غرب بیآبروتر از همیشه
سپهر خلجی
عضو شورایعالی ایرنا
حوادث اوکراین بار دیگر صفحه جدیدی از نگاه غرب به رویدادها را در برابر دیدگان دنیا گشود که عبرتهای بسیاری از آن میتوان برشمرد. علاوه بر آن، حوادث اوکراین در مقایسه با برخی حوادثی که در سالهای اخیر دنیا شاهد آن بوده است کلکسیونی از تناقضات غرب در مواجهه با رخدادها را جلوی چشم هر بینندهای قرار داد. یقیناً جنگ علیه ملتها و تخریب زیرساخت ها، کشتار مردم بیدفاع، بیخانمان کردن ملتها، نسلکشی و... محکوم است اما در مقایسه تطبیقی حوادث اوکراین با برخی از حوادث چند سال اخیر در نظام بینالملل ویترینی از برخوردهای گزینشی، دو گانه و منافقانه غرب در برابر رویدادها کاملاً هویدا شد. به این تناقضات دقت کنید:
- در جنگ اوکراین، همه غرب یکپارچه در دفاع از اوکراین وارد شد اما در جنگ سوریه همین مدعیان مخالف جنگ، یکپارچه علیه دولت قانونی و صراحتاً حامی تروریستها و تکفیریها عمل کردند.
- در جنگ سوریه غرب یکپارچه خواهان زیر کشیدن دولت قانونی مستقر بود اما در حوادث اوکراین یکپارچه پشتیبان دولت مستقر.
- در جنگ سوریه دولتی را که علیه تروریستها میجنگید، تحریم تسلیحاتی کردند اما در حوادث اوکراین سیل سلاح و مهمات را روانه کردند.
- در سوریه همه رسانههای بینالمللی را علیه دولت قانونی آن بسیج کردند اما در حوادث اوکراین همه رسانهها را به خدمت دولت کییف درآوردند.
- در تمام این سالها در برابر کشتار مردم سوریه، عراق، افغانستان، یمن و نسلکشی در این کشورها سکوت کردند اما برای جنگ در اوکراین کمپینهای قوی تبلیغاتی و سیاسی ایجاد کردند(مهمان برنامه بیبیسی در حالی که بغض کرده، به دوربین چشم میدوزد و برای کشته شدن اروپاییهای مو بلوند و چشم رنگی ابراز تأسف میکند و...)
- در حوادث اوکراین ورزش و هنر و علم را که همیشه مدعی بودند سیاسی نیست، به ابزار تحریم تبدیل کردند(حتی گربههای روسی را هم از مسابقات حذف کردند!)
- در قضیه اوکراین از همه ظرفیتهای خود در اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای محکوم کردن یک طرف ماجرا استفاده کردند اما در برابر کودک کشی در یمن دم بر نیاوردند و قاتلان مردم یمن را به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل درآوردند.
- در جنگ اوکراین تمام مرزهای خود را روی آوارگان باز کردند (حتی تا سه سال اجازه اقامت دادند) اما در ماجرای سوریه حاضر به پذیرش آوارگان نبودند.
- رسانهها و سیاستمداران غربی که این روزها زبان به اعتراض باز کردهاند، در مقابل 70 سال اشغالگری، نژادپرستی و کودککشی اسرائیل و آواره کردن فلسطینیها نه تنها ساکت نیستند بلکه تمامقد حمایت میکنند.
طبیعی است که وجدانهای بیدار بشری مخالف جنگ و کشتار است. ضرر جنگ متوجه ملتها است اما نفع آن به جیب مافیاهای اسلحهسازی و انرژی میرود، به تعبیر رند پل یکی از سناتورهای امریکایی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را یک چیز به هم نزدیک میکند: «جنگ! هر دو عاشق جنگ هستند. هر چه جنگ بیشتر، بهتر».
هیچ نزاع و بحرانی در جهان وجود ندارد که امریکا در آن دیده نشود. از شرق آسیا تا عمق آفریقا تا لیبی، عراق، سوریه، جنوب روسیه، افغانستان و یمن غیرممکن است بحرانی باشد که امریکا از آن دور باشد. محور، زمینه یا محرک همه جنگها و تنشها در جهان، امریکا است. امریکا همین امروز که چهره مخالف جنگ و لشکرکشی به اوکراین را به خود گرفته در عراق، سوریه، سومالی حضور نظامی اشغالگرانه دارد و در ده ها کشور اروپایی، آفریقایی و آسیایی پایگاه نظامی دایر کرده است. تناقضات غرب و امریکاییها در تحولات اوکراین جلوی چشم دنیا است. بیآبروتر از همیشه. در این دنیای پر از تضاد و تناقض باید قوی شد. امنیت و قدرت عاریتی، وارداتی و التماسی نیست. قدرت پایدار، درونزا و متکی به مردم است.
راهبرد قطعی و غیرقابل تغییر جمهوری اسلامی، افزایش پیشرفت و قدرت درونزا و مردمپایه در همه حوزههای راهبردی بدون توجه به وسوسههای سادهلوحانه یا خائنانه برای دست کشیدن از عناصر و مؤلفههای قدرت ملی است.
عضو شورایعالی ایرنا
حوادث اوکراین بار دیگر صفحه جدیدی از نگاه غرب به رویدادها را در برابر دیدگان دنیا گشود که عبرتهای بسیاری از آن میتوان برشمرد. علاوه بر آن، حوادث اوکراین در مقایسه با برخی حوادثی که در سالهای اخیر دنیا شاهد آن بوده است کلکسیونی از تناقضات غرب در مواجهه با رخدادها را جلوی چشم هر بینندهای قرار داد. یقیناً جنگ علیه ملتها و تخریب زیرساخت ها، کشتار مردم بیدفاع، بیخانمان کردن ملتها، نسلکشی و... محکوم است اما در مقایسه تطبیقی حوادث اوکراین با برخی از حوادث چند سال اخیر در نظام بینالملل ویترینی از برخوردهای گزینشی، دو گانه و منافقانه غرب در برابر رویدادها کاملاً هویدا شد. به این تناقضات دقت کنید:
- در جنگ اوکراین، همه غرب یکپارچه در دفاع از اوکراین وارد شد اما در جنگ سوریه همین مدعیان مخالف جنگ، یکپارچه علیه دولت قانونی و صراحتاً حامی تروریستها و تکفیریها عمل کردند.
- در جنگ سوریه غرب یکپارچه خواهان زیر کشیدن دولت قانونی مستقر بود اما در حوادث اوکراین یکپارچه پشتیبان دولت مستقر.
- در جنگ سوریه دولتی را که علیه تروریستها میجنگید، تحریم تسلیحاتی کردند اما در حوادث اوکراین سیل سلاح و مهمات را روانه کردند.
- در سوریه همه رسانههای بینالمللی را علیه دولت قانونی آن بسیج کردند اما در حوادث اوکراین همه رسانهها را به خدمت دولت کییف درآوردند.
- در تمام این سالها در برابر کشتار مردم سوریه، عراق، افغانستان، یمن و نسلکشی در این کشورها سکوت کردند اما برای جنگ در اوکراین کمپینهای قوی تبلیغاتی و سیاسی ایجاد کردند(مهمان برنامه بیبیسی در حالی که بغض کرده، به دوربین چشم میدوزد و برای کشته شدن اروپاییهای مو بلوند و چشم رنگی ابراز تأسف میکند و...)
- در حوادث اوکراین ورزش و هنر و علم را که همیشه مدعی بودند سیاسی نیست، به ابزار تحریم تبدیل کردند(حتی گربههای روسی را هم از مسابقات حذف کردند!)
- در قضیه اوکراین از همه ظرفیتهای خود در اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای محکوم کردن یک طرف ماجرا استفاده کردند اما در برابر کودک کشی در یمن دم بر نیاوردند و قاتلان مردم یمن را به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل درآوردند.
- در جنگ اوکراین تمام مرزهای خود را روی آوارگان باز کردند (حتی تا سه سال اجازه اقامت دادند) اما در ماجرای سوریه حاضر به پذیرش آوارگان نبودند.
- رسانهها و سیاستمداران غربی که این روزها زبان به اعتراض باز کردهاند، در مقابل 70 سال اشغالگری، نژادپرستی و کودککشی اسرائیل و آواره کردن فلسطینیها نه تنها ساکت نیستند بلکه تمامقد حمایت میکنند.
طبیعی است که وجدانهای بیدار بشری مخالف جنگ و کشتار است. ضرر جنگ متوجه ملتها است اما نفع آن به جیب مافیاهای اسلحهسازی و انرژی میرود، به تعبیر رند پل یکی از سناتورهای امریکایی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را یک چیز به هم نزدیک میکند: «جنگ! هر دو عاشق جنگ هستند. هر چه جنگ بیشتر، بهتر».
هیچ نزاع و بحرانی در جهان وجود ندارد که امریکا در آن دیده نشود. از شرق آسیا تا عمق آفریقا تا لیبی، عراق، سوریه، جنوب روسیه، افغانستان و یمن غیرممکن است بحرانی باشد که امریکا از آن دور باشد. محور، زمینه یا محرک همه جنگها و تنشها در جهان، امریکا است. امریکا همین امروز که چهره مخالف جنگ و لشکرکشی به اوکراین را به خود گرفته در عراق، سوریه، سومالی حضور نظامی اشغالگرانه دارد و در ده ها کشور اروپایی، آفریقایی و آسیایی پایگاه نظامی دایر کرده است. تناقضات غرب و امریکاییها در تحولات اوکراین جلوی چشم دنیا است. بیآبروتر از همیشه. در این دنیای پر از تضاد و تناقض باید قوی شد. امنیت و قدرت عاریتی، وارداتی و التماسی نیست. قدرت پایدار، درونزا و متکی به مردم است.
راهبرد قطعی و غیرقابل تغییر جمهوری اسلامی، افزایش پیشرفت و قدرت درونزا و مردمپایه در همه حوزههای راهبردی بدون توجه به وسوسههای سادهلوحانه یا خائنانه برای دست کشیدن از عناصر و مؤلفههای قدرت ملی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه