ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
افتتاح 10 طرح ملی
روحانی : افتتاح هر دو ماه یک سد مخزنی ملی،هر ماه یک تصفیه خانه فاضلاب و هر 50 روز یک تصفیه خانه آب شهری، افتخار آمیز است
گروه اقتصادی/ 10 طرح در صنعت آب و برق به ارزش سرمایهگذاری یک هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان پنجشنبه گذشته در نهمین هفته از پویش #هرهفته الف_ب_ایران به بهرهبرداری رسید. آیین بهرهبرداری همزمان از این پروژهها بهصورت ویدئوکنفرانس با حضور رئیس جمهوری برگزار شد و این ۱۰ طرح از پروژه زیربنایی و توسعهای حوزه آب و برق در استانهای فارس و کرمانشاه بودند؛ 9 طرح در استان فارس و یک طرح در استان کرمانشاه.
حسن روحانی در این مراسم بیان کرد: در دولت تدبیر و امید، روند آبادانی کشور بویژه در حوزه آب و فاضلاب با وجود تحریم های دشمنان، جهشی و جهادی تداوم یافته است، اکنون با افتخار میتوانیم بگوییم در حرکت پرشتاب در مسیر آبادانی کشور، فقط در حوزه آب، ۹۹.۹ درصد جمعیت شهرنشین و بیش از ۸۲ درصد جمعیت ساکن روستاها از آب شرب پایدار برخوردارند و این برای ایران اسلامی افتخارآمیز است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، رئیس جمهوری ضمن قدردانی از تلاش مدیران، مهندسان و کارگران وزارت نیرو و بخش خصوصی گفت: مردم پرنشاط باشند و بدانند باوجود فشارها و تحریمها، مسئولان و دولت همواره آماده خدمترسانی و کاستن از مشکلات آنان هستند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردهاند.
هر دو ماه یک سد مخزنی ملی افتتاح کردیم
رئیس جمهوری در ادامه اظهار کرد: اینکه قادریم هر دو ماه یک سد مخزنی ملی، هر ماه یک تصفیه خانه فاضلاب و هر۵۰ روز یک تصفیه خانه آب شهری افتتاح کنیم، بسیار با اهمیت و افتخارآمیز است. روحانی با اشاره به اینکه کل تصفیه خانههای فاضلاب کشور در ابتدای انقلاب تنها ۴ عدد بوده و این رقم اکنون به ۲۴۲ تصفیهخانه فاضلاب رسیده است، گفت: همچنین ما در ابتدای انقلاب اسلامی فقط ۲۷تصفیه خانه آب در کل کشور داشتیم که این رقم اکنون به ۱۵۶تصفیهخانه رسیده که ۳۷ تصفیه خانه آن در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری رسیده است. رئیس جمهوری با تأکید براهمیت نظم و ترتیب و زمانبندی دقیق در اجرای طرح ها و دادن وعده دقیق افتتاح این طرحها به مردم گفت: تحقق این مهم از آرزوهای من بود و خوشبختانه امروز در بخش آب و برق به این نقطه مهم دست یافتهایم و این باعث نشاط و امیدوار شدن بیش از پیش مردم است.
۲۴ سد در نقاط مرزی اجرا شد
روحانی پیشبرد طرحهای آبادانی در منطقه غرب کشور بویژه در بخشهای مرزی را بسیار با اهمیت برشمرد و افزود: خوشبختانه در این عرصه کار بسیار عظیم و بزرگی انجام گرفته و در این راستا ۵۳ سد در نقاط مرزی اجرا شده که از این رقم، ۲۴ سد در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری رسیده است. رئیس جمهوری به آثار ارزشمند این سدها در آبادانی منطقه غرب اشاره کرد و گفت: بسیاری از شهرهایی که در غرب کشور از برکات این سدها بهرهمند میشود، جزو شهرهایی هستند که در دوران دفاع مقدس زیر ضربات دشمن بودند و حتی برخی از آنها به اشغال دشمن در آمده بودند و این افتتاحها و حرکت در مسیر آبادانی، پاسخی به جهاد و ایستادگی مردم این شهرها در دوران دفاع مقدس است.
سومار، شهر مرزی مهم میان ایران و عراق میشود
دراین مراسم سد«شرفشاه» شهرستان قصر شیرین با اعتباری بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان، به بهرهبرداری رسید. این سد برای تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت منطقه، تأمین آب زراعی ۳۰۵۵ هکتار دشتهای سومار و نفت شهر و تأمین آب شرب بلندمدت شهر سومار، نفت شهر و بازارچه مرزی سومار در نظرگرفته شده است. روحانی در سخنان خود، افتتاح سد شرفشاه کرمانشاه و تأمین آب مورد نیاز بخشهای مختلف شهر سومار را مورد اشاره قرار داد و از وزیران خارجه و راه خواست در مسیر تبدیل سومار به یکی از مرزهای تجاری ایران با عراق در آینده، تلاش کنند. رئیسجمهوری افزود: سومار میتواند یک شهر مرزی مهم ما برای تبادل کالا با عراق باشد و امروز گام مهمی در این زمینه برداشته شد. روحانی با بیان اینکه تا پایان امسال گامهای بسیار خوبی برای استانهای غربی و جنوبی همچون ایلام، کرمانشاه و خوزستان برداشته میشود، گفت: در حال تجهیز ۱۸ هزار هکتار از اراضی این منطقه کشور هستیم که تازهترین گزارش نشان میدهد بیش از ۱۰ هزار هکتار از این میزان آماده شده و بقیه نیز در سالجاری آماده میشود.
برق تولید کنید و به دولت بفروشید
همچنین روحانی قبل از افتتاح نیروگاههای خورشیدی استان فارس گفت: در انرژیهای تجدید پذیر حرکت بسیار خوبی در این دولت صورت گرفته و نیروگاههای خورشیدی میتواند ظرفیت خوبی برای تولید برق پاک و بدون آلودگی باشد و این مهم است که در نیروگاههای خورشیدی از کیلو وات به مگا وات رسیدهایم، باید با توسعه تکنولوژی دراین زمینه هر کسی بتواند پشت بام خانه خود را به یک نیروگاه خورشیدی تبدیل و برق مورد نیاز خود را تأمین کند و مازاد آن را به دولت بفروشد.
۶ نیروگاه خورشیدی در استان فارس شامل نیروگاههای خورشیدی ۱۰مگاواتی لارستان، ۱۰ مگاواتی دارندگان، ۵۰۰کیلوواتی اقلید، ۲ مگاواتی ترکان، ۱۰مگاواتی لامرد و نیروگاه خورشیدی ۵۰۰کیلوواتی شهرک صنعتی نیریز است که عملیات اجرایی آغاز احداث همه این پروژهها در سال ۹۷ بود.
علاوه بر این طرحها، فاز اول طرح آبرسانی به کلانشهر شیراز شامل خط انتقال، ایستگاه پمپاژ و تصفیهخانه بزرگ آب شیراز، طرح آبرسانی به سعادتشهر و ارسنجان، واحدهای اول و دوم تصفیهخانه فاضلاب شماره ۲ شیراز از جمله دیگر طرحهایی بود که با دستور رئیس جمهوری در استان فارس مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
فاز اول طرح آبرسانی به کلانشهر شیراز شامل خط انتقال، ایستگاه پمپاژ و تصفیهخانه بزرگ آب شیراز با ۴۶۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان اعتبار بخش دولتی، ۹۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان اعتبار بخش خصوصی از سال ۹۵ آغاز و روز پنجشنبه به بهرهبرداری رسید. جمعیت تحت پوشش این طرح ۳۲۴ هزار نفر و دستگاه اجرایی آن شرکت آب منطقهای شیراز اعلام شده است.
پروژههای احداث واحدهای اول و دوم تصفیهخانه فاضلاب شماره ۲ شیراز نیز با ۵۳۷ میلیارد تومان اعتبار دولتی در سال ۸۸ آغاز شد که با بهرهبرداری از این طرح ۵۷۰ هزار نفر تحت پوشش قرار میگیرند.
طرح دیگر فاز نخست طرح آبرسانی به سعادت شهر و ارسنجان بود که با ۳۹ میلیارد تومان اعتبار دولتی در سال ۹۵ آغاز و به دستور روحانی به مرحله بهرهبرداری رسید. این مرحله از تصفیهخانه با ظرفیت ۶۴ لیتر برثانیه اجرا شده و ظرفیت نهایی طرح ۲۲۰ لیتر برثانیه است، در این مرحله خط انتقالی بهطول ۱۵ کیلومتر و قطر ۴۵۰ میلیمتر احداث شده که با نهایی شدن آن به ۴۸ کیلومتر میرسد. همچنین جمعیت تحت پوشش این طرح ۱۱۰ هزار نفر اعلام شده است. افتتاح طرحهای آب منطقهای کرمانشاه با اعتبار ۵۰۰ میلیارد تومان، طرحهای آبفای شیراز با اعتبار ۵۳۷ میلیارد تومان، طرحهای آب منطقهای فارس با اعتبار ۵۹۹ میلیارد تومان و طرحهای ساتبا (نیروگاه خورشیدی) با اعتبار ۲۶۴ میلیارد تومان بود. در پایان نهمین هفته از پویش #هرهفته الف_ب_ایران رئیس جمهوری تأکید ویژهای بر لزوم توسعه برنامه محورداشت و گفت: اینکه بتوانیم با آمار و ارقام و زمانبندی حرف بزنیم یکی از آرزوهای بنده بود. در کشورهای غربی اینجوری است. در کشورهای اروپایی مثلاً اعلام میکنند تا پایان ۲، ۳ سال دیگر این ۱۰ پروژه به افتتاح میرسد و حتی تاریخ و روز آن را اعلام میکنند. امروز بحمدالله در کشورمان در قسمت الف و ب، یعنی آب و برق به این نقطه رسیدیم. حالا تا «ی» باید برویم. این الف و باش است تا آخر انشاءالله باید برویم.
برش
سرمایهگذاری۱۴ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومانی برای ساخت نیروگاههای خورشیدی
وزیر نیرو در آیین بهرهبرداری همزمان از ۱۰ پروژه صنعت آب و برق استانهای فارس و کرمانشاه، از سرمایهگذاری ۱۴ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومانی بخش خصوصی برای ساخت نیروگاههای خورشیدی در کشور خبر داد.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، «رضا اردکانیان» بیان کرد: نتیجه این سرمایهگذاری، ۸۳۴ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در مدار است و ۹۵ درصد اقدامهای دولت در این بخش تاکنون محقق شده است. وی با اشاره به بهرهبرداری از ۶ پروژه نیروگاه خورشیدی با سرمایهگذاری بخش خصوصی در استان فارس گفت: تاکنون در چارچوب پویش سه نیروگاه خورشیدی به بهرهبرداری رسیده که با طرحهای امروز به ۹ نیروگاه میرسد.
اردکانیان گفت: در زمان حاضر ۱۶۰ شرکت خصوصی برای ساخت تجهیزات و بهرهبرداری نیروگاههای خورشیدی در کشور فعالیت دارند.
وی گفت: وعده کردیم امسال ۲۵۰ طرح را با سرمایهگذاری بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد تومان افتتاح کنیم که تاکنون ۲۵ پروژه با سرمایهگذاری ۹ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان به ثمر رسیده است.
شهر شیراز تا آستانه جیرهبندی آب رفت؛ اما...
وزیر نیرو از مهمترین پروژههای نهمین هفته پویش به آبرسانی به کلانشهر شیراز اشاره کرد و افزود: تابستان سال گذشته حتی تا آستانه جیرهبندی آب در شهر شیراز رفته بودیم که شرایط با همراهی مردم در مصرف، مدیریت شد؛ اما این دغدغه از امسال تا سالهای بعد مرتفع است.
اردکانیان افزود: این طرح بزرگ شامل خطوط لوله، تصفیهخانه آب، ایستگاههای پمپاژ و تونل است که مشکل آب شرب و بهداشت جمعیت قابل توجهی را برطرف میکند.
دسترسی به آب پایدار در ایران از متوسط جهانی بسیار بالاتر است
وزیر نیرو گفت: امروز ۱۵ درصد جمعیت شهری دنیا با وجود تمام تلاشهای انجام شده هنوز به آب پایدار دسترسی ندارند و ۳۷ درصد جمعیت روستایی بدون دسترسی هستند. در کشور ما ۹۹.۹ درصد جمعیت شهری به آب سالم و پایدار دسترسی دارند و در روستاها هم این نسبت ۸۲.۵ درصد است و از متوسط جهانی بسیار بالاتر هستیم.
وی ادامه داد: در جمعیت شهری همپای کشورهای توسعه یافته در جمهوری اسلامی ایران در زمینه شبکههای آب برای شرب و بهداشت کار شده و برای روستاها هم فعالیتهای خوبی در حال انجام است.
اردکانیان در پاسخ به این سؤال رئیس جمهوری که با این رقم در هیچ شهری نیست که آب سالم و پایدار نداشته باشیم، گفت: قطعاً همینطور است. سیر تبدیل روستاها به شهر را به لحاظ تقسیمات کشور داریم وقتی حد نصاب جمعیت به حدی میرسد که طبق مقررات واجد شرایط شهر شدن میشوند، هنوز در نقاط پراکندهای برای تحقق آنچه ما به آن دسترسی پایدار میگوییم نیاز به کار دارد و این رقم حدود یک دهم درصد است.
وزیر نیرو افزود: طرح آبرسانی به شیراز شامل تصفیهخانه بزرگی است که سی و هفتمین تصفیهخانه به بهرهبرداری رسیده در دولت تدبیر و امید بوده و تا پایان دولت به رقم ۵۴ تصفیهخانه آب خواهیم رسید.
اردکانیان گفت: این بدان معناست که دولت تدبیر و امید در پایان دوره کاری خود برای مردم گزارش خواهد کرد که در کمتر از هر دو ماه در این هشت سال بهطور متوسط یک تصفیهخانه آب وارد مدار بهرهبرداری شده است. وی همچنین با اشاره به بهرهبرداری سد شرفشاه در استان کرمانشاه گفت: این سد، چهل و سومین سدی است که در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری میرسد و با این، عدد سدهای بزرگ مخزنی کشور به ۱۸۷ میرسد. ۱۵ سد دیگر هم مطابق برنامه تا پایان دولت به نتیجه میرسد و گزارش میدهیم که در این دولت هر ۵۰ روز یک سد مخزنی به ثمر رسیده است.
حسن روحانی در این مراسم بیان کرد: در دولت تدبیر و امید، روند آبادانی کشور بویژه در حوزه آب و فاضلاب با وجود تحریم های دشمنان، جهشی و جهادی تداوم یافته است، اکنون با افتخار میتوانیم بگوییم در حرکت پرشتاب در مسیر آبادانی کشور، فقط در حوزه آب، ۹۹.۹ درصد جمعیت شهرنشین و بیش از ۸۲ درصد جمعیت ساکن روستاها از آب شرب پایدار برخوردارند و این برای ایران اسلامی افتخارآمیز است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، رئیس جمهوری ضمن قدردانی از تلاش مدیران، مهندسان و کارگران وزارت نیرو و بخش خصوصی گفت: مردم پرنشاط باشند و بدانند باوجود فشارها و تحریمها، مسئولان و دولت همواره آماده خدمترسانی و کاستن از مشکلات آنان هستند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردهاند.
هر دو ماه یک سد مخزنی ملی افتتاح کردیم
رئیس جمهوری در ادامه اظهار کرد: اینکه قادریم هر دو ماه یک سد مخزنی ملی، هر ماه یک تصفیه خانه فاضلاب و هر۵۰ روز یک تصفیه خانه آب شهری افتتاح کنیم، بسیار با اهمیت و افتخارآمیز است. روحانی با اشاره به اینکه کل تصفیه خانههای فاضلاب کشور در ابتدای انقلاب تنها ۴ عدد بوده و این رقم اکنون به ۲۴۲ تصفیهخانه فاضلاب رسیده است، گفت: همچنین ما در ابتدای انقلاب اسلامی فقط ۲۷تصفیه خانه آب در کل کشور داشتیم که این رقم اکنون به ۱۵۶تصفیهخانه رسیده که ۳۷ تصفیه خانه آن در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری رسیده است. رئیس جمهوری با تأکید براهمیت نظم و ترتیب و زمانبندی دقیق در اجرای طرح ها و دادن وعده دقیق افتتاح این طرحها به مردم گفت: تحقق این مهم از آرزوهای من بود و خوشبختانه امروز در بخش آب و برق به این نقطه مهم دست یافتهایم و این باعث نشاط و امیدوار شدن بیش از پیش مردم است.
۲۴ سد در نقاط مرزی اجرا شد
روحانی پیشبرد طرحهای آبادانی در منطقه غرب کشور بویژه در بخشهای مرزی را بسیار با اهمیت برشمرد و افزود: خوشبختانه در این عرصه کار بسیار عظیم و بزرگی انجام گرفته و در این راستا ۵۳ سد در نقاط مرزی اجرا شده که از این رقم، ۲۴ سد در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری رسیده است. رئیس جمهوری به آثار ارزشمند این سدها در آبادانی منطقه غرب اشاره کرد و گفت: بسیاری از شهرهایی که در غرب کشور از برکات این سدها بهرهمند میشود، جزو شهرهایی هستند که در دوران دفاع مقدس زیر ضربات دشمن بودند و حتی برخی از آنها به اشغال دشمن در آمده بودند و این افتتاحها و حرکت در مسیر آبادانی، پاسخی به جهاد و ایستادگی مردم این شهرها در دوران دفاع مقدس است.
سومار، شهر مرزی مهم میان ایران و عراق میشود
دراین مراسم سد«شرفشاه» شهرستان قصر شیرین با اعتباری بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان، به بهرهبرداری رسید. این سد برای تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت منطقه، تأمین آب زراعی ۳۰۵۵ هکتار دشتهای سومار و نفت شهر و تأمین آب شرب بلندمدت شهر سومار، نفت شهر و بازارچه مرزی سومار در نظرگرفته شده است. روحانی در سخنان خود، افتتاح سد شرفشاه کرمانشاه و تأمین آب مورد نیاز بخشهای مختلف شهر سومار را مورد اشاره قرار داد و از وزیران خارجه و راه خواست در مسیر تبدیل سومار به یکی از مرزهای تجاری ایران با عراق در آینده، تلاش کنند. رئیسجمهوری افزود: سومار میتواند یک شهر مرزی مهم ما برای تبادل کالا با عراق باشد و امروز گام مهمی در این زمینه برداشته شد. روحانی با بیان اینکه تا پایان امسال گامهای بسیار خوبی برای استانهای غربی و جنوبی همچون ایلام، کرمانشاه و خوزستان برداشته میشود، گفت: در حال تجهیز ۱۸ هزار هکتار از اراضی این منطقه کشور هستیم که تازهترین گزارش نشان میدهد بیش از ۱۰ هزار هکتار از این میزان آماده شده و بقیه نیز در سالجاری آماده میشود.
برق تولید کنید و به دولت بفروشید
همچنین روحانی قبل از افتتاح نیروگاههای خورشیدی استان فارس گفت: در انرژیهای تجدید پذیر حرکت بسیار خوبی در این دولت صورت گرفته و نیروگاههای خورشیدی میتواند ظرفیت خوبی برای تولید برق پاک و بدون آلودگی باشد و این مهم است که در نیروگاههای خورشیدی از کیلو وات به مگا وات رسیدهایم، باید با توسعه تکنولوژی دراین زمینه هر کسی بتواند پشت بام خانه خود را به یک نیروگاه خورشیدی تبدیل و برق مورد نیاز خود را تأمین کند و مازاد آن را به دولت بفروشد.
۶ نیروگاه خورشیدی در استان فارس شامل نیروگاههای خورشیدی ۱۰مگاواتی لارستان، ۱۰ مگاواتی دارندگان، ۵۰۰کیلوواتی اقلید، ۲ مگاواتی ترکان، ۱۰مگاواتی لامرد و نیروگاه خورشیدی ۵۰۰کیلوواتی شهرک صنعتی نیریز است که عملیات اجرایی آغاز احداث همه این پروژهها در سال ۹۷ بود.
علاوه بر این طرحها، فاز اول طرح آبرسانی به کلانشهر شیراز شامل خط انتقال، ایستگاه پمپاژ و تصفیهخانه بزرگ آب شیراز، طرح آبرسانی به سعادتشهر و ارسنجان، واحدهای اول و دوم تصفیهخانه فاضلاب شماره ۲ شیراز از جمله دیگر طرحهایی بود که با دستور رئیس جمهوری در استان فارس مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
فاز اول طرح آبرسانی به کلانشهر شیراز شامل خط انتقال، ایستگاه پمپاژ و تصفیهخانه بزرگ آب شیراز با ۴۶۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان اعتبار بخش دولتی، ۹۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان اعتبار بخش خصوصی از سال ۹۵ آغاز و روز پنجشنبه به بهرهبرداری رسید. جمعیت تحت پوشش این طرح ۳۲۴ هزار نفر و دستگاه اجرایی آن شرکت آب منطقهای شیراز اعلام شده است.
پروژههای احداث واحدهای اول و دوم تصفیهخانه فاضلاب شماره ۲ شیراز نیز با ۵۳۷ میلیارد تومان اعتبار دولتی در سال ۸۸ آغاز شد که با بهرهبرداری از این طرح ۵۷۰ هزار نفر تحت پوشش قرار میگیرند.
طرح دیگر فاز نخست طرح آبرسانی به سعادت شهر و ارسنجان بود که با ۳۹ میلیارد تومان اعتبار دولتی در سال ۹۵ آغاز و به دستور روحانی به مرحله بهرهبرداری رسید. این مرحله از تصفیهخانه با ظرفیت ۶۴ لیتر برثانیه اجرا شده و ظرفیت نهایی طرح ۲۲۰ لیتر برثانیه است، در این مرحله خط انتقالی بهطول ۱۵ کیلومتر و قطر ۴۵۰ میلیمتر احداث شده که با نهایی شدن آن به ۴۸ کیلومتر میرسد. همچنین جمعیت تحت پوشش این طرح ۱۱۰ هزار نفر اعلام شده است. افتتاح طرحهای آب منطقهای کرمانشاه با اعتبار ۵۰۰ میلیارد تومان، طرحهای آبفای شیراز با اعتبار ۵۳۷ میلیارد تومان، طرحهای آب منطقهای فارس با اعتبار ۵۹۹ میلیارد تومان و طرحهای ساتبا (نیروگاه خورشیدی) با اعتبار ۲۶۴ میلیارد تومان بود. در پایان نهمین هفته از پویش #هرهفته الف_ب_ایران رئیس جمهوری تأکید ویژهای بر لزوم توسعه برنامه محورداشت و گفت: اینکه بتوانیم با آمار و ارقام و زمانبندی حرف بزنیم یکی از آرزوهای بنده بود. در کشورهای غربی اینجوری است. در کشورهای اروپایی مثلاً اعلام میکنند تا پایان ۲، ۳ سال دیگر این ۱۰ پروژه به افتتاح میرسد و حتی تاریخ و روز آن را اعلام میکنند. امروز بحمدالله در کشورمان در قسمت الف و ب، یعنی آب و برق به این نقطه رسیدیم. حالا تا «ی» باید برویم. این الف و باش است تا آخر انشاءالله باید برویم.
برش
سرمایهگذاری۱۴ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومانی برای ساخت نیروگاههای خورشیدی
وزیر نیرو در آیین بهرهبرداری همزمان از ۱۰ پروژه صنعت آب و برق استانهای فارس و کرمانشاه، از سرمایهگذاری ۱۴ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومانی بخش خصوصی برای ساخت نیروگاههای خورشیدی در کشور خبر داد.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، «رضا اردکانیان» بیان کرد: نتیجه این سرمایهگذاری، ۸۳۴ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در مدار است و ۹۵ درصد اقدامهای دولت در این بخش تاکنون محقق شده است. وی با اشاره به بهرهبرداری از ۶ پروژه نیروگاه خورشیدی با سرمایهگذاری بخش خصوصی در استان فارس گفت: تاکنون در چارچوب پویش سه نیروگاه خورشیدی به بهرهبرداری رسیده که با طرحهای امروز به ۹ نیروگاه میرسد.
اردکانیان گفت: در زمان حاضر ۱۶۰ شرکت خصوصی برای ساخت تجهیزات و بهرهبرداری نیروگاههای خورشیدی در کشور فعالیت دارند.
وی گفت: وعده کردیم امسال ۲۵۰ طرح را با سرمایهگذاری بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد تومان افتتاح کنیم که تاکنون ۲۵ پروژه با سرمایهگذاری ۹ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان به ثمر رسیده است.
شهر شیراز تا آستانه جیرهبندی آب رفت؛ اما...
وزیر نیرو از مهمترین پروژههای نهمین هفته پویش به آبرسانی به کلانشهر شیراز اشاره کرد و افزود: تابستان سال گذشته حتی تا آستانه جیرهبندی آب در شهر شیراز رفته بودیم که شرایط با همراهی مردم در مصرف، مدیریت شد؛ اما این دغدغه از امسال تا سالهای بعد مرتفع است.
اردکانیان افزود: این طرح بزرگ شامل خطوط لوله، تصفیهخانه آب، ایستگاههای پمپاژ و تونل است که مشکل آب شرب و بهداشت جمعیت قابل توجهی را برطرف میکند.
دسترسی به آب پایدار در ایران از متوسط جهانی بسیار بالاتر است
وزیر نیرو گفت: امروز ۱۵ درصد جمعیت شهری دنیا با وجود تمام تلاشهای انجام شده هنوز به آب پایدار دسترسی ندارند و ۳۷ درصد جمعیت روستایی بدون دسترسی هستند. در کشور ما ۹۹.۹ درصد جمعیت شهری به آب سالم و پایدار دسترسی دارند و در روستاها هم این نسبت ۸۲.۵ درصد است و از متوسط جهانی بسیار بالاتر هستیم.
وی ادامه داد: در جمعیت شهری همپای کشورهای توسعه یافته در جمهوری اسلامی ایران در زمینه شبکههای آب برای شرب و بهداشت کار شده و برای روستاها هم فعالیتهای خوبی در حال انجام است.
اردکانیان در پاسخ به این سؤال رئیس جمهوری که با این رقم در هیچ شهری نیست که آب سالم و پایدار نداشته باشیم، گفت: قطعاً همینطور است. سیر تبدیل روستاها به شهر را به لحاظ تقسیمات کشور داریم وقتی حد نصاب جمعیت به حدی میرسد که طبق مقررات واجد شرایط شهر شدن میشوند، هنوز در نقاط پراکندهای برای تحقق آنچه ما به آن دسترسی پایدار میگوییم نیاز به کار دارد و این رقم حدود یک دهم درصد است.
وزیر نیرو افزود: طرح آبرسانی به شیراز شامل تصفیهخانه بزرگی است که سی و هفتمین تصفیهخانه به بهرهبرداری رسیده در دولت تدبیر و امید بوده و تا پایان دولت به رقم ۵۴ تصفیهخانه آب خواهیم رسید.
اردکانیان گفت: این بدان معناست که دولت تدبیر و امید در پایان دوره کاری خود برای مردم گزارش خواهد کرد که در کمتر از هر دو ماه در این هشت سال بهطور متوسط یک تصفیهخانه آب وارد مدار بهرهبرداری شده است. وی همچنین با اشاره به بهرهبرداری سد شرفشاه در استان کرمانشاه گفت: این سد، چهل و سومین سدی است که در دولت تدبیر و امید به بهرهبرداری میرسد و با این، عدد سدهای بزرگ مخزنی کشور به ۱۸۷ میرسد. ۱۵ سد دیگر هم مطابق برنامه تا پایان دولت به نتیجه میرسد و گزارش میدهیم که در این دولت هر ۵۰ روز یک سد مخزنی به ثمر رسیده است.
سیروس گرجستانی چهره سینما، تلویزیون و تئاتر درگذشت
آقا سیروس دیگر مردم را نمیخنداند
در صفحه فرهنگی بخوانید
ارزیابی سعید لیلاز از وضعیت کشور و عملکرد دولت در گفت وگو با «ایران»:
دولت روحانی رکورد مصدق در اقتصاد بدون نفت را شکست
ما فراموش نمیکنیم درآمد ارزی بهترین سال دولت آقای حسن روحانی، معادل درآمد ارزی در بدترین سال دولت آقای احمدینژاد است
گفت وگو با سعید لیلاز را تصویری در سایت ایران آنلاین ببینید
مرتضی گل پور
خبرنگار
بگذارید اینطور بگویم؛ سعید لیلاز بهعنوان یک مورخ که درس خود را خوب خوانده است، ادعا میکند که از حمله مغول به این سو، هرگز فشاری مانند فشار امروز به ایران وارد نشده است
در 8 قرن گذشته چنین فشاری بر ملت ایران بیسابقه بوده است. باوجود این، آیا شما در ایران هیچ اثری از قحطی میبینید؟ هیچ اثری از مشکلاتی که در عراق دوره تحریم بود یا مشکلاتی که در ونزوئلا هست، میبینید؟ بله، میدانم که ما امروز با چه فقری یا چه تورمی دست به گریبان هستیم
آقای روحانی یا آقای همتی از شهریور 1397 به بعد، که اعمال مدیریت را آغاز کردند، دیدیم که مسأله جمع شد. درست است که در این مدت قیمت دلار دو برابر شده است، اما از آن طرف رشد نقدینگی هم دوبرابر شده است
در زمینه بورس، ابتدای امسال یا اواخر سال گذشته، کارشناس یا سیاستمداری نبود که نگران فروپاشی بورس نبوده باشد، هرچند از ابتدا معتقد بودم این اتفاق نمیافتد. اما عملکرد دولت در این زمینه بسیار مثبت بود
90 درصد اعتراضات دی ماه 96، ناشی از توطئه از درون بود
دولت آقای روحانی امروز چه کار دیگری میتوانست انجام بدهد که انجام نداده است؟ من مدیریت کرونا آقای روحانی را بسیار موفقیتآمیز میدانم. یا مدیریت دولت در بورس که میتوانست یک بحران امنیتی برای کشور ایجاد کند، را بسیار موفق میدانم
حرکتی که در بورس صورت گرفت، حرکتی در جهت منافع تودههای فقیر مردم ایران بود
در دو ماه اخیر، یک میلیون خانوار از فقیرترین اقشار ایران، النگوهای بچههای خود را فروختند تا سهام بخرند. اگر بورس فرو میریخت، چه کسی میتوانست کاری بکند؟ این کاری بود که دولت با سرعت انجام داد و البته مقام رهبری هم موافقت کردند که تصمیم بسیار مهمی است
در 7 سال دولت حسن روحانی، به جز آن دوره 7-8 ماهه و به جز آن سیاست خاص بازار ارز که نسبت به آن انتقادهای بسیار روشن دارم، هیچ عیبی در سیاستهای آقای روحانی نمیبینم. در همه عرصهها موفقیتآمیز جلو رفتیم. اکنون هم کمابیش تحریمها را بخوبی مدیریت کردیم. امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و یکی کند و با فساد برخورد کند
برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد
بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود
براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است
از ابتدای فروردین 97 تا امروز نزدیک به 30 ماه از آغاز دور جدید تحریمها میگذرد و ما در این مدت موفق شدیم اقتصاد کشور را بدون نفت اداره کنیم. در همین شرایط، امروز ایران هیچ شباهتی با یک کشور قحطی زده ندارد. بله، تحریمها پیامد داشته و دارد
موفقیت این دولت به حساب کسی از رقبای آنان نمیرود، روحانی هم که دیگر نمیتواند رئیس جمهوری شود، در این صورت چرا نباید براساس مصالح جمهوری اسلامی و منافع خودشان، پایهای داشته باشند تا وقتی در 1400 به قدرت رسیدند، کشور را آسانتر اداره کنند؟ به همین دلیل من توجه این دوستان را به این واقعیتها جلب میکنم
«روحانی در اداره اقتصاد بدون نفت رکورد دکتر محمد مصدق را شکست.»
سعید لیلاز، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل سیاسی. لیلاز با چنین نگرشی که مبتنی بر واقعیتهای تاریخی است، معتقد است معضلات و مشکلات کشور، اصولگرایی یا اصلاحطلبی نیست که حالا رویکرد اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه هم داشته باشد. این نقدی است به برخی چهرههای نوظهور سیاست و تقنینی کشور که خواستار بازگشت روحانی از سیاستهای 7 سال گذشته خود شدهاند. مطابق رویکرد لیلاز، چنین درخواستی، تنها بر نگاه سیاسی و جناحی به مسائل مبتنی است که البته سعی میشود رنگ و بوی ایدئولوژیک و آرمانی هم داشته باشد. اما طرحکنندگان این درخواست، عامدانه چشم خود را بر واقعیتهای دولت روحانی و مبارزه نفسگیر و بیامان آن با فشارهای حداکثری امریکا میبندند که در طول تاریخ بیسابقه است. لیلاز در این گفتوگو، گزاره بحث برانگیز خود مبنی بر اینکه امروز وقت مصالحه با امریکا نیست را هم توضیح میدهد. او میگوید مخالف مصالحه شرافتمندانه نیست، کما اینکه امروز مشکلاتی که در تجارت خارجی بدون نفت وجود دارد، موانع زیادی برای کشور ایجاد کرده است اما الان زمان مناسبی برای گفتوگو با ترامپ نیست.
لیلاز معتقد است که وضعیت کشور بهسمت ثبات و آرامش میرود و اگر تا مرداد ماه دوام بیاوریم برنده مصاف با امریکا هستیم. این نظررا میتوان متناظر با رویکرد عباس عبدی، دیگر تحلیلگر اصلاحطلب دانست که به «ایران» گفته بود «همه شاخصها بهسمت بیثباتی میرود که عمده آنها شاخص سیاسی است.» منظور اینکه هر نوع پیشرفت در خارج یا حل مسائل در داخل، نیازمند سازش و کاهش تنش در سیاست داخلی است. خلاصه اینکه؛ ایران ما امروز نیازمند آبادانی درون خانه است.
در گفتوگوهای گذشته خود، با ارائه آمارها و شاخصها نشان دادید که دستکم در فاصله 92 تا 94 که تحریم بودیم و برجامی هم وجود نداشت، وضع اقتصادی کشور، بویژه در زمینه حمایت از اقشار ضعیف بسیار بهبود یافته بود. اما امروز رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، بدون اشاره به این اقدامات و دستاوردهای دولت، به رئیس جمهوری نامه نوشتند که از مدیریت7 سال خود بازگردید. باتوجه به این دو گزاره، سؤال ما این است که آیا در کشور مسائل و مشکلات، اصولگرایی و اصلاحطلبی است که راه حل اصولگرایانه یا اصلاحطلبانه داشته باشد؟
من اینطور به مسائل نگاه نمیکنم. من معتقدم هرکسی بر مبنای منافع خود و اینکه در کجای سپهر سیاست و توزیع منابع ایستاده است، تصمیم میگیرد. من مسأله را براساس منافع میبینم و فکر میکنم دوستان ما بهعنوان رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، درواقع بهعنوان تازه واردها میخواهند بگویند بازی، بازیگران جدیدی دارد. درغیر این صورت، اگر از منظر کارشناسانه به مسائل نگاه کنیم، میبینیم که به استثنای فاصله دی ماه 96 تا مرداد 97 (توجه کنید که من به دقت به این تاریخ اشاره میکنم) عملکرد دولت آقای روحانی را کاملاً قبول دارم و موفق میدانم.
دولت در چه شاخصهایی موفق بوده است؟
ما در همه زمینهها موفقیت داشتیم، هم رشد اقتصادی ایران احیا شد، هم توزیع درآمد. قدرت خرید طبقه کارگر ایران که تا سال 1392 در نسبت با سال 1389 حدود 25 تا 30 درصد کاهش یافته بود، تا پایان سال 96 دوباره احیا شد. یعنی اولین بار در تاریخ ایران بود که قدرت خرید کارگران از طریق افزایش دستمزد اضافه شد. معمولاً ما فراموش میکنیم یا رؤسای محترم کمیسیونهای مجلس فراموش کردهاند که درآمد ارزی بهترین سال دولت آقای حسن روحانی، معادل درآمد ارزی در بدترین سال دولت آقای احمدینژاد بود. یعنی کاهش قیمت جهانی نفت خام، همه آثار مثبت برجام را محو کرد، بهگونهای که درآمد ارزی در سال 94 به 33 میلیارد دلار رسید، همچنان که درآمدهای ارزی در بهترین سال دولت آقای روحانی که سال 96 بود، معادل درآمدهای ارزی سال 92 بود که بدترین سال از نظر درآمد ارزی در دوره اول تحریم محسوب میشود. در واقع هیچ گاه دولت آقای روحانی وفور درآمدهای ارزی را تجربه نکرد. باوجود این ما موفق شدیم اقتصاد ایران را احیا کنیم، کما اینکه رشد اقتصادی ایران در سال 95 از رکورد خود در سال 1390 عبور کرد و شاخص تولید صنعتی نیز به 106 تا 110 واحد رسید، آن هم نسبت به سال 90، یعنی قبل از شروع دور نخست تحریمها علیه ایران. از سوی دیگر امروز تولید مواد غذایی ایران حدود 140 میلیون تن است. بگذارید اینطور بگویم؛ سعید لیلاز بهعنوان یک مورخ که درس خود را خوب خوانده است، ادعا میکند که از حمله مغول به این سو، هرگز فشاری مانند فشار امروز به ایران وارد نشده است. سراغ ندارم که ملتی یا کشوری به اسم ایران، از سال 618 هجری قمری که چنگیز به ایران حمله کرد، تا امروز، چنین فشاری را تحمل کرده باشد. در 8 قرن گذشته چنین فشاری بر ملت ایران بیسابقه بوده است. باوجود این، آیا شما در ایران هیچ اثری از قحطی میبینید؟ هیچ اثری از مشکلاتی که در عراق دوره تحریم بود یا مشکلاتی که در ونزوئلا هست، میبینید؟ بله، میدانم که ما امروز با چه فقری یا چه تورمی دست به گریبان هستیم، میدانم که هر هفته هزاران انسان به زیر خط فقر رانده میشوند، همه اینها را میدانم، اما از آن طرف این را هم میدانم که فشاری که بر ایران وارد میشود، بیسابقه است.
در تقسیمبندی مسائل امروز ما، دو موضوع نفت و تحریم را از هم تفکیک میکنید؛ کدام را مؤثرتر میدانید؟
حتماً نفت. من هیچگاه عنصر خارجی را در اقتصاد ایران عامل تعیینکننده نمیدانم. اساساً از جنگ جهانی دوم به این سو، هیچ گاه عنصر یا عامل خارجی را تعیینکننده نمیدانم. حتماً عنصر خارجی مؤثر و مهم است، اما تعیینکننده نیست. به عبارت دیگر، درنهایت تحریمها اوضاع را تشدید میکند یا تخفیف میدهد. چنانکه آقای روحانی یا آقای همتی از شهریور 1397 به بعد، که اعمال مدیریت را آغاز کردند، دیدیم که مسأله جمع شد. درست است که در این مدت قیمت دلار دو برابر شده است، اما از آن طرف رشد نقدینگی هم دوبرابر شده است. ببینید! من معتقدم در بهترین سال دولت آقای روحانی 56 میلیارد دلار کالا به ایران وارد شد. اگر این میزان واردات یکباره صفر شود، سهم آن در اقتصاد ایران 6 درصد است، بقیه مسائل به مدیریت مربوط است. براساس شاخص بینالمللی قدرت برابری خرید، ایران سالانه حدود 1200 میلیارد دلار تولید دارد، بنابراین جایی که حکومت و دولت خواسته است، توانسته است اداره کند. چنانکه در زمینه بورس، ابتدای امسال یا اواخر سال گذشته، کارشناس یا سیاستمداری نبود که نگران فروپاشی بورس نبوده باشد، هرچند از ابتدا معتقد بودم این اتفاق نمیافتد. اما عملکرد دولت در این زمینه بسیار مثبت بود.
چرا شما بازه زمانی دی ماه 96 تا مرداد 97 را استثنا میکنید؟ در این دوره چه اتفاقی افتاد؟
بانک مرکزی وقت پول پاشی کرد.
یعنی همین حرفی که اخیراً آقای همتی، رئیس کل بانک مرکزی زد که ما برای ثبات بازار ارز، در بازی امریکا قرار نمیگیریم که بخواهیم دلار به بازار تزریق کنیم؟
دقیقاً و درست بهدلیل همین سیاستهای اخیر است که از همتی حمایت میکنیم. اما ما در آن 7 تا 8 ماه، خیلی چیزها از دست دادیم و اساساً آن میزان از طلا و ارز که از دست دادیم، تعیینکننده بود. من یکی از بخشنامههای امریکا را خواندم و به مقام عالی رتبهای گفتم که یا شما آسوده خاطر هستید، یا من نمیفهمم که چه اتفاقی دارد میافتد، والا رفتار شما نشان نمیدهد که شما طوفان عظیمی را که در حال وزیدن است، درک کرده باشید.
چطور میتوان تفاوت ادعایی در رفتار و مدیریت دولت، در دو سال 92 تا 94 با دی ماه 96 تا مرداد 97 را توضیح داد؟ آیا میتوان از منظر اقتصاد سیاسی این مسأله را تبیین کرد؟
حتماً میتوان از نظر اقتصادی آن را تبیین کرد. اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگویم که بعد از انتخابات 96 رویکرد سیاسی آقای روحانی تغییراتی به خود دید، زیرا فکر میکرد اگر تغییر رویکرد بدهد، نظر جناح راست هم به ایشان مثبت خواهد شد. نمیتوانم در این زمینه داوری کنم، زیرا شاید رویکرد اشتباهی هم نبود. اما به نظر میرسد ایشان اینطور فکر میکرد اگر مواضع جناح اصولگرا را هم مورد توجه قرار دهد، کشور به وفاق بیشتری خواهد رسید، زیرا یکی از بزرگترین مشکلات کشور نبود انسجام درون اجزای حاکمیت است که این نبود وفاق هیچ ربطی به تحریمها ندارد. به همین دلیل من مخالف اثرگذاری جدی تحریمها هستم، زیرا ما امروز مسائل داخلی خود را حل نکردهایم. اما در پاسخ به این رویکرد، نه تنها وفاق بیشتری حاصل نشد، بلکه حوادث دی ماه 96 هم پدید آمد که به باور من، بخش زیادی از اعتراضات دی ماه 96، ناشی از توطئه از درون بود. به عبارت دیگر، اتفاقات دی ماه ناشی از کشمکشهای طبقات اجتماعی بود.
آقای روحانی با چه رویکردی میخواست حمایت جناح راست را کسب کند؟
شاید آقای روحانی تصور میکرد با این سیاست، برخورد جناح راست با ایشان هم تفاوت خواهد کرد. البته تغییر رویکرد آقای روحانی بیشتر در دولت نمود داشت. شاید آقای روحانی میخواست نتیجه بیشتری بگیرد، اما برعکس شد. البته این را بگویم که به باور من هیچ اعتراضی نیست که زمینه اجتماعی نداشته باشد و من حق اعتراض را بخش لاینفک دموکراسی میدانم و هیچ اعتراضی را تخطئه نمیکنم، اما در حوادث دی ماه 96 اساساً نسخه هرگونه شجاعت دولت در برخورد و مواجهه با حوادث و مشکلات خارجی پیچیده شد. یعنی گروهی که آن شورشها را پدید آورد یا به آن دامن زد، عملاً با این اقدام به آقای روحانی توضیح و نشان داد که تو شجاعت تصمیمگیری نخواهی داشت و نمیتوانی تصمیم بگیری.
جایی گفتید که در دوره آقای احمدینژاد، از محل وامهای کم بهرهای که بانکها به افراد دادند، به 100 تا 200 هزار خانواده رانت خوبی داده شد و آنها را طبقه نوکسیه این دوره نامیدید.
حدس من این بود که 100 تا 150 هزار خانوار بودند و به این ترتیب از این طریق بورژوازی جدیدی در ایران پدید آمد. طبیعتاً هر بار در هر یک از این تلاطمها، یک بورژوازی جدید پدید میآید. میدانید که در هر دوره جدید، چه اتفاقی سر بورژوازی قبلی میآید؟ مقیم کانادا میشوند. ایران، کشوری شده است که مدام برای کانادا بورژوازی تولید میکند. به همین دلیل معتقدم پول پاشی درواقع کمک به آقای «جاستین ترودو» و خدمت به دولت کاناداست. منظور من، هر نوع پول پاشی است، خواه از سوی آقای محمود بهمنی باشد، خواه آقای سیف یا همتی، خواه دولت احمدینژاد باشد یا دولت خاتمی و روحانی، فرقی در اصل مسأله نمیکند. به همین دلیل وقتی آقای همتی میگوید من دیگر پول پاشی نمیکنم یا ارز به بازار تزریق نمیکنم، از او حمایت میکنم.
این قبیل منافع به کدام طبقات یا گروه ها رسیده است؟
حتماً به طبقات نزدیک به حاکمیت رسید. به این دلیل که شرکتی که تنها در یک بازه زمانی دو یا سه هفتهای تأسیس میشود و میتواند در همین مدت کارت بازرگانی بگیرد، ثبت سفارش کند و دلار بگیرد. همین حالا، شما آیا میتوانید زودتر از یک ماه از اتاق بازرگانی تهران کارت بازرگانی بگیرید؟ دستکم گرفتن گواهی عدم سوء پیشینه یک زمان طولانی لازم دارد. پس در این مسأله حتماً فساد هم رخ داد. بنابراین کسانی که به منافذ قدرت یا امضاهای طلایی دسترسی داشتند (از این دلارها یا رانتها بهره بردند) وگرنه چیزی عاید کارگر و کشاورز یا آدمهای کف خیابان نشد.
شما رانتهای ارز 4200 تومانی را فساد دانستید یا فساد کسانی که به امضاهای طلایی دسترسی داشتند. اگر بخواهیم از زاویه «داگلاس نورث» به مسأله نگاه کنیم، این رانت غیرمولد، چه پیامد مثبتی برای حاکمیت داشت؟
ببینید! الزاماً این طور نیست که حاکمیت هوشمندانه یا آگاهانه بهدنبال توزیع چنین رانتی باشد. اگر به رفتار بوروکراسی دولت آقای روحانی در این مدت نگاه کنید، میبینید که هدف آنان تثبیت قیمت بود و به همین دلیل در برخی روزها 80 میلیون دلار 4200 تومانی اسکناس در بازار توزیع میشد. کسانی که در صفهای خرید این دلارها حاضر شده بودند، امروز مقیم کانادا هستند. اما محصول جانبی این رویکرد، ایجاد یک طبقه جدید اجتماعی است. همان موقع به دولت پیشنهاد دادم کوپن کالاهای اساسی توزیع شود که این پیشنهاد رد شد. وقتی میگوییم به طبقات محروم کوپن بدهید، رد میشود، اما همان توزیع کوپن را در توزیع دلارهای نفتی بین بورژوازی ایران انجام دادید، زیرا وقتی اعلام میکنید دلار ارزان میفروشیم، کسی وارد صف خرید میشود که ریال دارد، این ریال را هم بانک مرکزی داده است که سالانه 25 درصد به سپردهها سود میدهد، سپردههایی که بابتشان سالانه 25 درصد سود داده میشود، اما درآمد بانکها از محل آن سپردهها سالانه 15 درصد است. این فرآیند منبع اصلی رشد نقدینگی در ایران بهمدت 10 سال بودند. درنهایت هم آقای همتی اخیراً این مسأله را مدیریت کرد.
وقتی موضوع توزیع ارز ارزان در دولت آقای احمدینژاد و مدیریت آقای بهمنی و بعد در دوره آقای روحانی و مدیریت آقای سیف بر بانک مرکزی تکرار میشود، بنابراین نمیتوانیم بگوییم که ما دو نوع مدیریت اصولگرا یا اصلاحطلب داریم.
حتماً نداریم. بگذارید مسأله را اینطور توضیح بدهم. به باور من ماده بر ذهن تقدم دارد، به این معنی که وقتی وفور پدید میآورید، از آن طرف فساد و ریخت و پاش هم پدید میآید. به عبارت دیگر، هرگاه وفور و ثروت بادآورده حاصل میشود، انضباط مالی هم از در دیگر خارج میشود. این مسأله نه تنها اصلاحطلب و اصولگرا ندارد یا ماتریالیست و خداپرست ندارد، بلکه ایرانی و غیرایرانی هم ندارد. در ایالات متحده هم این اتفاق میافتد. همین حالا ادبیاتی در جهان شکل گرفته است به این معنی که با سقوط قیمت جهانی نفت خام، دولت نروژ هم آسیب دیده است، آن هم نروژی که تا سال 2015 میلادی 900 میلیارد دلار از محل مازاد منابع نفتی ذخیره ارزی ایجاد کرده بود. این امر به این معنی است که با هر میزانی از توسعه یافتگی، با درآمدهای بادآورده، در هر صورت دچار ریخت و پاش میشوید. مسأله هم به این صورت است که وقتی براساس یک درآمد ناپایدار، هزینه پایدار ایجاد میکنید، درواقع خودتان را نابود کرده اید. از دولت امیرعباس هویدا تا دولت آقای روحانی، هرگاه دچار وفور منابع شدیم، همین اتفاق افتاد. شاید دولت آقای روحانی تصور میکرد این بحران رد میشود. اما همان طور که برای آنان نوشتم، فرض من این بود که بحران قطعاً دو یا سه سال طول میکشد. در مصاحبهای گفتم که اگر امروز هم مذاکره با امریکا آغاز شود، مانند دور گذشته، حداقل دو سال طول میکشد، همچنین در خوشبینانهترین حالت، بعد از مذاکرات دو ساله، دو سال زمان میبرد تا صادرات نفت ما احیا شود، بعد از این مدت، نفت با قیمت بشکهای 35 دلار به درد کسی نمیخورد، بلکه فقط لقمهای است که لای دندانهای فساد را پر میکند و چیزی به مردم
نخواهد رسید.
سؤالی که طرح میشود این است که از دولت هویدا تا دولت احمدینژاد یا روحانی، چرا در ایران ما انباشت تجربه و انباشت مدیریت نداریم؟
قبول ندارم که انباشت مدیریت نداریم. اما به باور من، ریشه مسأله به این بازمی گردد که ما، یعنی ایران، درحال طی دورانگذار هستیم. مرحوم دکتر عظیمی معتقد بود هر 7 یا 8 سال، در ایران یک تلاطم شدید اتفاق میافتد که همه دستاوردهای آن 8 سال را باطل میکند و ما بار دیگر به ابتدای خط باز میگردیم. من (سعید لیلاز) اسم این فرآیند را بازی ماروپله گذاشتم. در بازی ماروپله، ممکن است شما به خانه شماره 99 هم بروید، اما با یک نیش مار بار دیگر به خانه اول برمی گردید، البته در این صورت فقط وقتی فرصت شروع دوباره بازی را خواهید داشت که تاسهای شما جفت شش بیاید، اما خب، نکته اینجا است که بازی مار و پله فقط یک تاس دارد! یعنی مسأله اساساً غیرممکن میشود. منظور اینکه؛ در 100 سال گذشته که ما درحالگذار بودیم، 4 عنصر و عامل اساسی، به مثابه هیزمی بوده است که دیگ همیشه جوشان ایران را جوشان نگه داشته است. این عوامل عبارتاند از؛ مهاجرت از روستا به شهر، رشد جمعیت، تغییرات و نوسانهای درآمد نفت و روابط خارجی. به باور من، ما سه عامل را برای همیشه پشت سر گذاشتیم، یعنی مهاجرت، رشد جمعیت و نفت دیگر نمیتوانند ایران را دچار تلاطم کنند. درباره چهارمین عامل، یعنی روابط خارجی نیز، فشارهایی که امروز تحمل میکنیم، آخرین مرحله آن است و به باور من پس از گذراندن این مرحله، ایران به سمت ثبات خواهد رفت. این تلاطم در سیاست خارجی هم به نوبه خود ناشی از ذات اقلیمی و جغرافیایی ایران است. این جمله از «چارلز عیسوی» یا «رودی مته» است که میگوید «در هزار سال اخیر، همه دولتهای ایران حول حوض کویرمرکزی ایران تشکیل میشده است و هر بار یکی از اقوام ایران به قدرت رسیده است.» بههمین دلیل درحالی که قاهره 500 سال پایتخت مصر بوده است یا استانبول چندین قرن پایتخت عثمانی یا ترکیه بوده است، در ایران طی این هزار سال شاید 15 بار پایتخت عوض شده است که در سه بار آن فقط تبریز پایتخت شده است. از این مسأله میتوان دریافت که بخشی از بیثباتی در ایران، ناشی از مناسبات تاریخی و اقلیمی ما است. اما امروز معتقدم ما درحال حرکت به سمت آرامش هستیم و این فشارها و تلاطمها آخرین واقعه یا رویداد (بی ثبات ساز) است (که پشت سر خواهیم گذاشت.)
بنابراین نامهای که رؤسای کمیسیونها به آقای روحانی نوشتند و گفتند که اساساً باید از مدیریت 7 ساله خود بازگردید، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
این که بیانصافی است.
در این نامه، مدیریت کشور به دو نوع «انقلابی» و «غیرانقلابی» تقسیم شده بود.
من به این تقسیم بندیها اعتقاد ندارم، ضمن اینکه معتقدم ما براساس منافع خود صحبت میکنیم. باید توجه داشته باشیم که در تاریخ 800 سال گذشته ایران، هرگز فشاری به اندازه امروز بر این کشور وارد نشده و تکرار نشده است و بدون تردید ایران، امروز تحت فشارترین کشور جهان است. یعنی فشاری که امروز ایران تحمل میکند، هم در تاریخ کشور ما سابقه ندارد، هم در دنیای امروز بیسابقه است. امروز ایران یگانه قدرت منطقهای تنهای دنیا است. ما شریک ژئوپلیتیک نداریم. ممکن است این واقعیت از یک سو غم انگیز باشد، اما از سوی دیگر غرورآفرین است. زیرا ما امروز غیروابستهترین کشور جهان هستیم. حتی هند و برزیل که کشورهای هم سطح ایران هستند، شریک ژئوپلتیک دارند، اما ایران یگانه قدرت منطقهای است که هیچ قدرت دیگری بالاسر او نیست. این اتفاق بسیار خوبی است. سؤال این است که در این شرایط، چرا باید در داخل مقابل هم قرار بگیرند؟ آیا الان زمان این است که رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس به آقای روحانی که بدترین فشار تاریخ ایران را تحمل و در همین فشار کشور را هم اداره میکند چنین نامهای بنویسند؟ اوایل اسفند سال گذشته در مصاحبهای گفتم که بدترین دوران تاریخ معاصر ایران در آستانه فرارسیدن است. گفتم که ایران دچار بحران منابع ارزی خواهد شد و قیمت دلار افزایش خواهد یافت، این افزایش تا مردادماه ادامه مییابد و پس از آن دوباره قیمت ارز سیر نزولی خواهد داشت. بههمین دلیل معتقدم اگر تا مردادماه دوام بیاوریم، بازی را بردهایم. من به رؤسای محترم کمیسیونهای تخصصی پیشنهاد میکنم روشی را که آقای قالیباف در پیش گرفت در پیش بگیرند. این کاری ندارد که صرفاً انتقاد کنیم وضع خراب است. دولت آقای روحانی امروز چه کار دیگری میتوانست انجام بدهد که انجام نداده است؟ من مدیریت کرونا آقای روحانی را بسیار موفقیتآمیز میدانم. یا مدیریت دولت در بورس که میتوانست یک بحران امنیتی برای کشور ایجاد کند، را بسیار موفق میدانم. اساساً حرکتی که در بورس صورت گرفت، حرکتی در جهت منافع تودههای فقیر مردم ایران بود. شما روزنامه نگارها نمیروید بررسی کنید که در دو ماه اخیر، یک میلیون خانوار از فقیرترین اقشار ایران، النگوهای بچههای خود را فروختند تا سهام بخرند. اگر بورس فرو میریخت، چه کسی میتوانست کاری بکند؟ این کاری بود که دولت با سرعت انجام داد و البته مقام رهبری هم موافقت کردند که تصمیم بسیار مهمی است. شهریور 97 در مصاحبهای با یورونیوز گفتم اگر اینها بخواهند، میتوانند کشور را اداره کنند. (تجربه کرونا و بورس نشان میدهد) که خواستند و توانستند. بنابراین معتقدم از مرداد 97 تا الان، نمیتوانم هیچ اشتباه تعیینکنندهای در دولت روحانی پیدا کنم.
این عبارت شما است که «باید از نظام جمهوری اسلامی تقاضا کنیم تا ستاد فرماندهی مشابه ستاد ملی مقابله با کرونا برای مدیریت کشور نهادینه کند تا نهادهای اقتصادی موازی، دستورالعملهای متفاوت صادر نکنند.»
ببینید! لنین بود که مفهوم حاکمیت دوگانه را در کتاب «دولت و انقلاب» تشریح کرد. البته لنین در این کتاب به وضعیت روسیه بعد از انقلاب فوریه و قبل از انقلاب اکتبر اشاره میکند که 8 ماه بیشتر طول نکشید. لنین میگوید در برخی کشورها، در یک دوره بسیار استثنایی تاریخی، دو طبقه اجتماعی با هم، یک حاکمیت را تشکیل میدهند و این دو طبقه در رأس قدرت اجرایی با هم کشمکش خواهند کرد تا درنهایت یکی بر دیگری مسلط شود. اساس و ویژگی این دوران این است که کوتاه مدت است، دیگر مانند کشور ما 32 سال طول نمیکشد؟ کافی است دیگر! بگذارید مثالی بزنم. مانند هر سال، من در راهپیمایی 22 بهمن 98 هم شرکت کردم. سال گذشته شرکت در این راهپیمایی برای من اهمیت مضاعف داشت، هم بهخاطر تحریمها و هم از لج «جان بولتون.» باور نمیکنید که من از غصه این حرف جان بولتون که «می خواهم ایران را بیثبات کنم» خواب نداشتم و اگر او بخندد و از رنج ما خوشحال باشد، این ماییم که این بساط را درست کردیم (و شرایط خودمان را سخت کردهایم) نه او. وقتی در راهپیمایی شرکت کردم، از لحظه اول، دیدم برخی از شرکت کنندگان، ترامپ را رها کردهاند و به روحانی ناسزا میگویند. وقتی هم که آقای روحانی صحبتهای خود را آغاز کرد، بهعنوان یک آمارشناس میدیدم که همه آمارهای او درست بود و یک کلمه هم دروغ نداشت. اما کارکنان ادارههایی که جایگاههایی در راهپیمایی درست کرده بودند، چنان صدای بلندگوهای خود را بالا برده بودند که مبادا صدای آقای روحانی به گوش مردم برسد. انگار اگر دونالد ترامپ سخنرانی میکرد، شاید صدای بلندگوهای خود را کمتر میکردند.
تبعات این وضعیت دوگانه چیست؟
در ماجرای احمدینژاد فهمیدیم که آن جریان به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند، این سو هم نمیتواند بدون نظر آن بخش، جلو برود. این حاکمیت دوگانه یک جا باید تمام شود. حرف من این است که اگر ما مشکلی داریم، درست اینجا است، وگرنه در 7 سال دولت حسن روحانی، به جز آن دوره 7-8 ماهه و به جز آن سیاست خاص که نسبت به آن انتقادهای بسیار روشن دارم، هیچ عیبی در سیاستهای آقای روحانی نمیبینم. در همه عرصهها موفقیتآمیز جلو رفتیم. اکنون هم کمابیش تحریمها را بخوبی مدیریت کردیم. امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و یکی کند و با فساد برخورد کند. برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد. اگر این دو سه اتفاق بیفتد، همان طور که پیشتر هم گفتم، تحریمها ایران را به زانو
در نخواهد آورد و نیاورده است.
این انسجام چطور حالتی است؟ آیا مانند آنچه از لنین مثال زدید، به این معنی است که یک طبقه ذیل طبقه دیگر محو شود یا اینکه شکل دیگری هم قابل تصور است؟
در شرایطی که تضاد اصلی کل نظام، تضاد خارجی باشد، امکان تفاهم در داخل وجود دارد. اما به محض آنکه آن تضاد برداشته شود، بار دیگر چالشها شروع میشود. هنگام اجرای توافقنامه برجام گفتم به محض اینکه برجام تصویب شود، نزاع داخلی بر سر منابع بار دیگر آغاز خواهد شد. اکنون به این دلیل ممکن است نزاعها کمتر شود که اولاً کلیت نظام با مشکلاتی روبه رو است، دوم اینکه منابعی وجود ندارد تا بخواهیم سر آن دعوا کنیم. اتفاقاً به همین دلیل دوم است که برخی به این فکر افتادند شاید صحبت با امریکا بد هم نباشد.
ائتلاف مسلط حاکم، چه زمانی به یکپارچگی میرسد؟
هرگز به یکپارچگی نمیرسد، به این معنی که هیچ گاه در هیچ نظام سیاسی انسجام صددرصد و کامل نخواهد بود. در امریکا هم این یکپارچگی کامل وجود ندارد. بحث من ناظر بر حوزه اجرا است، به این معنی که یک قوه یا بخشی از یک قوه، در کار بخش دیگری از همان قوه نگذارد و بگذارد کارها پیش برود. درغیر این صورت این فرآیند به جایی خواهد رسید که مانند امروز امریکا کل کشور را قفل خواهد کرد. دعوای دموکرات و جمهوری خواه همیشه وجود داشت، اما امروز این دعوا امریکا را قفل کرده است. یا در افغانستان، نزاع آقای عبدالله و اشرف غنی این کشور را قفل کرده است. در ایران 32 سال است که این کشمکشها ادامه دارد. در صورت تداوم کشمکشها تا کسی میخواهد کار کند، بخش دیگر تلاش میکند چوب لای چرخ او بگذارد. وقتی آقای احمدینژاد روی کار آمد، با خودم میگفتم دست کم حاکمیت یکدست شد، اما درنهایت دیدیم که این اتفاق نیفتاد، به این معنی که ساختار تاریخی و اجتماعی ما، همواره انشقاق تولید میکند.
برخی تحلیلگران مانند آقای علویتبار، از مواضع شما به «گردش به راست» تعبیر میکنند و این چرخش را ناشی از منافع طبقاتی یا اقتصادی شما یا کارگزاران میدانند.
هرکسی از سپهر منافع خود به دنیا نگاه میکند، همچنان که باید دید آقای علوی تبار کجای این سپهر ایستاده است. ضمن اینکه بعید میدانم افکار ایشان در اساس با من متفاوت باشد. زیرا سطح ثروت و درآمد من و آقای علوی تبار تفاوت چندانی باهم ندارد.
در همین گفتوگو اشاره کردید که روابط خارجی همواره برای ایران تلاطم ایجاد کرده است. اما شما همان کسی هستید که سال 95 اعلام کردید واسطهها در ایران یا حتی چین، 40 تا 50 میلیارد دلار از قبل تحریمها منفعت بردند و همینها هم مخالف برجام هستند. چطور شما امروز میگویید که تحریم مسأله ما نیست؟
اینطور نیست که من با هرگونه مصالحهای مخالف باشم، اتفاقاً بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود، اما از سوی دیگر، اتفاقاً براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده است که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است.
آیا مسأله ما صرفاً فروش نفت است؟ مگر نه اینکه امروز تجارت خارجی ما دچار مشکلات اساسی است و حتی برای واردکردن ارز به کشور هم به عراق و امارات وابسته هستیم؟
این مسأله را میفهمم، اما ما برجام را بهم زدیم یا امریکا؟ به باور من، تا زمانی که ما به یک قدرت متوازن دست نیابیم، اساساً این مصالحه ممکن نخواهد بود، مگر اینکه مانند ترکمانچای چیزی بدهیم که من با این رویکرد مخالفم. زمانی در کشور دولتی روی کار بود که براساس مصالح خودش، مشکل درست میکرد، زیرا نان آن دولت در ایجاد غبار بود. نکته دیگر اینکه وقتی میگوییم میخواهیم با امریکا مصالحه کنیم، باید ببینیم که آیا این مصالحه مسائل امروز ما را حل میکند یا خیر؟ مگر مشکلات اساسی امروز ایران تورم، ناکارآمدی و فساد نیست؟ کدام یک از این مشکلات ناشی از تحریم است؟ امروز پنجاهمین سال ورود تورم ساختاری به ایران است که تنها دو سال آن را در تحریم سپری کردیم. این تورم ساختاری و ناشی از این است که باری که روی دوش دولت میگذاریم، به اندازهای زیاد است که دولت ناچار میشود اسکناس چاپ کند تا این بار را کم کند. یکی از دلایل یا پیامدهای نوشتن و ارسال نامه رؤسای کمیسیونهای تخصصی هم همین است. بنابراین مسأله ما داخلی است. یا مشکل ناکارآمدی موجود در کشور ناشی از اندازه بزرگ دولت است. مشکل بعدی فساد است، آیا تحریمها فساد ایجاد کرده است؟ کدام یک از مشکلات بنیادی ما با رفع تحریمها حل میشود؟ کدام کشور پس از اینکه به امریکا نزدیک شد، توسعه یافت؟ اصلاً مگر امریکا به کشوری نان میرساند؟ چرا مصر یا پاکستان مشکلات بدتری نسبت به ایران دارند؟ تعداد متحدان امریکا که مشکلات جدی دارند، به مراتب بیشتر از تعداد متحدان امریکا است که وضع خوبی دارند و این مدیریت داخلی این کشورها است که آنان را به وضع خوبی از لحاظ توسعه رسانده است.
بنابراین به همین دلیل معتقدید که تحریم و کرونا فرصتی برای ما است؟
هیچگاه نه از تحریم حمایت میکنم، نه از کرونا، بلکه میگویم ذات مناسبات ژئوپلیتیک ایران، به گونهای سرنوشت کشور مرا رقم زده است که اگر یک کشور مستقل نباشد، ما را در خود هضم میکنند. ایرانیها قبول نمیکنند که در قدرتهای دیگر هضم شوند. این حرفی است که امروز اردشیر زاهدی هم میگوید. آیا زاهدی به پول جمهوری اسلامی احتیاج دارد یا میخواهد وزیر خارجه شود؟ وقتی بهعنوان یک ایرانی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید که ایرانیها نه توانستند قمر یک کشور شوند نه اینکه به تنهایی خود را حفظ کنند. وقتی بریتانیا وارد هند شد، این کشور را مستعمره خود کرد، اما با قرارداد 1919 تلاش کرد ما را نیمه مستعمره بسازد. برای اینکه نمیتوان ایران را هضم کرد. ایران کشوری نیست که با کسی بسازد. ایران یک قدرت مستقل است. شماها معتقدید که این رویکرد ناشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی است، اما من معتقدم ایدئولوژی جمهوری اسلامی به خاطر این رویکرد است. این روحیه ایرانیها که خودشان را هم طراز امریکاییها میدانند، ولو اینکه پایشان در مناسبات قدیمی باشد، به ایران اجازه نمیدهد که یک قدرت وابسته باشد. وابستگی برای ایران و ایرانی معنا ندارد. وقتی هم که وابستگی معنا پیدا نمیکند، ایران ناچار است قدرتمند شود و وقتی هم که قدرتمند شد، تضاد و نزاع هم آغاز
میشود.
بنابراین ما درگیر یک نبرد تعیینکننده با امریکا هستیم.
نبرد مرگ و زندگی است و به باور من، آخرین تضاد و چالش از این نوع هم خواهد بود. البته ما پیروز میشویم. من به حافظه تاریخی ایرانیان که به شعور ملت ایران متکی است، بسیار امیدوارم. من به چسبندگی تاریخی سرزمین و ملت ایران بسیار امیدوارم. این چسبندگی بسیار نیرومند است. همچنان که من به اقتدار جمهوری اسلامی که چیزی بهنام امنیت را در ایران پدید آورده است، بسیار امیدوارم. امنیت، نایابترین گوهر در کل خاورمیانه است. هیچ ایرانی حاضر نیست گوهر امنیت را با هیچ چیز دیگری عوض کند. معتقدم ما به ساخت سیاسی، اقتصاد دادیم و در مقابل امنیت را گرفتیم. امروز از مردم کوچه و خیابان بپرسید که چه کسی از این معامله با جمهوری اسلامی ایران پشیمان است؟ نه در تهران، بلکه در کردستان و بلوچستان هم پشیمان نیستند. با وجود مشکلاتی که کردها و بلوچها دارند، آنان امنیت را ترجیح میدهند. زمانی «کوفی عنان» دبیرکل اسبق سازمان ملل درباره عراق گفت «موقعی که صدام حسین بود، حداقل امیدوار بودیم وقتی بچهها به مدرسه میروند، ظهر به خانههای خود برمی گردند، الان این امید وجود ندارد.» عراق هم اقتصاد را باخت و هم امنیت را.
باوجود همه آنچه که شما در این گفتوگو تشریح کردید، برخی همچنان معتقد هستند که سیاستهای دولت آقای روحانی، تشدیدکننده پیامدهای ناشی از تحریم است.
ببینید! ما در اداره کشور با یک اقتصاد غیرنفتی رکورد محمد مصدق را شکستیم. این واقعیتی است که هم باید مدیران عالی کشور به آن توجه کنند و هم رؤسای محترم کمیسیونهای تخصصی مجلس آن را بدانند. با همه چالشهای سیاسی و فقدان انسجام در داخل، بالاخره در دولت آقای روحانی رکورد دکتر مصدق در (اداره کشور) با اقتصاد بدون نفت را شکستیم. از ابتدای فروردین 97 تا امروز نزدیک به 30 ماه از آغاز دور جدید تحریمها میگذرد و ما در این مدت موفق شدیم اقتصاد کشور را بدون نفت اداره کنیم. در همین شرایط، امروز ایران هیچ شباهتی با یک کشور قحطی زده ندارد. بله، تحریمها پیامد داشته و دارد. اما نکته اینجا است؛ با توجه به اینکه قرار نیست بار دیگر آقای روحانی رئیس جمهوری شود و با توجه به اینکه او حزب سیاسی و روشنی هم ندارد، به نمایندگان محترم مجلس پیشنهاد میکنم با این دولت حداکثر همکاری را بکنند تا دولت موفق شود. زیرا موفقیت این دولت به حساب کسی از رقبای آنان نمیرود، روحانی هم که دیگر نمیتواند رئیس جمهوری شود، در این صورت چرا نباید براساس مصالح جمهوری اسلامی و منافع خودشان، پایهای داشته باشند تا وقتی در 1400 به قدرت رسیدند، کشور را آسانتر اداره کنند؟ به همین دلیل من توجه این دوستان را به این واقعیتها جلب میکنم.
اما در نهایت دکتر مصدق نتوانست تا پایان تودههای مردم را با خود همراه نگه دارد و درنهایت با انفعال تودههای مردم، دولت مصدق هم سقوط کرد.
دکتر مصدق در شکلگیری این وضعیت مقصر بود، به این معنی که او بهلحاظ اقتصادی و سیاسی ایران را غیرقابل مدیریت کرد. اما ما امروز با آن بنبست مواجه نیستیم.
اما برخی نسبت به واکنشهای تودههای پایین جامعه نگران هستند.
من هم بسیار نگران این موضوع هستم، اما معتقدم در سال 96 حتماً دستی از درون ساخت سیاسی، یکی از اجزای شورشها بود، در سال 98 هم بیدست نبود و میشد جلوی آن اتفاقات را گرفت. قبل از اعتراضات آبان ماه به آقای روحانی پیشنهاد دادم که به مردم کوپن کالاهای اساسی بدهیم. اگر این کوپنها توزیع شده بود، چیزی که بعداً به اسم یارانههای نقدی توزیع شد، قطعاً میتوانست قضیه متفاوت باشد. معتقدم بهدلیل فقدان انسجام داخلی، دولت به مرحله بیتصمیمی رسیده بود و بعد از اینکه این اعتراضها رخ داد، نیاز به یک اقدام مؤثر را جدیتر کرد و بعدتر هم که کرونا پدید آمد، ساخت سیاسی در کشور انسجام نسبی را به دست آورد. این انسجام نسبی باید همچنان ادامه یابد، چراکه امروز فشار بر کشور بیشتر از آبان ماه است. در این بین باید حتماً به این مسأله توجه داشته باشیم که مردم ایران متوجه هستند که ما چه زمانی به آنان راست میگوییم و چه زمانی راست نمیگوییم، یا کجا تقصیر ما هست و کجا تقصیر ما نیست، کجا صادقانه برخورد کردیم و کجا صادقانه برخورد نکردیم. من همیشه از تکرار این خاطره اکراه دارم، زیرا اشک به چشمانم جاری میکند. یادم هست زمانی که شهید رجایی در تلویزیون اعلام کرد از صبح فردا، قیمت بنزین به یکباره سه برابر میشود. یگانه مدت تاریخ معاصر که قیمت بنزین در ایران از قیمت جهانی آن بیشتر بود، دوره چند ماهه دولت شهید رجایی بود. اما پس از اعلام این تصمیم، در کشور آب از آب تکان نخورد. زیرا مردم میدانستند که او صداقت دارد. خاطره دیگری بگویم. در سال 59، یادم هست که از چهارراه گلوبندک تا چهارراه سیروس، شهدا را تشییع میکردند و همزمان چند کامیون هم راه افتادند و کمکهای مردم به جبهه را جمع میکردند. در آن زمان نه کسی سلفی میگرفت، نه کسی سند جمع میکرد. چرا ما دیگر آن یگانگی را نداریم؟ به این دلیل که انسجام گذشته را نداریم. چرا مردم مدیریت دولت در مقابله با کرونا را میپذیرند؟ زیرا مسأله را به عینه میبینند. پس چرا نباید به مردم بگوییم که درحال نبرد با امریکا هستیم؟ البته، لازمه این پذیرش این است که در بحبوحه این نبرد، دیگر فسادهای کلان در کشور رخ ندهد و در این صورت است که مردم صداقت ما را باور خواهند کرد و همراه خواهند شد.
نیم نگاه
دوستان ما بهعنوان رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، درواقع بهعنوان تازه واردها میخواهند بگویند بازی، بازیگران جدیدی دارد. درغیر این صورت، اگر از منظر کارشناسانه به مسائل نگاه کنیم، میبینیم که به استثنای فاصله دی ماه 96 تا مرداد 97 عملکرد دولت قابل قبول است. در همه زمینهها موفقیت داشتیم، هم رشد اقتصادی ایران احیا شد، هم توزیع درآمد. قدرت خرید طبقه کارگر ایران که تا سال 1392 در نسبت با سال 1389 حدود 25 تا 30 درصد کاهش یافته بود، تا پایان سال 96 دوباره احیا شد. یعنی اولین بار در تاریخ ایران بود که قدرت خرید کارگران از طریق افزایش دستمزد اضافه شد
در 100 سال گذشته که ما درحالگذار بودیم، 4 عنصر و عامل اساسی، به مثابه هیزمی بوده است که دیگ همیشه جوشان ایران را جوشان نگه داشته است. این عوامل عبارتاند از؛ مهاجرت از روستا به شهر، رشد جمعیت، تغییرات و نوسانهای درآمد نفت و روابط خارجی. به باور من، ما سه عامل را برای همیشه پشت سر گذاشتیم، یعنی مهاجرت، رشد جمعیت و نفت دیگر نمیتوانند ایران را دچار تلاطم کنند. درباره چهارمین عامل، یعنی روابط خارجی نیز، فشارهایی که امروز تحمل میکنیم، آخرین مرحله آن است و به باور من پس از گذراندن این مرحله، ایران به سمت ثبات خواهد رفت
توجه داشته باشیم که در تاریخ 800 سال گذشته ایران، هرگز فشاری به اندازه امروز بر این کشور وارد نشده است امروز ایران یگانه قدرت منطقهای تنهای دنیا است. ما شریک ژئوپلیتیک نداریم. ممکن است این واقعیت از یک سو غم انگیز باشد، اما از سوی دیگر غرورآفرین است. زیرا ما امروز غیروابستهترین کشور جهان هستیم. حتی هند و برزیل که کشورهای هم سطح ایران هستند، شریک ژئوپلتیک دارند، اما ایران یگانه قدرت منطقهای است که هیچ قدرت دیگری بالاسر او نیست. این اتفاق بسیار خوبی است. سؤال این است که در این شرایط، چرا باید در داخل مقابل هم قرار بگیرند؟ آیا الان زمان این است که رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس به آقای روحانی که بدترین فشار تاریخ ایران را تحمل و در همین فشار کشور را هم اداره میکند چنین نامهای بنویسند؟
امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و با فساد برخورد کند. برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد. اگر این دو سه اتفاق بیفتد، همان طور که پیشتر هم گفتم، تحریمها ایران را به زانو در نخواهد آورد و نیاورده است
من با هرگونه مصالحهای مخالف نیستم، اتفاقاً بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود، اما از سوی دیگر، اتفاقاً براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده است که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است
روحانی در اقتصاد بدون نفت رکورد مصدق را شکست
در پنجمین شماره از مجله سیاسی- اجتماعی «جستجو» سعید لیلاز تحلیلگر اقتصادی به این سوال پاسخ می دهد: مسائل سیاسی و اقتصادی ایران به تحریم ها بازمی گردد یا ریشه های داخلی دارد؟ لیلاز معتقد است مشکلات کنونی کشور ناشی از عدم انسجام داخلی، فقدان کارآمدی و فساد است.
خبرنگار
بگذارید اینطور بگویم؛ سعید لیلاز بهعنوان یک مورخ که درس خود را خوب خوانده است، ادعا میکند که از حمله مغول به این سو، هرگز فشاری مانند فشار امروز به ایران وارد نشده است
در 8 قرن گذشته چنین فشاری بر ملت ایران بیسابقه بوده است. باوجود این، آیا شما در ایران هیچ اثری از قحطی میبینید؟ هیچ اثری از مشکلاتی که در عراق دوره تحریم بود یا مشکلاتی که در ونزوئلا هست، میبینید؟ بله، میدانم که ما امروز با چه فقری یا چه تورمی دست به گریبان هستیم
آقای روحانی یا آقای همتی از شهریور 1397 به بعد، که اعمال مدیریت را آغاز کردند، دیدیم که مسأله جمع شد. درست است که در این مدت قیمت دلار دو برابر شده است، اما از آن طرف رشد نقدینگی هم دوبرابر شده است
در زمینه بورس، ابتدای امسال یا اواخر سال گذشته، کارشناس یا سیاستمداری نبود که نگران فروپاشی بورس نبوده باشد، هرچند از ابتدا معتقد بودم این اتفاق نمیافتد. اما عملکرد دولت در این زمینه بسیار مثبت بود
90 درصد اعتراضات دی ماه 96، ناشی از توطئه از درون بود
دولت آقای روحانی امروز چه کار دیگری میتوانست انجام بدهد که انجام نداده است؟ من مدیریت کرونا آقای روحانی را بسیار موفقیتآمیز میدانم. یا مدیریت دولت در بورس که میتوانست یک بحران امنیتی برای کشور ایجاد کند، را بسیار موفق میدانم
حرکتی که در بورس صورت گرفت، حرکتی در جهت منافع تودههای فقیر مردم ایران بود
در دو ماه اخیر، یک میلیون خانوار از فقیرترین اقشار ایران، النگوهای بچههای خود را فروختند تا سهام بخرند. اگر بورس فرو میریخت، چه کسی میتوانست کاری بکند؟ این کاری بود که دولت با سرعت انجام داد و البته مقام رهبری هم موافقت کردند که تصمیم بسیار مهمی است
در 7 سال دولت حسن روحانی، به جز آن دوره 7-8 ماهه و به جز آن سیاست خاص بازار ارز که نسبت به آن انتقادهای بسیار روشن دارم، هیچ عیبی در سیاستهای آقای روحانی نمیبینم. در همه عرصهها موفقیتآمیز جلو رفتیم. اکنون هم کمابیش تحریمها را بخوبی مدیریت کردیم. امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و یکی کند و با فساد برخورد کند
برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد
بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود
براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است
از ابتدای فروردین 97 تا امروز نزدیک به 30 ماه از آغاز دور جدید تحریمها میگذرد و ما در این مدت موفق شدیم اقتصاد کشور را بدون نفت اداره کنیم. در همین شرایط، امروز ایران هیچ شباهتی با یک کشور قحطی زده ندارد. بله، تحریمها پیامد داشته و دارد
موفقیت این دولت به حساب کسی از رقبای آنان نمیرود، روحانی هم که دیگر نمیتواند رئیس جمهوری شود، در این صورت چرا نباید براساس مصالح جمهوری اسلامی و منافع خودشان، پایهای داشته باشند تا وقتی در 1400 به قدرت رسیدند، کشور را آسانتر اداره کنند؟ به همین دلیل من توجه این دوستان را به این واقعیتها جلب میکنم
«روحانی در اداره اقتصاد بدون نفت رکورد دکتر محمد مصدق را شکست.»
سعید لیلاز، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل سیاسی. لیلاز با چنین نگرشی که مبتنی بر واقعیتهای تاریخی است، معتقد است معضلات و مشکلات کشور، اصولگرایی یا اصلاحطلبی نیست که حالا رویکرد اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه هم داشته باشد. این نقدی است به برخی چهرههای نوظهور سیاست و تقنینی کشور که خواستار بازگشت روحانی از سیاستهای 7 سال گذشته خود شدهاند. مطابق رویکرد لیلاز، چنین درخواستی، تنها بر نگاه سیاسی و جناحی به مسائل مبتنی است که البته سعی میشود رنگ و بوی ایدئولوژیک و آرمانی هم داشته باشد. اما طرحکنندگان این درخواست، عامدانه چشم خود را بر واقعیتهای دولت روحانی و مبارزه نفسگیر و بیامان آن با فشارهای حداکثری امریکا میبندند که در طول تاریخ بیسابقه است. لیلاز در این گفتوگو، گزاره بحث برانگیز خود مبنی بر اینکه امروز وقت مصالحه با امریکا نیست را هم توضیح میدهد. او میگوید مخالف مصالحه شرافتمندانه نیست، کما اینکه امروز مشکلاتی که در تجارت خارجی بدون نفت وجود دارد، موانع زیادی برای کشور ایجاد کرده است اما الان زمان مناسبی برای گفتوگو با ترامپ نیست.
لیلاز معتقد است که وضعیت کشور بهسمت ثبات و آرامش میرود و اگر تا مرداد ماه دوام بیاوریم برنده مصاف با امریکا هستیم. این نظررا میتوان متناظر با رویکرد عباس عبدی، دیگر تحلیلگر اصلاحطلب دانست که به «ایران» گفته بود «همه شاخصها بهسمت بیثباتی میرود که عمده آنها شاخص سیاسی است.» منظور اینکه هر نوع پیشرفت در خارج یا حل مسائل در داخل، نیازمند سازش و کاهش تنش در سیاست داخلی است. خلاصه اینکه؛ ایران ما امروز نیازمند آبادانی درون خانه است.
در گفتوگوهای گذشته خود، با ارائه آمارها و شاخصها نشان دادید که دستکم در فاصله 92 تا 94 که تحریم بودیم و برجامی هم وجود نداشت، وضع اقتصادی کشور، بویژه در زمینه حمایت از اقشار ضعیف بسیار بهبود یافته بود. اما امروز رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، بدون اشاره به این اقدامات و دستاوردهای دولت، به رئیس جمهوری نامه نوشتند که از مدیریت7 سال خود بازگردید. باتوجه به این دو گزاره، سؤال ما این است که آیا در کشور مسائل و مشکلات، اصولگرایی و اصلاحطلبی است که راه حل اصولگرایانه یا اصلاحطلبانه داشته باشد؟
من اینطور به مسائل نگاه نمیکنم. من معتقدم هرکسی بر مبنای منافع خود و اینکه در کجای سپهر سیاست و توزیع منابع ایستاده است، تصمیم میگیرد. من مسأله را براساس منافع میبینم و فکر میکنم دوستان ما بهعنوان رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، درواقع بهعنوان تازه واردها میخواهند بگویند بازی، بازیگران جدیدی دارد. درغیر این صورت، اگر از منظر کارشناسانه به مسائل نگاه کنیم، میبینیم که به استثنای فاصله دی ماه 96 تا مرداد 97 (توجه کنید که من به دقت به این تاریخ اشاره میکنم) عملکرد دولت آقای روحانی را کاملاً قبول دارم و موفق میدانم.
دولت در چه شاخصهایی موفق بوده است؟
ما در همه زمینهها موفقیت داشتیم، هم رشد اقتصادی ایران احیا شد، هم توزیع درآمد. قدرت خرید طبقه کارگر ایران که تا سال 1392 در نسبت با سال 1389 حدود 25 تا 30 درصد کاهش یافته بود، تا پایان سال 96 دوباره احیا شد. یعنی اولین بار در تاریخ ایران بود که قدرت خرید کارگران از طریق افزایش دستمزد اضافه شد. معمولاً ما فراموش میکنیم یا رؤسای محترم کمیسیونهای مجلس فراموش کردهاند که درآمد ارزی بهترین سال دولت آقای حسن روحانی، معادل درآمد ارزی در بدترین سال دولت آقای احمدینژاد بود. یعنی کاهش قیمت جهانی نفت خام، همه آثار مثبت برجام را محو کرد، بهگونهای که درآمد ارزی در سال 94 به 33 میلیارد دلار رسید، همچنان که درآمدهای ارزی در بهترین سال دولت آقای روحانی که سال 96 بود، معادل درآمدهای ارزی سال 92 بود که بدترین سال از نظر درآمد ارزی در دوره اول تحریم محسوب میشود. در واقع هیچ گاه دولت آقای روحانی وفور درآمدهای ارزی را تجربه نکرد. باوجود این ما موفق شدیم اقتصاد ایران را احیا کنیم، کما اینکه رشد اقتصادی ایران در سال 95 از رکورد خود در سال 1390 عبور کرد و شاخص تولید صنعتی نیز به 106 تا 110 واحد رسید، آن هم نسبت به سال 90، یعنی قبل از شروع دور نخست تحریمها علیه ایران. از سوی دیگر امروز تولید مواد غذایی ایران حدود 140 میلیون تن است. بگذارید اینطور بگویم؛ سعید لیلاز بهعنوان یک مورخ که درس خود را خوب خوانده است، ادعا میکند که از حمله مغول به این سو، هرگز فشاری مانند فشار امروز به ایران وارد نشده است. سراغ ندارم که ملتی یا کشوری به اسم ایران، از سال 618 هجری قمری که چنگیز به ایران حمله کرد، تا امروز، چنین فشاری را تحمل کرده باشد. در 8 قرن گذشته چنین فشاری بر ملت ایران بیسابقه بوده است. باوجود این، آیا شما در ایران هیچ اثری از قحطی میبینید؟ هیچ اثری از مشکلاتی که در عراق دوره تحریم بود یا مشکلاتی که در ونزوئلا هست، میبینید؟ بله، میدانم که ما امروز با چه فقری یا چه تورمی دست به گریبان هستیم، میدانم که هر هفته هزاران انسان به زیر خط فقر رانده میشوند، همه اینها را میدانم، اما از آن طرف این را هم میدانم که فشاری که بر ایران وارد میشود، بیسابقه است.
در تقسیمبندی مسائل امروز ما، دو موضوع نفت و تحریم را از هم تفکیک میکنید؛ کدام را مؤثرتر میدانید؟
حتماً نفت. من هیچگاه عنصر خارجی را در اقتصاد ایران عامل تعیینکننده نمیدانم. اساساً از جنگ جهانی دوم به این سو، هیچ گاه عنصر یا عامل خارجی را تعیینکننده نمیدانم. حتماً عنصر خارجی مؤثر و مهم است، اما تعیینکننده نیست. به عبارت دیگر، درنهایت تحریمها اوضاع را تشدید میکند یا تخفیف میدهد. چنانکه آقای روحانی یا آقای همتی از شهریور 1397 به بعد، که اعمال مدیریت را آغاز کردند، دیدیم که مسأله جمع شد. درست است که در این مدت قیمت دلار دو برابر شده است، اما از آن طرف رشد نقدینگی هم دوبرابر شده است. ببینید! من معتقدم در بهترین سال دولت آقای روحانی 56 میلیارد دلار کالا به ایران وارد شد. اگر این میزان واردات یکباره صفر شود، سهم آن در اقتصاد ایران 6 درصد است، بقیه مسائل به مدیریت مربوط است. براساس شاخص بینالمللی قدرت برابری خرید، ایران سالانه حدود 1200 میلیارد دلار تولید دارد، بنابراین جایی که حکومت و دولت خواسته است، توانسته است اداره کند. چنانکه در زمینه بورس، ابتدای امسال یا اواخر سال گذشته، کارشناس یا سیاستمداری نبود که نگران فروپاشی بورس نبوده باشد، هرچند از ابتدا معتقد بودم این اتفاق نمیافتد. اما عملکرد دولت در این زمینه بسیار مثبت بود.
چرا شما بازه زمانی دی ماه 96 تا مرداد 97 را استثنا میکنید؟ در این دوره چه اتفاقی افتاد؟
بانک مرکزی وقت پول پاشی کرد.
یعنی همین حرفی که اخیراً آقای همتی، رئیس کل بانک مرکزی زد که ما برای ثبات بازار ارز، در بازی امریکا قرار نمیگیریم که بخواهیم دلار به بازار تزریق کنیم؟
دقیقاً و درست بهدلیل همین سیاستهای اخیر است که از همتی حمایت میکنیم. اما ما در آن 7 تا 8 ماه، خیلی چیزها از دست دادیم و اساساً آن میزان از طلا و ارز که از دست دادیم، تعیینکننده بود. من یکی از بخشنامههای امریکا را خواندم و به مقام عالی رتبهای گفتم که یا شما آسوده خاطر هستید، یا من نمیفهمم که چه اتفاقی دارد میافتد، والا رفتار شما نشان نمیدهد که شما طوفان عظیمی را که در حال وزیدن است، درک کرده باشید.
چطور میتوان تفاوت ادعایی در رفتار و مدیریت دولت، در دو سال 92 تا 94 با دی ماه 96 تا مرداد 97 را توضیح داد؟ آیا میتوان از منظر اقتصاد سیاسی این مسأله را تبیین کرد؟
حتماً میتوان از نظر اقتصادی آن را تبیین کرد. اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگویم که بعد از انتخابات 96 رویکرد سیاسی آقای روحانی تغییراتی به خود دید، زیرا فکر میکرد اگر تغییر رویکرد بدهد، نظر جناح راست هم به ایشان مثبت خواهد شد. نمیتوانم در این زمینه داوری کنم، زیرا شاید رویکرد اشتباهی هم نبود. اما به نظر میرسد ایشان اینطور فکر میکرد اگر مواضع جناح اصولگرا را هم مورد توجه قرار دهد، کشور به وفاق بیشتری خواهد رسید، زیرا یکی از بزرگترین مشکلات کشور نبود انسجام درون اجزای حاکمیت است که این نبود وفاق هیچ ربطی به تحریمها ندارد. به همین دلیل من مخالف اثرگذاری جدی تحریمها هستم، زیرا ما امروز مسائل داخلی خود را حل نکردهایم. اما در پاسخ به این رویکرد، نه تنها وفاق بیشتری حاصل نشد، بلکه حوادث دی ماه 96 هم پدید آمد که به باور من، بخش زیادی از اعتراضات دی ماه 96، ناشی از توطئه از درون بود. به عبارت دیگر، اتفاقات دی ماه ناشی از کشمکشهای طبقات اجتماعی بود.
آقای روحانی با چه رویکردی میخواست حمایت جناح راست را کسب کند؟
شاید آقای روحانی تصور میکرد با این سیاست، برخورد جناح راست با ایشان هم تفاوت خواهد کرد. البته تغییر رویکرد آقای روحانی بیشتر در دولت نمود داشت. شاید آقای روحانی میخواست نتیجه بیشتری بگیرد، اما برعکس شد. البته این را بگویم که به باور من هیچ اعتراضی نیست که زمینه اجتماعی نداشته باشد و من حق اعتراض را بخش لاینفک دموکراسی میدانم و هیچ اعتراضی را تخطئه نمیکنم، اما در حوادث دی ماه 96 اساساً نسخه هرگونه شجاعت دولت در برخورد و مواجهه با حوادث و مشکلات خارجی پیچیده شد. یعنی گروهی که آن شورشها را پدید آورد یا به آن دامن زد، عملاً با این اقدام به آقای روحانی توضیح و نشان داد که تو شجاعت تصمیمگیری نخواهی داشت و نمیتوانی تصمیم بگیری.
جایی گفتید که در دوره آقای احمدینژاد، از محل وامهای کم بهرهای که بانکها به افراد دادند، به 100 تا 200 هزار خانواده رانت خوبی داده شد و آنها را طبقه نوکسیه این دوره نامیدید.
حدس من این بود که 100 تا 150 هزار خانوار بودند و به این ترتیب از این طریق بورژوازی جدیدی در ایران پدید آمد. طبیعتاً هر بار در هر یک از این تلاطمها، یک بورژوازی جدید پدید میآید. میدانید که در هر دوره جدید، چه اتفاقی سر بورژوازی قبلی میآید؟ مقیم کانادا میشوند. ایران، کشوری شده است که مدام برای کانادا بورژوازی تولید میکند. به همین دلیل معتقدم پول پاشی درواقع کمک به آقای «جاستین ترودو» و خدمت به دولت کاناداست. منظور من، هر نوع پول پاشی است، خواه از سوی آقای محمود بهمنی باشد، خواه آقای سیف یا همتی، خواه دولت احمدینژاد باشد یا دولت خاتمی و روحانی، فرقی در اصل مسأله نمیکند. به همین دلیل وقتی آقای همتی میگوید من دیگر پول پاشی نمیکنم یا ارز به بازار تزریق نمیکنم، از او حمایت میکنم.
این قبیل منافع به کدام طبقات یا گروه ها رسیده است؟
حتماً به طبقات نزدیک به حاکمیت رسید. به این دلیل که شرکتی که تنها در یک بازه زمانی دو یا سه هفتهای تأسیس میشود و میتواند در همین مدت کارت بازرگانی بگیرد، ثبت سفارش کند و دلار بگیرد. همین حالا، شما آیا میتوانید زودتر از یک ماه از اتاق بازرگانی تهران کارت بازرگانی بگیرید؟ دستکم گرفتن گواهی عدم سوء پیشینه یک زمان طولانی لازم دارد. پس در این مسأله حتماً فساد هم رخ داد. بنابراین کسانی که به منافذ قدرت یا امضاهای طلایی دسترسی داشتند (از این دلارها یا رانتها بهره بردند) وگرنه چیزی عاید کارگر و کشاورز یا آدمهای کف خیابان نشد.
شما رانتهای ارز 4200 تومانی را فساد دانستید یا فساد کسانی که به امضاهای طلایی دسترسی داشتند. اگر بخواهیم از زاویه «داگلاس نورث» به مسأله نگاه کنیم، این رانت غیرمولد، چه پیامد مثبتی برای حاکمیت داشت؟
ببینید! الزاماً این طور نیست که حاکمیت هوشمندانه یا آگاهانه بهدنبال توزیع چنین رانتی باشد. اگر به رفتار بوروکراسی دولت آقای روحانی در این مدت نگاه کنید، میبینید که هدف آنان تثبیت قیمت بود و به همین دلیل در برخی روزها 80 میلیون دلار 4200 تومانی اسکناس در بازار توزیع میشد. کسانی که در صفهای خرید این دلارها حاضر شده بودند، امروز مقیم کانادا هستند. اما محصول جانبی این رویکرد، ایجاد یک طبقه جدید اجتماعی است. همان موقع به دولت پیشنهاد دادم کوپن کالاهای اساسی توزیع شود که این پیشنهاد رد شد. وقتی میگوییم به طبقات محروم کوپن بدهید، رد میشود، اما همان توزیع کوپن را در توزیع دلارهای نفتی بین بورژوازی ایران انجام دادید، زیرا وقتی اعلام میکنید دلار ارزان میفروشیم، کسی وارد صف خرید میشود که ریال دارد، این ریال را هم بانک مرکزی داده است که سالانه 25 درصد به سپردهها سود میدهد، سپردههایی که بابتشان سالانه 25 درصد سود داده میشود، اما درآمد بانکها از محل آن سپردهها سالانه 15 درصد است. این فرآیند منبع اصلی رشد نقدینگی در ایران بهمدت 10 سال بودند. درنهایت هم آقای همتی اخیراً این مسأله را مدیریت کرد.
وقتی موضوع توزیع ارز ارزان در دولت آقای احمدینژاد و مدیریت آقای بهمنی و بعد در دوره آقای روحانی و مدیریت آقای سیف بر بانک مرکزی تکرار میشود، بنابراین نمیتوانیم بگوییم که ما دو نوع مدیریت اصولگرا یا اصلاحطلب داریم.
حتماً نداریم. بگذارید مسأله را اینطور توضیح بدهم. به باور من ماده بر ذهن تقدم دارد، به این معنی که وقتی وفور پدید میآورید، از آن طرف فساد و ریخت و پاش هم پدید میآید. به عبارت دیگر، هرگاه وفور و ثروت بادآورده حاصل میشود، انضباط مالی هم از در دیگر خارج میشود. این مسأله نه تنها اصلاحطلب و اصولگرا ندارد یا ماتریالیست و خداپرست ندارد، بلکه ایرانی و غیرایرانی هم ندارد. در ایالات متحده هم این اتفاق میافتد. همین حالا ادبیاتی در جهان شکل گرفته است به این معنی که با سقوط قیمت جهانی نفت خام، دولت نروژ هم آسیب دیده است، آن هم نروژی که تا سال 2015 میلادی 900 میلیارد دلار از محل مازاد منابع نفتی ذخیره ارزی ایجاد کرده بود. این امر به این معنی است که با هر میزانی از توسعه یافتگی، با درآمدهای بادآورده، در هر صورت دچار ریخت و پاش میشوید. مسأله هم به این صورت است که وقتی براساس یک درآمد ناپایدار، هزینه پایدار ایجاد میکنید، درواقع خودتان را نابود کرده اید. از دولت امیرعباس هویدا تا دولت آقای روحانی، هرگاه دچار وفور منابع شدیم، همین اتفاق افتاد. شاید دولت آقای روحانی تصور میکرد این بحران رد میشود. اما همان طور که برای آنان نوشتم، فرض من این بود که بحران قطعاً دو یا سه سال طول میکشد. در مصاحبهای گفتم که اگر امروز هم مذاکره با امریکا آغاز شود، مانند دور گذشته، حداقل دو سال طول میکشد، همچنین در خوشبینانهترین حالت، بعد از مذاکرات دو ساله، دو سال زمان میبرد تا صادرات نفت ما احیا شود، بعد از این مدت، نفت با قیمت بشکهای 35 دلار به درد کسی نمیخورد، بلکه فقط لقمهای است که لای دندانهای فساد را پر میکند و چیزی به مردم
نخواهد رسید.
سؤالی که طرح میشود این است که از دولت هویدا تا دولت احمدینژاد یا روحانی، چرا در ایران ما انباشت تجربه و انباشت مدیریت نداریم؟
قبول ندارم که انباشت مدیریت نداریم. اما به باور من، ریشه مسأله به این بازمی گردد که ما، یعنی ایران، درحال طی دورانگذار هستیم. مرحوم دکتر عظیمی معتقد بود هر 7 یا 8 سال، در ایران یک تلاطم شدید اتفاق میافتد که همه دستاوردهای آن 8 سال را باطل میکند و ما بار دیگر به ابتدای خط باز میگردیم. من (سعید لیلاز) اسم این فرآیند را بازی ماروپله گذاشتم. در بازی ماروپله، ممکن است شما به خانه شماره 99 هم بروید، اما با یک نیش مار بار دیگر به خانه اول برمی گردید، البته در این صورت فقط وقتی فرصت شروع دوباره بازی را خواهید داشت که تاسهای شما جفت شش بیاید، اما خب، نکته اینجا است که بازی مار و پله فقط یک تاس دارد! یعنی مسأله اساساً غیرممکن میشود. منظور اینکه؛ در 100 سال گذشته که ما درحالگذار بودیم، 4 عنصر و عامل اساسی، به مثابه هیزمی بوده است که دیگ همیشه جوشان ایران را جوشان نگه داشته است. این عوامل عبارتاند از؛ مهاجرت از روستا به شهر، رشد جمعیت، تغییرات و نوسانهای درآمد نفت و روابط خارجی. به باور من، ما سه عامل را برای همیشه پشت سر گذاشتیم، یعنی مهاجرت، رشد جمعیت و نفت دیگر نمیتوانند ایران را دچار تلاطم کنند. درباره چهارمین عامل، یعنی روابط خارجی نیز، فشارهایی که امروز تحمل میکنیم، آخرین مرحله آن است و به باور من پس از گذراندن این مرحله، ایران به سمت ثبات خواهد رفت. این تلاطم در سیاست خارجی هم به نوبه خود ناشی از ذات اقلیمی و جغرافیایی ایران است. این جمله از «چارلز عیسوی» یا «رودی مته» است که میگوید «در هزار سال اخیر، همه دولتهای ایران حول حوض کویرمرکزی ایران تشکیل میشده است و هر بار یکی از اقوام ایران به قدرت رسیده است.» بههمین دلیل درحالی که قاهره 500 سال پایتخت مصر بوده است یا استانبول چندین قرن پایتخت عثمانی یا ترکیه بوده است، در ایران طی این هزار سال شاید 15 بار پایتخت عوض شده است که در سه بار آن فقط تبریز پایتخت شده است. از این مسأله میتوان دریافت که بخشی از بیثباتی در ایران، ناشی از مناسبات تاریخی و اقلیمی ما است. اما امروز معتقدم ما درحال حرکت به سمت آرامش هستیم و این فشارها و تلاطمها آخرین واقعه یا رویداد (بی ثبات ساز) است (که پشت سر خواهیم گذاشت.)
بنابراین نامهای که رؤسای کمیسیونها به آقای روحانی نوشتند و گفتند که اساساً باید از مدیریت 7 ساله خود بازگردید، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
این که بیانصافی است.
در این نامه، مدیریت کشور به دو نوع «انقلابی» و «غیرانقلابی» تقسیم شده بود.
من به این تقسیم بندیها اعتقاد ندارم، ضمن اینکه معتقدم ما براساس منافع خود صحبت میکنیم. باید توجه داشته باشیم که در تاریخ 800 سال گذشته ایران، هرگز فشاری به اندازه امروز بر این کشور وارد نشده و تکرار نشده است و بدون تردید ایران، امروز تحت فشارترین کشور جهان است. یعنی فشاری که امروز ایران تحمل میکند، هم در تاریخ کشور ما سابقه ندارد، هم در دنیای امروز بیسابقه است. امروز ایران یگانه قدرت منطقهای تنهای دنیا است. ما شریک ژئوپلیتیک نداریم. ممکن است این واقعیت از یک سو غم انگیز باشد، اما از سوی دیگر غرورآفرین است. زیرا ما امروز غیروابستهترین کشور جهان هستیم. حتی هند و برزیل که کشورهای هم سطح ایران هستند، شریک ژئوپلتیک دارند، اما ایران یگانه قدرت منطقهای است که هیچ قدرت دیگری بالاسر او نیست. این اتفاق بسیار خوبی است. سؤال این است که در این شرایط، چرا باید در داخل مقابل هم قرار بگیرند؟ آیا الان زمان این است که رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس به آقای روحانی که بدترین فشار تاریخ ایران را تحمل و در همین فشار کشور را هم اداره میکند چنین نامهای بنویسند؟ اوایل اسفند سال گذشته در مصاحبهای گفتم که بدترین دوران تاریخ معاصر ایران در آستانه فرارسیدن است. گفتم که ایران دچار بحران منابع ارزی خواهد شد و قیمت دلار افزایش خواهد یافت، این افزایش تا مردادماه ادامه مییابد و پس از آن دوباره قیمت ارز سیر نزولی خواهد داشت. بههمین دلیل معتقدم اگر تا مردادماه دوام بیاوریم، بازی را بردهایم. من به رؤسای محترم کمیسیونهای تخصصی پیشنهاد میکنم روشی را که آقای قالیباف در پیش گرفت در پیش بگیرند. این کاری ندارد که صرفاً انتقاد کنیم وضع خراب است. دولت آقای روحانی امروز چه کار دیگری میتوانست انجام بدهد که انجام نداده است؟ من مدیریت کرونا آقای روحانی را بسیار موفقیتآمیز میدانم. یا مدیریت دولت در بورس که میتوانست یک بحران امنیتی برای کشور ایجاد کند، را بسیار موفق میدانم. اساساً حرکتی که در بورس صورت گرفت، حرکتی در جهت منافع تودههای فقیر مردم ایران بود. شما روزنامه نگارها نمیروید بررسی کنید که در دو ماه اخیر، یک میلیون خانوار از فقیرترین اقشار ایران، النگوهای بچههای خود را فروختند تا سهام بخرند. اگر بورس فرو میریخت، چه کسی میتوانست کاری بکند؟ این کاری بود که دولت با سرعت انجام داد و البته مقام رهبری هم موافقت کردند که تصمیم بسیار مهمی است. شهریور 97 در مصاحبهای با یورونیوز گفتم اگر اینها بخواهند، میتوانند کشور را اداره کنند. (تجربه کرونا و بورس نشان میدهد) که خواستند و توانستند. بنابراین معتقدم از مرداد 97 تا الان، نمیتوانم هیچ اشتباه تعیینکنندهای در دولت روحانی پیدا کنم.
این عبارت شما است که «باید از نظام جمهوری اسلامی تقاضا کنیم تا ستاد فرماندهی مشابه ستاد ملی مقابله با کرونا برای مدیریت کشور نهادینه کند تا نهادهای اقتصادی موازی، دستورالعملهای متفاوت صادر نکنند.»
ببینید! لنین بود که مفهوم حاکمیت دوگانه را در کتاب «دولت و انقلاب» تشریح کرد. البته لنین در این کتاب به وضعیت روسیه بعد از انقلاب فوریه و قبل از انقلاب اکتبر اشاره میکند که 8 ماه بیشتر طول نکشید. لنین میگوید در برخی کشورها، در یک دوره بسیار استثنایی تاریخی، دو طبقه اجتماعی با هم، یک حاکمیت را تشکیل میدهند و این دو طبقه در رأس قدرت اجرایی با هم کشمکش خواهند کرد تا درنهایت یکی بر دیگری مسلط شود. اساس و ویژگی این دوران این است که کوتاه مدت است، دیگر مانند کشور ما 32 سال طول نمیکشد؟ کافی است دیگر! بگذارید مثالی بزنم. مانند هر سال، من در راهپیمایی 22 بهمن 98 هم شرکت کردم. سال گذشته شرکت در این راهپیمایی برای من اهمیت مضاعف داشت، هم بهخاطر تحریمها و هم از لج «جان بولتون.» باور نمیکنید که من از غصه این حرف جان بولتون که «می خواهم ایران را بیثبات کنم» خواب نداشتم و اگر او بخندد و از رنج ما خوشحال باشد، این ماییم که این بساط را درست کردیم (و شرایط خودمان را سخت کردهایم) نه او. وقتی در راهپیمایی شرکت کردم، از لحظه اول، دیدم برخی از شرکت کنندگان، ترامپ را رها کردهاند و به روحانی ناسزا میگویند. وقتی هم که آقای روحانی صحبتهای خود را آغاز کرد، بهعنوان یک آمارشناس میدیدم که همه آمارهای او درست بود و یک کلمه هم دروغ نداشت. اما کارکنان ادارههایی که جایگاههایی در راهپیمایی درست کرده بودند، چنان صدای بلندگوهای خود را بالا برده بودند که مبادا صدای آقای روحانی به گوش مردم برسد. انگار اگر دونالد ترامپ سخنرانی میکرد، شاید صدای بلندگوهای خود را کمتر میکردند.
تبعات این وضعیت دوگانه چیست؟
در ماجرای احمدینژاد فهمیدیم که آن جریان به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند، این سو هم نمیتواند بدون نظر آن بخش، جلو برود. این حاکمیت دوگانه یک جا باید تمام شود. حرف من این است که اگر ما مشکلی داریم، درست اینجا است، وگرنه در 7 سال دولت حسن روحانی، به جز آن دوره 7-8 ماهه و به جز آن سیاست خاص که نسبت به آن انتقادهای بسیار روشن دارم، هیچ عیبی در سیاستهای آقای روحانی نمیبینم. در همه عرصهها موفقیتآمیز جلو رفتیم. اکنون هم کمابیش تحریمها را بخوبی مدیریت کردیم. امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و یکی کند و با فساد برخورد کند. برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد. اگر این دو سه اتفاق بیفتد، همان طور که پیشتر هم گفتم، تحریمها ایران را به زانو
در نخواهد آورد و نیاورده است.
این انسجام چطور حالتی است؟ آیا مانند آنچه از لنین مثال زدید، به این معنی است که یک طبقه ذیل طبقه دیگر محو شود یا اینکه شکل دیگری هم قابل تصور است؟
در شرایطی که تضاد اصلی کل نظام، تضاد خارجی باشد، امکان تفاهم در داخل وجود دارد. اما به محض آنکه آن تضاد برداشته شود، بار دیگر چالشها شروع میشود. هنگام اجرای توافقنامه برجام گفتم به محض اینکه برجام تصویب شود، نزاع داخلی بر سر منابع بار دیگر آغاز خواهد شد. اکنون به این دلیل ممکن است نزاعها کمتر شود که اولاً کلیت نظام با مشکلاتی روبه رو است، دوم اینکه منابعی وجود ندارد تا بخواهیم سر آن دعوا کنیم. اتفاقاً به همین دلیل دوم است که برخی به این فکر افتادند شاید صحبت با امریکا بد هم نباشد.
ائتلاف مسلط حاکم، چه زمانی به یکپارچگی میرسد؟
هرگز به یکپارچگی نمیرسد، به این معنی که هیچ گاه در هیچ نظام سیاسی انسجام صددرصد و کامل نخواهد بود. در امریکا هم این یکپارچگی کامل وجود ندارد. بحث من ناظر بر حوزه اجرا است، به این معنی که یک قوه یا بخشی از یک قوه، در کار بخش دیگری از همان قوه نگذارد و بگذارد کارها پیش برود. درغیر این صورت این فرآیند به جایی خواهد رسید که مانند امروز امریکا کل کشور را قفل خواهد کرد. دعوای دموکرات و جمهوری خواه همیشه وجود داشت، اما امروز این دعوا امریکا را قفل کرده است. یا در افغانستان، نزاع آقای عبدالله و اشرف غنی این کشور را قفل کرده است. در ایران 32 سال است که این کشمکشها ادامه دارد. در صورت تداوم کشمکشها تا کسی میخواهد کار کند، بخش دیگر تلاش میکند چوب لای چرخ او بگذارد. وقتی آقای احمدینژاد روی کار آمد، با خودم میگفتم دست کم حاکمیت یکدست شد، اما درنهایت دیدیم که این اتفاق نیفتاد، به این معنی که ساختار تاریخی و اجتماعی ما، همواره انشقاق تولید میکند.
برخی تحلیلگران مانند آقای علویتبار، از مواضع شما به «گردش به راست» تعبیر میکنند و این چرخش را ناشی از منافع طبقاتی یا اقتصادی شما یا کارگزاران میدانند.
هرکسی از سپهر منافع خود به دنیا نگاه میکند، همچنان که باید دید آقای علوی تبار کجای این سپهر ایستاده است. ضمن اینکه بعید میدانم افکار ایشان در اساس با من متفاوت باشد. زیرا سطح ثروت و درآمد من و آقای علوی تبار تفاوت چندانی باهم ندارد.
در همین گفتوگو اشاره کردید که روابط خارجی همواره برای ایران تلاطم ایجاد کرده است. اما شما همان کسی هستید که سال 95 اعلام کردید واسطهها در ایران یا حتی چین، 40 تا 50 میلیارد دلار از قبل تحریمها منفعت بردند و همینها هم مخالف برجام هستند. چطور شما امروز میگویید که تحریم مسأله ما نیست؟
اینطور نیست که من با هرگونه مصالحهای مخالف باشم، اتفاقاً بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود، اما از سوی دیگر، اتفاقاً براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده است که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است.
آیا مسأله ما صرفاً فروش نفت است؟ مگر نه اینکه امروز تجارت خارجی ما دچار مشکلات اساسی است و حتی برای واردکردن ارز به کشور هم به عراق و امارات وابسته هستیم؟
این مسأله را میفهمم، اما ما برجام را بهم زدیم یا امریکا؟ به باور من، تا زمانی که ما به یک قدرت متوازن دست نیابیم، اساساً این مصالحه ممکن نخواهد بود، مگر اینکه مانند ترکمانچای چیزی بدهیم که من با این رویکرد مخالفم. زمانی در کشور دولتی روی کار بود که براساس مصالح خودش، مشکل درست میکرد، زیرا نان آن دولت در ایجاد غبار بود. نکته دیگر اینکه وقتی میگوییم میخواهیم با امریکا مصالحه کنیم، باید ببینیم که آیا این مصالحه مسائل امروز ما را حل میکند یا خیر؟ مگر مشکلات اساسی امروز ایران تورم، ناکارآمدی و فساد نیست؟ کدام یک از این مشکلات ناشی از تحریم است؟ امروز پنجاهمین سال ورود تورم ساختاری به ایران است که تنها دو سال آن را در تحریم سپری کردیم. این تورم ساختاری و ناشی از این است که باری که روی دوش دولت میگذاریم، به اندازهای زیاد است که دولت ناچار میشود اسکناس چاپ کند تا این بار را کم کند. یکی از دلایل یا پیامدهای نوشتن و ارسال نامه رؤسای کمیسیونهای تخصصی هم همین است. بنابراین مسأله ما داخلی است. یا مشکل ناکارآمدی موجود در کشور ناشی از اندازه بزرگ دولت است. مشکل بعدی فساد است، آیا تحریمها فساد ایجاد کرده است؟ کدام یک از مشکلات بنیادی ما با رفع تحریمها حل میشود؟ کدام کشور پس از اینکه به امریکا نزدیک شد، توسعه یافت؟ اصلاً مگر امریکا به کشوری نان میرساند؟ چرا مصر یا پاکستان مشکلات بدتری نسبت به ایران دارند؟ تعداد متحدان امریکا که مشکلات جدی دارند، به مراتب بیشتر از تعداد متحدان امریکا است که وضع خوبی دارند و این مدیریت داخلی این کشورها است که آنان را به وضع خوبی از لحاظ توسعه رسانده است.
بنابراین به همین دلیل معتقدید که تحریم و کرونا فرصتی برای ما است؟
هیچگاه نه از تحریم حمایت میکنم، نه از کرونا، بلکه میگویم ذات مناسبات ژئوپلیتیک ایران، به گونهای سرنوشت کشور مرا رقم زده است که اگر یک کشور مستقل نباشد، ما را در خود هضم میکنند. ایرانیها قبول نمیکنند که در قدرتهای دیگر هضم شوند. این حرفی است که امروز اردشیر زاهدی هم میگوید. آیا زاهدی به پول جمهوری اسلامی احتیاج دارد یا میخواهد وزیر خارجه شود؟ وقتی بهعنوان یک ایرانی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید که ایرانیها نه توانستند قمر یک کشور شوند نه اینکه به تنهایی خود را حفظ کنند. وقتی بریتانیا وارد هند شد، این کشور را مستعمره خود کرد، اما با قرارداد 1919 تلاش کرد ما را نیمه مستعمره بسازد. برای اینکه نمیتوان ایران را هضم کرد. ایران کشوری نیست که با کسی بسازد. ایران یک قدرت مستقل است. شماها معتقدید که این رویکرد ناشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی است، اما من معتقدم ایدئولوژی جمهوری اسلامی به خاطر این رویکرد است. این روحیه ایرانیها که خودشان را هم طراز امریکاییها میدانند، ولو اینکه پایشان در مناسبات قدیمی باشد، به ایران اجازه نمیدهد که یک قدرت وابسته باشد. وابستگی برای ایران و ایرانی معنا ندارد. وقتی هم که وابستگی معنا پیدا نمیکند، ایران ناچار است قدرتمند شود و وقتی هم که قدرتمند شد، تضاد و نزاع هم آغاز
میشود.
بنابراین ما درگیر یک نبرد تعیینکننده با امریکا هستیم.
نبرد مرگ و زندگی است و به باور من، آخرین تضاد و چالش از این نوع هم خواهد بود. البته ما پیروز میشویم. من به حافظه تاریخی ایرانیان که به شعور ملت ایران متکی است، بسیار امیدوارم. من به چسبندگی تاریخی سرزمین و ملت ایران بسیار امیدوارم. این چسبندگی بسیار نیرومند است. همچنان که من به اقتدار جمهوری اسلامی که چیزی بهنام امنیت را در ایران پدید آورده است، بسیار امیدوارم. امنیت، نایابترین گوهر در کل خاورمیانه است. هیچ ایرانی حاضر نیست گوهر امنیت را با هیچ چیز دیگری عوض کند. معتقدم ما به ساخت سیاسی، اقتصاد دادیم و در مقابل امنیت را گرفتیم. امروز از مردم کوچه و خیابان بپرسید که چه کسی از این معامله با جمهوری اسلامی ایران پشیمان است؟ نه در تهران، بلکه در کردستان و بلوچستان هم پشیمان نیستند. با وجود مشکلاتی که کردها و بلوچها دارند، آنان امنیت را ترجیح میدهند. زمانی «کوفی عنان» دبیرکل اسبق سازمان ملل درباره عراق گفت «موقعی که صدام حسین بود، حداقل امیدوار بودیم وقتی بچهها به مدرسه میروند، ظهر به خانههای خود برمی گردند، الان این امید وجود ندارد.» عراق هم اقتصاد را باخت و هم امنیت را.
باوجود همه آنچه که شما در این گفتوگو تشریح کردید، برخی همچنان معتقد هستند که سیاستهای دولت آقای روحانی، تشدیدکننده پیامدهای ناشی از تحریم است.
ببینید! ما در اداره کشور با یک اقتصاد غیرنفتی رکورد محمد مصدق را شکستیم. این واقعیتی است که هم باید مدیران عالی کشور به آن توجه کنند و هم رؤسای محترم کمیسیونهای تخصصی مجلس آن را بدانند. با همه چالشهای سیاسی و فقدان انسجام در داخل، بالاخره در دولت آقای روحانی رکورد دکتر مصدق در (اداره کشور) با اقتصاد بدون نفت را شکستیم. از ابتدای فروردین 97 تا امروز نزدیک به 30 ماه از آغاز دور جدید تحریمها میگذرد و ما در این مدت موفق شدیم اقتصاد کشور را بدون نفت اداره کنیم. در همین شرایط، امروز ایران هیچ شباهتی با یک کشور قحطی زده ندارد. بله، تحریمها پیامد داشته و دارد. اما نکته اینجا است؛ با توجه به اینکه قرار نیست بار دیگر آقای روحانی رئیس جمهوری شود و با توجه به اینکه او حزب سیاسی و روشنی هم ندارد، به نمایندگان محترم مجلس پیشنهاد میکنم با این دولت حداکثر همکاری را بکنند تا دولت موفق شود. زیرا موفقیت این دولت به حساب کسی از رقبای آنان نمیرود، روحانی هم که دیگر نمیتواند رئیس جمهوری شود، در این صورت چرا نباید براساس مصالح جمهوری اسلامی و منافع خودشان، پایهای داشته باشند تا وقتی در 1400 به قدرت رسیدند، کشور را آسانتر اداره کنند؟ به همین دلیل من توجه این دوستان را به این واقعیتها جلب میکنم.
اما در نهایت دکتر مصدق نتوانست تا پایان تودههای مردم را با خود همراه نگه دارد و درنهایت با انفعال تودههای مردم، دولت مصدق هم سقوط کرد.
دکتر مصدق در شکلگیری این وضعیت مقصر بود، به این معنی که او بهلحاظ اقتصادی و سیاسی ایران را غیرقابل مدیریت کرد. اما ما امروز با آن بنبست مواجه نیستیم.
اما برخی نسبت به واکنشهای تودههای پایین جامعه نگران هستند.
من هم بسیار نگران این موضوع هستم، اما معتقدم در سال 96 حتماً دستی از درون ساخت سیاسی، یکی از اجزای شورشها بود، در سال 98 هم بیدست نبود و میشد جلوی آن اتفاقات را گرفت. قبل از اعتراضات آبان ماه به آقای روحانی پیشنهاد دادم که به مردم کوپن کالاهای اساسی بدهیم. اگر این کوپنها توزیع شده بود، چیزی که بعداً به اسم یارانههای نقدی توزیع شد، قطعاً میتوانست قضیه متفاوت باشد. معتقدم بهدلیل فقدان انسجام داخلی، دولت به مرحله بیتصمیمی رسیده بود و بعد از اینکه این اعتراضها رخ داد، نیاز به یک اقدام مؤثر را جدیتر کرد و بعدتر هم که کرونا پدید آمد، ساخت سیاسی در کشور انسجام نسبی را به دست آورد. این انسجام نسبی باید همچنان ادامه یابد، چراکه امروز فشار بر کشور بیشتر از آبان ماه است. در این بین باید حتماً به این مسأله توجه داشته باشیم که مردم ایران متوجه هستند که ما چه زمانی به آنان راست میگوییم و چه زمانی راست نمیگوییم، یا کجا تقصیر ما هست و کجا تقصیر ما نیست، کجا صادقانه برخورد کردیم و کجا صادقانه برخورد نکردیم. من همیشه از تکرار این خاطره اکراه دارم، زیرا اشک به چشمانم جاری میکند. یادم هست زمانی که شهید رجایی در تلویزیون اعلام کرد از صبح فردا، قیمت بنزین به یکباره سه برابر میشود. یگانه مدت تاریخ معاصر که قیمت بنزین در ایران از قیمت جهانی آن بیشتر بود، دوره چند ماهه دولت شهید رجایی بود. اما پس از اعلام این تصمیم، در کشور آب از آب تکان نخورد. زیرا مردم میدانستند که او صداقت دارد. خاطره دیگری بگویم. در سال 59، یادم هست که از چهارراه گلوبندک تا چهارراه سیروس، شهدا را تشییع میکردند و همزمان چند کامیون هم راه افتادند و کمکهای مردم به جبهه را جمع میکردند. در آن زمان نه کسی سلفی میگرفت، نه کسی سند جمع میکرد. چرا ما دیگر آن یگانگی را نداریم؟ به این دلیل که انسجام گذشته را نداریم. چرا مردم مدیریت دولت در مقابله با کرونا را میپذیرند؟ زیرا مسأله را به عینه میبینند. پس چرا نباید به مردم بگوییم که درحال نبرد با امریکا هستیم؟ البته، لازمه این پذیرش این است که در بحبوحه این نبرد، دیگر فسادهای کلان در کشور رخ ندهد و در این صورت است که مردم صداقت ما را باور خواهند کرد و همراه خواهند شد.
نیم نگاه
دوستان ما بهعنوان رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس، درواقع بهعنوان تازه واردها میخواهند بگویند بازی، بازیگران جدیدی دارد. درغیر این صورت، اگر از منظر کارشناسانه به مسائل نگاه کنیم، میبینیم که به استثنای فاصله دی ماه 96 تا مرداد 97 عملکرد دولت قابل قبول است. در همه زمینهها موفقیت داشتیم، هم رشد اقتصادی ایران احیا شد، هم توزیع درآمد. قدرت خرید طبقه کارگر ایران که تا سال 1392 در نسبت با سال 1389 حدود 25 تا 30 درصد کاهش یافته بود، تا پایان سال 96 دوباره احیا شد. یعنی اولین بار در تاریخ ایران بود که قدرت خرید کارگران از طریق افزایش دستمزد اضافه شد
در 100 سال گذشته که ما درحالگذار بودیم، 4 عنصر و عامل اساسی، به مثابه هیزمی بوده است که دیگ همیشه جوشان ایران را جوشان نگه داشته است. این عوامل عبارتاند از؛ مهاجرت از روستا به شهر، رشد جمعیت، تغییرات و نوسانهای درآمد نفت و روابط خارجی. به باور من، ما سه عامل را برای همیشه پشت سر گذاشتیم، یعنی مهاجرت، رشد جمعیت و نفت دیگر نمیتوانند ایران را دچار تلاطم کنند. درباره چهارمین عامل، یعنی روابط خارجی نیز، فشارهایی که امروز تحمل میکنیم، آخرین مرحله آن است و به باور من پس از گذراندن این مرحله، ایران به سمت ثبات خواهد رفت
توجه داشته باشیم که در تاریخ 800 سال گذشته ایران، هرگز فشاری به اندازه امروز بر این کشور وارد نشده است امروز ایران یگانه قدرت منطقهای تنهای دنیا است. ما شریک ژئوپلیتیک نداریم. ممکن است این واقعیت از یک سو غم انگیز باشد، اما از سوی دیگر غرورآفرین است. زیرا ما امروز غیروابستهترین کشور جهان هستیم. حتی هند و برزیل که کشورهای هم سطح ایران هستند، شریک ژئوپلتیک دارند، اما ایران یگانه قدرت منطقهای است که هیچ قدرت دیگری بالاسر او نیست. این اتفاق بسیار خوبی است. سؤال این است که در این شرایط، چرا باید در داخل مقابل هم قرار بگیرند؟ آیا الان زمان این است که رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس به آقای روحانی که بدترین فشار تاریخ ایران را تحمل و در همین فشار کشور را هم اداره میکند چنین نامهای بنویسند؟
امروز هم حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و با فساد برخورد کند. برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد. اگر این دو سه اتفاق بیفتد، همان طور که پیشتر هم گفتم، تحریمها ایران را به زانو در نخواهد آورد و نیاورده است
من با هرگونه مصالحهای مخالف نیستم، اتفاقاً بشدت هم از برجام دفاع میکنم و معتقدم برجام افق جدیدی برای کشور باز کرد و اگر برجام نبود، ما هرگز شاهد این اجماع بینالمللی علیه ترامپ نبودیم. برجام یک مصالحه شرافتمندانه بود، اما از سوی دیگر، اتفاقاً براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده است که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است
روحانی در اقتصاد بدون نفت رکورد مصدق را شکست
در پنجمین شماره از مجله سیاسی- اجتماعی «جستجو» سعید لیلاز تحلیلگر اقتصادی به این سوال پاسخ می دهد: مسائل سیاسی و اقتصادی ایران به تحریم ها بازمی گردد یا ریشه های داخلی دارد؟ لیلاز معتقد است مشکلات کنونی کشور ناشی از عدم انسجام داخلی، فقدان کارآمدی و فساد است.
رئیس کل بانک مرکزی برای کنترل نقدینگی از بانکها تصمیم گرفت
کیش ضد تورمی
گروه اقتصادی/ با ابلاغ دستورالعمل «عملیات بازار باز» در روز 27 فروردین سال 98، سیاستگذاری پولی در کشور وارد مرحله جدیدی شد و ابزارهای نوینی برای مهار نقدینگی، افزایش انضباط بانکها و در نهایت کنترل نرخ تورم به کار گرفته شد.
این دستورالعمل در 13 ماده و 5 تبصره با تصویب شورای پول واعتبار و در راستای اجرای سیاست پولی و مدیریت نرخهای سود، کنترل تورم، ساماندهی اضافه برداشت بانکها و تعیین چارچوب مشخص برای اعطای اعتبار به بانکها و مؤسسات اعتباری، به بانک مرکزی اجازه داده شد که نسبت به انجام عملیات بازار باز (خرید و فروش اوراق مالی اسلامی منتشره توسط دولت و وثیقهگیری در ازای اضافه برداشت یا اعطای خطوط اعتباری به بانکها و مؤسسات اعتباری) اقدام کند. درهمین راستا بانک مرکزی برای اولین بار نرخ هدف تورم برای سالجاری را با 2 درصد امکان تغییر، 22 درصد تعیین کرد. برهمین اساس، هیأت عامل بانک مرکزی در 10 خردادماه سالجاری، برقراری دالان نرخ سود در بازار بینبانکی را تصویب کرد. در این مصوبه، نرخ سود سپردهگذاری بانکها نزد بانک مرکزی 10 درصد و نرخ سود اعتبارگیری از بانک مرکزی 22 درصد تعیین شد.
اما فاصله تورم جاری با نرخ تورم هدف و همچنین نرخ رشد منفی 7 درصدی سال گذشته باعث شد تا بانک مرکزی درجلسه چهارم تیرماه جاری خود نرخ سود سپردهگذاری بانکها نزد خود را افزایش دهد. بر این اساس هیأت عامل بانک مرکزی در راستای اجرای قانون پولی و بانکی کشور برای حفظ ارزش پول ملی و کمک به رشد اقتصادی، ترتیبات جدید اجرای سیاست پولی را تصویب و براساس مفاد دستورالعمل «عملیات بازار باز و اعطای اعتبار در قبال اخذ وثیقه توسط بانک مرکزی»، نرخ سود سپردهگذاری نزد بانک مرکزی را با هدف کاهش دامنه دالان نرخ سود؛ با ۲ واحد درصد افزایش، ۱۲ درصد تعیین کرد که از 7 تیرماه اجرایی شد.
بانک مرکزی برای دستیابی به نرخ تورم هدف خود به افزایش 2درصدی نرخ سود سپردههای بانکی نزد خود اکتفا نکرد و در 12 تیرماه جاری یک بار دیگر این نرخ را افزایش داد. بدین ترتیب نرخ سود سپردهگذاری بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی نزد بانک مرکزی یا همان نرخ کف دالان نرخ سود، با یک واحد درصد افزایش، 13 درصد تعیین شد که از 14 تیرماه 1399 اجرا میشود. این درحالی است که نرخ سود اعتبارگیری بانکها از بانک مرکزی روی همان 22 درصد ثابت ماند.
درواقع با افزایش 3 درصدی نرخ سود سپرده بانکها نزد بانک مرکزی دالان نرخ سود تنگتر شده است. در این دالان نرخ کف همان نرخ سود سپرده بانکها و سقف آن نرخ سود وامی است که از بانک مرکزی میگیرند. بنابراین باتوجه به اینکه نرخ سود کف 3 درصد افزایش یافته و نرخ سقف ثابت مانده است، میتوان گفت نهاد ناظر بازار پول برای هدایت نرخ سود، دالان را باریکتر کرده است تا در نهایت به نرخ سود سیاستی که همان میانگین نرخ کف و سقف است، نزدیکتر شود. علاوه براین در روزهایی که بهدلیل رشد نرخ ارز، ارزش ریال با افت زیادی همراه بوده است، افزایش نرخ سود پرداختی به سپرده بانکها باعث رشد نرخ سود در بازار بین بانکی و تأثیر بر سایر نرخهای بازار خواهد شد و بدین ترتیب سرمایهگذاری در ریال با جذابیت بیشتری همراه میشود، یعنی همان هدف افزایش ارزش پول ملی که بانک مرکزی دنبال میکند. جمعآوری نقدینگی در اختیار بانکها که به اعتقاد کارشناسان در یکسال اخیر بشدت افزایش یافته است، از طریق افزایش نرخ سود و همچنین خرید اوراق بدهی دولتی باعث میشود ضمن مدیریت نقدینگی، نوسان در سایر بازارهای دارایی نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
یادداشت
دو روی سکه
مرتضی عزتی
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
بانک مرکزی با هدف جذب نقدینگی شبکه بانکی در هفتههای اخیر نرخ سود سپردههای بانکها نزد خود را 3 درصد افزایش داده است. وقتی که این نرخ برای بانکها جذاب باشد بهدلیل اینکه نرخی با ریسک بسیار پایین و با ثبات است، بانکها وجوه بیشتری را در اختیار بانک مرکزی قرار میدهند و از سوی دیگر برداشت کمتری نیز از منابع بانک مرکزی خواهند داشت. این سیاست باعث میشود نقدینگی مدیریت و کاهش یابد و به میزان نقدینگی که جذب میشود روی نرخ تورم نیز تأثیر داشته باشد. البته میزان تأثیرگذاری بر نرخ تورم به سهم سپردههای بانکها در نقدینگی کل است که هرچه نقدینگی بیشتری جذب بانک مرکزی شود میتواند تأثیر بیشتری هم بر تورم داشته باشد. بدین ترتیب هرچه بانکها بتوانند سپردههای کوتاه مدت و جاری بیشتری جذب کنند، سود بیشتری نیز خواهند کرد. این نوع سپردهها با توجه به اینکه نرخ سود پایینی دارند و از نرخ سود 13 درصدی بانک مرکزی کمتر است، بازدهی قابل توجهی برای بانکها به همراه خواهد داشت. بنابراین برای کسب این سود کم ریسک رقابت زیادی میان بانکها برای جذب سپردههای ارزانقیمت به وجود خواهد آمد و هر بانکی در این عرصه موفقتر باشد، سود بالاتری هم نصیبش
میشود.
اما این سیاست در عین حالی که آثار مثبتی بر نقدینگی و تورم خواهد داشت، در روی دیگر سکه خود میتواند به کاهش توان تسهیلاتدهی بانکها منجر شود. وقتی که بانکها برای بهرهمندی از نرخ سود جذاب بانک مرکزی، نقدینگی خود را به این بانک میسپارند، بنابراین نقدینگی کمی برای پرداخت تسهیلات به بخش تولید یا مردم دارند. بنابراین بانک مرکزی باید در این سیاست خود به گونهای عمل کند که قدرت وام دهی بانکها تحت تأثیر قرار نگیرد.
افزایش شفافیت و کاهش بنگاهداری
کمیل طیبی
اقتصاددان
بانک مرکزی در چارچوب سیاستهای پولی خود و با هدف مدیریت نقدینگی نرخ سود سپردههای بانکها نزد خود را افزایش داده است. در واقع این بانک بهدنبال آن است که از طریق این ابزار، نرخ تورم هدفگذاری 22 درصدی را محقق کند.
با این اقدام انگیزه بانکها برای سپردن نقدینگی مازاد خود نزد بانک مرکزی افزایش مییابد و بانک مرکزی نیز میتواند با جمعآوری نقدینگی نزد بانکها، اهداف سیاستی خود را دنبال کند. یکی از آثار افزایش نرخ سود سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی این است که میتواند به واقعیتر شدن نرخ سود در اقتصاد ایران بینجامد. این درحالی است که هماکنون میان نرخ سود واقعی و اسمی شاهد یک شکاف هستیم که کاهش این فاصله میتواند آثار مثبتی به همراه داشته باشد.
در شرایط فعلی بخش عمدهای از نقدینگی کشور که در سالهای اخیر با رشد زیادی همراه بوده، دراختیار شبکه بانکی قرار دارد و بنابراین کنترل آن با ابزارهای مختلف اهمیت زیادی دارد. البته سازوکار اجرای این تصمیم نیز مهم است و بانک مرکزی باید ضمانت اجرایی آن را ایجاد کند. درصورتی که نرخ سود سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی براساس محاسبات کارشناسانه تعیین و اعمال شود، میتوان انتظار داشت که در نهایت به مدیریت نقدینگی که منجر به مهار نرخ تورم میشود، ختم شود.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اجرای عملیات بازار باز به شفافیت شبکه بانکی و بخصوص عملیات بین بانکی کمک میکند. اگر عملیات بانکی شفاف باشد، امکان انحراف منابع و ناترازی ترازنامه بانکها نیز کاهش مییابد. این درحالی است که نبود همین شفافیت یکی از عوامل سوق پیدا کردن بانکها به بنگاهداری بود. برهمین اساس بانک مرکزی از طریق نرخ سودی که برای سپردهگذاری بانکها تعیین میکند، مشوقهایی برای آنها درنظر میگیرد تا نقدینگی به سمتی که سیاستهای پولی دیکته میکند، هدایت شود.
درمقابل بانکها نیز بهدلیل اینکه نرخ سود بانک مرکزی به سپردههای آنها تضمین شده و باثبات است، ترجیح میدهند مازاد نقدینگی خود را به این سمت ببرند.
این دستورالعمل در 13 ماده و 5 تبصره با تصویب شورای پول واعتبار و در راستای اجرای سیاست پولی و مدیریت نرخهای سود، کنترل تورم، ساماندهی اضافه برداشت بانکها و تعیین چارچوب مشخص برای اعطای اعتبار به بانکها و مؤسسات اعتباری، به بانک مرکزی اجازه داده شد که نسبت به انجام عملیات بازار باز (خرید و فروش اوراق مالی اسلامی منتشره توسط دولت و وثیقهگیری در ازای اضافه برداشت یا اعطای خطوط اعتباری به بانکها و مؤسسات اعتباری) اقدام کند. درهمین راستا بانک مرکزی برای اولین بار نرخ هدف تورم برای سالجاری را با 2 درصد امکان تغییر، 22 درصد تعیین کرد. برهمین اساس، هیأت عامل بانک مرکزی در 10 خردادماه سالجاری، برقراری دالان نرخ سود در بازار بینبانکی را تصویب کرد. در این مصوبه، نرخ سود سپردهگذاری بانکها نزد بانک مرکزی 10 درصد و نرخ سود اعتبارگیری از بانک مرکزی 22 درصد تعیین شد.
اما فاصله تورم جاری با نرخ تورم هدف و همچنین نرخ رشد منفی 7 درصدی سال گذشته باعث شد تا بانک مرکزی درجلسه چهارم تیرماه جاری خود نرخ سود سپردهگذاری بانکها نزد خود را افزایش دهد. بر این اساس هیأت عامل بانک مرکزی در راستای اجرای قانون پولی و بانکی کشور برای حفظ ارزش پول ملی و کمک به رشد اقتصادی، ترتیبات جدید اجرای سیاست پولی را تصویب و براساس مفاد دستورالعمل «عملیات بازار باز و اعطای اعتبار در قبال اخذ وثیقه توسط بانک مرکزی»، نرخ سود سپردهگذاری نزد بانک مرکزی را با هدف کاهش دامنه دالان نرخ سود؛ با ۲ واحد درصد افزایش، ۱۲ درصد تعیین کرد که از 7 تیرماه اجرایی شد.
بانک مرکزی برای دستیابی به نرخ تورم هدف خود به افزایش 2درصدی نرخ سود سپردههای بانکی نزد خود اکتفا نکرد و در 12 تیرماه جاری یک بار دیگر این نرخ را افزایش داد. بدین ترتیب نرخ سود سپردهگذاری بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی نزد بانک مرکزی یا همان نرخ کف دالان نرخ سود، با یک واحد درصد افزایش، 13 درصد تعیین شد که از 14 تیرماه 1399 اجرا میشود. این درحالی است که نرخ سود اعتبارگیری بانکها از بانک مرکزی روی همان 22 درصد ثابت ماند.
درواقع با افزایش 3 درصدی نرخ سود سپرده بانکها نزد بانک مرکزی دالان نرخ سود تنگتر شده است. در این دالان نرخ کف همان نرخ سود سپرده بانکها و سقف آن نرخ سود وامی است که از بانک مرکزی میگیرند. بنابراین باتوجه به اینکه نرخ سود کف 3 درصد افزایش یافته و نرخ سقف ثابت مانده است، میتوان گفت نهاد ناظر بازار پول برای هدایت نرخ سود، دالان را باریکتر کرده است تا در نهایت به نرخ سود سیاستی که همان میانگین نرخ کف و سقف است، نزدیکتر شود. علاوه براین در روزهایی که بهدلیل رشد نرخ ارز، ارزش ریال با افت زیادی همراه بوده است، افزایش نرخ سود پرداختی به سپرده بانکها باعث رشد نرخ سود در بازار بین بانکی و تأثیر بر سایر نرخهای بازار خواهد شد و بدین ترتیب سرمایهگذاری در ریال با جذابیت بیشتری همراه میشود، یعنی همان هدف افزایش ارزش پول ملی که بانک مرکزی دنبال میکند. جمعآوری نقدینگی در اختیار بانکها که به اعتقاد کارشناسان در یکسال اخیر بشدت افزایش یافته است، از طریق افزایش نرخ سود و همچنین خرید اوراق بدهی دولتی باعث میشود ضمن مدیریت نقدینگی، نوسان در سایر بازارهای دارایی نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
یادداشت
دو روی سکه
مرتضی عزتی
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
بانک مرکزی با هدف جذب نقدینگی شبکه بانکی در هفتههای اخیر نرخ سود سپردههای بانکها نزد خود را 3 درصد افزایش داده است. وقتی که این نرخ برای بانکها جذاب باشد بهدلیل اینکه نرخی با ریسک بسیار پایین و با ثبات است، بانکها وجوه بیشتری را در اختیار بانک مرکزی قرار میدهند و از سوی دیگر برداشت کمتری نیز از منابع بانک مرکزی خواهند داشت. این سیاست باعث میشود نقدینگی مدیریت و کاهش یابد و به میزان نقدینگی که جذب میشود روی نرخ تورم نیز تأثیر داشته باشد. البته میزان تأثیرگذاری بر نرخ تورم به سهم سپردههای بانکها در نقدینگی کل است که هرچه نقدینگی بیشتری جذب بانک مرکزی شود میتواند تأثیر بیشتری هم بر تورم داشته باشد. بدین ترتیب هرچه بانکها بتوانند سپردههای کوتاه مدت و جاری بیشتری جذب کنند، سود بیشتری نیز خواهند کرد. این نوع سپردهها با توجه به اینکه نرخ سود پایینی دارند و از نرخ سود 13 درصدی بانک مرکزی کمتر است، بازدهی قابل توجهی برای بانکها به همراه خواهد داشت. بنابراین برای کسب این سود کم ریسک رقابت زیادی میان بانکها برای جذب سپردههای ارزانقیمت به وجود خواهد آمد و هر بانکی در این عرصه موفقتر باشد، سود بالاتری هم نصیبش
میشود.
اما این سیاست در عین حالی که آثار مثبتی بر نقدینگی و تورم خواهد داشت، در روی دیگر سکه خود میتواند به کاهش توان تسهیلاتدهی بانکها منجر شود. وقتی که بانکها برای بهرهمندی از نرخ سود جذاب بانک مرکزی، نقدینگی خود را به این بانک میسپارند، بنابراین نقدینگی کمی برای پرداخت تسهیلات به بخش تولید یا مردم دارند. بنابراین بانک مرکزی باید در این سیاست خود به گونهای عمل کند که قدرت وام دهی بانکها تحت تأثیر قرار نگیرد.
افزایش شفافیت و کاهش بنگاهداری
کمیل طیبی
اقتصاددان
بانک مرکزی در چارچوب سیاستهای پولی خود و با هدف مدیریت نقدینگی نرخ سود سپردههای بانکها نزد خود را افزایش داده است. در واقع این بانک بهدنبال آن است که از طریق این ابزار، نرخ تورم هدفگذاری 22 درصدی را محقق کند.
با این اقدام انگیزه بانکها برای سپردن نقدینگی مازاد خود نزد بانک مرکزی افزایش مییابد و بانک مرکزی نیز میتواند با جمعآوری نقدینگی نزد بانکها، اهداف سیاستی خود را دنبال کند. یکی از آثار افزایش نرخ سود سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی این است که میتواند به واقعیتر شدن نرخ سود در اقتصاد ایران بینجامد. این درحالی است که هماکنون میان نرخ سود واقعی و اسمی شاهد یک شکاف هستیم که کاهش این فاصله میتواند آثار مثبتی به همراه داشته باشد.
در شرایط فعلی بخش عمدهای از نقدینگی کشور که در سالهای اخیر با رشد زیادی همراه بوده، دراختیار شبکه بانکی قرار دارد و بنابراین کنترل آن با ابزارهای مختلف اهمیت زیادی دارد. البته سازوکار اجرای این تصمیم نیز مهم است و بانک مرکزی باید ضمانت اجرایی آن را ایجاد کند. درصورتی که نرخ سود سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی براساس محاسبات کارشناسانه تعیین و اعمال شود، میتوان انتظار داشت که در نهایت به مدیریت نقدینگی که منجر به مهار نرخ تورم میشود، ختم شود.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اجرای عملیات بازار باز به شفافیت شبکه بانکی و بخصوص عملیات بین بانکی کمک میکند. اگر عملیات بانکی شفاف باشد، امکان انحراف منابع و ناترازی ترازنامه بانکها نیز کاهش مییابد. این درحالی است که نبود همین شفافیت یکی از عوامل سوق پیدا کردن بانکها به بنگاهداری بود. برهمین اساس بانک مرکزی از طریق نرخ سودی که برای سپردهگذاری بانکها تعیین میکند، مشوقهایی برای آنها درنظر میگیرد تا نقدینگی به سمتی که سیاستهای پولی دیکته میکند، هدایت شود.
درمقابل بانکها نیز بهدلیل اینکه نرخ سود بانک مرکزی به سپردههای آنها تضمین شده و باثبات است، ترجیح میدهند مازاد نقدینگی خود را به این سمت ببرند.
گزارش میدانی «ایران» از دلایل افزایش آمار مرگ ومیر مبتلایان به کرونا در مناطق 2 و 4 تهران
جمعیت، پاساژها و بیمارستانها 3عامل اصلی کروناییترین مناطق پایتخت
کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از راهکارها و چگونگی مدیریت کووید 19
همراه با مطالبی از تقی آزاد ارمکی، هادی خانیکی، آلبرت بغزیان و پوران درخشنده
فریبا خان احمدی
خبرنگار
آمارها نشان میدهد ابتلا به ویروس کرونا در تهران نسبت به شیوع آن در اسفندماه با رشد 7/5 درصدی مبتلایان بستری در بیمارستانها همراه است؛ این آماری است که دکتر علیرضا زالی، فرمانده قرارگاه مبارزه با کرونای پایتخت میدهد. در این میان به گفته مسئولان افزایش آمار مرگومیر مبتلایان به کرونا در مناطق 2 و 4 تهران در مقایسه با سایر مناطق نگرانکننده تر بهنظر میرسد. درباره چرایی این وضعیت سری زدیم به دو منطقه پایتخت در شمال شرق و شمال غرب که شرایط متفاوتی دارند.
تراکم زیاد جمعیت در منطقه چهار تهران
منطقه 4 جزو مناطق بزرگ پایتخت است، منطقهای که تراکم جمعیتی آن نسبت به سایر مناطق بالاست و بهلحاظ پراکندگی دفاتر اداری، ساختمانهای تجاری و اغذیه فروشیها و فست فودها باعث شده تا رفت و آمد در این منطقه نسبت به محلات و مناطق دیگر بیشتر باشد. ساعت 11 صبح فلکه اول را که به سمت فلکه دوم تهرانپارس میرویم، خیابان شلوغتر میشود؛ از ماشینها گرفته تا آدمهایی که در حال رفت و آمدند. مقابل یکی از بانکها از زن میانسالی که ماسک بهصورت دارد و منتظر ایستاده تا بانک خلوت شود درباره اینکه چرا شیوع کرونا در تهران بخصوص در این منطقه افزایش یافته است، میپرسم.
او با گلایه از این وضعیت میگوید: «یک دلیل افزایش حضور مردم در مراکز خرید است. اینجا هم که پر از مراکز خرید و مانتو فروشی و لوازم آرایشی و کیف و کفش است. خب دولت چه کار کند؟! اگر مغازهها را ببندد که کسب و کار ملت نمیچرخد الان هم که باز گذاشتهاند مردم نسبت به قبل بیشتر بیرون میروند. شما میدان هفت حوض رفتید؟ بروید ببینید چه خبر است. آنجا بورس مانتو و لباس است از همه جای تهران برای خرید میآیند. معلوم است که ویروس کرونا ساکنان آن منطقه را آلوده میکند. البته بخش مهم این داستان به خود مردم بر میگردد که باید مراعات کنند. خب با این وضعیت انتظار دارید کرونا جمع شود!»
طی چند دقیقهای که توی پیاده رو ایستادهام رفت و آمدها را زیر نظر میگیرم، خبری از فاصله اجتماعی نیست، خیلیها شانه به شانه دیگران راه میروند، برخی هم ماسک نزدهاند و تعداد ماسکزده به مراتب کمتر از بقیه است. از دختر جوانی که ماسک بهصورت دارد و دستکش به دست، میپرسم دلیل افزایش شمار مبتلایان به کرونا از نظر او چیست؟ فاطمه 25 ساله است و رشته شهرسازی خوانده. او میگوید: «کلونی جمعیت و گستردگی منطقه 4 زیاده. صبح زود که بیایید حتماً میبینین که چه جمعیتی از این منطقه از مترو و اتوبوس و تاکسی استفاده میکنن و به مناطق دیگر می رن. از طرفی جمعیت دیگهای هم وارد اینجا می شن، خب وقتی از ماسک استفاده نمیکنند این ویروس در کل تهران جابهجا می شه. باید بگم که اینجا سالمندان زیادی زندگی میکنند و فضای سبز منطقه هم کمتر از جاهای دیگه هست بههمین خاطر بیشتر مردم بویژه سالمندان توی خیابون و میدونها تجمع میکنن و احتمال اینکه مبتلا شوند زیاده.» وضعیت تردد در خاک سفید هم نسبت به زمان پیش از شیوع کرونا فرقی نکرده است این را بسیاری از مغازه داران این محله میگویند.
از خیابان احسان به سمت میدان رهبر میرویم. قدم به قدم وانتیها کنار پیاده روها توقف کردهاند؛ یکی میوه میفروشد، یکی سبزی و فروشنده سیار دیگری هم ظروف شیشهای با قیمت ارزان. زن و مرد جلوی وانتی جمع شدهاند و مشغول خریدند. نه کسی ماسک زده و نه فاصله فیزیکی بینشان رعایت شده است. وارد قنادی میشوم. این وقت ظهر هیچ مشتری ندارد. از فروشنده که ماسک ندارد همین سؤال را میپرسم. لبخندی میزند به نشانه شرمندگی. میگوید: «جمعیت و تردد اینجا خیلی زیاده و معمولاً از ماسک استفاده نمیکنن. این را هم بگم شب که میشه خیلی از جوونها دور میدون یا توی خیابون جمع می شن اینجا پاتوق اهالی فلکه اول و دوم است همه اینجا جمع میشوند. انگار نه انگار مریضی است و کرونایی وجود دارد. بیشترین آلودگی منطقه تهرانپارس هم در این دو منطقه است.»
تراکم ساختمانهای پزشکان و مراکز خرید در منطقه 2 تهران
طبق آمار، منطقه دو هم جزو مناطقی است که از نظر تعداد مراکز اداری و تجاری و درمانی آمار بالایی نسبت به مناطق دیگر دارد و البته آمار ابتلا به کرونایش هم به رکوردی جدید دست پیدا کرده است. اطراف میدانهای اصلی پر است از کلینیکهای پزشکی و ساختمانهای اداری و تجاری، سالنهای زیبایی، آتلیههای عکاسی و...
ساکنان این منطقه وجود مجتمعهای مسکونی، تراکم زیاد ساختمانهای پزشکی و رستورانها و فست فودیها را عامل اصلی انتقال ویروس کرونا میدانند. آقای بهرامی که سمت خیابان صرافیها مغازه عطاری دارد میگوید: «افراد غیر بومی زیاد اینجا تردد دارند که بیشتر با مترو و اتوبوس میآیند. از طرفی این منطقه دوتا بیمارستان بزرگ و مجهز دارد که بیماران کرونایی راهم بستری میکنند. همراهان این بیماران حداقل 2 هفتهای را شب ها در پیاده روها میخوابند و روزها هم در محوطه میچرخند. ما مشتریهای زیادی داریم که ساکن اینجا نیستند و از شهرستانها می آیند. میدانید چرا؟ چون بیشتر پزشکهای متخصص اینجا مطب دارند. مریضهای شهرستانی هم مجبورند با اتوبوس یا مترو خودشان را به این نقطه شهر برسانند. همین باعث میشود که ویروس از نقطهای به نقطه دیگر شهر گردش کند.»
محمد، فروشنده بوتیکی در میدان کاج است. او درباره اینکه چرا آمار ابتلا درمنطقه 2 تهران زیاد است، میگوید: «پاساژ و مرکز خرید و رستورانها و فست فودیهای معروف در سعادت آباد و شهرک غرب زیاد است. مردم از هر نقطه شهر برای خرید اینجا میآیند. جوونها هم که عصرها اینجا برای «دور دور» میآیند.اگر سمت میدان سرو بروید میبینید مسافرکشهای زیادی از شهرهای جنوب غرب کشور آنجا هستند به هر حال همینها میتوانند عامل انتقال ویروس باشند».
بــــرش
یک میلیون نفرجمعیت در 2 منطقه
معاون برنامهریزی ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران در گفتوگو با «ایران» درباره اینکه چرا مناطق 2 و 4 جزو آلودهترین مناطق تهران از نظر وضعیت کرونا به حساب میآیند؟ میگوید: ما هنوز علت این مسأله را نمیدانیم و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد منتها وقتی نشانی افراد مبتلا به کرونا را در نقشه تهران پیاده کردیم دیدیم بیشتر افراد در این دو منطقه کرونا گرفته بودند. دکتر علی ماهر در ادامه میافزاید: منطقه 2 و 4 بزرگترین مناطق تهران به حساب میآیند و جمعیت بیشتری دارند. منطقه 2 به علت ازدحام مراکز تجاری جزو نقاط پر رفت و آمد شهر است و خیلی از تهرانیها برای خرید به این نقطه شهر تردد میکنند. به گفته ماهر، حدود یک میلیون نفر از جمعیت تهران در منطقه 4 ساکناند و بیشترین جمعیت تهران را این منطقه به خود اختصاص داده است. او با بیان اینکه منطقه سعادت آباد، شهرک غرب و ستارخان جزو مراکز خرید تهران هستند، عنوان میکند: علاوه بر این بیشترین تعداد بیمارستان و مراکز درمانی در منطقه 2 متمرکزاند و گفته میشود؛ همین عوامل موجب افزایش تعداد بیماران کرونایی در منطقه 2 تهران شده است.
درحاشیه تلاش برای سؤال از رئیس جمهوری
چرا با این عجله ؟
حجتالاسلام سیدناصر موسوی لارگانی، عضو هیأت رئیسه مجلس در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشته است: «با توجه به تورم افسار گسیخته، افزایش روزانه قیمت طلا، سکه، ارز و مسکن، طرح سؤال از روحانی و احضارش به مجلس را آماده و در جلسه علنی روز یکشنبه ۱۵ تیرماه به جریان خواهم انداخت تا اگر روحانی برنامهای برای اصلاح امور ندارد، مجلس به او برنامه بدهد. شرایط فعلی قابل تحمل نیست. اعتراض مردم بحق است.»
این خبر مثل خیلی از خبرهایی که این روزها درباره مجلس مطرح میشود، به احتمال زیاد تا روز یکشنبه تکذیب شود. همچنان که ادعاهایی درباره تهیه طرح تغییر نام فرودگاه، دریافت مالیات از سود سهامداران بورس، ازدواج اجباری، فیلترینگ اینستاگرام و... در روزهای گذشته با تکذیب هیأت رئیسه مجلس روبهرو شده است. با این حال خبری که عضو هیأت رئیسه مجلس درباره طرح سؤال از رئیس جمهوری داده، دو وجه دارد؛ یکی احضار رئیس جمهوری به بهارستان و دیگری برنامه دادن مجلسیها به رئیس دولت! که درباره هر دو نکته گفتنیهایی بسیار وجود دارد و در این مجال فقط اشاره کوتاهی به آن میشود.
فارغ از بحثهایی که این روزها بسیاری از کارشناسان و مسئولان در هر دو قوه مبنی بر ضرورت تعامل و همکاری پاستور و بهارستان برای عبور از مشکلات فعلی مطرح میکنند، این نکته را هم باید افزود که احضار یا طرح سؤال از رئیس جمهوری حق نمایندگان است چنان که مجلس متفاوت دهم هم از این حق خود استفاده کرد و حسن روحانی برای پاسخ به سؤالات آنها در بهارستان حاضر شد. اما سؤال این است که الان وقت مناسبی برای تکرار این کار است؟ مجلسیها از چند هفته گذشته میزبان وزرای دولت هستند تا گزارش آنها از وضعیت کشور معطوف به حوزه مسئولیت خود را بشنوند. فردا هم قرار است محمدجواد ظریف چنین گزارشی را ارائه کند. کمیسیونهای تخصصی مجلس هم بجز یکی دو جلسه که به برگزاری انتخابات هیأت رئیسه اختصاص یافته، هنوز فرصت چندانی برای گردهمایی و بررسیهای تخصصی درباره طرحها، لوایح یا موضوعات کشور پیدا نکردهاند. بنابراین نمیتوان گفت بهارستان به یک جمعبندی مشخصی از وضعیت کشور یا سهم هر کدام از نهادها در بروز برخی نابسامانیها یا مشکلات فعلی رسیده است که بر اساس آن بخواهد از رئیس جمهوری طرح سؤال کند. لذا اگر هدف از این طرح فقط توضیح رئیس جمهوری درباره وضعیت کشور است که این مهم همین حالا هم از سوی وزرای کابینه در حال انجام است و هر هفته چند نفر از آنها میهمان مجلسیها هستند. مضاف بر اینکه مجلسی که هنوز فرصت نیافته درباره آنچه دغدغه اقتصاد و معیشت مردم میخواند، سؤالی از وزرای مربوط طرح کند، چرا به یکباره به سراغ خود رئیس جمهوری رفته است؟
نکته دوم اما قابل تأملتر است و همراه با این سؤال که مجلسیها به واقع کدام برنامه را میخواهند به رئیس جمهوری بدهند؟ مگر نامه شتابزده 12 رئیس کمیسیونهای تخصصی مجلس به رئیس جمهوری که با دغدغهای شبیه به همین ادعای آقای موسوی لارگانی نوشته شده بود، بجز توصیه غیرمنطقی تغییر مسیر 7 ساله، نکته یا راهکار پیشنهادی قابل توجهی در خود داشت که حالا نماینده فلاورجان میخواهد به رئیس جمهوری برنامه بدهد؟ مهمتر از این اصلاً مگر مجلس برنامهای دارد؟ این برنامه کی و کجا تهیه شده که ما خبرنگاران هم بی خبریم؟ این برنامه محصول گزارش کدام کمیسیونهای تخصصی یا مرکز پژوهشهای مجلس است؟ کمیسیونهایی که هنوز به صورت جدی شروع به کار هم نکردهاند و بازوی کارشناسی مجلس هم هنوز رئیس خود را نشناخته است و نمایندگانی که سرگرم تشکیل فراکسیون هستند و تا همین حالا تقاضای آنها برای تشکیل 100 فراکسیون و از جمله فراکسیون سیر و عدس در هیأت رئیسه هنوز تعیین تکلیف نشده، چه برنامهای دارند که بخواهند به رئیس جمهوری بدهند تا جایگزین برنامههای خود کند. آقای موسوی لارگانی این همه عجله برای چیست؟
بررسی جزئیات حادثه نطنز
سخنگوی شورای عالی امنیت ملی :به دلیل برخی ملاحظات امنیتی علت و چگونگی بروز این حادثه در زمان مناسب اعلام خواهد شداما در محل وقوع حادثه هیچگونه مواد هستهای وجود نداشته است
گروه سیاسی/ وقوع حادثهای غیرمنتظره در یکی از سولههای در دست ساخت در محوطه باز سایت نطنز منجر به ایجاد آسیب به این سایت و شایعه پراکنی شماری از رسانههای غربی و اسرائیلی مبنی بر نقش خرابکاری در این ماجرا شد. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی بامداد پنجشنبه از وقوع حادثه در یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز خبر داد وگفت:«بهدنبال وقوع حادثهای که چگونگی آن در دست بررسی است، یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز دچار آسیب شد، ولی هیچ تلفات جانی نداشت و به فعالیتهای مجموعه لطمهای وارد نکرد.» به گزارش ایرنا، سخنگوی سازمان انرژی اتمی با اشاره به اینکه جای نگرانی بابت احتمال ایجاد آلودگی بهدلیل غیرفعال بودن مجموعه ذکر شده وجود ندارد از بررسی این حادثه از سوی تیمهای کارشناسی سازمان انرژی اتمی و حضور علی اکبر صالحی، رئیس سازمان در محل حادثه خبر داد. به گفته کمالوندی فعالیت های غنیسازی مجتمع هستهای نطنز در زیرزمین انجام میشود اما در محوطه باز هم تعداد زیادی سوله وجود دارد که کارهای مختلفی در آن انجام میشود و سوله حادثه دیده از سولههایی بوده که در حال تکمیل بوده است. او تأکید کرد که در این سوله هیچ نوعی از مواد هستهای نبوده؛ بنابراین برخلاف تبلیغات و شایعات رسانههای معاند و ضد انقلاب که بحث آلودگی را مطرح میکنند، هیچ آلودگی وجود نداشته است. رمضانعلی فردوسی بادی، فرماندار نطنز نیز گمانه زنیها پیرامون دلیل وقوع این حادثه را بیاساس خواند و گفت که سوله آتش گرفته در حال ساخت بوده و وسایل اسقاطی در آن وجود داشته و عوامل فنی سایت انرژی هستهای علت حادثه را بررسی خواهند کرد.
علت حادثه مشخص شد
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد: بررسیهای فنی و امنیتی انجام شده از سوی دستگاههای ذیربط، علت وقوع حادثه در مجتمع هستهای شهید احمدی روشن در نطنز را که بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه به وقوع پیوست بهصورت دقیق مشخص کرده است. بهگزارش نور نیوز، وی با اشاره به حضور و فعالیت کارشناسان بخشهای مختلف مسئول ارزیابی و رسیدگی به حادثه در سایت نطنز که از اولین ساعات وقوع این رخداد انجام شد، خاطرنشان ساخت: فرضیههای مختلف در مورد علت این رخداد با واکاوی دقیق آثار، نحوه و میزان تخریب ایجاد شده بررسی و علت اصلی حادثه مشخص شده است. بهدلیل برخی ملاحظات امنیتی علت و چگونگی بروز این حادثه در زمان مناسب اعلام خواهد شد.
بیانیه آژانس اتمی در واکنش به حادثه نطنز
روز گذشته نیز آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای تأیید کرد که سوله حادثه دیده در رخداد روز پنجشنبه در سایت هستهای نطنزعاری از مواد هستهای بوده است. به گزارش ایرنا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیه خود با یادآوری اینکه این سایت هستهای نطنز تحت پادمانهای این آژانس قرار دارد، تأکید کرد: آژانس تأیید میکند که در زمان [حادثه] هیچ یک از بازرسان پادمانی آژانس در آنجا حاضر نبودهاند. آژانس با مقامهای مربوطه در ایران در ارتباط بوده تا اطمینان حاصل کند که [این حادثه] تأثیری بر فعالیتهای راستیآزمایی پادمانی آن که انتظار میرود همچون گذشته ادامه یابد، نداشته است.
گروه سیاسی/ وقوع حادثهای غیرمنتظره در یکی از سولههای در دست ساخت در محوطه باز سایت نطنز منجر به ایجاد آسیب به این سایت و شایعه پراکنی شماری از رسانههای غربی و اسرائیلی مبنی بر نقش خرابکاری در این ماجرا شد. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی بامداد پنجشنبه از وقوع حادثه در یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز خبر داد وگفت:«بهدنبال وقوع حادثهای که چگونگی آن در دست بررسی است، یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز دچار آسیب شد، ولی هیچ تلفات جانی نداشت و به فعالیتهای مجموعه لطمهای وارد نکرد.» به گزارش ایرنا، سخنگوی سازمان انرژی اتمی با اشاره به اینکه جای نگرانی بابت احتمال ایجاد آلودگی بهدلیل غیرفعال بودن مجموعه ذکر شده وجود ندارد از بررسی این حادثه از سوی تیمهای کارشناسی سازمان انرژی اتمی و حضور علی اکبر صالحی، رئیس سازمان در محل حادثه خبر داد. به گفته کمالوندی فعالیت های غنیسازی مجتمع هستهای نطنز در زیرزمین انجام میشود اما در محوطه باز هم تعداد زیادی سوله وجود دارد که کارهای مختلفی در آن انجام میشود و سوله حادثه دیده از سولههایی بوده که در حال تکمیل بوده است. او تأکید کرد که در این سوله هیچ نوعی از مواد هستهای نبوده؛ بنابراین برخلاف تبلیغات و شایعات رسانههای معاند و ضد انقلاب که بحث آلودگی را مطرح میکنند، هیچ آلودگی وجود نداشته است. رمضانعلی فردوسی بادی، فرماندار نطنز نیز گمانه زنیها پیرامون دلیل وقوع این حادثه را بیاساس خواند و گفت که سوله آتش گرفته در حال ساخت بوده و وسایل اسقاطی در آن وجود داشته و عوامل فنی سایت انرژی هستهای علت حادثه را بررسی خواهند کرد.
علت حادثه مشخص شد
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد: بررسیهای فنی و امنیتی انجام شده از سوی دستگاههای ذیربط، علت وقوع حادثه در مجتمع هستهای شهید احمدی روشن در نطنز را که بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه به وقوع پیوست بهصورت دقیق مشخص کرده است. بهگزارش نور نیوز، وی با اشاره به حضور و فعالیت کارشناسان بخشهای مختلف مسئول ارزیابی و رسیدگی به حادثه در سایت نطنز که از اولین ساعات وقوع این رخداد انجام شد، خاطرنشان ساخت: فرضیههای مختلف در مورد علت این رخداد با واکاوی دقیق آثار، نحوه و میزان تخریب ایجاد شده بررسی و علت اصلی حادثه مشخص شده است. بهدلیل برخی ملاحظات امنیتی علت و چگونگی بروز این حادثه در زمان مناسب اعلام خواهد شد.
بیانیه آژانس اتمی در واکنش به حادثه نطنز
روز گذشته نیز آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای تأیید کرد که سوله حادثه دیده در رخداد روز پنجشنبه در سایت هستهای نطنزعاری از مواد هستهای بوده است. به گزارش ایرنا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیه خود با یادآوری اینکه این سایت هستهای نطنز تحت پادمانهای این آژانس قرار دارد، تأکید کرد: آژانس تأیید میکند که در زمان [حادثه] هیچ یک از بازرسان پادمانی آژانس در آنجا حاضر نبودهاند. آژانس با مقامهای مربوطه در ایران در ارتباط بوده تا اطمینان حاصل کند که [این حادثه] تأثیری بر فعالیتهای راستیآزمایی پادمانی آن که انتظار میرود همچون گذشته ادامه یابد، نداشته است.
ایران در رأی اختلاف گازی با شرکت <ترکمن گاز> جریمه نشد
وزارت نفت ایران دیروز در صفحه توئیتر خود به نقل از کسری نوری مدیر کل روابط عمومی وزارت نفت نوشت: در رأی اختلاف گازی با ترکمن گاز هیچ جریمه و خسارتی در کار نیست. به گزارش ایرنا، وی با تأکید بر اینکه رقم بدهی مورد اشاره در این دادگاه از سال ۸۸ تعیین شده، ادامه داد: ترکمنها مبلغی بابت کمیت و کیفیت گاز جریمه شدند که از بدهی شرکت گاز کسر میشود. نوری تأکید کرده که مهندس زنگنه آمادگی دارد به کمیسیون انرژی مجلس گزارش دهد. در حالی که ایران در این دادگاه محکوم نشده و حتی در اختلاف با ترکمن گاز در زمینه کیفیت گاز تحویلی نیز برنده دادگاه بوده اما برخی رسانهها، مبلغ بدهی تأیید شده توسط دادگاه را به عنوان خسارت ایران به ترکمن گاز عنوان میکنند.
«آری» به پوتین، «نه» به مخالفان
با رأی روس ها، پوتین می تواند تا سال 2036 رئیس جمهور بماند
زهره صفاری
خبرنگار
نزدیک به 78 درصد مشارکت کنندگان در رفراندوم یک هفتهای روسیه، با رأی «آری» به اصلاحات قانون اساسی، بر امکان ابقای «ولادیمیر پوتین» در رأس حاکمیت سرزمین تزارها تا سال 2036 مهر تأیید زدند. به گزارش شبکه خبری «بیبیسی»، این رفراندوم که با توجه به شیوع کرونا برای نخستین بار به مدت یک هفته به صورت آنلاین و حضوری انجام شد و با مشارکت 65 درصد شهروندان روسی، با 77.9 درصد رأی موافق و 21.3 درصد رأی مخالف به تصویب رسید، طبق پیشبینیها صدای مخالفان قدرتمندترین مرد روسیه را درآورد تا با زیر سؤال بردن صحت این رأیگیری، برای مخدوش کردن مشروعیت و جایگاه «پوتین» در میان مردم تلاش کنند.
اما نتیجه این رفراندوم برای ساکنان کاخ کرملین یک «پیروزی» به شمار میرود و «پوتین» نیز که با توجه به آگاهی از نتایج انتخابات آنلاین، روز چهارشنبه پیروزمندانه و پرغرور پای صندوق رأی حاضر شد، در پیامی از حمایت و اعتماد مردم کشورش تشکر کرد و گفت: «شما با این حضور و رأی، نه تنها سیستم سیاسی کشور را تقویت کردید که بر حاکمیت قدرتمندانه و تمامیت ارضی کشور صحه گذاشتید. از شما سپاسگزارم.»
حمایت از «پوتین» در شهرهای بزرگ
براساس آرای تفکیک شده مناطق مختلف روسیه 65 درصد رأی دهندگان در مسکو و 77.6 درصد مشارکت کنندگان در سن پیترزبورگ به اصلاحات «پوتین» رأی «آری» دادند. به گزارش «گاردین»، اکثریت مطلق آرای منفی در 85 منطقه روسیه متعلق به منطقه خودمختار «ننتس» در شمالیترین نقطه این کشور بود که 55 درصد معترضان در خیابانها را نیز تشکیل میدادند.
اما در مقابل منطقه خودمختار «چچن» به رهبری «رمضان قادرف» حمایت 98 درصدی از رئیس جمهور و سیاستهای آن را نشان دادند. به طور کلی منابع رسمی روسیه از حمایت 80 درصدی مناطق غربی این کشور از رفراندوم خبر دادند؛ شرایطی که «دیمیتری پسکوف» سخنگوی «پوتین» پیشبینی آن را دشوار خوانده بود: «این میزان مشارکت و حمایت غیرقابل پیشبینی بود.» «قادرف» رهبر چچن نیز گفت: «پیام این رفراندوم به مخالفان واضح است: پوتین هیچ جایی نمیرود. او تا همیشه رئیس جمهوری روسیه خواهد ماند.»
بنابر اعلام «هندوستان تایمز»، «نارندرا مودی»، نخست وزیر هند نیز نخستین مقام بینالمللی بود که این موفقیت را در تماسی تلفنی به پوتین تبریک گفت. ناظران بر این باورند این اتفاق برای هند با توجه به قراردادهای تسلیحاتی با روسیه و همراهی این کشور در مناقشات با چین بسیار حائز اهمیت است.
همدستی مخالفان داخلی با غربیها
هنوز چند ساعت از اعلام این پیروزی نگذشته بود که مخالفان کرملین با ادعای اینکه نبود نظارت افراد مستقل بر روند رفراندوم، نتایج را با شک و شبهههایی همراه کرده، به «پوتین» تاختند و در حالی که هیچ آلترناتیوی برای جانشینی او ندارند، حاکمیت او تا سال 2036(درصورت رأی در دو دوره انتخابات آتی روسیه) را به نقد کشیدند. «الکسی ناوالنی»، فعال سیاسی و منتقد ارشد کرملین با توصیف این پیروزی به عنوان «دروغ بزرگ» مدعی شد: «این نتیجه رأی واقعی مردم نبود.»
سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز با اشاره به دوران طولانی حاکمیت «پوتین» در روسیه مدرن، دولت پوتین را به اعمال زور و تهدید برای حضور در رفراندوم متهم کرد: «صحت این رأیگیری با توجه به گزارش اجبار کردن مشارکت کنندگان، سرکوب مخالفان اصلاحات و محدودیت ناظران مستقل زیر سؤال است.»
اما اتهامزنی غربیها به مهر تأیید اکثریت مردم روسیه به حضور «پوتین» و اصلاحات پیشنهادی او به همین جا ختم نشد و پای تیم مستقل نظارت بر انتخابات روسیه (گالوس) را به میان کشاندند. این گروه که با موضعی کاملاً منتقدانه وارد معرکه شد ممنوعیت حضور مخالفان در کمپینهای رسانهای، غیرقانونی بودن اصول رأیگیری آنلاین و حضور ناظران دولتی در پایگاههای انتخاباتی را نقض دموکراسی و نابودی حق مردم دانست.
در شرایطی که منتقدان کرملین مدعی بودند دولت با تطمیع مالی معلمان، پزشکان، کارگران دولتی و حتی سلبریتیها برای خود رأی جمع کرده اما «امیلی شروین»، از منتقدان روسی به «دویچه وله» گفت: «اینجا مخالفان یکدست نیستند. برخی معتقدند باید در خانه ماند و همه چیز را بایکوت کرد و برخی دیگر معتقدند باید رأی منفی خود را فریاد زد.»
در سایه این اتهامات اثبات نشده، فرانس پرس از درخواست اتحادیه اروپا برای روشن شدن ابهامات این رفراندوم خبر داد.
خبرنگار
نزدیک به 78 درصد مشارکت کنندگان در رفراندوم یک هفتهای روسیه، با رأی «آری» به اصلاحات قانون اساسی، بر امکان ابقای «ولادیمیر پوتین» در رأس حاکمیت سرزمین تزارها تا سال 2036 مهر تأیید زدند. به گزارش شبکه خبری «بیبیسی»، این رفراندوم که با توجه به شیوع کرونا برای نخستین بار به مدت یک هفته به صورت آنلاین و حضوری انجام شد و با مشارکت 65 درصد شهروندان روسی، با 77.9 درصد رأی موافق و 21.3 درصد رأی مخالف به تصویب رسید، طبق پیشبینیها صدای مخالفان قدرتمندترین مرد روسیه را درآورد تا با زیر سؤال بردن صحت این رأیگیری، برای مخدوش کردن مشروعیت و جایگاه «پوتین» در میان مردم تلاش کنند.
اما نتیجه این رفراندوم برای ساکنان کاخ کرملین یک «پیروزی» به شمار میرود و «پوتین» نیز که با توجه به آگاهی از نتایج انتخابات آنلاین، روز چهارشنبه پیروزمندانه و پرغرور پای صندوق رأی حاضر شد، در پیامی از حمایت و اعتماد مردم کشورش تشکر کرد و گفت: «شما با این حضور و رأی، نه تنها سیستم سیاسی کشور را تقویت کردید که بر حاکمیت قدرتمندانه و تمامیت ارضی کشور صحه گذاشتید. از شما سپاسگزارم.»
حمایت از «پوتین» در شهرهای بزرگ
براساس آرای تفکیک شده مناطق مختلف روسیه 65 درصد رأی دهندگان در مسکو و 77.6 درصد مشارکت کنندگان در سن پیترزبورگ به اصلاحات «پوتین» رأی «آری» دادند. به گزارش «گاردین»، اکثریت مطلق آرای منفی در 85 منطقه روسیه متعلق به منطقه خودمختار «ننتس» در شمالیترین نقطه این کشور بود که 55 درصد معترضان در خیابانها را نیز تشکیل میدادند.
اما در مقابل منطقه خودمختار «چچن» به رهبری «رمضان قادرف» حمایت 98 درصدی از رئیس جمهور و سیاستهای آن را نشان دادند. به طور کلی منابع رسمی روسیه از حمایت 80 درصدی مناطق غربی این کشور از رفراندوم خبر دادند؛ شرایطی که «دیمیتری پسکوف» سخنگوی «پوتین» پیشبینی آن را دشوار خوانده بود: «این میزان مشارکت و حمایت غیرقابل پیشبینی بود.» «قادرف» رهبر چچن نیز گفت: «پیام این رفراندوم به مخالفان واضح است: پوتین هیچ جایی نمیرود. او تا همیشه رئیس جمهوری روسیه خواهد ماند.»
بنابر اعلام «هندوستان تایمز»، «نارندرا مودی»، نخست وزیر هند نیز نخستین مقام بینالمللی بود که این موفقیت را در تماسی تلفنی به پوتین تبریک گفت. ناظران بر این باورند این اتفاق برای هند با توجه به قراردادهای تسلیحاتی با روسیه و همراهی این کشور در مناقشات با چین بسیار حائز اهمیت است.
همدستی مخالفان داخلی با غربیها
هنوز چند ساعت از اعلام این پیروزی نگذشته بود که مخالفان کرملین با ادعای اینکه نبود نظارت افراد مستقل بر روند رفراندوم، نتایج را با شک و شبهههایی همراه کرده، به «پوتین» تاختند و در حالی که هیچ آلترناتیوی برای جانشینی او ندارند، حاکمیت او تا سال 2036(درصورت رأی در دو دوره انتخابات آتی روسیه) را به نقد کشیدند. «الکسی ناوالنی»، فعال سیاسی و منتقد ارشد کرملین با توصیف این پیروزی به عنوان «دروغ بزرگ» مدعی شد: «این نتیجه رأی واقعی مردم نبود.»
سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز با اشاره به دوران طولانی حاکمیت «پوتین» در روسیه مدرن، دولت پوتین را به اعمال زور و تهدید برای حضور در رفراندوم متهم کرد: «صحت این رأیگیری با توجه به گزارش اجبار کردن مشارکت کنندگان، سرکوب مخالفان اصلاحات و محدودیت ناظران مستقل زیر سؤال است.»
اما اتهامزنی غربیها به مهر تأیید اکثریت مردم روسیه به حضور «پوتین» و اصلاحات پیشنهادی او به همین جا ختم نشد و پای تیم مستقل نظارت بر انتخابات روسیه (گالوس) را به میان کشاندند. این گروه که با موضعی کاملاً منتقدانه وارد معرکه شد ممنوعیت حضور مخالفان در کمپینهای رسانهای، غیرقانونی بودن اصول رأیگیری آنلاین و حضور ناظران دولتی در پایگاههای انتخاباتی را نقض دموکراسی و نابودی حق مردم دانست.
در شرایطی که منتقدان کرملین مدعی بودند دولت با تطمیع مالی معلمان، پزشکان، کارگران دولتی و حتی سلبریتیها برای خود رأی جمع کرده اما «امیلی شروین»، از منتقدان روسی به «دویچه وله» گفت: «اینجا مخالفان یکدست نیستند. برخی معتقدند باید در خانه ماند و همه چیز را بایکوت کرد و برخی دیگر معتقدند باید رأی منفی خود را فریاد زد.»
در سایه این اتهامات اثبات نشده، فرانس پرس از درخواست اتحادیه اروپا برای روشن شدن ابهامات این رفراندوم خبر داد.
جزئیات گازگرفتگی 7 معدنچی در گیلانغرب
گروه حوادث / حادثه معدن ذغال سنگ گیلانغرب استان کرمانشاه یک کشته و 6 مصدوم برجا گذاشت. مهدی ولیپور، سرپرست سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر کشور درباره این حادثه به «ایران» گفت: ساعت ۱۳و۳۵ دقیقه جمعه ۱۳ تیر بر اساس گزارش دریافتی از مرکز کنترل و هماهنگی عملیات هلال احمر استان کرمانشاه از حادثه گازگرفتگی در معدن شهرستان گیلانغرب روستای سرتیتان باخبر شده و سه تیم عملیاتی به محل اعزام شدند. معدن ذغال سنگ روستای سرتیتان دچار ریزش نشده بلکه در شیفت بعد از ظهر و در حالی که 7 معدنچی در حال کار بودند خبر رسید که این افراد دچار گاز گرفتگی شدهاند که بلافاصله سه تیم از گیلانغرب ، اسلام آباد و کرمانشاه به محل اعزام کردیم و ۳ نفر را که دچار مشکل تنفسی حاد بودند به بیمارستان منتقل کردیم اما در این حادثه یکی از معدنچیان به نام جواد ثابتی نیا ۴۱ ساله جان باخت و 4 مصدوم دیگر بستری هستند. عادل شفیعی معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان کرمانشاه درباره این حادثه گفت: با توجه به وضعیت مصدومین که 7 نفر بودند و دچار مسمومیت با گاز شده بودند برای اعزام هرچه سریعتر آنان به مرکز درمانی یک تیم واکنش سریع از هلال احمر استان نیز توسط بالگرد به منطقه حادثه اعزام شد. در این حادثه یک نفر از مصدومین به علت شدت جراحات جان باخت. مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس نیز ضمن تأیید خبر گازگرفتگی کارگران معدن به ایران گفت: در این حادثه یک نفر فوت کرد و 2 نفر هم که حال وخیمی داشتند با بالگرد به کرمانشاه اعزام شدند و 4 نفر از حادثه دیدگان هم که حال بهتری داشتند در یکی از بیمارستان های گیلانغرب تحت مداوا قرار گرفته اند. وی درباره علت این رخداد گفت: علت حادثه ریزش معدن نبوده و فقط گاز گرفتگی بوده که کارشناسان نوع گاز مسموم کننده را به زودی اعلام خواهند کرد. همچنین «کیومرث نجفی، محمدرضا شکری، محمد ملکی، عباس شاه ولیان، مسلم مرادی و اکبر منفرد» مصدومان این حادثه هستند.
محیطبانها در «روز محیطبان» منتظر وفای عهد مسئولان هستند
با دست و جیب خالی پای محیط زیست ایستادهایم
زهرا کشوری
خبرنگار
وقتی خائیز سوخت «هدایتالله دیده بان» رئیس منطقه حفاظت شده خائیز با تنها محیطبان همراهش نشست و گریست. او هیچ چیزی نداشت که بتواند بلوطها و بنههای زاگرس را نجات بدهد، نه دمندهای نه آتشکوبی. دست به دامان کوهنوردان و مردم بومی شد تا آتش افتاده به جان خائیز را خاموش کند درست آن زمان ۳ماه بود که در گرانی فزاینده کشور یک ریال حقوق نگرفته بود. در روز ملی محیطبان هم که با روزنامه ایران گفتوگو میکند چهار ماه میگذرد که او و دیگر محیطبانان قراردادی در کهگیلویه و بویراحمد حقوق نگرفتهاند، با وجود این وقتی که به خانه میرود دلش آشوب میشود که نکند الان شکارچیها کل و بزهای مورد علاقه اش را در خائیز سر ببرند. ۱۵ سال است که محیطبان است اما هنوز قراردادی است. وقتی آتش خائیز را با کمکهای مردمی خاموش کرد، سازمان حفاظت محیط زیست از او بهعنوان قهرمان یاد کرد. او یکی از ۳۷۰ محیطبان قراردادی کشور است که ماهانه دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرند. وی میگوید: «نه اضافه کاری داریم نه حق مأموریتی میگیریم. مرخصیها هم ذخیره نمیشود. حتی در مناسبت های مذهبی هم هیچ پولی به ما نمیدهند اما به رسمیها پرداخت میکنند.» درباره لایحه حمایت از محیطبانها و جنگلبانها هم میگوید:« محیط زیست اعتقاد دارد که وضعیت محیطبانها با این لایحه تغییری کرده اما ما تغییر محسوسی نمیبینیم. همچنان در بحثهای قضایی و حمل سلاح با مشکل روبهرو هستیم.» دیده بان یک شب قبل از این گفتوگو هم تا صبح در حال مهار آتشسوزی منطقه بود با وجود شرایط بد اقتصادی اما نگرانیهایش بیشتر برای خائیز است. میگوید: «خائیز هر روز دارد کوچکتر میشود. سرمایهگذار خصوصی دارد در قلب منطقه حفاظت شده برخلاف قانون، ویلاسازی میکند.۳۲ هکتار از منطقه را با بولدوزر صاف کرده و اجازه ورود محیطبانها را به منطقه نمیدهد.» او از آخرین محیطبانهایی است که به خائیز وفادار ماند. هشت سال پیش خائیز هشت محیطبان داشت. یکی- دو نفر از آنها بازنشسته شدند و بقیه هم انتقالی گرفتند و رفتند. حالا او مانده است و یک محیطبان دیگر. خائیز یک پاسگاه محیطبانی در روستای خائیز دارد که هر محیطبان ۷شبانه روز در آن کشیک میدهد. دیده بان میگوید: «تنها وسیله محیطبانی ما یک ماشین ۲۰ ساله است که فرمان و چرخش هم خراب است و هر لحظه احتمال وقوع حادثه در مسیرها میرود.» نگران منطقه است، میگوید: «خائیز دارد درجا میزند. دنا دارد افت میکند. تعداد کل و بزهای منطقه شکار ممنوع «بدیل» هم که همسایه من(خائیز) است از 100 رأس به ۱۲ رأس رسیده است.» اعتقاد دارد خائیز بدون محیطبان میمیرد. او میگوید: «بعد از سوختن خائیز قرار بود ۱۵۰ دمنده به منطقه بدهند اما هیچ خبری نیست و دمندههای خریداری شده را خیرین به خائیز دادهاند.»
سجاد حسینی، محیطبان منطقه سادات حسینی شیوند خوزستان هم 13 سال است که قراردادی است. حقوقی که میگیرد ماهی ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. با وجود این نمیتواند از کبکها و تیهوهای منطقه دل بکند و به سراغ شغل دیگری برود. او بارها از سوی شکارچیان منطقه تهدید شده است. همین چند وقت پیش بود که چند شکارچی که حسینی آنها را به مراجع قضایی سپرده بود، در پمپبنزین با چاقو به او حمله کردند. اگر مردم حاضر در صحنه به دادش نرسیده بودند منطقه، یکی از سه محیطبانش را از دست میداد. این محیطبان مدام با صیادان غیرمجازی که برق را بهجان ماهیهای سد کارون میاندازند و آنها را صید میکنند درگیر است. آنها مدام خانوادهاش را تهدید میکنند.صیادانی که کارشان فقط صید ماهی نیست. آنها کبک میزنند، تیهو شکار میکنند، گراز را میکشند و پلنگ را میگیرند. سال گذشته بود که شکارچیان پلنگ را به دست دادگاه سپرد و جریمه ۲۰۰ میلیون تومانی را از آنها گرفت. البته یکی از شکارچیها هم از او انتقام گرفت و راهی بیمارستانش کرد. او یکی ازهشت محیطبان قراردادی منطقه شیوند است که زندگی را با ماهی دو میلیون تومان اداره میکند. مادرش سرطان دارد و هزینه شیمی درمانی مادر به عهده اوست. خواهرش نقص عضو دارد و باز هم برادرش هزینه او را میدهد. حسینی و همکارانش سه محیطبان هستند که منطقه سادات حسینی را در شیوند و در دو شیفت حفاظت میکنند. او در شیفت خود تنهاست. بیش از ۱۰۰پرونده تخلف را در سال گذشته گزارش داده است. او و همکارانش امیدوارند وعده جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست تحقق یابد و آنها بعد از سالها، رسمی شوند و شرایط حقوقیشان تغییر یابد. محبتخانی اسفندماه سال گذشته وعده رسمی شدن ۳۷۰ محیطبان قراردادی را داده بود. این وعده تا تیرماه سال ۹۹ هنوز جامه اجرایی شدن به تن نکرده است. الزام نداشتن محیط زیست به تحقق قول داده شده، شرایط را برای محیطبانان بسیار سخت کرده است. و این پرسش را بر میانگیزد آیا در زمانی که دلار کانال ۲۰ هزار تومان را رد کرده، محیطبانان میتوانند زندگی خود را با ۲ میلیون تومان اداره کنند؟ آن هم در زمانی که حقوق بعضی از آنها سر وقت پرداخت نمیشود. آیا روز محیطبان سال ۹۹ پایانی بر این دیرکردها خواهد نوشت؟ یا محیطبانها همچنان با دست خالی و جیب خالیتر به حفاظت از محیط زیست ادامه میدهند!
گزارشهای عصر جمعه با رنج دیدن رنج
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی ریاستجمهوری و سخنگوی دولت
مـــدتهاســـــت کـــه جمـــعههایم را بــه خواندن پایاننامهها و کارهای مطالعاتی - تحقیقاتیام اختصاص دادهام. مشغول تألیف کتـــــاب «ارتباطــــات شفاهی در ایران امروز از دهه شصت به بعد» هستم که چند ترم، سنگ قبر نوشته، کندهکاری و یادداشتهای روی صندلیها و نیمکتها و دیوارهای کلاسی، گرافیتهای روی دیوارها، کندهکاریهای روی درختان و اماکن عمومی و… با همکاری دانشجویان کارشناسیام، جمعآوری شده است و فرصت جمعوجور کردن و طبقهبندی آنها را نداشتم. انگار دچار «سندروم بیحوصلگی جمعهها» شدهام. بیاختیار غروب هر جمعه، جمعههای شاملو را همنوا با «فرهاد» زمزمه میکنم.
اما این جمعه، تولد حضرت رضا(ع) است. امام رضا(ع) برای ما ایرانیها فقط یک امام معصوم نیست، ما از کودکی با او زیستهایم. آنطور که مادرم میگفت با نذر امام رضا(ع) به دنیا آمدم و اولین سفر کودکی را با قطار به پابوس امام رضا(ع) رفتم. چقدر با امام رضا(ع) بحرانهای زندگیام را زیستهام و این شاید حکایت همه ما ایرانیهاست که از کودکی تا موفقیتخواهی و غمزدایی همواره امام رضا(ع) را به همراه داشتهایم.
در آخرین باری که به حرم امام عزیز رفتم، نماز و زیارت با حال و هوای خوب حرم، چه لذت شیرین و آرامشبخشی برایم به همراه داشت. در همان حال، با خود فکر میکردم میلیونها انسان مشتاقی که در این حرم حضور مییابند در دلهایشان تنها نیاز است و بر لبهایشان دعای خیر. شاید اینجا، تنها مکانی است که هیچکس در طلب شر برای دیگری نیست و همه غرق در آرزوهای خوب و دعای خیر هستند. چقدر امام رضا(ع) با زندگی همه ما ایرانیها درهم آمیخته است: از شادیهای کودکی تا اضطرابهای بزرگ شدن و راز و نیازهای ما…
در این حال و هوا، کارتابلم را ورق میزنم. در دلتنگی غروب جمعه، خبرهای بد زیادی میخوانم. این هم انگار از خاصیت سخنگویی است که تمام اخبار بد دنیا بر سرت آوار میشود. بدتر از همه، لمس رنج مردم در اثر فشارهای اقتصادی است. هم رنج دیدن رنج را داری و هم باید حملات گروههای سیاسی مخالف را ببینی، بشنوی و بخوانی و هم نتوانی در مورد علتها به روشنی سخنی بگویی.
سیاستهایی که در مسیرهای اجتنابناپذیر باید طی شود و چه بیانصافند آنها که میدانند دستهای بسته و نبودن ارز و حفظ مصالح را. ما برای بزرگ کردن اقتصاد، سالانه به 70 میلیارد دلار و برای گذران امور کشور به 40 میلیارد دلار برای تأمین نهادههای کشاورزی برای عرضه مرغ ارزان در کشور تا تأمین لوازم خانگی و. . . نیاز داریم و امروز با هزار سختی در صمت، بانک مرکزی، نفت و نیرو و… ایستادهایم تا کشور بچرخد و تیر تحریمگران به سنگ بخورد و بدینگونه جامعه تابآور شود تا افقهایی جدید گشوده شوند. من فکر میکنم در این میان مردم، بهخصوص دو دهکی که بیشترین فشار متوجه آنهاست حق دارند هرچه میخواهند بگویند و درد را فریاد کنند اما آنهایی که برای رسیدن به اهداف ۱۴۰۰ فریاد میکشند را نمیفهمم.
دراین بیحوصلگی و فشار اقتصادی بر مردم گزارش جلسهای در مورد «فضای مجازی» را میخوانم که چه تلاشی برای محدود کردن همین یک آب باریکه دلخوشی، تفریح و شغل میلیونی برای مردم انجام میشود. فکر میکنم تلگرام که محدود شد، چه کسانی در تلگرام باقی ماندند و چه کسانی بیرون رفتند و این شبکه اجتماعی دو دستی تقدیم کسانی شد که بخاطرشان محدود شد. قانون ماهواره هم که در پیش روی ماست، قانونی که عملاً دیگر قادر به اصلاح آن نیستیم و به دست خود بخش اعظمی از جامعه را به رفتار غیرقانونی سوق دادهایم.
خواندن گزارش «فضای مجازی» تمام نشده، در صفحه بعدی کارتابلم، به موضعگیری یکی ازمقامات سیاسی پیشین کشور در خصوص«برنامه راهبردی ایران و چین» میرسم. انگار نه انگار میلیاردها دلار پول ما را در کشورهای خارجی بیسر و صاحب رها کردهاند. یک روز علیه غرب میشورند و تنها راه نجات را کار با جهان منهای غرب میدانند و روز دیگر! دیگی که برای من نمیجوشد، کله…بجوشد!
در صفحه دیگر گزارش دکتر ظریف در هیأت دولت را بار دیگر مطالعه میکنم تا مطلبی برای سخنگویی استخراج کنم. تلاش امریکا برای گرفتن قطعنامه علیه ما در شورای امنیت ناکام مانده است. با استمزاجی که انجام داده متوجه شده که به قطعنامه رأی نخواهند داد. ۹ نفرازاعضا تمایلی به صدور قطعنامه نداشتند و چین و روسیه هم قطعاً آن را وتو میکردند. پمپئو بعد از صحبت خود جلسه مجازی را ترک کرده و دیگران علیه او موضع گرفتهاند. وضعیت به گونهای بود که امریکا حق پاسخگویی نگرفته است. نیویورک تایمز نوشته این شکست امریکا بوده است. خوشبختانه اروپایی ها هم علیه «اسنپ بک» (بازگشت اتوماتیک تحریم ها) صحبت کرده اند. حتی مواضعی علیه تحریم های یکجانبه امریکا اتخاذ شده است. اتفاقاً من با چند نفراز کارشناسان خارجی که صحبت میکردم گفتند ظریف بسیار محکم، مستدل و حقوقی سخن گفته است. مرور می کنم ما از سال ۹۴ از گیروگور پرتگاهی شورای امنیت خارج شدیم. قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۹۰ بدترین قطعنامه در تاریخ علیه ایران بوده است. از زمان تشکیل سازمان ملل چنین قطعنامه ای علیه ایران صادر نشده بود. ما از سال ۹۴ تا امروز به سلامت عبور کرده ایم. من فکر می کنم این بزرگترین منفعت ملی ماست که اجازه ندهیم امریکا ما را در دام شورای امنیت وارد کند. فارغ از اینکه دراین دولت بوده ام منصفانه بین خود و خدا که نگاه می کنم، دولت و ظریف در فهم مسائل خارجی و در قبال مردم، جامعه و فردای ایران متعهدانه عمل کرده اند.هر وقت در حوزه سیاست خارجی می اندیشم داغ شهادت سلیمانی هم در دلم تازه می شود.
در صفحات بعدی آخرین گزارش ستاد ملی مبارزه با کرونا از میزان شیوع و مرگ و میر را می بینم. احساس می کنم مردم خسته شده اند. یک جور شورش روحی-روانی علیه سبک زندگی با پروتکل بهداشتی شکل گرفته است. خود من در همین چند روز چند کارت عروسی دریافت کرده ام. چقدر سخت و دشوار است هم به مردم بباورانیم که ابتلا و مرگ در همین نزدیکی ماست، اقتصاد را تعطیل نکنیم که فشار تعطیلی اقتصادی بیش از ۲۰ میلیون نفر را به دام فقر وحشتناک سقوط می دهد، هم باید کاری کنیم که کادر سلامت خسته نشوند.
گزارش های اقتصادی و تلاش برای حفظ نشاط در بورس را می بینم و یکی دو گزارش خوب که از تأمین ارز و تلاش صادقانه همتی و همکارانش خبر می دهد و می دانم این روند به ثمر خواهد نشست و به زودی منحنی ارز و سکه هم سر به زیر خواهد شد.
از دیدن کارتابلم خسته شدم. تلویزیون روی شبکه نمایش روشن بود، صدای اذان مؤذن زاده اردبیلی می آید، چقدر این صدا را دوست دارم. گویی این صدا به آدم می گوید برخیز که وقت نماز است.
دستیار ارتباطات اجتماعی ریاستجمهوری و سخنگوی دولت
مـــدتهاســـــت کـــه جمـــعههایم را بــه خواندن پایاننامهها و کارهای مطالعاتی - تحقیقاتیام اختصاص دادهام. مشغول تألیف کتـــــاب «ارتباطــــات شفاهی در ایران امروز از دهه شصت به بعد» هستم که چند ترم، سنگ قبر نوشته، کندهکاری و یادداشتهای روی صندلیها و نیمکتها و دیوارهای کلاسی، گرافیتهای روی دیوارها، کندهکاریهای روی درختان و اماکن عمومی و… با همکاری دانشجویان کارشناسیام، جمعآوری شده است و فرصت جمعوجور کردن و طبقهبندی آنها را نداشتم. انگار دچار «سندروم بیحوصلگی جمعهها» شدهام. بیاختیار غروب هر جمعه، جمعههای شاملو را همنوا با «فرهاد» زمزمه میکنم.
اما این جمعه، تولد حضرت رضا(ع) است. امام رضا(ع) برای ما ایرانیها فقط یک امام معصوم نیست، ما از کودکی با او زیستهایم. آنطور که مادرم میگفت با نذر امام رضا(ع) به دنیا آمدم و اولین سفر کودکی را با قطار به پابوس امام رضا(ع) رفتم. چقدر با امام رضا(ع) بحرانهای زندگیام را زیستهام و این شاید حکایت همه ما ایرانیهاست که از کودکی تا موفقیتخواهی و غمزدایی همواره امام رضا(ع) را به همراه داشتهایم.
در آخرین باری که به حرم امام عزیز رفتم، نماز و زیارت با حال و هوای خوب حرم، چه لذت شیرین و آرامشبخشی برایم به همراه داشت. در همان حال، با خود فکر میکردم میلیونها انسان مشتاقی که در این حرم حضور مییابند در دلهایشان تنها نیاز است و بر لبهایشان دعای خیر. شاید اینجا، تنها مکانی است که هیچکس در طلب شر برای دیگری نیست و همه غرق در آرزوهای خوب و دعای خیر هستند. چقدر امام رضا(ع) با زندگی همه ما ایرانیها درهم آمیخته است: از شادیهای کودکی تا اضطرابهای بزرگ شدن و راز و نیازهای ما…
در این حال و هوا، کارتابلم را ورق میزنم. در دلتنگی غروب جمعه، خبرهای بد زیادی میخوانم. این هم انگار از خاصیت سخنگویی است که تمام اخبار بد دنیا بر سرت آوار میشود. بدتر از همه، لمس رنج مردم در اثر فشارهای اقتصادی است. هم رنج دیدن رنج را داری و هم باید حملات گروههای سیاسی مخالف را ببینی، بشنوی و بخوانی و هم نتوانی در مورد علتها به روشنی سخنی بگویی.
سیاستهایی که در مسیرهای اجتنابناپذیر باید طی شود و چه بیانصافند آنها که میدانند دستهای بسته و نبودن ارز و حفظ مصالح را. ما برای بزرگ کردن اقتصاد، سالانه به 70 میلیارد دلار و برای گذران امور کشور به 40 میلیارد دلار برای تأمین نهادههای کشاورزی برای عرضه مرغ ارزان در کشور تا تأمین لوازم خانگی و. . . نیاز داریم و امروز با هزار سختی در صمت، بانک مرکزی، نفت و نیرو و… ایستادهایم تا کشور بچرخد و تیر تحریمگران به سنگ بخورد و بدینگونه جامعه تابآور شود تا افقهایی جدید گشوده شوند. من فکر میکنم در این میان مردم، بهخصوص دو دهکی که بیشترین فشار متوجه آنهاست حق دارند هرچه میخواهند بگویند و درد را فریاد کنند اما آنهایی که برای رسیدن به اهداف ۱۴۰۰ فریاد میکشند را نمیفهمم.
دراین بیحوصلگی و فشار اقتصادی بر مردم گزارش جلسهای در مورد «فضای مجازی» را میخوانم که چه تلاشی برای محدود کردن همین یک آب باریکه دلخوشی، تفریح و شغل میلیونی برای مردم انجام میشود. فکر میکنم تلگرام که محدود شد، چه کسانی در تلگرام باقی ماندند و چه کسانی بیرون رفتند و این شبکه اجتماعی دو دستی تقدیم کسانی شد که بخاطرشان محدود شد. قانون ماهواره هم که در پیش روی ماست، قانونی که عملاً دیگر قادر به اصلاح آن نیستیم و به دست خود بخش اعظمی از جامعه را به رفتار غیرقانونی سوق دادهایم.
خواندن گزارش «فضای مجازی» تمام نشده، در صفحه بعدی کارتابلم، به موضعگیری یکی ازمقامات سیاسی پیشین کشور در خصوص«برنامه راهبردی ایران و چین» میرسم. انگار نه انگار میلیاردها دلار پول ما را در کشورهای خارجی بیسر و صاحب رها کردهاند. یک روز علیه غرب میشورند و تنها راه نجات را کار با جهان منهای غرب میدانند و روز دیگر! دیگی که برای من نمیجوشد، کله…بجوشد!
در صفحه دیگر گزارش دکتر ظریف در هیأت دولت را بار دیگر مطالعه میکنم تا مطلبی برای سخنگویی استخراج کنم. تلاش امریکا برای گرفتن قطعنامه علیه ما در شورای امنیت ناکام مانده است. با استمزاجی که انجام داده متوجه شده که به قطعنامه رأی نخواهند داد. ۹ نفرازاعضا تمایلی به صدور قطعنامه نداشتند و چین و روسیه هم قطعاً آن را وتو میکردند. پمپئو بعد از صحبت خود جلسه مجازی را ترک کرده و دیگران علیه او موضع گرفتهاند. وضعیت به گونهای بود که امریکا حق پاسخگویی نگرفته است. نیویورک تایمز نوشته این شکست امریکا بوده است. خوشبختانه اروپایی ها هم علیه «اسنپ بک» (بازگشت اتوماتیک تحریم ها) صحبت کرده اند. حتی مواضعی علیه تحریم های یکجانبه امریکا اتخاذ شده است. اتفاقاً من با چند نفراز کارشناسان خارجی که صحبت میکردم گفتند ظریف بسیار محکم، مستدل و حقوقی سخن گفته است. مرور می کنم ما از سال ۹۴ از گیروگور پرتگاهی شورای امنیت خارج شدیم. قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۹۰ بدترین قطعنامه در تاریخ علیه ایران بوده است. از زمان تشکیل سازمان ملل چنین قطعنامه ای علیه ایران صادر نشده بود. ما از سال ۹۴ تا امروز به سلامت عبور کرده ایم. من فکر می کنم این بزرگترین منفعت ملی ماست که اجازه ندهیم امریکا ما را در دام شورای امنیت وارد کند. فارغ از اینکه دراین دولت بوده ام منصفانه بین خود و خدا که نگاه می کنم، دولت و ظریف در فهم مسائل خارجی و در قبال مردم، جامعه و فردای ایران متعهدانه عمل کرده اند.هر وقت در حوزه سیاست خارجی می اندیشم داغ شهادت سلیمانی هم در دلم تازه می شود.
در صفحات بعدی آخرین گزارش ستاد ملی مبارزه با کرونا از میزان شیوع و مرگ و میر را می بینم. احساس می کنم مردم خسته شده اند. یک جور شورش روحی-روانی علیه سبک زندگی با پروتکل بهداشتی شکل گرفته است. خود من در همین چند روز چند کارت عروسی دریافت کرده ام. چقدر سخت و دشوار است هم به مردم بباورانیم که ابتلا و مرگ در همین نزدیکی ماست، اقتصاد را تعطیل نکنیم که فشار تعطیلی اقتصادی بیش از ۲۰ میلیون نفر را به دام فقر وحشتناک سقوط می دهد، هم باید کاری کنیم که کادر سلامت خسته نشوند.
گزارش های اقتصادی و تلاش برای حفظ نشاط در بورس را می بینم و یکی دو گزارش خوب که از تأمین ارز و تلاش صادقانه همتی و همکارانش خبر می دهد و می دانم این روند به ثمر خواهد نشست و به زودی منحنی ارز و سکه هم سر به زیر خواهد شد.
از دیدن کارتابلم خسته شدم. تلویزیون روی شبکه نمایش روشن بود، صدای اذان مؤذن زاده اردبیلی می آید، چقدر این صدا را دوست دارم. گویی این صدا به آدم می گوید برخیز که وقت نماز است.
5 راهکار برای 6 چالش سال پایانی دولت روحانی
امرالله امینی
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
عمر دولت روحانی تا یکسال دیگر به پایان میرسد؛ اما نزدیک شدن به ماههای پایانی فعالیت کابینه دولت دوازدهم با چالشهای متعددی روبهرو است که مهمترین آن در مقطع فعلی نظام تولید، تحریم و شیوع ویروس کرونا است؛ البته موارد دیگری هم وجود دارد که باعث میشود دولت روحانی دست به گریبان آن باشد. این چالشها در ادامه میآید:
اصلیترین چالش در این دولت بر میگردد به نظام تولید و اینکه رشد تولید ناخالص داخلی منفی است و منفی بودن رشد نشانگر این است که سرمایهگذاری کم و بازدهی سرمایهگذاری و تولید کم میشود؛ این موارد بهصورت زنجیروار گسترش پیدا میکند، چرا که تولیدی نیست که سرمایهگذاری شود و سرمایهگذاری نیست که از آن تولید صورت گیرد.
مسأله بعدی حجم نقدینگی بالا است که عمدتاً مربوط به کسری بودجه دولت است، بخشی از بودجه دولت به مالیاتها منتهی میشود و مالیاتها نیز بر میگردد به تولید که اکنون هم کاهش تولید را تجربه میکنیم. در نهایت باید گفت افزایش نقدینگی و کسری بودجه به تورم میانجامد چرا که دولت مجبور میشود بخشی از نقدینگی خود را از طریق استقراض حل کند و این امر مشکل ساز است.
مشکل بعدی مربوط به اقتصاد خارجی است که در دو مقوله صادرات و واردات با آن روبهروهستیم. در مقطع فعلی نمیتوانیم صادرات به نحو مطلوبی انجام دهیم و در زمینه واردات هم بهخاطر آنکه گشایش اعتبار از بانکها غیرممکن شده دولت را با چالش مواجه میکند.
مسأله دیگری که دولت در یکسال پایانی خود با آن مواجه است مسائل داخلی و تحریمها است. دراین شرایط خیلی از کشورها نمیتوانند با ایران مراودات بازرگانی داشته باشند و عملاً نمیتوان کالایی را خریداری کرد یا اگر امکان خرید میسر شود بهخاطر اینکه از طریق واسطهها است، هزینه نهایی کالا افزایش پیدا میکند.
اصولاً وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم؛ مشکل بزرگی برای کشور است. زمانیکه فروش نفت با چالش مواجه میشود عرضه ارز هم نداریم. وقتی ارز نداریم، نمیتوانیم خیلی از کالاهای واسطهای حتی دارو را تأمین کنیم.
موضوع مهم دیگر، اقتصاد دولتی است، در چنین شرایطی هزینهها چند برابر است. اگر تولید ناخالص داخلی کشور را بخواهیم بهصورت تخصصی نگاه کنیم میبینیم که 65 تا 70 درصد آن متعلق به دولت است (یعنی در تولید ناخالص داخلی حجم دولت بسیار بالا است). برای اینکه بتوان این مسائل را حل کرد بایستی بهسمت کوچکسازی دولت حرکت کرد که به نظر میرسد این امر قابل تحقق نیست به خاطر اینکه مشکلات زیادی دارد و این مهم وقت میبرد. تورم در بزرگی دولت و هزینه آن بسیار اثرگذار است.
اما برای اینکه دولت روحانی بتواند از 6 چالشی که اشاره شد تا حدودی رها و فارغ شود 5 راهکار عملیاتی توصیه میشود که امیدواریم سیاستگذاران به آنها توجه کنند.
اولین راهکار این است که بهدنبال کوچکسازی دولت باشیم. درآمدها کاهش یافته لذا چارهای جز کاهش هزینهها نداریم. خیلی از هزینهها است که دولت در قالب ضررهای بودجهای آن را میپردازد. ازاین رو شرکتها باید کوچک و خصوصی شوند. فروش شرکتهای دولتی یکی از راهکارهای کوچکسازی دولت است.
دولت در بخش درآمدهای نفتی(مشتقات نفتی) بایستی بهگونهای برنامهریزی کند که تولید بنزین و گازوئیل افزایش پیدا کند و در پی صادرات این محصولات به درآمد ارزی دست پیدا کنیم. همچنین در محصولات پتروشیمی باید چنین رویهای را طی کنیم تا ارز بیشتری وارد کشور شود و با وجود تحریمها این نوع کالاها خریدار جهانی دارند.
در بخش کشاورزی دقت بیشتری داشته باشیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم. ایران در محصولات باغی میتواند به رتبههای اول دست پیدا کند؛ ما توانمندی و نقطه بازدهی خوبی در انواع محصولات کشاروزی داریم.
وقتی در بخش تولید با شرایط منفی روبهرو هستیم بهتر است که بهسمت کاهش مالیاتها برویم و از تولیدکنندگان حمایت کنیم.
بهبود فضای کسب و کار هم اهمیت بسزایی دارد؛ باوجود آنکه قانون آن تصویب شده است، ایران در بین کشورهای جهان هنوز رتبه پایینی در فضای کسب و کار دارد. اکنون بهترین زمان عملیاتی کردن شاخصهای بهبود فضای کسب و کار است. سیاستگذاران باید در حل مشکلات موانع تولید، معقولسازی مالیاتها، پرداخت وام ارزان قیمت، حمایت دولت از صنایع و سایر موارد اقدام کنند. دولت در این مقوله هم هیچ کاری نکرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
عمر دولت روحانی تا یکسال دیگر به پایان میرسد؛ اما نزدیک شدن به ماههای پایانی فعالیت کابینه دولت دوازدهم با چالشهای متعددی روبهرو است که مهمترین آن در مقطع فعلی نظام تولید، تحریم و شیوع ویروس کرونا است؛ البته موارد دیگری هم وجود دارد که باعث میشود دولت روحانی دست به گریبان آن باشد. این چالشها در ادامه میآید:
اصلیترین چالش در این دولت بر میگردد به نظام تولید و اینکه رشد تولید ناخالص داخلی منفی است و منفی بودن رشد نشانگر این است که سرمایهگذاری کم و بازدهی سرمایهگذاری و تولید کم میشود؛ این موارد بهصورت زنجیروار گسترش پیدا میکند، چرا که تولیدی نیست که سرمایهگذاری شود و سرمایهگذاری نیست که از آن تولید صورت گیرد.
مسأله بعدی حجم نقدینگی بالا است که عمدتاً مربوط به کسری بودجه دولت است، بخشی از بودجه دولت به مالیاتها منتهی میشود و مالیاتها نیز بر میگردد به تولید که اکنون هم کاهش تولید را تجربه میکنیم. در نهایت باید گفت افزایش نقدینگی و کسری بودجه به تورم میانجامد چرا که دولت مجبور میشود بخشی از نقدینگی خود را از طریق استقراض حل کند و این امر مشکل ساز است.
مشکل بعدی مربوط به اقتصاد خارجی است که در دو مقوله صادرات و واردات با آن روبهروهستیم. در مقطع فعلی نمیتوانیم صادرات به نحو مطلوبی انجام دهیم و در زمینه واردات هم بهخاطر آنکه گشایش اعتبار از بانکها غیرممکن شده دولت را با چالش مواجه میکند.
مسأله دیگری که دولت در یکسال پایانی خود با آن مواجه است مسائل داخلی و تحریمها است. دراین شرایط خیلی از کشورها نمیتوانند با ایران مراودات بازرگانی داشته باشند و عملاً نمیتوان کالایی را خریداری کرد یا اگر امکان خرید میسر شود بهخاطر اینکه از طریق واسطهها است، هزینه نهایی کالا افزایش پیدا میکند.
اصولاً وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم؛ مشکل بزرگی برای کشور است. زمانیکه فروش نفت با چالش مواجه میشود عرضه ارز هم نداریم. وقتی ارز نداریم، نمیتوانیم خیلی از کالاهای واسطهای حتی دارو را تأمین کنیم.
موضوع مهم دیگر، اقتصاد دولتی است، در چنین شرایطی هزینهها چند برابر است. اگر تولید ناخالص داخلی کشور را بخواهیم بهصورت تخصصی نگاه کنیم میبینیم که 65 تا 70 درصد آن متعلق به دولت است (یعنی در تولید ناخالص داخلی حجم دولت بسیار بالا است). برای اینکه بتوان این مسائل را حل کرد بایستی بهسمت کوچکسازی دولت حرکت کرد که به نظر میرسد این امر قابل تحقق نیست به خاطر اینکه مشکلات زیادی دارد و این مهم وقت میبرد. تورم در بزرگی دولت و هزینه آن بسیار اثرگذار است.
اما برای اینکه دولت روحانی بتواند از 6 چالشی که اشاره شد تا حدودی رها و فارغ شود 5 راهکار عملیاتی توصیه میشود که امیدواریم سیاستگذاران به آنها توجه کنند.
اولین راهکار این است که بهدنبال کوچکسازی دولت باشیم. درآمدها کاهش یافته لذا چارهای جز کاهش هزینهها نداریم. خیلی از هزینهها است که دولت در قالب ضررهای بودجهای آن را میپردازد. ازاین رو شرکتها باید کوچک و خصوصی شوند. فروش شرکتهای دولتی یکی از راهکارهای کوچکسازی دولت است.
دولت در بخش درآمدهای نفتی(مشتقات نفتی) بایستی بهگونهای برنامهریزی کند که تولید بنزین و گازوئیل افزایش پیدا کند و در پی صادرات این محصولات به درآمد ارزی دست پیدا کنیم. همچنین در محصولات پتروشیمی باید چنین رویهای را طی کنیم تا ارز بیشتری وارد کشور شود و با وجود تحریمها این نوع کالاها خریدار جهانی دارند.
در بخش کشاورزی دقت بیشتری داشته باشیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم. ایران در محصولات باغی میتواند به رتبههای اول دست پیدا کند؛ ما توانمندی و نقطه بازدهی خوبی در انواع محصولات کشاروزی داریم.
وقتی در بخش تولید با شرایط منفی روبهرو هستیم بهتر است که بهسمت کاهش مالیاتها برویم و از تولیدکنندگان حمایت کنیم.
بهبود فضای کسب و کار هم اهمیت بسزایی دارد؛ باوجود آنکه قانون آن تصویب شده است، ایران در بین کشورهای جهان هنوز رتبه پایینی در فضای کسب و کار دارد. اکنون بهترین زمان عملیاتی کردن شاخصهای بهبود فضای کسب و کار است. سیاستگذاران باید در حل مشکلات موانع تولید، معقولسازی مالیاتها، پرداخت وام ارزان قیمت، حمایت دولت از صنایع و سایر موارد اقدام کنند. دولت در این مقوله هم هیچ کاری نکرده است.
حقوق بشر امریکایی عریانتر از همیشه در معرض جهانیان
فداحسین مالکی
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
حقوق بشر امریکایی با شروع دور جدید تحولات خاورمیانه از سال 2001 و لشکرکشی این کشور به عراق و افغانستان، روز به روز بیشتر چهره واقعی خود را به جهان نشان داده است. چهرهای که در تمام سالهای پس از جنگ جهانی دوم بهصورت گسترده تلاش میشد تا با ترفندهای تبلیغاتی مختلف، بزک شده و به شکل دیگری نمایش داده شود. واقعیت این است که حقوق بشر امریکایی بهلحاظ محتوای واقعی خود از همان ابتدا نیز تنها وسیلهای برای نیل به اهداف سیاسی داخلی و خارجی زمامداران واشنگتن و همپیمانان آنها بود نه ابزاری برای ایجاد برابری انسانی.
ادعاهای متناقض حقوق بشری امریکاییها در همان دهههای 50 ، 60 و 70 میلادی به شکل جدی و خصوصاً تحت تأثیر اتفاقات جنگ ویتنام زیر سؤال رفته بود. سؤالی که روز به روز و با تحرکات امریکا در گوشه و کنار دنیا جدیتر میشد. حمله به هواپیمای ایرباس ایرانی در سال 1367 و دو دهه پس از آن جنایات این کشور در افغانستان و عراق و همینطور حمایتهای تمام قد کاخ سفید از جنایات و قانونشکنیهای رژیم صهیونیستی از جمله نشانههایی بود که باعث ایجاد تردید جدی در صداقت امریکاییها در مقوله حقوق بشر میشد. با وجود این منطقی در بین حامیان امریکا وجود داشت که میگفتند این کشور حداقل در رعایت حقوق شهروندان خویش یک نمونه پیشرو در دنیا محسوب میشود.
البته این منطق هم از همان دهههای 50 میلادی با نقیضی جدی بهعنوان «حقوق سیاهان» مواجه بود. حقوق جامعهای از شهروندان امریکایی که به شکل گسترده و مهمتر از آن سیستماتیک در حال نقض بود. این وضعیت البته برای دهههای متوالی با کوششهای تبلیغاتی نظام رسانهای امریکا و همینطور تحت پوشش زرق و برقهای اقتصادی این کشور، سانسور و پنهان میگشت یا تلاش میشد که به موضوعی دست چندم و بدون اولویت در نظام سیاسی و حقوقی ایالات متحده تقلیل داده شود. تلاشی که بهنظر میرسد با اتفاقات اخیر در این کشور که به بهانه مرگ دردناک جورج فلوید، شهروند امریکایی سیاهپوست رقم خورد، تأثیر خود را از دست داده باشد.
در روزگار ما مجموعه اقدامات امریکاییها در گوشه و کنار دنیا، طی بیش از 7 دهه از ویتنام گرفته تا شیلی و آرژانتین و خاورمیانه از یک سو و تعدد و گسترش نارضایتی شهروندان داخلی این کشور از سوی دیگر روند رنگ باختن ادعای پوشالی زمامداران مختلف کاخ سفید در رعایت حقوق بشر را شدت بخشیده. چه اینکه نباید از یاد برد که این اعتراضات صرفاً مربوط به بعد از کشته شدن جورج فلوید نیست و همین 6 سال قبل هم اعتراضات عمومی که از فرگوسن شروع شده بود به بیش از 170 شهر امریکا کشیده شد و قبل از آن هم دنیا شاهد اعتراضات 2011 در این کشور بود. مجموعه این اتفاقات نشان از وجود یک نارضایتی وسیع و البته خفته در بستر جامعه امریکایی دارد که محصول ناعدالتی اجتماعی و نقض حقوق بشر در این کشور است. مجموع سوابق داخلی و خارجی امریکا امروز ما را به این جمعبندی میرساند که مسأله حقوق بشر برای حاکمان کاخ سفید تنها و تنها یک ابزار سیاسی برای رسیدن به اهدافی در برابر رقبای خارجی و جامعه داخلی این کشور است.
نگارنده بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان طی بیش از 4 سال از نزدیک شاهد آنچه که نظامیان اشغالگر در همسایه شرقی ایران بهنام محافظت از امنیت انجام میدادهاند، بودهام. جنایاتی که هیچکدام از آنها توجیهی جز تأمین اهداف غیرانسانی امریکا ذیل نام دفاع از دموکراسی نداشته. برای اثبات این ادعا تنها کافی است که به نتایج گزارش تحقیقی که در سالهای اخیر توسط مطالعات بینالمللی واتسون دانشگاه براون ایالات متحده امریکا تحت عنوان «هزینههای جنگ» درباره تلفات جنگ و آوارگان پاکستان و افغانستان تهیه شده اشاره کنیم. تحقیقی که اعتراف میکند از سال 2001 میلادی که نیروهای تحت رهبری امریکا حکومت طالبان را ساقط کردند تا اوت 2016 نزدیک به 173 هزار نفر در این کشور کشته و به همین میزان زخمی شدهاند. نکته اینکه این فقط آمار مربوط به اقدامات غیرانسانی امریکا در یک کشور است و وقتی واقعیتهای مربوط به تبعات حمایت تمام قد این کشور از رژیم صهیونیستی، اقدامات صورت گرفته در عراق، زمینهسازی برای ایجاد داعش و... را هم به این لیست اضافه کنیم میبینیم که در عمل امریکا خود بزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیا است.
با چنین تفسیری است که اتفاقاتی چون حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی در سال 67 که خود جنایتی تمام عیار محسوب میشود، در مجموعه کارنامه امریکا تنها یک نمونه از صدها نمونه نقض حقوق بشر است. نقضی که توسط نظام حقوقی و سیاسی این کشور به شکل سیستماتیک هم در داخل امریکا و هم در خارج آن بهصورت مستمر در جریان بوده و هست.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
حقوق بشر امریکایی با شروع دور جدید تحولات خاورمیانه از سال 2001 و لشکرکشی این کشور به عراق و افغانستان، روز به روز بیشتر چهره واقعی خود را به جهان نشان داده است. چهرهای که در تمام سالهای پس از جنگ جهانی دوم بهصورت گسترده تلاش میشد تا با ترفندهای تبلیغاتی مختلف، بزک شده و به شکل دیگری نمایش داده شود. واقعیت این است که حقوق بشر امریکایی بهلحاظ محتوای واقعی خود از همان ابتدا نیز تنها وسیلهای برای نیل به اهداف سیاسی داخلی و خارجی زمامداران واشنگتن و همپیمانان آنها بود نه ابزاری برای ایجاد برابری انسانی.
ادعاهای متناقض حقوق بشری امریکاییها در همان دهههای 50 ، 60 و 70 میلادی به شکل جدی و خصوصاً تحت تأثیر اتفاقات جنگ ویتنام زیر سؤال رفته بود. سؤالی که روز به روز و با تحرکات امریکا در گوشه و کنار دنیا جدیتر میشد. حمله به هواپیمای ایرباس ایرانی در سال 1367 و دو دهه پس از آن جنایات این کشور در افغانستان و عراق و همینطور حمایتهای تمام قد کاخ سفید از جنایات و قانونشکنیهای رژیم صهیونیستی از جمله نشانههایی بود که باعث ایجاد تردید جدی در صداقت امریکاییها در مقوله حقوق بشر میشد. با وجود این منطقی در بین حامیان امریکا وجود داشت که میگفتند این کشور حداقل در رعایت حقوق شهروندان خویش یک نمونه پیشرو در دنیا محسوب میشود.
البته این منطق هم از همان دهههای 50 میلادی با نقیضی جدی بهعنوان «حقوق سیاهان» مواجه بود. حقوق جامعهای از شهروندان امریکایی که به شکل گسترده و مهمتر از آن سیستماتیک در حال نقض بود. این وضعیت البته برای دهههای متوالی با کوششهای تبلیغاتی نظام رسانهای امریکا و همینطور تحت پوشش زرق و برقهای اقتصادی این کشور، سانسور و پنهان میگشت یا تلاش میشد که به موضوعی دست چندم و بدون اولویت در نظام سیاسی و حقوقی ایالات متحده تقلیل داده شود. تلاشی که بهنظر میرسد با اتفاقات اخیر در این کشور که به بهانه مرگ دردناک جورج فلوید، شهروند امریکایی سیاهپوست رقم خورد، تأثیر خود را از دست داده باشد.
در روزگار ما مجموعه اقدامات امریکاییها در گوشه و کنار دنیا، طی بیش از 7 دهه از ویتنام گرفته تا شیلی و آرژانتین و خاورمیانه از یک سو و تعدد و گسترش نارضایتی شهروندان داخلی این کشور از سوی دیگر روند رنگ باختن ادعای پوشالی زمامداران مختلف کاخ سفید در رعایت حقوق بشر را شدت بخشیده. چه اینکه نباید از یاد برد که این اعتراضات صرفاً مربوط به بعد از کشته شدن جورج فلوید نیست و همین 6 سال قبل هم اعتراضات عمومی که از فرگوسن شروع شده بود به بیش از 170 شهر امریکا کشیده شد و قبل از آن هم دنیا شاهد اعتراضات 2011 در این کشور بود. مجموعه این اتفاقات نشان از وجود یک نارضایتی وسیع و البته خفته در بستر جامعه امریکایی دارد که محصول ناعدالتی اجتماعی و نقض حقوق بشر در این کشور است. مجموع سوابق داخلی و خارجی امریکا امروز ما را به این جمعبندی میرساند که مسأله حقوق بشر برای حاکمان کاخ سفید تنها و تنها یک ابزار سیاسی برای رسیدن به اهدافی در برابر رقبای خارجی و جامعه داخلی این کشور است.
نگارنده بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان طی بیش از 4 سال از نزدیک شاهد آنچه که نظامیان اشغالگر در همسایه شرقی ایران بهنام محافظت از امنیت انجام میدادهاند، بودهام. جنایاتی که هیچکدام از آنها توجیهی جز تأمین اهداف غیرانسانی امریکا ذیل نام دفاع از دموکراسی نداشته. برای اثبات این ادعا تنها کافی است که به نتایج گزارش تحقیقی که در سالهای اخیر توسط مطالعات بینالمللی واتسون دانشگاه براون ایالات متحده امریکا تحت عنوان «هزینههای جنگ» درباره تلفات جنگ و آوارگان پاکستان و افغانستان تهیه شده اشاره کنیم. تحقیقی که اعتراف میکند از سال 2001 میلادی که نیروهای تحت رهبری امریکا حکومت طالبان را ساقط کردند تا اوت 2016 نزدیک به 173 هزار نفر در این کشور کشته و به همین میزان زخمی شدهاند. نکته اینکه این فقط آمار مربوط به اقدامات غیرانسانی امریکا در یک کشور است و وقتی واقعیتهای مربوط به تبعات حمایت تمام قد این کشور از رژیم صهیونیستی، اقدامات صورت گرفته در عراق، زمینهسازی برای ایجاد داعش و... را هم به این لیست اضافه کنیم میبینیم که در عمل امریکا خود بزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیا است.
با چنین تفسیری است که اتفاقاتی چون حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی در سال 67 که خود جنایتی تمام عیار محسوب میشود، در مجموعه کارنامه امریکا تنها یک نمونه از صدها نمونه نقض حقوق بشر است. نقضی که توسط نظام حقوقی و سیاسی این کشور به شکل سیستماتیک هم در داخل امریکا و هم در خارج آن بهصورت مستمر در جریان بوده و هست.
محصولات چند رسانهای «ایران»
کرونا؛ یکی بخر دوتا ببر
بازار تهران و میدان تجریش دو منطقه شلوغ پایتخت محسوب میشوند؛ اما وضعیت آن ها در این روزهای کرونایی چگونه است؟
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی کرونا؛ یکی بخر دوتا ببر را ببینید
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
پیگیری پرونده تعاونی مسکن برق کارگران/ محمود صدیقی: آقای رئیسی رئیس محترم قوه قضائیه، حالا که دستور دادید پروندههای قدیمی که 20 تا 25 سال هست راکد مانده آغاز شود؛ این فرمان را دستور پیگیری بدهید چون قبلاً هم صحبت شد اما اعمال نشد. مسأله تعاونی برق کارگران همچنان لاینحل مانده و تعاونی اذیت میکند.آقای رئیسی محبت کنید این پرونده توسط قضاتی که مسئول رسیدگی هستند رسیدگی شود و جواب داده شود. ما 20 هزار نفریم و 25 سال هست که درگیر این موضوع تعاونی مسکن هستیم.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
پیگیری پرونده تعاونی مسکن برق کارگران/ محمود صدیقی: آقای رئیسی رئیس محترم قوه قضائیه، حالا که دستور دادید پروندههای قدیمی که 20 تا 25 سال هست راکد مانده آغاز شود؛ این فرمان را دستور پیگیری بدهید چون قبلاً هم صحبت شد اما اعمال نشد. مسأله تعاونی برق کارگران همچنان لاینحل مانده و تعاونی اذیت میکند.آقای رئیسی محبت کنید این پرونده توسط قضاتی که مسئول رسیدگی هستند رسیدگی شود و جواب داده شود. ما 20 هزار نفریم و 25 سال هست که درگیر این موضوع تعاونی مسکن هستیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
افتتاح 10 طرح ملی
-
آقا سیروس دیگر مردم را نمیخنداند
-
دولت روحانی رکورد مصدق در اقتصاد بدون نفت را شکست
-
کیش ضد تورمی
-
جمعیت، پاساژها و بیمارستانها 3عامل اصلی کروناییترین مناطق پایتخت
-
دریای ما همینجاست
-
چرا با این عجله ؟
-
بررسی جزئیات حادثه نطنز
-
ایران در رأی اختلاف گازی با شرکت <ترکمن گاز> جریمه نشد
-
«آری» به پوتین، «نه» به مخالفان
-
جزئیات گازگرفتگی 7 معدنچی در گیلانغرب
-
با دست و جیب خالی پای محیط زیست ایستادهایم
-
گزارشهای عصر جمعه با رنج دیدن رنج
-
5 راهکار برای 6 چالش سال پایانی دولت روحانی
-
حقوق بشر امریکایی عریانتر از همیشه در معرض جهانیان
-
کرونا؛ یکی بخر دوتا ببر
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین