در پاسداشت 29 فروردین، روز ارتش و دلاورمردی حافظان تمامیت ارضی ایران
امنیت و اعتماد ملی در پرتو ارتش مقتدر
علی غفوری
پژوهشگر تاریخ جنگ
ملتها برای پایداری و انسجام نیاز به عوامل متعددی نظیر زبان مشترک، مذهب مشترک، جغرافیای مشترک، تاریخ مشترک، آداب و رسوم مشترک و نظایر آن دارند اما آنچه سبب شکلگیری و ماندگاری کشوری میشود و چون چتری همه را دربرگرفته و مانع تجزیه و آسیبهای بیرونی و درونی می شود، ارتش و قوای مسلح است. آنچه سبب شده بیش از 2600 سال ایران و ایرانی باقی بمانند، نیرویی مسلح برگرفته از همین ملت و مرز و بوم است. تاریخ ایران نشان داده که هر زمان ارتش این کشور تضعیف شده استقلال آن هم از بین رفته است. ضعف ارتش ایران در سالهای آخر حکومتهای هخامنشیان، ساسانیان، خوارزمشاهیان، صفویان و قاجاریه سبب شکست ایران از یونانیان، اعراب، مغولان، محمود و اشرف افغان و روسها شد، اما همین ارتش هنگام قدرت پشت ارتشهای آشور، روم و عثمانی را به خاک رساند. در نیمه دوم قرن بیستم بویژه پس از تجربه تلخ تسلیم بیقید و شرط ارتش رضا شاه در شهریور 1320 افسران جوان و تحصیلکردهای پیدا شدند که تمام تلاش خود را برای ایجاد یک ارتش حرفهای و مدرن به کار بستند. نتیجه این تلاشها شکلگیری یک نیروی نظامی باسواد و مردمی بود که در آغاز دهه 50 خورشیدی تنه به تنه ارتشهای بزرگ جهان میزد. این نیرو بهدلیل بهرهگیری از افسران و درجهداران با شرافت حاضر نشد در انقلاب 1357 مقابل مردم ایستاده و حمام خون به راه بیندازد (اتفاقی که در شیلی، آرژانتین، اسپانیا، پاکستان، اندونزی، لیبی و کشورهای زیاد دیگری رخ داد و پای ارتش در این کشورها به سیاست باز شد) اما بیطرفی ارتش سبب نشد تا قدرتهای جهانی دست از سر آن بردارند و در کنار تندرویهای معمول بعد از انقلاب، تلاشهای سازماندهی شدهای برای نابودسازی و انحلال ارتش شکل گرفت.
مرخص کردن سربازان وظیفه، جابهجاییهای گسترده پرسنل یگانهای رزمی، تسویهها و بیتوجهی به بخشهای فنی و تعمیر و نگهداری، سبب شد تا ظرف چند ماه توان رزمی ارتش مدرن ایران به میزان قابل توجهی کاهش یابد، اما در کنار برخی گروهها و سیاسیون (و در برخی موارد مشکوک و چپگرا) دفاع حضرت امام(ره) و افرادی نظیر چمران و پایداری نظامیانی نظیر سرتیپ فلاحی، سرهنگ فکوری و سرتیپ ظهیرنژاد سبب شد تا توطئه انحلال ارتش نقش بر آب شود. با افزایش درگیریها در کردستان، گنبد، خوزستان و سایر مناطق تازه انقلابیون پی بردند که اگر ارتش نباشد کشور بسرعت راه تجزیه را طی میکند. بیشک این بالگردها، هواپیماها و تکاوران ارتش بودند که با پشتیبانی از نیروهای جوان و با انگیزه سپاه مانع سقوط نیمی از شهرهای غربی و شمال غربی کشور شدند، اما دشمن دستبردار نبود. شوروی مایل بود تا با از بین رفتن ارتش، نیروهای چپگرا که عمدتاً رزمدیده بوده و توان مناسب نظامی داشتند قدرت را در ایران به دست گیرند و امریکا بهدنبال خروج سلاحهای مدرن و تضعیف شدید ارتش بود تا ضمن اینکه این تجهیزات به دست دیگران نیفتد دولت انقلابی هم آنقدر گرفتار مشکلات داخلی شود که توانی برای رفع مشکلات خود نداشته باشد.
تیرماه 1359 با هماهنگی طرفداران شاهپور بختیار، امریکا و استخبارات عراق عدهای سرباز و خلبان و درجه دار فریب خورده در دام بازی پیچیدهای افتادند که فرجام آن موفقیت طرفداران سیاست «تضعیف ارتش» بود. پایگاه سوم شکاری با کمک بخشهایی از تکاوران نیروی زمینی قصد کودتا علیه مردم و انقلاب را داشتند که اگرچه این طرح خیلی سریع لو رفت، اما آثار آن تا سالها گریبان ارتش را گرفت. اعدام دهها نظامی و اخراج صدها نظامی دیگر که در بین آنها خلبانان نخبه پایگاه دوم تبریز و سوم همدان قرار داشتند. برخی از این خلبانان با شروع جنگ، به محض آزادی جزو اولین مهاجمان به عراق بودند و حتی شهید شدند. کودتای «نقاب» اگرچه از همان ابتدا محکوم به شکست بود و شکست خورد، اما سبب شد تا دیوار بیاعتمادی بین برخی انقلابیون و ارتش بلندتر شود و بویژه نیروی هوایی مجدداً با تسویههای گسترده مواجه شود.
جنگ آغاز میشود
صدام که مطمئن شده بود از ارتش اسطورهای ایران دیگر جز نامی باقی نمانده است 70 روز بعد در 31 شهریور 1359 با 12 لشکر و بیش از 200 هواپیما حمله به ایران را آغاز کرد (لازم به ذکر است که حجم کمی نیروهای عراق علیه ایران از حجم کمی نیروهای مهاجم روسیه به اوکراین بیشتر بود) بیشتر سیاسیون کشور در آن زمان اساساً شناختی به دکترینهای دفاعی نداشتند و تقریباً کار را به ارتش سپردند. اینجا بود که ارتش مردمی و از جان گذشته با وجود زخمهای متعدد بر پیکرش مجدداً در برابر متجاوزان سینه سپر کرد و ظرف 2ماه ارتش دشمن را کاملاً متوقف کرد.اقتصاد عراق در 3هفته ابتدایی جنگ توسط نیروی هوایی ویران شد، لشکرهای زرهی و مکانیزه آن در غرب دز، کارون و کرخه متوقف شدند و در 7 آذر 1359 نیروی دریایی دشمن به زیر آب رفت. آنها تنها یک شهر مهم را تسخیر کردند؛ خرمشهر. اما تمام ناظران نظامی میدانستند که عراق بدون تسخیر بوشهر، دزفول، اهواز، بندر امام، بندرعباس، شیراز، کرمانشاه، تبریز و اصفهان عملاً به هیچ هدفی نرسیده است، چرا که این شهرها میزبان یگانهای اصلی ارتش بودند و ساختار تولید-جمعیتی –دفاعی داشتند.متأسفانه امروز کم نیستند افرادی که سعی میکنند تلاشهای نیروی هوایی، هوانیروز قهرمان، تکاوران زمینی و دریایی، یگانهای توپخانه و... را در توقف ماشین جنگی صدام کم اهمیت جلوه دهند، اما واقعیت این است که توقف 200 هزار سرباز با بیش از 2000 تانک و هزاران نفربر و خودروی نظامی درحالی که از پشتیبانی بیش از 300 هواپیما و بیش از 100 بالگرد برخوردار بودند بدون برنامه منسجم و ارتش با تجربه ممکن نبوده و نیست.خوشبختانه سیل داوطلبان به جبههها سرازیر شد و ظرف چند ماه ارتش دشمن بتدریج مجبور شد موضع پدافندی گرفته و در خرمشهر و غرب بستان متمرکز شود که آن هم با 4 عملیات بزرگ تقریباً از ایران رانده شد.
ارتش در ایران 1401
ایران امروز با طیف بزرگی از دشمنان منطقهای و فرامنطقهای روبهرواست و چنین شرایطی ایجاب میکند از قوای مسلح ترکیبی برخوردار باشد. به همین دلیل در کنار ارتش به سپاه پاسداران نیز نیاز است تا با پوشش یکدیگر به دفاع از مرزهای طولانی کشور بپردازند. اگرچه برخی کم توجهیها و کمبود بودجه، توان نوسازی و توسعه ارتش را کاهش داده است، اما هنوز هم بزرگترین تشکیلات نظامی کشور و منطقه ازآن ارتش ایران است.پایگاههای بزرگ هوایی، دریایی، آموزشی، هوانیروز، یگانهای امداد و نجات، بیمارستانهای نظامی، پدافند هوایی، ستادها و فرماندهیها، یگانهای تکاوری و...امروزه پایههای اصلی دفاع کشور هستند که میتوانند حتی در شرایط وقوع حوادث طبیعی، نظیر: سیل و زلزله به کمک مردم بیپناه بیایند.نام ارتش و ایران با هم پیوند خورده و بیش از هزار سال است که در صورت ضعف اولی، دومی نیز روزگار خوبی نداشته است. سالها قبل با فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش مصاحبهای داشتم و او جمله خوبی در آن مصاحبه گفت :«اگر خواهان صلح هستید باید سلاحتان آماده باشد.»
واقعاً اگر صلح میخواهیم باید ارتش و سپاهی قدرتمند داشته باشیم.
پژوهشگر تاریخ جنگ
ملتها برای پایداری و انسجام نیاز به عوامل متعددی نظیر زبان مشترک، مذهب مشترک، جغرافیای مشترک، تاریخ مشترک، آداب و رسوم مشترک و نظایر آن دارند اما آنچه سبب شکلگیری و ماندگاری کشوری میشود و چون چتری همه را دربرگرفته و مانع تجزیه و آسیبهای بیرونی و درونی می شود، ارتش و قوای مسلح است. آنچه سبب شده بیش از 2600 سال ایران و ایرانی باقی بمانند، نیرویی مسلح برگرفته از همین ملت و مرز و بوم است. تاریخ ایران نشان داده که هر زمان ارتش این کشور تضعیف شده استقلال آن هم از بین رفته است. ضعف ارتش ایران در سالهای آخر حکومتهای هخامنشیان، ساسانیان، خوارزمشاهیان، صفویان و قاجاریه سبب شکست ایران از یونانیان، اعراب، مغولان، محمود و اشرف افغان و روسها شد، اما همین ارتش هنگام قدرت پشت ارتشهای آشور، روم و عثمانی را به خاک رساند. در نیمه دوم قرن بیستم بویژه پس از تجربه تلخ تسلیم بیقید و شرط ارتش رضا شاه در شهریور 1320 افسران جوان و تحصیلکردهای پیدا شدند که تمام تلاش خود را برای ایجاد یک ارتش حرفهای و مدرن به کار بستند. نتیجه این تلاشها شکلگیری یک نیروی نظامی باسواد و مردمی بود که در آغاز دهه 50 خورشیدی تنه به تنه ارتشهای بزرگ جهان میزد. این نیرو بهدلیل بهرهگیری از افسران و درجهداران با شرافت حاضر نشد در انقلاب 1357 مقابل مردم ایستاده و حمام خون به راه بیندازد (اتفاقی که در شیلی، آرژانتین، اسپانیا، پاکستان، اندونزی، لیبی و کشورهای زیاد دیگری رخ داد و پای ارتش در این کشورها به سیاست باز شد) اما بیطرفی ارتش سبب نشد تا قدرتهای جهانی دست از سر آن بردارند و در کنار تندرویهای معمول بعد از انقلاب، تلاشهای سازماندهی شدهای برای نابودسازی و انحلال ارتش شکل گرفت.
مرخص کردن سربازان وظیفه، جابهجاییهای گسترده پرسنل یگانهای رزمی، تسویهها و بیتوجهی به بخشهای فنی و تعمیر و نگهداری، سبب شد تا ظرف چند ماه توان رزمی ارتش مدرن ایران به میزان قابل توجهی کاهش یابد، اما در کنار برخی گروهها و سیاسیون (و در برخی موارد مشکوک و چپگرا) دفاع حضرت امام(ره) و افرادی نظیر چمران و پایداری نظامیانی نظیر سرتیپ فلاحی، سرهنگ فکوری و سرتیپ ظهیرنژاد سبب شد تا توطئه انحلال ارتش نقش بر آب شود. با افزایش درگیریها در کردستان، گنبد، خوزستان و سایر مناطق تازه انقلابیون پی بردند که اگر ارتش نباشد کشور بسرعت راه تجزیه را طی میکند. بیشک این بالگردها، هواپیماها و تکاوران ارتش بودند که با پشتیبانی از نیروهای جوان و با انگیزه سپاه مانع سقوط نیمی از شهرهای غربی و شمال غربی کشور شدند، اما دشمن دستبردار نبود. شوروی مایل بود تا با از بین رفتن ارتش، نیروهای چپگرا که عمدتاً رزمدیده بوده و توان مناسب نظامی داشتند قدرت را در ایران به دست گیرند و امریکا بهدنبال خروج سلاحهای مدرن و تضعیف شدید ارتش بود تا ضمن اینکه این تجهیزات به دست دیگران نیفتد دولت انقلابی هم آنقدر گرفتار مشکلات داخلی شود که توانی برای رفع مشکلات خود نداشته باشد.
تیرماه 1359 با هماهنگی طرفداران شاهپور بختیار، امریکا و استخبارات عراق عدهای سرباز و خلبان و درجه دار فریب خورده در دام بازی پیچیدهای افتادند که فرجام آن موفقیت طرفداران سیاست «تضعیف ارتش» بود. پایگاه سوم شکاری با کمک بخشهایی از تکاوران نیروی زمینی قصد کودتا علیه مردم و انقلاب را داشتند که اگرچه این طرح خیلی سریع لو رفت، اما آثار آن تا سالها گریبان ارتش را گرفت. اعدام دهها نظامی و اخراج صدها نظامی دیگر که در بین آنها خلبانان نخبه پایگاه دوم تبریز و سوم همدان قرار داشتند. برخی از این خلبانان با شروع جنگ، به محض آزادی جزو اولین مهاجمان به عراق بودند و حتی شهید شدند. کودتای «نقاب» اگرچه از همان ابتدا محکوم به شکست بود و شکست خورد، اما سبب شد تا دیوار بیاعتمادی بین برخی انقلابیون و ارتش بلندتر شود و بویژه نیروی هوایی مجدداً با تسویههای گسترده مواجه شود.
جنگ آغاز میشود
صدام که مطمئن شده بود از ارتش اسطورهای ایران دیگر جز نامی باقی نمانده است 70 روز بعد در 31 شهریور 1359 با 12 لشکر و بیش از 200 هواپیما حمله به ایران را آغاز کرد (لازم به ذکر است که حجم کمی نیروهای عراق علیه ایران از حجم کمی نیروهای مهاجم روسیه به اوکراین بیشتر بود) بیشتر سیاسیون کشور در آن زمان اساساً شناختی به دکترینهای دفاعی نداشتند و تقریباً کار را به ارتش سپردند. اینجا بود که ارتش مردمی و از جان گذشته با وجود زخمهای متعدد بر پیکرش مجدداً در برابر متجاوزان سینه سپر کرد و ظرف 2ماه ارتش دشمن را کاملاً متوقف کرد.اقتصاد عراق در 3هفته ابتدایی جنگ توسط نیروی هوایی ویران شد، لشکرهای زرهی و مکانیزه آن در غرب دز، کارون و کرخه متوقف شدند و در 7 آذر 1359 نیروی دریایی دشمن به زیر آب رفت. آنها تنها یک شهر مهم را تسخیر کردند؛ خرمشهر. اما تمام ناظران نظامی میدانستند که عراق بدون تسخیر بوشهر، دزفول، اهواز، بندر امام، بندرعباس، شیراز، کرمانشاه، تبریز و اصفهان عملاً به هیچ هدفی نرسیده است، چرا که این شهرها میزبان یگانهای اصلی ارتش بودند و ساختار تولید-جمعیتی –دفاعی داشتند.متأسفانه امروز کم نیستند افرادی که سعی میکنند تلاشهای نیروی هوایی، هوانیروز قهرمان، تکاوران زمینی و دریایی، یگانهای توپخانه و... را در توقف ماشین جنگی صدام کم اهمیت جلوه دهند، اما واقعیت این است که توقف 200 هزار سرباز با بیش از 2000 تانک و هزاران نفربر و خودروی نظامی درحالی که از پشتیبانی بیش از 300 هواپیما و بیش از 100 بالگرد برخوردار بودند بدون برنامه منسجم و ارتش با تجربه ممکن نبوده و نیست.خوشبختانه سیل داوطلبان به جبههها سرازیر شد و ظرف چند ماه ارتش دشمن بتدریج مجبور شد موضع پدافندی گرفته و در خرمشهر و غرب بستان متمرکز شود که آن هم با 4 عملیات بزرگ تقریباً از ایران رانده شد.
ارتش در ایران 1401
ایران امروز با طیف بزرگی از دشمنان منطقهای و فرامنطقهای روبهرواست و چنین شرایطی ایجاب میکند از قوای مسلح ترکیبی برخوردار باشد. به همین دلیل در کنار ارتش به سپاه پاسداران نیز نیاز است تا با پوشش یکدیگر به دفاع از مرزهای طولانی کشور بپردازند. اگرچه برخی کم توجهیها و کمبود بودجه، توان نوسازی و توسعه ارتش را کاهش داده است، اما هنوز هم بزرگترین تشکیلات نظامی کشور و منطقه ازآن ارتش ایران است.پایگاههای بزرگ هوایی، دریایی، آموزشی، هوانیروز، یگانهای امداد و نجات، بیمارستانهای نظامی، پدافند هوایی، ستادها و فرماندهیها، یگانهای تکاوری و...امروزه پایههای اصلی دفاع کشور هستند که میتوانند حتی در شرایط وقوع حوادث طبیعی، نظیر: سیل و زلزله به کمک مردم بیپناه بیایند.نام ارتش و ایران با هم پیوند خورده و بیش از هزار سال است که در صورت ضعف اولی، دومی نیز روزگار خوبی نداشته است. سالها قبل با فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش مصاحبهای داشتم و او جمله خوبی در آن مصاحبه گفت :«اگر خواهان صلح هستید باید سلاحتان آماده باشد.»
واقعاً اگر صلح میخواهیم باید ارتش و سپاهی قدرتمند داشته باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه