فشردگی زبانی در تئاتر معاصر
علیرضا نراقی
منتقد
تئاتر مبتنی بر درام، اتکا بر زبان دارد. دیالوگ در تاریخ ادبیات نمایشی عنصر اصلی بیان کنش و پیشبرد روایت است. نوع استفاده از زبان و شیوه دیالوگنویسی بیانگر سبک و گونه یک اثر نمایشی است. بنابراین قابل پیشبینی است که وقتی یک اثر ادبی یا سینمایی- آنطور که این روزها اقتباس از آن در تئاتر جهان بسیار متداول شده است- تبدیل به نمایشنامه میشود، وجوه توصیفی و تصویری به دیالوگ تبدیل شوند. البته این قاعده مربوط به تئاتر دراماتیک و جریان اصلی هنرهای نمایشی است، گونههای پسادراماتیک و اجرایی متفاوتی هم وجود دارند که از زبان فاصله میگیرند و بیشتر از طریق بدن، حرکت، طراحی صحنه و ابزارهای غیر زبانی دیگر، فرم خود را شکل میدهند، اما در این نوشته توجه ما بیشتر به همان تئاتر مرسوم و آشنایی است که نوع استفاده از زبان و تبلور آن در دیالوگ، فضا و بدنه اثر را شکل میدهد. در اینگونه از تئاتر مفروض است که نمایشنامه نسبت به اثری که از آن اقتباس میشود، دیالوگهای بیشتری داشته باشد.
اما تئاتر معاصر با توجه به تغییرات سبک زندگی و کارکرد زبان در روزمره، همچنین جان گرفتن عناصر بصری و حرکتی در تئاتر، دیالوگ را فشردهتر میکند. یکی از نمونههای جالبتوجه در این تغییر که مدتی است به فارسی هم ترجمه شده است، اقتباس امیلیمان از فیلمنامه «صحنههایی از یک ازدواج» نوشته اینگمار برگمان است. برگمان که خود به دیالوگهای مطول عمیق، فلسفی و اثرگذار با مایههای زبانی ریشهدار و بیانگر شهره است در این سریال 6 قسمتی که در سال 1973 از تلویزیون سوئد پخش شد نیز با اتکا بر دیالوگها و مونولوگهای طولانی، اثر خود را پیش برده است، اما امیلیمان در اقتباس خود دیالوگهای مطول برگمان را بدون اینکه روح اثر لطمه بخورد کوتاه کرده است تا فضای گشودهتری برای اجرا باقی بماند. او فیلمنامه برگمان را در نمایشنامه خود فشرده کرده و در نسبت با اثر سینمایی، زمینه درامی مختصر و مینیمال را فراهم آورده است. این، نوعی حرکت معکوس نسبت به رسوم مراوده تئاتر و سینما محسوب میشود. ما در یک اثر سینمایی انتظار داریم دیالوگها فشرده و موجز بیان شوند و در مقابل در یک اثر نمایشی، تماشاگر بیشتر دل به دیالوگهای برانگیزاننده طولانی میدهد. دلیل اصلی این رویکرد امکانات محدودتر تئاتر بوده است که نمایشنامهنویس را وادار به بیان زبانی بیشتر میکند؛ اما نمایشنامه «صحنههایی از یک ازدواج» که مدتی است با ترجمه خوب پرهام آلداوود توسط نشر نی راهی بازار کتاب ایران شده، یک اثر ویژه و آموزنده است در باب تئاتر معاصر؛ تئاتری که میخواهد زبان را از بنیان اصلی هنر تئاتر، به یکی از ستونهای نمایش تبدیل کند و دست اجرا را در خلاقیتهای بصری و عناصر صحنهای و میزانسن بازتر کند. ممکن است بسیاری از ما هنوز شیفته تئاترهای پرگو و زبانمحور باشیم، اما این پالودگی و فشردگی که در اقتباس امیلیمان مشاهده میکنیم، شیوهای متفاوت است برای نزدیکتر کردن تئاتر به ریتم زندگی، تمهیدی که میتوان آن را یکی از نیازهای امروز تئاتر ایران دانست.
منتقد
تئاتر مبتنی بر درام، اتکا بر زبان دارد. دیالوگ در تاریخ ادبیات نمایشی عنصر اصلی بیان کنش و پیشبرد روایت است. نوع استفاده از زبان و شیوه دیالوگنویسی بیانگر سبک و گونه یک اثر نمایشی است. بنابراین قابل پیشبینی است که وقتی یک اثر ادبی یا سینمایی- آنطور که این روزها اقتباس از آن در تئاتر جهان بسیار متداول شده است- تبدیل به نمایشنامه میشود، وجوه توصیفی و تصویری به دیالوگ تبدیل شوند. البته این قاعده مربوط به تئاتر دراماتیک و جریان اصلی هنرهای نمایشی است، گونههای پسادراماتیک و اجرایی متفاوتی هم وجود دارند که از زبان فاصله میگیرند و بیشتر از طریق بدن، حرکت، طراحی صحنه و ابزارهای غیر زبانی دیگر، فرم خود را شکل میدهند، اما در این نوشته توجه ما بیشتر به همان تئاتر مرسوم و آشنایی است که نوع استفاده از زبان و تبلور آن در دیالوگ، فضا و بدنه اثر را شکل میدهد. در اینگونه از تئاتر مفروض است که نمایشنامه نسبت به اثری که از آن اقتباس میشود، دیالوگهای بیشتری داشته باشد.
اما تئاتر معاصر با توجه به تغییرات سبک زندگی و کارکرد زبان در روزمره، همچنین جان گرفتن عناصر بصری و حرکتی در تئاتر، دیالوگ را فشردهتر میکند. یکی از نمونههای جالبتوجه در این تغییر که مدتی است به فارسی هم ترجمه شده است، اقتباس امیلیمان از فیلمنامه «صحنههایی از یک ازدواج» نوشته اینگمار برگمان است. برگمان که خود به دیالوگهای مطول عمیق، فلسفی و اثرگذار با مایههای زبانی ریشهدار و بیانگر شهره است در این سریال 6 قسمتی که در سال 1973 از تلویزیون سوئد پخش شد نیز با اتکا بر دیالوگها و مونولوگهای طولانی، اثر خود را پیش برده است، اما امیلیمان در اقتباس خود دیالوگهای مطول برگمان را بدون اینکه روح اثر لطمه بخورد کوتاه کرده است تا فضای گشودهتری برای اجرا باقی بماند. او فیلمنامه برگمان را در نمایشنامه خود فشرده کرده و در نسبت با اثر سینمایی، زمینه درامی مختصر و مینیمال را فراهم آورده است. این، نوعی حرکت معکوس نسبت به رسوم مراوده تئاتر و سینما محسوب میشود. ما در یک اثر سینمایی انتظار داریم دیالوگها فشرده و موجز بیان شوند و در مقابل در یک اثر نمایشی، تماشاگر بیشتر دل به دیالوگهای برانگیزاننده طولانی میدهد. دلیل اصلی این رویکرد امکانات محدودتر تئاتر بوده است که نمایشنامهنویس را وادار به بیان زبانی بیشتر میکند؛ اما نمایشنامه «صحنههایی از یک ازدواج» که مدتی است با ترجمه خوب پرهام آلداوود توسط نشر نی راهی بازار کتاب ایران شده، یک اثر ویژه و آموزنده است در باب تئاتر معاصر؛ تئاتری که میخواهد زبان را از بنیان اصلی هنر تئاتر، به یکی از ستونهای نمایش تبدیل کند و دست اجرا را در خلاقیتهای بصری و عناصر صحنهای و میزانسن بازتر کند. ممکن است بسیاری از ما هنوز شیفته تئاترهای پرگو و زبانمحور باشیم، اما این پالودگی و فشردگی که در اقتباس امیلیمان مشاهده میکنیم، شیوهای متفاوت است برای نزدیکتر کردن تئاتر به ریتم زندگی، تمهیدی که میتوان آن را یکی از نیازهای امروز تئاتر ایران دانست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه