاصله زیاد شد، صرفه اقتصادی آن برای برخی بیشتر شده است. قانون بودجه امسال در مورد ارز ۴۲۰۰ تومانی گفته شده است که مابهالتفاوت نرخ ارز بعد از حذف ارز دولتی به مردم داده شود.
همتی درباره نرخ سود هم گفت: من با وزیر اقتصاد هماهنگ و روزانه با هم در تماس هستیم؛ براساس قانون کمیته بند ک داریم که نرخ سود و اوراق را در آنجا مورد توافق قرار میدهیم؛ اما نرخ سود بانکی نیز در شورای پول و اعتبار با حضور رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد تعیین میشود؛ در این حوزه هم تخلفی نمیبینم که بانک مرکزی تنهایی کار کند. تلاش داشتم که به بازار سرمایه کمک کنم و اعتقاد هم به رشد و توسعه آن دارم.
رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: نامهای به رهبری نوشتم و ایشان هم به رئیس مجلس ارجاع دادند؛ اما در این نامه من خواستار حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نشدم؛ بلکه نوشتم هر زمانی که میخواهید حذف ارز را انجام دهید، همان روز آن را انجام دهید؛ چرا که وقتی سه ماه قبل از سال جدید اعلام میکنید که ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف میشود در بازار اثر منفی خواهد داشت؛ ۳۰ هزار تن تقاضای روغن بالا رفته است؛ چرا که در بودجه اعلام شده بود که ارز حذف میشود پس گرانی هم از همان جا آغاز شد.
مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی هستم
وی با بیان اینکه سیاستگذاری ارز ۴۲۰۰ تومانی باید در دولت صورت گیرد، گفت: من هم مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی بودم بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی هم نمیتوانم خارج از مجموعه تصمیمات اقتصادی کشور عمل کنم؛ اما بهعنوان فردی، با این ارز مخالف هستم.
نرخ ارز را بازار تعیین میکند
همتی گفت: اگر عرضه ارز در بازار زیاد شود، نرخ کاهش مییابد؛ قیمت را هم بازار تعیین میکند؛ اما بانک مرکزی طرفدار ثبات بازار ارز است. البته سال ۹۹ به خاطر انتظارات تورمی که اوایل سال ایجاد شد و مطالبی مطرح شد که همه انتظار رشد ۱۰۰ درصدی نقدینگی داشتند، به خاطر انتظارات عجیبی بود که در جامعه ایجاد شد و نرخ رشد پول در مرداد به ۸۸ درصد رسید که نشان از سیالیت پول دارد.
وی افزود: این انتظارات تورمی را شکل داد و مجموعه این اتفاقات سبب شد که انتظارات در بازار سهام بالا رود و خیلی از تحلیلگران بازار سرمایه، سهام را با دلار ۶۰ هزار تومانی تحلیل کردند.
در مورد نرخ بهره اطمینان میدهم که اقدامی نمیکنم که بازار سرمایه بههم بخورد.
همتی گفت: درمورد تغییر نرخ بهره نیز تصمیم نگرفتم، اما اگر در مورد تورم توانستیم رقم را کاهش دهیم، نرخ بهره را هم تغییر میدهیم. اما در مورد نرخ بهره بازار بین بانکی نیز بهصورت جدی کنترلهای لازم را میکنیم تا نرخ بازار بین بانکی بالا نرود.
امیدوارم بتوانیم تورم را کنترل کنیم
وی افزود: راجع به فین تکها کارهای خوبی را شروع کردیم و قطعاً از فین تکها حمایت جدی خواهیم کرد. امیدوارم بتوانیم رشد اقتصادی را افزون کنیم و تورم را کنترل نماییم. بانک مرکزی در شرایط عادی کار نمیکرد که همه انتظارات را بتوان پاسخ داد؛ اما فشار حداکثری ابرقدرتها را شکست دادیم. درآمد ارزی ما یک نهم میانگین سالیان سال شد و بانک مرکزی وظایف خیلی مهم دیگری دارد. به گفته همتی، نزدیک ۱۵ میلیارد دلار از ارزی که در نیما عرضه شده، واردات در مقابل صادرات خود یا دیگران است؛ بانک مرکزی اجازه داده است واردات در مقابل صادرات صورت گیرد.
وی افزود: ما برای نیما سقف نداریم و در یک مقطع دوستان میخواستند تست کنند، مسأله را امتحان کردند که سقف قرار داده شد؛ این در حالی است که خرید و فروش ارز تحتالشعاع برخی از موارد است. در تعامل با صادرکنندگان و اتاق بازرگانی میتوان کار را پیش برد. همتی گفت: در گمرک اعتقاد داشتند که نرخ پایه صادرات بالا است و وزیر اقتصاد و گمرک تصمیماتی گرفتند و نرخ پایه را بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش دادند؛ پس یک دلیل کاهش این است و صادرات قبلی واقعی نبوده است. از شش ماه اول سال نرخ خیلی از صادرات مهم مثل فولاد و پتروشیمی و فرآوردههای نفتی کاهش جدی یافته است که اثر خود را در صادرات گذاشته است. امیدواریم که در سال ۱۴۰۰ صادرات کاهشی نباشد.
عبدالناصر همتی که در شبکه اجتماعی کلاب هاوس اقتصاد آنلاین به پرسشهای کارشناسان و فعالان اقتصادی پاسخ میداد گفت: تصمیم اینکه من سفیر چین شوم گرفته شده بود و ۱۰ روز سفیر چین بودم ولی برای اجلاس سفرا به تهران برگشتم و همان روز دوم رئیسجمهوری بنده را خواستند و برای شرایط ارزی مشورت خواستند و ایشان پیشنهاد پذیرش مسئولیت بانک مرکزی را به من دادند.
میدانستم که چه سختیهایی دارم ولی خوشحال هستم که سختی ۳۲ ماه را تحمل کردم و برای مردم تا حدی که توان دارم خدمت کردم و میدانم مردم سختی میکشند و تحریم بسیار سخت است و به خاطر اینکه دشمن نتواند اطلاعات بگیرد نمیتوانم خیلی توضیح بدهم.
دو مشکل در مدیریت بازار
همتی با بیان اینکه در این دوره با پشتیبانی رهبر معظم انقلاب و کل مجموعه دولت توانستیم این پیچ اصلی فشار حداکثری را رد کنیم، افزود: در پایان سال ۹۸ و در سال ۹۹ مشکلاتی پیش آمد که مدیریت بازار ارز را با دشواری همراه کرد. یکی بحث گران شدن نرخ بنزین و دیگری رفتن اسم ایران به لیست سیاه FATF بود.
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه در سال ۹۸ مشکل از افزایش نرخ بنزین شروع شد و افزایش قیمت بنزین به نرخ ارز شوک وارد کرد، گفت: اواخر همان سال نیز مباحث مرتبط با افایتیاف و ورود به لیست سیاه بهعنوان شوکهای سیاسی و روانی بر بازار ارز تأثیرگذار بود و لذا بعضاً فشارها و عوامل سیاسی و بیرونی کار را از دست ما خارج کرد.
وی با بیان اینکه در سال ۹۹ اتفاقات زیادی رخ داد که اثر منفی شدیدی بر نرخ ارز گذاشت، ادامه داد: از جمله این اتفاقات، درخواست مکانیزم ماشه توسط امریکاییها بود که با اینکه رأی نیاورد، ولی اثر منفی بر بازار ما گذاشت. همچنین ۱۸ بانک ما تحریم ثانویه شدند که همین امر باعث تشدید شرایط مخرب شد و افزایش انتظارات تورمی را بهدنبال داشت.
تأثیر انتشار اوراق بر جلوگیری از افزایش نقدینگی
همتی ضمن تأکید براینکه کارگزاری بانک مرکزی توانست ۱۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق به فروش برساند، افزود: اگر این اقدام انجام نمیشد به تنهایی میتوانست ۳۲ واحد درصد به نقدینگی اضافه کند که از آن جلوگیری شد.
رئیس کل بانک مرکزی درباره بازار ارز و سیاستهای ارزی این بانک نیز اینطور توضیح داد که دخالت بانک مرکزی در بازار ارز و تعیین نرخ را به طور قطعی رد میکنم و بانک مرکزی برای ثبات دخالت میکند و من اعتقادی به سرکوب نرخ ارز ندارم و نرخ ارز در بازار ثانویه تعیین میشود.
همتی با بیان اینکه در سال گذشته ۳۷ میلیارد دلار واردات داشتیم که دو سوم آن توسط صادرات غیرنفتی تأمین شد، افزود: خالص دارایی ارزی بانک مرکزی بر اساس سیاستهای مدون است و ارزپاشی در این خصوص وجود ندارد.
همتی پیرامون پیوستن به FATF گفت: اگر از من پرسیده بودند حتماً FATF را تأیید میکردم ولی من صاحبنظر نیستم و جای دیگر باید تصمیم بگیرند.
همتی گفت: تیمی الان در وین هستند که این مسائل را پیگیری میکنند و این مسائل را پیگیری میکنیم که فقط گفته نشود تحریم بانکی برداشته شد؛ بلکه نحوه استفاده منابع و سایر ابزارها را هم برای رفع تحریمها باید به کار بگیریم.
مبارزه با پولشویی
وی در خصوص مبارزه با پولشویی گفت: در سال ۹۷ چکهای تضمینی را جمع کردم که میلیاردها تومان را در دوبی خرج میکردند و الان در زمینه پولشویی کارهای خوبی انجام شده است و بهتدریج سیستم ما بهتر میشود؛ نمونه آن هم شرطبندی و قمار است که سامانهها بهسرعت عمل میکنند و در آینده نزدیک خبرهای خوبی را از کنترلهای پولشویی ارائه خواهم داد.
دیگر اضافه برداشت نداریم
همتی در ادامه درخصوص بدهکاران بزرگ بانکی گفت: ۱۱ بدهکار بزرگ بانکی ۹۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند که البته متعلق به اکنون نیست؛ پس ساختار عظیمی در سیستم بانکی ما شکل گرفته که رئیس کل بانک مرکزی نمیتواند به تنهایی آن را مدیریت کند؛ اما اکنون با اختیاراتی که از سران سه قوه به بانک مرکزی داده شده است، مؤسسات ناتراز در کنترل قرار گرفتهاند؛ این در حالی است که اکنون دیگر اضافه برداشت در کشور نداریم و ۸۰ هزار میلیارد تومان در نیمه دوم سال ۹۷ اضافه برداشت داشتیم اما اکنون برخی از مؤسسات دیگر به نقطه سخت ناترازی رسیدهاند؛ پس زمان نیاز داریم.
همتی گفت: تا زمانی که بانکها را بتوان به صراط مستقیم آورد، ۵ سال زمان نیاز داریم؛ اما در مسیر هستیم و بخش مهمی از وقت رئیس کل بانک مرکزی روی این موضوع متمرکز شده است که نمونه آن هم ادغام بانکهای نیروهای مسلح است. پس ما در حال کار روی این موضوع هستیم؛ اما خیلی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران ناشی از بانکها است ولی خیلی از تولید و پیشرفت کشور نیز مرهون نظام بانکی است.
بسته جدید ارزی مشکلات صادرکنندگان را حل میکند
رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: تقریباً ۶.۵ میلیارد دلار ارز صادراتی به چرخه اقتصاد کشور بازنگشته است. دوسوم تأمین واردات ما در کل کشور را صادرات غیرنفتی تأمین میکند و ما هیچوقت صادرات را سرکوب نکردیم.
وی افزود: بسته ارزی ما بستگی به شرایط خاص تغییر کرد و خیلی هم به آن ایراد گرفتند ولی شرایط و نیازهای کشور تغییر یافت و بر این اساس منجر به تغییر شد؛ البته این بسته آخر که اصلاح شد، خیلی از مسائل مرتبط با صادرکنندگان را حل خواهد کرد؛ این در حالی است که صادرکنندگان و واردکنندگان بدون ارتباط با بانک مرکزی کار خود را انجام میدادند و بهطور میانگین ۴۵ میلیارد دلار ارز هم به کشور برمیگشت؛ اما اکنون که دوسوم تأمین ارز از طریق صادرات است؛ باید اصلاحات را انجام داد و با جهتگیریهای خاص منجر به تنوع صادراتی و رونق تولید شود.
رئیس کل بانک مرکزی در ادامه به ارز ۴۲۰۰ تومانی اشاره و تصریح کرد: منکر مشکلات ارز ۴۲۰۰تومانی نیستم، بنده از اول هم با آن مخالف بودم؛ ولی برای کالاهای اساسی تابع سیاست دولت هستیم، البته مشخص بود که در توزیع بهدلیل عدم وجود شبکههای قوی مشکلات رانتی بهوجود میآید؛ ولی از زمانی که بین ارز دولتی و بازار آزاد فاصله زیاد شد، صرفه اقتصادی آن برای برخی بیشتر شده است. قانون بودجه امسال در مورد ارز ۴۲۰۰ تومانی گفته شده است که مابهالتفاوت نرخ ارز بعد از حذف ارز دولتی به مردم داده شود.
همتی درباره نرخ سود هم گفت: من با وزیر اقتصاد هماهنگ و روزانه با هم در تماس هستیم؛ براساس قانون کمیته بند ک داریم که نرخ سود و اوراق را در آنجا مورد توافق قرار میدهیم؛ اما نرخ سود بانکی نیز در شورای پول و اعتبار با حضور رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد تعیین میشود؛ در این حوزه هم تخلفی نمیبینم که بانک مرکزی تنهایی کار کند. تلاش داشتم که به بازار سرمایه کمک کنم و اعتقاد هم به رشد و توسعه آن دارم.
رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: نامهای به رهبری نوشتم و ایشان هم به رئیس مجلس ارجاع دادند؛ اما در این نامه من خواستار حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نشدم؛ بلکه نوشتم هر زمانی که میخواهید حذف ارز را انجام دهید، همان روز آن را انجام دهید؛ چرا که وقتی سه ماه قبل از سال جدید اعلام میکنید که ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف میشود در بازار اثر منفی خواهد داشت؛ ۳۰ هزار تن تقاضای روغن بالا رفته است؛ چرا که در بودجه اعلام شده بود که ارز حذف میشود پس گرانی هم از همان جا آغاز شد.
مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی هستم
وی با بیان اینکه سیاستگذاری ارز ۴۲۰۰ تومانی باید در دولت صورت گیرد، گفت: من هم مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی بودم بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی هم نمیتوانم خارج از مجموعه تصمیمات اقتصادی کشور عمل کنم؛ اما بهعنوان فردی، با این ارز مخالف هستم.
نرخ ارز را بازار تعیین میکند
همتی گفت: اگر عرضه ارز در بازار زیاد شود، نرخ کاهش مییابد؛ قیمت را هم بازار تعیین میکند؛ اما بانک مرکزی طرفدار ثبات بازار ارز است. البته سال ۹۹ به خاطر انتظارات تورمی که اوایل سال ایجاد شد و مطالبی مطرح شد که همه انتظار رشد ۱۰۰ درصدی نقدینگی داشتند، به خاطر انتظارات عجیبی بود که در جامعه ایجاد شد و نرخ رشد پول در مرداد به ۸۸ درصد رسید که نشان از سیالیت پول دارد.
وی افزود: این انتظارات تورمی را شکل داد و مجموعه این اتفاقات سبب شد که انتظارات در بازار سهام بالا رود و خیلی از تحلیلگران بازار سرمایه، سهام را با دلار ۶۰ هزار تومانی تحلیل کردند.
در مورد نرخ بهره اطمینان میدهم که اقدامی نمیکنم که بازار سرمایه بههم بخورد.
همتی گفت: درمورد تغییر نرخ بهره نیز تصمیم نگرفتم، اما اگر در مورد تورم توانستیم رقم را کاهش دهیم، نرخ بهره را هم تغییر میدهیم. اما در مورد نرخ بهره بازار بین بانکی نیز بهصورت جدی کنترلهای لازم را میکنیم تا نرخ بازار بین بانکی بالا نرود.
امیدوارم بتوانیم تورم را کنترل کنیم
وی افزود: راجع به فین تکها کارهای خوبی را شروع کردیم و قطعاً از فین تکها حمایت جدی خواهیم کرد. امیدوارم بتوانیم رشد اقتصادی را افزون کنیم و تورم را کنترل نماییم. بانک مرکزی در شرایط عادی کار نمیکرد که همه انتظارات را بتوان پاسخ داد؛ اما فشار حداکثری ابرقدرتها را شکست دادیم. درآمد ارزی ما یک نهم میانگین سالیان سال شد و بانک مرکزی وظایف خیلی مهم دیگری دارد. به گفته همتی، نزدیک ۱۵ میلیارد دلار از ارزی که در نیما عرضه شده، واردات در مقابل صادرات خود یا دیگران است؛ بانک مرکزی اجازه داده است واردات در مقابل صادرات صورت گیرد.
وی افزود: ما برای نیما سقف نداریم و در یک مقطع دوستان میخواستند تست کنند، مسأله را امتحان کردند که سقف قرار داده شد؛ این در حالی است که خرید و فروش ارز تحتالشعاع برخی از موارد است. در تعامل با صادرکنندگان و اتاق بازرگانی میتوان کار را پیش برد. همتی گفت: در گمرک اعتقاد داشتند که نرخ پایه صادرات بالا است و وزیر اقتصاد و گمرک تصمیماتی گرفتند و نرخ پایه را بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش دادند؛ پس یک دلیل کاهش این است و صادرات قبلی واقعی نبوده است. از شش ماه اول سال نرخ خیلی از صادرات مهم مثل فولاد و پتروشیمی و فرآوردههای نفتی کاهش جدی یافته است که اثر خود را در صادرات گذاشته است. امیدواریم که در سال ۱۴۰۰ صادرات کاهشی نباشد.
با دستور رئیس جمهوری صورت گرفت
رونمایی از نخستین قطار ملی مترو
گروه اجتماعی/ دانش و توانمندی جوانان نخبه ایرانی سرانجام نخستین قطار متروی ملی را روی ریل انداخت. درست تیر ماه سال ۹۸ بود که معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و شهرداری تهران تفاهمنامهای را امضا کردند تا نخستین قطار ملی کشور در چنین روزی رونمایی شود. با وجود همه تنگناهای مالی و تحریمی اما حدوداً ۱۸ ماه بعد این اتفاق افتاد. افتخار دستیابی به دانش و تکنولوژی قطار مترو در داخل و امید به تولید انبوه در آینده تیتر اول رسانههای کشور شد. قطاری که حدوداً ۸۸ درصد دانش تولید آن بومیسازی شده و از این طریق هشت میلیون یورو صرفهجویی میشود. ناوگان مترو تهران هم اکنون هفت خط و حدود ۱۴۰ ایستگاه دارد و پیشبینی میشود که با تولید انبوه قطار ملی از واردات واگنها نیز بینیاز شویم. هم اکنون بنا به گفته شهردار تهران برای ۱۰ کلانشهر کشور در کمتر از ۱۰ سال آینده به پنج هزار واگن مترو نیاز داریم. برهمین اساس دیروز طی مراسمی از طرح تولید یک رام قطار ۷ واگنه مترو بهصورت ویدیو کنفرانسی با حضور حسن روحانی رئیس جمهوری و معاون علمی و فناوری و همچنین شهردار و استاندار تهران رونمایی شد. بهگزارش سایت ریاست جمهوری روز پنجشنبه حسن روحانی در افتتاح ویدیوکنفرانسی پنج طرح ملی دانش بنیان ونوآوری گفت: برای ما بسیار خوشحال کننده است که در شصت و یکمین پنجشنبه افتتاح کشور شاهد افتتاح پروژههای بسیار مهم فناورانه و علمی بودیم که در بسیاری از موارد ما را خودکفا و از واردات بسیاری از محصولات بینیاز میکند. رئیس جمهوری افزود: بخشی از افتتاحیه این طرح به تولید یک رام با هفت واگن مترو اختصاص داشت که جزو نیاز فوری ما در کلانشهرها است. به لطف خدا امروز این قدرت را یافتهایم تا بتوانیم واگنهای مورد نیاز را تولید کنیم و بتدریج روی پای خود بایستیم و خودکفا شویم. رئیسجمهوری افتتاح طرحهای دانش بنیان و فناورانه در کشور را بسیار افتخارآمیز خواند و گفت: در بخش تولید واکسن امروز تحول بزرگی را در کشور شاهد هستیم و اینکه قدم به قدم در زمینههای علمی و فناوری و بخصوص بهداشت و درمان خودکفا میشویم، جای غرور برای ایرانیان است. او با اشاره به تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی و جنگ اقتصادی سه ساله امریکا علیه ملت ایران، گفت: معمولاً جلادان تاریخ در اقدامات غیرقانونی و تحریمهای خود غذا و داروی ملتها را استثنا میکردند اما ترامپ روی دست همه جلادهای تاریخ زد و در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران هیچ استثنایی نداشت. روحانی با بیان اینکه دولت یاغی و ضد قانون ترامپ هیچ توجهی نکرد و حتی در دوران شیوع کرونا هم هیچ تسهیلی حتی در زمینه خرید دارو و واکسن قائل نشد، افزود: امروز دولت جدید امریکا به زبان مدعی است که ترامپ خطا و اشتباه کرده و به صراحت میگوید فشار حداکثری علیه ملت ایران شکست خورده است و همه دنیا به این موضوع اعتراف میکنند. روحانی تصریح کرد: اگر چه مردم ایران در اثر این جنگ تمام عیار و تحریم همهجانبه در فشار و رنج فراوانی قرار گرفتند، اما امروز ملت ایران در یک جنگ با ابرقدرتی مثل امریکا مقاومت و ایستادگی کرده و به اعتراف دوست و دشمن به پیروزی قطعی و 100 درصدی رسیده است. رئیس جمهوری با افتخارآمیز توصیف کردن دستاوردهایی که در این روز به ملت ایران عرضه شد، گفت: هم اکنون شاید در بعضی زمینهها از جمله تولید واکسن در غرب آسیا جزو اولینها باشیم. با وجود آنکه هر سال میلیونها دوز واکسن آنفلوانزا وارد میکردیم، این مایه مباهات است که امسال میتوانیم از واکسن آنفلوانزای داخلی در کنار واکسن کرونای داخلی استفاده کنیم. روحانی با انتقاد از عملیات فریب و تحریف با محوریت اقدام نکردن دولت برای خرید واکسن و انجام واکسیناسیون گفت: این عملیات از سوی رسانههای ضد ایران و ضد ملت ایران هدایت میشود که ضدیت و دشمنی آنها نه صرفاً با نظام جمهوری اسلامی بلکه با ایران و ملت ایران است، اما بدانند که فرجام این اقدامات آنها رسوایی و شکست است. رئیسجمهوری با بیان اینکه جزو اولین کشورهایی بودیم که برای خرید واکسن اقدام کردیم و همه دستورات لازم در این زمینه از همان اولین روزهای تولید واکسن به مسئولان امر داده شده بود، گفت: اما تحریمها و مانعتراشیهای امریکاییها باعث شده نتوانیم واکسنهایی را که بعضاً حتی پول آنها را هم پرداخت کردهایم یا برای خرید آنها به توافق رسیدهایم به داخل کشور منتقل کنیم.
روحانی همچنین با اشاره به دیگر افتتاحها در عرصه صنعت گفت: دستاوردهای علمی و فناورانه از جمله موتور سیکلت سه سیلندر با مصرف بهینه و استاندارد یورو 6 و همچنین واگنهای قطار مترویی تولید شده، از جمله نیازهای ضروری امروز کشور هستند که با تلاش متخصصان داخلی تولید شده و امروز به شکل رسمی وارد مدار تولید و بهرهبرداری شدند که کسب این دستاوردها را به ملت ایران تبریک میگویم.
نیاز کلانشهرها به ۲ هزار واگن
شهردار تهران هم در این مراسم گفت: در تهران بزرگترین پروژه مترو اجرا و با خطوط ریلی بهطول ۲۴۶.۸ کیلومتر و ۱۴۱ ایستگاه تکمیل شده و هم اکنون در حال بهرهبرداری است. پیروز حناچی با بیان اینکه طبق ماده ۵ برنامه ششم توسعه باید
۲ هزار واگن برای متروها در کلانشهرها تأمین شود گفت: ارتقای بومیسازی ساخت قطار مترو، از ۳۰ درصد به ۸۰ درصد، تکمیل دانش ساخت و طراحی تجهیزات و رفع انحصار و وابستگی مطلق و استفاده از حداکثر توان ظرفیت داخلی از اهداف ساخت یک رام قطار مترو بود. این طرح یکی از سریعترین پروژههای طراحی بود که انجام شد.او درباره نتایج این پروژه هم گفت: نتایج حاصل از اجرای این پروژه، طراحی زیر سیستمهای مطابق با استانداردهای ملی و جهانی، کسب توانمندی لازم برای ساخت واگن، کسب دانش فنی برای ساخت انواع قطارهای برقی و ایجاد اشتغال برای کارخانجات ساخت داخل است.
وی افزود: با فعال شدن خط تولید قطار ملی، ۵ هزار شغل مستقیم و ۱۰ هزار شغل غیرمستقیم پایدار به وجود میآید، ضمن اینکه ساخت قطار ۲۰ درصد کاهش قیمت خواهد داشت. حناچی سپس از رئیسجمهوری خواست تا دولت تعهدات خود در ساخت مترو را اجرایی کند. او گفت: نهادینه شدن فناوریها در قالب تشکیل یک شرکت پیمانکاری عمومی دانش بنیان و ثبت سفارش ساخت ۴۲۰ واگن با شرکت واگنسازی تهران و تبدیل تعهدات دولت در تأمین ۲ هزار دستگاه از فاینانس خارجی به تسهیلات وام ریالی با مساعدت سیستم بانکی درخواست ماست. رئیس جمهوری در ادامه سخنان حناچی گفت: بیان کردید که ۸۰ درصد امکانات مورد نیازمان در این واگن داخلی و ۲۰ درصد نیاز به خارج است. حناچی پاسخ داد: علاوه بر آن، دانش طراحی است که تغییرات بعدی و هر گونه تغییرات در قطار ملی نیازمند هیچ لایسنسی نیست.
سفارش ۱۰۵ واگن تا پایان سال
معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری هم در این مراسم گفت: امروز یک رام قطار مترو به بهرهبرداری رسید در حالی که پیشتر ۲۶درصد این قطارها داخلیسازی شده بود اما در این پروژه در عرض ۱۸ ماه، ۷ واگن که یک رام قطار را تشکیل میدهند، توسط نیروهای داخلی ساخته شد. به این ترتیب ما امروز دارای دانش فنی طراحی و ساخت واگن مترو هستیم. سورنا ستاری ادامه داد: درباره تولید واکسن آنفلوانزای فصلی هم گفت: افتتاح تولید این واکسن را هم داشتیم. به غیر از این واکسن، این تیم سه واکسن انسانی دیگر را برای تولید در برنامه دارد و از شهریور امسال بحث واکسن آنفلوانزای فصلی داخلی انجام میشود.
«ایران» از مسیر بازار سهام درسالجاری گزارش میدهد
شاخص درانتظار سه تحول مهم اقتصادی و سیاسی
همراه با یادداشتی از آلبرت بغزیان
گروه اقتصادی/ بازار سهام پس از نوسانات شدیدی که درسال گذشته پشت سرگذاشت، با ورود به سال 1400 درانتظار تحولاتی به سرمی برد که تأثیر مستقیمی بر شاخصهای این بازار دارد.
با وجودی که بورس اوراق بهادار تهران درسال گذشته با رشد 794 هزار و 807 واحدی به طور متوسط 154.9 درصد بازدهی بههمراه داشت، درمقایسه با روزهای اوج که شاخص به کانال2.1 میلیون واحدی نزدیک شده بود، درپایان سال گذشته حدود 700 هزار واحد را ازدست داد و بدین ترتیب سهامدارانی را که ازاوایل 99 به این بازار وارد شده بودند، متضرر کرد.
اکنون و تا پایان هفته گذشته 9 روز کاری از فعالیت بورس تهران درسال جدید میگذرد، 9 روزی که تنها یک روز آن شاخص مثبت بود و درهشت روز دیگر قرمز رنگ بود، بهطوری که درهمین روزها شاخص کل بورس یک کانال عقب نشسته و از1.3 به کانال 1.2 میلیون واحد رسیده است. یعنی کانالی که بورس تهران با قدرت دراواخر خرداد ماه 99 آن را فتح کرد و با سرعت بالایی مابقی کانالها را یکی پس از دیگری فتح کرد.
درحالی که درمدت مشابه سال گذشته، تمام روزهای کاری بورس تهران مثبت بود و با وجود جو مثبتی که دربازار شکل گرفته بود و انبوه سرمایهگذارانی که راهی این بازار شده بودند، درحال دورخیز برای ثبت بالاترین رکورد تاریخی خود بود، اما بهدنبال اتفاقاتی که از 20 مرداد ماه سال گذشته دراین بازار افتاد، چهره بورس درسال 1400 کاملاً متفاوت شده است.
افت 4.4 درصدی شاخص
در9 روز کاری بورس تهران یعنی تا 18 فروردین ماه، شاخص کل با افت 57هزار و 797 واحدی برابر با 4.4 درصد همراه شده است. بدین ترتیب درحالی که شاخص کل درآخرین روزکاری سال گذشته عدد یک میلیون و 307 هزار و 707 واحد را نشان میدهد، در روز 18 فروردین به یک میلیون و 249 هزار و 910 واحد رسیده است.
البته بررسی شاخص کل هم وزن درهمین مدت نشان میدهد که وضعیت این شاخص که گویای رشد بیشتر شرکتهای کوچک بازار است، بهتر بوده است، هرچند که این شاخص نیز درمجموع در دو هفته نخست امسال با افت 61 صدم درصدی مواجه شده است، اما مقایسه این افت با 4.4 درصدی که شاخص کل عقبگرد کرده است، حاکی از اقبال بیشتر سهامداران به شرکتهای کوچک بازار است. برهمین اساس در9 روز کاری امسال، شاخص کل هم وزن سه روز مثبت و شش روز منفی داشته است. این شاخص درآخرین روز کاری پارسال 439 هزار و 801 واحد بوده که پس از سه روز افزایشی رو به کاهش گذاشت و درنهایت در روز 18 فروردین به 437 هزار و 114 واحد رسید.
درهمین ایام، ارزش بازار بورس تهران نیزافت قابل توجهی کرده است. بعد ازآنکه ارزش بازار در روزهای اوج بازار به 7000 هزار میلیارد تومان هم رسیده بود، درپایان سال به 5222 هزارمیلیارد تومان رسید. اما همزمان با افت شدید معاملات ارزش بازار بورس تهران در روز 18 فروردین به 4994 هزارمیلیارد تومان افت کرده است. براین اساس ارزش بازار بیش از 228 هزارمیلیارد تومان و معادل 4.3 درصد کاهش نشان میدهد. درسال گذشته ارزش بازار با وجود افت و خیزهای بسیار زیادی که داشت درنهایت 3349 هزارمیلیارد تومان رشد کرد.
بازار درانتظار
درحالی که بازار سهام ایران، درحال انتظارکشیدن است تا تکلیف تحولاتی مانند مذاکرات برجام و همکاری ایران و چین به نتیجه عملیاتی برسد، بیش از سایر بازارهای دارایی تأثیر منفی پذیرفته است. دربازار ارز بهعنوان یکی از اصلیترین متغیرهایی که تأثیر مستقیمی بر شاخص بورس دارد، دلار با نوسانات محدودتری همراه است به گونهای که بعد از یک افت طی روزهای اخیربتدریج درحال صعود است و در روز 19 فروردین ماه نسبت به آخرین روز کاری سال گذشته 2 درصد رشد نشان میدهد. با این حال بورس تهران دراین مدت با افت بیش از 4 درصد مواجه شده است که این افت تحت تأثیر چندین عامل مختلف رخ داده است.
اصلیترین دلیلی که به کم رونقی بازار انجامیده است، همان بیاعتمادی سهامداران است. موضوعی که با افت نخستین روزهای سالجاری نیز مورد تأیید قرارگرفته است. درواقع سهامداران با احتیاط بسیار زیادی اقدام به خرید و فروش سهم میکنند تا بتدریج آینده واقعی این بازار از پس ابرهای موجود مشخص شود. برهمین اساس درآخرین روز کاری هفته گذشته ارزش معاملات بورس تهران به رقم اندک 2 هزار و 300 میلیارد تومان رسیده است. درهمین راستا دراین شرایط اوراق دولتی سهم بالایی درمعاملات بازار به خود اختصاص داده است که معامله گران آن نیز حقوقیهای بزرگ هستند.
همانگونه که اشاره شد درکنار این بیاعتمادی که نتیجه نوسانات شدید 7 ماه پایانی سال گذشته است، فعالان بازار درانتظار تعیین تکلیف تحولاتی هستند که نتیجه آنها تأثیر مستقیمی بر بورس خواهد داشت. درهمین راستا همکاری 25 ساله ایران و چین و همچنین مذاکرات مجدد برجامی که هم اکنون درجریان است، اصلیترین تحولاتی است که سهامداران نظاره گر آن هستند، چرا که به نتیجه رسیدن هر یک از این موارد آینده بورس را تا حدود زیادی مشخص میکند. درصورتی که مذاکرات برجامی به نتیجه برسد و تحریمها بهعنوان مانعی بزرگ از سر راه اقتصاد ایران برداشته شود، باعث خواهد شد تا درآمدهای ارزی کشور ازمحل افزایش صادرات نفت و همچنین آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران افزایش یافته و نرخ ارز را دربازار نزولی کند. اتفاقی که موجب میشود درمرحله نخست شاخص بورس از خود واکنش منفی نشان دهد، چرا که رشد نرخ ارز درسالهای اخیر یکی از اصلیترین محرکهای رشد شاخص بوده است. اما درمرحله دوم، بازشدن مسیرهای صادراتی و بهبود شرایط تولید، تأثیر مثبتی بر بورس خواهد داشت. درخصوص همکاری ایران و چین نیز چنین تصوری وجود دارد چرا که سرمایهگذاری این کشور درزیرساختهای ایران و خرید نفت موجب تأثیر بر بازار ارز خواهد شد.
ریسک دیگری که پیش روی فعالان بازار قراردارد و به نوعی برای آن هم انتظار میکشند، انتخابات ریاست جمهوری درخرداد ماه است. درواقع نگاه دولتی که درشش ماهه دوم سالجاری قدرت را در دست میگیرد به بورس و حمایت ازآن اهمیت زیادی برای سهامداران دارد.
درهمین حال، اوجگیری دوباره کرونا درکشور و ورود جدی به پیک چهارم نیز که منجر به قرمز شدن بسیاری از شهرهای کشور شده است، یکی از متغیرهایی است که تأثیر منفی بر بازار سهام خواهد داشت، همان روندی که دراسفند ماه سال 1398 نیز با انتشار خبر گسترش کرونا درکشور و احتمال قرنطینه شهرها به همراه خبرهای منفی دیگر به تشکیل صفهای فروش منجر شد. درواقع تأثیر تعطیلی بخشهای اقتصادی هم بر میزان تولید و هم صادرات بخصوص از مرزهای زمینی تأثیر زیادی دارد و این موضوع میتواند برشرکتهای صادرات محور بازار سرمایه که سهم عمدهای نیز دارند، اثرمنفی بگذارد.
با وجودی که بورس اوراق بهادار تهران درسال گذشته با رشد 794 هزار و 807 واحدی به طور متوسط 154.9 درصد بازدهی بههمراه داشت، درمقایسه با روزهای اوج که شاخص به کانال2.1 میلیون واحدی نزدیک شده بود، درپایان سال گذشته حدود 700 هزار واحد را ازدست داد و بدین ترتیب سهامدارانی را که ازاوایل 99 به این بازار وارد شده بودند، متضرر کرد.
اکنون و تا پایان هفته گذشته 9 روز کاری از فعالیت بورس تهران درسال جدید میگذرد، 9 روزی که تنها یک روز آن شاخص مثبت بود و درهشت روز دیگر قرمز رنگ بود، بهطوری که درهمین روزها شاخص کل بورس یک کانال عقب نشسته و از1.3 به کانال 1.2 میلیون واحد رسیده است. یعنی کانالی که بورس تهران با قدرت دراواخر خرداد ماه 99 آن را فتح کرد و با سرعت بالایی مابقی کانالها را یکی پس از دیگری فتح کرد.
درحالی که درمدت مشابه سال گذشته، تمام روزهای کاری بورس تهران مثبت بود و با وجود جو مثبتی که دربازار شکل گرفته بود و انبوه سرمایهگذارانی که راهی این بازار شده بودند، درحال دورخیز برای ثبت بالاترین رکورد تاریخی خود بود، اما بهدنبال اتفاقاتی که از 20 مرداد ماه سال گذشته دراین بازار افتاد، چهره بورس درسال 1400 کاملاً متفاوت شده است.
افت 4.4 درصدی شاخص
در9 روز کاری بورس تهران یعنی تا 18 فروردین ماه، شاخص کل با افت 57هزار و 797 واحدی برابر با 4.4 درصد همراه شده است. بدین ترتیب درحالی که شاخص کل درآخرین روزکاری سال گذشته عدد یک میلیون و 307 هزار و 707 واحد را نشان میدهد، در روز 18 فروردین به یک میلیون و 249 هزار و 910 واحد رسیده است.
البته بررسی شاخص کل هم وزن درهمین مدت نشان میدهد که وضعیت این شاخص که گویای رشد بیشتر شرکتهای کوچک بازار است، بهتر بوده است، هرچند که این شاخص نیز درمجموع در دو هفته نخست امسال با افت 61 صدم درصدی مواجه شده است، اما مقایسه این افت با 4.4 درصدی که شاخص کل عقبگرد کرده است، حاکی از اقبال بیشتر سهامداران به شرکتهای کوچک بازار است. برهمین اساس در9 روز کاری امسال، شاخص کل هم وزن سه روز مثبت و شش روز منفی داشته است. این شاخص درآخرین روز کاری پارسال 439 هزار و 801 واحد بوده که پس از سه روز افزایشی رو به کاهش گذاشت و درنهایت در روز 18 فروردین به 437 هزار و 114 واحد رسید.
درهمین ایام، ارزش بازار بورس تهران نیزافت قابل توجهی کرده است. بعد ازآنکه ارزش بازار در روزهای اوج بازار به 7000 هزار میلیارد تومان هم رسیده بود، درپایان سال به 5222 هزارمیلیارد تومان رسید. اما همزمان با افت شدید معاملات ارزش بازار بورس تهران در روز 18 فروردین به 4994 هزارمیلیارد تومان افت کرده است. براین اساس ارزش بازار بیش از 228 هزارمیلیارد تومان و معادل 4.3 درصد کاهش نشان میدهد. درسال گذشته ارزش بازار با وجود افت و خیزهای بسیار زیادی که داشت درنهایت 3349 هزارمیلیارد تومان رشد کرد.
بازار درانتظار
درحالی که بازار سهام ایران، درحال انتظارکشیدن است تا تکلیف تحولاتی مانند مذاکرات برجام و همکاری ایران و چین به نتیجه عملیاتی برسد، بیش از سایر بازارهای دارایی تأثیر منفی پذیرفته است. دربازار ارز بهعنوان یکی از اصلیترین متغیرهایی که تأثیر مستقیمی بر شاخص بورس دارد، دلار با نوسانات محدودتری همراه است به گونهای که بعد از یک افت طی روزهای اخیربتدریج درحال صعود است و در روز 19 فروردین ماه نسبت به آخرین روز کاری سال گذشته 2 درصد رشد نشان میدهد. با این حال بورس تهران دراین مدت با افت بیش از 4 درصد مواجه شده است که این افت تحت تأثیر چندین عامل مختلف رخ داده است.
اصلیترین دلیلی که به کم رونقی بازار انجامیده است، همان بیاعتمادی سهامداران است. موضوعی که با افت نخستین روزهای سالجاری نیز مورد تأیید قرارگرفته است. درواقع سهامداران با احتیاط بسیار زیادی اقدام به خرید و فروش سهم میکنند تا بتدریج آینده واقعی این بازار از پس ابرهای موجود مشخص شود. برهمین اساس درآخرین روز کاری هفته گذشته ارزش معاملات بورس تهران به رقم اندک 2 هزار و 300 میلیارد تومان رسیده است. درهمین راستا دراین شرایط اوراق دولتی سهم بالایی درمعاملات بازار به خود اختصاص داده است که معامله گران آن نیز حقوقیهای بزرگ هستند.
همانگونه که اشاره شد درکنار این بیاعتمادی که نتیجه نوسانات شدید 7 ماه پایانی سال گذشته است، فعالان بازار درانتظار تعیین تکلیف تحولاتی هستند که نتیجه آنها تأثیر مستقیمی بر بورس خواهد داشت. درهمین راستا همکاری 25 ساله ایران و چین و همچنین مذاکرات مجدد برجامی که هم اکنون درجریان است، اصلیترین تحولاتی است که سهامداران نظاره گر آن هستند، چرا که به نتیجه رسیدن هر یک از این موارد آینده بورس را تا حدود زیادی مشخص میکند. درصورتی که مذاکرات برجامی به نتیجه برسد و تحریمها بهعنوان مانعی بزرگ از سر راه اقتصاد ایران برداشته شود، باعث خواهد شد تا درآمدهای ارزی کشور ازمحل افزایش صادرات نفت و همچنین آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران افزایش یافته و نرخ ارز را دربازار نزولی کند. اتفاقی که موجب میشود درمرحله نخست شاخص بورس از خود واکنش منفی نشان دهد، چرا که رشد نرخ ارز درسالهای اخیر یکی از اصلیترین محرکهای رشد شاخص بوده است. اما درمرحله دوم، بازشدن مسیرهای صادراتی و بهبود شرایط تولید، تأثیر مثبتی بر بورس خواهد داشت. درخصوص همکاری ایران و چین نیز چنین تصوری وجود دارد چرا که سرمایهگذاری این کشور درزیرساختهای ایران و خرید نفت موجب تأثیر بر بازار ارز خواهد شد.
ریسک دیگری که پیش روی فعالان بازار قراردارد و به نوعی برای آن هم انتظار میکشند، انتخابات ریاست جمهوری درخرداد ماه است. درواقع نگاه دولتی که درشش ماهه دوم سالجاری قدرت را در دست میگیرد به بورس و حمایت ازآن اهمیت زیادی برای سهامداران دارد.
درهمین حال، اوجگیری دوباره کرونا درکشور و ورود جدی به پیک چهارم نیز که منجر به قرمز شدن بسیاری از شهرهای کشور شده است، یکی از متغیرهایی است که تأثیر منفی بر بازار سهام خواهد داشت، همان روندی که دراسفند ماه سال 1398 نیز با انتشار خبر گسترش کرونا درکشور و احتمال قرنطینه شهرها به همراه خبرهای منفی دیگر به تشکیل صفهای فروش منجر شد. درواقع تأثیر تعطیلی بخشهای اقتصادی هم بر میزان تولید و هم صادرات بخصوص از مرزهای زمینی تأثیر زیادی دارد و این موضوع میتواند برشرکتهای صادرات محور بازار سرمایه که سهم عمدهای نیز دارند، اثرمنفی بگذارد.
دیپلماتها برای رایزنی به پایتختها برگشتند تا چهارشنبه در وین حاضر شوند
فهرست اقدامات رفع تحریم تهیه میشود
گروه سیاسی/ ایران و کشورهای 1+4 با همکاری امریکا به احیای توافق هستهای نزدیک شدند. در حالی که شهر وین چند روز گذشته میزبان گفتوگوهای داغ نمایندگان ایران و کشورهای 1+4 بود، دیپلماتها با ابراز رضایت از این مذاکرات، اعلام کردند که چهارشنبه هفته جاری برای ازسرگیری این مذاکرات که به نتیجه نزدیک شده است، به وین باز میگردند. ایران لغو تحریمها را گام ضروری احیای برجام اعلام کرده، نماینده امریکا برای لغو بیش از 500 تحریم اعلام آمادگی کرده و اتحادیه اروپا هم بر تشدید مشارکت و نقش آفرینی خود جهت گرهگشایی از مسأله برجام تأکید کرده است.
مقامهای ایران و کشورهای 1+4 روز گذشته پس از چند روز مذاکره در وین تصمیم گرفتند چهارشنبه هفته جاری برای تداوم نشستهای دیپلماتیک و کارشناسی بار دیگر در این شهر گردهم جمع شوند. چه قرار بر این شد که در ادامه رایزنیهای اخیر در وین، گروههای کارشناسی، رایزنیهای فنی و تخصصی خود را با هدف تهیه و ارائه فهرست اقداماتی که باید از سوی همه طرفها در حوزه رفع تحریم و اقدامات هستهای برای احیای برجام صورت گیرد، در دستور کار قرار دهند. این تصمیم پس از آن گرفته شد که دومین جلسه حضوری نشست کمیسیون مشترک برجام که از روز سهشنبه ۱۷ فروردین ماه در وین آغاز شده بود، دیروز جمعه برگزار و بعد از حدود یک ساعت و نیم پایان یافت. دیپلماتهای حاضر در این نشست، نتیجه رایزنیهای کارشناسان ایران و کشورهای ۱+۴ را به بحث و بررسی گذاشتند و در نهایت چاره کار را در ادامه این مذاکرات و بررسیهای بیشتر دیدند. ناگفته پیداست که مبنای برگزاری چنین نشستهایی مواضع تازهای است که مقامهای امریکایی در رابطه با رفع تحریمهای ایران مطرح کردهاند. جدیدترین این مواضع از سوی «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا مطرح شده که گفته است امریکا آماده برداشتن تحریمهای ناسازگار با برجام است. او روز پنجشنبه در کنفرانس خبری هفتگی خود با اشاره به اینکه که مذاکرات فنی احیای توافق هستهای در وین سازنده هستند، یادآور شد که مذاکرات در سطح کارشناسان در روزهای آتی، هفته آینده از سر گرفته خواهد شد. سخنگوی وزارت خارجه امریکا به الجزیره هم گفت: انتظار نداریم تحولی فوری در پرونده هستهای ایران روی دهد. نشست وین اقدامی درست و رو به جلو است. انتظار نداریم اکنون گفتوگویی مستقیم با ایران انجام شود.
پیش از آن، «رابرت مالی»، نماینده امریکا در امور ایران که چند روز گذشته در وین به سر میبرد، تصریح کرده بود که در صورت بازگشت ایران به برجام، امریکا آماده لغو 500 تحریم این کشور علیه ایران است. مالی همچنین در توئیتی نوشت: «گفتوگوهای هفته آینده با شرکای اروپایی، روسی و چینی برای بحث درباره آنچه ایران و امریکا برای از سرگیری تعهدات برجام باید انجام دهند، خواهد بود.این گام نخست است. بحثهای دشواری پیش روست اما در مسیر درست.»
رایزنی در پایتختها
کارگروههای کارشناسی قرار است در هفته جاری جزئیات تفاهم امریکا و ایران را برای مشخص کردن ابعاد اقداماتی که باید اجرایی شود، به بحث بگذارند و زمانی که آماده و توافق شد که چه مجموعه تحریمهایی از جمله همه تحریمهای برجامی و همه تحریمهای دوره ترامپ برداشته شود، در آن صورت زمینه برای توافق یکباره فراهم میشود. سید عباس عراقچی، رئیس هیأت ایرانی با این توضیحات تأکید کرد که «از طرفی دیگر در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران هم مجموعه اقداماتی که ایران باید انجام بدهد تا به پایبندی کامل برگردد مشخص میشود و بعد ما تنظیم خواهیم کرد و بحث خواهیم کرد ترتیب و توالی اقدامات چگونه باید باشد».
عراقچی لغو کلیه تحریمهای امریکا را که در دوران رئیسجمهور گذشته آن کشور وضع شدهاند، گام ضروری برای احیای برجام دانست و گفت که تنها پس از راستیآزمایی لغو این تحریمها، ایران آمادگی دارد اقدامات جبرانی خود را متوقف کرده و به اجرای کامل برجام بازگردد. این مقام دیپلماتیک ایرانی درباره تحولات جاری در این هفته هم اعلام کرد: «بعد از نشست روز گذشته تصمیم داریم چند روزی را تنفسی بدهیم و هیأتها به پایتختهایشان برگردند و ما هم به تهران برمیگردیم و مشورتهای بیشتری را در تهران انجام میدهیم و نتیجه مذاکرات را منتقل میکنیم و ظرف هفته آینده مجدد به وین باز میگردیم برای ادامه مذاکرات و ممکن است لازم باشد چند بار این کار را تکرار کنیم تا بتوانیم به جمعبندی مطلوب که منافع ما را تأمین میکند، برسیم».
عراقچی در خلال حضور در وین با «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی هم دیدار کرد و آن را سازنده و روبه جلو خواند. معاون وزیر خارجه ایران همچنین گفت که با مدیر کل آژانس برای انجام هماهنگیهای بیشتر و رفع ابهام از بقیه مسائل و سؤالات مطرح شده بین ایران و آژانس گفتوگو کرده است. عراقچی ابراز اطمینان کرد که «در یک تعامل سازنده اگر حسن نیت وجود داشته باشد انشاءالله این مسائل میتواند حل و فصل شود و ما برای همیشه این مسائل را کنار بگذاریم».
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران هم با پایان نشست روز گذشته وین تأکید کرد همه تحریمهای ترامپ ضد برجام بوده و باید رفع شود. او درخصوص تنها گام موجود برای حفظ توافق هستهای ایران در صفحه توئیتر خود نوشت: «ایران مسیر منطقی برای پایبندی کامل به برجام را ارائه میکند: ایالات متحده - که این بحران را ایجاد کرد - اول باید به تعهد کامل بازگردد؛ ایران بعد از راستیآزمایی سریع، اقدام متقابل خواهد کرد». ظریف در ادامه تأکید کرد: «همه تحریمهای ترامپ ضد برجام بوده و باید رفع شود، بدون توجه به تمایزات و نامگذاریهای بیمنطق و خودسرانه تحریمها».
پیش از این هیأت ایرانی در نشست وین، رایزنیهای مستمری با کشورهای مشارکت کننده در برجام و نیز با «انریکه مورا» هماهنگکننده کمیسیون مشترک از اتحادیه اروپا، به صورت دوجانبه و چندجانبه، انجام داد که در هیچیک از آنها امریکا حضور نداشت. این مذاکرات در شرایطی جریان دارد که ایران علاوه بر مواجهه با تحریمهای هستهای با دستهای از تحریمها روبهرو است که با ادعای حمایت از تروریسم در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ تصویب شد و حالا رفع این تحریمها هم از جمله محورهای اصلی گفتوگوهای وین است و ایران از هیأت امریکایی به سرپرستی «رابرت مالی» خواسته است که بازگشتش به نقطه آغاز اجرای برجام منوط به برداشته شدن همه این تحریمها است تا سایر کشورها بتوانند طبق برجام روابط عادی اقتصادی با ایران داشته باشند.
تداوم تماسهای «جوزپ بورل» با کشورهای عضو برجام
اتحادیه اروپا در بیانیه بعد از پایان نشست کمیسیون مشترک برجام، اعلام کرد سازوکارها جهت تضمین بازگشت به برجام و اجرای مؤثر آن نیز مورد بحث قرار گرفته و هفته آینده مجدداً نشستی در وین برگزار میشود. این بیانیه با اشاره به بحثهایی که درباره بازگشت احتمالی امریکا به برجام صورت گرفت، افزود: «جوزپ بورل، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تماسهای جداگانه با تمام کشورهای عضو برجام و همچنین امریکا ادامه خواهد داد. کمیسیون مشترک، گروههای کارشناسی را ملزم کرد تا اقدامات خود را ادامه داده و توافق کرد تا در هفته آینده مجدداً در وین نشست برگزار کند».
روسیه: پیشرفتهای اولیه حاصل شده است
نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین هم از حاصل شدن پیشرفت اولیه در گفتوگوها خبر داد. «میخائیل اولیانوف» درباره تحولات چند روز گذشته در وین نوشت: «کمیسیون مشترک برجام پایان یافت. طرفهای برجام کارهای انجام شده در سه روز گذشته توسط کارشناسان را بررسی کردند و با رضایت پیشرفت اولیه حاصل شده را مورد توجه قرار دادند». این دیپلمات روس افزود: «کمیسیون هفته آینده برای ادامه این حرکت مثبت، تشکیل جلسه خواهد داد». نماینده چین هم در نشست کمیسیون برجام بعد از پایان این نشست گفت گفتوگوها درباره توافق هستهای در مسیر درست پیش میرود و میزان اختلافات در حال کاهش است.
«هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان نیز از احیای مذاکرات هستهای ایران استقبال کرد و درباره نشست کمیسیون مشترک برجام گفت: ما هیچ زمانی برای از دستدادن نداریم. احیای توافقی که یک بار دیگر کاملاً به مفاد آن احترام گذاشته شود، مزیتی برای امنیت کل منطقه و بهترین پایه برای مذاکرات درباره دیگر موضوعات مهم برای ثبات منطقه خواهد بود.
مقامهای ایران و کشورهای 1+4 روز گذشته پس از چند روز مذاکره در وین تصمیم گرفتند چهارشنبه هفته جاری برای تداوم نشستهای دیپلماتیک و کارشناسی بار دیگر در این شهر گردهم جمع شوند. چه قرار بر این شد که در ادامه رایزنیهای اخیر در وین، گروههای کارشناسی، رایزنیهای فنی و تخصصی خود را با هدف تهیه و ارائه فهرست اقداماتی که باید از سوی همه طرفها در حوزه رفع تحریم و اقدامات هستهای برای احیای برجام صورت گیرد، در دستور کار قرار دهند. این تصمیم پس از آن گرفته شد که دومین جلسه حضوری نشست کمیسیون مشترک برجام که از روز سهشنبه ۱۷ فروردین ماه در وین آغاز شده بود، دیروز جمعه برگزار و بعد از حدود یک ساعت و نیم پایان یافت. دیپلماتهای حاضر در این نشست، نتیجه رایزنیهای کارشناسان ایران و کشورهای ۱+۴ را به بحث و بررسی گذاشتند و در نهایت چاره کار را در ادامه این مذاکرات و بررسیهای بیشتر دیدند. ناگفته پیداست که مبنای برگزاری چنین نشستهایی مواضع تازهای است که مقامهای امریکایی در رابطه با رفع تحریمهای ایران مطرح کردهاند. جدیدترین این مواضع از سوی «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا مطرح شده که گفته است امریکا آماده برداشتن تحریمهای ناسازگار با برجام است. او روز پنجشنبه در کنفرانس خبری هفتگی خود با اشاره به اینکه که مذاکرات فنی احیای توافق هستهای در وین سازنده هستند، یادآور شد که مذاکرات در سطح کارشناسان در روزهای آتی، هفته آینده از سر گرفته خواهد شد. سخنگوی وزارت خارجه امریکا به الجزیره هم گفت: انتظار نداریم تحولی فوری در پرونده هستهای ایران روی دهد. نشست وین اقدامی درست و رو به جلو است. انتظار نداریم اکنون گفتوگویی مستقیم با ایران انجام شود.
پیش از آن، «رابرت مالی»، نماینده امریکا در امور ایران که چند روز گذشته در وین به سر میبرد، تصریح کرده بود که در صورت بازگشت ایران به برجام، امریکا آماده لغو 500 تحریم این کشور علیه ایران است. مالی همچنین در توئیتی نوشت: «گفتوگوهای هفته آینده با شرکای اروپایی، روسی و چینی برای بحث درباره آنچه ایران و امریکا برای از سرگیری تعهدات برجام باید انجام دهند، خواهد بود.این گام نخست است. بحثهای دشواری پیش روست اما در مسیر درست.»
رایزنی در پایتختها
کارگروههای کارشناسی قرار است در هفته جاری جزئیات تفاهم امریکا و ایران را برای مشخص کردن ابعاد اقداماتی که باید اجرایی شود، به بحث بگذارند و زمانی که آماده و توافق شد که چه مجموعه تحریمهایی از جمله همه تحریمهای برجامی و همه تحریمهای دوره ترامپ برداشته شود، در آن صورت زمینه برای توافق یکباره فراهم میشود. سید عباس عراقچی، رئیس هیأت ایرانی با این توضیحات تأکید کرد که «از طرفی دیگر در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران هم مجموعه اقداماتی که ایران باید انجام بدهد تا به پایبندی کامل برگردد مشخص میشود و بعد ما تنظیم خواهیم کرد و بحث خواهیم کرد ترتیب و توالی اقدامات چگونه باید باشد».
عراقچی لغو کلیه تحریمهای امریکا را که در دوران رئیسجمهور گذشته آن کشور وضع شدهاند، گام ضروری برای احیای برجام دانست و گفت که تنها پس از راستیآزمایی لغو این تحریمها، ایران آمادگی دارد اقدامات جبرانی خود را متوقف کرده و به اجرای کامل برجام بازگردد. این مقام دیپلماتیک ایرانی درباره تحولات جاری در این هفته هم اعلام کرد: «بعد از نشست روز گذشته تصمیم داریم چند روزی را تنفسی بدهیم و هیأتها به پایتختهایشان برگردند و ما هم به تهران برمیگردیم و مشورتهای بیشتری را در تهران انجام میدهیم و نتیجه مذاکرات را منتقل میکنیم و ظرف هفته آینده مجدد به وین باز میگردیم برای ادامه مذاکرات و ممکن است لازم باشد چند بار این کار را تکرار کنیم تا بتوانیم به جمعبندی مطلوب که منافع ما را تأمین میکند، برسیم».
عراقچی در خلال حضور در وین با «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی هم دیدار کرد و آن را سازنده و روبه جلو خواند. معاون وزیر خارجه ایران همچنین گفت که با مدیر کل آژانس برای انجام هماهنگیهای بیشتر و رفع ابهام از بقیه مسائل و سؤالات مطرح شده بین ایران و آژانس گفتوگو کرده است. عراقچی ابراز اطمینان کرد که «در یک تعامل سازنده اگر حسن نیت وجود داشته باشد انشاءالله این مسائل میتواند حل و فصل شود و ما برای همیشه این مسائل را کنار بگذاریم».
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران هم با پایان نشست روز گذشته وین تأکید کرد همه تحریمهای ترامپ ضد برجام بوده و باید رفع شود. او درخصوص تنها گام موجود برای حفظ توافق هستهای ایران در صفحه توئیتر خود نوشت: «ایران مسیر منطقی برای پایبندی کامل به برجام را ارائه میکند: ایالات متحده - که این بحران را ایجاد کرد - اول باید به تعهد کامل بازگردد؛ ایران بعد از راستیآزمایی سریع، اقدام متقابل خواهد کرد». ظریف در ادامه تأکید کرد: «همه تحریمهای ترامپ ضد برجام بوده و باید رفع شود، بدون توجه به تمایزات و نامگذاریهای بیمنطق و خودسرانه تحریمها».
پیش از این هیأت ایرانی در نشست وین، رایزنیهای مستمری با کشورهای مشارکت کننده در برجام و نیز با «انریکه مورا» هماهنگکننده کمیسیون مشترک از اتحادیه اروپا، به صورت دوجانبه و چندجانبه، انجام داد که در هیچیک از آنها امریکا حضور نداشت. این مذاکرات در شرایطی جریان دارد که ایران علاوه بر مواجهه با تحریمهای هستهای با دستهای از تحریمها روبهرو است که با ادعای حمایت از تروریسم در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ تصویب شد و حالا رفع این تحریمها هم از جمله محورهای اصلی گفتوگوهای وین است و ایران از هیأت امریکایی به سرپرستی «رابرت مالی» خواسته است که بازگشتش به نقطه آغاز اجرای برجام منوط به برداشته شدن همه این تحریمها است تا سایر کشورها بتوانند طبق برجام روابط عادی اقتصادی با ایران داشته باشند.
تداوم تماسهای «جوزپ بورل» با کشورهای عضو برجام
اتحادیه اروپا در بیانیه بعد از پایان نشست کمیسیون مشترک برجام، اعلام کرد سازوکارها جهت تضمین بازگشت به برجام و اجرای مؤثر آن نیز مورد بحث قرار گرفته و هفته آینده مجدداً نشستی در وین برگزار میشود. این بیانیه با اشاره به بحثهایی که درباره بازگشت احتمالی امریکا به برجام صورت گرفت، افزود: «جوزپ بورل، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تماسهای جداگانه با تمام کشورهای عضو برجام و همچنین امریکا ادامه خواهد داد. کمیسیون مشترک، گروههای کارشناسی را ملزم کرد تا اقدامات خود را ادامه داده و توافق کرد تا در هفته آینده مجدداً در وین نشست برگزار کند».
روسیه: پیشرفتهای اولیه حاصل شده است
نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین هم از حاصل شدن پیشرفت اولیه در گفتوگوها خبر داد. «میخائیل اولیانوف» درباره تحولات چند روز گذشته در وین نوشت: «کمیسیون مشترک برجام پایان یافت. طرفهای برجام کارهای انجام شده در سه روز گذشته توسط کارشناسان را بررسی کردند و با رضایت پیشرفت اولیه حاصل شده را مورد توجه قرار دادند». این دیپلمات روس افزود: «کمیسیون هفته آینده برای ادامه این حرکت مثبت، تشکیل جلسه خواهد داد». نماینده چین هم در نشست کمیسیون برجام بعد از پایان این نشست گفت گفتوگوها درباره توافق هستهای در مسیر درست پیش میرود و میزان اختلافات در حال کاهش است.
«هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان نیز از احیای مذاکرات هستهای ایران استقبال کرد و درباره نشست کمیسیون مشترک برجام گفت: ما هیچ زمانی برای از دستدادن نداریم. احیای توافقی که یک بار دیگر کاملاً به مفاد آن احترام گذاشته شود، مزیتی برای امنیت کل منطقه و بهترین پایه برای مذاکرات درباره دیگر موضوعات مهم برای ثبات منطقه خواهد بود.
بدون فیلتر شکن
دسترسی به «کلاب هاوس» غیر ممکن شد
از روز گذشته دسترسی کاربران همراه اول، ایرانسل و مخابرات ایران به شبکه اجتماعی کلابهاوس غیرممکن شده و این شبکه اجتماعی بدون فیلتر شکن باز نمیشود.
به گزارش برنا، این در حالی است که دادستان کل کشور گفته بود برنامهای برای فیلتر کلابهاوس وجود ندارد و وزیر ارتباطات ضمن تأکید بر گفتههای دادستان کل کشور، بر استفاده مردم از این فضا و تعامل تأکید کرده بود.اعضای کابینه دولت نیز در این روزها استفاده حداکثری از این فضا داشتند که حساسیت های جریان مقابل دولت را دو چندان کرده بود.بهعنوان مثال گفتوگوی چالشی ظریف و صالحی و همتی با منتقدان در این فضا سروصدای زیادی را به همراه داشت تا جایی که به خارج از مرزهای ایران نیز رسید و جمعی از سناتورهای امریکایی مدیران کلاب هاوس را بهخاطر ایجاد تریبون برای مسئولان دولت ایران به توضیح فراخواندند.زمزمههای اختلاف بین دولت و مخالفان پرقدرت برای فیلتر کلابهاوس از پنجشنبه شب و پس از اختلال این شبکه اجتماعی در همراه اول شدت یافت و معزی مسئول اطلاعرسانی دولت، ضمن تأکید بر عدم صدور دستور رسمی قضایی، از عزم گروهی برای انسداد یا اختلال در کلابهاوس گفت.بهنظر میرسد اختلال در کلابهاوس عمدی است و با همراهی همراه اول و ایرانسل با آمران اختلال انجام شده است. موضوعی که بنا بر ماده ۷۳۷ قانون مجازات اسلامی، که به اختلال عمدی در ارتباطات اشاره دارد، محکومیت سنگینی را برای مدیران این اپراتورها بهدنبال دارد. باید دید آیا دستگاه قضایی به این مصداق آشکار جرم ورود میکند یا خیر.گفتنی است در آخرین لحظات تنظیم خبرکلابهاوس از طریق شبکه ایرانسل به صورت مجدد در دسترس قرار گرفت.
«ایران» از مستند جنجالی سازمان اوج درباره شهید آوینی گزارش می دهد
«آقا مرتضی» بر مدار حاشیه
نرگس عاشوری
خبرنگار
نزدیک سه دهه از شهادت سید مرتضی آوینی در سال 1372 میگذرد. 20 فروردین ماه و سالمرگ او در تمام این سالها فراموش نشده و با برگزاری برنامهها و جلسات نقد و گفتوگو تلاش شده یاد او در این ایام زنده باشد. با همین نگاه شبکه سه سیما امسال تصمیم گرفت مستندی تازه درباره شهید آوینی را روانه آنتن کند. مستندی 7 قسمتی که سید عباس سید ابراهیمی آن را کارگردانی کرده و تهیهکنندگیاش را مهدی مطهر بر عهده داشته است. در تبلیغات فیلم عنوان شده بود که «آقا مرتضی» قرار است روایتی متفاوت و بدون سانسور از شهید اهل قلم باشد اما در بدبینانهترین حالت هم هیچکس تصورش را نمیکرد محصول سازمان اوج درباره شهید آوینی آنقدر حاشیهساز شود که کانون مناقشات و تأویلهای پر تنش باشد. مطرح شدن نام غزاله علیزاده نویسنده شناخته شده و رابطه عاطفی او با مرتضی آوینی از قول همدانشگاهیهای شهید آوینی آغاز دومینوی حاشیهها علیه این مستند در فضای مجازی بود. آوینی شخصیتی «زن گریز» توصیف شد و غزاله علیزاده یک خان از هفت خانی که نتوانست او را زمینگیر کند.
وقتی آتش زبانه کشید
اعتراضها علیه «آقا مرتضی» با یادداشتهای گلایهآمیز حسین معززینیا رسمیتر شد. این منتقد، نویسنده و پژوهشگر سینما در یادداشت بلند اعتراضی خود «آقا مرتضی» را به سرقت از مجموعه «روایت راوی» متهم کرد و در ادامه از استفاده بدون اجازه از راشهای کنار گذاشته فیلم «مرتضی و ما» به کارگردانی کیومرث پوراحمد نوشت. مصاحبههایی که طبق نوشته معززینیا مورد رضایت پوراحمد و فرد مصاحبهشونده نبوده و کنارگذاشته شد، اما در این مستند به نمایش در آمده است. محمدعلی شعبانی کارگردان «انحصار ورثه» دیگر مستندسازی بود که این مستند را به دستدرازی به آرشیو مؤسسات متولی تولید این مستندها متهم کرد. یادداشت مریم امینی، همسر شهیدآوینی سویه دیگری به این اعتراضها داد. پرداختن به خصوصیترین روابط آوینی اتهام تازه «آقا مرتضی» بود: «به نمایندگی از کل خانواده نارضایتیام را اعلام میکنم و خواستار توقف پخش برنامه میشوم. مینویسم شهید آوینی تا زمانی که در قید حیات بود، علاقهای به روایت زندگی خصوصیاش نداشت. و حالا که نیست، تشخیص اینکه کدام بخش از زندگی ایشان را میشود روایت کرد و چگونه، به عهده خانوادهاش است. به چه حقی میشود در زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور تجسس کرد و بعد، بر اساس اطلاعاتی مطلقاً جعلی این زندگی را به تصویر کشید؟ در کجای دنیا، زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور را میشود بدون اطلاع و نظارت خانوادهاش ساخت؟» گلایهها و نامههای اعتراضی خانواده شهید آوینی برای جلوگیری از پخش این مستند اما بینتیجه ماند. اتهامات مطرح شده روز پایانی هفته با واکنش مهدی مطهر تهیهکننده «آقا مرتضی» همراه بود. او در گفتوگویی با مهر، عنوان کرد که برشهای مستندهای شهید آوینی متعلق به مؤسسه روایت فتح بوده، استفاده از این آرشیو نیازی به اجازه از کارگردان ندارد و در تیتراژ هم از فیلمسازان و آثاری که از آنها استفاده کرده، تشکر شده است. او درباره استفاده از عبارت «زنگریز» برای توصیف روحیات سیدمرتضی آوینی از سوی یکی از افراد حاضر در مستند «آقامرتضی» هم گفت: «در آن بخش منظور از «زن» یک زنی است که مانع رشد یک انسان میشود. اگر نتوانستهایم این مفهوم را در روایت بپرورانیم و معنای عام از این عبارت فهمیده میشود، حتماً به ضعف پرداخت ما در مستند برمیگردد.» تهیهکننده این مستند همچنین از تلاشهایی برای همراهی خانم امینی در ایام ساخت مستند گفت و عنوان کرد که او تمایلی به این همکاری نداشته است. تا زمان تنظیم این گزارش، پایان این مجادلههای رسانهای، انتشار یادداشتی تازه از معززینیا در پاسخ به جوابیه سازندگان مستند است. او از به رسمیت شناختن «مالکیت معنوی» در قانون کشور نوشت و با تأکید بر این که مؤسسه روایت فتح نمیتواند چنین اجازهای صادر کند که دیگران از راشهای او یک برنامه تازه بسازند، در عین حال از سازندگان مستند درخواست کرد اگر طبق ادعایشان سندی مکتوب برای کسب اجازه از این مؤسسه دارند، آن را منتشر کنند.
به سختی تحمل کردم
کیومرث پوراحمد کارگردان مستند «مرتضی و ما» در گفتوگو با «ایران» درباره غائله ایجاد شده در پخش این مستند اظهار میکند: «همسر مرتضی آوینی تلفن کرد و خیلی ناراحت بود و میخواست بداند من چه واکنشی نشان میدهم. من پرسیدم درباره چی؟ گفت مستند مرتضی که از تلویزیون پخش میشود. گفتم مریم خانم من سالهاست تلویزیون نگاه نمیکنم و در فضای مجازی هم مطلقاً نیستم و دوست هم ندارم که باشم. از همه جا بیخبرم. ایشان گفت درباره مرتضی مستندی ساختهاند و تصویر بسیار بدی از او نشان دادهاند. من همان شب فیلم را دیدم. گویا در دو قسمت قبلی درباره بخشی از زندگی خیلی خصوصی مرتضی حرف زدهاند. آن قسمت که من دیدم درباره برخى اعتقادات مرتضى آوینى بود و ربطى به زندگى خصوصىاش نداشت. بعد از دیدن فیلم به خانم آوینی تلفن کردم و گفتم مریم خانم باور کنید این فیلمها دیگر خریدار ندارد و هیچکس نمینشیند این فیلمها را ببیند. من هم اگر به خاطر شما نبود نمیدیدم. همین یک قسمت را به سختی تحمل کردم. خیال میکنید در جمعیت هشتاد میلیونی ایران چند نفر این فیلم را ببینند. اصلاً ساخت این جور فیلمها آب در هاون کوفتن است. این فیلمها را فقط آدمهایی که توی آن حرف زدهاند میبینند و امثال شما که به موضوع حساسیت دارید. حتی خود من که شما گفتید از فیلم «مرتضی و ما» هم استفاده کردهاند به سختی تحمل کردم و دیدم.» او در ادامه میافزاید: «درباره اینکه آیا اجازه گرفتهاند و از فیلم من استفاده کردهاند پرسیدید. حالا میگویم این حضرات کل سینما و خیلی بیشتر از سینما را مصادره کردهاند، اصلاً انقدر اخلاق حالیشان هست که بیایند اجازه بگیرند؟ اینها همه چیز را ملک طلق خودشان میدانند. همه چیز را. آن وقت 10 تا پلان فیلم من را بیایند اجازه بگیرند!؟ شوخی میکنید!؟ بههرحال از نظر من اهمیتی ندارد که از فیلم من هم استفاده کردهاند اما در مورد قسمتهای قبلی که من ندیدهام و نمیتوانم قضاوت کنم بر اساس حرفهای همسر مرتضی میگویم، خب بله وقتی درباره موضوعی با این حساسیت میخواهند حرف بزنند باید نظر خانواده ایشان را بپرسند، البته این هم دنباله همان مطلب است که خودشان را صاحب مرتضی آوینی هم میدانند و خودشان را مختار میدانند هرچه بخواهند بگویند و بسازند.»
پوراحمد درباره اتهام پرداختن به خصوصیترین و شخصیترین روابط آوینی در عین حال میگوید: «البته من یک نظر شخصی دارم درباره زندگی خصوصی. من در این مورد، مثل غربیها فکر میکنم کما اینکه در کتاب 700 صفحهای «کودکی نیمه تمام» و در فیلم سینمایی «شب یلدا» هیچ چیز نمانده که از خصوصیترین بخشهای زندگی خودم و خانوادهام نگفته باشم. ولی خب این من هستم، همه اینطور نیستند. در ایران سنتها و تابوهایی وجود دارد که قطعاً ما موظفیم به آنها احترام بگذاریم که گویا حضرات متأسفانه به این حریم تجاوز کردهاند. اما بازهم برای آرامش خانم مریم امینی، همسر گرانقدر مرتضی میگویم که باور کنید در میان 80 میلیون جمعیت ایران هیچکس حاضر نیست، هزاران هزار ساعت فیلم و شو و نمایش و سریالهای دوبله شده یا با زیرنویس را بگذارد و بنشیند درباره مرتضی آوینی یک مستندی را که ساخت بسیار پیش پا افتادهای دارد ، ببیند.»
اخلاقمداری سرلوحه مستندسازی
مرتضی شعبانی مستندساز و تهیه کننده سینمای مستند که در سال 1365 بهعنوان دستیار فیلمبردار و بعدها بهعنوان فیلمبردار سیدمرتضی آوینی او را همراهی کرده و از دوستان نزدیک این شهید به شمار میآید اما رعایت مالکیت معنوی و حقوق مؤلف را از اصول اولیه و اخلاقی مستندسازی عنوان کرده و به «ایران» میگوید: «مالکیت معنوی افراد در همه جای جهان حقوقی شناخته شده است و فیلمساز ملزم است در همه مراحل اعم از تحقیق، نگارش فیلمنامه و ساخت آن را رعایت کند. زمانی در لبنان با برخی چهرههای فرهنگی برای ساخت مستندی گفتوگو کردم و فیلم خوبی از آب درآمد، زمان پخش در شبکه المیادین از من درخواست شد که بهعنوان تهیه کننده رضایت کتبی تمام چهرههای حاضر در مستند را جلب کنم و بهعنوان سند بیاورم. سازندگان مستند «آقا مرتضی» هم موظف بودند قبل از هر اقدامی رضایت خانواده شهید را جلب کنند.» او معتقد است علاوه بر اجازه قانونی و کسب رضایت خانواده، رعایت حق معنوی افراد بخصوص شهیدان بهعنوان میراث ملی از نکات مهم در رعایت اصول اخلاقی و انسانی است. شعبانی همچنین میگوید: «رعایت موازین قانونی و در نظر گرفتن حق مالکیت افراد یک طرف ماجرا است اما ورود به حریم خصوصی که نه خود و نه خانواده ایشان هرگز درباره آن سخنی به میان نیاوردهاند؛ غیر اخلاقی است.» تهیه کننده مستند تحسین شده «زنانی با گوشوارههای باروتی» در ادامه میافزاید: «شهید آوینی در وصیتنامه خود به شکل مبسوط به زندگی خصوصی خود پرداخته و از بخشهایی از زندگیاش به شکل گذرا عبور کرده است و تمایل به طرح آنها نداشته است. حال طرح موضوعاتی از این دست و عیان کردن شخصیترین لحظات زندگی افراد با هر عنوانی اشتباه و راه به خطا رفتن است. یک مستندساز بخصوص جوانان در درجه نخست باید اخلاق را سرلوحه فعالیتهایشان قرار دهند.»
شعبانی اشاره میکند که اتفاقاتی از این دست تنها مختص شهید آوینی نبوده است: «به خاطر دارم که چنین موضوعی درباره نگارش و ساخت مستندهایی درباره شهید مطهری نیز رخ داد. این در حالی است که در هر شرایطی ملزم به احترام گذاشتن به حریم شخصی افراد هستیم. سالها پیش پسرم مستندی با عنوان «انحصار ورثه» با موضوع شهید آوینی ساخت وقتی درباره دلایل پرداخت به موضوعاتی در فیلم از او پرسیدم گفت که از خانواده آوینی اجازه کامل گرفته و آنچه دیده شد مورد تأیید تام و کامل خانواده شهید بوده است.»
خبرنگار
نزدیک سه دهه از شهادت سید مرتضی آوینی در سال 1372 میگذرد. 20 فروردین ماه و سالمرگ او در تمام این سالها فراموش نشده و با برگزاری برنامهها و جلسات نقد و گفتوگو تلاش شده یاد او در این ایام زنده باشد. با همین نگاه شبکه سه سیما امسال تصمیم گرفت مستندی تازه درباره شهید آوینی را روانه آنتن کند. مستندی 7 قسمتی که سید عباس سید ابراهیمی آن را کارگردانی کرده و تهیهکنندگیاش را مهدی مطهر بر عهده داشته است. در تبلیغات فیلم عنوان شده بود که «آقا مرتضی» قرار است روایتی متفاوت و بدون سانسور از شهید اهل قلم باشد اما در بدبینانهترین حالت هم هیچکس تصورش را نمیکرد محصول سازمان اوج درباره شهید آوینی آنقدر حاشیهساز شود که کانون مناقشات و تأویلهای پر تنش باشد. مطرح شدن نام غزاله علیزاده نویسنده شناخته شده و رابطه عاطفی او با مرتضی آوینی از قول همدانشگاهیهای شهید آوینی آغاز دومینوی حاشیهها علیه این مستند در فضای مجازی بود. آوینی شخصیتی «زن گریز» توصیف شد و غزاله علیزاده یک خان از هفت خانی که نتوانست او را زمینگیر کند.
وقتی آتش زبانه کشید
اعتراضها علیه «آقا مرتضی» با یادداشتهای گلایهآمیز حسین معززینیا رسمیتر شد. این منتقد، نویسنده و پژوهشگر سینما در یادداشت بلند اعتراضی خود «آقا مرتضی» را به سرقت از مجموعه «روایت راوی» متهم کرد و در ادامه از استفاده بدون اجازه از راشهای کنار گذاشته فیلم «مرتضی و ما» به کارگردانی کیومرث پوراحمد نوشت. مصاحبههایی که طبق نوشته معززینیا مورد رضایت پوراحمد و فرد مصاحبهشونده نبوده و کنارگذاشته شد، اما در این مستند به نمایش در آمده است. محمدعلی شعبانی کارگردان «انحصار ورثه» دیگر مستندسازی بود که این مستند را به دستدرازی به آرشیو مؤسسات متولی تولید این مستندها متهم کرد. یادداشت مریم امینی، همسر شهیدآوینی سویه دیگری به این اعتراضها داد. پرداختن به خصوصیترین روابط آوینی اتهام تازه «آقا مرتضی» بود: «به نمایندگی از کل خانواده نارضایتیام را اعلام میکنم و خواستار توقف پخش برنامه میشوم. مینویسم شهید آوینی تا زمانی که در قید حیات بود، علاقهای به روایت زندگی خصوصیاش نداشت. و حالا که نیست، تشخیص اینکه کدام بخش از زندگی ایشان را میشود روایت کرد و چگونه، به عهده خانوادهاش است. به چه حقی میشود در زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور تجسس کرد و بعد، بر اساس اطلاعاتی مطلقاً جعلی این زندگی را به تصویر کشید؟ در کجای دنیا، زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور را میشود بدون اطلاع و نظارت خانوادهاش ساخت؟» گلایهها و نامههای اعتراضی خانواده شهید آوینی برای جلوگیری از پخش این مستند اما بینتیجه ماند. اتهامات مطرح شده روز پایانی هفته با واکنش مهدی مطهر تهیهکننده «آقا مرتضی» همراه بود. او در گفتوگویی با مهر، عنوان کرد که برشهای مستندهای شهید آوینی متعلق به مؤسسه روایت فتح بوده، استفاده از این آرشیو نیازی به اجازه از کارگردان ندارد و در تیتراژ هم از فیلمسازان و آثاری که از آنها استفاده کرده، تشکر شده است. او درباره استفاده از عبارت «زنگریز» برای توصیف روحیات سیدمرتضی آوینی از سوی یکی از افراد حاضر در مستند «آقامرتضی» هم گفت: «در آن بخش منظور از «زن» یک زنی است که مانع رشد یک انسان میشود. اگر نتوانستهایم این مفهوم را در روایت بپرورانیم و معنای عام از این عبارت فهمیده میشود، حتماً به ضعف پرداخت ما در مستند برمیگردد.» تهیهکننده این مستند همچنین از تلاشهایی برای همراهی خانم امینی در ایام ساخت مستند گفت و عنوان کرد که او تمایلی به این همکاری نداشته است. تا زمان تنظیم این گزارش، پایان این مجادلههای رسانهای، انتشار یادداشتی تازه از معززینیا در پاسخ به جوابیه سازندگان مستند است. او از به رسمیت شناختن «مالکیت معنوی» در قانون کشور نوشت و با تأکید بر این که مؤسسه روایت فتح نمیتواند چنین اجازهای صادر کند که دیگران از راشهای او یک برنامه تازه بسازند، در عین حال از سازندگان مستند درخواست کرد اگر طبق ادعایشان سندی مکتوب برای کسب اجازه از این مؤسسه دارند، آن را منتشر کنند.
به سختی تحمل کردم
کیومرث پوراحمد کارگردان مستند «مرتضی و ما» در گفتوگو با «ایران» درباره غائله ایجاد شده در پخش این مستند اظهار میکند: «همسر مرتضی آوینی تلفن کرد و خیلی ناراحت بود و میخواست بداند من چه واکنشی نشان میدهم. من پرسیدم درباره چی؟ گفت مستند مرتضی که از تلویزیون پخش میشود. گفتم مریم خانم من سالهاست تلویزیون نگاه نمیکنم و در فضای مجازی هم مطلقاً نیستم و دوست هم ندارم که باشم. از همه جا بیخبرم. ایشان گفت درباره مرتضی مستندی ساختهاند و تصویر بسیار بدی از او نشان دادهاند. من همان شب فیلم را دیدم. گویا در دو قسمت قبلی درباره بخشی از زندگی خیلی خصوصی مرتضی حرف زدهاند. آن قسمت که من دیدم درباره برخى اعتقادات مرتضى آوینى بود و ربطى به زندگى خصوصىاش نداشت. بعد از دیدن فیلم به خانم آوینی تلفن کردم و گفتم مریم خانم باور کنید این فیلمها دیگر خریدار ندارد و هیچکس نمینشیند این فیلمها را ببیند. من هم اگر به خاطر شما نبود نمیدیدم. همین یک قسمت را به سختی تحمل کردم. خیال میکنید در جمعیت هشتاد میلیونی ایران چند نفر این فیلم را ببینند. اصلاً ساخت این جور فیلمها آب در هاون کوفتن است. این فیلمها را فقط آدمهایی که توی آن حرف زدهاند میبینند و امثال شما که به موضوع حساسیت دارید. حتی خود من که شما گفتید از فیلم «مرتضی و ما» هم استفاده کردهاند به سختی تحمل کردم و دیدم.» او در ادامه میافزاید: «درباره اینکه آیا اجازه گرفتهاند و از فیلم من استفاده کردهاند پرسیدید. حالا میگویم این حضرات کل سینما و خیلی بیشتر از سینما را مصادره کردهاند، اصلاً انقدر اخلاق حالیشان هست که بیایند اجازه بگیرند؟ اینها همه چیز را ملک طلق خودشان میدانند. همه چیز را. آن وقت 10 تا پلان فیلم من را بیایند اجازه بگیرند!؟ شوخی میکنید!؟ بههرحال از نظر من اهمیتی ندارد که از فیلم من هم استفاده کردهاند اما در مورد قسمتهای قبلی که من ندیدهام و نمیتوانم قضاوت کنم بر اساس حرفهای همسر مرتضی میگویم، خب بله وقتی درباره موضوعی با این حساسیت میخواهند حرف بزنند باید نظر خانواده ایشان را بپرسند، البته این هم دنباله همان مطلب است که خودشان را صاحب مرتضی آوینی هم میدانند و خودشان را مختار میدانند هرچه بخواهند بگویند و بسازند.»
پوراحمد درباره اتهام پرداختن به خصوصیترین و شخصیترین روابط آوینی در عین حال میگوید: «البته من یک نظر شخصی دارم درباره زندگی خصوصی. من در این مورد، مثل غربیها فکر میکنم کما اینکه در کتاب 700 صفحهای «کودکی نیمه تمام» و در فیلم سینمایی «شب یلدا» هیچ چیز نمانده که از خصوصیترین بخشهای زندگی خودم و خانوادهام نگفته باشم. ولی خب این من هستم، همه اینطور نیستند. در ایران سنتها و تابوهایی وجود دارد که قطعاً ما موظفیم به آنها احترام بگذاریم که گویا حضرات متأسفانه به این حریم تجاوز کردهاند. اما بازهم برای آرامش خانم مریم امینی، همسر گرانقدر مرتضی میگویم که باور کنید در میان 80 میلیون جمعیت ایران هیچکس حاضر نیست، هزاران هزار ساعت فیلم و شو و نمایش و سریالهای دوبله شده یا با زیرنویس را بگذارد و بنشیند درباره مرتضی آوینی یک مستندی را که ساخت بسیار پیش پا افتادهای دارد ، ببیند.»
اخلاقمداری سرلوحه مستندسازی
مرتضی شعبانی مستندساز و تهیه کننده سینمای مستند که در سال 1365 بهعنوان دستیار فیلمبردار و بعدها بهعنوان فیلمبردار سیدمرتضی آوینی او را همراهی کرده و از دوستان نزدیک این شهید به شمار میآید اما رعایت مالکیت معنوی و حقوق مؤلف را از اصول اولیه و اخلاقی مستندسازی عنوان کرده و به «ایران» میگوید: «مالکیت معنوی افراد در همه جای جهان حقوقی شناخته شده است و فیلمساز ملزم است در همه مراحل اعم از تحقیق، نگارش فیلمنامه و ساخت آن را رعایت کند. زمانی در لبنان با برخی چهرههای فرهنگی برای ساخت مستندی گفتوگو کردم و فیلم خوبی از آب درآمد، زمان پخش در شبکه المیادین از من درخواست شد که بهعنوان تهیه کننده رضایت کتبی تمام چهرههای حاضر در مستند را جلب کنم و بهعنوان سند بیاورم. سازندگان مستند «آقا مرتضی» هم موظف بودند قبل از هر اقدامی رضایت خانواده شهید را جلب کنند.» او معتقد است علاوه بر اجازه قانونی و کسب رضایت خانواده، رعایت حق معنوی افراد بخصوص شهیدان بهعنوان میراث ملی از نکات مهم در رعایت اصول اخلاقی و انسانی است. شعبانی همچنین میگوید: «رعایت موازین قانونی و در نظر گرفتن حق مالکیت افراد یک طرف ماجرا است اما ورود به حریم خصوصی که نه خود و نه خانواده ایشان هرگز درباره آن سخنی به میان نیاوردهاند؛ غیر اخلاقی است.» تهیه کننده مستند تحسین شده «زنانی با گوشوارههای باروتی» در ادامه میافزاید: «شهید آوینی در وصیتنامه خود به شکل مبسوط به زندگی خصوصی خود پرداخته و از بخشهایی از زندگیاش به شکل گذرا عبور کرده است و تمایل به طرح آنها نداشته است. حال طرح موضوعاتی از این دست و عیان کردن شخصیترین لحظات زندگی افراد با هر عنوانی اشتباه و راه به خطا رفتن است. یک مستندساز بخصوص جوانان در درجه نخست باید اخلاق را سرلوحه فعالیتهایشان قرار دهند.»
شعبانی اشاره میکند که اتفاقاتی از این دست تنها مختص شهید آوینی نبوده است: «به خاطر دارم که چنین موضوعی درباره نگارش و ساخت مستندهایی درباره شهید مطهری نیز رخ داد. این در حالی است که در هر شرایطی ملزم به احترام گذاشتن به حریم شخصی افراد هستیم. سالها پیش پسرم مستندی با عنوان «انحصار ورثه» با موضوع شهید آوینی ساخت وقتی درباره دلایل پرداخت به موضوعاتی در فیلم از او پرسیدم گفت که از خانواده آوینی اجازه کامل گرفته و آنچه دیده شد مورد تأیید تام و کامل خانواده شهید بوده است.»
ارزیابی مناسبات سیاست و اقتصاد در حکمرانی دموکراتیک در گفتوگو با علی سرزعیم
دموکراسی باید در خدمت منافع توده باشد
نیازمند جامعهای قوی هستیم تا با دولت قوی همصحبت شود
رشد اقتصادی و توسعه در شرایط پر تنش ایجاد نمیشود
مرتضی گلپور
خبرنگار
پیامدها و فرجام سیاستورزی 40 سال گذشته، امروز پیش روی ما است. بدون اینکه وارد این بحث بیپایان شویم که این فرجام چه بوده است، یک نکته مسلم است و آن اینکه امروز ما نیازمند بازنگری در برخی شیوهها، روشها و راههای سیاست ورزی هستیم. بازیگران خرد و کلان سیاست در ایران، باید این شهامت را داشته باشند تا با نگاهی به عملکرد گذشته خود، از مسیر رفته بازگردند و شیوههای تازهای را در سیاست ورزی خود در پیش بگیرند. یک گونه از شیوههای جدید سیاست ورزی که میتواند پیش روی ما باشد، همان است که اقتصاددانان نهادگرا همچون عجم اوغلو و رابینسون، داگلاس نورث یا جامعه شناسی چون جوئل میگدال پیش روی ما میگذارند؛ اینکه سیاست، حاصل جمعبرداری توان و کشاکش همه بازیگران است. یا آنطور که عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» تعریف میکنند؛ سیاست یعنی مدیریت تعارض منافع میان بخشهای متنوع و متکثر جامعه و قدرت. مطابق این تعریف، قهرمانان سیاسی، آنانی نیستند که به سیم آخر میزنند یا خواهان حذف سایر بازیگران سیاسی و محدودکردن آنان هستند، بلکه قهرمانان کسانی هستند که میتوانند با دیگر بازیگران دور یک میز بنشینند، چانه بزنند، مذاکره کنند و در نهایت به یک سازش دست یابند. همین که در گزارهها و رویکردهای فعلی سیاست ورزی «سازش» امری مذموم شمرده میشود، یعنی این رویکرد نیازمند بازنگری است، باید از ایدههای گذشته دست شست و به شیوههای نوین روی آورد. کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» از جمله آن کتابهایی است که با تکیه بر تجارب ملتها و کشورهای مختلف، شیوههای نوین سیاست ورزی را پیش پا میگذارد. این کتاب به همت علی سرزعیم و جعفر خیرخواهان ترجمه شده است. با علی سرزعیم، یکی از مترجمان این کتاب که استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز هست، درباره درسهای کنشهای سیاسی و تاریخی این کتاب که برگرفته از تجارب ملتهای دیگر است، گفتوگو کردیم. همچنین تلاش شد از این گزارهها، نکاتی برای فهم بهتر شکستها و کامیابیهای کنشهای سیاسی در سالهای دور و نزدیک ایران به دست بیاوریم و راه نو پیشنهادی را مطرح کنیم. با این حال تأکید این کتاب و سرزعیم بر این نکته است که کارآمدی و توسعه از مسیر ثبات و گفتوگوهای داخلی میگذرد. این گفتوگو را بخوانید.
موضوعی که امروز درباره آن صحبت میکنیم، کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» است که در سال 89 به همراه دکتر جعفر خیرخواهان ترجمه کردید. نگاه و بینشی که این کتاب از سیاست، قدرت و اقتصاد ارائه میدهد، متفاوت با آن تصویری است که به عنوان دانشجویان جامعهشناسی در دانشگاهها و در نقد قدرت و سیاست خواندیم. به نظرم برای شروع بحث، ابتدا از تعریفی که کتاب از «سیاست» ارائه میدهد شروع کنیم. به نظر میرسد عجم اوغلو و رابینسون در این کتاب سیاست را «مدیریت تعارض منافع» تعریف میکنند. این دیدگاه را میپذیرید؟ در این صورت، سیاستی که در این کتاب تعریف میشود، چه تفاوتی با سیاست به معنای رایج و مرسوم دارد؟
پیش از پاسخ به سؤال شما، ابتدا باید به نکتهای اشاره کنم. همانطور که از اسم این کتاب پیدا است، یعنی «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی»، این کتاب تعریضی است به کتاب برینگتون مور با عنوان «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی.» کتاب «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی» کتاب معروفی در سنت جامعهشناسی سیاسی است که بسیاری معتقد بودند نظریه کلان جامعهشناسی سیاسی در عصر جدید با این کتاب نضج گرفت. برینگتون مور در این کتاب میخواست بگوید که نظمهای دیکتاتوری و دموکراسی از درون تحولات اجتماعی بیرون میآیند. اما در مقابل کتاب مور، عجم اوغلو و رابینسون در کتاب خود خواستند این نکته را مطرح کنند که اساساً مسأله اقتصاد است که خود را در عرصه سیاست نشان میدهد. از اینرو، این کتاب از دو جهت اهمیت داشت؛ یک اهمیت در این بود که نظریه بازیها را به عرصه بررسیهای سیاسی وارد کرد و نشان داد که این نظریه در عرصه سیاست خوب کار میکند و جواب میدهد. به همین دلیل این کتاب در دانشکدههای علوم سیاسی بسیار تأثیر گذاشت و پس از آن دانشکدههای علوم سیاسی نظریه بازیها را جدیتر گرفتند. تا پیش از این کتاب، اغلب حوزه روابط بینالملل به نظریه بازیها توجه میکرد ولی اینک همه گرایشهای علوم سیاسی آن را جدی میگیرند.
نکته دیگر میتواند همان تعبیری باشد که شما ارائه کردید. در بررسیهای اقتصادی، نظام سیاسی اغلب دستگاه یا سازوکاری در نظر گرفته میشود که ترجیحات بخشهای مختلف جامعه را جمعبندی میکند. گاهی نظام سیاسی غیردموکراتیک است که در این صورت، در یک سمت طیف وزن بسیار زیادی به ترجیحات یک اقلیت محبوب داده میشود و در مقابل، وزن بسیار ناچیزی به ترجیحات اکثریت جامعه میدهد. در مقابل، نظم سیاسی دموکراتیک قرار دارد که در آن وزن بیشتر روی ترجیحات توده مردم قرار میگیرد و وزن کمتر روی اقلیتها و ترجیات نخبگان. کتاب بخوبی نشان داده است که نظام سیاسی، نظام تجمیع ترجیحات است؛ به این معنی که من به عنوان یک فرد فقیر، با شما به عنوان یک فرد طبقه متوسط و دیگری به عنوان طبقه بالا، ترجیحات متفاوتی نسبت به مسائل مختلف اقتصادی داریم. به این ترتیب، گفته میشود این نظام سیاسی است که جمع ترجیحات این طیفها را معدلگیری کرده و وزندهی میکند. حال، اگر نظم سیاسی دموکراتیک باشد، به تعداد کنشگران یا افراد جامعه به ترجیحات وزن میدهد و چون تعداد فقرا و طبقات متوسط در جامعه زیاد است، رویکردها و تصمیمات به سمت ترجیحات آنان میچرخد. اما در نظم غیردموکراتیک، وزن بیشتر به ترجیحات اقلیت داده میشود.
نهایتاً اینکه، کتاب روی نکته بسیار مهمی تأکید میکند. یعنی کتاب این پرسش را مطرح میکند که اساساً ما قدرت را برای چه میخواهیم؟ چرا افراد با هم رقابت میکنند تا قدرت سیاسی را به دست بیاورند؟ در نظریههای علوم سیاسی کمتر به این مسأله پرداخته میشد، اما این کتاب میگوید مسأله سیاست یا قدرت، حول موضوع بازتوزیع است؛ به این معنی که نظم غیردموکراتیک، یعنی بازتوزیع از توده برای فرادستان و در نظم دموکراسی، مسأله، بازتوزیع از نخبگان برای توده است.
بنابراین مسأله قدرت و سیاست، نحوه بازتوزیع منابع و منافع در جامعه است. این بازتوزیع کجا و چطور مشخص میشود؟
یکی از جاهایی که میتوان مسأله بازتوزیع را بخوبی نشان داد، نرخ مالیات است. نرخ مالیات نماد بازتوزیع است. بهعنوان مثال اگر شما در کشور خود مالیاتهای پیش رونده دارید، به این معنی است که از پولدارها میگیرید و به بقیه میدهید، اما در نظامهای غیردموکراتیک، اغلب توده را به نفع اقلیت چپاول میکنند. کما اینکه در بسیاری از کشورهای آفریقایی تودهها بسیار فقیر هستند، اما ثروتمندان فوقالعاده پولداری دارند که ثروتشان در سطح ثروتمندان اروپاست و با غارت ملت به این سطح از ثروت رسیدهاند. امریکای لاتین هم به این معروف است که فقرا بسیار فقیر و ثروتمندان بسیار ثروتمند هستند.
اگر بخواهیم مسأله بازتوزیع منابع را در قالب سرزمین و کشور خودمان بحث کنیم، آیا میتوان گفت حساسیت نسبت به شفافیت بودجه و اینکه منابع عمومی به چه سمتی هدایت میشود، نشانهای از دغدغه مردم نسبت به مسأله و ماهیت بازتوزیع در جامعه ما است؟
بله در کشور ما هم مسأله بازتوزیع پیوسته مهمتر شده است اما سابقاً به دلیل درآمد بالای نفت، توزیع مهمتر از بازتوزیع بوده است یعنی پول نفت چگونه بین مردم توزیع شود. در عین حال اهمیت بازتوزیع را نمیتوان انکار کرد خصوصاً در شرایط تحریم که درآمدهای نفتی کم شده است. با یک مثال سادهتر میتوان این مسأله را توضیح داد. 4 میلیون کارمند در کشور داریم که جزو طبقات متوسط یا بالا محسوب میشوند. از آنجا که دولت نمیتواند حقوق این کارمندان را تأمین کند و هر سال هم تعداد آنان افزایش مییابد، ناچار است پول چاپ کند. اما چاپ پول با هدف تأمین حقوق این کارمندان، به معنای ایجاد تورم برای کل جامعه است. یعنی تورم ایجاد میشود تا وضع این 4 میلیون نفر را نسبتاً بهتر نگه دارد به قیمت فقیرتر کردن عموم جامعه. معنای این حرف یعنی از فقرا برای کارمندان یا مدیران مالیات بگیریم، یا مثال دیگر درباره بازتوزیع، مسأله بنزین است. سالهای سال با صرف میلیاردها دلار، بنزین وارد میکردیم تا به کسانی که صاحب خودرو هستند فشار کمتری وارد شود، در مقابل نسبت به حمل و نقل عمومی که فقرا و طبقه متوسط از آن استفاده میکنند، بیتوجهی شده است.
نکته مهمی که در این کتاب میتوان یافت و این یک تفاوت بسیار مهم با کتابهای علوم سیاسی است، دستور کار مشخص و متفاوتی است که برای اصلاحات یا رسیدن به حکمرانی بهتر ارائه میدهد.
در این زمینه من نمیتوانم با شما موافق باشم، زیرا این کتاب هنجاری نیست و بیشتر توصیفی است، یعنی کتاب نمیخواهد بگوید که چه کار باید بکنید، بلکه میگوید در غرب چه فرایندی طی شده و در تجربه کشورهای مختلف چه عواملی تأثیر گذاشتهاند که باعث شدند این کشورها یک گذار با ثبات داشته یا نداشته باشند؛ ولی البته دلالتهایی برای دموکراسیسازی دارد.
به نظر میرسد که میتوان از دل این تحلیلهای توصیفی توصیههایی استخراج کرد مثلاً وقتی تأکید میکند نباید هزینه دموکراسیسازی را برای فرادستان بالا برد، یا اینکه (بهطور ضمنی) تأکید دارد که حرکت به سمت دموکراسی باید از ثبات و نظم سیاسی موجود آغاز شود و نه برهم ریختن کلیت این نظم، توصیههای ارزشمندی وجود دارد.
نکته مهمتر این است که حرکت به سمت دموکراسی یک خطر دارد و این خطر پوپولیسم شدید است. پوپولیسم شدید یعنی تقاضای بازتوزیع منابع در جامعه بشدت افزایش یافته و شما شروع به چپاول ثروتمندان بکنید. این امر یعنی هزینه اصلاح یا دموکراسیسازی را بسیار بالا ببرید. اما در این صورت سرمایهگذاری کاهش مییابد و فرار سرمایه رخ میدهد. در کشورهای امریکای لاتین یا آفریقایی که این اقدامات پوپولیستی را به صورت شدید انجام دادند، معمولاً نخبگان با نظامیان متحد شده و یک کودتا علیه دموکراسی ترتیب دادند. آرژانتین در ابتدای قرن بیستم جزو 10 کشور ثروتمند جهان بود اما پس از روی آوردن به این نوع سیاستها که از دل دموکراسی بیرون آمد، وقوع کودتاهای پشت سر هم شروع شد و این کشور از توسعه عقب ماند. یعنی فرایند مورد اشاره باعث شد این کشور برخلاف دیگر کشورهای پیشرفته فرجام دیگری داشته باشد.
حتی فوکویاما در «نظم و زوال سیاسی» میگوید آرژانتین در ابتدای قرن بیستم، کانادای امریکا جنوبی محسوب میشد، اما سرنوشت دیگری پیدا کرد و به جای پیشرفت، پسرفت داشت.
آرژانتین در ابتدای قرن بیستم یعنی در حدود سالهای 1900 تا 1910 حدود 80 درصد درآمد امریکا و بریتانیا را داشت. اما مسأله آرژانتین از اینجا شروع شد که هربار که در این کشور انتخابات دموکراتیک برقرار شد کاندیدای پوپولیست رأی آورد و به عنوان مثال تصمیم گرفتند زمینهای پولدارها را تقسیم کنند. چنین سیاستهای بازتوزیعی شدید سبب میشد که زمینداران و پولدارها با نظامیان ائتلاف کرده و هر چند سال یک بار در این کشور یک کودتا علیه دولت دموکراتیک رخ دهد. اینان دموکراسی را واژگون میکردند و حکومت نظامی میآمد و مثلاً 10 سال طول میکشید تا آرام آرام، بار دیگر حکومت به جمهوری و دموکراسی برگردد. اما باز هم وقتی جمهوری ایجاد شد، باز هم سیاستمداران و برخی طیفهای اجتماعی سیاستهای بازتوزیعی شدید یا همان چپاول ثروتمندان را دنبال میکردند که نتیجه، رنجش ثروتمندان بود که باعث میشد آنان دوباره با نظامیان متحد شده و بار دیگر در کشور کودتا میکردند و این فرایند اینقدر در آرژانتین قرن بیستم تکرار شد که در نهایت آرژانتین از یک کشور پیشرو به یک کشور متوسط تبدیل شد.
بنابراین وقتی نویسندگان این کتاب، فرایندهای سیاسی در آفریقای جنوبی، آرژانتین یا بریتانیا را بررسی میکنند، نمیشود اینطور گفت که برای حرکت به سمت دموکراسی یک دستورکار هم دارد، به این معنی که شما هزینه دموکراسی را برای فرادستان یا کسانی که قرار است بخشی از منابع و قدرت خود را از دست بدهند، بالا نبرید به عبارت دیگر، این کتاب میگوید نباید آنان را ترساند یا در دل آنان هراس افکند.
این کتاب چند پیام دارد که یکی از آنها منع بازتوزیع شدید است که به آن اشاره کردم. پیام دیگر این است که اگر دموکراسی بیش از حد گران شود، در این صورت مطلوبیت کودتا افزایش مییابد. به زبان امروز، کسانی که بازیگر عرصه سیاسی هستند همیشه هزینه-فایده میکنند، مبنی بر اینکه دموکراسی چقدر هزینه دارد و غیردموکراسی چقدر هزینه دارد. اگر هزینه دموکراسی بسیار افزایش یابد، پس کودتا کردن یا غیردموکراسی میارزد و جذاب میشود. بنابراین بازیگرانی که با فرمان دموکراسی جلو میروند، باید حواسشان باشد که خیلی افراط نکنند. این پیامی است که این کتاب به روشنی میدهد.
فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» وقتی میخواهد به حاکم شدن قانون در چین اشاره کند، میگوید حرکت برای حاکمیت قانون در چین، باید در بستر همین قانون فعلی چین دنبال شود و قانون اساسی موجود باید نقطه آغاز این حرکت باشد. در این کتاب هم عجم اوغلو و هم رابینسون اینطور نشان میدهند که هرتلاشی برای تغییر، باید از دل ثبات و نظم موجود بیاید، یعنی همین زمین بازی و همین سازوکار قانونی و حکمرانی موجود، باید مبنای بازی تغییر باشد.
این کتاب میخواهد بگوید اگر بازیگران عقلایی رفتار کنند، میشود بازی برد-برد تعریف کرد. اساساً همه داستان این کتاب حول این موضوع است که چطور با کسانی که قدرت دارند بدهبستان کنیم. به این معنی که انتخابهایی مقابل آنان قرار بدهیم تا برای آنان حرکت به سمت دموکراسی بهصرفه باشد. در تاریخ هیچکس قدرت را بسادگی و سهولت واگذار نمیکند. در کشورها و جوامعی که دموکراسی حاکم شد، به این دلیل بود که گزینهها به گونهای تعریف شدند که دموکراتیک شدن به نفع فرادستان شد و آنان دیدند که گزینههای دیگر غیر از دموکراسی برایشان پرهزینهتر است. بنابراین این کتاب میگوید شما به عنوان فعال سیاسی باید طوری هزینه دموکراسی را طراحی کنید که بتوانید با فرادستان به یک توافق برسید و اگر نتوانید این کار را بکنید، بازی سیاسی در کشور شما به یک بازی باخت-باخت تبدیل میشود. کما اینکه در آرژانتین یا کشورهایی دیگر، دموکراسیها سرکوب و وضع اقتصادی بدتر شد.
به نظر میرسد دو تجربه که بخوبی میتواند تفاوت این دو مسیر را نشان بدهد، یکی تجربه حکومت آلنده در شیلی و دیگری تجربه چپگرایان در سوئد باشد. در سوئد به دلیل نوع متفاوت فعالیت سیاسی احزاب چپ که مبتنی بر ائتلاف و کاستن از هزینههای دموکراسیسازی بود، در نهایت این کشور به یک ثبات رسید و امروز سوئد یکی از کشورهای پیشرو در تأمین اجتماعی و حمایت از کارگران و فرودستان است. اما در مقابل در شیلی، به دلیل انقلابیگری و چپرویهای آلنده که میخواست کل ساختار اجتماعی کشور را دگرگون کند، در نهایت فرادستان علیه او متحد شدند و با یک کودتا این دولت چپگرا برکنار شد و به تبع آن، آرمانهای بسیاری از مردم این کشور هم برای دههها از بین رفت.
متأسفانه در امریکای لاتین کودتاها بسیار زیاد بود، زیرا بازتوزیعها بسیار شدید بود. این مسأله فقط هم مربوط به شیلی نبود، آرژانتین و دیگر کشورهای امریکای لاتین هم این طور بودهاند. داستان ونزوئلا هم از این قرار است. این تجربههای تاریخی یک درس است. علی ایحال، پیام این کتاب این است که از دل یک توافق برد-برد میتوان به یک دموکراسی باثبات رسید. حرف این کتاب این است که ما میتوانیم دموکراسی بیثبات هم داشته باشیم. زیرا اصلاً تضمینی وجود ندارد که اگر به سمت دموکراسی حرکت کردید، بتوانید به یک دموکراسی باثبات برسید. چه بسا به یک دموکراسی بی ثبات برسید و پس از آن آشوبها، سرکوبها و پسرفتهای شدید اقتصادی به وجود بیاید که طبیعتاً در این شرایط همه میبازند، یعنی هم حاکمیت میبازد و هم مردم. اما هنر این است که شما مسیری را ترسیم کنید که به یک دموکراسی باثبات برسید تا در نهایت دموکراسی تحکیم شود. یک فصل این کتاب درباره این است که چطور دموکراسی باثبات داشته باشیم و فرایند دموکراسی باثبات شود، مقصود از ثبات دموکراسی هم این است که باید هزینه بازگشت یا عقبگرد از دموکراسی را زیاد کنید، یعنی باید به گونهای باشد که بازگشت از مسیر دموکراسی دیگر به صرفه نباشد.
چندی پیش در روزنامه «ایران» گفتوگویی از دکتر احمد میدری منتشر شد مبنی بر اینکه آینده بهینه ما در گرو ائتلاف میان گروههای مختلف جامعه، بویژه ائتلاف روشنفکران و حاکمیت است. آقای محسن رنانی هم بتازگی با انتشار متنی، تأکید کرد که روشنفکران باید دولت ستیزی و نگاه منفی خود نسبت به قدرت را کنار بگذارند و با قدرت گفتوگو کرده و با آن کار کنند. به نظر میرسد در این کتاب هم این طور عنوان میشود که دموکراسی از بالا به پایین میآید، نه لزوماً از پایین به بالا.
تصمیمگیری با فرادستان است، اما در لایههای پایین هم فعالان سیاسی قرار دارند که مردم را سازماندهی میکنند. به عبارت دیگر، این نیروها در لایههای پایین گزینهها را برای فرادستان ایجاد میکنند و نهایتاً در آن بالا نخبگان هستند که تصمیم میگیرند کدام گزینه را انتخاب کنند، به سمت قدرت سخت بروند یا اینکه حق رأی بدهند و حاکمیت مردم را بپذیرند.
ماهیت این بده بستان چیست؟ زیرا در نهایت باید با فرادستان گفتوگو یا کار کرد.
بله، در این مسأله شکی نیست. کتاب حول این مسأله است که جامعه سازماندهی میشود. اما چه کسی جامعه را سازماندهی میکند؟ منتقدان و روشنفکران هستند که جامعه را سازماندهی میکنند. این امر میتواند قدرت موازنه ایجاد کند، در مرحله بعد گزینههایی روی میز میگذارد که حالا فرادستان انتخاب کنند که کدام به نفع آنان است. در این صورت آنان میبینند که آیا حرکت به سمت دموکراسی به نفعشان است یا حرکت به سمت غیردموکراسی؟ در این جا به یک نکته اشاره کنم، به این معنی که در این زمینه من تجربه خودمان را ارزشمند میدانم. تصور من این است که بعد از دوره آقای هاشمی، ما در اشکال مختلف به سمت تعارض فعالان سیاسی و حاکمیت حرکت کردیم. در دوره آقای خاتمی فعالان سیاسی تعارض زیادی با حاکمیت داشتند و در دوره بعد، این رابطه برعکس شده بود یعنی حاکمیت با فعالان سیاسی تعارض شدیدی داشت. امروز محصول و نتیجهای که از این فرایند پیش روی ما قرار دارد، یک اقتصاد ضعیف شده است و این ضعیف شدن به گونهای است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. اقتصاد ما با اینکه میتوانست بسیار بهتر از وضع امروز باشد، اما به آن جایگاه نرسیده است. این محصول، یعنی اقتصاد ضعیف، دستپخت همه و نتیجه کار همه است، یعنی هم حاکمیت و هم فعالان سیاسی و حزبی. یکی از نکاتی که مرحوم هاشمی در آخرین دیدارها با جمعی از افراد گفته بود، این بود که رشد اقتصادی در دوره ثبات ایجاد شده است، بنابراین ما اگر دنبال تنش باشیم، از دل آن رشد اقتصادی حاصل نمیشود. این حرف جالبی بود. تنش منظور فقط در سیاست خارجی نیست بلکه در سیاست داخلی هم هست. باور من این است که از دل تعارضهای شدید، رشد اقتصادی حاصل نمیشود. ما احتیاج داریم تا دستکم 10 سال یک وضعیت هموار و هنجارمند را نه تنها در سیاست خارجی، بلکه در سیاست داخلی داشته باشیم، یعنی نه تهدید شدید از جانب فعالان سیاسی نسبت به حاکمیت باشد، نه حاکمیت بخواهد فشاری به جامعه بیاورد.
اما باوجود اینکه شما این کتاب را در سال 89 ترجمه و منتشر کردید، یعنی یک سال پس از وقایع 88، به نظر میرسد رویکردهای این کتاب آن طور که باید دیده نشده است. یک علت این دیده نشدن میتواند این باشد که از یک سو با روشنفکرانی مواجه هستیم که سالها با ایده دموکراسی سازی صرفاً از پایین، زندگی و فکر کردند، از سوی دیگر برخی کنشگران سیاسی ما هم هویت خود را در انتقاد از حاکمیت تعریف کردند. چطور میشود به این جریانهای فکری یا سیاسی گفت که شما باید منش خود را تغییر دهید و از جنبه اثباتی و ایجابی با قدرت به گفتوگو بنشینید؟
یک دلیل شاید این است که هنوز سایه انقلاب در ذهنها است. به این معنی که هنوز وقتی افراد از تحولات سیاسی صحبت میکنند، گویی آن مفهوم انقلاب شدن در تصور و پس ذهنشان وجود دارد و حتی وقتی از دموکراسی صحبت میکنند هم باز این تصاویر را در ذهن دارند و به عنوان مثال اعتراضات وسیع خیابانی را مدنظر دارند. این در حالی است که اصل سیاست بر بده-بستان است و در تاریخ به ندرت مواردی بوده است که بده بستان دیگر جواب نداده و خشونت یا انقلاب رخ داده است. درحالی که اصل سیاست حول بده-بستان و سازش کردن است عدهای در ذهن خود انقلاب را تمنا میکنند. متأسفانه در فرهنگ سیاسی ما سازشگری یک مفهوم بسیار منفی است و ما تصور میکنیم کسی که در سیاست داخلی با جناح یا طرف مقابل سازش میکند، گویی لکه ننگی بر دامن او است و وقتی یک سیاستمدار را به صفت سازشکار توصیف میکنیم همین منظور را در نظر داریم، درحالی که سیاستمدار باید سازش و معامله کند و اساساً به ندرت پیش میآید که معاملهای در نگیرد. مواردی که معامله درنمیگیرد اساساً حالتهای خاص هستند. اصولاً و به طور معمول باید به خاطر مصالح جامعه انعطاف داشت، زیرا در نهایت همه در یک کشتی نشستهایم و اگر این کشتی آسیب ببیند یا واژگون شود، همه میبازند و همه متضرر میشوند. اما متأسفانه بسیار پیش میآید که فعالان سیاسی و حتی اصلاحطلبان از اصلاحات سخن میگویند، اما گویی هنوز چیز دیگری را در پس ذهن خود دارند.
در این کتاب به ایده انقلاب دو ایراد وارد میشود؛ یکی اینکه انقلاب تر و خشک را با هم میسوزاند، نکته دوم آن چیزی است که از قول میشلز، جامعهشناس آلمانی گفته شد، یعنی بازتولید فرادستان، یعنی در نهایت سازوکاری وجود دارد که در هر شرایطی فرادستان جدیدی شکل میگیرند که باید با آنان گفتوگو کنید.
در این جا نویسندگان کتاب از عبارت بسیار کوچک و سادهای استفاده میکنند و میگویند انقلاب پرهزینه است. عجم اوغلو و رابینسون میگویند چه انقلاب باشد چه سرکوب، همه هزینه میدهند، هم جامعه هزینه میدهد و هم فرادستان هزینه میدهند. بنابراین به یک معنا بازی باخت-باخت است. در کنار این رویکرد، آنچه در کشور خودمان در بعد از انقلاب دیدیم این بود که خطر تجزیه و خطر طمع کشورهای خارجی بسیار زیاد و جدی است. کما اینکه عراق دوره صدام همین که دید در ایران انقلاب شده و نیروهای مسلح ما ضعیف شدهاند، به کشور ما حمله کرد، زیرا فکر کرد فرصت مناسبی است تا بخشهایی از ایران را جدا کند. براساس چنین تجربههای تاریخی و عینی است که معتقدم انسان باید با چشم باز به مسائل نگاه کند و ببیند چطور میشود فرمان را به سمت دموکراسی چرخاند، بدون اینکه ما به سمت تضعیف دولت و حاکمیت حرکت کنیم یا گرفتار تجزیه یا هرج و مرج شویم. ما در فرایند بهبود کشور به جای ضعیف کردن دولت، باید جامعه را قوی کنیم. زیرا دولت ضعیف برای جامعه کارکرد ندارد. معروف است که در دوران آخرین امپراتور چین، قدرت دولت مرکزی و امپراتور فقط به قصرش محدود میشد و بیرون از قصر کسی برای حرف دولت تره خرد نمیکرد. اینکه امروز سرباز ما لب مرز میایستد و نگهبانی میدهد و پست خود را برای صیانت از مرزها ترک نمیکند، میجنگد و درگیر میشود تا از مرزها صیانت کند، یعنی حاکمیت و دولت در ایران هنوز قوی است. بعضیها از ترس اینکه مبادا از قدرت سوء استفاده شود، میگویند دولت باید ضعیف شود. درصورتی که این رویکرد اشتباه است، زیرا دولت ضعیف نمیتواند کارکردهای اصلی خود را ایفا کند و از دل یک دولت ضعیف رشد اقتصادی بیرون نمیآید. ما به دولتی نیاز داریم تا بتواند امنیت را برقرار کند، بتواند از حقوق مالکیت صیانت کند، دولتی که بتواند خدمات عمومی و کالاهای عمومی بهتر و باکیفیتتری را برای جامعه فراهم کند، دولتی که بتواند در حوزه درمان و آموزش بخوبی به مردم خدمات بدهد یا اینکه بتواند خوب مالیات بگیرد، زیرساختها را درست کند. تأمین مجموعه این اهداف از عهده یک دولت ضعیف خارج است. بنابراین بیش از آنکه ما به دنبال تضعیف دولت باشیم، باید به دنبال تقویت دولت و جامعه باشیم. ما به یک دولت قوی نیاز داریم، اما درعین حال باید جامعه را هم قوی کنیم تا جامعه قوی با دولت قوی همصحبت شود.
ایده مهار قدرت و دولت و حتی تضعیف دولت از کجا در روشنفکران ما شکل گرفت؟ چرا ادبیاتی که به ضرورت قوی شدن دولت میپردازد، از فوکویاما تا پریچت و وولکاک در ایران فراگیر نشده است؟
به این دلیل که روشنفکران ما بسیار تحت تأثیر متفکران قدیم فرانسه هستند که میگفتند باید قدرت را تقسیم کرد. سنت روشنفکری قدیم فرانسه معتقد بود که باید سه قوه ایجاد شود تا قدرت پخش شود تا آنان بتوانند یکدیگر را مهار کنند. زیرا قدرت را ذاتاً بد میدانستند. بعدها خود کشورهای غربی دیدند اگر قدرت بسیار پخش باشد، مراکز قدرت یکدیگر را خنثی میکنند و باعث میشود دولت نتواند کار کند. بنابراین به این نتیجه رسیدند که قوه مقننه و قوه مجریه همسو شوند. به همین دلیل رویکردی در برخی کشورها ایجاد شد تا هرحزب یا گروهی که توانست اکثریت مجلس را کسب کند، بتواند دولت را هم تشکیل دهد تا اینها ترمزی مقابل هم نباشند. البته در کنار اینها یک قوه قضائیه هم هست که این دو را مهار و محدود میکند. طبیعتاً در این میان رسانهها هم نقش و جایگاه خود را دارند. اما سنت روشنفکری ما بعد از تجربه فرانسه و تجربههایی مبنی بر تفکیک شدید قوا، به تجربیات متأخرتر نگاه نکرده است. ما به این فکر نکردیم که چطور برخی کشورها به این نتیجه رسیدند که دولت ضعیف نمی تواند کار کند و اگر میخواهیم کشور توسعه پیدا کند، به دولت قوی تر نیاز داریم. آنان با تکیه بر تجربههای خود فرایندهای سیاسی و توزیع قدرت را اصلاح کردند، اما ادبیات دانش سیاسی ما عمدتاً قدیمی است و به کتابهای قدیمی برمیگردد و جلوتر نیامدیم، درحالی که در ادبیات جدید، دولت قوی مهم است و بر این واقعیت تأکید میشود که دولت باید قوی باشد تا بتواند کارکردهای خود را ایفا کند.
نکته جالب دیگر، نوع تعریف دموکراسی در این کتاب است. ما عموماً تحت تأثیر همان نگاه منفی به قدرت و دولت، اغلب دموکراسی را به داد زدن در خیابان یا وجود آزادی مطلق تعبیر میکنیم، اما عجم اوغلو و رابینسون در این کتاب دموکراسی را «توزیع بهینهتر منابع برای اکثریت جامعه» تعریف میکنند. یعنی دموکراسی را هم یک مسأله اقتصادی و مبتنی بر توزیع منابع و منافع میبینند.
اگر بخواهم به نوع ایرانی شده این رویکرد اشاره کنم، میتوانم این طور بگویم که شاید مردم برای آزادی اندیشه اعتراض نکنند، بویژه وقتی اقتصاد کشور توسعه نیافته است، آزادی یک کالای لوکس یا یک شعار لوکس محسوب میشود که جامعه خریدار آن نیست. اما همین جامعه برای منافع اقتصادی خود به سادگی اعتراض میکند. به همین دلیل در این کتاب نویسندگان میگویند دموکراسی را باید به گونهای تعریف کرد تا با «منافع عینی و ملموس» مردم همسو شود. در این صورت است که مردم پشت دموکراسی خواهند ایستاد. درحالی که اگر دموکراسی را یک شعار لوکس قلمداد کنیم، روشنفکران تنها میمانند و طبیعتاً بدون حمایت جامعه نمیتوانند ایدههای خود را پیش ببرند. اما اگر دموکراسی را در خدمت منافع توده تعریف کنیم، توده پشت سر این ایده قرار میگیرد. هنر فعالان سیاسی این است که معامله خوب با حاکمیت را به گونهای تنظیم کنند تا به یک معامله برد-برد منجر شود و به این ترتیب راه جامعه برای توسعه باز شود.
نویسندگان این کتاب، در آنچه فرایند ایجاد دموکراسی میخوانند، یک نکته بسیار کلیدی به نام «تعهد معتبر» را مطرح می کنند. داگلاس نورث هم در کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» بسیار روی این مفهوم تأکید میکند. منظور از تعهد معتبر این است که نهادهای سیاسی به نوعی تنظیم و طراحی شوند که بازی سیاست تداوم یابد و کسی نتواند خلاف این تنظیمات رفتار بکند. فرض کنید که امروز میخواهیم مفهوم تعهد معتبر را در کشور خودمان پیاده کنیم، به چه صورت خواهد بود؟
بهطور کلی سیاست با اقتصاد یک تفاوت عمده دارند. در اقتصاد، وقتی من و شما با هم معامله میکنیم، ممکن است یکی از ما زیر معامله بزند یا تعهد خود را زیر پا بگذارد. در این شرایط، طرف زیاندیده به مرجع ثالثی مانند قوه قضائیه یا دادگاه مراجعه و دو طرف تفاهم میکنند که این مرجع ثالث یا دادگاه بینشان حکم بدهد. اما در سیاست مرجع ثالث وجود ندارد، یعنی در سیاست، شرایط به این صورت است که یک طرف قدرت دارد و طرف دیگر ندارد. در سیاست، اگر دو طرف با هم تفاهم کنند که یک طرف قدرت را به دیگری بدهد و قول بدهد که بعداً او را تعقیب قضایی نکند، این احتمال وجود دارد که طرف دیگر پس از به دست گرفتن قدرت وسوسه شود تا قول خود را زیر پا بگذارد. در این صورت چه مرجعی میتواند به این مسأله رسیدگی کند؟ نمیتوانید به دادگاه لاهه بروید. بنابراین توافق کردن در سیاست بسیار دشوار و کاملاً متفاوت از تفاهم در اقتصاد است. در اقتصاد بهراحتی با هم توافق میکنیم، زیرا خیالمان آسوده است که اگر یک طرف زیر توافق بزند، میتوان به جایی پناه برد و حق خود را گرفت، اما در سیاست مرجع ثالثی وجود ندارد و برای همین توافق کردن بسیار دشوار است. اما این به معنای پایان مسأله نیست، سؤال این است که در این شرایط، یعنی در سیاست چه چیزی میتواند کمک کند تا توافقها تسهیل یا تثبیت شود؟ پاسخ، نهادها هستند. یعنی باید نهادهایی در جامعه باشند یا در حاکمیت ایجاد شوند که وعدهها را تضمین و میان قول و قرارها اعتبار ایجاد کنند. به این ترتیب هرچه که نهادهای یک جامعه مستقلتر و کاراتر باشند، حصول توافق هم سادهتر و آسانتر خواهد بود و وقتی که این اتفاق بیفتد، افق قرارها و پیمانها نیز طولانیتر میشود.
بگذارید مثالی بزنم. ما بنزین را گران میکنیم تا با پول حاصل از آن حمل و نقل عمومی را توسعه دهیم. چه کسی این وعده را باور میکند؟ اگر نهادهای سیاسی معتبر، قوی، مستقل و حرفهای نباشند، مردم خواهند گفت لابد با گرانی بنزین، پول از جیب ما میرود و در نهایت نه پول به ما میرسد و نه حمل و نقل عمومی توسعه مییابد. به همین دلیل جامعه یک قدم هم عقب نمیایستد و تا جای ممکن مقاومت میکند. اما اگر نهادهای شما به خوبی توسعه یافته باشند، جامعه میپذیرد که این هزینه را پرداخت کند، چراکه اطمینان دارد در آینده مترو و حملونقل عمومی واقعاً توسعه مییابد و به دنبال این امر کشور هم توسعه مییابد. چه چیزی باعث شد که در یک جامعه مردم کوتاهمدت فکر کنند؟ اعتبار نهادها. اینکه برخی روشنفکران ایران را جامعه کلنگی یا کوتاهمدت تلقی میکنند ناشی از همین است. زیرا نهادهای سیاسی که باید قوی و مستقل باشند و کمک کنند تا در وعدهها اعتبار ایجاد شود، در جامعه ما کمتر یافت میشود. به همین دلیل در اقتصاد اصطلاحاً گفته میشود که نرخ تنزیل جامعه بالا رفته است، یعنی جامعه کوتاهمدت فکر میکند. در صورتی که اگر بلندمدت فکر میکرد، میگفت بگذارید بنزین گران شود تا پول آن صرف سرمایهگذاری شده و اقتصاد توسعه یابد و من هم در بلندمدت برنده میشوم.
اینجاست که برای معتبرشدن نهادها و سازمانها، دو ایده بسیار مهم است؛ یکی اینکه باید در پی ثبات کوشید و اگر قرار است تغییر یا اصلاحی صورت بگیرد، باید از دل ثبات و نظم سیاسی موجود اتفاق بیفتد. دوم اینکه دولت قوی به این معنی نیست که بتواند جامعه را مهار کند، بلکه دولت قوی به این معنی است که افراد مستقل، کارآزموده، حرفهای و کاربلد در جای درست خودشان در دیوانسالاری (بوروکراسی) نشسته باشند.
هرچه استقلال نهادها بیشتر به رسمیت شناخته شود، به نفع جامعه و نظام سیاسی است. اگر قوه قضائیه مستقل باشد، نظامیها رشد و استقلال حرفهای داشته باشند، نهادهای مالی مستقل باشند، بوروکراسی استقلال خوبی داشته باشد و افراد در فرایند ورود به بوروکراسی یا ارتقا در آن، مستقل و حرفهای عمل کنند، اگر دانشگاهها یا روزنامهنگاران مستقل باشند، هرچه نهادهای یک جامعه مستقلتر باشند، بیشتر باعث خواهند شد تا شما بتوانید بلندمدتتر فکر کنید، بلندمدتتر تصمیم بگیرید و بلندمدتتر عمل کنید.
اینجا دوست دارم گریزی به گذشته ایران بزنم، دوره دولت نخست آیتالله هاشمی رفسنجانی شرایط چگونه بود؟ دولت اول آقای هاشمی از خاکستر جنگ برخاسته بود، وضع مردم بسیار بد بود و بسیاری از صنایع تخریب شده بودند. آقای هاشمی هم که با وعده رفاه زودهنگام نیامده بود، بلکه در ابتدای کار قیمتها را افزایش داد و این درحالی بود که اساساً افزایش قیمتها برای مردم پدیده جذاب و مطلوبی نیست. اما چون سرمایه اجتماعی کشور بالا و اقبال به دولت زیاد بود، دولت توانست آن تصمیمات سخت را بگیرد و پس از آن بتواند زیرساختها را درست کند. در بیابان سد میساختند، نیروگاه راهاندازی میکردند و اینها یعنی در وهله اول پول به صورت مستقیم به مردم داده نمیشود، بلکه سرمایهگذاری میشد تا در سالهای آینده سود این سرمایهگذاری نصیب مردم شود. جامعه هم کم کم دید که این کار دارد جواب میدهد، یعنی قطعی برقها کم میشود، شغل ایجاد میشود و به مرور وضع شان در حال خوب شدن است. بنابراین ما در یک مقطع این بلندمدت اندیشیدن را تجربه کردیم و اتفاقاً بهخوبی هم جواب گرفتیم. یعنی جامعه بلندمدت فکر کرد و آنقدر هم به حکومت اعتماد داشت که توانست زمینه اجرای این سیاستهای بلندمدت را ایجاد کند. اما متأسفانه بعد از آن دوره ما وارد یک فرایند خودتخریبی شدیم و به جایی رسیدیم که امروز وقتی بنزین گران شد، شاهد اعتراضات گسترده در کشور بودیم به گونهای که پس از این اتفاقات، دیگر حاکمیت و مردم جرأت و جسارت اتخاذ تصمیمهای سخت را ندارند و بیم دارند از اینکه به نظم اقتصادی یا سیاسی موجود دست بزنند. در این وضعیت اصطلاحاً گفته میشود که همه چیز قفل شده است؛ میترسید کاری بکنید، انگار علیل شدهاید و نمیتوانید حرکت کنید. اما چطور باید از این وضعیت خارج شد؟ در صورتی میتوان بار دیگر از این وضعیت خارج شد که به سمت تقویت نهادها حرکت کنیم. حرفهای بودن و استقلال نهادها امری بسیار مهم برای یک حکومت و یک جامعه است. نهادها باید کارا باشند و مردم احساس کنند دستگاهها دارند راه میافتند و کار میکنند. به این ترتیب، همانطور که اوضاع میتواند بد شود، به همان صورت، آرام آرام میتواند اوضاع خوب شود. خوب شدن به صورت انفجاری و ناگهانی اتفاق نمیافتد، یعنی اینطور نیست که نهادها یا جامعه ناگهان تصمیم بگیرند که همه چیز خوب شود، بلکه برای خوب شدن نیازمند یک حرکت تدریجی و آرام هستیم.
در این کتاب، نقشی که برای طبقه متوسط تعریف شد، متفاوت از نقشی است که تاکنون در علوم سیاسی به این طبقه نسبت داده میشد. در ادبیات علوم سیاسی، طبقه متوسط یک طبقه انقلابی تعریف میشود که قرار است با خودش تغییرات بزرگ بیاورد، اما در این کتاب نویسندگان میگویند در بهترین حالت، طبقه متوسط بالشت ضربهگیر است برای دو طرف فرادستان و فرودستان یعنی هزینههای دموکراسی را کاهش میدهد.
طبقه متوسط این کارکرد را دارد به این دلیل که اگر کسی فقیر باشد، چیزی برای از دست دادن ندارد و به همین دلیل رفتارهای سیاسی او میتواند بسیار تند باشد. اما چون طبقه متوسط چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، به راحتی به خشونت و حرکتهای تند تن نمیدهد و کمک میکند تا رفتارهای سیاسی مسالمتآمیز باشد یا به اصطلاح معامله جوش بخورد. بلاتشبیه، مانند دلالان که کارمزدشان این است که این معامله جوش بخورد و برای همین مدام کمک میکنند تا دو طرف معامله به توافق برسند؛ طبقه متوسط هم چنین کارکردی دارد، زیرا میداند که توافق نکردن دو طرف میتواند چه پیامدهای سهمگینی داشته باشد. به همین ترتیب هرچه طبقه متوسط بزرگتر میشود، معامله راحتتر جوش میخورد.
بنابراین طبقه متوسط یک طبقه انقلابی نیست.
بله. زیرا طبقه متوسط در انقلاب چیزهای زیادی را از دست میدهد، اموال زیادی را از دست میدهد و منابع اقتصادی زیادی در کشور حیف و میل میشود. طبقه متوسط روی تحصیل بچههای خود یا خانواده و فرزندان خودش، یا کسب و کار و شرکت خودش سرمایه گذاری کرده است و اگر انقلاب بشود، سالها طول میکشد تا همه اینها به جای اول خود بازگردد. بنابراین طبقه متوسط نمیخواهد همه اینها را از دست بدهد، زیرا سرمایهگذاری و همه سرمایه او است. بنابراین فرادستان و فرودستان را به این سوق میدهد تا معامله جوش بخورد و گذارها هموار و آرام باشد. این برای جامعه هم خوب است.
گویا شما کتاب دیگری هم ترجمه کردید که این روزها منتشر شد. عنوان و موضوع این کتاب چیست؟
این کتاب درباره نظریه اقتصادی دولت است و به این میپردازد که دولت کجا باید در اقتصاد مداخله کند و دوم اینکه آنجایی که باید مداخله کند، چطور باید مداخله کند. این نکته مهمی است. پیش از این منابعی بود که به مداخله دولت در اقتصاد میپرداخت، اما ادبیات ما در این زمینه ضعیف بود. نکته دوم که ندیدم کسی به آن بپردازد، این پرسش است که اگر قرار است دولت در اقتصاد مداخله کند، چطور باید مداخله کند؟ خود دولت باید کالا و خدمات را تولید کند؟ یا خرید خدمت کند؟ یا اینکه کمک کند مردم تولید کنند؟ این کتاب به این مسأله میپردازد. کتاب دیگری که پس از این اثر منتشر خواهد شد و متأثر از ادبیات «راه باریک آزادی» است، درباره این است که چگونه تقاضای پوپولیسم در عرصههای مختلف شکل میگیرد و چطور سیاستهای پوپولیستی جذاب میشود و جامعه به آن رأی میدهند؟ این سیاستهای پوپولیستی در عرصههای کشاورزی، مسکن و صندوقهای بازنشستگی و سیاست اشتغال دیده میشود.
یعنی در زمینه پوپولیسم، انگشت اتهام از دولت و سیاست پوپولیسم، به سمت جامعه میرود و میگوید که تقاضا برای پوپولیسم از جامعه شکل میگیرد؟
میخواهم بگویم جامعه پوپولیست تقاضای سیاستمدار پوپولیست هم دارد، بنابراین عجیب نیست که یک سیاستمدار پوپولیست از دل یک جامعه بیرون بیاید. بنابراین مسأله، فقط سیاست پوپولیسم یا عرضه پوپولیسم نیست، بلکه تقاضای پوپولیسم هم در جامعه وجود دارد. این کتاب دیگر، به این میپردازد که ما چه زمانی میتوانیم از شر پوپولیسم آسوده شویم؟ وقتی که سازوکار آن را دقیق بشناسیم و مصداق پوپولیسم در هر یک از این عرصهها را بدانیم و تفاوتشان را با سیاستهای درست بشناسیم. در این صورت است که میتوانیم انتخابهای درست داشته باشیم. در سال جدید این کتاب هم تقدیم جامعه میشود. انشاءالله
نیم نگاه
چرا افراد با هم رقابت میکنند تا قدرت سیاسی را به دست بیاورند؟ در نظریههای علوم سیاسی کمتر به این مسأله پرداخته میشد، اما کتاب «ریشه های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» میگوید مسأله سیاست یا قدرت، حول موضوع بازتوزیع است؛ به این معنی که نظم غیردموکراتیک، یعنی بازتوزیع از توده برای فرادستان و در نظم دموکراسی، مسأله، بازتوزیع از نخبگان برای توده است.
اگر دموکراسی بیش از حد گران شود، در این صورت مطلوبیت کودتا افزایش مییابد. به زبان امروز، کسانی که بازیگر عرصه سیاسی هستند همیشه هزینه-فایده میکنند، مبنی بر اینکه دموکراسی چقدر هزینه دارد و غیردموکراسی چقدر هزینه دارد. اگر هزینه دموکراسی بسیار افزایش یابد، پس کودتا کردن یا غیردموکراسی میارزد و جذاب میشود.
اگر بازیگران عقلایی رفتار کنند، میشود بازی برد-برد تعریف کرد. اساساً همه داستان این کتاب حول این موضوع است که چطور با کسانی که قدرت دارند بدهبستان کنیم. به این معنی که انتخابهایی مقابل آنان قرار بدهیم تا برای آنان حرکت به سمت دموکراسی بهصرفه باشد.
در سیاست چه چیزی میتواند کمک کند تا توافقها تسهیل یا تثبیت شود؟ پاسخ، نهادها هستند. یعنی باید نهادهایی در جامعه باشند یا در حاکمیت ایجاد شوند که وعدهها را تضمین و میان قول و قرارها اعتبار ایجاد کنند. به این ترتیب هرچه که نهادهای یک جامعه مستقلتر و کاراتر باشند، حصول توافق هم سادهتر و آسانتر خواهد بود و وقتی که این اتفاق بیفتد، افق قرارها و پیمانها نیز طولانیتر میشود.
خبرنگار
پیامدها و فرجام سیاستورزی 40 سال گذشته، امروز پیش روی ما است. بدون اینکه وارد این بحث بیپایان شویم که این فرجام چه بوده است، یک نکته مسلم است و آن اینکه امروز ما نیازمند بازنگری در برخی شیوهها، روشها و راههای سیاست ورزی هستیم. بازیگران خرد و کلان سیاست در ایران، باید این شهامت را داشته باشند تا با نگاهی به عملکرد گذشته خود، از مسیر رفته بازگردند و شیوههای تازهای را در سیاست ورزی خود در پیش بگیرند. یک گونه از شیوههای جدید سیاست ورزی که میتواند پیش روی ما باشد، همان است که اقتصاددانان نهادگرا همچون عجم اوغلو و رابینسون، داگلاس نورث یا جامعه شناسی چون جوئل میگدال پیش روی ما میگذارند؛ اینکه سیاست، حاصل جمعبرداری توان و کشاکش همه بازیگران است. یا آنطور که عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» تعریف میکنند؛ سیاست یعنی مدیریت تعارض منافع میان بخشهای متنوع و متکثر جامعه و قدرت. مطابق این تعریف، قهرمانان سیاسی، آنانی نیستند که به سیم آخر میزنند یا خواهان حذف سایر بازیگران سیاسی و محدودکردن آنان هستند، بلکه قهرمانان کسانی هستند که میتوانند با دیگر بازیگران دور یک میز بنشینند، چانه بزنند، مذاکره کنند و در نهایت به یک سازش دست یابند. همین که در گزارهها و رویکردهای فعلی سیاست ورزی «سازش» امری مذموم شمرده میشود، یعنی این رویکرد نیازمند بازنگری است، باید از ایدههای گذشته دست شست و به شیوههای نوین روی آورد. کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» از جمله آن کتابهایی است که با تکیه بر تجارب ملتها و کشورهای مختلف، شیوههای نوین سیاست ورزی را پیش پا میگذارد. این کتاب به همت علی سرزعیم و جعفر خیرخواهان ترجمه شده است. با علی سرزعیم، یکی از مترجمان این کتاب که استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز هست، درباره درسهای کنشهای سیاسی و تاریخی این کتاب که برگرفته از تجارب ملتهای دیگر است، گفتوگو کردیم. همچنین تلاش شد از این گزارهها، نکاتی برای فهم بهتر شکستها و کامیابیهای کنشهای سیاسی در سالهای دور و نزدیک ایران به دست بیاوریم و راه نو پیشنهادی را مطرح کنیم. با این حال تأکید این کتاب و سرزعیم بر این نکته است که کارآمدی و توسعه از مسیر ثبات و گفتوگوهای داخلی میگذرد. این گفتوگو را بخوانید.
موضوعی که امروز درباره آن صحبت میکنیم، کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» است که در سال 89 به همراه دکتر جعفر خیرخواهان ترجمه کردید. نگاه و بینشی که این کتاب از سیاست، قدرت و اقتصاد ارائه میدهد، متفاوت با آن تصویری است که به عنوان دانشجویان جامعهشناسی در دانشگاهها و در نقد قدرت و سیاست خواندیم. به نظرم برای شروع بحث، ابتدا از تعریفی که کتاب از «سیاست» ارائه میدهد شروع کنیم. به نظر میرسد عجم اوغلو و رابینسون در این کتاب سیاست را «مدیریت تعارض منافع» تعریف میکنند. این دیدگاه را میپذیرید؟ در این صورت، سیاستی که در این کتاب تعریف میشود، چه تفاوتی با سیاست به معنای رایج و مرسوم دارد؟
پیش از پاسخ به سؤال شما، ابتدا باید به نکتهای اشاره کنم. همانطور که از اسم این کتاب پیدا است، یعنی «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی»، این کتاب تعریضی است به کتاب برینگتون مور با عنوان «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی.» کتاب «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی» کتاب معروفی در سنت جامعهشناسی سیاسی است که بسیاری معتقد بودند نظریه کلان جامعهشناسی سیاسی در عصر جدید با این کتاب نضج گرفت. برینگتون مور در این کتاب میخواست بگوید که نظمهای دیکتاتوری و دموکراسی از درون تحولات اجتماعی بیرون میآیند. اما در مقابل کتاب مور، عجم اوغلو و رابینسون در کتاب خود خواستند این نکته را مطرح کنند که اساساً مسأله اقتصاد است که خود را در عرصه سیاست نشان میدهد. از اینرو، این کتاب از دو جهت اهمیت داشت؛ یک اهمیت در این بود که نظریه بازیها را به عرصه بررسیهای سیاسی وارد کرد و نشان داد که این نظریه در عرصه سیاست خوب کار میکند و جواب میدهد. به همین دلیل این کتاب در دانشکدههای علوم سیاسی بسیار تأثیر گذاشت و پس از آن دانشکدههای علوم سیاسی نظریه بازیها را جدیتر گرفتند. تا پیش از این کتاب، اغلب حوزه روابط بینالملل به نظریه بازیها توجه میکرد ولی اینک همه گرایشهای علوم سیاسی آن را جدی میگیرند.
نکته دیگر میتواند همان تعبیری باشد که شما ارائه کردید. در بررسیهای اقتصادی، نظام سیاسی اغلب دستگاه یا سازوکاری در نظر گرفته میشود که ترجیحات بخشهای مختلف جامعه را جمعبندی میکند. گاهی نظام سیاسی غیردموکراتیک است که در این صورت، در یک سمت طیف وزن بسیار زیادی به ترجیحات یک اقلیت محبوب داده میشود و در مقابل، وزن بسیار ناچیزی به ترجیحات اکثریت جامعه میدهد. در مقابل، نظم سیاسی دموکراتیک قرار دارد که در آن وزن بیشتر روی ترجیحات توده مردم قرار میگیرد و وزن کمتر روی اقلیتها و ترجیات نخبگان. کتاب بخوبی نشان داده است که نظام سیاسی، نظام تجمیع ترجیحات است؛ به این معنی که من به عنوان یک فرد فقیر، با شما به عنوان یک فرد طبقه متوسط و دیگری به عنوان طبقه بالا، ترجیحات متفاوتی نسبت به مسائل مختلف اقتصادی داریم. به این ترتیب، گفته میشود این نظام سیاسی است که جمع ترجیحات این طیفها را معدلگیری کرده و وزندهی میکند. حال، اگر نظم سیاسی دموکراتیک باشد، به تعداد کنشگران یا افراد جامعه به ترجیحات وزن میدهد و چون تعداد فقرا و طبقات متوسط در جامعه زیاد است، رویکردها و تصمیمات به سمت ترجیحات آنان میچرخد. اما در نظم غیردموکراتیک، وزن بیشتر به ترجیحات اقلیت داده میشود.
نهایتاً اینکه، کتاب روی نکته بسیار مهمی تأکید میکند. یعنی کتاب این پرسش را مطرح میکند که اساساً ما قدرت را برای چه میخواهیم؟ چرا افراد با هم رقابت میکنند تا قدرت سیاسی را به دست بیاورند؟ در نظریههای علوم سیاسی کمتر به این مسأله پرداخته میشد، اما این کتاب میگوید مسأله سیاست یا قدرت، حول موضوع بازتوزیع است؛ به این معنی که نظم غیردموکراتیک، یعنی بازتوزیع از توده برای فرادستان و در نظم دموکراسی، مسأله، بازتوزیع از نخبگان برای توده است.
بنابراین مسأله قدرت و سیاست، نحوه بازتوزیع منابع و منافع در جامعه است. این بازتوزیع کجا و چطور مشخص میشود؟
یکی از جاهایی که میتوان مسأله بازتوزیع را بخوبی نشان داد، نرخ مالیات است. نرخ مالیات نماد بازتوزیع است. بهعنوان مثال اگر شما در کشور خود مالیاتهای پیش رونده دارید، به این معنی است که از پولدارها میگیرید و به بقیه میدهید، اما در نظامهای غیردموکراتیک، اغلب توده را به نفع اقلیت چپاول میکنند. کما اینکه در بسیاری از کشورهای آفریقایی تودهها بسیار فقیر هستند، اما ثروتمندان فوقالعاده پولداری دارند که ثروتشان در سطح ثروتمندان اروپاست و با غارت ملت به این سطح از ثروت رسیدهاند. امریکای لاتین هم به این معروف است که فقرا بسیار فقیر و ثروتمندان بسیار ثروتمند هستند.
اگر بخواهیم مسأله بازتوزیع منابع را در قالب سرزمین و کشور خودمان بحث کنیم، آیا میتوان گفت حساسیت نسبت به شفافیت بودجه و اینکه منابع عمومی به چه سمتی هدایت میشود، نشانهای از دغدغه مردم نسبت به مسأله و ماهیت بازتوزیع در جامعه ما است؟
بله در کشور ما هم مسأله بازتوزیع پیوسته مهمتر شده است اما سابقاً به دلیل درآمد بالای نفت، توزیع مهمتر از بازتوزیع بوده است یعنی پول نفت چگونه بین مردم توزیع شود. در عین حال اهمیت بازتوزیع را نمیتوان انکار کرد خصوصاً در شرایط تحریم که درآمدهای نفتی کم شده است. با یک مثال سادهتر میتوان این مسأله را توضیح داد. 4 میلیون کارمند در کشور داریم که جزو طبقات متوسط یا بالا محسوب میشوند. از آنجا که دولت نمیتواند حقوق این کارمندان را تأمین کند و هر سال هم تعداد آنان افزایش مییابد، ناچار است پول چاپ کند. اما چاپ پول با هدف تأمین حقوق این کارمندان، به معنای ایجاد تورم برای کل جامعه است. یعنی تورم ایجاد میشود تا وضع این 4 میلیون نفر را نسبتاً بهتر نگه دارد به قیمت فقیرتر کردن عموم جامعه. معنای این حرف یعنی از فقرا برای کارمندان یا مدیران مالیات بگیریم، یا مثال دیگر درباره بازتوزیع، مسأله بنزین است. سالهای سال با صرف میلیاردها دلار، بنزین وارد میکردیم تا به کسانی که صاحب خودرو هستند فشار کمتری وارد شود، در مقابل نسبت به حمل و نقل عمومی که فقرا و طبقه متوسط از آن استفاده میکنند، بیتوجهی شده است.
نکته مهمی که در این کتاب میتوان یافت و این یک تفاوت بسیار مهم با کتابهای علوم سیاسی است، دستور کار مشخص و متفاوتی است که برای اصلاحات یا رسیدن به حکمرانی بهتر ارائه میدهد.
در این زمینه من نمیتوانم با شما موافق باشم، زیرا این کتاب هنجاری نیست و بیشتر توصیفی است، یعنی کتاب نمیخواهد بگوید که چه کار باید بکنید، بلکه میگوید در غرب چه فرایندی طی شده و در تجربه کشورهای مختلف چه عواملی تأثیر گذاشتهاند که باعث شدند این کشورها یک گذار با ثبات داشته یا نداشته باشند؛ ولی البته دلالتهایی برای دموکراسیسازی دارد.
به نظر میرسد که میتوان از دل این تحلیلهای توصیفی توصیههایی استخراج کرد مثلاً وقتی تأکید میکند نباید هزینه دموکراسیسازی را برای فرادستان بالا برد، یا اینکه (بهطور ضمنی) تأکید دارد که حرکت به سمت دموکراسی باید از ثبات و نظم سیاسی موجود آغاز شود و نه برهم ریختن کلیت این نظم، توصیههای ارزشمندی وجود دارد.
نکته مهمتر این است که حرکت به سمت دموکراسی یک خطر دارد و این خطر پوپولیسم شدید است. پوپولیسم شدید یعنی تقاضای بازتوزیع منابع در جامعه بشدت افزایش یافته و شما شروع به چپاول ثروتمندان بکنید. این امر یعنی هزینه اصلاح یا دموکراسیسازی را بسیار بالا ببرید. اما در این صورت سرمایهگذاری کاهش مییابد و فرار سرمایه رخ میدهد. در کشورهای امریکای لاتین یا آفریقایی که این اقدامات پوپولیستی را به صورت شدید انجام دادند، معمولاً نخبگان با نظامیان متحد شده و یک کودتا علیه دموکراسی ترتیب دادند. آرژانتین در ابتدای قرن بیستم جزو 10 کشور ثروتمند جهان بود اما پس از روی آوردن به این نوع سیاستها که از دل دموکراسی بیرون آمد، وقوع کودتاهای پشت سر هم شروع شد و این کشور از توسعه عقب ماند. یعنی فرایند مورد اشاره باعث شد این کشور برخلاف دیگر کشورهای پیشرفته فرجام دیگری داشته باشد.
حتی فوکویاما در «نظم و زوال سیاسی» میگوید آرژانتین در ابتدای قرن بیستم، کانادای امریکا جنوبی محسوب میشد، اما سرنوشت دیگری پیدا کرد و به جای پیشرفت، پسرفت داشت.
آرژانتین در ابتدای قرن بیستم یعنی در حدود سالهای 1900 تا 1910 حدود 80 درصد درآمد امریکا و بریتانیا را داشت. اما مسأله آرژانتین از اینجا شروع شد که هربار که در این کشور انتخابات دموکراتیک برقرار شد کاندیدای پوپولیست رأی آورد و به عنوان مثال تصمیم گرفتند زمینهای پولدارها را تقسیم کنند. چنین سیاستهای بازتوزیعی شدید سبب میشد که زمینداران و پولدارها با نظامیان ائتلاف کرده و هر چند سال یک بار در این کشور یک کودتا علیه دولت دموکراتیک رخ دهد. اینان دموکراسی را واژگون میکردند و حکومت نظامی میآمد و مثلاً 10 سال طول میکشید تا آرام آرام، بار دیگر حکومت به جمهوری و دموکراسی برگردد. اما باز هم وقتی جمهوری ایجاد شد، باز هم سیاستمداران و برخی طیفهای اجتماعی سیاستهای بازتوزیعی شدید یا همان چپاول ثروتمندان را دنبال میکردند که نتیجه، رنجش ثروتمندان بود که باعث میشد آنان دوباره با نظامیان متحد شده و بار دیگر در کشور کودتا میکردند و این فرایند اینقدر در آرژانتین قرن بیستم تکرار شد که در نهایت آرژانتین از یک کشور پیشرو به یک کشور متوسط تبدیل شد.
بنابراین وقتی نویسندگان این کتاب، فرایندهای سیاسی در آفریقای جنوبی، آرژانتین یا بریتانیا را بررسی میکنند، نمیشود اینطور گفت که برای حرکت به سمت دموکراسی یک دستورکار هم دارد، به این معنی که شما هزینه دموکراسی را برای فرادستان یا کسانی که قرار است بخشی از منابع و قدرت خود را از دست بدهند، بالا نبرید به عبارت دیگر، این کتاب میگوید نباید آنان را ترساند یا در دل آنان هراس افکند.
این کتاب چند پیام دارد که یکی از آنها منع بازتوزیع شدید است که به آن اشاره کردم. پیام دیگر این است که اگر دموکراسی بیش از حد گران شود، در این صورت مطلوبیت کودتا افزایش مییابد. به زبان امروز، کسانی که بازیگر عرصه سیاسی هستند همیشه هزینه-فایده میکنند، مبنی بر اینکه دموکراسی چقدر هزینه دارد و غیردموکراسی چقدر هزینه دارد. اگر هزینه دموکراسی بسیار افزایش یابد، پس کودتا کردن یا غیردموکراسی میارزد و جذاب میشود. بنابراین بازیگرانی که با فرمان دموکراسی جلو میروند، باید حواسشان باشد که خیلی افراط نکنند. این پیامی است که این کتاب به روشنی میدهد.
فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» وقتی میخواهد به حاکم شدن قانون در چین اشاره کند، میگوید حرکت برای حاکمیت قانون در چین، باید در بستر همین قانون فعلی چین دنبال شود و قانون اساسی موجود باید نقطه آغاز این حرکت باشد. در این کتاب هم عجم اوغلو و هم رابینسون اینطور نشان میدهند که هرتلاشی برای تغییر، باید از دل ثبات و نظم موجود بیاید، یعنی همین زمین بازی و همین سازوکار قانونی و حکمرانی موجود، باید مبنای بازی تغییر باشد.
این کتاب میخواهد بگوید اگر بازیگران عقلایی رفتار کنند، میشود بازی برد-برد تعریف کرد. اساساً همه داستان این کتاب حول این موضوع است که چطور با کسانی که قدرت دارند بدهبستان کنیم. به این معنی که انتخابهایی مقابل آنان قرار بدهیم تا برای آنان حرکت به سمت دموکراسی بهصرفه باشد. در تاریخ هیچکس قدرت را بسادگی و سهولت واگذار نمیکند. در کشورها و جوامعی که دموکراسی حاکم شد، به این دلیل بود که گزینهها به گونهای تعریف شدند که دموکراتیک شدن به نفع فرادستان شد و آنان دیدند که گزینههای دیگر غیر از دموکراسی برایشان پرهزینهتر است. بنابراین این کتاب میگوید شما به عنوان فعال سیاسی باید طوری هزینه دموکراسی را طراحی کنید که بتوانید با فرادستان به یک توافق برسید و اگر نتوانید این کار را بکنید، بازی سیاسی در کشور شما به یک بازی باخت-باخت تبدیل میشود. کما اینکه در آرژانتین یا کشورهایی دیگر، دموکراسیها سرکوب و وضع اقتصادی بدتر شد.
به نظر میرسد دو تجربه که بخوبی میتواند تفاوت این دو مسیر را نشان بدهد، یکی تجربه حکومت آلنده در شیلی و دیگری تجربه چپگرایان در سوئد باشد. در سوئد به دلیل نوع متفاوت فعالیت سیاسی احزاب چپ که مبتنی بر ائتلاف و کاستن از هزینههای دموکراسیسازی بود، در نهایت این کشور به یک ثبات رسید و امروز سوئد یکی از کشورهای پیشرو در تأمین اجتماعی و حمایت از کارگران و فرودستان است. اما در مقابل در شیلی، به دلیل انقلابیگری و چپرویهای آلنده که میخواست کل ساختار اجتماعی کشور را دگرگون کند، در نهایت فرادستان علیه او متحد شدند و با یک کودتا این دولت چپگرا برکنار شد و به تبع آن، آرمانهای بسیاری از مردم این کشور هم برای دههها از بین رفت.
متأسفانه در امریکای لاتین کودتاها بسیار زیاد بود، زیرا بازتوزیعها بسیار شدید بود. این مسأله فقط هم مربوط به شیلی نبود، آرژانتین و دیگر کشورهای امریکای لاتین هم این طور بودهاند. داستان ونزوئلا هم از این قرار است. این تجربههای تاریخی یک درس است. علی ایحال، پیام این کتاب این است که از دل یک توافق برد-برد میتوان به یک دموکراسی باثبات رسید. حرف این کتاب این است که ما میتوانیم دموکراسی بیثبات هم داشته باشیم. زیرا اصلاً تضمینی وجود ندارد که اگر به سمت دموکراسی حرکت کردید، بتوانید به یک دموکراسی باثبات برسید. چه بسا به یک دموکراسی بی ثبات برسید و پس از آن آشوبها، سرکوبها و پسرفتهای شدید اقتصادی به وجود بیاید که طبیعتاً در این شرایط همه میبازند، یعنی هم حاکمیت میبازد و هم مردم. اما هنر این است که شما مسیری را ترسیم کنید که به یک دموکراسی باثبات برسید تا در نهایت دموکراسی تحکیم شود. یک فصل این کتاب درباره این است که چطور دموکراسی باثبات داشته باشیم و فرایند دموکراسی باثبات شود، مقصود از ثبات دموکراسی هم این است که باید هزینه بازگشت یا عقبگرد از دموکراسی را زیاد کنید، یعنی باید به گونهای باشد که بازگشت از مسیر دموکراسی دیگر به صرفه نباشد.
چندی پیش در روزنامه «ایران» گفتوگویی از دکتر احمد میدری منتشر شد مبنی بر اینکه آینده بهینه ما در گرو ائتلاف میان گروههای مختلف جامعه، بویژه ائتلاف روشنفکران و حاکمیت است. آقای محسن رنانی هم بتازگی با انتشار متنی، تأکید کرد که روشنفکران باید دولت ستیزی و نگاه منفی خود نسبت به قدرت را کنار بگذارند و با قدرت گفتوگو کرده و با آن کار کنند. به نظر میرسد در این کتاب هم این طور عنوان میشود که دموکراسی از بالا به پایین میآید، نه لزوماً از پایین به بالا.
تصمیمگیری با فرادستان است، اما در لایههای پایین هم فعالان سیاسی قرار دارند که مردم را سازماندهی میکنند. به عبارت دیگر، این نیروها در لایههای پایین گزینهها را برای فرادستان ایجاد میکنند و نهایتاً در آن بالا نخبگان هستند که تصمیم میگیرند کدام گزینه را انتخاب کنند، به سمت قدرت سخت بروند یا اینکه حق رأی بدهند و حاکمیت مردم را بپذیرند.
ماهیت این بده بستان چیست؟ زیرا در نهایت باید با فرادستان گفتوگو یا کار کرد.
بله، در این مسأله شکی نیست. کتاب حول این مسأله است که جامعه سازماندهی میشود. اما چه کسی جامعه را سازماندهی میکند؟ منتقدان و روشنفکران هستند که جامعه را سازماندهی میکنند. این امر میتواند قدرت موازنه ایجاد کند، در مرحله بعد گزینههایی روی میز میگذارد که حالا فرادستان انتخاب کنند که کدام به نفع آنان است. در این صورت آنان میبینند که آیا حرکت به سمت دموکراسی به نفعشان است یا حرکت به سمت غیردموکراسی؟ در این جا به یک نکته اشاره کنم، به این معنی که در این زمینه من تجربه خودمان را ارزشمند میدانم. تصور من این است که بعد از دوره آقای هاشمی، ما در اشکال مختلف به سمت تعارض فعالان سیاسی و حاکمیت حرکت کردیم. در دوره آقای خاتمی فعالان سیاسی تعارض زیادی با حاکمیت داشتند و در دوره بعد، این رابطه برعکس شده بود یعنی حاکمیت با فعالان سیاسی تعارض شدیدی داشت. امروز محصول و نتیجهای که از این فرایند پیش روی ما قرار دارد، یک اقتصاد ضعیف شده است و این ضعیف شدن به گونهای است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. اقتصاد ما با اینکه میتوانست بسیار بهتر از وضع امروز باشد، اما به آن جایگاه نرسیده است. این محصول، یعنی اقتصاد ضعیف، دستپخت همه و نتیجه کار همه است، یعنی هم حاکمیت و هم فعالان سیاسی و حزبی. یکی از نکاتی که مرحوم هاشمی در آخرین دیدارها با جمعی از افراد گفته بود، این بود که رشد اقتصادی در دوره ثبات ایجاد شده است، بنابراین ما اگر دنبال تنش باشیم، از دل آن رشد اقتصادی حاصل نمیشود. این حرف جالبی بود. تنش منظور فقط در سیاست خارجی نیست بلکه در سیاست داخلی هم هست. باور من این است که از دل تعارضهای شدید، رشد اقتصادی حاصل نمیشود. ما احتیاج داریم تا دستکم 10 سال یک وضعیت هموار و هنجارمند را نه تنها در سیاست خارجی، بلکه در سیاست داخلی داشته باشیم، یعنی نه تهدید شدید از جانب فعالان سیاسی نسبت به حاکمیت باشد، نه حاکمیت بخواهد فشاری به جامعه بیاورد.
اما باوجود اینکه شما این کتاب را در سال 89 ترجمه و منتشر کردید، یعنی یک سال پس از وقایع 88، به نظر میرسد رویکردهای این کتاب آن طور که باید دیده نشده است. یک علت این دیده نشدن میتواند این باشد که از یک سو با روشنفکرانی مواجه هستیم که سالها با ایده دموکراسی سازی صرفاً از پایین، زندگی و فکر کردند، از سوی دیگر برخی کنشگران سیاسی ما هم هویت خود را در انتقاد از حاکمیت تعریف کردند. چطور میشود به این جریانهای فکری یا سیاسی گفت که شما باید منش خود را تغییر دهید و از جنبه اثباتی و ایجابی با قدرت به گفتوگو بنشینید؟
یک دلیل شاید این است که هنوز سایه انقلاب در ذهنها است. به این معنی که هنوز وقتی افراد از تحولات سیاسی صحبت میکنند، گویی آن مفهوم انقلاب شدن در تصور و پس ذهنشان وجود دارد و حتی وقتی از دموکراسی صحبت میکنند هم باز این تصاویر را در ذهن دارند و به عنوان مثال اعتراضات وسیع خیابانی را مدنظر دارند. این در حالی است که اصل سیاست بر بده-بستان است و در تاریخ به ندرت مواردی بوده است که بده بستان دیگر جواب نداده و خشونت یا انقلاب رخ داده است. درحالی که اصل سیاست حول بده-بستان و سازش کردن است عدهای در ذهن خود انقلاب را تمنا میکنند. متأسفانه در فرهنگ سیاسی ما سازشگری یک مفهوم بسیار منفی است و ما تصور میکنیم کسی که در سیاست داخلی با جناح یا طرف مقابل سازش میکند، گویی لکه ننگی بر دامن او است و وقتی یک سیاستمدار را به صفت سازشکار توصیف میکنیم همین منظور را در نظر داریم، درحالی که سیاستمدار باید سازش و معامله کند و اساساً به ندرت پیش میآید که معاملهای در نگیرد. مواردی که معامله درنمیگیرد اساساً حالتهای خاص هستند. اصولاً و به طور معمول باید به خاطر مصالح جامعه انعطاف داشت، زیرا در نهایت همه در یک کشتی نشستهایم و اگر این کشتی آسیب ببیند یا واژگون شود، همه میبازند و همه متضرر میشوند. اما متأسفانه بسیار پیش میآید که فعالان سیاسی و حتی اصلاحطلبان از اصلاحات سخن میگویند، اما گویی هنوز چیز دیگری را در پس ذهن خود دارند.
در این کتاب به ایده انقلاب دو ایراد وارد میشود؛ یکی اینکه انقلاب تر و خشک را با هم میسوزاند، نکته دوم آن چیزی است که از قول میشلز، جامعهشناس آلمانی گفته شد، یعنی بازتولید فرادستان، یعنی در نهایت سازوکاری وجود دارد که در هر شرایطی فرادستان جدیدی شکل میگیرند که باید با آنان گفتوگو کنید.
در این جا نویسندگان کتاب از عبارت بسیار کوچک و سادهای استفاده میکنند و میگویند انقلاب پرهزینه است. عجم اوغلو و رابینسون میگویند چه انقلاب باشد چه سرکوب، همه هزینه میدهند، هم جامعه هزینه میدهد و هم فرادستان هزینه میدهند. بنابراین به یک معنا بازی باخت-باخت است. در کنار این رویکرد، آنچه در کشور خودمان در بعد از انقلاب دیدیم این بود که خطر تجزیه و خطر طمع کشورهای خارجی بسیار زیاد و جدی است. کما اینکه عراق دوره صدام همین که دید در ایران انقلاب شده و نیروهای مسلح ما ضعیف شدهاند، به کشور ما حمله کرد، زیرا فکر کرد فرصت مناسبی است تا بخشهایی از ایران را جدا کند. براساس چنین تجربههای تاریخی و عینی است که معتقدم انسان باید با چشم باز به مسائل نگاه کند و ببیند چطور میشود فرمان را به سمت دموکراسی چرخاند، بدون اینکه ما به سمت تضعیف دولت و حاکمیت حرکت کنیم یا گرفتار تجزیه یا هرج و مرج شویم. ما در فرایند بهبود کشور به جای ضعیف کردن دولت، باید جامعه را قوی کنیم. زیرا دولت ضعیف برای جامعه کارکرد ندارد. معروف است که در دوران آخرین امپراتور چین، قدرت دولت مرکزی و امپراتور فقط به قصرش محدود میشد و بیرون از قصر کسی برای حرف دولت تره خرد نمیکرد. اینکه امروز سرباز ما لب مرز میایستد و نگهبانی میدهد و پست خود را برای صیانت از مرزها ترک نمیکند، میجنگد و درگیر میشود تا از مرزها صیانت کند، یعنی حاکمیت و دولت در ایران هنوز قوی است. بعضیها از ترس اینکه مبادا از قدرت سوء استفاده شود، میگویند دولت باید ضعیف شود. درصورتی که این رویکرد اشتباه است، زیرا دولت ضعیف نمیتواند کارکردهای اصلی خود را ایفا کند و از دل یک دولت ضعیف رشد اقتصادی بیرون نمیآید. ما به دولتی نیاز داریم تا بتواند امنیت را برقرار کند، بتواند از حقوق مالکیت صیانت کند، دولتی که بتواند خدمات عمومی و کالاهای عمومی بهتر و باکیفیتتری را برای جامعه فراهم کند، دولتی که بتواند در حوزه درمان و آموزش بخوبی به مردم خدمات بدهد یا اینکه بتواند خوب مالیات بگیرد، زیرساختها را درست کند. تأمین مجموعه این اهداف از عهده یک دولت ضعیف خارج است. بنابراین بیش از آنکه ما به دنبال تضعیف دولت باشیم، باید به دنبال تقویت دولت و جامعه باشیم. ما به یک دولت قوی نیاز داریم، اما درعین حال باید جامعه را هم قوی کنیم تا جامعه قوی با دولت قوی همصحبت شود.
ایده مهار قدرت و دولت و حتی تضعیف دولت از کجا در روشنفکران ما شکل گرفت؟ چرا ادبیاتی که به ضرورت قوی شدن دولت میپردازد، از فوکویاما تا پریچت و وولکاک در ایران فراگیر نشده است؟
به این دلیل که روشنفکران ما بسیار تحت تأثیر متفکران قدیم فرانسه هستند که میگفتند باید قدرت را تقسیم کرد. سنت روشنفکری قدیم فرانسه معتقد بود که باید سه قوه ایجاد شود تا قدرت پخش شود تا آنان بتوانند یکدیگر را مهار کنند. زیرا قدرت را ذاتاً بد میدانستند. بعدها خود کشورهای غربی دیدند اگر قدرت بسیار پخش باشد، مراکز قدرت یکدیگر را خنثی میکنند و باعث میشود دولت نتواند کار کند. بنابراین به این نتیجه رسیدند که قوه مقننه و قوه مجریه همسو شوند. به همین دلیل رویکردی در برخی کشورها ایجاد شد تا هرحزب یا گروهی که توانست اکثریت مجلس را کسب کند، بتواند دولت را هم تشکیل دهد تا اینها ترمزی مقابل هم نباشند. البته در کنار اینها یک قوه قضائیه هم هست که این دو را مهار و محدود میکند. طبیعتاً در این میان رسانهها هم نقش و جایگاه خود را دارند. اما سنت روشنفکری ما بعد از تجربه فرانسه و تجربههایی مبنی بر تفکیک شدید قوا، به تجربیات متأخرتر نگاه نکرده است. ما به این فکر نکردیم که چطور برخی کشورها به این نتیجه رسیدند که دولت ضعیف نمی تواند کار کند و اگر میخواهیم کشور توسعه پیدا کند، به دولت قوی تر نیاز داریم. آنان با تکیه بر تجربههای خود فرایندهای سیاسی و توزیع قدرت را اصلاح کردند، اما ادبیات دانش سیاسی ما عمدتاً قدیمی است و به کتابهای قدیمی برمیگردد و جلوتر نیامدیم، درحالی که در ادبیات جدید، دولت قوی مهم است و بر این واقعیت تأکید میشود که دولت باید قوی باشد تا بتواند کارکردهای خود را ایفا کند.
نکته جالب دیگر، نوع تعریف دموکراسی در این کتاب است. ما عموماً تحت تأثیر همان نگاه منفی به قدرت و دولت، اغلب دموکراسی را به داد زدن در خیابان یا وجود آزادی مطلق تعبیر میکنیم، اما عجم اوغلو و رابینسون در این کتاب دموکراسی را «توزیع بهینهتر منابع برای اکثریت جامعه» تعریف میکنند. یعنی دموکراسی را هم یک مسأله اقتصادی و مبتنی بر توزیع منابع و منافع میبینند.
اگر بخواهم به نوع ایرانی شده این رویکرد اشاره کنم، میتوانم این طور بگویم که شاید مردم برای آزادی اندیشه اعتراض نکنند، بویژه وقتی اقتصاد کشور توسعه نیافته است، آزادی یک کالای لوکس یا یک شعار لوکس محسوب میشود که جامعه خریدار آن نیست. اما همین جامعه برای منافع اقتصادی خود به سادگی اعتراض میکند. به همین دلیل در این کتاب نویسندگان میگویند دموکراسی را باید به گونهای تعریف کرد تا با «منافع عینی و ملموس» مردم همسو شود. در این صورت است که مردم پشت دموکراسی خواهند ایستاد. درحالی که اگر دموکراسی را یک شعار لوکس قلمداد کنیم، روشنفکران تنها میمانند و طبیعتاً بدون حمایت جامعه نمیتوانند ایدههای خود را پیش ببرند. اما اگر دموکراسی را در خدمت منافع توده تعریف کنیم، توده پشت سر این ایده قرار میگیرد. هنر فعالان سیاسی این است که معامله خوب با حاکمیت را به گونهای تنظیم کنند تا به یک معامله برد-برد منجر شود و به این ترتیب راه جامعه برای توسعه باز شود.
نویسندگان این کتاب، در آنچه فرایند ایجاد دموکراسی میخوانند، یک نکته بسیار کلیدی به نام «تعهد معتبر» را مطرح می کنند. داگلاس نورث هم در کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» بسیار روی این مفهوم تأکید میکند. منظور از تعهد معتبر این است که نهادهای سیاسی به نوعی تنظیم و طراحی شوند که بازی سیاست تداوم یابد و کسی نتواند خلاف این تنظیمات رفتار بکند. فرض کنید که امروز میخواهیم مفهوم تعهد معتبر را در کشور خودمان پیاده کنیم، به چه صورت خواهد بود؟
بهطور کلی سیاست با اقتصاد یک تفاوت عمده دارند. در اقتصاد، وقتی من و شما با هم معامله میکنیم، ممکن است یکی از ما زیر معامله بزند یا تعهد خود را زیر پا بگذارد. در این شرایط، طرف زیاندیده به مرجع ثالثی مانند قوه قضائیه یا دادگاه مراجعه و دو طرف تفاهم میکنند که این مرجع ثالث یا دادگاه بینشان حکم بدهد. اما در سیاست مرجع ثالث وجود ندارد، یعنی در سیاست، شرایط به این صورت است که یک طرف قدرت دارد و طرف دیگر ندارد. در سیاست، اگر دو طرف با هم تفاهم کنند که یک طرف قدرت را به دیگری بدهد و قول بدهد که بعداً او را تعقیب قضایی نکند، این احتمال وجود دارد که طرف دیگر پس از به دست گرفتن قدرت وسوسه شود تا قول خود را زیر پا بگذارد. در این صورت چه مرجعی میتواند به این مسأله رسیدگی کند؟ نمیتوانید به دادگاه لاهه بروید. بنابراین توافق کردن در سیاست بسیار دشوار و کاملاً متفاوت از تفاهم در اقتصاد است. در اقتصاد بهراحتی با هم توافق میکنیم، زیرا خیالمان آسوده است که اگر یک طرف زیر توافق بزند، میتوان به جایی پناه برد و حق خود را گرفت، اما در سیاست مرجع ثالثی وجود ندارد و برای همین توافق کردن بسیار دشوار است. اما این به معنای پایان مسأله نیست، سؤال این است که در این شرایط، یعنی در سیاست چه چیزی میتواند کمک کند تا توافقها تسهیل یا تثبیت شود؟ پاسخ، نهادها هستند. یعنی باید نهادهایی در جامعه باشند یا در حاکمیت ایجاد شوند که وعدهها را تضمین و میان قول و قرارها اعتبار ایجاد کنند. به این ترتیب هرچه که نهادهای یک جامعه مستقلتر و کاراتر باشند، حصول توافق هم سادهتر و آسانتر خواهد بود و وقتی که این اتفاق بیفتد، افق قرارها و پیمانها نیز طولانیتر میشود.
بگذارید مثالی بزنم. ما بنزین را گران میکنیم تا با پول حاصل از آن حمل و نقل عمومی را توسعه دهیم. چه کسی این وعده را باور میکند؟ اگر نهادهای سیاسی معتبر، قوی، مستقل و حرفهای نباشند، مردم خواهند گفت لابد با گرانی بنزین، پول از جیب ما میرود و در نهایت نه پول به ما میرسد و نه حمل و نقل عمومی توسعه مییابد. به همین دلیل جامعه یک قدم هم عقب نمیایستد و تا جای ممکن مقاومت میکند. اما اگر نهادهای شما به خوبی توسعه یافته باشند، جامعه میپذیرد که این هزینه را پرداخت کند، چراکه اطمینان دارد در آینده مترو و حملونقل عمومی واقعاً توسعه مییابد و به دنبال این امر کشور هم توسعه مییابد. چه چیزی باعث شد که در یک جامعه مردم کوتاهمدت فکر کنند؟ اعتبار نهادها. اینکه برخی روشنفکران ایران را جامعه کلنگی یا کوتاهمدت تلقی میکنند ناشی از همین است. زیرا نهادهای سیاسی که باید قوی و مستقل باشند و کمک کنند تا در وعدهها اعتبار ایجاد شود، در جامعه ما کمتر یافت میشود. به همین دلیل در اقتصاد اصطلاحاً گفته میشود که نرخ تنزیل جامعه بالا رفته است، یعنی جامعه کوتاهمدت فکر میکند. در صورتی که اگر بلندمدت فکر میکرد، میگفت بگذارید بنزین گران شود تا پول آن صرف سرمایهگذاری شده و اقتصاد توسعه یابد و من هم در بلندمدت برنده میشوم.
اینجاست که برای معتبرشدن نهادها و سازمانها، دو ایده بسیار مهم است؛ یکی اینکه باید در پی ثبات کوشید و اگر قرار است تغییر یا اصلاحی صورت بگیرد، باید از دل ثبات و نظم سیاسی موجود اتفاق بیفتد. دوم اینکه دولت قوی به این معنی نیست که بتواند جامعه را مهار کند، بلکه دولت قوی به این معنی است که افراد مستقل، کارآزموده، حرفهای و کاربلد در جای درست خودشان در دیوانسالاری (بوروکراسی) نشسته باشند.
هرچه استقلال نهادها بیشتر به رسمیت شناخته شود، به نفع جامعه و نظام سیاسی است. اگر قوه قضائیه مستقل باشد، نظامیها رشد و استقلال حرفهای داشته باشند، نهادهای مالی مستقل باشند، بوروکراسی استقلال خوبی داشته باشد و افراد در فرایند ورود به بوروکراسی یا ارتقا در آن، مستقل و حرفهای عمل کنند، اگر دانشگاهها یا روزنامهنگاران مستقل باشند، هرچه نهادهای یک جامعه مستقلتر باشند، بیشتر باعث خواهند شد تا شما بتوانید بلندمدتتر فکر کنید، بلندمدتتر تصمیم بگیرید و بلندمدتتر عمل کنید.
اینجا دوست دارم گریزی به گذشته ایران بزنم، دوره دولت نخست آیتالله هاشمی رفسنجانی شرایط چگونه بود؟ دولت اول آقای هاشمی از خاکستر جنگ برخاسته بود، وضع مردم بسیار بد بود و بسیاری از صنایع تخریب شده بودند. آقای هاشمی هم که با وعده رفاه زودهنگام نیامده بود، بلکه در ابتدای کار قیمتها را افزایش داد و این درحالی بود که اساساً افزایش قیمتها برای مردم پدیده جذاب و مطلوبی نیست. اما چون سرمایه اجتماعی کشور بالا و اقبال به دولت زیاد بود، دولت توانست آن تصمیمات سخت را بگیرد و پس از آن بتواند زیرساختها را درست کند. در بیابان سد میساختند، نیروگاه راهاندازی میکردند و اینها یعنی در وهله اول پول به صورت مستقیم به مردم داده نمیشود، بلکه سرمایهگذاری میشد تا در سالهای آینده سود این سرمایهگذاری نصیب مردم شود. جامعه هم کم کم دید که این کار دارد جواب میدهد، یعنی قطعی برقها کم میشود، شغل ایجاد میشود و به مرور وضع شان در حال خوب شدن است. بنابراین ما در یک مقطع این بلندمدت اندیشیدن را تجربه کردیم و اتفاقاً بهخوبی هم جواب گرفتیم. یعنی جامعه بلندمدت فکر کرد و آنقدر هم به حکومت اعتماد داشت که توانست زمینه اجرای این سیاستهای بلندمدت را ایجاد کند. اما متأسفانه بعد از آن دوره ما وارد یک فرایند خودتخریبی شدیم و به جایی رسیدیم که امروز وقتی بنزین گران شد، شاهد اعتراضات گسترده در کشور بودیم به گونهای که پس از این اتفاقات، دیگر حاکمیت و مردم جرأت و جسارت اتخاذ تصمیمهای سخت را ندارند و بیم دارند از اینکه به نظم اقتصادی یا سیاسی موجود دست بزنند. در این وضعیت اصطلاحاً گفته میشود که همه چیز قفل شده است؛ میترسید کاری بکنید، انگار علیل شدهاید و نمیتوانید حرکت کنید. اما چطور باید از این وضعیت خارج شد؟ در صورتی میتوان بار دیگر از این وضعیت خارج شد که به سمت تقویت نهادها حرکت کنیم. حرفهای بودن و استقلال نهادها امری بسیار مهم برای یک حکومت و یک جامعه است. نهادها باید کارا باشند و مردم احساس کنند دستگاهها دارند راه میافتند و کار میکنند. به این ترتیب، همانطور که اوضاع میتواند بد شود، به همان صورت، آرام آرام میتواند اوضاع خوب شود. خوب شدن به صورت انفجاری و ناگهانی اتفاق نمیافتد، یعنی اینطور نیست که نهادها یا جامعه ناگهان تصمیم بگیرند که همه چیز خوب شود، بلکه برای خوب شدن نیازمند یک حرکت تدریجی و آرام هستیم.
در این کتاب، نقشی که برای طبقه متوسط تعریف شد، متفاوت از نقشی است که تاکنون در علوم سیاسی به این طبقه نسبت داده میشد. در ادبیات علوم سیاسی، طبقه متوسط یک طبقه انقلابی تعریف میشود که قرار است با خودش تغییرات بزرگ بیاورد، اما در این کتاب نویسندگان میگویند در بهترین حالت، طبقه متوسط بالشت ضربهگیر است برای دو طرف فرادستان و فرودستان یعنی هزینههای دموکراسی را کاهش میدهد.
طبقه متوسط این کارکرد را دارد به این دلیل که اگر کسی فقیر باشد، چیزی برای از دست دادن ندارد و به همین دلیل رفتارهای سیاسی او میتواند بسیار تند باشد. اما چون طبقه متوسط چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، به راحتی به خشونت و حرکتهای تند تن نمیدهد و کمک میکند تا رفتارهای سیاسی مسالمتآمیز باشد یا به اصطلاح معامله جوش بخورد. بلاتشبیه، مانند دلالان که کارمزدشان این است که این معامله جوش بخورد و برای همین مدام کمک میکنند تا دو طرف معامله به توافق برسند؛ طبقه متوسط هم چنین کارکردی دارد، زیرا میداند که توافق نکردن دو طرف میتواند چه پیامدهای سهمگینی داشته باشد. به همین ترتیب هرچه طبقه متوسط بزرگتر میشود، معامله راحتتر جوش میخورد.
بنابراین طبقه متوسط یک طبقه انقلابی نیست.
بله. زیرا طبقه متوسط در انقلاب چیزهای زیادی را از دست میدهد، اموال زیادی را از دست میدهد و منابع اقتصادی زیادی در کشور حیف و میل میشود. طبقه متوسط روی تحصیل بچههای خود یا خانواده و فرزندان خودش، یا کسب و کار و شرکت خودش سرمایه گذاری کرده است و اگر انقلاب بشود، سالها طول میکشد تا همه اینها به جای اول خود بازگردد. بنابراین طبقه متوسط نمیخواهد همه اینها را از دست بدهد، زیرا سرمایهگذاری و همه سرمایه او است. بنابراین فرادستان و فرودستان را به این سوق میدهد تا معامله جوش بخورد و گذارها هموار و آرام باشد. این برای جامعه هم خوب است.
گویا شما کتاب دیگری هم ترجمه کردید که این روزها منتشر شد. عنوان و موضوع این کتاب چیست؟
این کتاب درباره نظریه اقتصادی دولت است و به این میپردازد که دولت کجا باید در اقتصاد مداخله کند و دوم اینکه آنجایی که باید مداخله کند، چطور باید مداخله کند. این نکته مهمی است. پیش از این منابعی بود که به مداخله دولت در اقتصاد میپرداخت، اما ادبیات ما در این زمینه ضعیف بود. نکته دوم که ندیدم کسی به آن بپردازد، این پرسش است که اگر قرار است دولت در اقتصاد مداخله کند، چطور باید مداخله کند؟ خود دولت باید کالا و خدمات را تولید کند؟ یا خرید خدمت کند؟ یا اینکه کمک کند مردم تولید کنند؟ این کتاب به این مسأله میپردازد. کتاب دیگری که پس از این اثر منتشر خواهد شد و متأثر از ادبیات «راه باریک آزادی» است، درباره این است که چگونه تقاضای پوپولیسم در عرصههای مختلف شکل میگیرد و چطور سیاستهای پوپولیستی جذاب میشود و جامعه به آن رأی میدهند؟ این سیاستهای پوپولیستی در عرصههای کشاورزی، مسکن و صندوقهای بازنشستگی و سیاست اشتغال دیده میشود.
یعنی در زمینه پوپولیسم، انگشت اتهام از دولت و سیاست پوپولیسم، به سمت جامعه میرود و میگوید که تقاضا برای پوپولیسم از جامعه شکل میگیرد؟
میخواهم بگویم جامعه پوپولیست تقاضای سیاستمدار پوپولیست هم دارد، بنابراین عجیب نیست که یک سیاستمدار پوپولیست از دل یک جامعه بیرون بیاید. بنابراین مسأله، فقط سیاست پوپولیسم یا عرضه پوپولیسم نیست، بلکه تقاضای پوپولیسم هم در جامعه وجود دارد. این کتاب دیگر، به این میپردازد که ما چه زمانی میتوانیم از شر پوپولیسم آسوده شویم؟ وقتی که سازوکار آن را دقیق بشناسیم و مصداق پوپولیسم در هر یک از این عرصهها را بدانیم و تفاوتشان را با سیاستهای درست بشناسیم. در این صورت است که میتوانیم انتخابهای درست داشته باشیم. در سال جدید این کتاب هم تقدیم جامعه میشود. انشاءالله
نیم نگاه
چرا افراد با هم رقابت میکنند تا قدرت سیاسی را به دست بیاورند؟ در نظریههای علوم سیاسی کمتر به این مسأله پرداخته میشد، اما کتاب «ریشه های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» میگوید مسأله سیاست یا قدرت، حول موضوع بازتوزیع است؛ به این معنی که نظم غیردموکراتیک، یعنی بازتوزیع از توده برای فرادستان و در نظم دموکراسی، مسأله، بازتوزیع از نخبگان برای توده است.
اگر دموکراسی بیش از حد گران شود، در این صورت مطلوبیت کودتا افزایش مییابد. به زبان امروز، کسانی که بازیگر عرصه سیاسی هستند همیشه هزینه-فایده میکنند، مبنی بر اینکه دموکراسی چقدر هزینه دارد و غیردموکراسی چقدر هزینه دارد. اگر هزینه دموکراسی بسیار افزایش یابد، پس کودتا کردن یا غیردموکراسی میارزد و جذاب میشود.
اگر بازیگران عقلایی رفتار کنند، میشود بازی برد-برد تعریف کرد. اساساً همه داستان این کتاب حول این موضوع است که چطور با کسانی که قدرت دارند بدهبستان کنیم. به این معنی که انتخابهایی مقابل آنان قرار بدهیم تا برای آنان حرکت به سمت دموکراسی بهصرفه باشد.
در سیاست چه چیزی میتواند کمک کند تا توافقها تسهیل یا تثبیت شود؟ پاسخ، نهادها هستند. یعنی باید نهادهایی در جامعه باشند یا در حاکمیت ایجاد شوند که وعدهها را تضمین و میان قول و قرارها اعتبار ایجاد کنند. به این ترتیب هرچه که نهادهای یک جامعه مستقلتر و کاراتر باشند، حصول توافق هم سادهتر و آسانتر خواهد بود و وقتی که این اتفاق بیفتد، افق قرارها و پیمانها نیز طولانیتر میشود.
گفتوگوی «ایران» با لوسیانو پریرا مهاجم فولاد پیش از پلیآف آسیا
بازی با العین برای فوتبال ایران مهم است
محمد محمدی سدهی / فصل جدید لیگ قهرمانان آسیا از امروز برای فوتبال ایران آغاز خواهد شد و فولاد خوزستان در پلیآف این مسابقات در عربستان به مصاف العین امارات خواهد رفت. این دیدار علاوه بر این که از نظر حضور یکی دیگر از نمایندگان کشورمان در مرحله گروهی اهمیت دارد، اولین حضور یک تیم ایرانی پس از 3 سال در عربستان است. پیش از این تیمهای ایرانی و عربستانی به دلیل مشکلات سیاسی در کشور ثالث به مصاف هم میرفتند و حضور تیم ایرانی در عربستان و استقبال خوب عربستانیها میتواند نویدبخش رفع مشکلات کشور ما با عربستان باشد.
لوسیانو پریرا مندز، مهاجم نام آشنای فولادیها درخصوص آمادگی تیمش برای رویارویی با العین امارات به خبرنگار «ایران» گفت: «میتوانم بگویم در بهترین شرایط ممکن هستیم. در این مدت تمام تمرکزمان روی بازی با العین بوده و میدانیم این بازی چقدر برای ما، هواداران و فوتبال ایران مهم است؛ بنابراین از فردای بازی برابر آلومینیوم در لیگ برتر آقای نکونام پله پله برنامهریزی کرد تا بازیکنان را به لحاظ روحی و فنی آماده این بازی کند و در حال حاضر در بهترین سطح از آمادگی قرار داریم.»
او با اشاره به این موضوع که کاملاً برای رویارویی با العین آماده هستیم، این گونه صحبتهایش را ادامه داد: «آقای نکونام مدام درباره این بازی با ما صحبت کرده و آنالیز دقیقی از این تیم داشتهایم و شناختی که از العین داریم قطعاً کمتر از شناختمان از تیمهای لیگ برتری نیست. من به شخصه بارها این بازی و اتفاقات احتمالیاش را در ذهنم مرور کردهام و حتماً سایر بازیکنان هم همین شرایط را داشتهاند.» پریرا در فصل هجدهم فوتبال 16 گل به ثمر رساند و همراه با کیروش استنلی (مهاجم سپاهان) عنوان آقای گلی لیگ ایران را به دست آورد و بهترین گلزن خارجی تاریخ لیگ برتر شد. او که ملقب به شیمبا است، بیان داشت: «مطمئنم میتوانیم به هدفی که در ذهن داریم دست پیدا کنیم. با تأکید سرمربی تیم برای تک تک ثانیههای بازی برنامه داریم و قطعاً می توانیم در این بازی به پیروزی برسیم.» مهاجم برزیلی فولاد درخصوص شرایط نابرابر تیمهای ایرانی با تیمهای عربی این گونه صحبت کرد: «این موضوع کاملاً مشخص است و تیمهای عربی پول زیادی برای خرید بازیکن و آمادهسازی خرج میکنند. بازیکنان العین چندین میلیون دلار قیمت دارند. واقعاً آنها هیچ محدودیتی در خرج کردن ندارند. با این حال همه چیز پول و امکانات نیست. ما تیمی متحد و منسجم هستیم که در سختترین شرایط ممکن فقط به پیروزی و موفقیت فکر میکنیم.»
او با اشاره به پنجره بسته نقل و انتقالاتی فولاد اظهار داشت: «فکر نمیکنم سختتر از این وجود داشته باشد که پنجره نقل و انتقالاتی تیم شما بسته باشد و مجبور باشید با تعدادی بازیکن محدود در سه جام (لیگ قهرمانان، لیگ برتر و جام حذفی) شرکت کنید و مقابل پرهزینهترین تیم آسیا به میدان بروید، این موضوع در طولانیمدت و بازیهای پرفشار کار ما را دشوارتر میکند. البته ما هنوز میتوانیم بهتر باشیم و بهتر نتیجه بگیریم و این بستگی به خود ما دارد که بتوانیم از فرصتهایی که در بازی نصیبمان میشود، استفاده کنیم.»
پیش از اعزام تیم فولاد به ریاض همه از میزبانی عربستانیها نگران بودند اما در تصاویر منتشر شده مشخص شد که سعودیها استقبال خوبی از فولاد داشتند. شیمبا در این خصوص گفت: «فوتبال و ورزش همیشه راهی برای صلح بین کشورها بوده است. آنها هم همان کاری را کردند که اگر یک تیم عربستانی به ایران میآمد در ایران انجام میشد. این برایمان عجیب بود که برای چند بار برنامه بازی ما برابر العین تغییر کرد. کنفدراسیون فوتبال آسیا ابتدا اهواز را به عنوان میزبان انتخاب کرد و بعد بازی را به عربستان انتقال داد. روز بازی هم چند بار تغییر کرد. اما به هر حال الان دیگر هیچ کدام از اینها اهمیتی ندارد و ما فقط به موفقیت فوتبال ایران فکر میکنیم.»
مهاجم فولاد درخصوص هدایت تیم فولاد توسط جواد نکونام و پیشبینیاش از عملکرد فولاد در لیگ بیستم این گونه صحبت کرد: «فولاد در این 2 سال با سرمربی جوان و با تجربهاش و همین طور بازیکنانی که برای موفقیت از همه داشتههایشان استفاده میکنند، کیفیت خودش را نشان داده و اگر اینجا هستیم فقط به خاطر این کیفیت است.»
بــــرش
نکونام: جوانان فولاد آماده فداکاری برای ایران هستند
جواد نکونام در آستانه دیدار فولاد ایران برابر العین امارات در مرحله پلیآف لیگ قهرمانان آسیا اظهارداشت: «ما نماینده فوتبال ایران هستیم و با تمام توان تلاش میکنیم از فوتبال ایران در آسیا دفاع کنیم. مدتهای زیاد روی العین و شیوه بازیاش کار کردهایم. بازیکنان جوان و باتجربه فولاد از حضور در لیگ قهرمانان آسیا هیجان زده و خوشحال هستند. آنها آماده فداکاری برای تیمشان، فوتبال ایران و خوشحالی هواداران خوب فولاد هستند؛ میدانند چطور تعهد و مسئولیتشان را تا آخر بازی انجام دهند؛ در دوران بازیگری یاد گرفتم که تسلیم شدن یعنی توهین به فوتبال. این را به بازیکنانم هم گفتهام و این موضوع در ذهن آنها جا افتاده است.»
لوسیانو پریرا مندز، مهاجم نام آشنای فولادیها درخصوص آمادگی تیمش برای رویارویی با العین امارات به خبرنگار «ایران» گفت: «میتوانم بگویم در بهترین شرایط ممکن هستیم. در این مدت تمام تمرکزمان روی بازی با العین بوده و میدانیم این بازی چقدر برای ما، هواداران و فوتبال ایران مهم است؛ بنابراین از فردای بازی برابر آلومینیوم در لیگ برتر آقای نکونام پله پله برنامهریزی کرد تا بازیکنان را به لحاظ روحی و فنی آماده این بازی کند و در حال حاضر در بهترین سطح از آمادگی قرار داریم.»
او با اشاره به این موضوع که کاملاً برای رویارویی با العین آماده هستیم، این گونه صحبتهایش را ادامه داد: «آقای نکونام مدام درباره این بازی با ما صحبت کرده و آنالیز دقیقی از این تیم داشتهایم و شناختی که از العین داریم قطعاً کمتر از شناختمان از تیمهای لیگ برتری نیست. من به شخصه بارها این بازی و اتفاقات احتمالیاش را در ذهنم مرور کردهام و حتماً سایر بازیکنان هم همین شرایط را داشتهاند.» پریرا در فصل هجدهم فوتبال 16 گل به ثمر رساند و همراه با کیروش استنلی (مهاجم سپاهان) عنوان آقای گلی لیگ ایران را به دست آورد و بهترین گلزن خارجی تاریخ لیگ برتر شد. او که ملقب به شیمبا است، بیان داشت: «مطمئنم میتوانیم به هدفی که در ذهن داریم دست پیدا کنیم. با تأکید سرمربی تیم برای تک تک ثانیههای بازی برنامه داریم و قطعاً می توانیم در این بازی به پیروزی برسیم.» مهاجم برزیلی فولاد درخصوص شرایط نابرابر تیمهای ایرانی با تیمهای عربی این گونه صحبت کرد: «این موضوع کاملاً مشخص است و تیمهای عربی پول زیادی برای خرید بازیکن و آمادهسازی خرج میکنند. بازیکنان العین چندین میلیون دلار قیمت دارند. واقعاً آنها هیچ محدودیتی در خرج کردن ندارند. با این حال همه چیز پول و امکانات نیست. ما تیمی متحد و منسجم هستیم که در سختترین شرایط ممکن فقط به پیروزی و موفقیت فکر میکنیم.»
او با اشاره به پنجره بسته نقل و انتقالاتی فولاد اظهار داشت: «فکر نمیکنم سختتر از این وجود داشته باشد که پنجره نقل و انتقالاتی تیم شما بسته باشد و مجبور باشید با تعدادی بازیکن محدود در سه جام (لیگ قهرمانان، لیگ برتر و جام حذفی) شرکت کنید و مقابل پرهزینهترین تیم آسیا به میدان بروید، این موضوع در طولانیمدت و بازیهای پرفشار کار ما را دشوارتر میکند. البته ما هنوز میتوانیم بهتر باشیم و بهتر نتیجه بگیریم و این بستگی به خود ما دارد که بتوانیم از فرصتهایی که در بازی نصیبمان میشود، استفاده کنیم.»
پیش از اعزام تیم فولاد به ریاض همه از میزبانی عربستانیها نگران بودند اما در تصاویر منتشر شده مشخص شد که سعودیها استقبال خوبی از فولاد داشتند. شیمبا در این خصوص گفت: «فوتبال و ورزش همیشه راهی برای صلح بین کشورها بوده است. آنها هم همان کاری را کردند که اگر یک تیم عربستانی به ایران میآمد در ایران انجام میشد. این برایمان عجیب بود که برای چند بار برنامه بازی ما برابر العین تغییر کرد. کنفدراسیون فوتبال آسیا ابتدا اهواز را به عنوان میزبان انتخاب کرد و بعد بازی را به عربستان انتقال داد. روز بازی هم چند بار تغییر کرد. اما به هر حال الان دیگر هیچ کدام از اینها اهمیتی ندارد و ما فقط به موفقیت فوتبال ایران فکر میکنیم.»
مهاجم فولاد درخصوص هدایت تیم فولاد توسط جواد نکونام و پیشبینیاش از عملکرد فولاد در لیگ بیستم این گونه صحبت کرد: «فولاد در این 2 سال با سرمربی جوان و با تجربهاش و همین طور بازیکنانی که برای موفقیت از همه داشتههایشان استفاده میکنند، کیفیت خودش را نشان داده و اگر اینجا هستیم فقط به خاطر این کیفیت است.»
بــــرش
نکونام: جوانان فولاد آماده فداکاری برای ایران هستند
جواد نکونام در آستانه دیدار فولاد ایران برابر العین امارات در مرحله پلیآف لیگ قهرمانان آسیا اظهارداشت: «ما نماینده فوتبال ایران هستیم و با تمام توان تلاش میکنیم از فوتبال ایران در آسیا دفاع کنیم. مدتهای زیاد روی العین و شیوه بازیاش کار کردهایم. بازیکنان جوان و باتجربه فولاد از حضور در لیگ قهرمانان آسیا هیجان زده و خوشحال هستند. آنها آماده فداکاری برای تیمشان، فوتبال ایران و خوشحالی هواداران خوب فولاد هستند؛ میدانند چطور تعهد و مسئولیتشان را تا آخر بازی انجام دهند؛ در دوران بازیگری یاد گرفتم که تسلیم شدن یعنی توهین به فوتبال. این را به بازیکنانم هم گفتهام و این موضوع در ذهن آنها جا افتاده است.»
شکایت خانوادههای جانباختگان آتشسوزی جنگلهای زاگرس از محیط زیست، منابعطبیعی و مدیریت بحران
فدا شدن در راه محیط زیست با کمترین حمایت حقوقی
زهرا کشوری
خبرنگار
خانواده سه نفر از فعالان محیط زیست که سال گذشته در جریان آتش سوزی جان خود را فدای جنگلهای زاگرس کرده بودند از سه سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان مدیریت بحران شکایت کردند.
«قهرمان کریمی» وکیل خانواده مختار خندانی، یاسین کریمی و بلال امینی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «هیچ کدام از سازمانهای مسئول برای پرداخت دیه به خانواده جانباختگان همکاری نکردند. حتی سازمان جنگلها برای به سرانجام نرسیدن پرونده مانعتراشی هم کرد. بنابراین چون از طریق اداری موفق به گرفتن دیه نشدیم مجبور به شکایت از این سه سازمان شدیم. «علی عباس نژاد» فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها شکایت خانوادهها از سازمان جنگلها را روند قانونی پرداخت دیه به آنها میداند و میگوید بیمه برای پرداخت دیه از ما رأی قطعی دادگاه را میخواهد. «جمشید محبت خانی» فرمانده یگان سازمان حفاظت محیط زیست اما به «ایران» میگوید: جانباختگان آتشسوزی جنگلهای زاگرس برای دریافت حمایت سازمان حفاظت محیط زیست باید دو فاکتور داشته باشند؛ یک کارت همیار محیط زیست و دو حضور آنها در منطقه باید تحت مدیریت و با فراخوان محیط زیست باشد. این عزیزان هیچ کدام از این ویژگیها را نداشتند.»
مختار خندانی از مؤسسان انجمن محیط زیستی ژیوای پاوه بود، «یاسین کریمی» هم عضو کمیته عملیاتی انجمن. این دو رفته بودند تا بلوطهای دره ژاله را از آتشسوزی نجات بدهند. «بلال امینی» هم داوطلبی بود که دل در گرو شوکاهای منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل داشت. سرانجام این داوطلبی، پاوه را در سوگ فرزندانش نشاند.
«شاهرخ خندانی» برادر مختار خندانی در گفتوگو با «ایران» از بیتوجهی سازمانهای مربوط به جان باختگان و خانواده های شان خبر میدهد و میگوید: «در تمام این مدت فقط یکبار از جنگلبانی آمدند و یکبار هم فرماندار به ما سر زد.»
او میگوید: «پارسال قرار بود دیه بدهند اما ندادند.»رسول قهرمانی وکیل آنها هم میگوید: «اداره منابع طبیعی استان تأکید دارد که مسئولیت دیه فعالان به عهده سازمان حفاظت محیط زیست است چون در منطقه حفاظت شده جان باختهاند.» به گفته او سازمان جنگلها حتی حاضر نشد از بیمههای بینام استفاده کند تا دیه جانباختگان بدون روال دادگاه پرداخت شود.»
او میگوید: «قانون مسئولیت حفاظت از مناطق حفاظت شده را به عهده سازمان حفاظت محیط زیست گذاشته است اما در قانون مدیریت بحران مسئولیت خاص و عام افراد به عهده منابع طبیعی است. منابع طبیعی در مسئولیت خاص میتواند با بیمههای بینام دیه فعالان کشته شده در جنگلهای زاگرس را بدهد.»او از طرح دعوا علیه منابعطبیعی، محیط زیست و مدیریت بحران در مراجع قضایی خبر میدهد و میگوید: «منابع طبیعی به جد میگوید مسئولیت دیه فعالان کشته شده با ما نیست، در حالی که مواد قانونی مدیریت بحران مسئولیت خاص و عام را بر عهده این سازمان میداند.» قهرمانی علاوه بر پرداخت دیه در این شکایت خواستار پرداخت حقوق مستمری به خانواده بازماندگان شده است و آنها را واجب النفقه میداند.او میگوید: مختار خندانی زن و بچه نداشت. مادر او جانباز است و حقوق جانبازی دریافت میکند اما خانواده آقایان امینی و کریمی باید مستمری بگیرند. بنابراین هم تقاضای دریافت دیه دادیم هم مستمری.»
از یاسین کریمی سه دختر به یادگار مانده و از بلال امینی یک دختر و یک پسر. به گفته قهرمانی یکی از دختران یاسین کریمی پس از این حادثه دردناک در سازمان جنگلها با حقوقی اندک مشغول به کار شده است.
او میگوید: برای تشکیل پرونده باید خانواده ۱۳ میلیون تومان هزینه دادرسی میدادند. خانوادهها توان پرداخت همه مبلغ را نداشتند بنابراین با دادگاه صحبت شد تا هزینه را از دیه بردارد. دادگاه موافقت کرد اما اداره منابع طبیعی استان برای این همکاری به دادگاه معترض شد.» در نهایت دادگاه بدون پرداخت هزینه رسیدگی برگزار شد. به گفته قهرمانی اولین جلسه رسیدگی به پرونده یاسین کریمی برگزار شده و ۲۴ فروردین ماه جاری نیز نخستین جلسه دادگاه بلال امینی برگزار میشود. او میگوید: «سازمان مدیریت بحران هم میتوانست از صندوقی که هر ساله ردیف بودجه خاص میگیرد مستمری یا دیه آنها را بدهد. بیش از 10 بار به سازمان مدیریت بحران رفتیم اما نتوانستیم با رئیس سازمان دیدار کنیم بنابراین مجبور به شکایت شدیم.» بهگفته رسول قهرمانی فعالانی که جان خود را فدای جنگلهای زاگرس کردند در قانون مصداق «فداکار خدمت» میشوند. این قانون سال گذشته تصویب شد.
جمشید محبتخانی اما جانباختگان دره ژاله را مشمول این قانون نمیداند. محبت خانی تأکید میکند: «حمایت قانونی شامل کسانی میشود که کارت همیار محیط زیست داشته باشند و حتماً با اعلام نیاز محیطبانها به عملیات اطفای حریق بیایند.» او هشدار میدهد: «کسانی که خارج از این روال به اطفای حریق بپردازند شامل حمایت قانونی نمیشوند.»
او درباره شکایت بازماندگان جانباختگان دره ژاله هم میگوید: «اگر دادگاه محیط زیست را موظف به پرداخت کند، سازمان دیه را میپردازد.»
عباس عباسنژاد اما بیتوجهی منابع طبیعی استان به خواست خانوادهها را نتیجه بدسلیقگی استان میداند و میگوید: باید روال طبیعی و قانونی برای پرداخت دیه آنها طی شود. بهگفته رسول قهرمانی در سال گذشته یکبار خانواده ها از سوی منابع طبیعی به تهران دعوت شدند اما مسئولان اجازه ندادند که وکیل جایگزین در این جلسه همراه خانوادهها باشد. عباسنژاد این رفتار را نیز کج سلیقگی میخواند و در این موارد از خانوادهها میخواهد با او تماس بگیرند.
مسعود منصور رئیس سازمان جنگلها بتازگی در نامهای از استانها خواسته است تا در عملیات اطفای حریق از فعالان مردمی استفاده کنند. تعداد جنگلبانها و محیطبانها در ایران بسیار کم است و به تنهایی قادر به اطفای حریقی که هر ساله به جان جنگلهای زاگرس و هیرکانی میافتد، نیستند. خشکسالی هم دوباره به جان محیط زیست ایران افتاده و به نظر می رسد آتشسوزی امسال گستردهتر خواهد بود. اما آیا عملکرد این دو سازمان و برخورد آنها با خانواده جانباختگان باعث کاهش مشارکت در نجاتبخشی جنگلها نمیشود؟ این جنگلها منبع تولید آب ۸۰ میلیون جمعیت کشورند. چطور سازمان محیط زیست شهروندان ایرانی را ۸۰ میلیون محیطبان میخواند اما در زمان پرداخت دیه و خسارت از آنها کارت همیار محیط زیست میخواهد، در حالی که آنها جان خود را فدای منطقه حفاظت شده کردهاند؟
کرونا جان خبرنگار باسابقه «ایرنا» را گرفت
اراک - «علیحیدر شاهحسینی» خبرنگار باسابقه خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) در استان مرکزی شامگاه پنجشنبه بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست داد و جامعه رسانهای استان داغدار شد.
علی حیدر شاهحسینی ۵۶ ساله متولد سال ۱۳۴۴ از روزنامهنگاران باسابقه استان مرکزی، از یک هفته پیش بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) اراک بستری بود.
وی در کارنامه حرفهای اش ریاست ایرنا در استانهای خراسان، مرکزی، همدان و قزوین را دارد و فعالیت خبری و سرپرستی روزنامه ایران در استان مرکزی را نیز بیش از یک دهه برعهده داشت. این فرهیخته فقید یکی از اعضای مؤسس خانه مطبوعات در استان مرکزی بود و در دو دوره فعالیت این نهاد نیز بهعنوان رئیس و عضو فعالیت داشت. وی از تحلیلگران حوزه فرهنگی و سینمای کشور بود که از وی دو تألیف سینمایی با عناوین «تاریخچه سینما در اراک» و «اندر خم یک کوچه» برجا مانده است. این فعال رسانهای در کارنامه حرفهای خود پوشش خبری حوادث افغانستان، زلزله بم، حوادث و رویدادهای استان کردستان، منطقه آزاد قشم را داشت و همواره با قلم و رفتار فرهنگی میکوشید تا اثری مانا در پیشبرد مناسبات فرهنگی و خبری داشته باشد.
«محمدرضا نوروزپور» مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با صدور پیامی، درگذشت این خبرنگار متعهد و پرتلاش ایرنا را به همه خبرنگاران و کارکنان این سازمان، جامعه رسانهای کشور و خانواده محترم مرحوم شاه حسینی تسلیت گفته است. مؤسسه مطبوعاتی «ایران» درگذشت این همکار رسانهای را به خانواده گرامی آن مرحوم تسلیت میگوید.
علی حیدر شاهحسینی ۵۶ ساله متولد سال ۱۳۴۴ از روزنامهنگاران باسابقه استان مرکزی، از یک هفته پیش بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) اراک بستری بود.
وی در کارنامه حرفهای اش ریاست ایرنا در استانهای خراسان، مرکزی، همدان و قزوین را دارد و فعالیت خبری و سرپرستی روزنامه ایران در استان مرکزی را نیز بیش از یک دهه برعهده داشت. این فرهیخته فقید یکی از اعضای مؤسس خانه مطبوعات در استان مرکزی بود و در دو دوره فعالیت این نهاد نیز بهعنوان رئیس و عضو فعالیت داشت. وی از تحلیلگران حوزه فرهنگی و سینمای کشور بود که از وی دو تألیف سینمایی با عناوین «تاریخچه سینما در اراک» و «اندر خم یک کوچه» برجا مانده است. این فعال رسانهای در کارنامه حرفهای خود پوشش خبری حوادث افغانستان، زلزله بم، حوادث و رویدادهای استان کردستان، منطقه آزاد قشم را داشت و همواره با قلم و رفتار فرهنگی میکوشید تا اثری مانا در پیشبرد مناسبات فرهنگی و خبری داشته باشد.
«محمدرضا نوروزپور» مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با صدور پیامی، درگذشت این خبرنگار متعهد و پرتلاش ایرنا را به همه خبرنگاران و کارکنان این سازمان، جامعه رسانهای کشور و خانواده محترم مرحوم شاه حسینی تسلیت گفته است. مؤسسه مطبوعاتی «ایران» درگذشت این همکار رسانهای را به خانواده گرامی آن مرحوم تسلیت میگوید.
با اجرای طرح تحول کشاورزی در 18هزار هکتار از نخیلات استان بوشهر
تولید خرمای دشتستان 4 برابر میشود
زهره توکلی
خبرنگار
با اینکه نخلها از درختانی هستند که نیاز آبی کمتری دارند و در مقایسه با برخی دیگر از درختان در مقابل کم آبی مقاومترند اما خشکسالیهای مستمر که طی 10سال اخیر اتفاق افتاد، نخلستانهای کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده بهطوری که موجب افت کیفیت محصول خرما و در برخی موارد خشک شدن نخلها شده است.
به دنبال این وضعیت «طرح تحول کشاورزی دشتستان» استان بوشهر پس از انجام مطالعات آن در سالهای 96-95 در سال 97 به فاز اجرایی رسید. این طرح شامل نخیلات شهرستان دشتستان نیز میشود. لذا اجرای آن در نخلستانهای برخی مناطق این شهرستان نیز آغاز شده است تا گامی بلند برای افزایش میزان و کیفیت محصول خرما و نجات نخیلات این استان از خشکسالیها برداشته شود. نجات نخلستانهایی که موجب اشتغال 167هزار نفر شده و منبع اصلی درآمد بخش عظیمی از جمعیت این استان را در برگرفته است.
محمدجعفر کشاورزی، کشاورز ساکن وحدتیه که یکهزار و 400 نخل دارد و برخلاف بسیاری از کشاورزان منطقه خود نخلهایش را با سیستم تحت فشار قطرهای آبیاری میکند، در خصوص مشکلات نخلستانهای این استان به «ایران» میگوید: بنده جزو کشاورزان پیشگامی بودهام که نخل «مجول» کشت کرده ام. این نوع نخل در دولتهای قبلی وارد کشور و بین کشاورزان توزیع شد که از نظر کیفیت در دنیا ارزشمند است چون دانه درشتی دارد و بهلحاظ قیمتی هم برای کشاورز مناسب است.
وی ادامه میدهد: در ابتدا 70 درخت نخل مجول داشتم که با توسعه آن امروز به 320 نخل رسیده است البته به دیگر کشاورزان هم از این رقم دادهام تا در منطقه گسترش پیدا کند و دیگر کشاورزان نیز از این رقم باکیفیت خرما بهره ببرند.
این کشاورز میافزاید: نخل دیگری با عنوان نخل «برحی» نیز در این منطقه کاشتهام که بسیار پرثمر است بهطوری که برخلاف نخلهای معمولی نظیر «کبکاب» که تا 50کیلو خرما میدهند این نوع نخل طی 6 ماه 300 تا 400کیلو محصول دارد و حتی علاوه بر رطب و خرمای آن، از «خارک» یا میوه نارس آن نیز استفاده میشود چون در مرحله نارس بودن نیز بسیار شیرین است.
استفاده غیرمجاز از آب شیرین رودخانه
کشاورزی با بیان اینکه با وجود استفاده از رقمهای خوب نخل در این منطقه کیفیت آب کشاورزی برای کشت این نوع محصولات پرثمر پایین است، میگوید: EC آب (شوری آب) این منطقه بالاست لذا برای کشت این محصولات مناسب نیست چون اینها نیازمند آب شیرین است و بارها از سازمان آب و فاضلاب منطقه درخواست کردهایم که آب شیرین از رودخانه شاپور را بهصورت قانونی و برای زمان کمی در سال در اختیار ما قرار دهند اما موافقت نکردهاند و میگویند امکانش وجود ندارد در صورتی که هم اکنون بسیاری از افراد بهصورت غیرقانونی و با استفاده از پمپ از آب این رودخانه برداشت میکنند.
وی با اشاره به وقوع سیل در این استان اظهار میدارد: چندین سال دچار خشکسالی بودیم از سال گذشته تاکنون نیز بارشها به گونهای بود که طی 6 ساعت حدود 160میلیمتر بهصورت سیل آسا باران بارید در صورتی که متوسط سالانه بارش در استان بوشهر 250میلیمتر است اما این بارش در مدت 6 ساعت صورت گرفت و موجب آسیب به محصولات شد و پس از این سیل در دی ماه نیز تاکنون بجز 2 مورد بسیار ناچیز، دیگر بارندگی نداشتهایم. سیل امسال در این استان موجب شد 22 میلیون تومان برای آسیبهای وارد شده به نخلستان هزینه کنم اما هنوز تسهیلات یا وامی به ما داده نشده است.
این نخلدار باسابقه بوشهری در خصوص هزینه نگهداری نخلها میگوید: برای رسیدگی به نخلستان 2 کارگر دارم که حدود 10 تا 12میلیون تومان فقط هزینه کارگری داریم که با دیگر هزینههای مربوط به تهیه کود و... بیش از این مقدار میشود چون هزینهها بالاست و امسال نیز بهخاطر وضعیت کرونایی متأسفانه فروش و قیمت خرما افت زیادی داشته و بخش زیادی از خرماهای تولیدی استان بوشهر در سردخانهها مانده است چون خرما در سبد غذایی خانوارها نیست و جزو خوراکیهای ضروری محسوب نمیشود و بیشتر برای برگزاری مراسم سوگواری و... استفاده میشود.
وی با اشاره به ارقام باکیفیت نخل در این استان میگوید: رقم مجول در نخلستانهای استان کم است چون از یکهزار نخل «مجول» وارداتی که سهم استان بوشهر بوده فقط 300 نخل آن باقی مانده و بقیه از بین رفته است چون به هر کشاورزی تعداد انگشت شمار داده شد در صورتی که اگر این رقم از نخل در یک مکان تجمیع میشد شاید گسترش بیشتری پیدا میکرد و از بین نمیرفت. البته کشت این رقم از نخل مراقبت بسیاری میخواهد و چون بسیاری از کشاورزان در این زمینه آگاهی و دانش نداشتند بتدریج از بین رفت.
وی با انتقاد از بیتوجهی مسئولان استان از تجربیات کشاورزان باسابقه استان در حوزه کشاورزی، درباره راهکارهای کاهش آسیبها به نخلستانها میگوید: طی سالهای گذشته کلاسهای آموزشی برای کشاورزان منطقه برگزار میشد که در افزایش سطح آگاهی کشاورزان بسیار مؤثر بود و هم اکنون نیز برخی از آسیبها بهدلیل اطلاعات کم کشاورزان در کشت، نگهداری نخلستان و محصولات است اما این کلاسها مدتهاست که دیگر برگزار نمیشود در صورتی که علاوه بر برگزاری این کلاسها باید به باغها سرکشی شود و حتی آب و خاک مناطق مختلف برای حاصلخیز شدن باغها و... هرچند وقت یکبار مورد آزمایش قرار گیرد تا کیفیت لازم برای کشت را داشته باشند.
انجام تحقیقات؛ علت اصلی پیشرفت کشورها در زمینه خرمای باکیفیت
کشاورزی معتقد است، تحقیقات در دنیا حرف اول را میزند و تصریح میکند: دلیلی که موجب شد خرما در برخی از کشورها نظیر هند، چین، مصر و مراکش بویژه اردن که هم اکنون در زمینه کشت خرمای «مجول» بسیار پیشرفت کرده، تحقیقات بسیاری بود که در آن کشورها در این زمینه انجام شده است.
حذف روش آبیاری سنتی غرقابی در نخیلات استان
مدیر آب و خاک و امور فنی مهندسی جهاد کشاورزی استان بوشهر نیز با اشاره به اجرای طرح تحول کشاورزی دشتستان که شامل نخلستانها نیز میشود، به «ایران» میگوید: این طرح جزو طرحهای بزرگی است که در کارگروه اقتصاد مقاومتی مصوب شده و بخشی از آن به نخیلات مربوط میشود. این طرح به اصلاح شیوههای آبیاری و... میپردازد که هم اکنون این طرح در مرحلهای قرار دارد که شامل نخلستانها میشود.
مسعود خوارزمی نیا در خصوص اهداف اجرای طرح نخلستان در قالب طرح تحول کشاورزی دشتستان اظهار میدارد: افزایش راندمان، ارتقا و بهرهوری آب از طریق انتقال آب با لوله، تغییر شیوه آبیاری سنتی به روشهای نوین، اصلاح و نوسازی نخیلات موجود، حذف و جایگزین کردن نخیلات کم بازده با پربازده و ایجاد اشتغال پایدار در منطقه از جمله اهداف این طرح است.
وی با بیان اینکه ضرورت و پیش نیاز طرح هم تأمین آب مطمئن و تنظیم شده است، تغییر روشهای سنتی و غرقابی و تأمین نهادههای کشاورزی را از ملزومات طرح عنوان میکند.
خوارزمی نیا میافزاید: طرح تحول کشاورزی دشتستان شامل34هزار و 250هکتار است که شامل اراضی و باغها شهرهای دالکی، وحدتیه و... میشود و منظور از باغها هم اغلب نخیلات است.
وی وسعت نخیلات دشتستان را بالغ بر 18هزار هکتار عنوان میکند و درباره تعداد درختان نخل میگوید: بر اساس اصول علمی کشاورزی در هر هکتار 156 اصله نخل باید کاشته شده باشد که البته این میزان در عمل بیشتر است چون کشاورزان از سالها قبل این کار را انجام دادهاند و فاصلهها بهصورت علمی رعایت نشده است.
این مسئول ادامه میدهد: اراضی کشاورزی و باغهای شهرهای دالکی و وحدتیه از سد در حال احداث دالکی سیراب میشوند ولی چون هنوز سد بهطور کامل احداث نشده اجرای این طرح هنوز در این مناطق آغاز نشده چرا که این طرح با محوریت تأمین آب مطمئن اجرایی میشود.
مدیر آب و خاک و امور فنی مهندسی جهاد کشاورزی استان بوشهر تصریح میکند: هم اکنون این طرح فقط در شبکههای زیرمجموعه سد رئیسعلی دلواری شامل مناطق شبانکاره، آبپخش و سعدآباد، در حال اجراست.
وی با اشاره به اینکه طرح تحول کشاورزی برای اجرا مراحل مختلفی دارد، میگوید: این طرح در مرحله نخست و طی تفاهمنامه منعقد شده بین استانداری و نمایندههای وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان مدیریت در حدود 10هزار و 100 هکتار وارد فاز مطالعه و اجرایی شده است. از این میزان، 2هزار و 400 هکتار آن مربوط به نخیلات سعدآباد، 6 هزار و 500 هکتار نخیلات آبپخش و یکهزار و 200 هکتار هم نخیلات منطقه «کلل» میشود که در این بخش نیز عملیات اصلاح شیوههای آبیاری را شروع کردهایم.
خوارزمی نیا تصریح میکند: شیوه آبیاری کنونی نخیلات به روش «غرقابی» است که در این شیوه 20 تا 30 اصله نخل از طریق بند خاکی به ارتفاع حدود یک تا 2متر محصور میشود و این بند خاکی مانند استخر برای دوره آبیاری 4 تا 6ماهه پر از آب خواهد بود اما این شیوه آبیاری مشکلاتی دارد که از جمله آن میتوان به مصرف بیرویه آب، کوبیدگی خاک بر اثر فشار وارده حجم آب روی خاک، خفگی ریشهها، کمبود آب در ردههای پایین دست، افزایش آفتهای گیاهی، مشکلات زیست محیطی اشاره کرد. همه این مشکلات در نهایت منجر به کاهش محصول در واحد سطح و کاهش منابع آبی موجود و بروز مشکلات اقتصادی برای کشاورزان خواهد شد.
این مسئول اظهار میدارد: با توجه به این شرایط، اصلاح شیوه آبیاری یک ضرورت است و حتماً باید در منطقه انجام شود چون با اصلاح این شیوه، افزایش راندمان آبیاری به 85درصد میرسد. البته کاهش هدررفت آب و کاهش مشکلات زه کشی، بهرهبرداری بهینه از منابع آبی موجود و افزایش تولید محصول در واحد سطح، بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان از دیگر مزایای استفاده از شیوه نوین آبیاری است.
خوارزمی نیا درباره وضعیت اجرای طرح نخلستان در شهرستان دشتستان میگوید: مطالعه، طراحی و عملیات آبیاری تحت فشار این طرح در منطقه سعدآباد که شامل نخیلات میشود، انجام شده و شبکهها هم حدود 80درصد پیشرفت فیزیکی دارد. البته در بخشهایی که شبکههای آبیاری انجام شده، وارد فاز درون مزرعهای نیز شدهایم بهطوری که مدت یک ماه است عملیات درون مزرعهای برای یکهزار و 900 هکتار از یکهزار انجام شده است همچنین برای 600 هکتار از آن این عملیات آغاز شده و برای یکهزار و 600 هکتار آن نیز عقد قرارداد شده است.
استفاده از لولههای «یو پی وی سی» در نخلستانها برای نخستین بار در کشور
وی اظهار میدارد: شبکه آبرسانی این طرح نیز از طریق لولههای «یو پیویسی» است که برای نخستین بار در کشور در این وسعت و از این لولهها برای نخیلات استفاده میشود. قبلاً از لولههای پلی اتیلن استفاده میشد اما این لولهها مزایای زیادی دارند که از جمله آن داشتن عمر مفید و مقاومت بیشتر این لولهها نسبت به لولههای پلی اتیلن و قیمت مناسب است.
خوارزمی نیا در خصوص دیگر اقدامات انجام شده میگوید: اجرای پایلوت اصلاح شیوه آبیاری نخیلات روستای چهاربرج منطقه آبپخش، انجام مطالعات اجتماعی طرح در 7هزار و 960هکتار از دیگر اقدامات انجام شده است که شامل برگزاری کلاسهای آموزشی برای کشاورزان با هدف آگاهی بخشی و افزایش شناخت آنها از اهداف و نحوه اجرای این طرح است تا بتوانند همکاری بهتری داشته باشند. همچنین ایجاد شرکتهای تعاونی تولید در مناطق آبپخش و سعدآباد نیز در دیگر اقدامات انجام شده است.
خوارزمی نیا اظهار میدارد: تاکنون 44میلیارد و 900 میلیون تومان برای اجرای طرح تحول کشاورزی دشتستان هزینه شده است. وی تصریح میکند: هم اکنون بهخاطر استفاده از شیوه سنتی آبیاری و... شاید حدود 30درصد محصول را از نخیلات داشته باشیم یعنی به ازای هر مترمکعب آب مصرفی حدود 300 تا 350 گرم محصول به دست میآید که با اجرای این طرح، میزان محصول تولیدی خرما به یک کیلو و 300 گرم افزایش خواهد یافت.
خبرنگار
با اینکه نخلها از درختانی هستند که نیاز آبی کمتری دارند و در مقایسه با برخی دیگر از درختان در مقابل کم آبی مقاومترند اما خشکسالیهای مستمر که طی 10سال اخیر اتفاق افتاد، نخلستانهای کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده بهطوری که موجب افت کیفیت محصول خرما و در برخی موارد خشک شدن نخلها شده است.
به دنبال این وضعیت «طرح تحول کشاورزی دشتستان» استان بوشهر پس از انجام مطالعات آن در سالهای 96-95 در سال 97 به فاز اجرایی رسید. این طرح شامل نخیلات شهرستان دشتستان نیز میشود. لذا اجرای آن در نخلستانهای برخی مناطق این شهرستان نیز آغاز شده است تا گامی بلند برای افزایش میزان و کیفیت محصول خرما و نجات نخیلات این استان از خشکسالیها برداشته شود. نجات نخلستانهایی که موجب اشتغال 167هزار نفر شده و منبع اصلی درآمد بخش عظیمی از جمعیت این استان را در برگرفته است.
محمدجعفر کشاورزی، کشاورز ساکن وحدتیه که یکهزار و 400 نخل دارد و برخلاف بسیاری از کشاورزان منطقه خود نخلهایش را با سیستم تحت فشار قطرهای آبیاری میکند، در خصوص مشکلات نخلستانهای این استان به «ایران» میگوید: بنده جزو کشاورزان پیشگامی بودهام که نخل «مجول» کشت کرده ام. این نوع نخل در دولتهای قبلی وارد کشور و بین کشاورزان توزیع شد که از نظر کیفیت در دنیا ارزشمند است چون دانه درشتی دارد و بهلحاظ قیمتی هم برای کشاورز مناسب است.
وی ادامه میدهد: در ابتدا 70 درخت نخل مجول داشتم که با توسعه آن امروز به 320 نخل رسیده است البته به دیگر کشاورزان هم از این رقم دادهام تا در منطقه گسترش پیدا کند و دیگر کشاورزان نیز از این رقم باکیفیت خرما بهره ببرند.
این کشاورز میافزاید: نخل دیگری با عنوان نخل «برحی» نیز در این منطقه کاشتهام که بسیار پرثمر است بهطوری که برخلاف نخلهای معمولی نظیر «کبکاب» که تا 50کیلو خرما میدهند این نوع نخل طی 6 ماه 300 تا 400کیلو محصول دارد و حتی علاوه بر رطب و خرمای آن، از «خارک» یا میوه نارس آن نیز استفاده میشود چون در مرحله نارس بودن نیز بسیار شیرین است.
استفاده غیرمجاز از آب شیرین رودخانه
کشاورزی با بیان اینکه با وجود استفاده از رقمهای خوب نخل در این منطقه کیفیت آب کشاورزی برای کشت این نوع محصولات پرثمر پایین است، میگوید: EC آب (شوری آب) این منطقه بالاست لذا برای کشت این محصولات مناسب نیست چون اینها نیازمند آب شیرین است و بارها از سازمان آب و فاضلاب منطقه درخواست کردهایم که آب شیرین از رودخانه شاپور را بهصورت قانونی و برای زمان کمی در سال در اختیار ما قرار دهند اما موافقت نکردهاند و میگویند امکانش وجود ندارد در صورتی که هم اکنون بسیاری از افراد بهصورت غیرقانونی و با استفاده از پمپ از آب این رودخانه برداشت میکنند.
وی با اشاره به وقوع سیل در این استان اظهار میدارد: چندین سال دچار خشکسالی بودیم از سال گذشته تاکنون نیز بارشها به گونهای بود که طی 6 ساعت حدود 160میلیمتر بهصورت سیل آسا باران بارید در صورتی که متوسط سالانه بارش در استان بوشهر 250میلیمتر است اما این بارش در مدت 6 ساعت صورت گرفت و موجب آسیب به محصولات شد و پس از این سیل در دی ماه نیز تاکنون بجز 2 مورد بسیار ناچیز، دیگر بارندگی نداشتهایم. سیل امسال در این استان موجب شد 22 میلیون تومان برای آسیبهای وارد شده به نخلستان هزینه کنم اما هنوز تسهیلات یا وامی به ما داده نشده است.
این نخلدار باسابقه بوشهری در خصوص هزینه نگهداری نخلها میگوید: برای رسیدگی به نخلستان 2 کارگر دارم که حدود 10 تا 12میلیون تومان فقط هزینه کارگری داریم که با دیگر هزینههای مربوط به تهیه کود و... بیش از این مقدار میشود چون هزینهها بالاست و امسال نیز بهخاطر وضعیت کرونایی متأسفانه فروش و قیمت خرما افت زیادی داشته و بخش زیادی از خرماهای تولیدی استان بوشهر در سردخانهها مانده است چون خرما در سبد غذایی خانوارها نیست و جزو خوراکیهای ضروری محسوب نمیشود و بیشتر برای برگزاری مراسم سوگواری و... استفاده میشود.
وی با اشاره به ارقام باکیفیت نخل در این استان میگوید: رقم مجول در نخلستانهای استان کم است چون از یکهزار نخل «مجول» وارداتی که سهم استان بوشهر بوده فقط 300 نخل آن باقی مانده و بقیه از بین رفته است چون به هر کشاورزی تعداد انگشت شمار داده شد در صورتی که اگر این رقم از نخل در یک مکان تجمیع میشد شاید گسترش بیشتری پیدا میکرد و از بین نمیرفت. البته کشت این رقم از نخل مراقبت بسیاری میخواهد و چون بسیاری از کشاورزان در این زمینه آگاهی و دانش نداشتند بتدریج از بین رفت.
وی با انتقاد از بیتوجهی مسئولان استان از تجربیات کشاورزان باسابقه استان در حوزه کشاورزی، درباره راهکارهای کاهش آسیبها به نخلستانها میگوید: طی سالهای گذشته کلاسهای آموزشی برای کشاورزان منطقه برگزار میشد که در افزایش سطح آگاهی کشاورزان بسیار مؤثر بود و هم اکنون نیز برخی از آسیبها بهدلیل اطلاعات کم کشاورزان در کشت، نگهداری نخلستان و محصولات است اما این کلاسها مدتهاست که دیگر برگزار نمیشود در صورتی که علاوه بر برگزاری این کلاسها باید به باغها سرکشی شود و حتی آب و خاک مناطق مختلف برای حاصلخیز شدن باغها و... هرچند وقت یکبار مورد آزمایش قرار گیرد تا کیفیت لازم برای کشت را داشته باشند.
انجام تحقیقات؛ علت اصلی پیشرفت کشورها در زمینه خرمای باکیفیت
کشاورزی معتقد است، تحقیقات در دنیا حرف اول را میزند و تصریح میکند: دلیلی که موجب شد خرما در برخی از کشورها نظیر هند، چین، مصر و مراکش بویژه اردن که هم اکنون در زمینه کشت خرمای «مجول» بسیار پیشرفت کرده، تحقیقات بسیاری بود که در آن کشورها در این زمینه انجام شده است.
حذف روش آبیاری سنتی غرقابی در نخیلات استان
مدیر آب و خاک و امور فنی مهندسی جهاد کشاورزی استان بوشهر نیز با اشاره به اجرای طرح تحول کشاورزی دشتستان که شامل نخلستانها نیز میشود، به «ایران» میگوید: این طرح جزو طرحهای بزرگی است که در کارگروه اقتصاد مقاومتی مصوب شده و بخشی از آن به نخیلات مربوط میشود. این طرح به اصلاح شیوههای آبیاری و... میپردازد که هم اکنون این طرح در مرحلهای قرار دارد که شامل نخلستانها میشود.
مسعود خوارزمی نیا در خصوص اهداف اجرای طرح نخلستان در قالب طرح تحول کشاورزی دشتستان اظهار میدارد: افزایش راندمان، ارتقا و بهرهوری آب از طریق انتقال آب با لوله، تغییر شیوه آبیاری سنتی به روشهای نوین، اصلاح و نوسازی نخیلات موجود، حذف و جایگزین کردن نخیلات کم بازده با پربازده و ایجاد اشتغال پایدار در منطقه از جمله اهداف این طرح است.
وی با بیان اینکه ضرورت و پیش نیاز طرح هم تأمین آب مطمئن و تنظیم شده است، تغییر روشهای سنتی و غرقابی و تأمین نهادههای کشاورزی را از ملزومات طرح عنوان میکند.
خوارزمی نیا میافزاید: طرح تحول کشاورزی دشتستان شامل34هزار و 250هکتار است که شامل اراضی و باغها شهرهای دالکی، وحدتیه و... میشود و منظور از باغها هم اغلب نخیلات است.
وی وسعت نخیلات دشتستان را بالغ بر 18هزار هکتار عنوان میکند و درباره تعداد درختان نخل میگوید: بر اساس اصول علمی کشاورزی در هر هکتار 156 اصله نخل باید کاشته شده باشد که البته این میزان در عمل بیشتر است چون کشاورزان از سالها قبل این کار را انجام دادهاند و فاصلهها بهصورت علمی رعایت نشده است.
این مسئول ادامه میدهد: اراضی کشاورزی و باغهای شهرهای دالکی و وحدتیه از سد در حال احداث دالکی سیراب میشوند ولی چون هنوز سد بهطور کامل احداث نشده اجرای این طرح هنوز در این مناطق آغاز نشده چرا که این طرح با محوریت تأمین آب مطمئن اجرایی میشود.
مدیر آب و خاک و امور فنی مهندسی جهاد کشاورزی استان بوشهر تصریح میکند: هم اکنون این طرح فقط در شبکههای زیرمجموعه سد رئیسعلی دلواری شامل مناطق شبانکاره، آبپخش و سعدآباد، در حال اجراست.
وی با اشاره به اینکه طرح تحول کشاورزی برای اجرا مراحل مختلفی دارد، میگوید: این طرح در مرحله نخست و طی تفاهمنامه منعقد شده بین استانداری و نمایندههای وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان مدیریت در حدود 10هزار و 100 هکتار وارد فاز مطالعه و اجرایی شده است. از این میزان، 2هزار و 400 هکتار آن مربوط به نخیلات سعدآباد، 6 هزار و 500 هکتار نخیلات آبپخش و یکهزار و 200 هکتار هم نخیلات منطقه «کلل» میشود که در این بخش نیز عملیات اصلاح شیوههای آبیاری را شروع کردهایم.
خوارزمی نیا تصریح میکند: شیوه آبیاری کنونی نخیلات به روش «غرقابی» است که در این شیوه 20 تا 30 اصله نخل از طریق بند خاکی به ارتفاع حدود یک تا 2متر محصور میشود و این بند خاکی مانند استخر برای دوره آبیاری 4 تا 6ماهه پر از آب خواهد بود اما این شیوه آبیاری مشکلاتی دارد که از جمله آن میتوان به مصرف بیرویه آب، کوبیدگی خاک بر اثر فشار وارده حجم آب روی خاک، خفگی ریشهها، کمبود آب در ردههای پایین دست، افزایش آفتهای گیاهی، مشکلات زیست محیطی اشاره کرد. همه این مشکلات در نهایت منجر به کاهش محصول در واحد سطح و کاهش منابع آبی موجود و بروز مشکلات اقتصادی برای کشاورزان خواهد شد.
این مسئول اظهار میدارد: با توجه به این شرایط، اصلاح شیوه آبیاری یک ضرورت است و حتماً باید در منطقه انجام شود چون با اصلاح این شیوه، افزایش راندمان آبیاری به 85درصد میرسد. البته کاهش هدررفت آب و کاهش مشکلات زه کشی، بهرهبرداری بهینه از منابع آبی موجود و افزایش تولید محصول در واحد سطح، بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان از دیگر مزایای استفاده از شیوه نوین آبیاری است.
خوارزمی نیا درباره وضعیت اجرای طرح نخلستان در شهرستان دشتستان میگوید: مطالعه، طراحی و عملیات آبیاری تحت فشار این طرح در منطقه سعدآباد که شامل نخیلات میشود، انجام شده و شبکهها هم حدود 80درصد پیشرفت فیزیکی دارد. البته در بخشهایی که شبکههای آبیاری انجام شده، وارد فاز درون مزرعهای نیز شدهایم بهطوری که مدت یک ماه است عملیات درون مزرعهای برای یکهزار و 900 هکتار از یکهزار انجام شده است همچنین برای 600 هکتار از آن این عملیات آغاز شده و برای یکهزار و 600 هکتار آن نیز عقد قرارداد شده است.
استفاده از لولههای «یو پی وی سی» در نخلستانها برای نخستین بار در کشور
وی اظهار میدارد: شبکه آبرسانی این طرح نیز از طریق لولههای «یو پیویسی» است که برای نخستین بار در کشور در این وسعت و از این لولهها برای نخیلات استفاده میشود. قبلاً از لولههای پلی اتیلن استفاده میشد اما این لولهها مزایای زیادی دارند که از جمله آن داشتن عمر مفید و مقاومت بیشتر این لولهها نسبت به لولههای پلی اتیلن و قیمت مناسب است.
خوارزمی نیا در خصوص دیگر اقدامات انجام شده میگوید: اجرای پایلوت اصلاح شیوه آبیاری نخیلات روستای چهاربرج منطقه آبپخش، انجام مطالعات اجتماعی طرح در 7هزار و 960هکتار از دیگر اقدامات انجام شده است که شامل برگزاری کلاسهای آموزشی برای کشاورزان با هدف آگاهی بخشی و افزایش شناخت آنها از اهداف و نحوه اجرای این طرح است تا بتوانند همکاری بهتری داشته باشند. همچنین ایجاد شرکتهای تعاونی تولید در مناطق آبپخش و سعدآباد نیز در دیگر اقدامات انجام شده است.
خوارزمی نیا اظهار میدارد: تاکنون 44میلیارد و 900 میلیون تومان برای اجرای طرح تحول کشاورزی دشتستان هزینه شده است. وی تصریح میکند: هم اکنون بهخاطر استفاده از شیوه سنتی آبیاری و... شاید حدود 30درصد محصول را از نخیلات داشته باشیم یعنی به ازای هر مترمکعب آب مصرفی حدود 300 تا 350 گرم محصول به دست میآید که با اجرای این طرح، میزان محصول تولیدی خرما به یک کیلو و 300 گرم افزایش خواهد یافت.
برنامه هستهای و برجام از سه منظر
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت
دیروز در روز ملی فناوری هستــــهای، مـــذاکرات وین دنبال شد. قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینیم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت میکنیم. این تقارن زمینهای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت هستهای و برجام بپردازم. سالهاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هستهای ایجاد تردید میکند. دوم عدهای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بینالملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هستهای ادامه دهیم. یعنی به روشنی میگویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟ بر اساس نظریهای دیگر داشتن انرژی هستهای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینههای غیرضروری و طاقتفرسا برای جامعه است. این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد. طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هستهای را در دستور کار خود قرار داد. در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاشهای صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختیها از پا ننشستند، امروز نه تنها در زمینه توسعه تکنولوژی هستهای با هدف تولید انرژی و بهرهبرداری انسانی و صلحآمیز از آن در حوزههای مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد. مقارن با روز ملی فناوری هستهای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوریهای پزشکی و دارویی رونمایی میکند.
امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوریهای هستهای بهطرز خیرهکنندهای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشتهاند. در آن سال و قبل از برجام فعالیتهای هستهای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژهای IR1 بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافتهاند که شامل انواع IR2m, IR6، IR4 نیز میشوند. دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اطلاع داد که قبل از برجام توان غنیسازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است. این آمارها به سادگی نادرست بودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری داراییهای هستهای برای حمله به این توافق را اثبات میکند. برجام نه تنها وقفهای در توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بیشائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلحآمیز از دیدگاه جامعه بینالمللی تبدیل کرد. صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامههای هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیتهای هستهای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم. برخی به خطا گمان میکنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آنچه از راه برجام بهدست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملتهای جهان نسبت به صلحآمیز و تحت نظارت بودن برنامههای هستهای ما بود. ما امروز تا جایی به این هدف رسیدهایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگطلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجاب کردن جهان در تهدید قلمداد کردن برنامههای هستهای ایران از دست داده است. دولتهای نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نه تنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامههای تماماً صلحآمیز هستهای ایران را به اولین نمونه از پروندههای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعهای تاریخی بود. به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نه تنها امنیتیسازی انرژی هستهای را از راه جعل اخبار و روایتسازیهای دروغین و با کمک لابیهای صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هستهای ما بود، لحظهای برای متوقف کردن و به عقب راندن پیشرفتهای ملت ما کوتاهی نکرده است. ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.
اولین گام؛ فتوای بیبدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هستهای بدون آثار زیانبار و غیرانسانی آن، پیامی روشن و بیشائبه پیرامون ضمانت صلحآمیز بودن و صلحآمیز باقی ماندن فعالیتهای هستهای ما به جامعه بینالمللی رساند.
دومین گام؛ انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران برخلاف القائات جنگافروزان به صراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاشهای آن در جهت صلحآمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیست محیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است. برجام یک گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتی کردن دروغین برنامههای هستهای ایران را به هراس انداخت.
امروز اما با وجود این دسیسهها میتوانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعه یافتهترین برنامههای علمی در فناوری هستهای، شفافترین صنعت هستهای در سراسر جهان را داریم که میتواند در آیندهای نه چندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل ان پی تی باشد. یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هستهای در منطقهای بشدت مستعد بحران بود. بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامههای هستهای ما، برخی کشورها آماده بودند که در همچشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هستهای که میتوانست آثار مصیبتباری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند. شفافیت و امنیتیزدایی از برنامههای هستهای، سایه ترس و تردید بر برنامههای دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد. رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هستهای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشتناپذیری از هم گسست.
دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتیسازی از برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشتشمار آن را عصبانیتر از قبل کرده است. اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هستهای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکست خورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد. ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکستهای دیگر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان میدهد. دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیرقانونی اعلام کرده است. در سایه این مقاومت و تلاشها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزلناپذیری دولت و در رأس آن رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتی کردن و نظامی نمایاندن صنعت هستهای موفق شود. اکنون با مشاهده پیشرفتهای هستهای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریمها، میتوانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهیها و مانعتراشیها، موفقیتآمیز بود. «تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت
دیروز در روز ملی فناوری هستــــهای، مـــذاکرات وین دنبال شد. قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینیم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت میکنیم. این تقارن زمینهای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت هستهای و برجام بپردازم. سالهاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هستهای ایجاد تردید میکند. دوم عدهای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بینالملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هستهای ادامه دهیم. یعنی به روشنی میگویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟ بر اساس نظریهای دیگر داشتن انرژی هستهای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینههای غیرضروری و طاقتفرسا برای جامعه است. این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد. طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هستهای را در دستور کار خود قرار داد. در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاشهای صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختیها از پا ننشستند، امروز نه تنها در زمینه توسعه تکنولوژی هستهای با هدف تولید انرژی و بهرهبرداری انسانی و صلحآمیز از آن در حوزههای مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد. مقارن با روز ملی فناوری هستهای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوریهای پزشکی و دارویی رونمایی میکند.
امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوریهای هستهای بهطرز خیرهکنندهای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشتهاند. در آن سال و قبل از برجام فعالیتهای هستهای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژهای IR1 بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافتهاند که شامل انواع IR2m, IR6، IR4 نیز میشوند. دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اطلاع داد که قبل از برجام توان غنیسازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است. این آمارها به سادگی نادرست بودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری داراییهای هستهای برای حمله به این توافق را اثبات میکند. برجام نه تنها وقفهای در توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بیشائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلحآمیز از دیدگاه جامعه بینالمللی تبدیل کرد. صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامههای هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیتهای هستهای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم. برخی به خطا گمان میکنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آنچه از راه برجام بهدست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملتهای جهان نسبت به صلحآمیز و تحت نظارت بودن برنامههای هستهای ما بود. ما امروز تا جایی به این هدف رسیدهایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگطلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجاب کردن جهان در تهدید قلمداد کردن برنامههای هستهای ایران از دست داده است. دولتهای نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نه تنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامههای تماماً صلحآمیز هستهای ایران را به اولین نمونه از پروندههای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعهای تاریخی بود. به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نه تنها امنیتیسازی انرژی هستهای را از راه جعل اخبار و روایتسازیهای دروغین و با کمک لابیهای صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هستهای ما بود، لحظهای برای متوقف کردن و به عقب راندن پیشرفتهای ملت ما کوتاهی نکرده است. ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.
اولین گام؛ فتوای بیبدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هستهای بدون آثار زیانبار و غیرانسانی آن، پیامی روشن و بیشائبه پیرامون ضمانت صلحآمیز بودن و صلحآمیز باقی ماندن فعالیتهای هستهای ما به جامعه بینالمللی رساند.
دومین گام؛ انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران برخلاف القائات جنگافروزان به صراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاشهای آن در جهت صلحآمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیست محیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است. برجام یک گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتی کردن دروغین برنامههای هستهای ایران را به هراس انداخت.
امروز اما با وجود این دسیسهها میتوانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعه یافتهترین برنامههای علمی در فناوری هستهای، شفافترین صنعت هستهای در سراسر جهان را داریم که میتواند در آیندهای نه چندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل ان پی تی باشد. یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هستهای در منطقهای بشدت مستعد بحران بود. بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامههای هستهای ما، برخی کشورها آماده بودند که در همچشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هستهای که میتوانست آثار مصیبتباری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند. شفافیت و امنیتیزدایی از برنامههای هستهای، سایه ترس و تردید بر برنامههای دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد. رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هستهای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشتناپذیری از هم گسست.
دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتیسازی از برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشتشمار آن را عصبانیتر از قبل کرده است. اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هستهای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکست خورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد. ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکستهای دیگر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان میدهد. دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیرقانونی اعلام کرده است. در سایه این مقاومت و تلاشها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزلناپذیری دولت و در رأس آن رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتی کردن و نظامی نمایاندن صنعت هستهای موفق شود. اکنون با مشاهده پیشرفتهای هستهای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریمها، میتوانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهیها و مانعتراشیها، موفقیتآمیز بود. «تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.
اعمال محدودیتها با اجماع عمومی
سعید معدنی
جامعهشناس
باید برای مقابله با شیوع گسترده و با سرعت کرونای انگلیسی که بیشتر شهرهای کشور را قرمز کرده سه محور اساسی در نظر گرفت، نخست تصمیمات مسئولان، سپس حضور مردم و رعایت پروتکلهای بهداشتی و در نهایت بررسی پیچیدگیهای این ویروس هزار چهره. در ارتباط با تصمیمگیری مسئولان، مردم به گونهای دچار سردرگمی شدهاند، به عنوان مثال برخی سؤال میکنند که وقتی مسافرت با ماشین شخصی ممنوع میشود، چرا با اتوبوس، قطار و هواپیما همچنان سفرها برقرار هستند؟ آیا بهتر نیست با ماشین شخصی به مسافرت برویم و این کار ایمنتر نیست؟ چراکه وسایل نقلیه عمومی میتوانند خطرسازتر باشند. سؤال دیگر مردم این است که چرا در ساعات پایانی شب باید جریمه شوند، در حالی که میبینیم به دلیل همین اعمال محدودیتهای شبانه، در ساعات عصر هنگام و غروب پیک شلوغی ایجاد میشود. البته سیاستها هم به گونهای است که اقتصاد کشور هم باید بچرخد.
در شرایط کرونا، اقتصاد کشور کم رمق یا فلج شده، چرخه شبکه حمل و نقل، توزیع آذوقه و کشاورزی باید بچرخد و در عین حال دولتمردان نمیتوانند به این دلایل گفته شده، بیش از این اعمال محدودیت کنند.
از سویی دیگر، در سال گذشته مردم اندوختهای داشتند و توانستند در قرنطینه باقی بمانند، اما امسال شاید اقتصاد ضعیف خانوادهها اجازه ندهد که مردم در خانه مانده و قرنطینه شوند، به همین خاطر ما با یک نگرانی مواجه هستیم و میبینیم اعمال محدودیتها نمیتواند در جامعه به صورت کامل اجرا شود، این در حالی است که برخی از مردم تصور میکنند این بیماری برای استعمار و استثمار ساخته شده و عوام هم چنین نظریههایی را بیشتر میپسندند و قبول میکنند و فکر میکنند که شیوع بیماری ساخته و پرداخته امپریالیسم جهانی است تا جایی که عدهای از مردم هم درخصوص رعایت پروتکلها بی تفاوت شدهاند.
برخی هم تصور میکنند از طریق لمس کردن سطوح و اشیاء بیماری انتقال نمییابد و پروتکلها را به صورت کامل رعایت نمیکنند. مسائل اقتصادی، اجتماعی و در عین حال اطلاعات متناقض، برخی از مردم را بی خیال کرده است.
بیماری کرونا پیچیدگیهای خاص خود را دارد و مسیرش را عوض کرده و البته کرونای انگلیسی متفاوتتر و شدیدتر خود را نشان داده و این مسأله در گسترش بیماری نقش زیادی دارد.
اگر بخواهیم در مسیر پیش رو موفق باشیم، در وهله نخست باید وحدت نظر بین مسئولان وجود داشته باشد و شیوههای صحبت کردن با مردم باید رویه یکسانی داشته باشد، درخصوص مسائل اقتصادی هم، دولتمردان باید یک روش اورژانسی را در پیش بگیرند. امروز شاهد هستیم که شوکی به همه جامعه وارد شده است، به اعتقاد من باید بیشتر از متخصصان استفاده شود و جنبه علمی و نگاه علمی پزشکان و دانشمندان به مردم گفته شود، آگاهیرسانیهای تخصصی و علمی و اشراف کامل به پیچیدگی این بیماری و علل افزایش شیوع آن، سبب میشود تا مردم هم پروتکلها و شیوهنامههای بهداشتی را بیش از پیش اعمال کنند تا در نهایت بتوانیم از این بیماری در زمان کوتاهتری عبور کنیم.
جامعهشناس
باید برای مقابله با شیوع گسترده و با سرعت کرونای انگلیسی که بیشتر شهرهای کشور را قرمز کرده سه محور اساسی در نظر گرفت، نخست تصمیمات مسئولان، سپس حضور مردم و رعایت پروتکلهای بهداشتی و در نهایت بررسی پیچیدگیهای این ویروس هزار چهره. در ارتباط با تصمیمگیری مسئولان، مردم به گونهای دچار سردرگمی شدهاند، به عنوان مثال برخی سؤال میکنند که وقتی مسافرت با ماشین شخصی ممنوع میشود، چرا با اتوبوس، قطار و هواپیما همچنان سفرها برقرار هستند؟ آیا بهتر نیست با ماشین شخصی به مسافرت برویم و این کار ایمنتر نیست؟ چراکه وسایل نقلیه عمومی میتوانند خطرسازتر باشند. سؤال دیگر مردم این است که چرا در ساعات پایانی شب باید جریمه شوند، در حالی که میبینیم به دلیل همین اعمال محدودیتهای شبانه، در ساعات عصر هنگام و غروب پیک شلوغی ایجاد میشود. البته سیاستها هم به گونهای است که اقتصاد کشور هم باید بچرخد.
در شرایط کرونا، اقتصاد کشور کم رمق یا فلج شده، چرخه شبکه حمل و نقل، توزیع آذوقه و کشاورزی باید بچرخد و در عین حال دولتمردان نمیتوانند به این دلایل گفته شده، بیش از این اعمال محدودیت کنند.
از سویی دیگر، در سال گذشته مردم اندوختهای داشتند و توانستند در قرنطینه باقی بمانند، اما امسال شاید اقتصاد ضعیف خانوادهها اجازه ندهد که مردم در خانه مانده و قرنطینه شوند، به همین خاطر ما با یک نگرانی مواجه هستیم و میبینیم اعمال محدودیتها نمیتواند در جامعه به صورت کامل اجرا شود، این در حالی است که برخی از مردم تصور میکنند این بیماری برای استعمار و استثمار ساخته شده و عوام هم چنین نظریههایی را بیشتر میپسندند و قبول میکنند و فکر میکنند که شیوع بیماری ساخته و پرداخته امپریالیسم جهانی است تا جایی که عدهای از مردم هم درخصوص رعایت پروتکلها بی تفاوت شدهاند.
برخی هم تصور میکنند از طریق لمس کردن سطوح و اشیاء بیماری انتقال نمییابد و پروتکلها را به صورت کامل رعایت نمیکنند. مسائل اقتصادی، اجتماعی و در عین حال اطلاعات متناقض، برخی از مردم را بی خیال کرده است.
بیماری کرونا پیچیدگیهای خاص خود را دارد و مسیرش را عوض کرده و البته کرونای انگلیسی متفاوتتر و شدیدتر خود را نشان داده و این مسأله در گسترش بیماری نقش زیادی دارد.
اگر بخواهیم در مسیر پیش رو موفق باشیم، در وهله نخست باید وحدت نظر بین مسئولان وجود داشته باشد و شیوههای صحبت کردن با مردم باید رویه یکسانی داشته باشد، درخصوص مسائل اقتصادی هم، دولتمردان باید یک روش اورژانسی را در پیش بگیرند. امروز شاهد هستیم که شوکی به همه جامعه وارد شده است، به اعتقاد من باید بیشتر از متخصصان استفاده شود و جنبه علمی و نگاه علمی پزشکان و دانشمندان به مردم گفته شود، آگاهیرسانیهای تخصصی و علمی و اشراف کامل به پیچیدگی این بیماری و علل افزایش شیوع آن، سبب میشود تا مردم هم پروتکلها و شیوهنامههای بهداشتی را بیش از پیش اعمال کنند تا در نهایت بتوانیم از این بیماری در زمان کوتاهتری عبور کنیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ضرورت تسهیل و توسعه تجارت میان کشورهای عضو «دی 8»
-
راه حل مشکلات «بازگشت به مردم» است
-
سازوکار مصوبات کرونایی
-
پیچ اصلی مصایب اقتصادی را رد کردیم
-
رونمایی از نخستین قطار ملی مترو
-
شاخص درانتظار سه تحول مهم اقتصادی و سیاسی
-
فهرست اقدامات رفع تحریم تهیه میشود
-
دسترسی به «کلاب هاوس» غیر ممکن شد
-
«آقا مرتضی» بر مدار حاشیه
-
دموکراسی باید در خدمت منافع توده باشد
-
بازی با العین برای فوتبال ایران مهم است
-
فدا شدن در راه محیط زیست با کمترین حمایت حقوقی
-
کرونا جان خبرنگار باسابقه «ایرنا» را گرفت
-
تولید خرمای دشتستان 4 برابر میشود
-
برنامه هستهای و برجام از سه منظر
-
اعمال محدودیتها با اجماع عمومی
اخبارایران آنلاین