خوشه های شعله ور
پاسداشت بیست و ششمین سالگرد پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 16 روزه 1996
محمدجواد مهدی زاده
پژوهشگر تاریخ نظامی
بیست و شش سال قبل در چنین روزهایی، ارتش اسرائیل تصمیم گرفت که جنگ جدیدی علیه مقاومت اسلامی لبنان به راه بیندازد. اجرای نزدیک به 900 مورد عملیات از سوی رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان، خصوصاً دو حمله موفقیتآمیز استشهادی در عمق نوار اشغالی جنوب لبنان (عملیاتهای شهیدان صلاح غندور و علی اشمر)، در کنار تحولات سیاسی فلسطین اشغالی و حوادث پس از ترور اسحاق رابین نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی، دولت و ارتش رژیم اشغالگر قدس را به این باور رساند که در صورت پیروزی در جنگی جدید علیه حزبالله لبنان، نه تنها امنیت در مناطق شمالی فلسطین اشغالی تثبیت خواهد شد بلکه موقعیت قابل توجهی برای افزایش تمرکز روی درگیری با مبارزان گروههای مقاومت در مناطق اشغالی فلسطین پدید خواهد آمد. طبق گزارشهای مقاومت اسلامی، ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی تبارش در این سال بیش از 450 کشته و زخمی طی عملیاتهای مقاومت اسلامی داده بودند؛ موضوعی که مقامات صهیونیست را بخوبی متوجه وخامت اوضاع در جبهه شمالی میکرد. با وجود این نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که ارتش اسرائیل از زمان شکست در جنگ 7 روزه سال 1993 (عملیات تسویه حساب/ تابستان 1372) بهدنبال وارد کردن ضربات قابل توجه به مقاومت اسلامی لبنان (شاخه نظامی حزبالله) بود و به همین خاطر فقط در سال 1995 (1374) دو تن از فرماندهان کلیدی مقاومت اسلامی به نامهای «رضا یاسین» و «سعید حرب» را طی عملیاتهایی در جنوب لبنان ترور کرد. بهانهای که ارتش اسرائیل برای شروع عملیات بهدنبال آن میگشت، چیزی جز حملات موشکی مقاومت اسلامی به پایگاههای نظامی و شهرکهای صهیونیست نشین شمال فلسطین اشغالی نبود که در واقع پاسخ حزبالله به بمبگذاریها و حملات صهیونیستها و مزدورانشان علیه اهالی مناطق آزاد در جنوب لبنان بود.
شهر اشباح
فرمان آغاز جنگ، که از طرف صهیونیستها «خوشههای خشم» نام گرفته بود، توسط «شیمون پرز» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و جانشین اسحاق رابین صادر شد و بلافاصله حملات هوایی گستردهای علیه شهرها و مناطق مختلف لبنان، خصوصاً جنوب بیروت، به اجرا درآمد. اهداف اصلی ارتش اسرائیل از این جنگ لغو تفاهمنامه «جولای 93»، نابودی زیرساختهای حزبالله، از بین بردن مقامات ارشد سیاسی و نظامی حزب، انهدام تمام مراکز متعلق به حزب (اعم از نظامی و فرهنگی)، تحریک دولت و مردم لبنان علیه شیعیان و حزبالله، تضمین امنیت مناطق شمال فلسطین اشغالی از راه انهدام توان موشکی مقاومت اسلامی، وادارسازی دولت لبنان به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، ایجاد شکاف هرچه بیشتر بین لبنان و سوریه و در نهایت مجموعهای از اهداف سیاسی-نظامی در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین بود.
ارتش اسرائیل طی 16 روز جنگ بیش از 1100 حمله هوایی علیه مناطق مسکونی و اهداف نظامی متعلق به مقاومت اسلامی و ارتش لبنان انجام داد. بخش قابل توجهی از این حملات با ادعای نابودی زیرساختهای حزبالله و تلاش برای از بین بردن فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی انجام شد. در یکی از این حملات، که در همان روز اول جنگ
(11 آوریل) و با هدف ترور فرماندهان جهادی ارشد مقاومت اسلامی، خصوصاً شهید «سید مصطفی بدرالدین» (سید ذوالفقار) فرمانده ارشد نظامی حزبالله در جنگ 16 روزه، به اجرا درآمد، چند ساختمان در اطراف محل استقرار این فرمانده نظامی در منطقه «حاره حریک» در حومه جنوبی بیروت هدف حمله قرار گرفت که خلاف تصور اسرائیلیها موفق به از بین بردن سید ذوالفقار یا دیگر فرماندهان ارشد نشد.
با این حال قربانی اصلی حملات هوایی و توپخانه صهیونیستها، جمعیت غیرنظامی لبنانی بودند. مهمترین این حوادث را باید بمباران مقر نیروهای سازمان ملل در منطقه «قانا» در حومه شهر «صور» در نظر گرفت که طی آن 106 غیرنظامی لبنانی، که برای در امان ماندن از حملات هوایی ارتش اسرائیل از روستاهای اطراف به این مرکز پناه آورده بودند، به شهادت رسیدند.
در طرف دیگر میدان، مقاومت اسلامی در روز چهارم جنگ پس از اعلام بسیج عمومی نیروهای مقاومت اسلامی توسط «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله، با پخش یک ویدیو از یگانی 70 نفره از رزمندگان شهادتطلب (استشهادیون) که مجهز به جلیقههای انفجاری بودند، موجی از وحشت را در بین نیروهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی ارتش آنتوان لحد و خانواده هایشان به وجود آورد.
علاوهبر این، بمبارانهای گسترده ارتش اسرائیل نتوانست مانع از شلیک مداوم موشکهای کوتاه برد مقاومت اسلامی به مناطق شمال فلسطین اشغالی، خصوصاً شهرهای صفد، نهاریا و کریات شمونه در جنوب مرز فلسطین اشغالی و لبنان شود. این حملات موشکی باعث ایجاد موجی از پناهندگان جنگی صهیونیست شد که به سمت مناطقی واقع در جنوب منطقه هدف، خصوصاً حیفا و عکا، مهاجرت کردند. خبرنگاران اسرائیلی در واکنش به این مسأله، عبارت «شهر اشباح» را برای منطقه کریات شمونه به کار بردند که بعد از حملات حزبالله طی همان روزهای اول جنگ به طور کامل خالی از سکنه شد.
دست برتر حزبالله
یکی از غافلگیریهای مهم حزبالله برای دشمن در این جنگ، حمله موشکی به اطراف محل استقرار شیمون پرز نخستوزیر رژیم صهیونیستی هنگام بازدید او و هیأت همراهش از مناطق اشغالی آسیب دیده در حملات موشکی مقاومت اسلامی بود. با وجود اصابت موشک به مکانی در نزدیکی محل حضور پرز، وی و هیأت همراهش از این حمله جان سالم به در بردند. میتوان این حمله را پاسخی به تلاش ترور فرماندهان نظامی ارشد حزبالله در جنوب بیروت در روز اول جنگ به حساب آورد.
غافلگیری مهم دیگر مقاومت اسلامی ادامه حملات به پایگاهها و گشتیهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی تبار در عمق مناطق اشغالی بود به صورتی که همزمان با موشکباران مناطق شمالی فلسطین اشغالی، یگانهای رزمی درگیر در جبهه نبرد زمینی هم به وارد کردن تلفات به نیروها و تجهیزات دشمن ادامه میدادند. حمله به پایگاههای مناطق «عزیه» و «برعشیت» در منطقه اشغالی جنوب لبنان و سرنگونی پهپاد «ام کا» ارتش اسرائیل برفراز شهر «بعلبک» در شمال شرق لبنان بخشی از این اقدامات بود.
با وجود بمباران گسترده شهرهای لبنان، از بعلبک تا صور، ارتش اسرائیل نتوانست جلوی استمرار همزمان حملات موشکی علیه شمال فلسطین اشغالی و نبرد در مناطق اشغالی جنوب لبنان را بگیرد. وضعیت سیاسی که انتظار میرفت به درگیری داخلی بین دولت لبنان با مقاومت اسلامی از یک سو و سوریه از سوی دیگر شود، به یک همگرایی با مقاومت و سوریه منجر شد. به همین دلیل اسرائیل با میانجیگری امریکا و فرانسه ناگزیر از پذیرش یک آتش بس جدید برای پایان جنگ جدید خود، که یکی از طولانیترین جنگهای اسرائیل تا آن زمان به حساب میآمد، در قالب تفاهمنامهای جدید به نام «تفاهم آوریل» شد. در کنار دولت لبنان، دولت سوریه نیز بهعنوان دولت منطقهای حامی مقاومت اسلامی، در مذاکرات مربوط به روند تصمیمگیری و اجرای این آتشبس نقش ایفا کرد. این جنگ منجر به تخریب گسترده مناطق مسکونی و اداری در تمام مناطق هدف حمله ارتش اسرائیل و شهادت بیش از 200 غیرنظامی لبنانی، جراحت صدها نفر دیگر، آوارگی دهها هزار نفر و تخریب بیش از 10 هزار واحد مسکونی شد. 14 نفر از افسران و رزمندگان مقاومت اسلامی نیز طی این جنگ به شهادت رسیدند. در طرف مقابل، ارتش اسرائیل بدون اینکه به هیچ یک از اهداف خود در این جنگ برسد، در نتیجه حملات موشکی مقاومت اسلامی متحمل خسارتی بیش از 300 میلیون دلار امریکا و تخریب نزدیک به 1300 واحد مسکونی متعلق به اشغالگران در شمال فلسطین شد. مقاومت اسلامی با وجود توقف حملات موشکی علیه مناطق صهیونیستنشین شمال فلسطین اشغالی، حمله به مواضع و گشتیهای ارتش صهیونیست و مزدوران لبنانی تبار در نوار اشغالی مرزی جنوب لبنان را مانند قبل و حین جنگ 16 روزه ادامه داد. این عملیاتها تا روز آزادسازی جنوب لبنان در 25 مه 2000 (4 خرداد 1379) ادامه پیدا کرد.
محمدجواد مهدی زاده
پژوهشگر تاریخ نظامی
بیست و شش سال قبل در چنین روزهایی، ارتش اسرائیل تصمیم گرفت که جنگ جدیدی علیه مقاومت اسلامی لبنان به راه بیندازد. اجرای نزدیک به 900 مورد عملیات از سوی رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان، خصوصاً دو حمله موفقیتآمیز استشهادی در عمق نوار اشغالی جنوب لبنان (عملیاتهای شهیدان صلاح غندور و علی اشمر)، در کنار تحولات سیاسی فلسطین اشغالی و حوادث پس از ترور اسحاق رابین نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی، دولت و ارتش رژیم اشغالگر قدس را به این باور رساند که در صورت پیروزی در جنگی جدید علیه حزبالله لبنان، نه تنها امنیت در مناطق شمالی فلسطین اشغالی تثبیت خواهد شد بلکه موقعیت قابل توجهی برای افزایش تمرکز روی درگیری با مبارزان گروههای مقاومت در مناطق اشغالی فلسطین پدید خواهد آمد. طبق گزارشهای مقاومت اسلامی، ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی تبارش در این سال بیش از 450 کشته و زخمی طی عملیاتهای مقاومت اسلامی داده بودند؛ موضوعی که مقامات صهیونیست را بخوبی متوجه وخامت اوضاع در جبهه شمالی میکرد. با وجود این نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که ارتش اسرائیل از زمان شکست در جنگ 7 روزه سال 1993 (عملیات تسویه حساب/ تابستان 1372) بهدنبال وارد کردن ضربات قابل توجه به مقاومت اسلامی لبنان (شاخه نظامی حزبالله) بود و به همین خاطر فقط در سال 1995 (1374) دو تن از فرماندهان کلیدی مقاومت اسلامی به نامهای «رضا یاسین» و «سعید حرب» را طی عملیاتهایی در جنوب لبنان ترور کرد. بهانهای که ارتش اسرائیل برای شروع عملیات بهدنبال آن میگشت، چیزی جز حملات موشکی مقاومت اسلامی به پایگاههای نظامی و شهرکهای صهیونیست نشین شمال فلسطین اشغالی نبود که در واقع پاسخ حزبالله به بمبگذاریها و حملات صهیونیستها و مزدورانشان علیه اهالی مناطق آزاد در جنوب لبنان بود.
شهر اشباح
فرمان آغاز جنگ، که از طرف صهیونیستها «خوشههای خشم» نام گرفته بود، توسط «شیمون پرز» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و جانشین اسحاق رابین صادر شد و بلافاصله حملات هوایی گستردهای علیه شهرها و مناطق مختلف لبنان، خصوصاً جنوب بیروت، به اجرا درآمد. اهداف اصلی ارتش اسرائیل از این جنگ لغو تفاهمنامه «جولای 93»، نابودی زیرساختهای حزبالله، از بین بردن مقامات ارشد سیاسی و نظامی حزب، انهدام تمام مراکز متعلق به حزب (اعم از نظامی و فرهنگی)، تحریک دولت و مردم لبنان علیه شیعیان و حزبالله، تضمین امنیت مناطق شمال فلسطین اشغالی از راه انهدام توان موشکی مقاومت اسلامی، وادارسازی دولت لبنان به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، ایجاد شکاف هرچه بیشتر بین لبنان و سوریه و در نهایت مجموعهای از اهداف سیاسی-نظامی در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین بود.
ارتش اسرائیل طی 16 روز جنگ بیش از 1100 حمله هوایی علیه مناطق مسکونی و اهداف نظامی متعلق به مقاومت اسلامی و ارتش لبنان انجام داد. بخش قابل توجهی از این حملات با ادعای نابودی زیرساختهای حزبالله و تلاش برای از بین بردن فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی انجام شد. در یکی از این حملات، که در همان روز اول جنگ
(11 آوریل) و با هدف ترور فرماندهان جهادی ارشد مقاومت اسلامی، خصوصاً شهید «سید مصطفی بدرالدین» (سید ذوالفقار) فرمانده ارشد نظامی حزبالله در جنگ 16 روزه، به اجرا درآمد، چند ساختمان در اطراف محل استقرار این فرمانده نظامی در منطقه «حاره حریک» در حومه جنوبی بیروت هدف حمله قرار گرفت که خلاف تصور اسرائیلیها موفق به از بین بردن سید ذوالفقار یا دیگر فرماندهان ارشد نشد.
با این حال قربانی اصلی حملات هوایی و توپخانه صهیونیستها، جمعیت غیرنظامی لبنانی بودند. مهمترین این حوادث را باید بمباران مقر نیروهای سازمان ملل در منطقه «قانا» در حومه شهر «صور» در نظر گرفت که طی آن 106 غیرنظامی لبنانی، که برای در امان ماندن از حملات هوایی ارتش اسرائیل از روستاهای اطراف به این مرکز پناه آورده بودند، به شهادت رسیدند.
در طرف دیگر میدان، مقاومت اسلامی در روز چهارم جنگ پس از اعلام بسیج عمومی نیروهای مقاومت اسلامی توسط «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله، با پخش یک ویدیو از یگانی 70 نفره از رزمندگان شهادتطلب (استشهادیون) که مجهز به جلیقههای انفجاری بودند، موجی از وحشت را در بین نیروهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی ارتش آنتوان لحد و خانواده هایشان به وجود آورد.
علاوهبر این، بمبارانهای گسترده ارتش اسرائیل نتوانست مانع از شلیک مداوم موشکهای کوتاه برد مقاومت اسلامی به مناطق شمال فلسطین اشغالی، خصوصاً شهرهای صفد، نهاریا و کریات شمونه در جنوب مرز فلسطین اشغالی و لبنان شود. این حملات موشکی باعث ایجاد موجی از پناهندگان جنگی صهیونیست شد که به سمت مناطقی واقع در جنوب منطقه هدف، خصوصاً حیفا و عکا، مهاجرت کردند. خبرنگاران اسرائیلی در واکنش به این مسأله، عبارت «شهر اشباح» را برای منطقه کریات شمونه به کار بردند که بعد از حملات حزبالله طی همان روزهای اول جنگ به طور کامل خالی از سکنه شد.
دست برتر حزبالله
یکی از غافلگیریهای مهم حزبالله برای دشمن در این جنگ، حمله موشکی به اطراف محل استقرار شیمون پرز نخستوزیر رژیم صهیونیستی هنگام بازدید او و هیأت همراهش از مناطق اشغالی آسیب دیده در حملات موشکی مقاومت اسلامی بود. با وجود اصابت موشک به مکانی در نزدیکی محل حضور پرز، وی و هیأت همراهش از این حمله جان سالم به در بردند. میتوان این حمله را پاسخی به تلاش ترور فرماندهان نظامی ارشد حزبالله در جنوب بیروت در روز اول جنگ به حساب آورد.
غافلگیری مهم دیگر مقاومت اسلامی ادامه حملات به پایگاهها و گشتیهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی تبار در عمق مناطق اشغالی بود به صورتی که همزمان با موشکباران مناطق شمالی فلسطین اشغالی، یگانهای رزمی درگیر در جبهه نبرد زمینی هم به وارد کردن تلفات به نیروها و تجهیزات دشمن ادامه میدادند. حمله به پایگاههای مناطق «عزیه» و «برعشیت» در منطقه اشغالی جنوب لبنان و سرنگونی پهپاد «ام کا» ارتش اسرائیل برفراز شهر «بعلبک» در شمال شرق لبنان بخشی از این اقدامات بود.
با وجود بمباران گسترده شهرهای لبنان، از بعلبک تا صور، ارتش اسرائیل نتوانست جلوی استمرار همزمان حملات موشکی علیه شمال فلسطین اشغالی و نبرد در مناطق اشغالی جنوب لبنان را بگیرد. وضعیت سیاسی که انتظار میرفت به درگیری داخلی بین دولت لبنان با مقاومت اسلامی از یک سو و سوریه از سوی دیگر شود، به یک همگرایی با مقاومت و سوریه منجر شد. به همین دلیل اسرائیل با میانجیگری امریکا و فرانسه ناگزیر از پذیرش یک آتش بس جدید برای پایان جنگ جدید خود، که یکی از طولانیترین جنگهای اسرائیل تا آن زمان به حساب میآمد، در قالب تفاهمنامهای جدید به نام «تفاهم آوریل» شد. در کنار دولت لبنان، دولت سوریه نیز بهعنوان دولت منطقهای حامی مقاومت اسلامی، در مذاکرات مربوط به روند تصمیمگیری و اجرای این آتشبس نقش ایفا کرد. این جنگ منجر به تخریب گسترده مناطق مسکونی و اداری در تمام مناطق هدف حمله ارتش اسرائیل و شهادت بیش از 200 غیرنظامی لبنانی، جراحت صدها نفر دیگر، آوارگی دهها هزار نفر و تخریب بیش از 10 هزار واحد مسکونی شد. 14 نفر از افسران و رزمندگان مقاومت اسلامی نیز طی این جنگ به شهادت رسیدند. در طرف مقابل، ارتش اسرائیل بدون اینکه به هیچ یک از اهداف خود در این جنگ برسد، در نتیجه حملات موشکی مقاومت اسلامی متحمل خسارتی بیش از 300 میلیون دلار امریکا و تخریب نزدیک به 1300 واحد مسکونی متعلق به اشغالگران در شمال فلسطین شد. مقاومت اسلامی با وجود توقف حملات موشکی علیه مناطق صهیونیستنشین شمال فلسطین اشغالی، حمله به مواضع و گشتیهای ارتش صهیونیست و مزدوران لبنانی تبار در نوار اشغالی مرزی جنوب لبنان را مانند قبل و حین جنگ 16 روزه ادامه داد. این عملیاتها تا روز آزادسازی جنوب لبنان در 25 مه 2000 (4 خرداد 1379) ادامه پیدا کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه