آموزش دیگرپذیری
فرزانه طاهری
مدیر موزه کودکی
در دوران کرونا بسیاری از کودکان به علت قرنطینه از تعامل با یکدیگر محروم ماندهاند. ما تأثیر این جداافتادگی را در این چند ماهی که مجموعه ما شروع به فعالیت کرده به وضوح شاهد بودیم. پدر و مادرانی هستند که با دلواپسی با ما تماس میگیرند و از شرایط و رعایت پروتکلهای بهداشتی میپرسند. جدا از نگرانیهای والدین ما با کودکانی مواجه هستیم که در شروع کرونا به دنیا آمدهاند و هنوز در سنینی نیستند که به موزه بیایند و جایی هم نرفتهاند. این کودکان حدود دو سال و نیم تا سه ساله هستند و بیشتر این زمان را در خانه ماندهاند، بچههایی که ترس دارند و نمیتوانند ارتباط بگیرند، در واقع هم مادرها میترسند هم خود بچهها، کودکانی که آنقدر کلماتی مانند «نکن»، «دست نزن» و «نرو» شنیدهاند که بسیار محتاط شدهاند و نمیتوانند تعامل برقرار کنند.
یکی از برنامههایی که برای کودکان داریم اتاق خردسالان است تا بچههای کوچکتر بتوانند با مادر خود در فضایی جدید بازی کنند، با فضا مأنوس شوند و بعد وارد فضای بزرگتر شوند. در واقع ما تلاش میکنیم واسطی باشیم بین فضا، مادر و آن کودک خردسال تا آرام آرام با فضای جدید خو بگیرند و یاد بگیرند چطور در فضاهای جدید و مشترک احساس خوبی را تجربه کنند، با بچههای دیگر تعامل کنند، حرف بزنند و بازیهای دسته جمعی انجام دهند. این کودکان در بازیهای دسته جمعی دست خود را میکشند و ما به دست آنها اسپری ضدعفونی میزنیم. در فضای باز میگذاریم ماسک داشته باشند و شروع میکنیم به بازی و شاهد این هستیم که ترسها و اضطرابها را در اواسط بازی فراموش میکنند و اتفاقات خوبی برای روحیه آنها میافتد. زمانی که سازهای کوچک چوبی به آنها میدهیم چون جدا از هم و تنها بودهاند شروع میکنند به کوبیدن انفرادی روی آن. ما به آنها میگوییم به بغل دستی خود نگاه کنند و همزمان باهم این کار را انجام دهند. بعد که شروع میکنند باهم مینوازند به اطراف خود نگاه میکنند و یک بچه دیگر و جمع را میبینند و با جمع هماهنگ میشوند و بعد تجربهای جدید را برای خود رقم میزنند.
بچهها وقتی هماهنگ میشوند احساس خوبی دارند و دائم به یکدیگر نگاه میکنند. وقتی دوباره بازی را تکرار میکنیم میبینیم بچهها چه هیجان مثبتی دارند. انجام کارهای گروهی در کنار دیگر همسالان و آموزش پذیرش دیگران برای این بچهها بسیار ضروری است. یکبار کودکی که در کلاسهای ما شرکت داشت همه اسباببازیها را برای خودش برداشته بود و به هیچ عنوان آنها را به دیگران نمیداد، گریه میکرد و پا میکوبید. این نشان میداد چقدر این بچه در تنهایی زمان سپری کرده و هیچکس به غیر از خودش را ندیده است. بچهها باید دیدن و نحوه تعامل با دیگران را یاد بگیرند.
ما خودمان هم در روزهای اول همهگیری اضطراب داشتیم و نمیدانستیم باید چه راهکاری داشته باشیم، نکند در موزه اتفاقی بیفتد، نکند کودکی بیمار شود؟ بعدها راهکارهایی پیدا کردیم و خوشحالیم که حالا با فروکش کردن کرونا فعالیت بیشتری خواهیم داشت. من از پدر و مادرهای زیادی شنیدهام که از تأثیر مثبت روحیه کودکان با باز شدن بیشتر مکانهای آموزشی و فرهنگی گفتهاند اما این برنامههای آموزشی و فرهنگی در محیطی که کودکان دیگری هم حضور دارند در صورتی خوب است که تداوم داشته باشد. متأسفانه یکی از مسائلی که به غلط در ذهن پدر و مادرها جا افتاده این است که آنها فکر میکنند فرزندشان تنها به پارک بازی، سینما و رفتن به رستوران نیاز دارد در حالی که کودکان نیازهای آموزشی متفاوتی دارند مانند بازیهای گروهی، تعامل با همسالان و تجربه شنیدن قصه و همراه شدن با جمع.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه