ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت علی (ع):
فکر تو گنجایش هرچیز را ندارد، پس آن را برای آنچه «مهم» است، فارغ گردان.
غررالحکم: ج ۲، ص ۶۰۶
حسن ناهید: هر نوازندهای باید سبک خودش را داشته باشد
هر نوازندهای باید سبک خودش را داشته باشد همانطور که در تار نوازی صدای تار شهناز و دیگران فرق دارد در نینوازی نیز این موضوع صدق میکند. ساز هر نوازندهای صدای خود را دارد و سبکش هم مشخص است. من هیچ وقت از زنده یاد کسایی تقلید نکردم و دنبال کار خودم رفتهام و تک نوازیهای زیادی داشتهام. وقتی وارد کارهای ارکستری شدم متوجه شدم نی نقطه ضعفی دارد و آن هم این است که وقتی میخواهی از صدای بم به زیر بروی یک نت کم است. در این راستا از استاد قنبریمهر کمک خواستیم تا این خصوصیت نی را برطرف کنند اما این در حالی بود که زیبایی نوای نی در این بود که با همان شیوه شنیده شود. در حالی که کسایی هم سالها با همین نیها نواخته است. یادم میآید زمانی که با ارکستر فیلارمونیک لندن به رهبری ایرج صهبایی همکاری میکردم یک روز نوازنده فلوت ارکستر نزد من آمد و سازم را گرفت و گفت «ساز سختی به نظر میرسد.» البته من چند سالی است که دیگر توان نواختن نی ندارم.به دلیل انجام عمل ایمپلنت دیگر نمیتوانم ساز بنوازم و حالا تنها از راه تدریس در دانشگاه و کلاس خصوصی امورات زندگیام میگذرد.
بخشی از گفتههای این نوازنده پیشکسوت در ایسنا
در یاد مانده
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
بهمن 79 برای نخستین بار زمان جشنواره فیلم فجر، به سینمای رسانه رفتم. سینما استقلال در میدان ولی عصر، آن روزها و شبها میزبان روزنامهنگاران، منتقدان و خبرنگاران بود. حس و حال جشنواره آن سال، دیگر برایم تکرار نشد. منتقدانی که دوستشان داشتم و سالها مطالبشان را خوانده بودم، از نزدیک میدیدم و گاهی صدای گپ و گفت و شوخیهایشان درباره فیلمها را میشنیدم. حمیدرضا صدر یکی از منتقدانی بود که هر بعد از ظهر به سینما استقلال میآمد، خوش پوش، آراسته، محترم و مؤقر بود و همیشه دورش تعداد زیادی از دوستان و همراهانش حلقه زده بودند. تصویر او، وقتی با اشتیاق درباره فیلمها حرف میزد از مقابل چشمانم پاک نمیشود. در همه این سالها که او عشق بیدریغش را نثار فوتبال کرد و با شور درباره آن سخن گفت، یا گاهی درباره فیلم یا رخداد سینمایی نوشت، بخشی از تصویری که از صدر در ذهنم شکل میگرفت، به لابی سینما استقلال برمیگشت و مشتاقانی که دورش جمع میشدند و نمیگذاشتند او تنها باشد.
صدر از اواسط دهه هشتاد تمرکزش را بر فوتبال گذاشت و کمتر مطلب سینمایی نوشت. بارها بهعنوان کارشناس فوتبال در برنامههای تلویزیونی حضور یافت و برای مردم به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. مفسری که دانش، نوع نگاه، لحن و صدایش او را از بسیاری از کارشناسان این حوزه متمایز میکرد. خبر درگذشت او، در این روزهای تلخ و سخت، بسیاری را غمگین کرد. بویژه آنهایی که نقدها و یادداشتهای سینمایی و ورزشیاش را خوانده و شخصیت بانشاط و شوخ طبعش را میشناختند. این جا دیگر آن جمله تکراری «او سرشار از زندگی بود و قرابتی با مرگ نداشت» معنا پیدا میکند. صدر، بسیار از مرگ دور بود، حتی وقتی نامش با سرطان گره خورده و چهرهاش در تصاویری که اواخر عمر از او منتشر میشد، آشکارا علائم پیش رونده بیماری را نشان میداد. گمان میکردم عشق و شور زندگی، او را نجات خواهد داد اما زندگی، قانون خودش را دارد. با این همه، او آگاهانه با مرگ و نیستی برخورد کرد. رنج و بهت مواجهه با بیماری یا علاقهای که به زندگی داشت را در کتابی نوشت، شاید این گونه در برابر نیستی ایستاد. با ثبت چیزهایی که از دست میرفت و برای آخرین بار تجربه میشد، با شریک کردن دیگران در احساس مردی که به سمت مرگ، پیش میرود و با آن چشم در چشم میشود.
چند روز پیش، پیکر حمیدرضا صدر در قطعه نامآوران به خاک سپرده شد. زمان زیادی طول کشید تا پیکرش از غربت به خانه بازگردد، وطن، جایی بود که انتخاب کرده بود تا در آن آرام گیرد. پیشتر، اعضای بدنش را اهدا کرده بود، به دیگران زندگی بخشید و برای خانه آخر، خاک وطن را انتخاب کرد. این، قطعه آخر پازل زندگی مردی بود که کوشید ما را در لذتهایش شریک کند، لذت تماشای فوتبال، دیدن یک فیلم یا تئاتر. مردی مؤقر، دوستداشتنی و پرشور. نامی که ما را با دنیایی از احساس و جوانی گره میزد: حمیدرضا صدر.
روزنامهنگار
بهمن 79 برای نخستین بار زمان جشنواره فیلم فجر، به سینمای رسانه رفتم. سینما استقلال در میدان ولی عصر، آن روزها و شبها میزبان روزنامهنگاران، منتقدان و خبرنگاران بود. حس و حال جشنواره آن سال، دیگر برایم تکرار نشد. منتقدانی که دوستشان داشتم و سالها مطالبشان را خوانده بودم، از نزدیک میدیدم و گاهی صدای گپ و گفت و شوخیهایشان درباره فیلمها را میشنیدم. حمیدرضا صدر یکی از منتقدانی بود که هر بعد از ظهر به سینما استقلال میآمد، خوش پوش، آراسته، محترم و مؤقر بود و همیشه دورش تعداد زیادی از دوستان و همراهانش حلقه زده بودند. تصویر او، وقتی با اشتیاق درباره فیلمها حرف میزد از مقابل چشمانم پاک نمیشود. در همه این سالها که او عشق بیدریغش را نثار فوتبال کرد و با شور درباره آن سخن گفت، یا گاهی درباره فیلم یا رخداد سینمایی نوشت، بخشی از تصویری که از صدر در ذهنم شکل میگرفت، به لابی سینما استقلال برمیگشت و مشتاقانی که دورش جمع میشدند و نمیگذاشتند او تنها باشد.
صدر از اواسط دهه هشتاد تمرکزش را بر فوتبال گذاشت و کمتر مطلب سینمایی نوشت. بارها بهعنوان کارشناس فوتبال در برنامههای تلویزیونی حضور یافت و برای مردم به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. مفسری که دانش، نوع نگاه، لحن و صدایش او را از بسیاری از کارشناسان این حوزه متمایز میکرد. خبر درگذشت او، در این روزهای تلخ و سخت، بسیاری را غمگین کرد. بویژه آنهایی که نقدها و یادداشتهای سینمایی و ورزشیاش را خوانده و شخصیت بانشاط و شوخ طبعش را میشناختند. این جا دیگر آن جمله تکراری «او سرشار از زندگی بود و قرابتی با مرگ نداشت» معنا پیدا میکند. صدر، بسیار از مرگ دور بود، حتی وقتی نامش با سرطان گره خورده و چهرهاش در تصاویری که اواخر عمر از او منتشر میشد، آشکارا علائم پیش رونده بیماری را نشان میداد. گمان میکردم عشق و شور زندگی، او را نجات خواهد داد اما زندگی، قانون خودش را دارد. با این همه، او آگاهانه با مرگ و نیستی برخورد کرد. رنج و بهت مواجهه با بیماری یا علاقهای که به زندگی داشت را در کتابی نوشت، شاید این گونه در برابر نیستی ایستاد. با ثبت چیزهایی که از دست میرفت و برای آخرین بار تجربه میشد، با شریک کردن دیگران در احساس مردی که به سمت مرگ، پیش میرود و با آن چشم در چشم میشود.
چند روز پیش، پیکر حمیدرضا صدر در قطعه نامآوران به خاک سپرده شد. زمان زیادی طول کشید تا پیکرش از غربت به خانه بازگردد، وطن، جایی بود که انتخاب کرده بود تا در آن آرام گیرد. پیشتر، اعضای بدنش را اهدا کرده بود، به دیگران زندگی بخشید و برای خانه آخر، خاک وطن را انتخاب کرد. این، قطعه آخر پازل زندگی مردی بود که کوشید ما را در لذتهایش شریک کند، لذت تماشای فوتبال، دیدن یک فیلم یا تئاتر. مردی مؤقر، دوستداشتنی و پرشور. نامی که ما را با دنیایی از احساس و جوانی گره میزد: حمیدرضا صدر.
هنرمندان در فضای مجازی
اگر قرار باشد از اتفاقهای مرتبط با حوزه فرهنگ، موضوعات مشترک بازنشر شده در صفحات مجازی اهالی فرهنگ و هنر را لیست کنیم؛ سالروز تولد تهمینه میلانی، آرزوی سلامتی برای آناهیتا درگاهی و غلبه بر کرونا و در نهایت فروش جهانی «متری شیش و نیم» که از مرز یک میلیون دلار گذشته، در صدر این فهرست قرار میگیرد؛ اما با اتفاقات روز گذشته و آنچه یکشنبه شب در پنجشیر افتاد، فهیم دشتی سخنگوی جبهه مقاومت، ستاره دیروز فضای مجازی بود.
تاریخ از یاد نخواهد برد
شهادت فهیم دشتی سخنگوی جبهه مقاومت ملی و ژنرال عبدالودود زره، خواهرزاده احمدشاه مسعود، بازخورد زیادی در میان چهرههای فرهنگی داشت. ابراهیم مختاری مستندساز درباره او نوشت: «فهیم_دشتی سخنگوی جبهه مقاومت شهید شده. پیشتر گفته بود اگر هم کشته شویم، تاریخ از ایستادگی ما خواهد نوشت؛ از کسانی که تا آخر خط ایستادند. او پایان داستان خود را به خط خود قهرمانانه نوشت: دریغا شیر آهنکوه مردا که تو بودی کوهوار پیش از آنکه به خاک افتی نستوه و استوار مرده بودی.» سیداحمد میرزاده شاعر و نویسنده خراسانی به همین مناسبت سروده تازهاش را منتشر کرد: «شب بود و شعله بود و شرر بود و... شیرها/ ققنوسوار از دلِ خاکستر آمدند/ دیوانهوار خیلِ گرازانِ خیرهسر/ با پای خود به بیشهی شیرِ نر آمدند/ با پرچمی سفید و دلی همچو شب، سیاه/ مغرور از سیاهیِ این لشکر آمدند/ ناگاه شد قیامت و از هم شکافت کوه!/ یعنی به پنجشیر نه ! در محشر آمدند.../ اما هنوز شعلهی این جنگ سرکش است/ یک سوی جنگ، عاشق و یک سوی، داعش است!» عالیه عطایی نویسنده اصالتاً افغانستانی با چند روایت کوتاه از آنچه در افغانستان تجربه شده، با این جملات یادداشتاش را به پایان رسانده: «شهادت فهیم دشتی یادمان انداخت که مردان در میدان جنگ کشته میشوند نه در پست و استوری به تهدید و حسابکشی از زنان.» علی دهباشی سروده نجیب بارور را بازنشر کرده است که در بخشی از آن میخوانیم: «من با کدام واژه، کدامین صدا تورا/ در شعرهای خویش به فریاد آورم/ شهنامهها به قد بلندت نمیرسند/ حماسهها به پیش تو زانو شکستهاند/ ای برتر از خیال من و شعر خستهام/ من با کدام قصه روایت کنم تو را/ تا شمهای شجاعت مردان راستین/ تا گوشهای شهامت کوههای با وقار/ تا ذرهای حکایت منصوریات شود/ داری درون سینهی تاریخ داستان/ پنجشیر قهرمان، پنجشیر قهرمان.» اسدالله امرایی نویسنده و مترجم ایرانی با انتشار تصویر احمد مسعود از او نوشته: «شاید او را بشکنید. شاید او را بکشید. اما تاریخ از یاد نخواهد برد که یک نفر در برابر تاریکی ایستاد سر بلند کرد و چراغی برافروخت منظورم عدد نیست و نخواستم بگویم مرد، چون در لشکرش زنان دلاور افغان هم هستند. قصه همین است. آقا محمدخانها جز جنایاتشان چیزی نماند اما لطفعلیخان در یادها و قصهها ماند و میماند.» مهراب قاسمخانی فیلمنامهنویس، هادی تقیزاده نویسنده و پژوهشگر تاریخ، نوید محمودی فیلمساز، رضا گوران کارگردان تئاتر و سینما، حمیدرضا آذرنگ بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر، علیرضا قربانی و... دیگر چهرههایی بودند که به نبرد روزهای اخیر پنجشیر واکنش نشان دادند.
چهرهها
فرزاد مؤتمن در استوری صفحه اینستاگرامش عکسی از فیلم تحسین شده «شبهای روشن» منتشر کرده و نوشته: «در فیلم «شبهای روشن» عکسهایی از برخی از مهمترین نویسندگان، بر دیوارهای هال خانه «استاد»، در کنار هم نصب شدهاند. تنها قاب عکس برشت، جدا از دیگران، خودنمایی میکند و جایی نصب شده که هنگام باز شدن در خانه، نور روشن در راهپلهها بر آن میتابد و آن را نورانی میسازد.»
لیندا کیانی با انتشار بخشهایی از سریال «روزگار قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری، از دوران دانشجویی و البته شوق دیدار حسین پناهی یاد کرده: «سال ۸۱، اطراف میمه، کلاس و دانشگاه رو میپیچوندم و از آقای عیاری اجازه میگرفتم و میرفتم که به هر بهانهای حسین پناهی رو از نزدیک ببینم... یکی از اون روزهایی که برای به تماشا نشستن حسین پناهی میرفتم، روز فیلمبرداری این سکانس بود. من اون روزها غرق لذت تماشای حسین پناهی، عیاری و سینما بودم.»
آئین مشکاتیان در فاصله کمتر از دو هفته از سالروز درگذشت پدرش با این عبارات یاد پرویز مشکاتیان را گرامی داشته: «روح پدر در آرامش، انوار حقیقت، نهال معرفتش در کارگاه هستی را به درختی بدل کردند تنومند. تاریخ و هنر، ریشهها و شاخههایش را چنان پروراندند که بس ژرفند و بلند... و دست طبیعت است که گاهی ساقههای گیاهانی نحیف از آن آویزانند تا خود را به بالا کشند و به هر ترفندی رخ بنمایند. اما این بار هوشمندی انوار هستند که در فرایندی واژگون نه تنها نمیرویانند، بل میسوزانند.»
پیشنهادهای حوزه فرهنگ
عالیه عطایی نویسندهی فارسی زبان اهل افغانستان خواندن کتاب «از قیطریه تا اورنجکانتی» را پیشنهاد داده است. او در مقدمه تحلیل و به تعبیر دقیقتر خودش «مواجههاش با این کتاب» نوشته است: «در روزهای تلخ تلخ... فکرم بود این کتاب را نخوانم. کمابیش میدانستم آخرین کلمات دکتر صدر چه خواهد بود... اما شبی که شروع به خواندنش کردم زمین نگذاشتمش.» مهتاب کرامتی هم در صفحه اینستاگرامش تماشای بسته فیلم کوتاه «شکست زمان» که اکرانش از جمعه 19 شهریورماه آغاز میشود را پیشنهاد داده است. این بسته شامل 6 فیلم کوتاه «خراش» اثر مجید امینی، «مرگ تدریجی» اثر آمین صحرایی، «آداپت» اثر کمال کچوئیان، «ورای سکوت» اثر آذر تجلی، «سنگبال» اثر آمین صحرایی و «فیلمرغ» اثر امیرمسعود سهیلی است.
تاریخ از یاد نخواهد برد
شهادت فهیم دشتی سخنگوی جبهه مقاومت ملی و ژنرال عبدالودود زره، خواهرزاده احمدشاه مسعود، بازخورد زیادی در میان چهرههای فرهنگی داشت. ابراهیم مختاری مستندساز درباره او نوشت: «فهیم_دشتی سخنگوی جبهه مقاومت شهید شده. پیشتر گفته بود اگر هم کشته شویم، تاریخ از ایستادگی ما خواهد نوشت؛ از کسانی که تا آخر خط ایستادند. او پایان داستان خود را به خط خود قهرمانانه نوشت: دریغا شیر آهنکوه مردا که تو بودی کوهوار پیش از آنکه به خاک افتی نستوه و استوار مرده بودی.» سیداحمد میرزاده شاعر و نویسنده خراسانی به همین مناسبت سروده تازهاش را منتشر کرد: «شب بود و شعله بود و شرر بود و... شیرها/ ققنوسوار از دلِ خاکستر آمدند/ دیوانهوار خیلِ گرازانِ خیرهسر/ با پای خود به بیشهی شیرِ نر آمدند/ با پرچمی سفید و دلی همچو شب، سیاه/ مغرور از سیاهیِ این لشکر آمدند/ ناگاه شد قیامت و از هم شکافت کوه!/ یعنی به پنجشیر نه ! در محشر آمدند.../ اما هنوز شعلهی این جنگ سرکش است/ یک سوی جنگ، عاشق و یک سوی، داعش است!» عالیه عطایی نویسنده اصالتاً افغانستانی با چند روایت کوتاه از آنچه در افغانستان تجربه شده، با این جملات یادداشتاش را به پایان رسانده: «شهادت فهیم دشتی یادمان انداخت که مردان در میدان جنگ کشته میشوند نه در پست و استوری به تهدید و حسابکشی از زنان.» علی دهباشی سروده نجیب بارور را بازنشر کرده است که در بخشی از آن میخوانیم: «من با کدام واژه، کدامین صدا تورا/ در شعرهای خویش به فریاد آورم/ شهنامهها به قد بلندت نمیرسند/ حماسهها به پیش تو زانو شکستهاند/ ای برتر از خیال من و شعر خستهام/ من با کدام قصه روایت کنم تو را/ تا شمهای شجاعت مردان راستین/ تا گوشهای شهامت کوههای با وقار/ تا ذرهای حکایت منصوریات شود/ داری درون سینهی تاریخ داستان/ پنجشیر قهرمان، پنجشیر قهرمان.» اسدالله امرایی نویسنده و مترجم ایرانی با انتشار تصویر احمد مسعود از او نوشته: «شاید او را بشکنید. شاید او را بکشید. اما تاریخ از یاد نخواهد برد که یک نفر در برابر تاریکی ایستاد سر بلند کرد و چراغی برافروخت منظورم عدد نیست و نخواستم بگویم مرد، چون در لشکرش زنان دلاور افغان هم هستند. قصه همین است. آقا محمدخانها جز جنایاتشان چیزی نماند اما لطفعلیخان در یادها و قصهها ماند و میماند.» مهراب قاسمخانی فیلمنامهنویس، هادی تقیزاده نویسنده و پژوهشگر تاریخ، نوید محمودی فیلمساز، رضا گوران کارگردان تئاتر و سینما، حمیدرضا آذرنگ بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر، علیرضا قربانی و... دیگر چهرههایی بودند که به نبرد روزهای اخیر پنجشیر واکنش نشان دادند.
چهرهها
فرزاد مؤتمن در استوری صفحه اینستاگرامش عکسی از فیلم تحسین شده «شبهای روشن» منتشر کرده و نوشته: «در فیلم «شبهای روشن» عکسهایی از برخی از مهمترین نویسندگان، بر دیوارهای هال خانه «استاد»، در کنار هم نصب شدهاند. تنها قاب عکس برشت، جدا از دیگران، خودنمایی میکند و جایی نصب شده که هنگام باز شدن در خانه، نور روشن در راهپلهها بر آن میتابد و آن را نورانی میسازد.»
لیندا کیانی با انتشار بخشهایی از سریال «روزگار قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری، از دوران دانشجویی و البته شوق دیدار حسین پناهی یاد کرده: «سال ۸۱، اطراف میمه، کلاس و دانشگاه رو میپیچوندم و از آقای عیاری اجازه میگرفتم و میرفتم که به هر بهانهای حسین پناهی رو از نزدیک ببینم... یکی از اون روزهایی که برای به تماشا نشستن حسین پناهی میرفتم، روز فیلمبرداری این سکانس بود. من اون روزها غرق لذت تماشای حسین پناهی، عیاری و سینما بودم.»
آئین مشکاتیان در فاصله کمتر از دو هفته از سالروز درگذشت پدرش با این عبارات یاد پرویز مشکاتیان را گرامی داشته: «روح پدر در آرامش، انوار حقیقت، نهال معرفتش در کارگاه هستی را به درختی بدل کردند تنومند. تاریخ و هنر، ریشهها و شاخههایش را چنان پروراندند که بس ژرفند و بلند... و دست طبیعت است که گاهی ساقههای گیاهانی نحیف از آن آویزانند تا خود را به بالا کشند و به هر ترفندی رخ بنمایند. اما این بار هوشمندی انوار هستند که در فرایندی واژگون نه تنها نمیرویانند، بل میسوزانند.»
پیشنهادهای حوزه فرهنگ
عالیه عطایی نویسندهی فارسی زبان اهل افغانستان خواندن کتاب «از قیطریه تا اورنجکانتی» را پیشنهاد داده است. او در مقدمه تحلیل و به تعبیر دقیقتر خودش «مواجههاش با این کتاب» نوشته است: «در روزهای تلخ تلخ... فکرم بود این کتاب را نخوانم. کمابیش میدانستم آخرین کلمات دکتر صدر چه خواهد بود... اما شبی که شروع به خواندنش کردم زمین نگذاشتمش.» مهتاب کرامتی هم در صفحه اینستاگرامش تماشای بسته فیلم کوتاه «شکست زمان» که اکرانش از جمعه 19 شهریورماه آغاز میشود را پیشنهاد داده است. این بسته شامل 6 فیلم کوتاه «خراش» اثر مجید امینی، «مرگ تدریجی» اثر آمین صحرایی، «آداپت» اثر کمال کچوئیان، «ورای سکوت» اثر آذر تجلی، «سنگبال» اثر آمین صحرایی و «فیلمرغ» اثر امیرمسعود سهیلی است.
فیلم کوتاه پاتوقی برای دیدن و گپزدن میخواهد
امیر مهدی صادقی
فیلمساز
1. فیلم کوتاه فضا و بستری برای تجربه است. در فیلم بلند فیلمساز نسبت به تهیهکننده و مخاطب باید پاسخگو باشد و هر تجربه تازه ریسک بالایی میطلبد اما در ساخت فیلم کوتاه این دغدغهها از فیلمساز گرفته میشود و او با خیال راحتتر میتواند بر خلاقیت تمرکز کند و جسارت بیشتری به خرج دهد؛ البته این بدان معنا نیست که در فیلمهای بلند سینمای ایران جسارت وجود ندارد اتفاقاً فیلمسازان همنسل من اغلب فیلمسازان جسوری هستند و باید قبول کنیم سینما در حال پوستاندازی است و نسل جدیدی از فیلمسازان فعالیت میکنند که به روزتر هستند و این نشاط وارد سینما شده است. با این همه، در فیلم کوتاه راحتتر میشود با تنوع نگاه و جسارت کار کرد و نتیجه گرفت و اگر هم شکستی باشد شکست نرمتری است. در عین حال باید این موضوع را هم در نظر داشت که مسائل اقتصادی بر همه امور غالب است و سینما بخصوص سینمای مهجور کوتاه زیر سایه آن قرار دارد. خیلی از دوستان از فعالیت در این عرصه فاصله گرفتهاند چون تجربهها دارد تجربههای گرانی میشود.
2. حضور عوامل حرفهای در ترکیب فیلم کوتاه و در پاسخ به این فرضیه که این موضوع بر اقتصاد تولید فیلم کوتاه تأثیر داشته یا بیشتر جنبه پشتیبانی و حمایت دارد باید بگویم عموماً فیلمسازان این عرصه سودای بازگشت سرمایه ندارند پس این تفکر که استفاده از بازیگر چهره باعث دیده شدن فیلم میشود، درست نیست. دستاورد این همکاری برای کارگردان بیشتر از دیده شدن فیلم است. برای من که به شخصه فیلم کوتاه را برای تجربه و مشق کردن جهت ورود به حوزه فیلم بلند انتخاب کردهام، همکاری با عوامل و تشکیلات حرفهای باعث میشود زودتر و بهتر با این فضا آشنا شوم، پس دستاوردش برای من کارگردان است نه دیده شدن فیلم و موارد تبلیغاتی. البته همکاری با عوامل حرفهای نیاز به تطبیق شرایط هم دارد. فضای کار در فیلم کوتاه عموماً با دوستی عجین شده و تجربه همکاری با بازیگر حرفهای شما را به سمت حرفهای بودن سوق میدهد.
3. یکی از نگرانیهای ما فیلمسازان فیلم کوتاه سرنوشت گروه اکران هنر و تجربه با توجه به تغییر دولت است. امیدوارم دولت جدید به این گروه اکران روی خوش نشان بدهد. اساساً این نوع اکران باید در اختیار سینمای مستند، کوتاه و انیمیشن قرار بگیرد. چرا که این تولیدات جز جشنوارهها عرصهای برای دیده شدن ندارند. با شیوع کرونا اکران فیلم کوتاه در فضای مجازی قوت گرفت اما فراموش نکنیم مخاطب فیلم کوتاه مخاطب خاصی است و به پاتوقی برای فیلم دیدن و فضای گفتوگو نیاز دارد. انگار تجربه فیلم دیدن با فضای گفتوگوی بعد از آن تکمیل میشود. برای مخاطب فیلم کوتاه فرقی نمیکند، هر جا که فیلم را نمایش بدهید برای تماشای آن میآید. بر این اساس اکران آنلاین و در دسترس بودن فیلمها تأثیر چندانی در دیده شدن آنها ندارد. سینما یک هنر جمعی است. همانطور که گروهی دور هم جمع میشوند و فیلم میسازند باید محصول آن را هم با هم دید.
فیلمساز
1. فیلم کوتاه فضا و بستری برای تجربه است. در فیلم بلند فیلمساز نسبت به تهیهکننده و مخاطب باید پاسخگو باشد و هر تجربه تازه ریسک بالایی میطلبد اما در ساخت فیلم کوتاه این دغدغهها از فیلمساز گرفته میشود و او با خیال راحتتر میتواند بر خلاقیت تمرکز کند و جسارت بیشتری به خرج دهد؛ البته این بدان معنا نیست که در فیلمهای بلند سینمای ایران جسارت وجود ندارد اتفاقاً فیلمسازان همنسل من اغلب فیلمسازان جسوری هستند و باید قبول کنیم سینما در حال پوستاندازی است و نسل جدیدی از فیلمسازان فعالیت میکنند که به روزتر هستند و این نشاط وارد سینما شده است. با این همه، در فیلم کوتاه راحتتر میشود با تنوع نگاه و جسارت کار کرد و نتیجه گرفت و اگر هم شکستی باشد شکست نرمتری است. در عین حال باید این موضوع را هم در نظر داشت که مسائل اقتصادی بر همه امور غالب است و سینما بخصوص سینمای مهجور کوتاه زیر سایه آن قرار دارد. خیلی از دوستان از فعالیت در این عرصه فاصله گرفتهاند چون تجربهها دارد تجربههای گرانی میشود.
2. حضور عوامل حرفهای در ترکیب فیلم کوتاه و در پاسخ به این فرضیه که این موضوع بر اقتصاد تولید فیلم کوتاه تأثیر داشته یا بیشتر جنبه پشتیبانی و حمایت دارد باید بگویم عموماً فیلمسازان این عرصه سودای بازگشت سرمایه ندارند پس این تفکر که استفاده از بازیگر چهره باعث دیده شدن فیلم میشود، درست نیست. دستاورد این همکاری برای کارگردان بیشتر از دیده شدن فیلم است. برای من که به شخصه فیلم کوتاه را برای تجربه و مشق کردن جهت ورود به حوزه فیلم بلند انتخاب کردهام، همکاری با عوامل و تشکیلات حرفهای باعث میشود زودتر و بهتر با این فضا آشنا شوم، پس دستاوردش برای من کارگردان است نه دیده شدن فیلم و موارد تبلیغاتی. البته همکاری با عوامل حرفهای نیاز به تطبیق شرایط هم دارد. فضای کار در فیلم کوتاه عموماً با دوستی عجین شده و تجربه همکاری با بازیگر حرفهای شما را به سمت حرفهای بودن سوق میدهد.
3. یکی از نگرانیهای ما فیلمسازان فیلم کوتاه سرنوشت گروه اکران هنر و تجربه با توجه به تغییر دولت است. امیدوارم دولت جدید به این گروه اکران روی خوش نشان بدهد. اساساً این نوع اکران باید در اختیار سینمای مستند، کوتاه و انیمیشن قرار بگیرد. چرا که این تولیدات جز جشنوارهها عرصهای برای دیده شدن ندارند. با شیوع کرونا اکران فیلم کوتاه در فضای مجازی قوت گرفت اما فراموش نکنیم مخاطب فیلم کوتاه مخاطب خاصی است و به پاتوقی برای فیلم دیدن و فضای گفتوگو نیاز دارد. انگار تجربه فیلم دیدن با فضای گفتوگوی بعد از آن تکمیل میشود. برای مخاطب فیلم کوتاه فرقی نمیکند، هر جا که فیلم را نمایش بدهید برای تماشای آن میآید. بر این اساس اکران آنلاین و در دسترس بودن فیلمها تأثیر چندانی در دیده شدن آنها ندارد. سینما یک هنر جمعی است. همانطور که گروهی دور هم جمع میشوند و فیلم میسازند باید محصول آن را هم با هم دید.
ترسیم گر زیباییهای موسیقی
رضا مهدوی
موسیقی شناس و منتقد هنری
«کوارتت زهی ۲،۱و۳» مجموعهای متفاوت و شنیدنی از فرم موسیقی اروپایی اما با تِم و اِلمانهای موسیقی ایرانی، نشان از هوش و ذکاوت و دانش همه جانبه صاحب اثر دکترهرمز فرهت دارد؛ تشکیل از یک گونه محتوایی در دوجنبه موسیقی شرق و غرب را برای مخاطب زمینهسازی میکند. زنده یاد هرمز فرهت متولد ۱۳۰۷ تهران در ۲۵ مرداد پس از ۹۳ سال زندگی پربار در دوبلین پایتخت کشور ایرلند شمالی درگذشت. موسیقی ایرانی را در اوج کمال نزد استاد حسین صبا نخستین نویسنده سیستم آموزش سنتور در هنرستان موسیقی ملی و همینطور نزد نصرالله زرین پنجه سه تار آموخت و سپس برای کسب دانش از موسیقی غربی رهسپار امریکا و اروپا شد. پایان نامهاش با عنوان «مفهوم موسیقی دستگاهی ایران »نوشتاری است کاربردی و راهگشا که دردانشگاه یو سی ال اِی نوشت و دانشگاه کمبریج منتشرکرد و از منابع مهم موسیقی ملی ایران محسوب میشود... . سالها ریاست و استادی موسیقی دانشگاه تهران و بعدها دردانشکدههای معتبر غرب تدریس و ریاست داشت. او مردی همه جانبه نگر بود و موسیقی را ابزار مناسبی قرار داد برای ساخت موسیقیهای فیلمفارسی که با موسیقی متن فیلم «گاو» اثر مهرجویی در این ژانر موسیقایی به شهرت دست یازید. آنچه در آلبوم «کوارتت زهی ۱، ۲و ۳ «بیشتر از هرچه نمایانگری میکند کوارتت شماره یک است(ساخته شده در ۱۳۳۲وبرنده جایزه آهنگسازی از دانشگاه استنفورد) که حالت تونال دارد در مقایسه با کوارتت دوم (ساخته شده در۱۳۴۳دردانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس) از معدود آثاری که از موسیقی ایرانی بهرهجویی کرده و از درآمد دستگاه ماهور نشأت گرفته با ریتمهای معروف شش و هشت و سه چهار موسیقی ملی ایران که درآمیختگی ای جذاب بهوجود آورده در کنار کوارتت شماره سوم (ساخته شده در ۱۳۴۸ دوران بازگشت از تحصیل در امریکا اجرا شده در ۱۳۵۲ دانشگاه تهران) که دارای سرزندگی و فرح انگیزی است و در میانه کار از تغزل و شاعرانگی مملو میشود و درابتدای مانده به قسمت چهارم هوای تازه و امید بخش مستولی میگردد به قسمتهای قبل و اما در قسمت آخر غمگنانه و اضطراب برانگیزانه میشود که این گونه فرم آهنگسازی در موسیقی غربی متداول است!
کوارتت زهی شامل چهار ساز از یک خانواده است مثل دو ویولن، ویولا و ویلنسل... گفتنی است کوارتت زهی اول در سن پترزبورگ فرانسه اجرا و ضبط شده و دیگر کوارتتهای زهی توسط «کوارتت زهی اروند» با ویلن اولی نگار افاضل و ویلن دومی امیر باورچی و ویلن آلتوی بابک کوهستانی و ویلنسل آیدین احمدینژاد در استودیو دیلمان و استودیو خاک بهعنوان نخستین و آخرین آلبوم رسمی زنده یاد استاد دکتر هرمز فرهت از سوی مؤسسه راوی تولید و نشر یافته. شنیدن چندباره این آلبوم بیکلام موسیقایی چندین حسن دارد از جمله مقایسه با آثار شناخته شده موسیقیدانان کلاسیک مغرب زمین که هرمز فرهت هم شأن آنهاست و درک دقیق و درست از موسیقی کلاسیک ایران و غرب و نیز موسیقی مدرن دارد.بعد اینکه شنونده را به دنیایی خارج از روزمرگی و عوام پسندی رهنمون کرده و تفکر و تعقل را در هر قطعه یا میزان میزانبندی شده ای هر کوراتت به عالم درون و بیرون ارجاع میدهد... یاد و نامش گرامی.
کوارتت ۲،۱و۳
اثر پروفسور هرمزفرهت
ناشر: راوی آذرکیمیا
سال: ۱۳۹۵
موسیقی شناس و منتقد هنری
«کوارتت زهی ۲،۱و۳» مجموعهای متفاوت و شنیدنی از فرم موسیقی اروپایی اما با تِم و اِلمانهای موسیقی ایرانی، نشان از هوش و ذکاوت و دانش همه جانبه صاحب اثر دکترهرمز فرهت دارد؛ تشکیل از یک گونه محتوایی در دوجنبه موسیقی شرق و غرب را برای مخاطب زمینهسازی میکند. زنده یاد هرمز فرهت متولد ۱۳۰۷ تهران در ۲۵ مرداد پس از ۹۳ سال زندگی پربار در دوبلین پایتخت کشور ایرلند شمالی درگذشت. موسیقی ایرانی را در اوج کمال نزد استاد حسین صبا نخستین نویسنده سیستم آموزش سنتور در هنرستان موسیقی ملی و همینطور نزد نصرالله زرین پنجه سه تار آموخت و سپس برای کسب دانش از موسیقی غربی رهسپار امریکا و اروپا شد. پایان نامهاش با عنوان «مفهوم موسیقی دستگاهی ایران »نوشتاری است کاربردی و راهگشا که دردانشگاه یو سی ال اِی نوشت و دانشگاه کمبریج منتشرکرد و از منابع مهم موسیقی ملی ایران محسوب میشود... . سالها ریاست و استادی موسیقی دانشگاه تهران و بعدها دردانشکدههای معتبر غرب تدریس و ریاست داشت. او مردی همه جانبه نگر بود و موسیقی را ابزار مناسبی قرار داد برای ساخت موسیقیهای فیلمفارسی که با موسیقی متن فیلم «گاو» اثر مهرجویی در این ژانر موسیقایی به شهرت دست یازید. آنچه در آلبوم «کوارتت زهی ۱، ۲و ۳ «بیشتر از هرچه نمایانگری میکند کوارتت شماره یک است(ساخته شده در ۱۳۳۲وبرنده جایزه آهنگسازی از دانشگاه استنفورد) که حالت تونال دارد در مقایسه با کوارتت دوم (ساخته شده در۱۳۴۳دردانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس) از معدود آثاری که از موسیقی ایرانی بهرهجویی کرده و از درآمد دستگاه ماهور نشأت گرفته با ریتمهای معروف شش و هشت و سه چهار موسیقی ملی ایران که درآمیختگی ای جذاب بهوجود آورده در کنار کوارتت شماره سوم (ساخته شده در ۱۳۴۸ دوران بازگشت از تحصیل در امریکا اجرا شده در ۱۳۵۲ دانشگاه تهران) که دارای سرزندگی و فرح انگیزی است و در میانه کار از تغزل و شاعرانگی مملو میشود و درابتدای مانده به قسمت چهارم هوای تازه و امید بخش مستولی میگردد به قسمتهای قبل و اما در قسمت آخر غمگنانه و اضطراب برانگیزانه میشود که این گونه فرم آهنگسازی در موسیقی غربی متداول است!
کوارتت زهی شامل چهار ساز از یک خانواده است مثل دو ویولن، ویولا و ویلنسل... گفتنی است کوارتت زهی اول در سن پترزبورگ فرانسه اجرا و ضبط شده و دیگر کوارتتهای زهی توسط «کوارتت زهی اروند» با ویلن اولی نگار افاضل و ویلن دومی امیر باورچی و ویلن آلتوی بابک کوهستانی و ویلنسل آیدین احمدینژاد در استودیو دیلمان و استودیو خاک بهعنوان نخستین و آخرین آلبوم رسمی زنده یاد استاد دکتر هرمز فرهت از سوی مؤسسه راوی تولید و نشر یافته. شنیدن چندباره این آلبوم بیکلام موسیقایی چندین حسن دارد از جمله مقایسه با آثار شناخته شده موسیقیدانان کلاسیک مغرب زمین که هرمز فرهت هم شأن آنهاست و درک دقیق و درست از موسیقی کلاسیک ایران و غرب و نیز موسیقی مدرن دارد.بعد اینکه شنونده را به دنیایی خارج از روزمرگی و عوام پسندی رهنمون کرده و تفکر و تعقل را در هر قطعه یا میزان میزانبندی شده ای هر کوراتت به عالم درون و بیرون ارجاع میدهد... یاد و نامش گرامی.
کوارتت ۲،۱و۳
اثر پروفسور هرمزفرهت
ناشر: راوی آذرکیمیا
سال: ۱۳۹۵
منابع نهضت عاشورا-24
تاریخ در قالب دعا و زیارت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
«کامِلُ الزّیارات» با موضوع زیارت، تألیف محدث و عالم شیعه ابن قولویه قمی (م ۳۶۷ق) یکی دیگر از منابع تاریخی واقعه عاشوراست که از مهمترین منابع روایی و دعایی شیعه است که مورد وثوق عالمان دین قرار دارد. این کتاب با عناوین «الزیارات»، «جامع الزیارات» و «کامل الزیاره» نیز خوانده شده و به زبان فارسی ترجمه شده است. کتاب کامل الزیارات درموضوع فضیلت و چگونگی زیارت پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع) و امامزادگان و مؤمنان تألیف شده و مجموعه روایاتی را از اهل بیت(ع)در این باره آورده است.
جعفربن محمد معروف به ابنقولویه مؤلف این کتاب از راویان برجسته شیعه در قرن چهارم هجری است. وی یکی از شاگردان برجسته و بنام «محمدبن یعقوب کلینی» و «شیخ مفید» بهشمار میآید. ابن قولویه از فقهای صاحب فتوا و نظراتش حد میانه آرای اهل حدیث و مکتب متکلمان بوده و دارای تألیفات فراوانی است.
وی انگیزه خود از نگارش کتاب کامل الزیارات را نشر فضیلت و اهمیت زیارت، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع) در میان مؤمنین بیان کرده و تلاش کرده با نشر معارف اهل بیت(ع) و نقل ثواب زیارت آن بزرگواران، به جمیع اهل ایمان، هدیهای تقدیم کرده باشد. کامل الزیارات از مهمترین منابع روایی و یکی از کتب مرجع در روایتهای دعا در شیعه است که در طول هزار سال پس از تألیف پیوسته مورد توجه علما و بزرگان دین بوده و روایات آن در منابع مهم روایی شیعه مانند:«المزار شیخ مفید،» «تهذیب»و«استبصار» شیخ طوسی، تألیفات ابن طاووس، «المزار ابن مشهدی»، «بحار الانوار»، «وسائل الشیعه»و«مستدرک الوسائل» نقل شده است.
از ویژگیهای کامل الزیارات این است که ابنقولویه همه راویان را توثیق کرده و بنا را بر اعتبار و صحیح بودن کلیه نقلها گذاشته و مدعی است حتی یک حدیث نادر و ضعیف هم در کتاب خود نیاورده است.این به علمای دین فرصت داده تا آن دسته از راویانی که در کتابهای رجالی نامی از آنها به میان نیامده و اما در سلسله اسناد کامل الزیارات آمده، اعتماد کنند.تا آنجا که نقلهای این کتاب یکی از منابع دست اول حدیث برای مؤلفان و محدثان متأخر به شمار میرود. کما اینکه روایتهای آن یکی از منابع کتب دعا و زیارات همانند «مفاتیح الجنان» تألیف شیخ عباس قمی است.
اغلب مطالب کتاب مربوط به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی میباشد و 82 باب از ابواب را به خود اختصاص داده است. مؤلف از موضوعاتی چون پیشگویی واقعه عاشورا، آگاهی فرشتگان از آن و عزاداری موجودات برای آن حضرت سخن به میان آورده و از قول امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل کرده که آسمان و زمین و خورشید و ملائک، ۴۰ روز بر کشتگان کربلا گریستند. وجود این روایات میتواند مبنایی برای عزاداری 40 روزه شیعیان در سوگ امام حسین(ع) به حساب آید. همچنین مبنای زیارت رفتن پیاده (از جمله در اربعین) را میتوان از برخی روایات این کتاب دانست که در آنها زیارت امام حسین با پای پیاده توصیه شده است.
همچنین قدیمیترین متنی که زیارت عاشورا در آن نقل شده، کامل الزیارات است که به نقل از امام باقر(ع) آورده است.
این کتاب دارای ترجمههایی به فارسی است که یکی از ترجمهها توسط سید محمدجواد ذهنی تهرانی انجام گرفته است.
با بررسی متن روایات ابنقولویه، میتوان دریافت که مؤلف با نقل روایاتی ویژه، هدف اصلی نهضت امام را تحت تأثیر دیدگاهی خاص قرار داده است. هدفی که بنمایههای آن را در کتب اهلسنّت میتوان یافت. روایات ابن قولویه در حوزه حوادث غیرطبیعی پس از شهادت امام(ع) که بخشی از آن در کتب متقدم اهلسنت آمده نشان از آن دارد که شیوه وی در نقل و توثیق این دست از روایات همان شیوه اهلسنت و عمدتاً مکتب تاریخنگاری شام است. گزارشهای این کتاب پیرامون واقعه عاشورا در برخی موارد با وقایع مسلم یا روایات تاریخی ناسازگار است و در مواردی شأن امام معصوم(ع) را خدشهدار میکند که به جهت شخصیت تأثیرگذار مؤلف و سلسله اسناد وی، پایه و اساسی برای نقل علمای شیعی در قرنهای بعد شده است. تحریف از مسائلی است که پس از هر واقعهای، امکان بروز و ظهور دارد. پس از عاشورا سیل هجوم نقل اخبار و ذکر رخدادها و وقایع آن حادثه عظیم، به گفتار و نوشتار تبدیل شد؛ چراکه حادثه عاشورا چنان عظیم بود که کمتر کسی پیدا میشد که در گستره حکومت اسلامی آن را شنیده و درباره آن به بحث و گفتوگو ننشسته باشد. از اینرو، پس از حادثه عاشورا انبوهی از اخبار و روایت وارد کتب تاریخی حدیثی شد که پالایش و آلایش آنها بتدریج کار سهل و آسانی نبود. تردیدی نیست که انگیزههای سیاسی و اجتماعی فراوانی برای تحریف این واقعه از همان آغاز، وجود داشته است که مهمترین آن حاکمیت استبدادی مخوف امویان بر سرزمینهای اسلامی آن هم به مدتی نسبتاً طولانی بوده است.
دبیر گروه پایداری
«کامِلُ الزّیارات» با موضوع زیارت، تألیف محدث و عالم شیعه ابن قولویه قمی (م ۳۶۷ق) یکی دیگر از منابع تاریخی واقعه عاشوراست که از مهمترین منابع روایی و دعایی شیعه است که مورد وثوق عالمان دین قرار دارد. این کتاب با عناوین «الزیارات»، «جامع الزیارات» و «کامل الزیاره» نیز خوانده شده و به زبان فارسی ترجمه شده است. کتاب کامل الزیارات درموضوع فضیلت و چگونگی زیارت پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع) و امامزادگان و مؤمنان تألیف شده و مجموعه روایاتی را از اهل بیت(ع)در این باره آورده است.
جعفربن محمد معروف به ابنقولویه مؤلف این کتاب از راویان برجسته شیعه در قرن چهارم هجری است. وی یکی از شاگردان برجسته و بنام «محمدبن یعقوب کلینی» و «شیخ مفید» بهشمار میآید. ابن قولویه از فقهای صاحب فتوا و نظراتش حد میانه آرای اهل حدیث و مکتب متکلمان بوده و دارای تألیفات فراوانی است.
وی انگیزه خود از نگارش کتاب کامل الزیارات را نشر فضیلت و اهمیت زیارت، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع) در میان مؤمنین بیان کرده و تلاش کرده با نشر معارف اهل بیت(ع) و نقل ثواب زیارت آن بزرگواران، به جمیع اهل ایمان، هدیهای تقدیم کرده باشد. کامل الزیارات از مهمترین منابع روایی و یکی از کتب مرجع در روایتهای دعا در شیعه است که در طول هزار سال پس از تألیف پیوسته مورد توجه علما و بزرگان دین بوده و روایات آن در منابع مهم روایی شیعه مانند:«المزار شیخ مفید،» «تهذیب»و«استبصار» شیخ طوسی، تألیفات ابن طاووس، «المزار ابن مشهدی»، «بحار الانوار»، «وسائل الشیعه»و«مستدرک الوسائل» نقل شده است.
از ویژگیهای کامل الزیارات این است که ابنقولویه همه راویان را توثیق کرده و بنا را بر اعتبار و صحیح بودن کلیه نقلها گذاشته و مدعی است حتی یک حدیث نادر و ضعیف هم در کتاب خود نیاورده است.این به علمای دین فرصت داده تا آن دسته از راویانی که در کتابهای رجالی نامی از آنها به میان نیامده و اما در سلسله اسناد کامل الزیارات آمده، اعتماد کنند.تا آنجا که نقلهای این کتاب یکی از منابع دست اول حدیث برای مؤلفان و محدثان متأخر به شمار میرود. کما اینکه روایتهای آن یکی از منابع کتب دعا و زیارات همانند «مفاتیح الجنان» تألیف شیخ عباس قمی است.
اغلب مطالب کتاب مربوط به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی میباشد و 82 باب از ابواب را به خود اختصاص داده است. مؤلف از موضوعاتی چون پیشگویی واقعه عاشورا، آگاهی فرشتگان از آن و عزاداری موجودات برای آن حضرت سخن به میان آورده و از قول امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل کرده که آسمان و زمین و خورشید و ملائک، ۴۰ روز بر کشتگان کربلا گریستند. وجود این روایات میتواند مبنایی برای عزاداری 40 روزه شیعیان در سوگ امام حسین(ع) به حساب آید. همچنین مبنای زیارت رفتن پیاده (از جمله در اربعین) را میتوان از برخی روایات این کتاب دانست که در آنها زیارت امام حسین با پای پیاده توصیه شده است.
همچنین قدیمیترین متنی که زیارت عاشورا در آن نقل شده، کامل الزیارات است که به نقل از امام باقر(ع) آورده است.
این کتاب دارای ترجمههایی به فارسی است که یکی از ترجمهها توسط سید محمدجواد ذهنی تهرانی انجام گرفته است.
با بررسی متن روایات ابنقولویه، میتوان دریافت که مؤلف با نقل روایاتی ویژه، هدف اصلی نهضت امام را تحت تأثیر دیدگاهی خاص قرار داده است. هدفی که بنمایههای آن را در کتب اهلسنّت میتوان یافت. روایات ابن قولویه در حوزه حوادث غیرطبیعی پس از شهادت امام(ع) که بخشی از آن در کتب متقدم اهلسنت آمده نشان از آن دارد که شیوه وی در نقل و توثیق این دست از روایات همان شیوه اهلسنت و عمدتاً مکتب تاریخنگاری شام است. گزارشهای این کتاب پیرامون واقعه عاشورا در برخی موارد با وقایع مسلم یا روایات تاریخی ناسازگار است و در مواردی شأن امام معصوم(ع) را خدشهدار میکند که به جهت شخصیت تأثیرگذار مؤلف و سلسله اسناد وی، پایه و اساسی برای نقل علمای شیعی در قرنهای بعد شده است. تحریف از مسائلی است که پس از هر واقعهای، امکان بروز و ظهور دارد. پس از عاشورا سیل هجوم نقل اخبار و ذکر رخدادها و وقایع آن حادثه عظیم، به گفتار و نوشتار تبدیل شد؛ چراکه حادثه عاشورا چنان عظیم بود که کمتر کسی پیدا میشد که در گستره حکومت اسلامی آن را شنیده و درباره آن به بحث و گفتوگو ننشسته باشد. از اینرو، پس از حادثه عاشورا انبوهی از اخبار و روایت وارد کتب تاریخی حدیثی شد که پالایش و آلایش آنها بتدریج کار سهل و آسانی نبود. تردیدی نیست که انگیزههای سیاسی و اجتماعی فراوانی برای تحریف این واقعه از همان آغاز، وجود داشته است که مهمترین آن حاکمیت استبدادی مخوف امویان بر سرزمینهای اسلامی آن هم به مدتی نسبتاً طولانی بوده است.
عکس نوشت
مهمانشهر«تربتجام» سالهاست در خراسان رضوی برای پذیرش مهاجران افغانستانی فعال شده، از 27 سال قبل. این فضا بعد از پنج سال با همکاری کمیساریای سازمان ملل از فضای چادرنشینی تبدیل به شهرکی تازهساز با ۹۲۸ واحد مسکونی شد. در گزارش تصویری که درایسنا منتشر شده آمده؛ در حال حاضر دو هزار و 300 تبعه افغانستانی آسیبپذیردراین مهمانشهر زندگی میکنند و امکانات درمانی و رفاهی دراختیار آنان قرار گرفته است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حسن ناهید: هر نوازندهای باید سبک خودش را داشته باشد
-
در یاد مانده
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
فیلم کوتاه پاتوقی برای دیدن و گپزدن میخواهد
-
ترسیم گر زیباییهای موسیقی
-
تاریخ در قالب دعا و زیارت
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین