ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهجالبلاغه (صبحی صالح) ص 512، ح 252
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهجالبلاغه (صبحی صالح) ص 512، ح 252
دعای روز هفتم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اَعِنِّی فِیهِ عَلَی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکرَک بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِک یا هَادِی الْمُضِلِّینَ
خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داریش یاری ده و از لغزشها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.
خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داریش یاری ده و از لغزشها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.
ادبیات ایران منبع بسیار غنی برای سینما به شمار میرود
ابراهیم فروزش:کتابهای بسیاری از نویسندگان نورس و جوان ما منتشر شده که از لحاظ کیفی به خاطر تصویری بودن آن بسیار اهمیت دارند، کتابهایی که شامل داستانهای بسیار خوب برای بزرگسالان و کودکان است که میتواند برای اقتباس در سینما مورد استفاده قرار گیرد. کارگردانان ما باید مطالعه کرده و این آثار را پیدا کنند، آثاری که مشکلات کودکان و درامهای این گروه سنی را بهروز مورد بررسی قرار داده است، اما نمیدانم چرا کمتر به سراغ این آثار میروند. بهعنوان یک کارگردان معمولاً از کتابهایی که منتشر میشود استقبال کرده و آن را دنبال میکنم، همانطور که مجموع آثار سینمایی من اکثراً اقتباسی است و این نشاندهنده علاقهام به سینمای اقتباسی است زیرا ادبیات ایران منبع بسیار غنی برای سینما به شمار میرود.
بخشی از سخنان این کارگردان در گفتوگو با مهر
بخشی از سخنان این کارگردان در گفتوگو با مهر
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
اى دلگشاى هر اندوهگین!
هر روز و هر ساعت غمهای زیادی به سمت ما سرازیر میشوند. بیماریها و گرفتاریها دست و پایمان را بستهاند و طوفانهای مصیبت و معصیت، دلهای ما را میلرزانند. با این همه وقتی میدانم که تو حواست به ما هست دلم آرام میگیرد.
ای آفریدگار کوههای آرام و دریاهای متلاطم!
ما بندههای خوبی برای تو نیستیم اما تو همیشه در کنارمان هستی و چه به یادت باشیم و چه از تو غافل باشیم هوای ما را داری و بموقع دستمان را میگیری.
در هفتمین روز از ضیافت ماه رمضان؛ ما را همنشین دوستان خوب خودت قرار بده! همین.
شاعر و پژوهشگر
اى دلگشاى هر اندوهگین!
هر روز و هر ساعت غمهای زیادی به سمت ما سرازیر میشوند. بیماریها و گرفتاریها دست و پایمان را بستهاند و طوفانهای مصیبت و معصیت، دلهای ما را میلرزانند. با این همه وقتی میدانم که تو حواست به ما هست دلم آرام میگیرد.
ای آفریدگار کوههای آرام و دریاهای متلاطم!
ما بندههای خوبی برای تو نیستیم اما تو همیشه در کنارمان هستی و چه به یادت باشیم و چه از تو غافل باشیم هوای ما را داری و بموقع دستمان را میگیری.
در هفتمین روز از ضیافت ماه رمضان؛ ما را همنشین دوستان خوب خودت قرار بده! همین.
چراغ امید سینماها به زیست شبانه رمضان
علی سرتیپی
تهیه کننده و سینمادار
اکران نوروز، اکران ویژهای است و در این بازه زمانی همواره رقابتی میان فیلمها و فیلمسازان وجود داشته است. بعد از نوروز 98 که اکران نوروز منتفی شد و نوروز 1400 که سینمای ایران اکران کم فروغی را تجربه کرد، اکران نوروزی ۱۴۰۱ میتوانست تلاشی برای سرپا کردن دوباره سینمای ایران باشد اما میزان استقبال مخاطب انتظارات را برآورده نکرد. مهمترین عامل تأثیرگذار در این ماجرا، ترکیب فیلمها بود. اغلب فیلمهای اکران شده در این ایام به لحاظ جذب مخاطب فیلمهای متوسطی بودند. تعداد فیلمهای کمدی تمام عیار و بفروش در این ترکیب کم بود. سایه کرونا همچنان بر سر سینمای ایران است؛ مردم از فعالیت سینماها مطلع نیستند یا نگران حضور در محیط سر بسته سینما هستند. با وجود اعمال تمام دستورالعملهای بهداشتی این اطمینان در مخاطب ایجاد نشده است که با خیال راحت در سالنهای سینما به تماشای فیلمها بنشیند. حجم بالای سفرهای نوروزی و در ادامه شروع ماه مبارک رمضان موجب شد که اکران نوروز در حد متوسط باقی بماند.
برخلاف برخی صحبتهای مطرح شده، معتقدم افزایش قیمت بلیتها عامل چندان مؤثری در فرار مخاطب از سینما نیست. اگر ترکیب اکران نوروز ترکیب قویتری بود مخاطب با همین قیمت هم به سینما میآمد. در نظر داشته باشیم که هزینه ساخت فیلم و سالنداری چند برابر شده و چارهای جز گران شدن بلیت سینماها نداریم. فیلمهای اکران نوروز فضای تبلیغاتی مناسبی نداشتند. نه در تبلیغات محیطی و بیلبوردهای شهری و نه در تلویزیون نشانی از فیلمهای در حال اکران نبود. با توجه به حجم پایین درآمدها و هزینه بالای تبلیغات فضای مجازی، این حمایت هم از فیلمهای اکران نوروز سلب شد. پخش تیزرهای «موقعیت مهدی» موجب شد حداقل مردم مطلع شوند که سینماها باز است و از این نظر به نفع بقیه فیلمهای سینما هم شد.
این روزها اکران ماه رمضان با نیم بها شدن بلیت سینماها در ساعات قبل از افطار آغاز شده است، امیدوارم این تصمیم تأثیری در استقبال از سینما داشته باشد. زیست شبانه در ماه رمضان پررنگتر است و با توجه به اکرانهای موفقی که در ایام پیش از کرونا در ساعات پس از افطار داشتیم انتظار این است که سینماها در اکران شبانه با اقبال بیشتری مواجه باشند. این اتفاق نیازمند حمایت تبلیغاتی از فیلمهاست. مردم قبل از هر چیز باید بدانند که سینماها تا پاسی از شب سانس نمایش دارند و چه فیلمهایی در حال اکران است. برخلاف توقعات و انتظاراتی که وجود داشت تلویزیون در اکران همراه سینما نبود. اگر این حمایتها بیشتر شود براساس میزان استقبال مخاطبان، سانسهای پس از افطار بیشتر خواهد شد.
دو اکران طلایی پیش روی سینماست؛ اکران ویژه عید فطر و اکران دوم عید فطر. «لامینور»، «انفرادی»، «طلاخون» و «ملاقات با جادوگر» از جمله فیلمهای متقاضی اکران عید فطر است.
با توجه به شرایط اکران ماه رمضان باید درباره آنها تصمیمگیری کرد. توقع این است که فیلمهای دارای پتانسیل بالای جذب مخاطب در چیدمان و ترکیب اکران قرار بگیرد. اگر فیلمهایی شبیه «انفرادی»، «چپ راست» یا «شیشلیک» در ترکیب اکران نوروز قرار میگرفت مسلماً شرایط بهتری داشتیم و دیده شدن این فیلمها به نفع تمام فیلمهایی بود که همزمان با این آثار به نمایش درمیآیند. امیدواریم این اتفاق در دو موقعیت ویژه اکران پیشرو اتفاق بیفتد.
تهیه کننده و سینمادار
اکران نوروز، اکران ویژهای است و در این بازه زمانی همواره رقابتی میان فیلمها و فیلمسازان وجود داشته است. بعد از نوروز 98 که اکران نوروز منتفی شد و نوروز 1400 که سینمای ایران اکران کم فروغی را تجربه کرد، اکران نوروزی ۱۴۰۱ میتوانست تلاشی برای سرپا کردن دوباره سینمای ایران باشد اما میزان استقبال مخاطب انتظارات را برآورده نکرد. مهمترین عامل تأثیرگذار در این ماجرا، ترکیب فیلمها بود. اغلب فیلمهای اکران شده در این ایام به لحاظ جذب مخاطب فیلمهای متوسطی بودند. تعداد فیلمهای کمدی تمام عیار و بفروش در این ترکیب کم بود. سایه کرونا همچنان بر سر سینمای ایران است؛ مردم از فعالیت سینماها مطلع نیستند یا نگران حضور در محیط سر بسته سینما هستند. با وجود اعمال تمام دستورالعملهای بهداشتی این اطمینان در مخاطب ایجاد نشده است که با خیال راحت در سالنهای سینما به تماشای فیلمها بنشیند. حجم بالای سفرهای نوروزی و در ادامه شروع ماه مبارک رمضان موجب شد که اکران نوروز در حد متوسط باقی بماند.
برخلاف برخی صحبتهای مطرح شده، معتقدم افزایش قیمت بلیتها عامل چندان مؤثری در فرار مخاطب از سینما نیست. اگر ترکیب اکران نوروز ترکیب قویتری بود مخاطب با همین قیمت هم به سینما میآمد. در نظر داشته باشیم که هزینه ساخت فیلم و سالنداری چند برابر شده و چارهای جز گران شدن بلیت سینماها نداریم. فیلمهای اکران نوروز فضای تبلیغاتی مناسبی نداشتند. نه در تبلیغات محیطی و بیلبوردهای شهری و نه در تلویزیون نشانی از فیلمهای در حال اکران نبود. با توجه به حجم پایین درآمدها و هزینه بالای تبلیغات فضای مجازی، این حمایت هم از فیلمهای اکران نوروز سلب شد. پخش تیزرهای «موقعیت مهدی» موجب شد حداقل مردم مطلع شوند که سینماها باز است و از این نظر به نفع بقیه فیلمهای سینما هم شد.
این روزها اکران ماه رمضان با نیم بها شدن بلیت سینماها در ساعات قبل از افطار آغاز شده است، امیدوارم این تصمیم تأثیری در استقبال از سینما داشته باشد. زیست شبانه در ماه رمضان پررنگتر است و با توجه به اکرانهای موفقی که در ایام پیش از کرونا در ساعات پس از افطار داشتیم انتظار این است که سینماها در اکران شبانه با اقبال بیشتری مواجه باشند. این اتفاق نیازمند حمایت تبلیغاتی از فیلمهاست. مردم قبل از هر چیز باید بدانند که سینماها تا پاسی از شب سانس نمایش دارند و چه فیلمهایی در حال اکران است. برخلاف توقعات و انتظاراتی که وجود داشت تلویزیون در اکران همراه سینما نبود. اگر این حمایتها بیشتر شود براساس میزان استقبال مخاطبان، سانسهای پس از افطار بیشتر خواهد شد.
دو اکران طلایی پیش روی سینماست؛ اکران ویژه عید فطر و اکران دوم عید فطر. «لامینور»، «انفرادی»، «طلاخون» و «ملاقات با جادوگر» از جمله فیلمهای متقاضی اکران عید فطر است.
با توجه به شرایط اکران ماه رمضان باید درباره آنها تصمیمگیری کرد. توقع این است که فیلمهای دارای پتانسیل بالای جذب مخاطب در چیدمان و ترکیب اکران قرار بگیرد. اگر فیلمهایی شبیه «انفرادی»، «چپ راست» یا «شیشلیک» در ترکیب اکران نوروز قرار میگرفت مسلماً شرایط بهتری داشتیم و دیده شدن این فیلمها به نفع تمام فیلمهایی بود که همزمان با این آثار به نمایش درمیآیند. امیدواریم این اتفاق در دو موقعیت ویژه اکران پیشرو اتفاق بیفتد.
هنرمندان در فضای مجازی
هنرمندان از کارهای جدید خود میگویند و برخی هم سعی دارند که با نوشتن جملات و اشعار زیبا از حال و هوای خود بگویند و به دیگران انگیزه زندگی بدهند. امروز مروری داریم بر هر نوع مطلب و البته این چند روز هنرمندان از هنرمندانی یاد کردند که دیگر در میان ما نیستند.
یاد او
جمشید اسماعیل خانی 18 فروردین سال 1381 درگذشت. گوهر خیراندیش همسر او با نوشتن متنی از این بازیگر یاد کرد: «عزیزم تو نمردهای تو با یادگارهایت و آثاری که از خود به جای گذاشتهای تا همیشه برایمان زنده خواهی بود.جمشید عزیزم در جایی خواندم:
مرگ پایان زندگی انسان نیست. زندگی در دو راز خلاصه شده است. مردگانی که سالهاست زندهاند. زندگانی که سالهاست مردهاند.»
محمدابراهیم جعفری و یادش در صفحه الهام پاوهنژاد ذکر شده است. پاوهنژاد درباره این هنرمند نقاش نوشت: «شما فرای استاد و پدر بودین و هستین. با رفتنتون نور را گم کردم. هرگز اندوه شش و نیم صبح ۱۸ فروردین ۹۷ را فراموش نمیکنم، همانطور که سرما و تنهایی چهار و نیم بعدازظهر، ۱۷ اسفند ۹۳ و پرواز بابا را. بیشمایان، بیپناه شدم.»
یاد فتحعلی اویسی در صفحه رضا توکلی با انتشار بخشهایی از سریال «زیر زمین» ساخته علیرضا افخمی که در ماه رمضان سال 1385 پخش شد، زنده شد. این بازیگر درباره اویسی نوشت: «یادی از هنرمند فقید آقای اویسی عزیز. یادشون گرامی. روحش شاد.»
چهرهها
حسین نمازی کارگردان «شادروان» متنی گلایهآمیز از تلویزیون نوشته است: «اینکه همه ما فارغ از اختلاف سلیقهها، یک خانوادهایم و باید هوای یکدیگر را داشته باشیم. اما در کمال ناباوری، من توسط همین تلویزیون نادیده گرفته شدم. الان دیگر پخش نشدن تیزر فیلم شادروان از تلویزیون مسأله من نیست، مسأله من حس بدی است که از طرد شدنم توسط خانوادهام به من دست داده. کاش تلویزیون کمی با خانوادهاش مهربانتر بود. کاش تلویزیون بداند که سرمایهاش همین خانوادهاش است.»
هومن حاجی عبداللهی با انتشار عکسی از سریال «خوشنام» در صفحه خود نوشت: «از هر دستی بدی با همون دست می گیری، عاقبت هممون بخیر باشه.» این سریال به تهیه کنندگی احمد زالی و به کارگردانی علیرضا نجفزاده با بازی حمید لولایی، هومن حاجی عبداللهی، شهره لرستانی، فریده سپاهمنصور، سحر ولدبیگی از شبکه یک سیما پخش میشود.
عباس غزالی هم در صفحه خود نوشت: «هیچ وقت نمیفهمیم چقدر قوی هستیم، تا زمانی که قوی بودن، تنها انتخاب پیش روی ما باشد.»
دیگه چه خبر؟
این روزها نمایش خماری به کارگردانی امین بهروزی در سالن قشقایی در حال اجرا است. این نمایش در صفحه گروه سازنده آن بازتاب داشته است. محسن حسنزاده در صفحه خود درباره دلیل بازی کردن خود در این نقش نوشت: «پرداخت دراماتیک یک سوژه علاوه برتخصص بیشک نیاز به تحقیق و پژوهیدن هم دارد. اینکه قصهگوی خوبی باشی ولی تصمیم بگیری که پایه موضوع قصه یا فعل شخصیت محوری را مبتنی کنی به یک دانش راهی جز کسب آگاهی پیرامون آن تخصص خاص نداری.» امین بهروزی هم به روز اول اجرا اشاره داشت: «اجرای اول خماری؛ اجرای اول هر نمایشی تجربه شگفتانگیزی است، از روزی که کلمه اول را مینویسی تا ماهها نوشتن و نوشتن، بعد شکلگیری گروه، ماهها تمرین و آمادهسازی.»
کتابهایی برای کودکان
انتشارات هوپا ناشر تخصصی کودکان و نوجوانان در پستی به معرفی کتابهای پرفروش خود پرداخت. این کتابها عبارتند از رتبه دهم: قصههایی با پدرومادر، رتبه نهم: مسافران زمان، رتبه هشتم: آگوس و هیولاها، رتبه هفتم: داسیدایناسی و سلام نابغه، رتبه ششم: پنی قشقرق، رتبه پنجم: لوتا پیترمن، رتبه چهارم: زنان پیشرو، رتبه سوم: چهار سابقهدار و ماکاموشی، رتبه دوم: تهجدولیها و کارآگاه سیتو، رتبه اول: خانه درختی و تام گیتس.
انتشارات کودکان دنیا در صفحه خود کتاب «این من هستم» را که کتابی برای کودکان پیش دبستانی است،معرفی کرده و نوشت: «یک کتاب کاربردی برای آشنایی کودکان خردسال با بدن خود.این کتاب قدم به قدم کودکان را با فعالیتهای مختلف با بدن خود آشنا میکند. کتاب بدن من برای همه مهدهای کودک، آموزشگاهها و مراکزی که کودکان پیش دبستانی دارند، بسیار مفید و ارزشمند است.»
یاد او
جمشید اسماعیل خانی 18 فروردین سال 1381 درگذشت. گوهر خیراندیش همسر او با نوشتن متنی از این بازیگر یاد کرد: «عزیزم تو نمردهای تو با یادگارهایت و آثاری که از خود به جای گذاشتهای تا همیشه برایمان زنده خواهی بود.جمشید عزیزم در جایی خواندم:
مرگ پایان زندگی انسان نیست. زندگی در دو راز خلاصه شده است. مردگانی که سالهاست زندهاند. زندگانی که سالهاست مردهاند.»
محمدابراهیم جعفری و یادش در صفحه الهام پاوهنژاد ذکر شده است. پاوهنژاد درباره این هنرمند نقاش نوشت: «شما فرای استاد و پدر بودین و هستین. با رفتنتون نور را گم کردم. هرگز اندوه شش و نیم صبح ۱۸ فروردین ۹۷ را فراموش نمیکنم، همانطور که سرما و تنهایی چهار و نیم بعدازظهر، ۱۷ اسفند ۹۳ و پرواز بابا را. بیشمایان، بیپناه شدم.»
یاد فتحعلی اویسی در صفحه رضا توکلی با انتشار بخشهایی از سریال «زیر زمین» ساخته علیرضا افخمی که در ماه رمضان سال 1385 پخش شد، زنده شد. این بازیگر درباره اویسی نوشت: «یادی از هنرمند فقید آقای اویسی عزیز. یادشون گرامی. روحش شاد.»
چهرهها
حسین نمازی کارگردان «شادروان» متنی گلایهآمیز از تلویزیون نوشته است: «اینکه همه ما فارغ از اختلاف سلیقهها، یک خانوادهایم و باید هوای یکدیگر را داشته باشیم. اما در کمال ناباوری، من توسط همین تلویزیون نادیده گرفته شدم. الان دیگر پخش نشدن تیزر فیلم شادروان از تلویزیون مسأله من نیست، مسأله من حس بدی است که از طرد شدنم توسط خانوادهام به من دست داده. کاش تلویزیون کمی با خانوادهاش مهربانتر بود. کاش تلویزیون بداند که سرمایهاش همین خانوادهاش است.»
هومن حاجی عبداللهی با انتشار عکسی از سریال «خوشنام» در صفحه خود نوشت: «از هر دستی بدی با همون دست می گیری، عاقبت هممون بخیر باشه.» این سریال به تهیه کنندگی احمد زالی و به کارگردانی علیرضا نجفزاده با بازی حمید لولایی، هومن حاجی عبداللهی، شهره لرستانی، فریده سپاهمنصور، سحر ولدبیگی از شبکه یک سیما پخش میشود.
عباس غزالی هم در صفحه خود نوشت: «هیچ وقت نمیفهمیم چقدر قوی هستیم، تا زمانی که قوی بودن، تنها انتخاب پیش روی ما باشد.»
دیگه چه خبر؟
این روزها نمایش خماری به کارگردانی امین بهروزی در سالن قشقایی در حال اجرا است. این نمایش در صفحه گروه سازنده آن بازتاب داشته است. محسن حسنزاده در صفحه خود درباره دلیل بازی کردن خود در این نقش نوشت: «پرداخت دراماتیک یک سوژه علاوه برتخصص بیشک نیاز به تحقیق و پژوهیدن هم دارد. اینکه قصهگوی خوبی باشی ولی تصمیم بگیری که پایه موضوع قصه یا فعل شخصیت محوری را مبتنی کنی به یک دانش راهی جز کسب آگاهی پیرامون آن تخصص خاص نداری.» امین بهروزی هم به روز اول اجرا اشاره داشت: «اجرای اول خماری؛ اجرای اول هر نمایشی تجربه شگفتانگیزی است، از روزی که کلمه اول را مینویسی تا ماهها نوشتن و نوشتن، بعد شکلگیری گروه، ماهها تمرین و آمادهسازی.»
کتابهایی برای کودکان
انتشارات هوپا ناشر تخصصی کودکان و نوجوانان در پستی به معرفی کتابهای پرفروش خود پرداخت. این کتابها عبارتند از رتبه دهم: قصههایی با پدرومادر، رتبه نهم: مسافران زمان، رتبه هشتم: آگوس و هیولاها، رتبه هفتم: داسیدایناسی و سلام نابغه، رتبه ششم: پنی قشقرق، رتبه پنجم: لوتا پیترمن، رتبه چهارم: زنان پیشرو، رتبه سوم: چهار سابقهدار و ماکاموشی، رتبه دوم: تهجدولیها و کارآگاه سیتو، رتبه اول: خانه درختی و تام گیتس.
انتشارات کودکان دنیا در صفحه خود کتاب «این من هستم» را که کتابی برای کودکان پیش دبستانی است،معرفی کرده و نوشت: «یک کتاب کاربردی برای آشنایی کودکان خردسال با بدن خود.این کتاب قدم به قدم کودکان را با فعالیتهای مختلف با بدن خود آشنا میکند. کتاب بدن من برای همه مهدهای کودک، آموزشگاهها و مراکزی که کودکان پیش دبستانی دارند، بسیار مفید و ارزشمند است.»
تئاتر شهر و اجراهای درخور تأملش
رضا آشفته
منتقد
تئاتر شهر هنوز هم یکی از فعالترین و مهمترین مراکز تئاتری ماست که در سال گذشته نیز با اقتدار توانست اجراهای درخوری را به صحنه بیاورد و در این بین نمایشهایی چون بانوی زیبای من، خانه سیاه است، احتمالات و تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک توانستند بیشترین حد توجه را معطوف به خود سازند.
اینکه تئاتر شهر مقتدر است، بخش عمدهای از آن به حمایت ویژه این تالار نمایشی برمیگردد که از گروهها و کارگردانهای شناخته شده ایران دعوت به کار میکند و این همان انگیزه مهمی است که گروهها میتوانند مطمئنتر به صحنه پا بگذارند. نکتهای که در سالنهای خصوصی و خصولتی وجود ندارد و اتکای به گیشه و فروش برای تأمین هزینهها و از سوی دیگر سودآوری برای ارتزاق هنرمندان مانع بزرگی برای تولید اجراهای هنرمندانهتر خواهد شد.
از سوی دیگر بهدلیل قدمت 50 سالهاش این مکان فرهنگی خود از جایگاه معتبر و شناخته شدهای برخوردار است که مردم را خواه ناخواه جذب خود میکند که برای دیدن اجراهای این مرکز تشویق و ترغیب کند و بنابراین بودن در تئاتر شهر یک امکان بهتر برای جذب مخاطبان است. از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی و در مرکز شهر قرار گرفتن اش نیز دسترسی به آن را سادهتر میسازد. همچنین اتوبوس، تاکسی و از همه مهمتر مترو امکان حضور سریعتر به تئاتر شهر را فراهم میکند. بنابراین کافی است اجرایی در آن بیاید و کارگردان و گروهش شناخته شده باشند و از کارنامه معتبری برخوردار باشند. گاهی نیز ناشناختهها هم به یاری کار با کیفیت و تلاش منتقدان و تبلیغات درست از چنین امکانی برخوردارند. برای نمونه، نمایش خانه سیاه است کار محسن اردشیر که با اقبال منتقدان در اجرای جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر همراه شده بود، این بار نیز در همان شب اول و دوم با حضور هنرمندان صاحب نامی چون دکتر قطبالدین صادقی، سهراب سلیمی، بهزاد فراهانی، شهرام گیل آبادی و حتی شاعر خوشنامی چون شمس لنگرودی در تأیید این کار اظهارنظر کردند و حتی استادانی چون دکتر محمد عارف و منتقدانی چون محسن خیمه دوز و آناهیتا زینی وند دربارهاش نقدهای مثبتی را ارائه کردند و همۀ این موارد دال بر این نکته ظریف بود که این کار ارزشمند است و این خود بهترین نکته برای مطرح شدن و حتی جریانسازی در تئاتر کشور است که گروههای باکیفیت از سراسر ایران امکان حضور در تهران و برخورداری از مخاطب فرهیخته را دارند.
گلاب آدینه چهل و چند سال سابقۀ تئاتری دارد و توانست با بانوی محبوب من همچنان بر این پیشینه درست تأکید کند که او میتواند سختترین و ناممکنترین کارهای تئاتری را با حوصله و درایت ارزانی تئاتر کشورمان کند چون پرداختن به تئاتر موزیکال بنابر پیشینه پراکنده و غیرمتمرکز و نبودن بازیگران این کاره به هر روی مشکل مینماید که باید از صفر همه چیز را شروع کنی و مهمتر اینکه در آن بشود پیامد قابل لمس و درکی را نیز حس کنی.
علی شمس در این ده دوازده سال تلاش دوچندانی داشته که هنرش را با رشد و نمو درخور تأمل همراه کند و الان از چهرههای قابل اعتنایی است که در هر جایی میتواند مخاطبانش را پیدا کند. تینو صالحی هم از چهرههای دیگری است که تلاش بسیاری در زمینه بازیگری کرده اما در زمینه کارگردانی و نوشتن هم تلاشهایی داشته که این بار در نمایش تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک به شکل چشمگیری دیده شده است.
بنابراین تئاتر شهر همچنان یک مکان فرهنگی ممتازی است که میتواند تئاترهای برجستهای را در معرض دیدن تماشاگرانش قرار دهد و مهمتر اینکه حمایتهای مالی و معنوی زمینهساز این حضور پررنگتر و دوجانبه خواهد شد.
منتقد
تئاتر شهر هنوز هم یکی از فعالترین و مهمترین مراکز تئاتری ماست که در سال گذشته نیز با اقتدار توانست اجراهای درخوری را به صحنه بیاورد و در این بین نمایشهایی چون بانوی زیبای من، خانه سیاه است، احتمالات و تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک توانستند بیشترین حد توجه را معطوف به خود سازند.
اینکه تئاتر شهر مقتدر است، بخش عمدهای از آن به حمایت ویژه این تالار نمایشی برمیگردد که از گروهها و کارگردانهای شناخته شده ایران دعوت به کار میکند و این همان انگیزه مهمی است که گروهها میتوانند مطمئنتر به صحنه پا بگذارند. نکتهای که در سالنهای خصوصی و خصولتی وجود ندارد و اتکای به گیشه و فروش برای تأمین هزینهها و از سوی دیگر سودآوری برای ارتزاق هنرمندان مانع بزرگی برای تولید اجراهای هنرمندانهتر خواهد شد.
از سوی دیگر بهدلیل قدمت 50 سالهاش این مکان فرهنگی خود از جایگاه معتبر و شناخته شدهای برخوردار است که مردم را خواه ناخواه جذب خود میکند که برای دیدن اجراهای این مرکز تشویق و ترغیب کند و بنابراین بودن در تئاتر شهر یک امکان بهتر برای جذب مخاطبان است. از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی و در مرکز شهر قرار گرفتن اش نیز دسترسی به آن را سادهتر میسازد. همچنین اتوبوس، تاکسی و از همه مهمتر مترو امکان حضور سریعتر به تئاتر شهر را فراهم میکند. بنابراین کافی است اجرایی در آن بیاید و کارگردان و گروهش شناخته شده باشند و از کارنامه معتبری برخوردار باشند. گاهی نیز ناشناختهها هم به یاری کار با کیفیت و تلاش منتقدان و تبلیغات درست از چنین امکانی برخوردارند. برای نمونه، نمایش خانه سیاه است کار محسن اردشیر که با اقبال منتقدان در اجرای جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر همراه شده بود، این بار نیز در همان شب اول و دوم با حضور هنرمندان صاحب نامی چون دکتر قطبالدین صادقی، سهراب سلیمی، بهزاد فراهانی، شهرام گیل آبادی و حتی شاعر خوشنامی چون شمس لنگرودی در تأیید این کار اظهارنظر کردند و حتی استادانی چون دکتر محمد عارف و منتقدانی چون محسن خیمه دوز و آناهیتا زینی وند دربارهاش نقدهای مثبتی را ارائه کردند و همۀ این موارد دال بر این نکته ظریف بود که این کار ارزشمند است و این خود بهترین نکته برای مطرح شدن و حتی جریانسازی در تئاتر کشور است که گروههای باکیفیت از سراسر ایران امکان حضور در تهران و برخورداری از مخاطب فرهیخته را دارند.
گلاب آدینه چهل و چند سال سابقۀ تئاتری دارد و توانست با بانوی محبوب من همچنان بر این پیشینه درست تأکید کند که او میتواند سختترین و ناممکنترین کارهای تئاتری را با حوصله و درایت ارزانی تئاتر کشورمان کند چون پرداختن به تئاتر موزیکال بنابر پیشینه پراکنده و غیرمتمرکز و نبودن بازیگران این کاره به هر روی مشکل مینماید که باید از صفر همه چیز را شروع کنی و مهمتر اینکه در آن بشود پیامد قابل لمس و درکی را نیز حس کنی.
علی شمس در این ده دوازده سال تلاش دوچندانی داشته که هنرش را با رشد و نمو درخور تأمل همراه کند و الان از چهرههای قابل اعتنایی است که در هر جایی میتواند مخاطبانش را پیدا کند. تینو صالحی هم از چهرههای دیگری است که تلاش بسیاری در زمینه بازیگری کرده اما در زمینه کارگردانی و نوشتن هم تلاشهایی داشته که این بار در نمایش تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک به شکل چشمگیری دیده شده است.
بنابراین تئاتر شهر همچنان یک مکان فرهنگی ممتازی است که میتواند تئاترهای برجستهای را در معرض دیدن تماشاگرانش قرار دهد و مهمتر اینکه حمایتهای مالی و معنوی زمینهساز این حضور پررنگتر و دوجانبه خواهد شد.
تقابلی میان زندگی و مرگ
میثم فرجی
فعال حوزه نشر
دوشیزه هتی کوئین، دخترجوان بیست ساله ای است که بنا به اقتضائات فکریاش نگهبان باغ وحش شهر شده و برای شخص ثروتمندی کار میکند. او در این حین درگیر چالشهایی میشود که ماجراهای رمان را شکل میدهد.در شرایطی که خانوادهاش طی حوادثی، متلاشی شده است و از این بابت درد بزرگی قلبش را میفشارد، مسئولیت بچه فیلی به نام «ویولت» را که قاچاقچیان حیوان، مادرش را در سیلان کشته و خودش را با کشتی به بلفاست (پایتخت ایرلند شمالی) فرستادهاند، برعهده میگیرد. او با حس انطباق وضعیت ویولت و خودش، میتواند بخشی از خلأ ایجاد شده در وجودش را با حمایت از حیوانات و این بچه فیل پر کند. پدر «هتی» به تازگی خانواده را ترک کرده و همزمان، مرگ خواهر جوانش هنگام زایمان، او و مادرش «رز» را در وضعیت روحی مجهولی قرار داده است. این ابهام در عواطف او و «رز» به مرور طی داستان به روشنی میگراید و خواننده بیش از اندوه هتی پی به رنج عمیق مادرش، رز میبرد. در ادامه و طی مدت کمتر از یک سال با حمله کوتاه بمب افکن های ارتش نازی به بلفاست، هتی در هیاهو و غریو جنگ و مرگ، مادرش را که به پناهگاه گریخته است، گم میکند و در سرگیجه نجات جان خود، ویولت و مادر به ناچار بچه فیل را با همدستی همکارش از باغ وحش فراری میدهد. هتی میتواند بعد از بردن فیل کوچک به حیاط خانهشان به جستوجوی مادرش بپردازد، هرچند در نهایت فقط موفق به کشف پیکر بیجان مادر میشود. بعد از این اتفاق و تازه شدن سوگ و فقدان خانواده، متوجه لو رفتن محل نگهداری ویولت میشود و با کمک شوهرخواهرش، ویولت را در پروسهای جانفرسا به صومعه برده و پناه میدهند، در حالیکه بلفاست خود تا به امروز درگیر جنگ های داخلی و فرقهای است، نویسنده کوشیده با توصیفات شگفت انگیز از وقایعی که به نوعی گریبان جهان امروز را گرفته، بخشی از تلخیهای زندگی انسانهای در تقابل میان مرگ و زندگی را پیش روی مخاطبان به تصویر بکشد. «فیل بلفاست» نوشته «اس. کرک. والش» به ترجمه «آرزو سالاری» و از سوی نشر گویا به تازگی روانه کتابفروشیها شده است.
فیل بلفاست
نویسنده: اس. کرک. والش
مترجم: آرزو سالاری
ناشر: نشر گویا
فعال حوزه نشر
دوشیزه هتی کوئین، دخترجوان بیست ساله ای است که بنا به اقتضائات فکریاش نگهبان باغ وحش شهر شده و برای شخص ثروتمندی کار میکند. او در این حین درگیر چالشهایی میشود که ماجراهای رمان را شکل میدهد.در شرایطی که خانوادهاش طی حوادثی، متلاشی شده است و از این بابت درد بزرگی قلبش را میفشارد، مسئولیت بچه فیلی به نام «ویولت» را که قاچاقچیان حیوان، مادرش را در سیلان کشته و خودش را با کشتی به بلفاست (پایتخت ایرلند شمالی) فرستادهاند، برعهده میگیرد. او با حس انطباق وضعیت ویولت و خودش، میتواند بخشی از خلأ ایجاد شده در وجودش را با حمایت از حیوانات و این بچه فیل پر کند. پدر «هتی» به تازگی خانواده را ترک کرده و همزمان، مرگ خواهر جوانش هنگام زایمان، او و مادرش «رز» را در وضعیت روحی مجهولی قرار داده است. این ابهام در عواطف او و «رز» به مرور طی داستان به روشنی میگراید و خواننده بیش از اندوه هتی پی به رنج عمیق مادرش، رز میبرد. در ادامه و طی مدت کمتر از یک سال با حمله کوتاه بمب افکن های ارتش نازی به بلفاست، هتی در هیاهو و غریو جنگ و مرگ، مادرش را که به پناهگاه گریخته است، گم میکند و در سرگیجه نجات جان خود، ویولت و مادر به ناچار بچه فیل را با همدستی همکارش از باغ وحش فراری میدهد. هتی میتواند بعد از بردن فیل کوچک به حیاط خانهشان به جستوجوی مادرش بپردازد، هرچند در نهایت فقط موفق به کشف پیکر بیجان مادر میشود. بعد از این اتفاق و تازه شدن سوگ و فقدان خانواده، متوجه لو رفتن محل نگهداری ویولت میشود و با کمک شوهرخواهرش، ویولت را در پروسهای جانفرسا به صومعه برده و پناه میدهند، در حالیکه بلفاست خود تا به امروز درگیر جنگ های داخلی و فرقهای است، نویسنده کوشیده با توصیفات شگفت انگیز از وقایعی که به نوعی گریبان جهان امروز را گرفته، بخشی از تلخیهای زندگی انسانهای در تقابل میان مرگ و زندگی را پیش روی مخاطبان به تصویر بکشد. «فیل بلفاست» نوشته «اس. کرک. والش» به ترجمه «آرزو سالاری» و از سوی نشر گویا به تازگی روانه کتابفروشیها شده است.
فیل بلفاست
نویسنده: اس. کرک. والش
مترجم: آرزو سالاری
ناشر: نشر گویا
از بخشیدن خود تا بخشیدن دیگری/4
«پیش درآمد گذشت»
رامتین ایمانی نوبر
روانشناس میهمان
آنتونن آرتو در کتاب «تئاتر و همزادش» نوشت: «...شر و بدی قانون همیشگی و جاودانی است اما برای خیر و نیکی باید تلاش کرد و این شقاوتی است افزوده بر شقاوت دیگر...» اینکه اساساً انسان به رذیلت بیشتر میل دارد تا فضیلت، به رنج، به غم، به حسرت بیشتر میل دارد و باید برای نیک بودن و ماندن مسیر پرتلاطمی پیش بگیرد، محل بحث است. اما مسیر نیک ماندن، مسیر اسرارآمیزی که با گذشت نیز گره خورده است. ابتدا از خود و برای خود فرد باید آغاز کند چرا که گذشت، یکی از همان خصایل نیک آدمی است که برای ادای آن میشایست و میبایست صداقت داشت و رنج بسیاری را متحمل شد. اما برای وارد شدن به پهنه زار گذشت، ابتدا میبایست از دروازه «پیش درآمد گذشت»، عبور کرد. همان دروازهای که فرد را با خاطره رویداد تلخی که به وی آسیب وارد کرده، رودرو میکند، چرا که خاطره گذشته دردآگین را نمیتوان از بین برد و حتی اگر با آن هم سازگار شد، مثل میخی برداشت شده از جان دیوار، جایش روی دیواره روح آدمی، همیشه خواهد ماند. بنابراین هدف، پرداختن به بوته چراییها و چگونگیهای هیجانهایی است که از خاک این رنج بزرگ ریشه گرفته تا مثل عفونتی در گوشت و پوست روان انسان، جاری شود. چراییها و چگونگیهایی که غالباً با ترسها، خشمها و تابوهای زندگی انسان، طوری سنجاق خورده که حتی وی در خلوت و تنهایی خودش نیز یارای یادآوری آنها و یا حتی آگاه شدن از آنها را ندارد، اما مواجه شدن و آگاهی از ناآگاهی و همان ترسها، خشمها که قصد و عملی شجاعانه است، میتواند نخستین گام برای خارج کردن این عفونت و البته مهمترین گام در مسیر گذشت باشد، تا از آنجایی که از بین بردن این هیجانهای ترس و خشمآلود غیرممکن به نظر میرسد، حداقل از میزان آن کاست. اگرچه نزدیکی با خاطره آن عامل آسیبزا، رنج بیشتر، اما به همان اندازه رهایی بیشتری نیز به دنبال خواهد داشت. پس از این، فرد در مرحله تازهای قرار میگیرد و آن صداقت و سپس بینش است. اینکه او خودش را آنگونه که هست با توجه به تمام ویژگیهای خیر و شری که در درونش نهفته است، میشناسد و میپذیرد و سپس انتخاب میکند که آیا گذشت کند یا خیر؟ اگرچه شدت این گذشت بنا به شدت آسیبی که به فرد وارد میگردد، بستگی دارد و حتی پارهای از مواقع غیرقابل گذشت به نظر میرسد، اما نکته درخور توجه آن است که حتی اگر بنا به هردلیلی، نتوان گذشت کرد، حداقل میتوان برای آن و چراییها و چگونگیهایش تلاش و واکاوی کرد؛ پیشتر و بیشتر از همه برای خود. همانطور که آرتو درادامه نوشت «این شقاوت است که به پدیدههای هستی و جلوههای خلقت شکل میبخشد.» درست مانند «پیش درآمد گذشت»، که درواقع گذشتن از خویش است؛ از مشقتی که در این گذرگاه نمناک و طویل و خوفناک باید با آن مواجه شد تا تلاشی مالامال از شقاوت برای گذشت، برای رهایی و البته، برای نیکی.
روانشناس میهمان
آنتونن آرتو در کتاب «تئاتر و همزادش» نوشت: «...شر و بدی قانون همیشگی و جاودانی است اما برای خیر و نیکی باید تلاش کرد و این شقاوتی است افزوده بر شقاوت دیگر...» اینکه اساساً انسان به رذیلت بیشتر میل دارد تا فضیلت، به رنج، به غم، به حسرت بیشتر میل دارد و باید برای نیک بودن و ماندن مسیر پرتلاطمی پیش بگیرد، محل بحث است. اما مسیر نیک ماندن، مسیر اسرارآمیزی که با گذشت نیز گره خورده است. ابتدا از خود و برای خود فرد باید آغاز کند چرا که گذشت، یکی از همان خصایل نیک آدمی است که برای ادای آن میشایست و میبایست صداقت داشت و رنج بسیاری را متحمل شد. اما برای وارد شدن به پهنه زار گذشت، ابتدا میبایست از دروازه «پیش درآمد گذشت»، عبور کرد. همان دروازهای که فرد را با خاطره رویداد تلخی که به وی آسیب وارد کرده، رودرو میکند، چرا که خاطره گذشته دردآگین را نمیتوان از بین برد و حتی اگر با آن هم سازگار شد، مثل میخی برداشت شده از جان دیوار، جایش روی دیواره روح آدمی، همیشه خواهد ماند. بنابراین هدف، پرداختن به بوته چراییها و چگونگیهای هیجانهایی است که از خاک این رنج بزرگ ریشه گرفته تا مثل عفونتی در گوشت و پوست روان انسان، جاری شود. چراییها و چگونگیهایی که غالباً با ترسها، خشمها و تابوهای زندگی انسان، طوری سنجاق خورده که حتی وی در خلوت و تنهایی خودش نیز یارای یادآوری آنها و یا حتی آگاه شدن از آنها را ندارد، اما مواجه شدن و آگاهی از ناآگاهی و همان ترسها، خشمها که قصد و عملی شجاعانه است، میتواند نخستین گام برای خارج کردن این عفونت و البته مهمترین گام در مسیر گذشت باشد، تا از آنجایی که از بین بردن این هیجانهای ترس و خشمآلود غیرممکن به نظر میرسد، حداقل از میزان آن کاست. اگرچه نزدیکی با خاطره آن عامل آسیبزا، رنج بیشتر، اما به همان اندازه رهایی بیشتری نیز به دنبال خواهد داشت. پس از این، فرد در مرحله تازهای قرار میگیرد و آن صداقت و سپس بینش است. اینکه او خودش را آنگونه که هست با توجه به تمام ویژگیهای خیر و شری که در درونش نهفته است، میشناسد و میپذیرد و سپس انتخاب میکند که آیا گذشت کند یا خیر؟ اگرچه شدت این گذشت بنا به شدت آسیبی که به فرد وارد میگردد، بستگی دارد و حتی پارهای از مواقع غیرقابل گذشت به نظر میرسد، اما نکته درخور توجه آن است که حتی اگر بنا به هردلیلی، نتوان گذشت کرد، حداقل میتوان برای آن و چراییها و چگونگیهایش تلاش و واکاوی کرد؛ پیشتر و بیشتر از همه برای خود. همانطور که آرتو درادامه نوشت «این شقاوت است که به پدیدههای هستی و جلوههای خلقت شکل میبخشد.» درست مانند «پیش درآمد گذشت»، که درواقع گذشتن از خویش است؛ از مشقتی که در این گذرگاه نمناک و طویل و خوفناک باید با آن مواجه شد تا تلاشی مالامال از شقاوت برای گذشت، برای رهایی و البته، برای نیکی.
عکس نوشت
عربستان که به تازگی محدودیتهای کرونایی در مسجدالحرام را لغو کرده، از هوش مصنوعی و صفحه های نمایش تعاملی برای خدمترسانی به زائران و نمازگزاران بهرهبرداری کرده است. به همین منظورچهارهزار کارگر زن و مرد و ۱۱ روبات هوشمند روزانه ۱۰ مرتبه مسجدالحرام را شستوشو و ضدعفونی میکنند.
گفتنی است ،بیش از ۱۳۰ هزار لیتر مواد ضدعفونی کننده و ۲۵۰۰ لیتر مواد خوشبوکننده و تقریباً ۳۵۰۰۰ لیتر مواد ضدعفونی کننده برای استریل کردن همه سطوح و فرشها استفاده میشود./ایسنا
گفتنی است ،بیش از ۱۳۰ هزار لیتر مواد ضدعفونی کننده و ۲۵۰۰ لیتر مواد خوشبوکننده و تقریباً ۳۵۰۰۰ لیتر مواد ضدعفونی کننده برای استریل کردن همه سطوح و فرشها استفاده میشود./ایسنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
ادبیات ایران منبع بسیار غنی برای سینما به شمار میرود
-
یک دقیقه با خدا
-
چراغ امید سینماها به زیست شبانه رمضان
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
تئاتر شهر و اجراهای درخور تأملش
-
تقابلی میان زندگی و مرگ
-
«پیش درآمد گذشت»
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین