ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
.
امام حسن عسکری علیه السلام: التَّواضُعُ نِعمَه لا یحسَدُ عَلیها؛
تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند.
تحف العقول ص 489
مردم را بهسمت سریالهای ماهوارهای سوق ندهید
کیومرث پوراحمد: این روزها خبرهایی شنیدم، مبنی بر اینکه قرار است مجوز ساخت سریالهای شبکه نمایش خانگی از سازمان سینمایی به صداوسیما منتقل شود. بسیار متأسف شدم و مطمئن هستم اگر این اتفاق بیفتد، ما بازار تماشای سریالهای شبکههای ماهوارهای را داغ کردهایم. انگار مسئولان محترم وظیفه جدی دارند که مردم را تشویق به دیدن شبکههای خارجی کنند. من که به جز «شهرزاد» سریالهای شبکه نمایش خانگی را ندیدهام اما نمیدانم در این سریالها، مگر چه فیلی هوا کردهاند که قرار است، این تصمیم نابخردانه گرفته شود. شخصاً معتقدم این سریالها با هرکیفیتی بهترازاین است که مردم سریالهای ترکی ببینند، به هرحال امثال من که به زیرنویس عادت داریم بهترین فیلمها و سریالهای همه جهان را میگیریم و میبینیم اما مخاطبی که نمیتواند با زیرنویس فیلم ببیند، بهتر است با سریالهای شبکههای نمایش خانگی سرگرم شود.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان با ایسنا
به بهانه سالروز تولد فرشید مثقالی برنده جایزه هانس کریستین آندرسن
هنرمندی که کارش شکستن قواعد سنتی است
ابراهیم حقیقی
طراح و گرافیست
بعد از اینکه فیلم مرتضی ممیز تمام شد، فرشید مثقالی آتلیه کانون را راهاندازی کرد و من و آقای اوجی و عدنانی در آتلیهاش مشغول به کار شدیم و بعد بقیه هم به ما پیوستند. ایشان سرپرست ما بودند. او بعد از مرتضی ممیز دومین معلم من است. نه مثل معلم سرکلاس، گرچه یک ترم با مرتضی ممیز در سال اول دانشگاه واحد داشتم، اما با همکاری ای که با ممیز و مثقالی داشتم آنها معلمهای بهتر از سرکلاس و هر روزه من بودند.
وقتی از نزدیک شاهد تصویرسازیها، انیمیشن ساختنها، پوستر سازیهای روی جلدهای صفحههای مجلات کانون بودم و با مثقالی کار میکردم تمامش برای من آموزش و کلاس بود. ایشان از اولین کاری که برای مطبوعات یا کتابهایی که به چاپ میرسید انجام میدادند، در حقیقت شخصیت مستقل طراحانه خود را آشکار میکردند. یعنی او شبیه هیچ کس نبود و نیست جز خودش. تیپ خط هایی که میکشد و رنگ آمیزی و تصویرسازیهایی که میکند و نگاهی که به چاپ سنگی میکند، هنوز تأثیراتش را در این دوره میبینیم معلوم است که او در این باره پژوهش کرده است. وقتی تصویرسازیهای شعر نیمای او را میبینید متوجه میشوید که همه کارهای مثقالی خاص هستند.
فرشید مثقالی با زمان پیش میرود و بسیار جستوجوگر است یعنی زمانی که ابزار تازهای در دنیا میآید، او یاد میگیرد و آن را انجام میدهد. یادم میآید که تازه دستگاههای کپی آمده بود، او دستگاه کپی را به دفترش آورد، شروع کرد به تجربه کردن و کارها را بهصورت کنتراست کپی میگرفت، بعد از آن نیز دستگاههای چاپی آورد که روی طلق میتوانست تصویر بگیرد. وقتی کامپیوتر و نرم افزار فتوشاپ و فری هند آمد، شاهد بودیم که او همه را بلد بود و ما هم دوست داشتیم یاد بگیریم. فرشید هر دو را با تبحر بسیار انجام میداد. با اینکه به ترسیم تصویر با دست در تصویرسازی و گرافیکها بسیار متبحر بود، اما خودش را متکی به ترسیم با دست نمیکرد و سراغ کامپیوتر رفت و کارهای خلاقانه کرد.
هنگامی به سراغ مجسمهسازی با کاغذ یا گچ و مفتول رفت، مجسمههای بسیار بزرگ ساخت و رنگ آمیزی کرد، میبینیم که بسیار نوگراست. اوشخصیتی خاص خودش دارد و تجربه در مجسمهسازی را هم به کمال میرساند وهر تکنیک جدید و نویی را با تیپ کاری خودش به سرانجام میرساند. فرشید مثقالی عکاسی هم میکرد اما وقتی بهصورت حرفهای سراغ عکاسی میرود باز هم میبینیم شیوه خاص خودش را انجام میدهد. بعد از اینکه از امریکا به تهران بازگشت کارهایش را در نمایشگاهی گذاشت و دیدیم که او بسیار نوگرا و مدرن است. همچنین نقاشیهایی که چند سال است در کنار مجسمهسازی انجام میدهد همه کارهایی است که او با تجربیات جدید رنگ آمیزی روی نرم افزار یا مستقیم روی بوم میکند. او کارش شکستن قواعد سنتی است و برای من حیرت انگیز است. او با جرأت دنبال نوآوری است. او کارهایی در فونت یا قلم فارسی دارد انجام میدهد. یعنی تعدادی طراحی فونت کرده است که باید تبدیل به نرم افزار خاص خود شود که مهندسی خاص خود را دارد. اگر این کار را تمام کند و به ایران بیاید این کمبودها در بخش فونت جبران میشود.
فرشید به حوزه آموزش هم توجه خاصی دارد اگر کمبودی در کتاب های آموزشی ببیند، کتابش را مینویسد. او چند کتاب بسیار مهم تألیف کرده است و در چاپهای بعدی هم مطالب را به روز کرده است. و اکنون این کتاب ها جزو کتابهای ضروری و لازم دانشجویان است. همه اینها نشانگر ذهن جستوجوگر و جوان فرشید مثقالی است. او در نقاشیهایش کودکی نهفته دارد که بازیگوشی خلاقانه میکند. او همچنان مثل یک بچه مهربان و دوست داشتنی است. وقتی مهرش را ابراز میکند که امروز متأسفانه در جهان کمتر کسی اینگونه است که تمام این خصایص را داشته باشد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونا
بالا رفتن آمار کرونا باعث شده دوباره مانند اسفند و فروردین مهمترین بحث روزانه کاربران درباره این بیماری و بخصوص راههای پیشگیری از آن باشد. زدن ماسک چیزی است که همه سعی میکنند آن را توصیه کنند. دیروز حتی اکانت رسمی توئیتر شوخی بامزهای با این موضوع کرد. در توئیتر امکان ویرایش توئیتها وجود ندارد و دیروز اکانت رسمیاش نوشت: «هر زمان که همه شما ماسک زدید دکمه قابلیت ویرایش توئیت میتوانید داشته باشید.» در کنار قضیه ماسک زدن خیلیها هم درباره برگزاری مراسم مختلف و خطراتش مینویسند: «توی یک ماه اخیر بعضیا به بهونه اینکه دلمون گرفته و ما تفریح نداریم از خونه بیرون رفتن. حتی قید شمال رفتن ومسافرت هاشونم نزدن. به بهونه اینکه نفسمون میگیره، ماسک نزدن. عروسی ومهمونی و دورهمی گرفتن و ویروسی که خیلی خوب داشت کنترل میشد توی جامعه پخش شد»، «از ماسک زدن کسی نمرده، ولی از کرونا بیش از نیم میلیون نفر مردن.»، «کرونا با شدت میکشد! راه پیشگیری ماسک زدن، رعایت فاصله اجتماعی و عدم برگزاری تجمعات است. توصیه و نصیحت بدون اِعمال قانون فایده ندارد! سؤال؟ تکلیف کسانی که رعایت نمیکنند و در کشتار ملت سهیماند، چیست؟ هر مسئول و فردی، این صحنه را میبیند و کاری نمیکند، شریک کرونا در قتل مردم است!»، «بیمارستانمون دیگه تخت خالی برای پذیرش بیماران کرونایی جدید نداره، جالب اینجاست با شرحِ حالی که از تک تک بیماران بستری گرفتیم، بیش از 70 درصد از اونها طی یک هفته اخیر در مراسم عزا و عروسی حضور داشتند. خستهتر از اونم که بخوام از کسی گله کنم فقط خدا خودش بهکادر درمان رحم کنه»، «درک نمیکنم توی این اوضاع عروسی گرفتن رو؟ مثلاً چه زیبایی داره بعدها که فیلم عروسیت رو میبینی، ببینی همه کارکنان سالن با ماسک و شیلد توی عروسیت دارن خدمات میدن. یا چه لذتی داره، چپ و راست میهمانها دارن موقع ورود به سالن ژل به دستشون میزنن؟»، «بخشهای ایزوله ما از یک بخش به ۵ بخش تغییر پیدا کرده، ترن اور تریاژ بیمارستان روزی حدوداً ۲۰۰ بیمار مشکوکه، بیمارستان پر از بیمار کرونایی شده طوری که جا برای بیماران دیگه نیست و خب میبینیم هنوز خیلیها مراعات نمیکنن. میدونم خسته شدین، همهمون خسته شدیم. ولی هیچ راهی جز ماسک زدن نداریم.»، «از بیرون اومده بودم همسایهمون تا منو دید با تعجب پرسید: «خدا بد نده. چیزی شده ماسک زدی؟» جمعیت دنیا نصف شد، اینهمه پزشک و پرستار و کادر درمان از دست دادیم، کل دنیا تعطیل شد، این تازه میگه چیزی شده؟»، «دیروز فاطمه میگفت بابایی همه باید ماسک بزنن. اینایی که نمیزنن کار بد میکنند. بچه ۳.۵ ساله میفهمه و بعضیا نه!»، «طرف توی مشهد کرونا گرفته نشسته توی هواپیما اومده تا تهران بدون اینکه صداش را دربیاره! نکنید. با جون هم بازی نکنید. اگر عزیز خودت هم بود میذاشتی بشینه توی اون هواپیما؟»، «حدود 11 هزار و 100 نفر آمار رسمی تا به امروز! هر کدوم از این افراد فوت شده اگر توسط حداقل 100 نفر شناخته میشدند، یعنی حداقل یک میلیون و صد و ده هزار نفر عزادار! 1.110.000 نفر! آخه این ماسک چیه که از خودمون دریغ میکنیم؟!».
به یاد بازیگر شیرین
درگذشت سیروس گرجستانی از آن خبرهایی بود که بازتاب زیادی بین کاربران شبکههای اجتماعی داشت. خیلیها دربارهاش نوشتند و از خاطراتی که با دیدن سریالهایش داشتند گفتند. بسیاری از هنرمندان هم با انتشار عکسهایی از او تسلیت میگفتند و این موج تا دیروز هم ادامه داشت. سریالها و نقشهای طنز سیروس گرجستانی بیش از همه در ذهن مخاطبانش مانده است: «سیروس گرجستانی برای من نماد سالهایی بود که حالمون بهتر بود.»، «ولی حقیقتاً سیروس گرجستانی پدر خاطرات خوش ما دهه هفتادیا بود»، «سیروس گرجستانی ثابت کرد محبوب بودن به فالوور میلیونی داشتن و عکسهای رنگارنگ و تیپهای مختلف داشتن نیست.»، «آقای گرجستانی به اندازه صفای همه سفرههای ساده افطار، به اندازه همه لبخندهایی که رو لبامون آوردین دوستتون داریم»، «۱۵ سال از پخش سریال «متهم گریخت» میگذره. هربار که این سریالو میدیدم به همون اندازه بار اول برام جذاب بود چقدر خندیدیم با این سریال چقدر دل هموطنا با این سریال شاد شد هر روز به اندازه یک ساعت هم که شده بود کل غم و غصه فراموش میشد»، «دیگه با دیدن» متهم گریخت «هم باید گریه کنم»، «بعضیا انقدر برامون خاطرات خوب ساختن که هروقت برن باز هم زوده، سیروس گرجستانی هم یکی از همون آدمها بود...»، «زندگی ما پر از سیروس گرجستانیهاست. آدمایی که کلی خاطره خوب برامون ساختن و اونا رو کلاً فراموش کردیم. وقتی از دنیا رفتن تازه میفهمیم که چقدر دوست داشتنی بودند... هوای اونایی که هستن رو بیشتر داشته باشیم.»، «با خبر فوت سیروس گرجستانی دلم گرفت یه لحظه. ما داریم بزرگ میشیم و از این بزرگ شدن خوشحالیم دریغ از اینکه اطرافیانمون دارن با بزرگ شدن ما پیر و پیرتر میشن و از پیشمون میرن. این دنیا ارزش هیچ چیز رو نداره هوای همدیگرو داشته باشیم»، «فکر کنم واقعاً سیروس گرجستانی رو دوست داشتم، ولی تا امروز متوجهش نشده بودم.»، «بابا من هنوز منتظرم تو متهم گریخت بالاخره یه خونه تو تهران اجاره کنه و بیبی و شازدهام به هم برسن».
چرا گفتوگوهای اینترنتی با هنرمندان مورد استقبال قرار میگیرد؟
تنوع دیدگاه و ادبیات غیررسمی راز گفتوگوهای جدید است
اکبر نصراللهی
استاد علوم ارتباطات و رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه
از ابتدای شیوع بیماری کرونا شاهد تغییراتی در دنیای رسانهها بودیم. یکی از این تغییرات رواج گفتوگوهای تصویری با هنرمندان از طریق اینستاگرام و اینستالایو است که معمولاً توسط خبرنگاران انجام میشود و این روند ممکن است این سؤال را ایجاد کند که این رسانه جایگزین رسانههایی چون روزنامه و رادیو و تلویزیون میشود؟ بهنظر من هیچ رسانهای جایگزین رسانه قبلی نمیشود. اگر یک مطالعه تاریخی داشته باشیم میبینیم که با آمدن رادیو، مطبوعات از بین نرفتند و وقتی تلویزیون آمد رادیو از بین نرفت. با آمدن رسانه جدید رسانه قبلی میتواند فعال باشد اما این بقا و فعالیت با یک شرط امکان پذیر است. وقتی رسانه جدیدی کارش را آغاز میکند رسانههای قدیمیتر و کارکنانش باید با درک شرایط جدید خودشان را با این شرایط و با نیازهای مخاطبان و دسترسی مخاطبان انطباق دهند و حس کنند در این فضای رقابتی یک رقیب دیگر وارد شده است و اگر بخواهند فعالیتشان را با همان شکل و فرآیند قبل ادامه دهند ممکن است رقیب مخاطب را از آنها بگیرد. اشکالی که اکنون در رسانهها وجود دارد این است که حالا و در شرایطی که رسانهها و سرویسهای ارزان و راحت و بدون محدودیت یا با محدودیتهای کمتری وارد شدهاند همچنان مقاومت میکنند و نمیخواهند با شرایط جدید خودشان را انطباق دهند. چرا خبرنگاران به پدیدههایی مانند اینستالایو اقبال نشان میدهند و چرا مخاطب از این پدیده استقبال میکند؟ من فکر میکنم پاسخ به این سؤالات ما را به واقعیتها میرساند. اگر خبرنگاران حوزه فرهنگ و هنر بتوانند با همان ابزار و بستری که در اختیار داشتند کارشان را انجام دهند و براحتی موضوعات جدید را با کارشناسان جدید هنری و منابع متعدد و متنوع و با دیدگاه متفاوت مطرح کنند دلیلی ندارد رسانه خودشان را رها کنند و سراغ ابزار و رسانه جدیدی بروند. از طرفی اگر مخاطب نیاز اطلاع رسانی، سرگرمی و تحلیلی را بتواند در رسانههای رسمی بگیرد دلیلی ندارد به ابزاری مانند اینستالایو مراجعه کند. رسانههای سنتی و رسمی در انتخاب کارشناسان و انتخاب سوژهها و پرداختشان با محدودیتهای اعلامی یا با محدودیتهای اعمالی یا با خودسانسوریهای خبرنگاران و مدیران رسانههای رسمی مواجهند اما مخاطبان میبینند که میتوانند بدون هیچ محدودیتی به اینستالایو مراجعه کنند و هر سوژه هنری را به هر شکلی و با هر ادبیاتی و هر منبعی آنجا دنبال کنند. رسانههای رسمی ما با هر هنرمندی نمیتوانند مصاحبه زنده انجام دهند ولی در اینستالایو میتوانید هر هنرمند و کارشناس هنری را از نقطهای در جهان دعوت کنید و درباره هر موضوعی با او صحبت کنید. تنوع کارشناسی و آزادی عمل و ادبیات غیررسمی راز اقبال به این گفتوگوهاست.
رادیو و تلویزیون هم همیشه با هنرمندان و کنشگران فرهنگی گفتوگو میکنند اما در میان آنها تنوع کارشناسی نیست. آدمهای خاصی درباره همه موضوعات اظهارنظر میکنند. افراد مشخص با حرفهای تکراری. در صورتی که مردم دوست دارند تنوع کارشناسی و دیدگاههای متفاوت را ببینند. علت استقبال مردم از اینستالایو این است که دیگر در این گفتوگوها آن کارشناسان و هنرمندان تکراری حضور ندارند و دیدگاههایی بیان میشود که قبلاً از رسانههای رسمی گفته نشدهاند.
زمانی که رسانههای رسمی بتوانند خط قرمزهای خودساخته و مصلحت اندیشیهای غیرضرور را کنار بگذارند، از هنرمندان طیفهای مختلف استفاده کنند و آنها دیدگاههای خودشان را در چارچوبهای قانونی بیان کنند میتوانند همان جایگاه قبل را به دست آورند.
انتشار سیوهشتمین شماره ماهنامه «زنان امروز»
سی و هشتمین شماره از ماهنامه اجتماعی «زنان امروز» به مدیرمسئولی و سردبیری «شهلا شرکت» پیش روی علاقه مندان قرار گرفت. در این شماره با سرفصلهای مختلفی همچون ادبیات، جامعه، تاریخ و هنر روبهرو میشوید؛ تیتر یک آن با عنوان «ضربه جمعی، تابآوری جمعی» مخاطبان را متوجه مطلبی میکند که از تأثیر مسائل و گرفتاریهای مختلف اجتماعی و حتی زیست محیطی و جهانی بر افراد و در ابعاد گستردهتر بر کلیت جامعه میگوید. از نقش بیماریهای اپیدمیک گرفته تا فساد ساختاری و افزایش ناهنجاریهایی همچون خشونت و حتی وقوع بلایای طبیعی و اینکه در نهایت مواردی که به برخی از آنها اشاره شد چطور رنج ما انسانها و از سویی زوال ارزشها و هنجارهای اجتماعی و... را بهدنبال دارد. «زنان نباید قربانی صلح شوند» هم مطلبی است در گفتوگو با فوزیه کوفی، رهبر حزب«جنبش تغییر برای افغانستان». «خود مراقبتی در زنان امری اجتماعی است، نه فردی»، «پنج چهره ستم دیدگی» از دیگر عنوانهایی است که در این شماره میخوانید. پرونده بخش تاریخ به «بررسی نقش زنان در شورشهای نان» تعلق دارد که با نگاهی جهانی نوشته شده؛ البته در این مبحث به نقش سازمان دهنده زنان در مطالبات پیشا مشروطه هم توجه شده و تنها به جنبشهای خارجی محدود نشده است. در بخش هنر هم گفتوگوهایی با پگاه طبسینژاد، کارگردان و سهیلا گلستانی و مریم پالیزبان، بازیگران نمایش زمستان خواهید خواند. خوانش عکسهای مریم زندی از انقلاب با عنوان «از خشم گریزان است» هم از دیگر عنوانهای این شماره است. «اما در بخش ادبیات مروری بر کتاب فروغ فرخزاد و نگاهی به زندگینامه ادبی او را میخوانید که همراه آن نامههای منتشر نشده از فروغ هم قرار گرفته است.
به نام تاریخ
14 تیر
امروز یادآور اتفاق تلخی در سینمای ایران است. سالروز درگذشت عباس کیارستمی کارگردان جهانی ایران. در تاریخ فرهنگی و هنری جهان امروز بهعنوان چاپ اولین نسخه از کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» نوشته لوئیس کارول ثبت شده است. این داستان برای اولین بار در سال 1865 در چنین روزی منتشر شد.
تولدها
کیوان ساکت: نوازنده برجسته تار و سه تار امروز 59 ساله میشود. کیوان ساکت از کودکی و با تشویق پدر و مادرش هنر را دنبال کرد. هم موسیقی و هم نقاشی. اولین درسهای موسیقی را از داییاش آموخت و پس از آن در کارگاه موسیقی حمید متبسم این کار را ادامه داد. ساکت سال 1369 به دعوت پرویز مشکاتیان بهعنوان تک نواز به گروه عارف دعوت شد که حاصل این همکاری تصنیفهایی چون «افق مهر» و «وطن من» است. سال 1375 گروه وزیری را تأسیس کرد و با این گروه کنسرتهای زیادی در ایران و جهان اجرا کرد. البته او ارکستر بزرگ کیوان ساکت را هم تأسیس کرده که با بیش از 60 نوازنده کنسرتهای موفقی داشتهاند. ساکت از مدرسان موسیقی در دانشگاه است و کتابهای «ردیف» که توسط او نوشته شده منبع آموزشی بسیاری از نوازندگان تار و سه تار است.
محمد اصفهانی: محمدمهدی واعظی که او را بهنام محمد اصفهانی میشناسیم سال 1345 در چنین روزی به دنیا آمد. او قاری قرآن بود و حتماً ویدئوی قرائت قرآن او را در 12 بهمن 57 و در مراسم استقبال از امام خمینی(ره) دیده اید. اولین تجربه خوانندگی او در تیتراژ سریال «آوای فاخته» بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن او تیتراژ بسیاری از سریالها را خواند. اصفهانی 14 آلبوم تا به حال منتشر کرده که در آنها با استادانی چون همایون خرم، بابک بیات و فریدون شهبازیان همکاری کرده است. «تنها ماندم»، «نون و دلقک»، «برکت»، «بیواژه» و «شکوه» از آلبومهای شاخص او هستند.
علی عمرانی: بازیگر و گوینده خوش صدا سال 1339 در چنین روزی به دنیا آمد. پدرش سیدولیالله عمرانی پیشکسوت تئاتر و سینما و تلویزیون و نوازنده نی و سنتور بود و علی عمرانی هم همین راه را دنبال کرد. او دکترای حرفهای کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای تهران دارد و در نمایش «شب هزار و یکم» به کارگردانی بهرام بیضایی و سریالهای «جراحت»، «به کجا چنین شتابان»، «آخر بازی» و فیلمهایی چون «آرایش غلیظ» بازی کرده است.
سالروز تولد صادق چوبک نویسنده معاصر، حامد کمیلی بازیگر، بهمن صالحی شاعر، محمود صانع شاعر، شهلا کوهستانی طراح صحنه و ژان کوکتو نمایشنامه نویس فرانسوی هم امروز است.
درگذشتها
عباس کیارستمی: اول تیر به بهانه سالروز تولد عباس کیارستمی درباره او نوشتیم اما درگذشت این کارگردان بزرگ ماجراهای خاص خودش را داشت. فیلمساز برنده نخل طلای کن فروردین سال 95 در بیمارستان بستری و خبرهایی درباره ابتلای او به سرطان منتشر شد. خبری که بعدها تکذیب شد. بعد از چند بار جراحی محمد شیروانی کارگردان که بهعیادت او رفته بود خبر داد که کیارستمی از روند درمانش ناراضی است و میگوید نمیداند دیگر میتواند روی پاهایش بایستد و فیلم بسازد. کیارستمی مدتی بعد به فرانسه رفت تا درمانش را آنجا ادامه دهد اما پس از چند روز به علت لخته شدن خون در روز 14 تیر 95 سکته مغزی کرد و درگذشت. بسیاری از هنرمندان و فرزندان کیارستمی پرونده خطای پزشکی منجر به مرگ او را پیگیری کردند و سال 97 دادگاه رأی داد که تا سه سال گواهی عدم سوءپیشینه برای پزشک معالج او صادر نمیشود و نمیتواند مسئولیت فنی مراکز درمانی را برعهده بگیرد.
باب راس: نقاش محبوب امریکایی که برنامه تلویزیونی «لذت نقاشی» او در ایران هم با دوبله بسیار خوب کیکاووس یاکیده پخش شد سال 1995 در چنین روزی درگذشت. باب راس سبک عامه پسند و موفقی داشت و طبیعت و استفاده از آبرنگ و رنگ روغن مشخصه کارهای او بودند. برنامه «لذت نقاشی» باب رأس از سال 1983 پخش شد و چون تلاش میکرد همه بتوانند نقاشی کنند مورد توجه قرار گرفت. ادبیات خاص او یکی از مهمترین دلایل محبوبیت باب رأس بود.
میرزاطاهر خوشنویس تبریزی و فرانسوا شاتوبریان نویسنده فرانسوی هم در چنین روزی درگذشتند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مردم را بهسمت سریالهای ماهوارهای سوق ندهید
-
هنرمندی که کارش شکستن قواعد سنتی است
-
شهروند مجـــازی
-
تنوع دیدگاه و ادبیات غیررسمی راز گفتوگوهای جدید است
-
انتشار سیوهشتمین شماره ماهنامه «زنان امروز»
-
به نام تاریخ
اخبارایران آنلاین